مناسک حج (امام و رهبرى)
- پيشگفتار
- مقدمه
- شرايط وجوب حَجّةالاسلام
- نيابت در حج
- حج استحبابى
- اقسام عمره
- اقسام حج
- باب اول: اعمال عمره تمتع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضى از احكام آن
- واجبات طوافواجبات طوافواجبات طواف دو قِسم است:
قسم اول ـ چيزهايی كه شرط طواف است و آن پنج امر است:249
اول ـ نيت است؛ يعنی بايد طواف را با قصد خالص برای خدا به جا آورد.250
[539] م ـ نيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند، بلكه همان كه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، كفايت می كند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و كارهای ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همانطور كه انسان با قصد آب می خورد و راه می رود عبادت را اگر همانطور به جا آورد با نيت به جا آورده.
[540] م ـ بايد عبادت را برای اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با كارهای ديگر فرق پيدا می كند. پس بايد طواف را برای اطاعت خداوند به جا آورد.
[541] م ـ اگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج كه عبادی است رياء كند؛ يعنی برای نشان دادن و به رخ ديگری كشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هرچه را اينطور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم كرده است.
[542] م ـ رياء بعد از عمل و تمام كردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمی شود.
[543] م ـ كفايت می كند در صحيح بودن عمل، آنكه برای خدا بياورد يا برای اطاعت امر خدا، يا برای ترس از جهنم يا برای رسيدن به بهشت و ثواب.
[544] م ـ اگر در عملی كه برای خدا می آورد، رضای ديگری را هم شركت دهد و خالص برای خدا نباشد عمل باطل است.
دوم ـ آن است كه طاهر باشد از حدث اكبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس و از حدث اصغر؛ يعنی بايد با وضو باشد.
[545] م ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عمره باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتی در عمره و حجّ مستحب، كه پس از احرام بستن واجب است آن را تمام كند.
[546] م ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر، در طواف مستحبی شرط نيست،251 ليكن كسی كه جنب يا حائض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولی اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب كرد صحيح است.
[547] م ـ طواف ـ يعنی هفت دور اطراف خانه كعبه گرديدن ـ مستحب است و بلكه هرچه شخص بتواند طواف كند خوب است. و در اين طواف طهارت شرط نيست.252
[548] م ـ اگر شخصی كه حدث اكبر يا اصغر داشته طواف253 كند، باطل است؛ چه از روی عمد باشد يا از روی غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
[549] م ـ اگر در اثنای طواف،254 حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع كند و طهارت تحصيل كند و از همانجا كه طواف را قطع كرده تمام كند.255
[550] م ـ اگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود احتياط واجب آن است كه تمام كند طواف را و اعاده كند و اين حكم در حدث اصغر است.256
[551] م ـ اگر در اثنای طواف حدث اكبر؛ مثل جنابت يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون رود، پس اگر پيش از تمامی دور چهارم257 بود، پس از غسل طواف را اعاده كند.
[552] م ـ اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تيمم كند بدل از وضو يا بدل از غسل.
[553] م ـ اگر تيمم كرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد، برای حدث اكبر لازم نيست تيمم كند، بلكه برای حدث اصغر بايد تيمم كند و تا حدث اكبر برای او حاصل نشده و عذرش باقی است همان تيمم اول كافی است، ليكن احتياط مستحب258 آن است كه تيمم بدل از غسل هم بكند.
[554] م ـ احتياط واجب آن است كه اگر اميد دارد كه عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر كند تا وقتی كه وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.259
[555] م ـ اگر با وضو بوده و شك كند كه حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اكبر پاك بوده و شك كند كه حدث عارض شده.
[556] م ـ اگر مُحدِث به حدث اصغر يا اكبر بوده و شك كند كه وضو گرفته يا نه يا غسل كرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل كند.
[557] م ـ اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شك كند با غسل آن را به جا آورده يا نه، طواف او صحيح است، ليكن برای اعمال بعد بايد طهارت تحصيل كند.
[558] م ـ اگر در اثنای طواف شك كند كه وضو داشته يا نه،260 پس اگر بعد از تمامی دور چهارم است طواف را رها كند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف را به جا آورد و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتياط واجب آن است كه طواف را تمام كند و اعاده كند.
