مناسک حج (امام و رهبرى)
- پيشگفتارپيشگفتار
يکی از جامعترين رسالههای احکام حج، کتاب «مناسک حجِ» بنيانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمينی(قدس سره) است که سالها در زمان حيات ايشان و پس از رحلت آن بزرگوار مورد استفاده و مراجعه حجگزاران و عالمان و روحانيان محترم کاروانها بوده و هست و نظرات بسياری از مراجع بزرگ تقليد از جمله حضرت آيت الله العظمی خامنهای(دامت برکاته) در حواشی آن درج گرديده و بارها چاپ و منتشر شده است. با توجه به مراجعات مکرّر مقلدان رهبر معظم انقلاب اسلامی، تصميم گرفته شد تا مناسک حضرت امام با حواشی معظمله به شک مجزا چاپ و عرضه گردد که در اين رابطه چند نکته را يادآور میشويم:
1. مواردی که فتاوای حضرت آيت الله خامنهای(دامت برکاته) با فتاوای حضرت آيت الله العظمی امام خمينی(قدس سره) تفاوت داشته، در پاورقی همان صفحه آورده شده و با شمارهگذاری مشخص گرديده است.
2. در برخی از مسائل که نظر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) به دست نيامده، با علامت مربع (□) در ابتدای مسائل مشخص شده است.
3. مواردی که تفاوت فتوايی در پاورقی آورده نشده و علامت مربع نيز در ابتدای مسأله وجود ندارد، فتوای آن دو بزرگوار يکسان است و تفاوت نظری وجود ندارد.
4. حواشی مقام معظم رهبری(دامت برکاته) توسط بخش استفتائات دفتر معظم له از کتاب «مناسک» ايشان که جداگانه چاپ شده و برخی از استفتائات ديگر گرفته شده و مأخذ آنها نيز ذکر شده است که بدين وسيله از همه عزيزانی که در تنظيم و تطبيق و کنترل حواشی نقش داشتهاند، تشکر و قدردانی میشود. - مقدمه
مناسك حج
مطابق با فتاوای
حضرت آية اللّه العظمی امام خمينی (قدّس سّره)
و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله العظمی خامنهای دام ظله الوارفمقدمه
بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبی اكرم(صلیالله عليه وآله وسلّم) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) ثابت است. حج يكی از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار می رود. ترك حج، با اقرار به وجوب، يكی از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است.1 خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: {وَللّهِ ِ عَلَی النّاسِ حِجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنّ اللّهَ غَنِیّ عَنِ الْعالَمينَ }.
شيخ كلينی؛ به طريق معتبر از حضرت صادق(عليهالسلام) روايت نموده كه: هر كس از دنيا برود و حَجّة الاسلام به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتی ضروری باشد يا آنكه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنكه پادشاهی از رفتن آن جلوگيری نمايد، چنين كسی در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافی است و روايات بسياری در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداری از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وا میگذاريم كه بهجا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالی ندارد.
و نظر به اين كه اين مناسك برای فارسی زبانان می باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتّع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلی چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان می شود:
[1] م ـ حَجّة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـ وجوب حج، بر شخص مستطيع فوری است؛ يعنی واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست2 و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....
[3] م ـ اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوری كه در همان سال به حج برسد و در صورتی كه شخص كوتاهی كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر می شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.1. اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) يا وارد کردن نقصی به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، س336)
2. و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقی است. (مناسک حج، م24) - شرايط وجوب حَجّةالاسلام
- نيابت در حج
- حج استحبابىحج استحبابی[165] م ـ مستحب است كسی كه شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان حج به جا آورد و همچنين بر كسی كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال. بلكه مكروه است پنج سال متوالی آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكّه نيّت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.
[166] م ـ مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آن ها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آن ها و غير آن ها مستحب است به شرط آنكه در مكّه نباشند يا معذور باشند.
