مناسک حج محشى
- ديباچه
- مقدمه
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
- مسائل متفرقه استطاعت
- استفتائات استطاعت
- نيابت در حج
- استفتائات نيابت
- حج استحبابي
- اقسام عمره
- اقسام حج
- صورت حج افراد و عمره مفرده
- صورت حج تمتّع اجمالاً
- استفتائات اقسام عمره و حج
- باب اول: اعمال عمره تمتّع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضي از احکام آن
- واجبات طواف
واجبات طواف دو قسم است:[1]
قسم اول ـ چيزهايي که شرط طواف است و آن پنج امر است:[2]
اول ـ نيت است؛ يعني بايد طواف را با قصد خالص براي خدا به جا آورد.[3]
[539] م ـنيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند[4]، بلکه همانکه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، کفايت مي کند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و کارهاي ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همانطور که انسان با قصد آب مي خورد و راه مي رود عبادت را اگر همان طور به جا آورد با نيت به جا آورده.
[540] م ـبايد عبادت را براي اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با کارهاي ديگر فرق پيدا مي کند. پس بايد طواف را براي اطاعت خداوند به جا آورد.[5]
[541] م ـاگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج که عبادي است رياء کند؛ يعني براي نشان دادن و به رخ ديگري کشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هرچه را اين طور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم کرده است.
[542] م ـرياء بعد از عمل و تمام کردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمي شود.
[543] م ـکفايت مي کند در صحيح بودن عمل، آنکه براي خدا بياورد[6]يا براي اطاعت امر خدا، يا براي ترس از جهنم يا براي رسيدن به بهشت و ثواب.[7]
[544] م ـاگر در عملي که براي خدا مي آورد، رضاي ديگري را هم شرکت دهد و خالص براي خدا نباشد عمل باطل است.
دوم ـ آن است که طاهر باشد از حدث اکبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس[8]و از حدث اصغر؛ يعني بايد با وضو باشد.[9]
[545] م ـطهارت از حدث اکبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عرمه باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتي در عمره و حجّ مستحب[10]، که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند.
[546] م ـطهارت از حدث اکبر و اصغر، در طواف مستحبي شرط نيست[11]، ليکن کسي که جنب يا حايض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولي اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب کرد صحيح است.[12]
[547] م ـطواف ـ يعني هفت دور اطراف خانه کعبه گرديدن ـ مستحب است و بلکه هر چه شخص بتواند طواف کند خوب[13]است. و در اين طواف طهارت شرط نيست.[14]
[548] م ـاگر شخصي که حدث اکبر يا اصغر داشته طواف[15]کند، باطل است؛ چه از روي عمد باشد يا از روي غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
[549] م ـاگر در اثناي طواف[16]، حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع کند و طهارت تحصيل کند و از همانجا که طواف را قطع کرده تمام کند.[17]
[550] م ـاگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم[18]، حدث عارض
شود احتياط واجب[19]آن است که تمام کند طواف را و اعاده کند و اين حکم در
حدث اصغر است.[20][551] م ـاگر در اثناي طواف حدث اکبر؛ مثل جنابت[21]يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجد الحرام بيرون رود[22]، پس اگر پيش از تمامي دور چهارم[23]بود، پس از غسل طواف را اعاده کند.[24]
[552] م ـاگر عذر داشته باشد از وضو و غسل،[25]واجب است تيمم کند بدل از وضو يا بدل از غسل.[26]
[553] م ـاگر تيمم کرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد[27]، براي حدث اکبر لازم نيست تيمم کند[28]، بلکه براي حدث اصغر بايد[29]تيمم کند و تا حدث اکبر براي او حاصل نشده و عذرش باقي است همان تيمم اول کافي است، ليکن احتياط مستحب[30]آن است که تيمم بدل از غسل هم بکند.[31]
[554] م ـاحتياط واجب[32]آن است که اگر اميد دارد که عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر کند تا وقتي که وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.[33]
[555] م ـاگر با وضو بوده و شککند که حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اکبر پاک بوده و شککند که حدث عارض شده.
[556] م ـاگر مُحدِث به حدث اصغر يا اکبر بوده و شککند که وضو گرفته يا نه يا غسل کرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل کند.
[557] م ـاگر بعد از تمام شدن طواف شککند که با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شککند با غسل آن را به جا آورده[34]يا نه، طواف او صحيح است، ليکن براي اعمال بعد بايد طهارت تحصيل کند.
[558] م ـاگر در اثناي طواف شککند که وضو[35]داشته يا نه[36]، پس اگر بعد از تمامي دور چهارم است طواف را رها کند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف را به جا آورد[37]و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم[38]است احتياط واجب آن است که طواف را تمام کند[39]و اعاده کند.[40]
[559] م ـدر تمام صورت هايي که در شک گفته شد که «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است که تجديد وضو کند و رجاءاً غسل به جا آورد، چون ممکناست که بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشکال پيدا مي شود.
[560] م ـاگر در اثناي طواف شککند که غسل کرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود[41]، پس اگر شوط چهارم[42]را تمام کرده بوده و شککرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد[43]و الاّ بعد از غسل اعاده کند طواف را و احتياط آن است که در صورت اول نيز اعاده کند.[44]
[561] م ـاگر آب و چيزي که به آن جايز است تيمم کند، موجود نباشد[45]، حکم آن حکم غير متمکن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يکي از آن دو، بايد نايب بگيرد. و احتياط وجوبي[46]آن است که اگر جنب و حايض و نفساء[47]نيست خودش نيز طواف کند[48]و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسل هايي که بر او لازم است مي تواند[49]وارد مسجدالحرام شود و طواف کند، بنابراين به احتياطي که در غير جنب و حايض و نفساء گفته شد بايد عمل کند، گرچه دخول مسجدالحرام نيز براي او خلاف احتياط استحبابي است.
سوم ـ طهارت بدن و لباس است از نجاست[50]؛
[562] م ـاحتياط واجب[51]آن است که از نجاساتي که در نماز عفو شده ـ مثل خون کمتر از درهم[52]و جامه اي که با آن نتوان[53]نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب حتي انگشتر[54]نجسـ اجتناب کند.
[563] م ـدر خون قروح و جروح[55]اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهيرکند.[56]
[564] م ـدر خون قروح و جروح، تا آن اندازه اي که مي شود تطهير کرد و لباس را عوض کرد، احتياط واجب آن است[57]که تطهير کند يا جامه را عوض کند.
[565] م ـاحتياط آن است که اگر مي تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بي مشقت تطهير کرد، تأخير بيندازد بهشرطي که وقت تنگ نشود.[58]
[566] م ـاگر طواف کند و بعد از آنکه از طواف فارغ شد علم پيدا کند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است که طوافش صحيح است.
[567] م ـاگر شک داشته باشد که لباسش يا بدنش نجس است، مي تواند با آن حال طواف کند و صحيح است؛ چه بداند کهپيش از اين پاک بوده يا نداند، ليکن اگر بداند که پيشتر نجس بوده و نداند که تطهير شده است، نمي تواند با آن حال طواف کند بلکه بايد تطهير کند و طواف کند.[59]
[568] م ـاگر در بين طواف نجاستي به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن است که دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير کند و طواف را از همانجا تمام کند و طواف او صحيح است.[60]
[569] م ـاگر در بين طواف نجاستي در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد که در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حکم مسأله قبل را دارد.[61]
[570] م ـاگر در بين طواف علم پيدا کند که نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده[62]، احتياط[63]آن است که طواف را رها کند و تطهير کند و از همانجا بقيه طواف را تمام کند و بعد از آن طواف را اعاده[64]کند؛ خصوصاً اگر تطهير زياد طول بکشد و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده کند و نماز طواف را نيز اعاده کند و در اين احتياط فرقي نيست بين آنکه بعد از چهار دور علم پيدا کند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.[65]
[571] م ـاگر فراموش کند نجاست را و طواف کند، احتياط[66]واجب اعاده است، و همينطور است اگر در بين طواف يادش بيايد.[67]
چهارم ـ ختنه کردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط[68] واجب آن است که درباره بچه هاي نابالغ مراعات شود.
[572] م ـاگر بچه را که ختنه نشده[69]وادار به احرام کنند يا او را محرم کنند، احرام او صحيح است ولي طواف او صحيح نيست.[70]پس اگر محرم به احرام حج شود، چون طواف نساء او باطل است[71]بنابر احوط[72]حلال شدن زن بر او مشکل مي شود مگر آنکه او را ختنه کنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف کند، يا آنکه نايب[73]براي او بگيرند تا طواف کند.
[573] م ـاگر بچه ختنه کرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
پنجم ـ ستر عورت[74]است، پس اگر بدون ساترِ عورت طواف کند باطل است[75]و معتبر است در آن اباحه[76]، پس با ساتر غصبي طواف صحيح نيست بلکه با لباس غصبي غير ساتر نيز بنابر احتياطِ[77]واجب، و احتياط آن است که مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايند.[78]
[574] م ـاحتياط واجب آن است که مراعات موالات عرفيه را در طواف بکند[79]؛ يعني در بين دورهاي طواف آنقدر طول ندهد که از صورت يک طواف خارج شود.
قسم دوم، [از واجبات طواف] ـ چيزهايي است که گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگرچه بعضي از آنها نيز شرط است از براي طواف، ليکن در عمل فرقي نمي کند و آن هفت چيز است:
اول ـ آنکه ابتدا کند به حجرالأسود؛
[575] م ـدر ابتدا کردن به حجرالأسود، لازم نيست[80]که تمام اجزاي بدن طواف کننده به تمام اجزاي حجرالأسود عبور کند[81]، بلکه واجب آن است که انسان از حجرالأسود، هر جاي آن باشد شروع کند و به همان جا ختم کند.[82]
[576] م ـآنچه واجب است آن است که در عرف گفته شود: از حجرالأسود شروع به طوافکرد، و ختم کرد به حجرالأسود؛ چه از ابتداي آن شروع کند، چه از وسطش، چه از آخرش.[83]
[577] م ـاز هر جاي حجرالأسود که شروع کرد، بايد در دور هفتم به همان جا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع کرد بايد به همان جا ختم شود.[84]
[578] م ـدر طواف بايد به همان طوري که همه مسلمين طواف مي کنند، از محاذات «حجر الأسود»، بدون دقت هاي صاحبان وسوسه شروع کنند، و در دورهاي ديگر، بدون توقف دور بزنند[85]تا هفت دور تمام شود.
[579] م ـگاهي ديده مي شود که اشخاص نادان در هر دوري که مي زنند، مي ايستند و عقب و جلو مي روند که محاذات را درست کنند و اين موجب اشکال است[86]و گاهي حرام است.
دوم ـ ختم نمودن هر دوري است به حجرالأسودو اين حاصل مي شود به اينکه بدون توقف هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همان جا که شروع کرده ختم[87] شود و لازم نيست در هر دوري بايستد و باز شروع کند و کارهاي جهال را نبايد بکنند.
سوم ـ آنکه در طواف کردن، خانه کعبه در طرف چپ طواف کننده واقع شود.
[580] م ـلازم نيست در تمامِ حالاتِ طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد[88]، بلکه اگر در موقع دور زدن به حِجر اسماعيل7خانه از طرف چپ قدري خارج شود مانع ندارد، حتّي اگر خانه متمايل به پشت شود، ليکن دور زدن بهنحو متعارف باشد اشکال ندارد.[89]
[581] م ـاگر در موقع رسيدن به گوشه هاي خانه، شانه از محاذات کعبه خارج شود هيچ اشکالي ندارد، اگر بهطور متعارف دور زند، حتي اگر خانه متمايل به پشت شود.[90]
[582] م ـگاهي ديده مي شود که بعضي از نادانان، براي احتياط، ديگري را وادار مي کنند که او را طواف دهد و خود طواف کننده اختيار را از خود سلب مي کند و به دست ديگري مي دهد و تکيه به دست او مي دهد و او را، آن شخص ديگر با فشار دور مي دهد[91]، اين طواف باطل است[92]واگر طواف نساء را اينطور به جا آورد، زن ها يا مردها بر او حرام خواهند بود.
[583] م ـاحتياط به اينکه خانه در تمام حالاتِ طواف، حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلي ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز کنند و به همان ترتيب که ساير مسلمين دور مي زنند بزنند، لکن اگر شخص عاقل عالمي بخواهد احتياط کند و قدري شانه را چپ کند، در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا ارکان کعبه بهطوري که خلاف متعارف[93]و موجب انگشتنمايي نشود مانع ندارد.[94]
[584] م ـاگر به واسطه مزاحمتِ طوافکنندگان، مقداري از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آنکه روي طواف کننده به کعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف کرد بايد آن مقدار را جبران کند و از سر بگيرد.[95]
[585] م ـاگر به واسطهکثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند[96]کفايت نمي کند[97]و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگرچه خانه هم طرف چپ او بوده.
[586] م ـدر طواف کردن هر طور برود مانع ندارد، مي تواند آهسته برود و مي تواند تند برود و مي تواند بدود و مي تواند سواره طواف کند يا با دوچرخه طواف کند.[98]ليکن بهتر آن است که بهطور ميانهروي برود.
چهارم ـ داخل کردن حِجر اسماعيل7است در طواف؛ و حجر اسماعيل محلي است که متصل به خانه کعبه است و بايد طواف کننده دور حجر اسماعيل نيز بگردد.
[587] م ـاگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف کرد[99]، طوافش باطل است و بايد اعاده کند.
[588] م ـاگر عمداً اين کار را بکند حکم ابطال عمدي طواف را دارد که گذشت.
[589] م ـاگر سهواً اين کار را بکند حکم ابطال سهوي را دارد.[100]
[590] م ـاگر در بعضي از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نکرد احتياط[101]واجب آن است که آن دور را از سر بگيرد و اعاده کند طواف را، اگرچه ظاهر آن است که اعاده طواف لازم نيست.[102]
[591] م ـاگر کسي در بعضي از دورها، از روي ديوار حجر اسماعيل7برود[103]، احتياط آن است که بهدستور مسأله قبل عمل کند[104]و در اين فرض نيز به احتياط واجب کفايت[105]نمي کند تمام کردن دور را از آنجايي که از روي ديوار رفته است.
پنجم ـ بودن طواف است[106] بين خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم (علیه السلام) از همه اطراف.[107]
[592] م ـمراد از اينکه: طواف بين کعبه و مقام باشد، آن است که ملاحظه شود مسافتي را که ميان خانه و مقام ابراهيم7است و در همه اطراف خانه کعبه، طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه[108](و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است)[109]پس در همه اطراف بايد همينقدر بيشتر دور نباشد.[110]
[593] م ـاگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف کند[111]که مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده کند.[112]
[594] م ـاگر بعضي از دورها را از پشت مقام طواف کند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند[113]و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگرچه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلکه بعيد نيست کفايت اعاده همان جزء.
