مناسک حج (امام و رهبرى)
- پيشگفتارپيشگفتار
يکی از جامعترين رسالههای احکام حج، کتاب «مناسک حجِ» بنيانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمينی(قدس سره) است که سالها در زمان حيات ايشان و پس از رحلت آن بزرگوار مورد استفاده و مراجعه حجگزاران و عالمان و روحانيان محترم کاروانها بوده و هست و نظرات بسياری از مراجع بزرگ تقليد از جمله حضرت آيت الله العظمی خامنهای(دامت برکاته) در حواشی آن درج گرديده و بارها چاپ و منتشر شده است. با توجه به مراجعات مکرّر مقلدان رهبر معظم انقلاب اسلامی، تصميم گرفته شد تا مناسک حضرت امام با حواشی معظمله به شک مجزا چاپ و عرضه گردد که در اين رابطه چند نکته را يادآور میشويم:
1. مواردی که فتاوای حضرت آيت الله خامنهای(دامت برکاته) با فتاوای حضرت آيت الله العظمی امام خمينی(قدس سره) تفاوت داشته، در پاورقی همان صفحه آورده شده و با شمارهگذاری مشخص گرديده است.
2. در برخی از مسائل که نظر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) به دست نيامده، با علامت مربع (□) در ابتدای مسائل مشخص شده است.
3. مواردی که تفاوت فتوايی در پاورقی آورده نشده و علامت مربع نيز در ابتدای مسأله وجود ندارد، فتوای آن دو بزرگوار يکسان است و تفاوت نظری وجود ندارد.
4. حواشی مقام معظم رهبری(دامت برکاته) توسط بخش استفتائات دفتر معظم له از کتاب «مناسک» ايشان که جداگانه چاپ شده و برخی از استفتائات ديگر گرفته شده و مأخذ آنها نيز ذکر شده است که بدين وسيله از همه عزيزانی که در تنظيم و تطبيق و کنترل حواشی نقش داشتهاند، تشکر و قدردانی میشود. - مقدمه
مناسك حج
مطابق با فتاوای
حضرت آية اللّه العظمی امام خمينی (قدّس سّره)
و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله العظمی خامنهای دام ظله الوارفمقدمه
بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبی اكرم(صلیالله عليه وآله وسلّم) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) ثابت است. حج يكی از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار می رود. ترك حج، با اقرار به وجوب، يكی از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است.1 خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: {وَللّهِ ِ عَلَی النّاسِ حِجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنّ اللّهَ غَنِیّ عَنِ الْعالَمينَ }.
شيخ كلينی؛ به طريق معتبر از حضرت صادق(عليهالسلام) روايت نموده كه: هر كس از دنيا برود و حَجّة الاسلام به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتی ضروری باشد يا آنكه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنكه پادشاهی از رفتن آن جلوگيری نمايد، چنين كسی در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافی است و روايات بسياری در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداری از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وا میگذاريم كه بهجا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالی ندارد.
و نظر به اين كه اين مناسك برای فارسی زبانان می باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتّع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلی چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان می شود:
[1] م ـ حَجّة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـ وجوب حج، بر شخص مستطيع فوری است؛ يعنی واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست2 و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....
[3] م ـ اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوری كه در همان سال به حج برسد و در صورتی كه شخص كوتاهی كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر می شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.1. اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) يا وارد کردن نقصی به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، س336)
2. و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقی است. (مناسک حج، م24) - شرايط وجوب حَجّةالاسلام
- نيابت در حج
- حج استحبابىحج استحبابی[165] م ـ مستحب است كسی كه شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان حج به جا آورد و همچنين بر كسی كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال. بلكه مكروه است پنج سال متوالی آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكّه نيّت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.
[166] م ـ مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آن ها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آن ها و غير آن ها مستحب است به شرط آنكه در مكّه نباشند يا معذور باشند.
[167] م ـ كسی كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود، در صورتی كه می تواند قرض را ادا كند.68
[168] م ـ با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف كند.
[169] م ـ بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به ديگری هديه كند، همچنانكه در وقت شروع می تواند آن را نيت كند.
[170] م ـ كسی كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگری به حج برود.