[167] م ـ كسی كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود، در صورتی كه می تواند قرض را ادا كند.68
[168] م ـ با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف كند.
[169] م ـ بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به ديگری هديه كند، همچنانكه در وقت شروع می تواند آن را نيت كند.
[170] م ـ كسی كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگری به حج برود.
68. کسی که هزينه ی رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما میتواند قرض بگيرد و سپس به سادگی قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب میشود. (مناسک حج، م14) - اقسام عمرهاقسام عمره[171] م ـ عمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر كسی كه شرايط استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب می شود و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر برای عمره مستطيع باشد واجب می شود، هرچند برای حج مستطيع نباشد همچنانكه عكس اين هم همينطور است كه اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليكن بايد معلوم باشد كه برای كسانی كه از مكّه دور هستند؛ مثل ايرانيان كه وظيفه آن ها حج تمتّع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتّع مركب از هر دو عمل است، به خلاف كسانی كه در مكّه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده است كه نسبت به آن ها استطاعت برای يكی از دو عمل تصور می شود.
[172] م ـ واجب است بر كسی كه می خواهد داخل مكّه شود با احرام وارد شود و برای احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و می خواهد وارد مكّه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانی كه مقتضای شغلشان اين است كه زياد وارد مكّه می شوند و از آن خارج می شوند استثنا شده است.69
[173] م ـ تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه، به قصد رجا به جا آورده شود.7069. همچنين كسانی كه پس از اعمال حج يا عمره از مکه خارج شدهاند و میخواهند در همان ماهِ انجام حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م10)
70. تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصلهی معيّن شرط نيست. ولی بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره برای خود میتواند به جا آورد. و اگر دو عمره برای افراد ديگر انجام دهد يا يك عمره برای خود و يك عمره هم برای ديگری به جا آورد، احتياط مذكور لازم نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگری انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمرهی مفردهی منوبعنه هرچند واجب باشد، كفايت میكند. (مناسک حج، م11) - اقسام حج
- باب اول: اعمال عمره تمتع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضى از احكام آن
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعى و بعض احكام آن
- مسائل متفرقه سعىمسائل متفرقه سعی[854] م ـ كسی كه می دانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعی كند و با همين نيت از صفا شروع كرده ولی رفت و برگشت را يك مرتبه حساب كرده و در نتيجه چهارده مرتبه سعی نموده، احتياط آن است كه سعی362 را اعاده كند، اگر چه اقوی كفايت همان سعی است.[855] م ـ كسی كه بعدازظهر، طواف و نماز را به جا می آورد و سعی را شب انجام می دهد، اگر بدون تأخير عرفی، سعی در شب واقع شود مانع ندارد و احتياط آن است كه تا شب تأخير نيندازد،363 اگر چه اقوی كفايت است.
[856] م ـ سعی در طبقه فوقانی، اگر محرز نيست كه بين صفا و مروه است، جايز نيست .364362. سعی او صحيح است. (مناسک حج، م360)
363. به تأخير انداختن سعی پس از طواف و نماز طواف تا روز بعد از آن جايز نيست، اما تأخير در انجام آن تا شبِ همان روز مانعی ندارد. (مناسک حج، م350)
364. صحيح نيست. (مناسک حج، م354) - استفتائات سعىاستفتائات سعی[857] س ـ كسی كه در اثنای سعی متوجه شود كه طواف او بيش از هفت شَوط بوده تكليف او چيست؟
ج ـ می تواند365 به اين نحو احتياط كند كه سعی را تمام نمايد و بعد از فوت موالات عرفيه بين شَوط زايد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شَوط، طواف و نماز و سعی را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.
[858] س ـ اگر از مروه شروع و به صفا ختم كرده و بعد فهميده است، وظيفه او چيست، بهخصوص اگر تقصير كرده باشد؟
ج ـ بايد سعی را اعاده كند و اگر تقصير نكرده تقصير كند.