[559] م ـ در تمام صورت هايی كه در شك گفته شد كه «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است كه تجديد وضو كند و رجائاً غسل به جا آورد، چون ممكن است كه بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشكال پيدا می شود.
[560] م ـ اگر در اثنای طواف شك كند كه غسل كرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود،261 پس اگر شَوط چهارم را تمام كرده بوده و شك كرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد و الّا بعد از غسل اعاده كند طواف را و احتياط آن است كه در صورت اول نيز اعاده كند.
[561] م ـ اگر آب و چيزی كه به آن جايز است تيمم كند، موجود نباشد، حكم آن حكم غير متمكّن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يكی از آن دو، بايد نايب بگيرد. و احتياط وجوبی آن است كه اگر جنب و حائض و نفساء نيست خودش نيز طواف كند و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسل هايی كه بر او لازم است می تواند وارد مسجدالحرام شود و طواف كند، بنا بر اين به احتياطی كه در غير جنب و حائض و نفساء گفته شد بايد عمل كند، گرچه دخول مسجدالحرام نيز برای او خلاف احتياط استحبابی است.
سوم ـ طهارت بدن و لباس است از نجاست 262
[562] م ـ احتياط واجب263 آن است كه از نجاساتی كه در نماز عفو شده ـ مثل خون كمتر از درهم و جامه ای كه با آن نتوان نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب حتی انگشتر نجس ـ اجتناب كند.
[563] م ـ در خون قروح و جروح264 اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهير كند.
[564] م ـ در خون قروح و جروح، تا آن اندازه ای كه می شود تطهير كرد و لباس را عوض كرد، احتياط واجب آن است كه تطهير كند يا جامه را عوض كند.
[565] م ـ احتياط آن است265 كه اگر می تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بی مشقت تطهير كرد، تأخير بيندازد به شرطی كه وقت تنگ نشود.
[566] م ـ اگر طواف كند و بعد از آنكه از طواف فارغ شد علم پيدا كند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است كه طوافش صحيح است.
[567] م ـ اگر شك داشته باشد كه لباسش يا بدنش نجس است، می تواند با آن حال طواف كند و صحيح است؛ چه بداند كه پيش از اين پاك بوده يا نداند، ليكن اگر بداند كه پيشتر نجس بوده ونداند كه تطهير شده است، نمی تواند با آن حال طواف كند بلكه بايد تطهير كند و طواف كند.
[568] م ـ اگر در بين طواف نجاستی به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن است كه دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و طواف را از همانجا تمام كند و طواف او صحيح است.266
[569] م ـ اگر در بين طواف نجاستی در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد كه در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حكم مسأله قبل را دارد.
[570] م ـ اگر در بين طواف علم پيدا كند كه نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده، احتياط آن است كه طواف را رها كند و تطهير كند و از همانجا بقيه طواف را تمام كند و بعد از آن طواف را اعاده267 كند؛ خصوصاً اگر تطهير زياد طول بكشد و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده كند و نماز طواف را نيز اعاده كند و در اين احتياط فرقی نيست بين آنكه بعد از چهار دور علم پيدا كند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.
[571] م ـ اگر فراموش كند نجاست را و طواف كند، احتياط268 واجب اعاده است، و همين طور است اگر در بين طواف يادش بيايد.269
چهارم ـ ختنه كردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط270 واجب آن است كه درباره بچه های نابالغ مراعات شود.
□ [572] م ـ اگر بچه را كه ختنه نشده وادار به احرام كنند يا او را مُحرم كنند، احرام او صحيح است ولی طواف او صحيح نيست. پس اگر مُحرم به احرام حج شود، چون طواف نساء او باطل است بنابر احوط حلالشدن زن بر او مشكل می شود مگر آنكه او را ختنه كنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف كند، يا آنكه نايب برای او بگيرند تا طواف كند.
[573] م ـ اگر بچه ختنه كرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
پنجم ـ ستر عورت271 است، پس اگر بدون ساترِ عورت طواف كند باطل است و معتبر است در آن اباحه،272 پس با ساتر غصبی طواف صحيح نيست بلكه با لباس غصبی غير ساتر نيز بنا بر احتياط واجب، و احتياط آن است كه مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايند.
[574] م ـ احتياط واجب آن است كه مراعات موالات عرفيه را در طواف بكند؛273 يعنی در بين دورهای طواف آنقدر طول ندهد كه از صورت يك طواف خارج شود.
