مناسک حج (امام و رهبرى)
- پيشگفتارپيشگفتار
يکی از جامعترين رسالههای احکام حج، کتاب «مناسک حجِ» بنيانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمينی(قدس سره) است که سالها در زمان حيات ايشان و پس از رحلت آن بزرگوار مورد استفاده و مراجعه حجگزاران و عالمان و روحانيان محترم کاروانها بوده و هست و نظرات بسياری از مراجع بزرگ تقليد از جمله حضرت آيت الله العظمی خامنهای(دامت برکاته) در حواشی آن درج گرديده و بارها چاپ و منتشر شده است. با توجه به مراجعات مکرّر مقلدان رهبر معظم انقلاب اسلامی، تصميم گرفته شد تا مناسک حضرت امام با حواشی معظمله به شک مجزا چاپ و عرضه گردد که در اين رابطه چند نکته را يادآور میشويم:
1. مواردی که فتاوای حضرت آيت الله خامنهای(دامت برکاته) با فتاوای حضرت آيت الله العظمی امام خمينی(قدس سره) تفاوت داشته، در پاورقی همان صفحه آورده شده و با شمارهگذاری مشخص گرديده است.
2. در برخی از مسائل که نظر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) به دست نيامده، با علامت مربع (□) در ابتدای مسائل مشخص شده است.
3. مواردی که تفاوت فتوايی در پاورقی آورده نشده و علامت مربع نيز در ابتدای مسأله وجود ندارد، فتوای آن دو بزرگوار يکسان است و تفاوت نظری وجود ندارد.
4. حواشی مقام معظم رهبری(دامت برکاته) توسط بخش استفتائات دفتر معظم له از کتاب «مناسک» ايشان که جداگانه چاپ شده و برخی از استفتائات ديگر گرفته شده و مأخذ آنها نيز ذکر شده است که بدين وسيله از همه عزيزانی که در تنظيم و تطبيق و کنترل حواشی نقش داشتهاند، تشکر و قدردانی میشود. - مقدمه
مناسك حج
مطابق با فتاوای
حضرت آية اللّه العظمی امام خمينی (قدّس سّره)
و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله العظمی خامنهای دام ظله الوارفمقدمه
بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبی اكرم(صلیالله عليه وآله وسلّم) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) ثابت است. حج يكی از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار می رود. ترك حج، با اقرار به وجوب، يكی از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است.1 خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: {وَللّهِ ِ عَلَی النّاسِ حِجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنّ اللّهَ غَنِیّ عَنِ الْعالَمينَ }.
شيخ كلينی؛ به طريق معتبر از حضرت صادق(عليهالسلام) روايت نموده كه: هر كس از دنيا برود و حَجّة الاسلام به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتی ضروری باشد يا آنكه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنكه پادشاهی از رفتن آن جلوگيری نمايد، چنين كسی در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافی است و روايات بسياری در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداری از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وا میگذاريم كه بهجا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالی ندارد.
و نظر به اين كه اين مناسك برای فارسی زبانان می باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتّع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلی چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان می شود:
[1] م ـ حَجّة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـ وجوب حج، بر شخص مستطيع فوری است؛ يعنی واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست2 و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....
[3] م ـ اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوری كه در همان سال به حج برسد و در صورتی كه شخص كوتاهی كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر می شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.1. اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) يا وارد کردن نقصی به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، س336)
2. و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقی است. (مناسک حج، م24) - شرايط وجوب حَجّةالاسلام
- نيابت در حج
- حج استحبابىحج استحبابی[165] م ـ مستحب است كسی كه شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان حج به جا آورد و همچنين بر كسی كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال. بلكه مكروه است پنج سال متوالی آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكّه نيّت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.
[166] م ـ مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آن ها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آن ها و غير آن ها مستحب است به شرط آنكه در مكّه نباشند يا معذور باشند.
[167] م ـ كسی كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود، در صورتی كه می تواند قرض را ادا كند.68
[168] م ـ با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف كند.
[169] م ـ بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به ديگری هديه كند، همچنانكه در وقت شروع می تواند آن را نيت كند.
[170] م ـ كسی كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگری به حج برود.
68. کسی که هزينه ی رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما میتواند قرض بگيرد و سپس به سادگی قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب میشود. (مناسک حج، م14) - اقسام عمرهاقسام عمره[171] م ـ عمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر كسی كه شرايط استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب می شود و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر برای عمره مستطيع باشد واجب می شود، هرچند برای حج مستطيع نباشد همچنانكه عكس اين هم همينطور است كه اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليكن بايد معلوم باشد كه برای كسانی كه از مكّه دور هستند؛ مثل ايرانيان كه وظيفه آن ها حج تمتّع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتّع مركب از هر دو عمل است، به خلاف كسانی كه در مكّه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده است كه نسبت به آن ها استطاعت برای يكی از دو عمل تصور می شود.
[172] م ـ واجب است بر كسی كه می خواهد داخل مكّه شود با احرام وارد شود و برای احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و می خواهد وارد مكّه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانی كه مقتضای شغلشان اين است كه زياد وارد مكّه می شوند و از آن خارج می شوند استثنا شده است.69
[173] م ـ تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه، به قصد رجا به جا آورده شود.7069. همچنين كسانی كه پس از اعمال حج يا عمره از مکه خارج شدهاند و میخواهند در همان ماهِ انجام حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م10)
70. تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصلهی معيّن شرط نيست. ولی بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره برای خود میتواند به جا آورد. و اگر دو عمره برای افراد ديگر انجام دهد يا يك عمره برای خود و يك عمره هم برای ديگری به جا آورد، احتياط مذكور لازم نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگری انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمرهی مفردهی منوبعنه هرچند واجب باشد، كفايت میكند. (مناسک حج، م11) - اقسام حج
- باب اول: اعمال عمره تمتع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضى از احكام آن
- واجبات طوافواجبات طوافواجبات طواف دو قِسم است:
قسم اول ـ چيزهايی كه شرط طواف است و آن پنج امر است:249
اول ـ نيت است؛ يعنی بايد طواف را با قصد خالص برای خدا به جا آورد.250
[539] م ـ نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه همان كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، كفايت می كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهای ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همانطور كه انسان با قصد آب می خورد و راه می رود عبادت را اگر همانطور به جا آورد با نيت به جا آورده.
[540] م ـ بايد عبادت را برای اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با كارهای ديگر فرق پيدا می كند. پس بايد طواف را برای اطاعت خداوند به جا آورد.
[541] م ـ اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادی است رياء كند؛ يعنی برای نشان دادن و به رخ ديگری كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هرچه را اينطور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم كرده است.
[542] م ـ رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمی شود.
[543] م ـ كفايت می كند در صحيح بودن عمل، آنكه برای خدا بياورد يا برای اطاعت امر خدا، يا برای ترس از جهنم يا برای رسيدن به بهشت و ثواب.
[544] م ـ اگر در عملی كه برای خدا می آورد، رضای ديگری را هم شركت دهد و خالص برای خدا نباشد عمل باطل است.
دوم ـ آن است كه طاهر باشد از حدث اكبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر؛ يعنی بايد با وضو باشد.
[545] م ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتی در عمره و حجّ مستحب، كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.
[546] م ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر، در طواف مستحبی شرط نيست،251 ليكن كسی كه جنب يا حائض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولی اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب كرد صحيح است.
[547] م ـ طواف ـ يعنی هفت دور اطراف خانه كعبه گرديدن ـ مستحب است و بلكه هرچه شخص بتواند طواف كند خوب است. و در اين طواف طهارت شرط نيست.252
[548] م ـ اگر شخصی كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف253 كند، باطل است؛ چه از روی عمد باشد يا از روی غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
[549] م ـ اگر در اثنای طواف،254 حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همانجا كه طواف را قطع كرده تمام كند.255
[550] م ـ اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود احتياط واجب آن است كه تمام كند طواف را و اعاده كند و اين حكم در حدث اصغر است.256
[551] م ـ اگر در اثنای طواف حدث اكبر؛ مثل جنابت يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون رود، پس اگر پيش از تمامی دور چهارم257 بود، پس از غسل طواف را اعاده كند.
[552] م ـ اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تيمم كند بدل از وضو يا بدل از غسل.
[553] م ـ اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، برای حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه برای حدث اصغر بايد تيمم كند و تا حدث اكبر برای او حاصل نشده و عذرش باقی است همان تيمم اول كافی است، ليكن احتياط مستحب258 آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند.
[554] م ـ احتياط واجب آن است كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر كند تا وقتی كه وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.259
[555] م ـ اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.
[556] م ـ اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.
[557] م ـ اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شك كند با غسل آن را به جا آورده يا نه، طواف او صحيح است، ليكن برای اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.
[558] م ـ اگر در اثنای طواف شك كند كه وضو داشته يا نه،260 پس اگر بعد از تمامی دور چهارم است طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف را به جا آورد و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتياط واجب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند.
[559] م ـ در تمام صورت هايی كه در شك گفته شد كه «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجائاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا می شود.
[560] م ـ اگر در اثنای طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود،261 پس اگر شَوط چهارم را تمام كرده بوده و شك كرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد و الّا بعد از غسل اعاده كند طواف را و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.
[561] م ـ اگر آب و چيزی كه به آن جايز است تيمم كند، موجود نباشد، حكم آن حكم غير متمكّن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يكی از آن دو، بايد نايب بگيرد. و احتياط وجوبی آن است كه اگر جنب و حائض و نفساء نيست خودش نيز طواف كند و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسل هايی كه بر او لازم است می تواند وارد مسجدالحرام شود و طواف كند، بنا بر اين به احتياطی كه در غير جنب و حائض و نفساء گفته شد بايد عمل كند، گرچه دخول مسجدالحرام نيز برای او خلاف احتياط استحبابی است.
سوم ـ طهارت بدن و لباس است از نجاست 262
[562] م ـ احتياط واجب263 آن است كه از نجاساتی كه در نماز عفو شده ـ مثل خون كمتر از درهم و جامه ای كه با آن نتوان نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب حتی انگشتر نجس ـ اجتناب كند.
[563] م ـ در خون قروح و جروح264 اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهير كند.
[564] م ـ در خون قروح و جروح، تا آن اندازه ای كه می شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.
[565] م ـ احتياط آن است265 كه اگر می تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بی مشقت تطهير كرد، تأخير بيندازد به شرطی كه وقت تنگ نشود.
[566] م ـ اگر طواف كند و بعد از آنكه از طواف فارغ شد علم پيدا كند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است كه طوافش صحيح است.
[567] م ـ اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، می تواند با آن حال طواف كند و صحيح است؛ چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه پيشتر نجس بوده ونداند كه تطهير شده است، نمی تواند با آن حال طواف كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.
[568] م ـ اگر در بين طواف نجاستی به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن است كه دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همانجا تمام كند و طواف او صحيح است.266
[569] م ـ اگر در بين طواف نجاستی در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حكم مسأله قبل را دارد.
[570] م ـ اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده، احتياط آن است كه طواف را رها كند و تطهير كند و از همانجا بقيه طواف را تمام كند و بعد از آن طواف را اعاده267 كند؛ خصوصاً اگر تطهير زياد طول بكشد و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز طواف را نيز اعاده كند و در اين احتياط فرقی نيست بين آنكه بعد از چهار دور علم پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.
[571] م ـ اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط268 واجب اعاده است، و همين طور است اگر در بين طواف يادش بيايد.269
چهارم ـ ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط270 واجب آن است كه درباره بچه های نابالغ مراعات شود.