[859] س ـ كسی بعد از اتمام شَوط ششمِ سعی در صفا، گمان تمام شدن هفت شَوط را كرد و تقصير نمود ولی فوراً به او گفتند كه بايد يك شَوط ديگر بياوری، او هم انجام داد و بعد بار ديگر تقصير نمود، آيا عمل او صحيح است يا خير و كفاره دارد يا نه؟
ج ـ عمل صحيح است و كفاره ندارد.
[860] س ـ كسی در اثنای سعی برای آب خوردن از مسير منحرف شده و پس از خوردن آب ادامه داده است چه صورت دارد؟
ج ـ اگر سعی را قطع نكرده و به نيت سعی حركت را ادامه داده است و در بين راه آب خورده يا اگر قطع كرده، از جايی كه سعی را قطع كرده يا مُحاذی آن سعی را تمام كرده صحيح است.
□ [861] س ـ كسی كه طواف و نماز آن را انجام داده و سعی را به روز بعد يا روزهای بعد به تأخير انداخته است، آيا طواف و نماز را بايد اعاده كند؟
ج ـ لازم نيست ولی اختياراً نبايد سعی را به روز بعد تأخير بيندازد.
[862] س ـ آيا زنهايی كه از جهت عادت ماهانه برای طواف نايب می گيرند در سعی هم می توانند نايب بگيرند؟
ج ـ محل سعی مسجد نيست و سعی را بايد خودشان به جا آورند با مراعات ترتيب بين طواف و سعی.
□ [863] س ـ اگر كسی يقين كند كه هفت شَوط سعی بين صفا و مروه را تمام كرده است ولی بعد از تقصير متوجه می شود كه پنج شَوط بوده، اولاً آيا كل سعی را بايد از سر بگيرد يا دو شَوطی را كه ناقص بوده است بايد تكميل كند؟ و ثانياً آيا تقصير هم بايد بكند، يا تقصير اول كافی است؟
ج ـ بايد سعی را اتمام كند و احتياطاً تقصير را اعاده نمايد، گرچه وجوب اين احتياط معلوم نيست.
[864] س ـ شخصی بعد از طواف عمره تمتّع گم شده و بعد از پيدا شدن به رفقايش گفته است كه سعی صفا و مروه را به جا آورده ام و تقصير نمود و محرم شد برای حج تمتّع، ولی بعد از مراجعت از عرفات و منی و موقع طواف و سعی صفا و مروه و اعمال حج اظهار كرد؛ مثل اينكه من در اعمال عمره به صفا نيامده ام، همين طور گفته اند ان شاءاللّه آمده ای، بعد از مراجعت به ايران چند بار به پسرانش گفته اعمال من ناقص شده و قبل از فوتش وصيت نموده است كه برای او نايب بگيرند، اگر عمل شخص فوق الذكر باطل باشد وُرّاث او حاضرند اين جانب را بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، آيا نظر حضرت عالی چيست؟
ج ـ ورثه می توانند شما را نايب كنند برای عمل حج تمتّع، ولی بايد نايب سعی را جداگانه به نيابت آن مرحوم انجام دهد. گرچه در فرض مرقوم بيش از نايب گرفتن برای سعی لازم نيست.
[865] س ـ بين صفا و مروه طوری است كه از يك طرف می روند و از طرف ديگر آن برمی گردند يعنی بين رفت و برگشت دو سه متری فاصله است، آيا اگر امكان باشد از همان مسيری كه به صفا رفته، به مروه برود اشكال دارد؟
ج ـ اشكال ندارد، ولی نبايد مزاحم ديگران شود.