قسم دوم، [از واجبات طواف ] ـ چيزهايی است كه گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگرچه بعضی از آنها نيز شرط است از برای طواف، ليكن در عمل فرقی نمی كند و آن هفت چيز است:
اول ـ آنكه ابتدا كند به حجرالأسود
[575] م ـ در ابتدا كردن به حجرالأسود، لازم نيست كه تمام اجزای بدن طواف كننده به تمام اجزای حجرالأسود عبور كند، بلكه واجب آن است كه انسان از حجرالأسود، هر جای آن باشد شروع كند و به همانجا ختم كند.274
[576] م ـ آنچه واجب است آن است كه در عرف گفته شود: از حجرالأسود شروع به طواف كرد، و ختم كرد به حجرالأسود؛ چه از ابتدای آن شروع كند، چه از وسطش، چه از آخرش.
[577] م ـ از هر جای حجرالأسود كه شروع كرد، بايد در دور هفتم به همان جا ختم كند، پس اگر از اولش شروع كرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع كرد بايد به همان جا ختم شود.275
[578] م ـ در طواف بايد به همان طوری كه همه مسلمين طواف می كنند، از محاذات «حجرالأسود»، بدون دقت های صاحبان وسوسه شروع كنند، و در دورهای ديگر، بدون توقف دور بزنند276 تا هفت دور تمام شود.
[579] م ـ گاهی ديده می شود كه اشخاص نادان در هر دوری كه می زنند، می ايستند و عقب و جلو می روند كه محاذات را درست كنند و اين موجب اشكال است و گاهی حرام است.
دوم ـ ختم نمودن هر دوری است به حجرالأسود و اين حاصل می شود به اين كه بدون توقف هفت دور را ختم كند و در دور هفتم به همان جا كه شروع كرده ختم277 شود و لازم نيست در هر دوری بايستد و باز شروع كند و كارهای جهّال را نبايد بكنند.
سوم ـ آنكه در طواف كردن، خانه كعبه در طرف چپ طواف كننده واقع شود.
[580] م ـ لازم نيست در تمامِ حالاتِ طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد، بلكه اگر در موقع دور زدن به حِجر اسماعيل(ع) خانه از طرف چپ قدری خارج شود مانع ندارد، حتّی اگر خانه متمايل به پشت شود، ليكن دور زدن به نحو متعارف باشد اشكال ندارد.
[581] م ـ اگر در موقع رسيدن به گوشه های خانه، شانه از محاذات كعبه خارج شود هيچ اشكالی ندارد، اگر به طور متعارف دور زند، حتی اگر خانه متمايل به پشت شود.
[582] م ـ گاهی ديده می شود كه بعضی از نادانان، برای احتياط، ديگری را وادار می كنند كه او را طواف دهد و خود طواف كننده اختيار را از خود سلب می كند و به دست ديگری می دهد و تكيه به دست او می دهد و او را، آن شخص ديگر با فشار دور می دهد، اين طواف باطل است278 واگر طواف نساء را اين طور به جا آورد، زنها يا مردها بر او حرام خواهند بود.
[583] م ـ احتياط به اين كه خانه در تمام حالاتِ طواف، حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلی ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز كنند و به همان ترتيب كه ساير مسلمين دور می زنند بزنند، لكن اگر شخص عاقل عالمی بخواهد احتياط كند و قدری شانه را چپ كند، در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا اركان كعبه به طوری كه خلاف متعارف و موجب انگشت نمايی نشود مانع ندارد.
[584] م ـ اگر به واسطه مزاحمتِ طواف كنندگان، مقداری از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آنكه روی طواف كننده به كعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف كرد بايد آن مقدار را جبران كند و از سر بگيرد.
[585] م ـ اگر به واسطه كثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند كفايت نمی كند279 و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگر چه خانه هم طرف چپ او بوده.
[586] م ـ در طواف كردن هر طور برود مانع ندارد، می تواند آهسته برود و می تواند تند برود و می تواند بدود و می تواند سواره طواف كند يا با دوچرخه طواف كند. ليكن بهتر آن است كه به طور ميانه روی برود.
چهارم ـ داخل كردن حِجر اسماعيل(ع) است در طواف؛ و حجر اسماعيل محلی است كه متصل به خانه كعبه است و بايد طواف كننده دور حجر اسماعيل نيز بگردد.