68. کسی که هزينه ی رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما میتواند قرض بگيرد و سپس به سادگی قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب میشود. (مناسک حج، م14) - اقسام عمرهاقسام عمره[171] م ـ عمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر كسی كه شرايط استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب می شود و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر برای عمره مستطيع باشد واجب می شود، هرچند برای حج مستطيع نباشد همچنانكه عكس اين هم همينطور است كه اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليكن بايد معلوم باشد كه برای كسانی كه از مكّه دور هستند؛ مثل ايرانيان كه وظيفه آن ها حج تمتّع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتّع مركب از هر دو عمل است، به خلاف كسانی كه در مكّه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده است كه نسبت به آن ها استطاعت برای يكی از دو عمل تصور می شود.
[172] م ـ واجب است بر كسی كه می خواهد داخل مكّه شود با احرام وارد شود و برای احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و می خواهد وارد مكّه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانی كه مقتضای شغلشان اين است كه زياد وارد مكّه می شوند و از آن خارج می شوند استثنا شده است.69
[173] م ـ تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه، به قصد رجا به جا آورده شود.7069. همچنين كسانی كه پس از اعمال حج يا عمره از مکه خارج شدهاند و میخواهند در همان ماهِ انجام حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م10)
70. تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصلهی معيّن شرط نيست. ولی بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره برای خود میتواند به جا آورد. و اگر دو عمره برای افراد ديگر انجام دهد يا يك عمره برای خود و يك عمره هم برای ديگری به جا آورد، احتياط مذكور لازم نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگری انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمرهی مفردهی منوبعنه هرچند واجب باشد، كفايت میكند. (مناسک حج، م11) - اقسام حج
- باب اول: اعمال عمره تمتع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- مسائل متفرقه محرّمات احراممسائل متفرقه محرّمات احرام
[481] م ـ اگر حاجی در حال احرام برای سر درد دستمالی به دور سر ببندد، اگر چه تمام سر را بگيرد كفاره ندارد.[482] م ـ آنچه در حال احرام حرام است، سايه بر سر قرار دادن است. بنا بر اين اگر ماشين از زير پل هايی كه در مسير واقع شده برود و به ناچار مُحرمين از زير پل ها عبور كنند و يا در محل بنزين در زير سقف متوقف شوند و محرمين زير سقف قرار گيرند اشكالی پيدا نمی شود و كفاره ندارد.
ّ[483] م ـ شخصی كه با ماشين مسقف رانندگی می كند بايد در هر احرام يك گوسفند كفاره بدهد و با تكرار پياده و سوار شدن، كفاره تكرار نمی شود و همچنين در ساير موارد سايه بر سر قرار دادن.
[484] م ـ پوشيدن نعلينی كه بندهای عريضی داشته باشد ولی تمام روی پا را نگيرد، در حال احرام مانعی ندارد.
[485] م ـ در شب، استظلال نيست. بنا بر اين، جايز است محرم در شب با ماشين سقف دار به مكّه برود،223 ولی در هوای ابری در روز جايز نيست، مگر ابر به طوری تيره باشد كه استظلال صدق نكند.
[486] م ـ جايز است از جاهای دور مثل تهران با نذر محرم شود، ولی اگر زير سقف سفر می كند بايد كفاره بدهد.
[487] م ـ تزريق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولی اگر موجب بيرون آمدن خون از بدن می شود تزريق224 نكند مگر در مورد حاجت و ضرورت.
[488] م ـ در حرام بودنِ سايه بر سر قرار دادن، فرقی بين سايه ای كه با شخص حركت كند، مثل چتر و ماشين مسقّف و سايه ثابت225 مثل پل و غيره نيست و فرقی بين اجبار و اختيار نيست ولی بر عبور از زير پل هايی كه در جاده ها هست صادق نيست.
[489] م ـ كسی كه حجش را باطل كند، اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده از احرام خارج شده وگرنه در احرام باقی است.
[490] م ـ بعد از آنكه محرم به منزل رسيد ولو در محله های جديد مكّه، كه از مسجدالحرام دور هستند، می تواند برای رفتن به مسجدالحرام در ماشين های مسقّف سوار شود يا زير سايه برود.226
223. به حاشيه مسأله 444 مراجعه شود.