[595] م ـچون در طرف حجر اسماعيل7محل طواف تنگ مي شود[114]، زيرا که مقدار حِجْر از آن کاسته مي شود و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم براي
محل طواف باقي مي ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.[115][596] م ـاگر از جانب حجر اسماعيل7بيشتر از شش ذراع و نيم[116]در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند.[117]
ششم ـ خروج طواف کننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
[597] م ـدر اطراف ديوار خانه، يک پيشآمدگي است که آن را «شاذروان» گويند و آن جزو خانه کعبه است و طواف کننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.[118]
[598] م ـاگر کسي در بعضي از احوال به واسطه کثرت جمعيت يا غير آن بالاي شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است[119]و بايد اعاده کند.
[599] م ـدست به ديوار خانه کعبه گذاشتن، در آنجايي که شاذروان است جايز است[120]و به طواف ضرر نمي رساند[121]گرچه احتياط مستحب[122]در ترک آن است.
[600] م ـدر حال طواف، دست گذاشتن روي ديوار حجر اسماعيل7جايز است[123]و به طواف ضرر نمي رساند، گرچه احتياط مستحب[124]در ترک است.
هفتم ـ آنکه هفت شوط يعني هفت دفعه دور بزند نه کمتر و نه زيادتر.
[601] م ـاگر از روي عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل[125]است اگرچه به هفت دور تمام کند[126]و احتياط واجب آن است که اگر از روي ندانستن حکم بلکه از روي سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند.[127]
[602] م ـاگر در اثناي طواف[128]، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا کمتر آوردن، از آنجا که اين قصد را کرده و هر چه به اين عمل کرده[129]باطل است و بايد اعاده کند[130]و اگر با اين قصد زيادتر آورد[131]اصل طواف باطل مي شود.[132]
[603] م ـاگر از اول قصد کند که هشت دور به جا آورد، ليکن قصدش آن باشد که هفت دور آن طواف واجب باشد و يک دور قدم زدن دور خانه براي تبرک يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.
[604] م ـاگر گمان کند که يک دور نيز مستحب است همانطور که هفت دور مستحب[133]است و قصد کند که هفت دور واجب را بياورد و يک دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.
[605] م ـاگر بعد از طواف واجب که هفت دور است به خيال آنکه يک دور نيز مستحبي جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحيح است.
[606] م ـاگر کم کند از طواف واجب[134]، چه يک دور يا کمتر يا بيشتر[135]از يک دور از روي عمد[136]، واجب است آن را اتمام کند[137]و اگر نکند حکمش حکم کسي است که طواف را عمداً ترککرده ـ که در مسائل فصل چهارم گذشت ـ به احتياط واجب[138]و حکم جاهل[139]به مسأله حکم عالم است.
[607] م ـاگر بعد از کم کردن از طواف کارهاي بسياري کند[140]که موالات فوت شود حکمش حکم قطع طواف است که مي آيد.
[608] م ـ اگر سهواً[141] از طواف کم کند، پس اگر تجاوز از نصف
کرده[142] باشد اقوي آن است که از همانجا تمام کند طواف را در صورتي که فعل کثير نکرده باشد[143]، و الاّ احتياط[144] واجب اتمام و اعاده است.[609] م ـاگر سهواً کم کرده و تجاوز از نصف نکرده[145]طواف را اعاده نمايد، لکن سزاوار نيست ترک احتياط در همه موارد سهو، به تمام کردن طواف ناقص و اعاده کردن.[146]
[610] م ـاگر متذکر نشود که ناقص کرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط[147]آن است که خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشکل بود مراجعت، نايب بگيرد.[148]
[611] م ـدر طواف واجب، قران جايز نيست[149]؛ يعني جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آنکه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود[150]و در طواف مستحب مکروه است.
[612] م ـ اگر زياد کند دوري را ـ يا کمتر يا بيشتر از دور ـ بر طواف، و قصدش آن باشد که زياده را جزو طوافِ ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است که حرام است.[151]
[613] م ـ در فرض سابق، اگر از اول قصد داشته يا[152] در اثناي طواف قصد زياده کرده باشد[153]، احتياط واجب آن است که طواف اول را اعاده کند[154] و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر براي او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوي صحّت طواف اول است[155] و احوط اعاده است.[156]
[614] م ـاگر سهواً زياد کند بر هفت دور، پس اگر کمتر از يک دور است قطع کند آن را و طوافش صحيح است و اگر يک دور يا زيادتر است، احوط[157]آن است که هفت دور ديگر را تمام کند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب[158]و دو رکعت نماز قبل از سعي و دو رکعت بعد از سعي بخواند و دو رکعت اول را براي فريضه قرار دهد بدون آنکه تعيين کند براي طواف اول يا طواف دوم است.[159]
[615] م ـجايز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوي کراهت قطع طواف واجب است[160]بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط[161]قطع نکردن آن است؛ به اين معني که قطع نکند بهطوري که ترک بقيه را کند تا موالات عرفيه بههم بخورد.
[616] م ـاگر بدون عذر طواف را قطع کرد[162]احوط[163]آن است که اگر چهار دوربه جا آورده[164]باشد طواف را تمام کند و بعد اعاده کند[165]و اين در صورتي است که منافي به جا آورده باشد حتي مثل زياد فاصله دادن که موالات عرفيه بههم بخورد.
[617] م ـاگر طواف را قطع کند[166]و منافي به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام کند طواف صحيح است.[167]
[618] م ـاگر در بين طواف عذري براي اتمام آن پيدا شد[168]؛ مثل مرض يا حيض يا حدث بي اختيار[169]پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد[170]و از همانجا تمام کند و اگر قبل از آن بوده[171]، طواف را اعاده کند و احتياط مستحب[172]در فرض اول در غير حيض آن است که اتمام کند و اعاده نمايد.[173]
[619] م ـاگرشخصي که با عذر طواف را قطع کرده، نتوانست به جا آورد تا آنکه وقت تنگ شد، اگر ممکن است، او را حمل کنند و طواف دهند و اگر ممکن نيست نايب[174]براي او بگيرند.
[620] م ـاگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها کند و نماز بخواند[175]، پس اگر بعد از چهار دور[176]رها کرد از همانجا طواف را تمام کند[177]، و الاّ[178]اعاده کند.[179]
[621] م ـجايز است بلکه مستحب است قطع کند طواف را براي رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع کرد از همانجا بعد از نماز اتمام کند[180]، و احتياط آن است که بهدستور مسأله قبل عمل کند، و سزاوار نيست اين احتياط ترک شود.[181]
[622] م ـاگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شککند که آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه يا شککند کمتر به جا آورده يا نه، اعتنا نکند[182]و طوافش صحيح است[183]، لکن در صورت دوم خالي از اشکال نيست[184]و احتياط ترک نشود.[185]
[623] م ـاگر بعد از طواف شککند که صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلاً احتمال بدهد که از طرف راست طواف کرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل7طواف کرده اعتنا نکند[186]، و طوافش صحيح است اگرچه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول کارهاي ديگر نشده باشد، در صورتي که هفت دور بودن معلوم باشد بي زياده و نقيصه.
[624] م ـاگر در آخر دور که به حجرالاسود ختم شد شککند[187]که هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شک نکند و طوافش صحيح است.
[625] م ـاگر قبل از رسيدن به حجرالاسود و تمام شدن دور، شککند که آنچه را دور مي زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.[188]
[626] م ـاگر در آخر دور يا اثناي آن شککند ميان شش و هفت و هر چه پاي نقيصه در کار است، طواف او باطل است.[189]
[627] م ـاگر در طواف مستحب شککند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.
[628] م ـشخص کثير الشک در عدد دورها[190]اعتنا به شکش نکند[191]و احتياط آن است که کسي را وادار کند که عدد را حفظ کند.
[629] م ـگمان در عدد دورها اعتبار ندارد[192]و حکم شک را دارد.
[630] م ـاگر مشغول سعي بين صفا و مروه شد و يادش آمد که طواف به جا نياورده، بايد رها کند و طواف کند و پس از آن سعي را اعاده کند.[193]
[631] م ـاگر در حال سعي يادش آمد که طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همانجا که ناقص کرده تکميل کند و برگردد تتمه سعي را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است.[194]ليکن احتياط[195]آن است که اگر کمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام کند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعي را کمتر از چهار بار انجام داده تمام کند و اعاده کند.[196]
[632] م ـاگر سهواً يا غفلتاً يا جهلاً طواف را بي وضو به جا آورد طوافش باطل است و همينطور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.
[633] م ـاگر کسي مريض يا طفلي را حمل کند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف کند طواف هر دو صحيح است.[197]
[634] م ـدر حال طواف تکلم کردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشکال ندارد لکن کراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذکر خدا و تلاوت قرآن باشد.[198]
[635] م ـواجـب نيسـت در حال طواف روي طواف کننده طـرف جلو باشـد بلکه جايز است به يميـن و يسار نگـاه کنـد و صفحه صـورت را برگردانـد بلکه به عقـب نگـاه کنـد[199]و مي تواند طـواف را رها کنـد و خانه را ببـوسد و برگـردد از همانجا اتمـام کنـد.[200]
[636] م ـجايز است در بين طواف براي رفع خستگي و استراحت بنشيند يا دراز بکشد و بعد از همانجا اتمام کند[201]، ولي نبايد آنقدر طول دهد که موالات عرفيه بههم بخورد و اگر آن قدر نشست[202]احتياط آن است که اتمام کند و اعاده نمايد.[203]
[1]. آية الله زنجاني: علاوه بر چيزهايي که در اين دو قسمت مي آيد، امور ديگري نيز در طواف واجب، معتبر است: 1. موالات بين اجزاي طواف؛ 2. ترتيب بين اجزاي طواف؛ 3. اختياري بودن طواف؛ 4. معلوم بودن عدد اشواط؛ 5. اجتناب زنان از زدن نقاب. و چون طواف کننده در معرض ديد ناظر محترم است بايد خود را بپوشاند، خواه طواف واجب باشد يا مستحب، امّا اين امر، جزء واجبات طواف نيست.
[2].آية الله خامنه اي:شرايط صحّت طواف چند چيز است: 1. نيت؛ 2. طهارت از حدث اکبر و اصغر؛
3.طهارت از نجاست؛ 4. ختنه بودن براي مردان؛ 5. پوشاندن عورت؛ 6. غصبي نبودن جامه طواف؛ 7. موالات. (مناسک حج، ص89، شرايط طواف)[3]. نظريه آيات عظام در مسائل مربوط به کيفيت نيت در بحث نيت در احرام گذشت.
آية الله خامنه اي: در نيت طواف بايد تعيين کند که طواف عمره مفرده است يا طواف عمره تمتّع. و همچنين تعيين کند که طواف حَجّةالاسلام است يا حج نذري يا حج استحبابي. و در صورتي که طواف را به نيابت از ديگري به جا مي آورد، آن را نيز قصد کند. (مناسک حج، م241)
آية الله سبحاني: و بايد نوع آن را مشخص کند و اين که طواف حج است يا طواف عمره يا طواف نساء در حجة الإسلام يا حج مستحبي و يا اگر نائب است به نيت منوب عنه؛ البته اگر انجام وظيفه فعلي را نيت کند کافي است.
آية الله فاضل: و نيز نيت کند: هفت دور طواف خانه کعبه انجام مي دهم براي عمره تمتّع از حجةالإسلام يا حج استحبابي.
آية الله مکارم: براي عمره تمتّع يا حج و غير آن.
[4].آية الله سبحاني: طواف از عبادات قصديه است و بايد به صورت آگاهانه انجام گيرد. وقتي شخص به قصد طواف کردن براي خدا وارد مطاف مي شود کافي است بنابراين به زبان آوردن نيت و يا اينکه بخواهد حديث نفس کند و از قلب بگذراند لازم نيست.
[5].آية الله زنجاني: در طواف مانند ساير عبادات، قصد عنوان عمل و تعيين آن و قصد قربت و اخلاص لازم است.
آية الله سيستاني: در عبادت معتبر است که براي تذلّل و کرنش در پيشگاه خداوند انجام داده شود؛ خواه اطاعت صدق کند يا نکند.
[6]. آية الله زنجاني: براي قصد قربت، کافي است که آن عمل «براي خدا» آورده شود و فرق نمي کند که انگيزه «انجام عمل براي خدا» محبت خداوند باشد يا ترس از جهنم يا شوق به بهشت و ثواب يا غير آن.
[7].آية الله سيستاني: در فرض صدق معيار مذکورِ در حاشيه مسأله 540
[8].آية الله اردبيلي: و مسّ ميت بنابر احتياط.
[9].آية الله نوري: و اگر وضو ممکن نيست تيمّم کند.
[10].آية الله مکارم: يعني در طواف عمره و حجّ مستحب، طهارت لازم است.
[11].آية الله خامنه اي: در طواف مستحب لازم نيست وضو بگيرد ولي بنابر احتياط واجب طواف در حال جنابت يا حيض يا نفاس صحيح نيست. (مناسک حج، م245)
آية الله سبحاني: در طواف مستحب، طهارت از حدث اکبر شرط است ولي طهارت از حدث اصغر شرط نيست.
[12].آية الله سيستاني: در طواف مستحب طهارت از حدث اصغر شرط نيست و بنابر مشهور طهارت از حدث اکبر شرط نيست.
آية الله فاضل: يا جهلاً.
[13].آية الله زنجاني، آية الله مکارم: بهتر است هنگام ازدحام جمعيت براي طواف واجب، طواف مستحب را ترککنند.
[14].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[15].آيات عظام اردبيلي، خامنه اي، زنجاني، سبحاني، فاضل، مکارم، نوري: واجب.
[16].آية الله خامنه اي:واجب. (مناسک حج، م243)
[17].آية الله اردبيلي: ولي اگر عمداً طهارت خود را نقض کند، پس از تحصيل طهارت احتياطاً بايد طواف قبلي را تکميل کرده و آن را اعاده نمايد و يا يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله بهجت: آنکه حدث بعد از تجاوز از نصف از روي سهو و غفلت باشد، که در اين صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همانجا که قطع نموده ادامه مي دهد و در صورتي که بعد از تجاوز از نصف و از روي عمد باشد حکم به ادامه طواف بعد از قطع آن مورد تأمل است. (مناسک، مسأله 288).
آية الله تبريزي: اگر حدث قبل از بلوغ نصف ولو از روي عمد نباشد طواف باطل است و در غير اين صورت، احتياط واجب اين است که آن را اتمام کرده، سپس اعاده نمايد، و مي تواند يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر پيش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود، واجب است که قطع کند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده کند و در صورتي که بعد از نصف دور چهارم ـ قبل از پايان آن و يا بعد از آن ـ عارض شود طواف را قطع نموده و پس از تحصيل طهارت اگر موالات عرفيه به هم نخورده طواف را تکميل کند و اگر موالات به هم خورده بنابر احتياط طواف قبلي را تکميل و يک طواف کامل جديد نيز به جا آورد، و مي تواند به جاي آن يک طواف کامل به قصد اعم از اتمام طواف ناقص گذشته يا طواف مستقل جديد به جا آورد و در هر صورت مي تواند طواف قبلي را رها نموده و از نو طواف کند. (مناسک حج، م246)
آية الله خويي: اگر حدث بعد از تمامي دور چهارم و بدون اختيار باشد، در اين صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همانجا که قطع نموده ادامه مي دهد. و اگر حدث بعد از نصف و پيش از تمامي دور چهارم طواف، يا بعد از تمامي دور چهارم و اختياري باشد، احوط در اين دو صورت اين است که طواف خود را پس از طهارت از جايي که قطع نموده تمام کرده سپس اعاده اش نمايد. و به جاي اين احتياط اگر اين کار را بکند کافي است که پس از قطع طواف و طهارت، يک طواف کامل به قصد اعم از تمام کردن طواف پيش و يک طواف کامل جديد به جا آورد.