[587] م ـ اگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف كرد، طوافش باطل است و بايد اعاده كند.
[588] م ـ اگر عمداً اين كار را بكند حكم ابطال عمدی طواف را دارد كه گذشت.
[589] م ـ اگر سهواً اين كار را بكند حكم ابطال سهوی را دارد.
[590] م ـ اگر در بعضی از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نكرد احتياط280 واجب آن است كه آن دور را از سر بگيرد و اعاده كند طواف را، اگر چه ظاهر آن است كه اعاده طواف لازم نيست.
[591] م ـ اگر كسی در بعضی از دورها، از روی ديوار حجر اسماعيل(ع) برود، احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند و در اين فرض نيز به احتياط واجب كفايت281 نمی كند تمام كردن دور را از آنجايی كه از روی ديوار رفته است.
پنجم ـ بودن طواف است بين خانه كعبه و مقام حضرت ابراهيم (ع) از همه اطراف.
[592] م ـ مراد از اين كه: طواف بين كعبه و مقام باشد، آن است كه ملاحظه شود مسافتی را كه ميان خانه و مقام ابراهيم(ع) است و در همه اطراف خانه كعبه، طواف كننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه كعبه (و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف بايد همينقدر بيشتر دور نباشد.282
[593] م ـ اگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف كند كه مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده كند.
[594] م ـ اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف كند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام كند و احوط آن است كه طواف را هم اعاده كند اگر چه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلكه بعيد نيست كفايت اعاده همان جزء.
[595] م ـ چون در طرف حجر اسماعيل (ع) محل طواف تنگ می شود، زيرا كه مقدار حِجْر از آن كاسته می شود و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم برای محل طواف باقی می ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.
[596] م ـ اگر از جانب حجر اسماعيل(ع) بيشتر از شش ذراع و نيم در دور زدن دور شد، اظهر آن است كه آن جزء را اعاده كند و از مَطاف دور بزند.
ششم ـ خروجِ طوافكننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
[597] م ـ در اطراف ديوار خانه، يك پيش آمدگی است كه آن را «شاذروان» گويند و آن جزو خانه كعبه است و طواف كننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.
[598] م ـ اگر كسی در بعضی از احوال به واسطه كثرت جمعيت يا غير آن بالای شاذروان برود و دور بزند آن مقدار كه دور زده باطل است و بايد اعاده كند.
[599] م ـ دست به ديوار خانه كعبه گذاشتن، در آن جايی كه شاذروان است جايز است و به طواف ضرر نمی رساند گرچه احتياط مستحب در ترك آن است.
[600] م ـ در حال طواف، دست گذاشتن روی ديوار حجر اسماعيل(ع) جايز است و به طواف ضرر نمی رساند، گرچه احتياط مستحب در ترك است.
هفتم ـ آنكه هفت شَوط يعنی هفت دفعه دور بزند نه كمتر و نه زيادتر.
□ [601] م ـ اگر از روی عمد، طوافكننده از اول قصد كند كمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام كند و احتياط واجب آن است كه اگر از روی ندانستن حكم بلكه از روی سهو و غفلت باشد طواف را اعاده كند.
[602] م ـ اگر در اثنای طواف، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا كمتر آوردن، از آنجا كه اين قصد را كرده و هرچه به اين عمل كرده باطل است و بايد اعاده كند و اگر با اين قصد زيادتر آورد اصل طواف باطل می شود.
[603] م ـ اگر از اول قصد كند كه هشت دور به جا آورد، ليكن قصدش آن باشد كه هفت دور آن طواف واجب باشد و يك دور قدم زدن دور خانه برای تبرك يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.
[604] م ـ اگر گمان كند كه يك دور نيز مستحب است همانطور كه هفت دور مستحب است و قصد كند كه هفت دور واجب را بياورد و يك دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.
[605] م ـ اگر بعد از طواف واجب كه هفت دور است به خيال آنكه يك دور نيز مستحبی جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحيح است.
[606] م ـ اگر كم كند از طواف واجب، چه يك دور يا كمتر يا بيشتر از يك دور از روی عمد، واجب است آن را اتمام كند و اگر نكند حكمش حكم كسی است كه طواف را عمداً ترك كرده ـ كه در مسائل فصل چهارم گذشت ـ به احتياط واجب و حكم جاهل به مسأله حكم عالم است.