[866] س ـ شخصی در حال سعی كردن بود، يك وقت ديد مقداری را كه برای هروله علامت گذاری كرده اند به طور عادی سير كرده است، گمان می كرد لازم است هروله كند و لذا برگشت و مقداری را كه عادی رفته بود، با هروله تكرار كرد، آيا سعيش اشكال دارد؟
ج ـ اشكال دارد.366
[867] س ـ شخصی در سعی بين صفا و مروه، از جايی كه به صفا يا مروه رسيد برای شَوط بعدی شروع نمی كند، بلكه تقريباً مقدار دو سه متر هلالی شكل و يا مستقيم به شكل عرضی می آيد و شروع می كند، و در اين مقدار متوجه نيست كه با نيت سعی است يا نه، ولی اگر از او سؤال شود چه می كنی جواب می دهد سعی می كنم، آيا مضرّ نيست؟
ج ـ راه رفتن مزبور روی كوه مضرّ به سعی نيست، و در فرض مسأله سعی صحيح است.
[868] س ـ آيا سعی كردن از همانجا كه مريضها را با چرخ می برند و برمی گردانند (يعنی حدود دو متر بالاتر از ابتدای سراشيبی شروع می كنند) صحيح و كافی است؟ يا حتماً بايد از اول كوه صفا شروع و در مروه هم به سنگ های سياه بعد از سنگ های صاف كه بقايای كوه است برسند؟
ج ـ سعی بايد بين دو كوه باشد و احراز شود و لازم نيست بالا برود.
[869] س ـ در مناسك فرموده ايد كسی كه بين صفا و مروه سعی می كند، واجب است در هنگامی كه به طرف مروه در حركت است توجهش به مروه باشد وبالعكس، آيا اين وجوب توجه، تكليفی است و يا وضعی و تكليفی؟
ج ـ وضعی است.
[870] س ـ گاهی انسان در اثر ازدحام جهت رفتن برای سعی ناچار است از مسجدالحرام عبور كند، در اين صورت تكليف حائض و نفساء چيست، و آيا برای سعی هم مثل طواف نايب بگيرند؟
ج ـ اگر امكان نداشته باشد كه از راه ديگری بروند بايد تأخير بيندازند، و اگر آن هم ممكن نيست نوبت به نيابت می رسد و بر فرض مخالفت چنانچه از آن راه رفت و خودش سعی كرد سعيش صحيح است هرچند گناه كرده است.
[871] س ـ زيادی در سعی جهلاً، آيا حكم زيادی سهوی را دارد يا عمدی را؟
ج ـ محل اشكال است.367
[872] س ـ كسی كه نمی تواند بدون سوار شدن در چرخ های معمولی در مَسْعی سعی كند ليكن تمكّن مالی ندارد، چون اَرْز خود را صرف سوغات كرده، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر می تواند با چرخ سعی كند ولو با فروش چيزی يا قرض بايد خودش سعی كند و استنابه صحيح نيست مگر آن كه مشقت و حرج در كار باشد.
[873] س ـ شخصی شَوط سوم سعی را بهم زد و با فاصله اندكی هفت شَوط ديگر به جا آورد و تقصير نمود، آيا اين سعی صحيح است؟
ج ـ اشكال دارد368 و بايد سعی را اعاده كند.
[874] س ـ شخصی به اعتقاد اينكه هر شَوط سعی، رفت و برگشت از صفا به مروه است، سعی را شروع می كند و در شَوط سوم متوجه مسأله می شود و سعی خود را به هفتشَوط خاتمه می دهد، آيا سعی او چه حكمی دارد؟
ج ـ سعی او صحيح است.
[875] س ـ شخصی در حال سعی گاهی عقب عقب به طرف مروه و يا صفا رفته است، تكليف او چيست؟
ج ـ بايد آن مقدار را تدارك كند و اگر از آن محل گذشته سعی او اشكال دارد و احتياط در اتمام و اعاده است.369
[876] س ـ سعی از طبقه دوم فعلی، كه بالاتر از كوه صفا و مروه می باشد، جايز است يا نه؟
ج ـ اشكال دارد.370
□ [877] س ـ شخصی به جهت كنترل همراهان خود در حين سعی، گاهی به عقب برمی گشته و بدون توجه مجدداً همان مسافت را طی می كرده، آيا سعی او صحيح است؟
ج ـ اشكال دارد و بايد سعی را اعاده كند.
