مناسک حج محشى
- ديباچهديباچه
ألحمدلله رب العالمين، الذي جعل الحج تشييداً للدين، و الصّلاة و السّلام علی مُحي الحجّ بسيرة إبراهيم، أشرف الأنبياء و المرسلين، أبي القاسم المصطفی محمّدو علی آله الطيّبين الطاهرين سيما خير مَن يحجّ و يلبّي في عصرنا بقية الله الأعظم أرواحنا له الفداء، و لعنة الله علی الصادّين عن المسجدالحرام
حج يکی از ارکان اسلام و دارای ابعاد گوناگون مختلف فردی، اجتماعی، عبادی، سياسی، اخلاقی و عرفانی است. عبادتی حيرت انگيز ، دشوار و طولانی، آکنده از راز و رمز و اشارات اسرارآميز که توأم با انجام مناسک خاص می باشد.
مناسک حج، مناسک بندگی و زندگی است،حج از يک سو چگونه با خدا زيستن را به انسان می آموزد و از ديگر سو چگونه زيستن با بندگان خدا را. حاجيان در سفر الهی و معنوی حج می کوشند خود را به خدا نزديک کنند، حجاب ها و موانع قرب به حق را از سر راه بردارند. رنگ خدايی به خود بگيرند و جز رضای او چيزی طلب نکنند.
آنان در اين تمرين زيبای عبوديّت، ضمن اينکه لذّت ها را بر خويشتن حرام کرده، تمرين می کنند که با هم نوعانِ خويش زندگي مسالمت آميز داشته باشند و با اهتمام به حفظ محيط زيست؛ متعرض امنيّت حيوانات و گياهان نيز نشوند.
نتيجه اين اَعمال روح بخش، کسب نورانيت و رهايی از تيرگیِ گناه و حفظ صفا و نورانيت حاصل از آن است، چنانچه از امام صادق (عليه السلام) نقل است: «الحاج لايزال عليه نورُ الحج مالم يُلَمّ بذنبٍ».[1]
گام نخست براي دستيابی به اين هدف بزرگ، فراگيری و انجام صحيح مناسک است؛ حج گزار وظيفه دارد که با اين مناسک آشنا شود و عمل خويش را بر آن منطبق سازد؛ و در گام دوم به اسرار و معارف هر يک از آنها پی ببرد.
مناسک حج از چنان گستردگی و اهميتی برخوردار است که زراره گويد: «روزی خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم و گفتم مولای من، چهل سال است از حضور شما و پدر بزرگوارتان مسائل حج را می آموزم، آيا هنوز تمام نشده است؟ حضرت فرمود: «خانه ای که دو هزار سال قبل از حضرت آدم (عليه السلام)، فرشتگان پيرامون آن طواف می کرده اند انتظار داری مسائل آن در چهل سال تمام شود؟»[2]
از آنجا کهروحانيون محترم کاروان ها که وظيفة خطير ارشاد زائران به مسائل شرعی را برعهده دارند نيازمند مناسکی جامع هستند که بر اساس آن بتوانند با سهولت از جديدترين فتاوای مراجع عظام تقليد مطلع شوند، و به زائرين منتقل کنند؛ و از سوی ديگر لازم است در هر سال کتاب مناسک محشی حج مورد بازنگری قرار گيرد تا نواقص چاپ های پيشين برطرف و تغييرات فتاوای مراجع و مسائل مستحدثه در آن طرح گردد؛تهيه و تنظيم اين مناسک با حواشی مراجع بزرگوار تقليد، توسط بعثه مقام معظم رهبری، گامی بزرگ در جهت آگاهی و آموزش مناسک حج همراه با جديدترين فتاوایِ مراجع و مسائل مستحدثه محسوب می شود.
در پايان از همه همکاران که در تدوين و تأليف اين اثر همکاري کردند، به ويژه حضرت حجت الاسلام و المسلمين فلاح زاده و نيز از حضرت حجت الاسلام و المسلمين مقدادي که زحمت ورود برخی فتاواي جديد مراجع و تصحيح نهايي را بر عهده داشتند، و همکاران محترمی که در تايپ، مقابله و تصحيح آن نقش آفرين بودند، کمال تشکر را داريم.
ومن الله التوفيق
گروه فقه و حقوق
- مقدمه
بدانکه بر هر مکلف که جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبي اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين (عليهم السلام): ثابت است. حج يکي از ارکان دين است و از ضروريات آن بهشمار مي رود. ترک حج، با اقرار به وجوب، يکي از گناهان کبيره و با انکار، موجب کفر است.[1] خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: (وَ للهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ کفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ).
شيخ کليني (رحمه الله) به طريق معتبر از حضرت صادق (عليه السلام) روايت نموده که: هر کس از دنيا برود و حَجّةالاسلام به جا نياورد، بدون اينکه او را حاجتي ضروري باشد يا آنکه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنکه پادشاهي از رفتن آن جلوگيري نمايد، چنين کسي در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن کافي است و روايات بسياري در اين دو قسمت وارد شده که اين مختصر، گنجايش ذکر آنها را ندارد و چون که مستحبات حج بيش از آن است که در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداري از آنها اکتفا کرده و بقيه را به کتب مفصله وامي گذاريم که به جا آوردن آنها[2] به اميد ثواب اشکالي ندارد.
و نظر به اينکه اين مناسک براي فارسي زبانان مي باشد و تکليف آنها عمره و حج تمتع است، اکتفا به بيان احکام آنها شد و قبل از شروع در مناسک، که مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلي چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان مي شود:
[1] م ـ حَجةالاسلام که حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يک مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـوجوب حج، بر شخص مستطيع فوري[3]است؛ يعني واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست[4]و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين... .
[3] م ـاگر درک حج، بعد از حصول استطاعت[5]، متوقف بر مقدماتي مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوري که در همان سال به حج برسد[6]و در صورتي که شخص کوتاهي[7]کند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مي شود[8]که بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هر چند استطاعت از بين برود.[9]
[1].آية الله اردبيلي: به شرط اينکه با علم به وجوب، آن را انکار کند و بداند که انکار آن به انکار الوهيت يا رسالت منجر مي شود.آية الله بهجت: در صورت منافات با بقاي تصديق به وحدانيت خالق يا بقاي تصديق به نبوّت و عدم استناد به شبهه خاصه به شخص (ذخيره، ج1، ص44 و کتاب حدود ص 39).آيات عظام تبريزي، خويي و سيستاني: در صورتي که مستند به شبهه نباشد.
آية الله خامنه اي:اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله وسلم) يا وارد کردن نقصي به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، ص336).
آية الله زنجاني: و انکار آن از کسي که در محيط اسلامي نشو و نما کرده نشانه کفر است و بر اساس احاديث معتبر به همين جهت خداوند متعال...
آية الله سبحاني: منکرآن مرتد وتارک آن مستحق عقاب وعذاب الهي است.
آية الله فاضل: چنانچه به انکار رسالت برگشت کند.
آية الله مکارم: در صورتي که علم به ضروري بودن آن داشته باشد.
[2]. آية الله زنجاني: هر چند استحباب بسياري از آنها ثابت نيست، ولي به جا آوردن آنها...
[3].آية الله سبحاني: و تأخير آن جايز نيست و اگر سال اول نرفت بايد سال دوم و اگر نرفت سال بعد برود.
آية الله سيستاني:در اين فوريت دو وجه است: اول: اينکه شرعي باشد و گويا مشهور هم همين باشد. دوّم: اينکه عقلي باشد، از باب احتياط، تا مبادا تأخير آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در اين صورت مستحقّ عقوبت خواهد بود. وجه اول احوط است و دوّم اقوي. پس اگر آن را از سالِ اول استطاعت تأخير انداخت، بدون اينکه اطمينان داشته باشد که بعداً مي تواند آن را انجام دهد ولي بعداً موفق به انجام آن شود متجرّي مي شود، و اگر اصلاً موفق نشود مرتکب گناه بزرگي شده است (مناسک، ص8).
[4].آية الله بهجت: و تأخير آن بدون عذر حرام است و تکرار اين تأخير در سال هاي بعد، بدون توسيط توبه از گناهان کبيره، مثل ترک حجّ است (مناسک، ص3).
آيات عظام تبريزي، خويي، گلپايگاني: بلکه بعيد نيست تأخير آن از گناهان کبيره باشد.
آية الله خامنه اي:و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقي است (مناسک حج، م2).
آية الله صافي: و تأخير آن بدون عذر گناه کبيره است.
آية الله فاضل: تأخير آن معصيت است ولي کبيره بودن آن، به طوري که مُسِقط عدالت باشد، ثابت نيست.
[5].آية الله زنجاني: حصول استطاعت مالي.
[6].آية الله اردبيلي: اگر پس از حصول استطاعت رفتن به حج منوط به آن باشد که ثبتنام کند تا در سال هاي بعد به حج برود، ثبتنام واجب است.
آية الله سبحاني، آية الله مکارم: و در صورت حصول استطاعت، چنانچه راه منحصر به نامنويسي براي چند سال بعد باشد، آن نيز واجب است.
[7].آية الله بهجت: در صورت اعتماد و وثوق به اينکه با تأخير نيز حج را حتماً درک خواهد کرد، اظهر عدم وجوبِ خروج در اوّلين فرصت است. پس اگر اتفاقاً درک نکرد حج بر او مستقر نشده است و امّا با عدم اعتماد مذکور، پس مورد تأمّل است و عدم حرمتِ تفويتِ احتمالي، با تأخير يا غير آن از مقدّمات مفّوته در واقع بعد از اشتغال ذمه يا قبل از آن، در موردي که دليل خاص نباشد خالي از وجه نيست. (کتاب حج، ص1)
آية الله زنجاني: و در اثر کوتاهي به حج در آن سال نرسد، ظاهراً حج بر او مستقر مي شود و کسي که حج بر او مستقر شده است بايد در اولين فرصت به حج برود هر چند استطاعت او از بين رفته باشد؛ بلي در صورتي که بدون اختيار انجام حج بر او حرجي شود تأخير حج تا رفع حرج جايز است و اگر از رفع حرج مأيوس باشد، بايد در اولين سال ممکن با قصد قربت براي حج نايب بگيرد، هر چند در هر دو صورت مي تواند خودش با تحمل حرج، حج به جا آورد.
[8].آية الله تبريزي، آية الله خويي: مگر اينکه حرجي باشد که در اين صورت بر خودش واجب نيست ولي بعد از مرگ وي بايد از ترکه او حج به جا آورند.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر تأخير، به علّتِ اطمينان به درک حج در همين سال باشد و اتفاقاً نرسد، حج بر او مستقر نخواهد شد (مناسک آية الله سيستاني، مسأله 3؛کتاب الحج آية الله سبحاني، ج1، ص36).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي حج مستقر مي شود که معلوم شود اگر مي رفت به حج مي رسيد (مناسک عربي، ص12، مسأله 6).
آية الله فاضل: در صورتي حج بر او مستقر مي شود که اگر مي رفت به حج مي رسيد.
[9].آية الله اردبيلي: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، وجوب انجام حج بر خود او نيست ولي تکليفي دارد که بعداً ذکر خواهد شد.
آية الله فاضل: اگر انجام حج براي او حرجي باشد، حج از خودش ساقط است ولي بايد خودِ او بعداً، در صورت قدرت، انجام دهد و يا بعد از فوتش از ترکه او حجّ نيابي ولو از ميقات انجام دهند.
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
با چند شرط، حج واجب مي شود و بدون وجود تمامي آنها حج واجب نيست:
اوّل و دوّم ـ بلوغ و عقل. پس بر کودک و ديوانه[1]حج واجب نيست.
[4] م ـاگر غير بالغ حج به جا آورد صحيح است، هرچند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.
[5] م ـاگر کودک مميّز براي حج مُحرم شود و در وقت درک[2]مشعرالحرام بالغ باشد[3]کفايت از حَجّةالاسلام مي کند[4]، و همچنين اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.[5]
[6] م ـکسي که گمان مي کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابي کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفايت از حجةالاسلام نمي کند[6]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه را نموده و آن را بر حج ندبي اشتباهاً تطبيق کرده باشد.
[7] م ـاز براي بچه مميز، مستحب است حج رفتن و صحيح است حج او اگرچه ولي او اذن ندهد[7]، لکن بعد از بالغ شدن، اگر استطاعت داشت بايد حج برود و حج زمان کودکي کافي نيست.
[8] م ـمستحب است ولي طفلِ غير مميز[8]مُحرم کند او را[9]و لباس احرام به او بپوشاند، و نيت کند که اين طفل را مُحرم مي کنم براي حج، يا اين طفل را مُعْتَمِرْ مي کنم به عمره تمتع، و اگر مي شود تلبيه را تلقين کند به او، و الاّ خودش به عوض او بگويد.
[9] م ـبعيد نيست که ولي در اين امر کسي باشد که کفيل بچه و نگهدار او است، اگرچه ولي شرعي نباشد.[10]
[10] م ـبعد از آنکه طفل مُحرم شد يا او را مُحرم کردند بايد ولي، او را از محرّمات احرام باز دارد[11]، و اگر مميّز نيست خود ولي حفظ کند او را از محرّمات.
[11] م ـبعد از اينکه طفل محرم شد، اگر محرّمات احرام را به جا آورد يا ولي، او را از آنها باز نداشت[12]کفّاره بر ولي طفل است نه بر مال طفل بنابر اقوي در صيد و بنابر احتياط واجب در غير آن نيز.[13]
[12] م ـگوسفند قرباني براي حج، بر عهده ولي طفل است.[14]
[13] م ـتمام اعمال حج و عمره را بايد ولي، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمي تواند، ولي او به نيابت طفل به جا آورد.[15]
[14] م ـاگر طفل نابالغ قبل از اينکه در ميقات محرم شود بالغ شد[16]، حجّ او حَجّةالاسلام است، اگر از همانجا که محرم مي شود مستطيع باشد.[17]
سوّم: حريّت.[18]
چهارم: استطاعت از جهت مال و صحت بدن و توانايي و باز بودن راه و آزادي آن و وسعت وقت و کفايت آن.[19]
[15] م ـاستطاعت از جهت مال؛ يعني داشتن زاد و راحله که توشه راه و مَرکب سواري است[20]، و چنانچه عين آنها را ندارد کافي است چيزي مثل پول يا متاع ديگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهيه آنها نمايد[21]، و شرط است که مخارج برگشتن[22]را نيز داشته باشد.[23]و امور ديگري در استطاعت معتبر است که در مسائل آينده بيان مي شود.
[16] م ـشرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، اينکه ضروريات زندگي[24]و آنچه را در معيشت به آن نياز دارد داشته باشد[25]، مثل خانه مسکوني[26]و اثاث خانه و وسيله سواري و غير آن، در حدي که مناسب[27]با شأن او باشد[28]، و چنانچه عين آنها را ندارد[29]، پول يا چيزي که بتواند آنها را تهيه کند، داشته باشد.
[17] م ـاگر ضروريات زندگي يا پول آنها را در حج صرف کند از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[30]
[18] م ـکسي که نياز به ازدواج دارد[31]و براي آن پول لازم دارد، در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.[32]
[19] م ـکسي که از ديگري طلب دارد و بقيه شرايط استطاعت را نيز دارا است[33]، اگر وقت طلب او رسيده يا حالّ است و مي تواند بدون واقع شدن در حَرَج ومشقت[34]، آن را بگيرد واجب است مطالبه کند[35]و بگيرد و به حج برود[36]، مگر مديون نتواند بپردازد که در اين صورت مطالبه جايز نيست و استطاعت حاصل نمي شود[37]و همچنين اگر وقت طلب او نرسيده و مديون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگيرد و مستطيعمي شود، ولي اگر مديون نمي خواهد بپردازد مطالبه واجب نيست[38]، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.[39]
[20] م ـاگر غير مستطيع، مصارف حج را قرض کند[40]، مستطيع نمي شود، هر چند بتواند بعداً به سهولت قرض را ادا کند[41]و اگر با آن حج به جا آورد از حَجةالاسلام کفايت نمي کند.[42]
[21] م ـکسي که مخارج حج را دارد و بدهي[43]نيز دارد[44]، چنانچه بدهي او مدتدار باشد و مطمئن است که در وقت اداي بدهي، تمکن از اداي آن را دارد، واجب است به حج برود، و همچنين در صورتي که وقت اداي بدهي رسيده، لکن طلبکار راضي به تأخير ادا باشد[45]و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مي تواند بدهي را ادا نمايد[46]و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.[47]
[22] م ـکسي که خمس يا زکات[48]بدهکار است[49]در صورتي مستطيع مي شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد.[50]
[23] م ـکسي که از جهت مالي مستطيع است و از جهت صحت بدن[51]يا باز بودن راه مستطيع نيست[52]مي تواند[53]در مال تصرّف کند و خود را از استطاعت مالي هم خارج کند[54]ولي اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسايل رفتن را تهيه نکرده يا وقت حج نرسيده[55]، نمي تواند[56]خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر مي شود و بايد به هر نحو است به حج برود.[57]
[24] م ـاگر در سالي که استطاعت مالي دارد از جهت صحت بدن يا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند، مي تواند[58]در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نمايد.[59]
[25] م ـکسي که استطاعت حج دارد بايد خرج هاي مقدماتي را؛ از قبيل
خرج تذکره و ويزا و وديعه و آنچه مربوط به حج است بدهد، و اين خرج ها موجب سقوط حج نمي شود، ولي اگر استطاعت اين نحو مخارج را نداشته باشد مستطيع نيست.[26] م ـاگر اجرت ماشين يا هواپيما زياد باشد[60]يا زيادتر از حد معمولي باشد و همينطور قيمت اجناس در سال استطاعت زياد باشد يا زيادتر از حد متعارف باشد[61]بايد حج برود، و جايز نيست تأخير از سال استطاعت مگر آنکه[62]بهقدري زياد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگاني شود.[63]
[27] م ـشخص مستطيع اگر پول ندارد لکن ملک دارد[64]بايد بفروشد و به حج برود اگرچه به واسطه مشتري نداشتن، به کمتر از قيمت معمولي[65]بفروشد مگر آنکه[66]فروش به اين نحو موجب حرج و مشقت[67]براي او شود.[68]
[28] م ـکساني که کتب زياد دارند و محل احتياج آنها نيست[69]و اگر زايد را بفروشند به قدر مؤونه حج مي شود و ساير شرايط را نيز دارا باشند واجب است به حج بروند، بلکه اگر از کتب موقوفه[70]رفع احتياج مي شود[71]و کتاب ملکي بهقدر حج هست واجب است حج بروند[72]به شرط آنکه کتاب هاي موقوفه در معرض زوال نباشد.
[29] م ـاگر شککند که مالي که دارد به اندازه استطاعت هست يا نه، احتياط واجب آن است که تحقيق کند[73]، و فرقي نيست در وجوب تحقيق، ميان آنکه مقدار مال خود يا مقدار مخارج حج را نداند.
[30] م ـاگر نذر کند که در روز عرفه کربلاي معلّي يا يکي از مشاهد ديگر را زيارت کند، نذرش صحيح است[74]، لکن اگر مستطيع بوده يا در اين سال مستطيع شد بايد حج برود[75]، و نذر مانع از حج نمي شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر مي شود، و بايد به نذر عمل کند[76]، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمي شود، ولي اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را بايد بدهد.[77]
[31] م ـاگر رفتن حج موجب ترک واجب يا فعل حرامي مي شود[78]بايد ملاحظه اهميت حج يا حرام و واجب را کرد، اگر حج اهميتش بيشتر است[79]بايد برود و الاّ نبايد برود[80]لکن اگر رفت و حرامي به جا آورد يا واجبي را ترککرد معصيت کار است ولي حج او صحيح است.[81]
و بعد معلوم شود که مستطيع بوده کفايت از حَجةالاسلام نمي کند[83]مگر در صورتي که قصد وظيفه فعليه نموده باشد[84]و اشتباهاً آن را بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.[33] م ـاگر شخص زاد و راحله ندارد ولي به او گفته شد که حج به جاآور و
نفقه تو[85]و عائله ات[86]بر عهده من، با اطمينان به وفا و عدم رجوع[87]باذل[88]، حج واجب مي شود و اين حج را بذلي مي گويند[89]و در آن رجوع به کفايت که از شرايط وجوب است شرط نيست[90]، بلي اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگي او شود[91]واجب نيست.[34] م ـاگر مالي که براي حج کفايت مي کند را به او ببخشند براي اينکه حج به جا آورد، بايد قبول کند و حج به جا آورد[92]و همچنين اگر واهب بگويد مخيّري بين اينکه حج آوري يا نه.[93]ولي اگر اسم حج را نياورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نيست.[94]
[36] م ـپول قرباني در حجّ بذلي بر عهده باذل است[100]ولي کفارات[101]بر عهده او نيست[102]و اگر پول قرباني را بذل نکند حج واجب نمي شود[103]مگر در صورت وجود شرايط ديگر استطاعت.[104]
[37] م ـکسي که در راه حج براي خدمت اجير شود، به اجرتي که با آن مستطيع مي شود، حج بر او واجب مي شود[105]هرچند اجاره بر او واجب نبوده است[106]ولي بعد از آن مستطيع مي شود و بايد حج به جا آورد.[107]
[39] م ـشرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هرچند عائله واجب النفقه او نباشند.[110]
[40] م ـشرط است در استطاعت، رجوع به کفايت[111]؛ يعني بعد از برگشت از حج، تجارت يا زراعت يا صنعت يا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوري که براي زندگاني به شدت و حرج نيفتد و اگر قدرت بر کسب لايق به حالش هم داشته باشد کافي است[112]و اگر بعد از مراجعت، نياز به مثل زکات و خمس و ساير وجوه شرعيه داشته باشد کفايت نمي کند[113]، بنابراين بر طلاب و اهل علمي که در بازگشت از حج نياز به شهريه حوزه هاي علميه دارند[114]حج واجب نيست.[115][41] م ـشرط است در وجوب حج، استطاعت بدني و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زماني، پس بر مريضي[116]که قدرت رفتن به حج ]را[ ندارد يا بر او حرج و مشقت زياد دارد، واجب نيست[117]و بر کسي که راه براي او باز نيست يا وقت تنگ است؛ بهطوري که نمي تواند به حج برسد نيز واجب نيست.[118]
[42] م ـاگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترککرد، حج بر او مستقر مي شود[119]و بايد بعداً به هر نحو که مي تواند به حج برود.[120]
[43] م ـمستطيع بايد خودش به حج برود و حجّ ديگري از طرف او کفايت نمي کند، مگر در مورد مريض يا پير، به شرحي که بعداً بيان مي شود.[121]
[44] م ـکسي که خودش مستطيع است نمي تواند از طرف ديگري براي حج نايب شود يا حج استحبابي به جا آورد، و اگر حج نيابي[122]يا استحبابي به جا آورد باطل است.[123][45] م ـکسي که حج بر او مستقر شد و به جا نياورد تا فوت شد، بايد از ترکه او برايش حج بدهند و حج ميقاتي کفايت مي کند و تا حج او را ندهند، ورثه نمي توانند در ترکه تصرف نمايند[124]و لازم است در همان سالِ فوت، حج را ادا نمايند و تأخير از آن جايز نيست[125]، و چنان چه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است[126]از بلد اجير بگيرند و از اصل ترکه خارج مي شود[127]، و همچنين اگر در آن سال از ميقات نتوانند اجير بگيرند مگر به زيادتر از اُجرت متعارف، لازم است اجير بگيرند و تأخير نيندازند[128]، و اگر وصي يا وارث اهمال کنند و تأخير بيندازند و ترکه از بين برود ضامنند، بلي اگر ميت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمي شود.
[1].آية الله بهجت، آية الله سبحاني:که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلي بر او (کتاب حج ص2).[2].آية الله بهجت:کفايت ادراک آنچه با آن حج ادراک مي شود، اگرچه اضطراري مشعر باشد، با انجام واجب از اضطراري عرفه خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص3).
[3].آية الله زنجاني: بايد به قصد انجام امر فعلي حج را تمام کند و چنانچه در آينده مستطيع بود حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه کفايت نمي کند و همچنين است در مجنون.
آية الله بهجت: با ساير شروط و با اداي واجبات لاحقه، بدون نياز به تجديد نيت حجةالاسلام يا تجديد نيت احرام يا نيت وجوب به مجرّد کمال، و معتبر است از زمان کمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنابر اظهر، و در صورت ادارک حج به نحو صحيح در إجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه بعد از اتمام حج اگر در اَشهُر حج باشد و اگر نباشد در سال آينده بقصد وظيفه انجام دهد عمره را با حج تمتع بنابر احوط (کتاب حج، ص3).
آية الله تبريزي:کفايت از حجةالاسلام نمي کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک، براي عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتيان کند، کفايت مي کند. و در غير اين صورت بايد آن حج را تمام کند و در سال هاي آينده، چنانچه مستطيع بود، حجةالاسلام را به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام مي دهد و در غير اين فرض اتمام حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي:کفايت از حَجةالاسلام نمي کند (و تفصيلي دارند که به مناسک، مسأله 4 رجوع شود).
آية الله سبحاني: بدون نياز به تجديد نيت و احوط اعاده عمره است به قصد وظيفه فعليه بعد از اتمام اعمال حج، هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت حج را در سال هاي بعد اعاده کند (کتاب الحج، ج1، ص77).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احوط بلکه اقوي عدم کفايت از حَجةالاسلام است و همچنين نسبت به مجنون، بنابراين اگر سال هاي بعد مستطيع بودند حجةالاسلام را به جا آورند. (مناسک عربي، ص14، مسأله 14)
آية الله فاضل: هر چند احتياط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سال هاي بعد اعاده کند (مناسک، ص10).
آية الله مکارم: احتياط واجب در هر دو، اعاده بعد از آن است، درصورتيکه مستطيع شوند.
[5].آية الله فاضل: اگر کسي در ميقات مجنون بود، همراهان او مي توانند او را رجاءً مثل کودک غير مميز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفايت از حَجّةالاسلام مي کند. و احتياط اين است که به اذن ولي شرعي، او را محرم کنند. و احتياط مستحب آن است که در سال هاي بعد اگر مستطيع شد حَجّةالاسلام را اعاده کند.
آية الله زنجاني: اگر مجنون، قبل از مشعر، عاقل شود و مستطيع باشد، چنانچه بتواند احرام ببندد و پس از انجام اعمال عمره تمتع و احرام حج، مشعر را درککند، بايد به احرام عمره تمتع محرم گردد و اگر نمي تواند، به حج افراد محرم مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند؛ در غير اين صورت بايد در اولين سالي که مي تواند حج به جا آورد.آية الله سبحاني: واحتياط مستحب است در سال هاي بعد اگر مستطيع شد اعاده کند.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي: اين حج کافي از حَجّةالاسلام
مي باشد.آية الله زنجاني: مگر در صورتي که در نيت احرام انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
آية الله سبحاني،آية الله مکارم: در صورتي که قصد مأمور به واقعي را داشته باشد کفايت مي کند.
[7].آية الله اردبيلي: اقوي اين است که صحّت حج او متوقف بر اذن ولي نيست گرچه تصرفات مالي او بدون اذن ولي مشروع نيست و در مواردي که حج او مستلزم تصرفات مالي نيست، رفتن به حج اشکال ندارد.
آية الله بهجت: احرام صبّي مميز صحيح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذنِ ولي است در صحّت آن. (کتاب حج ص4).
آية الله زنجاني: ولي اگر انجام حج، مستلزم تصرف در اموال کودک باشد، پس چنانچه ولي، مصلحت کودک نداند بايد مانع حج رفتن کودک گردد، و در هر حال اگر حج به جا آورد صحيح است، لکن کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: حج براي غير مکلف مميز مستحب است ولي کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند و اذن ولي در صحّت حجّ او شرط نيست، اگرچه در مواردي که حج او موجب تصرّف در اموالش مي شود، براي تصرّف، اذن ولي لازم است. (آداب و احکام حج، مسأله 5).
آية الله سيستاني: بعيد نيست که در صحّت آن اذن ولي معتبر باشد. (مناسک، مسأله 6).
آية الله مکارم: ولي اگر تصرف در مال خود مي کند، بايد به اذن ولي باشد.
[8].آية الله بهجت: صحيح است احرام ولي از طفل غير مميز و از مجنون، و متولّي نيت احرام طفل، ولي حاضر مي شود، و تمام اعمال حج را آنچه را متمکن است طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي و آنچه را متمکن نيست ولي از جانب او انجام مي دهد از آن جمله تلبيه احرام است که اگر متمکن باشد طفل و غير عاقل انجام مي دهد با نيت ولي، وگرنه ولي نايب مي شود. (کتاب حج ص4).
آية الله تبريزي: استحباب احجاج، اختصاص به طفل غير مميز ندارد بلکه احجاج طفل مميز هم بر ولي او مستحب است.
[9].آية الله زنجاني: کودکي که در تحت سرپرستي کسي به سفر حج آمده است و خودش نمي تواند مستقلاً اعمال را به جا آورد، مستحب است که سرپرستش او را محرم کند و اگر کودک با تلقين هم نمي تواند به شکل صحيح تلبيه بگويد، آن شخص از طرف او تلبيه مي گويد.
آية الله سبحاني: اين طفل را براي حج يا براي عمره محرم مي کنم.
[10].آية الله اردبيلي: مشکل است، بلکه در صورت مخالفت با ولي شرعي جايز نيست. البته در اين مسأله مادر ملحق به ولي شرعي است.
آية الله بهجت: ولي در اين مقام عبارت است از ولي در مال؛ مثل اب وجدّابي و وصي ايشان و حاکم و امين حاکم. و ولايت مادر در احرام طفل و ساير اعمال حج خالي از وجه نيست. (رساله ذخيرة العباد، ص5).
آية الله خويي: در صورتي که مستلزم تصرف در اموال طفل نباشد والا اذن ولي شرعي لازم است. (معتمد، ج1، ص36)
آية الله زنجاني: ولي در اين امر کسي است که شرعاً اختيار دارد کودک را به سفر حج ببرد؛ خواه پدر يا جد باشد يا غير آنها.
آية الله سيستاني: ولي طفل در اين امر کسي است که حق حضانت و سرپرستي او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غير آنها. (مناسک، مسأله 11).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: قدر متيقن از ولي در اين امر نسبت به بچه غير مميز،
ولي شرعي است؛ مانند پدر و جد و يا وصي يکي از آن دو، و همچنين حاکم و امين از طرف حاکم و يا وکيل يکي از آنها، و امّا غير ولي شرعي مانند عمو و دايي و برادر، محال اشکال است، اگر چه کفيل و نگهدار بچه باشد، لکن مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است زيرا نسبت به او دليل خاصي داريم، و امّا در بچه مميز در مواردي که اجازه ولي لازم است اجازه غير ولي شرعي کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص13، مسأله11).آية الله سبحاني: علاوه بر ولي،مادر وهمچنين کسي که متکفل امور کودک غير مميز است مي تواند کودک را محرم نمايد. ودر مورد اخير احتياطاً از ولي کودک اجازه بگيرد.
آية الله فاضل: مقصود از ولي، همان ولي شرعي است، ولي مادر در اين مورد ملحق به ولي شرعي است.
آية الله مکارم: ولي به اذن ولي شرعي انجام مي دهد.
آية الله نوري: در غير ولي شرعي، محل اشکال است.
[11].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: اين حکم در مورد احجاج صبي غير مميز است و همينگونه است حکم مذکور در مسأله 11 و 12 و 13.
آية الله تبريزي: اين حکم در مورد احجاج صبي است.
آية الله زنجاني: در مورد کودکي که مستقلاً محرم شده است ولي وظيفه خاصي ندارد، امّا در مورد کودکي که ولي او را محرم کرده است موظف است که با نهي خود يا ممانعت عملي او را از محرمات احرام باز دارد؛ و در اين امر فرقي بين مميز و غير آن نيست.
[12].آية الله زنجاني: در غير صيد کفاره ندارد و در صيد، چنانچه ولي کودک، او را محرم کرده باشد، کفاره بر عهده اوست و در غير اين صورت بر عهده خود طفل است.
[13].آية الله اردبيلي: در غير صيد کفاره بر ولي نيز واجب نيست.
آية الله بهجت: فداء صيد مولي عليه بر ولي است (که با مباشرت او عمل مولي عليه صحيح است) و کفاره موجب هدي بر ولي است در آنچه عمد و خطا کفّاره دارد بلکه در آنچه عمد فقط کفّاره دارد و صبي عمداً مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولي که سبب است خالي از وجه نيست (کتاب حج، ص5).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: ظاهراً کفارات ديگر، در غير صيد نه بر ولي واجب است و نه در مال طفل، ولي کفاره صيد بر ولي واجب است. (مناسک، ص13، مسأله 9).
آية الله خامنه اي:اگر غير بالغ يکي از مُحرّمات احرام را مرتکب شود، چنانچه آن عمل حرام باشد، کفاره آن بر عهده ولي اوست، اما در مورد کفارات ديگر، ظاهر آن است که پرداخت آن واجب نيست نه بر ولي و نه از مال خود غير بالغ. (مناسک حج، م5).
آية الله سيستاني: کفاره صيد غير مميز بر ولي اوست و در غير آن، بر نابالغ کفاره نيست؛ نه در مال او و نه در مال وليش.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: کفاره صيد بر ولي طفل است، و اما در وجوب ساير کفارات بر ولي اشکال است، اگر چه احوط اين است که برعهده ولي است. (مناسک عربي، ص13، مسأله13).
آية الله مکارم: اين احتياط مستحب است.
[14].آية الله تبريزي: قرباني بچه غير مميز بر ولي او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالي داشت، از مال او قرباني تهيه مي کند وگرنه ولي روزه مي گيرد.
آية الله زنجاني: اگر کودک مستقلاً حج به جا مي آورد قرباني بر عهده خود اوست و اگر ولي يا مأذون از طرف او، کودک را به حج آورده است، پول گوسفند برعهده ولي اوست، هر چند کودک، مميز باشد و پول داشته باشد، و اگر ولي پول ندارد از مال کودک، قرباني تهيه مي کند و اگر کودک هم ندارد از طرف او روزه مي گيرد.
آية الله سبحاني: واگر مادر طفل را محرم کند هزينه قرباني برعهده ولي است مگر اينکه خود مادر قبول کرده باشد.
آية الله سيستاني: پول قرباني بچه غير مميز بر ولي اوست (مناسک، مسأله 12).
آية الله فاضل: و اگر تمکن نداشت از طرف طفل روزه بگيرد، و چنانچه خود ولي نيز حج تمتع انجام داده و فقط تمکن از يک قرباني دارد، آن را براي طفل قرباني کند و براي خودش روزه بگيرد.
[15]. آية الله بهجت: در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف، هر دو طاهر باشند و نماز طواف را هر دو بخوانند و سنگ ريزه را در دست طفل يا مجنون بگذارد و ولي با آن کيفيت رمي و نيت نمايد و در تمام افعال آنچه در غير نيت مي تواند انجام دهد، ولي متصدّي نيت مي شود (کتاب حج، ص4).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در وقتي که مي خواهد طفل را طواف دهد، واجب است او را وضو دهد، اگر چه به صورت وضو باشد. (مناسک، ص14، مسأله 7).
آية الله زنجاني: براي طواف دادن کودک غير مميز لازم نيست که کودک يا ولي او با وضو بوده و بدن و لباسشان پاک باشد.
آية الله فاضل: در اعمالي که نياز به وضو دارد، احتياطاً طفل را وضو بدهد و خودش هم وضو بگيرد.
[16].آية الله سبحاني: در اين صورت حج او مجزي است.
آية الله فاضل: اگر از همانجا مستطيع باشد.
[17].آية الله مکارم: و کافي است که از همان محل مستطيع باشد.
[18].آية الله بهجت: ولو به حصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدّم، پس قبل از عتق، حج و عمره بر او واجب نيست، اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نمايد و حج با اذن مالک صحيح است ولي مجزي از حَجّةالاسلام نيست. (کتاب حج، ص5).
[19]. آية الله خامنه اي: استطاعت؛ که مشتمل بر چند امر است:الف) استطاعت مالي؛ب) استطاعت بدني و جسمي؛ج) استطاعت طريقي (ايمن بودن راه ها)؛د) استطاعت زماني (مناسک حج، ص13، شرط سوم).
