مناسک حج محشى
- ديباچهديباچه
ألحمدلله رب العالمين، الذي جعل الحج تشييداً للدين، و الصّلاة و السّلام علی مُحي الحجّ بسيرة إبراهيم، أشرف الأنبياء و المرسلين، أبي القاسم المصطفی محمّدو علی آله الطيّبين الطاهرين سيما خير مَن يحجّ و يلبّي في عصرنا بقية الله الأعظم أرواحنا له الفداء، و لعنة الله علی الصادّين عن المسجدالحرام
حج يکی از ارکان اسلام و دارای ابعاد گوناگون مختلف فردی، اجتماعی، عبادی، سياسی، اخلاقی و عرفانی است. عبادتی حيرت انگيز ، دشوار و طولانی، آکنده از راز و رمز و اشارات اسرارآميز که توأم با انجام مناسک خاص می باشد.
مناسک حج، مناسک بندگی و زندگی است،حج از يک سو چگونه با خدا زيستن را به انسان می آموزد و از ديگر سو چگونه زيستن با بندگان خدا را. حاجيان در سفر الهی و معنوی حج می کوشند خود را به خدا نزديک کنند، حجاب ها و موانع قرب به حق را از سر راه بردارند. رنگ خدايی به خود بگيرند و جز رضای او چيزی طلب نکنند.
آنان در اين تمرين زيبای عبوديّت، ضمن اينکه لذّت ها را بر خويشتن حرام کرده، تمرين می کنند که با هم نوعانِ خويش زندگي مسالمت آميز داشته باشند و با اهتمام به حفظ محيط زيست؛ متعرض امنيّت حيوانات و گياهان نيز نشوند.
نتيجه اين اَعمال روح بخش، کسب نورانيت و رهايی از تيرگیِ گناه و حفظ صفا و نورانيت حاصل از آن است، چنانچه از امام صادق (عليه السلام) نقل است: «الحاج لايزال عليه نورُ الحج مالم يُلَمّ بذنبٍ».[1]
گام نخست براي دستيابی به اين هدف بزرگ، فراگيری و انجام صحيح مناسک است؛ حج گزار وظيفه دارد که با اين مناسک آشنا شود و عمل خويش را بر آن منطبق سازد؛ و در گام دوم به اسرار و معارف هر يک از آنها پی ببرد.
مناسک حج از چنان گستردگی و اهميتی برخوردار است که زراره گويد: «روزی خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم و گفتم مولای من، چهل سال است از حضور شما و پدر بزرگوارتان مسائل حج را می آموزم، آيا هنوز تمام نشده است؟ حضرت فرمود: «خانه ای که دو هزار سال قبل از حضرت آدم (عليه السلام)، فرشتگان پيرامون آن طواف می کرده اند انتظار داری مسائل آن در چهل سال تمام شود؟»[2]
از آنجا کهروحانيون محترم کاروان ها که وظيفة خطير ارشاد زائران به مسائل شرعی را برعهده دارند نيازمند مناسکی جامع هستند که بر اساس آن بتوانند با سهولت از جديدترين فتاوای مراجع عظام تقليد مطلع شوند، و به زائرين منتقل کنند؛ و از سوی ديگر لازم است در هر سال کتاب مناسک محشی حج مورد بازنگری قرار گيرد تا نواقص چاپ های پيشين برطرف و تغييرات فتاوای مراجع و مسائل مستحدثه در آن طرح گردد؛تهيه و تنظيم اين مناسک با حواشی مراجع بزرگوار تقليد، توسط بعثه مقام معظم رهبری، گامی بزرگ در جهت آگاهی و آموزش مناسک حج همراه با جديدترين فتاوایِ مراجع و مسائل مستحدثه محسوب می شود.
در پايان از همه همکاران که در تدوين و تأليف اين اثر همکاري کردند، به ويژه حضرت حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده و نيز از حضرت حجت الاسلام و المسلمين مقدادي که زحمت ورود برخی فتاواي جديد مراجع و تصحيح نهايي را بر عهده داشتند، و همکاران محترمی که در تايپ، مقابله و تصحيح آن نقش آفرين بودند، کمال تشکر را داريم.
ومن الله التوفيق
گروه فقه و حقوق
- مقدمه
بدانکه بر هر مکلف که جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبي اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين (عليهم السلام): ثابت است. حج يکي از ارکان دين است و از ضروريات آن بهشمار مي رود. ترک حج، با اقرار به وجوب، يکي از گناهان کبيره و با انکار، موجب کفر است.[1] خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: (وَ للهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ کفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ).
شيخ کليني (رحمه الله) به طريق معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت نموده که: هر کس از دنيا برود و حَجّةالاسلام به جا نياورد، بدون اينکه او را حاجتي ضروري باشد يا آنکه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنکه پادشاهي از رفتن آن جلوگيري نمايد، چنين کسي در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن کافي است و روايات بسياري در اين دو قسمت وارد شده که اين مختصر، گنجايش ذکر آنها را ندارد و چون که مستحبات حج بيش از آن است که در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداري از آنها اکتفا کرده و بقيه را به کتب مفصله وامي گذاريم که به جا آوردن آنها[2] به اميد ثواب اشکالي ندارد.
و نظر به اينکه اين مناسک براي فارسي زبانان مي باشد و تکليف آنها عمره و حج تمتع است، اکتفا به بيان احکام آنها شد و قبل از شروع در مناسک، که مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلي چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان مي شود:
[1] م ـ حَجةالاسلام که حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يک مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـوجوب حج، بر شخص مستطيع فوري[3]است؛ يعني واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست[4]و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين... .
[3] م ـاگر درک حج، بعد از حصول استطاعت[5]، متوقف بر مقدماتي مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوري که در همان سال به حج برسد[6]و در صورتي که شخص کوتاهي[7]کند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مي شود[8]که بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هر چند استطاعت از بين برود.[9]
[1].آية الله اردبيلي: به شرط اينکه با علم به وجوب، آن را انکار کند و بداند که انکار آن به انکار الوهيت يا رسالت منجر مي شود.آية الله بهجت: در صورت منافات با بقاي تصديق به وحدانيت خالق يا بقاي تصديق به نبوّت و عدم استناد به شبهه خاصه به شخص (ذخيره، ج1، ص44 و کتاب حدود ص 39).آيات عظام تبريزي، خويي و سيستاني: در صورتي که مستند به شبهه نباشد.
آية الله خامنه اي:اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) يا وارد کردن نقصي به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، ص336).
آية الله زنجاني: و انکار آن از کسي که در محيط اسلامي نشو و نما کرده نشانه کفر است و بر اساس احاديث معتبر به همين جهت خداوند متعال...
آية الله سبحاني: منکرآن مرتد وتارک آن مستحق عقاب وعذاب الهي است.
آية الله فاضل: چنانچه به انکار رسالت برگشت کند.
آية الله مکارم: در صورتي که علم به ضروري بودن آن داشته باشد.
[2]. آية الله زنجاني: هر چند استحباب بسياري از آنها ثابت نيست، ولي به جا آوردن آنها...
[3].آية الله سبحاني: و تأخير آن جايز نيست و اگر سال اول نرفت بايد سال دوم و اگر نرفت سال بعد برود.
آية الله سيستاني:در اين فوريت دو وجه است: اول: اينکه شرعي باشد و گويا مشهور هم همين باشد. دوّم: اينکه عقلي باشد، از باب احتياط، تا مبادا تأخير آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در اين صورت مستحقّ عقوبت خواهد بود. وجه اول احوط است و دوّم اقوي. پس اگر آن را از سالِ اول استطاعت تأخير انداخت، بدون اينکه اطمينان داشته باشد که بعداً مي تواند آن را انجام دهد ولي بعداً موفق به انجام آن شود متجرّي مي شود، و اگر اصلاً موفق نشود مرتکب گناه بزرگي شده است (مناسک، ص8).
[4].آية الله بهجت: و تأخير آن بدون عذر حرام است و تکرار اين تأخير در سال هاي بعد، بدون توسيط توبه از گناهان کبيره، مثل ترک حجّ است (مناسک، ص3).
آيات عظام تبريزي، خويي، گلپايگاني: بلکه بعيد نيست تأخير آن از گناهان کبيره باشد.
آية الله خامنه اي:و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقي است (مناسک حج، م2).
آية الله صافي: و تأخير آن بدون عذر گناه کبيره است.
آية الله فاضل: تأخير آن معصيت است ولي کبيره بودن آن، به طوري که مُسِقط عدالت باشد، ثابت نيست.
[5].آية الله زنجاني: حصول استطاعت مالي.
[6].آية الله اردبيلي: اگر پس از حصول استطاعت رفتن به حج منوط به آن باشد که ثبتنام کند تا در سال هاي بعد به حج برود، ثبتنام واجب است.
آية الله سبحاني، آية الله مکارم: و در صورت حصول استطاعت، چنانچه راه منحصر به نامنويسي براي چند سال بعد باشد، آن نيز واجب است.
[7].آية الله بهجت: در صورت اعتماد و وثوق به اينکه با تأخير نيز حج را حتماً درک خواهد کرد، اظهر عدم وجوبِ خروج در اوّلين فرصت است. پس اگر اتفاقاً درک نکرد حج بر او مستقر نشده است و امّا با عدم اعتماد مذکور، پس مورد تأمّل است و عدم حرمتِ تفويتِ احتمالي، با تأخير يا غير آن از مقدّمات مفّوته در واقع بعد از اشتغال ذمه يا قبل از آن، در موردي که دليل خاص نباشد خالي از وجه نيست. (کتاب حج، ص1)
آية الله زنجاني: و در اثر کوتاهي به حج در آن سال نرسد، ظاهراً حج بر او مستقر مي شود و کسي که حج بر او مستقر شده است بايد در اولين فرصت به حج برود هر چند استطاعت او از بين رفته باشد؛ بلي در صورتي که بدون اختيار انجام حج بر او حرجي شود تأخير حج تا رفع حرج جايز است و اگر از رفع حرج مأيوس باشد، بايد در اولين سال ممکن با قصد قربت براي حج نايب بگيرد، هر چند در هر دو صورت مي تواند خودش با تحمل حرج، حج به جا آورد.
[8].آية الله تبريزي، آية الله خويي: مگر اينکه حرجي باشد که در اين صورت بر خودش واجب نيست ولي بعد از مرگ وي بايد از ترکه او حج به جا آورند.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر تأخير، به علّتِ اطمينان به درک حج در همين سال باشد و اتفاقاً نرسد، حج بر او مستقر نخواهد شد (مناسک آية الله سيستاني، مسأله 3؛کتاب الحج آية الله سبحاني، ج1، ص36).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي حج مستقر مي شود که معلوم شود اگر مي رفت به حج مي رسيد (مناسک عربي، ص12، مسأله 6).
آية الله فاضل: در صورتي حج بر او مستقر مي شود که اگر مي رفت به حج مي رسيد.
[9].آية الله اردبيلي: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، وجوب انجام حج بر خود او نيست ولي تکليفي دارد که بعداً ذکر خواهد شد.
آية الله فاضل: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، حج از خودش ساقط است ولي بايد خودِ او بعداً، در صورت قدرت، انجام دهد و يا بعد از فوتش از ترکه او حجّ نيابي ولو از ميقات انجام دهند.
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
با چند شرط، حج واجب مي شود و بدون وجود تمامي آنها حج واجب نيست:
اوّل و دوّم ـ بلوغ و عقل. پس بر کودک و ديوانه[1]حج واجب نيست.
[4] م ـاگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هرچند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.
[5] م ـاگر کودک مميّز براي حج مُحرم شود و در وقت درک[2]مشعرالحرام بالغ باشد[3]کفايت از حَجّةالاسلام مي کند[4]، و همچنين اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.[5]
[6] م ـکسي که گمان مي کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابي کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفايت از حجةالاسلام نمي کند[6]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه را نموده و آن را بر حج ندبي اشتباهاً تطبيق کرده باشد.
[7] م ـاز براي بچه مميز، مستحب است حج رفتن و صحيح است حج او اگرچه ولي او اذن ندهد[7]، لکن بعد از بالغ شدن، اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان کودکي کافي نيست.
[8] م ـمستحب است ولي طفلِ غير مميز[8]مُحرم کند او را[9]و لباس احرام به او بپوشاند، و نيت کند که اين طفل را مُحرم مي کنم براي حج، يا اين طفل را مُعْتَمِرْ مي کنم به عمره تمتع، و اگر مي شود تلبيه را تلقين کند به او، و الاّ خودش به عوض او بگويد.
[9] م ـبعيد نيست که ولي در اين امر کسي باشد که کفيل بچه و نگهدار او است، اگرچه ولي شرعي نباشد.[10]
[10] م ـبعد از آنکه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم کردند بايد ولي، او را از محرّمات احرام باز دارد[11]، و اگر مميّز نيست خود ولي حفظ کند او را از محرّمات.
[11] م ـبعد از اينکه طفل محرم شد، اگر محرّمات احرام را به جا آورد يا ولي، او را از آنها باز نداشت[12]کفّاره بر ولي طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوي در صيد و بنابر احتياط واجب در غير آن نيز.[13]
[12] م ـگوسفند قرباني براي حج، بر عهده ولي طفل است.[14]
[13] م ـتمام اعمال حج و عمره را بايد ولي، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمي تواند، ولي او به نيابت طفل به جا آورد.[15]
[14] م ـاگر طفل نابالغ قبل از اينکه در ميقات محرم شود بالغ شد[16]، حجّ او حَجّةالاسلام است، اگر از همانجا که محرم مي شود مستطيع باشد.[17]
سوّم: حريّت.[18]
چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانايي و باز بودن راه و آزادي آن و وسعت وقت و کفايت آن.[19]
[15] م ـاستطاعت از جهت مال؛ يعني داشتن زاد و راحله که توشه راه و مَرکب سواري است[20]، و چنانچه عين آنها را ندارد کافي است چيزي مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد[21]، و شرط است که مخارج برگشتن[22]را نيز داشته باشد.[23]و امور ديگري در استطاعت معتبر است که در مسائل آينده بيان مي شود.
[16] م ـشرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، اينکه ضروريات زندگي[24]و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد[25]، مثل خانه مسکوني[26]و اثاث خانه و وسيله سواري و غير آن، در حدي که مناسب[27]با شأن او باشد[28]، و چنانچه عين آنها را ندارد[29]، پول يا چيزي که بتواند آنها را تهيه کند، داشته باشد.
[17] م ـاگر ضروريات زندگي يا پول آنها را در حج صرف کند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[30]
[18] م ـکسي که نياز به ازدواج دارد[31]و براي آن پول لازم دارد، در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.[32]
[19] م ـکسي که از ديگري طلب دارد و بقيه شرايط استطاعت را نيز دارا است[33]، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مي تواند بدون واقع شدن در حَرَج ومشقت[34]، آن را بگيرد واجب است مطالبه کند[35]و بگيرد و به حج برود[36]، مگر مديون نتواند بپردازد که در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمي شود[37]و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگيرد و مستطيعمي شود، ولي اگر مديون نمي خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست[38]، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.[39]
[20] م ـاگر غير مستطيع، مصارف حج را قرض کند[40]، مستطيع نمي شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند[41]و اگر با آن حج به جا آورد از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[42]
[21] م ـکسي که مخارج حج را دارد و بدهي[43]نيز دارد[44]، چنانچه بدهي او مدتدار باشد و مطمئن است که در وقت اداي بدهي، تمکن از اداي آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتي که وقت اداي بدهي رسيده، لکن طلبکار راضي به تأخير ادا باشد[45]و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مي تواند بدهي را ادا نمايد[46]و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.[47]
[22] م ـکسي که خمس يا زکات[48]بدهکار است[49]در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.[50]
[23] م ـکسي که از جهت مالي مستطيع است و از جهت صحت بدن[51]يا باز بودن راه مستطيع نيست[52]مي تواند[53]در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت مالي هم خارج کند[54]ولي اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نکرده يا وقت حج نرسيده[55]، نمي تواند[56]خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر مي شود و بايد به هر نحو است به حج برود.[57]
[24] م ـاگر در سالي که استطاعت مالي دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند، مي تواند[58]در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نمايد.[59]
[25] م ـکسي که استطاعت حج دارد بايد خرج هاي مقدماتي را؛ از قبيل
خرج تذکره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرج ها موجب سقوط حج نمي شود، ولي اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.[26] م ـاگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد[60]يا زيادتر از حد معمولي باشد و همينطور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد[61]بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آنکه[62]بهقدري زياد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگاني شود.[63]
[27] م ـشخص مستطيع اگر پول ندارد لکن ملک دارد[64]بايد بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطه مشتري نداشتن، به کمتر از قيمت معمولي[65]بفروشد مگر آنکه[66]فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت[67]براي او شود.[68]
[28] م ـکساني که کتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست[69]و اگر زايد را بفروشند به قدر مؤونه حج مي شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند، بلکه اگر از کتب موقوفه[70]رفع احتياج مي شود[71]و کتاب ملکي بهقدر حج هست واجب است حج بروند[72]به شرط آنکه کتاب هاي موقوفه در معرض زوال نباشد.
[29] م ـاگر شککند که مالي که دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است که تحقيق کند[73]، و فرقي نيست در وجوب تحقيق، ميان آنکه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.
[30] م ـاگر نذر کند که در روز عرفه کربلاي معلّي يا يکي از مشاهد ديگر را زيارت کند، نذرش صحيح است[74]، لکن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود[75]، و نذر مانع از حج نمي شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مي شود، و بايد به نذر عمل کند[76]، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمي شود، ولي اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را بايد بدهد.[77]
[31] م ـاگر رفتن حج موجب ترک واجب يا فعل حرامي مي شود[78]بايد ملاحظه اهميت حج يا حرام و واجب را کرد، اگر حج اهميتش بيشتر است[79]بايد برود و الاّ نبايد برود[80]لکن اگر رفت و حرامي به جا آورد يا واجبي را ترککرد معصيت کار است ولي حج او صحيح است.[81]
و بعد معلوم شود که مستطيع بوده کفايت از حَجةالاسلام نمي کند[83]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه نموده باشد[84]و اشتباهاً آن را بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.[33] م ـاگر شخص زاد و راحله ندارد ولي به او گفته شد که حج به جاآور و
نفقه تو[85]و عائله ات[86]بر عهده من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع[87]باذل[88]، حج واجب مي شود و اين حج را بذلي مي گويند[89]و در آن رجوع به کفايت که از شرايط وجوب است شرط نيست[90]، بلي اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگي او شود[91]واجب نيست.[34] م ـاگر مالي که براي حج کفايت مي کند را به او ببخشند براي اينکه حج به جا آورد، بايد قبول کند و حج به جا آورد[92]و همچنين اگر واهب بگويد مخيّري بين اينکه حج آوري يا نه.[93]ولي اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.[94]
[36] م ـپول قرباني در حجّ بذلي بر عهده باذل است[100]ولي کفارات[101]بر عهده او نيست[102]و اگر پول قرباني را بذل نکند حج واجب نمي شود[103]مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.[104]
[37] م ـکسي که در راه حج براي خدمت اجير شود، به اجرتي که با آن مستطيع مي شود، حج بر او واجب مي شود[105]هرچند اجاره بر او واجب نبوده است[106]ولي بعد از آن مستطيع مي شود و بايد حج به جا آورد.[107]
[39] م ـشرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقه او نباشند.[110]
[40] م ـشرط است در استطاعت، رجوع به کفايت[111]؛ يعني بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوري که براي زندگاني به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر کسب لايق به حالش هم داشته باشد کافي است[112]و اگر بعد از مراجعت، نياز به مثل زکات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد کفايت نمي کند[113]، بنابراين بر طلاب و اهل علمي که در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاي علميه دارند[114]حج واجب نيست.[115][41] م ـشرط است در وجوب حج، استطاعت بدني و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زماني، پس بر مريضي[116]که قدرت رفتن به حج ]را[ ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست[117]و بر کسي که راه براي او باز نيست يا وقت تنگ است؛ بهطوري که نمي تواند به حج برسد نيز واجب نيست.[118]
[42] م ـاگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترککرد، حج بر او مستقر مي شود[119]و بايد بعداً به هر نحو که مي تواند به حج برود.[120]
[43] م ـمستطيع بايد خودش به حج برود و حجّ ديگري از طرف او کفايت نمي کند، مگر در مورد مريض يا پير، به شرحي که بعداً بيان مي شود.[121]
[44] م ـکسي که خودش مستطيع است نمي تواند از طرف ديگري براي حج نايب شود يا حج استحبابي به جا آورد، و اگر حج نيابي[122]يا استحبابي به جا آورد باطل است.[123][45] م ـکسي که حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از ترکه او برايش حج بدهند و حج ميقاتي کفايت مي کند و تا حج او را ندهند، ورثه نمي توانند در ترکه تصرف نمايند[124]و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست[125]، و چنان چه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است[126]از بلد اجير بگيرند و از اصل ترکه خارج مي شود[127]، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند[128]، و اگر وصي يا وارث اهمال کنند و تأخير بيندازند و ترکه از بين برود ضامنند، بلي اگر ميت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمي شود.
[1].آية الله بهجت، آية الله سبحاني:که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلي بر او (کتاب حج ص2).[2].آية الله بهجت:کفايت ادراک آنچه با آن حج ادراک مي شود، اگرچه اضطراري مشعر باشد، با انجام واجب از اضطراري عرفه خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص3).
[3].آية الله زنجاني: بايد به قصد انجام امر فعلي حج را تمام کند و چنانچه در آينده مستطيع بود حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه کفايت نمي کند و همچنين است در مجنون.
آية الله بهجت: با ساير شروط و با اداي واجبات لاحقه، بدون نياز به تجديد نيت حجةالاسلام يا تجديد نيت احرام يا نيت وجوب به مجرّد کمال، و معتبر است از زمان کمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنابر اظهر، و در صورت ادارک حج به نحو صحيح در إجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه بعد از اتمام حج اگر در اَشهُر حج باشد و اگر نباشد در سال آينده بقصد وظيفه انجام دهد عمره را با حج تمتع بنابر احوط (کتاب حج، ص3).
آية الله تبريزي:کفايت از حجةالاسلام نمي کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک، براي عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتيان کند، کفايت مي کند. و در غير اين صورت بايد آن حج را تمام کند و در سال هاي آينده، چنانچه مستطيع بود، حجةالاسلام را به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام مي دهد و در غير اين فرض اتمام حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي:کفايت از حَجةالاسلام نمي کند (و تفصيلي دارند که به مناسک، مسأله 4 رجوع شود).
آية الله سبحاني: بدون نياز به تجديد نيت و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه فعليه بعد از اتمام اعمال حج، هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت حج را در سال هاي بعد اعاده کند (کتاب الحج، ج1، ص77).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احوط بلکه اقوي عدم کفايت از حَجةالاسلام است و همچنين نسبت به مجنون، بنابراين اگر سال هاي بعد مستطيع بودند حجةالاسلام را به جا آورند. (مناسک عربي، ص14، مسأله 14)
آية الله فاضل: هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سال هاي بعد اعاده کند (مناسک، ص10).
آية الله مکارم: احتياط واجب در هر دو، اعاده بعد از آن است، درصورتيکه مستطيع شوند.
[5].آية الله فاضل: اگر کسي در ميقات مجنون بود، همراهان او مي توانند او را رجاءً مثل کودک غير مميز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفايت از حَجّةالاسلام مي کند. و احتياط اين است که به اذن ولي شرعي، او را محرم کنند. و احتياط مستحب آن است که در سال هاي بعد اگر مستطيع شد حَجّةالاسلام را اعاده کند.
آية الله زنجاني: اگر مجنون، قبل از مشعر، عاقل شود و مستطيع باشد، چنانچه بتواند احرام ببندد و پس از انجام اعمال عمره تمتع و احرام حج، مشعر را درککند، بايد به احرام عمره تمتع محرم گردد و اگر نمي تواند، به حج افراد محرم مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند؛ در غير اين صورت بايد در اولين سالي که مي تواند حج به جا آورد.آية الله سبحاني: واحتياط مستحب است در سال هاي بعد اگر مستطيع شد اعاده کند.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي: اين حج کافي از حَجّةالاسلام
مي باشد.آية الله زنجاني: مگر در صورتي که در نيت احرام انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
آية الله سبحاني،آية الله مکارم: در صورتي که قصد مأمور به واقعي را داشته باشد کفايت مي کند.
[7].آية الله اردبيلي: اقوي اين است که صحّت حج او متوقف بر اذن ولي نيست گرچه تصرفات مالي او بدون اذن ولي مشروع نيست و در مواردي که حج او مستلزم تصرفات مالي نيست، رفتن به حج اشکال ندارد.
آية الله بهجت: احرام صبّي مميز صحيح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذنِ ولي است در صحّت آن. (کتاب حج ص4).
آية الله زنجاني: ولي اگر انجام حج، مستلزم تصرف در اموال کودک باشد، پس چنانچه ولي، مصلحت کودک نداند بايد مانع حج رفتن کودک گردد، و در هر حال اگر حج به جا آورد صحيح است، لکن کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: حج براي غير مکلف مميز مستحب است ولي کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند و اذن ولي در صحّت حجّ او شرط نيست، اگرچه در مواردي که حج او موجب تصرّف در اموالش مي شود، براي تصرّف، اذن ولي لازم است. (آداب و احکام حج، مسأله 5).
آية الله سيستاني: بعيد نيست که در صحّت آن اذن ولي معتبر باشد. (مناسک، مسأله 6).
آية الله مکارم: ولي اگر تصرف در مال خود مي کند، بايد به اذن ولي باشد.
[8].آية الله بهجت: صحيح است احرام ولي از طفل غير مميز و از مجنون، و متولّي نيت احرام طفل، ولي حاضر مي شود، و تمام اعمال حج را آنچه را متمکن است طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي و آنچه را متمکن نيست ولي از جانب او انجام مي دهد از آن جمله تلبيه احرام است که اگر متمکن باشد طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي، وگرنه ولي نايب مي شود. (کتاب حج ص4).
آية الله تبريزي: استحباب احجاج، اختصاص به طفل غير مميز ندارد بلکه احجاج طفل مميز هم بر ولي او مستحب است.
[9].آية الله زنجاني: کودکي که در تحت سرپرستي کسي به سفر حج آمده است و خودش نمي تواند مستقلاً اعمال را به جا آورد، مستحب است که سرپرستش او را محرم کند و اگر کودک با تلقين هم نمي تواند به شکل صحيح تلبيه بگويد، آن شخص از طرف او تلبيه مي گويد.
آية الله سبحاني: اين طفل را براي حج يا براي عمره محرم مي کنم.
[10].آية الله اردبيلي: مشکل است، بلکه در صورت مخالفت با ولي شرعي جايز نيست. البته در اين مسأله مادر ملحق به ولي شرعي است.
آية الله بهجت: ولي در اين مقام عبارت است از ولي در مال؛ مثل اب وجدّابي و وصي ايشان و حاکم و امين حاکم. و ولايت مادر در احرام طفل و ساير اعمال حج خالي از وجه نيست. (رساله ذخيرة العباد، ص5).
آية الله خويي: در صورتي که مستلزم تصرف در اموال طفل نباشد والا اذن ولي شرعي لازم است. (معتمد، ج1، ص36)
آية الله زنجاني: ولي در اين امر کسي است که شرعاً اختيار دارد کودک را به سفر حج ببرد؛ خواه پدر يا جد باشد يا غير آنها.
آية الله سيستاني: ولي طفل در اين امر کسي است که حق حضانت و سرپرستي او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غير آنها. (مناسک، مسأله 11).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: قدر متيقن از ولي در اين امر نسبت به بچه غير مميز،
ولي شرعي است؛ مانند پدر و جد و يا وصي يکي از آن دو، و همچنين حاکم و امين از طرف حاکم و يا وکيل يکي از آنها، و امّا غير ولي شرعي مانند عمو و دايي و برادر، محال اشکال است، اگر چه کفيل و نگهدار بچه باشد، لکن مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است زيرا نسبت به او دليل خاصي داريم، و امّا در بچه مميز در مواردي که اجازه ولي لازم است اجازه غير ولي شرعي کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص13، مسأله11).آية الله سبحاني: علاوه بر ولي،مادر وهمچنين کسي که متکفل امور کودک غير مميز است مي تواند کودک را محرم نمايد. ودر مورد اخير احتياطاً از ولي کودک اجازه بگيرد.
آية الله فاضل: مقصود از ولي، همان ولي شرعي است، ولي مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است.
آية الله مکارم: ولي به اذن ولي شرعي انجام مي دهد.
آية الله نوري: در غير ولي شرعي، محل اشکال است.
[11].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: اين حکم در مورد احجاج صبي غير مميز است و همينگونه است حکم مذکور در مسأله 11 و 12 و 13.
آية الله تبريزي: اين حکم در مورد احجاج صبي است.
آية الله زنجاني: در مورد کودکي که مستقلاً محرم شده است ولي وظيفه خاصي ندارد، امّا در مورد کودکي که ولي او را محرم کرده است موظف است که با نهي خود يا ممانعت عملي او را از محرمات احرام باز دارد؛ و در اين امر فرقي بين مميز و غير آن نيست.
[12].آية الله زنجاني: در غير صيد کفاره ندارد و در صيد، چنانچه ولي کودک، او را محرم کرده باشد، کفاره بر عهده اوست و در غير اين صورت بر عهده خود طفل است.
[13].آية الله اردبيلي: در غير صيد کفاره بر ولي نيز واجب نيست.
آية الله بهجت: فداء صيد مولي عليه بر ولي است (که با مباشرت او عمل مولي عليه صحيح است) و کفاره موجب هدي بر ولي است در آنچه عمد و خطا کفّاره دارد بلکه در آنچه عمد فقط کفّاره دارد و صبي عمداً مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولي که سبب است خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص5).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: ظاهراً کفارات ديگر، در غير صيد نه بر ولي واجب است و نه در مال طفل، ولي کفاره صيد بر ولي واجب است. (مناسک، ص13، مسأله 9).
آية الله خامنه اي:اگر غير بالغ يکي از مُحرّمات احرام را مرتکب شود، چنانچه آن عمل حرام باشد، کفاره آن بر عهده ولي اوست، اما در مورد کفارات ديگر، ظاهر آن است که پرداخت آن واجب نيست نه بر ولي و نه از مال خود غير بالغ. (مناسک حج، م5).
آية الله سيستاني: کفاره صيد غير مميز بر ولي اوست و در غير آن، بر نابالغ کفاره نيست؛ نه در مال او و نه در مال وليش.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: کفاره صيد بر ولي طفل است، و اما در وجوب ساير کفارات بر ولي اشکال است، اگر چه احوط اين است که برعهده ولي است. (مناسک عربي، ص13، مسأله13).
آية الله مکارم: اين احتياط مستحب است.
[14].آية الله تبريزي: قرباني بچه غير مميز بر ولي او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالي داشت، از مال او قرباني تهيه مي کند وگرنه ولي روزه مي گيرد.
آية الله زنجاني: اگر کودک مستقلاً حج به جا مي آورد قرباني بر عهده خود اوست و اگر ولي يا مأذون از طرف او، کودک را به حج آورده است، پول گوسفند برعهده ولي اوست، هر چند کودک، مميز باشد و پول داشته باشد، و اگر ولي پول ندارد از مال کودک، قرباني تهيه مي کند و اگر کودک هم ندارد از طرف او روزه مي گيرد.
آية الله سبحاني: واگر مادر طفل را محرم کند هزينه قرباني برعهده ولي است مگر اينکه خود مادر قبول کرده باشد.
آية الله سيستاني: پول قرباني بچه غير مميز بر ولي اوست (مناسک، مسأله 12).
آية الله فاضل: و اگر تمکن نداشت از طرف طفل روزه بگيرد، و چنانچه خود ولي نيز حج تمتع انجام داده و فقط تمکن از يک قرباني دارد، آن را براي طفل قرباني کند و براي خودش روزه بگيرد.
[15]. آية الله بهجت: در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف، هر دو طاهر باشند و نماز طواف را هر دو بخوانند و سنگ ريزه را در دست طفل يا مجنون بگذارد و ولي با آن کيفيت رمي و نيت نمايد و در تمام افعال آنچه در غير نيت مي تواند انجام دهد، ولي متصدّي نيت مي شود (کتاب حج، ص4).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در وقتي که مي خواهد طفل را طواف دهد، واجب است او را وضو دهد، اگر چه به صورت وضو باشد. (مناسک، ص14، مسأله 7).
آية الله زنجاني: براي طواف دادن کودک غير مميز لازم نيست که کودک يا ولي او با وضو بوده و بدن و لباسشان پاک باشد.
آية الله فاضل: در اعمالي که نياز به وضو دارد، احتياطاً طفل را وضو بدهد و خودش هم وضو بگيرد.
[16].آية الله سبحاني: در اين صورت حج او مجزي است.
آية الله فاضل: اگر از همانجا مستطيع باشد.
[17].آية الله مکارم: و کافي است که از همان محل مستطيع باشد.
[18].آية الله بهجت: ولو به حصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدّم، پس قبل از عتق، حج و عمره بر او واجب نيست، اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نمايد و حج با اذن مالک صحيح است ولي مجزي از حَجّةالاسلام نيست. (کتاب حج، ص5).
[19]. آية الله خامنه اي: استطاعت؛ که مشتمل بر چند امر است:الف) استطاعت مالي؛ب) استطاعت بدني و جسمي؛ج) استطاعت طريقي (ايمن بودن راه ها)؛د) استطاعت زماني (مناسک حج، ص13، شرط سوم).
آية الله زنجاني: و امنيت داشتن در سفر و اينکه تشرف به حج زندگيش را مختل نکند و مستلزم هتک حيثيت او نيز نباشد.
[20].آية الله سيستاني: اگر به آن نياز داشته باشد.
آية الله سبحاني: فردي مستطيع است که علاوه بر تأمين هزينه هاي رفت وبرگشت واقامت در مکه ومشاعر، قدرت مالي برمقدمات حج مانند هزينه هاي گذرنامه وعوارض خروج و... را داشته باشد وپس از بازگشت از حج آبرومندانه زندگي کند وبه اصطلاح فقها رجوع او به کفايت باشد.
[21].آية الله بهجت: و نيز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسي که فعلاً زاد و راحله را ندارد ولي مي تواند به مناسبت موقعيت شغلي خود، بدون استيجار که بعداً ذکر مي شود در بين راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوايج مناسب هر وقت را تحصيل نمايد بدون خطر و با اطمينان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالي که در غير سفر، شغل او همان هاست (کتاب حج، ص9).
[22].آيات عظام بهجت، صافي، فاضل، گلپايگاني: داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، يا خواسته باشد در جاي ديگر غير از وطن خود ساکن شود، بايد هزينه رفتن به آنجا را داشته باشد، و دارا بودن هزينه بازگشت به وطن لازم نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود يا جايي که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولي اگر قصد رفتن به جايي دورتر از وطن خود را داشته باشد، داشتن هزينه برگشت به وطن کافي است (البته مقصود جايي است که از نرفتن به آنجا به حرج نمي افتد) (مناسک، مسأله 22).
[23].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه قصد بازگشت به وطن را داشته باشد و اگر قصد داشته باشد که به محل ديگري برود و سکونت گزيند، چنانچه هزينه رفتن به آن محل از هزينه رفتن به وطن بيشتر باشد داشتن هزينه مازاد بر بازگشت به وطن شرط استطاعت نيست مگر اينکه رفتن به آن محل به جهت ضرورت و حاجت باشد.
آية الله بهجت: به نحوي که به واسطه حج ناچار به تبديل محل اقامت و مسکن نشود (کتاب حج، ص9).
آية الله زنجاني: داشتن هزينه بازگشت در صورتي معتبر است که مکلف، نياز به برگشت داشته باشد.
آية الله سبحاني: اگر قصد بازگشت به غير وطن خود را دارد، دارا بودن هزينه بازگشت به آنجا در صورتي معتبر است که بيشتر از هزينه بازگشت به وطن نباشد مگر در صورتي که پس از خروج از وطن خود، از بازگشت به آنجا ممنوع شده باشد، در اين صورت دارا بودن هزينه بازگشت به محل ديگري که قصد استقرار در آنجا را دارد نيز معتبر است. (کتاب الحج، ج1، ص108)
[24].آية الله بهجت: ضرورت شخصيه يا شأنيه.
[25].آية الله زنجاني: داشتن ضروريات زندگي در استطاعت معتبر نيست، بلي کسي که بعضي از ضروريات زندگي خود را ندارد و مالي به مقدار مخارج حج به دست آورده که اگر آن را در راه سفر حج هزينه کند براي تهيه لوازم زندگي به مشقت شديد مي افتد يا در تهيه آنها با آبروريزي مواجه مي شود مستطيع نمي باشد؛ البته در صورتي که اگر حج هم نرود اين مال را در تهيه ضروريات زندگيش مصرف نمي کند مستطيع مي باشد.
آية الله سبحاني: مسلماً شؤون افراد و محيط زندگي در تعيين حدود ضروريات مؤثر است.
[26].آية الله مکارم: خواه ملکي باشد يا اجاره اي که با شؤون او سازگار باشد.
[27].آية الله بهجت: در حدي که کافي براي شخص و شأن او باشد (کتاب حج، ص8 و 26).
[28].آية الله خامنه اي:شئون عرفي اشخاص با هم متفاوت است. کسي که داشتن مسکن شخصي از ضروريات زندگي او يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سکونت در منزل استيجاري يا عاريه اي و يا وقفي براي او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مي شود، براي تحقق استطاعت او، داشتن خانه ملکي شرط است. (مناسک حج، م21).
آية الله سيستاني:... و نداشتن آن موجب حرج باشد.
[29].آية الله صافي: و نداشتن آن حرجي باشد.
[30].آية الله اردبيلي: ولي کساني که اهل ساده زيستي و قناعت هستند و چنانچه به حج هم نروند لوازم زندگي معمولي را نمي خرند، هرگاه لوازم زندگي را نخريده و به حج بروند، حج آنها حجةالاسلام محسوب مي شود.
آية الله خويي: به پاورقي مسأله 18 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: کسي که براي سفر حج بايد لوازم زندگي خود را بفروشد و پس از
بازگشت براي تهيه آن با مشکل روبرو مي شود مستطيع نيست والاّ با داشتن ساير شرايط مستطيع است و به هر شکلي حج به جا آورد کافي است؛ هر چند ضروريات اوليه زندگيش را خرج سفر حج کند.آية الله سبحاني: اگر پس از بازگشت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[31].آية الله اردبيلي: و قصد ازدواج نيز دارد.
آية الله خامنه اي: و ترک ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج کند. (مناسک حج، م15).
آية الله زنجاني: چنانچه انجام حج باعث شود که براي تهيه مخارج ازدواج به مشقت شديد بيفتد يا به کارهايي که موجب وهن اوست، مجبور شود مستطيع نمي باشد؛ بلي اگر اين مال را در امر ازدواج مصرف نمي کند مستطيع است.
آية الله سبحاني: کسي که امکان مالي براي حج دارد ولي ازدواج نکرده وبه آن نيازمند است ازدواج او مقدم بر حج است خواه زندگي بدون ازدواج براي او سخت باشد يا نباشد.
آية الله فاضل: بهطوري که ترک ازدواج موجب مشقت يا ضرر باشد.
آية الله نوري: به طوري که اگر متأهّل نشود به زحمت مي افتد يا به حرام افتد در صورتي...
[32].آية الله اردبيلي: هرچند در صورت ترک ازدواج يا تأخير در آن دچار حرج يا بيماري يا انجام کار حرام نشود.
آية الله بهجت: اگر در ترک نکاح مشقت غير قابل تحمّل به حسب عادت بود يا خوف مرض يا خوف وقوع در حرام بود، اظهر جواز صرف در نکاح است و همچنين اگر قبل از رسيدن وقت سير کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسيدن وقت سير نمي تواند صرف در نکاح نمايد، به نحوي که متمکن از حج در آن سال نمي شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو. (کتاب حج، ص12).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود. آية الله خويي: اضافه فرمود: بلي اگر بنابر صرف نکردن آن مال در نياز خود داشت حج بر او واجب است. (تعليقه عروه، ج2، ص234).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر ترک تزويج مستلزم حرج باشد به نحوي که عرفاً بگويند مستطيع نيست واجب نمي شود و الاّ حج بر او واجب و مقدّم است. (مناسک عربي، ص18، مسأله 32).
آية الله مکارم: منظور از نياز اين نيست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بيفتد بلکه همين اندازه که ازدواج از شؤون زندگي او باشد کافي است.
[33].آية الله زنجاني: کسي که تمام هزينه حج را ندارد ولي از ديگري به مقدار مورد نياز حج طلبي دارد که وقت پرداخت آن است چنانچه مديون بتواند بدهي خود را بپردازد و طلبکار نيز بتواند بدون مشقت و آبروريزي به طلب خود برسد مستطيع بوده حج بر او واجب مي شود و اگر انجام حج متوقف بر مطالبه قرض باشد مطالبه آن نيز واجب مي گردد و چنانچه بتواند طلب خود را به مبلغ کمتري بفروشد و پول آن به مقدار مورد نياز حج باشد، چنانچه اين کار بر او مشقت شديد نداشته باشد مستطيع بوده حج بر او واجب مي گردد؛ هر چند در اين فروش ضرر کند.
[34].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و نيز مي تواند ولو با کمک غير و اقامه دعوي در نزد حاکم شرع و يا با رجوع به حاکم غير شرعي ـ در صورتي که استيفاي حقّ، موقوف بر آن باشد، بنابر اقوي ـ آن را وصول نمايد، گرفتن و رفتن به حج واجب است. (احکام و آداب حج، مسأله 29).
[35].آية الله سبحاني: وگرفتن طلب چندان مشکل نيست در اين صورت بايد طلب خود را مطالبه کند وبه حج برود مگر اينکه بدهکار طلب اورا نپردازد.
آية الله سيستاني: مستطيع است و واجب است حج برود هر چند با مطالبه و صرف آن مال در حج باشد و همچنين است اگر بدهکار دارا باشد و نپردازد ولي بتواند هر چند با رجوع به حاکم جور حق خود را بگيرد يا بدهکار منکر باشد ولي بتواند آن را اثبات کند و بگيرد يا بتواند از اموال او از باب تقاص بردارد.
[36].آية الله بهجت: اگر تحصيل آن، متوقّف بر مراجعه به دادگاه اگر چه حاکم جور باشد، لازماست مراجعه نمايد در صورتي که موجب ضرر و حرج فوق حد مسامحه نباشد، و در تضرّر ماليغير مجحف و نيز ضرر حالي مثل ذلت نفس و نقص جاه نزد حاکم جور تأمّل است و اقربّوجوب مطالبه است با عقلائي بودن تن دادن به اين ضرر با قطع نظر از تکليف به حج (کتاب حج، ص10).