□ [572] م ـ اگر بچه را كه ختنه نشده وادار به احرام كنند يا او را مُحرم كنند، احرام او صحيح است ولی طواف او صحيح نيست. پس اگر مُحرم به احرام حج شود، چون طواف نساء او باطل است بنابر احوط حلالشدن زن بر او مشكل می شود مگر آنكه او را ختنه كنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف كند، يا آنكه نايب برای او بگيرند تا طواف كند.
[573] م ـ اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
پنجم ـ ستر عورت271 است، پس اگر بدون ساترِ عورت طواف كند باطل است و معتبر است در آن اباحه،272 پس با ساتر غصبی طواف صحيح نيست بلكه با لباس غصبی غير ساتر نيز بنا بر احتياط واجب، و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايند.
[574] م ـ احتياط واجب آن است كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند؛273 يعنی در بين دورهای طواف آنقدر طول ندهد كه از صورت يك طواف خارج شود.
قسم دوم، [از واجبات طواف ] ـ چيزهايی است كه گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگرچه بعضی از آنها نيز شرط است از برای طواف، ليكن در عمل فرقی نمی كند و آن هفت چيز است:
اول ـ آنكه ابتدا كند به حجرالأسود
[575] م ـ در ابتدا كردن به حجرالأسود، لازم نيست كه تمام اجزای بدن طواف كننده به تمام اجزای حجرالأسود عبور كند، بلكه واجب آن است كه انسان از حجرالأسود، هر جای آن باشد شروع كند و به همانجا ختم كند.274
[576] م ـ آنچه واجب است آن است كه در عرف گفته شود: از حجرالأسود شروع به طواف كرد، و ختم كرد به حجرالأسود؛ چه از ابتدای آن شروع كند، چه از وسطش، چه از آخرش.
[577] م ـ از هر جای حجرالأسود كه شروع كرد، بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند، پس اگر از اولش شروع كرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع كرد بايد به همان جا ختم شود.275
[578] م ـ در طواف بايد به همان طوری كه همه مسلمين طواف می كنند، از محاذات «حجرالأسود»، بدون دقت های صاحبان وسوسه شروع كنند، و در دورهای ديگر، بدون توقف دور بزنند276 تا هفت دور تمام شود.
[579] م ـ گاهی ديده می شود كه اشخاص نادان در هر دوری كه می زنند، می ايستند و عقب و جلو می روند كه محاذات را درست كنند و اين موجب اشكال است و گاهی حرام است.
دوم ـ ختم نمودن هر دوری است به حجرالأسود و اين حاصل می شود به اين كه بدون توقف هفت دور را ختم كند و در دور هفتم به همان جا كه شروع كرده ختم277 شود و لازم نيست در هر دوری بايستد و باز شروع كند و كارهای جهّال را نبايد بكنند.
سوم ـ آنكه در طواف كردن، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود.
[580] م ـ لازم نيست در تمامِ حالاتِ طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد، بلكه اگر در موقع دور زدن به حِجر اسماعيل(ع) خانه از طرف چپ قدری خارج شود مانع ندارد، حتّی اگر خانه متمايل به پشت شود، ليكن دور زدن به نحو متعارف باشد اشكال ندارد.
[581] م ـ اگر در موقع رسيدن به گوشه های خانه، شانه از محاذات كعبه خارج شود هيچ اشكالی ندارد، اگر به طور متعارف دور زند، حتی اگر خانه متمايل به پشت شود.
[582] م ـ گاهی ديده می شود كه بعضی از نادانان، برای احتياط، ديگری را وادار می كنند كه او را طواف دهد و خود طواف كننده اختيار را از خود سلب می كند و به دست ديگری می دهد و تكيه به دست او می دهد و او را، آن شخص ديگر با فشار دور می دهد، اين طواف باطل است278 واگر طواف نساء را اين طور به جا آورد، زنها يا مردها بر او حرام خواهند بود.
[583] م ـ احتياط به اين كه خانه در تمام حالاتِ طواف، حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلی ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز كنند و به همان ترتيب كه ساير مسلمين دور می زنند بزنند، لكن اگر شخص عاقل عالمی بخواهد احتياط كند و قدری شانه را چپ كند، در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا اركان كعبه به طوری كه خلاف متعارف و موجب انگشت نمايی نشود مانع ندارد.
[584] م ـ اگر به واسطه مزاحمتِ طواف كنندگان، مقداری از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آنكه روی طواف كننده به كعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف كرد بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد.
[585] م ـ اگر به واسطه كثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند كفايت نمی كند279 و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگر چه خانه هم طرف چپ او بوده.
[586] م ـ در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، می تواند آهسته برود و می تواند تند برود و می تواند بدود و می تواند سواره طواف كند يا با دوچرخه طواف كند. ليكن بهتر آن است كه به طور ميانه روی برود.
چهارم ـ داخل كردن حِجر اسماعيل(ع) است در طواف؛ و حجر اسماعيل محلی است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده دور حجر اسماعيل نيز بگردد.
[587] م ـ اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد اعاده كند.
[588] م ـ اگر عمداً اين كار را بكند حكم ابطال عمدی طواف را دارد كه گذشت.
[589] م ـ اگر سهواً اين كار را بكند حكم ابطال سهوی را دارد.
[590] م ـ اگر در بعضی از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نكرد احتياط280 واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد و اعاده كند طواف را، اگر چه ظاهر آن است كه اعاده طواف لازم نيست.
[591] م ـ اگر كسی در بعضی از دورها، از روی ديوار حجر اسماعيل(ع) برود، احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند و در اين فرض نيز به احتياط واجب كفايت281 نمی كند تمام كردن دور را از آنجايی كه از روی ديوار رفته است.
پنجم ـ بودن طواف است بين خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم (ع) از همه اطراف.
[592] م ـ مراد از اين كه: طواف بين كعبه و مقام باشد، آن است كه ملاحظه شود مسافتی را كه ميان خانه و مقام ابراهيم(ع) است و در همه اطراف خانه كعبه، طواف كننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه كعبه (و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف بايد همينقدر بيشتر دور نباشد.282
[593] م ـ اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده كند.
[594] م ـ اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام كند و احوط آن است كه طواف را هم اعاده كند اگر چه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلكه بعيد نيست كفايت اعاده همان جزء.
[595] م ـ چون در طرف حجر اسماعيل (ع) محل طواف تنگ می شود، زيرا كه مقدار حِجْر از آن كاسته می شود و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم برای محل طواف باقی می ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.
[596] م ـ اگر از جانب حجر اسماعيل(ع) بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شد، اظهر آن است كه آن جزء را اعاده كند و از مَطاف دور بزند.
ششم ـ خروجِ طوافكننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
[597] م ـ در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگی است كه آن را «شاذروان» گويند و آن جزو خانه كعبه است و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.
[598] م ـ اگر كسی در بعضی از احوال به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن بالای شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است و بايد اعاده كند.
[599] م ـ دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن، در آن جايی كه شاذروان است جايز است و به طواف ضرر نمی رساند گرچه احتياط مستحب در ترك آن است.
[600] م ـ در حال طواف، دست گذاشتن روی ديوار حجر اسماعيل(ع) جايز است و به طواف ضرر نمی رساند، گرچه احتياط مستحب در ترك است.
هفتم ـ آنكه هفت شَوط يعنی هفت دفعه دور بزند نه كمتر و نه زيادتر.
□ [601] م ـ اگر از روی عمد، طوافكننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند و احتياط واجب آن است كه اگر از روی ندانستن حكم بلكه از روی سهو و غفلت باشد طواف را اعاده كند.
[602] م ـ اگر در اثنای طواف، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا كمتر آوردن، از آنجا كه اين قصد را كرده و هرچه به اين عمل كرده باطل است و بايد اعاده كند و اگر با اين قصد زيادتر آورد اصل طواف باطل می شود.
[603] م ـ اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه برای تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.
[604] م ـ اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همانطور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.
[605] م ـ اگر بعد از طواف واجب كه هفت دور است به خيال آنكه يك دور نيز مستحبی جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحيح است.
[606] م ـ اگر كم كند از طواف واجب، چه يك دور يا كمتر يا بيشتر از يك دور از روی عمد، واجب است آن را اتمام كند و اگر نكند حكمش حكم كسی است كه طواف را عمداً ترك كرده ـ كه در مسائل فصل چهارم گذشت ـ به احتياط واجب و حكم جاهل به مسأله حكم عالم است.
[607] م ـ اگر بعد از كم كردن از طواف كارهای بسياری كند. كه موالات فوت شود حكمش حكم قطع طواف است كه می آيد.
□ [608] م ـ اگر سهواً از طواف كم كند، پس اگر تجاوز از نصف كرده باشد اقوی آن است كه از همانجا تمام كند طواف را در صورتی كه فعل كثير نكرده باشد، و الّا احتياط واجب اتمام و اعاده است.
□ [609] م ـ اگر سهواً كم كرده و تجاوز از نصف نكرده طواف را اعاده نمايد، لكن سزاوار نيست ترك احتياط در همه موارد سهو، به تمام كردن طواف ناقص و اعاده كردن.
[610] م ـ اگر متذكر نشود كه ناقص كرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط آن است كه خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشكل بود مراجعت، نايب بگيرد.
[611] م ـ در طواف واجب، قران جايز نيست؛ يعنی جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آنكه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود و در طواف مستحب مكروه است.
□ [612] م ـ اگر زياد كند دوری را ـ يا كمتر يا بيشتر از دور ـ بر طواف، و قصدش آن باشد كه زياده را جزو طوافِ ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است كه حرام است.
□ [613] م ـ در فرض سابق، اگر از اول قصد داشته يا در اثنای طواف قصد زياده كرده باشد، احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر برای او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوی صحّت طواف اول است و احوط اعاده است.
□ [614] م ـ اگر سهواً زياد كند بر هفت دور، پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است، احوط آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز قبل از سعی و دو ركعت بعد از سعی بخواند و دو ركعت اول را برای فريضه قرار دهد بدون آنكه تعيين كند برای طواف اول يا طواف دوم است.
[615] م ـ جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر واقوی كراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط283 قطع نكردن آن است؛ به اين معنی كه قطع نكند به طوری كه ترك بقيه را كند تا موالات عرفيه به هم بخورد.
□ [616] م ـ اگر بدون عذر طواف را قطع كرد، احوط آن است كه اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام كند و بعد اعاده كند و اين در صورتی است كه منافی به جا آورده باشد حتی مثل زياد فاصلهدادن كه موالات عرفيه به هم بخورد.
[617] م ـ اگر طواف را قطع كند و منافی به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام كند طواف صحيح است.
[618] م ـ اگر در بين طواف عذری برای اتمام آن پيدا شد؛ مثل مرض يا حيض يا حدث بی اختيار284 پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد و از همانجا تمام كند و اگر قبل از آن بوده، طواف را اعاده كند و احتياط مستحب در فرض اول در غير حيض آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.
[619] م ـ اگر شخصی كه با عذر طواف را قطع كرده، نتوانست به جا آورد تا آنكه وقت تنگ شد، اگر ممكن است، او را حمل كنند و طواف دهند و اگر ممكن نيست نايب برای او بگيرند.285
[620] م ـ اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور286 رها كرد از همانجا طواف را تمام كند، و الّا اعاده كند.
[621] م ـ جايز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را برای رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع كرد از همانجا بعد از نماز اتمام كند، و احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند، و سزاوار نيست اين احتياط ترك شود.
[622] م ـ اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه يا شك كند كمتر به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و طوافش صحيح است، لكن در صورت دوم خالی از اشكال نيست و احتياط ترك نشود.287
[623] م ـ اگر بعد از طواف شك كند كه صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلاً احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حِجر اسماعيل(ع) طواف كرده اعتنا نكند، و طوافش صحيح است اگرچه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهای ديگر نشده باشد، در صورتی كه هفت دور بودن معلوم باشد بی زياده و نقيصه.