آية الله زنجاني: و امنيت داشتن در سفر و اينکه تشرف به حج زندگيش را مختل نکند و مستلزم هتک حيثيت او نيز نباشد.
[20].آية الله سيستاني: اگر به آن نياز داشته باشد.
آية الله سبحاني: فردي مستطيع است که علاوه بر تأمين هزينه هاي رفت وبرگشت واقامت در مکه ومشاعر، قدرت مالي برمقدمات حج مانند هزينه هاي گذرنامه وعوارض خروج و... را داشته باشد وپس از بازگشت از حج آبرومندانه زندگي کند وبه اصطلاح فقها رجوع او به کفايت باشد.
[21].آية الله بهجت: و نيز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسي که فعلاً زاد و راحله را ندارد ولي مي تواند به مناسبت موقعيت شغلي خود، بدون استيجار که بعداً ذکر مي شود در بين راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوايج مناسب هر وقت را تحصيل نمايد بدون خطر و با اطمينان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالي که در غير سفر، شغل او همان هاست (کتاب حج، ص9).
[22].آيات عظام بهجت، صافي، فاضل، گلپايگاني: داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، يا خواسته باشد در جاي ديگر غير از وطن خود ساکن شود، بايد هزينه رفتن به آنجا را داشته باشد، و دارا بودن هزينه بازگشت به وطن لازم نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:داشتن هزينه بازگشت هنگامي معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود يا جايي که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولي اگر قصد رفتن به جايي دورتر از وطن خود را داشته باشد، داشتن هزينه برگشت به وطن کافي است (البته مقصود جايي است که از نرفتن به آنجا به حرج نمي افتد) (مناسک، مسأله 22).
[23].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه قصد بازگشت به وطن را داشته باشد و اگر قصد داشته باشد که به محل ديگري برود و سکونت گزيند، چنانچه هزينه رفتن به آن محل از هزينه رفتن به وطن بيشتر باشد داشتن هزينه مازاد بر بازگشت به وطن شرط استطاعت نيست مگر اينکه رفتن به آن محل به جهت ضرورت و حاجت باشد.
آية الله بهجت: به نحوي که به واسطه حج ناچار به تبديل محل اقامت و مسکن نشود (کتاب حج، ص9).
آية الله زنجاني: داشتن هزينه بازگشت در صورتي معتبر است که مکلف، نياز به برگشت داشته باشد.
آية الله سبحاني: اگر قصد بازگشت به غير وطن خود را دارد، دارا بودن هزينه بازگشت به آنجا در صورتي معتبر است که بيشتر از هزينه بازگشت به وطن نباشد مگر در صورتي که پس از خروج از وطن خود، از بازگشت به آنجا ممنوع شده باشد، در اين صورت دارا بودن هزينه بازگشت به محل ديگري که قصد استقرار در آنجا را دارد نيز معتبر است. (کتاب الحج، ج1، ص108)
[24].آية الله بهجت: ضرورت شخصيه يا شأنيه.
[25].آية الله زنجاني: داشتن ضروريات زندگي در استطاعت معتبر نيست، بلي کسي که بعضي از ضروريات زندگي خود را ندارد و مالي به مقدار مخارج حج به دست آورده که اگر آن را در راه سفر حج هزينه کند براي تهيه لوازم زندگي به مشقت شديد مي افتد يا در تهيه آنها با آبروريزي مواجه مي شود مستطيع نمي باشد؛ البته در صورتي که اگر حج هم نرود اين مال را در تهيه ضروريات زندگيش مصرف نمي کند مستطيع مي باشد.
آية الله سبحاني: مسلماً شؤون افراد و محيط زندگي در تعيين حدود ضروريات مؤثر است.
[26].آية الله مکارم: خواه ملکي باشد يا اجاره اي که با شؤون او سازگار باشد.
[27].آية الله بهجت: در حدي که کافي براي شخص و شأن او باشد (کتاب حج، ص8 و 26).
[28].آية الله خامنه اي:شئون عرفي اشخاص با هم متفاوت است. کسي که داشتن مسکن شخصي از ضروريات زندگي او يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سکونت در منزل استيجاري يا عاريه اي و يا وقفي براي او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مي شود، براي تحقق استطاعت او، داشتن خانه ملکي شرط است. (مناسک حج، م21).
آية الله سيستاني:... و نداشتن آن موجب حرج باشد.
[29].آية الله صافي: و نداشتن آن حرجي باشد.
[30].آية الله اردبيلي: ولي کساني که اهل ساده زيستي و قناعت هستند و چنانچه به حج هم نروند لوازم زندگي معمولي را نمي خرند، هرگاه لوازم زندگي را نخريده و به حج بروند، حج آنها حجةالاسلام محسوب مي شود.
آية الله خويي: به پاورقي مسأله 18 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: کسي که براي سفر حج بايد لوازم زندگي خود را بفروشد و پس از
بازگشت براي تهيه آن با مشکل روبرو مي شود مستطيع نيست والاّ با داشتن ساير شرايط مستطيع است و به هر شکلي حج به جا آورد کافي است؛ هر چند ضروريات اوليه زندگيش را خرج سفر حج کند.آية الله سبحاني: اگر پس از بازگشت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[31].آية الله اردبيلي: و قصد ازدواج نيز دارد.
آية الله خامنه اي: و ترک ازدواج موجب مشقّت يا حرج او شود و بتواند ازدواج کند. (مناسک حج، م15).
آية الله زنجاني: چنانچه انجام حج باعث شود که براي تهيه مخارج ازدواج به مشقت شديد بيفتد يا به کارهايي که موجب وهن اوست، مجبور شود مستطيع نمي باشد؛ بلي اگر اين مال را در امر ازدواج مصرف نمي کند مستطيع است.
آية الله سبحاني: کسي که امکان مالي براي حج دارد ولي ازدواج نکرده وبه آن نيازمند است ازدواج او مقدم بر حج است خواه زندگي بدون ازدواج براي او سخت باشد يا نباشد.
آية الله فاضل: بهطوري که ترک ازدواج موجب مشقت يا ضرر باشد.
آية الله نوري: به طوري که اگر متأهّل نشود به زحمت مي افتد يا به حرام افتد در صورتي...
[32].آية الله اردبيلي: هرچند در صورت ترک ازدواج يا تأخير در آن دچار حرج يا بيماري يا انجام کار حرام نشود.
آية الله بهجت: اگر در ترک نکاح مشقت غير قابل تحمّل به حسب عادت بود يا خوف مرض يا خوف وقوع در حرام بود، اظهر جواز صرف در نکاح است و همچنين اگر قبل از رسيدن وقت سير کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسيدن وقت سير نمي تواند صرف در نکاح نمايد، به نحوي که متمکن از حج در آن سال نمي شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو. (کتاب حج، ص12).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود. آية الله خويي: اضافه فرمود: بلي اگر بنابر صرف نکردن آن مال در نياز خود داشت حج بر او واجب است. (تعليقه عروه، ج2، ص234).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر ترک تزويج مستلزم حرج باشد به نحوي که عرفاً بگويند مستطيع نيست واجب نمي شود و الاّ حج بر او واجب و مقدّم است. (مناسک عربي، ص18، مسأله 32).
آية الله مکارم: منظور از نياز اين نيست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بيفتد بلکه همين اندازه که ازدواج از شؤون زندگي او باشد کافي است.
[33].آية الله زنجاني: کسي که تمام هزينه حج را ندارد ولي از ديگري به مقدار مورد نياز حج طلبي دارد که وقت پرداخت آن است چنانچه مديون بتواند بدهي خود را بپردازد و طلبکار نيز بتواند بدون مشقت و آبروريزي به طلب خود برسد مستطيع بوده حج بر او واجب مي شود و اگر انجام حج متوقف بر مطالبه قرض باشد مطالبه آن نيز واجب مي گردد و چنانچه بتواند طلب خود را به مبلغ کمتري بفروشد و پول آن به مقدار مورد نياز حج باشد، چنانچه اين کار بر او مشقت شديد نداشته باشد مستطيع بوده حج بر او واجب مي گردد؛ هر چند در اين فروش ضرر کند.
[34].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و نيز مي تواند ولو با کمک غير و اقامه دعوي در نزد حاکم شرع و يا با رجوع به حاکم غير شرعي ـ در صورتي که استيفاي حقّ، موقوف بر آن باشد، بنابر اقوي ـ آن را وصول نمايد، گرفتن و رفتن به حج واجب است. (احکام و آداب حج، مسأله 29).
[35].آية الله سبحاني: وگرفتن طلب چندان مشکل نيست در اين صورت بايد طلب خود را مطالبه کند وبه حج برود مگر اينکه بدهکار طلب اورا نپردازد.
آية الله سيستاني: مستطيع است و واجب است حج برود هر چند با مطالبه و صرف آن مال در حج باشد و همچنين است اگر بدهکار دارا باشد و نپردازد ولي بتواند هر چند با رجوع به حاکم جور حق خود را بگيرد يا بدهکار منکر باشد ولي بتواند آن را اثبات کند و بگيرد يا بتواند از اموال او از باب تقاص بردارد.
[36].آية الله بهجت: اگر تحصيل آن، متوقّف بر مراجعه به دادگاه اگر چه حاکم جور باشد، لازماست مراجعه نمايد در صورتي که موجب ضرر و حرج فوق حد مسامحه نباشد، و در تضرّر ماليغير مجحف و نيز ضرر حالي مثل ذلت نفس و نقص جاه نزد حاکم جور تأمّل است و اقربّوجوب مطالبه است با عقلائي بودن تن دادن به اين ضرر با قطع نظر از تکليف به حج (کتاب حج، ص10).
[37].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين مسأله قائل شده اندکه اگر بتواند دَين را بفروشد و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد و براي او مشقت نداشته باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر بتواند دَين را بفروشد به نحوي که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهايي و يا به ضميمه مال ديگر وافي هزينه حج باشد، در اين صورت مستطيع است و بايد به حج برود.
آية الله فاضل: اگر بتواند دَينش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتي که موجب ضرر و مشقّت نباشد. و اين مقدار براي حج کافي باشد مستطيع است و بايد حج انجام دهد.
[38].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بداند به صرف ابراز، مديون بدون هيچ حرجي طلب وي را مي پردازد و مطالبه هم مخالف با شأن او نباشد.
[39].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در صورتي که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، بايد مطالبه کند و به حج برود.
آية الله سيستاني: اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد همچنان که معمولاً چنين است.
آية الله صافي: حکم مسأله در صورتي که فروش دين مؤجّل به نقد ممکن نباشد والاّ فروش آن مانند فروش ساير اموال واجب است.
آية الله فاضل: مگر آنکه يقين باشد که اگر مطالبه کند مديون حاضر به پرداخت آن مي شود، که در اين صورت مطالبه لازم است.
آية الله گلپايگاني: و اگر شک داشته باشد که مديون با مطالبه مي پردازد يا نه، به جهت آنکه احتمال استطاعت مي دهد، و تمکن از فحص دارد، احتياط در مطالبه است، و مطالبه در اين فرض فحص از استطاعت است، نه تحصيل استطاعت. (آداب و احکام حج، مسأله 29).
آية الله مکارم: اگر مطالبه محذوري ندارد بايد مطالبه کند.
[40].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد، طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آية الله سبحاني: البته اين نوع حج نيز از حجة الإسلام کفايت نمي کند.
[41].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[42].آية الله بهجت: قرض گرفتن براي حج تحصيل استطاعت است و واجب نيست. مگر آنکه مالي داشته باشد بالفعل که مي تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداي دين کند که در اين صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالي که با آن اداي دين مي نمايد بعد از حج تحصيل مي شود، پس در وجوب حج فعلاً تأمّل است (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند ولي فعلاً نمي تواند آن را بفروشد يا در آن تصرّف کند حج بر او واجب خواهد بود (مناسک، مسأله 33).
آيات عظام خويي، زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني:هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقّت (آية الله زنجاني: مشقت شديد) بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.
آية الله سيستاني: مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[43].آية الله بهجت: از حقوق النّاس.
آية الله سبحاني: هرگاه فرد مستطيع به شخصي بدهکار است ولي وقت آن نرسيده اگر مطمئن باشد چنانچه به حج برود مي تواند بدهي خود را بپردازد برچنين فردي حج واجب است.
[44].آية الله زنجاني: چنانچه هزينه کردن اين پول در سفر حج باعث مي شود که نتواند بدهي خود را بپردازد، يا پرداخت بدهي با مشقت شديد يا با وهن او همراه مي گردد، مستطيع نيست والاّ مستطيع مي باشد؛ و فرقي بين بدهي مدتدار و غير آن نيست. و در هر حال اگر بدهي خود را نمي پردازد حج بر او واجب مي گردد و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
[45].آية الله اردبيلي: و اذن به تأخير هم بدهد.
[46].آية الله بهجت: بنابر عدم فعليت وجوب ادا مگر بعد از مطالبه (کتاب حج، ص11).
آية الله تبريزي: در صورتي حج واجب مي شود که بدون حرج و مشقّت قادر به ادا باشد.
آية الله خويي: بلي اگر دين خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنين فردي حج به جا آورد مجزي از حجةالاسلام مي باشد. (تعليقه عروه، ج2، ص236).
آية الله سبحاني: حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه بدهي او مدتدار باشد و مدت آن به قدري طولاني باشد که اطمينان عرفي به تمکن از اداي بدهي در مدت ياد شده را داشته باشد مثل کشاورزي که بدهي مدتدار براي پنج سال بعد دارد و مي داند که با درآمد يک سال کشاورزي خود به راحتي بدهي خود را مي تواند ادا کند. (کتاب الحج، ج1، ص128)
[47]. آية الله سيستاني: اگر انسان مال وافي به هزينه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنابر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و همچنين اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوري که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقيمانده آن وافي به هزينه حج نباشد، که در اين صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقي نيست بين اينکه وقت پرداخت بدهي رسيده باشد يا نه، مگر اينکه آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند؛ مانند پنجاه سال. (مناسک، مسأله 34).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اگر مي داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و يا
بنابر مسامحه دارد (مثل مهريه بعض زنان) چنين دَيني مانع استطاعت نيست. (احکام و آداب حج، مسأله 34).آية الله فاضل: يعني مخير است بين انجام حج و اداي دين و در صورت انجام حج کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[48].آية الله بهجت: يا کفّاره يا نذر (کتاب حج، ص10).
[49].آية الله تبريزي، آية الله خويي: حکم ساير ديون را دارد الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد، که در صورتي مستطيع مي شود که غير از آنها مخارج حج را داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حکم ساير ديون را دارد، الاّ اينکه عين مال متعلَّق خمس و زکات باشد که مقدم بر ساير ديون است.
آية الله فاضل: يعني بر ذمّه او تعلق گرفته است.
[50].آية الله اردبيلي: و يا اينکه از ولي خمس اجازه بگيرد تا خمس را به تأخير بيندازد و بعد از حج از مالي که به دست مي آورد و مي داند که به مقدار بدهي اش خواهد بود، خمس را بپردازد.
آية الله زنجاني: البته اگر خمس يا زکات در اموالش نباشد بلکه بر عهده او آمده در صورتي
که خمس و زکات را نپردازد يا اگر علاوه بر آنها هزينه حج را نيز داشته باشد، مستطيع
است.[51].آية الله تبريزي: اگر مي داند در همان سال ساير شرايط استطاعت حاصل مي شود، حفظ استطاعت مالي لازم است وگرنه لزوم ندارد و اگر اطمينان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد، بنابر احتياط در همان سال نايب بگيرد و چنانچه عذرش زايل شد و استطاعت مالي باقي بود بنابر احتياط دوباره خودش حج به جا آورد.
آية الله سبحاني: استطاعت بدني شرط مباشرت است اين افراد با يأس از بهبودي بايد نائب بگيرند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد واجب است نايب بگريد، بلکه احوط نايب گرفتن است براي کسي که اميد خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نيز به حج برود، مگر اينکه پس از رفع عذر استطاعت مالي نداشته باشد. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 18 ص431).
[52].آية الله اردبيلي: و از تمکن در آينده نيز مأيوس است.
آية الله خويي: اگر دارا و ثروتمند است و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و بامشقت است بايد نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63).
آية الله زنجاني: اگر احتمال مي دهد که بتواند در آينده همزمان با متعارف مردم منطقه، به حج مشرف شود ـ ولو با تحصيل استطاعت طريقي و بدني و... ـ فوريت حج از او ساقط است، ولي بايد استطاعت از جهات غير مالي را تحصيل کند تا بتواند به حج مشرف گردد و اگر راه انجام حج منحصر به استفاده از اين پول باشد تا نياز مبرمي پيش نيامده نبايد آن را مصرف کند؛ لکن اگر ضرورتي پيش آمد و مال را مصرف کرد از استطاعت مي افتد، لذا در کشورهايي که ـ مانند ايران ـ باز شدن راه حج، منحصر به ثبتنام است بر کسي که استطاعت مالي دارد ثبتنام واجب است. و کسي که استطاعت مالي دارد چنانچه از پيدا کردن استطاعت از جهات ديگر نااميد است بايد با قصد قربت براي حج در اولين سال ممکن نايب بگيرد و اين حج کفايت از حجةالاسلام مي کند، هر چند عذر او برطرف شود؛ و فرقي بين بيماري و غير آن نيست؛ و در هر حال کسي که استطاعت مالي دارد اگر با تحمل حرج، خودش حج به جا آورد مجزي است.
آية الله سيستاني: کسي که تمکن مالي دارد ولي توانايي مباشرت حجّ را ندارد و اميد اينکه بتواند در آينده انجام دهد ندارد، واجب است نايب بگيرد و اگر مباشرت براي او حرج و مشقّت داشته باشد، مي تواند نايب بگيرد، گرچه مباشرت افضل است و به هر حال همچنان که وجوب مباشرت فوري است، وجوب استنابه نيز فوري است.
آية الله مکارم: يعني در موقع حج استطاعت بدني و باز بودن راه را ندارد.
[53].آية الله بهجت: در صورتي که موضوع وجوب استنابه، که يأس از رفع مانع است، محقّق نشده باشد. (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله گلپايگاني: بلي اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غير حج (خصوصاً در اوان خروج مردم براي حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالي بعد از استطاعت طريقي حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زماني که مردم آماده براي حج مي شوند جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 37).
[54].آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.
[55].آية الله اردبيلي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند تا از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست مشروط بر اينکه احتمال عقلايي بدهد که بعداً بتواند با اين مال به حج برود.
آية الله فاضل: حتي اگر اول ماه محرم باشد که هنوز چندين ماه به موسم حج باقي است.
[56].آية الله سبحاني:نمي تواند خود را از استطاعت نسبت به همان سال خارج کند حتي اگر ماه هاي حج نرسيده باشد اما حفظ استطاعت نسبت به سال هاي بعد لازم نيست مگر اينکه به خاطر زيادي زائر، دولت ناچار باشد افراد را به صورت تدريجي به حج اعزام کند. در اين صورت احتياطاً بايد تمکن مالي خود را حفظ کند. (کتاب الحج، ج1، ص158)
[57].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند ديگر نتواند به حج برود ولي در صورتي که آن مال را بهطور نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل ننمايد. و اگر نموده با خود معامله مستطيع کند به اينکه سال آينده به حج برود با احتياطاتي که سبب قطع به اجزاء از حَجّةالاسلام است (يعني احتياطاً سعي در تحصيل و حفظ استطاعت شرعيه براي خود در وقت سير کاروان در سال آينده بنمايد نه صرف استطاعت عقليه) و اگر معامله نه براي فرار است بلکه براي حاجت فعلي است که متمکن از برآورده شدن آن نمي شود، مگر بعد از وقت سير يا وقت حج اظهر جواز آن است (کتاب حج، ص11).
آية الله خويي: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مي شود و جايز نيست در آن مال تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند. و اين تصرف خواه پيش از تمکن از سفر باشد يا بعد از آن فرقي ندارد، بلکه ظاهر اين است که قبل از ماه هاي حج تصرف جايز نيست.
آية الله سيستاني: در تفصيل تمکن از مسير مي فرمايند: اگر در آن تصرفي کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارککند، و براي او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهاي آن را داشته باشد، بنابر اظهر حج در ذمّه او مستقر است، ولي اگر قدرت رفتن براي او مشخص نشده باشد، حج در ذمّه او مستقر نيست. (مناسک، مسأله 39).
[58].آية الله خويي، آية الله سيستاني: تصرّف در مال جايز نيست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشيه بر عروة الوثقي).
آية الله سبحاني: در صورتي که تنها راه تشرّف به حج صبر کردن در نوبت به مدت چند سال باشد، نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند.
آية الله صافي: اگر اطمينان دارد که در سال هاي ديگر از آن جهات استطاعت پيدا مي کند بنابر احتياط نمي تواند در مال تصرف کند.
آية الله گلپايگاني: اگر اطمينان دارد در سال هاي بعد از آن جهات استطاعت پيدا مي کند نمي تواند در مال تصرف کند.
[59].آية الله اردبيلي: مگر اينکه باز شدن راه در سال هاي بعد با پرداختن هزينه در سال هاي قبل ميسر شود.
آية الله خامنه اي:کسي که مستطيع شده، نمي تواند بعد از رسيدن زماني که بايد مال را براي رفتن به حج، صرف کند، خود را از استطاعت خارج نمايد. بلکه احتياط واجب آن است که قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نکند. (مناسک حج، م32)
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[60].آية الله زنجاني: به قدري زياد باشد که در تهيه آن مشقت شديد يا هتک حيثيت باشد...
[61].آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر ضرر زايد بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد، ولو موجب حرج و مشقّت هم نشود، حج واجب نيست و اما اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (معتمد ج1، ص95 و مناسک مسأله 21).
[62].آية الله بهجت: اگر هزينه و مخارج حج بالا برود و به حد غير عقلايي نرسد و مثلاً کرايه ماشين در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخير جايز نيست و بايد همان سال برود. (مناسک، م18).
آية الله گلپايگاني: مگر آنکه ضرر به نحوي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
[63].آية الله خامنه اي:ولي اگر توانايي پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن اجحاف بر او باشد واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست. (مناسک حج، م16)
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[64].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر خانه وقفي و يا غير وقفي در اختيار اوست؛ بهطوري که کسر شأن او نبوده و بدون سختي و حرج، از داشتن خانه ديگر بي نياز است و احتمال از دست رفتن آن خانه نيست، اگر خانه ملکياي دارد که قيمت آن وافي به مخارج حج و يا تتميم آن باشد، واجب است خانه ملکي خود را فروخته و صرف مخارج حج کند، و همچنين است نسبت به ديگر چيزهايي که مورد نياز بوده، و از غير راه ملکيت رفع احتياجش شده باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 24).
آية الله سبحاني:که زايد بر مؤونه زندگي است.
[65].آية الله بهجت: اگر حرجي يا ضرري نباشد (کتاب حج، ص8).
آية الله تبريزي: اگر بخواهد حج نمايد بايد آن را به مقدار زيادي کمتر از قيمت بفروشد، فروشش واجب نيست. (مناسک، مسأله 21).
آية الله خويي: اگر باعث ضرر کلّي شود فروشش واجب نيست.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني:مگر اينکه اجحاف بر او باشد. (مناسک عربي، مسأله 21).
[66].آية الله سبحاني: تفاوت قيمت به قدري زياد باشد که عرفاً تحمل آن براي او حرجي به شمار آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجحاف و ضرر به حدّي باشد که عرفاً بگويند مستطيع نيست.
آية الله مکارم: بهطوري که در عرف بگويند مستطيع نيست.
[67].آية الله زنجاني: مشقت شديد يا هتک حيثيت.
[68].آية الله خامنه اي: حکم مسأله قبل را دارد. (مناسک حج، م16)
آية الله سبحاني: مگر اينکه نوعي اجحاف وخسارت غير قابل تحمل براي او باشد.
[69].آية الله بهجت: به حاشيه مسأله 16 مراجعه شود.
آية الله خويي: اگر با فروش آنها به حرج نمي افتد، حج واجب است. (مناسک، مسأله 22).
آية الله سبحاني: واگر بفروشد با پول آن مي تواند هزينه حج خود را تأمين کند، چنين فردي مستطيع است.
[70].آية الله سبحاني: فروش کتب ملکي حتي در صورت وجود کتب موقوفه براي حج واجب
نيست. چون کتب موقوفه عرفاً جايگزين کتب ملکي در رفع نياز نمي باشد. (کتاب الحج، ج1، ص125)آية الله نوري:که در پيش او است.
[71].آية الله سيستاني: و استفاده از آنها بر او حرجي نباشد. (مناسک عربي، مسأله 24).
آية الله فاضل، آية الله نوري: و منافات با شأن او نداشته باشد و موجب حرج بر او نباشد.
آية الله مکارم: به طوري که هر ساعت نياز داشته باشد، بدون زحمت در اختيار او قرار بگيرد.
[72].آية الله اردبيلي: فروش کتاب هاي ملکي براي رفتن به حج واجب نيست ولو اينکه کتب موقوفه در دسترس باشند.
[73].آية الله اردبيلي: بلکه وجوب آن خالي از قوت نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني: لازم نيست فحص و تحقيق کند هر چند احوط است.
آية الله بهجت: اضافه اي دارد مگر اينکه عسر و حرج باشد. (مناسک، مسأله 34).
آية الله خامنه اي: ملاک استطاعت براي حجّ، توانايي اداي آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر کسي اعتقاد دارد که به اين نحو استطاعت ندارد لکن احتمال مي دهد که اگر تحقيق و تلاش کند بتواند راهي بيابد که با وضع مالي فعلي اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولي اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالي خود را بررسي کند. (مناسک حج، م17)
[74].آية الله اردبيلي: نذرش در صورتي صحيح است که در زمان خواندن صيغه نذر، مستطيع نباشد و در همان سال نيز مستطيع نشود وگرنه نذرش باطل است. بنابراين هرگاه با وجود چنين نذري بعداً مستطيع شود، بايد حج به جا بياورد و عمل به نذر، لازم نيست؛ پس در صورت مستطيع شدن حتي اگر معصيت کند و به حج نرود، عمل نکردن به نذر، کفاره ندارد.
آية الله زنجاني: اگر عمل به نذر باعث شود که ديگر نتواند حج به جا آورد حتي در آينده، نذر منعقد نمي شود، ولي اگر عمل به نذر تنها باعث تأخير حج مي شود، چنانچه قبل از حصول استطاعت، نذر کرده باشد بايد به نذر عمل نمايد و اگر عمل نکرد حج بر او واجب مي شود و چنانچه قبل از نذر، استطاعت مالي پيدا کرده باشد بايد حج به جا آورد، ولي اگر حج به جا نياورد بايد به نذرش عمل کند.
[75].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، گلپايگاني: نذر منحل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله سبحاني: اگر پس از نذر مستطيع شود بايد عمل به نذر را بر حج مقدم بدارد ولي اگر مستطيع بود و بعداً نذر کرد در اين صورت حج بر نذر مقدم مي باشد.
[76].آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين صورت عمل به نذر واجب نيست، بنابراين تخلف از نذر موجب کفاره نمي شود.
[77].آية الله سبحاني: در صورتي که نذر قبل از استطاعت بوده و تخلف کرده، بايد کفاره نذر بدهد.
آية الله مکارم: نذر منعقد نيست و کفاره ندارد.
[78].آية الله سبحاني: بايد به حج برود مگر اينکه واجبي که ترک مي کند يا گناهي که انجام مي دهد اهميت بالاتري داشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و يا موجب از بين رفتن مال معتد به (قابل توجه) بدون عوض شود. (آداب و احکام حج، مسأله 76).
[79].آية الله زنجاني: بايد حج به جا آورد؛ مگر آنکه انجام تکليف ديگر تنها موجب تأخير حج مي شود نه از بين رفتن اصل آن، که در اين صورت، اول آن تکليف و سپس حج را به جا مي آورد و اگر هر دو مساوي باشند يا اهميت حج کمتر باشد چنانچه آن تکليف را به جا آورد و بعد از آن استطاعت حج را نداشته باشد مستطيع نيست و الاّ مستطيع مي باشد.
[80].آية الله اردبيلي: در مقام بررسي اهميت بايد به مسأله فوريت هم توجه داشت. گاه ممکن است کار واجبي با آنکه در اصل، اهميتش کمتر از حج است، ولي با رفتن به حج زمان آن فوت مي شود همچنان که عکس آن نيز تصوّر مي شود.
آية الله تبريزي: اگر فقط احتمال اهمّيت در حج باشد حج مقدّم است وگرنه بايد حرامي را که حج بر آن توقّف دارد ترککند و چنانچه ارتکاب حرام بعد از شروع در حج باشد مجزي از حجّةالاسلام نيست و اگر حج متوقّف بر ترک واجب باشد نظر ايشان موافق نظر آية الله خويي است.
آية الله خويي: در فرض تساوي و يا احتمال اهمّيت در هر يک مخير بين آنها است و اگر در يکي از آنها احتمال اهمّيت مي دهد آن مقدم است.
آية الله سيستاني: در صورت تساوي مخير است.
[81].آية الله اردبيلي: در صورتي که ارتکاب حرام يا ترک واجب پس از احرام باشد، صحت حج او محلّ اشکال است.
[82].آية الله گلپايگاني:اگر بهطور جزم، قصد حج استحبابي کرده است کفايت آن از حَجّةالاسلام خالي از اشکال نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 78).
[83].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، خويي، صافي، مکارم:کفايت مي کند.
آية الله زنجاني: مگر در صورتي که احتمال وجوب مي داده و در نيت احرام، انجام وظيفه فعليه را انشاء کرده و آن را اشتباهاً بر حج استحبابي تطبيق کرده باشد.
[84].آية الله سبحاني:به ذيل سؤال 67 مراجعه شود.
[85].آية الله فاضل: تعهد نسبت به عائله و اطمينان به وفا و عدم رجوع باذل شرط نيست.
[86].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر نمي تواند نفقه عيال را تأمين کند، چه به حج برود و چه نرود، بذل نفقه عيال شرط نيست.
آية الله سيستاني: مگر اينکه نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد يا اينکه فرق نمي کند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمي تواند تأمين کند يا از عدم تأمين نفقه آنها در حج نمي افتد يا عائله واجب النفقه او نيستند که در اين موارد بذل نفقه عائله شرطِ وجوب حج نيست. (مناسک عربي، مسأله 43).
[87].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اطميمنان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نيست، ولي اگر وثوق و اطمينان به رجوع و عدم وفاي باذل دارد حج واجب نمي شود.
آية الله سبحاني: فردي که تعهد مي کند هزينه سفر حج ديگري را بپردازد نمي تواند بعد از شروع سفر او از تعهد خود باز گردد.
[88].آية الله نوري: به شرطي که قبول اين بذل براي او مستلزم ذلّت و منّت نباشد.
[89].آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: در اين مسأله فرقي بين اباحه (در اختيار گذاشتن) و تمليک و دادن عين مال و يا قيمت آن نيست.
آية الله سيستاني: اباحه اي که براي اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعاً، و تمليک متزلزلي که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعاً، موجب حصول استطاعت نمي شود مگر اينکه اطمينان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمي کند يا تمليکش را فسخ نمي نمايد. (مناسک، مسأله 29ـ 40ـ 43).
[90].آية الله بهجت: بلي داشتن مؤونه عيال تا وقت رجوع شرط است مگر آنکه با نرفتن حجّ نيز عيال
او در مضيقه بهسر برند و رفتن حج تأثيري در اين جهت نداشته باشد. (مناسک، ص19،
مسأله 42).آية الله زنجاني: حج بذلي مانند حج استطاعتي است؛ يعني اگر کسي تنها مخارج حج را بذل کند ـ نه مخارج عائله را ـ چنانچه انجام حج مستلزم اختلال در تأمين زندگي خود يا کساني که شرعاً يا عرفاً واجب النفقه او هستند نباشد مستطيع است. بلي، کسي که به باذل، مطمئن نيست و احتمال مي دهد که از بذل برگردد يا به عهد خود وفا نکند چنانچه مي ترسد که اين امر باعث بروز
مشکلي براي او شود مستطيع نيست و اگر نمي ترسد از نظر حکم ظاهري مستطيع است.آية الله سيستاني:ولي اگر خودش مقداري از مصارف حج را داشته باشد و بقيه را به او بذل کنند در اين صورت رجوع به کفايت شرط است. (مناسک، مسأله 45).
[91].آية الله سبحاني: با پرداخت هزينه عائله از طرف باذل به مبذول له اين قيد منتفي است.
آية الله سيستاني:بلي اگر در آمدش در خصوص روزهاي حج باشد و با درآمد آن در بقيه روزهاي سال يا بعضي از آنها زندگي مي کند، بهطوري که اگر به حج برود قدرت تأمين هزيه زندگي در بقيه يا بعضي از روزهاي ياد شده نداشته باشد. در اين صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر اينکه مخارج زندگيش را در بقيه روزهاي سال هم بدهند که در اين صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).
آية الله مکارم: يا مستلزم منّت و هتک او باشد.
[92].آية الله بهجت: واجب نيست قبول نمايد و در صورت قبول، استطاعت بذليه محقّق است و استطاعت ماليه است در دو صورت بعد. (مناسک، مسأله 43).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چنانچه مال کافي براي مؤونه حج باشد و يا به مقداري است که به ضميمه اموال خود شخص استطاعت حاصل مي شود، حج بر او واجب و کافي از حَجّةالاسلام است. (آداب و احکام حج، مسأله 47).
آية الله نوري: مگر اينکه در قبول، ذلّت و مهانت براي او باشد که در اين صورت قبول واجب نيست.
[93].آية الله اردبيلي: بلکه در اين صورت قبول واجب نيست، مگر اينکه بقيه شرايط استطاعت از جمله رجوع به کفايت را دارا باشد که در اين صورت قبول مال واجب است و حج بذلي محسوب نمي شود و همينطور است اگر فقط مال را به او ببخشد و اسم حج را نياورد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: و اگر واهب (بخشنده) اختيار را به انسان بدهد و بگويد مي خواهي با اين مال حج برو و نمي خواهي به حج نرو و يا مالي را ببخشد و نامي از حج نبرد، قبولش واجب نيست.
[94].آية الله زنجاني: در هر سه صورت با داشتن ساير شرايط مستطيع است.
آية الله خامنه اي: لکن اگر قبول کرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م29)
آية الله سبحاني: اگر مالي را به او ببخشد واسمي از حج نياورد بايد بپذيرد وبه حج
برود.آية الله مکارم: بلکه قبول واجب است به شرط اينکه به هنگام بازگشت، زندگي او تأمين
باشد.[95].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بخشش به قصد قربت يا به يکي از خويشاوندان باشد که در اين
صورت بخشش، لازم است و حق ندارد آن را پس بگيرد و اگر رجوع بخشنده مال، موجب اهانت يا اذيت و آزار مبذول له بشود، حتي در مواردي که مي تواند مال را پس بگيرد، مرتکب عمل حرام شده است.[96].آية الله زنجاني: و بدون اتمام سفر نتواند به وطن بازگردد، باذل بايد مخارج اتمام سفر را
بپردازد.[97].آية الله بهجت: و بنابر اظهر، نفقه بازگشت از محلِّ اعلام رجوع که زايد بر نفقه وطن است، بر باذل است. (مناسک، ص22، مسأله 51).
[98].آية الله بهجت: اظهر عدم جواز رجوع است. (مناسک، مسأله 51).
آية الله تبريزي: باذل ضامن نفقه برگشتن او نيست همانطور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمي باشد گرچه اتمام بر او واجب است مطلقاً.
آية الله سبحاني: بعد از احرام رجوع جايز نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بعد از احرام احوط ترک رجوع است و نسبت به رجوعِ به عينِ مبذوله، تفصيلي در مناسک عربي موجود است.
آية الله فاضل: اگر اتمام واجب باشد بايد نفقه اتمام حج را نيز بپردازد، امّا وجوب اتمام در اين فرض محلّ تأمّل است.
آية الله مکارم: احتياط واجب آن است که بعد از احرام رجوع نکند.
[99].آية الله خويي: در صورتي که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جايي است که آنچه تاکنون به او بذل شده و او صرف نموده، با ضميمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له بايد حج را تمام کند، اگر بر او حرجي نباشد هر چند فعلاً مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش مي باشد.