[37].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين مسأله قائل شده اندکه اگر بتواند دَين را بفروشد و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد و براي او مشقت نداشته باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر بتواند دَين را بفروشد به نحوي که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله فاضل: اگر بتواند دَينش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتي که موجب ضرر و مشقّت نباشد. و اين مقدار براي حج کافي باشد مستطيع است و بايد حج انجام دهد.
[38].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بداند به صرف ابراز، مديون بدون هيچ حرجي طلب وي را مي پردازد و مطالبه هم مخالف با شأن او نباشد.
[39].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در صورتي که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، بايد مطالبه کند و به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد همچنان که معمولاً چنين است.
آية الله صافي: حکم مسأله در صورتي که فروش دين مؤجّل به نقد ممکن نباشد والاّ فروش آن مانند فروش ساير اموال واجب است.
آية الله فاضل: مگر آنکه يقين باشد که اگر مطالبه کند مديون حاضر به پرداخت آن مي شود، که در اين صورت مطالبه لازم است.
آية الله گلپايگاني: و اگر شک داشته باشد که مديون با مطالبه مي پردازد يا نه، به جهت آنکه احتمال استطاعت مي دهد، و تمکن از فحص دارد، احتياط در مطالبه است، و مطالبه در اين فرض فحص از استطاعت است، نه تحصيل استطاعت. (آداب و احکام حج، مسأله 29).
آية الله مکارم: اگر مطالبه محذوري ندارد بايد مطالبه کند.
[40].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد، طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آية الله سبحاني: البته اين نوع حج نيز از حجة الإسلام کفايت نمي کند.
[41].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[42].آية الله بهجت: قرض گرفتن براي حج تحصيل استطاعت است و واجب نيست. مگر آنکه مالي داشته باشد بالفعل که مي تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداي دين کند که در اين صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالي که با آن اداي دين مي نمايد بعد از حج تحصيل مي شود، پس در وجوب حج فعلاً تأمّل است (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند ولي فعلاً نمي تواند آن را بفروشد يا در آن تصرّف کند حج بر او واجب خواهد بود (مناسک، مسأله 33).
آيات عظام خويي، زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني:هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقّت (آية الله زنجاني: مشقت شديد) بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.
آية الله سيستاني: مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[43].آية الله بهجت: از حقوق النّاس.
آية الله سبحاني: هرگاه فرد مستطيع به شخصي بدهکار است ولي وقت آن نرسيده اگر مطمئن باشد چنانچه به حج برود مي تواند بدهي خود را بپردازد برچنين فردي حج واجب است.
[44].آية الله زنجاني: چنانچه هزينه کردن اين پول در سفر حج باعث مي شود که نتواند بدهي خود را بپردازد، يا پرداخت بدهي با مشقت شديد يا با وهن او همراه مي گردد، مستطيع نيست والاّ مستطيع مي باشد؛ و فرقي بين بدهي مدتدار و غير آن نيست. و در هر حال اگر بدهي خود را نمي پردازد حج بر او واجب مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
[45].آية الله اردبيلي: و اذن به تأخير هم بدهد.
[46].آية الله بهجت: بنابر عدم فعليت وجوب ادا مگر بعد از مطالبه (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: در صورتي حج واجب مي شود که بدون حرج و مشقّت قادر به ادا باشد.
آية الله خويي: بلي اگر دين خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنين فردي حج به جا آورد مجزي از حجةالاسلام مي باشد. (تعليقه عروه، ج2، ص236).
آية الله سبحاني: حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه بدهي او مدتدار باشد و مدت آن به قدري طولاني باشد که اطمينان عرفي به تمکن از اداي بدهي در مدت ياد شده را داشته باشد مثل کشاورزي که بدهي مدتدار براي پنج سال بعد دارد و مي داند که با درآمد يک سال کشاورزي خود به راحتي بدهي خود را مي تواند ادا کند. (کتاب الحج، ج1، ص128)
[47]. آية الله سيستاني: اگر انسان مال وافي به هزينه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنابر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و همچنين اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوري که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقيمانده آن وافي به هزينه حج نباشد، که در اين صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقي نيست بين اينکه وقت پرداخت بدهي رسيده باشد يا نه، مگر اينکه آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند؛ مانند پنجاه سال. (مناسک، مسأله 34).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اگر مي داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و يا
بنابر مسامحه دارد (مثل مهريه بعض زنان) چنين دَيني مانع استطاعت نيست. (احکام و آداب حج، مسأله 34).آية الله فاضل: يعني مخير است بين انجام حج و اداي دين و در صورت انجام حج کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[48].آية الله بهجت: يا کفّاره يا نذر (کتاب حج، ص10).
[49].آية الله تبريزي، آية الله خويي: حکم ساير ديون را دارد الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد، که در صورتي مستطيع مي شود که غير از آنها مخارج حج را داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حکم ساير ديون را دارد، الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد که مقدم بر ساير ديون است.
آية الله فاضل: يعني بر ذمّه او تعلق گرفته است.
[50].آية الله اردبيلي: و يا اينکه از ولي خمس اجازه بگيرد تا خمس را به تأخير بيندازد و بعد از حج از مالي که به دست مي آورد و مي داند که به مقدار بدهي اش خواهد بود، خمس را بپردازد.
آية الله زنجاني: البته اگر خمس يا زکات در اموالش نباشد بلکه بر عهده او آمده در صورتي
که خمس و زکات را نپردازد يا اگر علاوه بر آنها هزينه حج را نيز داشته باشد، مستطيع
است.[51].آية الله تبريزي: اگر مي داند در همان سال ساير شرايط استطاعت حاصل مي شود، حفظ استطاعت مالي لازم است وگرنه لزوم ندارد و اگر اطمينان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد، بنابر احتياط در همان سال نايب بگيرد و چنانچه عذرش زايل شد و استطاعت مالي باقي بود بنابر احتياط دوباره خودش حج به جا آورد.
آية الله سبحاني: استطاعت بدني شرط مباشرت است اين افراد با يأس از بهبودي بايد نائب بگيرند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد واجب است نايب بگريد، بلکه احوط نايب گرفتن است براي کسي که اميد خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نيز به حج برود، مگر اينکه پس از رفع عذر استطاعت مالي نداشته باشد. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 18 ص431).
[52].آية الله اردبيلي: و از تمکن در آينده نيز مأيوس است.
آية الله خويي: اگر دارا و ثروتمند است و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و بامشقت است بايد نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63).
آية الله زنجاني: اگر احتمال مي دهد که بتواند در آينده همزمان با متعارف مردم منطقه، به حج مشرف شود ـ ولو با تحصيل استطاعت طريقي و بدني و... ـ فوريت حج از او ساقط است، ولي بايد استطاعت از جهات غير مالي را تحصيل کند تا بتواند به حج مشرف گردد و اگر راه انجام حج منحصر به استفاده از اين پول باشد تا نياز مبرمي پيش نيامده نبايد آن را مصرف کند؛ لکن اگر ضرورتي پيش آمد و مال را مصرف کرد از استطاعت مي افتد، لذا در کشورهايي که ـ مانند ايران ـ باز شدن راه حج، منحصر به ثبتنام است بر کسي که استطاعت مالي دارد ثبتنام واجب است. و کسي که استطاعت مالي دارد چنانچه از پيدا کردن استطاعت از جهات ديگر نااميد است بايد با قصد قربت براي حج در اولين سال ممکن نايب بگيرد و اين حج کفايت از حجةالاسلام مي کند، هر چند عذر او برطرف شود؛ و فرقي بين بيماري و غير آن نيست؛ و در هر حال کسي که استطاعت مالي دارد اگر با تحمل حرج، خودش حج به جا آورد مجزي است.
آية الله سيستاني: کسي که تمکن مالي دارد ولي توانايي مباشرت حجّ را ندارد و اميد اينکه بتواند در آينده انجام دهد ندارد، واجب است نايب بگيرد و اگر مباشرت براي او حرج و مشقّت داشته باشد، مي تواند نايب بگيرد، گرچه مباشرت افضل است و به هر حال همچنان که وجوب مباشرت فوري است، وجوب استنابه نيز فوري است.
آية الله مکارم: يعني در موقع حج استطاعت بدني و باز بودن راه را ندارد.
[53].آية الله بهجت: در صورتي که موضوع وجوب استنابه، که يأس از رفع مانع است، محقّق نشده باشد. (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله گلپايگاني: بلي اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غير حج (خصوصاً در اوان خروج مردم براي حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالي بعد از استطاعت طريقي حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زماني که مردم آماده براي حج مي شوند جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 37).
[54].آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.
[55].آية الله اردبيلي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند تا از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست مشروط بر اينکه احتمال عقلايي بدهد که بعداً بتواند با اين مال به حج برود.
آية الله فاضل: حتي اگر اول ماه محرم باشد که هنوز چندين ماه به موسم حج باقي است.
[56].آية الله سبحاني:نمي تواند خود را از استطاعت نسبت به همان سال خارج کند حتي اگر ماه هاي حج نرسيده باشد اما حفظ استطاعت نسبت به سال هاي بعد لازم نيست مگر اينکه به خاطر زيادي زائر، دولت ناچار باشد افراد را به صورت تدريجي به حج اعزام کند. در اين صورت احتياطاً بايد تمکن مالي خود را حفظ کند. (کتاب الحج، ج1، ص158)
[57].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند ديگر نتواند به حج برود ولي در صورتي که آن مال را بهطور نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل ننمايد. و اگر نموده با خود معامله مستطيع کند به اينکه سال آينده به حج برود با احتياطاتي که سبب قطع به اجزاء از حَجّةالاسلام است (يعني احتياطاً سعي در تحصيل و حفظ استطاعت شرعيه براي خود در وقت سير کاروان در سال آينده بنمايد نه صرف استطاعت عقليه) و اگر معامله نه براي فرار است بلکه براي حاجت فعلي است که متمکن از برآورده شدن آن نمي شود، مگر بعد از وقت سير يا وقت حج اظهر جواز آن است (کتاب حج، ص11).
آية الله خويي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست.
آية الله سيستاني: در تفصيل تمکن از مسير مي فرمايند: اگر در آن تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند، و براي او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهاي آن را داشته باشد، بنابر اظهر حج در ذمّه او مستقر است، ولي اگر قدرت رفتن براي او مشخص نشده باشد، حج در ذمّه او مستقر نيست. (مناسک، مسأله 39).
[58].آية الله خويي، آية الله سيستاني: تصرّف در مال جايز نيست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشيه بر عروة الوثقي).
آية الله سبحاني: در صورتي که تنها راه تشرّف به حج صبر کردن در نوبت به مدت چند سال باشد، نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند.
آية الله صافي: اگر اطمينان دارد که در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند بنابر احتياط نمي تواند در مال تصرف کند.
آية الله گلپايگاني: اگر اطمينان دارد در سال هاي بعد از آن جهات استطاعت پيدا مي کند نمي تواند در مال تصرف کند.
[59].آية الله اردبيلي: مگر اينکه باز شدن راه در سال هاي بعد با پرداختن هزينه در سال هاي قبل ميسر شود.
آية الله خامنه اي:کسي که مستطيع شده، نمي تواند بعد از رسيدن زماني که بايد مال را براي رفتن به حج، صرف کند، خود را از استطاعت خارج نمايد. بلکه احتياط واجب آن است که قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نکند. (مناسک حج، م32)
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[60].آية الله زنجاني: به قدري زياد باشد که در تهيه آن مشقت شديد يا هتک حيثيت باشد...
[61].آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر ضرر زايد بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد، ولو موجب حرج و مشقّت هم نشود، حج واجب نيست و اما اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (معتمد ج1، ص95 و مناسک مسأله 21).
[62].آية الله بهجت: اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و به حد غير عقلايي نرسد و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (مناسک، م18).
آية الله گلپايگاني: مگر آنکه ضرر به نحوي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
[63].آية الله خامنه اي:ولي اگر توانايي پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست. (مناسک حج، م16)
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[64].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر خانه وقفي و يا غير وقفي در اختيار اوست؛ بهطوري که کسر شأن او نبوده و بدون سختي و حرج، از داشتن خانه ديگر بي نياز است و احتمال از دست رفتن آن خانه نيست، اگر خانه ملکياي دارد که قيمت آن وافي به مخارج حج و يا تتميم آن باشد، واجب است خانه ملکي خود را فروخته و صرف مخارج حج کند، و همچنين است نسبت به ديگر چيزهايي که مورد نياز بوده، و از غير راه ملکيت رفع احتياجش شده باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 24).
آية الله سبحاني:که زايد بر مؤونه زندگي است.
[65].آية الله بهجت: اگر حرجي يا ضرري نباشد (کتاب حج، ص8).
آية الله تبريزي: اگر بخواهد حج نمايد بايد آن را به مقدار زيادي کمتر از قيمت بفروشد، فروشش واجب نيست. (مناسک، مسأله 21).
آية الله خويي: اگر باعث ضرر کلّي شود فروشش واجب نيست.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني:مگر اينکه اجحاف بر او باشد. (مناسک عربي، مسأله 21).
[66].آية الله سبحاني: تفاوت قيمت به قدري زياد باشد که عرفاً تحمل آن براي او حرجي به شمار آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجحاف و ضرر به حدّي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[67].آية الله زنجاني: مشقت شديد يا هتک حيثيت.
[68].آية الله خامنه اي: حکم مسأله قبل را دارد. (مناسک حج، م16)
آية الله سبحاني: مگر اينکه نوعي اجحاف وخسارت غير قابل تحمل براي او باشد.
[69].آية الله بهجت: به حاشيه مسأله 16 مراجعه شود.
آية الله خويي: اگر با فروش آنها به حرج نمي افتد، حج واجب است. (مناسک، مسأله 22).
آية الله سبحاني: واگر بفروشد با پول آن مي تواند هزينه حج خود را تأمين کند، چنين فردي مستطيع است.
[70].آية الله سبحاني: فروش کتب ملکي حتي در صورت وجود کتب موقوفه براي حج واجب
نيست. چون کتب موقوفه عرفاً جايگزين کتب ملکي در رفع نياز نمي باشد. (کتاب الحج، ج1، ص125)آية الله نوري:که در پيش او است.
[71].آية الله سيستاني: و استفاده از آنها بر او حرجي نباشد. (مناسک عربي، مسأله 24).
آية الله فاضل، آية الله نوري: و منافات با شأن او نداشته باشد و موجب حرج بر او نباشد.
آية الله مکارم: به طوري که هر ساعت نياز داشته باشد، بدون زحمت در اختيار او قرار بگيرد.
[72].آية الله اردبيلي: فروش کتاب هاي ملکي براي رفتن به حج واجب نيست ولو اينکه کتب موقوفه در دسترس باشند.
[73].آية الله اردبيلي: بلکه وجوب آن خالي از قوت نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني: لازم نيست فحص و تحقيق کند هر چند احوط است.
آية الله بهجت: اضافه اي دارد مگر اينکه عسر و حرج باشد. (مناسک، مسأله 34).
آية الله خامنه اي: ملاک استطاعت براي حجّ، توانايي اداي آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر کسي اعتقاد دارد که به اين نحو استطاعت ندارد لکن احتمال مي دهد که اگر تحقيق و تلاش کند بتواند راهي بيابد که با وضع مالي فعلي اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولي اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالي خود را بررسي کند. (مناسک حج، م17)
[74].آية الله اردبيلي: نذرش در صورتي صحيح است که در زمان خواندن صيغه نذر، مستطيع نباشد و در همان سال نيز مستطيع نشود وگرنه نذرش باطل است. بنابراين هرگاه با وجود چنين نذري بعداً مستطيع شود، بايد حج به جا بياورد و عمل به نذر، لازم نيست؛ پس در صورت مستطيع شدن حتي اگر معصيت کند و به حج نرود، عمل نکردن به نذر، کفاره ندارد.
آية الله زنجاني: اگر عمل به نذر باعث شود که ديگر نتواند حج به جا آورد حتي در آينده، نذر منعقد نمي شود، ولي اگر عمل به نذر تنها باعث تأخير حج مي شود، چنانچه قبل از حصول استطاعت، نذر کرده باشد بايد به نذر عمل نمايد و اگر عمل نکرد حج بر او واجب مي شود و چنانچه قبل از نذر، استطاعت مالي پيدا کرده باشد بايد حج به جا آورد، ولي اگر حج به جا نياورد بايد به نذرش عمل کند.
[75].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، گلپايگاني: نذر منحل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله سبحاني: اگر پس از نذر مستطيع شود بايد عمل به نذر را بر حج مقدم بدارد ولي اگر مستطيع بود و بعداً نذر کرد در اين صورت حج بر نذر مقدم مي باشد.
[76].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين صورت عمل به نذر واجب نيست، بنابراين تخلف از نذر موجب کفاره نمي شود.
[77].آية الله سبحاني: در صورتي که نذر قبل از استطاعت بوده و تخلف کرده، بايد کفاره نذر بدهد.
آية الله مکارم: نذر منعقد نيست و کفاره ندارد.
[78].آية الله سبحاني: بايد به حج برود مگر اينکه واجبي که ترک مي کند يا گناهي که انجام مي دهد اهميت بالاتري داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و يا موجب از بين رفتن مال معتد به (قابل توجه) بدون عوض شود. (آداب و احکام حج، مسأله 76).
[79].آية الله زنجاني: بايد حج به جا آورد؛ مگر آنکه انجام تکليف ديگر تنها موجب تأخير حج مي شود نه از بين رفتن اصل آن، که در اين صورت، اول آن تکليف و سپس حج را به جا مي آورد و اگر هر دو مساوي باشند يا اهميت حج کمتر باشد چنانچه آن تکليف را به جا آورد و بعد از آن استطاعت حج را نداشته باشد مستطيع نيست و الاّ مستطيع مي باشد.
[80].آية الله اردبيلي: در مقام بررسي اهميت بايد به مسأله فوريت هم توجه داشت. گاه ممکن است کار واجبي با آنکه در اصل، اهميتش کمتر از حج است، ولي با رفتن به حج زمان آن فوت مي شود همچنان که عکس آن نيز تصوّر مي شود.
آية الله تبريزي: اگر فقط احتمال اهمّيت در حج باشد حج مقدّم است وگرنه بايد حرامي را که حج بر آن توقّف دارد ترککند و چنانچه ارتکاب حرام بعد از شروع در حج باشد مجزي از حجّةالاسلام نيست و اگر حج متوقّف بر ترک واجب باشد نظر ايشان موافق نظر آية الله خويي است.
آية الله خويي: در فرض تساوي و يا احتمال اهمّيت در هر يک مخير بين آنها است و اگر در يکي از آنها احتمال اهمّيت مي دهد آن مقدم است.
آية الله سيستاني: در صورت تساوي مخير است.
[81].آية الله اردبيلي: در صورتي که ارتکاب حرام يا ترک واجب پس از احرام باشد، صحت حج او محلّ اشکال است.
[82].آية الله گلپايگاني:اگر بهطور جزم، قصد حج استحبابي کرده است کفايت آن از حَجّةالاسلام خالي از اشکال نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 78).
[83].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، صافي، مکارم:کفايت مي کند.
آية الله زنجاني: مگر در صورتي که احتمال وجوب مي داده و در نيت احرام، انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
[84].آية الله سبحاني:به ذيل سؤال 67 مراجعه شود.
[85].آية الله فاضل: تعهد نسبت به عائله و اطمينان به وفا و عدم رجوع باذل شرط نيست.
[86].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر نمي تواند نفقه عيال را تأمين کند، چه به حج برود و چه نرود، بذل نفقه عيال شرط نيست.
آية الله سيستاني: مگر اينکه نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد يا اينکه فرق نمي کند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمي تواند تأمين کند يا از عدم تأمين نفقه آنها در حج نمي افتد يا عائله واجب النفقه او نيستند که در اين موارد بذل نفقه عائله شرطِ وجوب حج نيست. (مناسک عربي، مسأله 43).
[87].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اطميمنان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نيست، ولي اگر وثوق و اطمينان به رجوع و عدم وفاي باذل دارد حج واجب نمي شود.
آية الله سبحاني: فردي که تعهد مي کند هزينه سفر حج ديگري را بپردازد نمي تواند بعد از شروع سفر او از تعهد خود باز گردد.
[88].آية الله نوري: به شرطي که قبول اين بذل براي او مستلزم ذلّت و منّت نباشد.
[89].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در اين مسأله فرقي بين اباحه (در اختيار گذاشتن) و تمليک و دادن عين مال و يا قيمت آن نيست.
آية الله سيستاني: اباحه اي که براي اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعاً، و تمليک متزلزلي که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعاً، موجب حصول استطاعت نمي شود مگر اينکه اطمينان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمي کند يا تمليکش را فسخ نمي نمايد. (مناسک، مسأله 29ـ 40ـ 43).
[90].آية الله بهجت: بلي داشتن مؤونه عيال تا وقت رجوع شرط است مگر آنکه با نرفتن حجّ نيز عيال
او در مضيقه بهسر برند و رفتن حج تأثيري در اين جهت نداشته باشد. (مناسک، ص19،
مسأله 42).آية الله زنجاني: حج بذلي مانند حج استطاعتي است؛ يعني اگر کسي تنها مخارج حج را بذل کند ـ نه مخارج عائله را ـ چنانچه انجام حج مستلزم اختلال در تأمين زندگي خود يا کساني که شرعاً يا عرفاً واجب النفقه او هستند نباشد مستطيع است. بلي، کسي که به باذل، مطمئن نيست و احتمال مي دهد که از بذل برگردد يا به عهد خود وفا نکند چنانچه مي ترسد که اين امر باعث بروز
مشکلي براي او شود مستطيع نيست و اگر نمي ترسد از نظر حکم ظاهري مستطيع است.آية الله سيستاني:ولي اگر خودش مقداري از مصارف حج را داشته باشد و بقيه را به او بذل کنند در اين صورت رجوع به کفايت شرط است. (مناسک، مسأله 45).
[91].آية الله سبحاني: با پرداخت هزينه عائله از طرف باذل به مبذول له اين قيد منتفي است.
آية الله سيستاني:بلي اگر در آمدش در خصوص روزهاي حج باشد و با درآمد آن در بقيه روزهاي سال يا بعضي از آنها زندگي مي کند، بهطوري که اگر به حج برود قدرت تأمين هزيه زندگي در بقيه يا بعضي از روزهاي ياد شده نداشته باشد. در اين صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر اينکه مخارج زندگيش را در بقيه روزهاي سال هم بدهند که در اين صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).
آية الله مکارم: يا مستلزم منّت و هتک او باشد.
[92].آية الله بهجت: واجب نيست قبول نمايد و در صورت قبول، استطاعت بذليه محقّق است و استطاعت ماليه است در دو صورت بعد. (مناسک، مسأله 43).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چنانچه مال کافي براي مؤونه حج باشد و يا به مقداري است که به ضميمه اموال خود شخص استطاعت حاصل مي شود، حج بر او واجب و کافي از حَجّةالاسلام است. (آداب و احکام حج، مسأله 47).
آية الله نوري: مگر اينکه در قبول، ذلّت و مهانت براي او باشد که در اين صورت قبول واجب نيست.
[93].آية الله اردبيلي: بلکه در اين صورت قبول واجب نيست، مگر اينکه بقيه شرايط استطاعت از جمله رجوع به کفايت را دارا باشد که در اين صورت قبول مال واجب است و حج بذلي محسوب نمي شود و همينطور است اگر فقط مال را به او ببخشد و اسم حج را نياورد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و اگر واهب (بخشنده) اختيار را به انسان بدهد و بگويد مي خواهي با اين مال حج برو و نمي خواهي به حج نرو و يا مالي را ببخشد و نامي از حج نبرد، قبولش واجب نيست.
[94].آية الله زنجاني: در هر سه صورت با داشتن ساير شرايط مستطيع است.
آية الله خامنه اي: لکن اگر قبول کرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م29)
آية الله سبحاني: اگر مالي را به او ببخشد واسمي از حج نياورد بايد بپذيرد وبه حج
برود.آية الله مکارم: بلکه قبول واجب است به شرط اينکه به هنگام بازگشت، زندگي او تأمين
باشد.[95].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بخشش به قصد قربت يا به يکي از خويشاوندان باشد که در اين
صورت بخشش، لازم است و حق ندارد آن را پس بگيرد و اگر رجوع بخشنده مال، موجب اهانت يا اذيت و آزار مبذول له بشود، حتي در مواردي که مي تواند مال را پس بگيرد، مرتکب عمل حرام شده است.[96].آية الله زنجاني: و بدون اتمام سفر نتواند به وطن بازگردد، باذل بايد مخارج اتمام سفر را
بپردازد.[97].آية الله بهجت: و بنابر اظهر، نفقه بازگشت از محلِّ اعلام رجوع که زايد بر نفقه وطن است، بر باذل است. (مناسک، ص22، مسأله 51).
[98].آية الله بهجت: اظهر عدم جواز رجوع است. (مناسک، مسأله 51).
آية الله تبريزي: باذل ضامن نفقه برگشتن او نيست همانطور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمي باشد گرچه اتمام بر او واجب است مطلقاً.
آية الله سبحاني: بعد از احرام رجوع جايز نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بعد از احرام احوط ترک رجوع است و نسبت به رجوعِ به عينِ مبذوله، تفصيلي در مناسک عربي موجود است.
آية الله فاضل: اگر اتمام واجب باشد بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد، امّا وجوب اتمام در اين فرض محلّ تأمّل است.
آية الله مکارم: احتياط واجب آن است که بعد از احرام رجوع نکند.
[99].آية الله خويي: در صورتي که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جايي است که آنچه تاکنون به او بذل شده و او صرف نموده، با ضميمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له بايد حج را تمام کند، اگر بر او حرجي نباشد هر چند فعلاً مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش مي باشد.
[100].آية الله زنجاني: به حسب ظاهر وعده بذل حج، پول قرباني و کفاراتي که ارتکاب سبب آن از لوازم متعارف حج است ـ مانند استظلال در روزهاي بسيار سرد ـ بر عهده باذل است؛ مگر آنکه تصريح به خلاف کرده باشد، ولي داشتن پول قرباني و ديگر کفارات، شرط استطاعت نيست، پس چنانچه مبذول له تمکن از قرباني را نداشت بايد روزه بگيرد، ولي در صورتي که روزه، برايش مشقت شديد يا از آن خوفضرر دارد، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: وفرد قادر بر قرباني باشد بايد قرباني کند و در غير اين صورت حکم او حکم کساني خواهد بود که قادر نيستند قرباني کنند بنا براين حتي در صورتي که باذل به تعهد خود در مورد قرباني عمل نکند باز حج بر مبذول له واجب مي شود.
[101].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که هدي بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الاّ تبديل به صوم مي شود. ولي در کفّارات اگر محرم موجب و سبب آن را مرتکب شود پس اگر عمداً باشد کفّاره اش بر عهده خود او مي باشد و اگر از روي فراموشي يا جهل و يا اضطرار و ناچاري باشد و به اين سبب کفّاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از ادا داشته باشد و کفاره يافت شود، پول آن به عهده باذل مي باشد و الاّ بايد مبذولله به وظيفه غير متمکن از کفّاره عمل نمايد. (آداب و احکام حج، مسأله 56).
[102].آية الله مکارم: احتياط در غير عمد، آن است که باذل بپردازد.
آية الله نوري: اگر عملِ موجبِ کفاره را از روي عمد و اختيار انجام داده باشد، و در غير اين صورت به عهده باذل است علي الأحوط.
[103].آية الله تبريزي: مگر در صورتي که بتواند بدون حرج بدل هدي روزه بگيرد.
آية الله سيستاني:در وجوب حجِ برگيرنده، در اين صورت اشکال است، مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت قيمت قرباني موجب حرج و مشقّت باشد قبول بر او واجب نخواهد بود. (مناسک، م52).
آية الله فاضل: واجب مي شود لکن پول قرباني بر عهده باذل است.
[104].آيات عظام بهجت، خويي، سبحاني: مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت پول قرباني موجب ناراحتي مالي او شود، قبول بر او واجب نخواهد بود.
[105].آية الله زنجاني: مگر در صورتي که نتواند با انجام خدمت اعمال حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني: در صورتي که آن مبلغ براي اداره زندگي او وخانواده اش در مدت حج کافي باشد؛ همچنين است کساني که حج آنها در برابر خدمتشان عرضه مي شود مانند طبيب کاروان، خدمه ومدير وروحاني وساير عوامل، حج چنين افرادي از حجة الإسلام کفايت مي کند، هرچند قبول بر آنها واجب نيست.
[106].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن براي کسي که عادت و شغلش خدمت باشد سزاوار است احتياط به قبول ترک نشود، چون عرفاً استطاعت صدق مي کند. (آداب و احکام حج، مسأله 64).
[107].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه انجام حج مانع از انجام وظيفه اي که براي آن اجير شده اند نشود و در اين صورت اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت شرط نيست.
آية الله بهجت: و همچنين اگر در اجاره براي او شرط شد تأمين زاد و راحله و نفقه عيال، قبول واجب نيست، ولي اگر قبول کرد مستطيع مي شود به استطاعت ماليه در هر دو صورت، نه بذليه، پس دَين مانع از آن است مگر آنکه علي اي تقدير متمکن از اداي دين نباشد و فقط به اين اجاره مشروطه، مالک گذراندن امور خود در مصاحبت اهل حج باشد که در حکم استطاعت بذليه است ولي باز قبول استيجار واجب نيست (کتاب حج، ص14).
آية الله خامنه اي:به شرط آنکه انجام مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده نباشد. (مناسک حج، م35)
[108].آية الله بهجت: امّا اگر حج نيابتي مقيد به همان سال نباشد، حجّ خود را مقدّم بدارد. (مناسک، ص14، مسأله 29).
آية الله تبريزي: اما اگر مقيد به همان سال نباشد و براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدّم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدّم بدارد.
آية الله زنجاني: و بعد از آن در اولين سالي که مي تواند براي خودش حج به جا آورد و اگر راه انجام حج خود منحصر به حفظ اين اجرت باشد نمي تواند آن را در کار ديگري مصرف کند مگر آنکه نياز مبرمي پيش آيد پس اگر پول را در آن خرج کرد از استطاعت خارج مي شود و اما اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد چنانچه براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدم بدارد.
آية الله سيستاني: و امّا اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد، بايد حج خود را مقدّم بدارد، مگر اينکه براي او وثوق حاصل شود که در سال هاي آينده حج را انجام خواهد داد، که در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدّم بدارد.
[109].آية الله اردبيلي: و اگر براي سال هاي بعد نايب شود، در سال اول بايد براي خودش حج به جا آورد، مگر آنکه به جا آوردن حج براي خودش مانع از انجام حج نيابتي در سال هاي بعد شود.
[110].آية الله بهجت: در عيال غير واجب النفقه و مصارف لازمه براي حفظ شأن، احوط رعايت عسر و حرج است؛ يعني نه اقتصار بر فقط مقداري که بر او واجب شرعي است مي کند و نه انتظار تمکن از هر چه عرفيت دارد مي کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداري است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است (کتاب حج، ص15).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: داشتن مخارج عائله غير واجب النفقه شرعي، شرط نيست مگر اينکه با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج مي افتد.
آية الله زنجاني: در استطاعت شرط است که انجام حج سبب اختلال در تأمين زندگي کساني که عرفاً يا شرعاً واجب النفقه او هستند، نباشد و لازم نيست مخارج آنها را بالفعل داشته باشد بلکه کافي است که بتواند بدون آنکه به حرج بيفتد آن را تأمين نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و عرفاً ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد؛ مثل خواهر و برادر، بايد نفقه آنها را هم داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 66).
[111].آية الله بهجت: اظهر اعتبار رجوع به کفايت است؛ به اين معنا که به سبب حج، از غنا بهفقر يا از فقر به اوسع از آن، واقع نشود. (کتاب حج، ص26).
آية الله زنجاني: رجوع به کفايت به اين معني در استطاعت شرط است که حج، مستلزم اختلال در زندگي او نباشد مثلاً اگر حج باعث از دست دادن تنها محل در آمد زندگي کسي شود مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: يعني حج گزار گذشته از داشتن هزينه هاي سفر حج، پس از بازگشت آبرومندانه زندگي کند.
[112].آية الله فاضل: و همچنين اگر از طريق زکات يا خمس و يا استعطا، امور خود را اداره کند، کافي است و همچنين کسي که آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي نکند، حج بر او واجب مي شود و نيز بر طلاب که با شهريه اداره مي شوند؛ چنانچه هزينه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند يا به عنوان روحاني مشرّف شوند حج واجب است و از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
[113].آية الله بهجت: عيناً موافق حاشيه بعد ]حاشيه آية الله تبريزي و...[ بوده با اين تفاوت که ايشان صراحت در وجوب حج دارند. (مناسک، مسأله 25).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:کسي که از وجوه شرعيه، مانند خمس و زکات و امثال اينها زندگي خود را اداره مي کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمي باشد، در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد، بعيد نيست حج بر او واجب باشد، و همچنين است کسي که شخص ديگر در تمام مدت زندگي او، مخارجش را متکفل باشد و همچنين کسي که اگر آنچه دارد در راه حج صرف کند زندگي بعد از حجّش با قبل از آن تفاوتي نکند.
آية الله زنجاني: نياز به وجوه شرعيه، مانع استطاعت نيست؛ مگر در مورد کساني که انجام حج، آنها را مجبور به ارتزاق از وجوه شرعيه مي کند و اين امر، مناسب شأن آنها نبوده يا وجوه شرعيه به مقدار کافي در اختيار آنها نباشد.
آية الله سبحاني:کسي که زندگي او با وجوه شرعيه اداره مي شود در صورتي که داراي مقداري پول گردد که براي هزينه حج و مخارج عيالش تا زمان مراجعت کافي باشد، حج بر او واجب مي شود و کفايت از حجةالاسلام مي کند واگر بعد از مراجعت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[114].آية الله بهجت: اگر زندگي آنها با وجوهات، بر حسب عادت بدون مشقّت مضمون و حتمي باشد. در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد حج بر او واجب است. (مناسک، مسأله 25).
[115].آية الله اردبيلي:چنانچه حال آنها قبل از حج و بعد از آن يکي باشد، اقوي وجوب حج است.
آية الله خامنه اي:طلاب علوم ديني اگر بعد از مراجعت از حج زندگي آنها با شهريه حوزه هاي علوم ديني اداره يا تکميل مي شود، کافي است. (مناسک حج، م27)
آية الله صافي: ولي رعايت احتياط به اينکه به نحوي خود را واجد شرط استطاعت نمايد، ترک نشود.
آية الله گلپايگاني:افرادي که از وجوه خاصّي مثل سهم سادات و وجوهات شرعيه و نذورات استفاده مي کنند؛ مانند طلاّب و سادات و اشخاص ديگري که مورد توجّه مردم هستند، در صورتي که هزينه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعيد نيست که حج بر آنان واجب باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 68).
آية الله مکارم: براي طلاب و مانند آنها حج واجب مي شود.
[116].آية الله خويي: بر مريض يا شخصي که استطاعت مالي دارد ولي از تمکن از رفتن به حج نااميد است يا بر او حرجي است واجب است نايب بگيرد و وجوب آن فوري است. (مناسک. مسأله 63).
آية الله سبحاني: بر مريض در صورت يأس از خوب شدن، واجب است نائب بگيرد و وجوب آن فوري است و اگر پس از انجام حج توسط نائب، حال منوبعنه خوب شد، حج نيابتي کفايت مي کند و نياز به اعاده حج ندارد. (کتاب الحج، ج1، ص237 ـ 349).
[117].آية الله بهجت: در صورت يأس از خوب شدن، استنابه مي کند، به نحو فوري بنابر اظهر (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد نايب بگيرد و وجوب آن فوري است مگر اينکه اطمينان به تمکن از مباشرت در سال هاي بعد داشته باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه استطاعت او در سال بعد باقي بماند بايد به حج برود.
آية الله سيستاني:اگر اميد به تمکن از حجّ بدون حرج و مشقّت بعد از آن هم نداشته باشد در اين فرض گرفتن نايب واجب است و وجوب آن فوري است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد، واجب است نايب بگيرد در صورتي که حج بر او مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نايب گرفتن مطابق احتياط است، اگرچه اميد به زوال عذر هم وجود داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 90).
[118].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[119].آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل به حصول استطاعت يا غافل از آن باشد، يا جاهل به وجوب حج يا غافل از آن باشد، و در اين جهل و غفلت معذور باشد.
آية الله فاضل: چنانچه تا پايان اعمالِ حج، شرايط استطاعت باقي باشد، در اين صورت بايد حج را انجام دهد مگر اينکه انجام حج حرجي باشد، که در اين فرض از خودش ساقط است، و در اين صورت بايد از ترکه او ـ ولو از ميقات ـ نايب بگيرد، يا شخصي تبرعاً حج او را انجام دهد.
[120].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بر او حرجي باشد.
آية الله بهجت: هر وقت قدرت پيدا نمود، فوراً بايد به جا آورد ولو استطاعت شرعيه زايل شده باشد (کتاب حج، ص27).
آية الله تبريزي: مگر جاهل قاصر بوده باشد و در صورت استقرار هم اگر رفتن به حج حرجي شود واجب نيست.
آية الله خويي: مگر غافل از وجوب حج بوده و در غفلت خود معذور باشد که در اين صورت حج بر او مستقر نيست و در صورت استقرار بايد به هر نحو که ممکن باشد حج برود مگر اينکه حرجي باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه شرايط استطاعت در او جمع باشد هرچند مشقت زا وحرجي باشد، ولي اگر فعلاً استطاعت بدني ندارد مثلاً مريض است ويا آن گونه حرجي است که از حالت استطاعت بدني خارج است، بايد نايب بگيرد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 3 مراجعه شود.
[121].آية الله زنجاني: به شرحي که در حاشيه مسأله 23 گذشت.
[122].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج برخود بي خبر باشد، بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله زنجاني: و اگر حج نيابي به جا آورد باطل است مگر در صورتي که انجام حجةالاسلام خود در امسال بر او واجب نباشد به تفصيلي که در حاشيه مسأله 38 گذشت و اگر حج استحبابي به جا آورده باطل است مگر در صورتي که در حاشيه مسأله 32 گذشت.
[123].آية الله اردبيلي: اگر شخص مستطيع حج استحبابي به جا بياورد و قصد تشريع نکند، حج او حج واجب خواهد بود و کفايت از حجةالاسلام مي کند، ولي اگر حج نيابتي به جا آورد، بنابر احتياط صحيح نيست.
آية الله بهجت: حجّ نايب، صحيح و ذمّه منوب عنه برئ مي شود.
آية الله تبريزي: اگر حج نيابي به جا آورد، حجش صحيح است و ذمّه منوب عنه برئ مي شود ولي در فرضي که واقعاً بر او حج واجب بوده ولو نسبت به آن جاهل باشد، اجاره باطل است و نايب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بيشتر از اجرة المسمّي باشد و اگر حج استحبابي براي خودش انجام دهد، در صورت علم به استطاعتِ خود و عدم صحت حج استحبابي، حج او باطل است و در غير اين صورت حجش صحيح و مجزي از حجةالاسلام مي باشد.
آية الله خويي: در صورت تنجّزِ وجوب حج بر نايب اجاره باطل است، مگر اينکه اجاره مطلق باشد که بتواند اوّل براي خودش حج به جا آورد و بعد از آن حج منوبعنه را و در فرض بطلان اجاره، اجير مستحق اجرةالمثل است مگر اينکه اجرةالمثل بيشتر از اجرةالمسمّي باشد و اگر مستطيع، حجّ استحبابي براي خودش انجام دهد، با اينکه مي داند مستطيع است، گرچه حجش صحيح است ولي مجزي از حجةالاسلام نمي باشد. (مستفاد از تعليقه عروه، ج2، ص241 و 375 و مناسک، مسأله 104).
آية الله سبحاني:کسي که خودش مستطيع است جائز نيست در همان سال نيابت بپذيرد و اگر حج نيابي انجام داد باطل است و ذمه منوبعنه فارغ نمي شود، ولي در صورت جهل به استطاعت ذمه منوبعنه فارغ شده و در مورد اجرت با مستأجر مصالحه کند.
آية الله سيستاني:کسي که ذمّه اش مشغول به حجّ واجب است و متوجّه است، جايز نيست در همان سال نيابت بپذيرد ولي اگر حجّ نيابي انجام داد صحيح است و ذمّه منوبعنه فارغ مي شود، امّا اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است و قصد حج استحبابي براي خودش اثري ندارد و حجةالاسلام محسوب مي شود مگر قصدش به نحوي باشد که به قصد قربت خلل ايجاد کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت آن اشکال است و احتياط ترک نشود، عالم باشد و يا جاهل. (آداب و احکام حج، مسأله 115).
آية الله فاضل: حج او صحيح است هر چند معصيت کرده است.
آية الله مکارم: حج نيابتي او صحيح است، هرچند گناه کرده است و حج استحبابي او حج وجوبي محسوب مي شود.
[124].آية الله بهجت: ورثه پيش از استيجار براي حج، مي توانند در ترکه تصرف کنند در صورتي که قصد استيجار داشته باشند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي:کسي که مرده و حجةالاسلام بر او بوده، ورثه پيش از استيجار براي حج نمي توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزينه حج برابر ترکه باشد يا کمتر از آن، بنابر احتياط، بلي اگر ترکه خيلي زياد باشد و ورثه ملتزم به اداي حج شوند، مي توانند تصرف کنند.
آية الله خامنه اي:در خصوص اختيار ورثه نسبت به تصرّف در ترکه و عدم آن، نظر معظم له يافت نشد.
آية الله زنجاني: البته اين در صورتي است که بترسد با تصرف در ترکه استيجار حج فوت شود يا به تأخير افتد.
آية الله سيستاني:براي ورثه جايز نيست تا زماني که ذمّه او به حج مشغول است؛ بهطوري در ميراث تصرّف نمايند که منافي با قضاي حج ميت از ميراث باشد. (مناسک، مسأله 76).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حتي در صورتي که ترکه بيش از مخارج حج باشد، بنابر احتياط واجب تصرّف در اموال ميت جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 104).
آية الله فاضل: بلي اگر ترکه بيشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرّف نکنند.
آية الله مکارم: مگر اينکه بناي قطعي بر اداي حج داشته باشد، در اين صورت تصرف جايز
است.[125].آية الله بهجت: تأخير در اداي دَين بدون عذر جايز نيست.