224. بنا بر احتياط واجب تزريق نكند مگر در صورت نياز. (مناسک حج، م 238)
225. عبور از زير سايه ثابت اشكال ندارد. (مناسک حج، م 195)
226. به حاشيه مسأله 438 مراجعه شود. - استفتائات محرّمات احراماستفتائات محرّمات احرام□ [491] س ـ آيا كشتن مارمولك و از اين قبيل جانوران، درحال احرام اشكال دارد؟ج ـ از محرمات احرام محسوب نيست.
[492] س ـ اگر از روی علم و عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه، با زوجه خود جماع نمايد مسلماً حج او باطل است، و قبل از وقوف مشعرالحرام هم بنابر اقوی باطل است و كفاره دارد و بعد از اتمام در سال آينده اعاده كند، آيا در صورت جهل چه وظيفه ای دارد؟
ج ـ در صورت جهل، عمل او صحيح است و كفاره هم ندارد.
[493] س ـ آيا شوهر پس از مُحل شدن می تواند زوجه مُحرِم خود را از روی التذاذ دست بزند؟
ج ـ بر مرد مزبور منعی نيست ولی اگر زن نيز لذت می برد، در فرض سؤال نبايد حاضر شود، علی الأحوط.
□ [494] س ـ فردی كه از احرام درآمده، زنش را كه محرم است می بوسد، اگر چه زن راضی نيست، آيا اين كار نسبت به مرد و زن چه حكمی دارد؟
ج ـ اگر زن اختيار نداشته، چيزی بر او نيست و بر مرد هم كفاره واجب نشده است.
[495] س ـ صابون و بعضی از شامپوها كه بويی دارد، آيا می شود برای بدن استعمال كرد يا خير؟ ضمناً خيلی بوی خوشی هم نيست.
ج ـ اگر صدق بوی خوش می كند، از آن اجتناب كنند227 و در غير اين صورت مانع ندارد.
[496] س ـ حمل قمقمه آب كه در محفظه دوخته نگهداری می شود، برای محرم چه صورت دارد؟
ج ـ احتياط آن است كه آن را به دوش نيندازد و دست گرفتن آن مانع ندارد.228
[497] س ـ در مورد نظركردن در آيينه، گاهی نگاه می كند كه خود را ببيند و گاهی برای ديدن ماشين وغيره و يا مثلاً برای علاج دردی، آيا برای محرم فرق می كند و يا يكسان است؟
ج ـ احوط، اجتناب است229 در همه موارد ذكر شده در سؤال.
[498] س ـ در حال احرام عده ای از همديگر عكس می گيرند و در دوربين عكاسی كه آيينه است و يا حالت شفاف و آينه مانندی دارد نظر می كنند، بفرماييد اشكال دارد يا خير؟
ج ـ اگر معلوم نيست230 كه در آينه نظر می شود، اشكال ندارد.
[499] س ـ آيا سوگند معمولی به حال احرام اشكال دارد، همانند سوگندهای روزمره مردم كوچه و بازار؟
ج ـ قسم به غير خدا از محرمات احرام نيست.
[500] س ـ بعضی به علت عرقسوز شدن بدن، احتياج به پمادی دارند كه چربی دارد، آيا مُحرِم می تواند از اين پماد به بدن خود بمالد يا خير؟
ج ـ نمی تواند مگر در مورد ضرورت، ولی كفاره ندارد ولو در غير مورد ضرورت مگر آنكه بوی خوش داشته باشد، كه كفاره آن يك گوسفند است، اگر چه از روی اضطرار باشد.231
[501] س ـ در موردی كه كنده شدن مو با كشيدن دست به سر و صورت كفاره دارد، آيا فرقی بين عمد و سهو و غفلت هست؟
ج ـ فرق نمی كند به شرط آنكه دست كشيدن عمدی باشد.
[502] س ـ اگر غير مُحرم از محرم ازاله مو كند يا يكی از كارهايی كه بر محرم حرام است و كفاره دارد انجام دهد، چه حكمی دارد؟
ج ـ اگر مُحرم به اختيار خود حاضر شود كه مثلاً مُحِلّی سر او را بتراشد حرام است و بايد كفاره بدهد، ولی چنانچه بدون اختيار او باشد كفاره ندارد، حتی بر مُحِلّ مزبور.