آية الله زنجاني: حدث اختياري طواف را باطل مي کند و غير اختياري سه صورت دارد، اول: قبل از رسيدن به نيمه شوط چهارم، در اين صورت بايد پس از تحصيل طهارت، طواف را از سر گرفت. دوم: پس از پايان شوط چهارم که بايد بعد از طهارت، طواف قبلي را از جايي که محدث شده تکميل کند. سوم: پس از رسيدن به نصف طواف و قبل از اتمام شوط چهارم، که بايد بعد از طهارت، طواف قبلي را تکميل کرده نماز آن را بخواند و دوباره يک طواف کامل به جا آورد. در اين تفصيل فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست.
آية الله سبحاني: اگر بدون اختيار پس از تجاوز از نصف محدث شود بايد طواف را قطع کند و پس از تحصيل طهارت از همانجا که طواف را قطع کرده، تمام کند و اگر حدث از روي اختيار باشد احتياط واجب اين است که طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند و سپس طواف را اعاده کند و مي تواند يک طواف کامل به نيت اعم از تمام يا اتمام به جا آورد.
آية الله سيستاني: اگر بدون اختيار پس از تمام شدن شوط چهارم محدث شود، بايد طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند. و اگر از روي اختيار باشد احتياط واجب اين است که طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند، و سپس طواف را اعاده نمايد. (مناسک، مسأله 285).
آية الله فاضل: اگر در بين طوافِ واجب، حدث عارض شود مي تواند طواف را رها کند و پس از تحصيل طهارت، آن را از سر بگيرد و اگر بخواهد احتياط کند، مسأله چهار صورت دارد:
اول: حدث قبل از رسيدن به نصف طواف باشد، در اين صورت طواف باطل مي شود که بايد بعد از تحصيل طهارت، آن را از سر بگيرد؛ خواه محدث شدن اختياري باشد يا بدون اختيار.
دوّم: پس از رسيدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، که در اين صورت پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و دوباره طواف ديگر کند و نماز آن را نيز بخواند، خواه حدث با اختيار باشد يا بدون اختيار.
سوم: بعد از تمام شدن دور چهارم اختياراً خود را محدث کند، که در اين صورت نيز مثل صورت دوّم عمل کند.
چهارم: پس از تمام شدن دور چهارم بي اختيار محدث شود، در اين صورت پس از تحصيل طهارت، طواف را از آنجايي که محدث شده تمام کند، و صحيح است و در اين مسأله فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست.
آية الله گلپايگاني: اگر بعد از گذشتن از 4 شوط محدث شود، پس از تحصيل طهارت از
موضعي که محدث شده آن را ادامه دهد و طوافش صحيح است. (آداب و احکام حج، مسأله
479).[18].آية الله بهجت: اگر پيش از تمام شدن نصف طواف، حدث عارض شود طواف را قطع کند، پس از تحصيل طهارت آن را اعاده کند.
آيات عظام تبريزي، خويي: اگر حدث پيش از رسيدن به نصف طواف باشد، در اين صورت طواف باطل و لازم است پس از طهارت اعاده شود. (ص118؛ مناسک، مسأله 279).
آية الله سبحاني: پيش از نصف يعني سه و نيم شوط باشد پس از تحصيل طهارت طواف را از سر گيرد.
آية الله سيستاني: اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد پس از تحصيل طهارت، آن را دوباره انجام دهد. (مناسک، مسأله 285).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: پس اگر به سه شوط و نيم نرسيده، طواف او باطل است و بايد بعد از وضو يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از سر بگيرد و اگر از سه شوط و نيم گذشته و به 4 شوط نرسيده احتياط به اتمام و اعاده طواف با نمازهاي آن ترک نشود.
[19]. آية الله اردبيلي: و مي تواند يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله فاضل: وظيفه همان است که در مسأله سابق بيان شد.
آية الله مکارم: وظيفه او فقط اعاده است و اتمام طواف سابق لازم نيست.
[20]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: حکم مذکور در حاشيه اين مسأله و مسأله قبل اختصاص به حدث اصغر ندارد جنابت نيز همان حکم را دارد.
نظري که از آية الله سيستاني در اين دو مسأله نقل شد اختصاص به حدث اصغر ندارد.
[21]. نظريه آيات عظام در دو مسأله قبل گذشت که فرقي بين حدث اصغر و جنابت نگذاشته اند.
[22].آية الله خامنه اي: و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نمايد. (مناسک حج، م253، بند8)
[23]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احوط در هر دو صورت (قبل و بعد از شوط چهارم) اين است که بعد از پاکي يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر در بين طواف، حدث اکبر، مثل جنابت يا حيض،عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و بعد از غسل طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود. (مناسک حج، م247)
آية الله فاضل: اگر در بين طواف، حدث اکبر، مثل جنابت يا حيض، عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود.
آية الله سبحاني: اگر در بين طواف حيض عارض شود، اگر پيش از گذشتن از نصف طواف بوده طواف او باطل مي شود، بايد پس از غسل اعاده کند و اما اگر پس از گذشتن از نصف طواف باشد، بايد پس از پاک شدن و غسل، از همانجا که طواف را قطع کرده، تمام کند.
آية الله سيستاني: اگر زن در حال احرام، حين انجام طواف حايض شود، پس اگر قبل از تمامشدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است پس اگر وقت و سعت داشته باشد بايد صبر کند تا پاک شود و طواف و اعمال بعدي را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد مي تواند بر عمره تمتع خود باقي بماند، و اعمال آن را به جز طواف و نماز آن انجام دهد؛ يعني اينکه سعي و تقصير نمايد، و بعد از آن احرام حج ببندد، و پس از فارغ شدن از اعمال مني و بازگشتن به مکه، قبل از اينکه طواف حج را انجام دهد طواف عمره و نماز آن را انجام دهد و احتياط مستحب اين است که به حج افراد عدول نمايد و اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد، مقداري که انجام داده صحيح است و باقي آن را بايد بعد از پاک شدن از حيض و انجام غسل به جا آورد و اگر وقت تنگ باشد سعي و تقصير را انجام دهد و براي حج محرم شود و پس از فارغ شدن از اعمال مني و بازگشتن به مکه، قبل از طواف حج، آنچه از طوافش باقي مانده است و نماز آن را انجام دهد. (مناسک، مسأله 290 و 291).
[24].آية الله اردبيلي:تفصيل اين مسأله در دو مسأله قبل گذشت و فرقي بين حدث اکبر و اصغر نيست.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
[25]. آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اگر عذر داشته باشد و نتواند صبر کند تا عذر برطرف شود...
[26]. آية الله تبريزي: در صورت معذور بودن از غسل و مأيوس شدن از توانايي بر غسل، واجب است با تيمم طواف کند و احوط اولي اين است که نايب نيز بگيرند.
آية الله فاضل: و وقت طواف تنگ شود....
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در غسل غير جنابت، علاوه بر تيمم بدل از غسل در صورت تمکن، بايد وضو هم بگيرد وگرنه بايد يک تيمم ديگر بهجاي وضو به جا آورد و جنب متيمّم بنابر احتياط مستحب نايب هم بگيرد. (آداب و احکام حج، مسأله 476).
[27]. آية الله بهجت: احوط جمع بين وضو يا تيمّم بدل از آن و تيمّم بدل از حدث اکبر است. (ذخيره، ج1، ص199).
[28].آية الله اردبيلي: بلکه احتياط واجب آن است که تيمم کند.
[29].آية الله زنجاني: براي حدث اصغر بايد وضو بگيرد و اگر نمي تواند تيمم کند و...
[30].آية الله خامنه اي:احتياط واجب. (اجوبة الاستفتائات، س201)
[31]. آية الله تبريزي: اگر بدل از غسلِ جنابت، تيمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد، چنانچه عذرش باقي است، بايد بدل از غسل تيمم کند و احتياط مستحب آن است که بين تيمم و وضو جمع کند و اگر براي حدث اکبرِ ديگر غير از جنابت تيمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد بايد بدل از غسل تيمم کند و بنابر احتياط وضو هم بگيرد و اگر متمکن از وضو هم نبود بايد تيمم ديگري بدل از وضو بنمايد.
آية الله خويي: لازم است تيمم بدل از غسل بکند. (منهاج، مسأله 381).
آية الله سبحاني: استحباب تکرار تيمم بدل از غسل در جايي است که آب براي غسل ندارد و يا غسل حرجي است ولي براي حدث اصغر آب هست و وضو مي تواند بگيرد و حدث اکبر ديگري رخ نداده در عين حال تکرار تيمم بدل از غسل در مورد حدث اکبر مستحب است.
[32]. آية الله بهجت: افضل و احوط تأخير است ولي اظهر جواز مبادرت است. (ذخيره، ج1، ص196).
آية الله خويي: اگر احتمال بقاي عذر تا آخر وقت مي دهد مي تواند صبر نکند ولي اگر بعداً کشف خلاف شد بايد اعاده نمايد بلي اگر عذرش نبودِ آب باشد بايد فحص کند، به تفصيلي که در رساله عمليه مذکور است.
آية الله سبحاني: اگر مي داند عذر او تا آخر وقت برطرف مي شود، بايد صبر کند.
آية الله سيستاني: اگر وقت تنگ نباشد به تيمّم جايز نيست مگر اينکه از بر طرف شدن عذر مأيوس باشد يا احتمال دهد در صورت تأخير از انجام تيمّم نيز عاجز شود.
آية الله گلپايگاني: با علم به بر طرف شدن عذر، انتظار واجب است و در غير اين صورت تأخير بنابر احتياط مستحب است. (وسيلةالنجاة، احکام التيمم).
[33].آية الله اردبيلي: اگر ظن به زوال عذر دارد، بايد صبر کند، ولي به صرف احتمال زوال عذر صبر کردن لازم نيست.
آية الله خامنه اي: و اگر عذر او تا آخر وقت برطرف مي شود، بايد صبر کند. (مناسک حج، م249)
آية الله زنجاني: ولي محدث به حدث اصغر اگر در وسعت وقت، رجاءً تيمم کرده بعد معلوم شود که تا تنگي وقت عذرش باقي بوده، کفايت مي کند.
آية الله سبحاني: و چنانچه با يأس از برطرف شدن عذر انجام داد و عذر در وقت برطرف شد اعاده لازم نيست.
[34]. آية الله اردبيلي: اگر بعد از حدث اصغر شککند در اينکه قبل از طواف غسل کرده يا نه، بايد غسل کرده و طواف را اعاده کند و براي اعمال پس از آنکه احتياج به طهارت دارند، وضو بگيرد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر بعد از حدث اصغر شککند در اينکه قبل از طواف غسل کرده يا نه، بايد غسل کرده و طواف را اعاده کند و براي اعمال آتيه وضو بگيرد. (منهاجالصالحين، ج1، مسأله 209).
آية الله زنجاني: چنانچه احتمال مي دهد در حال طواف به رعايت طهارت، توجه داشته طواف او صحيح است.
آية الله سبحاني: و سابقه او از جهت تقدم طهارت و حدث قبل از شروع به طواف روشن نباشد به شک خود اعتنا نکند ولي بايد براي اعمال بعد طهارت لازم را تحصيل نمايد.
[35]. آية الله بهجت: حکم شک در طهارت در اثناي طواف هم همان حکم شک است در طهارت در اثناي نماز. (مناسک شيخ، ص36).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر سابقه طهارت داشته، به شک خود اعتنا نکند و الاّ واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد.
آية الله سبحاني: در صورتي که سابقه او حدث باشد يا سابقه او از نظر طهارت يا حدث روشن نباشد طواف او در هر دو صورت يعني چه شک وي قبل از نيمه طواف بوده و چه بعد از آن، باطل است.
آية الله سيستاني: و سابقه طهارت نداشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در اين صورت بايد وضو بگيرد و بعد طواف را از سر بگيرد، چه قبل از تمام شدن چهار دور باشد يا بعد از آن. (مناسک فارسي، ص 62. مسأله 93).
آية الله فاضل: اگر در بين طواف شک کند که وضو داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد، اوّل: حالت سابق خود را بداند که طاهر بوده در اين فرض جايز است طواف را تمام کند و براي اتمام آن وضو واجب نيست و اعاده طواف نيز لازم نيست و در اين صورت فرقي نيست که شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن. دوّم: حالت سابق خود را بداند که مُحدِث بوده، در اين فرض ظاهراً هر مقدار طوافي که انجام داده، محکوم به بطلان است؛ چه شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن و بايد بعد از وضو از نو طواف کند. سوم: حالت سابق خود را نداند، که در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده کند و در اين صورت فرقي نيست که شک بعد از دور چهارم يا قبل از آن عارض شده باشد.
آية الله مکارم: و حالت سابقه خود را از وضو و حدث نداند.
[36].آية الله اردبيلي: و حالت سابقه خود را نيز نداند.
آية الله خامنه اي: اگر سابقه طهارت داشته، به شک خود اعتنا نکند والاّ واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد و فرقي بين تمام شدن چهار دور و قبل از آن نيست. (مناسک حج، م253، ش7)
آية الله زنجاني: چنانچه حالت سابقه را بداند طبق آن عمل نمايد وگرنه بايد پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و دوباره آن را اعاده کند، خواه بعد از دور چهارم باشد يا قبل از آن.
[37]. آية الله مکارم: و سپس اعاده کند.
[38]. آية الله مکارم: طواف او باطل است.
[39]. آية الله سيستاني:اتمام لازم نيست بلکه اعاده کند.
[40].آية الله اردبيلي: و مي تواند يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
[41]. آية الله بهجت: اگر متمکن است تطهير مي نمايد و سپس اعاده مي کند.
آية الله زنجاني: و پس از غسل، طواف را تمام کرده و نماز آن را بخواند و سپس آن را اعاده کند، خواه قبل از شوط چهارم شککرده يا بعد از آن.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله558 مراجعه شود و در اين جهت فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست و شک در اثناء طواف از جهت تحصيل طهارت و يا بطلان طهارت مانند شک قبل از شروع در طواف است در نقض طهارت به حدث و يا تحصيل طهارت بعد از حدث.
آية الله سيستاني: اگر امکان تيمم باشد و تيمم کردن کمتر از خارج شدن از مسجد وقت مي گيرد بايد تيمم کند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مي گيرد بايد فوراً خارج شود. (و در بقيه مسأله، نظريه ايشان موافق متن است).
[42]. آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: و پس از طهارت، طواف را از سر بگيرد و چه قبل از شوط چهارم باشد و يا بعد از آن.
[43]. آية الله فاضل: و به احتياط واجب طواف را اعاده کند.
[44]. آية الله تبريزي، آيةالله خويي: بايد غسل کرده و طواف را اعاده نمايد.