[624] م ـ اگر در آخر دور كه به حجرالأسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.
[625] م ـ اگر قبل از رسيدن به حجرالأسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور می زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.
[626] م ـ اگر در آخر دور يا اثنای آن شك كند ميان شش و هفت و هرچه پای نقيصه در كار است، طواف او باطل است.
[627] م ـ اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.
[628] م ـ شخص كثيرالشك در عدد دورها اعتنا به شكش نكند و احتياط آن است كه كسی را وادار كند كه عدد را حفظ كند.
[629] م ـ گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.
[630] م ـ اگر مشغول سعی بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف به جا نياورده، بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعی را اعاده كند.
□ [631] م ـ اگر در حال سعی يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعی را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است. ليكن احتياط آن است كه اگر كمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعی را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده كند.
[632] م ـ اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلاً طواف را بی وضو به جا آورد طوافش باطل است و همين طور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.
[633] م ـ اگر كسی مريض يا طفلی را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.
[634] م ـ در حال طواف تكلّم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.288
[635] م ـ واجب نيست در حال طواف روی طوافكننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند و می تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.
[636] م ـ جايز است در بين طواف برای رفع خستگی و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد از همانجا اتمام كند، ولی نبايد آنقدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد و اگر آنقدر نشست احتياط آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.289
249. شرايط صحّت طواف چند چيز است: 1ـ نيت؛ 2ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر؛ 3ـ طهارت از نجاست؛ 4ـ ختنه بودن برای مردان؛ 5 ـ پوشاندن عورت؛ 6 ـ غصبی نبودن جامهی طواف؛ 7ـ موالات. (مناسک حج، م276)
250. در نيت طواف بايد تعيين كند كه طواف عمره مفرده است يا طواف عمره تمتّع. و همچنين تعيين كند كه طواف حَجّةالاسلام است يا حج نذری يا حج استحبابی. و در صورتی كه طواف را به نيابت از ديگری به جا میآورد، آن را نيز قصد كند. (مناسک حج، م279)
251. در طواف مستحبی لازم نيست وضو بگيرد ولی بنا بر احتياط واجب طواف در حال جنابت يا حيض يا نفاس صحيح نيست. (مناسک حج، م284)
252. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
253. واجب. (مناسک حج، م282)
254. واجب. (مناسک حج، م282)
255. اگر پيش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود، واجب است كه قطع كند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده كند و در صورتی كه بعد از نصف دور چهارم ـ قبل از پايان آن و يا بعد از آن ـ عارض شود طواف را قطع نموده و پس از تحصيل طهارت اگر موالات عرفيه به هم نخورده طواف را تكميل كند و اگر موالات بههم خورده بنا بر احتياط طواف قبلی را تكميل و يك طواف كامل جديد نيز به جا آورد، و میتواند به جای آن يک طواف کامل به قصد اعم از اتمام طواف ناقص گذشته يا طواف مستقل جديد به جا آورد و در هر صورت می تواند طواف قبلی را رها نموده و از نو طواف كند. (مناسک حج، م285)
256. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
257. اگر در بين طواف، حدث اكبر، مثل جنابت يا حيض، عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و بعد از غسل طبق تفصيلی كه در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود. (مناسک حج، م286)
258. احتياط واجب (اجوبة الاستفتائات، س201)
259. و اگر می داند عذر او تا آخر وقت برطرف می شود، بايد صبر كند. (مناسک حج، م288)
260. اگر سابقه طهارت داشته، به شك خود اعتنا نكند و الّا واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد و فرقی بين تمام شدن چهار دور و قبل از آن نيست. (مناسک حج، م 292، ش7)
261. و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نمايد. (مناسک حج، م 292، بند8)
262. بدن و لباس طوافكننده بايد از خون ـ و نيز از ساير نجاسات بنا بر احتياط واجب ـ پاك باشد. (مناسک حج، م293)
263. خونی كه از يك درهم كمتر باشد؛ و نيز خون جراحتها و زخمها كه موجب بطلان نماز نمیشود، به صحّت طواف نيز خللی وارد نمیكند. و پاك بودن جوراب و دستمال و انگشتر و مانند آنها شرط نيست. (مناسک حج، م 294-293)
264. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
265. واجب است. (مناسک حج، م295)
266. اگر بدون رها كردن طواف تطهير ممكن نباشد بايد دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و فوراً برگردد و طواف را اگر موالات بههم نخورده از همانجا تمام كند و طواف او صحيح است. (مناسک حج، م298)
267. وظيفه همان است كه در حاشيه م568 ذكر شد. (مناسک حج، م 300)
268. طوافش صحيح است ولی اگر نماز طواف را هم با بدن و لباس نجس خوانده بايد آن را دوباره بخواند و احتياط استحبابی آن است كه در اين مسأله طواف را نيز بار ديگر به جا آورد. (مناسک حج، م302)
269. وظيفه همان است كه در حاشيه مسأله 568 گذشت. (مناسک حج، م301)
270. و در اين حكم فرقی بين بالغ و غير بالغ نيست. (مناسک حج، م303)
271. بنا بر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است. (مناسک حج، م304)
272. لباس طواف كننده بايد غصبی نباشد و طواف با لباس غصبی بنا بر احتياط واجب باطل است. (مناسک حج، م306)
273. بنابر احتياط واجب، بايد ميان اجزاء طواف، موالات عرفی وجود داشته باشد، بدين معنا كه ميان دورهای طواف به اندازهای فاصله نباشد كه آن را از شكل طواف واحد خارج كند، البته اگر بعد از نصف طواف (سه و نيم دور)، آن را برای اقامهی نماز و مانند آن قطع كند، اشكال ندارد. (مناسک حج، م307)
274. و مانعی ندارد از باب احتياط اندكی زودتر وارد مسير طواف شود با اين نيّت كه طواف او از مقابل حجرالاسود باشد. (مناسک حج، م311)
275. و البته میتواند اندكی بيش از اين مقدار با نيت احتياط طی نمايد تا يقين حاصل كند كه در همان نقطهی آغاز طواف را پايان داده است. (مناسک حج، م312)
276. يعنی لازم نيست که در هر دور مقابل حجرالأسود بايستد. (مناسک حج، م313 و312)
277. به حاشيه مسأله 577 مراجعه شود.
278. اگر با اختيار خود میرود ولی در اثر فشار جمعيت ممکن است گاهی به جلو يا به اين طرف و آن طرف برود مانعی ندارد، ولی اگر ديگری او را ببرد بهطوری که اراده از او سلب گردد اشکال دارد. (مناسک حج، س92)
279. به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
280. اگر از داخل حِجر اسماعيل(ع) طواف كند و يا از روی ديوار آن بگذرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده كند، و اگر در يكی از دورهای طواف از داخل حجر بگذرد، فقط همان دور باطل است. (مناسک حج، م318)
281. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
282. بنا بر مشهور، طواف بايد در فاصلهی ميان كعبه و مقام ابراهيم(ع) و در جهتهای ديگر نيز در همين فاصله انجام شود، اما اقوی آن است كه طواف كردن در اين فاصله شرط نيست و میتواند در خارج از اين فاصله و در ساير بخشهای مسجدالحرام نيز طواف را به جا آورد، بهويژه هنگامی كه ازدحام شديد مانع از طواف در آن فاصله باشد، البته بهتر آن است كه در صورت عدم ازدحام، در فاصلهی مذكور طواف كند.(مناسک حج، م322) و از اين مسأله حكم مسائل بعد نيز روشن می شود.
283. قطع طواف مستحبی و حتی طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است كه طواف واجب را به اندازهای كه عرفاً موالات از ميان برود، قطع نكند. (مناسک حج، م309)
284. به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
285. بايد خودش نايب بگيرد. (مناسک حج، م 332)
286. اگر طواف واجب را برای اقامهی نماز واجب قطع كند، در صورتی كه پس از انجام نيمی از طواف چنين كند، پس از نماز ادامهی آن را انجام داده و هفت دور كامل میكند، و اگر پيش از اتمام نصف طواف چنين كند، در صورتی كه فاصلهی زيادی ايجاد شود، احوط آن است كه طواف را از ابتدا انجام دهد، ولی اگر فاصلهی زياد حاصل نشده باشد، عدم وجوب رعايت احتياط در اين مورد، بعيد به نظر نمیرسد، اما رعايت احتياط در هر حال پسنديده است. در اين مورد، تفاوتی ندارد كه نماز جماعت باشد يا فرادی؛ و وقت نماز تنگ باشد يا نباشد. (مناسک حج، م308) و از اين مسأله حكم مسأله بعد نيز روشن می شود.
287. نبايد به شك خود اعتنا كند، بلکه بنا را بر صحّت بگذارد. (مناسک حج، م333)
288. و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد، و ادعيه وارده را قرائت کند. (مناسک حج، م 281)
289. کما اينکه میتواند آن طواف را بهطور کلی رها کرده و طواف را دوباره از سر بگيرد. (مناسک حج، س91و90) - مسائل متفرقه طوافمسائل متفرقه طواف[637] م ـ در طواف در مقابل حجر اسماعيل بايد طوری حركت كند كه طواف بيت صادق باشد و به نحو متعارف باشد و مخفی نماند كه حجر اسماعيل از بيت نيست هرچند بايد در خارج آن طواف كرد.[638] م ـ در صورت امكان ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و خانه كه مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دورتر از آن حد، كفايت نمی كند290 و در صورت عدم امكان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الأقرب فالأقرب.
[639] م ـ هر گاه در طواف خانه خدا، مثلاً در چند قدم از طواف اشكالی پيش آمد؛ مثل اين كه او را بی اختيار بردند،291 همان چند قدم را بايد از سر بگيرد و اگر از حجرالأسود به قصد طواف شروع كند، اشكال دارد.292
[640] م ـ اگر در طواف بی اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف كند و چنانچه ممكن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد ولی بايد دانست كه منظور از بی اختيار شدن اين نيست كه در اثر فشار جمعيت تندتر برود بلكه در اين صورت اگر قدم ها را به اختيار خود برمی دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است.
[641] م ـ اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به خانه شود و قسمتی از طواف به اين صورت انجام گيرد يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقداری جلو ببرند بايد مقداری از طواف كه پشت به خانه يا بدون اختيار بوده، اعاده شود و اگر نمی تواند برگردد با جمعيت بدون قصد طواف برود تا به جايی كه بايد از آنجا طواف را اعاده كند برسد و از آنجا تدارك نمايد.
[642] م ـ اگر حاجی در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشكال پيدا نمی كند.
[643] م ـ اگر كسی پس از انجام اعمال حج تمتّع فهميد كه در طواف عمره يا حج چند شَوط از هفت شَوط را از داخل حجر اسماعيل دور زده، حج او صحيح است و بايد طواف293 را اعاده كند.
[644] م ـ زنی كه در غير ايام عادت لك ديده و به اعتقاد پاكی، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خون ديده، با شرايط حيض، اگر يقين كند كه بعد از ديدن لك، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست و اگر شك دارد يا يقين كند كه خون قطع شده، حيض نبوده است و اعمالش صحيح است و در صورت اول حج او صحيح است و بايد طواف و نماز را اعاده كند و اگر در عمره بوده در صورت ضيق وقت احتياطاً بعد از حج، يك عمره مفرده نيز به جا آورد.294
290. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
291. به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
292. اگر طواف را از سر بگيرد اشکال ندارد، ولی جواز از سر گرفتنِ شَوط محل اشکال است گرچه ضرری برای صحّت طواف ندارد. (مناسک حج، س91و90)
293. و نماز طواف.