[503] س ـ محرم سرش تَر است، اگر بخواهد صبر كند تا خودش خشك شود و وضو بگيرد آفتاب طلوع می كند و نمازش قضا می شود، آيا وظيفه اش تيمم است؟
ج ـ اگر نمی تواند ولو با دست سر را خشك كند، احوط جمع بين وضو با اين232 حال و تيمم است.
[504] س ـ كسی كه موی مصنوعی دارد و با همين حال برای عمره و حج محرم شده و اعمال خود را انجام داده است آيا اشكال دارد؟
ج ـ ضرر به عمره و حج ندارد، ولی اگر مرد آن را بر سرش گذاشته است بايد كفاره بدهد.233
[505] س ـ با توجه به حرمت پوشيدن صورت برای زنان در حال احرام، آيا چانه هم جزو صورت محسوب می شود و بايد باز باشد يا اين كه اگر مقنعه ای بر سر گذاشته شود كه چانه را تا لب ها بپوشاند مانعی ندارد؟
ج ـ زير چانه جزو صورت محسوب نمی شود ولی پوشاندن به نحوی كه در سؤال ذكر شده اشكال دارد. 234
[506] س ـ آيا زن محرم می تواند صورت خود را با حوله پاك كند يا حكم سر مرد را دارد كه نمی تواند روی آن را بپوشاند؟
ج ـ احتياط، مراعات شود.235
[507] س ـ زن ها كه در حال احرام برای پوشيدن و در آوردن مقنعه، صورتشان پوشيده می شود، چه صورت دارد؟
ج ـ بايد سعی كنند پوشيده نشود، و اگر عامداً و از روی علم پوشيده نشود مانع ندارد.
[508] س ـ فرموده ايد كه محرم از منزل تا مسجدالحرام می تواند زير سقف برود، آيا كسانی كه در مسجدالحرام برای حج محرم می شوند می توانند در مكّه زير سقف باشند؟
ج ـ تا عرفاً در منزل و مكّه هستند و در حال سير برای خارج شدن از مكّه نيستند می توانند استظلال نمايند.236
[509] س ـ كسی كه از تنعيم محرم می شود، استظلال برای او چه حكمی دارد؟
ج ـ چون تنعيم جزو مكّه شده و مكّه منزل است، استظلال در فرض سؤال مانع ندارد. 237
[510] س ـ ميقات عمره مفرده در خود مكّه واقع شده است، آيا كسی كه در آنجا برای عمره مفرده احرام بست، می تواند در اتوبوس سقف دار سوار شود يا خير، با توجه به اين كه محل سكونت او مكّه است؟
ج ـ در فرض مذكور مانع ندارد.238
[511] س ـ افرادی از مسجد شجره محرم شدند و شبانه برای مكّه حركت نمودند ولی نزديك طلوع آفتاب در ماشين سقف دار به خواب رفتند و بعد از طلوع آفتاب بيدار شدند و ماشين را نگاه داشتند، آيا برای مدتی كه در حال سير در زير سقف بودند، كفاره دارد يا خير، و الآن كه ايستاده اند و می خواهند پياده شوند، چه حكمی دارد؟
ج ـ برای مدتی كه خواب بوده اند، يا ماشين ايستاده، كفاره واجب نيست، ولی اگر بعد از بيدار شدن و التفات و قبل از ايستادن ماشين، استظلال شده ولو اضطراراً، كفاره واجب است.
[512] س ـ در حال احرام وقتی ماشين های بی سقف حركت می كند و سفر انجام می شود، آيا پياده و سوار شدن از ماشين در حالی كه ايستاده است، در صورتی كه مستلزم گذشتن از زير سقف قسمت جلو ماشين است، چه حكمی دارد؟
ج ـ مانع ندارد.
[513] س ـ كسانی كه از مسجدالحرام برای حج محرم می شوند و از مسجدالحرام در ماشين سقف دار سوار می شوند و مثلاً در عزيزيه كه منزل ايشان است پياده می شوند، آيا سوار شدن در اتومبيل سقف دار از مسجدالحرام به منزل چه صورت دارد، و اگر پياده نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشند حكم چيست؟
ج ـ در فرض اول مانع ندارد239 و در فرض دوم احتياط كنند.