[45]. آية الله مکارم: فرض فاقد الطهورين در مسجدالحرام وجود ندارد.
[46]. آية الله بهجت: حکم فاقد الطهورين حکم غير متمکن از طواف است که با يأس از تمکن نايب مي گيرد و احوط آن است که خود نيز طواف کند. (مناسک شيخ، ص36).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: و احتياط مستحب آن است.
[47]. آية الله مکارم: و مستحاضه هم نمي تواند داخل مسجدالحرام شود.
[48].آية الله زنجاني:مستحاضه کثيره بدون غسل هايي که بر او واجب است نمي تواند وارد مسجدالحرام شود.
[49]. آية الله بهجت:مستحاضه متوسطه و کثيره بدون غسل هايي که بر آن ها واجب است نمي تواند وارد مسجد الحرام و مسجدالنبي9 شوند. (پرسش هاي جديد حج، ص 14، سؤال 57).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بدون به جا آوردن غسل هايي که بر او لازم است، بنابر احتياط نمي تواند وارد مسجد شود. (عروة... احکام المستحاضه، م 18).
آية الله سبحاني: مستحاضه متوسطه و کثيره اگر وظايف خود را براي نماز انجام داده باشند مي توانند وارد مسجد الحرام و مسجد النبي شوند.
آية الله مکارم:نميتواند وارد مسجد شود.
[50].آية الله خامنه اي: بدن و لباس طواف کننده بايد از خون ـ و نيز از ساير نجاسات بنابر احتياط واجبـ پاک باشد. (مناسک حج، م254)
[51]. آية الله خامنه اي:خوني که از يک درهم کمتر باشد؛ و نيز خون جراحت ها و زخم ها که موجب بطلان نماز نمي شود، به صحّت طواف نيز خللي وارد نمي کند. و پاک بودن جوراب و دستمال و انگشتر و مانند آنها شرط نيست. (مناسک حج، م255 ـ 254)
آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط، واجب نيست، به خصوص در خون قروح و جروح.
آية الله سبحاني: بايد بدن محرم و جامه هاي احرام طواف کننده از هر نوع نجاست پاک باشد حتي ازبرخي از نجاساتي که در حال نماز عفو شده مانند خون کمتر از درهم نيز اجتناب کنند لکن چيز نجسي که ساتر عورت نيست مانند جوراب و دستمال کوچک حمل آن ها در نماز جايز است و در حال طواف نيز بي اشکال است.
آية الله فاضل: ظاهر آن است که....
آية الله مکارم: طواف، در حالي که بدن يا لباس خونِ کمتر از درهم داشته باشد، جايز نيست.
[52].آية الله زنجاني: از خون بدن انسان يا حيوان حلال گوشت، نه دماء ثلاثه يا خون حيوان حرام گوشت.
[53]. آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: طواف در جامه اي که با آن نتوان نماز خواند ]يعني ساتر نباشد؛ مانند مثال هاي مذکور در متن[ اگر نجس باشد مانع ندارد. و همچنين بودن چيز نجس همراه انسان در طواف مانعي ندارد.
آية الله سيستاني: همراه داشتن چيز متنجس در طواف مانع ندارد.
آية الله مکارم: نجس بودن اين لباس هاي کوچک ضرري ندارد ولي خون کمتر از درهم معاف نيست.
[54]. آية الله اردبيلي: در مثل انگشتر که ثوب بر آن صدق نمي کند، طهارت آن شرط صحت طواف نيست و همچنين بودن چيز نجس همراه انسان در طواف مانعي ندارد.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در انگشتر و مانند آنکه ثوب صدق نمي کند براي صحت طواف طهارت آنها شرط نيست همچنين همراه داشتن چيز متنجس در صورت جهل به مسأله مانعي ندارد.
[55].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: هر گاه بدن محرم به سبب دمل و يا زخم، خون آلود باشد بايد براي طواف بدن را تطهير کند و جامه آلوده به خون را بشويد و يا عوض نمايد.
[56]. آية الله تبريزي: اگر تطهير آن براي او حرجي نباشد احتياط واجب اين است که آن را تطهير نمايد.
آية الله خويي: متعرض اين فرع نشده اند.
آية الله زنجاني: اگر زخم يا جراحت يا دملي است که خوب نشده است، لازم نيست براي طواف و نماز آن زخم يا دمل و قسمت هايي از بدن و لباس را که معمولاً از آن خون نجس مي شود تطهير کند و اگر خوب شده بايد بدن و لباس را تطهير کند، مگر اين کار براي او ضرر داشته يا حرجي باشد و از اينجا حکم مسأله بعد نيز روشن مي شود.
آية الله سبحاني: اگر وقت طواف وسيع است بايد صبر کند تا به نحو آسان بدن را تطهير نمايد و در صورت ضيق وقت مي تواند با همان حالت طواف نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و احتياط آن است که هم خودش با آن حال طواف کند و هم نايب بگيرد تا براي او طواف نمايد.
[57].آية الله خامنه اي:واجب است. (مناسک حج، م256)
[58].آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط، لازم نيست، بلکه مي توان بدون تأخير با تحمل مشقت، تطهير کرده طواف نمود.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله563 مراجعه شود.
[59].آية الله سبحاني: اگر حالت سابقه آن دو طهارت و يا نامعلوم باشد مي تواند طواف کند حتي بعداً اگر کشف خلاف شود و معلوم گردد که بدن و جامه هاي او نجس بوده است طواف او صحيح است
و اعاده لازم نيست ولي اگر سابقه آن دو نجاست بوده نمي تواند وارد طواف شود و اگر هم طواف کرده است عمل او باطل بلکه به تطهير هر دو بپردازد و سپس طواف کند.[60]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه نجس بودن بدن يا لباس خود را نمي دانسته و در اثناي طواف دانست يا آنکه پيش از فراغت از طواف، بدن يا لباسش نجس شد، اگر جامه پاکي داشته باشد همان جا جامه نجس را کنده و با جامه پاک طواف خود را تمام نمايد و چنانچه جامه پاک همراه نداشته باشد. اگر اين حادثه بعد از تمام شدن شوط چهارم بوده، طواف را قطع نموده و پس از ازاله نجاست از بدن يا لباس باقيمانده طواف را به جا آورد. و چنانچه علم به نجاست يا حدوثش پيش از تمام شدن شوط چهارم باشد، باز هم طواف را قطع و نجاست را ازاله نموده و بنابر احتياط يک طواف کامل بهقصد اعم از تمام يا اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر بدون رها کردن طواف تطهير ممکن نباشد بايد دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير کند و فوراً برگردد و طواف را اگر موالات به هم نخورده از همان جا تمام کند و طواف او صحيح است. (مناسک حج، م259)
آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 694 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر در بين طواف لباس يا بدنش نجس شود يا بفهمد که از پيش نجس بوده و بدون رها کردن طواف، شستن آن ممکن نباشد، طواف را رها نمايد، و اگر چهار دور طواف کرده، بعد از تطهير بدن يا لباس بقيه طواف را تمام کند و اگر به سه دور و نيم نرسيده طواف او باطل است و بايد بعد از تطهير از سر بگيرد و اگر از سه دور و نيم گذشته و چهار دور را تمام نکرده احتياط آن است که بعد از تطهير از همانجا که رها کرده طواف را تمام کند و نماز طواف را بخواند و دوباره طواف و نماز آن را به جا آورد.
آية الله مکارم: خواه قبل از تکميل شوط چهارم باشد يا بعد از آن.
[61].آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 694 مراجعه شود.
[62].آية الله اردبيلي: حکم آن همان حکم مسأله 568 است.
آية الله زنجاني: بايد طواف را رها کند و تطهير کند و از همانجا بقيه طواف را تمام کند و بنابر احتياط مستحب، طواف و نماز را اعاده نيز بنمايد.
[63]. آية الله سبحاني: حکم اين مسأله با حکم مسأله 568 يکسان است. البته در صورت فوت موالات احتياط به اتمام و اعاده مطلوب است.
آية الله سيستاني: حکم در اين مسأله همان است که در مسأله 568 گذشت.
آية الله فاضل: ظاهراً طوافش صحيح است اگر چه احتياط استحبابي آن است که....
[64]. آية الله خامنه اي:وظيفه همان است که در حاشيه م568 ذکر شد. (مناسک حج، م261)
آية الله مکارم: وظيفه همين است و اعاده ندارد.
[65]. نظريه ساير آيات عظام در حاشيه مسأله 568 گذشت.
[66]. آية الله بهجت: صحّت طواف خالي از وجه نيست و در صورت تذکر در اثناء، تطهير مي کند و سپس اتمام مي نمايد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر اظهر طوافش صحيح است.
آية الله خامنه اي: طوافش صحيح است ولي اگر نماز طواف را هم با بدن و لباس نجس خوانده بايد آن را دوباره بخواند و احتياط استحبابي آن است که در اين مسأله طواف را نيز بار ديگر به جا آورد. (مناسک حج، م263)
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: طوافش صحيح است.
آية الله گلپايگاني: اقوي اعاده طواف است. (آداب و احکام حج، مسأله 484).
آية الله مکارم: در فرض فراموشي اعاده ندارد.
[67]. آية الله اردبيلي: اگر در بين طواف يادش بيايد، احتياطاً بايد پس از تطهير طواف را تمام کند و نماز را به جا آورد و سپس طواف و نماز را اعاده کند و يا اينکه پس از تطهير يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد و سپس نماز طواف را بخواند.
آية الله خامنه اي: وظيفه همان است که در حاشيه مسأله 568 گذشت. (مناسک حج، م262)
آية الله سبحاني: طواف او باطل و بايد دوباره اعاده کند وظيفه جاهل به حکم نيز مانند ناسي
است.آية الله فاضل: اگر نجس بودن بدن يا لباس را فراموش کند و در بين طواف يا پس از آن يادش آمد طواف صحيح است ولي مستحب است آن را اعاده کند. بلي اگر بعد از نماز طواف يادش آمد فقط نماز را اعاده کند.
[68]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احوط بلکه اظهر اين است که بچه مميز که خوب و بد را تشخيص مي دهد، اگر شخصاً محرم شود بايد ختنه کرده باشد و اما اگر بچه مميز نباشد، اعتبار ختان در او ظاهر نيست، اگرچه اعتبارش احوط است.
آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: و در اين حکم فرقي بين بالغ و غير بالغ نيست.
آية الله زنجاني: در صحت احرام پسر بچه اي که خود محرم مي شود ختنه شرط است، بنابراين چنانچه چنين کودکي بدون ختنه احرام ببندد محرم نمي شود، و در صحت طواف او نيز ختنه شرط مي باشد، پس اگر بخواهد طواف مستحب انجام دهد بايد ختنه کرده باشد و همچنين اگر قبل از مميز شدن او را ـ مثلاً به عمره مفرده ـ محرم کرده باشند و تا زمان تميز او را طواف نداده باشند نمي تواند بدون ختنه طواف کند، و اگر از ختنه معذور باشد براي طواف نايب مي گيرد و بنابر احتياط مستحب خودش نيز طواف مي کند.
آية الله سيستاني: اگر مميز باشد ختنه معتبر است و اگر نباشد احتياط مستحب است.
آية الله گلپايگاني: واجب است. (آداب و احکام حج، مسأله 485).
[69]. آية الله بهجت: اگر طفل محرم بدون ختنه طواف کند يا طواف دهند او را، طواف نساء از او باطل خواهد بود طبق احتياط مذکور، پس زن از براي او بعد از بلوغ حلال نخواهد بود مگر آنکه تدارک طواف نساء نمايد، خودش يا نايبش. (مناسک شيخ، ص27).
[70]. آية الله تبريزي: در مميزي که خودش محرم شده باشد.
آية الله سيستاني: اگر مميز باشد.
آية الله فاضل: طواف طفل مميزي که ختنه نشده صحيح نيست، و از غير مميز بنابر احتياط صحيح نيست هر چند احرام آنها صحيح است.
[71]. آية الله سبحاني، آيةالله مکارم: تمام طواف هاي او اشکال دارد.
[72]. آية الله سيستاني: اگر مميز باشد بنابر احتياط واجب حکم کسي را دارد که طواف را ترککرده است مگر اينکه پس از ختنه طواف را اعاده کند.
[73]. از آية الله سيستاني:در مورد کفايت نيابت در اين فرض، مطلبي در دست نيست.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني، مکارم: گرفتن نايب در اين صورت (قبل از ختنه) مشکل است.
[74]. آية الله بهجت: بنا بر احتياط بلکه اقوي. (مناسک، ص 108، شرط پنجم).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب ستر عورت معتبر است.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است. (مناسک حج،
م264)[75]. آية الله سبحاني: بلکه لازم است علاوه بر ستر عورت عريان و برهنه نيز نباشد.
آية الله مکارم: حتي اگر فقط ستر عورت کند و برهنه و عريان بر او صدق کند طوافش باطل
است.[76]. آية الله بهجت: طواف در لباس غصبي جايز نيست و در صحّت آن تأمّل و احتياط است؛ خصوصاً در ساتر. (مستفاد از وسيله، ص179 در نماز).
آية الله خامنه اي: لباس طواف کننده بايد غصبي نباشد و طواف با لباس غصبي بنابر احتياط واجب باطل است. (مناسک حج، م266)
آية الله زنجاني: طواف در لباس غصبي ـ ساتر باشد يا غير ساتر ـ براي غير معذور، حرام و بنابر احتياط مستحب، باطل است و در طواف واجب، پوشش به مقدار لازم بنابر احتياط مستحب شرط صحت طواف است و لباسي را که در حال طواف واجب مي پوشند علاوه بر طهارت بنابر احتياط مستحب ساير شرايط لباس نمازگزار داشته باشد.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب.
[77]. آية الله سبحاني: بايد جامه و کفش و ديگر لباس هاي طواف کننده مباح باشد بنابراين طواف در جامه و کفش غصبي باطل است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: اين احتياط واجب نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر جامه احرام، کفش و يا لباس هاي ديگرِ شخصِ طواف کننده غصبي باشد طواف باطل است.
آية الله نوري: بلکه با لباس غصبي غير ساتر نيز صحيح نيست.
[78]. آية الله نوري: از قبيل نبودن از اجزاء ميته و از اجزاء حيوان غير مأکول اللّحم و از حرير نبودن و طلابافت نبودن را بنمايند.
آية الله سبحاني:طواف در لباس غصبي صحيح نيست و شرايط لباس نمازگزار بايد در آن مراعات شود.
[79]. آية الله اردبيلي:بلکه در طواف واجب مراعات موالات لازم است، مگر پس از شوط چهارم در حالت عروض عذر يا نسيان.
آية الله بهجت: مراعات موالات عرفيه، در غير موارد عذرِ حاصل بعد از شوط چهارم، لازم است. (مناسک شيخ، ص44).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: مراعات موالات لازم است.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب، بايد ميان اجزاء طواف، موالات عرفي وجود داشته باشد، بدين معنا که ميان دورهاي طواف به اندازه اي فاصله نباشد که آن را از شکل طواف واحد خارج کند، البته اگر بعد از نصف طواف (سه و نيم دور)، آن را براي اقامه نماز و مانند آن قطع کند، اشکال ندارد. (استفتائات 23 و مناسک حج، م267)
آية الله زنجاني: به تفصيلي که در حاشيه مسأله 616 به بعد مي آيد رعايت موالات عرفي در طواف واجب و مستحب، لازم است.