[878] س ـ شخصی سعی بين صفا و مروه را، پنج دور رفت و برگشت كه مجموعاً ده شَوط می شود، انجام داده است و آنگاه كه متوجه مسأله شد سعی را از همان جا قطع نمود و تقصير كرد، تكليف چيست؟
ج ـ در فرض سؤال احوط اعاده سعی است.371
[879] س ـ شخصی به تصور اينكه رفتن بالای كوه صفا يا مروه لازم است، چون اين مقدار مسافت را تحت فشار جمعيت رفته لذا برای اعاده آن مقداری وارد سعی شده و بعد به نيت سعی برگشته است و در واقع مقداری مسافت را دوبار طی كرده است، آيا سعی او درست است؟
ج ـ اگر به نيت احتياط عمل كرده باشد ضرر ندارد.
[880] س ـ شخصی به تصور اينكه سعی نيز نياز به وضو دارد بعد از يك شَوط و نيم سعی خود را قطع می كند و وضو می گيرد و هفت شَوط ديگر سعی می نمايد، تكليف او چيست؟
ج ـ اشكال دارد372 و بايد سعی را اعاده كند.
[881] س ـ كسی كه قدر متيقن عدد اشواط را می داند، اما ترديد دارد كه شَوط بعدی را انجام داده يا نه؛ مثلاً می داند پنج شَوط انجام داده، ولی شك دارد كه بقيه را انجام داده يا نه، تكليف او چيست؟
ج ـ فرض مزبور شك در اشواط است و مبطل است.
□ [882] س ـ اگر كسی سعی را به طور كلی فراموش كرد و تقصير نمود، تكليف او چيست؟
ج ـ از احرام خارج شده و هر وقت يادش آمد سعی را به جا آورد.
[883] س ـ اگر كسی قبل از رسيدن به مروه، در آوردن هفت و نُه شك كرد، تكليف او چيست؟
ج ـ مبطل است و بايد سعی را اعاده كند.
[884] س ـ آيا موالات در تمام اشواط سعی معتبر است و يا اختصاص به بعض دارد؟
ج ـ در سعی موالات معتبر نيست مگر شَوط اول تمام نشده باشد، كه در صورت فوات موالات احتياطاً از سر بگيرد.
[885] س ـ اگر در سعی، بعضی مواضع بدن زن غير از وجه و كفّين پيدا باشد آيا به سعی او ضرر می زند يا نه؟
ج ـ ضرر نمی زند.
[886] س ـ شخصی در حال سعی در عدد اشواط شك می كند و با حال ترديد به سعی خود ادامه می دهد و در فكر است كه عدد را ضبط كند، پس از تأمل و بعد از آنكه صد متر سعی كرد يا وارد شَوط بعدی شد، يقين به عدد حاصل می شود و با يقين، باقی سعی را هم انجام می دهد، آيا اين سعی صحيح است يا نه؟
ج ـ صحيح است.365. میتواند از طواف و سعی خود دست برداشته و مجدداً طواف و نماز طواف و سعی را از سر بگيرد. (مناسک حج، س91)
366. در حال اختيار نبايد چنين كند ولی در فرض مذكور سعی او درست است و چيزی بر او نيست، اگرچه احتياط در اتمام و اعاده سعی است. (اجوبة الإستفتاءات في الحج، س94)
367. حكم زيادی سهوی را دارد و سعی او صحيح است. (مناسک حج، م359)
368. اشكال ندارد. (مناسک حج، س91)
369. و میتواند سعی سابق را رها کرده و مجدداً سعی را از سر بگيرد. (مناسک حج، س91)
370. انجام سعی در طبقهی دوم مسعی صحيح نيست، مگر آنكه برايش محرز باشد كه طبقهی دوم، ميان دو كوه واقع است نه بالاتر از آن، و كسی كه نمیتواند در طبقهی همكف سعی كند، بايد برای خود نايب بگيرد، و سعيش در طبقهی دوم صحيح و مجزی نيست. (مناسک حج، م354)
371. سعی او صحيح است. (مناسک حج، م360)
372. اشكال ندارد. (مناسک حج، س91) - مستحبات سعىمستحبّات سعی[887] م ـ مستحب است بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعی، به نزد چاه زمزم رفته يك يا دو دلو آب بكشد و آن را بياشامد و به سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:
«أللّهُمّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَرِزْقاً واسِعاً وَشِفاءً مِنْ كُلّ داءٍ وَسُقْمٍ».