[607] م ـ اگر بعد از كم كردن از طواف كارهای بسياری كند. كه موالات فوت شود حكمش حكم قطع طواف است كه می آيد.
□ [608] م ـ اگر سهواً از طواف كم كند، پس اگر تجاوز از نصف كرده باشد اقوی آن است كه از همانجا تمام كند طواف را در صورتی كه فعل كثير نكرده باشد، و الّا احتياط واجب اتمام و اعاده است.
□ [609] م ـ اگر سهواً كم كرده و تجاوز از نصف نكرده طواف را اعاده نمايد، لكن سزاوار نيست ترك احتياط در همه موارد سهو، به تمام كردن طواف ناقص و اعاده كردن.
[610] م ـ اگر متذكر نشود كه ناقص كرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط آن است كه خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشكل بود مراجعت، نايب بگيرد.
[611] م ـ در طواف واجب، قران جايز نيست؛ يعنی جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آنكه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود و در طواف مستحب مكروه است.
□ [612] م ـ اگر زياد كند دوری را ـ يا كمتر يا بيشتر از دور ـ بر طواف، و قصدش آن باشد كه زياده را جزو طوافِ ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است كه حرام است.
□ [613] م ـ در فرض سابق، اگر از اول قصد داشته يا در اثنای طواف قصد زياده كرده باشد، احتياط واجب آن است كه طواف اول را اعاده كند و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر برای او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوی صحّت طواف اول است و احوط اعاده است.
□ [614] م ـ اگر سهواً زياد كند بر هفت دور، پس اگر كمتر از يك دور است قطع كند آن را و طوافش صحيح است و اگر يك دور يا زيادتر است، احوط آن است كه هفت دور ديگر را تمام كند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب و دو ركعت نماز قبل از سعی و دو ركعت بعد از سعی بخواند و دو ركعت اول را برای فريضه قرار دهد بدون آنكه تعيين كند برای طواف اول يا طواف دوم است.
[615] م ـ جايز است قطع طواف نافله را بدون عذر واقوی كراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط283 قطع نكردن آن است؛ به اين معنی كه قطع نكند به طوری كه ترك بقيه را كند تا موالات عرفيه به هم بخورد.
□ [616] م ـ اگر بدون عذر طواف را قطع كرد، احوط آن است كه اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام كند و بعد اعاده كند و اين در صورتی است كه منافی به جا آورده باشد حتی مثل زياد فاصلهدادن كه موالات عرفيه به هم بخورد.
[617] م ـ اگر طواف را قطع كند و منافی به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام كند طواف صحيح است.
[618] م ـ اگر در بين طواف عذری برای اتمام آن پيدا شد؛ مثل مرض يا حيض يا حدث بی اختيار284 پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد و از همانجا تمام كند و اگر قبل از آن بوده، طواف را اعاده كند و احتياط مستحب در فرض اول در غير حيض آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.
[619] م ـ اگر شخصی كه با عذر طواف را قطع كرده، نتوانست به جا آورد تا آنكه وقت تنگ شد، اگر ممكن است، او را حمل كنند و طواف دهند و اگر ممكن نيست نايب برای او بگيرند.285
[620] م ـ اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها كند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور286 رها كرد از همانجا طواف را تمام كند، و الّا اعاده كند.
[621] م ـ جايز است بلكه مستحب است قطع كند طواف را برای رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع كرد از همانجا بعد از نماز اتمام كند، و احتياط آن است كه به دستور مسأله قبل عمل كند، و سزاوار نيست اين احتياط ترك شود.
[622] م ـ اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شك كند كه آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه يا شك كند كمتر به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و طوافش صحيح است، لكن در صورت دوم خالی از اشكال نيست و احتياط ترك نشود.287
[623] م ـ اگر بعد از طواف شك كند كه صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلاً احتمال بدهد كه از طرف راست طواف كرده يا محدث بوده يا از داخل حِجر اسماعيل(ع) طواف كرده اعتنا نكند، و طوافش صحيح است اگرچه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول كارهای ديگر نشده باشد، در صورتی كه هفت دور بودن معلوم باشد بی زياده و نقيصه.
[624] م ـ اگر در آخر دور كه به حجرالأسود ختم شد شك كند كه هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شك نكند و طوافش صحيح است.