آية الله سبحاني: هفت شوط طواف و سعي هرکدام يک عمل واحدي است که بايد آن را به صورت واحد به جا آورد از اين جهت: اولاً نبايد آنقدر طول داد که از صورت يک عمل در آيد و ثانياً هفت دور را بايد پشت سر هم انجام داد و موالات را حفظ کرد و از خواندن نماز مستحبي در اثناء اشواط و ديگر اعمال که از نظر عرف با موالات سازگار نيست خودداري نمود. لکن براي رفع خستگي استراحت کردن و نشستن و مانند اينها به اندازه اي که موالات بهم نخورد چه در طواف و چه در سعي اشکالي ندارد.
آية الله مکارم: در طواف واجب موالات لازم است و در مستحب شرط نيست.
[80]. آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني: احوط و اولي اين است که تمام بدن خود را بر تمام حجرالاسود بگذراند و براي انجام اين احتياط، کمي قبل از حجر بايستد و نيت کند که طواف را از محاذات واقعي انجام مي دهم و زايد بر آن، از باب مقدّمه علميه است.
آية الله سبحاني: در محاذات کافي است که در نظر عرف دقيق بگويند عمل خود را از محاذي حجرالاسود آغاز کرده و با رسيدن به محاذي آن پايان داد. براي اين منظور کافي است که کمي قبل از رسيدن به حجرالاسود نيت کند که طواف را از محاذات واقعي آغاز مي کنم و با رسيدن به آن نقطه نيز پايان مي دهم (مناسک، کيفيت طواف).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف را در هر دور واجب است از حجرالأسود شروع کند و به آن ختم کند و چون تحقّق اين معنا بر وجه حقيقت متعسّر و بلکه متعذّر است، در تحقق آن اکتفا مي شود به اينکه پيش از رسيدن به حجرالأسود نيت کند و قصد کند که ابتداي طواف در هر دور از محاذي اولين جزء حجر باشد و انتهاي آن همان موضعي که واقعاً انتهاي دور است باشد و زايد، از باب مقدّمه علميه باشد. و اين نيت را در ذهن باقي بدارد تا وقتي که محاذي حَجَر شود و اين کافي خواهد بود و با همين نيت هفت دور طواف کند.
آية الله فاضل: آنچه که براي صحّت طواف لازم است، آن است که شروع و ختم طواف نزد عرف از حَجَر و محاذي حَجَر باشد و مي تواند براي يقين به حصول اين معنا از باب مقدمه علميه کمي قبل از حجر نيت کند و در پايان کمي پس از حجر ختم کند.
آية الله مکارم: دقت در محاذي بودنِ اجزاي بدن با اجزاي حجرالأسود لازم نيست همين اندازه که عرفاً محاذات صدق کند کافي است.
[81].آية الله اردبيلي: براي شروع کردن طواف از حجر الاسود، کافي است که طواف کنندهکمي پيش از آنکه به روبرويحجر الاسود برسد، نيت کند که از همان جا که طواف واقعاً واجب است نزد خداوند محسوب شود. همين قصد اجمالي کافي است و يقين به محاذات خارجي لازم نيست.
[82]. آية الله خامنه اي: و مانعي ندارد از باب احتياط اندکي زودتر وارد مسير طواف شودبا اين نيت که طواف او از مقابل حجرالاسود باشد. (مناسک حج دستنويس، م198)
[83].آية الله اردبيلي، آية الله زنجاني: حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[84]. آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله 575 گذشت.
آية الله خامنه اي: و البته مي تواند اندکي بيش از اين مقدار با نيت احتياط طي نمايد تا يقين حاصل کند که در همان نقطه آغاز طواف را پايان داده است. (مناسک حج، م270)
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي اقوي شروع به طواف است از جزء اوّل حَجَر.
آية الله مکارم: اين دقت ها لازم نيست و محاذات عرفيه با حجرالأسود کافي است.
نظريه ساير آيات عظام در مسأله 575 گذشت.
[85]. آية الله خامنه اي:يعني لازم نيست که در هر دور مقابل حجرالأسود بايستد. (مناسک حج، م270 و 271)
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: يعني توقف لازم نيست.
[86]. آية الله بهجت: به حسب شرايط مختلف بايد ملاحظه تکليف و وضع و ثبوت هر يک بشود.
[87].آية الله اردبيلي: هرگاه طواف کننده در هر دور از طواف بدون توقّف و جلو و عقب رفتن، از مقابل حجرالاسود عبور کند و در دور پاياني نيز با همان قصدي که هنگام شروع طواف گفته شد از روبروي حجرالاسود بگذرد، در واقع پايان همه دورهاي طواف و نيز پايان طوافش حجرالاسود بوده و کافي است.
آية الله بهجت: و اين از حيث مطاف کافي است و از حيث طائف در ابتدا کافي است محاذاتِ معظمِ بدنِ شخص، و تمام بدن محاذات آن احوط است و همچنين در ختم محاذات معظم بدن يا تمام بدن با بعضي از حجر، با رعايت وصول به موضع ابتدا موافق احتياط است. (مناسک شيخ، ص39).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: و در شوط آخر احتياطاً قدري از حجر بگذرد و زيادي را مقدمه علميه محسوب دارد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 577 مراجعه شود.
[88].آية الله زنجاني: در حال طواف، لازم نيست روي طواف کننده به طرف جلو و شانه چپ او به سمت خانه کعبه باشد، بنابراين طواف کننده مي تواند در حالي که رويش به سوي کعبه است طواف کند، بلکه اگر همان مسير طواف را عقب عقب برود يا گاهي پشت او به کعبه شود طوافش صحيح است ولي بايد در هر حال از حجرالاسود به سمت در خانه طواف نمايد؛ پس اگر ناتواني را که طواف مي دهند در همان مسير طواف دهند کافي است، هر چند شانه راستش به طرف کعبه باشد.
[89]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: خانه خدا در جميع احوالِ طواف، بايد در طرف چپ قرار گيرد. پس اگر مقداري اين چنين نبود، آن مقدار، از طواف شمرده نمي شود. آية الله تبريزي در ادامه مي فرمايند: و ميزان در قرار دادن کعبه در طرف چپ، صدق عرفي است و بهتر اين است که دقت شود بهخصوص در دو دهانه حجر اسماعيل و در نبش هاي خانه خدا که در اينجاها بايد مواظب بود که به چپ يا راست منحرف نگردد.
آية الله سبحاني: چنين حالتي که لازمه طبيعت طواف است اشکالي ندارد فقط بايد مواظب باشد پشت به کعبه يا رو به کعبه نشود.
آية الله سيستاني: خانه بايد در همه حالات طواف در طرف چپ باشد، پس اگر رو به آن کند براي بوسيدن و مانند آن يا فشار جمعيت او را ناچار به پشت کردن يا رو کردن به آن کند، آن مقدار از طواف شمرده نمي شود ولي معيار صدق عرفي است و لازم نيست در دو دهانه حجر اسماعيل و در نبش هاي خانه بدن را منحرف سازد.
آية الله مکارم: بهتر است بهجاي اين گونه کارهاي غير متعارف، مانند همه مسلمين طواف کند و حضور قلب داشته باشد و با خداوند راز و نياز کند.
[90]. نظريه آيات عظام در اين مسأله، در مسأله قبل گذشت.
[91].آية الله زنجاني: اگر با اراده خودش قدم بر مي دارد طوافش صحيح است.
[92]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: باطل نيست.
آية الله خامنه اي: اگر با اختيار خود مي رود ولي در اثر فشار جمعيت ممکن است گاهي به جلو يا به اين طرف و آن طرف برود مانعي ندارد ولي اگر ديگري او را ببرد بهطوري که اراده از او سلب گردد اشکال دارد. (استفتاء)
آية الله مکارم: اين طواف باطل نيست. و در بسياري از مواقع ازدحام طواف ظاهراً اختيار سلب مي شود و چون از اول مختاراً اين راه را انتخاب مي کند منافات با اختيار ندارد، اما کارهاي افراد نادان بسيار بد و زننده است.
[93]. آية الله فاضل: و خلاف تقيه نباشد و موجب...
[94]. آية الله فاضل: احتياط در ترک آن است.
آية الله مکارم: اين کار لزومي ندارد.
[95]. آية الله زنجاني:چنانچه در حاشيه مسأله 580 گفته شد، طواف در تمام اين صورت ها صحيح است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: و اگر نتواند در اثر ازدحام برگردد و جبران کند مي تواند تا حجرالأسود بدون قصد طواف برود و از آنجا شوط را کاملاً اعاده نمايد.
[96].آية الله زنجاني: اگر با اراده خودش قدم برمي دارد طوافش صحيح است وگرنه بايد آن را تدارککند.
[97]. آيةالله بهجت:البته با ملاحظه اينکه بردن غير از سلب اختيار است. (مناسک، س95).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: مجرّدِ بردن جمعيت موجب بطلان نمي شود مادامي که ساير شرايط موجود باشد.
آية الله سيستاني: اگر به طور کلّي اختيار از او سلب شده باشد و در اين صورت اگر بتواند آن مقدار را جبران نمايد و اگر نتوانست همان گونه که در مسأله قبل گفته شد عمل کند و شوط را از سر بگيرد.
آية الله مکارم: هرگاه با توجه به اين امر و با اختيار خود وارد طواف شود و او را ببرند ضرري ندارد.
[98].آية الله زنجاني: لکن در اين صورت تا مي تواند بايد خود طواف کننده اين وسائل را حرکت بدهد و کسي که پياده طواف مي کند در حال اختيار بايد ايستاده طواف کند.
[99].آية الله زنجاني: آن شوط باطل است و بايد آن شوط را اعاده کند و منظور از ابطال عمدي و سهوي در دو مسأله بعد نيز ابطال شوط است.
[100].آية الله اردبيلي: در مسأله بعدي حکم آن ذکر مي شود.
[101]. آية الله بهجت: بايد آن دور اعاده شود در صورتي که در ابتداي طواف، نيت طواف بر بيت محض نکرده باشد والاّ اعاده اصل طواف موافق احتياط است؛ اگرچه عملاً در يک شوط اختصار نمايد. (مناسک شيخ، ص41).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بايد آن دور اعاده شود.
آية الله خامنه اي: اگر از داخل حِجر اسماعيل7 طواف کند و يا از روي ديوار آن بگذرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده کند، و اگر در يکي از دورهاي طواف از داخل حجر بگذرد، فقط همان دور باطل است. (مناسک حج، م274)
آيات عظام زنجاني، صافي، گلپايگاني: بايد آن دور را اعاده نمايد و احوط اعاده کل طواف است بعد از اتمام آن.
آية الله سبحاني: اگر سهواً و يا از روي جهل به حکم شرعي برخي از دورها را از داخل حجر اسماعيل انجام دهد دو صورت دارد. الف) اگر در همان اثناي طواف متوجه شد بايد شوط و يا اشواطي را که به طور غير صحيح انجام داده تصحيح کند و يا اعاده نمايد تصحيح نسبت به
اولين دوري که وارد حجر شده و اعاده نسبت به دورهاي بعدي و شيوه تصحيح در ذيل مسأله 585 بيان شد. ب) اگر پس از پايان يافتن عمل طواف متوجه شود در صورتي که ورود به حجر در شوط هفتم رخ داده باشد شيوه تدارک به همان نحو است که گفته شد و اگر شوط آخر درست انجام شد و شوط هاي قبلي اشتباه انجام شده در اين صورت نماز طواف را بخواند و با صدق به هم خوردن موالات عرفي طواف ديگري به نيت اعم از اتمام (تصحيح) و اعاده انجام دهد و نماز طواف را به جا آورد.آية الله فاضل: اظهر اين است که آن شوط را اعاده نمايد.
آية الله مکارم: فقط آن دور باطل مي شود و چون برگشتن غالباً مشکل است مي تواند همراه جمعيت برود و نزد حجر الأسود نيت کند و ادامهبدهد.
آية الله نوري: آن مقدار از شوط را که حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نکرده است اعاده کند، چنان که اگر کسي از روي ديوار حجر اسماعيل رفته باشد بايد شوط را اعاده نمايد.
[102]. آية الله اردبيلي: اگر کسي به علّت ندانستن مسأله در برخي از شوط هاي طواف به دور حجر اسماعيل7نگرديد و وارد حجر شد، بايد تمام آن دور را از سر بگيرد و طواف را کامل کند و نماز بخواند و اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، هرچند مطابق با احتياط استحبابي است. ولي اگر از روي اشتباه و فراموشي وارد حجر شود، هرگاه برگردد و از همان جايي که وارد شده، طواف را ادامه دهد، کافي است و اعاده تمام آن دور و نيز اعاده تمام طواف لازم نيست.
[103].آية الله زنجاني: بايد احتياطاً آن دور را از سربگيرد و بعد از اتمام طواف و خواندن نماز، طواف و نماز آن را اعاده کند.
[104].آية الله اردبيلي: با در نظر گرفتن تفصيل مذکور در حاشيه آن.
[105]. آية الله بهجت: اعاده همان جزء از طواف، که به بالارفتن بر ديوار حجر باطل شده است، لازم مي باشد. (مناسک شيخ، ص42).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در حکم رفتن در حجر است، بالا رفتن بر ديوار حجر، بنابر احتياط.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله مکارم: اگر همان مقدار را اعاده کند کافي است.
[106]. آية الله خويي: به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.
آية الله فاضل: ولي چنانچه ضرورت عرفي اقتضا کند، طواف در خارج از محدوده، با رعايت الأقرب فالأقرب صحيح است.
آية الله مکارم: رعايت اين شرط لازم نيست ولي بهتر است.
آية الله نوري: اقوي اين است که در طواف، همين قدر که «طواف دور خانه خدا» صدق کند کافي است و مراعات اينکه طواف بين خانه خدا و مقام ابراهيم7 است لازم نيست و مستحب است. (مناسک، مسأله 172).
[107]. آية الله اردبيلي:لازم نيست طواف در حد فاصل ميان خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم7که تقريباً 26/5 ذراع است انجام شود، بلکه در خارج از اين حد نيز ولو در غير حال اضطرار در صورتي که متصل به جمعيت طواف کننده باشد، مي تواند طواف کند و لازم نيست براي مراعات طواف بين کعبه و مقام ابراهيم7، طواف را به تأخير اندازد، هرچند مراعات حد مذکور اولي و احوط است؛ و با اين تفصيل، حکم مسائل بعدي نيز روشن مي شود.