[100].آية الله زنجاني: به حسب ظاهر وعده بذل حج، پول قرباني و کفاراتي که ارتکاب سبب آن از لوازم متعارف حج است ـ مانند استظلال در روزهاي بسيار سرد ـ بر عهده باذل است؛ مگر آنکه تصريح به خلاف کرده باشد، ولي داشتن پول قرباني و ديگر کفارات، شرط استطاعت نيست، پس چنانچه مبذول له تمکن از قرباني را نداشت بايد روزه بگيرد، ولي در صورتي که روزه، برايش مشقت شديد يا از آن خوفضرر دارد، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: وفرد قادر بر قرباني باشد بايد قرباني کند و در غير اين صورت حکم او حکم کساني خواهد بود که قادر نيستند قرباني کنند بنا براين حتي در صورتي که باذل به تعهد خود در مورد قرباني عمل نکند باز حج بر مبذول له واجب مي شود.
[101].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که هدي بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الاّ تبديل به صوم مي شود. ولي در کفّارات اگر محرم موجب و سبب آن را مرتکب شود پس اگر عمداً باشد کفّاره اش بر عهده خود او مي باشد و اگر از روي فراموشي يا جهل و يا اضطرار و ناچاري باشد و به اين سبب کفّاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از ادا داشته باشد و کفاره يافت شود، پول آن به عهده باذل مي باشد و الاّ بايد مبذولله به وظيفه غير متمکن از کفّاره عمل نمايد. (آداب و احکام حج، مسأله 56).
[102].آية الله مکارم: احتياط در غير عمد، آن است که باذل بپردازد.
آية الله نوري: اگر عملِ موجبِ کفاره را از روي عمد و اختيار انجام داده باشد، و در غير اين صورت به عهده باذل است علي الأحوط.
[103].آية الله تبريزي: مگر در صورتي که بتواند بدون حرج بدل هدي روزه بگيرد.
آية الله سيستاني:در وجوب حجِ برگيرنده، در اين صورت اشکال است، مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت قيمت قرباني موجب حرج و مشقّت باشد قبول بر او واجب نخواهد بود. (مناسک، م52).
آية الله فاضل: واجب مي شود لکن پول قرباني بر عهده باذل است.
[104].آيات عظام بهجت، خويي، سبحاني: مگر در صورتي که خود توانايي خريد آن را از مال خود داشته باشد، بلي اگر پرداخت پول قرباني موجب ناراحتي مالي او شود، قبول بر او واجب نخواهد بود.
[105].آية الله زنجاني: مگر در صورتي که نتواند با انجام خدمت اعمال حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني: در صورتي که آن مبلغ براي اداره زندگي او وخانواده اش در مدت حج کافي باشد؛ همچنين است کساني که حج آنها در برابر خدمتشان عرضه مي شود مانند طبيب کاروان، خدمه ومدير وروحاني وساير عوامل، حج چنين افرادي از حجة الإسلام کفايت مي کند، هرچند قبول بر آنها واجب نيست.
[106].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن براي کسي که عادت و شغلش خدمت باشد سزاوار است احتياط به قبول ترک نشود، چون عرفاً استطاعت صدق مي کند. (آداب و احکام حج، مسأله 64).
[107].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه انجام حج مانع از انجام وظيفه اي که براي آن اجير شده اند نشود و در اين صورت اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت شرط نيست.
آية الله بهجت: و همچنين اگر در اجاره براي او شرط شد تأمين زاد و راحله و نفقه عيال، قبول واجب نيست، ولي اگر قبول کرد مستطيع مي شود به استطاعت ماليه در هر دو صورت، نه بذليه، پس دَين مانع از آن است مگر آنکه علي اي تقدير متمکن از اداي دين نباشد و فقط به اين اجاره مشروطه، مالک گذراندن امور خود در مصاحبت اهل حج باشد که در حکم استطاعت بذليه است ولي باز قبول استيجار واجب نيست (کتاب حج، ص14).
آية الله خامنه اي:به شرط آنکه انجام مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده نباشد. (مناسک حج، م35)
[108].آية الله بهجت: امّا اگر حج نيابتي مقيد به همان سال نباشد، حجّ خود را مقدّم بدارد. (مناسک، ص14، مسأله 29).
آية الله تبريزي: اما اگر مقيد به همان سال نباشد و براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدّم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدّم بدارد.
آية الله زنجاني: و بعد از آن در اولين سالي که مي تواند براي خودش حج به جا آورد و اگر راه انجام حج خود منحصر به حفظ اين اجرت باشد نمي تواند آن را در کار ديگري مصرف کند مگر آنکه نياز مبرمي پيش آيد پس اگر پول را در آن خرج کرد از استطاعت خارج مي شود و اما اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد چنانچه براي او محرز است که مي تواند حج نيابي را در سال هاي بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الاّ بايد حج نيابي را مقدم بدارد.
آية الله سيستاني: و امّا اگر حج نيابي مقيد به همان سال نباشد، بايد حج خود را مقدّم بدارد، مگر اينکه براي او وثوق حاصل شود که در سال هاي آينده حج را انجام خواهد داد، که در اين صورت واجب نيست حج خود را مقدّم بدارد.
[109].آية الله اردبيلي: و اگر براي سال هاي بعد نايب شود، در سال اول بايد براي خودش حج به جا آورد، مگر آنکه به جا آوردن حج براي خودش مانع از انجام حج نيابتي در سال هاي بعد شود.
[110].آية الله بهجت: در عيال غير واجب النفقه و مصارف لازمه براي حفظ شأن، احوط رعايت عسر و حرج است؛ يعني نه اقتصار بر فقط مقداري که بر او واجب شرعي است مي کند و نه انتظار تمکن از هر چه عرفيت دارد مي کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداري است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است (کتاب حج، ص15).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: داشتن مخارج عائله غير واجب النفقه شرعي، شرط نيست مگر اينکه با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج مي افتد.
آية الله زنجاني: در استطاعت شرط است که انجام حج سبب اختلال در تأمين زندگي کساني که عرفاً يا شرعاً واجب النفقه او هستند، نباشد و لازم نيست مخارج آنها را بالفعل داشته باشد بلکه کافي است که بتواند بدون آنکه به حرج بيفتد آن را تأمين نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و عرفاً ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد؛ مثل خواهر و برادر، بايد نفقه آنها را هم داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 66).
[111].آية الله بهجت: اظهر اعتبار رجوع به کفايت است؛ به اين معنا که به سبب حج، از غنا بهفقر يا از فقر به اوسع از آن، واقع نشود. (کتاب حج، ص26).
آية الله زنجاني: رجوع به کفايت به اين معني در استطاعت شرط است که حج، مستلزم اختلال در زندگي او نباشد مثلاً اگر حج باعث از دست دادن تنها محل در آمد زندگي کسي شود مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: يعني حج گزار گذشته از داشتن هزينه هاي سفر حج، پس از بازگشت آبرومندانه زندگي کند.
[112].آية الله فاضل: و همچنين اگر از طريق زکات يا خمس و يا استعطا، امور خود را اداره کند، کافي است و همچنين کسي که آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي نکند، حج بر او واجب مي شود و نيز بر طلاب که با شهريه اداره مي شوند؛ چنانچه هزينه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند يا به عنوان روحاني مشرّف شوند حج واجب است و از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
[113].آية الله بهجت: عيناً موافق حاشيه بعد ]حاشيه آية الله تبريزي و...[ بوده با اين تفاوت که ايشان صراحت در وجوب حج دارند. (مناسک، مسأله 25).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني:کسي که از وجوه شرعيه، مانند خمس و زکات و امثال اينها زندگي خود را اداره مي کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمي باشد، در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد، بعيد نيست حج بر او واجب باشد، و همچنين است کسي که شخص ديگر در تمام مدت زندگي او، مخارجش را متکفل باشد و همچنين کسي که اگر آنچه دارد در راه حج صرف کند زندگي بعد از حجّش با قبل از آن تفاوتي نکند.
آية الله زنجاني: نياز به وجوه شرعيه، مانع استطاعت نيست؛ مگر در مورد کساني که انجام حج، آنها را مجبور به ارتزاق از وجوه شرعيه مي کند و اين امر، مناسب شأن آنها نبوده يا وجوه شرعيه به مقدار کافي در اختيار آنها نباشد.
آية الله سبحاني:کسي که زندگي او با وجوه شرعيه اداره مي شود در صورتي که داراي مقداري پول گردد که براي هزينه حج و مخارج عيالش تا زمان مراجعت کافي باشد، حج بر او واجب مي شود و کفايت از حجةالاسلام مي کند واگر بعد از مراجعت با عسرت وسختي زندگي کند چنين فردي مستطيع نمي باشد.
[114].آية الله بهجت: اگر زندگي آنها با وجوهات، بر حسب عادت بدون مشقّت مضمون و حتمي باشد. در صورتي که داراي مقداري پول گردد که وافي به هزينه حج و مخارج عيالش باشد حج بر او واجب است. (مناسک، مسأله 25).
[115].آية الله اردبيلي:چنانچه حال آنها قبل از حج و بعد از آن يکي باشد، اقوي وجوب حج است.
آية الله خامنه اي:طلاب علوم ديني اگر بعد از مراجعت از حج زندگي آنها با شهريه حوزه هاي علوم ديني اداره يا تکميل مي شود، کافي است. (مناسک حج، م27)
آية الله صافي: ولي رعايت احتياط به اينکه به نحوي خود را واجد شرط استطاعت نمايد، ترک نشود.
آية الله گلپايگاني:افرادي که از وجوه خاصّي مثل سهم سادات و وجوهات شرعيه و نذورات استفاده مي کنند؛ مانند طلاّب و سادات و اشخاص ديگري که مورد توجّه مردم هستند، در صورتي که هزينه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعيد نيست که حج بر آنان واجب باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 68).
آية الله مکارم: براي طلاب و مانند آنها حج واجب مي شود.
[116].آية الله خويي: بر مريض يا شخصي که استطاعت مالي دارد ولي از تمکن از رفتن به حج نااميد است يا بر او حرجي است واجب است نايب بگيرد و وجوب آن فوري است. (مناسک. مسأله 63).
آية الله سبحاني: بر مريض در صورت يأس از خوب شدن، واجب است نائب بگيرد و وجوب آن فوري است و اگر پس از انجام حج توسط نائب، حال منوبعنه خوب شد، حج نيابتي کفايت مي کند و نياز به اعاده حج ندارد. (کتاب الحج، ج1، ص237 ـ 349).
[117].آية الله بهجت: در صورت يأس از خوب شدن، استنابه مي کند، به نحو فوري بنابر اظهر (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد نايب بگيرد و وجوب آن فوري است مگر اينکه اطمينان به تمکن از مباشرت در سال هاي بعد داشته باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه استطاعت او در سال بعد باقي بماند بايد به حج برود.
آية الله سيستاني:اگر اميد به تمکن از حجّ بدون حرج و مشقّت بعد از آن هم نداشته باشد در اين فرض گرفتن نايب واجب است و وجوب آن فوري است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از جهت مالي قدرت دارد و از جهت صحّت بدن استطاعت ندارد و اميد خوب شدن ندارد، واجب است نايب بگيرد در صورتي که حج بر او مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نايب گرفتن مطابق احتياط است، اگرچه اميد به زوال عذر هم وجود داشته باشد. (آداب و احکام حج، مسأله 90).
[118].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[119].آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل به حصول استطاعت يا غافل از آن باشد، يا جاهل به وجوب حج يا غافل از آن باشد، و در اين جهل و غفلت معذور باشد.
آية الله فاضل: چنانچه تا پايان اعمالِ حج، شرايط استطاعت باقي باشد، در اين صورت بايد حج را انجام دهد مگر اينکه انجام حج حرجي باشد، که در اين فرض از خودش ساقط است، و در اين صورت بايد از ترکه او ـ ولو از ميقات ـ نايب بگيرد، يا شخصي تبرعاً حج او را انجام دهد.
[120].آية الله اردبيلي: مگر اينکه بر او حرجي باشد.
آية الله بهجت: هر وقت قدرت پيدا نمود، فوراً بايد به جا آورد ولو استطاعت شرعيه زايل شده باشد (کتاب حج، ص27).
آية الله تبريزي: مگر جاهل قاصر بوده باشد و در صورت استقرار هم اگر رفتن به حج حرجي شود واجب نيست.
آية الله خويي: مگر غافل از وجوب حج بوده و در غفلت خود معذور باشد که در اين صورت حج بر او مستقر نيست و در صورت استقرار بايد به هر نحو که ممکن باشد حج برود مگر اينکه حرجي باشد.
آية الله سبحاني: چنانچه شرايط استطاعت در او جمع باشد هرچند مشقت زا وحرجي باشد، ولي اگر فعلاً استطاعت بدني ندارد مثلاً مريض است ويا آن گونه حرجي است که از حالت استطاعت بدني خارج است، بايد نايب بگيرد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 3 مراجعه شود.
[121].آية الله زنجاني: به شرحي که در حاشيه مسأله 23 گذشت.
[122].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج برخود بي خبر باشد، بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله زنجاني: و اگر حج نيابي به جا آورد باطل است مگر در صورتي که انجام حجةالاسلام خود در امسال بر او واجب نباشد به تفصيلي که در حاشيه مسأله 38 گذشت و اگر حج استحبابي به جا آورده باطل است مگر در صورتي که در حاشيه مسأله 32 گذشت.
[123].آية الله اردبيلي: اگر شخص مستطيع حج استحبابي به جا بياورد و قصد تشريع نکند، حج او حج واجب خواهد بود و کفايت از حجةالاسلام مي کند، ولي اگر حج نيابتي به جا آورد، بنابر احتياط صحيح نيست.
آية الله بهجت: حجّ نايب، صحيح و ذمّه منوب عنه برئ مي شود.
آية الله تبريزي: اگر حج نيابي به جا آورد، حجش صحيح است و ذمّه منوب عنه برئ مي شود ولي در فرضي که واقعاً بر او حج واجب بوده ولو نسبت به آن جاهل باشد، اجاره باطل است و نايب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بيشتر از اجرة المسمّي باشد و اگر حج استحبابي براي خودش انجام دهد، در صورت علم به استطاعتِ خود و عدم صحت حج استحبابي، حج او باطل است و در غير اين صورت حجش صحيح و مجزي از حجةالاسلام مي باشد.
آية الله خويي: در صورت تنجّزِ وجوب حج بر نايب اجاره باطل است، مگر اينکه اجاره مطلق باشد که بتواند اوّل براي خودش حج به جا آورد و بعد از آن حج منوبعنه را و در فرض بطلان اجاره، اجير مستحق اجرةالمثل است مگر اينکه اجرةالمثل بيشتر از اجرةالمسمّي باشد و اگر مستطيع، حجّ استحبابي براي خودش انجام دهد، با اينکه مي داند مستطيع است، گرچه حجش صحيح است ولي مجزي از حجةالاسلام نمي باشد. (مستفاد از تعليقه عروه، ج2، ص241 و 375 و مناسک، مسأله 104).
آية الله سبحاني:کسي که خودش مستطيع است جائز نيست در همان سال نيابت بپذيرد و اگر حج نيابي انجام داد باطل است و ذمه منوبعنه فارغ نمي شود، ولي در صورت جهل به استطاعت ذمه منوبعنه فارغ شده و در مورد اجرت با مستأجر مصالحه کند.
آية الله سيستاني:کسي که ذمّه اش مشغول به حجّ واجب است و متوجّه است، جايز نيست در همان سال نيابت بپذيرد ولي اگر حجّ نيابي انجام داد صحيح است و ذمّه منوبعنه فارغ مي شود، امّا اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است و قصد حج استحبابي براي خودش اثري ندارد و حجةالاسلام محسوب مي شود مگر قصدش به نحوي باشد که به قصد قربت خلل ايجاد کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت آن اشکال است و احتياط ترک نشود، عالم باشد و يا جاهل. (آداب و احکام حج، مسأله 115).
آية الله فاضل: حج او صحيح است هر چند معصيت کرده است.
آية الله مکارم: حج نيابتي او صحيح است، هرچند گناه کرده است و حج استحبابي او حج وجوبي محسوب مي شود.
[124].آية الله بهجت: ورثه پيش از استيجار براي حج، مي توانند در ترکه تصرف کنند در صورتي که قصد استيجار داشته باشند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي:کسي که مرده و حجةالاسلام بر او بوده، ورثه پيش از استيجار براي حج نمي توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزينه حج برابر ترکه باشد يا کمتر از آن، بنابر احتياط، بلي اگر ترکه خيلي زياد باشد و ورثه ملتزم به اداي حج شوند، مي توانند تصرف کنند.
آية الله خامنه اي:در خصوص اختيار ورثه نسبت به تصرّف در ترکه و عدم آن، نظر معظم له يافت نشد.
آية الله زنجاني: البته اين در صورتي است که بترسد با تصرف در ترکه استيجار حج فوت شود يا به تأخير افتد.
آية الله سيستاني:براي ورثه جايز نيست تا زماني که ذمّه او به حج مشغول است؛ بهطوري در ميراث تصرّف نمايند که منافي با قضاي حج ميت از ميراث باشد. (مناسک، مسأله 76).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حتي در صورتي که ترکه بيش از مخارج حج باشد، بنابر احتياط واجب تصرّف در اموال ميت جايز نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 104).
آية الله فاضل: بلي اگر ترکه بيشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرّف نکنند.
آية الله مکارم: مگر اينکه بناي قطعي بر اداي حج داشته باشد، در اين صورت تصرف جايز
است.[125].آية الله بهجت: تأخير در اداي دَين بدون عذر جايز نيست.
آية الله سبحاني: هزينه حج اورا از ترکه قبل از تقسيم بردارند وکافي است در اين مورد به
هزينه حج ميقاتي اکتفا کنند مگر اينکه وصيت به حج بلدي کرده باشد و بر ورثه او لازم است که در همان سال نخست براي او حج نيابي بگيرند وهزينه مازاد بر حج نيابي را از ثلث ترکه ميت بردارند.[126].آية الله سيستاني: احوط اين است که فوراً براي فارغ شدن ذمّه او اقدام نمايند، هر چند با استيجار از ترکه، و اگر در همان سال استيجار از ميقات ميسّر نشد، به احتياط واجب بايد از بلد استيجار کنند و تأخير نيندازند هر چند بدانند در سال بعد، از ميقات ميسّر مي شود، ولي در اين صورت مازاد بر اجرت حج از ميقات را، از سهم صغار ورثه به حساب نياورند. (مناسک، مسأله 79).
[127].آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: مگر آنکه وصيت کرده باشد که مخارج حجّ از ثلث پرداخت شود، و در اين صورت عمل به آن، بر وصاياي مستحب اولويت دارد و اگر ثلث مالش براي انجام آن کافي نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت مي شود. (مناسک حج، م43).
آية الله سيستاني، آية الله زنجاني: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافي باشد و اگر کافي نباشد از ساير ترکه بايد تکميل شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه وصيت کند از ثلث خارج شود.
[128].آية الله بهجت: دين مقدم است حتي بر وصيت ولي در زايد بايد با اجازه ورثه باشد و بنابر احتياط زايد را بين غير صغار تقسيم نمايند.
آية الله زنجاني: و اگر کسي که ترکه در اختيار اوست اهمال کند و ترکه از بين برود ضامن است، هر چند وصي يا وارث نباشد...
آية الله سبحاني: در هر صورت مازاد بر حج ميقاتي را از ثلث بدهند مگر اينکه ورثه راضي نشوند از اصل داده شود.
آية الله سيستاني:بنابر احتياط واجب، ولي مازاد بر اجرتِ متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نياورند.
- مسائل متفرقه استطاعت
[46] م ـاگر زني شوهرش از دنيا برود و در حيات شوهرش استطاعت مالي نداشته باشد و بعد از مردن او، از ارث شوهر، استطاعت مالي پيدا کند ولي از جهت مرض نتواند به حج برود، در صورتي که مرض او به نحوي است که قدرت بر رفتن به حج ندارد[1]، مستطيع نشده و حج بر او واجب نيست[2]و همچنين اگر بعد از مردنِ شوهر، شغل يا زراعت يا صنعتي که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگي خود را اداره کند نداشته باشد، مستطيع نمي شود، هر چند ارثي که برده، براي رفتن به حج و برگشتن کافي باشد.[3]
[47] م ـزني که مهريه اش وافي براي مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است[4]، اگر شوهرش تمکن از اداي آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نيست[5]و اگر تمکن دارد و مطالبه آن براي زن مفسده اي ندارد، با فرض اينکه شوهر نفقه و مخارج زندگي زن رامي دهد[6]، لازم است زن مهريه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه براي او مفسده دارد؛ مثل اينکه ممکن است مطالبه، به نزاع[7]و طلاق منجر شود که براي زن مفسده دارد، مستطيع نشده است.
[48] م ـبا وجوه شرعيه؛ مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطيع نمي شود[8]و اگر به مکه برود، کفايت از حَجّةالاسلام نمي کند.[9]
[49] م ـاگر کسي منزل گرانقيمتي دارد و در صورتي که آن را بفروشد و منزل ارزان تر بخرد و با تفاوت قيمت آن بتواند به حج برود[10]، چنانچه منزلي که دارد زايد بر شؤون او نباشد لازم نيست آن را بفروشد[11]و با اين فرض مستطيع نيست و اگر زايد بر شؤون او باشد[12]، با وجود ساير شرايط، مستطيع است.
[50] م ـکسي که از راه کسب يا غير کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج، مقداري از مؤونه زندگي خود را از درآمد کسب؛ مثل منبر و بقيه را از شهريه اي که از وجوه شرعيه است تأمين مي کند، اگر در راه اداره زندگي بعد از مراجعت از حج، نياز به شهريه داشته باشد مستطيع نيست.[13]
[51] م ـاگر کسي زمين يا چيز ديگري را بفروشد که منزل مسکوني تهيه کند[14]، در صورت نياز به منزل مسکوني[15]مستطيع نمي شود هر چند[16]پولي که بهدست آورده، براي مخارج حج کافي باشد.
[52] م ـاگر شخصي از سال هاي قبل مستطيع بوده و فعلاً مسافرت با هواپيما، به جهت کسالت، براي او مقدور نباشد و غير از هواپيما وسيله ديگري براي او فراهم نباشد[17]، نمي تواند نايب بگيرد[18]و بايد در وقت تمکن به حج برود و اگر متمکن نشد تا فوت شد، بايد از ترکه اش براي او حج بدهند و اگر از سال هاي قبل استطاعت نداشته، در فرض مزبور مستطيع نشده است.[19]
[53] م ـهرگاه زني با کسب مي تواند مخارج خويش را متکفل شود و مخارج حجش را نيز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش براي مخارج به زحمت مي افتد، اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج[20]براي زن نباشد[21]مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمي شود.
[54] م ـ کسي که در محل خودش مستطيع نيست، واجب نيست به حج برود، هر چند استطاعت حج ميقاتي را داشته باشد، ولي اگر رفت و وقتي به ميقات رسيد استطاعت حج از آنجا را با همه شرايط ديگر داشت مستطيع مي شود و کفايت از حَجةالاسلام مي کند.
[55] م ـکسي که بعد از استطاعت مالي بدون تأخير، سعي در رفتن به حج داشته و در قرعهکشي شرکت نموده و از جهت اينکه قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود[22]مستطيع نشده[23]و حج بر او واجب نيست[24]ولي اگر مسامحه کرد و تأخير نمود و در سال هاي بعد در قرعهکشي شرککرد، حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند.[25]
[56] م ـکسي که براي حج نيابتي اجير شده و بعد در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده[26]؛ چنانچه براي حج در آن سال اجير شده باشد، بايد حج نيابتي را به جا آورد[27]و اگر استطاعت او باقي ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.
[57] م ـدر حصول استطاعت فرقي نيست بين اينکه در شهر[28]حج يعني شوال و ذيقعده و ذيحجه مال پيدا کند يا قبل از آن، بنابراين اگر استطاعت مالي پيدا شود و استطاعت بدني و ساير شرايط موجود باشد نمي تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتي در اوائل سال و قبل از ماه هاي حج.[29]
[58] م ـخدمه کاروان ها که وارد جده مي شوند، اگر ساير شرايط استطاعت را دارند؛ از قبيل داشتن وسايل زندگي بالفعل يا بالقوه و رجوع به کفايت[30]، مثلاً کار و صنعت و غير آن، که با آنها مي توانند پس از مراجعت ادامه زندگي مناسب خود را بدهند، مستطيع هستند[31]و بايد حَجّةالاسلام به جا آورند و کفايت از حج واجب آنان مي کند و چنانچه ساير شرايط را ندارند[32]به مجرد امکان حج، براي آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابي است و چنانچه بعداً استطاعت پيدا کردند، بايد حج واجب را به جا آورند و حکم روحاني کاروان نيز همين است ليکن اگر بعد از مراجعت از مکه نياز به شهريه حوزه دارند مستطيع نمي شوند.[33]
[59] م ـپزشکان يا کسان ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند و در ميقات جامع شرايط استطاعت هستند، واجب است[34]حجةالاسلام به جا آورند[35]هر چند که لازم است مأموريت خود را نيز انجام دهند.[36]
[1].آية الله زنجاني: بايد طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 23 گذشته نايب بگيرد.[2]. نظريات آيات عظام در اين مسأله، در ذيل مسأله 41 گذشت.
[3]. حکم رجوع به کفايت، در مسأله 40 گذشت.
[4].آية الله بهجت: در صورتي که مطالبه مهر از شوهر ناراحتي و يا مشکلاتي در زندگي ايجاد نکند وي مستطيع است و مطالبه مهر منعي ندارد بلکه لازم است، ولي اگر موجب دردسر و ناراحتي براي وي شود و يا مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نيست. (پرسش هاي جديد حج، س3). (و نيز مراجعه به حاشيه مسأله 19 مفيد است).
[5].آية الله زنجاني: و همچنين در صورتي که مطالبه مهريه، موجب حرج يا آبروريزي زن مي شود مستطيع نيست....
[6].آية الله زنجاني: مستطيع است و بايد به حج برود و اگر بدون مطالبه مهريه نمي تواند حج به جا آورد بايد مهريه را مطالبه نمايد و به حج برود.
[7].آية الله تبريزي: اگر مطالبه مهريه موجب ناراحتي هايي شود که زن در زندگي اش به حرج و مشقّت بيفتد، حج بر او واجب نيست.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: يعني مطالبه بر او حرجي يا در آن خوف ضرر باشد. حج بر او واجب نيست.
آية الله سيستاني:اگر به حدّي باشد که براي زن تحمّلش مشکل باشد.
آية الله گلپايگاني:مجرّد طلاق باعث عدم وجوب حج نيست. بله اگر صرف مهريه در حج موجب شود که زندگي او مختلّ شود حج بر او واجب نيست. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33)
آية الله مکارم: حتي اگر منجرّ به طلاق نشود ولي مشکلات مهمّي در زندگي او حاصل گردد حج لازم نيست.
[8].آيات عظام بهجت، تبريزي، خامنه اي، خويي، سيستاني، گلپايگاني: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني:کسي که مالي را که بتواند با آن حج به جا آورد، در اختيار دارد هر چند ملک او نباشد ولي تصرفش در آن جايز باشد با تحقق ساير شرايط مستطيع
است.آية الله سبحاني: اگر تملک او يا تصرف او در وجوه شرعيه به وجه صحيح صورت گرفته باشد مثل اينکه فقيه جامع الشرائط سهمي را در اختيار او قرار داده باشد با تحقق سائر شرائط، مستطيع مي شود و حج او از حجةالاسلام کفايت مي کند. (کتاب الحج، ج1، ص224)
آية الله فاضل: چنانچه به عنوان شهريه يا از روي استحقاق و خدمات ديني از طريق حاکم شرع
به او داده شده، مالک مي شود و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و بايد حَجّةالاسلام به جا آورد.[9].آية الله اردبيلي: مگر اينکه کسي که حق پرداخت و تمليک اين گونه وجوه را دارد به او تمليک نمايد و ساير شرايط استطاعت را نيز دارا باشد.
آية الله مکارم: هرگاه در شأن او باشد مانعي ندارد و حج او صحيح است.
[10].آية الله زنجاني:چنانچه تبديل آن به منزل ارزان تر مستلزم حرج و هتک حيثيت او نباشد، مستطيع است هر چند منزل کنوني، زائد بر شؤون او نباشد.
[11].آية الله اردبيلي:چنانچه منزل دوم نيز مطابق شأن او باشد و تبديل منزل براي او حرجي نباشد و تفاوت قيمت نيز زياد باشد، بنابر احتياط واجب بايد منزل را تبديل کرده و با تفاوت قيمت آن مستطيع مي شود و بايد به حج برود.
آية الله بهجت: گذشت در مسأله 16، و اگر استبدال ضرري يا حرجي باشد لازم نيست (کتاب حج، ص8).
آية الله خويي، آية الله سيستاني: اگر فروش خانه سبب حرج و مشقت او نيست حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني: اگر به حسب شأن او مورد نياز او باشد لازم نيست آن را بفروشد (کتاب الحج، ج1، ص110).
[12].آية الله خامنه اي:کسي که ضروريات زندگي از قبيل مسکن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار کار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر مي تواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگياش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و اين کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمي شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مکمّل آن است، بايد اين کار را انجام دهد و مستطيع است. (مناسک حج، م24)
آية الله سبحاني: بهتر است بفروشد، ولي تا نفروخته حج بر او واجب نمي شود مگر اينکه اقدام به فروش کند وخانه مناسب شأن تهيه نمايد وسپس با باقيمانده پول به حج برود.
[13]. نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 40 بيان شد.
آية الله اردبيلي:چنانچه حال او قبل از رفتن به حج و پس از آن يکسان باشد، مستطيع است و بايد به حج برود.
[14].آية الله زنجاني: در صورتي که رفتن به حج مستلزم آن باشد که در تهيه منزل مسکوني مورد نيازش به حرج يا هتک حيثيت بيفتد، مستطيع نيست.
[15].آية الله مکارم: و قصد تهيه آن را داشته باشد.
[16].آيات عظام بهجت، خويي، سيستاني: در صورتي که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتي و مشقت در زندگي وي شود، حج بر او واجب نمي شود، و چنانچه سبب ناراحتي نشود واجب مي شود.
آية الله خامنه اي:در صورتي که منزل شخصي جزء نيازهاي ضروري او باشد و يا مالکيت آن با موقعيت عرفي او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمي شود هرچند به مقدار مخارج حج و يا مکمّل آن باشد. (مناسک حج، م25).
[17].آية الله زنجاني: اگر اميد بهبودي ندارد بايد براي انجام حج در اولين سال نايب بگيرد والاّ بايد خودش حج به جا آورد ولي فوريت آن ساقط است و مي تواند حج را تا خوب شدن به تأخير بيندازد و در هر حال اگر انجام نداد تا فوت شد بايد براي او حج بدهند و اگر وصيت نکرده نباشد از اصل ترکه او برداشته مي شود و همچنين است حکم کسي که از سال هاي قبل استطاعت نداشته است.
[18].آية الله اردبيلي: اگر اميد به بهبود يا پيدا شدن راه ديگري دارد، نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش در وقت تمکن، به حج برود وگرنه بايد نايب بگيرد.
آية الله بهجت: در صورت استقرار حج، با فرض يأس از زوال عذر، واجب است استنابه نمايد و با اميد زوال عذر، احوط جمع بين استنابه فوري و لوازم مناسب با احتياط در آن است، و با زوال عذر احوط اعاده با مباشرت است و با تبديل اميد زوال عذر به يأس از آن احوط تجديد استنابه است و با استمرار عذر تا وقت وفات، احوط براي غير مأيوس قضاي از او با تکرار استنابه است. و اما در صورت عدم استقرار حج، پس با فرض يأس از زوال عذر، اظهر وجوب فوري استنابه است و با اميد زوال عذر، احتياط مستحب اين است که فوراً استنابه کند که با زوال عذر اعاده با مباشرت مي نمايد و احتياط در بقيه بر همان نحو است که ذکر شد (کتاب حج، ص18 و 19).
آية الله تبريزي: اگر اطمينان به تمکن از مباشرت نداشته باشد، بنابر احتياط واجب است که براي خود نايب بگيرد و چنانچه مي داند متمکن از مباشرت نمي شود بايد نايب بگيرد و همچنين در فرض بعدي بايد بنابر احتياط نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حجّ فوري است.
آية الله خامنه اي:کسي که حج بر او مستقر شده، اگر بر اثر پيري يا بيماري قدرت رفتن به حج را ندارد و يا براي او حرج و مشقّت دارد و اميدي به بهبودي و قدرت پيدا کردن بر اداي حج بدون مشقّت را ـ هر چند در سال هاي آينده ـ نداشته باشد، واجب است نايب بگيرد. ولي کسي که حج بر او مستقر نشده، واجب نيست نايب بگيرد. (مناسک حج، م40)
آيات عظام خويي، سبحاني، سيستاني: اگر اميد به تمکن از مباشرت نداشته باشد، واجب است که براي خود نايب بگيرد.
آية الله مکارم: اگر اميد بهبودي نداشته باشد مي تواند نايب بگيرد.
[19]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 41 استطاعت گذشت.
[20].آية الله زنجاني: موجب حرج يا آبروريزي براي زن نباشد...
[21].آية الله سيستاني: به حدّي که تحمّلش براي او مشکل باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: به نحوي که زندگي او مختلّ شود. (مجمع المسائل، ج1، ص429، مسأله 11).
[22].آية الله زنجاني:چنانچه احتمال بدهد که بتواند راه حج را بر خود باز کند بايد در اولين سال ممکن خودش حج به جا آورد و هرگاه از بازشدن راه حج نااميد شد بايد نايب بگيرد.
[23].آية الله تبريزي: در صورتي که از رفتن به حج به صورت آزاد متمکن نباشد.
آية الله سبحاني: اگر راه معمول تشرف به حج، نام نويسي به روش مذکور و در نوبت ماندن باشد، بايد ثبت نام کند وعدم اصابت قرعه رافع استطاعت نيست.
آية الله مکارم: در صورتي که راهِ مشروع، منحصر به شرکت در قرعهکشي باشد.
[24].آية الله خامنه اي: ولي اگر رفتن به حج در سال هاي بعد از آن منوط به نام نويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد، بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
[25].آية الله اردبيلي:مشروط بر اينکه احتمال دهد چنانچه ثبتنام مي کرد، امکان رفتن به حج برايش فراهم مي شد.
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني، مکارم: مشروط بر اينکه مطمئن بوده که در مرحله قبل قرعه به نامش اصابت مي کرده.
آية الله زنجاني: و در صورتي که تأخير او از روي مسامحه نبوده ـ مثلاً از ثبتنام براي قرعهکشي اصلاً اطلاع نداشته است ـ حج بر او مستقر نشده است، مگر آنکه معلوم گردد که اگر مي خواست مي توانست حج به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه مي دانست در همان سال ثبتنام، قرعه به نام او اصابت مي کرد، حج بر او مستقر است و چنانچه مي دانست سال هاي بعد، قرعه به نام او اصابت مي کرد، در فرضي که احتمال عروضِ مانع ديگري، از انجام حج را در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کرد، نمي داد، بنابر احتياط واجب، لازم بود ثبت نام کند و در اين فرض که ثبتنام نکرده، بنابر احتياط واجب حج بر او مستقر مي شود.
[26].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني: اگر استطاعت به سبب اجير شدن براي حج نيابتي پيدا کرد، مطابق متن عمل کند، ولي اگر از راه ديگر استطاعت پيدا کرد کشف از بطلان اجاره مي شود و بايد حج خود را به جا آورد.
آية الله خامنه اي:کسي که استطاعت مالي ندارد، اگر براي نيابت از ديگري اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده، اجاره باطل است، و در غير اين صورت، بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله زنجاني: بايد مطابق مسأله 38 و حاشيه آن عمل نمايد.
آية الله سيستاني:اگر وثوق داشته باشد که در سال آينده مي تواند براي خود به جا آورد يا استطاعت او به مال الاجاره باشد، پس اجاره صحيح است و به مقتضاي آن عمل نمايد. و اگر وثوق ندارد و استطاعت او به غير مال الاجاره، است در اين صورت اجاره باطل است و بايد براي خودش حج نمايد. (ملحقات، مناسک مسأله 19).