294. اگر در حين احرام عمره تمتّع پاك بوده عمره تمتع وی صحيح است و نيازی به عمره مفرده نمیباشد و انجام طواف و نماز آن كافی است. (مناسک حج، م21)
- استفتائات طوافاستفتائات طوافج ـ اگر می توانند ولو در وقت خلوت در مطاف طواف كنند بايد در حدّ آن طواف نمايند312 و نماز خواندن در مكان دور در مورد ضرورت مانع ندارد و صبر لازم نيست.□ [645] س ـ جوان 17 ساله غير مختون، كه به تشخيص شورای پزشكی ختنه برای او خطر دارد، مستطيع شده و فعلاً در مدينه است، آيا تكليف او نسبت به حج چيست؟
ج ـ بايد محرم شود و خودش طواف كند و نايب هم بگيرد برای طواف و بعد از طواف، خودش يك نماز بخواند و بعد از طواف نايبش نيز، خودش نماز ديگر بخواند، و در صورتی كه دو طواف باهم انجام شود خودش يك نماز بخواند كفايت می كند.
[646] س ـ اگر در اثنای طواف نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامه طواف معذور شد تكليف چيست، و اگر در اثنای سعی باشد وظيفه چيست؟
ج ـ اگر بعد از شَوط چهارم طواف يا سعی قطع شده،295 از همان جايی كه قطع شده طواف يا سعی را تمام كند، و اگر قبل از شَوط چهارم طواف بوده و فصل طويل شده، طواف را از سر بگيرد، هرچند احتياط آن است كه طواف را اتمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده كند و نماز طواف ديگری بخواند و در سعی نيز احتياط در اتمام و اعاده است.
□ [647] س ـ اگر كسی بعد از تقصير در عمره تمتّع متوجه شود كه وضوی او باطل بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف كرده و نماز طواف خوانده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ طواف و نماز را اعاده كند و عمره او صحيح است.
[648] س ـ شخصی در حال طواف، كعبه را بوسيده است و احتمال می دهد كه در آن حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلاً وظيفه او چيست و البته اين شك بعد از عمل برای او حادث شده است؟
ج ـ طواف او صحيح است.
[649] س ـ اگر در اثنای طواف، شك در صحت شَوط سابق يا جزئی از شَوطی كه مشغول است و محل آن گذشته است بكند، چه حكمی دارد؛ مثلاً نمی داند كه از مقابل حِجْر كه عبور كرده از حدّ مطاف خارج بوده است يا نه؟
ج ـ اگر مسأله را می دانسته و می خواسته است عمل صحيح را انجام دهد؛ يعنی غافل نبوده، طواف صحيح است.296
□ [650] س ـ اگر طواف يا سعی يا نماز طواف در عمره، به جهتی باطل شده باشد و شخص بدون توجه به آن، تقصير نموده باشد و لباس پوشيده و بعد متوجه شده كه عمل مزبور باطل بوده است وظيفه او چيست و كفاره دارد يا نه؟
ج ـ بايد عمل باطل شده را جبران كند و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و كفاره ندارد.
[651] س ـ كسی در شَوط ششمِ طواف، نجاستی در بدن ديده و يقين كرده كه از شَوط های قبل، اين نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله طواف را تكميل كرده و بعداً بدن را تطهير نموده و طواف را اعاده كرده است و عمره را تمام كرده است، آيا عمل او صحيح است يا خير؟
ج ـ بايد297 مقداری از طواف را كه بعد از يقين به نجاست باقی مانده اعاده كند و بعد نماز طواف را بخواند و ظاهر اين است كه از احرام خارج شده و با اتمام طواف و نماز طواف مذكور، عمل صحيح است.
[652] س ـ كسی در اثنای طواف آن را قطع كرده و از اول شروع كرده است، آيا طواف او صحيح است يا خير و چنانچه اعمال مترتبه و تقصير را انجام داده وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر بعد از دور چهارم بوده به احتياط واجب298 آن را تمام كند و بعد يك طواف ديگر به جا آورد و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال بايد يك طواف ديگر به جا آورد و با فرض جهل، ظاهر اين است كه اعمال مترتبه صحيح و از احرام خارج شده است.
[653] س ـ كسی در شَوط آخر محدث شده است و بدون طهارت شَوط را اتمام كرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعی و تقصير را انجام داده است، آيا صحيح است و وظيفه او چيست؟
ج ـ بايد299 قسمتی از طواف را كه بی وضو انجام داده، با وضو به جا آورد و بعد از آن نماز طواف بخواند.
[654] س ـ كسی توهّم كرده است كه در طواف، مقداری در اثر فشار جمعيت برده شده ولی برای او جزمی نيست و چون نمی توانسته برگردد و تدارك كند، بقيه شَوط تا محلّ تدارك را به قصد احتياط و رجا انجام می دهد كه اگر شَوط او باطل است زيادی لغو باشد و اگر شَوط او صحيح است زياده از طواف باشد و بعد بقيه اشواط طواف را به جا آورده و اين شَوط را به حساب نياورده است، آيا اين طواف صحيح است يا خير؟
ج ـ صحيح نيست.
[655] س ـ كسی در وقت طواف، شك در اشواط پيدا كرد و چون گمانش به يك طرف بيشتر بود بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال يقين به صحت طواف خود پيدا كرد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ صحيح است.
[656] س ـ كسی در شَوط چهارم از حجرالأسود تا اول حجر اسماعيل را پيمود و فكر كرده است كه چون اول شَوط چهارم نيّت جدا در اين شَوط نداشته بايد اين قسمت شَوط را اعاده كند، لذا بقيه شَوط را بدون نيّت رفته و از حجرالأسود به قصد شَوط چهارم طواف كرده است، آيا اشكالی در طواف حاصل می شود؟
ج ـ اشكال دارد.300
[657] س ـ كسانی در طواف بعد از انجام مقداری از آن، آن را رها می كنند و بلافاصله از نو شروع می كنند، طواف آن ها چه صورت دارد و چنانچه در سعی بوده حكم چيست؟
ج ـ اشكال دارد301 و اگر بعد از شَوط چهارم طواف بوده، بايد آن را اتمام كنند و نماز بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمايند.
[658] س ـ درباره اشخاصی كه قادر به طواف نيستند، آيا نايب گرفته شود يا خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن اين كه متصديان وسيله نامبرده، در خارج محدوده مطاف طواف می دهند؟
ج ـ احتياطاً هر دو را انجام دهند. اگر چه طواف دادن در خارج مطاف كفايت می كند.302
[659] س ـ شخصی در حال طواف اشتباهاً به قصد طواف وارد حجر اسماعيل (عليهالسلام) می شود و بعد كه متوجه شد برمی گردد و از همان جا كه وارد حجر شده بود طواف را شروع و شَوط را كامل می نمايد، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج ـ اشكال دارد.303 بلی، اگر پس از تذكر در حجر اسماعيل از حجرالأسود به قصد احتياط شَوط را اعاده می كرد، و از محلی كه وارد حجر شده، قاصد جدی طواف بود، طوافش اشكال نداشت.
[660] س ـ اگر در حال طواف يا سعی يا در نماز شك كند كه شَوط چندم و يا ركعت چندم است و با همين حال طواف و سعی و نماز را ادامه دهد، بعد به يك طرف شك يقين كند و اعمال را تمام نمايد، آيا عملش به نحوی كه ذكر شد صحيح است؟
ج ـ اگر طواف يا سعی را در حال شك ادامه داد و بعد يقين به صحت پيدا كرد اشكال ندارد و طواف و سعی صحيح است، ولی در نماز بدون تروی محل اشكال است، و احوط اعاده آن است.
[661] س ـ زنی با شوهرش كه يك دور طواف را انجام داده بود، نيت طواف كرد و با او ادامه داد و بعد از شَوط آخرِ مرد كه شَوط ششم زن است، او به جای اين كه يك شَوط ديگر بياورد تا طوافش كامل شود، طواف را از سر گرفت، آيا طواف اول و دوم زن چگونه است؟
ج ـ احتياط آن است304 كه يك شَوط ديگر به قصد احتياط به جا آورد كه مجموعاً چهارده شَوط می شود و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نمايد.
[662] س ـ در مطاف چيزهايی از افراد می افتد؛ از قبيل ساعت، احرامی و غيره و كسانی كه طواف می كنند پا روی آن می گذارند، آيا برای طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمی شود؟
ج ـ موجب بطلان طواف نمی شود.
[663] س ـ اگر انسان می داند كه پا گذاشتن روی احرامیِ ديگران موجب اذيت وعدم رضايت او می گردد، آيا اين عدم رضايت او به طواف ضرر ندارد؟
ج ـ به طواف ضرر نمی زند.
[664] س ـ اگر كسی قبل از شَوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف كند، گفته شده در صورتی كه فاصله زياد نشده باشد احتياط اين است كه طواف قطع شده را تمام كند و اعاده هم بنمايد، مراد از تمام كردن چيست، آيا فقط شَوطی را كه قطع كرده تمام كند يا مابعدش را هم به جا آورد؟
ج ـ طواف مزبور اشكال دارد305 و اتمام موضوع ندارد و بايد طواف را بعد از نماز طواف اول، اعاده كند احتياطاً.
[665] س ـ شخصی طواف را از حجرالأسود شروع كرد و در هر شَوط به ركن يمانی كه می رسيد نيتِ ختم می كرد و از حجرالأسود نيت شَوط بعد را می نمود و هفت شَوط طواف را اين گونه تمام كرد به گمان اينكه ختم طواف و اشواط آن بايد در ركن يمانی باشد، آيا وظيفه اش چيست؟
ج ـ اين طواف اشكال دارد، و بايد اعاده شود.
[666] س ـ گاهی مأمورين نظافت مسجدالحرام از كنار كعبه دست به دست هم می دهند و همان طور توسعه می دهند تا انسان از مَطاف خارج می شود، آيا به همين مقدار بيرون كردن از مطاف، ضرورت حاصل است كه طوافش در خارج از مَطاف صحيح باشد يا بايد صبر كند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادی گمان می كردند كه ضرورت است و طواف را انجام دادند حال تكليفشان چيست؟
ج ـ اگر امكان دارد كه در حد، طواف كند بايد صبر كند و در حد طواف كند و در اين صورت طواف در خارج حد صحيح نيست.306
[667] س ـ كسی كه از اول بلوغ، سال خمسی برای خود قرار نداده است، اگر به حج مشرف شود و با همان پول كه دارد احرامی تهيه و قربانی و مصارف در حج بكند، آيا برای حج او ضرر ندارد؟
ج ـ اگر پول او از درآمد كسب و حقوق است و معلوم نيست كه ربح بين سال است، بدون تخميس حكم غصب را دارد كه طواف و قربانی صحيح نيست.307
[668] س ـ شخصی كه با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، وطواف و نماز به جا آورد، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر از روی علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحيح است، ولی در صورتی كه جاهل مقصر باشد بايد طواف و نماز را اعاده كند.308
[669] س ـ اگر با پولی كه معلوم نيست متعلق خمس است يا نه لباس احرام بخرد، آيا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آن چه صورت دارد؟
ج ـ با فرض شك لازم نيست خمس بدهد و طواف صحيح است هرچند احتياط مطلوب است.
[670] س ـ شخصی در سال گذشته كه حج تمتّع واجب خود را انجام می داده، تنها نماز طواف را، به گمان اينكه كفايت می كند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقی اعمال را انجام داده، آيا چه وظيفه ای دارد؟
ج ـ با فرض اينكه طواف حج را از روی جهل به مسأله ترك كرده و به محلش برگشته است، بايد حج را اعاده كند و يك شتر قربانی نمايد.