[108].آية الله زنجاني: يعني در همه اطراف کعبه، مقدار محلّي که در شرايط عادي مي توان در آن طواف کرد، همين مقدار است؛ بنابراين در سمت ديوار حجر، محدوده طواف از بيرون ديوار حجر محاسبه مي گردد نه از خانه کعبه، و کسي که نمي تواند و يا براي او مشقت شديد دارد که در محدوده، طواف کند، نايب مي گيرد و اگر از آن هم معذور است مي تواند در فاصله دورتر طواف کند و رعايت الاقرب فالاقرب لازم نيست؛ ولي در ايامي از سال ـ مانند ايام شلوغ حج و ماه رمضان ـ که محدوده مقام با ازدحام جمعيت روبروست و طواف کردن در اين محدوده، در شب و روز براي معمول مردم، مشقت شديد دارد، طواف در فاصله دورتر صحيح است، هر چند براي شخص او طواف کردن در محدوده، مشقت نداشته باشد و فرقي بين طواف عمره و حج، و يا طواف واجب و مستحب نيست و احکام چند مسأله بعد، مربوط به شرايط عادي است که محدوده طواف، توسعه ندارد.
[109]. آية الله بهجت: از خانه تا سنگِ مخصوص است نه بنا، و موضع معروف به «شاذروان» داخل بيت است از جميع جوانب عليالأحوط. (مناسک شيخ، ص41).
[110]. آية الله بهجت: ليکن ظاهر اين است که طواف در دورتر از اين مسافت ـ بيست و شش ذراع و نيم ـ نيز کافي باشد براي کساني که در اين مسافت نتوانند طواف کنند يا طواف در آن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمکن متعين است و با تحري اوقات خلوت نسبي و عدم تمکن از طواف در حد لازم، اقرب جواز طواف از اقرب به حد است با رعايت اختلاف اطراف در مانع. (مناسک، مسأله 306) و از اينجا حکم چهار مسأله بعدي معلوم مي شود.
آية الله تبريزي: در صورت امکان بنابر احتياط طواف بايد در محدوده فاصله بين کعبه و مقام ابراهيم7 باشد ولي در موارد ازدحام طواف در خارج اين محدوده هم کافي است.
آية الله خامنه اي: بنابر مشهور، طواف بايد در فاصله ميان کعبه و مقام ابراهيم7 و در جهت هاي ديگر نيز در همين فاصله انجام شود، اما اقوي آن است که طواف کردن در اين فاصله شرط نيست و مي تواند در خارج از اين فاصله و در ساير بخش هاي مسجدالحرام نيز طواف را به جا آورد، بهويژه هنگامي که ازدحام شديد مانع از طواف در آن فاصله باشد، البته بهتر آن است که در صورت عدم ازدحام، در فاصله مذکور طواف کند. (مناسک حج، ص103، ششم) و از اين مسأله حکم مسائل بعد نيز روشن مي شود.
آية الله خويي: و ليکن ظاهر اين است که طواف در دورتر از اين مسافت بيست و شش ذراع و نيم نيز کافي باشد؛ خصوصاً براي کساني که در اين مسافت نتوانند طواف کنند يا طواف درآن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمکن بهتر است و از اين مسأله حکم چهار مسأله بعد هم معلوم مي شود. (مناسک، مسأله 306).
آية الله سبحاني: يعني در شعاع 12 متر.
آية الله سيستاني: ولي بعيد نيست که در بيش از مقدار ذکر شده هم ـ هرچند که کراهت دارد ـ طواف جايز باشد؛ خصوصاً براي کسي که در فاصله ذکر شده توانايي طواف را ندارد يا موجب حرج و مشقت زياد براي او مي شود و در صورت توانايي رعايت احتياط اولي است و از اينجا حکم مسائل بعد نيز روشن مي شود. (مناسک، مسأله 303).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: تا جايي که جمعيت طواف کننده متّصل به يکديگر مشغول طوافند، طواف در آن حدّ صحيح و مجزي است ومع ذلک اولي رعايت حدّ است با امکان، ]و از اينجا حکم چهار مسأله بعد روشن مي شود[. (آراءالمراجع، ص320).
آية الله مکارم: رعايت اين امر خوب است ولي لازم نيست. و در همين جا حکم چهار مسأله بعد روشن مي شود.
[111].آية الله زنجاني: يعني تمام اشواط طواف را پشت مقام ابراهيم طواف کند.
[112]. آية الله تبريزي: اگر ازدحام بوده و طواف در فاصله بين کعبه و مقام ابراهيم7 ميسور نبود، طوافي که انجام داده صحيح است و اعاده ندارد، و از اينجا حکم سه مسأله بعد هم معلوم مي شود.
آية الله خويي، آية الله مکارم: صحيح است و باطل نيست و مانند اين حکم است مسأله 594 و 595 و 596.
آية الله سبحاني: اگر به جهت ازدحام، طواف در فاصله ياد شده موجب حرج و مشقت باشد، طواف در خارج محدوده با ملاحظه الاقرب فالاقرب صحيح است (کتاب الحج، ج 4، ص 109).
[113]. آية الله زنجاني: آن مقدار که از مطاف خارج بوده و بعد از آن تا در شوط بعد به همان مکاني که از مطاف خارج شده برسد، باطل است، بنابراين اگر اين اشکال در شوط هفتم پيش آمده بايد از جايي که از مطاف خارج شده تا حجرالاسود را اعاده کند و اگر در يکي از اشواط قبل رخ داده بايد يک دور کامل ديگر بزند تا طوافش تکميل شود؛ و در هر حال، اعاده همان جزء کفايت نمي کند.
آية الله مکارم: مانند مسأله 592 است.
[114]. آيات عظام زنجاني، سبحاني، صافي، گلپايگاني: در طرف حجر فاصله از ديوار حجر محاسبه مي شود.
آية الله فاضل: ظاهر آن است که در طرف حجر اسماعيل7 مقدار محل طواف ضيق نمي شود و از حجر به مقدار بيست و شش ذراع و نيم عنوان مطاف را دارد، ليکن رعايت احتياط؛ يعني طواف در مقدار شش ذراع و نيم نيکو است. (مناسک، مسأله 416).
[115]. آية الله مکارم: مانند مسأله 592 است.
[116]. آيات عظام زنجاني، سبحاني، صافي، گلپايگاني: به حاشيه مسأله 595 مراجعه شود.
[117]. آية الله فاضل: ظاهر آن است که طوافش صحيح است. (مناسک، مسأله 417).
[118]. آية الله زنجاني: به اين معني که اگر از روي شاذروان طواف کند، آن مقدار از طوافش باطل است، و بايد مطابق حاشيه مسأله 594 طوافش را تکميل کند و همچنين است حکم مسأله بعد.
[119]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: و احتياط اين است که آن مقدار را تدارک نموده و طواف خود را تمام، سپس طواف را اعاده نمايد.
آية الله سبحاني: بايد آن مقدار را اعاده کند و چه بهتر که پس از اتمام طواف و خواندن نماز آن را نيز اعاده نمايد.
آية الله صافي: حکم راه رفتن روي ديوار حجر را دارد که حکم آن گذشت.
آية الله مکارم: امروز شاذروان طوري ساخته شده که عملاً طواف روي آن ممکن نيست.
[120]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: احوط آن است که در اثناي طواف دست خود را دراز نکند از طرف شاذروان به ديوار خانه به جهت استلام ارکان يا غير آن و همچنين دست بر روي ديوار حجر نگذارد. (مناسک شيخ، ص42).
[121].آية الله زنجاني: بلکه طواف کردن در حال بوسيدن کعبه نيز جايز است، گرچه...
[122]. آيات عظام صافي، فاضل، گلپايگاني، نوري: بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده کند.
[123]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: به ذيل مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده کند.
آية الله نوري: جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده نمايد.
[124]. نظريه آيات عظام، غير از آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارمکه موافق متن هستند در اين مسأله، مثل مسأله قبل است.
[125]. آية الله تبريزي:بنابر احتياط اصل طواف باطل است.
آية الله خويي: با فرض تحقّق قصد قربت طواف او صحيح است.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط در هر حال طوافش باطل است. (مناسک عربي، ص 112).
[126].آية الله زنجاني: ولي در صورتي که به خاطر ندانستن حکم يا سهو و غفلت، قصد طواف کمتر يا بيشتر از هفت دور داشته باشد، چنانچه عملاً به هفت دور، ختم نمايد، طوافش صحيح است.
[127]. آية الله اردبيلي: در جهل به حکم و سهو و نسيان اگر قصدش به جا آوردن وظيفه واقعي باشد ولي از باب خطا در تطبيق مثلاً شش دور يا هشت دور را نيت بکند در حالي که عملاً هفت دور طواف کند، طوافش صحيح است.
آية الله بهجت: اشکال ندارد اگر به هفت دور تمام کند.
آيات عظام تبريزي، سيستاني، فاضل: در صورت ندانستن مسأله و در صورت سهو و غفلت، چنانچه به هفت دور تمام کند، اعاده طواف لازم نيست گرچه احتياط مستحب اعاده آن است.
آية الله خويي: نظرشان به دست نيامد.
آية الله سبحاني: اگر از روي سهو و غفلت و يا عدم آگاهي از حکم شرع با چنين قصدي وارد طواف شود اگر در دور هفتم ختم کند طواف او صحيح است و اگر در کمتر از هفت دور طواف کند و تا موالات به هم نخورده متوجه شود و آن را تکميل کند طواف او نيز صحيح است و الا احتياطاً طواف قبل را تکميل کند و نماز آن را بخواند سپس طواف و نماز را اعاده کند و مي تواند يک طواف به نيت اعم از اتمام و تمام به جا آورد و بعيد نيست که در صورت فوت موالات اعاده مطلقا کافي باشد و اگر در بالاتر از هفت شوط به پايان برساند طواف او نيز صحيح است و مضر نيست مشروط بر اينکه از نخست تصميم به اطاعت امر الهي داشته باشد و تصور مي کرد که کاهش و افزايش مضر نيست.
[128].آية الله زنجاني: از روي علم و عمد...
[129]. آيةالله تبريزي:بنابراحتياط اصل طواف باطل مي شود، اگر از روي علم و عمد، قصد زيادتر آوردن يا کمتر آوردن را کرده باشد.
آية الله خويي: اگر قصد قربت مختل شود اصل طواف اشکال پيدا مي کند.
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل، نوري: بنابر احتياط اصل طواف باطل مي شود.
آية الله مکارم: احتياط آن است که طواف را به نيت صحيح تمام کرده و بعد اعاده کند.
[130].آية الله اردبيلي: مگر آنکه به جهت خطاي در تطبيق باشد که حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[131].آية الله زنجاني: و يا در کمتر از هفت شوط، طواف را رها کند به نحوي که موالات اجزاء سابق از بين برود اصل طواف، باطل مي شود؛ و اگر عدول از قصد هفت شوط، از روي سهو يا جهل باشد آنچه با اين نيت، انجام داده صحيح است، مگر بيشتر از هفت شوط طواف کرده باشد.
[132]. آية الله بهجت: آنچه که مصادف با نيت زياده بوده است، باطل مي باشد. (مستفاد از مناسک شيخ، ص43).
نظريه آية الله گلپايگاني در مسأله قبل گذشت.
آية الله سبحاني: و اگر از روي غفلت و سهو و يا عدم آگاهي از حکم شرعي باشد حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[133]. آية الله سبحاني، آية الله فاضل: هفت دور واجب است.
[134].آية الله زنجاني: اگر به قصد هفت شوط، مشغول طواف شده و از روي علم و عمد، از طواف واجب کم کند بايد قبل از فوت موالات، آن را اتمام کند و اگر نکند طوافش باطل مي شود.
[135]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه طواف کننده پيش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر طواف کننده در طواف واجب بي دليل طواف خود را قطع کرد به اين معني که از مطاف خارج شود و مشغول به کاري شود که عرفاً صدق کند طوافش را قطع کرده است پس اگر قبل از تمام نمودن شوط چهارم باشد، طواف باطل است و بايد آن را دوباره انجام دهد و اگر بعد از آن باشد، احتياط واجب اين است که آن را تمام کند و دوباره انجام دهد. مگر اينکه فوت موالات شود که مي تواند از سر بگيرد.(مناسک، مسأله 308).
[136].آية الله اردبيلي:چنانچه طواف کننده از مطاف خارج نشده باشد و موالات نيز به هم نخورده باشد، بايد طواف را تکميل کند و طوافش صحيح است؛ و اگر از مطاف خارج شده و مشغول کاري شده باشد که عرفاً بگويند طواف را قطع کرده، چنانچه پيش از اتمام شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد آن را از سر بگيرد، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، احتياطاً بايد يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد مگر اينکه موالات به هم بخورد که در اين صورت بايد آن را از سر بگيرد.
[137]. آية الله مکارم: اگر قبل از فوت موالات اتمام کند صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر موالات بهم نخورده آن را تمام کند و اگر موالات بهم خورده است طواف را تمام کند و نماز به جا آورد سپس طواف را از سر بگيرد و نماز آن را نيز بخواند و اگر هيچ کدام را انجام ندهد بسان کسي خواهد بود که عمداً طواف را که رکن است را ترککرده باشد.
[138]. آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: بلکه بنابر اظهر. (مناسک، مسأله 315).
[139]. آية الله بهجت، بايد اعاده کند در هر دو صورت.
آية الله زنجاني: جهل به مسأله، حکم سهو را دارد و حکم آن در مسأله 608 خواهد آمد.
[140]. آيات عظام زنجاني، مکارم:يا فاصله زيادي بدهد.
آية الله سبحاني: حکم آن در مسأله 606 گذشت.
[141]. آية الله بهجت: اگر سهواً از طواف کم کرده پس تمام کردن آن در صورت تجاوز از نصف؛ يعني با تمام شدن چهار شوط عليالأحوط، و از سرگرفتن آن در صورت عدم، خالي از وجه نيست. (مناسک شيخ، ص42).
آية الله تبريزي: نظرشان عيناً مانند آية الله خويي در حکم ذيل است، الاّ اينکه معظم لّه در مقدار فراموش شده که اگر بيش از يک و کمتر از چهار باشد بهجاي عبارت: «بايستي برگشته» مي فرمايند: بنابر احتياط بايستي برگشته و کمبود را شخصاً به جا آورد و پس از به جا آوردن، کمبود طواف را اعاده نمايد و همچنين اگر مقدار فراموش شده چهار يا بيش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است.
آية الله خويي: هرگاه مقداري از طواف را سهواً کم کند، اگر پيش از فوت موالات يادش آمد و از مطاف بيرون نرفته باشد کمبود را به جا آورد و طوافش صحيح خواهد بود و چنانچه پس از فوت موالات يا بيرون رفتن از مطاف يادش بيايد و مقدار فراموش شده يک شوط باشد يک شوط را به جا آورد و طوافش صحيح است و چنانچه شخصاً نتواند کمبود را انجام دهد، بايد ديگري را نايب بگيرد که آن شوط را به جا آورد و چنانچه مقدار فراموش شده بيش از يک و کمتر از چهار شوط باشد بايستي برگشته و کمبود را شخصاً بهجاآورد و بهتر اين است که پس از به جا آوردن کمبود طواف را اعاده نمايد و اگر مقدار فراموش شده چهار يا بيش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است. (مناسک، مسأله 316).
آية الله زنجاني: اگر سهواً يا به خاطر ندانستن مسأله، مقداري از طواف را ترککند يا آن را به شکل باطل انجام دهد هر وقت متذکر شود طواف را تکميل مي کند، هر چند از نصف طواف نگذشته باشد يا موالات از بين رفته باشد.