[27].آية الله اردبيلي: بلکه بايد حج خود را به جا آورد مگر اينکه حصول استطاعت به واسطه گرفتن اجرت نيابت در حج باشد و براي همان سال اول اجير شده باشد.
[28]. شهر= ماه
[29]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 23 و 24 گذشت.
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 55 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: خواه اين استطاعت مالي در اول سال باشد يا در ماه هاي نزديک به حج.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[30]. آية الله اردبيلي: اگر حال آنها قبل و بعد از حج يکي باشد، رجوع به کفايت در استطاعت شرط نيست.
[31].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه انجام حج مانع از انجام وظيفه آنها به عنوان خدمه نگردد وگرنه مستطيع نيستند.
آية الله زنجاني:کارگزاران حج بعد از قبول مأموريت چنانچه تشرف به حج، زندگي آنها را مختل نکند و با مأموريت آنها منافات نداشته باشد، با داشتن ساير شرايط مستطيع هستند.
[32]. آية الله خويي: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد وجوب آن بعيد نيست (مناسک، مسأله 28).
آية الله سبحاني: اگر حج موجب تفاوت در زندگي آنان نباشد حج واجب مي شود (کتاب الحج، ج1، ص274).
[33]. تفصيل نظر مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
آية الله اردبيلي:اگر حال آنها قبل و بعد از حج فرقي نکند، مستطيع مي شوند و نياز به شهريه مضرّبه استطاعت نيست.
آية الله فاضل: گذشت در مسأله 40 که چنين اشخاصي مستطيع مي شوند و حج آنها از حجةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: در تمام مواردي که افراد به عنوان خدمه يا روحاني يا غير آن به حج مي روند، چنانچه زندگي خانواده آنها در همان مدت تأمين باشد حجشان حَجّةالاسلام و تأمين زندگي آنها در بازگشت شرط نيست.
[34].آية الله خامنه اي: به شرط آنکه اداي مناسک حج مزاحم با خدماتي که براي آن اجير شده اند نباشد. (مناسک حج، م35)
[35].آيات عظام بهجت، زنجاني، سبحاني: بايد حجةالاسلام به جا آورند، مگر آنکه مأموريت بهگونه اي باشد که نتوانند به وظائف عمل کنند. (پرسش هاي جديد حج، ص2، س8).
آية الله فاضل: مگر اينکه مأموريت آنها مشروط به عدم احرام براي حجّ تمتّع باشد، يا عمل به مأموريت مانع از انجام اعمال حج باشد که در اين دو صورت حج واجب نيست، بلي اگر مخالفت کردند و حج انجام دادند هر چند مرتکب معصيت شده اند ولي حج آنها صحيح است و کفايت از حجّةالاسلام مي کند.
[36].آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله قبل بيان شد.
- استفتائات استطاعت
[60] س ـ کسي در مدينه مريض شده (سکته کرده) و فعلاً در بيمارستان است و دکترها گفته اند که بايد تا دو هفته استراحت کند، آيا بعد از مدت استراحت در صورتي که حمل او براي انجام دادن اعمال مشکل باشد، اگر او را به مکه ببرند وظيفه اين شخص چيست؟
ج ـاگر[1]سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال، حتي به نحو اضطراري را ندارد[2]، از استطاعت افتاده[3]و حج بر او واجب نيست ولي براي دخول مکه بايد مُحرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده ولو اضطراري آن، از احرام خارج مي شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده، اگر مأيوس از خوب شدن باشد بايد نايب بگيرد که برايش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش براي دخول مکه مُحرم شود و عمره مفرده به طوري که ذکر شد به جا آورد، و چنانچه براي اين شخص انجام اعمال حج تمتع ممکن باشد، ولو به نحو اضطرار و انجام اضطراري اعمال، لازم است مُحرم شود و هر مقدار از اعمال را که مي تواند ولو با کمک گرفتن از ديگري انجام دهد، و هر مقدار را که نمي تواند، نايب بگيرد ولي در وقوفين، گرفتن نايب کافي نيست.
[61] س ـکسي که احتمال مي دهد حجي که در سال هاي قبل انجام داده، صحيح نبوده يا مستطيع نبوده است و فعلاً شرايط استطاعت را دارد و بخواهد احتياط کند، حج را به چه نيتي به جا آورد؟
ج ـمي تواند قصد مافي الذمه؛ يعني قصد امتثال مطلقِ امرِ متوجه به او را کند[4]و مي تواند قصد حَجةالاسلام احتياطاً نمايد.
[62] س ـشخصي که حج واجب خود را انجام داده است آيا مي تواند آن را به قصد مافيالذمه اعاده کند؟
ج ـ مانع ندارد[5] ولي اعاده حج کفايت از اجزاء ـ در صورت صحّت حج سابق و بطلان اجزاء ـ نمي کند و بايد خود آن جزء تدارک شود.
[63] س ـکسي که با وجود تقليد صحيح، قبلاً به حج مشرف شد و چون رجوع به کفايت را مجتهد او شرط استطاعت نمي دانسته حَجةالاسلام قصد نموده و به جا آورده است با اينکه رجوع به کفايت نداشته است، فعلاً همه شرايط استطاعت براي او موجود است و از حضرت امام تقليد مي کند آيا بايد حج سابق را اعاده کند يا خير؟
ج ـاعاده لازم است.[6]
[64] س ـشخصي بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ايران رفت و در مکه کسي را وکيل کرده که براي فراغ ذمه او اقدام نمايد، وظيفه در اين مورد چيست و آيا محرمات احرام بر چنين شخصي چه وضعي دارد؟
ج ـدر فرض مسأله، وکيل گرفتن بي فايده است[7]و چنانچه سال اوّل استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در اين صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاي استطاعت تا سال هاي[8]بعد، ولي در صورتي که سال اول استطاعت نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است، چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد بايد در همان سال[9]يا سال بعد[10]براي حج و عمره تمتع نايب بگيرد، و در صورتي که مأيوس از خوب شدن نباشد[11]نمي تواند نايب بگيرد و بايد خودش حج و عمره تمتع را مجدداً انجام دهد، و در هر صورت فعلاً از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است.
[65] س ـدر حال حاضر، که هر کسي بخواهد حج مشرف شود بايد قبلاً براي ثبت نام و مقدمات حج اقدام نمايد، اگر کسي ثبتنام کرد ولي نوبت او را برايچند سال ديگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسيدن آن نوبت، از راه ديگر وسيله رفتن براي او فراهم شد و پول قرض کرد و به مکه رفت، آيا حج او حَجةالاسلام است يا خير؟
ج ـاگر قبلاً حج بر او مستقر نشده و فعلاً هم نمي تواند به حج برودمگر با قرض[12]، حج بر او واجب نشده است، و حج او حَجّةالاسلامنيست.[13]
[66] س ـاگر کسي به خيال اينکه استطاعت دارد، به قصد عمره تمتع مُحرم شد و به ترتيب کليه اعمال حج تمتع حَجةالاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطيع نبوده است، بفرماييد احرام و اعمال گذشته اش چگونه است و نسبت به آينده اگر مستطيع شد، آيا حجةالاسلام بر او واجب است يا نه؟ج ـمُحرم نيست[14]، ولي اگر مستطيع شد بايد حَجةالاسلام به جا آورد.
[67] س ـکسي خيال مي کرد، مستطيع نيست، به نيت استحباب مُحرم شد و اعمال عمره تمتع را انجام داد، بعد در مکه پرسيد، معلوم شد مستطيع بوده است، آيا مجدداً بايد به نيت وجوب مُحرم شود يا کافي است؟
ج ـکفايت نمي کند[15]، و در صحت حج ندبي او تأمل است.[16]
[68] س ـشخصي براي زيارت سوريه ثبتنام کرده و فعلاً سه هزار روپيه بهدست آورده است و خرج حج بيتالله هم همين مقدار مي شود، آيا رفتن حج واجب است يا مي تواند به زيارت سوريه برود؟
ج ـاگر ساير شرايط استطاعت را داشته باشد بايد به حج برود.[17]
[69] س ـدر قباله هاي کنوني براي ازدواج، مبلغ زيادي نوشته مي شود، آيا زني که مي خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج مي شود يا خير؟ ضمناً مشخص فرماييد مبلغ چقدر باشد بهتر است؟
ج ـاگر بدون مفسده[18]بتواند مهر را بگيرد و به حج برود مستطيع است، و مهرالسنه بهتر است و استحباب دارد.[19]
[70] س ـاگر پدري بعد از ثبت نام براي حج، فوت کرده است و چند پسر دارد و اجازه حج به يکي از پسران داده مي شود، آيا در چنين موردي استطاعت طريقي براي کدام حاصل مي شود؟
ج ـبا فرض وجود ساير شرايط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطيع مي شود.[20]
[71] س ـپدري براي حج ثبتنام کرده و در وصيتش گفته است که برايش حج مستحبي به جا آورند و پسر بزرگتر چون ديده خودش استطاعت بدني و مالي دارد و فقط استطاعت طريقي نداشته که آن هم با فوت پدر برايش حاصل شده، به نيت خود حج را انجام داده، نه به نيابت از پدر، آيا حج او صحيح است يا نه؟ چون استطاعت طريقي نداشته مگر از طريق نيابت؟
ج ـفرض مزبور نيابت نيست، و حج خودش صحيح و مُجزي است.[21]
[72] س ـمسلمينِ بعضي از کشورهايي که حکومتشان کمونيستي است، اگر بخواهند حج بروند بايد مبلغ زيادي به آن حکومت کمککنند و قهراً اين پول براي تقويت چنين حکومتي مصرف مي شود، در صورتي که راه منحصر به اين کار باشد آيا اولاً: حج بر چنين اشخاصي واجب است يا نه؟ و ثانياً: اگر اين مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجةالاسلام کفايت مي کند يا نه؟
ج ـآنچه ذکر شد موجب سقوط حج نمي شود.[22]
[73] س ـزني براي حج ثبت نام کرده است، ولي شوهرش که او هم استطاعت داشته، به عللي ثبت نام ننموده است، آيا زن مي تواند شرعاً نوبت خود را به شوهرش بدهد به اين اميد که در آينده هر دو با هم ثبتنام نمايند يا نه؟
ج ـاگر زن مستطيعه است نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد[23]، ولي اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحيح است.[24]
[74] س ـمن با داشتن بيست هزار تومان قرض و گرفتن يک ماه حقوق قبل از پرداخت آن، موفق به سفر حج شدم، با توجه به اينکه شخص طلبکار از اين سفر حج کاملاً راضي و به پولش احتياج ندارد، آيا اين حج واجب محسوب مي شود يا نه؟
ج ـاگر استطاعت مالي براي شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحيح و حج واجب محسوب است، به شرط آنکه امکان اداي بدهي بعداً به سهولت براي شما فراهم باشد. ولي اگر با قرض[25]براي حج استطاعت مالي پيدا کرده ايد، مستطيع نشده ايد و از حَجّةالاسلام محسوب نمي شود.[26]
[75] س ـاگر کسي مستطيع شد، آيا مي تواند مال خودش را به پدر يا مادر ببخشد و خرج سفر حج ايشان نمايد و اگر چنين کرد تکليفش چيست؟
ج ـاگر شخصاً مستطيع است بايد حج به جا آورد و با بخشش پول به والدين، تکليف از او ساقط نمي شود و در صورتي که با بخشش پول به والدين نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جايز نيست، اگر چه صحيح است.
[76] س ـاشخاصي که در وقت اسم نويسي براي حج، استطاعت مالي دارند و از طرف دولت براي پنج سال يا بيشتر اسم مي نويسند، آيا براي اين گونه اشخاص اسمنويسي واجب است يا نه؟ و بر فرض وجوب، اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند يا از استطاعت مالي افتادند، فقط ترک واجب کرده اند يا اينکه حج هم بر آنان مستقر است؟
ج ـاگر احتمال دهند که قرعه در همان سال اول به نامشان بيرون مي آيد لازم است شرکت کنند[27]و اگر شرکت نکردند بايد به حج بروند و حکم کسي را دارند که حج بر او مستقر است.[28]
[77] س ـاينجانب با شرايط زير، طبق قرعه کشي سازمان حج و زيارت ـ ان شاءالله ـ در سال 1366 عازم بيت الله الحرام هستم:
1. هزينه کامل زيارت خود و همسرم از پول مُخَمَّش تهيه شده است.
2. معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگي با قناعت را دريافت مي دارم.
3. فاقد مسکن و اتومبيل شخصي بوده و در هر شهري که شاغل باشم، مستأجر هستم.
4. وسائل زندگي را در حد معمول دارا مي باشم.
با توجه به شرايط فوق و شبهاتي که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القا مي شود، آيا حج اينجانب و همسرم از حجّ واجب، کفايت مي کند يا خير؟
ج[29]ـ در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن براي حج پول دارند و مي توانند بروند، مستطيع هستند، و شما در صورتي استطاعت داريد که لوازم زندگي خود و عائله را به مقدار شأنتان دارا باشيد[30]، و بعد از برگشتن بتوانيد با در آمد کسب خودتان، زندگي خود و عائله را اداره کنيد.
[78] س ـاگر شخصي مستطيع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمي نويسند، آيا با واسطه و سفارش در ايران يا خارج از ايران و با صرف مبالغي زياد، جايز است به حج مشرف شود يا خير؟ زيرا در غير اين صورت سال ها فريضه او تأخير مي افتد و خوف اين را دارد که خداي ناکرده از تارکين حج به حساب آيد؟
ج ـبايد به هر نحو[31]هست و برخلاف مقررات جمهوري اسلامي نيست به حج مشرف شود.[32]
[79] س ـشخصي قبلاً حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبتنام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولي بعداً از نظر مالي محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرماييد مي تواند پول را پس بگيرد يا خير؟ و چنانچه در سال اول يا سال هاي بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد يا نه؟
ج ـبا فرضي که ذکر شده مستطيع نيست و مي تواند[33]پول را بگيرد و فرق ندارد.[34]
[80] س ـپدرم در سال 1360 براي زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانه خدا به مکه مشرف شد، ولي بعد از احرام بستن، بين راه سکته و فوت کرد و هيچ گونه عملي را انجام نداد، آيا حج به گردنش مي باشد يا خير؟
ج ـاگر بعد از دخول حرم مرده[35]، حج از او ساقط شده است و اگر قبل از
دخول حرم فوت کرده[36]، در صورتي حج واجب نيست که سال اول استطاعت
او باشد.[37][81] س ـدارايي شخصي قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسيده مي باشد، به اضافه اينکه يک باب منزل مسکوني هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه اي از دنيا رفته است، داراي يک همسر و دو بچه صغير مي باشد که معاش آنان از در آمد همين املاک مذکور تأمين مي شود، آيا شخص مُتَوفي مستطيع بوده يا خير؟ و در صورت وجوب حج، آيا حج بَلَدي گرفته شود يا ميقاتي کفايت مي کند؟ و آيا مي شود مخارج حج، از کلّ ترکه پرداخت گردد؟
ج[38]ـ چنانچه شخص متوفّي در حال حيات، خرج رفت و برگشت خود و عيالاتش[39]را داشته و در برگشتن هم در آمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مي توانسته به مکه برود[40]و تأخير انداخته، مستطيع بوده و چنانچه وصيت نکرده، حج ميقاتي از اصل ترکه خارج مي گردد.[41]
[82] س ـشخصي که حج به جا آورده، ليکن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذکر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصي نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعي نيابتاً حج به جا آورده است، آيا حج نيابتي وي صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت را تکرار کند؟[42]
ج ـچنانچه در وقت انجام حجّ اوّلي مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثاني، حج نيابتي باطل است[43]و حج خود را بايد انجام دهد و حج نيابتي را اگر وقت آن موسّع بوده، بعد از حج خودش انجام دهد و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه کند.
[83] س ـکسي که واجب الحج بوده، از پاکستان عازم حج شد و در مدينه منوره بيمار گرديد و در حال بيماري به طرف مکه رهسپار شد و در بيمارستان مکه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائيش در وقت فوت، مقداري پول و قطعه زميني در پاکستان بوده است، با توجه به اينکه پول موجودش براي نيابت حج او کفايت نمي کند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اينکه با فوت او حج ساقط مي شود؟ اجرکم علي الله.
ج ـاگر با احرام عمره تمتع داخل مکه شده[44]و پيش از انجام يا اکمال اعمال عمره يا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزي و حج از او ساقط است، ولي اگر بدون احرام عمره وارد مکه شد[45]و در آنجا فوت نمود، در صورتي که حج بر او قبلاً مستقر بوده، بايد از اصل ترکه او برايش نايب بگيرند و حج ميقاتي کفايت مي کند.
[84] س ـاينجانب در موقع ازدواج، يک سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مي باشد؟
ج ـاگر مجرد وعده بوده است[46]، لازم نيست اداي[47]آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد[48]بايد به آن عمل کند.[49]
[85] س ـاينجانب که به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضه حج نمي باشم، آيا مي توانم نيابتاً از طرف خود کسي را به حج بفرستم يا خير؟
ج ـاگر قبلاً از جميع جهات مستطيع بوده ايد، وليکن اقدام بر انجام حج نکرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پيري يا بيماري که اميد خوب شدن نباشد تمکن از سفر حج نداريد واجب است کسي را نايب بگيريد تا براي شما حج به جا آورد.[50]
[86] س ـشخصي پدرش وصيت کرده است که فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مي شود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه؟
ج ـاگر قبل از آنکه پسر مستطيع شود، پدر او را اجير کرده که بعد از فوت
او در سال اول حج براي پدر انجام دهد يا نسبت به مدت، مطلق بوده که منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعتِ خود اجاره را قبول کرده[51]، لازم است سال
اول بعد از فوت پدر حج نيابي براي پدر انجام دهد.[52]و در غير اين صورت بايد
براي خودش حج کند.[53]و در صورت اول، اگر براي خودش حج به جا آورد صحيح است، گرچه در مخالفت اجاره معصيت کرده است. ولي در صورت دوم، اگر حج
نيابي به جا آورد صحيح نيست[54]، و نه براي خودش واقع مي شود و نه براي پدرش،
و حج بر خودش مستقر مي شود که بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان کند و
اگر به جا نياورد در سال هاي بعد، با مراعات فوراً ففوراً، انجام دهد. و بايد معلوم
باشد که مجرد وصيت[55]به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمي کند هر چند وصيت را قبول کرده باشد. بنابراين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براي خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.[56][87] س ـخانم خانهداري که حج بر او واجب شده است و شوهرش
اجازه مسافرت به تنهايي را نمي دهد و مي گويد چون براي حج اسم مرا ننوشته اي
من اجازه نمي دهم، وظيفه اش چيست؟ و آيا بدون اجازه شوهر مي تواند به حج برود يا نه؟ج ـدر سفر حجِّ واجب، براي زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج
واجب خود را به جا آورد ولو اينکه شوهر او راضي به مسافرت او براي حج
نباشد.[57][88] س ـشخصي طبق وصيت پدر، که پول به حساب سازمان حج واريز کرده است، به نيابت او به مکه آمده در حالي که خود فرزند نيز استطاعت مالي داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد يا حج خود را انجام دهد؟
ج ـ اگر راه براي پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نيابت از او، راه براي او باز شده است[58]بايد، براي پدرش حج کند[59]، مگر آنکه تبرّعاً و بدون اجاره به نيابت پدر آمده باشد، که در اين صورت مستطيع شده و بايد براي خودش حج به جا آورد[60]، و گذشت که به مجرد وصيت[61] و قبول فرزند، نيابت واجب نمي شود مگر آنکه قبل از استطاعت اجير شود.[62]
[89] س ـ شخصي به جز براي هَدْي، استطاعت حج را دارا است، آيا حج براي او واجب است؟
ج ـبلي مستطيع است[63]و پول هَدْي، جزو استطاعت نيست.[64]
[90] س ـاينجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتواي حضرتعالي که فرموده ايد طلابي که به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتي مستطيع مي شوند که از وجوه شرعيه مستغني باشند، لذا اينجانب مقدار پولي با افراد ذيحق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان کردم و به عنوان اينکه نسبت به بنده ذي حق هستند، به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسک حج نيت حجةالاسلام کردم، آيا اين حج براي اينجانب کفايت از حجةالاسلام مي کند يا نه؟ ضمناً لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومي سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواي فوق را نديده بودم و پولي که دستگردان شده بود جايگزين آن پولي که در حساب واريز کرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن کافي است؟
ج ـدر فرض سؤال احوط آن است[65]که بعداً اگر استطاعت پيدا کرديد حج را
اعاده نماييد.[66][91] س ـشخصي قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است و استطاعت مالي هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند، آيا بايد قبول کند و نايب بگيرد يا اينکه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان کنند، حج واجب مي شود تا استنابه کند يا خير؟
ج ـدر فرض مرقوم حج واجب نيست.[67]
[92] س ـاگر در ميقات مستطيع شد و حَجّةالاسلام به جا آورد، مُجزي است يا نه؟ و آيا در فرض مسأله، رجوع به کفايت شرط است يا نه؟
ج ـاگر مستطيع شده، مُجزي است، ولي رجوع به کفايت شرط است.[68]
[93] س ـشخصي که استطاعت رفتن به حج را پيدا کرده، آيا مي تواند پول حج را به مصرف لازمي در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج کند و خود را از استطاعت بيندازد؟ مثلاً آيا مي تواند در شرايط کنوني کشور خرج جبهه کند؟
ج ـمستطيع بايد به حج برود[69]، و دادن پول در مصارف مذکور کافي از حج واجب نيست، و اگر خرج کند[70]و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.
[94] س ـدر مواردي که نهاد يا ارگاني فردي را به حج مي فرستد، بدون اينکه ملزم باشد کاري انجام دهد، آيا از موارد حج بذلي است يا خير؟ و قبول آن واجب است؟
ج ـبا فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ کاري، حکم حج بذلي دارد.[71]
[95] س ـمقداري پول دارم که براي رفت و آمد به سفر مکه کافي است، ولي هنوز از طرف دولت جمهوري اسلامي وقتي براي ثبتنام اعلام نشده است، آيا نگهداري آن پول لازم است و من مستطيع هستم؟
ج ـاگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبتنام مي شود، بايد
ثبتنام کنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد[72]و نگهداري پوللازم
نيست.[73][96] س ـهمسر شهيدي که داراي دو بچه چهار ساله مي باشد و عملاً سرپرستي اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم به نام او در آمده است، آيا مشاراليها مي تواند مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسک حج را انجام دهد يا خير؟
ج ـنمي تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.
[97] س ـکسي که چهار پسر دارد و زن براي همهشان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان يکجا است، الآن خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حق اولويت دارند؟
ج ـکسي که از مال خودش به مقدار حج دارد و مي تواند به مکه برود[74]و بعد از برگشت زندگاني لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.[75]
[98] س ـکسي که واجد شرايط حج باشد و نوه اي دارد که شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد که اگر زن نگيرد به حرام مي افتد، آيا کدام مقدم است و وظيفه پدربزرگ چيست، ازدواج براي نوه اش يا حج؟
ج ـحج خودش مقدم است[76]مگر اينکه ازدواج نوه، از مخارج عرفي او محسوب شود و نتواند هم براي او ازدواج کند و هم به مکه برود.[77]
[99] س ـاينجانب با داشتن استطاعت مالي و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياک هستم طبق مقررات کشوري، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيري مي کند، از نظر شرع تکليف حج چيست؟
ج ـاگر قبلاً مستطيع بوده ايد و با امکان، حج نرفته ايد حج بر شما مستقر شده است[78]، و اگر قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذکور مستطيع نيستيد[79]، مگر آنکه بتوانيد، ولو با ترک ترياک، تحصيل اجازه کنيد و به مکه برويد.[80]
[100] س ـآيا از منافع خمس و زکات، کسي مستطيع مي شود يا نه، و آيا خمس و زکات جزو ترکه ميت است يا نه؟
ج ـچنانچه به عنوان مصرف از طرف ولي امر[81]به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط، مستطيع مي شود.[82]
[101] س ـهرگاه کسي سرمايه يا ابزار کار دارد که اگر مقداري از آن را بفروشد مي تواند با آن زندگي کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـبا وجود ساير شرايط، مستطيع است.[83]
[102]س ـ شخصي باغي دارد که چند سال است درآمدي نداشته، اما از نظر قيمت براي سفر حج کافي بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتي باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است؟
ج ـاگر تمکن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.[84]
[103] س ـشخصي که بعد از عمره تمتع ديوانه شده، آيا لازم است که او را براي حج محرم کنند و وظيفه چيست؟
ج ـلازم نيست و بر ديوانه تکليفي نيست.[85]
[104] س ـاگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مکه معظمه همراه ببرد و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد و در طواف عمره و سعي بين صفا و مروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و مني، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعي و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج که دختر قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مي تواند شوهر نمايد يا خير؟
ج ـبا فرض اينکه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مي تواند شوهر کند.[86]
[105] س ـاگر اطفال غير مميز ـ پسر يا دختر ـ را پدر و يا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند، آيا واجب است که پدر يا مادر در صورت تمکن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند،
و اگر هيچ کدام از کارهاي مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملي نکنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مي توانند ازدواج کنند و يا بايد به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است؟ج ـبر وليّ طفل واجب نيست او را مُحرم کند يا از طرف او حج انجام دهد[87]، ولي اگر او را مُحرم کرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اي که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند[88]، وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقي مي ماند و تا تدارک نکند نمي تواند ازدواج نمايد.
[106] س ـاولاً با وجود دَين چه مقدار پول براي استطاعت کافي است؟ و ثانياً در صورتي که پول باشد ليکن به علت بيماري قلب، مقامات پزشکي سازمان حج و زيارت تشرف را خالي از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستي يک نفر براي انجام حج اعزام گردد؟
ج ـ شما اگر قبل از آنکه استطاعت پيدا کنيد مريض شده ايد،که قدرت رفتن به مکه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشدهايد[89] و نايب گرفتن لازم نيست و نيز استطاعت مالي در صورتي موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت، امکان پرداخت دين به سهولت براي شما باشد.[90]
آية الله سبحاني: خدمه کاروانها وپزشکان و امدادگران و افراد ديگري که با مأموريت به ميقات آمده اند اگر حج موجب تغيير روال زندگي آنها نباشد (از نظر مالي وضعشان بدتر نشود) برآنها حجةالإسلام واجب مي شود.[1].آية الله بهجت: گذشت حکم استنبابه در مسأله 52.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد ولو به اينکه براي بعض اعمال نايب بگيرد، از استطاعت افتاده است. ولي اگر ثروتمند است و ديگر هيچگاه توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و يا مشقّت دارد، بايد براي حج نايب بگيرد و وجوب نايب گرفتن، مانند وجوب حج، فوري است. (مناسک، م63).
آية الله زنجاني: در صورت حرج يا ضرر شديد فعلاً وظيفه اي ندارد و بايد مطابق حاشيه مسأله 64 عمل نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و قدرت بر نايب گرفتن هم ندارد.
آية الله مکارم: حتي نايب هم نتواند بگيرد.
[3].آية الله خويي: ولي اگر دارا و ثروتمند است و اميد به بهبودي ندارد يا حج بر او حرجي است بايد نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر تمکن مالي براي استنابه ندارد از استطاعت خارج شده ليکن اگر متمکن است واميد بهبودي او نيست بايد استنابه کند.
آية الله سيستاني:اگر توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد و نايب هم نمي تواند بگيرد، از استطاعت افتاده است ولي اگر تمکن مالي دارد و توانايي مباشرت اعمال حج را ندارد يا دشوار و با مشقّت است و اميد به بهبودي ندارد بايد نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 63).
[4].آيات عظام بهجت، تبريزي، سبحاني: در اين مسأله و مسأله بعد، قصد امتثال امر فعلي را بنمايد.
[5].آية الله سبحاني: به عنوان امتثال امر فعلي در تمام مراحل نيت کند.
آية الله مکارم: اگر حج خود را به طور صحيح انجام داده وجهي براي اعاده آن نيست.
آية الله نوري: مانع ندارد مطلقاً.
[6].آيات عظام اردبيلي، تبريزي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل، گلپايگاني، مکارم، نوري: اعاده لازم نيست.
آية الله بهجت: به معنايي که براي رجوع به کفايت، در ذيل مسأله 40 گذشت مراجعه فرماييد.
[7].آية الله زنجاني: اگر براي حج مجدد نيز استطاعت مالي داشته يا از سال هاي قبل استطاعت مالي داشته باشد بايد در اولين فرصت حج به جا آورد، و اگر از بهبودي مأيوس است نايب بگيرد؛ ولي چنانچه به مصرف کردن اين مال، نياز مبرمي پيدا کرد و مال را مصرف نمود از استطاعت مي افتد.
[8].آية الله بهجت: براي حکم استنابه، به مسأله 52 مراجعه شود. و عمره او مفرده مي شود و احتياطاً بايد طواف نساء به جا آورد (مستفاد از سؤال 136 مناسک).
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند، پس بنابر احتياط بايد نايب بگيرد.
آية الله خويي: مگر آنکه ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند يا براي او مشقت داشته باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد که در اين صورت بايد براي حج نايب بگيرد. و وجوب نايب گرفتن مانند وجوب حج فوري است. (مناسک، مسأله 63 و قبل از مسأله 151).
آية الله سبحاني: اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد و در صورتي که ثروتمند باشد و اميد به بهبودي نداشته باشد براي حج نيز نائب بگيرد (کتاب الحج، ج1، ص337).
آية الله سيستاني:اگر از انجام حج متمکن نبوده، وظيفه او بنابر احتياط واجب اين بوده است که عمره تمتع را بدل به عمره مفرده کند و طواف نساء را انجام دهد، و اکنون اگر بازگشت براي او مقدور نيست احتياطاً بايد براي طواف نساء نايب بگيرد. (مناسک، ذيل مسأله 151 و ملحق مناسک، س92).
[9].آية الله فاضل: و اگر نشد سال بعد.
[10].آية الله مکارم: در همان سال و اگر ممکن نشد در سال هاي بعد.
[11].آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط در اين صورت هم نايب بگيرد و اگر بعداً رفع
عذر شد و داراي شرايط بود احتياطاً خودش نيز حج را انجام دهد. (مناسک عربي، ص32، مسأله 90).[12].آية الله اردبيلي: اگر هنگامي که آن پول را قرض مي گيرد طلبي داشته باشد که به اندازه مخارج حج او باشد، چنانچه قرض کند و به حج برود، حجةالاسلام محسوب مي شود، هر چند قرض کردن واجب نيست.
آيات عظام بهجت، زنجاني، فاضل: حکم قرض گرفتن در ذيل مسأله 20 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود. (مناسک، م33).
آية الله سيستاني:مگر آنکه وقت پرداخت قرض آنقدر دور باشد که اصلاً عقلا به آن توجه نکنند. که در اين صورت حجّ بر او واجب خواهد شد. (مناسک، مسأله 33).
[13].آية الله تبريزي: هرگاه کسي مقداري پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالي داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را ادا کند حج بر او واجب خواهد بود بلکه مثل اين شخص اگر بتواند بدون منت قرض کند لازم است قرض کند و به حج برود (مناسک، م33).
آية الله خامنه اي:به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر براي پرداخت قرض خود به حرج نيفتاده باشد، حج او حجةالاسلام
است.آية الله سبحاني: تحصيل استطاعت با قرض واجب نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر در صورتي که از کسي طلب داشته باشد و يا مالي دارد که در دسترس او نيست و بعداًبه راحتي مي تواند به واسطه آن قرضي را که گرفته ادا کند، که در اين صورت با قرض کردن صدق استطاعت مي کند و اگر قرض کرد و ساير شرايط هم فراهم بود حج واجب مي شود و حجةالاسلام مي باشد. (مناسک عربي، ص19، مسأله 34).
آية الله مکارم: مگر اينکه نوبت خود را، که براي آن ثبت نام کرده، در مقابل آن به وام دهنده واگذار کند.
[14].آية الله اردبيلي: حجّي که انجام داده حج استحبابي محسوب مي شود و اکنون در احرام نيست و حج انجام شده کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده حج صحيح استحبابي هم مي باشد.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: حجش صحيح است ولي کفايت از حجةالاسلام
نمي کند.آية الله خامنه اي:اگر به قصد انجام وظيفه فعليه بوده، حج صحيح و استحبابي است.
آية الله سبحاني: حج او مستحبي است وچنانچه بعداً مستطيع شد بايد حجة الإسلام به جا
آورد.آية الله سيستاني، آية الله مکارم: احرام او صحيح و حج او مستحبّي است و کفايت از حجةالاسلام نمي کند.
آية الله نوري: اگر به قصد تقييد بوده احرام واقع نشده، و اگر خطا در تطبيق بوده احرام
حج مستحب واقع شده و احرام صحيح بوده و از آن خارج شده، ولي مجزي از حجةالاسلام
نيست.[15].آية الله اردبيلي: چون غالباً قصد امر فعلي مي شود و اين مورد از موارد خطا در تطبيق است، تجديد احرام لازم نيست و کفايت از حجةالاسلام مي کند.
آية الله بهجت: اگر به قصد امر فعلي بوده، اگر چه اعتقاد ندبيت آن را داشته، اظهر صحّت و اجزاء از حجةالاسلام است (کتاب حج، ص30).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجزي از حجةالاسلام است و نياز به احرام جديد نيست.
آية الله خامنه اي:اگر شخص مستطيع با اعتقاد به اينکه مستطيع نيست قصد حج استحبابي کند، و بعد معلوم شود که مستطيع بوده، کفايت آن از حَجةالاسلام محل اشکال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را به جا آورد، مگر آنکه به توهّم اينکه وظيفه فعليه او امتثال امر استحبابي است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد که در اين صورت کفايت از حَجةالاسلام مي کند. (مناسک حج، م37)
آية الله سبحاني: هرگاه به نيت امر فعلي محرم شده باشد از عمره تمتع کفايت مي کند ودر غير اين صورتاحتياط کندبدين گونه که طواف نساء ونماز آن را به جا آورد وآن را عمره مفرده قرار دهد وسپس به يکي از مواقيت رفته واگر نشد به ادني الحل وسپس براي عمره تمتع واجب محرم شود واعمال آن را انجام دهد سپس اعمال حج تمتع را به جا آورد.
آية الله سيستاني:چنانچه کسي به اعتقاد اينکه مستطيع نيست به عنوان استحباب، به حج رفت و قصد اطاعت امري که فعلاً متوجّه او است را نمود و بعداً معلوم شد مستطيع بوده، حجّش کفايت مي کند و حج ديگري بر او واجب نيست. (مناسک، مسأله 58).
آية الله صافي، آية الله مکارم: بلکه کفايت مي کند.
آية الله فاضل: بايد حجةالاسلام را انجام دهد و اکتفا به عمره انجام شده مشکل است، لذا براي احرام عمره تمتع وجوبي، بايد به وظيفه ناسي احرام که در مسأله 215 بيان شده است، عمل کند و در ضيق وقت بايد حجِ افراد انجام دهد، مگر اينکه خطا در تطبيق باشد.
[16].آية الله زنجاني: حج استحبابي او صحيح است و بايد در اولين فرصت، حجةالاسلام خود را به جا آورد.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر تقييد به استحباب داشته، و اگر به نحو خطا در تطبيق بوده، صحيح و کافي است.
آية الله گلپايگاني:مگر اينکه قصد کرده باشد حجّي را که بر اوست و اشتباهاً گمان کرده استحبابي است، که در اين صورت بعيد نيست کفايت کند. (مناسک عربي، ص30، مسأله 80).
[17].آية الله خويي، آية الله سيستاني: و اگر ساير شرايط را ندارد بايد براي سال هاي آينده استطاعت مالي خود را حفظ کند و اگر از تحقق ساير شرايط نااميد است، نايب بفرستد.
[18].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 47 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بدون وقوع در حرج.
آية الله سيستاني:اگر مستلزم حرجي بر زن باشد، که تحمّلش براي او مشکل است، مستطيع نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اختلال در زندگي. (مجمع المسائل، ج1، مسأله 33).
آية الله مکارم: و يا حاصل شدن هر چيزي برخلاف حيثيت او.
[19].آية الله زنجاني: اگر مهريه، حالّ باشد و شوهر بتواند از مهريه به مقدار مخارج حج را بپردازد و مطالبه آن مستلزم حرج و آبروريزي براي زن نباشد و همچنين اگر شوهر بخواهد آن را بپردازد، زن مستطيع است.