آية الله سبحاني: هزينه حج اورا از ترکه قبل از تقسيم بردارند وکافي است در اين مورد به
هزينه حج ميقاتي اکتفا کنند مگر اينکه وصيت به حج بلدي کرده باشد و بر ورثه او لازم است که در همان سال نخست براي او حج نيابي بگيرند وهزينه مازاد بر حج نيابي را از ثلث ترکه ميت بردارند.[126].آية الله سيستاني: احوط اين است که فوراً براي فارغ شدن ذمّه او اقدام نمايند، هر چند با استيجار از ترکه، و اگر در همان سال استيجار از ميقات ميسّر نشد، به احتياط واجب بايد از بلد استيجار کنند و تأخير نيندازند هر چند بدانند در سال بعد، از ميقات ميسّر مي شود، ولي در اين صورت مازاد بر اجرت حج از ميقات را، از سهم صغار ورثه به حساب نياورند. (مناسک، مسأله 79).
[127].آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: مگر آنکه وصيت کرده باشد که مخارج حجّ از ثلث پرداخت شود، و در اين صورت عمل به آن، بر وصاياي مستحب اولويت دارد و اگر ثلث مالش براي انجام آن کافي نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت مي شود. (مناسک حج، م43).
آية الله سيستاني، آية الله زنجاني: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافي باشد و اگر کافي نباشد از ساير ترکه بايد تکميل شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود.
[128].آية الله بهجت: دين مقدم است حتي بر وصيت ولي در زايد بايد با اجازه ورثه باشد و بنابر احتياط زايد را بين غير صغار تقسيم نمايند.
آية الله زنجاني: و اگر کسي که ترکه در اختيار اوست اهمال کند و ترکه از بين برود ضامن است، هر چند وصي يا وارث نباشد...
آية الله سبحاني: در هر صورت مازاد بر حج ميقاتي را از ثلث بدهند مگر اينکه ورثه راضي نشوند از اصل داده شود.
آية الله سيستاني:بنابر احتياط واجب، ولي مازاد بر اجرتِ متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نياورند.
- مسائل متفرقه استطاعت
[46] م ـاگر زني شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالي نداشته باشد و بعد از مردن او، از ارث شوهر، استطاعت مالي پيدا کند ولي از جهت مرض نتواند به حج برود، در صورتي که مرض او به نحوي است که قدرت بر رفتن به حج ندارد[1]، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست[2]و همچنين اگر بعد از مردنِ شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتي که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگي خود را اداره کند نداشته باشد، مستطيع نمي شود، هر چند ارثي که برده، براي رفتن به حج و برگشتن کافي باشد.[3]
[47] م ـزني که مهريه اش وافي براي مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است[4]، اگر شوهرش تمکن از اداي آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست[5]و اگر تمکن دارد و مطالبه آن براي زن مفسده اي ندارد، با فرض اينکه شوهر نفقه و مخارج زندگي زن رامي دهد[6]، لازم است زن مهريه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه براي او مفسده دارد؛ مثل اينکه ممکن است مطالبه، به نزاع[7]و طلاق منجر شود که براي زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
[48] م ـبا وجوه شرعيه؛ مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمي شود[8]و اگر به مکه برود، کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند.[9]
[49] م ـاگر کسي منزل گرانقيمتي دارد و در صورتي که آن را بفروشد و منزل ارزان تر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود[10]، چنانچه منزلي که دارد زايد بر شؤون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد[11]و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زايد بر شؤون او باشد[12]، با وجود ساير شرايط، مستطيع است.
[50] م ـکسي که از راه کسب يا غير کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج، مقداري از مؤونه زندگي خود را از درآمد کسب؛ مثل منبر و بقيه را از شهريه اي که از وجوه شرعيه است تأمين مي کند، اگر در راه اداره زندگي بعد از مراجعت از حج، نياز به شهريه داشته باشد مستطيع نيست.[13]
[51] م ـاگر کسي زمين يا چيز ديگري را بفروشد که منزل مسکوني تهيه کند[14]، در صورت نياز به منزل مسکوني[15]مستطيع نمي شود هر چند[16]پولي که بهدست آورده، براي مخارج حج کافي باشد.
[52] م ـاگر شخصي از سال هاي قبل مستطيع بوده و فعلاً مسافرت با هواپيما، به جهت کسالت، براي او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگري براي او فراهم نباشد[17]، نمي تواند نايب بگيرد[18]و بايد در وقت تمکن به حج برود و اگر متمکن نشد تا فوت شد، بايد از ترکه اش براي او حج بدهند و اگر از سال هاي قبل استطاعت نداشته، در فرض مزبور مستطيع نشده است.[19]
[53] م ـهرگاه زني با کسب مي تواند مخارج خويش را متکفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براي مخارج به زحمت مي افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج[20]براي زن نباشد[21]مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمي شود.
[54] م ـ کسي که در محل خودش مستطيع نيست، واجب نيست به حج برود، هر چند استطاعت حج ميقاتي را داشته باشد، ولي اگر رفت و وقتي به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مي شود و کفايت از حَجةالاسلام مي کند.
[55] م ـکسي که بعد از استطاعت مالي بدون تأخير، سعي در رفتن به حج داشته و در قرعهکشي شرکت نموده و از جهت اينکه قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود[22]مستطيع نشده[23]و حج بر او واجب نيست[24]ولي اگر مسامحه کرد و تأخير نمود و در سال هاي بعد در قرعهکشي شرککرد، حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند.[25]
[56] م ـکسي که براي حج نيابتي اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده[26]؛ چنانچه براي حج در آن سال اجير شده باشد، بايد حج نيابتي را به جا آورد[27]و اگر استطاعت او باقي ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.
[57] م ـدر حصول استطاعت فرقي نيست بين اينکه در شهر[28]حج يعني شوال و ذيقعده و ذيحجه مال پيدا کند يا قبل از آن، بنابراين اگر استطاعت مالي پيدا شود و استطاعت بدني و ساير شرايط موجود باشد نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتي در اوائل سال و قبل از ماه هاي حج.[29]
[58] م ـخدمه کاروان ها که وارد جده مي شوند، اگر ساير شرايط استطاعت را دارند؛ از قبيل داشتن وسايل زندگي بالفعل يا بالقوه و رجوع به کفايت[30]، مثلاً کار و صنعت و غير آن، که با آنها مي توانند پس از مراجعت ادامه زندگي مناسب خود را بدهند، مستطيع هستند[31]و بايد حَجّةالاسلام به جا آورند و کفايت از حج واجب آنان مي کند و چنانچه ساير شرايط را ندارند[32]به مجرد امکان حج، براي آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابي است و چنانچه بعداً استطاعت پيدا کردند، بايد حج واجب را به جا آورند و حکم روحاني کاروان نيز همين است ليکن اگر بعد از مراجعت از مکه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع نمي شوند.[33]
[59] م ـپزشکان يا کسان ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است[34]حجةالاسلام به جا آورند[35]هر چند که لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.[36]
[1].آية الله زنجاني: بايد طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 23 گذشته نايب بگيرد.[2]. نظريات آيات عظام در اين مسأله، در ذيل مسأله 41 گذشت.
[3]. حکم رجوع به کفايت، در مسأله 40 گذشت.
[4].آية الله بهجت: در صورتي که مطالبه مهر از شوهر ناراحتي و يا مشکلاتي در زندگي ايجاد نکند وي مستطيع است و مطالبه مهر منعي ندارد بلکه لازم است، ولي اگر موجب دردسر و ناراحتي براي وي شود و يا مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نيست. (پرسش هاي جديد حج، س3). (و نيز مراجعه به حاشيه مسأله 19 مفيد است).
[5].آية الله زنجاني: و همچنين در صورتي که مطالبه مهريه، موجب حرج يا آبروريزي زن مي شود مستطيع نيست....
[6].آية الله زنجاني: مستطيع است و بايد به حج برود و اگر بدون مطالبه مهريه نمي تواند حج به جا آورد بايد مهريه را مطالبه نمايد و به حج برود.
[7].آية الله تبريزي: اگر مطالبه مهريه موجب ناراحتي هايي شود که زن در زندگي اش به حرج و مشقّت بيفتد، حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: يعني مطالبه بر او حرجي يا در آن خوف ضرر باشد. حج بر او واجب نيست.
آية الله سيستاني:اگر به حدّي باشد که براي زن تحمّلش مشکل باشد.
آية الله گلپايگاني:مجرّد طلاق باعث عدم وجوب حج نيست. بله اگر صرف مهريه در حج موجب شود که زندگي او مختلّ شود حج بر او واجب نيست. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33)
آية الله مکارم: حتي اگر منجرّ به طلاق نشود ولي مشکلات مهمّي در زندگي او حاصل گردد حج لازم نيست.
[8].آيات عظام بهجت، تبريزي، خامنه اي، خويي، سيستاني، گلپايگاني: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني:کسي که مالي را که بتواند با آن حج به جا آورد، در اختيار دارد هر چند ملک او نباشد ولي تصرفش در آن جايز باشد با تحقق ساير شرايط مستطيع
است.آية الله سبحاني: اگر تملک او يا تصرف او در وجوه شرعيه به وجه صحيح صورت گرفته باشد مثل اينکه فقيه جامع الشرائط سهمي را در اختيار او قرار داده باشد با تحقق سائر شرائط، مستطيع مي شود و حج او از حجةالاسلام کفايت مي کند. (کتاب الحج، ج1، ص224)
آية الله فاضل: چنانچه به عنوان شهريه يا از روي استحقاق و خدمات ديني از طريق حاکم شرع
به او داده شده، مالک مي شود و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و بايد حَجّةالاسلام به جا آورد.[9].آية الله اردبيلي: مگر اينکه کسي که حق پرداخت و تمليک اين گونه وجوه را دارد به او تمليک نمايد و ساير شرايط استطاعت را نيز دارا باشد.
آية الله مکارم: هرگاه در شأن او باشد مانعي ندارد و حج او صحيح است.
[10].آية الله زنجاني:چنانچه تبديل آن به منزل ارزان تر مستلزم حرج و هتک حيثيت او نباشد، مستطيع است هر چند منزل کنوني، زائد بر شؤون او نباشد.
[11].آية الله اردبيلي:چنانچه منزل دوم نيز مطابق شأن او باشد و تبديل منزل براي او حرجي نباشد و تفاوت قيمت نيز زياد باشد، بنابر احتياط واجب بايد منزل را تبديل کرده و با تفاوت قيمت آن مستطيع مي شود و بايد به حج برود.
آية الله بهجت: گذشت در مسأله 16، و اگر استبدال ضرري يا حرجي باشد لازم نيست (کتاب حج، ص8).
آية الله خويي، آية الله سيستاني: اگر فروش خانه سبب حرج و مشقت او نيست حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني: اگر به حسب شأن او مورد نياز او باشد لازم نيست آن را بفروشد (کتاب الحج، ج1، ص110).
[12].آية الله خامنه اي:کسي که ضروريات زندگي از قبيل مسکن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار کار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر مي تواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگياش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و اين کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمي شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مکمّل آن است، بايد اين کار را انجام دهد و مستطيع است. (مناسک حج، م24)
آية الله سبحاني: بهتر است بفروشد، ولي تا نفروخته حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه اقدام به فروش کند وخانه مناسب شأن تهيه نمايد وسپس با باقيمانده پول به حج برود.
[13]. نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 40 بيان شد.
آية الله اردبيلي:چنانچه حال او قبل از رفتن به حج و پس از آن يکسان باشد، مستطيع است و بايد به حج برود.
[14].آية الله زنجاني: در صورتي که رفتن به حج مستلزم آن باشد که در تهيه منزل مسکوني مورد نيازش به حرج يا هتک حيثيت بيفتد، مستطيع نيست.
[15].آية الله مکارم: و قصد تهيه آن را داشته باشد.
[16].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود.
آية الله خامنه اي:در صورتي که منزل شخصي جزء نيازهاي ضروري او باشد و يا مالکيت آن با موقعيت عرفي او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمي شود هرچند به مقدار مخارج حج و يا مکمّل آن باشد. (مناسک حج، م25).
[17].آية الله زنجاني: اگر اميد بهبودي ندارد بايد براي انجام حج در اولين سال نايب بگيرد والاّ بايد خودش حج به جا آورد ولي فوريت آن ساقط است و مي تواند حج را تا خوب شدن به تأخير بيندازد و در هر حال اگر انجام نداد تا فوت شد بايد براي او حج بدهند و اگر وصيت نکرده نباشد از اصل ترکه او برداشته مي شود و همچنين است حکم کسي که از سال هاي قبل استطاعت نداشته است.
[18].آية الله اردبيلي: اگر اميد به بهبود يا پيدا شدن راه ديگري دارد، نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش در وقت تمکن، به حج برود وگرنه بايد نايب بگيرد.
آية الله بهجت: در صورت استقرار حج، با فرض يأس از زوال عذر، واجب است استنابه نمايد و با اميد زوال عذر، احوط جمع بين استنابه فوري و لوازم مناسب با احتياط در آن است، و با زوال عذر احوط اعاده با مباشرت است و با تبديل اميد زوال عذر به يأس از آن احوط تجديد استنابه است و با استمرار عذر تا وقت وفات، احوط براي غير مأيوس قضاي از او با تکرار استنابه است. و اما در صورت عدم استقرار حج، پس با فرض يأس از زوال عذر، اظهر وجوب فوري استنابه است و با اميد زوال عذر، احتياط مستحب اين است که فوراً استنابه کند که با زوال عذر اعاده با مباشرت مي نمايد و احتياط در بقيه بر همان نحو است که ذکر شد (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: اگر اطمينان به تمکن از مباشرت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب است که براي خود نايب بگيرد و چنانچه مي داند متمکن از مباشرت نمي شود بايد نايب بگيرد و همچنين در فرض بعدي بايد بنابر احتياط نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حجّ فوري است.
آية الله خامنه اي:کسي که حج بر او مستقر شده، اگر بر اثر پيري يا بيماري قدرت رفتن به حج را ندارد و يا براي او حرج و مشقّت دارد و اميدي به بهبودي و قدرت پيدا کردن بر اداي حج بدون مشقّت را ـ هر چند در سال هاي آينده ـ نداشته باشد، واجب است نايب بگيرد. ولي کسي که حج بر او مستقر نشده، واجب نيست نايب بگيرد. (مناسک حج، م40)
آيات عظام خويي، سبحاني، سيستاني: اگر اميد به تمکن از مباشرت نداشته باشد، واجب است که براي خود نايب بگيرد.
آية الله مکارم: اگر اميد بهبودي نداشته باشد مي تواند نايب بگيرد.
[19]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 41 استطاعت گذشت.
[20].آية الله زنجاني: موجب حرج يا آبروريزي براي زن نباشد...
[21].آية الله سيستاني: به حدّي که تحمّلش براي او مشکل باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: به نحوي که زندگي او مختلّ شود. (مجمع المسائل، ج1، ص429، مسأله 11).
[22].آية الله زنجاني:چنانچه احتمال بدهد که بتواند راه حج را بر خود باز کند بايد در اولين سال ممکن خودش حج به جا آورد و هرگاه از بازشدن راه حج نااميد شد بايد نايب بگيرد.
[23].آية الله تبريزي: در صورتي که از رفتن به حج به صورت آزاد متمکن نباشد.
آية الله سبحاني: اگر راه معمول تشرف به حج، نام نويسي به روش مذکور و در نوبت ماندن باشد، بايد ثبت نام کند وعدم اصابت قرعه رافع استطاعت نيست.
آية الله مکارم: در صورتي که راهِ مشروع، منحصر به شرکت در قرعهکشي باشد.
[24].آية الله خامنه اي: ولي اگر رفتن به حج در سال هاي بعد از آن منوط به نام نويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد، بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
[25].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه احتمال دهد چنانچه ثبتنام مي کرد، امکان رفتن به حج برايش فراهم مي شد.
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني، مکارم: مشروط بر اينکه مطمئن بوده که در مرحله قبل قرعه به نامش اصابت مي کرده.
آية الله زنجاني: و در صورتي که تأخير او از روي مسامحه نبوده ـ مثلاً از ثبتنام براي قرعهکشي اصلاً اطلاع نداشته است ـ حج بر او مستقر نشده است، مگر آنکه معلوم گردد که اگر مي خواست مي توانست حج به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه مي دانست در همان سال ثبتنام، قرعه به نام او اصابت مي کرد، حج بر او مستقر است و چنانچه مي دانست سال هاي بعد، قرعه به نام او اصابت مي کرد، در فرضي که احتمال عروضِ مانع ديگري، از انجام حج را در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کرد، نمي داد، بنابر احتياط واجب، لازم بود ثبت نام کند و در اين فرض که ثبتنام نکرده، بنابر احتياط واجب حج بر او مستقر مي شود.
[26].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني: اگر استطاعت به سبب اجير شدن براي حج نيابتي پيدا کرد، مطابق متن عمل کند، ولي اگر از راه ديگر استطاعت پيدا کرد کشف از بطلان اجاره مي شود و بايد حج خود را به جا آورد.
آية الله خامنه اي:کسي که استطاعت مالي ندارد، اگر براي نيابت از ديگري اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده، اجاره باطل است، و در غير اين صورت، بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله زنجاني: بايد مطابق مسأله 38 و حاشيه آن عمل نمايد.
آية الله سيستاني:اگر وثوق داشته باشد که در سال آينده مي تواند براي خود به جا آورد يا استطاعت او به مال الاجاره باشد، پس اجاره صحيح است و به مقتضاي آن عمل نمايد. و اگر وثوق ندارد و استطاعت او به غير مال الاجاره، است در اين صورت اجاره باطل است و بايد براي خودش حج نمايد. (ملحقات، مناسک مسأله 19).
[27].آية الله اردبيلي: بلکه بايد حج خود را به جا آورد مگر اينکه حصول استطاعت به واسطه گرفتن اجرت نيابت در حج باشد و براي همان سال اول اجير شده باشد.
[28]. شهر= ماه
[29]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 23 و 24 گذشت.
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 55 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: خواه اين استطاعت مالي در اول سال باشد يا در ماه هاي نزديک به حج.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[30]. آية الله اردبيلي: اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت در استطاعت شرط نيست.
[31].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه انجام حج مانع از انجام وظيفه آنها به عنوان خدمه نگردد وگرنه مستطيع نيستند.
آية الله زنجاني:کارگزاران حج بعد از قبول مأموريت چنانچه تشرف به حج، زندگي آنها را مختل نکند و با مأموريت آنها منافات نداشته باشد، با داشتن ساير شرايط مستطيع هستند.
[32]. آية الله خويي: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد وجوب آن بعيد نيست (مناسک، مسأله 28).
آية الله سبحاني: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد حج واجب مي شود (کتاب الحج، ج1، ص274).
[33]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
آية الله اردبيلي:اگر حال آنها قبل و بعد از حج فرقي نکند، مستطيع مي شوند و نياز به شهريه مضرّبه استطاعت نيست.
آية الله فاضل: گذشت در مسأله 40 که چنين اشخاصي مستطيع مي شوند و حج آنها از حجةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: در تمام مواردي که افراد به عنوان خدمه يا روحاني يا غير آن به حج مي روند، چنانچه زندگي خانواده آنها در همان مدت تأمين باشد حجشان حَجّةالاسلام و تأمين زندگي آنها در بازگشت شرط نيست.
[34].آية الله خامنه اي: به شرط آنکه اداي مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده اند نباشد. (مناسک حج، م35)
[35].آيات عظام بهجت، زنجاني، سبحاني: بايد حجةالاسلام به جا آورند، مگر آنکه مأموريت بهگونه اي باشد که نتوانند به وظائف عمل کنند. (پرسش هاي جديد حج، ص2، س8).
آية الله فاضل: مگر اينکه مأموريت آنها مشروط به عدم احرام براي حجّ تمتّع باشد، يا عمل به مأموريت مانع از انجام اعمال حج باشد که در اين دو صورت حج واجب نيست، بلي اگر مخالفت کردند و حج انجام دادند هر چند مرتکب معصيت شده اند ولي حج آنها صحيح است و کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[36].آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله قبل بيان شد.
- استفتائات استطاعت
[60] س ـ کسي در مدينه مريض شده (سکته کرده) و فعلاً در بيمارستان است و دکترها گفته اند که بايد تا دو هفته استراحت کند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتي که حمل او براي انجام دادن اعمال مشکل باشد، اگر او را به مکه ببرند وظيفه اين شخص چيست؟
ج ـاگر[1]سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال، حتي به نحو اضطراري را ندارد[2]، از استطاعت افتاده[3]و حج بر او واجب نيست ولي براي دخول مکه بايد مُحرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطراري آن، از احرام خارج مي شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده، اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد که برايش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش براي دخول مکه مُحرم شود و عمره مفرده به طوري که ذکر شد به جا آورد، و چنانچه براي اين شخص انجام اعمال حج تمتع ممکن باشد، ولو به نحو اضطرار و انجام اضطراري اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را که مي تواند ولو با کمک گرفتن از ديگري انجام دهد، و هر مقدار را که نمي تواند، نايب بگيرد ولي در وقوفين، گرفتن نايب کافي نيست.
[61] س ـکسي که احتمال مي دهد حجي که در سال هاي قبل انجام داده، صحيح نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلاً شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط کند، حج را به چه نيتي به جا آورد؟
ج ـمي تواند قصد مافي الذمه؛ يعني قصد امتثال مطلقِ امرِ متوجه به او را کند[4]و مي تواند قصد حَجةالاسلام احتياطاً نمايد.
[62] س ـشخصي که حج واجب خود را انجام داده است آيا مي تواند آن را به قصد مافيالذمه اعاده کند؟
ج ـ مانع ندارد[5] ولي اعاده حج کفايت از اجزاء ـ در صورت صحّت حج سابق و بطلان اجزاء ـ نمي کند و بايد خود آن جزء تدارک شود.
[63] س ـکسي که با وجود تقليد صحيح، قبلاً به حج مشرف شد و چون رجوع به کفايت را مجتهد او شرط استطاعت نمي دانسته حَجةالاسلام قصد نموده و به جا آورده است با اينکه رجوع به کفايت نداشته است، فعلاً همه شرايط استطاعت براي او موجود است و از حضرت امام تقليد مي کند آيا بايد حج سابق را اعاده کند يا خير؟
ج ـاعاده لازم است.[6]
[64] س ـشخصي بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ايران رفت و در مکه کسي را وکيل کرده که براي فراغ ذمه او اقدام نمايد، وظيفه در اين مورد چيست و آيا محرمات احرام بر چنين شخصي چه وضعي دارد؟
ج ـدر فرض مسأله، وکيل گرفتن بي فايده است[7]و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در اين صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاي استطاعت تا سال هاي[8]بعد، ولي در صورتي که سال اول استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است، چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان سال[9]يا سال بعد[10]براي حج و عمره تمتع نايب بگيرد، و در صورتي که مأيوس از خوب شدن نباشد[11]نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش حج و عمره تمتع را مجدداً انجام دهد، و در هر صورت فعلاً از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.
[65] س ـدر حال حاضر، که هر کسي بخواهد حج مشرف شود بايد قبلاً براي ثبت نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر کسي ثبتنام کرد ولي نوبت او را برايچند سال ديگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر وسيله رفتن براي او فراهم شد و پول قرض کرد و به مکه رفت، آيا حج او حَجةالاسلام است يا خير؟
ج ـاگر قبلاً حج بر او مستقر نشده و فعلاً هم نمي تواند به حج برودمگر با قرض[12]، حج بر او واجب نشده است، و حج او حَجّةالاسلامنيست.[13]
[66] س ـاگر کسي به خيال اينکه استطاعت دارد، به قصد عمره تمتع مُحرم شد و به ترتيب کليه اعمال حج تمتع حَجةالاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطيع نبوده است، بفرماييد احرام و اعمال گذشته اش چگونه است و نسبت به آينده اگر مستطيع شد، آيا حجةالاسلام بر او واجب است يا نه؟ج ـمُحرم نيست[14]، ولي اگر مستطيع شد بايد حَجةالاسلام به جا آورد.
[67] س ـکسي خيال مي کرد، مستطيع نيست، به نيت استحباب مُحرم شد و اعمال عمره تمتع را انجام داد، بعد در مکه پرسيد، معلوم شد مستطيع بوده است، آيا مجدداً بايد به نيت وجوب مُحرم شود يا کافي است؟
ج ـکفايت نمي کند[15]، و در صحت حج ندبي او تأمل است.[16]
[68] س ـشخصي براي زيارت سوريه ثبتنام کرده و فعلاً سه هزار روپيه بهدست آورده است و خرج حج بيتالله هم همين مقدار مي شود، آيا رفتن حج واجب است يا مي تواند به زيارت سوريه برود؟
ج ـاگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.[17]
[69] س ـدر قباله هاي کنوني براي ازدواج، مبلغ زيادي نوشته مي شود، آيا زني که مي خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج مي شود يا خير؟ ضمناً مشخص فرماييد مبلغ چقدر باشد بهتر است؟
ج ـاگر بدون مفسده[18]بتواند مهر را بگيرد و به حج برود مستطيع است، و مهرالسنه بهتر است و استحباب دارد.[19]
[70] س ـاگر پدري بعد از ثبت نام براي حج، فوت کرده است و چند پسر دارد و اجازه حج به يکي از پسران داده مي شود، آيا در چنين موردي استطاعت طريقي براي کدام حاصل مي شود؟
ج ـبا فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطيع مي شود.[20]
[71] س ـپدري براي حج ثبتنام کرده و در وصيتش گفته است که برايش حج مستحبي به جا آورند و پسر بزرگتر چون ديده خودش استطاعت بدني و مالي دارد و فقط استطاعت طريقي نداشته که آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده، به نيت خود حج را انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه؟ چون استطاعت طريقي نداشته مگر از طريق نيابت؟
ج ـفرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مُجزي است.[21]
[72] س ـمسلمينِ بعضي از کشورهايي که حکومتشان کمونيستي است، اگر بخواهند حج بروند بايد مبلغ زيادي به آن حکومت کمککنند و قهراً اين پول براي تقويت چنين حکومتي مصرف مي شود، در صورتي که راه منحصر به اين کار باشد آيا اولاً: حج بر چنين اشخاصي واجب است يا نه؟ و ثانياً: اگر اين مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجةالاسلام کفايت مي کند يا نه؟
ج ـآنچه ذکر شد موجب سقوط حج نمي شود.[22]
[73] س ـزني براي حج ثبت نام کرده است، ولي شوهرش که او هم استطاعت داشته، به عللي ثبت نام ننموده است، آيا زن مي تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد که در آينده هر دو با هم ثبتنام نمايند يا نه؟
ج ـاگر زن مستطيعه است نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد[23]، ولي اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحيح است.[24]
[74] س ـمن با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يک ماه حقوق قبل از پرداخت آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اينکه شخص طلبکار از اين سفر حج کاملاً راضي و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مي شود يا نه؟
ج ـاگر استطاعت مالي براي شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح و حج واجب محسوب است، به شرط آنکه امکان اداي بدهي بعداً به سهولت براي شما فراهم باشد. ولي اگر با قرض[25]براي حج استطاعت مالي پيدا کرده ايد، مستطيع نشده ايد و از حَجّةالاسلام محسوب نمي شود.[26]
[75] س ـاگر کسي مستطيع شد، آيا مي تواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد و خرج سفر حج ايشان نمايد و اگر چنين کرد تکليفش چيست؟
ج ـاگر شخصاً مستطيع است بايد حج به جا آورد و با بخشش پول به والدين، تکليف از او ساقط نمي شود و در صورتي که با بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.
[76] س ـاشخاصي که در وقت اسم نويسي براي حج، استطاعت مالي دارند و از طرف دولت براي پنج سال يا بيشتر اسم مي نويسند، آيا براي اين گونه اشخاص اسمنويسي واجب است يا نه؟ و بر فرض وجوب، اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند يا از استطاعت مالي افتادند، فقط ترک واجب کرده اند يا اينکه حج هم بر آنان مستقر است؟
ج ـاگر احتمال دهند که قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مي آيد لازم است شرکت کنند[27]و اگر شرکت نکردند بايد به حج بروند و حکم کسي را دارند که حج بر او مستقر است.[28]
[77] س ـاينجانب با شرايط زير، طبق قرعه کشي سازمان حج و زيارت ـ ان شاءالله ـ در سال 1366 عازم بيت الله الحرام هستم:
1. هزينه کامل زيارت خود و همسرم از پول مُخَمَّش تهيه شده است.
2. معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگي با قناعت را دريافت مي دارم.
3. فاقد مسکن و اتومبيل شخصي بوده و در هر شهري که شاغل باشم، مستأجر هستم.
4. وسائل زندگي را در حد معمول دارا مي باشم.
با توجه به شرايط فوق و شبهاتي که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القا مي شود، آيا حج اينجانب و همسرم از حجّ واجب، کفايت مي کند يا خير؟
ج[29]ـ در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براي حج پول دارند و مي توانند بروند، مستطيع هستند، و شما در صورتي استطاعت داريد که لوازم زندگي خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد[30]، و بعد از برگشتن بتوانيد با در آمد کسب خودتان، زندگي خود و عائله را اداره کنيد.
[78] س ـاگر شخصي مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمي نويسند، آيا با واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با صرف مبالغي زياد، جايز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سال ها فريضه او تأخير مي افتد و خوف اين را دارد که خداي ناکرده از تارکين حج به حساب آيد؟
ج ـبايد به هر نحو[31]هست و برخلاف مقررات جمهوري اسلامي نيست به حج مشرف شود.[32]
[79] س ـشخصي قبلاً حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبتنام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولي بعداً از نظر مالي محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرماييد مي تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا سال هاي بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد يا نه؟
ج ـبا فرضي که ذکر شده مستطيع نيست و مي تواند[33]پول را بگيرد و فرق ندارد.[34]
[80] س ـپدرم در سال 1360 براي زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانه خدا به مکه مشرف شد، ولي بعد از احرام بستن، بين راه سکته و فوت کرد و هيچ گونه عملي را انجام نداد، آيا حج به گردنش مي باشد يا خير؟
ج ـاگر بعد از دخول حرم مرده[35]، حج از او ساقط شده است و اگر قبل از
دخول حرم فوت کرده[36]، در صورتي حج واجب نيست که سال اول استطاعت
او باشد.[37][81] س ـدارايي شخصي قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسيده مي باشد، به اضافه اينکه يک باب منزل مسکوني هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه اي از دنيا رفته است، داراي يک همسر و دو بچه صغير مي باشد که معاش آنان از در آمد همين املاک مذکور تأمين مي شود، آيا شخص مُتَوفي مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج، آيا حج بَلَدي گرفته شود يا ميقاتي کفايت مي کند؟ و آيا مي شود مخارج حج، از کلّ ترکه پرداخت گردد؟
ج[38]ـ چنانچه شخص متوفّي در حال حيات، خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش[39]را داشته و در برگشتن هم در آمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مي توانسته به مکه برود[40]و تأخير انداخته، مستطيع بوده و چنانچه وصيت نکرده، حج ميقاتي از اصل ترکه خارج مي گردد.[41]
[82] س ـشخصي که حج به جا آورده، ليکن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذکر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصي نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعي نيابتاً حج به جا آورده است، آيا حج نيابتي وي صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت را تکرار کند؟[42]
ج ـچنانچه در وقت انجام حجّ اوّلي مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثاني، حج نيابتي باطل است[43]و حج خود را بايد انجام دهد و حج نيابتي را اگر وقت آن موسّع بوده، بعد از حج خودش انجام دهد و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه کند.
[83] س ـکسي که واجب الحج بوده، از پاکستان عازم حج شد و در مدينه منوره بيمار گرديد و در حال بيماري به طرف مکه رهسپار شد و در بيمارستان مکه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائيش در وقت فوت، مقداري پول و قطعه زميني در پاکستان بوده است، با توجه به اينکه پول موجودش براي نيابت حج او کفايت نمي کند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اينکه با فوت او حج ساقط مي شود؟ اجرکم علي الله.
ج ـاگر با احرام عمره تمتع داخل مکه شده[44]و پيش از انجام يا اکمال اعمال عمره يا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزي و حج از او ساقط است، ولي اگر بدون احرام عمره وارد مکه شد[45]و در آنجا فوت نمود، در صورتي که حج بر او قبلاً مستقر بوده، بايد از اصل ترکه او برايش نايب بگيرند و حج ميقاتي کفايت مي کند.
[84] س ـاينجانب در موقع ازدواج، يک سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مي باشد؟
ج ـاگر مجرد وعده بوده است[46]، لازم نيست اداي[47]آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد[48]بايد به آن عمل کند.[49]
[85] س ـاينجانب که به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضه حج نمي باشم، آيا مي توانم نيابتاً از طرف خود کسي را به حج بفرستم يا خير؟
ج ـاگر قبلاً از جميع جهات مستطيع بوده ايد، وليکن اقدام بر انجام حج نکرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پيري يا بيماري که اميد خوب شدن نباشد تمکن از سفر حج نداريد واجب است کسي را نايب بگيريد تا براي شما حج به جا آورد.[50]
[86] س ـشخصي پدرش وصيت کرده است که فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مي شود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه؟
ج ـاگر قبل از آنکه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير کرده که بعد از فوت
او در سال اول حج براي پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده که منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعتِ خود اجاره را قبول کرده[51]، لازم است سال
اول بعد از فوت پدر حج نيابي براي پدر انجام دهد.[52]و در غير اين صورت بايد
براي خودش حج کند.[53]و در صورت اول، اگر براي خودش حج به جا آورد صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره معصيت کرده است. ولي در صورت دوم، اگر حج
نيابي به جا آورد صحيح نيست[54]، و نه براي خودش واقع مي شود و نه براي پدرش،
و حج بر خودش مستقر مي شود که بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان کند و
اگر به جا نياورد در سال هاي بعد، با مراعات فوراً ففوراً، انجام دهد. و بايد معلوم
باشد که مجرد وصيت[55]به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمي کند هر چند وصيت را قبول کرده باشد. بنابراين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براي خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.[56][87] س ـخانم خانهداري که حج بر او واجب شده است و شوهرش
اجازه مسافرت به تنهايي را نمي دهد و مي گويد چون براي حج اسم مرا ننوشته اي
من اجازه نمي دهم، وظيفه اش چيست؟ و آيا بدون اجازه شوهر مي تواند به حج برود يا نه؟ج ـدر سفر حجِّ واجب، براي زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج
واجب خود را به جا آورد ولو اينکه شوهر او راضي به مسافرت او براي حج
نباشد.[57][88] س ـشخصي طبق وصيت پدر، که پول به حساب سازمان حج واريز کرده است، به نيابت او به مکه آمده در حالي که خود فرزند نيز استطاعت مالي داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد يا حج خود را انجام دهد؟
ج ـ اگر راه براي پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او، راه براي او باز شده است[58]بايد، براي پدرش حج کند[59]، مگر آنکه تبرّعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد، که در اين صورت مستطيع شده و بايد براي خودش حج به جا آورد[60]، و گذشت که به مجرد وصيت[61] و قبول فرزند، نيابت واجب نمي شود مگر آنکه قبل از استطاعت اجير شود.[62]
[89] س ـ شخصي به جز براي هَدْي، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براي او واجب است؟
ج ـبلي مستطيع است[63]و پول هَدْي، جزو استطاعت نيست.[64]
[90] س ـاينجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتواي حضرتعالي که فرموده ايد طلابي که به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتي مستطيع مي شوند که از وجوه شرعيه مستغني باشند، لذا اينجانب مقدار پولي با افراد ذيحق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان کردم و به عنوان اينکه نسبت به بنده ذي حق هستند، به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسک حج نيت حجةالاسلام کردم، آيا اين حج براي اينجانب کفايت از حجةالاسلام مي کند يا نه؟ ضمناً لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومي سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواي فوق را نديده بودم و پولي که دستگردان شده بود جايگزين آن پولي که در حساب واريز کرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن کافي است؟
ج ـدر فرض سؤال احوط آن است[65]که بعداً اگر استطاعت پيدا کرديد حج را
اعاده نماييد.[66][91] س ـشخصي قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است و استطاعت مالي هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند، آيا بايد قبول کند و نايب بگيرد يا اينکه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان کنند، حج واجب مي شود تا استنابه کند يا خير؟
ج ـدر فرض مرقوم حج واجب نيست.[67]
[92] س ـاگر در ميقات مستطيع شد و حَجّةالاسلام به جا آورد، مُجزي است يا نه؟ و آيا در فرض مسأله، رجوع به کفايت شرط است يا نه؟
ج ـاگر مستطيع شده، مُجزي است، ولي رجوع به کفايت شرط است.[68]
[93] س ـشخصي که استطاعت رفتن به حج را پيدا کرده، آيا مي تواند پول حج را به مصرف لازمي در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج کند و خود را از استطاعت بيندازد؟ مثلاً آيا مي تواند در شرايط کنوني کشور خرج جبهه کند؟
ج ـمستطيع بايد به حج برود[69]، و دادن پول در مصارف مذکور کافي از حج واجب نيست، و اگر خرج کند[70]و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.
[94] س ـدر مواردي که نهاد يا ارگاني فردي را به حج مي فرستد، بدون اينکه ملزم باشد کاري انجام دهد، آيا از موارد حج بذلي است يا خير؟ و قبول آن واجب است؟
ج ـبا فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ کاري، حکم حج بذلي دارد.[71]
[95] س ـمقداري پول دارم که براي رفت و آمد به سفر مکه کافي است، ولي هنوز از طرف دولت جمهوري اسلامي وقتي براي ثبتنام اعلام نشده است، آيا نگهداري آن پول لازم است و من مستطيع هستم؟
ج ـاگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبتنام مي شود، بايد
ثبتنام کنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد[72]و نگهداري پوللازم
نيست.[73][96] س ـهمسر شهيدي که داراي دو بچه چهار ساله مي باشد و عملاً سرپرستي اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم به نام او در آمده است، آيا مشاراليها مي تواند مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسک حج را انجام دهد يا خير؟
ج ـنمي تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.
[97] س ـکسي که چهار پسر دارد و زن براي همهشان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان يکجا است، الآن خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حق اولويت دارند؟
ج ـکسي که از مال خودش به مقدار حج دارد و مي تواند به مکه برود[74]و بعد از برگشت زندگاني لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.[75]
[98] س ـکسي که واجد شرايط حج باشد و نوه اي دارد که شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد که اگر زن نگيرد به حرام مي افتد، آيا کدام مقدم است و وظيفه پدربزرگ چيست، ازدواج براي نوه اش يا حج؟
ج ـحج خودش مقدم است[76]مگر اينکه ازدواج نوه، از مخارج عرفي او محسوب شود و نتواند هم براي او ازدواج کند و هم به مکه برود.[77]
[99] س ـاينجانب با داشتن استطاعت مالي و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياک هستم طبق مقررات کشوري، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيري مي کند، از نظر شرع تکليف حج چيست؟
ج ـاگر قبلاً مستطيع بوده ايد و با امکان، حج نرفته ايد حج بر شما مستقر شده است[78]، و اگر قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذکور مستطيع نيستيد[79]، مگر آنکه بتوانيد، ولو با ترک ترياک، تحصيل اجازه کنيد و به مکه برويد.[80]
[100] س ـآيا از منافع خمس و زکات، کسي مستطيع مي شود يا نه، و آيا خمس و زکات جزو ترکه ميت است يا نه؟
ج ـچنانچه به عنوان مصرف از طرف ولي امر[81]به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط، مستطيع مي شود.[82]
[101] س ـهرگاه کسي سرمايه يا ابزار کار دارد که اگر مقداري از آن را بفروشد مي تواند با آن زندگي کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـبا وجود ساير شرايط، مستطيع است.[83]
[102]س ـ شخصي باغي دارد که چند سال است درآمدي نداشته، اما از نظر قيمت براي سفر حج کافي بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتي باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـاگر تمکن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.[84]
[103] س ـشخصي که بعد از عمره تمتع ديوانه شده، آيا لازم است که او را براي حج محرم کنند و وظيفه چيست؟
ج ـلازم نيست و بر ديوانه تکليفي نيست.[85]
[104] س ـاگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مکه معظمه همراه ببرد و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد و در طواف عمره و سعي بين صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و مني، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعي و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج که دختر قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مي تواند شوهر نمايد يا خير؟
ج ـبا فرض اينکه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مي تواند شوهر کند.[86]
[105] س ـاگر اطفال غير مميز ـ پسر يا دختر ـ را پدر و يا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند، آيا واجب است که پدر يا مادر در صورت تمکن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند،
و اگر هيچ کدام از کارهاي مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملي نکنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مي توانند ازدواج کنند و يا بايد به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟ج ـبر وليّ طفل واجب نيست او را مُحرم کند يا از طرف او حج انجام دهد[87]، ولي اگر او را مُحرم کرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اي که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند[88]، وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقي مي ماند و تا تدارک نکند نمي تواند ازدواج نمايد.
[106] س ـاولاً با وجود دَين چه مقدار پول براي استطاعت کافي است؟ و ثانياً در صورتي که پول باشد ليکن به علت بيماري قلب، مقامات پزشکي سازمان حج و زيارت تشرف را خالي از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستي يک نفر براي انجام حج اعزام گردد؟
ج ـ شما اگر قبل از آنکه استطاعت پيدا کنيد مريض شده ايد،که قدرت رفتن به مکه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشدهايد[89] و نايب گرفتن لازم نيست و نيز استطاعت مالي در صورتي موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت، امکان پرداخت دين به سهولت براي شما باشد.[90]
آية الله سبحاني: خدمه کاروانها وپزشکان و امدادگران و افراد ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند اگر حج موجب تغيير روال زندگي آنها نباشد (از نظر مالي وضعشان بدتر نشود) برآنها حجةالإسلام واجب مي شود.[1].آية الله بهجت: گذشت حکم استنبابه در مسأله 52.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد ولو به اينکه براي بعض اعمال نايب بگيرد، از استطاعت افتاده است. ولي اگر ثروتمند است و ديگر هيچگاه توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و يا مشقّت دارد، بايد براي حج نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج، فوري است. (مناسک، م63).
آية الله زنجاني: در صورت حرج يا ضرر شديد فعلاً وظيفه اي ندارد و بايد مطابق حاشيه مسأله 64 عمل نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و قدرت بر نايب گرفتن هم ندارد.
آية الله مکارم: حتي نايب هم نتواند بگيرد.
[3].آية الله خويي: ولي اگر دارا و ثروتمند است و اميد به بهبودي ندارد يا حج بر او حرجي است بايد نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر تمکن مالي براي استنابه ندارد از استطاعت خارج شده ليکن اگر متمکن است واميد بهبودي او نيست بايد استنابه کند.