آية الله سبحاني: اگر از روي غفلت و فراموشي کمتر از هفت مرتبه کعبه را دور بزند اگر پيش از آنکه موالات بهم بخورد به خاطر بياورد بايد باقيمانده را به جا آورد و اگر پس از بهم خوردن موالات توجه کند هرگاه آنچه آورده کمتر از سه و نيم شوط باشد طواف را از سربگيرد و اگر بيش از آن باشد باقيمانده را به جا آورد و بهتر است علاوه بر آن طواف و نماز آن را اعاده کند.
آيةالله سيستاني: در صورتي که از روي اشتباه يا فراموشي، بعضي از شوط هاي طواف يا
قسمتي از يک شوط را انجام نداده باشد، پس اگر پيش از فوت موالات عرفي به يادش آمد، باقيمانده آن را به جا آورد و طواف صحيح است و اگر پس از آن باشد، در صورتي که مقدار فراموش شده، يک يا دو يا سه شوط باشد، آن را به جا آورد و طواف باز هم صحيح است... و در صورتي که مقدار فراموش شده بيش از سه شوط باشد، بنابر احتياط واجب باقيمانده را بهجاآورد و طواف را اعاده کند. (مناسک، مسأله 313).آية الله مکارم: يعني چهار دور کامل انجام داده باشد.
[142]. آيةالله صافي، آيةالله گلپايگاني: اگر چهار دور تمام شده باشد لازم است طواف را تمام کند و اگر کمتر از نصف باشد اعاده نمايد و در فاصله بين 5/3 تا چهار دور احتياط در تکميل اشواط و اعاده است.
[143]. آية الله اردبيلي:بلکه حتي در صورت فوت موالات نيز وظيفه اش اتمام است و احتياط لازم نيست.
آية الله مکارم: اين شرط زايد است.
[144].آية الله فاضل: اولي و احوط اين است.
آية الله مکارم: و اتمام لازم نيست بايد اعاده کند.
[145]. آية الله اردبيلي:چنانچه موالات به هم نخورده، آن را اتمام کند وگرنه احتياطاً يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله مکارم: مانند مسأله سابق است.
[146]. نظريه ساير آيات عظامدر مسأله قبل گذشت.
[147]. آية الله بهجت: و اگر متذکر نشود مگر بعد از مراجعت به وطن خود، پس نايب مي گيرد. (مناسک شيخ، ص42).
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، فاضل، گلپايگاني: بايد برگردد.
آية الله خامنه اي: بايد برگردد. (مناسک حج، م283 و 284)
آية الله سبحاني: اگر نصف طواف را انجام نداده بايد طواف را اعاده کند و اگر نيمه اول آن را انجام داده بنا بر احتياط اتمام و اعاده کند و اگر خود نمي تواند نايب بگيرد و علاوه بر نماز طواف نائب، خودش نيز هر کجا هست نماز طواف را بخواند.
آية الله سيستاني: اگر نتواند باقيمانده را خود به جا آورد، اگر چه به اين علت باشد که پس از رجوع به وطن يادش آمده ديگري را نايب خود قرار دهد و به هر حال نماز طواف را بايد خودش هر جا هست بعد از طواف نايب بخواند.
[148]. آية الله سبحاني: اگر بتواند بايد برگردد و بعد از اتمام طواف نماز بخواند و احتياطاً طواف را اعاده نمايد و در غير اين صورت براي طواف نايب بگيرد او نيز علاوه بر اتمام طواف و انجام نماز مجدداَ طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و در اين صورت نيز بنابر احتياط واجب هدي بفرستد و احوط آن است که شتر باشد (مناسک فارسي، مسأله 104).
آية الله مکارم: و احتياط آن است يک گوسفند در مکه قرباني کند و اگر نتوانست در شهر خودش قرباني کند.
[149]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط واجب سبب بطلان طواف مي شود.
[150].آية الله زنجاني: خواه طواف دوم، واجب باشد يا مستحب، و اين کار، طواف را باطل مي کند، ولي اعاده احتياطي طواف، قران نيست و مبطل طواف نيز نمي باشد.
[151]. آية الله اردبيلي: اگر طواف دوم تمام نشود، قران محقق نمي شود ولي چنانچه با توجه به عدم جواز قران آن را قصد کرده بوده، قصد قربت محقق نشده و بنابر احتياط واجب بايد طواف را اعاده کند.
آية الله بهجت: اگر طواف ديگر را به آخر نرساند، نه زيادي در طواف است و نه قران. (مناسک، مسأله 317).
آية الله تبريزي: اگر قصد جزئيت زيادي را براي طواف ديگر بنمايد و اتفاقاً نتواند طواف ديگر را
به آخر برساند، در اين صورت نه زيادي است و نه قران، ولي گاهي طواف در اين صورت بهجهت عدم تحقق قصد قربت باطل مي شود و آن در صورتي است که مکلف هنگام شروع به طواف يا در اثناي آن، با اينکه مي داند قران حرام و مبطل طواف است آن را قصد نمايد که قصد قربت با قصد حرام جمع نمي شود، هر چند از باب اتفاق آن حرام انجام نشود. (مناسک، مسأله 317).آية الله خويي، آية الله زنجاني: اگر طواف دوّم کمتر از هفت شوط باشد داخل در قران نيست، بلي اگر از ابتدا قصد هفت شوط دارد و مي داند قران مبطل است ديگر قصد قربت در طواف اوّل از او متمشي نمي شود. (مناسک، قبل از مسأله 318).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر طواف دوم را تمام نکند قران نيست ولي اگر قصد قران را داشته باشد با علم به اينکه مبطل است قصد قربت محقّق نمي شود و طواف باطل است.
آية الله مکارم: ولي طواف اول باطل نيست.
نظريه ساير آيات عظام در مسأله 609 و 610 گذشت.
[152]. آية الله گلپايگاني:بنابر احتياط واجب سبب بطلان طواف مي شود، چه از اول اين قصد را داشته باشد و يا در بين آن و يا آخر آن.
[153].آية الله زنجاني: اگر از ابتدا يا اثناء قصد زياد کردن طواف کامل ديگري بنمايد هر چه با اين قصد طواف کند باطل است. و اگر بعد از تمام شدن...
[154]. آية الله بهجت،کلام ايشان مطلق است و تفاوتي بين اينکه از ابتدا قصد اضافه کردن را داشته باشد يا در اثناء، نگذاشته اند. (مناسک، ص 114).
آية الله سيستاني: اگر از ابتدا قصد قران داشته باشد باطل است.
[155].آية الله زنجاني: مگر آنکه اين کار باعث فوت موالات بين طواف واجب و نمازش شود.
[156]. آية الله اردبيلي: اگر طواف دوم را تکميل کند، طواف اول باطل است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه در فرض اتيان به طواف کامل، اظهر بطلان طواف اوّل است مطلقاً. (مناسک، قبل از مسأله 318).
آية الله سبحاني: اگر از اول و يا در اثناء يا در پايان طواف در اين تصميم عامد باشد طواف باطل است ولي نماز آن را احتياطاً بخواند لکن بايد بعد از فوت موالات طواف و نماز آن را اعاده کند و در هر صورت اکتفاء به طواف اولي نکند.
آية الله سيستاني: اگر طواف دوم را تمام کند طواف اوّل باطل است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط آن است که نماز طواف را بخواند و بعد اصل طواف و نماز آن را اعاده کند.
[157]. آيات عظام اردبيلي، زنجاني: واجب است که...
آية الله سبحاني: بنابر احتياط واجب آن را به هفت دور برساند و بعد از اتمام، دو رکعت نماز به عنوان طواف واجب و بعد از سعي دو رکعت هم براي طواف مستحب به جا آورد. نيت هفت دور دوم فقط به قصد قربت و مطلوبيت باشد نه واجب و نه مستحب اگر چه ظاهر اين است که هفت دور دوم طواف واجب محسوب مي شود و نماز آن بعد از طواف است و هفت دور اول مستحب و نماز آن بعد از سعي.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اين احتياط مستحب است. (مناسک، ص 70، مسأله 103).
[158]. از اينجا تا آخر مسأله در مناسک آية الله خويي مذکور نيست.
[159]. آية الله بهجت: احتياط در اين است که دو رکعت فريضه قبل از سعي بهجاي آورد و دو رکعت نافله را مي تواند بعد از سعي بهجاي آورد. (مناسک، مسأله 318).
آية الله سيستاني: اگر از روي اشتباه چيزي بر شوط هاي طواف خود بيافزايد، پس اگر بعد از رسيدن به رکن عراقي يادش آمد، مقدار افزوده را تا يک طواف کامل به اتمام برساند و احتياط واجب اين است که طواف دوّم را در اين هنگام بهقصد قربت بدون اينکه واجب يا مستحب بودن آن را قصد کند به اتمام برساند، و پس از آن چهار رکعت نماز بخواند و احتياط مستحب اين است که بين آنها فاصله اي بيندازد؛ به اين معنا که دو رکعت قبل از سعي جهت طواف واجب به جا آورد و دو رکعت پس از سعي جهت طواف مستحبي به جا آورد. و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر پيش از رسيدن به رکن عراقي يادش بيايد. (مناسک، مسأله 314).
آية الله فاضل: و احتياط مستحب آن است که دو رکعت نماز بعد از سعي براي غير فريضه انجام دهد.
[160]. آية الله بهجت: احوط عدم قطع طواف واجب است؛ يعني ترک بقيه آن، بهنحويکه موالات عرفيه فوت شود بدون عذر و به مجرّد خواهش نفس. (مناسک شيخ، ص44).
آية الله خويي: قطع طواف و سعي جايز نيست. (استفتاءات).
آية الله زنجاني: قطع عمديطواف واجب در غير موارد خاصه، جايز نيست؛ و مراد از قطع در اين مسأله و اکثر مسائل بعدي اين است که طواف کننده با ايجاد فاصله يا انجام فعل کثير، موالات عرفيه بين اشواط را از بين ببرد. موارد خاصه عبارتند از: استراحت، وضو و غسل و تيمم، آب کشيدن بدن يا لباس، تنگي وقت نماز واجب يا نماز وتر يا نماز جماعت، رسيدن به نماز اول وقت، برآوردن احتياج ديگري، بيماري، عيادت بيمار، و هر کاري که مطلوب شارع مقدس است و وقت آن مي گذرد مانند تطهير مسجد و تشييع جنازه مؤمن. در تمام مواردي که طواف را رها مي کند اگر موالات از بين نرفته بايد آن را تکميل کند و اگر از بين رفته به حکم قطع طواف که در مسائل بعدي مي آيد رفتار نمايد.
آية الله سبحاني: قطع طواف واجب بدون عذر جايز نيست (کتاب الحج، ج 4، ص 148).
آية الله سيستاني: قطع طواف واجب براي کاري ضروري بلکه بنابر اظهر قطع آن مطلقاً گرچه براي کاري يا ضرورتي نباشد جايز است. (مناسک، مسأله 307).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف واجب را نبايد بدون عذر قطع کند. (آداب و احکام حج، مسأله 589)
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب قطع نکند.
[161]. آية الله خامنه اي:قطع طواف مستحبي و حتي طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است که طواف واجب را به اندازه اي که عرفاً موالات از ميان برود، قطع نکند. (مناسک حج، م269).
آية الله فاضل: احتياط مستحب آن است که قطع نکند، ولي چنانچه به هر جهت قطع کرد و از نو يک طواف کامل انجام داد، مجزي و صحيح است، هر چند موالات بههم نخورده، و فرقي نيست که دور دوم را مثلاً رها کند يا غير آن را.
[162].آية الله زنجاني: بايد طواف را از سر بگيرد و احتياط مستحب در آن است که اگر قطع بعد از نيمه شوط چهارم بوده، قبل از اعاده، طواف قبلي را تکميل کرده نماز آن را بخواند.
[163]. آية الله بهجت: احوط بلکه اقوي استيناف آن است هر چند که چهار شوط به جا آورده باشد. (مناسک شيخ، ص44).
آية الله تبريزي: هرگاه طواف کننده پيش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند. (مناسک، مسأله 310).
آية الله گلپايگاني: اقوي آن است که در اين صورت اگر چهار دور به جا آورده باشد، طواف را تمام کند و بعد احتياطاً اعاده کند. (احکام عمره، ص 62 و 63).
نظريه ساير آيات عظام در اين مسأله و مسأله بعد، در ذيل مسأله 606 گذشت.
[164]. آية الله سبحاني: اگر از نصف تجاوز کرده...
[165]. آية الله اردبيلي: و يا يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله فاضل: اعاده مستحب است، هرچند موالات عرفيه بههم نخورده باشد.
[166].آية الله اردبيلي: بدون عذر.
[167].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 606 مراجعه شود.
[168].آية الله زنجاني: قطع طواف واجب به جهت عذر چند صورت دارد: 1. قطع طواف به خاطر حدث اصغر يا اکبر(جنابت و حيض) حکم آن در حاشيه مسأله 549 گذشت؛ 2. قطع طواف براي عروض بيماري در اثناء طواف: اگر قبل از نصف (5/3 شوط) قطع کرد، بايد خودش و اگر نمي تواند نائبش آن را از سر بگيرد و اگر بعد از اتمام شوط چهارم قطع کرده بايد بدون تأخير براي تکميل طواف، نايب بگيرد و کافي است والاّ باطل مي شود و بايد آن را از سر بگيرد و اگر بين نيمه و پايان شوط چهارم بود بايد بدون تأخير براي تکميل آن نايب بگيرد و همچنين خودش و اگر نمي تواند نائبش يک طواف کامل به جا آورد؛ 3. قطع طواف براي استراحت يا تطهير بدن و لباس يا مسجد يا براي تنگي وقت نماز يا رسيدن به نماز اول وقت يا شرکت در نماز جماعت، در تمام اين موارد پس از رفع عذر طواف قبلي را هر چند کمتر از نصف باشد تکميل مي کند؛ 4. قطع طواف به جهت موانع خارجي مانند تشکيل صفوف جماعت و نظافت مسجد، حکم آن در حاشيه مسأله 646 خواهد آمد. در تمام صورت هاي چهارگانه اگر طواف را از سر بگيرد طوافش صحيح است.
[169]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
[170].آية الله سبحاني: اگر بعد از تمام شدن سه دور و نيم باشد، و بعد از تحصيل طهارت.
[171]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: پس اگر به نصف نرسيده اعاده کند و اگر در فاصله بين 5/3 و 4 بوده احتياط به اتمام و اعاده طواف است.
آية الله فاضل: اگر از نصف تجاوز نکرده عذر پيدا شد طواف را اعاده کند و اگر از نصف گذشته و دور چهارم را تمام نکرده است، احتياط آن است که طواف را تمام کند و اعاده نمايد و يا از نو يک طواف کامل انجام دهد.
[172].آية الله اردبيلي: وجهي براي اين احتياط وجود ندارد.
[173]. نظريه آيات عظام در بحث حدث اصغر و جنابت در مسأله 549 و 550 و راجع به حيض در مسأله 551 گذشت.