[514] س ـ اينجانب يكی از خدمه كاروان حج هستم، امسال (1365) بعد از درك عرفات به اتفاق مدير كاروان و معاون و اينجانب و بانوان كاروان در يك اتوبوسی سربسته قرار گرفتيم و برای درك اضطراری به مشعرالحرام رفته و چون در مسير مزدلفه به مِنی به راه بندان برخورديم، لذا در هوای آفتابی در اتوبوس سربسته بودم، ناگاه به يادم آمد كه نبايد در زير طاق اتوبوس قرار بگيرم، چند دقيقه ای با علم به اينكه اتوبوس سرپوشيده است مانده و پس از توقف اتوبوس بر اثر راه بندان پياده شدم، و مابقی راه را تا محل چادر كاروان در منی پياده طی نمودم، لذا از محضر آن بزرگوار تقاضا دارم بفرماييد:
1 ـ آيا كفاره تعلق می گيرد يا نه؟
2 ـ در صورتی كه تعلق گرفته باشد بايد حتماً در منی ذبح گردد؟
3 ـ در حالی كه اكنون در تهران هستم آيا می توانم قربانی را در محل اقامتم ذبح نمايم؟
4 ـ در صورتی كه خدمه كاروان بودم و به دستور مدير گروه برای كمك نمودن به بانوان مسن برای رَمْی جمره عقبه عازم منی بودم و از خود استقلال نداشتم، آيا وجه اين گوسفند را چه كسی بايد بپردازد؟ ستاد حج، مدير گروه يا اينجانب؟
5 ـ چنانچه ستاد حج تقبل نموده باشد ذبح را، آيا از گردن اينجانب ساقط می گردد يا نه؟
ج ـ بايد قربانی كنيد و اگر چه بايد240 در منی ذبح نماييد، ليكن ذبح در محل خودتان هم برای كفاره كفايت می كند و می توانيد به مسؤولين در ستاد نيابت دهيد كه برای شما ذبح كنند و در اين صورت ذبح آن ها هم كافی است، ولی بدون نيابت صحيح نيست.
[515] س ـ آيا استظلال، مربوط به سايه حاصل از تابش عمودی خورشيد است يا حاصل از تابش مايل خورشيد را هم شامل می شود؟
ج ـ فرق نمی كند.
[516] س ـ آيا استظلال، مربوط به سايه بر سر می باشد يا اگر سايه فقط بر شانه بيفتد استظلال صدق می كند؟
ج صدق نمی كند.
[517] س ـ آيا استظلال فقط مربوط به سقف می باشد يا شامل سايه حاصل از ديوار ماشين هم می شود؟
ج ـ شامل نمی شود.
[518] س ـ آيا در عرفات هم مثل منی می شود زير چتر حركت كرد يا حكم عرفات غير از حكم منی است؟
ج ـ زير چتر حركت كردن در عرفات اشكال ندارد.241
[519] س ـ در شهر مكّه تونل هايی احداث كرده اند كه طولش بيش از 1500 قدم می باشد آيا بعد از احرام حج می شود داخل آن با اتومبيل سفر كرد، با علم به اينكه مسقف است؟
ج ـ مانع ندارد، بلی اگر خودش آن راه را اختيار كند و از زير آن سقف برود اشكال دارد.242
[520] س ـ آيا محرم به محض وصول به مكّه می تواند استظلال نمايد و يا بايستی به منزل برسد و بعد از اتخاذ منزل جايز است؟
ج ـ مكّه منزل است و با رسيدن به آن استظلال مانع ندارد.243
[521] س ـ اخيراً از حدود كشتارگاه تا نزديك جمرات، مسقفی را درست كرده اند، آيا عبور از اين راه برای محرمی كه هنوز منزل نكرده و از مشعر مستقيم به جمرات می رود جايز است يا نه؟
ج ـ مانع ندارد.
[522] س ـ آيا گرفتن ناخن توسط مُحرِم از غير مُحرم جايز است؟
ج ـ اشكال ندارد.