[20].آية الله اردبيلي: اگر قبلاً بر پدر حج مستقر نبوده و وصيتي هم نکرده باشد، هر يک از آنان که باقي ورثه رضايت براي استفاده او بدهند، استطاعت طريقي برايش حاصل مي شود.
آية الله زنجاني: اگر لازم باشد که با آن فيش براي پدر، حج به جا آورند هيچ کدام مستطيع نيستند والاّ هر پسري که استطاعت مالي دارد اگر مي تواند بايد براي جلب رضايت ورثه در استفاده از فيش اقدام کند و اگر اقدام نکند حج بر عهده اش مستقر مي شود.
آية الله سبحاني: اگر کسي براي حج ثبت نام نمود وقبل از رسيدن ذي الحجه فوت کرد و در همان سال استطاعت مالي پيدا کرده بود، حج بر او مستقر نشده است وفيش ثبت نام از ترکه ميت به حساب مي آيد واگر ورثه توافق کردند وفيش را به يکي از ورّاث مجاناً ويا به عنوان سهم الارث ويا با فروختن به او واگذار کردند و او ساير شرايط استطاعت به جز استطاعت طريقي را داشت، مستطيع مي شود و درغير اين صورت اگر همه ورّاث در شرايط مساوي بودند بايد قرعه بکشند و انجام حج را براي يک نفر از بين خود ميسر کنند واگر ورثهتوافق ننمودند فيش فروخته مي شود و بهاي آن بين ورثه تقسيم مي شود.
آية الله صافي: اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بر هر کدام که مي داند با استفاده از فيش مورد مزاحمت ديگران قرار نمي گيرد حج واجب است و اگر همه در اين جهت مساوي باشند بر همه لازم است اقدام کنند و چنانچه يکي از آنها بدون مسامحه ديگران موفّق به استفاده شد حج از ديگران ساقط است ولي با مسامحه، حکم به استقرار حج بر او خالي از وجه نيست. اين در صورتي است که فيش از ترکه ميت محسوب نشود و اگر از ترکه محسوب شود در صورتي که هيچ يک از ورثه از حقّ خود نسبت به آن صرف نظر نکند، بايد به فروش برسد و بهاي آن بين ورثه - کما فرض الله - تقسيم شود و بنابراين، هر يک از ورثه يا غير ورثه بايد اقدام به خريد فيش نمايد، هرکس برايش فراهم شد حج بر او واجب است و چنانچه پدر واجب الحج بوده است بايد براي او استيجار نمايند هر چند به فروش فيش باشد.
آية الله گلپايگاني:اگر به عنوان نيابت پدر است بر هيچ يک از آنها رفتن به حج و قبول نيابت واجب نيست، مگر آنکه بالخصوص مورد وصيت باشد، و اگر منظور اين است که يکي از آنها مي تواند با استفاده از فيش پدر براي خود حج به جا آورد، در صورت داشتن ساير شرايط استطاعت، بايد هر کدام سعي کنند که خودشان به حج بروند و در صورت مشاجره بين آنها، با قرعه تعيين شود، و در هر صورت ارزش فيش را به ورثه مديون است، و چنانچه پدر واجب الحج بوده است، بايد براي او استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، مسأله 144).
آية الله مکارم: ولي ورثه بايد بر آن توافق کنند و حج واجبي هم بر عهده پدر نباشد.
[21].آية الله اردبيلي: ولي مرتکب عمل حرام شده است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در اين مورد در دست نيست.
آية الله سبحاني: حج او صحيح است، ولي بايد براي پدر حج نيابي به جا آورد.
آية الله سيستاني:وصيت پدر در حج نسبت به او نافذ است و پسر استطاعت طريقي نداشته که بتواند براي خودش حج به جا آورد. (ملحق مناسک، سؤال 10).
آية الله مکارم: ولي به خاطر ترک وصيتِ پدر، گناه کرده و بايد حج مستحبي او را انجام دهد و يا کسي را بفرستد تا به جا آورد.
[22].آية الله بهجت: ضررهاي مالي غير مجحف، که از ظالمين در طريق و از حکومت هاي ظالمه صورت مي گيرد، داخل در استطاعت است و با قدرت تحمّل موجب سقوط نمي شود بلکه واجب است و همچنين قراردادهاي حکومت هاي ظلم. و اگر ضرر مالي، مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعيه است. (کتاب حج، ص21)
آية الله تبريزي: هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال زياد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نيست و وجوب حج ساقط خواهد شد مگر اينکه بذل مال، امر متعارف باشد، مثل اينکه حکومت از کساني که وارد کشور مي شوند مالي را اخذ مي کند که در اين صورت بذل واجب است و از مؤونه حج حساب مي شود. (مناسک، مسأله 16).
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر جزو مخارج حج در آن کشور باشد حج واجب است و اگر اتفاقاً اين مبلغ را از او مي گيرند، اگر مستلزم ضرر مالي معتدٌّبه مي باشد حج بر او واجب نيست. (مستفاد از مسأله 21 مناسک). البته اگر موجب فساد بر مسلمين باشد طبعاً جايز نيست.
آية الله سيستاني:هرگاه در راه حج دشمني باشد که دفع او جز به پرداخت مال به او ممکن نباشد، پس اگر پرداخت آن نسبت به حال شخص ضرر زيادي داشته باشد، واجب نخواهد بود و وجوب حج ساقط مي شود، والاّ واجب خواهد بود. بلي پرداخت پول جهت جلب رضاي او تا آنکه راه را باز کند واجب نيست. (مناسک، مسأله 16).
آية الله صافي: اگر موجب تقويت کفر در برابر اسلام محسوب شود که عرفاً آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمين شمرده شود استطاعت حاصل نيست ولي اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممکن نبود، پس از پرداخت، اگرچه معصيت کرده، استطاعت حاصل مي شود و بايد به حج برود.
آية الله گلپايگاني:اين گونه پرداخت ها منافات با استطاعت ندارد و در صورت امکان بايد مبلغ را پرداخته و به حج برود و آن حج از حجّةالاسلام کفايت مي کند.
آية الله مکارم: و حج او مجزي است.
[23].آية الله اردبيلي:چنانچه رفتن به حج براي زن هيچ محذوري نداشته باشد، نمي تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد و چنانچه اين کار را بکند گناه کرده و حج بر او مستقر مي شود ولي حج شوهرش صحيح است.
[24].آية الله مکارم: ولي زن گناه کرده است.
[25]. تفضيل مسأله و نظر مراجع عظام در ذيل مسأله 20 و 21 گذشت.
[26].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 20 مراجعه شود.
آية الله مکارم: مگر اينکه مالي که معادل آن باشد و بتواند دين را با آن ادا کند داشته باشد.
[27].آية الله اردبيلي: بلکه اگر احتمال دهد که در سال هاي بعد از سال اول هم قرعه به نامش اصابت مي کند، بايد ثبتنام کند و اگر ثبتنام نکند و بميرد، چنانچه احتمال برود که اگر ثبتنام مي کرد مي توانست به حج برود، حج بر او مستقرّ شده است.
آية الله خامنه اي:بلکه اگر رفتن به حج در سال هاي بعد منوط به نامنويسي و پرداخت مبلغي در اين سال باشد بنابر احتياط واجب بايد به اين کار اقدام کند. (مناسک حج، م39)
آية الله خويي: به هر حال بايد در قرعه کشي شرکت کنند. (مستفاد از مناسک، صفحه 16، والمسائل الشرعيه، ج1، صفحه 297، س1).
آية الله سيستاني:چنانچه توقع عروض مانع ديگري از رفتن به حج در سالي که قرعه به نام او اصابت مي کند، ندارد، بنابر احتياط واجب لازم است ثبتنام کند وگرنه حج بر او بنابر احتياط واجب مستقر مي شود.
[28].آية الله تبريزي: اگر اطمينان داشته باشد که در سال اول نامش بيرون مي آيد لازم است در قرعهکشي شرکت کند.
آية الله زنجاني:اسمنويسي واجب است و اگر نکردند و در اولين سال به حج نرسيدند طبق حاشيه مسأله 3 عمل نمايند.
آية الله سبحاني: و همچنين در صورتي که رفتن به حج براساس قوانين کشور منحصر به ثبتنام براي پنج سال آينده باشد در اين صورت نيز احتياط واجب اين است که بايد ثبتنام بکند و اگر ثبتنام نکرد و به خاطر ثبتنام نکردن استطاعت طريقي پيدا نکرد، حج بر او مستقر مي شود.
آية الله صافي: در مورد سؤال، وجوب نامنويسي محلّ تأمّل است و چنانچه با ترک آن، بعد از پنج سال فوت کرد استقرار حج بر او معلوم نيست اگر چه احتياط آن است که براي او، با بقاي استطاعت تا سال پنجم، استيجار حج نمايند.
آية الله گلپايگاني:در مورد سؤال، نامنويسي واجب است و چنانچه مسامحه کرد و بعد از پنج سال فوت نمود، چون عليالظاهر در طول پنج سال متمکن از رفتن به حج بوده است حج بر او مستقر شده، و بايد براي او استيجار نمايند.
آية الله مکارم:اسمنويسي براي اين اشخاص واجب است و اگر يقين به اصابت قرعه داشته باشند حج بر آنها مستقر مي شود ولي احتمال کافي نيست.
[29].آيات عظام زنجاني، سبحاني، سيستاني، مکارم: در فرض سؤال مذکور، حج بر شما و همسرتان واجب است.
[30].آية الله اردبيلي:چنانچه نداشتن مسکن و اتومبيل ملکي براي شما حرجي و بلکه مخالف با شأن نباشد، مستطيع مي باشيد.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: اگر از جهت صرف هزينه حج، در ناراحتي و مشقت نشوند واجب است حج بروند.
[31].آية الله اردبيلي:چنانچه حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهمّ نباشد بايد به حج مشرف شود.
آية الله بهجت: قبل از استقرار حج استطاعت شرعيه شرط است و بعد از آن استطاعت عقليه و مقدوريت ميزان است البته با مراعات ساير احکام شرعيه. (مستفاد از صفحه 27 و 22 کتاب حج)
آية الله تبريزي: بايد به هر نحو ممکن، مادامي که حرج نبوده و مستلزم ارتکاب حرام نباشد، به حج مشرف شود.
آية الله خويي: اگر حرجي نباشد و نيز متوقف بر ارتکاب حرام اهم يا مساوي نباشد حج واجب است.
آيات عظام سبحاني، سيستاني، صافي، گلپايگاني: در صورت تمکن، اگر چه با صرف مبلغ زيادتر، لازم است به حج برود.
آية الله فاضل: اگر حرجي نباشد بايد به هر نحو...
[32].آية الله زنجاني: به هر نحو که حرجي و موجب مهانت نباشد بايد اقدام کند و اگر مستلزم معصيت باشد حج را تا رفع مشکل، تأخير بيندازد؛ ولي اصل وجوب حج باقي است و به هر شکل، حج به جا آورد مجزي است.
[33].آية الله تبريزي: اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت کند، نمي تواند پول را بگيرد مگر آنکه در حرج بيفتد.
آية الله خويي، آية الله سبحاني: اگر نفقه لازم باشد و يا از ترک انفاق به حرج بيفتد.
آية الله سيستاني: اگر پول را براي نفقات لازم نياز داشته و غير از آن پولي نداشته است.
[34].آية الله زنجاني: اگر احتياج مبرم به پول حج داشته باشد مي تواند پس بگيرد و اگر گرفت و مصرف کرد مستطيع نيست؛ و فرقي بين سال اول و بعد نيست.
[35].آية الله سيستاني: ظاهر سؤال اين است که حج بر او مستقرّ بوده است و در اين صورت و در فرض سؤال، حج از او ساقط نيست و بايد از او قضا کنند و اگر فوت بعد از احرام و دخول حرم بوده به مسأله 110 رجوع شود.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت کند حج از او ساقط است. خواه در حرم فوت کرده باشد و يا در خارج حرم.
[36].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م42)
[37].آية الله بهجت: يعني سال اول استطاعت شرعيه نه فقط ماليه.
آية الله خويي، آية الله زنجاني: بلکه در اين فرض که حج بر ذمّه اش مستقر نبوده ولي قبل از احرام يا دخول حرم بميرد، ظاهراً قضا از او واجب شود.
آية الله سبحاني: بايد براي آن شخص دوباره نائب بگيرند.
[38].آية الله زنجاني: چنانچه بدون اختلال در زندگي مي توانسته به حج برود، مستطيع بوده و حج ميقاتي کافي است و چنانچه وصيت نکرده از اصل ترکه خارج مي شود.
[39].آية الله بهجت: يعني و نفقه عيالاتش در نبود او.
[40].آية الله بهجت: و اگر نمي توانسته ولي مي توانسته استنابه کند، حکم آن در مسأله 52 گذشت و نيز براي «مراد از رجوع به کفايت» به مسأله 40 مراجعه شود.
آية الله خويي: بلکه اگر دارا و ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده حج بر ذمه اش مي باشد مگر اينکه احتمال داده شود در حال حيات در مورد استطاعت خود غافل قاصر بوده که در اين صورت لازم نيست براي او حج به جا آورند. (مناسک، مسأله 63 و تعليقه عروه، ج2، ص240).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بلکه اگر تمکن مالي داشته و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار و با مشقّت بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده است حج بر ذمّه اش مي باشد (مناسک، مسأله 63).
[41].آية الله تبريزي: و همچنين بنابر احتياط اگر ثروتمند بوده و توانايي مباشرت اعمال حج را نداشته يا دشوار بوده و در نايب گرفتن تأخير کرده، حج بر ذمه اش مي باشد.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 45 مراجعه شود.
[42].آية الله بهجت: با ملاحظه حواشي مسأله 40 که گذشت، هر دو حج او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله سبحاني: در فرض مذکور مستطيع بوده و حج انجام شده حج واجب مي باشد و حج نيابي هم محکوم به صحت است.
[43]. تفصيل نظر آيات عظام در اين مسأله ذيل مسأله 38 و 40 گذشت و در ذيل مسأله 107 در شرط 6 خواهد آمد.
آية الله اردبيلي: به حاشيه مسائل 38 و 40 مراجعه شود.
آيات عظام خامنه اي، زنجاني، مکارم: حج اوّل صحيح بوده و حج نيابتي او نيز صحيح است.
[44].آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
آية الله مکارم: اگر بعد از احرام فوت شده، حج از او ساقط است؛ خواه بعد از دخول حرم و يا قبل از دخول حرم باشد.
[45]. نظر آيات عظام در ذيل سؤال 80 گذشت.
آية الله اردبيلي: و آن بخش از مکه خارج از حرم نمي باشد.
[46].آية الله سبحاني: بنا بر احتياط به آن عمل کند.
آية الله سيستاني:به احتياط واجب بايد به آن وفا کنيد.
[48].آية الله مکارم: يا شرط ضمن العقد بوده است.
[49].آية الله اردبيلي: و همچنين اگر به نحو شرط ولو شرط ابتدايي باشد.
آية الله بهجت: تنها وعده سفر موجب استطاعت نمي شود ولي بر مرد لازم است که به وعده خود وفا کند، اگر هنگام عقد ازدواج به او وعده داده است. (مناسک، ص161، س4).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر شرط ضمن العقد باشد، وفا واجب است و در غير آن، تخلف از وعده کراهت شديده دارد.
آية الله زنجاني: اگر تعهد کرده ايد مديون هستيد؛ پس چنانچه بتوانيد بايد به آن عمل کنيد.
آية الله سبحاني: اگر شرط ضمن العقد يا مهر بوده بايد به آن عمل کند و اگر تنها وعده بوده نيز بنابه احتياط واجب بايد به وعده خود وفا کند.
[50]. تفصيل نظريه آيات عظام در اين مسأله در ذيل مسأله 41 گذشت.
آية الله بهجت: بر چنين شخصي واجب نيست به حج برود ولي نايب گرفتن بر او واجب است علي الأظهر و تفصيل آن در حاشيه مسأله 52 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: کسي که مستطيع بوده وبه حج نرفته، بايد نائب بگيرد.
[51].آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، گلپايگاني:در صورتي که استطاعت او توقّف بر قبول استيجار داشته باشد، لازم است اوّل براي پدر حج انجام دهد والاّ استطاعتِ بعد، کاشف از بطلان اجاره است.
آية الله فاضل: هر کدام از دو حج را سال اول انجام دهد، محکوم به صحّت است هر چند در بعضي از صور عصيان کرده است.
[52].آية الله اردبيلي: بلکه واجب است حج خود را انجام دهد، چه پدر وصيت کرده باشد که او به حج برود و چه او را اجير کرده باشد؛ و استطاعت بعدي کشف از بطلان اجاره و وصيت مي کند، مگر اينکه در فرض اجاره استطاعت از طريق مال الاجاره حاصل شده باشد که در اين صورت بايد حج پدر را انجام دهد و اگر استطاعت او تا سال هاي بعد باقي بماند، بعداً حج خودش را انجام دهد.
آية الله خامنه اي: اگر بعد از عقد اجاره به واسطه مالي غير از مال الاجاره مستطيع شود بايد در آن سال حج را براي خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او براي همين سال بوده اجاره باطل است و در غير اين صورت بايد حج استيجاري را در سال بعد به جا آورد. (مناسک حج، م36)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 151 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر با پول نيابت مستطيع شده باشد. ولي اگر با پول ديگري مانند ارث مستطيع شده باشد، پس اگر مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد، اجاره صحيح است و بايد در سال اوّل، حج پدر را انجام دهد و اگر مطمئن نباشد اجاره باطل است و بايد حج خود را انجام دهد.
[53].آية الله سيستاني: مگر اينکه مطمئن باشد که سال بعد مي تواند حج خود را انجام دهد.
[54].آية الله بهجت، آية الله سبحاني: در حاشيه مسأله 44 گذشت که حج نايب صحيح و ذمّه منوب عنه بريء مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است و براي پدرش واقع مي شود، ولي نايب اجرةالمثل را طلبکار است. نه اجرةالمسمّي را.
آية الله مکارم: صحيح است ولي به خاطر تأخير حجّ خودش، معصيت کرده است.
[55].آية الله سبحاني: اگر در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
آية الله سيستاني: اگر اجرت را معين کرده و او در حيات پدر قبول کرده، اجاره است و در صورتي که صحيح باشد بايد انجام دهد. (منهاج الصالحين، ج2، ص1449).
آية الله مکارم: اگر وصيت کرده خودِ فرزند به جا آورد و او قبول کرده لازم است عمل کند. بنابراين استطاعت براي او حاصل نمي شود.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت» شده و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود، هر چند استيجار هم محقق نشده باشد.
[56]. تفصيل اين مسأله و نظريه آيات عظام در مسأله 38 و 70گذشت.
آية الله زنجاني: اگر انجام حج نيابي باعث مي شود که ديگر نتواند ـ حتي در سال هاي بعد - حجةالاسلام خود را به جا آورد، حج خودش مقدم است و اگر چنين نباشد، پس چنانچه براي نيابت قراردادي الزامي در کار نيست در اين صورت نيز بايد حج خود را به جا آورد و اگر قرارداد الزامي باشد بايد حج نيابي به جا آورد؛ هر چند اگر مخالفت کرده حج خود را به جا آورد صحيح و مجزي از حجةالاسلام است.
[57].آية الله اردبيلي: مگر اينکه رفتن به حج موجب شود که زن دچار مشقّت شديد گردد.
آية الله زنجاني: ولي اگر در مخالفت با شوهر، حرج يا هتک حيثيت زن باشد رفتن به حج فعلاً واجب نيست.
آية الله سبحاني: ولي شايسته است رضايت اورا جلب کند.
آية الله مکارم: ولي بهتر جلب رضايت اوست.
[58].آية الله زنجاني:چنانچه فرزند بتواند از اين فيش براي خودش استفاده کند بايد حج خود را به جا آورد ولي اگر به جهتي مثلاً قبول وصيت پدر يا اجير شدن براي ورثه يا رضايت نداشتن ورثه نتواند با استفاده از اين فيش براي خودش حج به جا آورد، بايد براي پدرش حج به جا آورد.
[59].آية الله اردبيلي: و فرقي نمي کند که براي انجام حج اجير شده باشد يا آن را تبرّعي انجام داده باشد.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: بايد براي خود حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
آية الله سبحاني: اگر از جهت نوبت پدر، راه براي او باز باشد و در وصيت قيد مباشرت شده و فرزند قبول کرده و ظاهر وصيت فوريت باشد، بايد براي پدر حج انجام دهد.
[60].آية الله خويي: در صورتي که وصيت پدر اين بوده که او خودش حج نيابي را به جا آورد، فتواي ايشان معلوم نيست.
آية الله سيستاني: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج کند.
آية الله فاضل: در اين صورت نيز بايد براي پدرش حج به جا آورد هر چند اگر براي خودش نيز حج انجام دهد صحيح است.
[61].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 86 رجوع شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته، حج نيابي مقدم
است.آية الله سيستاني: و گذشت که اگر اجرت معين شده باشد و او در حيات پدر وصيت را قبول کرده باشد، اجاره است و بايد انجام دهد.
آية الله مکارم: اگر وصيت را قبول کرده واجب العمل است.
آية الله نوري: اگر در وصيت قيد «مباشرت شده» و فرزند وصيت را قبول کرده، نيابت واجب مي شود و استيجار لازم نيست.
[62].آية الله اردبيلي، آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 86 مراجعه شود.
[63].آية الله اردبيلي:مستطيع نيست و پول قرباني جزء استطاعت است.
[64].آية الله تبريزي: در صورتي که بتواند بدون حرج و مشقّت بدل هدي روزه بگيرد.
آيات عظام خويي، سبحاني، فاضل: چنين شخصي مستطيع نيست مگر با تمکن از جميع مصارف حج و از جمله ثمن هدي.
آية الله زنجاني: و به جاي آن روزه مي گيرد مگر در صورتي که روزه گرفتن براي او مشقت شديد يا خوف ضرر داشته باشد که در اين صورت مستطيع نيست.
آية الله سيستاني: استطاعت حاصل است و به جاي هدي روزه مي گيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مستطيع نمي شود و پول هدي جزو استطاعت است. (مجمع المسائل، ج1، ص437، مسأله38).
آية الله مکارم: زيرا به جاي آن روزه مي گيرد و چنين کسي عرفاً استطاعت براي حج دارد.
[65].آية الله خامنه اي: اين گونه افراد حجّشان صحيح و مجزي است. (مناسک حج، م27)
آيات عظام زنجاني، سبحاني، مکارم: سابقاً گفته شد اينگونه افراد از طلاب و غير طلاب مستطيع هستند و حجشان صحيح و مجزي است.
تفصيل اين مسأله و نظريه مراجع در ذيل مسأله 40 گذشت.
[66].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 40 مراجعه شود.
[67].آية الله بهجت: در اين صورت استنابه مي کند علي الأحوط.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، بنابر احتياط واجب نايب بگيرد.
آية الله خويي: اگر مالي را به او اباحه کنند، به اندازه اي که با آن مي تواند حج برود و مجاز در نايب گرفتن هم باشد، نايب گرفتن بر او واجب مي شود (مستفاد از مباني ايشان در بحث استطاعت).
آية الله زنجاني: اگر هزينه حج يا مکمّل آن را به او تمليک يا اباحه کنند و مجاز در نايب گرفتن هم باشد بايد بدون تأخير نايب بگيرد.
[68].آية الله اردبيلي: در صورتي که وضع زندگي او قبل از حج و بعد از آن فرقي نکند، رجوع به کفايت شطر نيست.
آية الله بهجت: در مسأله 40 معناي رجوع به کفايت گذشت که زندگي او از يسر به عسر تغيير نکند.
آية الله تبريزي: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند به حرج نمي افتد.
آيات عظام خويي، زنجاني، سيستاني: به شرحي که در ذيل مسأله 40، شرايط وجوب گذشت.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 59 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: مگر براي کسي که اگر آنچه دارد در راه حج خرج کند زندگي او قبل و بعد از حج تفاوتي ندارد.
آية الله مکارم: اگر چنانچه انجام حج در اين شرايط تأثير چنداني در وضع و حال او نداشته باشد حج او صحيح است و رجوع به کفايت شرط نيست.
[69].آية الله بهجت: هرگاه انسان مالي داشته باشد که کفاف هزينه حج را بدهد، مي تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند، هر چند ديگر نتواند به حج برود. ولي در صورتي که آن مال را نسيه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتياط اين است که اقدام به اين عمل نکند و تفصيل آن در ذيل مسأله 23 گذشت. (مناسک، ص16، مسأله 36).
[70].آية الله زنجاني: و حج نياورد حج بر عهده اش مستقر شده و بايد به نحوي که در حاشيه مسأله 3 گذشت عمل نمايد.
[71].آية الله خويي: در صورتي که ولايت شرعيه بر بذل داشته باشد يا حاکم شرع آن را اجازه نمايد.
[72].آية الله اردبيلي:چنانچه احتمال عقلايي بدهيد که بتوانيد با اين پول در سال هاي آينده ثبتنام کرده و به حج برويد، نمي توانيد خود را از استطاعت خارج کنيد.
آية الله تبريزي: در صورتي که فقط از طريق ثبت نام مي توانيد به حج برويد، چنانچه در اين سال ثبت نام مي شود و اطمينان داريد با ثبتنام مي توانيد در همين سال به حج برويد، بايد ثبتنام کنيد و به حج برويد، و همچنين اگر توانايي رفتن به حج از طريق آزاد را داريد، مستطيع هستيد و بايد به حج برويد، و در غير اين دو صورت مستطيع نيستيد و نگهداري پول لازم نيست.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 24 مراجعه شود.
آية الله خويي: به هر حال بايد آن را تا زمان ثبتنام حفظ کنيد.
آية الله سيستاني: اگر احراز کند که در سال بعد واجد شرايط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.
آية الله صافي: اگر اصل اعلام وقت و اجازه از طرف دولت معلوم نباشد نگهداري آن لازم نيست و اگر ثبتنام براي حج در امسال معلوم باشد هر چند تاريخ آن هنوز معين نشده باشد جواز صرف آن در راه ديگر، محلّ تأمّل است. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 155).
[73].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 23 مراجعه شود.
[74].آية الله زنجاني: و رفتن به حج زندگي او را مختل نمي کند، مستطيع است.
[75].آية الله بهجت: چون پنج نفر شريک و مالک اين در آمد هستند بر هيچکدام واجب نيست. (مستفاد از سؤال 6 مناسک).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر پس از برگشت در زندگي به حرج نمي افتد حج بر او واجب است.
آية الله سبحاني:در صورتي که حصّه پدر يا هر کدام از پسرها کافي براي مخارج حج باشد، حج بر خصوص آن شخص واجب مي شود.
آية الله مکارم: يعني اگر فرضاً مال مزبور را تقسيم کنند و حق هر کدام را بدهند، هر کدام مستطيع است بايد حج برود و اگر هيچ کدام مستطيع نمي شوند بعضي مي توانند حق خود را به ديگري واگذار کنند تا مستطيع شود.
[76]. آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 39 گذشت.
[77].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و ترک آن بر پدربزرگ مستلزم وقوع در حرج باشد.
آية الله زنجاني: اگر مخارج ازدواج نوه، شرعاً يا عرفاً بر او لازم باشد يا تشرف به حج و ترک ازدواج نوه، موجب هتک حيثيت يا حرج بر پدربزرگ شود، مستطيع نيست.
آية الله سبحاني: خصوصاً اگر نوه پسري و پدر از دست داده باشد.
آية الله سيستاني: اگر صرف مال در حج و ترک تزويج نوه براي او (پدربزرگ) حرجي باشد، حج واجب نيست وگرنه واجب است. (ملحق مناسک، س12).
آية الله صافي: اگر عرفاً مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد که ترک اداي آن حرجي باشد، عدم حصول استطاعت بعيد نيست. (آداب و احکام حج، مسأله 153).
آية الله گلپايگاني: مخارج ازدواج نوه از نفقات واجبه بر پدربزرگ نيست و اگر مستطيع است بايد به حج برود. بلي اگر از جهت ترک تزويج نوه، پدربزرگ در عسر و حرج واقع مي شود مخارج ازدواج او را مقدم دارد. (آداب و احکام حج، مسأله 118 و 153).
[78].آية الله اردبيلي: و در صورت يأس از رفتن به حج، واجب است نايب بگيريد.
آية الله مکارم: و اگر مأيوس از ترک اعتياد هستيد بايد نايب بگيريد.
[79]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 و 41 گذشت.
آية الله بهجت: حکم آن در مسأله 52 بيان شد.
[80].آية الله اردبيلي: و همچنين است اگر بتوانيد از راه ديگري به حج برويد.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: و اگر نتوانيد بنابر احتياط بايد نايب بگيريد.
آية الله زنجاني: اگر از ترک اعتياد مأيوس هستيد بايد نايب بگيريد هر چند سال اول استطاعت باشد، والاّ بايد اقدام به ترک اعتياد کرده حج به جا آوريد.
[81].آية الله اردبيلي: يعني کسي که شرعاً حق پرداخت و تمليک خمس و زکات را دارد.
آية الله سبحاني: قدرت پرداخت آنها وهزينه هاي حج را نيز داشته باشد.
[82].آية الله تبريزي، آية الله سبحاني:کسي که در زمان اخذ زکات و سهم سادات مستحق آن باشد، آن را مالک مي شود و جزو ترکه او حساب مي شود. و اگر با آن کسب کند و از راه کسب يا نماء منافعي داشته باشد، با وجود ساير شرايط مستطيع مي شود و سهم امام (عليه السلام) چنانچه عين آن باقي باشد، ملک گيرنده نيست و جزو ترکه او حساب نمي شود و اگر با آن چيزي را خريده و با سهم امام (عليه السلام) ثمن آن را ادا کرده، آنچه را که خريده مالک مي شود و احکام ملک بر آن بار مي شود.
آية الله خويي: عين سهم امام که به اهل علم براي ارتزاق داده مي شود ملک آنها نيست.
آية الله زنجاني: و اگر مالک آن نباشد ولي خمس و زکات در اختيارش بوده و شرعاً هم بتواند با استفاده از آن حج به جا آورد مستطيع است، ولي جزء ترکه محسوب نمي شود.
آية الله سيستاني: در مورد سهم امام (عليه السلام) اگر فقط مجاز در تصرف باشد مالک نمي شود و جزو ترکه نيست و موجب استطاعت نمي باشد و اگر از سوي حاکم شرع تمليک شده باشد جزو ترکه است و موجب استطاعت و امّا سهم سادات و زکات، اگر مستحق بوده مالک است و جزو ترکه است و موجب استطاعت.
[83].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه فروختن ابزار و وسايل، مخالف شأن او نباشد.
آية الله مکارم: در صورتي که فروختن آن مخالف شؤون او نباشد.
[84].آية الله مکارم: اگر در حال حاضر و پس از بازگشت، زندگي او از طريق ديگر تأمين مي شود، حج بر او واجب است.
[85].آية الله بهجت: و تکليف ولي او براي احرام غير لزومي در مسأله 8 گذشت.
آية الله سبحاني: ليکن وليّ يا متکفل امر او به نيابت از او طواف نساء ونماز آن را به جا آورد واگر مستلزم مخارجي شد وليّ يا متکفل امرش از مال مجنون بپردازد.
[86].آية الله بهجت: در اين مسأله و مسأله بعد، مراجعه به مسأله 8 الي 13 مفيد است.
آية الله سيستاني: و در غير اين صورت هم، چنانچه به ارکان حج خلل وارد نشده باز از احرام خارج شده است، ولي اگر فقط به طواف نساء خلل وارد شده بايد طواف نساء را به جا آورد.
[87]. نظر آية الله زنجاني:در اين مسأله به دست نيامد.
[88].آية الله سيستاني: تنها در صورتي بر احرام باقي مي ماند که اعمال عمره مفرده را درست انجام ندهند ولي در حج اگر خلل به ارکان آن بزند با گذشت وقت حج احرام آن فاسد مي شود، بلي اگر فقط طواف نساء را بهطور صحيح به جا نياورند استمتاع از زن بر او حرام است، مگر با اتيان طواف نساء، ولي ازدواج صحيح است.
آية الله مکارم: همان وظيفه اي که در مسأله بالا گفته شد.
[89].آية الله بهجت: به مسأله 52 و 21 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط نايب گرفتن لازم است.
[90].نظريه آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني و سيستاني: ذيل مسأله 21 گذشت.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 20 و 23 مراجعه شود.
- نيابت در حج
[107] م ـ در نايب اموري شرط است:
1. بلوغ، بنابر احتياط واجب.[1]
2. عقل.
3. ايمان.[2]
4. وثوق و اطمينان[3] به انجام دادن او، و اما بعد از اجراي عمل نايب، لازم نيست اطمينان به صحت آن، و در صورت شک در صحت[4]، حکم به صحت مي شود[5] و استنابه صحيح است هر چند قبل از عمل شک داشته باشد.[6]
5. معرفت نايب به افعال و احکام حج[7] ولو با ارشاد کسي در حال عمل.
6. ذمه نايب، مشغول به حج واجبي[8] در آن سال نباشد.[9]
7. معذور[10]در ترک بعض افعال حج نباشد.
[108] م ـدر منوب عنه اموري شرط است:
1. اسلام.[11]
2. در حج واجب شرط است که منوب عنه فوت شده باشد يا اگر زنده است حج بر او مستقر شده[12]و خودش از جهت مرضي که اميد خوب شدن آن نيست يا از جهت پيري[13]نتواند به حج برود[14]و در حج استحبابي اين شرط نيست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نيست[15]و مماثله بين نايب و منوب عنه نيز شرط نيست[16]و جايز است کسي که تاکنون به حج نرفته و مستطيع نيست براي ديگري نايب شود.[17]
[109] م ـنايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين کند[18]ولو اجمالاً و شرط نيست اسم او را ذکر کند، گرچه مستحب است.[19]
[110] م ـذمّه منوب عنه فارغ نمي شود مگر به اينکه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلي اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزي است[20]و در اجراي اين حکم در حج تبرّعي اشکال است[21]بلکه در غير حَجةالاسلام خالي از اشکال نيست.[22]
[111] م ـلباس احرام و پول قرباني در حج نيابي بر اجير است مگر در صورتي که شرط شده باشد که مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات کفاره را انجام دهد کفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
[112] م ـنايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابي[23]آن است که به قصد مافي الذمه به جا آورد.[24]
[113] م ـاگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمي شود و بر منوب عنه چيزي نيست.[25]
[114] م ـ استيجار کسي که وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به اِفراد است براي کسي که وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست[26]، بلي اگر در سعه وقت او را اجير کرد و بعد وقت ضيق شد بايد عدول کند[27] و بنابر احتياط از منوب عنه مجزي نيست.[28]
[115] م ـدر حج واجب نيابت يک نفر از چند نفر در يک سال جايز نيست[29]و در غير واجب مانع ندارد.
[116] م ـکسي که حج بر او مستقر شده، يعني سال اول استطاعت حج نرفته، اگر به واسطه مرض يا پيري، قدرت رفتن ندارد يا رفتن براي او حرج و مشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتي که اميد خوب شدن و قدرت پيدا کردن نداشته باشد و به احتياط واجب[30]بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوي عدم وجوب است.[31]
[117] م ـبعد از آنکه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مي شود و لازم نيست خودش حج کند اگرچه عذرش برطرف شود[32]و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.[33]
[118] م ـکسي که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت کند از غير و اگر نيابت کند باطل است[34]؛ چه عالم به حکم باشد يا نباشد.[35]
[119] م ـاگر اجير براي حَجّةالاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد کفايت مي کند از حج کسي که براي او به جا آورده است و لازم نيست حج کردن براي او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو مرتبه اجير بگيرند[36]، و همين حکم را دارد کسي که براي خودش به حج برود.[37][120] م ـاگر کسي را براي حج اجير کردند[38]و قرار نگذاشتند که اجرت براي خصوص عمل باشد يا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد، پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهراً مستحق اجرت رفتن تا محل موت مي باشد[39]و همين طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بميرد، بيشتر از آن چه ذکر شد و اجرت احرام مستحق نيست[40]، اگر چه حج از ميت ساقط مي شود[41]، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مُرد، مستحق اجرت آن اعمال نيز مي باشد، و اگر اعمال را به نحوي به جا آورده است که در عرف گفته شود که عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است، اگر چه بعض اعمال را که مضر به صحت حج نيست و محتاج به اعاده نيست نسياناً ترککرده باشد.[42]
[121] م ـکسي که به عنوان نيابت رفت به مکه و خودش حج واجب به جا نياورد[43]، احتياط آن است[44]که بعد از عمل نيابت[45]، براي خودش عمره مفرده بهجا[46]آورد و اين احتياط واجب نيست[47]ليکن خيلي مطلوب است.