و امّا در مورد مرض:
آية الله بهجت: هرگاه طواف کننده به علّت عذر ناچار طواف خود را قطع نمود و از مطاف بيرون رفت، چنانچه قبل از تمامي شوط چهارم باشد طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه بعد از آن بوده، اگر قادر بر اتمام نباشد احوط آن است که صبر کند تا وقت آن طواف تنگ شود، اگر قادر نشد او را دوش مي گيرند و طواف مي دهند و اگر ممکن نباشد نايب از براي او مي گيرند در اتمام. (مناسک، مسأله 312).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين فرض اگر ناچار به قطع طواف شد و از مطاف خارج گرديد، چنانچه قبل از تمامي شوط چهارم باشد، طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه بعد از آن بوده، احتياط اين است که براي باقيمانده نايب بگيرد و شخصاً بعد از زوال عذر احتياطاً باقيمانده را به جا آورده و طواف را اعاده نمايد.
آية الله سبحاني: اگر بعد از تمام شدن نصف شوط چهارم بود....
آية الله سيستاني، نظريه ايشان مطابق با متن است ولي اضافه فرمودهاند: اين در طوافِ واجب بود و امّا در طواف مستحبي، از هرجا که قطع کند مادامي که موالات عرفي فوت نشده است مي تواند برگردد و تمام نمايد و همچنين در مورد عذر، علاوه بر مرض قضاي حاجتي براي خود يا برادر ديني ذکر فرموده اند.
[174]. آية الله سبحاني: و نايب يک طواف کامل به نيت اعم از اعاده و اتمام و يا به عنوان تکليف فعلي منوب عنه انجام دهد و نماز آن را بخواند و احتياطاً منوب عنه هم در هر کجا هست اگر امکان دارد نماز طواف را خودش نيز بخواند.
آية الله سيستاني: اگر قبل از تمام کردن شوط چهارم عاجز شود و نتوانند او را طواف دهند بايد نايب بگيرد که طواف را از اوّل به نيابت او انجام دهد و اگر بعد از تمام کردن شوط چهارم باشد، نايب در مقدار باقيمانده نيابت مي کند. (ملحق مناسک، س234).
آيةالله صافي، آيةالله گلپايگاني: و چون بعيد نيست گفته شود که: «طواف حکم نماز را دارد و تبعيض در اشواط آن در نيابت محتاج به دليل است» نايب همه طواف را انجام دهد. (آراءالمراجع، ص 249).
نظريه ساير آيات عظام در مورد نيابت در مسأله قبل گذشت.
[175].آية الله زنجاني: و پس از آن بدون تأخير، طواف را اتمام نمايد، هر چند قبل از شوط چهارم باشد.
[176]. آية الله خامنه اي:اگر طواف واجب را براي اقامه نماز واجب قطع کند، در صورتي که پس از انجام نيمي از طواف چنين کند، پس از نماز ادامه آن را انجام داده و هفت دور کامل مي کند، و اگر پيش از اتمام نصف طواف چنين کند، در صورتي که فاصله زيادي ايجاد شود، احوط آن است که طواف را از ابتدا انجام دهد، ولي اگر فاصله زياد حاصل نشده باشد، عدم وجوب رعايت احتياط در اين مورد، بعيد به نظر نمي رسد، اما رعايت احتياط در هر حال پسنديده است. در اين مورد، تفاوتي ندارد که نماز جماعت باشد يا فرداي؛ و وقت نماز تنگ باشد يا نباشد و از اين مسأله حکم مسأله بعد نيز روشن مي شود. (مناسک حج، م268)
آية الله سبحاني: بعد از نيمه طواف.
[177]. آية الله فاضل: ولي چنانچه تمام نکرد و از سر گرفت طوافش صحيح است.
[178]. آيةاللهبهجت:اگر موالات عرفيه به هم بخورد. (مستفاد از مناسک، ص 161، مسأله 12 مسائل متفرّقه).
آية الله سبحاني: قبل از نيمه طواف بوده.
[179]. آية الله اردبيلي: از هر جا که قطع کرده اتمام از همان جا کافي است، چه پيش از اتمام دور چهارم باشد و چه پس از آن.
آية الله تبريزي: اعاده لازم نيست، گرچه احتياط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.
آية الله سيستاني: بايد اتمام کند و احتياط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اوّل و نماز آن اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي اگر از نصف گذشته و چهار شوط هم تمام نشده، احتياطاً طواف را تمام کند و بعد اعاده کند.
آية الله مکارم: و بنابر احتياط واجب آن را اعاده کند.
[180]. آية الله بهجت: اگر موالات عرفيه بههم نخورد و اگر بههم بخورد و قبل از اکمال شوط چهارم باشد احتياط مراعات شود با اکمال آن طواف و اعاده آن. (مناسک، س88)؛ (مستفاد از مناسک، ص161، مسأله 12).
آية الله سبحاني: و سپس اگر قطع طواف پس از تجاوز از نيمه طواف بوده باقيمانده را از همان نقطه و يا محاذي آن بياورد و اگر قبل از تجاوز از نصف بوده طواف را اعاده کند.
[181]. آية الله اردبيلي:رعايت اين احتياط لازم است.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط مستحب طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.
آية الله خامنه اي: نبايد به شک خود اعتنا کند، بلکه بنا را بر صحّت بگذارد. (مناسک حج،
م286)آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط واجب نيست و اگر در جماعت شرکت نکند، ولي صفوف جماعت، طواف را قطع کند حکم آن در حاشيه مسأله 646 خواهد آمد.
آية الله مکارم: اين احتياط واجب نيست.
[182].آية الله زنجاني: اگر احتمال بدهد هنگام طواف نسبت به رعايت عدد اشواط، التفات داشته است، در هيچ يک از دو صورت اعتنا به شکش نکند والاّ بايد طواف را اعاده کند.
[183].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه وارد عمل ديگري شده باشد به گونه اي که عرفاً فارغ از عمل محسوب شود، وگرنه در صورتي که شک بين هفت و کمتر از هفت باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده نمايد.
[184]. آية الله فاضل: اين اشکال در صورت عدم انصراف از طواف است امّا اگر شک بعد از انصراف و دخول در نماز طواف باشد اعتنا نکند و طواف او صحيح است بلکه ظاهراً به محض انصراف هم، طواف محکوم به صحّت است و لازم نيست اعتنا کند.
[185]. آية الله بهجت: هرگاه بعد از فراغ از طواف شک نمايد که آيا طوافم هفت شوط يا کمتر يا بيشتر بوده، اعتنا به شک ننمايد، مانند کسي که بعد از شروع به نماز طواف چنين شکي بکند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: در صورت دوم طواف باطل است مگر اينکه بعد از دخول در نماز طواف شک بکند که به شکش اعتنا نمي کند. (مناسک، مسأله 319).
آية الله سبحاني: به شک پس از فراغ عمل اعتنا نکند.
آية الله سيستاني: اگر در عدد شوط ها يا در صحت آنها بعد از تمامي طواف يا بعد از تجاوز از محل شککند نبايد به شک اعتنا نمايد؛ مثلاً پس از فوت موالات يا بعد از وارد شدن در نمازِ طواف شک نمايد. (مناسک، مسأله 315).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط واجب نيست.
[186].آية الله زنجاني: حکم مسأله قبل را دارد.
[187]. آية الله بهجت، آية الله زنجاني: حکم شک بعد از تمام شدن طواف در مسأله 622 گذشت.
[188]. آية الله بهجت: احوط بطلان طواف است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: ظاهر اين است که طوافش باطل است و احتياطاً بقصد رجاء تمام و اعاده طواف نمايد.
آية الله زنجاني: ولي اگر اطمينان دارد تا پيش از پايان طواف، نسبت به تعداد اشواط، حجّت شرعي پيدا مي کند ـ مثلاً از رفيقي که اشواط او را مي شمرد مي پرسد ـ مي تواند طواف را در حال شک ادامه دهد و اگر حجّت شرعي پيدا کرد طوافش صحيح است، والاّ باطل است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز است.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: آن دور را تمام کند و طوافش صحيح است.
[189]. آية الله بهجت: بطلان طواف او و لزوم استيناف خالي از قوت نيست با آنکه فيالجمله احوط است و احوط از آن بنا بر اقلّ بگذارد و اتمام و بعد از آن اعاده طواف نمايد. (مناسک شيخ، ص43).
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: بايد آن شوط را تکميل و نماز طواف را به جا آورد و يک بار ديگر طواف و نماز را مجدداً اعاده کند البته در تمام موارد اعاده طواف بهتر است و مقداري بين طواف قبل و بعد فاصله بيندازد.
آية الله سيستاني: اگر شک در نقيصه در غير 6 و 7 باشد، طوافش باطل است. و اگر شک در پايان شوط بين 6 و 7 باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده کند ولي اگر در اين صورت بنابر 6 گذاشت و از روي جهل به مسأله طواف را تمام کرد و متوجّه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحيح است و اگر شک در زياده و نقصان باشد؛ مثل اينکه شککند بين 6 و 7 و 8 و يا شک بين 6 و 8 طوافش باطل است. (مناسک، مسأله 314).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[190].آية الله زنجاني: بنابر اقل، گذاشته طواف را تمام مي کند و سپس دوباره اعاده مي کند؛ البته مي تواند به شمارش ديگري اکتفا کند هر چند از گفته او اطمينان پيدا نکند، و همچنين اگر کثرت شک به حد وسواس برسد اعتنا نکند.
[191]. آية الله بهجت:کثير الشک در طواف مثل کثير الشک در نماز است و همان وظيفه را دارد (پرسشهاي جديد حج، ص15، سؤال 64).
آية الله خويي:کثيرالشک در طواف تا به حدّ وسواس نرسد بايد به شکش اعتنا کند. (المسائل الشرعيه، ج1، ص343).
آية الله سبحاني: بنابراين بنا را به طرفي نمي گذارد که موجب بطلان طواف او باشد اما در رمي بايد آنقدر پرتاب کند که يقين نمايد.
آية الله سيستاني:کثيرالشک در طواف نبايد به شکش اعتنا کند چنانچه در نماز نبايد اعتنا کند. (ملحق مناسک، س212).
آية الله مکارم: و بنا را بر آنچه به نفع اوست بگذارد.
[192]. آية الله بهجت: حکم آن مانند حکم ظنّ در نماز است.
[193]. آية الله سبحاني: بايد هر کجاي سعي هست آن را رها کند و برگردد و طواف و نماز آن را به جاي آورد و سپس احتياطاً سعي را اتمام و اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر قبل از شوط چهارم سعي يادش بيايد که طواف به جا نياورده، سعي را رها کند و طواف را به جا آورد و سپس سعي را انجام دهد و اگر بعد از اتمام شوط چهارم بوده، آن را قطع کند و بعد از انجام طواف، سعي را اتمام و به احتياط واجب آن را اعاده نمايد. (آداب و احکام حج، م667).
[194]. آية الله بهجت: احتياط در اتمام و سپس اعاده سعي است.
آية الله سبحاني: و طريقه تکميل بدين گونه است: هرگاه تعداد شوط هايي که انجام داده نصف يا بيشتر ازآن باشد دراين صورت طواف را تکميل مي کند و پس از خواندن نماز براي تکميل سعي بر مي گردد و احتياطاً سعي را تکميل و سپس از سر بگيرد و اگر تعداد شوط هاي طوافي که انجام داده کمتر از نصف باشد در اين صورت طواف را از سر مي گيرد و نماز مي خواند و سعي را احتياطاً اتمام و اعاده مي کند.
آية الله سيستاني: اگر قبل از فوت موالات متذکر شود يا بعد از آن باشد ولي سه شوط يا کمتر باقي مانده باشد اتمام طواف کافي است ولي اگر بيش از آن باشد به احتياط واجب طواف را پس از اتمام اعاده کند و نسبت به سعي اتمام کافي است گرچه احتياط مستحب اعاده آن است پس از اتمام.
[195]. آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است.
آية الله تبريزي: اين احتياط در اتمام و اعاده طواف ترک نشود و همچنين است نسبت به سعي. ولي اگر سعي فراموش شده يک شوط باشد، اعاده لازم نيست و اتمام کافي است.
آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط در طواف و سعي، مستحب است.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: اين احتياط ترک نشود.
[196]. آيات عظام نظريهشان را در مسأله قطع طواف سهواً در ذيل مسأله 608 و 609 مفصلاً ذکر فرموده اند؛ مراجعه شود.
[197].آية الله زنجاني: و لازم نيست در حال طواف، شانه چپ آنها به طرف کعبه باشد.
[198].آية الله خامنه اي: و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد، و اداعيه وارده را قرائت کند. (مناسک حج، م242)
[199]. آية الله بهجت: اگر در حال حرکت نباشد و اگر هم باشد ولي از خط منحرف نشود اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: بوسيدن کعبه و يا لمس آن و استلام حجر و يا رکن يماني به احتياط واجب در حال حرکت و چرخيدن نباشد ولي قطع طواف و انجام اين کارها و بعد ادامه از محلي که قطع کرده اشکالي ندارد مشروط بر اينکه بين اشواط موالات و وحدت عرفي آن به هم نخورد.
آية الله سيستاني: احتياط واجب آن است که به حدّي رو نگرداند که بتواند مقداري از پشت سر را نگاه کند. (ملحق جديد مناسک، ص33).
[200].آية الله زنجاني: بلکه مي تواند در حال بوسيدن خانه کعبه طواف نمايد.
[201].آية الله زنجاني: هر چند موالات عرفيه طواف به هم بخورد، ولي بعد از رفع خستگي، نبايد ادامه طواف را به تأخير بيندازد.
[202]. آية الله اردبيلي:چنانچه قبل از دور چهارم باشد، اتمام لازم نيست و بايد طواف را اعاده کند، ولي چنانچه بعد از دور چهارم باشد، احتياط نمايد.
آية الله بهجت: اگر در موردي است که عذر صدق نمي کند حکم آن در مسأله 615 و 616 گذشت، و با فرض تحقّق عذر از ادامه، قبل از اکمال شوط چهارم، در حدّي که موالات عرفيه بههم نخورد مانعي ندارد و اگر بههم بخورد احتياط مراعات شود به اکمال آن طواف و اعاده آن، و بعد از شوط چهارم مطلقاً مانعي ندارد. (مناسک، س 87 و 88).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: در اين صورت طوافش باطل است، و لازم است از نو شروع کند.
آية الله سبحاني: اگر قبل از نيمه طواف بوده اعاده کند و اگر بعد از نيمه طواف بوده، اتمام و نماز و سپس احتياطاً طواف و نمازآن را اعاده کند.
آية الله فاضل:که موالات عرفيه به هم خورد.
آية الله مکارم: احتياط به اتمام لازم نيست.
[203]. آية الله خامنه اي:کما اينکه مي تواند آن طواف را بهطور کلي رها کرده و طواف را دوباره از سر بگيرد. (مناسک حج، م246)
آية الله زنجاني: هر چند موالات فوت شود، ولي بعد از رفع خستگي نبايد ادامه طواف را به تأخير بيندازد.
آية الله فاضل: و مي تواند آن را رها کند و از نو يک طواف کامل انجام دهد.
- مسائل متفرقه طواف
- استفتائات طواف
- آداب و مستحبات طواف
-
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعي و بعض احکام آن
- فصل هفتم: تقصير و بعض احکام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
- استفتائات جديد
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.