[523] س ـ آيا محرم می تواند ناخن محرم ديگر را به قصد تقصير بگيرد يا نه؟
ج ـ اشكال ندارد.
[524] س ـ كندن دندان كه بر محرم حرام است، مقصود دندان خودش می باشد يا شامل دندان غير هم می شود؟ و در تقدير حرمت در صورت خون آمدن است يا مطلقاً؟
ج ـ شامل دندان غير نمی شود، هرچند خون از آن بيرون آيد.
[525] س ـ آيا در حال احرام می توان دندانی را كه شديداً درد دارد و دكتر سفارش می كند كه آن را بكشيد، كشيد، گرچه باعث خونريزی شود؟
ج ـ اگر ضرورت دارد مانع ندارد، ولی كفاره دارد علی الأحوط.244
□ [526] س ـ هرگاه مُحرم سر خود را با چيز دوخته بپوشاند، آيا يك كفاره بايد بدهد يا دو كفاره؟
ج ـ بايد دو كفاره بدهد مگر در صورت جهل و نسيان.
[527] س ـ در بين مردم معروف است كه مُحرم نبايد به كسی دستور بدهد؛ مثلاً نبايد به كسی بگويد يك ليوان آب يا چای يا چيز ديگر به من بدهيد و بايد خودش بردارد، آيا اگر در حال احرام چنين درخواستی از دوست خود بكند گناه كرده است يا نه؟ و در صورت گناه آيا كفاره هم دارد يا نه؟
ج ـ اشكال ندارد.
[528] مستحبّات دخول حرم
1 ـ همينكه حاجی به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم، غسل نمايد.
2 ـ از برای تواضع و فروتنی نسبت به حضرت حق ـ جلّ و علا ـ پابرهنه شده و نعلين خود را در دست گرفته داخل حرم شود و اين عمل ثواب زيادی دارد.
3 ـ وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمّ إنّكَ قُلْتَ فِي كِتابِكَ وَقَوْلُكَ الْحَقّ: {وَأذّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَعَلی كُلّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلّ فَجّ عَميقٍ }. اَللّهُمّ إنّي اَرْجُو اَنْ اَكُونَ مِمّنْ اَجابَ دَعْوَتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقّةٍ بَعيدةٍ وَفَجّ عَميقٍ سامِعاً لِنِدائِكَ وَمُستَجِيباً لَكَ مُطيعاً لِأمْرِكَ وَكُلّ ذلِكَ بِفَضْلِكَ عَليّ وَاِحْسانِكَ إِلَيّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلی ما وَفّقْتَنِي لَهُ أبْتَغِيْ بِذلِكَ الزّلْفَةَ عِنْدَكَ وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي وَالتّوْبَةَ عَلَيّ مِنْها بِمَنّكَ، اَللّهُمّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَحَرّمْ بَدَنِي عَلَی النّارِ وَآمِنّي مِنْ عَذابِكَ وَعِقابِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرّاحِمِينَ».
4 ـ وقت دخول حرم مقداری از علفِ (اذخر) گرفته آن را بجود.
227. استفاده مُحرم از صابون عطری و شامپوی معطّر بنا بر احتياط جايز نيست. (مناسک حج، م 202)
228. پوشيدن چيز دوخته كه به آن لباس گفته نمی شود مانند كمربند و هميان و بند ساعت و مانند آن اشكال ندارد. (مناسک حج، م 164)
229. نگاهكردن مُحرِم در آيينه، اگر برای زينت باشد حرام است و گر نه حرام نيست. (مناسک حج، م 208)
230. در حال احرام تصويربرداری با دوربين عكاسی يا فيلمبرداری اشكال ندارد. (مناسک حج دست نويس، م212)
231. اگر بوی خوش داشته باشد، بنا بر احتياط مستحب، كفّاره آن گوسفند است. (مناسک حج، م224)
232. می تواند قسمت جلوی سر را تدريجاً خشك كند بهطوری كه حوله تمام سر را نپوشاند و وضو بگيرد. (مناسک حج، م180)
233. بنا بر احتياط واجب يک گوسفند كفّاره بدهد. (مناسک حج، م 182)
234. به حاشيه مسأله 429 مراجعه شود.