[122] م ـکسي که اجير شده براي حج تمتع، مي تواند اجير ديگري شود براي طواف يا ذبح يا سعي يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مي تواند براي خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.[48]
[123] م ـکسي که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمي شود[49]او را اجير کرد براي حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غير، حج بکند اکتفا کردن به آن اشکال دارد.[50]
[1].آية الله اردبيلي: ظاهر اين است که نيابت صبي مميز چنانچه وثوق به صحت اعمال او وجود داشته باشد، کافي است.آية الله بهجت: نيابت طفل غير مميز صحيح نيست و اگر بچه مميز باشد و قائل به شرعيت عبادت صبي مميز باشيم، خالي از رجحان نيست که نيابت وي صحيح باشد (کتاب حج، ص39).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نايب بايد بالغ باشد، پس حج بچه نابالغ بهجاي ديگري کفايت نمي کند، البته در حَجةالاسلام و حج هاي واجب ديگر، هر چند آن بچه مميز باشد که خوب و بد را تشخيص دهد. بلي بعيد نيست که نيابت وي در حج مستحبي با اذن وليّ صحيح باشد (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: مميز بودن نايب کافي است.
آية الله سبحاني: نائب بايد بالغ باشد ولي بچه مميز مي تواند حج ندبي به جا آورد وثواب آن را به کسي هديه کند..
آية الله سيستاني: بلوغ شرط است و بنابر احتياط بچه مميز نمي تواند نايب شود، مگر در حج مندوب به اذن ولي.
آية الله مکارم: بلکه بنابر اقوي در حج واجب.
[2].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 3)
[3].آية الله تبريزي، آية الله خويي: و اگر نايب ثقه باشد اخبار او کافي است.
آية الله زنجاني: وثوق به انجام عمل، شرط واقعي صحت نيابت نيست، لکن براي امتثالواجب نمي توان به مجرد نايب گرفتن بدون داشتن حجت شرعي بر انجام دادن عمل، اکتفا
کرد.آية الله سيستاني: اگر خبر داد که از طرف او انجام داده و از خبرش وثوق و اطمينان حاصل نشد، در اين صورت اکتفا به خبر دادن او اشکال دارد (مناسک، مسأله 104).
آية الله فاضل: اين شرط در استنابه معتبر است نه در اصل نيابت.
[4].آية الله بهجت: وقتي ذمه منوب عنه فارغ و بريء مي شود که يقين حاصل شود که نايب عمل
را به طور صحيح به جا آورده يا آنکه اماره معتبره باشد بر به جا آوردن. (مناسک، مسأله
101).[5].آية الله زنجاني: اگر احتمال بدهيم که نايب به رعايت شرايط عمل توجه داشته و همچنين سهلانگار نيست، حکم به صحت عمل او مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: مگر آنکه نايب متهم به سهلانگاري باشد.
آية الله مکارم: احتياط واجب عدم استنابه در اين دو مورد است.
[7].آية الله زنجاني: اگر نايب بخشي از افعال حج را که نمي داند مطابق احتياط به جا آورد کافي
است.[8].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله بهجت، آية الله سيستاني: (با اختلاف تعابير): مگر در صورتي که جاهل به وجوب باشد؛ يعني نداند که حج بر خودش واجب است يا مي دانسته ولي غافل است و فراموش کرده، که در اين دو صورت نيابت وي عيبي ندارد. و اين شرط «شرط صحت اجاره» است نه «شرط صحت حج نايب». آية الله بهجت: اضافه مي فرمايد: پس هرگاه درحاليکه حج بر خودش واجب بوده و از قبل ديگري و به نيابت او حجّ نمايد اظهر آن است که حج او صحيح است و ذمه منوب عنه بريء شده است ولي بنابر اينکه اجاره را به نحو ترتّب تصحيح نکنيم، نايب اجرتي را که قرار داده شده مستحقّ نخواهد شد بلکه مستحقّ اجرةالمثل خواهد بود (اجرةالمثل يعني نرخ متعارف)، (مناسک، ص37، مسأله 100).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: ذمّه نايب مشغول به حج واجب منجز نباشد و اين شرط صحت اجاره است، و اگر غافل از استطاعت بود اجاره او صحيح است. (مناسک، م103).
آية الله زنجاني: در سال نيابت انجام حجةالاسلام خودش، بر او واجب نباشد و اگر غير حجةالاسلام خودش، حج ديگري بر او واجب بود، نيابت باطل نمي شود، و اين شرط در مورد نيابت در حج است نه اجزاء آن مانند نيابت در طواف يا سعي.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 44 رجوع شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صحت حجِّ غافل و جاهل اشکال است و احوط عدم اکتفا به حج آن دو است. (مناسک عربي، ص49، مسأله 1).
آية الله فاضل: اين شرط معتبر نيست.
آية الله مکارم: اگر ذمه او مشغول باشد نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده
است.[9].آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
[10].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه عذر پس از قبول نيابت عارض شود، اشکال ندارد.
آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توان معذور را اجير نمود، بلکه اگر چنين شخصي تبرّعاً به نيابت ديگري حج نمود، اکتفا کردن به عملش مشکل است ]بلي اگر در به جا آوردن کارهايي که بر محرم حرام است معذور باشد مثل اينکه مضطرّ به تظليل (زير سايه رفتن) باشد، اجير گرفتن يا نايب گرفتنِ چنين شخص عيبي ندارد[. (مناسک، ص41، مسأله 110).
آية الله تبريزي: نيابت کسي که از ابتدا مي داند از اتيان به حج اختياري عاجز است، در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: اجاره کردن معذور براي حج جايز نيست بلکه اگر خودش تبرعاً حج نيابي به جا آورد اجزاء آن از منوب عنه مشکل است ولي نيابت معذور به عذر طاري مجزي است.
آية الله زنجاني:کافي است بتواند به شکل صحيح محرم شود و هنگام محرم شدن، اطمينان داشته باشد که از انجام مناسک اختياري حج و عمره معذور نيست و اگر در ضمن اعمال عذري پيش آمد، ضرري به نيابتش نمي زند و همچنين معذور بودن نسبت به محرمات احرام، مانع صحت نيابت نيست و در بطلان نيابت معذور، فرقي نيست که عمل نايب، تبرّعي باشد يا با اجاره، ولي مخصوص حج يا عمره واجب است.
آية الله سبحاني: کسي که از انجام عمل اختياري حج در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است معذور مي باشد، او نمي تواند نيابت از حجة الإسلام را بپذيرد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نمي شود کسي را که از پيش، عجز او از عمل اختياري معلوم است اجير کرد، بلکه اکتفا به تبرّع او در نيابت نيز محلّ اشکال است و در مورد عذرهايي که بعداً عارض مي شود حکم نايب همان حکم منوب عنه است که در بعضي موارد حج صحيح است و گاهي باطل است و استيجار و نيابت کسي که در انجام بعضي واجبات حج که ترک عمدي آنها هم موجب بطلان نيست، مانند طواف نساء و بيتوته و رمي روز يازده و دوازده اشکال ندارد.
آية الله صافي: نيابت کسي که از اتيان بعض اعمال عمره و حج معذور است اگر ترک عمدي آن عمل، از غير معذور موجب بطلان حج يا عمره نباشد به اينکه ترک آن عمل يا فقط حرمت تکليفي دارد و يا علاوه بر آن موجب کفّاره هم هست ولي ترک آن موجب بطلان عمل عمره يا حج نيست، اشکال ندارد و حتي اگر مي داند که اجير بعضي از اعمالي که ترک آن موجب بطلان حج و عمره نيست عمداً بدون عذر ترک مي کند استيجار او مانعي ندارد و مبريء ذمّه منوب عنه مي باشد، بلي نسبت به استحقاق اجرت اگر موقع عقد اجاره، مستأجر اطّلاع از معذور بودن اجير در امور مذکوره نداشته باشد، اجير استحقاق اجرت ندارد ولو اينکه عمل او مبريء ذمّه منوبعنه است.
آية الله فاضل:نيابت معذور، براي حج واجب حتي اگر تبرعاً و بدون وکالت باشد، صحيح نيست.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط نيابت معذور صحيح نيست. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: ولي عذرهايي که در خود حج پيش مي آيد مانعي ندارد.
آية الله نوري: در نايب معذور به عذر طاري اشکال ندارد.
[11]. آية الله بهجت: نيابت از کافر به احتمال حصول تخفيف عذاب، محلّ تأمّل است. (مناسک، مسأله 106).
آية الله زنجاني: در منوب عنه علاوه بر اسلام اموري معتبر است: 1. بلوغ؛ 2. عقل، مگر در مورد ديوانه اي که قبلاً حج بر عهده او مستقر شده است؛ 3. منوب عنه ناصبي نباشد، البته در صورتي که منوبعنه، پدر نايب باشد مسلمان بودن کافي است؛ 4. در حجةالاسلام، شرط است که منوب عنه فوت شده باشد مگر در موردي که حاشيه مسأله 23 گذشت و در حج کفاره اي، نيابت صحيح نيست و صحت حج نيابي در حجي که با نذر يا قسم يا شرط و مانند آن واجب شده بستگي به کيفيت التزام آنها دارد.
آية الله فاضل: در منوب عنه، اسلام و ايمان شرط است، پس حج به نيابت کافر و مخالف صحيح نيست.
[12].آية الله بهجت: به مسأله 52 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 23 گذشت.
[13].آية الله اردبيلي: يا مانع و عذر ديگري که اميد برطرف شدنش نيست.
[14].آية الله خامنه اي: يا براي او حرج و مشقت داشته باشد و اميدي به رفع مشقّت حتي در سال هاي بعد نداشته باشد. (مناسک حج، م40)
[15].آية الله بهجت: در غير صبي مميز مشکل است.
آية الله سبحاني: نيابت تبرعي از مجنوني که قبل از جنون حج بر او مستقر شده و اميدي به بهبودي او نيست، اشکال ندارد ودر صورت نيابت استيجاري ولي او بايد از اموال مجنون هزينه حج را بپردازد و در مورد غير بالغ در حج مستحبي اشکالي ندارد که استنابه شود به شرطي که در ايام حج در مکه نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:در نيابت از مجنون اشکال است مگر آنکه بهقصد رجا آورده شود.
آية الله فاضل: شرط هست ولي اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده، عقل شرط نيست و در صورت يأس از بهبودي يا بعد از فوت او بايد از مالش ـ ولو از ميقات ـ براي او استنابه کنند.
آية الله مکارم: نيابت از بچه و ديوانه اي که حج بر او مستقر نشده خالي از اشکال نيست.
آية الله نوري: اسلام و ايمان در نايب و منوب عنه شرط است.
[16].آية الله اردبيلي:نيابت از صبي غير مميز مشکل است و نيابت از مجنون در صورتي که حج قبل از جنون بر او مستقر نشده باشد، صحيح نيست.
آية الله بهجت: اگر چه نيابت زن از مرد مرجوح است. (مناسک، ص39، م104).
[17].آية الله بهجت: بلي نايب گرفتن صروره مکروه است؛ به خصوص در صورتي که نايب زن و منوب عنه مرد باشد، اگر چه با داشتن بعض مرجّحات ديگر؛ از قبيل فقاهت و تقوي و کمالات ديگر، جانب رجحان تقويت مي يابد و از مرجوحيت بيرون مي آيد (کتاب حج، ص40).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه اگر منوب عنه مرد و زنده باشد که به خاطر عدم تمکن نمي تواند حجةالاسلام را بهجاي آورد، احتياط لزومي آن است که مردي را که تاکنون به حج نرفته، به نيابت خود به حج بفرستد.
[18].آية الله بهجت: معتبر است در نيابت قصد آن و تعيين منوب عنه با تعدد، و در صورت اتّحاد کافي است قصد نيابت واجبه مثلاً (کتاب حج، ص39).
آية الله سبحاني: با قصد اتيان فعل از طرف يا براي منوب عنه قصد نيابت هم حاصل مي شود. بنابراين قصد خصوص نيابت به صورت جداگانه لازم نيست (کتاب الحج، ج2، ص52).
[19].آية الله خامنه اي:متعرّض استحباب نشده اند. (مناسک حج، م52)
آية الله زنجاني: پس اگر قصد نيابت نکند، براي خودش واقع مي شود و اگر قصد نيابت کرد، ولي منوب عنه را ـ ولو به طور اجمال ـ تعيين نکرد، احرامش باطل است.
[20].آية الله نوري: مجزي است مطلقاً.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اين حکم در حج تبرعي و غير از حجةالاسلام نيز جاري است.
[22].آيات عظام بهجت، سبحاني، صافي، گلپايگاني: بعد از احرام و پس از دخول حرم کافي است و در اين حکم بين حجةالاسلام و غير آن و بين نيابت به مزد و اجرت و تبرّع فرقي نيست.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه نايب بعد از احرام بميرد کفايت از منوبعنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنابر اظهر، و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نيابت به اجرت باشد يا به تبرع.
آية الله خامنه اي: و تفاوتي ندارد که نيابت او مجاني بوده يا با اجرت، و براي حَجةالاسلام بوده يا حج واجب ديگر. (مناسک حج، م62)
آية الله زنجاني: اگر بعد از استنابه نايب براي حج حرکت کرد وقتي آثار مرگ در او ظاهر شد براي حج منوبعنه نايب مي گيرد و اگر نتوانست براي آن وصيت مي کند و حج نايب دوم از منوب عنه کفايت مي کند و چنانچه قبل از آنکه اين امر فراهم شود نايب فوت کرد، حج از ذمه منوبعنه ساقط مي گردد و در اين مورد فرقي بين حجةالاسلام و حج واجب ديگر نيست و فرقي نيست که نايب بعد از احرام بميرد يا قبل از آن، ولي اگر نايب بدون درخواست کسي به قصد حج نيابتي حرکت کرد و در راه فوت نمود مجزي نيست.
آية الله سيستاني: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد محل اشکال است و اگر بعد از دخول حرم باشد مجزي است و در اين حکم فرقي بين حجةالاسلام و غير آن نيست ولي در مورد حجّ تبرعي اشکال است.
آية الله مکارم: در حکم مذکور فرقي بين حجةالاسلام و غير آن و اقسام نيابت نيست.
[23].آية الله سبحاني: اگر به هنگام طواف نساء قصد ما في الذمه کند، آن نيز صحيح است.
آية الله فاضل: اين احتياط لازم نيست.
[24].آية الله خامنه اي:متعرّض اين احتياط نشده اند. (مناسک حج، م66)
[25].آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: بلي، اگر نايب در خصوص طواف نساء نيابت داشته است تا طواف را صحيح به جا نياورد مباشرت با زن بر منوب عنه حلال نمي شود.
[26].آية الله اردبيلي: ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
[27].آية الله زنجاني: و چنانچه بدون کوتاهي کردن نايب در اثناي سفر اموري پيش آمده که وقت عمره تمتع ضيق شده، از منوب عنه کفايت مي کند، خواه هنگام احرام عمره تمتع وقت ضيق بوده و از ابتدا به حج افراد محرم شده باشد يا اول به عمره تمتع محرم شده ولي بعد از احرام وقت ضيق شده يا معلوم شده که از اول وقت تنگ بوده است لذا به حج افراد عدول کرده است.
[28].آية الله اردبيلي: عملش صحيح و مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله بهجت: از منوب عنه مجزي است. در صورتي که نيابت بر فراغ ذمّه او باشد (مستفاد از سؤال 126 مناسک)
آية الله خامنه اي: کفايت از حج تمتع مي کند و مستحق اجرت هم هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي، آية الله سيستاني: ذمه منوبعنه بريء مي شود ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتّع بوده، اجير استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلي اگر اجاره بر تفريغ ذمّه منوب عنه بوده مستحق اجرت خواهد بود (مناسک، مسأله 125).
آية الله سبحاني: از منوب عنه مجزي است ولي در صورتي که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتع بوده، در مورد اجرت بايد مصالحه کنند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: از منوب عنه مجزي است.
[29].آية الله اردبيلي: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد. مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با مشارکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، فاضل: مگر اينکه به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد؛ مثل اينکه دو نفر يا بيشتر نذر کنند که با شرکت يکديگر کسي را اجير نمايند که در اين صورت مي توانند يک نفر را براي حج اجير نمايند (مناسک، ص45، مسأله 123).
[30].آية الله اردبيلي: بلکه بايد فوراً نايب بگيرد.
آية الله خامنه اي: بايد فوراً به آن مبادرت شود. (مناسک حج، م44)
[31]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: به مسأله 52 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه 3 و 23 مراجعه شود.
تفصيل اين مسأله ذيل مسأله 23 گذشت.
[32].آية الله اردبيلي: اگر عذرش برطرف شد، در صورت تمکن بايد حج را به جا آورد، چه قبل از اتمام حج باشد و چه بعد از اتمام آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب، در صورت حصول تمکن، بايد خودش حج را به جا آورد.
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در وقت نايب گرفتن، اميد خوب شدن و رفع عذر داشته باشد که در اين صورت بنابر احتياط، اگر رفع عذر شد و استطاعت داشت بايد خودش هم حج را انجام دهد.
آية الله صافي: در صورتي که حج بر او مستقر بوده، با تمکن بايد خودش حج به جا آورد و همچنين اگر مستقر نبوده ولي استطاعتش باقي باشد، بايد حج به جا آورد. (آداب و احکام حج، حاشيه مسأله 90).
[33].آية الله سيستاني: گرچه احتياط واجب است که نايب نيز عمل حج را تمام نمايد. (مناسک، م64).
آية الله سبحاني: اما اگر عذر او موقعي بر طرف شد که نائب هنوز در نيمه راه است در چنين صورتي احتياط مستحب آن است که خود شخص نيز به حج برود.
آية الله صافي: اگر بعد از احرام عذر مرتفع گردد که امکان انجام حج براي منوب عنه در همان سال يا سال بعد باشد ارتفاع عذر کاشف از بطلان اجاره و بلکه بطلان احرام نايب است.
آية الله گلپايگاني: مگر اينکه در اثناي عمل بعد از احرام عذر برطرف شد ولي منوب عنه تمکن
از انجام عمل کامل نداشته باشد که در اين صورت حج نايب مجزي است. (مناسک عربي، مسأله 90).آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب بايد خودش حج برود.
[34].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط.
آيات عظام سبحاني، فاضل، مکارم: نيابت او صحيح است هر چند گناه کرده است.
[35]. تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 گذشت.
آية الله اردبيلي: اگر در جهلش مقصر نباشد و يا غافل باشد، نيابتش صحيح است.
آية الله خامنه اي: اما اگر نايب از واجب بودن حج بر خود بي خبر باشد بعيد نيست که حج نيابي او صحيح باشد. (مناسک حج، ص28، شرائط نايب، 5)
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله44 مراجعه شود.
[36].آية الله اردبيلي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد، اين حکم مبني بر احتياط است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: چنانچه بعد از احرام بميرد کفايت از منوب عنه مي کند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد (مناسک، مسأله 114).
آية الله خامنه اي: اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد بنابر احتياط واجب مجزي نيست. (مناسک حج، م62)
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بميرد اين حکم احتياطي است.
[37].آية الله اردبيلي: مگر آنکه سال اول استطاعت او باشد که در اين صورت حتي اگر پيش از احرام نيز بميرد چيزي بر او نيست.
آية الله زنجاني: حکم فوت نايب در سفر حج در حاشيه مسأله 110 گذشت و کسي که براي خودش حجةالاسلام به جا مي آورد چنانچه بعد از احرام و دخول حرم بميرد حج از عهده اش ساقط مي شود و اگر قبل از آن بميرد کفايت نمي کند پس اگر قبلاً حج برعهده او مستقر شده بايد برايش حج بدهند و کسي که براي خودش حج واجب ديگري ـ مانند حج نذري ـ را به جا مي آورد چنانچه در سفر حج بميرد کفايت نمي کند، به استثناء حج کفاره اي که قضاي آن واجب نيست حتي اگر قبل از احرام حج بميرد.
آية الله سيستاني: کسي که حج بر او مستقر شده است اگر بعد از احرام حج در حرم بميرد حجةالاسلام از او ساقط است؛ چه تمتّع باشد چه قِران و چه اِفراد و اگر در عمره تمتّع بميرد نيز ساقط است و اگر قبل از آن بميرد؛ چه بعد از احرام قبل از دخول حرم و چه بعد از دخول حرم بدون احرام ساقط نمي شود و بايد از او قضا کند و اين حکم در حج واجب غير از حجةالاسلام و در عمره مفرده جاري نيست و اما کسي که حج بر او مستقر نشده است، اگر بعد از احرام بميرد قضا واجب نيست هر چند قبل از دخول حرم باشد.
تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 80 و 110 گذشت.
[38].آية الله سبحاني:کسي که براي انجام حج نيابتي اجير شود و در نيمه راه پيش از عمل بميرد، براي دريافت اجرت سه حالت دارد: الف) اگر مبلغ در مقابل عمل حج قرار گرفته، چيزي به او تعلق نمي گيرد. ب) اگر مبلغ در مقابل بريءالذمه شدن منوب عنه پرداخت شده ونائب پس از دخول حرم فوت کند، همه مبلغ به او تعلق مي گيرد. ج) هرگاه مبلغ در مقابل رفت وبرگشت وعمل، معين شده؛ به مقداري که کار انجام شده تعلق مي گيرد.
آية الله مکارم: معمولاً اجاره براي اداي تکليف منوبعنه است. بنابراين مستحقّ تمام اجرت مي باشد.
[39].آية الله بهجت: اگر تصريح به خلاف متعارف نباشد، بر حسب معلوم از داعي استيجار که برائت ذمه منوبعنه است چيزي از اجرت پس گرفته نمي شود وقتي که وفات نايب پس از احرام و دخول حرم باشد و اگر قبل از احرام باشد استحقاق اجرت المثل مقدار راهي که پيموده است بعيد نيست و نيز توزيع اجرةالمسمّي بي وجه نيست در صورتي که بعض عمل را مثل احرام انجام داده باشد و يا سير از طريق خاص در اجاره قيد شده باشد. (کتاب حج، ص41).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه اجير بعد از محرم شدن بميرد، تمام اجرت را مستحقّ خواهد شد، در صورتي که بر تفريغ ذمّه ميت اجير شده باشد. و امّا اگر اجير بر به جا آوردن اعمال شده باشد، اجرتِ مقداري را که به جا آورده مستحقّ مي شود و چنانچه قبل از احرام بميرد چيزي مستحقّ نخواهد بود. بلي اگر مقدّمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدّمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحقّ مي شود (مناسک، مسأله 115).
آية الله سبحاني: ظاهر اجاره اين است که اجير براي به جا آوردن اعمال اجير مي شود لذا
اجرت مقداري را که به جا آورده مستحق مي شود و بعيد نيست که مقدمات نيز داخل اجاره باشد، لذا هر مقدار از مقدمات را که انجام داده اجرت آن را نيز مستحق مي شود (کتاب الحج، ج2، ص72).آية الله سيستاني: در صورتي که مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق مي شود.
[40].آية الله گلپايگاني:ظاهراً مستحق تمام اجرت مي باشد علي الاقوي و همچنين است حکم صورت بعد.
[41].آية الله اردبيلي: ولي اگر براي تفريغ ذمه منوب عنه اجير شده باشد و يا ارتکاز طرفين عقد اجاره بر اين باشد، مستحق تمام اجرت است.
آية الله خامنه اي: هرگاه نايب پس از احرام و ورود به حرم بميرد، اگر نايب گرفتن براي برئ شدن ذمّه منوب عنه باشد، کما اينکه ظاهر حال اطلاق قرار داد اجاره چنين است اجير مستحق تمام اجرت خواهد بود که بايد آن را به ورثه اش بپردازند. (مناسک حج، م54)
آية الله صافي، آية الله فاضل: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد، که در اين صورت تمام اجرت را مي برد.
[42].آية الله خويي: اگر بر خود اعمال اجير باشد، به نحو تعدّد مطلوب، به نسبت اعمالي که انجام داده مستحق اجرت است.
آية الله سيستاني: مگر آنکه اجير براي تفريغ ذمّه شده باشد که در اين صورت تمام اجرت را مي برد و اگر برخود اعمال اجير باشد به نحو تعدّد مطلوب به نسبت اعمالي که انجام داده مستحقّ اجرت است.
فتواي آية الله زنجاني: در اين مسأله به دست نيامد.
[43].آية الله بهجت:احتياطاً عمره به جا آورد.
[44].آية الله زنجاني:احتياط مستحب آن است که پيش از عمره تمتع يا بعد از انجام حج و گذشتن ايام تشريق براي خودش عمره مفرده به جا آورد، خصوصاً اگر استطاعت انجام عمره مفرده از وطن خود را داشته باشد.
[45].آية الله فاضل: يا قبل از آن.
[46].آية الله سبحاني: مستحب است که نائب پس از حج نيابي براي خود نيز عمره مفرده انجام
دهد.آية الله گلپايگاني:رجاءً (احکام عمره فارسي، ص16).
[47].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
[48].آية الله مکارم: در مورد عمره مفرده اگر در همان ماه عمره تمتع باشد قصد رجاء کند.
[49].آيات عظام اردبيلي، بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[50].آية الله خامنه اي:کسي که از انجام دادن برخي از اعمال حج معذور است، نمي تواند براي نيابت حج اجير شود. معذور کسي است که نتواند اعمال اختياري حج مانند تلبيه و نماز طواف به نحو صحيح، و راه رفتن با پاي خود در طواف و سعي، و رَمْي جمرات به دست خودش، و وقوف در عرفات و مشعر در وقت مقرر، و رَمْي جمرات و بيتوته در مني را انجام دهد به طوري که منجر به نقص بعضي از اعمال حج شود. و اگر منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود و فقط در ارتکاب بعضي از محرمات احرام معذور باشد، نيابت او صحيح است.
در عدم کفايت حج نايبي که معذور است، فرقي نيست بين اينکه نايب اجير باشد و يا نيابت مجّاني و تبرّعي انجام شود. و نيز فرقي نيست بين اينکه نايب جاهل به عذر باشد يا نايب گيرنده جاهل به آن باشد، و همچنين فرقي نيست بين اينکه نايب يا نايب گيرنده جاهل باشدبه اينکه آن عذر از عذرهايي است که نيابت با آن صحيح نيست، مانند آنکه نايب جاهل باشدکه نمي تواند به وقوف اضطراري در مشعرالحرام اکتفا کند. (مناسک حج، م57 و 60)
- استفتائات نيابت
[124] س ـ کسي مستطيع بوده و در ميقات به نيابت ديگري مُحرم شده و به مکه آمده و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـبا اينکه خودش[1]مستطيع است نيابت او صحيح نيست[2]و احرام او باطل است[3]و بايد برگردد به ميقات و از آنجا براي خودش مُحرم شود.[4]
[125] س ـاگر کسي که نيابت از ديگري گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است، آيا مي تواند در اين اعمال نايب بگيرد و آيا مي تواند پول نيابت را به ديگري بدهد که اصل حج را به جا آورد؟
ج ـنايب شدن معذور[5]صحيح نيست[6]و بايد پول را به صاحبش برگرداند، مگر اينکه از طرف صاحب پول مجاز در نايب گرفتن باشد که در اين صورت مي تواند ديگري را در اصل عمل حج نايب کند و در صورتي که بدون اجازه، نيابت را به ديگري واگذار کرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع مي شود[7]ولي پول را بايد به صاحبش برگرداند[8]و صاحب پول ضامن چيزي نيست و اُجرت نايب را بايد امر کننده بپردازد.
[126] س ـاز هر کاروان نوعاً چند نفر از خدمه به نيابت آمده اند و بناچار بايد نيمه شب از مشعر براي انجام کارهاي لازم در مني يا همراه ضعفا، به مني بروند، سؤال اين است که آيا اجير شدن و نيابت آنان صحيح است يا خير؟
ج ـبا توجه به اينکه از معذورين هستند و نمي توانند وقوف اختياري در مشعر را درک کنند، نيابت آنان صحيح نيست[9]و اگر قبل از استخدام اجير شده اند بايد حج را به جا آورند و وقوف اختياري را درک نمايند.
[127] س ـآيا شخص زنده در موردي که مي تواند نايب بگيرد، بايد از بَلَد نايب بگيرد يا از ميقات، و اگر ديگري براي او نايب بگيرد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـنايب گرفتن از ميقات کفايت مي کند و خودش بايد نايب بگيرد و نايب گرفتن ديگري براي او کافي نيست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.[10]
[128] س ـآيا عمره مفرده يا طواف استحبابي را مي توانيم به نيابت چند نفر انجام دهيم و در اعمال آن؛ از جمله طواف نساء، نيت همه بايد بشود يا نيت بعضي کافي است؟
ج ـمي توانيد به نيابت چند نفر انجام دهيد و بايد نيت همه بشود.[11]
[129] س ـکسي را روز عيد، قبل از حلق دستگير کرده اند و او را به ايران فرستاده اند، آيا رفقاي او مي توانند از او نيابت کنند و بقيه اعمال را انجام دهند يا خير و چگونه از احرام خارج مي شود؟
ج ـبدون اينکه خودش نايب بگيرد نيابت صحيح نيست[12]، و براي خارج شدن از احرام بايد به مني بيايد و حلق يا تقصير کند و اعمال مترتّبه را انجام دهد و اگر نمي تواند برود در محل خودش حلق يا تقصير نمايد و بنابر احتياط[13]موهاي خود را به مني بفرستد و بايد براي اعمال مترتبه نايب بگيرد.[14]
[130] س ـافرادي که هر سال به حج مي روند؛ مانند خدمه کاروانها، در محل خود از کسي نيابت قبول مي کنند، ولي در ميقات بر اثر اشتغال زياد از نيابت غافل و مُحرم مي شوند[15]، بعد که متوجه شدند دوباره نيت نيابت مي کنند، آيا حج نيابتي آنان درست است يا حج براي خودشان حساب مي شود؟
ج ـ بايد[16]عمره و حج را به همان نيت اول اتمام کنند[17]و احرام دوم صحيح نيست مگر آنکه احرام اول باطل باشد؛ مثل اينکه حج بر او واجب نبوده و نيت حجةالاسلام کرده باشد.[18]
[131] س ـشخصي در ميقات براي خودش مُحرم مي شود و تلبيه مي گويد، بعد به فکر مي افتد که چون خودش حج واجب را در سال هاي گذشته به جا آورده، براي پدر يا مادر يا يکي از خويشاوندان ديگرش حج تبرعي به جا آورد، آيا مي شود با نيت عدول کند و يا دوباره به نيت شخص مورد نظر مُحرم شود يا خير؟
ج ـ اگر به احرام صحيحي مُحرم شده، نمي تواند نيت را عوض کند و بايد عملش را به همان نيتي که در احرام داشته، اتمام کند.
[132] س ـ نايبي در احرام عمره تمتع، بعد از اينکه وارد مکه شد شک مي کند که نيت نيابت کرده يا نه، آيا بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت مُحرم شود، يا اصلاً حج براي خودش حساب مي شود و ديگر نمي تواند نايب باشد؟
ج ـدر نيت خطور لازم نيست، اگر انگيزه او در حال احرام نيابت بوده، عمل را به نيابت انجام دهد، و اگر در داعي و انگيزه هم شک دارد[19]، بايد اعمال را به نيت اجمالي (همان نيت در احرام) اتمام کند[20]، و در نيابت به آن اکتفا نمي شود.[21]
[133] س ـزني در عرفات، در روز نهم ديوانه شد، او را به بيمارستان بردند و تا آخرين وقتي که مي توانستند همراهان او در مکه بمانند باقي ماندند، خوب نشد، آيا شوهرش که با او است مي تواند براي او نايب بگيرد و يا خودش باقي اعمال را انجام دهد يا نه؟
ج ـمجنون تکليف ندارد[22]و نمي توانند براي او نايب بگيرند[23]، و اگر عاقل شد حکم اشخاص مُحرم ديگر را دارد.
[134] س ـهرگاه کسي مريض شود، بهطوري که بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد، آيا کسي که براي عمره تمتع مستحبي مُحرم شده و عمره را انجام داده است مي تواند در حج نايب او شود يا خير؟
ج ـ کسي که براي عمره تمتع مُحرم شده ولو مستحبي، نمي تواند در اصل عمره يا حج براي ديگري نايب شود و بايد عملش را اتمام کند، ولي اگر مريض فقط قادر به انجام طواف و سعي نباشد و بتواند وقوفين را درککند و بقيه اعمال را نايب بگيرد، جايز است ديگران را در طواف و سعي و اعمال ديگر نايب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج يا عمره به جا مي آورند.[24]
[135] س ـبنده چون مسؤول گروه حج بودم، به استناد وظيفه ام،که مراقبت از بيماران و عاجزهاي گروه بود، وقوف اضطراري انجام دادم، لطفاً وظيفه شرعي اينجانب را بيان فرماييد.
ج ـاگر همراه عجزه بوده ايد که لازم بوده با آنان باشيد و آنان از وقوف اختياري معذور بوده اند براي شما هم اشکالي نداشته[25]، بلي اگر نايب کسي شده ايد[26]نيابت شما درست نبوده است.[27]
[136]س ـ اگر کسي دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به مأموريت خدمه عازم مکه معظمه است، آيا مي تواند به عنوان پدر يا مادر که فوت شده اند نيابت نمايد، و در چنين صورتي آيا حج از عهده پدر و مادرش برداشته مي شود؟
ج ـمانع ندارد و حج از منوبعنه کافي است، مگر آنکه سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطيع باشد.[28]
[137] س ـاينجانب حدود شانزده سال قبل نيابتاً به مکه معظمه مشرف شدم و در مني چون سفر اول بوده است، و مي دانستم که طبق تقليد حضرتعالي بايد در سفر اول حلق کنم، و ليکن نمي دانستم که ماشين ته زن با تيغ فرق دارد[29]و به جاي تيغ با ماشين ته زن سر خود را تراشيدم و بعد از آن سفر هم دو سفر ديگر مشرف شدم و در سفرهاي بعدي سر خود را ماشين نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفاً بفرماييد در سفر اول که به جاي تيغ با ماشين سر را تراشيدم، در مقابل اين کار وظيفه ام چيست؟ و آيا اين عملِ سفرِ اول در سفرهاي بعدي خللي وارد مي آورد يا ذمه ام بريء شده است؟
ج ـشما در صورت امکان بايد[30]به مکه برويد و در مني حلق کنيد[31]و بعد از آن طواف و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آوريد و در اين اعمال نيت اتمام حج سفر اول را بکنيد و بعد از آن چيزي بر شما نيست، و اگر خودتان نمي توانيد برويد يا رفتن براي شما حرجي است در محل خود حلق کنيد و بنابر احتياط موي آن را به مني بفرستيد و در بقيه اعمال فوق نايب بگيريد، و نسبت به دو سفر ديگر که آيا صحيح و کافي بوده يا نه احتياط را مراعات نماييد.
[138] س ـکساني که مجاز هستند در شب عيد قربان، بعد از درک اضطراري مَشعر، به مني بروند، آيا همه آنان از ذويالأعذار مي باشند که نيابت ولو تبرعاً مورد اشکال است يا نسبت به بعضي استثناء شده است؟
ج ـدر فرض سؤال، زن ها مي توانند نايب شوند و نيابت در ساير ذويالأعذار صحيح نيست.[32]
[139] س ـشخصي در حج از ميتي نيابت کرد و در وقت عقد اجاره براي انجام مناسک، هيچ عذري نداشت، ولي چند سال بعد از انجام حج متوجه شد که در وقوف مشعرِالحرام، با زن ها و مريض ها به عنوان راهنما، وقوف اضطراري کرده و به مني رفته است و غافل بوده که نايب بايد وقوف اختياري بکند، آيا وظيفه اش چيست؟
ج ـعمل مزبور مُجزي از حج نيابتي استيجاري نيست[33]، و از جهت اجرت بايد به اجير کننده مراجعه نمايد و يا در صورتي که اجاره، موقت به زمان مخصوصي که منقضي شده نباشد، دوباره حج نيابتي صحيح به جا آورد.