پس از آن، به نزد حجرالأسود بيايد، و مستحب است از دری كه محاذی حجرالأسود است به سوی صفا متوجه شود و با آرامی دل و بدن بالای صفا رفته و به خانه كعبه نظر كند و به ركنی كه حجرالأسود در او است رو نمايد و حمد و ثنای الهی را به جا آورد و نعمت های الهی را به خاطر بياورد، آنگاه اين اذكار را بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ» هفت مرتبه.
«ألحَمدُ للّهِ» هفت مرتبه.
«لا إلهَ إلّا اللّهُ» هفت مرتبه.
«لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيْتُ وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلی كُلّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ» سه مرتبه.
پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ عَلی ما هَدانا وَالْحَمْدُ للّهِ عَلی ما أبْلانا وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَيّ الْقَيّومِ وَالْحَمْدُ للّهِ الْحَيّ الدّائِمِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللّهُ وَأشْهَدُ أنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا نَعْبُدُ إلّا إيّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ». سه مرتبه.
پس بگويد:
«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْيَقينَ في الدّنْيا وَالآخِرَةِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«أللّهُمّ آتِنا في الدّنْيا حَسَنَةً وَفي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ» صد مرتبه.
«لا إلهَ إلّا اللّه» صد مرتبه.
«ألْحَمْدُ للّهِ» صد مرتبه.
«سُبحانَ اللّهِ» صد مرتبه.
پس بگويد:
«لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَغَلَبَ الأحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ، أللّهُمّ بارِكْ لِي في الْمَوْتِ وَفِيما بَعْدَ الْمَوْتِ، أللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَوَحْشَتِهِ أللّهُمّ أظِلّني في ظِلّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلّ إلّا ظِلّكَ».
و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند عالم.
پس بگويد:
«أسْتَوْدِعُ اللّهَ الرّحْمنَ الرّحِيمَ الّذي لا تَضِيعُ وَدائِعُهُ دِيني وَنَفْسي وَأهْلي، أللّهُمّ اسْتَعْمِلْني عَلی كتابِكَ وَسُنّةِ نَبِيّكَ وَتَوَفّني عَلی مِلّتِهِ وَأعِذْني مِنَ الْفِتْنَةِ».
پس بگويد:
«اللّهُ أكْبَرُ» سه مرتبه.
پس دعای سابق را دو مرتبه تكرار كند، پس يكبار تكبير بگويد و باز دعا را اعاده نمايد و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد، هر قدر كه می تواند بخواند.
و مستحب است كه رو به كعبه نمايد و اين دعا را بخواند:
«أللّهُمّ اغْفِرْ لِي كُلّ ذَنْبٍ أذْنَبْتُهُ قَطّ فَاِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيّ بِالْمَغْفِرَةِ فَاِنّكَ أنْتَ الْغَفُورُ الرّحِيمُ، أللّهُمّ افْعَلْ بي ما أنْتَ أهْلُهُ فَاِنّكَ اِنْ تَفْعَلْ بِي ما أنْتَ أهْلُهُ تَرْحَمْني وَإنْ تُعَذّبني فَأَنْتَ غَنيّ عَنْ عَذابي وَأنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَتِكَ. فَيامَنْ أنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَتِهِ ارْحَمْني، أللّهُمّ لا تَفْعَلْ بي ما أنَا أهْلُهُ، فَاِنّكَ إنْ تَفْعَلْ بي ما أنا أهْلُهُ تُعَذّبْني وَلَمْ تَظْلِمْني أصْبَحْتُ أتّقي عَدْلَكَ وَلا أخافُ جَوْرَكَ فَيامَنْ هُوَ عَدْلٌ لا يَجُورُ اِرْحَمْني».