[625] م ـ اگر قبل از رسيدن به حجرالأسود و تمام شدن دور، شك كند كه آنچه را دور می زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.
[626] م ـ اگر در آخر دور يا اثنای آن شك كند ميان شش و هفت و هرچه پای نقيصه در كار است، طواف او باطل است.
[627] م ـ اگر در طواف مستحب شك كند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.
[628] م ـ شخص كثيرالشك در عدد دورها اعتنا به شكش نكند و احتياط آن است كه كسی را وادار كند كه عدد را حفظ كند.
[629] م ـ گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.
[630] م ـ اگر مشغول سعی بين صفا و مروه شد و يادش آمد كه طواف به جا نياورده، بايد رها كند و طواف كند و پس از آن سعی را اعاده كند.
□ [631] م ـ اگر در حال سعی يادش آمد كه طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همانجا كه ناقص كرده تكميل كند و برگردد تتمه سعی را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است. ليكن احتياط آن است كه اگر كمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام كند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعی را كمتر از چهار بار انجام داده تمام كند و اعاده كند.
[632] م ـ اگر سهواً يا غفلتاً يا جهلاً طواف را بی وضو به جا آورد طوافش باطل است و همين طور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.
[633] م ـ اگر كسی مريض يا طفلی را حمل كند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف كند طواف هر دو صحيح است.
[634] م ـ در حال طواف تكلّم كردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشكال ندارد لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذكر خدا و تلاوت قرآن باشد.288
[635] م ـ واجب نيست در حال طواف روی طوافكننده طرف جلو باشد بلكه جايز است به يمين و يسار نگاه كند و صفحه صورت را برگرداند بلكه به عقب نگاه كند و می تواند طواف را رها كند و خانه را ببوسد و برگردد از همانجا اتمام كند.
[636] م ـ جايز است در بين طواف برای رفع خستگی و استراحت بنشيند يا دراز بكشد و بعد از همانجا اتمام كند، ولی نبايد آنقدر طول دهد كه موالات عرفيه به هم بخورد و اگر آنقدر نشست احتياط آن است كه اتمام كند و اعاده نمايد.289
249. شرايط صحّت طواف چند چيز است: 1ـ نيت؛ 2ـ طهارت از حدث اكبر و اصغر؛ 3ـ طهارت از نجاست؛ 4ـ ختنه بودن برای مردان؛ 5 ـ پوشاندن عورت؛ 6 ـ غصبی نبودن جامهی طواف؛ 7ـ موالات. (مناسک حج، م276)
250. در نيت طواف بايد تعيين كند كه طواف عمره مفرده است يا طواف عمره تمتّع. و همچنين تعيين كند كه طواف حَجّةالاسلام است يا حج نذری يا حج استحبابی. و در صورتی كه طواف را به نيابت از ديگری به جا میآورد، آن را نيز قصد كند. (مناسک حج، م279)
251. در طواف مستحبی لازم نيست وضو بگيرد ولی بنا بر احتياط واجب طواف در حال جنابت يا حيض يا نفاس صحيح نيست. (مناسک حج، م284)
252. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
253. واجب. (مناسک حج، م282)
254. واجب. (مناسک حج، م282)
255. اگر پيش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود، واجب است كه قطع كند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده كند و در صورتی كه بعد از نصف دور چهارم ـ قبل از پايان آن و يا بعد از آن ـ عارض شود طواف را قطع نموده و پس از تحصيل طهارت اگر موالات عرفيه به هم نخورده طواف را تكميل كند و اگر موالات بههم خورده بنا بر احتياط طواف قبلی را تكميل و يك طواف كامل جديد نيز به جا آورد، و میتواند به جای آن يک طواف کامل به قصد اعم از اتمام طواف ناقص گذشته يا طواف مستقل جديد به جا آورد و در هر صورت می تواند طواف قبلی را رها نموده و از نو طواف كند. (مناسک حج، م285)
256. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
257. اگر در بين طواف، حدث اكبر، مثل جنابت يا حيض، عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و بعد از غسل طبق تفصيلی كه در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود. (مناسک حج، م286)