آية الله سيستاني:اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و نايب هم نمي تواند بگيرد، از استطاعت افتاده است ولي اگر تمکن مالي دارد و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و با مشقّت است و اميد به بهبودي ندارد بايد نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 63).
[4].آيات عظام بهجت، تبريزي، سبحاني: در اين مسأله و مسأله بعد، قصد امتثال امر فعلي را بنمايد.
[5].آية الله سبحاني: به عنوان امتثال امر فعلي در تمام مراحل نيت کند.
آية الله مکارم: اگر حج خود را به طور صحيح انجام داده وجهي براي اعاده آن نيست.
آية الله نوري: مانع ندارد مطلقاً.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل، گلپايگاني، مکارم، نوري: اعاده لازم نيست.
آية الله بهجت: به معنايي که براي رجوع به کفايت، در ذيل مسأله 40 گذشت مراجعه فرماييد.
[7].آية الله زنجاني: اگر براي حج مجدد نيز استطاعت مالي داشته يا از سال هاي قبل استطاعت مالي داشته باشد بايد در اولين فرصت حج به جا آورد، و اگر از بهبودي مأيوس است نايب بگيرد؛ ولي چنانچه به مصرف کردن اين مال، نياز مبرمي پيدا کرد و مال را مصرف نمود از استطاعت مي افتد.
[8].آية الله بهجت: براي حکم استنابه، به مسأله 52 مراجعه شود. و عمره او مفرده مي شود و احتياطاً بايد طواف نساء به جا آورد (مستفاد از سؤال 136 مناسک).
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند، پس بنابر احتياط بايد نايب بگيرد.
آية الله خويي: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند يا براي او مشقت داشته باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد که در اين صورت بايد براي حج نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63 و قبل از مسأله 151).
آية الله سبحاني: اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد و در صورتي که ثروتمند باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد براي حج نيز نائب بگيرد (کتاب الحج، ج1، ص337).
آية الله سيستاني:اگر از انجام حج متمکن نبوده، وظيفه او بنابر احتياط واجب اين بوده است که عمره تمتع را بدل به عمره مفرده کند و طواف نساء را انجام دهد، و اکنون اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد. (مناسک، ذيل مسأله 151 و ملحق مناسک، س92).
[9].آية الله فاضل: و اگر نشد سال بعد.
[10].آية الله مکارم: در همان سال و اگر ممکن نشد در سال هاي بعد.
[11].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط در اين صورت هم نايب بگيرد و اگر بعداً رفع
عذر شد و داراي شرايط بود احتياطاً خودش نيز حج را انجام دهد. (مناسک عربي، ص32، مسأله 90).[12].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود، حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آيات عظام بهجت، زنجاني، فاضل: حکم قرض گرفتن در ذيل مسأله 20 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود. (مناسک، م33).
آية الله سيستاني:مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[13].آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند حج بر او واجب خواهد بود بلکه مثل اين شخص اگر بتواند بدون منت قرض کند لازم است قرض کند و به حج برود (مناسک، م33).
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر براي پرداخت قرض خود به حرج نيفتاده باشد، حج او حجةالاسلام
است.آية الله سبحاني: تحصيل استطاعت با قرض واجب نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر در صورتي که از کسي طلب داشته باشد و يا مالي دارد که در دسترس او نيست و بعداًبه راحتي مي تواند به واسطه آن قرضي را که گرفته ادا کند، که در اين صورت با قرض کردن صدق استطاعت مي کند و اگر قرض کرد و ساير شرايط هم فراهم بود حج واجب مي شود و حجةالاسلام مي باشد. (مناسک عربي، ص19، مسأله 34).
آية الله مکارم: مگر اينکه نوبت خود را، که براي آن ثبت نام کرده، در مقابل آن به وام دهنده واگذار کند.
[14].آية الله اردبيلي: حجّي که انجام داده حج استحبابي محسوب مي شود و اکنون در احرام نيست و حج انجام شده کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده حج صحيح استحبابي هم مي باشد.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: حجش صحيح است ولي کفايت از حجةالاسلام
نمي کند.آية الله خامنه اي:اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده، حج صحيح و استحبابي است.
آية الله سبحاني: حج او مستحبي است وچنانچه بعداً مستطيع شد بايد حجة الإسلام به جا
آورد.آية الله سيستاني، آية الله مکارم: احرام او صحيح و حج او مستحبّي است و کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله نوري: اگر به قصد تقييد بوده احرام واقع نشده، و اگر خطا در تطبيق بوده احرام
حج مستحب واقع شده و احرام صحيح بوده و از آن خارج شده، ولي مجزي از حجةالاسلام
نيست.[15].آية الله اردبيلي: چون غالباً قصد امر فعلي مي شود و اين مورد از موارد خطا در تطبيق است، تجديد احرام لازم نيست و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد امر فعلي بوده، اگر چه اعتقاد ندبيت آن را داشته، اظهر صحّت و اجزاء از حجةالاسلام است (کتاب حج، ص30).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجزي از حجةالاسلام است و نياز به احرام جديد نيست.
آية الله خامنه اي:اگر شخص مستطيع با اعتقاد به اينکه مستطيع نيست قصد حج استحبابي کند، و بعد معلوم شود که مستطيع بوده، کفايت آن از حَجةالاسلام محل اشکال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را به جا آورد، مگر آنکه به توهّم اينکه وظيفه فعليه او امتثال امر استحبابي است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد که در اين صورت کفايت از حَجةالاسلام مي کند. (مناسک حج، م37)
آية الله سبحاني: هرگاه به نيت امر فعلي محرم شده باشد از عمره تمتع کفايت مي کند ودر غير اين صورتاحتياط کندبدين گونه که طواف نساء ونماز آن را به جا آورد وآن را عمره مفرده قرار دهد وسپس به يکي از مواقيت رفته واگر نشد به ادني الحل وسپس براي عمره تمتع واجب محرم شود واعمال آن را انجام دهد سپس اعمال حج تمتع را به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه کسي به اعتقاد اينکه مستطيع نيست به عنوان استحباب، به حج رفت و قصد اطاعت امري که فعلاً متوجّه او است را نمود و بعداً معلوم شد مستطيع بوده، حجّش کفايت مي کند و حج ديگري بر او واجب نيست. (مناسک، مسأله 58).
آية الله صافي، آية الله مکارم: بلکه کفايت مي کند.
آية الله فاضل: بايد حجةالاسلام را انجام دهد و اکتفا به عمره انجام شده مشکل است، لذا براي احرام عمره تمتع وجوبي، بايد به وظيفه ناسي احرام که در مسأله 215 بيان شده است، عمل کند و در ضيق وقت بايد حجِ افراد انجام دهد، مگر اينکه خطا در تطبيق باشد.
[16].آية الله زنجاني: حج استحبابي او صحيح است و بايد در اولين فرصت، حجةالاسلام خود را به جا آورد.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر تقييد به استحباب داشته، و اگر به نحو خطا در تطبيق بوده، صحيح و کافي است.
آية الله گلپايگاني:مگر اينکه قصد کرده باشد حجّي را که بر اوست و اشتباهاً گمان کرده استحبابي است، که در اين صورت بعيد نيست کفايت کند. (مناسک عربي، ص30، مسأله 80).
[17].آية الله خويي، آية الله سيستاني: و اگر ساير شرايط را ندارد بايد براي سال هاي آينده استطاعت مالي خود را حفظ کند و اگر از تحقق ساير شرايط نااميد است، نايب بفرستد.
[18].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 47 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بدون وقوع در حرج.
آية الله سيستاني:اگر مستلزم حرجي بر زن باشد، که تحمّلش براي او مشکل است، مستطيع نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اختلال در زندگي. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33).
آية الله مکارم: و يا حاصل شدن هر چيزي برخلاف حيثيت او.
[19].آية الله زنجاني: اگر مهريه، حالّ باشد و شوهر بتواند از مهريه به مقدار مخارج حج را بپردازد و مطالبه آن مستلزم حرج و آبروريزي براي زن نباشد و همچنين اگر شوهر بخواهد آن را بپردازد، زن مستطيع است.
[20].آية الله اردبيلي: اگر قبلاً بر پدر حج مستقر نبوده و وصيتي هم نکرده باشد، هر يک از آنان که باقي ورثه رضايت براي استفاده او بدهند، استطاعت طريقي برايش حاصل مي شود.
آية الله زنجاني: اگر لازم باشد که با آن فيش براي پدر، حج به جا آورند هيچ کدام مستطيع نيستند والاّ هر پسري که استطاعت مالي دارد اگر مي تواند بايد براي جلب رضايت ورثه در استفاده از فيش اقدام کند و اگر اقدام نکند حج بر عهده اش مستقر مي شود.
آية الله سبحاني: اگر کسي براي حج ثبت نام نمود وقبل از رسيدن ذي الحجه فوت کرد و در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده بود، حج بر او مستقر نشده است وفيش ثبت نام از ترکه ميت به حساب مي آيد واگر ورثه توافق کردند وفيش را به يکي از ورّاث مجاناً ويا به عنوان سهم الارث ويا با فروختن به او واگذار کردند و او ساير شرايط استطاعت به جز استطاعت طريقي را داشت، مستطيع مي شود و درغير اين صورت اگر همه ورّاث در شرايط مساوي بودند بايد قرعه بکشند و انجام حج را براي يک نفر از بين خود ميسر کنند واگر ورثهتوافق ننمودند فيش فروخته مي شود و بهاي آن بين ورثه تقسيم مي شود.
آية الله صافي: اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بر هر کدام که مي داند با استفاده از فيش مورد مزاحمت ديگران قرار نمي گيرد حج واجب است و اگر همه در اين جهت مساوي باشند بر همه لازم است اقدام کنند و چنانچه يکي از آنها بدون مسامحه ديگران موفّق به استفاده شد حج از ديگران ساقط است ولي با مسامحه، حکم به استقرار حج بر او خالي از وجه نيست. اين در صورتي است که فيش از ترکه ميت محسوب نشود و اگر از ترکه محسوب شود در صورتي که هيچ يک از ورثه از حقّ خود نسبت به آن صرف نظر نکند، بايد به فروش برسد و بهاي آن بين ورثه - کما فرض الله - تقسيم شود و بنابراين، هر يک از ورثه يا غير ورثه بايد اقدام به خريد فيش نمايد، هرکس برايش فراهم شد حج بر او واجب است و چنانچه پدر واجب الحج بوده است بايد براي او استيجار نمايند هر چند به فروش فيش باشد.
آية الله گلپايگاني:اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست، مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد، و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بايد هر کدام سعي کنند که خودشان به حج بروند و در صورت مشاجره بين آنها، با قرعه تعيين شود، و در هر صورت ارزش فيش را به ورثه مديون است، و چنانچه پدر واجب الحج بوده است، بايد براي او استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، مسأله 144).
آية الله مکارم: ولي ورثه بايد بر آن توافق کنند و حج واجبي هم بر عهده پدر نباشد.
[21].آية الله اردبيلي: ولي مرتکب عمل حرام شده است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در اين مورد در دست نيست.
آية الله سبحاني: حج او صحيح است، ولي بايد براي پدر حج نيابي به جا آورد.
آية الله سيستاني:وصيت پدر در حج نسبت به او نافذ است و پسر استطاعت طريقي نداشته که بتواند براي خودش حج به جا آورد. (ملحق مناسک، سؤال 10).
آية الله مکارم: ولي به خاطر ترک وصيتِ پدر، گناه کرده و بايد حج مستحبي او را انجام دهد و يا کسي را بفرستد تا به جا آورد.
[22].آية الله بهجت: ضررهاي مالي غير مجحف، که از ظالمين در طريق و از حکومت هاي ظالمه صورت مي گيرد، داخل در استطاعت است و با قدرت تحمّل موجب سقوط نمي شود بلکه واجب است و همچنين قراردادهاي حکومت هاي ظلم. و اگر ضرر مالي، مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعيه است. (کتاب حج، ص21)
آية الله تبريزي: هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال زياد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نيست و وجوب حج ساقط خواهد شد مگر اينکه بذل مال، امر متعارف باشد، مثل اينکه حکومت از کساني که وارد کشور مي شوند مالي را اخذ مي کند که در اين صورت بذل واجب است و از مؤونه حج حساب مي شود. (مناسک، مسأله 16).
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر جزو مخارج حج در آن کشور باشد حج واجب است و اگر اتفاقاً اين مبلغ را از او مي گيرند، اگر مستلزم ضرر مالي معتدٌّبه مي باشد حج بر او واجب نيست. (مستفاد از مسأله 21 مناسک). البته اگر موجب فساد بر مسلمين باشد طبعاً جايز نيست.
آية الله سيستاني:هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال به او ممکن نباشد، پس اگر پرداخت آن نسبت به حال شخص ضرر زيادي داشته باشد، واجب نخواهد بود و وجوب حج ساقط مي شود، والاّ واجب خواهد بود. بلي پرداخت پول جهت جلب رضاي او تا آنکه راه را باز کند واجب نيست. (مناسک، مسأله 16).
آية الله صافي: اگر موجب تقويت کفر در برابر اسلام محسوب شود که عرفاً آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمين شمرده شود استطاعت حاصل نيست ولي اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممکن نبود، پس از پرداخت، اگرچه معصيت کرده، استطاعت حاصل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله گلپايگاني:اين گونه پرداخت ها منافات با استطاعت ندارد و در صورت امکان بايد مبلغ را پرداخته و به حج برود و آن حج از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: و حج او مجزي است.
[23].آية الله اردبيلي:چنانچه رفتن به حج براي زن هيچ محذوري نداشته باشد، نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد و چنانچه اين کار را بکند گناه کرده و حج بر او مستقر مي شود ولي حج شوهرش صحيح است.
[24].آية الله مکارم: ولي زن گناه کرده است.
[25]. تفضيل مسأله و نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 20 و 21 گذشت.
[26].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه مالي که معادل آن باشد و بتواند دين را با آن ادا کند داشته باشد.
[27].آية الله اردبيلي: بلکه اگر احتمال دهد که در سال هاي بعد از سال اول هم قرعه به نامش اصابت مي کند، بايد ثبتنام کند و اگر ثبتنام نکند و بميرد، چنانچه احتمال برود که اگر ثبتنام مي کرد مي توانست به حج برود، حج بر او مستقرّ شده است.
آية الله خامنه اي:بلکه اگر رفتن به حج در سال هاي بعد منوط به نامنويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
آية الله خويي: به هر حال بايد در قرعه کشي شرکت کنند. (مستفاد از مناسک، صفحه 16، والمسائل الشرعيه، ج1، صفحه 297، س1).
آية الله سيستاني:چنانچه توقع عروض مانع ديگري از رفتن به حج در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کند، ندارد، بنابر احتياط واجب لازم است ثبتنام کند وگرنه حج بر او بنابر احتياط واجب مستقر مي شود.
[28].آية الله تبريزي: اگر اطمينان داشته باشد که در سال اول نامش بيرون مي آيد لازم است در قرعهکشي شرکت کند.
آية الله زنجاني:اسمنويسي واجب است و اگر نکردند و در اولين سال به حج نرسيدند طبق حاشيه مسأله 3 عمل نمايند.
آية الله سبحاني: و همچنين در صورتي که رفتن به حج براساس قوانين کشور منحصر به ثبتنام براي پنج سال آينده باشد در اين صورت نيز احتياط واجب اين است که بايد ثبتنام بکند و اگر ثبتنام نکرد و به خاطر ثبتنام نکردن استطاعت طريقي پيدا نکرد، حج بر او مستقر مي شود.
آية الله صافي: در مورد سؤال، وجوب نامنويسي محلّ تأمّل است و چنانچه با ترک آن، بعد از پنج سال فوت کرد استقرار حج بر او معلوم نيست اگر چه احتياط آن است که براي او، با بقاي استطاعت تا سال پنجم، استيجار حج نمايند.
آية الله گلپايگاني:در مورد سؤال، نامنويسي واجب است و چنانچه مسامحه کرد و بعد از پنج سال فوت نمود، چون عليالظاهر در طول پنج سال متمکن از رفتن به حج بوده است حج بر او مستقر شده، و بايد براي او استيجار نمايند.
آية الله مکارم:اسمنويسي براي اين اشخاص واجب است و اگر يقين به اصابت قرعه داشته باشند حج بر آنها مستقر مي شود ولي احتمال کافي نيست.
[29].آيات عظام زنجاني، سبحاني، سيستاني، مکارم: در فرض سؤال مذکور، حج بر شما و همسرتان واجب است.
[30].آية الله اردبيلي:چنانچه نداشتن مسکن و اتومبيل ملکي براي شما حرجي و بلکه مخالف با شأن نباشد، مستطيع مي باشيد.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: اگر از جهت صرف هزينه حج، در ناراحتي و مشقت نشوند واجب است حج بروند.
[31].آية الله اردبيلي:چنانچه حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهمّ نباشد بايد به حج مشرف شود.
آية الله بهجت: قبل از استقرار حج استطاعت شرعيه شرط است و بعد از آن استطاعت عقليه و مقدوريت ميزان است البته با مراعات ساير احکام شرعيه. (مستفاد از صفحه 27 و 22 کتاب حج)
آية الله تبريزي: بايد به هر نحو ممکن، مادامي که حرج نبوده و مستلزم ارتکاب حرام نباشد، به حج مشرف شود.
آية الله خويي: اگر حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهم يا مساوي نباشد حج واجب است.
آيات عظام سبحاني، سيستاني، صافي، گلپايگاني: در صورت تمکن، اگر چه با صرف مبلغ زيادتر، لازم است به حج برود.
آية الله فاضل: اگر حرجي نباشد بايد به هر نحو...
[32].آية الله زنجاني: به هر نحو که حرجي و موجب مهانت نباشد بايد اقدام کند و اگر مستلزم معصيت باشد حج را تا رفع مشکل، تأخير بيندازد؛ ولي اصل وجوب حج باقي است و به هر شکل، حج به جا آورد مجزي است.
[33].آية الله تبريزي: اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت کند، نمي تواند پول را بگيرد مگر آنکه در حرج بيفتد.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر نفقه لازم باشد و يا از ترک انفاق به حرج بيفتد.
آية الله سيستاني: اگر پول را براي نفقات لازم نياز داشته و غير از آن پولي نداشته است.
[34].آية الله زنجاني: اگر احتياج مبرم به پول حج داشته باشد مي تواند پس بگيرد و اگر گرفت و مصرف کرد مستطيع نيست؛ و فرقي بين سال اول و بعد نيست.
[35].آية الله سيستاني: ظاهر سؤال اين است که حج بر او مستقرّ بوده است و در اين صورت و در فرض سؤال، حج از او ساقط نيست و بايد از او قضا کنند و اگر فوت بعد از احرام و دخول حرم بوده به مسأله 110 رجوع شود.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت کند حج از او ساقط است. خواه در حرم فوت کرده باشد و يا در خارج حرم.
[36].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م42)
[37].آية الله بهجت: يعني سال اول استطاعت شرعيه نه فقط ماليه.
آية الله خويي، آية الله زنجاني: بلکه در اين فرض که حج بر ذمّه اش مستقر نبوده ولي قبل از احرام يا دخول حرم بميرد، ظاهراً قضا از او واجب شود.
آية الله سبحاني: بايد براي آن شخص دوباره نائب بگيرند.
[38].آية الله زنجاني: چنانچه بدون اختلال در زندگي مي توانسته به حج برود، مستطيع بوده و حج ميقاتي کافي است و چنانچه وصيت نکرده از اصل ترکه خارج مي شود.
[39].آية الله بهجت: يعني و نفقه عيالاتش در نبود او.
[40].آية الله بهجت: و اگر نمي توانسته ولي مي توانسته استنابه کند، حکم آن در مسأله 52 گذشت و نيز براي «مراد از رجوع به کفايت» به مسأله 40 مراجعه شود.
آية الله خويي: بلکه اگر دارا و ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده حج بر ذمه اش مي باشد مگر اينکه احتمال داده شود در حال حيات در مورد استطاعت خود غافل قاصر بوده که در اين صورت لازم نيست براي او حج به جا آورند. (مناسک، مسأله 63 و تعليقه عروه، ج2، ص240).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بلکه اگر تمکن مالي داشته و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقّت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده است حج بر ذمّه اش مي باشد (مناسک، مسأله 63).
[41].آية الله تبريزي: و همچنين بنابر احتياط اگر ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده، حج بر ذمه اش مي باشد.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 45 مراجعه شود.
[42].آية الله بهجت: با ملاحظه حواشي مسأله 40 که گذشت، هر دو حج او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله سبحاني: در فرض مذکور مستطيع بوده و حج انجام شده حج واجب مي باشد و حج نيابي هم محکوم به صحت است.
[43]. تفصيل نظر آيات عظام در اين مسأله ذيل مسأله 38 و 40 گذشت و در ذيل مسأله 107 در شرط 6 خواهد آمد.
آية الله اردبيلي: به حاشيه مسائل 38 و 40 مراجعه شود.
آيات عظام خامنه اي، زنجاني، مکارم: حج اوّل صحيح بوده و حج نيابتي او نيز صحيح است.
[44].آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت شده، حج از او ساقط است؛ خواه بعد از دخول حرم و يا قبل از دخول حرم باشد.
[45]. نظر آيات عظام در ذيل سؤال 80 گذشت.
آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
[46].آية الله سبحاني: بنا بر احتياط به آن عمل کند.
آية الله سيستاني:به احتياط واجب بايد به آن وفا کنيد.
[48].آية الله مکارم: يا شرط ضمن العقد بوده است.
[49].آية الله اردبيلي: و همچنين اگر به نحو شرط ولو شرط ابتدايي باشد.
آية الله بهجت: تنها وعده سفر موجب استطاعت نمي شود ولي بر مرد لازم است که به وعده خود وفا کند، اگر هنگام عقد ازدواج به او وعده داده است. (مناسک، ص161، س4).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر شرط ضمن العقد باشد، وفا واجب است و در غير آن، تخلف از وعده کراهت شديده دارد.
آية الله زنجاني: اگر تعهد کرده ايد مديون هستيد؛ پس چنانچه بتوانيد بايد به آن عمل کنيد.
آية الله سبحاني: اگر شرط ضمن العقد يا مهر بوده بايد به آن عمل کند و اگر تنها وعده بوده نيز بنابه احتياط واجب بايد به وعده خود وفا کند.
[50]. تفصيل نظريه آيات عظام در اين مسأله در ذيل مسأله 41 گذشت.
آية الله بهجت: بر چنين شخصي واجب نيست به حج برود ولي نايب گرفتن بر او واجب است علي الأظهر و تفصيل آن در حاشيه مسأله 52 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: کسي که مستطيع بوده وبه حج نرفته، بايد نائب بگيرد.
[51].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني:در صورتي که استطاعت او توقّف بر قبول استيجار داشته باشد، لازم است اوّل براي پدر حج انجام دهد والاّ استطاعتِ بعد، کاشف از بطلان اجاره است.
آية الله فاضل: هر کدام از دو حج را سال اول انجام دهد، محکوم به صحّت است هر چند در بعضي از صور عصيان کرده است.
[52].آية الله اردبيلي: بلکه واجب است حج خود را انجام دهد، چه پدر وصيت کرده باشد که او به حج برود و چه او را اجير کرده باشد؛ و استطاعت بعدي کشف از بطلان اجاره و وصيت مي کند، مگر اينکه در فرض اجاره استطاعت از طريق مال الاجاره حاصل شده باشد که در اين صورت بايد حج پدر را انجام دهد و اگر استطاعت او تا سال هاي بعد باقي بماند، بعداً حج خودش را انجام دهد.
آية الله خامنه اي: اگر بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود بايد در آن سال حج را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده اجاره باطل است و در غير اين صورت بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 151 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر با پول نيابت مستطيع شده باشد. ولي اگر با پول ديگري مانند ارث مستطيع شده باشد، پس اگر مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد، اجاره صحيح است و بايد در سال اوّل، حج پدر را انجام دهد و اگر مطمئن نباشد اجاره باطل است و بايد حج خود را انجام دهد.
[53].آية الله سيستاني: مگر اينکه مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد.
[54].آية الله بهجت، آية الله سبحاني: در حاشيه مسأله 44 گذشت که حج نايب صحيح و ذمّه منوب عنه بريء مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است و براي پدرش واقع مي شود، ولي نايب اجرةالمثل را طلبکار است. نه اجرةالمسمّي را.
آية الله مکارم: صحيح است ولي به خاطر تأخير حجّ خودش، معصيت کرده است.
[55].آية الله سبحاني: اگر در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
آية الله سيستاني: اگر اجرت را معين کرده و او در حيات پدر قبول کرده، اجاره است و در صورتي که صحيح باشد بايد انجام دهد. (منهاج الصالحين، ج2، ص1449).
آية الله مکارم: اگر وصيت کرده خودِ فرزند به جا آورد و او قبول کرده لازم است عمل کند. بنابراين استطاعت براي او حاصل نمي شود.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت» شده و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود، هر چند استيجار هم محقق نشده باشد.
[56]. تفصيل اين مسأله و نظريه آيات عظام در مسأله 38 و 70گذشت.
آية الله زنجاني: اگر انجام حج نيابي باعث مي شود که ديگر نتواند ـ حتي در سال هاي بعد - حجةالاسلام خود را به جا آورد، حج خودش مقدم است و اگر چنين نباشد، پس چنانچه براي نيابت قراردادي الزامي در کار نيست در اين صورت نيز بايد حج خود را به جا آورد و اگر قرارداد الزامي باشد بايد حج نيابي به جا آورد؛ هر چند اگر مخالفت کرده حج خود را به جا آورد صحيح و مجزي از حجةالاسلام است.
[57].آية الله اردبيلي: مگر اينکه رفتن به حج موجب شود که زن دچار مشقّت شديد گردد.
آية الله زنجاني: ولي اگر در مخالفت با شوهر، حرج يا هتک حيثيت زن باشد رفتن به حج فعلاً واجب نيست.
آية الله سبحاني: ولي شايسته است رضايت اورا جلب کند.
آية الله مکارم: ولي بهتر جلب رضايت اوست.
[58].آية الله زنجاني:چنانچه فرزند بتواند از اين فيش براي خودش استفاده کند بايد حج خود را به جا آورد ولي اگر به جهتي مثلاً قبول وصيت پدر يا اجير شدن براي ورثه يا رضايت نداشتن ورثه نتواند با استفاده از اين فيش براي خودش حج به جا آورد، بايد براي پدرش حج به جا آورد.
[59].آية الله اردبيلي: و فرقي نمي کند که براي انجام حج اجير شده باشد يا آن را تبرّعي انجام داده باشد.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: بايد براي خود حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر از جهت نوبت پدر، راه براي او باز باشد و در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
[60].آية الله خويي: در صورتي که وصيت پدر اين بوده که او خودش حج نيابي را به جا آورد، فتواي ايشان معلوم نيست.
آية الله سيستاني: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج کند.
آية الله فاضل: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج به جا آورد هر چند اگر براي خودش نيز حج انجام دهد صحيح است.
[61].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 86 رجوع شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته، حج نيابي مقدم
است.آية الله سيستاني: و گذشت که اگر اجرت معين شده باشد و او در حيات پدر وصيت را قبول کرده باشد، اجاره است و بايد انجام دهد.
آية الله مکارم: اگر وصيت را قبول کرده واجب العمل است.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت شده» و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود و استيجار لازم نيست.
[62].آية الله اردبيلي، آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 86 مراجعه شود.
[63].آية الله اردبيلي:مستطيع نيست و پول قرباني جزء استطاعت است.
[64].آية الله تبريزي: در صورتي که بتواند بدون حرج و مشقّت بدل هدي روزه بگيرد.
آيات عظام خويي، سبحاني، فاضل: چنين شخصي مستطيع نيست مگر با تمکن از جميع مصارف حج و از جمله ثمن هدي.
آية الله زنجاني: و به جاي آن روزه مي گيرد مگر در صورتي که روزه گرفتن براي او مشقت شديد يا خوف ضرر داشته باشد که در اين صورت مستطيع نيست.
آية الله سيستاني: استطاعت حاصل است و به جاي هدي روزه مي گيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مستطيع نمي شود و پول هدي جزو استطاعت است. (مجمع المسائل، ج1، ص437، مسأله38).
آية الله مکارم: زيرا به جاي آن روزه مي گيرد و چنين کسي عرفاً استطاعت براي حج دارد.
[65].آية الله خامنه اي: اين گونه افراد حجّشان صحيح و مجزي است. (مناسک حج، م27)
آيات عظام زنجاني، سبحاني، مکارم: سابقاً گفته شد اينگونه افراد از طلاب و غير طلاب مستطيع هستند و حجشان صحيح و مجزي است.
تفصيل اين مسأله و نظريه مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
[66].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
[67].آية الله بهجت: در اين صورت استنابه مي کند علي الأحوط.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، بنابر احتياط واجب نايب بگيرد.
آية الله خويي: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، نايب گرفتن بر او واجب مي شود (مستفاد از مباني ايشان در بحث استطاعت).
آية الله زنجاني: اگر هزينه حج يا مکمّل آن را به او تمليک يا اباحه کنند و مجاز در نايب گرفتن هم باشد بايد بدون تأخير نايب بگيرد.
[68].آية الله اردبيلي: در صورتي که وضع زندگي او قبل از حج و بعد از آن فرقي نکند، رجوع به کفايت شطر نيست.
آية الله بهجت: در مسأله 40 معناي رجوع به کفايت گذشت که زندگي او از يسر به عسر تغيير نکند.
آية الله تبريزي: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند به حرج نمي افتد.
آيات عظام خويي، زنجاني، سيستاني: به شرحي که در ذيل مسأله 40، شرايط وجوب گذشت.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 59 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي ندارد.
آية الله مکارم: اگر چنانچه انجام حج در اين شرايط تأثير چنداني در وضع و حال او نداشته باشد حج او صحيح است و رجوع به کفايت شرط نيست.
[69].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند، هر چند ديگر نتواند به حج برود. ولي در صورتي که آن مال را نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل نکند و تفصيل آن در ذيل مسأله 23 گذشت. (مناسک، ص16، مسأله 36).
[70].آية الله زنجاني: و حج نياورد حج بر عهده اش مستقر شده و بايد به نحوي که در حاشيه مسأله 3 گذشت عمل نمايد.
[71].آية الله خويي: در صورتي که ولايت شرعيه بر بذل داشته باشد يا حاکم شرع آن را اجازه نمايد.
[72].آية الله اردبيلي:چنانچه احتمال عقلايي بدهيد که بتوانيد با اين پول در سال هاي آينده ثبتنام کرده و به حج برويد، نمي توانيد خود را از استطاعت خارج کنيد.
آية الله تبريزي: در صورتي که فقط از طريق ثبت نام مي توانيد به حج برويد، چنانچه در اين سال ثبت نام مي شود و اطمينان داريد با ثبتنام مي توانيد در همين سال به حج برويد، بايد ثبتنام کنيد و به حج برويد، و همچنين اگر توانايي رفتن به حج از طريق آزاد را داريد، مستطيع هستيد و بايد به حج برويد، و در غير اين دو صورت مستطيع نيستيد و نگهداري پول لازم نيست.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 24 مراجعه شود.
آية الله خويي: به هر حال بايد آن را تا زمان ثبتنام حفظ کنيد.
آية الله سيستاني: اگر احراز کند که در سال بعد واجد شرايط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.
آية الله صافي: اگر اصل اعلام وقت و اجازه از طرف دولت معلوم نباشد نگهداري آن لازم نيست و اگر ثبتنام براي حج در امسال معلوم باشد هر چند تاريخ آن هنوز معين نشده باشد جواز صرف آن در راه ديگر، محلّ تأمّل است. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 155).
[73].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[74].آية الله زنجاني: و رفتن به حج زندگي او را مختل نمي کند، مستطيع است.
[75].آية الله بهجت: چون پنج نفر شريک و مالک اين در آمد هستند بر هيچکدام واجب نيست. (مستفاد از سؤال 6 مناسک).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر پس از برگشت در زندگي به حرج نمي افتد حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني:در صورتي که حصّه پدر يا هر کدام از پسرها کافي براي مخارج حج باشد، حج بر خصوص آن شخص واجب مي شود.
آية الله مکارم: يعني اگر فرضاً مال مزبور را تقسيم کنند و حق هر کدام را بدهند، هر کدام مستطيع است بايد حج برود و اگر هيچ کدام مستطيع نمي شوند بعضي مي توانند حق خود را به ديگري واگذار کنند تا مستطيع شود.
[76]. آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 39 گذشت.
[77].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و ترک آن بر پدربزرگ مستلزم وقوع در حرج باشد.
آية الله زنجاني: اگر مخارج ازدواج نوه، شرعاً يا عرفاً بر او لازم باشد يا تشرف به حج و ترک ازدواج نوه، موجب هتک حيثيت يا حرج بر پدربزرگ شود، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: خصوصاً اگر نوه پسري و پدر از دست داده باشد.
آية الله سيستاني: اگر صرف مال در حج و ترک تزويج نوه براي او (پدربزرگ) حرجي باشد، حج واجب نيست وگرنه واجب است. (ملحق مناسک، س12).
آية الله صافي: اگر عرفاً مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد که ترک اداي آن حرجي باشد، عدم حصول استطاعت بعيد نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 153).
آية الله گلپايگاني: مخارج ازدواج نوه از نفقات واجبه بر پدربزرگ نيست و اگر مستطيع است بايد به حج برود. بلي اگر از جهت ترک تزويج نوه، پدربزرگ در عسر و حرج واقع مي شود مخارج ازدواج او را مقدم دارد. (آداب و احکام حج، مسأله 118 و 153).
[78].آية الله اردبيلي: و در صورت يأس از رفتن به حج، واجب است نايب بگيريد.
آية الله مکارم: و اگر مأيوس از ترک اعتياد هستيد بايد نايب بگيريد.
[79]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 و 41 گذشت.
آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 52 بيان شد.
[80].آية الله اردبيلي: و همچنين است اگر بتوانيد از راه ديگري به حج برويد.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: و اگر نتوانيد بنابر احتياط بايد نايب بگيريد.
آية الله زنجاني: اگر از ترک اعتياد مأيوس هستيد بايد نايب بگيريد هر چند سال اول استطاعت باشد، والاّ بايد اقدام به ترک اعتياد کرده حج به جا آوريد.
[81].آية الله اردبيلي: يعني کسي که شرعاً حق پرداخت و تمليک خمس و زکات را دارد.
آية الله سبحاني: قدرت پرداخت آنها وهزينه هاي حج را نيز داشته باشد.
[82].آية الله تبريزي، آية الله سبحاني:کسي که در زمان اخذ زکات و سهم سادات مستحق آن باشد، آن را مالک مي شود و جزو ترکه او حساب مي شود. و اگر با آن کسب کند و از راه کسب يا نماء منافعي داشته باشد، با وجود ساير شرايط مستطيع مي شود و سهم امام (عليه السلام) چنانچه عين آن باقي باشد، ملک گيرنده نيست و جزو ترکه او حساب نمي شود و اگر با آن چيزي را خريده و با سهم امام (عليه السلام) ثمن آن را ادا کرده، آنچه را که خريده مالک مي شود و احکام ملک بر آن بار مي شود.
آية الله خويي: عين سهم امام که به اهل علم براي ارتزاق داده مي شود ملک آنها نيست.
آية الله زنجاني: و اگر مالک آن نباشد ولي خمس و زکات در اختيارش بوده و شرعاً هم بتواند با استفاده از آن حج به جا آورد مستطيع است، ولي جزء ترکه محسوب نمي شود.
آية الله سيستاني: در مورد سهم امام (عليه السلام) اگر فقط مجاز در تصرف باشد مالک نمي شود و جزو ترکه نيست و موجب استطاعت نمي باشد و اگر از سوي حاکم شرع تمليک شده باشد جزو ترکه است و موجب استطاعت و امّا سهم سادات و زکات، اگر مستحق بوده مالک است و جزو ترکه است و موجب استطاعت.
[83].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه فروختن ابزار و وسايل، مخالف شأن او نباشد.
آية الله مکارم: در صورتي که فروختن آن مخالف شؤون او نباشد.
[84].آية الله مکارم: اگر در حال حاضر و پس از بازگشت، زندگي او از طريق ديگر تأمين مي شود، حج بر او واجب است.
[85].آية الله بهجت: و تکليف ولي او براي احرام غير لزومي در مسأله 8 گذشت.
آية الله سبحاني: ليکن وليّ يا متکفل امر او به نيابت از او طواف نساء ونماز آن را به جا آورد واگر مستلزم مخارجي شد وليّ يا متکفل امرش از مال مجنون بپردازد.
[86].آية الله بهجت: در اين مسأله و مسأله بعد، مراجعه به مسأله 8 الي 13 مفيد است.
آية الله سيستاني: و در غير اين صورت هم، چنانچه به ارکان حج خلل وارد نشده باز از احرام خارج شده است، ولي اگر فقط به طواف نساء خلل وارد شده بايد طواف نساء را به جا آورد.
[87]. نظر آية الله زنجاني:در اين مسأله به دست نيامد.
[88].آية الله سيستاني: تنها در صورتي بر احرام باقي مي ماند که اعمال عمره مفرده را درست انجام ندهند ولي در حج اگر خلل به ارکان آن بزند با گذشت وقت حج احرام آن فاسد مي شود، بلي اگر فقط طواف نساء را بهطور صحيح به جا نياورند استمتاع از زن بر او حرام است، مگر با اتيان طواف نساء، ولي ازدواج صحيح است.
آية الله مکارم: همان وظيفه اي که در مسأله بالا گفته شد.
[89].آية الله بهجت: به مسأله 52 و 21 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط نايب گرفتن لازم است.
[90].نظريه آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني و سيستاني: ذيل مسأله 21 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 20 و 23 مراجعه شود.
- نيابت در حج
[107] م ـ در نايب اموري شرط است:
1. بلوغ، بنابر احتياط واجب.[1]
2. عقل.
3. ايمان.[2]
4. وثوق و اطمينان[3] به انجام دادن او، و اما بعد از اجراي عمل نايب، لازم نيست اطمينان به صحت آن، و در صورت شک در صحت[4]، حکم به صحت مي شود[5] و استنابه صحيح است هر چند قبل از عمل شک داشته باشد.[6]
5. معرفت نايب به افعال و احکام حج[7] ولو با ارشاد کسي در حال عمل.
6. ذمه نايب، مشغول به حج واجبي[8] در آن سال نباشد.[9]
7. معذور[10]در ترک بعض افعال حج نباشد.
[108] م ـدر منوب عنه اموري شرط است:
1. اسلام.[11]
2. در حج واجب شرط است که منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده است حج بر او مستقر شده[12]و خودش از جهت مرضي که اميد خوب شدن آن نيست يا از جهت پيري[13]نتواند به حج برود[14]و در حج استحبابي اين شرط نيست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نيست[15]و مماثله بين نايب و منوب عنه نيز شرط نيست[16]و جايز است کسي که تاکنون به حج نرفته و مستطيع نيست براي ديگري نايب شود.[17]
[109] م ـنايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين کند[18]ولو اجمالاً و شرط نيست اسم او را ذکر کند، گرچه مستحب است.[19]
[110] م ـذمّه منوب عنه فارغ نمي شود مگر به اينکه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلي اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزي است[20]و در اجراي اين حکم در حج تبرّعي اشکال است[21]بلکه در غير حَجةالاسلام خالي از اشکال نيست.[22]
[111] م ـلباس احرام و پول قرباني در حج نيابي بر اجير است مگر در صورتي که شرط شده باشد که مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات کفاره را انجام دهد کفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
[112] م ـنايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابي[23]آن است که به قصد مافي الذمه به جا آورد.[24]
[113] م ـاگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمي شود و بر منوب عنه چيزي نيست.[25]
[114] م ـ استيجار کسي که وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به اِفراد است براي کسي که وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست[26]، بلي اگر در سعه وقت او را اجير کرد و بعد وقت ضيق شد بايد عدول کند[27] و بنابر احتياط از منوب عنه مجزي نيست.[28]
[115] م ـدر حج واجب نيابت يک نفر از چند نفر در يک سال جايز نيست[29]و در غير واجب مانع ندارد.
[116] م ـکسي که حج بر او مستقر شده، يعني سال اول استطاعت حج نرفته، اگر به واسطه مرض يا پيري، قدرت رفتن ندارد يا رفتن براي او حرج و مشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتي که اميد خوب شدن و قدرت پيدا کردن نداشته باشد و به احتياط واجب[30]بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوي عدم وجوب است.[31]
[117] م ـبعد از آنکه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مي شود و لازم نيست خودش حج کند اگرچه عذرش برطرف شود[32]و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.[33]
[118] م ـکسي که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت کند از غير و اگر نيابت کند باطل است[34]؛ چه عالم به حکم باشد يا نباشد.[35]
[119] م ـاگر اجير براي حَجّةالاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد کفايت مي کند از حج کسي که براي او به جا آورده است و لازم نيست حج کردن براي او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو مرتبه اجير بگيرند[36]، و همين حکم را دارد کسي که براي خودش به حج برود.[37][120] م ـاگر کسي را براي حج اجير کردند[38]و قرار نگذاشتند که اجرت براي خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد، پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهراً مستحق اجرت رفتن تا محل موت مي باشد[39]و همين طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بميرد، بيشتر از آن چه ذکر شد و اجرت احرام مستحق نيست[40]، اگر چه حج از ميت ساقط مي شود[41]، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مُرد، مستحق اجرت آن اعمال نيز مي باشد، و اگر اعمال را به نحوي به جا آورده است که در عرف گفته شود که عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است، اگر چه بعض اعمال را که مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترککرده باشد.[42]
[121] م ـکسي که به عنوان نيابت رفت به مکه و خودش حج واجب به جا نياورد[43]، احتياط آن است[44]که بعد از عمل نيابت[45]، براي خودش عمره مفرده بهجا[46]آورد و اين احتياط واجب نيست[47]ليکن خيلي مطلوب است.
[122] م ـکسي که اجير شده براي حج تمتع، مي تواند اجير ديگري شود براي طواف يا ذبح يا سعي يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مي تواند براي خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.[48]
[123] م ـکسي که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمي شود[49]او را اجير کرد براي حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غير، حج بکند اکتفا کردن به آن اشکال دارد.[50]
[1].آية الله اردبيلي: ظاهر اين است که نيابت صبي مميز چنانچه وثوق به صحت اعمال او وجود داشته باشد، کافي است.آية الله بهجت: نيابت طفل غير مميز صحيح نيست و اگر بچه مميز باشد و قائل به شرعيت عبادت صبي مميز باشيم، خالي از رجحان نيست که نيابت وي صحيح باشد (کتاب حج، ص39).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نايب بايد بالغ باشد، پس حج بچه نابالغ بهجاي ديگري کفايت نمي کند، البته در حَجةالاسلام و حج هاي واجب ديگر، هر چند آن بچه مميز باشد که خوب و بد را تشخيص دهد. بلي بعيد نيست که نيابت وي در حج مستحبي با اذن وليّ صحيح باشد (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: مميز بودن نايب کافي است.