235. اگر حوله را بر روی همه صورت بيندازد اشكال دارد و در غير اين صورت مانع ندارد. (مناسک حج، س60)
236. احوط آن است كه از قرار گرفتن زير سايههای متحرك مثل اتوبوس مسقف و چتر اجتناب كند. (مناسک حج، م192)
237. به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
238. به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
239. به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
240. بنا بر احتياط واجب در منی ذبح كند. (مناسک حج، م 268)
241. به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
242. عبور از زير سقفهای ثابت مانند پل و تونل اشكال ندارد. (مناسک حج، م 195)
243. به حاشيه سؤال 508 مراجعه شود.
244. به حاشيه مسأله 468 مراجعه شود. - مستحبات دخول مكّه معظّمهمستحبات دخول مكّه معظّمه[529] م ـ برای دخول مكّه معظّمه نيز مستحب است مكلّف غسل بنمايد و هنگامی كه وارد مكّه می شود با حالت تواضع وارد شود و كسی كه از راه مدينه برود، از بالای مكّه داخل شده و وقت بيرون آمدن از پايين آن بيرون آيد.
- آداب دخول مسجدالحرامآداب دخول مسجدالحرام[530] م ـ مستحب است مكلف برای دخول مسجدالحرام غسل نمايد و همچنين مستحب است با پای برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بني شيبه» وارد شود و گفته اند كه باب بنی شيبه در حال كنونی مقابل باب السلام است بنا بر اين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماً بيايد تا از ستون ها بگذرد.
و مستحب است بر در مسجدالحرام ايستاده بگويد:
«السّلامُ عَلَيْكَ أَيّها النّبِيّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ، بِسْم اللّه وَبِاللّهِ وَما شاءَ اللّهُ، السّلامُ عَلی أنْبِياءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ، اَلسّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السّلامُ عَلی إبْراهِيمَ خَلِيْلِ اللّهِ، وَالْحَمْدُ للّهِ ِ رَبّ ِالْعالَمِينَ».
و در روايت ديگر وارد است كه نزد در مسجد بگويد:
«بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَمِنَ اللّهِ وَإلَی اللّهِ وَما شاءَ اللّهُ وَعَلی مِلّةِ رَسُولِ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَخَيْرُ الْأسْماءِ للّهِ ِ، وَالْحَمْدُ للّهِ ِ وَالسّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السّلامُ عَلی مُحَمّدْ بِنْ عَبْداللّهِ، السّلامُ عَلَيْكَ أَيّهَا النّبِيّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ، السّلامُ عَلی أنبِياءِ اللّهِ وَرُسُلِهِ، السّلامُ عَلی خَلِيْلِ اللّهِ الرّحْمنِ، السّلامُ عَلَی الْمُرسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِ ِ رَبّ الْعالَمِينَ، السّلامُ عَلَيْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ، أَللّهُمّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّد وَبارِكْ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَارْحَمْ مُحَمّداً وَآلَ مُحَمّد كَما صَلّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحّمْتَ عَلی إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهيمَ إنّكَ حَمِيدٌ مَجِيْدٌ، أللّهُمّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ، أللّهُمّ صَلّ عَلی إبْراهِيْمَ خَلِيلِكَ وَعَلی أنْبِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَسَلّمْ عَلَيْهِمْ، وَسَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِ ِ رَبّ الْعالَمِينَ، أللّهُمّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ وَاسْتَعْمِلْنِي في طاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَني جَلّ ثَناءُ وَجْهِكَ، الْحَمْدُ للّهِ ِ الّذي جَعَلَني مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ وَجَعَلَني مِمّنْ يَعْمُرُ مَسَاجِدَهُ، وَجَعَلَني مِمّنْ يُناجِيهِ، أللّهُمّ إنّي عَبْدُكَ وَزائِرُكَ في بَيْتِكَ وَعَلی كُلّ مَأتِيّ حَقّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَأنْتَ خَيْرُ مَأتِيّ وَأكْرَمُ مَزُورٍ فَأَسْأَلُكَ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ بِأَنّكَ أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلّا أنْتَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ بِأنّكَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلّی اللّهُ عَلَيْهِ وَعَلی أهْلِ بَيْتِهِ يا جَوادُ يا كَرِيمُ يا ماجِدُ يا جَبّارُ يا كَريمُ أسْأَلُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتي إيّاكَ أوّلَ شي ءٍ تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النّارِ».