258. احتياط واجب (اجوبة الاستفتائات، س201)
259. و اگر می داند عذر او تا آخر وقت برطرف می شود، بايد صبر كند. (مناسک حج، م288)
260. اگر سابقه طهارت داشته، به شك خود اعتنا نكند و الّا واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد و فرقی بين تمام شدن چهار دور و قبل از آن نيست. (مناسک حج، م 292، ش7)
261. و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نمايد. (مناسک حج، م 292، بند8)
262. بدن و لباس طوافكننده بايد از خون ـ و نيز از ساير نجاسات بنا بر احتياط واجب ـ پاك باشد. (مناسک حج، م293)
263. خونی كه از يك درهم كمتر باشد؛ و نيز خون جراحتها و زخمها كه موجب بطلان نماز نمیشود، به صحّت طواف نيز خللی وارد نمیكند. و پاك بودن جوراب و دستمال و انگشتر و مانند آنها شرط نيست. (مناسک حج، م 294-293)
264. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
265. واجب است. (مناسک حج، م295)
266. اگر بدون رها كردن طواف تطهير ممكن نباشد بايد دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير كند و فوراً برگردد و طواف را اگر موالات بههم نخورده از همانجا تمام كند و طواف او صحيح است. (مناسک حج، م298)
267. وظيفه همان است كه در حاشيه م568 ذكر شد. (مناسک حج، م 300)
268. طوافش صحيح است ولی اگر نماز طواف را هم با بدن و لباس نجس خوانده بايد آن را دوباره بخواند و احتياط استحبابی آن است كه در اين مسأله طواف را نيز بار ديگر به جا آورد. (مناسک حج، م302)
269. وظيفه همان است كه در حاشيه مسأله 568 گذشت. (مناسک حج، م301)
270. و در اين حكم فرقی بين بالغ و غير بالغ نيست. (مناسک حج، م303)
271. بنا بر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است. (مناسک حج، م304)
272. لباس طواف كننده بايد غصبی نباشد و طواف با لباس غصبی بنا بر احتياط واجب باطل است. (مناسک حج، م306)
273. بنابر احتياط واجب، بايد ميان اجزاء طواف، موالات عرفی وجود داشته باشد، بدين معنا كه ميان دورهای طواف به اندازهای فاصله نباشد كه آن را از شكل طواف واحد خارج كند، البته اگر بعد از نصف طواف (سه و نيم دور)، آن را برای اقامهی نماز و مانند آن قطع كند، اشكال ندارد. (مناسک حج، م307)
274. و مانعی ندارد از باب احتياط اندكی زودتر وارد مسير طواف شود با اين نيّت كه طواف او از مقابل حجرالاسود باشد. (مناسک حج، م311)
275. و البته میتواند اندكی بيش از اين مقدار با نيت احتياط طی نمايد تا يقين حاصل كند كه در همان نقطهی آغاز طواف را پايان داده است. (مناسک حج، م312)
276. يعنی لازم نيست که در هر دور مقابل حجرالأسود بايستد. (مناسک حج، م313 و312)
277. به حاشيه مسأله 577 مراجعه شود.
278. اگر با اختيار خود میرود ولی در اثر فشار جمعيت ممکن است گاهی به جلو يا به اين طرف و آن طرف برود مانعی ندارد، ولی اگر ديگری او را ببرد بهطوری که اراده از او سلب گردد اشکال دارد. (مناسک حج، س92)
279. به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
280. اگر از داخل حِجر اسماعيل(ع) طواف كند و يا از روی ديوار آن بگذرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده كند، و اگر در يكی از دورهای طواف از داخل حجر بگذرد، فقط همان دور باطل است. (مناسک حج، م318)
281. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
282. بنا بر مشهور، طواف بايد در فاصلهی ميان كعبه و مقام ابراهيم(ع) و در جهتهای ديگر نيز در همين فاصله انجام شود، اما اقوی آن است كه طواف كردن در اين فاصله شرط نيست و میتواند در خارج از اين فاصله و در ساير بخشهای مسجدالحرام نيز طواف را به جا آورد، بهويژه هنگامی كه ازدحام شديد مانع از طواف در آن فاصله باشد، البته بهتر آن است كه در صورت عدم ازدحام، در فاصلهی مذكور طواف كند.(مناسک حج، م322) و از اين مسأله حكم مسائل بعد نيز روشن می شود.