[671] س ـ تعدادی مشغول طواف عمره يا زيارت بودند كه شروع كردند مسجد را نظافت كنند، ناچار طوافكننده ها از مَطاف خارج شدند، مدتی طول كشيد خيال كردند موالات عرفيه بههم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرماييد در صورتی كه بههم خوردن موالات مشكوك باشد، طوافشان درست است يا نه؟
ج ـ اشكال دارد.309
[672] س ـ زنی است كه قادر بر طواف كردن نيست، امر داير است بين اينكه با تخت در خارج مَطاف طوافش دهند و يا نامحرم او را پشت كند و در مَطاف طواف دهد، وظيفه چيست؟
ج ـ بايد او را در مَطاف طواف دهند، هرچند نامحرم او را پشت كند.310
[673] س ـ كسی كه وظيفه اش اتمام و اعاده طواف است، اتمام كرد و مشغول اعاده بود كه دوباره در يكی از شَوط های طواف قطع شد مثل اول، آيا اين طواف را نيز بايد اتمام واعاده نمايد؟
ج ـ فرقی نيست.
[674] س ـ شخصی در حال طواف افتاد و غش كرد و چند ساعت بعد به هوش آمد، آيا می تواند از همان جا كه طواف را قطع كرده بود شروع كند و باقی اعمال را ادامه دهد يا نه؟
ج ـ اگر قبل از شَوط چهارم بوده، وضو بگيرد و طواف را اعاده نمايد و اگر بعد از شَوط چهارم بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اتمام كند.311
□ [675] س ـ آيا بعض شَوط های طواف و سعی، برای كسانی كه قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نيابت است يا نه؟
ج ـ بلی، قابل است.
[676] س ـ با وضعيت فعلی كه جمعيت حجّاج خيلی زيادند و عده ای از ضعفا نمی توانند در مطاف طواف كنند، آيا توسعه در مَطاف هست و نيز خلف مقام كه يا نمی شود نماز خواند و يا مصادف با اذيت طوافكنندگان است و اطمينان از تمام كردن نماز؛ مخصوصاً برای ضعفا نيست، نماز خواندن در دورتر چه حكمی دارد؟ و آيا شخصی كه وارد مكّه شد می تواند فوراً به اعمال طواف و نماز، هر جور كه ممكن باشد، مشغول شود يا بايد در حال احرام بماند كه وقت ضيق شود؛ مثلاً تا شب نهم و آن وقت چنين كند و معلوم است برای همه كس ميسر نيست؟
[677] س ـ دختری در كودكی و يا اوايل سنين بلوغ، جنب شده و تا كنون هم ازدواج نكرده است، با توجه به اينكه در سنين بالاتر نمی دانسته به واسطه فعلی كه در كودكی انجام شده جنب گشته است و در نتيجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده است و با اين كيفيت به حج نيز رفته است، تكليف او چيست؟ آن غسل هايی كه يقيناً انجام داده است، حيض و جمعه بوده است، با توجه به موارد ياد شده فوق، اين سؤال ها مطرح است:
1ـ وضع نماز و روزه و كليه عباداتی كه بعد از بلوغ تا كنون انجام داده است چيست؟
2ـ آيا در زمان حال، محرم است و به صورت احرام وارد مكّه و خارج شده است؟ و در صورت محرم بودن، آيا تا زمانی كه اعاده حج نكند، جميع محرمات كه در آن ايام حرام است بر اين شخص حرام می باشد يا خير؟
3ـ در صورتی كه فقط حجش باطل باشد ولی مُحرم نباشد، چگونه می تواند با وضع اعزامِ حجّاج به بيت اللّهالحرام، كه چند سال يكبار اين توفيق حاصل می شود، اعاده حج كند؟
ج ـ اگر يقين دارد كه جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحيح نيست و غسل های ديگر كفايت از غسل جنابت نمی كند و در فرض مسأله، نمازهايی را كه با اين حال خوانده بايد قضا كند و اگر نمی دانسته جنب است و روزه گرفته روزه های او صحيح است و قضا ندارد و حج در مفروض سؤال صحيح است ولی طواف های عمره و حج و نساء و نمازهای آنها را بايد دو مرتبه به جا آورد و اگر خودش نمی تواند برود، برای آنها نايب بگيرد و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده يا با عدم قدرت، نايب او به جا نياورده، بايد از بوی خوش و ازدواج و محرماتی كه با طواف نساء حلال می شود، اجتناب نمايد.
□ [678] س ـ شخصی در اثنای طواف مُحدِث شده و خجالت كشيده بگويد و با همين حالت اعمال را تمام كرده و به ايران بازگشته، مستدعی است بفرماييد:
1 ـ حجش چه صورت دارد؟
2 ـ اگر اعاده لازم است، آيا می تواند نايب بگيرد يا بايد شخصاً انجام دهد؟
ج ـ اگر با اعتقاد صحت، اعمال را تمام كرده حجش صحيح است و بايد طواف و نماز آن را اعاده كند و اگر خودش نمی تواند برود بايد نايب بگيرد و اگر در فرض مزبور، حدث بعد از شَوط چهارم باشد به تفصيل مذكور در مناسك، طواف را تدارك كند و چنانچه كار او عمدی بوده يا با ترديد و عدم اعتقاد به صحت انجام داده، شقوق و صوری دارد كه در بعض آن ها صحت حج مشكل است.
□ [679] س ـ ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره برای زيارت و انجام اعمال به سوی مكّه حركت كرديم، در نزديكی اذان صبح به كعبه رسيديم و چون زائران قبلی مشغول نماز صبح بودند، سرپرست كاروان از ما تقاضا كرد مقدار كمی صبر كنيم تا پس از نماز ما را طواف دهد، ولی در اين مهلت به علت خستگی زياد، چند بار من خوابم برد، چون آب در دسترس خود نمی ديدم و جايی را نمی شناختم، روی ريگ های اطراف باغچه تيمم كردم و طواف و نماز آن را انجام دادم. آيا عمل حج من با اين توصيف صحيح است يا نه؟
ج ـ با اينكه برای شما امكان داشته كه وضو بگيريد ولو به اين نحو كه به منزل برويد و مثلاً برای روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمم صحيح نبوده است و اگر عمل شما با اعتقاد به صحت بوده از احرام خارج شده ايد و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كنيد و اگر خودتان نمی توانيد برويد، بايد نايب بگيريد.
[680] س ـ اگر كسی قبل از حجرالأسود طواف را شروع نمود و به همانجا ختم كرد، آيا طوافش باطل است؟
ج ـ بلی، طواف باطل است.
[681] س ـ اگر در هنگام خروج از مطاف، بعد از پايان هفت شَوط، مقداری مسافت را به قصد جزئيت به جا بياورد، آيا مبطل طواف است؟
ج ـ اگر عمدی باشد مبطل است و در صورت سهو قطع كند، و طوافش صحيح است.
[682] س ـ شخصی بيش از چهار شَوط از طواف انجام نداد و بدون اينكه نماز طواف را بخواند سعی را شروع كرد و يكی دو شَوط از سعی را انجام نداده تقصير نمود و از احرام خارج شد، تكليف او چيست؟
ج ـ اگر اين شخص قصد هفت شَوط طواف يا سعی را نداشته، عملش باطل است و بايد تمام اعمال را اعاده كند.
□ [683] س ـ كسی نتوانسته است بيش از دو شَوط از طواف خود را انجام دهد و بقيه اشواط را ديگری به جای او انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ با فرض عذر حتی در آينده، عمل مزبور صحيح است و نماز را بخواند.
[684] س ـ آيا می شود قبل از شَوط چهارم، طواف را بدون عذر بههم زد و آن را كأن لم يكن دانست و يا مانند نماز قطع كردن آن جايز نيست؟
ج ـ قطع مانع ندارد313 ولی قبل از فوات موالات نمی توان آن را از سر گرفت.314
[685] س ـ كسی كه از طواف، حتی در خارج مطاف، عاجز است و به خاطر گرانیِ طواف با تخت روان، انجام آن برای او مشكل است، آيا طواف نيابی در محدوده از او كفايت نمی كند؟
ج ـ اگر از طواف با تخت روان نيز معذور است نايب بگيرد.
□ [686] س ـ اگر كسی يك شَوط طواف را از درون حِجر به جا آورده و بقيه اعمال را انجام داده است تكليف او چيست؟
ج ـ بايد يك شَوط طواف و نماز طواف را اعاده كند و اگر با اعتقاد صحّت بوده بقيه اعمال صحيح است.
[687] س ـ در مواردی كه شخصی شك در اشواط كند، حكم به بطلان طواف می فرماييد، حالا اگر كسی تجديد طواف نمود و در اين ميان كشف شد كه طواف اول شش شَوط داشته و از طواف جديد نيز سه شَوط انجام داده است، تكليف او چيست؟
ج ـ اشكال دارد و بايد احتياط كند.315
[688] س ـ بعضی به تصوّر اينكه طواف 14 دور است با اين كيفيت طواف انجام داده اند، آيا مخلّ به طواف است؟
ج ـ اگر به قصد 14 شَوط طواف كرده، طوافش باطل است.
[689] س ـ اگر كسی طواف عمره را فراموش كرد و يا آن را ناقص انجام داد و در عرفات به ياد آورد، تكليف چيست و آيا انجام و يا تتميم آن فوريت دارد؟
ج ـ می تواند بعد از اعمال مِنی آن را تدارك كند و فوريت ندارد.
□ [690] س ـ اگر كسی جهلاً طواف را بيش از هفت شَوط آورد و بقيه اعمال بعد از آن را به جا آورد، تكليف او چيست؟
ج ـ اگر از اول قصد بيش از هفت شَوط داشته، طواف و نمازش صحيح نيست و بايد آنها را اعاده كند و ظاهراً اعاده بقيه اعمال لازم نيست، ولی اگر قصد هفت شَوط داشته و بعد از تمام شدن زياد كرده، پس اگر چهار شَوط يا بيشتر زياد كرده، احتياط آن است كه بقيه را تا چهارده شَوط تتميم كند و يك نماز ديگر هم به جا آورد و طواف و نماز را اعاده كند، و اگر كمتر از چهار شَوط زياد كرده و موالات عرفيه به هم خورده است، احتياط واجب اعاده طواف و نماز است و اگر موالات عرفيه به هم نخورده، حكم صورت قبل را دارد.
□ [691] س ـ شخصی طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندين بار حج نيابی انجام داده است، تكليف او در مورد حج خود و ديگر حج ها چيست؟
ج ـ مانع ندارد و بايد طواف حج خود را تدارك كند و حج های نيابی كه انجام داده صحيح هستند.
[692] س ـ شخصی طواف خود را انجام داده است و بعداً دو شَوط طواف رجائاً برای جبران نقص احتمالی به جا می آورد، آيا اين عمل خللی به طواف او می رساند؟
ج ـ ضرر ندارد ولی جبران نقص نمی كند.
[693] س ـ شخصی در دور پنجم طواف عذری برايش پيش آمد، آيا بعداً بايد همين طواف را تكميل كند يا طواف ديگری انجام دهد؟
ج ـ بايد همين طواف را تكميل كند.316
[694] س ـ شخصی در حين طواف، اندكی خون در بينی خود می بيند و آن را با دستمال پاك می كند و طواف خود را تمام می نمايد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج ـ اگر بينی او نجس شده بايد بينی خود را آب بكشد و طواف را تكميل كند و اگر بدون تطهير بينی، طواف را ادامه داده، احتياط آن است كه بعد از تكميل و نماز، طواف و نماز را اعاده كند و همچنين اگر دستمال نجس همراه او بوده است.317
[695] س ـ شخصی در شَوط دومِ طواف شك می كند كه آيا طواف را به نيت منوبعنه آغاز كرده يا به نيت خودش وظيفه او چيست؟
ج ـ احتياط آن است كه طواف را به نيت منوبعنه اتمام كند و پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز ديگر اعاده كند.318
[696] س ـ شخصی در اثنای طواف، به خاطر تقبيل و لمس بيت اللّه الحرام از مسير خود منحرف شده و نمی داند در بازگشت، طواف را از همان نقطه كه رها كرده بود ادامه داده است يا نه، آيا طوافش صحيح است؟
ج ـ اگر ملتفت319 بوده كه از همان محلی كه طواف را رها كرده شروع كند و بعداً شك عارض شده، حكم به صحت نمايد و در غير اين صورت، اكتفا به طواف مزبور محل اشكال است.