آية الله سبحاني: نائب بايد بالغ باشد ولي بچه مميز مي تواند حج ندبي به جا آورد وثواب آن را به کسي هديه کند..
آية الله سيستاني: بلوغ شرط است و بنابر احتياط بچه مميز نمي تواند نايب شود، مگر در حج مندوب به اذن ولي.
آية الله مکارم: بلکه بنابر اقوي در حج واجب.
[2].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 3)
[3].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و اگر نايب ثقه باشد اخبار او کافي است.
آية الله زنجاني: وثوق به انجام عمل، شرط واقعي صحت نيابت نيست، لکن براي امتثالواجب نمي توان به مجرد نايب گرفتن بدون داشتن حجت شرعي بر انجام دادن عمل، اکتفا
کرد.آية الله سيستاني: اگر خبر داد که از طرف او انجام داده و از خبرش وثوق و اطمينان حاصل نشد، در اين صورت اکتفا به خبر دادن او اشکال دارد (مناسک، مسأله 104).
آية الله فاضل: اين شرط در استنابه معتبر است نه در اصل نيابت.
[4].آية الله بهجت: وقتي ذمه منوب عنه فارغ و بريء مي شود که يقين حاصل شود که نايب عمل
را به طور صحيح به جا آورده يا آنکه اماره معتبره باشد بر به جا آوردن. (مناسک، مسأله
101).[5].آية الله زنجاني: اگر احتمال بدهيم که نايب به رعايت شرايط عمل توجه داشته و همچنين سهلانگار نيست، حکم به صحت عمل او مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: مگر آنکه نايب متهم به سهلانگاري باشد.
آية الله مکارم: احتياط واجب عدم استنابه در اين دو مورد است.
[7].آية الله زنجاني: اگر نايب بخشي از افعال حج را که نمي داند مطابق احتياط به جا آورد کافي
است.[8].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله بهجت، آية الله سيستاني: (با اختلاف تعابير): مگر در صورتي که جاهل به وجوب باشد؛ يعني نداند که حج بر خودش واجب است يا مي دانسته ولي غافل است و فراموش کرده، که در اين دو صورت نيابت وي عيبي ندارد. و اين شرط «شرط صحت اجاره» است نه «شرط صحت حج نايب». آية الله بهجت: اضافه مي فرمايد: پس هرگاه درحاليکه حج بر خودش واجب بوده و از قبل ديگري و به نيابت او حجّ نمايد اظهر آن است که حج او صحيح است و ذمه منوب عنه بريء شده است ولي بنابر اينکه اجاره را به نحو ترتّب تصحيح نکنيم، نايب اجرتي را که قرار داده شده مستحقّ نخواهد شد بلکه مستحقّ اجرةالمثل خواهد بود (اجرةالمثل يعني نرخ متعارف)، (مناسک، ص37، مسأله 100).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: ذمّه نايب مشغول به حج واجب منجز نباشد و اين شرط صحت اجاره است، و اگر غافل از استطاعت بود اجاره او صحيح است. (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: در سال نيابت انجام حجةالاسلام خودش، بر او واجب نباشد و اگر غير حجةالاسلام خودش، حج ديگري بر او واجب بود، نيابت باطل نمي شود، و اين شرط در مورد نيابت در حج است نه اجزاء آن مانند نيابت در طواف يا سعي.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 44 رجوع شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت حجِّ غافل و جاهل اشکال است و احوط عدم اکتفا به حج آن دو است. (مناسک عربي، ص49، مسأله 1).
آية الله فاضل: اين شرط معتبر نيست.
آية الله مکارم: اگر ذمه او مشغول باشد نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده
است.[9].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
[10].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه عذر پس از قبول نيابت عارض شود، اشکال ندارد.
آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توان معذور را اجير نمود، بلکه اگر چنين شخصي تبرّعاً به نيابت ديگري حج نمود، اکتفا کردن به عملش مشکل است ]بلي اگر در به جا آوردن کارهايي که بر محرم حرام است معذور باشد مثل اينکه مضطرّ به تظليل (زير سايه رفتن) باشد، اجير گرفتن يا نايب گرفتنِ چنين شخص عيبي ندارد[. (مناسک، ص41، مسأله 110).
آية الله تبريزي: نيابت کسي که از ابتدا مي داند از اتيان به حج اختياري عاجز است، در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: اجاره کردن معذور براي حج جايز نيست بلکه اگر خودش تبرعاً حج نيابي به جا آورد اجزاء آن از منوب عنه مشکل است ولي نيابت معذور به عذر طاري مجزي است.
آية الله زنجاني:کافي است بتواند به شکل صحيح محرم شود و هنگام محرم شدن، اطمينان داشته باشد که از انجام مناسک اختياري حج و عمره معذور نيست و اگر در ضمن اعمال عذري پيش آمد، ضرري به نيابتش نمي زند و همچنين معذور بودن نسبت به محرمات احرام، مانع صحت نيابت نيست و در بطلان نيابت معذور، فرقي نيست که عمل نايب، تبرّعي باشد يا با اجاره، ولي مخصوص حج يا عمره واجب است.
آية الله سبحاني: کسي که از انجام عمل اختياري حج در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است معذور مي باشد، او نمي تواند نيابت از حجة الإسلام را بپذيرد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نمي شود کسي را که از پيش، عجز او از عمل اختياري معلوم است اجير کرد، بلکه اکتفا به تبرّع او در نيابت نيز محلّ اشکال است و در مورد عذرهايي که بعداً عارض مي شود حکم نايب همان حکم منوب عنه است که در بعضي موارد حج صحيح است و گاهي باطل است و استيجار و نيابت کسي که در انجام بعضي واجبات حج که ترک عمدي آنها هم موجب بطلان نيست، مانند طواف نساء و بيتوته و رمي روز يازده و دوازده اشکال ندارد.
آية الله صافي: نيابت کسي که از اتيان بعض اعمال عمره و حج معذور است اگر ترک عمدي آن عمل، از غير معذور موجب بطلان حج يا عمره نباشد به اينکه ترک آن عمل يا فقط حرمت تکليفي دارد و يا علاوه بر آن موجب کفّاره هم هست ولي ترک آن موجب بطلان عمل عمره يا حج نيست، اشکال ندارد و حتي اگر مي داند که اجير بعضي از اعمالي که ترک آن موجب بطلان حج و عمره نيست عمداً بدون عذر ترک مي کند استيجار او مانعي ندارد و مبريء ذمّه منوب عنه مي باشد، بلي نسبت به استحقاق اجرت اگر موقع عقد اجاره، مستأجر اطّلاع از معذور بودن اجير در امور مذکوره نداشته باشد، اجير استحقاق اجرت ندارد ولو اينکه عمل او مبريء ذمّه منوبعنه است.
آية الله فاضل:نيابت معذور، براي حج واجب حتي اگر تبرعاً و بدون وکالت باشد، صحيح نيست.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط نيابت معذور صحيح نيست. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: ولي عذرهايي که در خود حج پيش مي آيد مانعي ندارد.
آية الله نوري: در نايب معذور به عذر طاري اشکال ندارد.
[11]. آية الله بهجت: نيابت از کافر به احتمال حصول تخفيف عذاب، محلّ تأمّل است. (مناسک، مسأله 106).
آية الله زنجاني: در منوب عنه علاوه بر اسلام اموري معتبر است: 1. بلوغ؛ 2. عقل، مگر در مورد ديوانه اي که قبلاً حج بر عهده او مستقر شده است؛ 3. منوب عنه ناصبي نباشد، البته در صورتي که منوبعنه، پدر نايب باشد مسلمان بودن کافي است؛ 4. در حجةالاسلام، شرط است که منوب عنه فوت شده باشد مگر در موردي که حاشيه مسأله 23 گذشت و در حج کفاره اي، نيابت صحيح نيست و صحت حج نيابي در حجي که با نذر يا قسم يا شرط و مانند آن واجب شده بستگي به کيفيت التزام آنها دارد.
آية الله فاضل: در منوب عنه، اسلام و ايمان شرط است، پس حج به نيابت کافر و مخالف صحيح نيست.
[12].آية الله بهجت: به مسأله 52 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
[13].آية الله اردبيلي: يا مانع و عذر ديگري که اميد برطرف شدنش نيست.
[14].آية الله خامنه اي: يا براي او حرج و مشقت داشته باشد و اميدي به رفع مشقّت حتي در سال هاي بعد نداشته باشد. (مناسک حج، م40)
[15].آية الله بهجت: در غير صبي مميز مشکل است.
آية الله سبحاني: نيابت تبرعي از مجنوني که قبل از جنون حج بر او مستقر شده و اميدي به بهبودي او نيست، اشکال ندارد ودر صورت نيابت استيجاري ولي او بايد از اموال مجنون هزينه حج را بپردازد و در مورد غير بالغ در حج مستحبي اشکالي ندارد که استنابه شود به شرطي که در ايام حج در مکه نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:در نيابت از مجنون اشکال است مگر آنکه بهقصد رجا آورده شود.
آية الله فاضل: شرط هست ولي اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده، عقل شرط نيست و در صورت يأس از بهبودي يا بعد از فوت او بايد از مالش ـ ولو از ميقات ـ براي او استنابه کنند.
آية الله مکارم: نيابت از بچه و ديوانه اي که حج بر او مستقر نشده خالي از اشکال نيست.
آية الله نوري: اسلام و ايمان در نايب و منوب عنه شرط است.
[16].آية الله اردبيلي:نيابت از صبي غير مميز مشکل است و نيابت از مجنون در صورتي که حج قبل از جنون بر او مستقر نشده باشد، صحيح نيست.
آية الله بهجت: اگر چه نيابت زن از مرد مرجوح است. (مناسک، ص39، م104).
[17].آية الله بهجت: بلي نايب گرفتن صروره مکروه است؛ به خصوص در صورتي که نايب زن و منوب عنه مرد باشد، اگر چه با داشتن بعض مرجّحات ديگر؛ از قبيل فقاهت و تقوي و کمالات ديگر، جانب رجحان تقويت مي يابد و از مرجوحيت بيرون مي آيد (کتاب حج، ص40).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه اگر منوب عنه مرد و زنده باشد که به خاطر عدم تمکن نمي تواند حجةالاسلام را بهجاي آورد، احتياط لزومي آن است که مردي را که تاکنون به حج نرفته، به نيابت خود به حج بفرستد.
[18].آية الله بهجت: معتبر است در نيابت قصد آن و تعيين منوب عنه با تعدد، و در صورت اتّحاد کافي است قصد نيابت واجبه مثلاً (کتاب حج، ص39).
آية الله سبحاني: با قصد اتيان فعل از طرف يا براي منوب عنه قصد نيابت هم حاصل مي شود. بنابراين قصد خصوص نيابت به صورت جداگانه لازم نيست (کتاب الحج، ج2، ص52).
[19].آية الله خامنه اي:متعرّض استحباب نشده اند. (مناسک حج، م52)
آية الله زنجاني: پس اگر قصد نيابت نکند، براي خودش واقع مي شود و اگر قصد نيابت کرد، ولي منوب عنه را ـ ولو به طور اجمال ـ تعيين نکرد، احرامش باطل است.
[20].آية الله نوري: مجزي است مطلقاً.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اين حکم در حج تبرعي و غير از حجةالاسلام نيز جاري است.
[22].آيات عظام بهجت، سبحاني، صافي، گلپايگاني: بعد از احرام و پس از دخول حرم کافي است و در اين حکم بين حجةالاسلام و غير آن و بين نيابت به مزد و اجرت و تبرّع فرقي نيست.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه نايب بعد از احرام بميرد کفايت از منوبعنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنابر اظهر، و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نيابت به اجرت باشد يا به تبرع.
آية الله خامنه اي: و تفاوتي ندارد که نيابت او مجاني بوده يا با اجرت، و براي حَجةالاسلام بوده يا حج واجب ديگر. (مناسک حج، م62)
آية الله زنجاني: اگر بعد از استنابه نايب براي حج حرکت کرد وقتي آثار مرگ در او ظاهر شد براي حج منوبعنه نايب مي گيرد و اگر نتوانست براي آن وصيت مي کند و حج نايب دوم از منوب عنه کفايت مي کند و چنانچه قبل از آنکه اين امر فراهم شود نايب فوت کرد، حج از ذمه منوبعنه ساقط مي گردد و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و حج واجب ديگر نيست و فرقي نيست که نايب بعد از احرام بميرد يا قبل از آن، ولي اگر نايب بدون درخواست کسي به قصد حج نيابتي حرکت کرد و در راه فوت نمود مجزي نيست.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد محل اشکال است و اگر بعد از دخول حرم باشد مجزي است و در اين حکم فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست ولي در مورد حجّ تبرعي اشکال است.
آية الله مکارم: در حکم مذکور فرقي بين حجةالاسلام و غير آن و اقسام نيابت نيست.
[23].آية الله سبحاني: اگر به هنگام طواف نساء قصد ما في الذمه کند، آن نيز صحيح است.
آية الله فاضل: اين احتياط لازم نيست.
[24].آية الله خامنه اي:متعرّض اين احتياط نشده اند. (مناسک حج، م66)
[25].آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: بلي، اگر نايب در خصوص طواف نساء نيابت داشته است تا طواف را صحيح به جا نياورد مباشرت با زن بر منوب عنه حلال نمي شود.
[26].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
[27].آية الله زنجاني: و چنانچه بدون کوتاهي کردن نايب در اثناي سفر اموري پيش آمده که وقت عمره تمتع ضيق شده، از منوب عنه کفايت مي کند، خواه هنگام احرام عمره تمتع وقت ضيق بوده و از ابتدا به حج افراد محرم شده باشد يا اول به عمره تمتع محرم شده ولي بعد از احرام وقت ضيق شده يا معلوم شده که از اول وقت تنگ بوده است لذا به حج افراد عدول کرده است.
[28].آية الله اردبيلي: عملش صحيح و مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله بهجت: از منوب عنه مجزي است. در صورتي که نيابت بر فراغ ذمّه او باشد (مستفاد از سؤال 126 مناسک)
آية الله خامنه اي: کفايت از حج تمتع مي کند و مستحق اجرت هم هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي، آية الله سيستاني: ذمه منوبعنه بريء مي شود ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتّع بوده، اجير استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلي اگر اجاره بر تفريغ ذمّه منوب عنه بوده مستحق اجرت خواهد بود (مناسک، مسأله 125).
آية الله سبحاني: از منوب عنه مجزي است ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتع بوده، در مورد اجرت بايد مصالحه کنند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: از منوب عنه مجزي است.
[29].آية الله اردبيلي: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد. مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با مشارکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد؛ مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با شرکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند (مناسک، ص45، مسأله 123).
[30].آية الله اردبيلي: بلکه بايد فوراً نايب بگيرد.
آية الله خامنه اي: بايد فوراً به آن مبادرت شود. (مناسک حج، م44)
[31]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: به مسأله 52 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه 3 و 23 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله ذيل مسأله 23 گذشت.
[32].آية الله اردبيلي: اگر عذرش برطرف شد، در صورت تمکن بايد حج را به جا آورد، چه قبل از اتمام حج باشد و چه بعد از اتمام آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب، در صورت حصول تمکن، بايد خودش حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در وقت نايب گرفتن، اميد خوب شدن و رفع عذر داشته باشد که در اين صورت بنابر احتياط، اگر رفع عذر شد و استطاعت داشت بايد خودش هم حج را انجام دهد.
آية الله صافي: در صورتي که حج بر او مستقر بوده، با تمکن بايد خودش حج به جا آورد و همچنين اگر مستقر نبوده ولي استطاعتش باقي باشد، بايد حج به جا آورد. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 90).
[33].آية الله سيستاني: گرچه احتياط واجب است که نايب نيز عمل حج را تمام نمايد. (مناسک، م64).
آية الله سبحاني: اما اگر عذر او موقعي بر طرف شد که نائب هنوز در نيمه راه است در چنين صورتي احتياط مستحب آن است که خود شخص نيز به حج برود.
آية الله صافي: اگر بعد از احرام عذر مرتفع گردد که امکان انجام حج براي منوب عنه در همان سال يا سال بعد باشد ارتفاع عذر کاشف از بطلان اجاره و بلکه بطلان احرام نايب است.
آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در اثناي عمل بعد از احرام عذر برطرف شد ولي منوب عنه تمکن
از انجام عمل کامل نداشته باشد که در اين صورت حج نايب مجزي است. (مناسک عربي، مسأله 90).آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب بايد خودش حج برود.
[34].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط.
آيات عظام سبحاني، فاضل، مکارم: نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده است.
[35]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 گذشت.
آية الله اردبيلي: اگر در جهلش مقصر نباشد و يا غافل باشد، نيابتش صحيح است.
آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله44 مراجعه شود.
[36].آية الله اردبيلي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد، اين حکم مبني بر احتياط است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: چنانچه بعد از احرام بميرد کفايت از منوب عنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد (مناسک، مسأله 114).
آية الله خامنه اي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد بنابر احتياط واجب مجزي نيست. (مناسک حج، م62)
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد اين حکم احتياطي است.
[37].آية الله اردبيلي: مگر آنکه سال اول استطاعت او باشد که در اين صورت حتي اگر پيش از احرام نيز بميرد چيزي بر او نيست.
آية الله زنجاني: حکم فوت نايب در سفر حج در حاشيه مسأله 110 گذشت و کسي که براي خودش حجةالاسلام به جا مي آورد چنانچه بعد از احرام و دخول حرم بميرد حج از عهده اش ساقط مي شود و اگر قبل از آن بميرد کفايت نمي کند پس اگر قبلاً حج برعهده او مستقر شده بايد برايش حج بدهند و کسي که براي خودش حج واجب ديگري ـ مانند حج نذري ـ را به جا مي آورد چنانچه در سفر حج بميرد کفايت نمي کند، به استثناء حج کفاره اي که قضاي آن واجب نيست حتي اگر قبل از احرام حج بميرد.
آية الله سيستاني: کسي که حج بر او مستقر شده است اگر بعد از احرام حج در حرم بميرد حجةالاسلام از او ساقط است؛ چه تمتّع باشد چه قِران و چه اِفراد و اگر در عمره تمتّع بميرد نيز ساقط است و اگر قبل از آن بميرد؛ چه بعد از احرام قبل از دخول حرم و چه بعد از دخول حرم بدون احرام ساقط نمي شود و بايد از او قضا کند و اين حکم در حج واجب غير از حجةالاسلام و در عمره مفرده جاري نيست و اما کسي که حج بر او مستقر نشده است، اگر بعد از احرام بميرد قضا واجب نيست هر چند قبل از دخول حرم باشد.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 80 و 110 گذشت.
[38].آية الله سبحاني:کسي که براي انجام حج نيابتي اجير شود و در نيمه راه پيش از عمل بميرد، براي دريافت اجرت سه حالت دارد: الف) اگر مبلغ در مقابل عمل حج قرار گرفته، چيزي به او تعلق نمي گيرد. ب) اگر مبلغ در مقابل بريءالذمه شدن منوب عنه پرداخت شده ونائب پس از دخول حرم فوت کند، همه مبلغ به او تعلق مي گيرد. ج) هرگاه مبلغ در مقابل رفت وبرگشت وعمل، معين شده؛ به مقداري که کار انجام شده تعلق مي گيرد.
آية الله مکارم: معمولاً اجاره براي اداي تکليف منوبعنه است. بنابراين مستحقّ تمام اجرت مي باشد.
[39].آية الله بهجت: اگر تصريح به خلاف متعارف نباشد، بر حسب معلوم از داعي استيجار که برائت ذمه منوبعنه است چيزي از اجرت پس گرفته نمي شود وقتي که وفات نايب پس از احرام و دخول حرم باشد و اگر قبل از احرام باشد استحقاق اجرت المثل مقدار راهي که پيموده است بعيد نيست و نيز توزيع اجرةالمسمّي بي وجه نيست در صورتي که بعض عمل را مثل احرام انجام داده باشد و يا سير از طريق خاص در اجاره قيد شده باشد. (کتاب حج، ص41).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه اجير بعد از محرم شدن بميرد، تمام اجرت را مستحقّ خواهد شد، در صورتي که بر تفريغ ذمّه ميت اجير شده باشد. و امّا اگر اجير بر به جا آوردن اعمال شده باشد، اجرتِ مقداري را که به جا آورده مستحقّ مي شود و چنانچه قبل از احرام بميرد چيزي مستحقّ نخواهد بود. بلي اگر مقدّمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدّمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحقّ مي شود (مناسک، مسأله 115).
آية الله سبحاني: ظاهر اجاره اين است که اجير براي به جا آوردن اعمال اجير مي شود لذا
اجرت مقداري را که به جا آورده مستحق مي شود و بعيد نيست که مقدمات نيز داخل اجاره باشد، لذا هر مقدار از مقدمات را که انجام داده اجرت آن را نيز مستحق مي شود (کتاب الحج، ج2، ص72).آية الله سيستاني: در صورتي که مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق مي شود.
[40].آية الله گلپايگاني:ظاهراً مستحق تمام اجرت مي باشد علي الاقوي و همچنين است حکم صورت بعد.
[41].آية الله اردبيلي: ولي اگر براي تفريغ ذمه منوب عنه اجير شده باشد و يا ارتکاز طرفين عقد اجاره بر اين باشد، مستحق تمام اجرت است.
آية الله خامنه اي: هرگاه نايب پس از احرام و ورود به حرم بميرد، اگر نايب گرفتن براي برئ شدن ذمّه منوب عنه باشد، کما اينکه ظاهر حال اطلاق قرار داد اجاره چنين است اجير مستحق تمام اجرت خواهد بود که بايد آن را به ورثه اش بپردازند. (مناسک حج، م54)
آية الله صافي، آية الله فاضل: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد، که در اين صورت تمام اجرت را مي برد.
[42].آية الله خويي: اگر بر خود اعمال اجير باشد، به نحو تعدّد مطلوب، به نسبت اعمالي که انجام داده مستحق اجرت است.
آية الله سيستاني: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد که در اين صورت تمام اجرت را مي برد و اگر برخود اعمال اجير باشد به نحو تعدّد مطلوب به نسبت اعمالي که انجام داده مستحقّ اجرت است.
فتواي آية الله زنجاني: در اين مسأله به دست نيامد.
[43].آية الله بهجت:احتياطاً عمره به جا آورد.
[44].آية الله زنجاني:احتياط مستحب آن است که پيش از عمره تمتع يا بعد از انجام حج و گذشتن ايام تشريق براي خودش عمره مفرده به جا آورد، خصوصاً اگر استطاعت انجام عمره مفرده از وطن خود را داشته باشد.
[45].آية الله فاضل: يا قبل از آن.
[46].آية الله سبحاني: مستحب است که نائب پس از حج نيابي براي خود نيز عمره مفرده انجام
دهد.آية الله گلپايگاني:رجاءً (احکام عمره فارسي، ص16).
[47].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
[48].آية الله مکارم: در مورد عمره مفرده اگر در همان ماه عمره تمتع باشد قصد رجاء کند.
[49].آيات عظام اردبيلي، بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[50].آية الله خامنه اي:کسي که از انجام دادن برخي از اعمال حج معذور است، نمي تواند براي نيابت حج اجير شود. معذور کسي است که نتواند اعمال اختياري حج مانند تلبيه و نماز طواف به نحو صحيح، و راه رفتن با پاي خود در طواف و سعي، و رَمْي جمرات به دست خودش، و وقوف در عرفات و مشعر در وقت مقرر، و رَمْي جمرات و بيتوته در مني را انجام دهد به طوري که منجر به نقص بعضي از اعمال حج شود. و اگر منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود و فقط در ارتکاب بعضي از محرمات احرام معذور باشد، نيابت او صحيح است.
در عدم کفايت حج نايبي که معذور است، فرقي نيست بين اينکه نايب اجير باشد و يا نيابت مجّاني و تبرّعي انجام شود. و نيز فرقي نيست بين اينکه نايب جاهل به عذر باشد يا نايب گيرنده جاهل به آن باشد، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نايب يا نايب گيرنده جاهل باشدبه اينکه آن عذر از عذرهايي است که نيابت با آن صحيح نيست، مانند آنکه نايب جاهل باشدکه نمي تواند به وقوف اضطراري در مشعرالحرام اکتفا کند. (مناسک حج، م57 و 60)
- استفتائات نيابت
[124] س ـ کسي مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگري مُحرم شده و به مکه آمده و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـبا اينکه خودش[1]مستطيع است نيابت او صحيح نيست[2]و احرام او باطل است[3]و بايد برگردد به ميقات و از آنجا براي خودش مُحرم شود.[4]
[125] س ـاگر کسي که نيابت از ديگري گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است، آيا مي تواند در اين اعمال نايب بگيرد و آيا مي تواند پول نيابت را به ديگري بدهد که اصل حج را به جا آورد؟
ج ـنايب شدن معذور[5]صحيح نيست[6]و بايد پول را به صاحبش برگرداند، مگر اينکه از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد که در اين صورت مي تواند ديگري را در اصل عمل حج نايب کند و در صورتي که بدون اجازه، نيابت را به ديگري واگذار کرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع مي شود[7]ولي پول را بايد به صاحبش برگرداند[8]و صاحب پول ضامن چيزي نيست و اُجرت نايب را بايد امر کننده بپردازد.
[126] س ـاز هر کاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نيابت آمده اند و بناچار بايد نيمه شب از مشعر براي انجام کارهاي لازم در مني يا همراه ضعفا، به مني بروند، سؤال اين است که آيا اجير شدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟
ج ـبا توجه به اينکه از معذورين هستند و نمي توانند وقوف اختياري در مشعر را درک کنند، نيابت آنان صحيح نيست[9]و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را به جا آورند و وقوف اختياري را درک نمايند.
[127] س ـآيا شخص زنده در موردي که مي تواند نايب بگيرد، بايد از بَلَد نايب بگيرد يا از ميقات، و اگر ديگري براي او نايب بگيرد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـنايب گرفتن از ميقات کفايت مي کند و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن ديگري براي او کافي نيست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.[10]
[128] س ـآيا عمره مفرده يا طواف استحبابي را مي توانيم به نيابت چند نفر انجام دهيم و در اعمال آن؛ از جمله طواف نساء، نيت همه بايد بشود يا نيت بعضي کافي است؟
ج ـمي توانيد به نيابت چند نفر انجام دهيد و بايد نيت همه بشود.[11]
[129] س ـکسي را روز عيد، قبل از حلق دستگير کرده اند و او را به ايران فرستاده اند، آيا رفقاي او مي توانند از او نيابت کنند و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير و چگونه از احرام خارج مي شود؟
ج ـبدون اينکه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست[12]، و براي خارج شدن از احرام بايد به مني بيايد و حلق يا تقصير کند و اعمال مترتّبه را انجام دهد و اگر نمي تواند برود در محل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنابر احتياط[13]موهاي خود را به مني بفرستد و بايد براي اعمال مترتبه نايب بگيرد.[14]
[130] س ـافرادي که هر سال به حج مي روند؛ مانند خدمه کاروانها، در محل خود از کسي نيابت قبول مي کنند، ولي در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و مُحرم مي شوند[15]، بعد که متوجه شدند دوباره نيت نيابت مي کنند، آيا حج نيابتي آنان درست است يا حج براي خودشان حساب مي شود؟
ج ـ بايد[16]عمره و حج را به همان نيت اول اتمام کنند[17]و احرام دوم صحيح نيست مگر آنکه احرام اول باطل باشد؛ مثل اينکه حج بر او واجب نبوده و نيت حجةالاسلام کرده باشد.[18]
[131] س ـشخصي در ميقات براي خودش مُحرم مي شود و تلبيه مي گويد، بعد به فکر مي افتد که چون خودش حج واجب را در سال هاي گذشته به جا آورده، براي پدر يا مادر يا يکي از خويشاوندان ديگرش حج تبرعي به جا آورد، آيا مي شود با نيت عدول کند و يا دوباره به نيت شخص مورد نظر مُحرم شود يا خير؟
ج ـ اگر به احرام صحيحي مُحرم شده، نمي تواند نيت را عوض کند و بايد عملش را به همان نيتي که در احرام داشته، اتمام کند.
[132] س ـ نايبي در احرام عمره تمتع، بعد از اينکه وارد مکه شد شک مي کند که نيت نيابت کرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت مُحرم شود، يا اصلاً حج براي خودش حساب مي شود و ديگر نمي تواند نايب باشد؟
ج ـدر نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده، عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعي و انگيزه هم شک دارد[19]، بايد اعمال را به نيت اجمالي (همان نيت در احرام) اتمام کند[20]، و در نيابت به آن اکتفا نمي شود.[21]
[133] س ـزني در عرفات، در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا آخرين وقتي که مي توانستند همراهان او در مکه بمانند باقي ماندند، خوب نشد، آيا شوهرش که با او است مي تواند براي او نايب بگيرد و يا خودش باقي اعمال را انجام دهد يا نه؟
ج ـمجنون تکليف ندارد[22]و نمي توانند براي او نايب بگيرند[23]، و اگر عاقل شد حکم اشخاص مُحرم ديگر را دارد.
[134] س ـهرگاه کسي مريض شود، بهطوري که بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد، آيا کسي که براي عمره تمتع مستحبي مُحرم شده و عمره را انجام داده است مي تواند در حج نايب او شود يا خير؟
ج ـ کسي که براي عمره تمتع مُحرم شده ولو مستحبي، نمي تواند در اصل عمره يا حج براي ديگري نايب شود و بايد عملش را اتمام کند، ولي اگر مريض فقط قادر به انجام طواف و سعي نباشد و بتواند وقوفين را درککند و بقيه اعمال را نايب بگيرد، جايز است ديگران را در طواف و سعي و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج يا عمره به جا مي آورند.[24]
[135] س ـبنده چون مسؤول گروه حج بودم، به استناد وظيفه ام،که مراقبت از بيماران و عاجزهاي گروه بود، وقوف اضطراري انجام دادم، لطفاً وظيفه شرعي اينجانب را بيان فرماييد.
ج ـاگر همراه عجزه بوده ايد که لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختياري معذور بوده اند براي شما هم اشکالي نداشته[25]، بلي اگر نايب کسي شده ايد[26]نيابت شما درست نبوده است.[27]
[136]س ـ اگر کسي دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به مأموريت خدمه عازم مکه معظمه است، آيا مي تواند به عنوان پدر يا مادر که فوت شده اند نيابت نمايد، و در چنين صورتي آيا حج از عهده پدر و مادرش برداشته مي شود؟
ج ـمانع ندارد و حج از منوبعنه کافي است، مگر آنکه سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطيع باشد.[28]
[137] س ـاينجانب حدود شانزده سال قبل نيابتاً به مکه معظمه مشرف شدم و در مني چون سفر اول بوده است، و مي دانستم که طبق تقليد حضرتعالي بايد در سفر اول حلق کنم، و ليکن نمي دانستم که ماشين ته زن با تيغ فرق دارد[29]و به جاي تيغ با ماشين ته زن سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در سفرهاي بعدي سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفاً بفرماييد در سفر اول که به جاي تيغ با ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين کار وظيفه ام چيست؟ و آيا اين عملِ سفرِ اول در سفرهاي بعدي خللي وارد مي آورد يا ذمه ام بريء شده است؟
ج ـشما در صورت امکان بايد[30]به مکه برويد و در مني حلق کنيد[31]و بعد از آن طواف و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آوريد و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول را بکنيد و بعد از آن چيزي بر شما نيست، و اگر خودتان نمي توانيد برويد يا رفتن براي شما حرجي است در محل خود حلق کنيد و بنابر احتياط موي آن را به مني بفرستيد و در بقيه اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر که آيا صحيح و کافي بوده يا نه احتياط را مراعات نماييد.
[138] س ـکساني که مجاز هستند در شب عيد قربان، بعد از درک اضطراري مَشعر، به مني بروند، آيا همه آنان از ذويالأعذار مي باشند که نيابت ولو تبرعاً مورد اشکال است يا نسبت به بعضي استثناء شده است؟
ج ـدر فرض سؤال، زن ها مي توانند نايب شوند و نيابت در ساير ذويالأعذار صحيح نيست.[32]
[139] س ـشخصي در حج از ميتي نيابت کرد و در وقت عقد اجاره براي انجام مناسک، هيچ عذري نداشت، ولي چند سال بعد از انجام حج متوجه شد که در وقوف مشعرِالحرام، با زن ها و مريض ها به عنوان راهنما، وقوف اضطراري کرده و به مني رفته است و غافل بوده که نايب بايد وقوف اختياري بکند، آيا وظيفه اش چيست؟
ج ـعمل مزبور مُجزي از حج نيابتي استيجاري نيست[33]، و از جهت اجرت بايد به اجير کننده مراجعه نمايد و يا در صورتي که اجاره، موقت به زمان مخصوصي که منقضي شده نباشد، دوباره حج نيابتي صحيح به جا آورد.
[140] س ـآيا مي توانم براي مادرم و براي خودم فريضه حج را انجام دهم؟
ج ـدر يکسال بيش از يک حج واقع نمي شود.
[141] س ـشخصي به عنوان نيابت در مسجد شجره مُحرم شد و به مکه آمد، در مکه فهميد که خودش مستطيع بوده است؟ آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود به جا آورد يا به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود به جا آورد، نسبت به حج نيابي چه وظيفه اي دارد و آيا مي تواند براي آن نايب بگيرد يا نه؟
ج ـاحرام او صحيح نبوده است[34]و بايد برگردد و براي عمره تمتع براي خودش مُحرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد و راجع به حج نيابي نمي تواند نايب بگيرد، مگر اجازه داشته باشد يا استيجار او براي مطلق تحصيل حج باشد.[35]
[142] س ـکسي که نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به ايران بازگردد، آيا مي تواند بقيه اعمال را به ديگري واگذار نمايد که حجّ تمتع را انجام دهد؟
ج ـنمي تواند.
[143] س ـآيا شرط ايمانِ نايب، که در اصل نيابت حج[36]و همچنين در ذبح[37]شرط است[38]، در ساير اعمالي که نيابت در آن جايز است، مثل رمي و طواف هم شرط است يا خير؟
ج ـدر ساير اعمال نيز شرط است.[39]
[144] س ـشخصي تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمي تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذکر دادن به پدر شخصي را اجير براي حج پدر نموده و خودش هم براي حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براي حج پدر، مجزي است يا خير؟ و هرگاه در مدينه تصميم بگيرد که آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال مي شود يا نه؟
ج ـدر فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمي کند[40]، و حَجّةالاسلام از طرف پدر واقع نمي شود و فرقي بين دو صورت فوق نيست.[41]
[145] س ـشخصي پس از آنکه به مدينه مشرف شد جنون پيدا کرد، با توجه به اينکه سابقاً حج بر او مستقر شده است، آيا مي شود براي او نايب گرفت يا خير، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد؟
ج ـنيابت و تبرع در فرض سؤال صحيح نيست.[42]
[146]س ـ فردي پس از استطاعت مالي براي حج اسمنويسي کرد و براي دو سال بعد اسمش در آمد، ولي چند ماه قبل از حرکت، فوت کرد درحاليکه پسرش را نايب قرار داده بود که براي او حج به جا آورد، در حالي که پسر خود استطاعت مالي داشته ولي در اسم نويسي مسامحه کرده و ننوشته است، در صورتي که اگر اسم مي نوشت، شايد در همان سال اول، قرعه به نامش در مي آمد و شايد هم سال هاي بعد، اکنون پسر به مدينه آمده به عنوان نيابت حج بلدي از جانب پدر و هنوز محرم نشده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـدر فرض مرقوم نيابت صحيح نيست[43]و بايد براي خودش حج
نمايد.[44][147] س ـشخصي اجير حج بَلَدي از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجير شدن در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالي که از موضوع غافل شده، براي انجام کار ديگري به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آيا همان نيت قبلي براي حرکت از قم کافي است يا بايد برگردد به قم، و بر فرض خروج از ايران چه حکمي دارد؟
ج ـاگر مي تواند بايد برگردد[45]، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمکن و حج را انجام داد، حج صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.[46]
[148] س ـآيا بر نايب واجب است اعمال حج را طبق فتواي مرجع تقليد منوبعنه انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟
ج ـميزان، وظيفه خود اوست[47]ولي اگر اجير شده به کيفيت خاصي، بايد طوري عمل کند که مراعات وظيفه خودش و کيفيت ذکر شده، بشود.[48]
[149] س ـآيا در اجاره براي اعمال حج لازم است اجير و مستأجر از يکديگر سؤال کنند که مقلّدِ چه کسي هستند يا نه؟
ج ـلازم نيست و اجير مطابق تقليد خودش عمل مي کند.[49]
[150]س ـ نايب چند ماه قبل از حج به بلد منوبعنه مي رود و به عنوان نيابت حج حرکت مي کند و به وطن خودش يا محل ديگري مي رود و در ماه ذيحجه، که عازم حج مي شود، ديگر به بلد منوبعنه نمي رود، کافي است يا نه؟ و چه وقت بايد برود؟
ج ـکافي است.
[151] س ـدر مودي که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتاً به مکه برود و من که پسر بزرگ هستم به وسيله ارث مستطيع شده ام اما تاکنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل کنم، آيا مي توانم با اين حال به جاي پدر حج به جا آورم يا نه؟
ج ـبا فرض حصول استطاعت مالي براي خودتان[50]ولو از بابت ارثيه، اگر امکان فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براي خودتان حج به جا آوريد و براي پدر بعداً انجام دهيد يا ديگري را نايب بگيريد.[51]
[152] س ـآيا جايز است براي نايب در طواف عمره تمتع يا طواف حج که طواف را در غير موسم حج به جا آوَرَد يا نه؟
ج ـمانع ندارد.[52]
[153] س ـشخصي قبلاً مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچگونه قدرت مالي جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مي تواند تبرعاً از طرف او حج نيابي انجام دهد؟
ج ـنيابت در حج از حي صحيح نيست[53]مگر در صورتي که شخص از جهت پيري نتواند به حج برود يا مريض[54]باشد[55]و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.[56]
[154] س ـحج به نيابت حضرت ولي عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ چون در موسم حج تشريف دارند جايز است يا نه؟
ج ـاشکال ندارد.[57]
[155] س ـزني که واجب الحج است وصيت کرده که از اصل ترکه اش براي او حج بَلَدي توسط وصيش انجام شود، حال استطاعت جاني و مالي و غيره براي وصي او فراهم است، فقط از حيث عدم شرکت در نامنويسي براي حج، آن هم با عذري، استطاعت راهي ندارد، آيا مي تواند حج نيابي را انجام دهد؟
ج ـ[58] وصي اگر قبلاً استطاعت نداشته و فعلاً هم راه براي او باز نيست الآن هم مستطيع نيست و مي تواند براي حج نيابي اجير شود[59]، ولي اگر بدون اينکه اجير شود خود را به ميقات برساند، نمي تواند حج نيابي به جا آورد و بايد براي خودش حج به جا آورد.
[156] س ـکسي که حج نيابي انجام مي دهد، اگر در قرباني شخص ثالثي را وکيل کرد، ذابح چگونه نيت کند، آيا بايد نيت کند که به وکالت از ميت قرباني مي کنم يا بايد وکالت از نايبِ ميت کند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟
ج ـنام ميت بردن لازم نيست، بلکه چنانچه نيت کند آنچه بر عهده نايب است انجام دهد صحيح است.[60]
[157] س ـکسي که براي حج اجير مي شود، اگر شرط کند که مثلاً براي طواف نساء يا يک عمل ديگري که نيابت بردار است نايب مي گيرم، آيا اين شرط نافذ است و مي تواند عمل نمايد يا نه؟
ج ـاگر عذر دارد[61]نمي تواند قبول کند، بلي در قرباني مانع ندارد و شرط لازم نيست.
[158] س ـ کسي احتمال قوي عقلايي مي دهد که نتواند اعمال را به نحو عادي انجام دهد، و ممکن است حج تمتع را بدل به اِفراد کند، آيا مي تواند از حج واجب نيابت کند؟
ج ـمي تواند نيابت کند[62]، ولي اگر وظيفه او عدول به افراد شد، بنابر احتياط منوبعنه نبايد اکتفا به آن کند.[63]
[159] س ـنايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شد و در هر عذري که پيش آمده طبق وظيفه معذورين رفتار نمود، آيا حج او از منوبعنه کافي است؟ و آيا نسبت به نحوه عذر فرقي هست يا نه؟
ج ـمحل اشکال است.[64]
[160] س ـکساني که در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعداً در اثناي عمل عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مي باشند يا نه؟
ج ـاشکال دارد.[65]
[161] س ـخدمه اي که از روي جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختياري مشعر را درک نکرده اند، فعلاً تکليفشان چيست و همچنين ساير معذوريني که حج ناقص از اين قبيل انجام داده اند؛ تبرعاً يا با اجرت؟
ج ـنيابت ايشان صحيح نيست[66]و کفايت از منوبعنه نمي کند و بايد پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درک اختياري مشعر، بايد با انجام عمره مفرده[67]، از احرام خارج شوند.[68]
[162] س ـدر مناسک آمده است که معذور نمي تواند نايب شود، معذور به چه کسي گفته مي شود؟ لطفاً حدّ آن را معين کنيد؛ مثلاً کسي که نمي تواند نماز طواف را صحيح بخواند، يا نمي تواند خودش رمي جمرات کند و يا نمي تواند قرباني نمايد و يا نمي تواند يکي ديگر از واجبات حج را؛ اعم از ارکان و غير ارکان، انجام دهد معذور است يا خير؟
ج ـهر کس نتواند اعمال اختياري حج را انجام دهد معذور است[69]و نمي تواند نايب شود[70]، ولي مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد و لذا کسي که نمي تواند ذبح کند مي تواند براي حج نايب شود و براي ذبح نايب بگيرد.