283. قطع طواف مستحبی و حتی طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است كه طواف واجب را به اندازهای كه عرفاً موالات از ميان برود، قطع نكند. (مناسک حج، م309)
284. به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
285. بايد خودش نايب بگيرد. (مناسک حج، م 332)
286. اگر طواف واجب را برای اقامهی نماز واجب قطع كند، در صورتی كه پس از انجام نيمی از طواف چنين كند، پس از نماز ادامهی آن را انجام داده و هفت دور كامل میكند، و اگر پيش از اتمام نصف طواف چنين كند، در صورتی كه فاصلهی زيادی ايجاد شود، احوط آن است كه طواف را از ابتدا انجام دهد، ولی اگر فاصلهی زياد حاصل نشده باشد، عدم وجوب رعايت احتياط در اين مورد، بعيد به نظر نمیرسد، اما رعايت احتياط در هر حال پسنديده است. در اين مورد، تفاوتی ندارد كه نماز جماعت باشد يا فرادی؛ و وقت نماز تنگ باشد يا نباشد. (مناسک حج، م308) و از اين مسأله حكم مسأله بعد نيز روشن می شود.
287. نبايد به شك خود اعتنا كند، بلکه بنا را بر صحّت بگذارد. (مناسک حج، م333)
288. و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد، و ادعيه وارده را قرائت کند. (مناسک حج، م 281)
289. کما اينکه میتواند آن طواف را بهطور کلی رها کرده و طواف را دوباره از سر بگيرد. (مناسک حج، س91و90) - مسائل متفرقه طواف
- استفتائات طواف
- آداب و مستحبات طواف
-
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعى و بعض احكام آن
- فصل هفتم: تقصير و بعض احكام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
«أللّهُمّ إنّي أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي يُمْشی بِهِ عَلی طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشی بِهِ عَلی جُدَدِ الأَرْضِ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِيْ يَهْتَزّ لَهُ عَرْشُكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي تَهْتَزّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِكَتِكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذِي دَعاكَ بِهِ مُوسی مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبّةً مِنْكَ وَأسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمّدٍ (صلی الله عليه وآله) ما تَقَدّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا وَكَذا». و به جای كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
«أللّهُمّ إنّي إلَيْكَ فَقِيْرٌ وَإنّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدّلْ إسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتی كه به در خانه كعبه می رسد و بخواند اين دعا را:
«سائِلُكَ، فَقِيْرُكَ، مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنّةِ، ألّلهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ الْمُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».
و وقتی كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند كند و بگويد:
«أللّهُمّ أدْخِلْنِي الْجَنّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِكَ وَعافِنِي مِنَ السّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيّ مِنَ الرّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنّي شَرّ فَسَقَةِ الجِنّ وَالْإنْسِ وَشَرّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت كعبه برسد، بگويد:
«يا ذَا الْمَنّ وَالطّوْلِ ياذَا الْجُودِ وَالْكَرَمِ إنّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبّلْهُ مِنّي إنّكَ أنْتَ السّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».
و چون به ركن يمانی برسد دست بردارد و بگويد:
«يا أللّهُ يا وَلِيّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيّ وَعَلی جَمِيعِ خَلْقِكَ يا رَحْمنَ الدّنْيا وَالآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ في الدّنْيا وَالآخِرَةِ يا أرْحَمَ الرّاحِمِيْنَ».
پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:
«اَلْحَمْدُ للّهِ الّذي شَرّفَكِ وَعَظّمَكِ، وَالْحَمْدُ للّهِ الّذي بَعثَ مُحَمّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اِماماً. أللّهُمّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».
و چون ميان ركن يمانی و حجرالأسود برسد، بگويد:
«رَبّنا آتِنا في الدّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ».
و در شَوط هفتم وقتی كه به مستجار رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و روی خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«أللّهُمّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهذا مَكانُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّار».
پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه ان شاء اللّه تعالی مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:
«أللّهُمّ مِنْ قِبَلِكَ الرّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أللّهُمّ إنّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَااطّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنّي وَخَفِيَ عَلی خَلْقِكَ أسْتَجِيرُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ».
و آنچه خواهد دعا كند و ركن يمانی را استلام كند و به نزد حجرالأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:
«أللّهُمّ قَنّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِكْ لِي فِيما آتَيْتَني».
و برای طواف كننده مستحب است در هر شَوط، اركان خانه كعبه و حجرالأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد:
«أمانَتي أدّيْتُها وَمِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ».
342. و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد و ادعيه وارده را قرائت نمايد. (مناسک حج، م281)