[140] س ـآيا مي توانم براي مادرم و براي خودم فريضه حج را انجام دهم؟
ج ـدر يکسال بيش از يک حج واقع نمي شود.
[141] س ـشخصي به عنوان نيابت در مسجد شجره مُحرم شد و به مکه آمد، در مکه فهميد که خودش مستطيع بوده است؟ آيا بايد اعمال عمره را به قصد خود به جا آورد يا به قصد نيابت، و اگر بايد حج را به قصد خود به جا آورد، نسبت به حج نيابي چه وظيفه اي دارد و آيا مي تواند براي آن نايب بگيرد يا نه؟
ج ـاحرام او صحيح نبوده است[34]و بايد برگردد و براي عمره تمتع براي خودش مُحرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد و راجع به حج نيابي نمي تواند نايب بگيرد، مگر اجازه داشته باشد يا استيجار او براي مطلق تحصيل حج باشد.[35]
[142] س ـکسي که نايب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به ايران بازگردد، آيا مي تواند بقيه اعمال را به ديگري واگذار نمايد که حجّ تمتع را انجام دهد؟
ج ـنمي تواند.
[143] س ـآيا شرط ايمانِ نايب، که در اصل نيابت حج[36]و همچنين در ذبح[37]شرط است[38]، در ساير اعمالي که نيابت در آن جايز است، مثل رمي و طواف هم شرط است يا خير؟
ج ـدر ساير اعمال نيز شرط است.[39]
[144] س ـشخصي تمام اختيارات اموال پدرش را دارد و پدر نمي تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذکر دادن به پدر شخصي را اجير براي حج پدر نموده و خودش هم براي حج خود مشرف شده، در اين فرض آيا حج اجير براي حج پدر، مجزي است يا خير؟ و هرگاه در مدينه تصميم بگيرد که آنچه را از مال پدر به اجير داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال مي شود يا نه؟
ج ـدر فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمي کند[40]، و حَجّةالاسلام از طرف پدر واقع نمي شود و فرقي بين دو صورت فوق نيست.[41]
[145] س ـشخصي پس از آنکه به مدينه مشرف شد جنون پيدا کرد، با توجه به اينکه سابقاً حج بر او مستقر شده است، آيا مي شود براي او نايب گرفت يا خير، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد؟
ج ـنيابت و تبرع در فرض سؤال صحيح نيست.[42]
[146]س ـ فردي پس از استطاعت مالي براي حج اسمنويسي کرد و براي دو سال بعد اسمش در آمد، ولي چند ماه قبل از حرکت، فوت کرد درحاليکه پسرش را نايب قرار داده بود که براي او حج به جا آورد، در حالي که پسر خود استطاعت مالي داشته ولي در اسم نويسي مسامحه کرده و ننوشته است، در صورتي که اگر اسم مي نوشت، شايد در همان سال اول، قرعه به نامش در مي آمد و شايد هم سال هاي بعد، اکنون پسر به مدينه آمده به عنوان نيابت حج بلدي از جانب پدر و هنوز محرم نشده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـدر فرض مرقوم نيابت صحيح نيست[43]و بايد براي خودش حج
نمايد.[44][147] س ـشخصي اجير حج بَلَدي از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجير شدن در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالي که از موضوع غافل شده، براي انجام کار ديگري به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آيا همان نيت قبلي براي حرکت از قم کافي است يا بايد برگردد به قم، و بر فرض خروج از ايران چه حکمي دارد؟
ج ـاگر مي تواند بايد برگردد[45]، و چنانچه برنگشت ولو در صورت تمکن و حج را انجام داد، حج صحيح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.[46]
[148] س ـآيا بر نايب واجب است اعمال حج را طبق فتواي مرجع تقليد منوبعنه انجام دهد يا مطابق وظيفه خودش عمل نمايد؟
ج ـميزان، وظيفه خود اوست[47]ولي اگر اجير شده به کيفيت خاصي، بايد طوري عمل کند که مراعات وظيفه خودش و کيفيت ذکر شده، بشود.[48]
[149] س ـآيا در اجاره براي اعمال حج لازم است اجير و مستأجر از يکديگر سؤال کنند که مقلّدِ چه کسي هستند يا نه؟
ج ـلازم نيست و اجير مطابق تقليد خودش عمل مي کند.[49]
[150]س ـ نايب چند ماه قبل از حج به بلد منوبعنه مي رود و به عنوان نيابت حج حرکت مي کند و به وطن خودش يا محل ديگري مي رود و در ماه ذيحجه، که عازم حج مي شود، ديگر به بلد منوبعنه نمي رود، کافي است يا نه؟ و چه وقت بايد برود؟
ج ـکافي است.
[151] س ـدر مودي که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نيابتاً به مکه برود و من که پسر بزرگ هستم به وسيله ارث مستطيع شده ام اما تاکنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل کنم، آيا مي توانم با اين حال به جاي پدر حج به جا آورم يا نه؟
ج ـبا فرض حصول استطاعت مالي براي خودتان[50]ولو از بابت ارثيه، اگر امکان فروش و صرف قيمت در حج را داريد بايد اول براي خودتان حج به جا آوريد و براي پدر بعداً انجام دهيد يا ديگري را نايب بگيريد.[51]
[152] س ـآيا جايز است براي نايب در طواف عمره تمتع يا طواف حج که طواف را در غير موسم حج به جا آوَرَد يا نه؟
ج ـمانع ندارد.[52]
[153] س ـشخصي قبلاً مستطيع بوده و به حج نرفته و الآن هيچگونه قدرت مالي جهت انجام حج را ندارد، آيا فرزندش مي تواند تبرعاً از طرف او حج نيابي انجام دهد؟
ج ـنيابت در حج از حي صحيح نيست[53]مگر در صورتي که شخص از جهت پيري نتواند به حج برود يا مريض[54]باشد[55]و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.[56]
[154] س ـحج به نيابت حضرت ولي عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ چون در موسم حج تشريف دارند جايز است يا نه؟
ج ـاشکال ندارد.[57]
[155] س ـزني که واجب الحج است وصيت کرده که از اصل ترکه اش براي او حج بَلَدي توسط وصيش انجام شود، حال استطاعت جاني و مالي و غيره براي وصي او فراهم است، فقط از حيث عدم شرکت در نامنويسي براي حج، آن هم با عذري، استطاعت راهي ندارد، آيا مي تواند حج نيابي را انجام دهد؟
ج ـ[58] وصي اگر قبلاً استطاعت نداشته و فعلاً هم راه براي او باز نيست الآن هم مستطيع نيست و مي تواند براي حج نيابي اجير شود[59]، ولي اگر بدون اينکه اجير شود خود را به ميقات برساند، نمي تواند حج نيابي به جا آورد و بايد براي خودش حج به جا آورد.
[156] س ـکسي که حج نيابي انجام مي دهد، اگر در قرباني شخص ثالثي را وکيل کرد، ذابح چگونه نيت کند، آيا بايد نيت کند که به وکالت از ميت قرباني مي کنم يا بايد وکالت از نايبِ ميت کند؟ در هر صورت آيا بايد نام ميت را هم ببرد؟
ج ـنام ميت بردن لازم نيست، بلکه چنانچه نيت کند آنچه بر عهده نايب است انجام دهد صحيح است.[60]
[157] س ـکسي که براي حج اجير مي شود، اگر شرط کند که مثلاً براي طواف نساء يا يک عمل ديگري که نيابت بردار است نايب مي گيرم، آيا اين شرط نافذ است و مي تواند عمل نمايد يا نه؟
ج ـاگر عذر دارد[61]نمي تواند قبول کند، بلي در قرباني مانع ندارد و شرط لازم نيست.
[158] س ـ کسي احتمال قوي عقلايي مي دهد که نتواند اعمال را به نحو عادي انجام دهد، و ممکن است حج تمتع را بدل به اِفراد کند، آيا مي تواند از حج واجب نيابت کند؟
ج ـمي تواند نيابت کند[62]، ولي اگر وظيفه او عدول به افراد شد، بنابر احتياط منوبعنه نبايد اکتفا به آن کند.[63]
[159] س ـنايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شد و در هر عذري که پيش آمده طبق وظيفه معذورين رفتار نمود، آيا حج او از منوبعنه کافي است؟ و آيا نسبت به نحوه عذر فرقي هست يا نه؟
ج ـمحل اشکال است.[64]
[160] س ـکساني که در حال اجير شدن، از معذورين نبوده اند و بعداً در اثناي عمل عذر عارض شده است، آيا نيابتشان صحيح است و مستحق تمام اجرت مي باشند يا نه؟
ج ـاشکال دارد.[65]
[161] س ـخدمه اي که از روي جهل به مسأله اجير شده اند و وقوف اختياري مشعر را درک نکرده اند، فعلاً تکليفشان چيست و همچنين ساير معذوريني که حج ناقص از اين قبيل انجام داده اند؛ تبرعاً يا با اجرت؟
ج ـنيابت ايشان صحيح نيست[66]و کفايت از منوبعنه نمي کند و بايد پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درک اختياري مشعر، بايد با انجام عمره مفرده[67]، از احرام خارج شوند.[68]
[162] س ـدر مناسک آمده است که معذور نمي تواند نايب شود، معذور به چه کسي گفته مي شود؟ لطفاً حدّ آن را معين کنيد؛ مثلاً کسي که نمي تواند نماز طواف را صحيح بخواند، يا نمي تواند خودش رمي جمرات کند و يا نمي تواند قرباني نمايد و يا نمي تواند يکي ديگر از واجبات حج را؛ اعم از ارکان و غير ارکان، انجام دهد معذور است يا خير؟
ج ـهر کس نتواند اعمال اختياري حج را انجام دهد معذور است[69]و نمي تواند نايب شود[70]، ولي مباشرت در ذبح در حال اختيار هم لزوم ندارد و لذا کسي که نمي تواند ذبح کند مي تواند براي حج نايب شود و براي ذبح نايب بگيرد.
[163] س ـکسي که نماز او صحيح نيست و براي حج به نيابت آمده است، آيا نيابت او صحيح است؟ و مفروض اين است که به عنوان نيابت مُحرم شده است؟
ج ـاگر از قرائت صحيح معذور است[71]، نيابت و احرام او باطل است[72]و اگر معذور نيست صحيح است و بايد قرائت خود را درست کند.[73]
[164] س ـاگر مستنيب يا منوب عنه در وقت نيابت بدانند که نايب جزو معذورين است و او را نايب کنند؛ اولاً آيا اجرت نيابت براي نايب حلال است يا نه؟ و ثانياً آيا حج نيابتي او صحيح و از حجةالاسلام يا غير حَجّةالاسلام منوبعنه کفايت مي کند يا نه؟
ج ـ با فرض اينکه معذور بوده و استيجار شده[74] استحقاق اجرت ندارد و کفايت نمي کند.[75]
[1].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: با فرض وجوب حج بر خود او اجاره باطل مي باشد، ولي حج صحيح است و ذمه منوبعنه بريء مي شود، گرچه موظّف بوده است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
آية الله سبحاني:بعد از انجام يک طواف نساء به عنوان وظيفه فعلي به ميقات واگر ممکن نشد
به ادني الحل رفته و جهت عمره تمتع براي خودش محرم شود وچنانچه وقت کافي
نيست وبه عرفات نمي رسد بعيد نيست که بدل به حج افراد شود وحج او صحيح است مگر اينکه با علم به استطاعت خود نائب شده باشد وخود را دچار تنگي وقت کرده اکتفا به حج افراد مشکل است.آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد در سال بعد حج خود را انجام مي دهد، حج نيابي را تمام
کند و اگر مطمئن نيست بايد به يکي از مواقيت رفته و براي خود احرام ببندد ولي اگر حج نيابي
را تمام کند حجّش صحيح است و اگر استيجاري باشد اجاره باطل است و مستحقّ اجرت المثل است.آية الله فاضل: نيابت او صحيح است اگرچه معصيت کرده است، و در مورد سؤال، که
فعلاً از احرام خارج شده است، واجب است به ميقات برگردد و براي خودش محرم شود.
ولي اگر دوباره معصيت کرد و حج نيابي را تمام کرد صحيح است و از منوبعنه مجزي
است.تفصيل اين مسأله در ذيل مسأله 107 و 118 گذشت.
[3]. آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 118 مراجعه شود.
آية الله نوري: مگر آنکه بهنحو خطا در تطبيق باشد، که در اين صورت از خودش واقع
مي شود.[4].آية الله زنجاني: به مسأله هاي 44، 215، 219 و حواشي آنها مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر استطاعت ويا استقرار حج بر او قبل از قبول نيابت بوده والآن در ميقات متوجه شد، نيابت باطل وبايد براي خود حج به جا آورد وچنانچه از فيش منوب عنه استفاده کرده با اجازه ورثه براي متوفي حج ميقاتي استنابه کند وبه خاطر تفاضل قيمت هريک از حج ميقاتي و فيش مصرف شده با ورثه بر اساس قاعده عدل و انصاف به توافق برسند و يا مصالحه کنند.
[5].آية الله بهجت: اگر بدون توجه محرم شده، احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود و امّا قبل از احرام پس با احراز رضايت منوب عنه حج ميقاتي براي او بدهد چون اطلاق اجاره قيد مباشرت را بر مي دارد (مناسک، س106 و 17).
آية الله تبريزي: نيابت معذور در حج واجب اشکال دارد.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد.
آية الله سبحاني: فقط در موارد جواز استنابه که در مسأله 1297 آمده است مي تواند نائب شود و يا در عذر طاري در بقيه موارد نمي تواند استنابه کند وهمچنين در اصل حج اگر منوب عنه زنده است مي تواند استنابه کند و در مورد ميت هم از ورثه بايد استجازه کند مگر اينکه در هر دو مورد از اول به او اذن داده باشند.
آية الله سيستاني: اگر عذر بعداً پيش آمده است نايب گرفتن جايز است و همچنين در مواردي که تفصيل آن در حاشيه مسأله 107 گذشت.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني، آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: مگر در عذر طاري بر احرام، به تفصيلي که در حاشيه مسأله 107 گذشت و بايد پول را...
[7].آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: اگر منوب عنه زنده است نيابت بدون اذن او (آيةالله زنجاني: در حجةالاسلام) مجزي نيست. (مناسک مسأله 66)
[8].آية الله مکارم: مگر اينکه صاحبش راضي گردد.
[9].آية الله بهجت: بنابر احتياط، با تمکن از استيجار غير معذور، نمي توانند اجير شوند (مستفاد از مناسک، ص40 مسأله 110) و در جزوه پرسش هاي جديد حج، ص4، مسأله 13 آمده است در صورتي که بدانند به واجبات اختياريه نمي توانند عمل کنند احتياط در ترک نيابت است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت آنان محل اشکال است مگر اينکه بتوانند براي درک مسمّي وقوف اختياري به مشعر برگردند.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: نيابت آنها صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر عالماً وعامداً ترک وقوف اختياري کنند حجشان باطل است وبايد اعمال عمره مفرده انجام دهند و از احرام خارج شوند.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت آنان بعيد نيست. (ملحق مناسک، س58، فرع 2).
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[10].آية الله اردبيلي: و يا اينکه منوبعنه قبلاً و فعلاً راضي باشد بهگونه اي که وقتي به او اطلاع مي دهند، رضايت داشته باشد.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 129 مراجعه شود.
[11].آية الله زنجاني: البته منظور عمره مفرده مستحبي است.
[12].آية الله اردبيلي: به ذيل مسأله 127 مراجعه شود.
آية الله بهجت: چنانچه احراز رضايت شود و شاهد حال هم بر رضايت بود؛ بهطوري که اگر او بفهمد راضي است، نيابت صحيح است با مراعات ساير جهات (مستفاد از س 157 و 17).
آية الله سبحاني: نيابت در صورتي تحقق مي پذيرد که طرف رسما او را نايب خود قرار دهد و يا به اصطلاح به او وکالت دهد که اين کار را از طرف او انجام دهد.
[13].آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه از دخول به مکه جلوگيري شده، مي تواند در محلّ خودش قرباني نمايد و احتياط اين است که حلق يا تقصير نيز بنمايد و اگر وارد مکه شده و تنها اجازه اعمال را به او نداده اند حلق يا تقصير نموده و در صورت امکان موي خود را به مني بفرستد و براي بقّيه اعمال نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 445).
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: در صورت امکان بايد موي خود را به مني بفرستد. (مناسک، مسأله 440).
آية الله سبحاني: در صورتي که از دخول به مکه جلوگيري شده حکم مصدود را دارد بايد با انجام قرباني در محل صد و در صورت عدم امکان در محل خود و تقصير از احرام خارج شود و اگر وارد مکه شده و اجازه اعمال به او ندادند بايد حلق کند و موي خود را به مني بفرستد و براي بقيه اعمال نايب بگيرد (کتاب الحج، ج5، ص469).
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم: بنابر احتياط مستحب.
[14].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط هم وظيفه مصدود را انجام دهد (يعني يک قرباني کند) و هم براي بقيه اعمال نايب بگيرد.
[15].آية الله نوري: و به نيت خود محرم شود.
[16].آية الله بهجت: در صورتي که قصد انجام وظيفه داشته، مخلّ به نيابت نيست و عمل مجزي است (مناسک، ص22).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: اگر ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته اند؛ به طوري که اگر کسي مي پرسيد جواب مي دادند براي منوب عنه حج به جا مي آوريم کفايت مي کند و حج نيابت آنها صحيح است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در دست نيست.
آية الله سيستاني: اگر محرک آنان در احرام، حج نيابي باشد کافي است ولي اگر به کلي غافل باشند که اگر از آنها پرسيده شود، جواب مي دهند که براي خود احرام مي بنديم بايد حج را به نيت خود تمام کنند ولي اگر پس از انجام عمره از مکه خارج شوند و در ماه بعد به مکه برگردند؛ مثلاً آخر ذي قعده خارج و اوّل ذي حجه وارد شوند عمره آنها باطل مي شود و مي توانند از يکي از مواقيت به نيت منوبعنه احرام ببندند، گرچه باطل کردن عمره تمتّع عمداً گناه است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: با فرض آنکه مستطيع نبوده و از قبل اجير براي انجام حج شده است نيت احرام براي خود او منعقد نشده است و در صورتي که مجدّداً به نيت منوب عنه محرم شده است حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل، آية الله نوري: اگر شخص غافل، ارتکازاً قصد منوبعنه را داشته، وداعي و انگيزه او منوب عنه بوده، هر چند قصد خودش را اخطار کرده، قصد ارتکازي بر اخطار فعلي مقدم است و براي منوب عنه واقع مي شود، و حج نيابتي صحيح است.
آية الله مکارم: همين اندازه که نيت نيابت در عمق ذهن او باشد کافي است.
[17].آية الله اردبيلي: و ظاهر اين است که در اين موارد قصد ارتکازي موجود و کافي است؛ پس حج نيابي صحيح و از منوب عنه مجزي است.
[18].آية الله سيستاني: در اين مثال احرام اوّل او صحيح است.
آية الله مکارم: نيت حجةالاسلام تأثيري ندارد.
[19].آية الله زنجاني: مي تواند مناسک را به نيت خود به جا آورد؛ هر چند احتياط مستحب آن است که به قصد اجمالي «آن عمره اي که به آن محرم شده ام» اعمال را به پايان برساند و کفايت از منوبعنه نمي کند.
[20].آية الله تبريزي: بايد به ميقات برگردد و مجدداً به نيابت از غير محرم شود.
آية الله خويي: اگر احتمال بدهد که نه قصد خود و نه ديگري را کرده، احرام او باطل است. مگر اينکه در حال طواف؛ مثلاً نيت معيني دارد که به همان نيت اعمال را تمام مي کند.
آية الله سبحاني:.حمل بر صحت نمايدو خود را از زمان احرام تا آخر نائب بداند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که فعلاً خود را نايب مي داند و شک در نيت احرام گذشته خود دارد، وظيفه او حمل به صحّت است و به عنوان نيابت، بقيه اعمال را به جا آورد.
[21].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 130 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر قصد انجام وظيفه داشته، مجزي است.
آية الله سيستاني: اگر احتمال مي دهد در ميقات به کلي از ذهنش نيت نيابت از غير پاک شده بوده، بنا مي گذارد که احرامش براي خودش بوده و اگر اين احتمال را نمي دهد همانطور که متعارف است در کسي که عازم بر نيابت بوده است بنا مي گذارد که احرامش براي غير بوده است.
[22].آية الله زنجاني: چنين کسي محصور است و اگر عاقل شد بايد به وظيفه اي که در حاشيه مسأله 1381 گفته مي شود عمل نمايد.
[23].آية الله اردبيلي: ولي بنابر احتياط، در احرام باقي است و اگر عاقل شد، احتياطاً بايد با عمره مفرده از احرام خارج شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 8 و 129 و 989 مورد هشتم که کفايت ادراک اختياري عرفه به تنهايي است (اگر بعد از زوال ديوانه شده باشد) مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مجنون تکليف ندارد و نمي توانند برايش نايب بگيرند و بنابر اظهر، احرام او باطل مي شود.
آية الله سبحاني: ولي يا متکفل امر او اعمال اورا به صورت عمره مفرده تمام کند و نسبت به حج وظيفه اي ندارد و در مورد عمره اگر مستلزم مخارجي شد ولي او از اموالش بپردازد.
آية الله سيستاني: اگر پس از درک مسماي وقوف، در عرفات ديوانه شده باشد و سپس به قدري به عقل بيايد که اختياري مشعر را درککند، يا اضطراري مشعر با اختياري يا اضطراري عرفه، پس حج او صحيح است، و اگر به عقل نيايد، بايد براي تکميل اعمال شوهر براي او نايب بگيرد.
آية الله فاضل: در فرض سؤال، نايب گرفتن مجزي و صحيح نيست و ظاهراً احرام او باطل مي شود.
آية الله مکارم: اين در صورتي است که سال اوّل استطاعت او باشد.
[24].آية الله زنجاني: به استثناء بيتوته در مني که قابل نيابت نيست، پس اگر بدون حج مي تواند بيتوته مي کند والاّ بيتوته بر آنها واجب نيست؛ هر چند ترک بيتوته در برخي از صورت ها کفاره دارد.
آية الله سبحاني: با طواف نساء ونماز آن که خود و يا با استنابه انجام مي دهد، عمره خود را بدل به عمره مفرده کند واگر به وطن برگشته جهت طواف نساء ونماز آن نائب بگيرد.
[25].آية الله خويي:کساني که ناچارند همراه زنان و بيماران باشند، اگر بتوانند ولو يک لحظه از وقوف اختياري مشعر را درک کنند بايد برگردند و اگر نمي توانند بايد قبل از ظهر روز عيد به آنجا برگردند و در فرض عجز از آن هم حج آنان صحيح است و چنانچه اين وظيفه را از روي جهل به حکم ترک کرده باشند حجّشان صحيح است ولي بايد يک گوسفند کفاره بدهند. (مناسک، مسأله 378 و 379 و 380) و در حاشيه مسأله 107 «حکم نيابت معذور به عذر طاري» گذشت.
آية الله زنجاني: بلکه اگر نايب هم بوده ايد عمل شما صحيح و کفايت از منوبعنه مي کند.
[26].آيات عظام سبحاني، فاضل، گلپايگاني: اگر عذر شما طاري بوده نيابت صحيح است.
آية الله صافي: به حاشيه شرط هفتم از مسأله 107 مراجعه شود.
[27].آية الله اردبيلي: مگر آنکه به هنگام قبول نيابت اطمينان داشته ايد که وقوف اختياري انجام خواهيد داد و بعداً عذر برايتان حاصل شده است.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 و 139 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: نيابت شما محل اشکال است.
آية الله سيستاني: صحّت نيابت شما بعيد نيست.
آية الله مکارم: نيابت شما هم درست است.
[28].آية الله اردبيلي:که در اين صورت چنانچه حج نيابتي به جا آورد، به احتياط واجب صحيح نيست.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: حج نيابي او صحيح است.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در اين صورت حج نيابي صحيح است اما معصيت کرده.
آية الله مکارم: خدمه در حکم مستطيع هستند به علاوه مستطيع اگر قصد نيابت کند حج براي منوبعنه کافي است هر چند گناه کرده است.
[29].آية الله اردبيلي: در حلق ملاک استفاده از تيغ نيست، بلکه اگر ماشين ته زن مانند تيغ بتراشد، کافي است.
[30].آية الله خامنه اي:بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، م357)
[31].آيات عظام بهجت، خويي، فاضل، مکارم: صروره (کسي که بار اول حج اوست) بين حلق و تقصير مخير است، گرچه احتياط اين است که حلق کند.
آية الله تبريزي، آية الله نوري: چون حلق براي صروره (کسي که بار اول حج اوست) متعين نيست، بنابراين حج هاي شما هر سه صحيح است و چيزي بر شما واجب نمي باشد.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني:حلق با ماشين ته زنکافي است، گرچه احتياط مستحب با تيغ است. (ملحق مناسک، س351).
آية الله سبحاني: حلق با ماشين ته زنکافي است (مناسک، م520).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: چون تراشيدن سر به عنوان تقصير بنابر احتياط است، اگر در اين مسأله به کسي که تقصير را کافي مي داند مراجعه نماييد تکليفي بر شما نيست.
[32].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر آنها پس از قبول نيابت به وجود آمده باشد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت زنان و ضعفاء که مي توانند به وقوف در شب، در مشعر اکتفاء کنند مانعي ندارد.
آية الله زنجاني: در فرض سؤال بانوان و همراهان آنان و مسؤولين تدارک حجاج و بدهکار و خائف مي توانند نايب شوند.
آية الله سبحاني: وياممکن است در طواف و نماز به علت عادت ماهانه به استنابه نياز داشته باشند يا ممکن است حج آنها بدل به حج إفراد شود، نيابت آنان اشکال ندارد.
آية الله سيستاني: چون وقوف رکني را درککرده اند نيابت آنها صحيح است.
آية الله مکارم: نيابت در اين گونه موارد صحيح است.
نظر ساير آيات عظام در ذيل مسأله 107 گذشت.
[33].آية الله اردبيلي:چنانچه هنگام قبول نيابت احتمال نمي داده که ناچار به وقوف اضطراري خواهد شد، حج و نيابتش صحيح است و مستحق اجرت نيز مي باشد.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب (عذر طاري) کفايت مي کند و مضرّ به صحت نيابت نيست. (استفتائات ويژه حج).
آية الله تبريزي: اگر از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از مشعر کوچ کرده، حج نيابتي او بنابر اظهر صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره دهد و در اجرت با مستأجر خود، تراضي کند.
آية الله خويي: نيابت معذور اشکال دارد و حکم نيابت معذور به عذر طاري در مسأله 107
گذشت.آية الله زنجاني، آية الله مکارم: عمل مزبور کفايت مي کند و اجير حق اجرت دارد.
آية الله سبحاني: چنانچه جهل آنها قصوري باشد مانع ندارد و از منوب عنه کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: عمل مزبور مجزي است حتي اگر از ابتدا چنين عذري داشته باشد؛ زيرا درک مقدار رکن از وقوف کافي است.
آية الله صافي: حج صحيح و مبريء ذمّه منوبعنه است و نسبت به اجرت، رضايت مستأجر را تحصيل نمايد.
آية الله فاضل: در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحقّ اجرت هم مي باشد.
آية الله گلپايگاني: بعيد نيست در عذر طاري حج نيابتي صحيح و مستحق اجرت هم باشد. (آراء المراجع، ص39 و 50).
[34].آية الله بهجت: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط بايد اعمال عمره را تمام کند و طواف نساء هم به جا آورد و لازم است پس از آن به ميقات برگشته و براي خود محرم شود و وظيفه خودش را انجام دهد.
آية الله خويي: اگر حج نيابي را تمام کند صحيح است گرچه وظيفه اش رها کردن حج نيابي و احرام بستن براي حج خودش بوده است.
آية الله سبحاني: ولي اگر بعد از اعمال حج ويا بعد از وقوفين فهميد که خودش مستطيع بوده نيابتش صحيح است و ذمه منوب عنه فارغ گرديده است.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن است که سال ديگر مي تواند حج خود را انجام دهد، حج نيابي
را تمام کند وگرنه آن را رها کند و به ميقات برگردد و براي خود احرام ببندد. (ملحق مناسک، س1)آية الله فاضل: احرام او صحيح است و تبدّل نيت براي شخص محرم صحيح نيست.
آية الله مکارم: احتياطاً عمره را تمام کند و طواف نساء به جا آورد و به ميقات برگردد و محرم شود. اين در صورتي است که اجير نشده باشد والاّ اجاره او صحيح است و در آن سال مستطيع نيست.
[35].آية الله زنجاني: اگر از تمام جهات (مالي و غيره) مستطيع بوده احرامش باطل است و بايد حجةالاسلام خود را به جا آورد.
[36].آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب. (مناسک حج، ص28، شرايط نايب، 3)
[37].آية الله اردبيلي:ايمان در ذابح شرط نيست.
[38]. نظريات آيات عظام در شرطيت ايمان در ذبح در «مسأله 1042» خواهد آمد.
[39].آية الله بهجت، آية الله نوري: در ذبح، ايمان شرط نيست.
آية الله زنجاني: در تمام اعمال عبادي بنابر مشهور ايمان نايب، شرط است؛ ولي ذابح و کسي که مو يا ناخن محرم را مي زند معمولاً نايب نيست تا ايمان در او معتبر باشد.
آية الله سبحاني: در ذابح ايمان شرط نيست و بايد خود منوبعنه نيت ذبح را به صورت قربي داشته باشد (کتاب الحج، ج5، ص123).
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: در ذبح شرط نيست و در بقيه موارد احتياط واجب است.
[40].آية الله اردبيلي:چنانچه پدر قبلاً و فعلاً راضي باشد، کفايت مي کند مگر اينکه مأيوس از خوب شدن خود نباشد.
آية الله بهجت: با احراز رضايت پدر اشکال ندارد و تبرّع از حي در حج واجب، با عدم قدرت او، اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمّه. (کتاب حج، ص45 و مناسک مستفاد از س17 و 157).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر اختيارات او شامل نايب گرفتن در حج هم بوده کافي است وگرنه عمل نايب کافي نيست مگر اينکه قبل از احرام، پدر مطلع شود و موافقت نمايد. (ملحق مناسک، س40).
آية الله فاضل، آية الله نوري: مگر وکالت مطلقه از پدر داشته باشد.
آية الله گلپايگاني: اجير گرفتن براي پدر از مال او بدون اطّلاع پدر صحيح نيست بلي در صورتي که مبلغ اجاره را از مال خود تبرّعاً بپردازد در فرض سؤال که پدر عاجز از انجام حجّ است مانعي ندارد و مجزي از حجّةالاسلام پدر مي باشد.
[41].آية الله زنجاني:استنابه از شخص زنده در حج واجب ـ حجةالاسلام و غير آن ـ بدون درخواست يا اذن منوبعنه صحيح نيست و در حج مستحب مانعي ندارد.
[42].آية الله اردبيلي: مگر اينکه يأس از بهبود او داشته باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 108 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اگر اميد به بهبودي او نباشد گرفتن نايب براي او مانعي ندارد.
آية الله سيستاني: بايد پس از مرگ براي او نايب بگيرند.
آية الله فاضل: در فرض سؤال که زنده است صحيح نيست، بلي در صورت يأس از بهبودي او نيابت صحيح است.
آية الله نوري: فقط حاکم شرع مي تواند براي او نايب بگيرد.
[43].آية الله بهجت: نيابت شخص مستطيع جايز نيست ولو اگر انجام دهد صحيح است؛ چنانکه در ذيل مسأله 44 و 107 گذشت.
آية الله تبريزي: در فرض مزبور براي خودش حج به جا آورد و براي پدرش نايب بگيرد.
آية الله خويي: حج نيابي او صحيح است و در صورتي که رفتن به حج منحصر به استفاده از سهميه پدر بوده و استفاده از آن بنا به وصيت پدر يا نظر ورثه موقوف به اين باشد که خود او براي پدر حج نيابي انجام دهد، اينکه لازم باشد پسر باز براي خود حج به جا آورد، فتواي ايشان روشن نيست.
آية الله سبحاني: به پاسخ سؤال 1397 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر مطمئن باشد که در سال هاي آينده مي تواند براي خودش حج به جا آورد مي تواند امسال به نيابت از پدر حج به جا آورد، و اگر مطمئن نباشد وظيفه اش اين است که براي خود حج به جا آورد، ولي به هر حال حج نيابي او صحيح است.
آية الله فاضل: حج خودش مقدم است، ليکن اگر مخالفت کرد حج نيابي صحيح است اگر چه مرتکب گناه شده است.
آية الله مکارم: نيابت او صحيح است و استطاعت خودش ثابت نيست، هر چند به خاطر کوتاهي کردن در اسمنويسي گناه کرده است.
[44].آية الله اردبيلي:چنانچه پسر براي آمدن به مکه هيچ راه ديگري غير از استفاده از فيش پدر نداشته، نيابتش صحيح است.
آية الله زنجاني: اگر فرزند قبل از استطاعت، نيابت را قبول کرده باشد بايد براي پدر حج به جا آورد وگرنه حج بر عهده اش مستقر شده نمي تواند نايب شود و بايد حج خود را به جا آورد. البته اگر تنها با استفاده از اين فيش مي تواند حج به جا آورد، بايد مطابق حاشيه مسأله 88 عمل نمايد.
آية الله خامنه اي: اگر راه با فيش مورد وصيت براي پسر باز شده و يا اينکه باز شدن راه براي پسر بدين گونه بوده که ورثه فيش را به يکي از فرزندان بدهند که به نيابت پدر به حج برود بايد حج را به نيابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصيتي نبوده و از او خواسته نشده که نيابت کند، بايد براي خودش حج به جا آورد و براي پدر نايب بگيرد.
[45]. آية الله اردبيلي: مگر اينکه ارتکازاً از قم به قصد حج حرکت کرده باشد.
آية الله بهجت: لازم نيست برگردد.
آية الله سبحاني: واگر عمل نکرد يا فراموش کرد حج او صحيح است ولي اجرة المثل بالنسبه کم مي شود و اگر به نيت نيابت حتي چند ماه قبل به آن بلد رفته باشد و بعداً از غير آن بلد به حج برود کافي است.
آية الله مکارم: مگر اينکه نيت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.
آية الله نوري: اگر داعي ارتکازي داشته، گرچه اخطاري نبوده و غافل شده، برگشتن لازم نيست؛ زيرا در نيت خطور لازم نيست و اگر بالمرّه غافل شده و از ارتکاز هم محو شده، بايد برگردد.
[46].آية الله سيستاني: حج او صحيح است مطلقاً، ولي اگر اجاره بر حج بلدي به نحو تقييد باشد مستحق اجرت نيست، و اگر شروع از بلد منوب عنه جزو عمل مورد اجاره باشد مستحق اجرت مي باشد ولي مستأجر مي تواند اجرت المثل آن قسمت را که به جا نياورده از او بگيرد و مي تواند اجاره را فسخ کند ولي بايد اجرت المثل حج او را بدهد، و اگر شروع از بلد از باب شرط ضمن العقد باشد مستأجر فقط مي تواند اجاره را فسخ کند و در اين صورت اجرت المثل او را بايد بدهد.
[47].آية الله بهجت: در نيابت از ميت به وظيفه خودش عمل مي کند و در نيابت صحيح از زنده في الجمله احتياط مي کند (مناسک، س23).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه منوبعنه حي باشد، بايد طبق تقليد منوبعنه عمل کند و چنانچه منوبعنه مرده باشد، اگر وصيت کرده، بايد به تقليد منوبعنه عمل کند. در غير اين دو صورت، مراعات تقليد منوبعنه لازم نيست. آية الله تبريزي اضافه فرمودهاند: و بنابر احتياط لازم است آن عمل بنا به تقليد وصي و ورثه هم صحيح باشد و اگر وصيتي نکرده، نايب به حسب تقليد خودش عمل کند و طوري باشد که به حسب وظيفه ورثه هم مجزي باشد.
آية الله سبحاني: فرقي نمي کند که منوب عنه زنده باشد يا مرده.
آية الله سيستاني: بايد طبق تقليد خودش عمل کند ولي اگر اجير شده باشد که طبق نظر منوبعنه يا مستأجر عمل کند، چه به صراحت ذکر شده باشد و چه اطلاق منصرف به آن باشد، بايد به همان نحو عمل کند، مگر در صورت يقين به فساد عمل.