پس بگويد:
«يا مَنْ لا يَخيبُ سائِلُهُ وَلا يَنْفَدُ نائِلُهُ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ، وَأجرْني مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ».
و در حديث شريف وارد شده است: هركس كه بخواهد مال او زياد شود، ايستادن بر صفا را طول دهد و هنگامی كه از صفا پايين می آيد بر پله چهارم بايستد و متوجه خانه كعبه شود و بگويد:
«أَللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِيقِهِ وَضَنْكِهِ، أللّهُمّ أظِلّني في ظِلّ عَرْشِكَ يَوْمَ لا ظِلّ إلّا ظِلّكَ».
پس از پله چهارم پايين رود و احرام را از روی كمر خود بردارد و بگويد:
«يا رَبّ الْعَفْوِ يا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ هُوَ أوْلی بِالْعَفْوِ، يا مَنْ يُثِيبُ عَلیَ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، يا جَوادُ يا كَريمُ يا قَريبُ يا بَعيدُ، اُرْدُدْ عَلَيّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْني بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ».
و مستحب است پياده سعی نمايد و از صفا تا به مناره ميانه راه رود و از آنجا تا جايی كه محل بازار عطاران است مانند شتر تند رود و اگر سوار باشد اين حدّ را فی الجمله تند نمايد و از آنجا تا به مروه نيز ميانه رود و در وقت برگشتن نيز به همان ترتيب مراجعت نمايد و از برای زنها هروله نيست و مستحب است در هنگامی كه می رسد به مناره ميانه بگويد:
«بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ، وَاللّهُ أكْبَرُ، وَصَلّیَ اللّهُ عَلی مُحَمّدٍ وَأهْلِ بَيْتِهِ، أَللّهُمّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمْ إنّكَ أنْتَ الأعَزّ الأجَلّ الأكْرَمُ، وَاهْدِني لِلّتي هِيَ أقْوَمُ، اللّهُمّ إنّ عَمَلي ضَعيفٌ، فَضاعِفْهُ لي وَتَقَبّلْهُ مِنّي، أللّهُمّ لَكَ سَعْيي، وَبِكَ حَوْلي وَقُوّتي تَقَبّلْ مِنّي عَمَلي يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتّقينَ».
و همين كه از محل بازار عطاران گذشت بگويد:
«يا ذَاالْمَنّ وَالْفَضْلِ وَالْكَرَمِ وَالنّعْماءِ وَالْجُودِ، اغْفِرْ لي ذنُوبي، اِنّهُ لا يَغْفِرُ الذّنُوبَ الّاأنْتَ».
و هنگامی كه به مروه رسيد برود بالای آن و به جا آورد آنچه را كه در صفا به جا آورد و بخواند دعاهای آنجا را به ترتيبی كه ذكر شد.
و پس از آن بگويد:
«أللّهُمّ يا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ يُحِبّ الْعَفْوَ يا مَنْ يُعْطي عَلَی الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَی الْعَفْوِ يا رَبّ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ».
و مستحب است در گريهكردن كوشش كند و خود را به گريه وا دارد و در حال سعی دعا بسيار كند و بخواند اين دعا را:
«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ حُسْنَ الظّنّ بِكَ عَلی كُلّ حالٍ وَصِدْقِ النّيّةِ في التّوَكّلِ عَلَيْكَ».
-
- فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.