[697] س ـ شخصی در اثنای طواف، بر اثر فشار جمعيت، چند گام به جلو رانده شده است، پس از آن، به جای اينكه همان مقدار را جبران كند، شَوط ديگری آورده، كه مجموعاً هفت شَوط تمام و يك شَوط ناقص می شود، آيا اين طواف صحيح است؟
ج ـ طواف او اشكال دارد320 و بايد آن را اعاده كند.
[698] س ـ شخصی بعد از اتمام طواف، سهواً يك شَوط زياد كرده است و بعد مردّد است كه سه يا چهار شَوط ديگر به جا آورده است و سپس همه اعمال عمره را نيز انجام داده است، آيا طواف او باطل است و آيا ترديد در عدد اشواطِ اضافی مضر نيست؟
ج ـ مضر است و بايد طواف و نماز را اعاده كند.
[699] س ـ شخصی بر اثر شلوغی، مقداری از طواف را در خارج مطاف انجام داده و بعد نيز بقيه اعمال را انجام داده است، تكليف او چيست؟
ج ـ اگر ممكن نبوده، ولو در وقت ديگر، كه در حد، طواف كند اشكال ندارد وگرنه بايد طواف و نماز اعاده شود.321
[700] س ـ كسی كه وظيفه او وضوی جبيره ای و تيمم است، اما از روی جهل، بدون تيمم، اعمال عمره را انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ طواف و نماز آن، بايد اعاده شود.
[701] س ـ شخصی شَوط اول طواف را خارج از مطاف و به قصد طواف انجام داده، بعد متوجه شده است كه طواف بايد در محدوده معينی باشد، لذا مجدداً طواف را در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف، اعمال ديگر را انجام داده است، آيا اشكال دارد؟
ج ـ مانع ندارد.
[702] س ـ كسی كه اشتباهاً طواف را از ركن يمانی شروع و به همانجا ختم كرده و نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده حكمش چيست؟ و چنانچه در اثنای طواف متوجه شد و طوافش را به حجرالأسود ختم كرد، مقدارِ زيادی، مُضر به طوافش می باشد يا خير؟
ج ـ طواف و نماز را بايد اعاده كند و فرقی بين دو صورت نيست.
[703] س ـ كسی كه می داند يا احتمال می دهد كه مقداری از طوافش را بدون اختيار انجام می دهد؛ يعنی جمعيت او را می برند، آيا می تواند از اول نسبت به آن مقداری كه جمعيت او را می برند نيز قصد طواف كند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب كند؟
ج ـ بايد طواف را شروع كند و اگر در اثناء، بدون اختيار او را بردند، همان مقدار را جبران كند و طواف را ادامه دهد.
[704] س ـ مواردی كه بايد احتياطاً طواف را تمام كند و نماز طواف بخواند و طواف را با نمازش اعاده كند، آيا اگر يك طواف به قصد اعم از تمام و اتمام (يعنی چنانچه آن مقدارِ انجام شده باطل بوده، تمام هفت شَوط را قصد طواف داشته باشد و چنانچه صحيح بوده به متمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو ركعت نماز بخواند كافی است يا خير؟
ج ـ اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.322
[705] س ـ شخصی در عمره تمتّع، بعد از تقصير فهميد طواف و سعيش باطل بوده، مجدداً طواف و سعی را با لباس دوخته انجام داد، آيا مجزی و صحيح است يا نه؟ و در فرض مذكور آيا بايد تقصير را هم تكرار كند يا نه؟
ج ـ طواف وسعی او صحيح است و اعاده تقصير لازم نيست اگر چه احوط است.
[706] س ـ شخصی چند متری از يك شَوط را خراب كرده است و چون دقيقاً اول و آخر آن معلوم نيست، يك شَوط كامل از حجرالأسود شروع و به آنجا ختم می كند به قصد اينكه آنچه خراب شده به نحو صحيح انجام شود و زيادی قبلی و بعدی مقدمه علميه باشد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج ـ صحيح است، مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد كه در اين صورت طواف اشكال دارد.
[707] س ـ كسی كه به حدود مطاف آگاهی ندارد، بعد از فراغ از طواف شك می كند كه در مطاف بوده است يا نه، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج ـ اگر از اول در مطاف بود و شك در خارج شدن دارد، طوافش صحيح است و اگر از اول شك دارد، با جهل مذكور در سؤال، نمی تواند به طواف مزبور اكتفا كند.323
[708] س ـ شخصی در شَوط اول طواف بود كه نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع می كند و مشغول نماز می شود و پس از نماز، طواف را از سر می گيرد و هفت شَوط كامل به جا می آورد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ اشكال دارد324 و بايد طواف را اعاده نمايد.
[709] س ـ شخصی با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف، از روی شهوت با بدن زنی تماس می نمايد و از اين تماس متلذّذ می گردد، آيا طواف او اشكال پيدا می كند يا نه، تكليف او چيست؟
ج ـ مضر به طواف نيست و اگر كاری كه موجب كفاره است انجام داده، بايد كفاره بدهد.
[710] س ـ اگر كسی طواف را فراموش كند يا باطل انجام دهد، آيا می تواند در ماه های غير حج انجام دهد؟
ج ـ مانع ندارد.325
[711] س ـ شخصی شَوط اول طواف را در حالی كه ناقص بوده رها می كند و پس از آن شش شَوط ديگر به جا می آورد و بعد از آن نقيصه شَوط اول را به جا می آورد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ صحيح نيست.
[712] س ـ اگر كسی در عدد اشواط طواف و سعی و عدد سنگ های رمی، به ديگری اعتماد كند كافی است؟
ج ـ اگر اطمينان به عدد پيدا كند مانع ندارد.
[713] س ـ شخصی به علت مريضی يا مسن بودن، در دورِ اول طواف خسته شده و از مطاف بيرون آمد و بعد از كمی استراحت، از همانجا كه طواف را قطع نموده بود شروع می كند، آيا چون به دور چهارم نرسيده است، طوافش چه حكمی دارد؟
ج ـ اگر موالات به هم نخورده صحيح است.
[714] س ـ آيا واجب است برای درك خلوتی مطاف و طواف در محدوده بيت و مقام، طواف را تأخير بيندازد يا مستحب است يا رجحان دارد خصوصاً اگر پس از ايام تشريق مطاف خلوت نشود؟
ج ـ در صورت امكانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، بايد در حد طواف كند ولو با تأخير.326
[715] س ـ آيا مُحرم قبل از انجام طوافِ واجبِ خود، چه طواف عمره يا حج و چه طواف نساء، می تواند همين طواف ها را برای معذور نيابت كند؟
ج ـ مانع ندارد.
[716] س ـ شخصی در طواف عمره تمتّع، در اثر فشار، احساس می كند كه لنگ احرامش تر و نجس شده ولی اعتنا نمی كند و با همان حال طواف را تمام می كند و نماز طواف و سعی و تقصير را انجام می دهد و به منزل می رود، بعد از بررسی می بيند مقداری نجاست خارج شده و احرامش را آلوده كرده است، يقين پيدا می كند كه در همان حالِ طواف چنين شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او می گويند باطل است، مستدعی است حكم اللّه را با توجه به اينكه نماز و سعی را هم با همان حال انجام داده، درباره اين شخص بفرماييد و اگر اعمالش باطل باشد آيا هنوز در حال احرام است يا خير؟
ج ـ اگر در حال طواف شبهه داشته و يقين نداشته كه نجس شده و وضوی او باطل شده، از احرام خارج شده است و فقط بايد طواف و نماز را اعاده كند هرچند بعد از اعمال يقين پيدا كرده باشد.
[717] س ـ آيا يقين به هل خوردن در حين طواف، مصداق عدم امكان طواف در محدوده معين و مجوز برای تجاوز بغير اين محدوده می شود يا خير؟
ج ـ شامل نيست.327
[718] س ـ در صورتی كه يقين دارد در حال طواف در محدوده معين با اجنبی يا اجنبيه برخورد می كند باز هم واجب است در محدوده معين طواف كند؟
ج ـ آنچه ذكر شده328 عذر نيست.
[719] س ـ اگر صاحب عادت وقتيه و عدديه كه عددش مثلاً هفت روز است، روز هفتم پاك شد و غسل كرد و اعمال حج را به جا آورد ولی بعداً لك ديد، اعمالش چگونه است؟
ج ـ اگر خون ديده و از روز دهم تجاوز نكرده، محكوم به حيض است كه در وسعتِ وقت بايد طواف و نماز را اعاده كند و در ضيق وقت، محل اشكال است كه مراعات احتياط بايد بشود.329
[720] س ـ بعضی از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان بههم می خورد؛ به طوری كه گاهی در مدت طولانی مرتب خون و لك می بينند، آيا وظيفه اينگونه زنان در حج چيست؟
ج ـ اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به اين نحو كه پس از خروج تا سه روز باطن فرج آلوده باشد، حكم حيض دارد وگرنه بايد به وظايف مستحاضه عمل كند.
[721] س ـ اگر زن در عمره تمتّع بعد از سه شَوط و نيم و قبل از چهار شَوط، حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاك نمی شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ مورد330 عدول به اِفراد است.
[722] س ـ اگر زنی بعد از شَوط چهارم در طواف عمره تمتّع حائض شد و تا وقت وقوف به عرفه پاك نشد وظيفه اش چيست؟
ج ـ بايد سعی و تقصير عمره تمتّع را انجام دهد و محرم شود برای حج تمتّع و در وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد از آن، بقيه طواف عمره تمتّع و نماز آن را هم به جا آورد.331
[723] س ـ زنی عمره تمتّع را انجام داد، بعد متوجه شد كه طواف او باطل بوده است، پس از اينكه متوجه شد، ديد عذر زنانه دارد، تكليف او چيست؟
ج ـ هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده كند و اگر قبل از وقوف پاك نمی شود، برای حج محرم شود و پس از آمدن به مكّه و رفع عذر، آنها را انجام دهد.
[724] س ـ زنی مسأله را نمی دانست، بعد از پاك شدن از حيض، خيال می كرده جنب است و لذا غسل جنابت را نيت می كرد و با همين حال حج انجام داد، بفرماييد حج او چگونه است؟
ج ـ اگر منظور او غسل برای حدثی كه از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحيح است.
□ [725] س ـ آيا مستحاضه كثيره، بايد برای طواف يك غسل و برای نمازِ طواف غسلی ديگر بكند يا يك غسل برای هر دو كافی است؟
ج ـ برای هر يك، غسل لازم است مگر آنكه از وقت غسل برای طواف تا آخر نماز خون قطع باشد.
[726] س ـ زنی به حساب شناسنامه، بيش از پنجاه سال شمسی دارد و يك سال و نيم خون نديده است ولی در عرفات خون می بيند، بنا بر اين آيا در يائسگی او می توان ترديد داشت يا نه و وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر اطمينان دارد كه پنجاه سال قمری او تمام شده و سيّده نيست، حكم مستحاضه را دارد.332
[727] س ـ آيا نماز و طواف برای زن مستحاضه يك حكم دارند يا هر كدام از طواف و نماز جدا و مستقل هستند؟
ج ـ مستقل هستند.
[728] س ـ زنی بعد از وقوفين حيض می شود، با مصرف قرص، خون قطع می گردد و اعمال را انجام می دهد ولی بعد از آن لك می بيند، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتی در باطن فرج هم قطع شده، حيض نبوده است و با انجام وظيفه مستحاضه، عمل او صحيح است.