[163] س ـکسي که نماز او صحيح نيست و براي حج به نيابت آمده است، آيا نيابت او صحيح است؟ و مفروض اين است که به عنوان نيابت مُحرم شده است؟
ج ـاگر از قرائت صحيح معذور است[71]، نيابت و احرام او باطل است[72]و اگر معذور نيست صحيح است و بايد قرائت خود را درست کند.[73]
[164] س ـاگر مستنيب يا منوب عنه در وقت نيابت بدانند که نايب جزو معذورين است و او را نايب کنند؛ اولاً آيا اجرت نيابت براي نايب حلال است يا نه؟ و ثانياً آيا حج نيابتي او صحيح و از حجةالاسلام يا غير حَجّةالاسلام منوبعنه کفايت مي کند يا نه؟
ج ـ با فرض اينکه معذور بوده و استيجار شده[74] استحقاق اجرت ندارد و کفايت نمي کند.[75]
[1].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: با فرض وجوب حج بر خود او اجاره باطل مي باشد، ولي حج صحيح است و ذمه منوبعنه بريء مي شود، گرچه موظّف بوده است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
آية الله سبحاني:بعد از انجام يک طواف نساء به عنوان وظيفه فعلي به ميقات واگر ممکن نشد
به ادني الحل رفته و جهت عمره تمتع براي خودش محرم شود وچنانچه وقت کافي
نيست وبه عرفات نمي رسد بعيد نيست که بدل به حج افراد شود وحج او صحيح است مگر اينکه با علم به استطاعت خود نائب شده باشد وخود را دچار تنگي وقت کرده اکتفا به حج افراد مشکل است.آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد در سال بعد حج خود را انجام مي دهد، حج نيابي را تمام
کند و اگر مطمئن نيست بايد به يکي از مواقيت رفته و براي خود احرام ببندد ولي اگر حج نيابي
را تمام کند حجّش صحيح است و اگر استيجاري باشد اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است.آية الله فاضل: نيابت او صحيح است اگرچه معصيت کرده است، و در مورد سؤال، که
فعلاً از احرام خارج شده است، واجب است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
ولي اگر دوباره معصيت کرد و حج نيابي را تمام کرد صحيح است و از منوبعنه مجزي
است.تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 و 118 گذشت.
[3]. آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله نوري: مگر آنکه بهنحو خطا در تطبيق باشد، که در اين صورت از خودش واقع
مي شود.[4].آية الله زنجاني: به مسأله هاي 44، 215، 219 و حواشي آنها مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر استطاعت ويا استقرار حج بر او قبل از قبول نيابت بوده والآن در ميقات متوجه شد، نيابت باطل وبايد براي خود حج به جا آورد وچنانچه از فيش منوب عنه استفاده کرده با اجازه ورثه براي متوفي حج ميقاتي استنابه کند وبه خاطر تفاضل قيمت هريک از حج ميقاتي و فيش مصرف شده با ورثه بر اساس قاعده عدل و انصاف به توافق برسند و يا مصالحه کنند.
[5].آية الله بهجت: اگر بدون توجه محرم شده، احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود و امّا قبل از احرام پس با احراز رضايت منوب عنه حج ميقاتي براي او بدهد چون اطلاق اجاره قيد مباشرت را بر مي دارد (مناسک، س106 و 17).
آية الله تبريزي: نيابت معذور در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد.
آية الله سبحاني: فقط در موارد جواز استنابه که در مسأله 1297 آمده است مي تواند نائب شود و يا در عذر طاري در بقيه موارد نمي تواند استنابه کند وهمچنين در اصل حج اگر منوب عنه زنده است مي تواند استنابه کند و در مورد ميت هم از ورثه بايد استجازه کند مگر اينکه در هر دو مورد از اول به او اذن داده باشند.
آية الله سيستاني: اگر عذر بعداً پيش آمده است نايب گرفتن جايز است و همچنين در مواردي که تفصيل آن در حاشيه مسأله 107 گذشت.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني، آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: مگر در عذر طاري بر احرام، به تفصيلي که در حاشيه مسأله 107 گذشت و بايد پول را...
[7].آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: اگر منوب عنه زنده است نيابت بدون اذن او (آيةالله زنجاني: در حجةالاسلام) مجزي نيست. (مناسک مسأله 66)
[8].آية الله مکارم: مگر اينکه صاحبش راضي گردد.
[9].آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توانند اجير شوند (مستفاد از مناسک، ص40 مسأله 110) و در جزوه پرسش هاي جديد حج، ص4، مسأله 13 آمده است در صورتي که بدانند به واجبات اختياريه نمي توانند عمل کنند احتياط در ترک نيابت است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت آنان محل اشکال است مگر اينکه بتوانند براي درک مسمّي وقوف اختياري به مشعر برگردند.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: نيابت آنها صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر عالماً وعامداً ترک وقوف اختياري کنند حجشان باطل است وبايد اعمال عمره مفرده انجام دهند و از احرام خارج شوند.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت آنان بعيد نيست. (ملحق مناسک، س58، فرع 2).
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[10].آية الله اردبيلي: و يا اينکه منوبعنه قبلاً و فعلاً راضي باشد بهگونه اي که وقتي به او اطلاع مي دهند، رضايت داشته باشد.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 129 مراجعه شود.
[11].آية الله زنجاني: البته منظور عمره مفرده مستحبي است.
[12].آية الله اردبيلي: به ذيل مسأله 127 مراجعه شود.
آية الله بهجت: چنانچه احراز رضايت شود و شاهد حال هم بر رضايت بود؛ بهطوري که اگر او بفهمد راضي است، نيابت صحيح است با مراعات ساير جهات (مستفاد از س 157 و 17).
آية الله سبحاني: نيابت در صورتي تحقق مي پذيرد که طرف رسما او را نايب خود قرار دهد و يا به اصطلاح به او وکالت دهد که اين کار را از طرف او انجام دهد.
[13].آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه از دخول به مکه جلوگيري شده، مي تواند در محلّ خودش قرباني نمايد و احتياط اين است که حلق يا تقصير نيز بنمايد و اگر وارد مکه شده و تنها اجازه اعمال را به او نداده اند حلق يا تقصير نموده و در صورت امکان موي خود را به مني بفرستد و براي بقّيه اعمال نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 445).
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: در صورت امکان بايد موي خود را به مني بفرستد. (مناسک، مسأله 440).
آية الله سبحاني: در صورتي که از دخول به مکه جلوگيري شده حکم مصدود را دارد بايد با انجام قرباني در محل صد و در صورت عدم امکان در محل خود و تقصير از احرام خارج شود و اگر وارد مکه شده و اجازه اعمال به او ندادند بايد حلق کند و موي خود را به مني بفرستد و براي بقيه اعمال نايب بگيرد (کتاب الحج، ج5، ص469).
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم: بنابر احتياط مستحب.
[14].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط هم وظيفه مصدود را انجام دهد (يعني يک قرباني کند) و هم براي بقيه اعمال نايب بگيرد.
[15].آية الله نوري: و به نيت خود محرم شود.
[16].آية الله بهجت: در صورتي که قصد انجام وظيفه داشته، مخلّ به نيابت نيست و عمل مجزي است (مناسک، ص22).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته اند؛ به طوري که اگر کسي مي پرسيد جواب مي دادند براي منوب عنه حج به جا مي آوريم کفايت مي کند و حج نيابت آنها صحيح است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در دست نيست.
آية الله سيستاني: اگر محرک آنان در احرام، حج نيابي باشد کافي است ولي اگر به کلي غافل باشند که اگر از آنها پرسيده شود، جواب مي دهند که براي خود احرام مي بنديم بايد حج را به نيت خود تمام کنند ولي اگر پس از انجام عمره از مکه خارج شوند و در ماه بعد به مکه برگردند؛ مثلاً آخر ذي قعده خارج و اوّل ذي حجه وارد شوند عمره آنها باطل مي شود و مي توانند از يکي از مواقيت به نيت منوبعنه احرام ببندند، گرچه باطل کردن عمره تمتّع عمداً گناه است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: با فرض آنکه مستطيع نبوده و از قبل اجير براي انجام حج شده است نيت احرام براي خود او منعقد نشده است و در صورتي که مجدّداً به نيت منوب عنه محرم شده است حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر شخص غافل، ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته، وداعي و انگيزه او منوب عنه بوده، هر چند قصد خودش را اخطار کرده، قصد ارتکازي بر اخطار فعلي مقدم است و براي منوب عنه واقع مي شود، و حج نيابتي صحيح است.
آية الله مکارم: همين اندازه که نيت نيابت در عمق ذهن او باشد کافي است.
[17].آية الله اردبيلي: و ظاهر اين است که در اين موارد قصد ارتکازي موجود و کافي است؛ پس حج نيابي صحيح و از منوب عنه مجزي است.
[18].آية الله سيستاني: در اين مثال احرام اوّل او صحيح است.
آية الله مکارم: نيت حجةالاسلام تأثيري ندارد.
[19].آية الله زنجاني: مي تواند مناسک را به نيت خود به جا آورد؛ هر چند احتياط مستحب آن است که به قصد اجمالي «آن عمره اي که به آن محرم شده ام» اعمال را به پايان برساند و کفايت از منوبعنه نمي کند.
[20].آية الله تبريزي: بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت از غير محرم شود.
آية الله خويي: اگر احتمال بدهد که نه قصد خود و نه ديگري را کرده، احرام او باطل است. مگر اينکه در حال طواف؛ مثلاً نيت معيني دارد که به همان نيت اعمال را تمام مي کند.
آية الله سبحاني:.حمل بر صحت نمايدو خود را از زمان احرام تا آخر نائب بداند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که فعلاً خود را نايب مي داند و شک در نيت احرام گذشته خود دارد، وظيفه او حمل به صحّت است و به عنوان نيابت، بقيه اعمال را به جا آورد.
[21].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 130 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر قصد انجام وظيفه داشته، مجزي است.
آية الله سيستاني: اگر احتمال مي دهد در ميقات به کلي از ذهنش نيت نيابت از غير پاک شده بوده، بنا مي گذارد که احرامش براي خودش بوده و اگر اين احتمال را نمي دهد همانطور که متعارف است در کسي که عازم بر نيابت بوده است بنا مي گذارد که احرامش براي غير بوده است.
[22].آية الله زنجاني: چنين کسي محصور است و اگر عاقل شد بايد به وظيفه اي که در حاشيه مسأله 1381 گفته مي شود عمل نمايد.
[23].آية الله اردبيلي: ولي بنابر احتياط، در احرام باقي است و اگر عاقل شد، احتياطاً بايد با عمره مفرده از احرام خارج شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 8 و 129 و 989 مورد هشتم که کفايت ادراک اختياري عرفه به تنهايي است (اگر بعد از زوال ديوانه شده باشد) مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجنون تکليف ندارد و نمي توانند برايش نايب بگيرند و بنابر اظهر، احرام او باطل مي شود.
آية الله سبحاني: ولي يا متکفل امر او اعمال اورا به صورت عمره مفرده تمام کند و نسبت به حج وظيفه اي ندارد و در مورد عمره اگر مستلزم مخارجي شد ولي او از اموالش بپردازد.
آية الله سيستاني: اگر پس از درک مسماي وقوف، در عرفات ديوانه شده باشد و سپس به قدري به عقل بيايد که اختياري مشعر را درککند، يا اضطراري مشعر با اختياري يا اضطراري عرفه، پس حج او صحيح است، و اگر به عقل نيايد، بايد براي تکميل اعمال شوهر براي او نايب بگيرد.
آية الله فاضل: در فرض سؤال، نايب گرفتن مجزي و صحيح نيست و ظاهراً احرام او باطل مي شود.
آية الله مکارم: اين در صورتي است که سال اوّل استطاعت او باشد.
[24].آية الله زنجاني: به استثناء بيتوته در مني که قابل نيابت نيست، پس اگر بدون حج مي تواند بيتوته مي کند والاّ بيتوته بر آنها واجب نيست؛ هر چند ترک بيتوته در برخي از صورت ها کفاره دارد.
آية الله سبحاني: با طواف نساء ونماز آن که خود و يا با استنابه انجام مي دهد، عمره خود را بدل به عمره مفرده کند واگر به وطن برگشته جهت طواف نساء ونماز آن نائب بگيرد.
[25].آية الله خويي:کساني که ناچارند همراه زنان و بيماران باشند، اگر بتوانند ولو يک لحظه از وقوف اختياري مشعر را درک کنند بايد برگردند و اگر نمي توانند بايد قبل از ظهر روز عيد به آنجا برگردند و در فرض عجز از آن هم حج آنان صحيح است و چنانچه اين وظيفه را از روي جهل به حکم ترک کرده باشند حجّشان صحيح است ولي بايد يک گوسفند کفاره بدهند. (مناسک، مسأله 378 و 379 و 380) و در حاشيه مسأله 107 «حکم نيابت معذور به عذر طاري» گذشت.
آية الله زنجاني: بلکه اگر نايب هم بوده ايد عمل شما صحيح و کفايت از منوبعنه مي کند.
[26].آيات عظام سبحاني، فاضل، گلپايگاني: اگر عذر شما طاري بوده نيابت صحيح است.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
[27].آية الله اردبيلي: مگر آنکه به هنگام قبول نيابت اطمينان داشته ايد که وقوف اختياري انجام خواهيد داد و بعداً عذر برايتان حاصل شده است.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 و 139 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: نيابت شما محل اشکال است.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت شما بعيد نيست.
آية الله مکارم: نيابت شما هم درست است.
[28].آية الله اردبيلي:که در اين صورت چنانچه حج نيابتي به جا آورد، به احتياط واجب صحيح نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در اين صورت حج نيابي صحيح است اما معصيت کرده.
آية الله مکارم: خدمه در حکم مستطيع هستند به علاوه مستطيع اگر قصد نيابت کند حج براي منوبعنه کافي است هر چند گناه کرده است.
[29].آية الله اردبيلي: در حلق ملاک استفاده از تيغ نيست، بلکه اگر ماشين ته زن مانند تيغ بتراشد، کافي است.
[30].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م357)
[31].آيات عظام بهجت، خويي، فاضل، مکارم: صروره (کسي که بار اول حج اوست) بين حلق و تقصير مخير است، گرچه احتياط اين است که حلق کند.
آية الله تبريزي، آية الله نوري: چون حلق براي صروره (کسي که بار اول حج اوست) متعين نيست، بنابراين حج هاي شما هر سه صحيح است و چيزي بر شما واجب نمي باشد.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني:حلق با ماشين ته زنکافي است، گرچه احتياط مستحب با تيغ است. (ملحق مناسک، س351).
آية الله سبحاني: حلق با ماشين ته زنکافي است (مناسک، م520).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چون تراشيدن سر به عنوان تقصير بنابر احتياط است، اگر در اين مسأله به کسي که تقصير را کافي مي داند مراجعه نماييد تکليفي بر شما نيست.
[32].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر آنها پس از قبول نيابت به وجود آمده باشد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت زنان و ضعفاء که مي توانند به وقوف در شب، در مشعر اکتفاء کنند مانعي ندارد.
آية الله زنجاني: در فرض سؤال بانوان و همراهان آنان و مسؤولين تدارک حجاج و بدهکار و خائف مي توانند نايب شوند.
آية الله سبحاني: وياممکن است در طواف و نماز به علت عادت ماهانه به استنابه نياز داشته باشند يا ممکن است حج آنها بدل به حج إفراد شود، نيابت آنان اشکال ندارد.
آية الله سيستاني: چون وقوف رکني را درککرده اند نيابت آنها صحيح است.
آية الله مکارم: نيابت در اين گونه موارد صحيح است.
نظر ساير آيات عظام در ذيل مسأله 107 گذشت.
[33].آية الله اردبيلي:چنانچه هنگام قبول نيابت احتمال نمي داده که ناچار به وقوف اضطراري خواهد شد، حج و نيابتش صحيح است و مستحق اجرت نيز مي باشد.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب (عذر طاري) کفايت مي کند و مضرّ به صحت نيابت نيست. (استفتائات ويژه حج).
آية الله تبريزي: اگر از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از مشعر کوچ کرده، حج نيابتي او بنابر اظهر صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره دهد و در اجرت با مستأجر خود، تراضي کند.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد و حکم نيابت معذور به عذر طاري در مسأله 107
گذشت.آية الله زنجاني، آية الله مکارم: عمل مزبور کفايت مي کند و اجير حق اجرت دارد.
آية الله سبحاني: چنانچه جهل آنها قصوري باشد مانع ندارد و از منوب عنه کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: عمل مزبور مجزي است حتي اگر از ابتدا چنين عذري داشته باشد؛ زيرا درک مقدار رکن از وقوف کافي است.
آية الله صافي: حج صحيح و مبريء ذمّه منوبعنه است و نسبت به اجرت، رضايت مستأجر را تحصيل نمايد.
آية الله فاضل: در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحقّ اجرت هم مي باشد.
آية الله گلپايگاني: بعيد نيست در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحق اجرت هم باشد. (آراء المراجع، ص39 و 50).
[34].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد اعمال عمره را تمام کند و طواف نساء هم به جا آورد و لازم است پس از آن به ميقات برگشته و براي خود محرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد.
آية الله خويي: اگر حج نيابي را تمام کند صحيح است گرچه وظيفه اش رها کردن حج نيابي و احرام بستن براي حج خودش بوده است.
آية الله سبحاني: ولي اگر بعد از اعمال حج ويا بعد از وقوفين فهميد که خودش مستطيع بوده نيابتش صحيح است و ذمه منوب عنه فارغ گرديده است.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن است که سال ديگر مي تواند حج خود را انجام دهد، حج نيابي
را تمام کند وگرنه آن را رها کند و به ميقات برگردد و براي خود احرام ببندد. (ملحق مناسک، س1)آية الله فاضل: احرام او صحيح است و تبدّل نيت براي شخص محرم صحيح نيست.
آية الله مکارم: احتياطاً عمره را تمام کند و طواف نساء به جا آورد و به ميقات برگردد و محرم شود. اين در صورتي است که اجير نشده باشد والاّ اجاره او صحيح است و در آن سال مستطيع نيست.
[35].آية الله زنجاني: اگر از تمام جهات (مالي و غيره) مستطيع بوده احرامش باطل است و بايد حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[36].آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرايط نايب، 3)
[37].آية الله اردبيلي:ايمان در ذابح شرط نيست.
[38]. نظريات آيات عظام در شرطيت ايمان در ذبح در «مسأله 1042» خواهد آمد.
[39].آية الله بهجت، آية الله نوري: در ذبح، ايمان شرط نيست.
آية الله زنجاني: در تمام اعمال عبادي بنابر مشهور ايمان نايب، شرط است؛ ولي ذابح و کسي که مو يا ناخن محرم را مي زند معمولاً نايب نيست تا ايمان در او معتبر باشد.
آية الله سبحاني: در ذابح ايمان شرط نيست و بايد خود منوبعنه نيت ذبح را به صورت قربي داشته باشد (کتاب الحج، ج5، ص123).
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: در ذبح شرط نيست و در بقيه موارد احتياط واجب است.
[40].آية الله اردبيلي:چنانچه پدر قبلاً و فعلاً راضي باشد، کفايت مي کند مگر اينکه مأيوس از خوب شدن خود نباشد.
آية الله بهجت: با احراز رضايت پدر اشکال ندارد و تبرّع از حي در حج واجب، با عدم قدرت او، اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمّه. (کتاب حج، ص45 و مناسک مستفاد از س17 و 157).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر اختيارات او شامل نايب گرفتن در حج هم بوده کافي است وگرنه عمل نايب کافي نيست مگر اينکه قبل از احرام، پدر مطلع شود و موافقت نمايد. (ملحق مناسک، س40).
آية الله فاضل، آية الله نوري: مگر وکالت مطلقه از پدر داشته باشد.
آية الله گلپايگاني: اجير گرفتن براي پدر از مال او بدون اطّلاع پدر صحيح نيست بلي در صورتي که مبلغ اجاره را از مال خود تبرّعاً بپردازد در فرض سؤال که پدر عاجز از انجام حجّ است مانعي ندارد و مجزي از حجّةالاسلام پدر مي باشد.
[41].آية الله زنجاني:استنابه از شخص زنده در حج واجب ـ حجةالاسلام و غير آن ـ بدون درخواست يا اذن منوبعنه صحيح نيست و در حج مستحب مانعي ندارد.
[42].آية الله اردبيلي: مگر اينکه يأس از بهبود او داشته باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 108 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اگر اميد به بهبودي او نباشد گرفتن نايب براي او مانعي ندارد.
آية الله سيستاني: بايد پس از مرگ براي او نايب بگيرند.
آية الله فاضل: در فرض سؤال که زنده است صحيح نيست، بلي در صورت يأس از بهبودي او نيابت صحيح است.
آية الله نوري: فقط حاکم شرع مي تواند براي او نايب بگيرد.
[43].آية الله بهجت: نيابت شخص مستطيع جايز نيست ولو اگر انجام دهد صحيح است؛ چنانکه در ذيل مسأله 44 و 107 گذشت.
آية الله تبريزي: در فرض مزبور براي خودش حج به جا آورد و براي پدرش نايب بگيرد.
آية الله خويي: حج نيابي او صحيح است و در صورتي که رفتن به حج منحصر به استفاده از سهميه پدر بوده و استفاده از آن بنا به وصيت پدر يا نظر ورثه موقوف به اين باشد که خود او براي پدر حج نيابي انجام دهد، اينکه لازم باشد پسر باز براي خود حج به جا آورد، فتواي ايشان روشن نيست.
آية الله سبحاني: به پاسخ سؤال 1397 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد که در سال هاي آينده مي تواند براي خودش حج به جا آورد مي تواند امسال به نيابت از پدر حج به جا آورد، و اگر مطمئن نباشد وظيفه اش اين است که براي خود حج به جا آورد، ولي به هر حال حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل: حج خودش مقدم است، ليکن اگر مخالفت کرد حج نيابي صحيح است اگر چه مرتکب گناه شده است.
آية الله مکارم: نيابت او صحيح است و استطاعت خودش ثابت نيست، هر چند به خاطر کوتاهي کردن در اسمنويسي گناه کرده است.
[44].آية الله اردبيلي:چنانچه پسر براي آمدن به مکه هيچ راه ديگري غير از استفاده از فيش پدر نداشته، نيابتش صحيح است.
آية الله زنجاني: اگر فرزند قبل از استطاعت، نيابت را قبول کرده باشد بايد براي پدر حج به جا آورد وگرنه حج بر عهده اش مستقر شده نمي تواند نايب شود و بايد حج خود را به جا آورد. البته اگر تنها با استفاده از اين فيش مي تواند حج به جا آورد، بايد مطابق حاشيه مسأله 88 عمل نمايد.
آية الله خامنه اي: اگر راه با فيش مورد وصيت براي پسر باز شده و يا اينکه باز شدن راه براي پسر بدين گونه بوده که ورثه فيش را به يکي از فرزندان بدهند که به نيابت پدر به حج برود بايد حج را به نيابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصيتي نبوده و از او خواسته نشده که نيابت کند، بايد براي خودش حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
[45]. آية الله اردبيلي: مگر اينکه ارتکازاً از قم به قصد حج حرکت کرده باشد.
آية الله بهجت: لازم نيست برگردد.
آية الله سبحاني: واگر عمل نکرد يا فراموش کرد حج او صحيح است ولي اجرة المثل بالنسبه کم مي شود و اگر به نيت نيابت حتي چند ماه قبل به آن بلد رفته باشد و بعداً از غير آن بلد به حج برود کافي است.
آية الله مکارم: مگر اينکه نيت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.
آية الله نوري: اگر داعي ارتکازي داشته، گرچه اخطاري نبوده و غافل شده، برگشتن لازم نيست؛ زيرا در نيت خطور لازم نيست و اگر بالمرّه غافل شده و از ارتکاز هم محو شده، بايد برگردد.
[46].آية الله سيستاني: حج او صحيح است مطلقاً، ولي اگر اجاره بر حج بلدي به نحو تقييد باشد مستحق اجرت نيست، و اگر شروع از بلد منوب عنه جزو عمل مورد اجاره باشد مستحق اجرت مي باشد ولي مستأجر مي تواند اجرت المثل آن قسمت را که به جا نياورده از او بگيرد و مي تواند اجاره را فسخ کند ولي بايد اجرت المثل حج او را بدهد، و اگر شروع از بلد از باب شرط ضمن العقد باشد مستأجر فقط مي تواند اجاره را فسخ کند و در اين صورت اجرت المثل او را بايد بدهد.
[47].آية الله بهجت: در نيابت از ميت به وظيفه خودش عمل مي کند و در نيابت صحيح از زنده في الجمله احتياط مي کند (مناسک، س23).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه منوبعنه حي باشد، بايد طبق تقليد منوبعنه عمل کند و چنانچه منوبعنه مرده باشد، اگر وصيت کرده، بايد به تقليد منوبعنه عمل کند. در غير اين دو صورت، مراعات تقليد منوبعنه لازم نيست. آية الله تبريزي اضافه فرمودهاند: و بنابر احتياط لازم است آن عمل بنا به تقليد وصي و ورثه هم صحيح باشد و اگر وصيتي نکرده، نايب به حسب تقليد خودش عمل کند و طوري باشد که به حسب وظيفه ورثه هم مجزي باشد.
آية الله سبحاني: فرقي نمي کند که منوب عنه زنده باشد يا مرده.
آية الله سيستاني: بايد طبق تقليد خودش عمل کند ولي اگر اجير شده باشد که طبق نظر منوبعنه يا مستأجر عمل کند، چه به صراحت ذکر شده باشد و چه اطلاق منصرف به آن باشد، بايد به همان نحو عمل کند، مگر در صورت يقين به فساد عمل.
[48].آية الله زنجاني: در مورد محرمات احرام، نايب بايد فتواي مرجع تقليد خودش را رعايت کند و در مورد مناسک و اعمال حج چنانچه به فتواي مقلَّد نايب نتواند بدون احرام از ميقات بگذرد بايد در احرام و اعمال حج، فتواي مرجع تقليد خود را رعايت کند تا به شکل صحيح، محرم شده و از آن بيرون آيد و کسي که براي حج يا عمره واجب خودش، کسي را اجير مي کند يا براي آن وصيت مي نمايد بايد رعايت فتواي مقلَّد خود را در اعمال حج بر نايب شرط نمايد و بر ولي ميت که براي حج واجب ميت، نايب مي گيرد و همچنين بر وصي که براي حج وصيت شده ـ مستحب يا واجب ـ نايب مي گيرد، واجب است که علاوه بر رعايت تقليد منوبعنه در اعمال حج، رعايت فتواي مقلَّد خودشان را نيز بر نايب شرط کنند و به دنبال آن نايب بايد تقليد شرط شده را نيز رعايت کند و اگر مستطيع يا ولي يا وصي او در نايب گرفتن چنين قيدي ننمايند، نايب بايد در اعمال حج فتواي مقلَّد منوبعنه و همچنين مقلَّد ولي يا وصي را نيز رعايت نمايد.
[49].آية الله بهجت: به مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط مراعات تقليد منوبعنه را بنمايد.
آية الله خويي: اگر اجير بتواند اعمال را به نحوي انجام دهد که بداند مطابق تقليد منوبعنه واقع مي شود، و در صورتي که عمل طبق فتواي مقلَّد منوبعنه به نظر نايب باطل باشد، بايد عمل به احتياط کند.
آية الله زنجاني: به تفصيلي که در پاسخ سؤال قبل گذشت مستأجر بايد رعايت فتواي مقلَّد خود و منوبعنه را شرط کند مگر بداند که نايب رعايت مي کند و نايب نيز بايد سؤال کند که منوبعنه و نايب گيرنده، مقلّد چه کسي هستند، مگر آنکه بخواهد احتياط کند.
آية الله سبحاني: فحص از تقليد منوب عنه لازم نيست.
[50].آية الله خويي: به حاشيه مسأله 146 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته باشد حج نيابي مقدم است ودر غير اين صورت بايد حج خود را مقدم دارد وچنانچه حج پدر مقيد به همان سال است کسي را براي او نائب بگيرد.
[51].آية الله خامنه اي: مگر اينکه استطاعت طريقي (باز بودن راه) براي فرزند جز به لحاظ نيابت از پدر حاصل نشود.
آية الله زنجاني: اگر قبل از استطاعت، وصيت را قبول کرده باشيد حج نيابي مقدم است، والاّ در صورتي که بتوانيد بدون حرج و آبروريزي با فروش سهم الارث، مخارج حج را تأمين کنيد مستطيع مي باشيد و بايد حج خودتان را به جا آوريد.
آية الله سيستاني: مگر اينکه وصيت شده باشد که حج را همان سال استطاعت انجام دهيد، در اين صورت اگر مطمئن باشيد که سال بعد مي توانيد حج خود را انجام دهيد به وصيت عمل کنيد وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهيد و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهيد.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: اگر حج واجب برعهده پدر بوده، در همان سال نايب بگيريد تا تأخير در انجام وصيت نشود.
آية الله مکارم: اگر ميت شرط مباشرت کرده نمي تواند نايب بگيرد.
[52].آية الله اردبيلي: نايب موظف است عمل را وقتي به جا آورد که منوبعنه وقت براي به جا آوردن اعمال مترتّب بر طواف را داشته باشد، ولي چنانچه پس از احرام حج متوجه شد که طواف عمره تمتع را فراموش کرده يا به جهت فراموشي يا غفلت طوافش باطل شده، بايد پس از بازگشت از مني و پيش از طواف حج، خودش و در صورت عدم تمکن نايبش آن را به جا آورد و اگر پس از پايان ذيالحجه فهميد که طواف زيارت را به جا نياورده، بايد خودش و در صورت عدم تمکن نايبش در هر زمان که توانست آن را به جا آورد و اگر قبل از پايان ذيالحجه بفهمد که طواف حج را به جا نياورده، بايد تا پيش از پايان ذيالحجه طواف حج را خودش و در صورت عدم تمکن نايبش به جا آورد.
آية الله بهجت: در حکم، با منوب عنه مشترک است.
آية الله زنجاني: نايب بايد مطابق وظيفه منوبعنه عمل نمايد پس اگر در طواف عمره تمتع نايب شده باشد بايد طواف را در زماني انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را انجام داده عرفات را در قبل از غروب روز نهم درککند و اگر بعد از احرام حج، نايب گرفته نايب بايد قبل از طواف حج، طواف عمره را به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته، هر وقت به جا آورد کافي است و اگر در طواف حج نايب شده بايد وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند ـ ولو بالاستنابه ـ سعي و طواف نساء را در ذي حجه به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته هر وقت به جا آورد کافي است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بايد عمل را در وقتي انجام دهد که بر منوبعنه تأخير از آن جايز نيست. پس اگر نايب در طواف عمره تمتّع باشد، بايد در وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد و اگر طواف حج باشد تأخير آن از ذي حجه جايز نيست، ولي اگر ماه ذي حجه تمام شد، در هر زمان کافي است و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است، نايب در هر زمان مي تواند آن را انجام دهد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف عمره تمتّع را در اشهر حج و طواف حج را در ذي حجه، روز عيد و بعد از آن، بايد به جا آورد مگر اينکه منوبعنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود که در اين صورت خود او و در فرض عدم تمکن، نايب او مي تواند طواف را در غير اشهر حج به جا آورد.
آية الله مکارم: طواف حجّ تمتّع را بايد تا آخر ذي حجه به جا آورد و طواف عمره تمتع را بايد در اشهُر حج، قبل از عرفات به جا آورد.
[53].آية الله بهجت: مگر در صورتي که از غيرِ جهتِ مال، استطاعت نداشته باشد؛ بهطوري که مباشرت مقدور او نباشد و تفصيل صور آن در مسأله 52 گذشت.
[54].آية الله سيستاني: مرض و مانند آن.
[55].آية الله تبريزي: يا عذر ديگري داشته باشد و اطمينان به زوال عذر و مرض نداشته باشد.
آية الله خويي: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند.
آية الله فاضل: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند؛ مثل اينکه محکوم به حبس ابد باشد.
[56].آية الله اردبيلي: و يا به هر جهت ديگري مأيوس از رفتن به حج باشد.
آية الله خامنه اي:که در اين صورت اگر به فرزند نيابت دهد مجزي خواهد بود. (مناسک حج، ص29، شرايط منوبعنه، 2)
آية الله زنجاني: و همچنين است اگر عذر ديگر مستمرّي غير از پيري و مرض داشته باشد. و در هر حال عمل نايب در حج واجب از حي، بايد با اذن منوبعنه باشد.
[57].آية الله بهجت: مانع ندارد و احتياط در حج از نفس (خود) و اهداي ثواب براي آن حضرت است. (مناسک، ص158، مسائل متفرقه، س1).
آية الله سبحاني: به اميد مطلوبيت.
آية الله مکارم: به اميد مطلوبيت اشکال ندارد.
[58].آية الله تبريزي: در فرض مزبور، وصي براي خود حج به جا آورد و براي حجّ بلدي ميت نايب بگيرد.
آية الله خويي: رجوع شود به مسأله 146
آية الله گلپايگاني: با فرض استطاعت در ميقات، نيابت صحيح نيست.
آية الله مکارم: اگر از نامنويسي آن زن استفاده کند، بايد براي او حج نمايد.
[59].آية الله زنجاني: ولي اگر بدون تعهّد الزامي براي حج نيابي، استطاعت طريقي پيدا کند ـ ولو با جلب رضايت ورثه ـ بايد براي خودش حج به جا آورد و حج نيابي او صحيح است.
[60].آية الله تبريزي: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابتي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست که نيت کند هر چند احوط و اولي اين است که نيت کند آنچه را که برعهده نايب است انجام مي دهد.
آية الله زنجاني: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست نيت کند مگر آنکه در امر قرباني، نايب شده و اين کار بهطور کامل به او واگذار شده باشد.
[61].آية الله بهجت: بنابر احتياط نمي تواند قبول کند.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: نيابت او محلّ اشکال است.
آية الله خويي: بنابر احتياط نيابت او مجزي نيست. (در خصوص طواف نساء فتواي ايشان در دست نيست).
آية الله زنجاني: اگر حج يا عمره واجب باشد صحيح نيست واگر مستحب باشد صحيح است.
آية الله سيستاني: در عملي مانند طواف نساء، که صحّت حج بر آن متوقف نيست، اگر از ابتدا هم عذر او معلوم باشد نيابت صحيح است.
آية الله فاضل: معذور نبايد نيابت کند و شرط اجازه در استنابه صحيح نيست مگر در قرباني که آن هم نياز به شرط ندارد و اگر شرط کنند استيجار صحيح است ليکن شرط قابل عمل نيست.
[62].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 114 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: فردي که قبل از شروع عمل احتمال جدي مي دهد که حجش به إفراد تبديل مي شود نبايد براي حج تمتع اجير شود واگر اجير شد از حج منوب عنه کفايت نمي کند مگر اينکه از اول احتمال جدي نمي داد که چنين عذريپيش آيد وبدون اهمال کاري وفرصت سوزي وقت او مضيق گردد وناچار به آوردن حج إفراد شود، چنين حجي کافي وصحيح است.
[63].آية الله اردبيلي: اگر از ابتدا اطمينان دارد که بايد عدول به حج افراد کند، نمي تواند نايب شود ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
آية الله بهجت: نظر ايشان ذيل مسأله بعد (159) خواهد آمد.
آية الله تبريزي: مي تواند نيابت کند اگر وقت وسعت داشته باشد و احتمال عذر طاري بدهد و چنانچه عذر طاري شد حج او کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله خامنه اي: اجير کردن کسي که وظيفه او به سبب کمي وقت عدول به حجّ افراد است، صحيح نيست. اما اگر نايب را در وسعت وقت اجير کنند و سپس اتفاقاً وقت بر او تنگ شود، واجب است که ]به حج اِفراد[ عدول کند و عمل او از حج تمتّع منوبعنه کفايت مي نمايد و مستحق دريافت اجرت نير هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي: هرگاه شخصي را براي حج تمتّع اجير نمايد و وقت هم زياد باشد و اتفاقاً (يعني پس از احرام عمره تمتع) وقت براي حج تمتع تنگ شد و اجير عدول به حج افراد کرد ذمّه منوبعنه بريء مي شود. (مناسک، مسأله 125).
آية الله سيستاني:اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر ندارد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً عذر عارض شود و حج او بدل به افراد شود. (ملحق مناسک، س35).
آية الله صافي: اگر وضع بهطوري است که نايب عندالعرف استطاعت حج تمتع را دارد، از حج منوبعنه مجزي است والاّ در صورت عدول، مجزي از منوبعنه نيست.
آية الله فاضل: اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر نداشته باشد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً به واسطه عذر يا تنگي وقت که اتفاقاً عارض شده، حج او بدل به افراد مي شود و در اين صورت ذمّه منوبعنه بريء مي شود.
آية الله گلپايگاني: در عذرِ طاري، اجزاء بعيد نيست. (آراء المراجع، ص39).
آية الله مکارم: مگر اينکه از عذرهايي باشد که در حج احياناً پيش مي آيد. که در اين فرض اکتفا به آن، بي اشکال است.
آية الله نوري: در اين صورت نمي تواند نيابت کند.
[64].آية الله اردبيلي:اجزاء خالي از قوت نيست.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب کفايت مي کند و مضرّ به صحّت نيابت نيست (مناسک، س25).
آية الله تبريزي: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و حج او از منوبعنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خامنه اي: نايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، ليکن بعد از عقد اجاره، در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شده، اگر عذر او منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود نيابت او صحيح است؛ مثل اينکه در ارتکاب بعضي از تروک معذور شود ولي اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود در اين صورت بطلان اجاره بعيد نيست و احوط مصالحه بين نايب و منوبعنه در اجرت و اعاده عمره و حج براي منوبعنه مي باشد. (مناسک حج، م58).
آية الله خويي: حکم آن در مسأله 107 گذشت.
آية الله سبحاني: در عذر طاري هرگاه به وظيفه معذور عمل کند حج او صحيح است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: در عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله صافي: اگر قبل از احرام، معذور از انجام حج به نحوي که براي آن اجير شده است گرديده، مستحقّ اجرت نيست اگر چه در بعض صور، حجّ او کفايت از منوبعنه مي کند.
[65].آية الله اردبيلي: بلکه صحت آن خالي از قوت نيست و مستحق اجرت است.
آية الله بهجت: مسأله نيابت، در سؤال 159 گذشت و مسأله اجرت در صورت صحّت نيابت و اجزاء مستحق، تمام اجرت است، اگر شرطي بر خلاف نباشد نظير مسأله 120 که گذشت.
آية الله تبريزي: در عذر طاري، نيابت معذور صحيح است و حج او از منوب عنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خويي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: استحقاق اجرت، وابسته به کيفيت قرارداد است و براي حکم صحت و کفايت عمل نايب به حاشيه شرط هفتم مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و مستحق تمام اجرت است مگر اينکه اجاره بر اعمال باشد، در اين صورت بنابر احتياط بايد در مورد اجرت مصالحه کنند.
آيات عظام سيستاني، صافي، فاضل، گلپايگاني، مکارم: عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله نوري: اگر عذر او موجب نقص بعض از اعمال شود، اشکال دارد.
[66].آية الله اردبيلي: اگر قبل از اجير شدن مي دانسته اند که نمي توانند وقوف اختياري مشعر را درک کنند، نيابت آنها صحيح نيست، هر چند جاهل به مسأله بوده باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 984 مراجعه شود.
آية الله تبريزي:چنانچه شب در مشعر وقوف کرده اند و از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر، از آنجا کوچ کرده اند و در وقت دانستن مسأله امکان برگشت به مشعر و درک وقوف نبود، حج آنها صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره بدهند و اگر در حج اجير بوده اند، در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند و همچنين ساير معذوريني که در اثناي عمل عذر پيدا کرده اند و از اول نمي دانسته اند، اگر به وظيفه معذور عمل کنند حج نيابي آنها صحيح است ولي احتياطاً در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر عذر آنها طاري بوده، نيابت صحيح است و کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: اگر معذورند، هر چند از ابتدا معلوم باشد، چون درک وقوف رکني مي کنند کافي است و نيابت صحيح است، بلکه حتي اگر غير معذور هم به آن اکتفا کند حجش صحيح است، ولي در صورت علم کفاره دارد.
آية الله گلپايگاني: اگر عذر آنان طاري نبوده صحّت حج و کفايت آن از منوبعنه محل اشکال است.
آية الله مکارم: صحيح است.
[67].آية الله فاضل:احتياطاً از ادني الحل تجديد نمايد و عمره مفرده انجام دهد.
[68].آية الله زنجاني: در مورد سؤال اگر عمره و حج واجب نباشد نيابت بانوان و همراهان آنها و مسؤولين تدارکات حجاج، مانند مدير کاروان و پزشک حج و آشپز کاروان و شخص بدهکار و خائف، صحيح و مجزي است و همچنين نيابت کساني که در هنگام احرام اطمينان داشته اند که معذور نخواهند شد و هنگام عمل، عذر برايشان پيش آمده است و به طور کلي نيابت معذورين در حج و عمره مستحب، صحيح و مجزي است.
[69].آية الله بهجت: با علم و اطلاع از معذور بودن، قبول نيابت خلاف احتياط است.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است را انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط. (مجمع المسائل، ج1، ص443، مسأله 16).
[70].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر پس از قبول نيابت حاصل شود.
آية الله تبريزي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله زنجاني: و در حج و عمره واجب نمي تواند نايب شود ولي مباشرت در ذبح...
آية الله سيستاني: اگر از انجام عمل اختياري در حج معذور باشد، هر چند مانند قرائت نماز طواف يا تلبيه باشد، بنابر احتياط واجب، نيابتِ او مجزي از منوبعنه نيست، ولي اگر از انجام اعمالي که در صحت حج دخالت ندارند، مانند طواف نساء يا بيتوته يا رمي روز 11 و12، معذور است نيابت صحيح است و همچنين اگر در وقوف، در بيش از مقدار رکن معذور باشد نيابت صحيح است.
آية الله مکارم: عذرهايي که در حج پيش مي آيد مانع صحّت نيست.
[71].آية الله زنجاني: در عمره و حج واجب نمي تواند نايب شود و اگر معذور نيست...
آية الله سبحاني: به احتياط واجب نيابتش صحيح نيست مگر اينکه قبل از عمل، قرائت خود
را تصحيح کند و اگر گمان مي کرد مي تواند تصحيح کند ولي موفق نشد و لو با تلاش زياد، علاوه
بر نماز خود، استنابه نيز بنمايد هر چند نبايد از اول نائب مي شد ولي مستحق اجرةالمثل
است.[72].آية الله اردبيلي: نيابتش صحيح و مجزي نيست ولي بطلان احرام محل اشکال است و بنابر احتياط واجب بايد اعمال را تمام کند.
آية الله بهجت: اگر احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد، نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نيابتش مجزي نيست ولي احرامش صحيح است و بايد عمل را تمام کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت او محلّ اشکال است، و بنابر احتياط به قصد منوبعنه محرم به احرام حج شود و اعمال را به جا آورد و نسبت به اجرت مصالحه نمايند و بنابر احتياط واجب، حجّ ديگري براي منوبعنه استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، م253).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[73].آية الله فاضل: گرچه به تلقين شخص ديگري باشد که آن بخواند و نايب هم با او بخواند.
[74].آية الله اردبيلي: اگر نايب نمي دانسته که نيابت او باطل است، بايد اجرة المثل را به او بدهند، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمي باشد که در اين صورت اجرةالمسمي کافي است.