پس سه مرتبه می گويد:
«أللّهُمّ فُكّ رَقَبَتي مِنَ النّارِ».
پس می گويد:
«وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطّيّبِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ شَياطِيْنِ الْجِنّ وَالْاِنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
پس داخل مسجدالحرام شود و رو به كعبه دست ها را بلند نموده و بگويد:
«اَللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ في مَقامي هذا وَفي أوّلِ مَناسِكِي أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي وَأنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتي وَأنْ تَضَعَ عَنّي وِزْري، الْحَمْدُ للّهِ ِ الّذي بَلّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ أللّهُمّ إنّي أشْهَدُ أنّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ الّذي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأمْناً مُبارَكاً وَهُدیً لِلْعالَمينَ أللّهُمّ إنّي عَبْدُكَ وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ جِئْتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ وَأؤُمّ طاعَتَكَ مُطِيْعاً لِأمْرِكَ راضياً بِقَدَرِكَ أسْأَلُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيْرِ إلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ أللّهُمّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَمَرْضاتِكَ».
بعد خطاب می كند به سوی كعبه و می گويد:
«ألْحَمْدُ للّهِ ِ الّذي عَظّمَكِ وَشَرّفَكِ وَكَرّمَكِ وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ وَاَمْناً مُبارَكاً وَهُدیً لِلْعالَمِيْنَ».
و مستحب است وقتی كه محاذی حجرالأسود شد بگويد:
«أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَاللّاتِ وَالْعُزّی وَبِعِبادَةِ الشّيْطانِ وَبِعِبادَةِ كُلّ نِدّ يُدْعی مِنْ دُونِ اللّهِ».
و هنگامی كه نظرش به حجرالأسود افتاد متوجه به سوی او شود و بگويد:
«ألْحَمْدُ للّهِ ِ الّذِي هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللّهُ سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلّا اللّهُ وَاللّهُ أكْبَرُ، اللّهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَاللّهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشی وَاَحْذَرُ، لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيْكَ لَهُ، لَهُ الْمُلكُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَيُمِيتُ وَيُحْيِي وَهُوَ حَيّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلی كُلّ شَي ءٍ قَدِيرٌ، اللّهُمّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَالِ مُحَمّدٍ وَبارِكْ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِهِ كَأفْضَلِ ما صَلّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحّمْتَ عَلی إبْراهِيمَ وَآلِ إبْراهِيمَ إنّكَ حَمِيْدٌ مَجيدٌ، وَسَلامٌ عَلی جَميعِ النّبِيّينَ وَالمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ للّهِ رَبّ الْعالَمِينَ أللّهُمّ إنّي اُومِنُ بِوَعْدِكَ وَأُصَدّقُ رُسُلَكَ وَأتّبِعُ كِتابَكَ».
و در روايت معتبر وارد است كه وقتی كه نزديك حجرالأسود رسيدی، دست های خود را بلند كن و حمد و ثنای الهی را به جا آور و صلوات بر پيغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن، حجر را بوسيده و استلام نما و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام نما و اگر آن هم ممكن نشد اشاره به آن كن و بگو:
«أللّهُمّ أمانَتِي أدّيْتُها وَمِيثاقِي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ أللّهُمّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَعَلی سُنّةِ نَبِيّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ وَأنّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللّهِ وَكَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللّاتِ وَالْعُزّی وَعِبادَةِ الشّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلّ نِدّ يُدْعی مِنْ دونِ اللّهِ».
و اگر نتوانی همه را بخوانی بعضی را بخوان و بگو:
«أللّهُمّ إليْكَ بَسَطْتُ يَدِي وَفِيما عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي فَاقْبَلْ سُبْحَتي وَاغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي، أللّهُمّ إنّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ وَمَواقِفِ الْخِزْيَ في الدّنيا وَالْاخِرَةِ».
-
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضى از احكام آن
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعى و بعض احكام آن
- فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.