[729] س ـ زنی در حال طواف، مستحاضه قليله می شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام كند و اگر قبلاً بوده، به احتياط واجب پس از تجديد وضو و تطهير، آن را اتمام و سپس اعاده نمايد.333
[730] س ـ زن مستحاضه ای بعد از غسل و وضو مشغول طواف می شود، در اثنای طواف لك می بيند، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل كرده، با تحفظ از خروج خون، چيزی بر او نيست و در غير اين صورت حكم حدث جديد را دارد.
□ [731] س ـ زنی به تصور اينكه پاك شده است، طواف انجام می دهد و در اثنای سعی متوجه می شود كه هنوز پاك نشده است، آيا سعی او نيز باطل است و اگر بعد از سعی متوجه شود چگونه است؟
ج ـ در فرض اول سعی را قطع كند و پس از پاك شدن از حيض، طواف و نماز را اعاده كند و احتياط آن است كه پس از اعاده طواف و نماز، سعی را اتمام و اعاده نمايد و در فرض دوم نيز اعاده طواف و نماز لازم و اعاده سعی مبنی بر احتياط است.
□ [732] س ـ زن مستحاضه كه بايد غسل كند و وضو بگيرد و با اين كار فاصله ای بين اعمال پيش می آيد كه شايد طولانی هم باشد؛ مثلاً بايد برود منزل غسل كند و برگردد، آيا اين فاصله اشكال ندارد؟
ج ـ اگر خون قطع نمی شود برای هريك از طواف و نماز بايد غسل كند و وضو بگيرد و بايد طوری باشد كه بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نمايد، بنا بر اين اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت كند، نزديك مسجدالحرام غسل كند و وضو بگيرد.
□ [733] س ـ زن مستحاضه كه بايد برای هر نماز و طواف غسل كند طبق وظيفه اش غسل كرد و يا وضو گرفت و طواف را شروع كرد، بين طواف نماز ظهر شروع شد، نماز را خواند، و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آيا طوافش صحيح است؟
ج ـ اگر از هنگام غسل تا آخر طواف، خون قطع بوده، طواف صحيح است و در غير اين صورت احوط آن است كه اين طواف را تمام كند و پس از غسل اعاده نمايد.
[734] س ـ زنی كه حيض نمی شود ولی هر دو ماه يكبار، دو سه روزی لك و ترشحات می بيند، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر خون استمرار تا سه روز ندارد، ولو به اين نحو كه پس از خارج شدن تا اين مدت باطنِ فرج آلوده باشد، حكم استحاضه را دارد.
[735] س ـ هر گاه زن قُرَشيه پس از شصت سال و غير قرشيه پس از پنجاه سال، چند روز متوالی خون ببيند كه همه به اوصاف حيض باشد در طواف ها و نماز چه كند؟
ج ـ حكم مستحاضه را دارد و حكم حيض بر خون مزبور مترتب نيست، حتی در صورت توالی يا داشتن صفات.334
[736] س ـ زنهايی كه برای جلوگيری از قاعدگی از قرص استفاده می كنند كه موقع طواف گرفتار حيض نباشند و ايام عادت ممكن است يك يا دو لكه كم رنگ ببينند، آيا اين خون استحاضه حساب است يا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر می زند يا خير؟
ج ـ حكم استحاضه را دارد و بايد به وظيفه مستحاضه عمل كنند و اگر در اثنای طواف لك ديده، تفصيلی بين ماقبل از تمام شدن دور چهارم و مابعد آن هست كه در مناسك ذكر شده است.335
[737] س ـ شخصی غسل مس ميت به گردنش بوده ولی بعد از اعمال حج متذكر می شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر بعد از مس ميت غسل جنابت كرده باشد ـ چون جنب هم بوده يا بعداً جنب شده ـ غسل جنابت كفايت می كند و عملش صحيح است و الّا بايد طواف و نماز آن را اعاده كند.
□ [738] س ـ مُحرمی است كه مبتلا به خروج ريح است؛ يعنی مرتب ريح از او جدا می شود و در عرض سال شايد يكی دو ماه، فی الجمله تخفيف پيدا می كند، ولی نوعاً به فاصله يكی دو دقيقه وضويش باطل می شود، تكليف چنين شخصی در طواف و نماز چيست؟ چند وضو بايد بگيرد؟
ج ـ حكم مبطون را دارد كه از تحريرالوسيله (جلد اول، صفحه30، مسأله3) استفاده می شود و علی ایّ حال چنانچه نتواند در اثنای طواف وضو بگيرد يا حرجی باشد اكتفا به يك وضو برای طواف كافی است، ولی اگر بتواند ولو با حمل آب در اثنای طواف وضو بگيرد واجب است تجديد وضو كند و همچنين است حكم در نماز طواف.
□ [739] س ـ مدتی است كه به علت ابتلای به بيماری و در اثر عمل جراحی، خروج مدفوع را احساس نمی كنم و از كيسه مخصوص استفاده می كنم، البته برای وضو و نماز فتوای حضرت امام مشخص و معين است كه بدان عمل می كنم، ولی چون سال آينده به اميد خدا تصميم دارم خانه خدا را زيارت كنم، مستدعی است در رابطه با انجام مراسم حج، تكليف شرعی بنده را مرقوم فرماييد؟
ج ـ اگر در طواف و نماز آن، رعايت وظيفه ای كه برای وضو و نماز داريد، بنماييد، عمل حج شما صحيح است.
[740] س ـ شخصی عمل جراحی انجام داده است، و فعلاً كيسه ای بسته است كه بول او قطره قطره در آن كيسه می ريزد، ليكن نه از مجرای بول، بلكه از موضع جراحی كه در پهلو قرار داده اند، آيا اين شخص حكم مسلوس را دارد؟
ج ـ حكم مسلوس را دارد.
[741] س ـ كسی نيت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حركت می كند، مقداری كه می آيد گمان می كند نيت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا برمی گردد و نيت را با زبان می گويد و طواف را از نو شروع می كند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟
ج ـ اشكال دارد.336
[742] س ـ به خاطر اهميت زيادی كه در اعمال حج داده می شود و به خصوص در طواف ها و نماز آن، غالباً يك عملی را به عنوان احتياط و رجا ، چندين بار به جا می آورند ولو اينكه عمل نزد خودشان نقصی ندارد، البته به حد وسواس هم نمی رسد، آيا اين گونه تكرار در اعمال، اشكالی دارد؟
ج ـ وسواس همين است و نبايد به وسوسه اعتنا شود، بلی انجام عمل احتياطی بدون وسوسه مانع ندارد.
[743] س ـ كسی به جهتی، طواف يا سعيش قطع می شود و به جلو می رود، می خواهد از همان جا كه قطع شده شروع كند ولی در اثر ازدحام نمی تواند خود را به آنجا برساند و در محاذی آنجا به طرف چپ يا راست قرار می گيرد، آيا می تواند از محاذی جايی كه قطع شده شروع كند، يا بايد همان نقطه باشد؟
ج ـ لازم نيست همان نقطه باشد، بلكه محاذات كافی است و بايد طواف تكميل شود.
□ [744] س ـ قِران، كه در طواف حرام است، آيا طواف را باطل می كند يا خير؟
ج ـ اگر از اول يا در اثنای طواف اول، قصد قران داشته، احتياط در اعاده طواف است و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران كرده، طواف باطل نمی شود.
[745] س ـ آيا يك شَوط و دو شَوط طواف هم استحباب دارد يا بايد طواف هفت شَوط باشد و اگر كسی گمان داشت كه مستحب است و بعد از هفت شَوط طواف واجب، يكی دو شَوط طواف مستحبی به جا آورد و بعد نماز طواف را خواند، آيا طوافش اشكال دارد؟
ج ـ استحباب آن ثابت نيست، ولی طواف مزبور صحيح است.
[746] س ـ معيار در كثير الشك بودن در طواف چيست؟
ج ـ عرفی است.
[747] س ـ طواف كردن در محدوده 5/ 26 ذراع و نماز خواندن پشت مقام، هرچه نزديكتر به مقام، آن طور كه در مناسك بيان شده، گويی نزد آنان بدعت است، آيا بايد همان گونه كه آنان در خارج از حد طواف می كنند و دور از مقام نماز می خوانند انجام شود؟
ج ـ چنين چيزی نيست و بايد به وظيفه عمل شود. 337
[748] س ـ اينكه فرموده ايد در بعضی موارد بايد طواف و سعی را اتمام و اعاده كند، بفرماييد كه ترتيب هم لازم است يا نه؟
ج ـ بلی، احتياط به اين است كه قبلاً اتمام كند طواف را و نماز بخواند و سپس اعاده نمايد.
[749] س ـ كسی كه در سعی يا طواف عمره تمتّع يا عمره مفرده، نياز به نايب پيدا كرده است، آيا نايب بايد در حالی كه محرم است، نيابت كند يا خير؟ بر فرض عدم لزوم احرام، آيا بايد با لباس احرام طواف كند يا در لباس مَخيط هم جايز است؟
ج ـ هيچيك از احرام يا لباس احرام در نايب لزوم ندارد.
[750] س ـ شخصی مسلوس است، برای طواف و نماز آن، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر وقتی دارد كه بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد، بايد آن وقت را انتخاب كند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاك به جا آورد و بقيه اعمال را بعد از آن اتيان نمايد و اگر چنين وقتی ندارد، در صورتی كه مشقت نداشته باشد، برای هر بار كه حدث از او صادر شود يك وضو بگيرد و اگر مشقت دارد برای طواف يك وضو و برای نماز هم يك وضو بگيرد.
[751] س ـ آيا در مواردی كه طواف و نماز بايد اعاده شود، لازم است با لباس احرام باشد؟
ج ـ لازم نيست.
[752] س ـ هر گاه محرم لباس احرام را كنار بگذارد و با لباس دوخته، اعمال عمره را؛ از طواف و سعی، انجام دهد؛ جهلاً يا عمداً، آيا طواف و سعی او صحيح است؟ و عمره او مجزی است يا نه؟
ج ـ طواف و سعی مزبور صحيح و عمره مذكور مجزی است.
[753] س ـ هر گاه محرم به احرام عمره تمتّع جنب باشد و آب برای او ضرر دارد يا آب ندارد و يا وقت عمره می گذرد، آيا طواف و نماز، با تيمم كافی و مجزی است؟ يا بايد نايب هم بگيرد؟
ج ـ نايب گرفتن لازم نيست.
[754] س ـ آيا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است يا فرق می كند؟
ج ـ فرق می كند و فقط وجه و كفّين در طواف مستثنی است علی الأحوط.
[755] س ـ اگر مقداری از موهای سر زن يا جاهای ديگر بدن او، كه بايد در حال طواف بپوشاند، ظاهر باشد آيا به طواف او ضرر می رساند يا نه؟ و اگر با ظاهر بودن موی سر، طواف را انجام داده، طواف او باطل است يا نه؟
ج ـ اگر عمدی باشد، طواف صحيح نيست علی الأحوط338 و در غير مورد عمد، صحيح است، مگر در جاهل مقصر علی الأحوط.
□ [756] س ـ شخصی در عمره تمتّع طواف را تمام كرده است، ولی می گويد دلچسب نشد لذا يك طواف ديگر بدون خواندن نمازِ طوافِ اول، به جا می آورد و نماز و سعی به جا می آورد و تقصير می كند، آيا عملش صحيح است يا نه؟
ج ـ عمل او صحيح است، هرچند داخل در قِران حرام است.
[757] س ـ اكل و شرب در حال طواف جايز است يا نه؟
ج ـ مانع ندارد.