آية الله بهجت، آية الله صافي: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در فرض مزبور استحقاق اجرت را دارد ولي اکتفا به عمل او مشکل است.
آية الله خويي: اجير مي تواند اجرةالمثل عملش را از کسي که او را اجير کرده بگيرد، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمّي باشد. (المسائل الشرعيه، ج1، ص310).
آية الله سيستاني: اجاره در فرض مذکور صحيح است و اجير مستحق تمام اجرت است و حکم اکتفا به حج او، در مسأله 107 گذشت.
آية الله گلپايگاني: احوط استرضا از مستأجر است يا اجرت را مسترد دارد و بنابر احتياط کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: اگر نايب نمي دانسته و مستنيب مي دانسته، بايد اجرةالمثل او را بپردازد.
[75].آية الله زنجاني: با تفصيلي که در ذيل مسأله 107 گذشت نيابت معذور در حج و عمره واجب صحيح نيست و از حجةالاسلام و غير آن کفايت نمي کند و در مورد اجرت در صورتي که نايب، جاهل به مسأله باشد و مستنيب با علم به مسأله او را اجير کند نايب پس از انجام عمل، مستحق اقلّ الامرين از اجرت المثل عمل و اجرت تعيين شده مي باشد.
- حج استحبابي
[165] م ـمستحب است کسي که شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امکان حج به جا آورد و همچنين بر کسي که حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تکرار حج در هر سال. بلکه مکروه است پنج سال متوالي آن را ترککند و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نيّت برگشتن نمايد و مکروه است قصد برنگشتن داشته باشد.[1]
[166] م ـمستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آنها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آنها و غير آنها مستحب است به شرط آنکه در مکه نباشند[2]يا معذور[3]باشند.
[167] م ـکسي که زاد و راحله ندارد مستحب است قرض کند و به حج برود، در صورتي که مي تواند قرض را ادا کند.[4]
[168] م ـبا مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، مي تواند آن را صرف کند.[5]
[169] م ـبعد از فارغ شدن از حج استحبابي مي تواند ثواب آن را به ديگري هديه کند، همچنان که در وقت شروع مي تواند آن را نيت کند.
[170] م ـکسي که مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجازه دادن خودش و نيابت از ديگري به حج برود.
[1].آية الله زنجاني: البته اگر استطاعت نداشتن شخص به جهت آن باشد که حج، مستلزم امر حرامي چون ضرر شديد يا هتک حيثيت يا سلب امنيت است انجام حج، مستحب نيست.آية الله مکارم: ولي اگر انجام حج هاي مستحبي پيدرپي سبب محروميت انجام دهندگان حج واجب شود، بهتر است مجال را به آنها بدهند.
[2].آية الله زنجاني: به شرط آنکه در مکه و اطراف آن تا فاصله ده ميلي (حدود 18 کيلومتري) مکه نباشند و چون بر حسب روايات معتبر، حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف همه ساله در موسم حج حضور دارند، انجام طواف مستحبي به نيابت از آن حضرت در موسم حج، خالي از اشکال نيست و به جاي آن بسيار مناسب است که طواف مستحبي، انجام داده، ثواب آن را به محضر مبارک حضرت، تقديم نمايند.
[3].آية الله زنجاني، آية الله فاضل: استحباب و مشروعيت طواف مستحبّي براي حاضر در مکه، هر چند معذور باشند، ثابت نشده است.
[4].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[5].آية الله زنجاني، آية الله مکارم: به شرط آنکه از نظر ظاهر محکوم به حلال بودن باشد.
- اقسام عمره
[171] م ـعمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر کسي که شرايط استطاعت را داشته باشد يک مرتبه در عمر واجب مي شود و موجب آن مانند حج فوري است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلکه[1]اگر براي عمره مستطيع باشد واجب مي شود[2]، هر چند براي حج مستطيع نباشد همچنانکه عکس اين هم همينطور است که اگر شخص براي حج استطاعت داشته باشد و براي عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليکن بايد معلوم باشد که براي کساني که از مکه دور هستند؛ مثل ايرانيان که وظيفه آنها حج تمتع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتع مرکب از هر دو عمل است، به خلاف کساني که در مکه يا قريب به آن هستند که وظيفه آنها حج و عمره مفرده است که نسبت به آنها استطاعت براي يکي از دو عمل تصور مي شود.[3]
[172] م ـواجب است بر کسي که مي خواهد داخل مکه شود[4]با احرام وارد شود[5]و براي احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مي خواهد وارد مکه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حکم کساني که مقتضاي شغلشان اين است که زياد وارد مکه مي شوند و از آن خارج مي شوند استثنا شده است.[6]
[173] م ـتکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند[7]و احوط آن است که در کمتر از يک ماه، به قصد رجاء به جا آورده شود.[8]
[1].آية الله زنجاني: و اگر از اهالي مکه يا حوالي آن باشد استطاعت حج معتبر نيست بلکه...[2].آية الله سبحاني:براي نائي هميشه مستحب است.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب براي کساني که اهل مکه هستند يا دور از آن.
[3].آية الله سيستاني: ولي اگر وظيفه آنها بدل به حج اِفراد شد واجب است در صورت تمکن، بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فوري است.
آية الله نوري: استطاعت حج با استطاعت عمره انفکاک دارد، مخصوصاً در زمان ما که مسأله ثبتنام و رسيدن نوبت براي هر يک با آن يکي فرق مي کند، بالاخره عمره مفرده واجب نيست.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر احتياط واجب براي ورود به حرم نيز بايد محرم شود.
آية الله سيستاني: ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جايز نيست. (مناسک، مسأله 141).
[5].آية الله زنجاني: ورود به مکه يا حرم بدون احرام جايز نيست و کسي که قصد ورود مکه يا حرم را دارد نبايد بدون احرام از مواقيت يا نزديکي آنها عبور کند و براي احرام...
[6].آية الله اردبيلي: و همچنين کساني که پس از اعمال عمره تمتّع يا مفرده از مکه خارج شده و در همان ماه که اعمال در آن انجام داده اند، به مکه باز گردند.
آية الله بهجت: و همچنين کسي که بعد از تمام نمودن اعمال حج يا بعد از عمره مفرده از
مکه خارج شده و بيرون رفته باشد چنين شخصي مي تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سي روز بدون احرام وارد مکه شود و در غير اين صورت حکم آن در مسأله 241 مي آيد. (مناسک شيخ، ص90).آية الله خامنه اي: همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شده اند و مي خواهند در همان ماهِ اداي حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م69).
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل: و همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه باز گردند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم، نوري: همچنين در مورد کساني که در همان ماه که عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل مي شوند احرام و عمره مجدّد واجب نيست.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست، ولو هر دو براي يک نفر باشد، ولي انجام عمره مفرده در ايام تشريق (11 تا 13 ذي حجه) مشروع نيست و نبايد بين عمره و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورد و اگر انجام دهد هر چند صحت آن عمره مفرده خالي از اشکال نيست ولي عمره تمتع را باطل مي کند و لذا اگر انجام داده بايد از حرم خارج گردد (هر چند نبايد از مکه خارج شود لذا مي تواند به تنعيم برود) و رجاءً به عمره تمتع محرم شده، اعمال آن را رجاءً به جا آورد و کفايت مي کند.
[8].آية الله اردبيلي: فاصله يک ماه معتبر نيست بلکه در يک ماه قمري براي يک نفر نبايد بيش از يک عمره مفرده انجام شود؛ بنابراين اگر دو عمره مفرده در دو ماه قمري انجام شود هرچند يکي در پايان ماه اول و ديگري در اول ماه دوم باشد اشکال ندارد. و همچنين تکرار عمره مفرده به نيابت از اشخاص متعدد در يک ماه قمري جايز است. انجام عمره تمتع و عمره مفرده در يک ماه قمري اشکال ندارد ولي نبايد در فاصله ميان عمره تمتع و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورده شود.
آية الله بهجت: فاصله بين دو عمره لازم نيست بنابر اظهر، اگر چه افضل در عمره ثانيه اين است که در ماه ديگري غير از ماه عمره سابقه باشد و يا فاصله ده روز بين دو احرام باشد، بلکه احدالفصلين احوط است و چنانچه بخواهد يک عمره براي خود و يک عمره براي ديگري به جا آورد، فاصله يک ماه لازم نيست و همچنين است اگر هر دو عمره براي ديگري باشد، همچنان که فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده و بالعکس لازم نيست. (مناسک، مسأله 134).
آية الله تبريزي: در اعتبار فاصله بين عمره تمتّع و عمره مفرده، اگر به نيت يک شخص باشد احتياط ترک نشود.
آية الله خامنه اي: تکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصله معين شرط نيست. ولي بنابر احتياط در هر ماه فقط يک عمره براي خود مي تواند به جا آورد. و اگر دو عمره براي افراد ديگر انجام دهد يا يک عمره براي خود و يک عمره هم براي ديگري به جا آورد، فاصله مذکور شرط نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگري انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمره مفرده منوب عنه هر چند واجب باشد، کفايت مي کند. (مناسک حج، م70)
آيات عظام خويي، سيستاني، صافي، فاضل، مکارم: (با اختلاف در تعبير): فاصله يک ماه شرط نيست، بلکه در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد؛ مثلاً يک عمره در آخر ماه رجب و عمره دوّم در اول ماه شعبان واقع گردد. و تفصيل مسأله خواهد آمد.
آية الله زنجاني: همچنين در مورد مريضي که احرام و انجام مناسک براي او مشقت دارد و نيز کساني که قبلاً حج يا عمره به جا آورده اند و از احرام قبلي آنها سي روز نگذشته است.
آية الله سبحاني: فاصله ميان دو عمره به صورت يک ماه و يا ده روز مستحب است و شخص مي تواند بدون رعايت اين فاصله براي خود و يا ديگران کراراً عمره مفرده انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: فاصله انداختن بين دو عمره مفرده لازم نيست، بلکه مي توان در يک روز چندين عمره مفرده به جا آورد.
آية الله نوري: مي تواند هر روز يک عمره به جا آورد.
فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرده:
اما در فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرد، نظريه آيات عظام چنين است:
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني، فاضل:کسي که مي خواهد حج تمتّع به جا آورد، مي تواند قبل از عمره تمتع و يا بعد از حج تمتّع، عمره مفرده به جا آورد و بين اين دو عمره فاصله معتبر نيست.
آية الله سيستاني: در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشکال است و احتياط نبايد ترک شود و امّا انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع مي شود.
آية الله گلپايگاني: انجام دو عمره پيدرپي، با فاصله کمتر از ده روز مکروه است و احوط ترک آن است، اگر چه اقوي جواز عمل عبادي مکروه است. (آداب و احکام حج، مسأله 1003).
- اقسام حج
حج سه قسم است: «تمتّع»، «قِران» و «اِفراد».
تمتّع، وظيفه کساني است که چهل و هشت ميل ـ که[1] شانزده فرسخ است[2] ـ از مکه دور باشند.[3]
قِران و اِفراد بر غير آنها واجب مي شود و اين تفصيل در حَجةالاسلام است.
[1]. آية الله سبحاني: محل زندگي آنها از مکه حداقل 16فرسنگ شرعي دور باشد، يعني400 /86 کيلومتر.آية الله مکارم: يا بيشتر.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: از مسجدالحرام 16 فرسخ دور باشد.
آية الله زنجاني: که بيشتر از 48 ميل است و اين مقدار ـ برخلاف مشهور ـ حدود 80 کيلومتر است.
آية الله مکارم: يعني حدود 86 کيلومتر.
[3].آية الله اردبيلي: بلکه وظيفه کساني است که 16 فرسخ از مسجدالحرام دور باشند.
- صورت حج افراد و عمره مفرده
[174] م ـصورت حج افراد، که گاهي مورد ابتلاي متمتّع مي شود، از اين قرار است که: زن حايض[1]يا کسي که به واسطه ضيق وقت نمي تواند عمره تمتع را به جا آورد، بايد قصد کند حج اِفراد را، و به همان احرامِ عمره تمتع، که عدول به اِفراد کرده، برود به عرفات و مثل ساير حجاج وقوف کند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف کند، بعد برود به مني و اعمال مني را به جا آورد مگر هدي را که واجب نيست بر او. بعد برود به مکه و طواف زيارت و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد. پس در اين وقت از احرام خارج مي شود، بعد از آن برگردد به مني براي بيتوته و اعمال ايّام تشريق؛ به همان نحو که ساير حجاج به جا مي آورند. پس صورت حج اِفراد عين صورت حج تمتع است با يک[2]فرق که در حج تمتع هدي بايد ذبح کند و در حج اِفراد واجب نيست ولي استحباب دارد.
[175] م ـصورت عمره مفرده ـ که بايد کسي که حج تمتّع او بدل به حجِّ اِفراد شد، بعد از حج به جا آورد[3]ـ آن است که خارج شود به ادني الحل و افضل آن است که از «جِعرانه» يا «حُديبيه» يا «تنعيم» که از همه نزديک تر به مکه است، محرم شود و بيايد به مکه و طواف کند و نماز آن را بخواند و سعي بين صفا و مروه بکند و تقصير کند يا سر بتراشد و طواف نساء به جا آوردو نماز طواف بخواند.
[176] م ـ«عمره مفرده» با «عمره تمتع» که تفصيلاً خواهد آمد، در صورت فرق ندارد، مگر در سه چيز:[4]
اول ـ آنکه در عمره تمتع بايد تقصير کند؛ يعني از مو يا ناخن خود بايد بگيرد و سر تراشيدن[5] جايز نيست و در عمره مفرده مخير[6] است بين سر تراشيدن و تقصير.
دوم ـ آنکه در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.[7]
سوم ـ آنکه ميقات عمره تمتع يکي از مواقيت پنجگانه است که ذکر آن مي آيد.
و ميقات عمره مفرده ادني الحل است[8]و جايز است از يکي از مواقيت پنجگانه محرم شود.[9]
[177] م ـکيفيت افعال حجّ اِفراد؛ از احرام و وقوفين و اعمال مني و اعمال مکه، عين کيفيّت حجّ تمتع است و در احکام، مشترک هستند[10]و کيفيت افعال عمره تمتع؛ از احرام و طواف و ساير اعمال، عين کيفيتِ عمره مفرده است.
[178] م ـعمره تمتع را اگر کسي به جا بياورد، کافي است از عمره مفرده.
[179] م ـکسي که وظيفه اش حج تمتع است؛ مثل اشخاصي که از مکه شانزده فرسنگ شرعي دور باشند، اگر استطاعت براي عمره داشته باشند و براي حج نداشته باشند، عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصي که به نيابت حج مي کنند، گرچه احتياط آن است که به جا آورد.[11]
[180] م ـکسي که محرم شد به احرام عمره مفرده، حرام مي شود بر او جميع چيزهايي که در احرام تمتع گفته شد و بعد از آنکه تقصير کرد يا سر تراشيد، همه چيز بر او حلال مي شود مگر زن ها و بعد از آنکه طواف نساء را با نمازش به جا آورد، زن هم بر او حلال مي شود.
[181] م ـطواف نساء را در عمره مفرده، بايد بعد از تقصير يا سر تراشي به جا آورد.[12]
[182] م ـکسي که به احرام عمره مفرده وارد مکه شد، اگر احرامش در ماه هاي حج بوده[13]، جايز است که آن را عمره تمتّع قرار دهد[14]و دنبال آن، حج تمتع به جا آورد و در اين صورت هدي بر او واجب مي شود.[15]
[1].آية الله زنجاني: زني که هنگام احرام بستن مي داند که بر اثر حيض يا نفاس نمي تواند اعمال عمره تمتع را انجام داده، احرام حج افراد ببندد و خود را قبل از غروب روز نهم به عرفات برساند و همچنين زني که به حکم استصحاب بقاء حيض، قدرت چنين کاري را ندارد، به حج افراد محرم مي گردد، پس چنانچه قبل از گذشتن وقت، پاک شد عدول به عمره تمتع مي کند و اگر پاک نشد حج افراد و عمره مفرده به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام اوست. و زني که فکر مي کند که حيض يا نفاس، مانع انجام عمره تمتع او خواهد شد و همچنين اگر پاک باشد و شک داشته باشد که بروز حيض يا نفاس، مانع عمره تمتع خواهد شد يا خير، در اين دو صورت به عمره تمتع محرم مي شود و چنانچه حيض يا نفاس عارض شد مي تواند تا آخر وقت صبر کند که اگر پاک شد اعمال عمره تمتع را به جا آورد والاّ سعي و تقصير کرده، احرام حج تمتع ببندد و طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج قضا کند و مي تواند براي پاک شدن صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد طواف و نماز را به جا مي آورد والاّ آنها را قبل از طواف حج قضا مي کند، و اين حج نيز مجزي از حجةالاسلام است؛ و در هر صورت مي تواند به نيت آنچه فعلاً خداوند از او مي خواهد ـ عمره تمتع يا حج افراد ـ محرم شود پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد اعمال عمره و حج تمتع را به جا مي آورد والاّ اعمال حج افراد و پس از آن و گذشتن روز سيزدهم عمره مفرده را به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام است.[2].آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري هم دارند که در کتب مفصل آمده است.
آية الله سبحاني: و در تقديم اختياري اعمال مکهواستعمال بوي خوش بعد از تقصير يا حلق و حليت همسر در صورتي که طواف نساء را ضرورتاً مقدم داشته بعد از حلق يا تقصير در روز عيد در منا و انجام طواف مستحب قبل از انجام طواف واجب حج در حج إفراد.
آية الله تبريزي، آية الله سيستاني: حج افراد با حج تمتّع در تمام اعمال مشترک هستند و در 6 جهت با هم فرق دارند (تفصيل آن در مسأله 158 مناسک آية الله تبريزي و مسأله 150 مناسک آية الله سيستاني بيان شده است).
[3].آية الله زنجاني: بايد بعد از حج و گذشتن روز سيزدهم به جا آورد، هر چند حج تمتع او
استحبابي باشد و بهتر است آن را در اوائل محرّم به جا آورد و ميقات آن هر نقطه اي خارج از حرم است.آية الله سيستاني: در صورت تمکن.
[4]. آيات عظام فرق هاي بيشتري را متذکر شده اند که به مناسک آنان مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري نيز دارند، از جمله آنکه عمره مفرده با جماع قبل از سعي باطل مي شود ولي بطلان عمره تمتع با جماع معلوم نيست بلکه بعيد نيست که باطل نشود.
آية الله خامنه اي: در مناسک معظّم له اين مسأله نيز وجود دارد: عمره تمتّع بايد در يکي از ماه هاي حج يعني شوّال يا ذي قعده يا ذي حجّه به جا آورده شود، درحاليکه انجام عمره مفرده در همه ايام سال صحيح است. (مناسک حج، م73)
[5].آية الله زنجاني:کفايت نمي کند و در عمره مفرده، مردان بين سر تراشيدن و تقصير، مخير هستند و تراشيدن سر افضل است.
آية الله فاضل: مجزي نيست.
[6].آية الله بهجت: با افضليت حلق. (مناسک شيخ، ص89).
[7].آية الله خامنه اي: در عمره تمتّع طواف نساء و نماز طواف نساء واجب نيست، هر چند احتياط آن است که آن دو را به قصد رجا به جا آورد. ولي در عمره مفرده طواف نساء و نماز آن واجب است. (مناسک حج، م72)
[8].آية الله اردبيلي: ادني الحل ميقات کساني است که در مکه هستند و قصد عمره مفرده دارند و همچنين کساني که بدون قصد دخول به حرم، از مواقيت پنجگانه گذشته اند و بعد قصد کرده اند که به حرم داخل شوند.
آية الله بهجت، آية الله سبحاني: اگر در حرم باشد، و ميقات است در صورت مرور به آن. (کتاب حجّ اِفراد، ص6).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احرام بستن براي عمره مفرده، بايد از همان مواقيت عمره تمتع باشد و اگر مکلف در مکه باشد و بخواهد عمره مفرده به جا آورد جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يکي از مواقيت عمره تمتّع برود و بهتر است که احرامش از يکي از اين 3 محلّ باشد: حديبيه، جِعرانه، تنعيم. (به مسأله 222 و 229 مراجعه شود).
آية الله خامنه اي: ميقات عمره مفرده براي کسي که داخل شهر مکه مکرّمه است أدني الحِلّ (نزديک ترين نقطه خارج از حرم) است، و افضل حديبيه يا جعرانه يا تنعيم مي باشد، هر چند احرام بستن از يکي از مواقيت پنج گانه نيز جايز است، و اما کسي که خارج مکه است و مي خواهد عمره مفرده به جا آورد بايد براي آن از يکي از مواقيت پنج گانه محرم شود. (مناسک حج، م74 و ص50، ميقات هاي ديگر، 3)
[9].آية الله زنجاني: و کسي که از مواقيت يا حوالي آن عبور مي کند بايد از مواقيت محرم شود و کسي که از آنجاها عبور نمي کند و کسي که در مکه است، خارج حرم از هر کجا محرم شوند کافي است و در اين جهت فرقي بين عمره تمتع و عمره مفرده نيست.
[10].آية الله زنجاني: در برخي از احکام مانند تقديم اعمال مکه و انجام طواف مستحبي بين حج تمتع و حج افراد، تفاوت هست.
[11].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
آية الله زنجاني: مخصوصاً بر کسي که استطاعت عمره مفرده را از وطن خود داشته باشد.
[12].آية الله بهجت: در عمره مفرده، تقديم طواف نساء بر تقصير، در صورت ضرورت يا نسيان يا جهل، مجزي است. (مناسک، س166).
[13].آية الله تبريزي: تا وقت حج در مکه باقي ماند.
آية الله سيستاني: اگر عمره مفرده را در ماه هاي حج انجام دهد و در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
[14].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه تا وقت حج در مکه باقي مانده باشد.
آية الله بهجت: جواز عدول به عمره تمتّع، محل تأمل و احتياط است، مگر اينکه متمکن از انجام عمره تمتع نباشد. (به ذيل مسأله 1322 مراجعه شود).
آية الله سبحاني: و در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد وپس از آن حج تمتع مستحبي به جا آورد، اما در حج تمتعِ واجب، عدول جايز نيست.
[15].آية الله زنجاني: بر کسي که در ماه هاي حج، براي خودش عمره مفرده مستحبي به جا آورده و از مکه خارج نشده، جايز بلکه مستحب است که آن را عمره تمتع مستحبي قرار بدهد و بعد از آن حج تمتع به جا آورد و براي حج واجب و نيابي نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند. پس اگر حج تمتع بر او واجب بود تبديل عمره مفرده جايز نبوده بايد عمره تمتع به جا آورد.
- صورت حج تمتّع اجمالاً
بدانکه حج تمتع مرکب است از دو عمل: يکي «عمره تمتّع»، و ديگري «حجّ تمتّع» و عمره تمتع مقدم است بر حج.
و عمره تمتع مرکب است از پنج جزء:
اول ـ احرام.
دوم ـ طواف کعبه.
سوم ـ نماز طواف.
چهارم ـ سعي بين کوه صفا و مروه:
پنجم ـ تقصير؛ يعني گرفتن قدري از مو يا ناخن.[1]
و چون محرم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال مي شود.[2]
و حج تمتع مرکب است از سيزده عمل:
اول ـ احرام بستن در مکه.
دوم ـ وقوف به عرفات.
سوم ـ وقوف به مشعر الحرام.
چهارم ـ انداختن سنگريزه به جمره عقبه در مني.
پنجم ـ قرباني در مني.
ششم ـ تراشيدن سر يا تقصير کردن در مني.
هفتم ـ طواف زيارت در مکه.
هشتم ـ دو رکعت نماز طواف.
نهم ـ سعي بين صفا و مروه.
دهم ـ طواف نساء.
يازدهم ـ دو رکعت نماز طواف نساء.
دوازدهم ـ ماندن به مني، شب يازدهم و شب دوازدهم، و شب سيزدهم براي بعضي از اشخاص.
سيزدهم ـ در روز يازدهم و دوازدهم رمي جمرات، و اشخاصي که شب سيزدهم در مني ماندند، روز سيزدهم بايد رمي جمرات کنند.[3]
آنچه ذکر شد صورت اجمالي اين دو عمل است و تفصيل آنها بعد ذکر
مي شود.[183] م ـ لازم نيست مکلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند ولو اجمالاً، و کافي است که نيت کند عمره تمتع را؛ يعني عبادتي را که خداوند بر او واجب کرده و همينطور حج تمتع را به نحوي که واجب است بر او، و کيفيت و تفصيل هر يک را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل کند، ولي ياد گرفتن اجمالي آن بهتر و موافق احتياط است.
[1].آية الله اردبيلي: بنابر احتياط واجب در تقصير به گرفتن ناخن اکتفا نشود و اگر بخواهد ناخن بگيرد، اول مقداري از مويش را بچيند.آيات عظام سبحاني، سيستاني، مکارم: احتياط آن است که تنها به گرفتن ناخن قناعت نکند.
[2].آية الله اردبيلي: به جز تراشيدن سر.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: به جز تراشيدن سر، و امّا سر تراشيدن تفصيلي دارد که از اين قرار است: هرگاه عمره تمتع در ماه شوال به جا آورده شود، سر تراشيدن تا سي روز از عيد فطر گذشته جايز است و امّا بعد از آن احتياط اين است که سرتراشيده نشود و چنانچه تراشيده شد و از روي علم و عمد بود، احتياط اين است که يک گوسفند کفاره داده شود.
آية الله سبحاني: نبايد بعد از فراغت از اعمال عمره تمتع و تقصير سر خود را حلق کند ويا با ماشين ته زن بزند ليکن حرمت تکليفي است نه وضعي و فقط معصيت کرده وکفاره ندارد و به حج يا عمره او ضرر نمي زند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي تراشيدن سر جايز نيست و اگر سر بتراشد بايد يک گوسفند کفّاره بدهد، بنابر احتياط، هر چند جاهل يا ناسي باشد.
[3].آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارم:بنابر احتياط.
- استفتائات اقسام عمره و حج
[184] س ـ شخصي در اثناي عمره مفرده، در شوط پنجم سعي، مريض شده و نتوانسته است عمره را تمام کند، او را به ايران برده اند و بعد از بهبودي هم نتوانسته به مکه بيايد، فعلاً وظيفه او چيست؟ توضيح آنکه کسي نايب شده که وظيفه او را انجام دهد و عملي را که وظيفه او است و او را از احرام خارج مي کند به جا آورد.
ج ـ با فرض اينکه خود شخص نمي تواند مراجعت کند، نايب براي خروج منوبعنه از احرام، سعي را تمام[1]کند و آن را اعاده نمايد[2]و به منوبعنه خبر دهد که تقصير نمايد و بعد از تقصير براي طواف نساء نايب بگيرد[3]و توضيح آنکه مسأله از موارد حصر نيست، چون شخص مريض فعلاً خوب شده و اينکه نمي تواند به مکه بيايد از جهت مرض نيست.
[185] س ـکسي عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده است، فعلاً مي خواهد براي عمره تمتع مُحرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء مُحرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را به جا آورد؟
ج ـ مانع ندارد.[4]
[186] س ـاگر فاصله بين دو عمره کمتر از يک ماه باشد، فرموده ايد بايد عمره دوم را به قصد رجاء به جا آورد، آيا فرقي هست بين دو عمره مفرده از خودِ شخص و بين دو عمره مفرده اي که هر دو يا يکي از آنها به نيابت از ديگران باشد يا نه؟
ج ـ فرق نمي کند.[5]
[187] س ـاينکه حضرتعالي فرموده ايد: اگر فاصله ميان دو عمره کمتر از يک ماه باشد، عمره دوم رجاءاً قصد شود، مقصود يک ماه است يا سي روز کامل؟
ج ـ ميزان يک ماه است[6]، و اگر در بين ماه عمره به جا آورده، احتياط مذکور را تا سي روز مراعات کنند.[7]
[188] س ـاگر بين دو عمره کمتر از يک ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد رجاء انجام دهد، چنانچه عمره دوم نيابت باشد نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد يا خير، و چنانچه بر منوبعنه انجام عمره مفرده واجب باشد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـ لازم است احتياط مراعات شود[8]و چنانچه با تذکر به اجير کننده اجرت بگيرد اشکال ندارد.[9]
[189] س ـاگر زني به نيت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه روزهايي که مي تواند در مکه باشد حيض است، براي عمره مفرده بايد چه کند؟ و اگر آنجا اعمالي انجام نداده و فعلاً به ايران آمده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـ در فرض سؤال بايد براي طواف و نماز نايب بگيرد و بقيه اعمال عمره را خودش بجاآورد و چنانچه به ايران آمده، اقدام کند و برگردد و اگر نمي تواند، براي اعمال عمره نايب بگيرد ولي بايد خودش تقصير کند[10]و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نياورد، آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده، بر او حلال نمي شود.
[190] س ـآيا طواف در عمره مفرده استحبابي، حکمِ طواف واجب را دارد که بايد نماز آن خلف مقام باشد يا حکم طواف استحبابي را دارد و در هر جاي مسجدالحرام مي توان نماز آن را خواند؟
ج ـ حکم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن، خلف مقام باشد.[11]
[191] س ـانجام عمره مفرده در ماه هاي حج، پيش از عمره تمتع جايز است يا خير؟ و در اين مسأله فرقي بين صَرُوره و غير صروره هست يا نه؟
ج ـ مانع ندارد و فرق نمي کند.[12]
[192] س ـتأخير عمره مفرده در حج اِفراد، تا چه وقتي بلا عذر جايز است؟
ج ـ بايد مبادرت نمايد عرفاً علي الأحوط و تأخير نشود.[13]
[193] س ـزني که احتمال مي دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجدالحرام شود، آيا مي تواند براي عمره مفرده مستحبي مُحرم شود و اگر خون ديد براي طواف و نماز نايب بگيرد و همچنين مريض اگر احتمال مي دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد؟
ج ـ اشکال ندارد و چنانچه وظيفه او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.
[194] س ـهمچنان که عمره مفرده را قبل از عمره تمتع ولو با کمتر از فاصله شدن يک ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمره تمتع هم با کمتر از يک ماه فاصله تجويز مي فرماييد يا بايد رجاءاً انجام شود؟
ج ـ به قصد رجاء انجام شود.[14]
[195] س ـکسي که وظيفه او عمره تمتع است و ندانسته به نيت عمره مفرده مُحرم شده است تکليف او چيست؟
ج ـ اگر قصد[15]عمره مفرده کرده، بايد عمره مفرده[16]انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
[196] س ـاگر تقصير را در عمره مفرده جهلاً يا نسياناً به جا نياورد و طواف نساء را نيز ترککرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براي عمره تمتع مُحرم شده و عمره تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص کار خود شده است، تکليف اين شخص با داشتن فرصت براي اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چيست؟
ج ـ در فرض مرقوم[17]چنانچه عمره مفرده را در اَشْهُر حج به جا آورده و مي خواهد حج مستحبي[18]به جا آورد، مي تواند عدول به عمره تمتع کند؛ چه وقت براي اعاده عمره تمتع داشته باشد يا نه. ولي اگر حج واجب باشد کفايت نمي کند علي الأحوط و بايد پس از تقصير صحيح به ميقات برود[19]و براي عمره تمتع مجدداً محرم شود.[20]
[197] س ـکسي که حجش بدل به اِفراد شده و بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد که به حج مي رود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد کافي و مُجزي است يا نه؟
ج ـ احوط[21]آن است که تا عمره مفرده را انجام نداده، براي عمره و حج ديگر مُحرم نشود[22]هر چند اگر خلاف کرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمي زند.[23]
[198] س ـکساني که از هند و پاکستان به عربستان مي آيند و در مکه معظمه مقيم مي شوند، آيا حجشان تمتع است يا وظيفه ديگري دارند؟
ج ـ چنانچه به قصد مجاورت در مکه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حکم اهل مکه را پيدا مي کنند[24]، و در غير اين صورت، صور مختلفه اي است که در تحريرالوسيله ذکر شده است.
[199] س ـکيفيت حج قِران را بيان فرماييد، و آيا اين حج برکدام اشخاص واجب مي شود؟
ج ـ حج قِران واجب تعييني نيست و چون مورد ابتلا نيست، مي توانيد به کتب مفصله مراجعه نماييد.[25]
[1].آية الله تبريزي: احتياطاً سعي را تمام کند...آية الله خويي، آية الله سيستاني: اعاده کافي است.
[2].آية الله اردبيلي: اگر يک سعي به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد، کافي است.
آية الله سبحاني: اگر مقدار باقيمانده بيشتر از نصف است نائب سعي را اتمام و اعاده مي کند و اگر مقدار باقي مانده کمتر از نصف است فقط اعاده مي کند.
[3].آية الله سبحاني: واحتياطاً خود او نيز در هر کجا هست نماز طواف را بخواند.
آية الله سيستاني: ولي نماز طواف را بايد خودش بعد از طواف نايب بخواند.
[4]. آية الله تبريزي: صحّت احرام جديد، قبل از طواف نساي عمره مفرده، محلّ اشکال است.
آية الله سبحاني: بايد محرم شود و آنگاه طواف نساء را انجام دهد و سپس اعمال عمره تمتع را به جا آورد.
آية الله فاضل: احتياط آن است که تا طواف نساء عمره مفرده يا حج تمتّع را انجام نداده، براي عمره تمتّع يا عمره مفرده محرم نشود، هر چند اگر قبل از انجام طواف نساء محرم به عمره و حج شد باطل نيست، ولي پس از اتمام آنها، طواف نساء را بنابر احتياط انجام دهد.
آية الله نوري: و همچنين کسي که پس از انجام حج تمتع، طواف نساء را ترککرده، مي تواند براي عمره مفرده محرم شود.
[5].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله بهجت: در اين مسأله و دو مسأله بعدي، به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود و حکم اجرت هم از آن معلوم مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، فاضل: در يک ماه قمري نمي تواند دو عمره براي خود و يا يک نفر ديگر انجام دهد. ولي انجام دو عمره، يکي براي خود و يکي براي ديگري و يا دو عمره براي دو نفر متفاوت جايز است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله گلپايگاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: فاصله بين دو عمره شرط نيست حکم دو سؤال بعد هم از آن معلوم مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، مکارم: چنانکه گذشت در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد پس اگر يک عمره را در اواخر ماه انجام دهد عمره ديگر را در اوّلِ ماه بعد، مانعي ندارد.
آية الله خامنه اي: اولاً ميزان، ماه قمري است و ثانياً به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: مقصود تبدل عنوان شهر است ولي فاصله معتبر نيست.
آية الله فاضل: ميزان عنوان ماه است.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
[8].آية الله اردبيلي: مراعات احتياط و قصد رجاء لازم نيست، بلکه مي تواند در فاصله کمتر از يک ماه عمره نيابتي انجام دهد و از منوبعنه مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله خامنه اي: نظر معظم له ذيل مسأله 173 گذشت.
آية الله خويي، آية الله سيستاني: در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 137).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجرت گرفتن مانعي ندارد. به حاشيه مسأله 186 مراجعه شود.
[9].آية الله تبريزي: نيابت مانعي ندارد و نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد و کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: با قصد جدّي انجام دهد چونکه فاصله معتبر نيست و در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد و کفايت مي کند وچنانچه در زمان اجاره مبلغي تعيين شده باشد مستحق اجرت مي باشد.
آية الله فاضل:کفايت از منوبعنه مي کند و اجرت گرفتن اشکال ندارد.
آية الله مکارم: و کفايت کردن آن محل اشکال است.
[10].آية الله سبحاني: ليکن احتياط مستحب است که خودش نيز درمحل خودش دو نماز دو رکعتي بخواند يکي براي طواف عمره و ديگري براي طواف نساء.
آية الله سيستاني: و نيز نماز طواف را خودش در محل خودش به جا آورد.
[11].آية الله نوري: خلف مقام لازم نيست هر چند در صورت امکان اولي است.
[12].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه به جا آوردن عمره مفرده مانع از انجام حج واجب نگردد، مثل اينکه عمره مفرده را به نيابت انجام دهد و براي محرم شدن جهت عمره تمتع براي خودش نتواند به ميقات باز گردد.
آية الله سيستاني: و احوط آن است که اين دو عمره در يک ماه قمري نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: براي کسي که نايب در حج بلدي نباشد و بر خودش حج واجب نشده يا حج واجب خود را انجام داده اشکال ندارد. (آداب و احکام حج، ص392، مسأله 1014).
[13].آية الله اردبيلي:چنانچه براي عمره مفرده نيز مستطيع باشد و قبلاً آن را به جا نياورده باشد، وجوب آن فوري است.
آية الله تبريزي: گرچه اقوي عدم وجوب مبادرت است.
آية الله زنجاني: اهالي مکه و حوالي آنکه وظيفه آنها حج افراد است، هرگاه استطاعت عمره مفرده پيدا کردند بايد بدون تأخير عمره مفرده به جا آورند، قبل از حج باشد يا بعد از آن و گذشتن ايام تشريق. و کساني که از مکه دور هستند و به جهتي مثل حيض يا ضيق وقت، وظيفه آنها تبديل به حج افراد شده است و همچنين کساني که پس از احرام عمره تمتع، عمره آنها به حج افراد تبديل شده است، بعد از انجام حج و گذشتن روز سيزدهم بايد عمره مفرده به جا آورند ـ هر چند عمره تمتع آنها استحبابي باشد ـ و بهتر است عمره مفرده را در اوائل محرم به جا آورند. و کساني که بعد از حج افراد مستحبي مي خواهند عمره مفرده انجام دهند بعد از گذشتن ايام تشريق مي توانند عمره مفرده به جا آورند ولي به جا آوردن آن واجب نيست. و در هر حال انجام عمره مفرده در ايام تشريق (روز يازدهم تا سيزدهم ذي حجه) مشروع نيست.
آية الله سبحاني: بايد فوراً عمره مفرده را بعد از حج انجام دهد ولي اگر تأخير انداخت در ماههاي ديگر مي تواند انجام دهد.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است، مانند وجوب حج.
[14].آية الله اردبيلي: بين عمره تمتع و عمره مفرده فاصله شدن يک ماه لازم نيست، چه قبل از حج و چه بعد از آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، زنجاني: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: قصد رجاء لازم نيست. (مناسک حج، م70)
آية الله خويي: بعد از فراغ از اعمال حج مانع ندارد و قصد رجا لازم نيست. (مناسک، مسأله 137).
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: قصد رجاء لازم نيست.
آية الله سيستاني: انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و اعمال حج، موجب بطلان عمره تمتع است و پس از اعمال حج هم اگر در همان ماه ذي حجه عمره تمتع به جا آورد، استحباب عمره مفرده به نيت همان کسي که عمره تمتع براي او به جا آورده شده اشکال دارد.
آية الله صافي: اگر هر دو را براي خود انجام مي دهد، در عمره مفرده قصد رجاء نمايد.
آية الله فاضل: در فرض مزبور، فاصله و قصد رجا لازم نيست امّا بين عمره تمتّع و حجّ تمتّع نمي تواند عمره مفرده انجام دهد.
آية الله نوري: بين عمره تمتّع و عمره مفرده فاصله لازم نيست؛ چه قبل باشد چه بعد و فاصله ده روز بين دو عمره مفرده معتبر است.
[15].آية الله سبحاني: اگر قصد واقعي او عمره مفرده باشد.
[16].آية الله اردبيلي: اگر پس از پايان عمره فهميد، چنانچه تا وقت حج در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد و اگر در اثناي عمره فهميد نيز مي تواند آن را به نيت عمره مفرده تمام کرده و چنانچه تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد، اگر چه در اين فرض احتياط مستحب آن است که نيت خود را از عمره مفرده به عمره تمتع برگرداند و آن را به نيت عمره تمتع اتمام نمايد.
آية الله تبريزي: چنانکه بعد از انجام عمره مفرده تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند عمره مفرده اي را که انجام داده عمره تمتّع قرار دهد و براي حجّ محرم شود.
آية الله خويي: اگر کسي در ماه هاي حج عمره مفرده انجام دهد و اتّفاقاً در مکه تا موسم حج بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد. (مناسک، مسأله 142).
آية الله سيستاني: ولي اگر در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره مفرده او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: عمره مفرده او باطل است، بلي چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
آية الله فاضل: عمره مفرده او مبدّل به عمره تمتّع شده و کافي است.
آية الله مکارم: مي تواند عمره مفرده انجام دهد و مي تواند عدول به تمتع کند، اگر در ماه هاي حج باشد.
[17].آية الله اردبيلي: عمره تمتع او باطل است و براي خارج شدن از احرام عمره مفرده بايد تقصير کند و به ميقات رفته و براي عمره تمتع محرم شود و اگر نمي تواند به ميقات بازگردد، به خارج از حرم رفته و بنابر احتياط هر چقدر که مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در آنجا محرم شود و اگر نمي تواند از حرم خارج شود، بنابر احتياط هر چقدر مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در
آنجا محرم شود و اگر اين مقدار نيز امکانپذير نيست، از همانجا که هست براي عمره تمتع محرم شود و اگر اصلاً وقت براي انجام دادن عمره تمتع ندارد، عدول به حج افراد نمايد.آية الله بهجت: چون از احرام عمره مفرده هنوز بيرون نيامده، احرام عمره تمتع صحيح نيست بايد ابتدا تقصير کند تا از احرام عمره مفرده بيرون آيد؛ چنانچه وقت داشته باشد که براي عمره تمتع محرم شود مي تواند به ميقات برگردد و محرم شود و در صورت عدم امکان در خارج حرم محرم شود. (مناسک، س122).
آية الله سيستاني: احرام عمره تمتع او باطل است و بايد براي عمره مفرده تقصير نمايد و اگر بعد از انجام عمره تمتع متوجه شد حکم کسي را دارد که جهلاً يا نسياناً احرام عمره تمتع را انجام نداده است که احتياط واجب بطلان عمره تمتع است.
[18].آية الله اردبيلي:چنانچه تا ايام حج در مکه باقي باشد مي تواند عمره مفرده را به عمره تمتع تبديل نمايد و فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، فاضل: (با اختلاف در تعبير): در تبدّل عمره مفرده به عمره تمتع، فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
[19].آية الله سبحاني: در صورت عدم امکان، از ادني الحل محرم شود.
[20].آية الله زنجاني: چون از احرام عمره مفرده بيرون نيامده احرام عمره تمتع صحيح نيست و چون از مکه خارج شده نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند، پس بايد اعمال عمره مفرده را تمام کند و براي احرام عمره تمتع کافي است از حرم بيرون برود.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اقوي.
آية الله بهجت، آية الله خويي: مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 158).
آية الله گلپايگاني: فتواي ايشان در مسأله ديده نشد.
[22].آية الله تبريزي:احتياط مستحب آن است...
آية الله سبحاني: تا عمره مفرده را انجام نداده نمي تواند براي حج وعمره ديگري محرم شود.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است ولي اگر تأخير انداخت مجزي است.