[758] س ـ كسی كه در حال طواف شخصی را از روی زمين بلند می كند و ممكن است در اين حال گامی به طرف جلو بردارد و در اين حال توجه به طواف ندارد، در نتيجه نمی داند كه آيا مقداری از مسافت را بدون قصد طواف آمده است يا نه، تكليف او چيست؟
ج ـ بايد آن مقدار را احتياطاً تدارك كند.
[759] س ـ كودك نابالغی با اذن پدر محرم شد و طواف را نيمه كاره به تصوّر اينكه همين مقدار كافی است رها كرد و سعی را نيز از طبقه دوم انجام داده، تكليف چيست؟
ج ـ اگر از اول قصد هفت شَوط نداشته، طواف او باطل است و بايد طواف و نماز و سعی را اعاده كند و بعد تقصير نمايد.
[760] س ـ كسی كه در شَوط ششم، طواف خود را رها كرد و نتوانست ادامه دهد و ديگری به جای او بقيه را به جا آورد، وليكن نماز طواف را خودش خواند و بعداً متوجه شد كه استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمی رساند و او با استراحت می توانست خودش طواف خود را تمام نمايد، اكنون تكليف او چيست؟
ج ـ بقيه طواف را تمام كند و نماز را اعاده نمايد.339
[761] س ـ شخصی طواف خود را به هم می زند و طواف دوم را شروع می كند، آن را نيز به هم می زند و طواف سوم را آغاز كرده به اتمام می رساند، وظيفه او چيست؟
ج ـ اشكال دارد340 و موارد احتياط مختلف می شود.
[762] س ـ اگر شخصی ركن مستجار (ركن يمانی) را يقين كرد كه ركن حجرالأسود است، لذا طواف را از مستجار به عنوان حجرالأسود شروع كرد و هفت شَوط كامل به جا آورد، بعداً فهميد كه يقين او خطا بوده است، تكليف او چيست؟
ج ـ طواف مزبور باطل است و بايد تدارك شود.
[763] س ـ گاهی انسان شك می كند كه اين شَوط طوافم به هم خورد يا نه، آيا می شود بعد از طواف يك شَوط هم به عنوان احتياط، اضافه بر هفت شَوط آورد و بعد نماز بخواند يا خير؟
ج ـ به وسوسه نبايد اعتنا كرد و اگر قسمتی از طواف اشكال پيدا كند، همان قسمت بايد تصحيح شود و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيحِ آن قسمت، موجب اشكال در طواف می شود و با آوردن يك شَوط بعد از طواف احتياطاً، اشكال رفع نمی شود.
[764] س ـ شخص در حالی كه مشغول طواف است، در شَوط پنجم يقين كرد كه 5 متر در شَوط اول و 5 متر در شَوط سوم بی اختيار طواف كرده است، تكليف او چيست؟
ج ـ اين طواف قابل تصحيح نيست و بايد اعاده شود.
[765] س ـ شرايطی كه در طواف واجب، لازم الرعايه است، آيا در طواف مستحبی نيز معتبر است يا نه؟
ج ـ ظاهر آن است كه آنچه در مناسك استثنا نكرده معتبر است.
[766] س ـ در طواف مستحبی، زنان می دانند كه به بدن مردان نگاه می كنند و احياناً هم در بين فشار مردان قرار می گيرند، از نظر شرع اشكال ندارد؟
ج ـ اگر اختياراً نگاه به نامحرم نكنند اشكال ندارد، ولی در ازدحام بهتر است مراعات كنند و در هر صورت طواف صحيح است.
[767] س ـ آيا در طواف های مستحبی هم ختنه شرط است يا نه؟
ج ـ بلی شرط است.
[768] س ـ محرم وارد مكّه شد، آيا می تواند قبل از اعمال عمره تمتّع يا قبل از اعمال عمره مفرده و همچنين پس از محرم شدن به احرام حج تمتّع و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحبی به جا آورد يا خير؟ و اگر به جا آورد، به عمره و حجش ضرر می زند يا نه؟
ج ـ احوط ترك طواف مستحبی است در فرض سؤال، ولی به عمره و حج ضرر نمی زند.
[769] س ـ آيا می شود هر شَوط از طواف مستحب را به نيت يكی از مؤمنين به جا آورد، يا بايد مجموع هفت شَوط را برای يك نفر به جا آورد؟
ج ـ نيابت در يك شَوط صحيح نيست، ولی می تواند مجموع را به نيت چند نفر انجام دهد.
[770] س ـ آيا جايز است طواف مستحبی را خارج از حد طواف واجب به جا آورد يا نه؟
ج ـ جايز نيست مگر در مورد ضرورت.341
[771] س ـ اگر حاجی از منی برگشته و هنوز طواف واجب را به جا نياورده است، آيا می تواند طواف مستحبی به جا آورد يا نه؟
ج ـ احوط آن است كه تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبی نكند.295. در رابطه با طواف به حاشيه مسأله 620 مراجعه شود.
296. با احتمال التفات، بنابر صحّت می گذارد مطلقاً.
297. اگر از طواف قبل دست برداشته و لذا طواف را از اوّل اعاده نموده است همان طواف اعاده شده صحيح است. (مناسک حج، س91)
298. اين احتياط واجب نيست بلكه همان طوافی كه از سر گرفته كفايت می كند. (مناسک حج، س91)
299. به حاشيه مسأله 651 مراجعه شود.
300. اشکال ندارد. (مناسک حج، س91و90)
301. مطلقاً اشكال ندارد.( مناسک حج، س91و90)
302. برای مَطاف حدّ خاصّی نمیباشد و در هر جای مسجدالحرام صحيح است. (مناسک حج، م322)
303. آن دور باطل است و بايد آن را از حجرالأسود اعاده كند. (مناسک حج، م318)
304. همان طواف دوم كه از سر گرفته كافی است. (مناسک حج، س91و90)
305. همان طوافی را كه از سر گرفته صحيح است. (مناسک حج، س91و90)
306. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
307. اعمال او اشكالی ندارد.
308. اگر از پول درآمد سالانه خود بوده در هر صورت اعمال او صحيح است.
309. با فرض انصراف از طرف قبلی طوافشان صحيح است. (مناسک حج، س91و90)
310. با توجّه به حاشيه مسأله 592 او را در پشت مقام ابراهيم(ع) طواف دهند.
311. به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
312. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
313. قطع طواف مستحبی و حتی طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است كه طواف واجب را به اندازهای كه عرفاً موالات از ميان برود، قطع نكند. (مناسک حج، م309)
314. اگر از طواف قبل صرف نظر کرده و از سر بگيرد نيز صحيح است. (مناسک حج، س91و90)
315. با توجه به اينکه از طواف اول دست برداشته اتمام همان طواف دوم کفايت میکند. (مناسک حج، س91و90)
316. تكميل لازم نيست و می تواند از آن صرف نظر کرده و از سر بگيرد. (مناسک حج، س91و90)
317. به حاشيه مسأله 562 و 568 مراجعه شود.
318. میتواند از طواف مزبور صرفنظر كرده و طوافی را به قصد مَنوبعنه از سر بگيرد. (مناسک حج، س91و90)
319. احتمال التفات كافی است.
320. طواف او صحيح است. (مناسک حج، س91و90)
321. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
322. به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
323. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
324. اشكال ندارد. (مناسک حج، م308)
325. وقت طواف حجّ و نماز آن ماه ذيحجّه است، ولی طواف نساء و نماز آن وقت معيّنی ندارد. (مناسک حج، س86) و در صورت نسيان تا زمانی که خود يا نايبش طواف را به جا نياورده چيزهايی که حلال شدنش مشروط به انجام طواف بوده بر او حلال نمیگردد (مناسک حج، م331)
326. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
327. بنا بر اعتبار محدوده خاص برای طواف، و گذشت که لازم نيست. (حاشيه مسأله 592)
328. همانطور که گذشت اقوی آن است که طواف کردن در اين فاصله شرط نيست. (حاشيه مسأله 592)
329. اگر از ده روز تجاوز نکرده محکوم به حيض است و چنانچه طواف حج بوده در سعه وقت طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت نايب بگيرد. و چنانچه در طواف عمره تمتّع بوده در سعه وقت بايد طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت اگر در حين احرام پاک بوده پس از مراجعت از منی به مکه جهت اعمال حج، قبل از طواف حج و نماز آن و يا بعد از طواف حج و نماز آن، طواف عمره تمتّع و نماز آن را قضا نمايد و اگر در موقع احرام عمره ناپاک بوده حج او تبديل به حج اِفراد شده، و در صورت واجب بودن حج بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد. (مناسك حج، م21)
330. میتواند عدول به حج اِفراد نموده و بعد از اعمال حج، عمره مفرده انجام دهد و میتواند سعي و تقصير عمره تمتّع را انجام داده و از احرام خارج شود و طواف عمره تمتّع و نماز آن را در موقع مراجعت به مكه جهت انجام طواف و نماز و سعی حج تمتّع قبل از آنها و يا بعد از آنها به جا آورد. (مناسک حج، م21)
331. به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
332. تعيين سن يائسگی محل تأمل و احتياط است؛ بانوان میتوانند در اين مسأله به مجتهد جامعالشرايط ديگر مراجعه نمايند. (مناسک حج، س141)
333. به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
334. به حاشيه مسأله 726 مراجعه شود.
335. به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
336. اشكال ندارد. (مناسک حج، س91 و 90)
337. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
338. طواف او صحيح است، اگرچه مرتکب فعل حرام شده است. (مناسک حج، م305)
339. اگر بنابر احتياط واجب موالات به هم نخورده باشد و به هر حال میتواند از طواف قبل صرفنظر کرده و مجدّداً طواف و نماز را اعاده كند. (مناسک حج، م307 و س 91 و 90)
340. اشكال ندارد و طواف اخير صحيح است. (مناسک حج، س91 و 90)
341. به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود. - آداب و مستحبات طوافآداب و مستحبات طواف
-
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعى و بعض احكام آن
- فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي يُمْشی بِهِ عَلی طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشی بِهِ عَلی جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي تَهْتَزّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسی مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبّةً مِنْكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمّدٍ (صلی الله عليه وآله) ما تَقَدّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا». و به جای كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
«أللّهُمّ إنّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدّلْ إسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتی كه به در خانه كعبه می رسد و بخواند اين دعا را:
«سائِلُكَ، فَقِيْرُكَ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنّةِ، ألّلهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».
و وقتی كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:
«أللّهُمّ أدْخِلْنِي الْجَنّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي مِنَ السّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنَ الرّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الجِنّ وَالْإنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:
«يا ذَا الْمَنّ وَالطّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبّلْهُ مِنّي إنّكَ أنْتَ السّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».
و چون به ركن يمانی برسد دست بردارد و بگويد:
«يا أللّهُ يا وَلِيّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيّ وَعَلی جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الدّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرّاحِمِيْنَ».
پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:
«اَلْحَمْدُ للّهِ الّذي شَرّفَكِ وَعَظّمَكِ، وَالْحَمْدُ للّهِ الّذي بَعثَ مُحَمّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اِماماً. أللّهُمّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».
و چون ميان ركن يمانی و حجرالأسود برسد، بگويد:
«رَبّنا آتِنا في الدّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ».
و در شَوط هفتم وقتی كه به مستجار رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روی خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«أللّهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّار».
پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء اللّه تعالی مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:
«أللّهُمّ مِنْ قِبَلِكَ الرّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أللّهُمّ إنّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَااطّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنّي وَخَفِيَ عَلی خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ».
و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانی را استلام كند و به نزد حجرالأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:
«أللّهُمّ قَنّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».
و برای طواف كننده مستحب است در هر شَوط، اركان خانه كعبه و حجرالأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد:
«أمانَتي أدّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ».
342. و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد و ادعيه وارده را قرائت نمايد. (مناسک حج، م281)