آية الله مکارم: بايد توجه داشت که عمره مفرده واجب را در هر ماه از سال مي توان انجام داد ولي چون وجوب آن ظاهراً فوري است بايد تأخير نيندازد.
[23].آية الله زنجاني: و در مورد جواز تأخير به حاشيه مسأله 192 مراجعه شود.
آية الله مکارم: احتياط واجب در ترک اين کار است.
[24]. ساير آيات عظام نيز چون حضرت امام= در مسأله تفصيلاتي دارند که بايد به مناسک آنها مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: و در صورتي که از ابتدا به قصد توطن در مکه مانده باشد، پس از گذشتن مدتي که مکه براي او صدق وطن کند، حکم اهل مکه را پيدا مي کند هر چند دو سال نگذشته باشد.
آية الله بهجت: شخصي که وظيفه او در حجةالإسلام تمتّع است با اقامت در مکه و اطراف نزديک آن، بدون قصد توطّن دائم، فريضه او مادامي که داخل سال سوّم اقامت نشده باشد تغيير نمي کند چه قبل از اقامت مستطيع شده باشد و يا بعد از آن، بلکه بايد در صورت اراده حجةالإسلام به سوي يکي از مواقيت خارج شود و آنجا محرم گردد و اگر نتوانست به يکي از مواقيت برود، در خارج حرم محرم شود و اگر در خارج حرم هم نتوانست از محلّ خودش محرم شود. (مناسک، مسأله 155)
آية الله سبحاني: اگر نائي به قصد توطن در مکه بماند به آن اندازه که بگويند اهل مکه است وظيفه او هنگام استطاعت وظيفه اهل مکه است و لازم نيست دو سال بگذرد ولي اگر نائي مقيم شد و از اقامت او دو سال گذشت و وارد سال سوم شد ومستطيع گرديد، وظيفه او وظيفه اهلمکه است.
آية الله نوري: مگر در صورتي که از ابتدا قصد توطّن داشته باشد که پس از گذشتن مدّتي که وطن صدق کند حکم اهل مکه را دارد هر چند دو سال نگذشته باشد.
[25].آية الله خامنه اي: حج قِران مانند حج اِفراد است با اين تفاوت که در حج قِران بايد در حال احرام قرباني همراه محرم باشد بنابراين در اين صورت قرباني بر او واجب است. همچنين در حج قِران احرام هم با لبيک گفتن محقق مي شود و هم با اِشعار يا تقليد ولي در حج اِفراد فقط با لبيک گفتن محقق مي شود. (مناسک حج، ص40)
آية الله سيستاني: تفصيل آن در مسأله 158 و 161 مناسک آمده است.
- باب اول: اعمال عمره تمتّع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضي از احکام آن
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعي و بعض احکام آن
- مسائل متفرقه سعي
[854] م ـکسي که مي دانسته بايد هفت مرتبه بين صفا و مروه سعي کند و با همين نيت از صفا شروع کرده ولي رفت و برگشت را يک مرتبه حساب کرده و در نتيجه چهارده مرتبه سعي نموده، احتياط آن است که سعي[1]را اعاده کند، اگرچه اقوي کفايت همان سعي است.
[855] م ـکسي که بعدازظهر، طواف و نماز را به جا مي آورد و سعي را شب انجام مي دهد، اگر بدون تأخير عرفي، سعي در شب واقع شود[2]مانع ندارد و احتياط آن است که تا شب تأخير نيندازد[3]، اگرچه اقوي کفايت است.
[856] م ـسعي در طبقه فوقاني، اگر محرز نيست که بين صفا و مروه است، جايز نيست.[4]
[1]. آية الله بهجت: سعي صحيح است (پرسشهاي جديد حج، س 78).
آية الله خامنه اي: سعي صحيح است. (مناسک حج، م311)
آية الله سبحاني:و در نتيجه چهارده مرتبه سعي نموده است سعي او صحيح است ولي بنابر احتياط مستحب پس از فوت موالات سعي را اعاده کند و همچنين تقصير را.
آية الله سيستاني:اگر جاهل «قاصر» بوده سعيش صحيح است و اگر «مقصّر» بوده صحّتش اشکال دارد.
آية الله مکارم: اين احتياط ترک نشود.
[2].آية الله زنجاني، آية الله سيستاني:تأخير عرفي اشکال ندارد و مبادرت لازم نيست ولي تأخير به فردا جايز نيست و اگر عمداً و بدون عذر تا فرداي آن روز تأخير بياندازد، به احتياط واجب بايد طواف را اعاده کند. (آية الله زنجاني: در صورت اخير اعاده واجب است).
آية الله مکارم: هرگاه طواف و نماز آن را در هر موقع از روز انجام دهد سعي را تا شب مي تواند به تأخير بياندازد. ولي تأخير تا فردا جايز نيست و اگر تأخير انداخت گناه کرده ولي اعمال او صحيح است.
[3].آية الله خامنه اي: به تأخير انداختن سعي پس از طواف و نماز طواف تا روز بعد از آن جايز نيست، اما تأخير در انجام آن تا شبِ]همان روز[ مانعي ندارد. (مناسک حج، م301)
- استفتائات سعي
[857] س ـکسي که در اثناي سعي متوجه شود که طواف او بيش از هفت شوط بوده تکليف او چيست؟
ج[1] ـ مي تواند[2]به[3]اين نحو احتياط کند که سعي را تمام نمايد و بعد از فوت موالات عرفيه بين شوط زايد طواف و مقدار باقيمانده تا 14 شوط، طواف و نماز و سعي را اعاده کند و بعد تقصير نمايد.
[858] س ـاگر از مروه شروع و به صفا ختم کرده و بعد فهميده است، وظيفه او چيست، به خصوص اگر تقصير کرده باشد؟
ج ـ بايد سعي را اعاده کند و اگر تقصير نکرده تقصير کند.[4]
[859] س ـکسي بعد از اتمام شوط ششمِ سعي در صفا، گمان تمام شدن هفت شوط را کرد و تقصير نمود ولي فوراً به او گفتند که بايد يک شوط ديگر بياوري، او هم انجام داد و بعد بار ديگر تقصير نمود، آيا عمل او صحيح است يا خير و کفاره دارد يا نه؟
ج ـ عمل صحيح است و کفاره ندارد.[5]
[860] س ـکسي در اثناي سعي براي آب خوردن از مسير منحرف شده و پس از خوردن آب ادامه داده است چه صورت دارد؟
ج ـ اگر سعي را قطع نکرده و به نيت سعي حرکت را ادامه داده است و در بين راه آب خورده يا اگر قطع کرده، از جايي که سعي را قطع کرده يا مُحاذي آن سعي را تمام کرده صحيح است.[6]
[861] س ـکسي که طواف و نماز آن را انجام داده و سعي را به روز بعد يا روزهاي بعد به تأخير انداخته است، آيا طواف و نماز را بايد اعاده کند؟
ج[7] ـ لازم نيست ولي اختياراً نبايد سعي را به روز بعد تأخير بيندازد.[8]
[862] س ـآيا زن هايي که از جهت عادت ماهانه براي طواف نايب مي گيرند در سعي هم مي توانند نايب بگيرند؟
ج ـ محل سعي مسجد نيست و سعي را بايد خودشان به جا آورند با مراعات ترتيب بين طواف و سعي.
[863] س ـ اگر کسي يقين کند که هفت شوط سعي بين صفا و مروه را تمام کرده است ولي بعد از تقصير متوجه مي شود که پنج شوط بوده، اولاً آيا کل سعي را بايد از سر بگيرد يا دو شوطي را که ناقص بوده است بايد تکميل کند؟ و ثانياً آيا تقصير هم بايد بکند، يا تقصير اول کافي است؟
ج ـ بايد سعي را اتمام کند[9]و احتياطاً تقصير را اعاده نمايد، گرچه وجوب اين احتياط معلومنيست.[10]
[864] س ـشخصي بعد از طواف عمره تمتع گم شده و بعد از پيدا شدن به رفقايش گفته است که سعي صفا و مروه را به جا آورده ام و تقصير نمود و محرم شد براي حج تمتع، ولي بعد از مراجعت از عرفات و مني و موقع طواف و سعي صفا و مروه و اعمال حج اظهار کرد؛ مثل اينکه من در اعمال عمره به صفا نيامده ام، همينطور گفته اند ان شاءالله آمده اي، بعد از مراجعت به ايران چند بار به پسرانش گفته اعمال من ناقص شده و قبل از فوتش وصيت نموده است که براي او نايب بگيرند، اگر عمل شخص فوق الذکر باطل باشد وُرّاث او حاضرند اينجانب را بفرستند تا اعمال حج او را انجام بدهم، آيا نظر حضرت عالي چيست؟
ج ـ ورثه مي توانند شما را نايب کنند براي عمل حج تمتع، ولي بايد نايب سعي را جداگانه به نيابت آن مرحوم انجام دهد. گرچه در فرض مرقوم بيش از نايب گرفتن براي سعي لازم نيست.[11]
[865] س ـبين صفا و مروه طوري است که از يک طرف مي روند و از طرف ديگر آن برمي گردند يعني بين رفت و برگشت دو سه متري فاصله است، آيا اگر امکان باشد از همان مسيري که به صفا رفته، به مروه برود اشکال دارد؟
ج ـ اشکال ندارد، ولي نبايد مزاحم ديگران شود.
[866] س ـشخصي در حال سعي کردن بود، يک وقت ديد مقداري را که براي هروله علامت گذاري کرده اند به طور عادي سير کرده است، گمان مي کرد لازم است هروله کند و لذا برگشت و مقداري را که عادي رفته بود، با هروله تکرار کرد، آيا سعيش اشکال دارد؟
ج ـ اشکال دارد.[12]
[867] س ـشخصي در سعي بين صفا و مروه، از جايي که به صفا يا مروه رسيد براي شوط بعدي شروع نمي کند، بلکه تقريباً مقدار دو سه متر هلالي شکل و يا مستقيم به شکل عرضي مي آيد و شروع مي کند، و در اين مقدار متوجه نيست که با نيت سعي است يا نه، ولي اگر از او سؤال شود چه مي کني جواب مي دهد سعي مي کنم، آيا مضر نيست؟
ج ـ راه رفتن مزبور روي کوه مضرّ به سعي نيست، و در فرض مسأله سعي صحيح است.
[868] س ـآيا سعي کردن از همانجا که مريض ها را با چرخ مي برند و برمي گردانند (يعني حدود دو متر بالاتر از ابتداي سراشيبي شروع مي کنند) صحيح و کافي است؟ يا حتماً بايد از اول کوه صفا شروع و در مروه هم به سنگ هاي سياه بعد از سنگ هاي صاف که بقاياي کوه است برسند؟
ج ـ سعي بايد بين دو کوه باشد[13]و احراز شود و لازم نيست بالا برود.[14]
[869] س ـدر مناسک فرموده ايد کسي که بين صفا و مروه سعي مي کند، واجب است در هنگامي که به طرف مروه در حرکت است توجهش به مروه باشد وبالعکس، آيا اين وجوب توجه، تکليفي است و يا وضعي و تکليفي؟
ج ـوضعي است.[15]
[870] س ـگاهي انسان در اثر ازدحام جهت رفتن براي سعي ناچار است از مسجدالحرام عبور کند[16]، در اين صورت تکليف حايض و نفساء چيست، و آيا براي سعي هم مثل طواف نايب بگيرند؟
ج ـاگر امکان نداشته باشد که از راه ديگري بروند بايد تأخير بيندازند، و اگر آن هم ممکن نيست نوبت به نيابت مي رسد و بر فرض مخالفت چنانچه از آن راه رفت و خودش سعي کرد سعيش صحيح است هرچند گناه کرده است.
[871] س ـزيادي در سعي جهلاً، آيا حکم زيادي سهوي را دارد يا عمدي
را؟[872] س ـکسي که نمي تواند بدون سوار شدن در چرخ هاي معمولي در مَسْعي سعي کند ليکن تمکن مالي ندارد، چون اَرْز خود را صرف سوغات کرده، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر مي تواند با چرخ سعي کند ولو با فروش چيزي يا قرض بايد خودش سعي کند و استنابه صحيح نيست مگر آنکه مشقت و حرج در کار باشد.
[873] س ـشخصي شوط سوم سعي را به هم زد و با فاصله اندکي هفت شوط ديگر به جا آورد و تقصير نمود، آيا اين سعي صحيح است؟
ج ـ اشکال دارد[19]و بايد سعي را اعاده کند.[20]
[874] س ـشخصي به اعتقاد اينکه هر شوط سعي، رفت و برگشت از صفا به مروه است، سعي را شروع مي کند و در شوط سوم متوجه مسأله مي شود و سعي خود را به هفت شوط خاتمه مي دهد، آيا سعي او چه حکمي دارد؟
ج ـ سعي او صحيح است.
[875] س ـشخصي در حال سعي گاهي عقب عقب به طرف مروه و يا صفا رفته است، تکليف او چيست؟
ج[21] ـ بايد آن مقدار را تدارککند و اگر از آن محل گذشته سعي او اشکال دارد واحتياط در اتمام و اعاده است.[22]
[876] س ـسعي از طبقه دوم فعلي، که بالاتر از کوه صفا و مروه مي باشد، جايز است يانه؟
ج ـ اشکال دارد.[23]
[877] س ـ شخصي به جهت کنترل همراهان خود در حين سعي، گاهي به عقب برمي گشته و بدون توجه مجدداً همان مسافت را طي مي کرده، آيا سعي او صحيح است؟
ج ـ اشکال دارد و بايد سعي را اعاده کند.[24]
[878] س ـشخصي سعي بين صفا و مروه را، پنج دور رفت و برگشت که مجموعاً ده شوط مي شود، انجام داده است و آنگاه که متوجه مسأله شد سعي را از همان جا قطع نمود و تقصير کرد، تکليف چيست؟
ج ـ در فرض سؤال احوط اعاده سعي است.[25]
[879] س ـشخصي به تصور اينکه رفتن بالاي کوه صفا يا مروه لازم است، چون اين مقدار مسافت را تحت فشار جمعيت رفته لذا براي اعاده آن مقداري وارد سعي شده و بعد به نيت سعي برگشته است و در واقع مقداري مسافت را دوبار طي کرده است، آيا سعي او درست است؟
ج ـ اگر به نيت احتياط عمل کرده باشد ضرر ندارد.[26]
[880] س ـشخصي به تصور اينکه سعي نيز نياز به وضو دارد بعد از يک شوط و نيم سعي خود را قطع مي کند و وضو مي گيرد و هفت شوط ديگر سعي مي نمايد، تکليف او چيست؟
ج ـ اشکال دارد[27]و بايد سعي را اعاده کند.[28]
[881] س ـکسي که قدر متيقن عدد اشواط را مي داند، اما ترديد دارد که شوط بعدي را انجام داده يا نه؛ مثلاً مي داند پنج شوط انجام داده، ولي شک دارد که بقيه را انجام دادهيا نه، تکليف او چيست؟
ج ـ فرض مزبور شک در اشواط است و مبطل است.[29]
[882] س ـ اگر کسي سعي را به طور کلي فراموش کرد و تقصير نمود، تکليف او چيست؟
ج[30] ـ از احرام خارج شده و هر وقت يادش آمد سعي را به جا آورد.[31]
[883] س ـاگر کسي قبل از رسيدن به مروه، در آوردن هفت و نُه شککرد، تکليف او چيست؟
ج ـ مبطل است و بايد سعي را اعاده کند.[32]
[884] س ـآيا موالات در تمام اشواط سعي معتبر است و يا اختصاص به بعض دارد؟
ج[33] ـ در سعي موالات معتبر نيست مگر شوط اول تمام نشده باشد، که در صورت فوات موالات احتياطاً از سر بگيرد.[34]
[885] س ـاگر در سعي، بعضي مواضع بدن زن غير از وجه و کفّين پيدا باشد آيا به سعي او ضرر مي زند يا نه؟
ج ـ ضرر نمي زند.[35]
[886] س ـشخصي در حال سعي در عدد اشواط شک مي کند و با حال ترديد به سعي خود ادامه مي دهد و در فکر است که عدد را ضبط کند، پس از تأمل وبعد از آنکه صد متر سعي کرد يا وارد شوط بعدي شد، يقين به عدد حاصل مي شود و با يقين، باقي سعي را هم انجام مي دهد، آيا اين سعي صحيح است يا نه؟
ج ـ صحيح است.[36]
[1].آية الله زنجاني: اگر زياده سهوي به مقدار کمي از يک شوط بوده اعتنا نکند والاّ بايد سعي را رها کند و طواف اضافي را به هفت شوط برساند و نماز طواف را بخواند و سپس سعي را تکميل کند.
[2].آية الله اردبيلي: اگر زياده طواف کمتر از يک شوط بوده، وظيفه اي ندارد و سعي را تکميل مي کند و اگر بيشتر بوده بايد سعي را رها کند و شوط هاي زائد طواف را به قصد قربت مطلقه تا هفت شوط تکميل کند و نماز طواف بخواند بدون آنکه تعيين کند که براي طواف اول است يا دوم، سپس سعي را تکميل کند و پس از سعي دو رکعت نماز ديگر بخواند.
آية الله خامنه اي: مي تواند از طواف و سعي خود دست برداشته و مجدداً طواف و نماز طواف و سعي را از سر بگيرد. (استفتاء 62463، س6 و 7)
[3].آية الله بهجت: اگر عمد بوده به همان نحو که گذشت اشکال دارد و در غير عمد، احتياط در اتمام تا چهارده شوط اگر ممکن است. در ذيل مسأله 614 گذشت.
آية الله سيستاني: احتياط آن است که برگردد به مسجدالحرام و شوط اضافي را تا يک طواف کامل به قصد قربت مطلقه تکميل نمايد و براي آن نماز طواف بخواند، سپس سعيش را تمام کند و احتياط مستحب اين است که آن را اعاده نمايد.
آية الله فاضل: احتياطاً سعي را رها کند تا موالات عرفيه از بين برود. پس از آن همه را اعاده کند.
[4].آية الله اردبيلي: و اگر تقصير کرده نيز بنابر احتياط آن را تکرار کند.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني، سيستاني: در فرض تقصير هم بايد دو مرتبه تقصير کند.
آية الله خامنه اي: آغاز سعي از مروه و پايان آن در صفا صحيح نيست. (مناسک حج، م297)
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و تقصير نمايد (اگر چه قبلاً تقصير کرده باشد) تا از احرام خارج شود.
آية الله فاضل: اگر با اعتقاد به صحت تقصير کرده، تقصير اعاده ندارد مگر از باب احتياط و در غير اين صورت بايد تقصير را اعاده کند.
آية الله مکارم: جواب اين سؤال در مسأله 828 گذشت.
[5].آية الله اردبيلي: چنانچه در عمره تمتع باشد بنابر احتياط يک گاو کفاره بدهد.
آية الله بهجت: مگر آنکه در عمره تمتّع ناخنهايش را گرفته باشد که احوط است.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط يک گاو کفاره دهد.
آية الله خويي: اگر در عمره تمتع باشد بايد بنابر اظهر يک گاو کفاره بدهد.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر در عمره تمتّع باشد و کمبود به جهت فراموشي باشد بنابر احتياط (آية الله سبحاني:اقوي) يک گاو کفاره بدهد و امّا اگر کمبود به جهت ندانستن تعداد شوط هاي سعي بوده است مثلاً، يا در عمره مفرده يا حج بوده، کفاره ندارد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر ناخن گرفته کفّاره دارد.
آية الله فاضل: عمل صحيح است ولي اگر در عمره تمتّع بوده است بنابر احتياط واجب بايد يک گاو کفّاره بدهد.
[6].آية الله زنجاني: بلکه اگر اشتباه کرده و قبل از محل قطع شده، سعي را ادامه داده، سعي او صحيح است و اگر بعد از محل قطع شده، سعي را ادامه داده اگر شوط ششم يا هفتم بوده، از محل قطع تا پايان سعي را بايد اعاده کند و اگر در اشواط ديگر بوده دو شوط از سعيش ناقص مانده و بايد شوط ششم و هفتم را به جا آورد.
[7].آية الله زنجاني: اگر بدون هيچ عذري تأخير انداخته بايد قبل از سعي طواف و نماز را اعاده کند.
[8].آية الله اردبيلي: چنانچه عمداً و بدون عذر بوده احتياطاً بايد طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط طواف و نماز را اعاده نمايد.
آية الله خويي: بايد طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله سبحاني: اگر بدون عذر تأخير انداخته، بايد طواف و نماز را نيز اعاده کند ولي اگر به خاطر عذري اين مقدار تأخير انداخته اعاده طواف و نماز لازم نيست.
آية الله سيستاني: اگر عمداً بدون هيچ عذري تأخير انداخته، احتياط واجب اعاده طواف و نماز آن است.
[9].آية الله زنجاني: و سپس تقصير نمايد و تا تقصير نکرده از محرمات احرام اجتناب کند.
[10]. آية الله اردبيلي: در غير عمره تمتع اعاده تقصير بنابر احتياط لازم است ولي در عمره تمتع لازم نيست و اگر در عمره تمتع به دليل فراموشي سعي را ناقص انجام دهد و تقصير نمايد، بنابر احتياط بايد يک گاو کفاره بدهد.
آية الله بهجت: و تقصير را هم اعاده مي نمايد.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني، مکارم: اين احتياط ترک نشود.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: و تقصير را بايد اعاده نمايد و اگر در عمره تمتع بوده يک گاو کفاره بدهد.
آية الله سيستاني: اين احتياط واجب است و اگر تقصير از روي فراموشي کمبود باشد و در عمره تمتّع باشد احتياطاً بايد يک گاو کفّاره بدهد.
آية الله فاضل: اگر در عمره تمتع بوده احتياطاً تقصير را اعاده کند و بنابر احتياط واجب يک گاو کفّاره بدهد.
[11]. آية الله اردبيلي:ظاهراً حج او باطل است و بايد اعاده شود و نيابت در سعي لازم نيست.
آية الله تبريزي: احتياط اين است که براي حج تمتع نايب بگيرند، و احوط اين است که نايب يک سعي جداگانه اي هم به نيت ميت به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر سعي را فراموش کرده، نايب همان سعي را قضا کند و اگر ترک سعي از روي جهل بوده، حج را اعاده نمايد. (مناسک حج، م279 و 308)
آية الله خويي، آية الله سبحاني: حج او باطل است مگر اينکه سعي را فراموش کرده بوده که براي او قضا مي کنند.
آية الله سيستاني: اگر از روي جهل به موضوع يا حکم، سعي را ترککند حجش باطل است، لذا در فرض سؤال بر ورثه لازم است براي کل حج تمتع از طرف ميت نايب بگيرند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: با فرض ترک سعي از جهت ندانستن مسأله، بايد احتياطاً عمره مفرده براي او به جا آورند و بعد از آن حج او را اعاده نمايند (آداب و احکام حج، مسأله 675).
آية الله فاضل: در فرض سؤال که اعمال بعدي را با جزم به صحت انجام داده است لذا صحيح است و گرفتن نايب براي سعي کفايت مي کند.
آية الله مکارم: گرفتن نايب براي کلّ حج تمتع لازم نيست.
[12]. آية الله اردبيلي:ظاهراً اشکال ندارد اگرچه احتياط بهتر است.
آية الله بهجت: ظاهراً اشکال ندارد.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر به قصد انجام وظيفه واقعيه باشد، اشکالي ندارد.
آية الله خامنه اي: در حال اختيار نبايد چنين کند ولي در فرض مذکور سعي او درست است
و چيزي بر او نيست، اگرچه احتياط در اتمام و اعاده سعي است. (اجوبة الإستفتاءات في الحج، س94)آية الله خويي: بنابر اظهر اشکال ندارد. اگرچه اعاده سعي مطابق احتياط است. (مناسک عربي، مسأله 344).
آيات عظام زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني، مکارم: اشکال ندارد.
آية الله سيستاني: صحّت سعيش اشکال دارد مگر آنکه جاهل قاصر باشد.
[13].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 829 مراجعه شود.
[14]. آية الله بهجت: به ذيل مسأله 829 مراجعه شود.
آية الله مکارم: همان گونه که قبلاً گفته شد سراشيبي مزبور مربوط به کوه است، بنابراين مسير فعلي چرخسوارها اشکالي ندارد.
[15]. آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 837 مراجعه شود.
آية الله مکارم: ولي نگاه کردن به اطراف و حتي به پشتسر مانعي ندارد.
[16]. آيةالله مکارم:يعني از اين راه خودش را به صفا برساند و از آنجا سعي را در مسير معمولي شروع کند.
[17].آية الله زنجاني: حکم زياده سهوي را دارد؛ بنابراين اگر از روي ندانستن مسأله قسمتي از اثناء سعي را دوباره سعي نمايد سعيش صحيح است، ولي اگر در شروع سعي قبل از رسيدن به کوه صفا شروع کند (مثلاً از مروه شروع کند) سعيش باطل است.
[18]. آية الله اردبيلي:ظاهراً حکم زيادي سهوي را دارد.
آية الله بهجت: ظاهراً جهلاً مانعي ندارد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: زيادي از روي جهل به حکم بنابر اظهر موجب بطلان سعي نمي باشد، اگرچه احتياط در اعاده است.
آية الله خامنه اي: حکم زيادي سهوي را دارد و سعي او صحيح است. (مناسک حج،
م310)آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني، مکارم: حکم زيادي سهوي را دارد و سعي او صحيح است.
آية الله فاضل: محل اشکال است و احتياطاً اعاده کند.
[19]. آية الله اردبيلي: چنانچه قبل از فوات موالات آن را از سر گرفته باشد، صحت سعيش محل اشکال است.
آيات عظام تبريزي، زنجاني، فاضل، مکارم، نوري: اشکال ندارد.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد (استفتاء 62463، س7)
آية الله سبحاني: اگر از آن چه انجام داده منصرف شده و پس از فوت موالات از اول شروع کرد اشکال ندارد ليکن اگر نصف سعي را انجام داده احتياطاً آن را به هفت دور برساند و سعي را به عنوان تکليف فعلي انجام دهد.
[20]. آية الله تبريزي: بعيد نيست آن سعي که استيناف کرده صحيح باشد، گرچه احوط اعاده سعي است.
آية الله خويي: در فرض اعتقاد به جواز مانعي ندارد. (المسائل الشرعيه، مسأله348).
آية الله سيستاني: اگر پس از فوت موالات عرفيه سعي را از سرگرفته باشد صحيح است و اگر قبل از آن باشد اشکال دارد مگر آنکه جاهل قاصر باشد که در اين صورت نيز صحيح است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: صحّت آن بعيد نيست.
[21].آية الله زنجاني: سعي او صحيح است، هر چند احتياط استحبابي آن است که آن مقدار و ما بعد آن را تدارککند.
[22]. آية الله خامنه اي: و مي تواند سعي سابق را رها کرده و مجدداً سعي را از سر بگيرد. (استفتاء 62463)
آية الله سبحاني: برگردد وجبران کند و اگر از آن محل گذشته يعني وارد شوط يا اشواط بعدي شده ونمي تواند برگردد وتدارککند سعي او اشکال دارد و احتياط در اتمام و اعاده است.
آية الله مکارم: مي تواند برگردد و جبران کند و سعي او اشکال ندارد.
[23]. آية الله بهجت: اگر احراز شود که سعي بين صفا و مروه واقع مي شود کفايت مي کند. (مناسک، م341).
آية الله خامنه اي: سعي در طبقه دوم مسعي صحيح نيست، مگر آنکه برايش محرز باشد که طبقه دوم، ميان دو کوه واقع است نه بالاتر از آن، و کسي که نمي تواند در طبقه همکف سعي کند، بايد براي خود نايب بگيرد، و سعيش در طبقه دوم صحيح و مجزي نيست. (مناسک حج، م305)
آية الله خويي: اگر دو طرف آن ولو قبلاًکوه صفا و مروه بوده و فضاي بدون کوه نبود صحيح است. (آراء المراجع، ص300).
آية الله سبحاني: اگر ضرورت چنان باشد که منجر به ترک سعي در طبقه هم کفشود مي تواند در طبقه بالا سعي نمايد ولي اکنون که زيرزمين مسعي احداث شده در صورتي که عرض آن از مسعاي جديد زيادتر نباشد مي تواند در آن سعي نمايد و با وجود دو مسعاي هم کف و سپس زيرزمين مورد ضرورت سعي در طبقه بالا بسيار نادر ممکن است اتفاق بيفتد.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: مجزي نيست.
[24]. آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، زنجاني: اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: براي مثال چند متر از مسافت مسعي را که سعي نموده براي کنترل همراهان به عقب برگشتهحالا که مي خواهد دوباره آن چند متر را برگردد تا به محل قطع برسد بايد به قصد سعي طي نکند در اين صورت سعي او صحيح و در غير اين صورت سعي او به جهت زيادي عمدي باطل است.
آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل قاصر باشد يا مقدار اضافي را به قصد سعي انجام ندهد.
آية الله مکارم: اشکال ندارد و اعاده لازم نيست ولي بهتر است اين کار را نکند.
[25]. مراجعه شود به سؤال 871.
آية الله اردبيلي: سعيش صحيح است و احتياط لازم نيست.
آية الله خامنه اي: سعي او صحيح است. (مناسک حج، م311)
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: صحيح است و احتياط واجب نيست.
[26].آية الله زنجاني: سعيش صحيح است.
[27]. آية الله اردبيلي: اگر بين رها کردن سعي اول و شروع سعي دوم به قدري فاصله شده باشد که موالات عرفيه به هم بخورد، اشکال ندارد وگرنه صحت سعيش محل اشکال است.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد. (استفتاء 62463، س 7)
آية الله خويي: با فرض اعتقاد به جواز از سر گرفتن سعي، مجزي است. (رجوع شود به مسأله 873).
آيات عظام زنجاني، فاضل، مکارم، نوري: اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: اگر از آن چه انجام داده منصرف شده و پس از فوت موالات از اول شروع کرد اشکال ندارد ليکن اگر نصف سعي را انجام داده احتياطاً آن را به هفت دور برساند و سعي را به عنوان تکليف فعلي انجام دهد.
[28]. مراجعه شود به سؤال 873.
[29].آية الله زنجاني: و اين در صورتي است که در اثناء سعي شککرده وگرنه مطابق حاشيه مسأله 852 عمل کند.
آية الله سبحاني: اگر از آن چه انجام داده منصرف شده و پس از فوت موالات از اول شروع کرد اشکال ندارد ليکن اگر نصف سعي را انجام داده احتياطاً آن را به هفت دور برساند و سعي را به عنوان تکليف فعلي انجام دهد.
[30].آية الله زنجاني: بايد سعي کرده دوباره تقصير کند.
[31]. آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 813 مراجعه شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 842 مراجعه شود.
آية الله خويي: از احرام خارج نشده و تقصير را اعاده نمايد. (المسائل الشرعيه، ج1، ص357).
آية الله سبحاني: اگر کسي آن را در عمره تمتع فراموش کرد و تقصير نمود اگر تا قبل از احرام حج يادش آمد بايد برگردد و به جا آورد و تقصير را اعاده کند و يک گاو کفاره بدهد ولي اگر بعد از احرام حج يادش آمد چنانچه بتواند قبل از وقوف به عرفات به جا آورد و اگر نتوانست وقتي از مني برگشت سعي را بر اعمال حج مقدم بدارد و يک گاو براي تقصير بي جا ذبح کند اما اگر سعي حج را فراموش کرد اگر خود او در مکه است و يا مکاني است که مي تواند برگردد، بايد برگردد و انجام دهد و طواف نساء و نماز آن را نيز مجدداً به جا آورد و اگر برگشتن براي او مشقت دارد استنابه کرده و نائب او سعي و سپس طواف نساء و نماز را براي او به جا آورد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط تقصير را پس از سعي اعاده کند و يک گاو کفاره بدهد.
آية الله فاضل: بنابر احتياط تقصير را پس از سعي اعاده کند، و بنابراحتياط قبل از اعاده تقصير، محرمات احرام را مراعات کند ولي کفّاره ثابت نيست.
[32].آية الله زنجاني: مگر آنکه اطمينان داشته باشد که در ادامه سعي نسبت به تعداد اشواط به علم يا حجت شرعي مي رسد.
[33].آية الله زنجاني: در غير موارد خاص که قطع سعي، جايز است، رعايت موالات عرفيه در سعي، لازم بوده و قطع آن جايز نيست و چنانچه بدون عذر، سعي را قطع کند باطل مي شود.
[34]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط موالات در تمام اشواط سعي معتبر است.
آية الله بهجت: دليلي بر اعتبار موالات در سعي در غير شوط اوّل نيست.(پرسش هاي جديد حج،س 89)
آية الله تبريزي، آية الله خويي: احوط اعتبار موالات عرفيه بين اشواط سعي است. (مناسک، قبل از مسأله 339) و راجع به لزوم دادن گاو به عنوان کفاره آنچه مي توان گفت، ايشان در صورتي که مقداري از سعي را فراموش کند و به اعتقاد تمام شدن سعي، مُحلّ شود، فرموده يک گاو بايد کفاره بدهد.
آية الله زنجاني: در غير موارد خاص که قطع سعي جايز است، رعايت موالات عرفيه در سعي، لازم بوده و قطع آن جايز نيست و چنانچه بدون عذر، سعي را قطع کند باطل مي شود.
آية الله سبحاني:سعي يک عمل واحد عبادي است، بايد به صورت يک عمل واحد به جا آورده شود ولذا فاصله زياد ميان اشواط که مضر به موالات باشد برخلاف احتياط است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب موالات عرفيه لازم است.
آية الله گلپايگاني: موالات در سعي معتبر نيست. (آداب و احکام حج، ص274) و قسمت آخر مسأله را متعرض نشده اند.
آية الله مکارم: احتياط واجب آن است که در غير موارد استثنا شده موالات عرفيه رعايت شود.
[35]. آية الله اردبيلي:چنانچه از روي علم و عمد بوده، صحّت سعيش محلّ اشکال است.
آية الله مکارم: ولي اگر عمداً باشد گناه کرده است.
[36]. آية الله اردبيلي: اگر به رجاء کشف حال سعي را ادامه داده، صحيح است.
آية الله تبريزي: با شک در عدد اشواط سعي باطل مي شود و بايد سعي را اعاده کند.
آية الله خويي: وظيفه اش تجديد و از سر گرفتن سعي بوده و سعي در حال شک و ادامه آن صحيح و مجزي نبوده، لذا احتياط اعاده سعي است. (آراء المراجع، چاپ سوم، ص302).
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم: در صورتي که به رجاء کشف حال ادامه داده باشد. (مجمع المسائل 1/488).
آية الله فاضل: در فرض سؤال صحّت سعي محلّ اشکال است واحتياط واجب در اعاده
است.
- مستحبات سعي
[887] م ـ مستحب است بعد از فراغ از نماز طواف و پيش از سعي، به نزد چاه زمزم رفته يک يا دو دلو آب بکشد و آن را بياشامد و به سر و پشت و شکم خود بريزد و بگويد:«أَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَرِزْقاً واسِعاً وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ».
پس از آن، به نزد حجرالأسود بيايد، و مستحب است از دري که محاذي حجرالأسود است به سوي صفا متوجه شود و با آرامي دل و بدن بالاي صفا رفته و به خانه کعبه نظر کند و به رکني که حجر الأسود در او است رو نمايد و حمد و ثناي الهي را به جا آورد و نعمت هاي الهي را به خاطر بياورد، آنگاه اين اذکار را بگويد:
«اللهُ أکبَرُ» هفت مرتبه.
«ألحَمدُ للهِ» هفت مرتبه.
«لا إلهَ إلّا اللهُ» هفت مرتبه.
«لا إلهَ إلَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيک لَهُ، لَهُ المُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيْتُ وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الخَيْرُ وَهُوَ عَلی کلِّ شَيْء قَدِيرٌ» سه مرتبه.
پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، پس بگويد:
«اللهُ أکبَرُ عَلی ما هَدانا وَالحَمْدُ للهِ عَلی ما أبْلانا وَالحَمْدُ للهِ الحَيِّ الْقَيُّومِ وَالحَمْدُ للهِ الحَيِّ الدَّائِمِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«أَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لا نَعْبُدُ إلَّا إيّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ کرِهَ المُشْرِکونَ». سه مرتبه.
پس بگويد:
«أَللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُک الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْيَقينَ في الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ» سه مرتبه.
پس بگويد[2]:
«أَللَّهُمَّ آتِنا في الدُّنْيا حَسَنَةً وَفي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ» سه مرتبه.
پس بگويد:
«اللهُ أکبَرُ» صد مرتبه.
«لا إلهَ إلّا الله» صد مرتبه.
«ألحَمْدُ للهِ» صد مرتبه.
«سُبحانَ اللهِ» صد مرتبه.
پس بگويد:
«لا إلهَ إلّا اللهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَغَلَبَ الأحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ وَحْدَهُ، أَللَّهُمَّ بارِکْ لِي فِي المَوْتِ وَفِيما بَعْدَ المَوْتِ، أَللَّهُمَّ إنَّي أعُوذُ بِکَ مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَوَحْشَتِهِ أَللَّهُمَّ أظِلَّني في ظِلَّ عَرْشِک يَوْمَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّکَ».
و بسيار تکرار کند سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند عالم.
پس بگويد:
«أسْتَوْدِعُ اللهَ الرَّحْمنَ الرَّحِيمَ الَّذي لا تَضِيعُ وَدائِعُهُ دِيني وَنَفْسي وَأَهْلي، أَللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْني عَلی کتابِکَ وَسُنَّةِ نَبِيِّکَ وَتَوَفَّني عَلی مِلَّتِهِ وَأعِذْني مِنَ الْفِتْنَةِ».
پس بگويد:
«اللهُ أکبَرُ» سه مرتبه.
پس دعاي سابق را دو مرتبه تکرار کند، پس يک بار تکبير بگويد و باز دعا را اعاده نمايد و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد، هر قدر که مي تواند بخواند.
و مستحب است که رو به کعبه نمايد و اين دعا را بخواند:
«أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي کلَّ ذَنْبٍ أذْنَبْتُهُ قَطُّ فَاِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالمَغْفِرَةِ فَاِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ، أللَّهُمَّ افْعَلْ بي ما أَنْتَ أَهْلُهُ فَاِنَّکَ اِنْ تَفْعَلْ بِي ما أَنْتَ أَهْلُهُ تَرْحَمْني وَإنْ تُعَذِّبْني فَأَنْتَ غَنيٌّ عَنْ عَذابي وَأَنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَتِک. فَيامَنْ أَنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَتِهِ ارْحَمْني، أَللَّهُمَّ لا تَفْعَلْ بي ما أَنَا أَهْلُهُ، فَاِنَّکَ إنْ تَفْعَلْ بي ما أَنا أهْلُهُ تُعَذِّبْني وَلَمْ تَظْلِمْني أصْبَحْتُ أتَّقي عَدْلَک وَلا أخافُ جَوْرَکَ فَيامَنْ هُوَ عَدْلٌ لا يَجُورُ اِرْحَمْني».
پس بگويد:
«يا مَنْ لا يَخيبُ سائِلُهُ وَلا يَنْفَدُ نائِلُهُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأجرْني مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ».
و در حديث شريف وارد شده است: هرکس که بخواهد مال او زياد شود، ايستادن بر صفا را طول دهد و هنگامي که از صفا پايين مي آيد بر پله چهارم بايستد و متوجه خانه کعبه شود و بگويد:
«أَللَّهُمَّ إنَّي أعُوذُ بِک مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِيقِهِ وَضَنْکهِ، أَللَّهُمَّ أَظِلَّني في ظِلِّ عَرْشِکَ يَوْمَ لا ظِلَّ إلَّا ظِلُّکَ».
پس از پله چهارم پايين رود و احرام را از روي کمر خود بردارد و بگويد:
«يا رَبَّ الْعَفْوِ يا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ هُوَ أوْلی بِالْعَفْوِ، يا مَنْ يُثِيبُ عَلی الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، يا جَوادُ يا کريمُ يا قَريبُ يا بَعيدُ، اُرْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَک وَاسْتَعْمِلْني بِطاعَتِکَ وَمَرْضاتِکَ».
و مستحب است پياده سعي نمايد و از صفا تا به مناره ميانه راه رود و از آنجا تا جايي که محل بازار عطاران است مانند شتر تند رود و اگر سوار باشد اين حدّ را فيالجمله تند نمايد و از آنجا تا به مروه نيز ميانه رود و در وقت برگشتن نيز به همان ترتيب مراجعت نمايد و از براي زن ها هروله نيست و مستحب است در هنگامي که مي رسد به مناره ميانه بگويد:
«بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، وَاللهُ أکبَرُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، أَللَّهُمَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمْ إنَّکَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَجَلُّ الْأَکرَمُ، وَاهْدِني لِلَّتي هِيَ أقْوَمُ، أَللَّهُمَّ إنَّ عَمَلي ضَعيفٌ، فَضاعِفْهُ لي وَتَقَبَّلْهُ مِنّي، أَللَّهُمَّ لَکَ سَعْيي، وَبِکَ حَوْلي وَقُوَّتي تَقَبَّلْ مِنّي عَمَلي يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ المُتَّقينَ».
و همين که از محل بازار عطاران گذشت بگويد:
«يا ذَاالمَنِّ وَالْفَضْلِ وَالْکرَمِ وَالنَّعْماءِ وَالجُودِ، اغْفِرْ لي ذُنُوبي، اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَإِلَّاأَنْتَ».
و هنگامي که به مروه رسيد برود بالاي آن و به جا آورد آنچه را که در صفا به جا آورد و بخواند دعاهاي آنجا را به ترتيبي که ذکر شد.
و پس از آن بگويد:
«أَللَّهُمَّ يا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يا مَنْ يُعْطي عَلَی الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَی الْعَفْوِ يا رَبَّ الْعَفْوِ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ».
و مستحب است در گريه کردن کوشش کند و خود را به گريه وادارد و در حال سعي دعا بسيار کند و بخواند اين دعا را:
«أللَّهُمَّ إنِّي أَسْأَلُک حُسْنَ الظَّنِّ بِک عَلی کلِّ حالٍ وَصِدْقِ النِّيَّةِ في التَّوَکلِ عَلَيْکَ».
[1].آية الله مکارم: اين مستحبات را به قصد رجاء به جا آورد و بايد توجه داشت که بعضي از مستحبات مربوط به زمان هاي گذشته است و در عصر ما موضوع ندارد و يا عملاً ممکن نيست، آنچه را مي توان، انجام دهد. و خداوند به نيت او پاداش مي دهد.
[2].آية الله خويي: اين دعا و همچنين بعضي از دعاهاي آخر اين قسمت در مناسک ايشان مذکور نيست.
-
- فصل هفتم: تقصير و بعض احکام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
- استفتائات جديد
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.