[48].آية الله زنجاني: در مورد محرمات احرام، نايب بايد فتواي مرجع تقليد خودش را رعايت کند و در مورد مناسک و اعمال حج چنانچه به فتواي مقلَّد نايب نتواند بدون احرام از ميقات بگذرد بايد در احرام و اعمال حج، فتواي مرجع تقليد خود را رعايت کند تا به شکل صحيح، محرم شده و از آن بيرون آيد و کسي که براي حج يا عمره واجب خودش، کسي را اجير مي کند يا براي آن وصيت مي نمايد بايد رعايت فتواي مقلَّد خود را در اعمال حج بر نايب شرط نمايد و بر ولي ميت که براي حج واجب ميت، نايب مي گيرد و همچنين بر وصي که براي حج وصيت شده ـ مستحب يا واجب ـ نايب مي گيرد، واجب است که علاوه بر رعايت تقليد منوبعنه در اعمال حج، رعايت فتواي مقلَّد خودشان را نيز بر نايب شرط کنند و به دنبال آن نايب بايد تقليد شرط شده را نيز رعايت کند و اگر مستطيع يا ولي يا وصي او در نايب گرفتن چنين قيدي ننمايند، نايب بايد در اعمال حج فتواي مقلَّد منوبعنه و همچنين مقلَّد ولي يا وصي را نيز رعايت نمايد.
[49].آية الله بهجت: به مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط مراعات تقليد منوبعنه را بنمايد.
آية الله خويي: اگر اجير بتواند اعمال را به نحوي انجام دهد که بداند مطابق تقليد منوبعنه واقع مي شود، و در صورتي که عمل طبق فتواي مقلَّد منوبعنه به نظر نايب باطل باشد، بايد عمل به احتياط کند.
آية الله زنجاني: به تفصيلي که در پاسخ سؤال قبل گذشت مستأجر بايد رعايت فتواي مقلَّد خود و منوبعنه را شرط کند مگر بداند که نايب رعايت مي کند و نايب نيز بايد سؤال کند که منوبعنه و نايب گيرنده، مقلّد چه کسي هستند، مگر آنکه بخواهد احتياط کند.
آية الله سبحاني: فحص از تقليد منوب عنه لازم نيست.
[50].آية الله خويي: به حاشيه مسأله 146 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: اگر پسر وصيت پدر را قبل از استطاعت خود پذيرفته باشد حج نيابي مقدم است ودر غير اين صورت بايد حج خود را مقدم دارد وچنانچه حج پدر مقيد به همان سال است کسي را براي او نائب بگيرد.
[51].آية الله خامنه اي: مگر اينکه استطاعت طريقي (باز بودن راه) براي فرزند جز به لحاظ نيابت از پدر حاصل نشود.
آية الله زنجاني: اگر قبل از استطاعت، وصيت را قبول کرده باشيد حج نيابي مقدم است، والاّ در صورتي که بتوانيد بدون حرج و آبروريزي با فروش سهم الارث، مخارج حج را تأمين کنيد مستطيع مي باشيد و بايد حج خودتان را به جا آوريد.
آية الله سيستاني: مگر اينکه وصيت شده باشد که حج را همان سال استطاعت انجام دهيد، در اين صورت اگر مطمئن باشيد که سال بعد مي توانيد حج خود را انجام دهيد به وصيت عمل کنيد وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهيد و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهيد.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، نوري: اگر حج واجب برعهده پدر بوده، در همان سال نايب بگيريد تا تأخير در انجام وصيت نشود.
آية الله مکارم: اگر ميت شرط مباشرت کرده نمي تواند نايب بگيرد.
[52].آية الله اردبيلي: نايب موظف است عمل را وقتي به جا آورد که منوبعنه وقت براي به جا آوردن اعمال مترتّب بر طواف را داشته باشد، ولي چنانچه پس از احرام حج متوجه شد که طواف عمره تمتع را فراموش کرده يا به جهت فراموشي يا غفلت طوافش باطل شده، بايد پس از بازگشت از مني و پيش از طواف حج، خودش و در صورت عدم تمکن نايبش آن را به جا آورد و اگر پس از پايان ذيالحجه فهميد که طواف زيارت را به جا نياورده، بايد خودش و در صورت عدم تمکن نايبش در هر زمان که توانست آن را به جا آورد و اگر قبل از پايان ذيالحجه بفهمد که طواف حج را به جا نياورده، بايد تا پيش از پايان ذيالحجه طواف حج را خودش و در صورت عدم تمکن نايبش به جا آورد.
آية الله بهجت: در حکم، با منوب عنه مشترک است.
آية الله زنجاني: نايب بايد مطابق وظيفه منوبعنه عمل نمايد پس اگر در طواف عمره تمتع نايب شده باشد بايد طواف را در زماني انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را انجام داده عرفات را در قبل از غروب روز نهم درککند و اگر بعد از احرام حج، نايب گرفته نايب بايد قبل از طواف حج، طواف عمره را به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته، هر وقت به جا آورد کافي است و اگر در طواف حج نايب شده بايد وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند ـ ولو بالاستنابه ـ سعي و طواف نساء را در ذي حجه به جا آورد و اگر ذي حجه گذشته هر وقت به جا آورد کافي است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: بايد عمل را در وقتي انجام دهد که بر منوبعنه تأخير از آن جايز نيست. پس اگر نايب در طواف عمره تمتّع باشد، بايد در وقتي انجام دهد که منوبعنه بتواند بقيه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد و اگر طواف حج باشد تأخير آن از ذي حجه جايز نيست، ولي اگر ماه ذي حجه تمام شد، در هر زمان کافي است و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است، نايب در هر زمان مي تواند آن را انجام دهد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف عمره تمتّع را در اشهر حج و طواف حج را در ذي حجه، روز عيد و بعد از آن، بايد به جا آورد مگر اينکه منوبعنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود که در اين صورت خود او و در فرض عدم تمکن، نايب او مي تواند طواف را در غير اشهر حج به جا آورد.
آية الله مکارم: طواف حجّ تمتّع را بايد تا آخر ذي حجه به جا آورد و طواف عمره تمتع را بايد در اشهُر حج، قبل از عرفات به جا آورد.
[53].آية الله بهجت: مگر در صورتي که از غيرِ جهتِ مال، استطاعت نداشته باشد؛ بهطوري که مباشرت مقدور او نباشد و تفصيل صور آن در مسأله 52 گذشت.
[54].آية الله سيستاني: مرض و مانند آن.
[55].آية الله تبريزي: يا عذر ديگري داشته باشد و اطمينان به زوال عذر و مرض نداشته باشد.
آية الله خويي: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند.
آية الله فاضل: يا عذر ديگري داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقي بماند؛ مثل اينکه محکوم به حبس ابد باشد.
[56].آية الله اردبيلي: و يا به هر جهت ديگري مأيوس از رفتن به حج باشد.
آية الله خامنه اي:که در اين صورت اگر به فرزند نيابت دهد مجزي خواهد بود. (مناسک حج، ص29، شرايط منوبعنه، 2)
آية الله زنجاني: و همچنين است اگر عذر ديگر مستمرّي غير از پيري و مرض داشته باشد. و در هر حال عمل نايب در حج واجب از حي، بايد با اذن منوبعنه باشد.
[57].آية الله بهجت: مانع ندارد و احتياط در حج از نفس (خود) و اهداي ثواب براي آن حضرت است. (مناسک، ص158، مسائل متفرقه، س1).
آية الله سبحاني: به اميد مطلوبيت.
آية الله مکارم: به اميد مطلوبيت اشکال ندارد.
[58].آية الله تبريزي: در فرض مزبور، وصي براي خود حج به جا آورد و براي حجّ بلدي ميت نايب بگيرد.
آية الله خويي: رجوع شود به مسأله 146
آية الله گلپايگاني: با فرض استطاعت در ميقات، نيابت صحيح نيست.
آية الله مکارم: اگر از نامنويسي آن زن استفاده کند، بايد براي او حج نمايد.
[59].آية الله زنجاني: ولي اگر بدون تعهّد الزامي براي حج نيابي، استطاعت طريقي پيدا کند ـ ولو با جلب رضايت ورثه ـ بايد براي خودش حج به جا آورد و حج نيابي او صحيح است.
[60].آية الله تبريزي: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابتي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست که نيت کند هر چند احوط و اولي اين است که نيت کند آنچه را که برعهده نايب است انجام مي دهد.
آية الله زنجاني: نايب بايد نيت کند که براي حج نيابي که انجام مي دهد قرباني مي کند و ذابح لازم نيست نيت کند مگر آنکه در امر قرباني، نايب شده و اين کار بهطور کامل به او واگذار شده باشد.
[61].آية الله بهجت: بنابر احتياط نمي تواند قبول کند.
آيات عظام تبريزي، صافي، گلپايگاني: نيابت او محلّ اشکال است.
آية الله خويي: بنابر احتياط نيابت او مجزي نيست. (در خصوص طواف نساء فتواي ايشان در دست نيست).
آية الله زنجاني: اگر حج يا عمره واجب باشد صحيح نيست واگر مستحب باشد صحيح است.
آية الله سيستاني: در عملي مانند طواف نساء، که صحّت حج بر آن متوقف نيست، اگر از ابتدا هم عذر او معلوم باشد نيابت صحيح است.
آية الله فاضل: معذور نبايد نيابت کند و شرط اجازه در استنابه صحيح نيست مگر در قرباني که آن هم نياز به شرط ندارد و اگر شرط کنند استيجار صحيح است ليکن شرط قابل عمل نيست.
[62].آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 114 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: فردي که قبل از شروع عمل احتمال جدي مي دهد که حجش به إفراد تبديل مي شود نبايد براي حج تمتع اجير شود واگر اجير شد از حج منوب عنه کفايت نمي کند مگر اينکه از اول احتمال جدي نمي داد که چنين عذريپيش آيد وبدون اهمال کاري وفرصت سوزي وقت او مضيق گردد وناچار به آوردن حج إفراد شود، چنين حجي کافي وصحيح است.
[63].آية الله اردبيلي: اگر از ابتدا اطمينان دارد که بايد عدول به حج افراد کند، نمي تواند نايب شود ولي چنانچه نايب شد و عذري پيش نيامد و حج تمتع به جا آورد، صحيح است.
آية الله بهجت: نظر ايشان ذيل مسأله بعد (159) خواهد آمد.
آية الله تبريزي: مي تواند نيابت کند اگر وقت وسعت داشته باشد و احتمال عذر طاري بدهد و چنانچه عذر طاري شد حج او کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله خامنه اي: اجير کردن کسي که وظيفه او به سبب کمي وقت عدول به حجّ افراد است، صحيح نيست. اما اگر نايب را در وسعت وقت اجير کنند و سپس اتفاقاً وقت بر او تنگ شود، واجب است که ]به حج اِفراد[ عدول کند و عمل او از حج تمتّع منوبعنه کفايت مي نمايد و مستحق دريافت اجرت نير هست. (مناسک حج، م53)
آية الله خويي: هرگاه شخصي را براي حج تمتّع اجير نمايد و وقت هم زياد باشد و اتفاقاً (يعني پس از احرام عمره تمتع) وقت براي حج تمتع تنگ شد و اجير عدول به حج افراد کرد ذمّه منوبعنه بريء مي شود. (مناسک، مسأله 125).
آية الله سيستاني:اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر ندارد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً عذر عارض شود و حج او بدل به افراد شود. (ملحق مناسک، س35).
آية الله صافي: اگر وضع بهطوري است که نايب عندالعرف استطاعت حج تمتع را دارد، از حج منوبعنه مجزي است والاّ در صورت عدول، مجزي از منوبعنه نيست.
آية الله فاضل: اگر از ابتدا علم يا اطمينان به عروض عذر نداشته باشد نيابت و حج صحيح است هر چند بعداً به واسطه عذر يا تنگي وقت که اتفاقاً عارض شده، حج او بدل به افراد مي شود و در اين صورت ذمّه منوبعنه بريء مي شود.
آية الله گلپايگاني: در عذرِ طاري، اجزاء بعيد نيست. (آراء المراجع، ص39).
آية الله مکارم: مگر اينکه از عذرهايي باشد که در حج احياناً پيش مي آيد. که در اين فرض اکتفا به آن، بي اشکال است.
آية الله نوري: در اين صورت نمي تواند نيابت کند.
[64].آية الله اردبيلي:اجزاء خالي از قوت نيست.
آية الله بهجت: اتمام عمل طبق وظيفه عذري نايب کفايت مي کند و مضرّ به صحّت نيابت نيست (مناسک، س25).
آية الله تبريزي: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و حج او از منوبعنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خامنه اي: نايبي که در وقت قبول نيابت براي حج معذور نبوده است، ليکن بعد از عقد اجاره، در موقع عمل يا قبل از محرم شدن، جزو معذورين شده، اگر عذر او منجر به نقص بعضي از اعمال حج نشود نيابت او صحيح است؛ مثل اينکه در ارتکاب بعضي از تروک معذور شود ولي اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود در اين صورت بطلان اجاره بعيد نيست و احوط مصالحه بين نايب و منوبعنه در اجرت و اعاده عمره و حج براي منوبعنه مي باشد. (مناسک حج، م58).
آية الله خويي: حکم آن در مسأله 107 گذشت.
آية الله سبحاني: در عذر طاري هرگاه به وظيفه معذور عمل کند حج او صحيح است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: در عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله صافي: اگر قبل از احرام، معذور از انجام حج به نحوي که براي آن اجير شده است گرديده، مستحقّ اجرت نيست اگر چه در بعض صور، حجّ او کفايت از منوبعنه مي کند.
[65].آية الله اردبيلي: بلکه صحت آن خالي از قوت نيست و مستحق اجرت است.
آية الله بهجت: مسأله نيابت، در سؤال 159 گذشت و مسأله اجرت در صورت صحّت نيابت و اجزاء مستحق، تمام اجرت است، اگر شرطي بر خلاف نباشد نظير مسأله 120 که گذشت.
آية الله تبريزي: در عذر طاري، نيابت معذور صحيح است و حج او از منوب عنه کافي است و در اجرت با مستأجر خود تراضي کند.
آية الله خويي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: استحقاق اجرت، وابسته به کيفيت قرارداد است و براي حکم صحت و کفايت عمل نايب به حاشيه شرط هفتم مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در عذر طاري نيابت معذور صحيح است و مستحق تمام اجرت است مگر اينکه اجاره بر اعمال باشد، در اين صورت بنابر احتياط بايد در مورد اجرت مصالحه کنند.
آيات عظام سيستاني، صافي، فاضل، گلپايگاني، مکارم: عذر طاري اشکال ندارد.
آية الله نوري: اگر عذر او موجب نقص بعض از اعمال شود، اشکال دارد.
[66].آية الله اردبيلي: اگر قبل از اجير شدن مي دانسته اند که نمي توانند وقوف اختياري مشعر را درک کنند، نيابت آنها صحيح نيست، هر چند جاهل به مسأله بوده باشند.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 984 مراجعه شود.
آية الله تبريزي:چنانچه شب در مشعر وقوف کرده اند و از روي جهل به مسأله قبل از طلوع فجر، از آنجا کوچ کرده اند و در وقت دانستن مسأله امکان برگشت به مشعر و درک وقوف نبود، حج آنها صحيح است و بايد يک گوسفند کفاره بدهند و اگر در حج اجير بوده اند، در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند و همچنين ساير معذوريني که در اثناي عمل عذر پيدا کرده اند و از اول نمي دانسته اند، اگر به وظيفه معذور عمل کنند حج نيابي آنها صحيح است ولي احتياطاً در اجرت با مستأجر خود تراضي کنند.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر عذر آنها طاري بوده، نيابت صحيح است و کفايت مي کند.
آية الله سيستاني: اگر معذورند، هر چند از ابتدا معلوم باشد، چون درک وقوف رکني مي کنند کافي است و نيابت صحيح است، بلکه حتي اگر غير معذور هم به آن اکتفا کند حجش صحيح است، ولي در صورت علم کفاره دارد.
آية الله گلپايگاني: اگر عذر آنان طاري نبوده صحّت حج و کفايت آن از منوبعنه محل اشکال است.
آية الله مکارم: صحيح است.
[67].آية الله فاضل:احتياطاً از ادني الحل تجديد نمايد و عمره مفرده انجام دهد.
[68].آية الله زنجاني: در مورد سؤال اگر عمره و حج واجب نباشد نيابت بانوان و همراهان آنها و مسؤولين تدارکات حجاج، مانند مدير کاروان و پزشک حج و آشپز کاروان و شخص بدهکار و خائف، صحيح و مجزي است و همچنين نيابت کساني که در هنگام احرام اطمينان داشته اند که معذور نخواهند شد و هنگام عمل، عذر برايشان پيش آمده است و به طور کلي نيابت معذورين در حج و عمره مستحب، صحيح و مجزي است.
[69].آية الله بهجت: با علم و اطلاع از معذور بودن، قبول نيابت خلاف احتياط است.
آية الله خويي، آية الله صافي: به حاشيه مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در اعمالي که ترک عمدي آنها موجب بطلان حج است را انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط. (مجمع المسائل، ج1، ص443، مسأله 16).
[70].آية الله اردبيلي: مگر آنکه عذر پس از قبول نيابت حاصل شود.
آية الله تبريزي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله زنجاني: و در حج و عمره واجب نمي تواند نايب شود ولي مباشرت در ذبح...
آية الله سيستاني: اگر از انجام عمل اختياري در حج معذور باشد، هر چند مانند قرائت نماز طواف يا تلبيه باشد، بنابر احتياط واجب، نيابتِ او مجزي از منوبعنه نيست، ولي اگر از انجام اعمالي که در صحت حج دخالت ندارند، مانند طواف نساء يا بيتوته يا رمي روز 11 و12، معذور است نيابت صحيح است و همچنين اگر در وقوف، در بيش از مقدار رکن معذور باشد نيابت صحيح است.
آية الله مکارم: عذرهايي که در حج پيش مي آيد مانع صحّت نيست.
[71].آية الله زنجاني: در عمره و حج واجب نمي تواند نايب شود و اگر معذور نيست...
آية الله سبحاني: به احتياط واجب نيابتش صحيح نيست مگر اينکه قبل از عمل، قرائت خود
را تصحيح کند و اگر گمان مي کرد مي تواند تصحيح کند ولي موفق نشد و لو با تلاش زياد، علاوه
بر نماز خود، استنابه نيز بنمايد هر چند نبايد از اول نائب مي شد ولي مستحق اجرةالمثل
است.[72].آية الله اردبيلي: نيابتش صحيح و مجزي نيست ولي بطلان احرام محل اشکال است و بنابر احتياط واجب بايد اعمال را تمام کند.
آية الله بهجت: اگر احتياطاً در موارد عذر نايب بگيرد تا عمل را صحيحاً به جا آورد و خود نيز آن عمل را انجام دهد، نيابتش صحيح است هر چند از اوّل نمي توانسته نايب شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: نيابت او اشکال دارد.
آية الله سيستاني: بنابر احتياط واجب نيابتش مجزي نيست ولي احرامش صحيح است و بايد عمل را تمام کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از قرائت صحيح معذور است، نيابت او محلّ اشکال است، و بنابر احتياط به قصد منوبعنه محرم به احرام حج شود و اعمال را به جا آورد و نسبت به اجرت مصالحه نمايند و بنابر احتياط واجب، حجّ ديگري براي منوبعنه استيجار نمايند. (آداب و احکام حج، م253).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[73].آية الله فاضل: گرچه به تلقين شخص ديگري باشد که آن بخواند و نايب هم با او بخواند.
[74].آية الله اردبيلي: اگر نايب نمي دانسته که نيابت او باطل است، بايد اجرة المثل را به او بدهند، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمي باشد که در اين صورت اجرةالمسمي کافي است.
آية الله بهجت، آية الله صافي: به ذيل مسأله 107 مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در فرض مزبور استحقاق اجرت را دارد ولي اکتفا به عمل او مشکل است.
آية الله خويي: اجير مي تواند اجرةالمثل عملش را از کسي که او را اجير کرده بگيرد، مگر اينکه بيشتر از اجرةالمسمّي باشد. (المسائل الشرعيه، ج1، ص310).
آية الله سيستاني: اجاره در فرض مذکور صحيح است و اجير مستحق تمام اجرت است و حکم اکتفا به حج او، در مسأله 107 گذشت.
آية الله گلپايگاني: احوط استرضا از مستأجر است يا اجرت را مسترد دارد و بنابر احتياط کفايت نمي کند. (مناسک عربي، ص50، مسأله 9).
آية الله مکارم: اگر نايب نمي دانسته و مستنيب مي دانسته، بايد اجرةالمثل او را بپردازد.
[75].آية الله زنجاني: با تفصيلي که در ذيل مسأله 107 گذشت نيابت معذور در حج و عمره واجب صحيح نيست و از حجةالاسلام و غير آن کفايت نمي کند و در مورد اجرت در صورتي که نايب، جاهل به مسأله باشد و مستنيب با علم به مسأله او را اجير کند نايب پس از انجام عمل، مستحق اقلّ الامرين از اجرت المثل عمل و اجرت تعيين شده مي باشد.
- حج استحبابي
[165] م ـمستحب است کسي که شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امکان حج به جا آورد و همچنين بر کسي که حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تکرار حج در هر سال. بلکه مکروه است پنج سال متوالي آن را ترککند و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نيّت برگشتن نمايد و مکروه است قصد برنگشتن داشته باشد.[1]
[166] م ـمستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آنها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آنها و غير آنها مستحب است به شرط آنکه در مکه نباشند[2]يا معذور[3]باشند.
[167] م ـکسي که زاد و راحله ندارد مستحب است قرض کند و به حج برود، در صورتي که مي تواند قرض را ادا کند.[4]
[168] م ـبا مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، مي تواند آن را صرف کند.[5]
[169] م ـبعد از فارغ شدن از حج استحبابي مي تواند ثواب آن را به ديگري هديه کند، همچنان که در وقت شروع مي تواند آن را نيت کند.
[170] م ـکسي که مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجازه دادن خودش و نيابت از ديگري به حج برود.
[1].آية الله زنجاني: البته اگر استطاعت نداشتن شخص به جهت آن باشد که حج، مستلزم امر حرامي چون ضرر شديد يا هتک حيثيت يا سلب امنيت است انجام حج، مستحب نيست.آية الله مکارم: ولي اگر انجام حج هاي مستحبي پيدرپي سبب محروميت انجام دهندگان حج واجب شود، بهتر است مجال را به آنها بدهند.
[2].آية الله زنجاني: به شرط آنکه در مکه و اطراف آن تا فاصله ده ميلي (حدود 18 کيلومتري) مکه نباشند و چون بر حسب روايات معتبر، حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف همه ساله در موسم حج حضور دارند، انجام طواف مستحبي به نيابت از آن حضرت در موسم حج، خالي از اشکال نيست و به جاي آن بسيار مناسب است که طواف مستحبي، انجام داده، ثواب آن را به محضر مبارک حضرت، تقديم نمايند.
[3].آية الله زنجاني، آية الله فاضل: استحباب و مشروعيت طواف مستحبّي براي حاضر در مکه، هر چند معذور باشند، ثابت نشده است.
[4].آية الله خامنه اي:کسي که هزينه رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما مي تواند قرض بگيرد و سپس به سادگي قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب مي شود. (مناسک حج، م13)
[5].آية الله زنجاني، آية الله مکارم: به شرط آنکه از نظر ظاهر محکوم به حلال بودن باشد.
- اقسام عمره
[171] م ـعمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر کسي که شرايط استطاعت را داشته باشد يک مرتبه در عمر واجب مي شود و موجب آن مانند حج فوري است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلکه[1]اگر براي عمره مستطيع باشد واجب مي شود[2]، هر چند براي حج مستطيع نباشد همچنانکه عکس اين هم همينطور است که اگر شخص براي حج استطاعت داشته باشد و براي عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليکن بايد معلوم باشد که براي کساني که از مکه دور هستند؛ مثل ايرانيان که وظيفه آنها حج تمتع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتع مرکب از هر دو عمل است، به خلاف کساني که در مکه يا قريب به آن هستند که وظيفه آنها حج و عمره مفرده است که نسبت به آنها استطاعت براي يکي از دو عمل تصور مي شود.[3]
[172] م ـواجب است بر کسي که مي خواهد داخل مکه شود[4]با احرام وارد شود[5]و براي احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و مي خواهد وارد مکه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حکم کساني که مقتضاي شغلشان اين است که زياد وارد مکه مي شوند و از آن خارج مي شوند استثنا شده است.[6]
[173] م ـتکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند[7]و احوط آن است که در کمتر از يک ماه، به قصد رجاء به جا آورده شود.[8]
[1].آية الله زنجاني: و اگر از اهالي مکه يا حوالي آن باشد استطاعت حج معتبر نيست بلکه...[2].آية الله سبحاني:براي نائي هميشه مستحب است.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب براي کساني که اهل مکه هستند يا دور از آن.
[3].آية الله سيستاني: ولي اگر وظيفه آنها بدل به حج اِفراد شد واجب است در صورت تمکن، بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فوري است.
آية الله نوري: استطاعت حج با استطاعت عمره انفکاک دارد، مخصوصاً در زمان ما که مسأله ثبتنام و رسيدن نوبت براي هر يک با آن يکي فرق مي کند، بالاخره عمره مفرده واجب نيست.
[4].آية الله اردبيلي: بلکه بنابر احتياط واجب براي ورود به حرم نيز بايد محرم شود.
آية الله سيستاني: ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جايز نيست. (مناسک، مسأله 141).
[5].آية الله زنجاني: ورود به مکه يا حرم بدون احرام جايز نيست و کسي که قصد ورود مکه يا حرم را دارد نبايد بدون احرام از مواقيت يا نزديکي آنها عبور کند و براي احرام...
[6].آية الله اردبيلي: و همچنين کساني که پس از اعمال عمره تمتّع يا مفرده از مکه خارج شده و در همان ماه که اعمال در آن انجام داده اند، به مکه باز گردند.
آية الله بهجت: و همچنين کسي که بعد از تمام نمودن اعمال حج يا بعد از عمره مفرده از
مکه خارج شده و بيرون رفته باشد چنين شخصي مي تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سي روز بدون احرام وارد مکه شود و در غير اين صورت حکم آن در مسأله 241 مي آيد. (مناسک شيخ، ص90).آية الله خامنه اي: همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شده اند و مي خواهند در همان ماهِ اداي حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م69).
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل: و همچنين کساني که پس از اعمال حج يا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه باز گردند.
آيات عظام صافي، گلپايگاني، مکارم، نوري: همچنين در مورد کساني که در همان ماه که عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل مي شوند احرام و عمره مجدّد واجب نيست.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست، ولو هر دو براي يک نفر باشد، ولي انجام عمره مفرده در ايام تشريق (11 تا 13 ذي حجه) مشروع نيست و نبايد بين عمره و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورد و اگر انجام دهد هر چند صحت آن عمره مفرده خالي از اشکال نيست ولي عمره تمتع را باطل مي کند و لذا اگر انجام داده بايد از حرم خارج گردد (هر چند نبايد از مکه خارج شود لذا مي تواند به تنعيم برود) و رجاءً به عمره تمتع محرم شده، اعمال آن را رجاءً به جا آورد و کفايت مي کند.
[8].آية الله اردبيلي: فاصله يک ماه معتبر نيست بلکه در يک ماه قمري براي يک نفر نبايد بيش از يک عمره مفرده انجام شود؛ بنابراين اگر دو عمره مفرده در دو ماه قمري انجام شود هرچند يکي در پايان ماه اول و ديگري در اول ماه دوم باشد اشکال ندارد. و همچنين تکرار عمره مفرده به نيابت از اشخاص متعدد در يک ماه قمري جايز است. انجام عمره تمتع و عمره مفرده در يک ماه قمري اشکال ندارد ولي نبايد در فاصله ميان عمره تمتع و حج تمتع، عمره مفرده به جا آورده شود.
آية الله بهجت: فاصله بين دو عمره لازم نيست بنابر اظهر، اگر چه افضل در عمره ثانيه اين است که در ماه ديگري غير از ماه عمره سابقه باشد و يا فاصله ده روز بين دو احرام باشد، بلکه احدالفصلين احوط است و چنانچه بخواهد يک عمره براي خود و يک عمره براي ديگري به جا آورد، فاصله يک ماه لازم نيست و همچنين است اگر هر دو عمره براي ديگري باشد، همچنان که فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده و بالعکس لازم نيست. (مناسک، مسأله 134).
آية الله تبريزي: در اعتبار فاصله بين عمره تمتّع و عمره مفرده، اگر به نيت يک شخص باشد احتياط ترک نشود.
آية الله خامنه اي: تکرار عمره مانند تکرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصله معين شرط نيست. ولي بنابر احتياط در هر ماه فقط يک عمره براي خود مي تواند به جا آورد. و اگر دو عمره براي افراد ديگر انجام دهد يا يک عمره براي خود و يک عمره هم براي ديگري به جا آورد، فاصله مذکور شرط نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگري انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمره مفرده منوب عنه هر چند واجب باشد، کفايت مي کند. (مناسک حج، م70)
آيات عظام خويي، سيستاني، صافي، فاضل، مکارم: (با اختلاف در تعبير): فاصله يک ماه شرط نيست، بلکه در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد؛ مثلاً يک عمره در آخر ماه رجب و عمره دوّم در اول ماه شعبان واقع گردد. و تفصيل مسأله خواهد آمد.
آية الله زنجاني: همچنين در مورد مريضي که احرام و انجام مناسک براي او مشقت دارد و نيز کساني که قبلاً حج يا عمره به جا آورده اند و از احرام قبلي آنها سي روز نگذشته است.
آية الله سبحاني: فاصله ميان دو عمره به صورت يک ماه و يا ده روز مستحب است و شخص مي تواند بدون رعايت اين فاصله براي خود و يا ديگران کراراً عمره مفرده انجام دهد.
آية الله گلپايگاني: فاصله انداختن بين دو عمره مفرده لازم نيست، بلکه مي توان در يک روز چندين عمره مفرده به جا آورد.
آية الله نوري: مي تواند هر روز يک عمره به جا آورد.
فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرده:
اما در فاصله بين عمره تمتّع با عمره مفرد، نظريه آيات عظام چنين است:
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني، فاضل:کسي که مي خواهد حج تمتّع به جا آورد، مي تواند قبل از عمره تمتع و يا بعد از حج تمتّع، عمره مفرده به جا آورد و بين اين دو عمره فاصله معتبر نيست.
آية الله سيستاني: در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشکال است و احتياط نبايد ترک شود و امّا انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع مي شود.
آية الله گلپايگاني: انجام دو عمره پيدرپي، با فاصله کمتر از ده روز مکروه است و احوط ترک آن است، اگر چه اقوي جواز عمل عبادي مکروه است. (آداب و احکام حج، مسأله 1003).
- اقسام حج
حج سه قسم است: «تمتّع»، «قِران» و «اِفراد».
تمتّع، وظيفه کساني است که چهل و هشت ميل ـ که[1] شانزده فرسخ است[2] ـ از مکه دور باشند.[3]
قِران و اِفراد بر غير آنها واجب مي شود و اين تفصيل در حَجةالاسلام است.
[1]. آية الله سبحاني: محل زندگي آنها از مکه حداقل 16فرسنگ شرعي دور باشد، يعني400 /86 کيلومتر.آية الله مکارم: يا بيشتر.
[2].آية الله تبريزي، آية الله خويي: از مسجدالحرام 16 فرسخ دور باشد.
آية الله زنجاني: که بيشتر از 48 ميل است و اين مقدار ـ برخلاف مشهور ـ حدود 80 کيلومتر است.
آية الله مکارم: يعني حدود 86 کيلومتر.
[3].آية الله اردبيلي: بلکه وظيفه کساني است که 16 فرسخ از مسجدالحرام دور باشند.
- صورت حج افراد و عمره مفرده
[174] م ـصورت حج افراد، که گاهي مورد ابتلاي متمتّع مي شود، از اين قرار است که: زن حايض[1]يا کسي که به واسطه ضيق وقت نمي تواند عمره تمتع را به جا آورد، بايد قصد کند حج اِفراد را، و به همان احرامِ عمره تمتع، که عدول به اِفراد کرده، برود به عرفات و مثل ساير حجاج وقوف کند، بعد از آن برود به مشعر و وقوف کند، بعد برود به مني و اعمال مني را به جا آورد مگر هدي را که واجب نيست بر او. بعد برود به مکه و طواف زيارت و نماز و سعي و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد. پس در اين وقت از احرام خارج مي شود، بعد از آن برگردد به مني براي بيتوته و اعمال ايّام تشريق؛ به همان نحو که ساير حجاج به جا مي آورند. پس صورت حج اِفراد عين صورت حج تمتع است با يک[2]فرق که در حج تمتع هدي بايد ذبح کند و در حج اِفراد واجب نيست ولي استحباب دارد.
[175] م ـصورت عمره مفرده ـ که بايد کسي که حج تمتّع او بدل به حجِّ اِفراد شد، بعد از حج به جا آورد[3]ـ آن است که خارج شود به ادني الحل و افضل آن است که از «جِعرانه» يا «حُديبيه» يا «تنعيم» که از همه نزديک تر به مکه است، محرم شود و بيايد به مکه و طواف کند و نماز آن را بخواند و سعي بين صفا و مروه بکند و تقصير کند يا سر بتراشد و طواف نساء به جا آوردو نماز طواف بخواند.
[176] م ـ«عمره مفرده» با «عمره تمتع» که تفصيلاً خواهد آمد، در صورت فرق ندارد، مگر در سه چيز:[4]
اول ـ آنکه در عمره تمتع بايد تقصير کند؛ يعني از مو يا ناخن خود بايد بگيرد و سر تراشيدن[5] جايز نيست و در عمره مفرده مخير[6] است بين سر تراشيدن و تقصير.
دوم ـ آنکه در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد.[7]
سوم ـ آنکه ميقات عمره تمتع يکي از مواقيت پنجگانه است که ذکر آن مي آيد.
و ميقات عمره مفرده ادني الحل است[8]و جايز است از يکي از مواقيت پنجگانه محرم شود.[9]
[177] م ـکيفيت افعال حجّ اِفراد؛ از احرام و وقوفين و اعمال مني و اعمال مکه، عين کيفيّت حجّ تمتع است و در احکام، مشترک هستند[10]و کيفيت افعال عمره تمتع؛ از احرام و طواف و ساير اعمال، عين کيفيتِ عمره مفرده است.
[178] م ـعمره تمتع را اگر کسي به جا بياورد، کافي است از عمره مفرده.
[179] م ـکسي که وظيفه اش حج تمتع است؛ مثل اشخاصي که از مکه شانزده فرسنگ شرعي دور باشند، اگر استطاعت براي عمره داشته باشند و براي حج نداشته باشند، عمره مفرده بر آنها واجب نيست مثل اشخاصي که به نيابت حج مي کنند، گرچه احتياط آن است که به جا آورد.[11]
[180] م ـکسي که محرم شد به احرام عمره مفرده، حرام مي شود بر او جميع چيزهايي که در احرام تمتع گفته شد و بعد از آنکه تقصير کرد يا سر تراشيد، همه چيز بر او حلال مي شود مگر زن ها و بعد از آنکه طواف نساء را با نمازش به جا آورد، زن هم بر او حلال مي شود.
[181] م ـطواف نساء را در عمره مفرده، بايد بعد از تقصير يا سر تراشي به جا آورد.[12]
[182] م ـکسي که به احرام عمره مفرده وارد مکه شد، اگر احرامش در ماه هاي حج بوده[13]، جايز است که آن را عمره تمتّع قرار دهد[14]و دنبال آن، حج تمتع به جا آورد و در اين صورت هدي بر او واجب مي شود.[15]
[1].آية الله زنجاني: زني که هنگام احرام بستن مي داند که بر اثر حيض يا نفاس نمي تواند اعمال عمره تمتع را انجام داده، احرام حج افراد ببندد و خود را قبل از غروب روز نهم به عرفات برساند و همچنين زني که به حکم استصحاب بقاء حيض، قدرت چنين کاري را ندارد، به حج افراد محرم مي گردد، پس چنانچه قبل از گذشتن وقت، پاک شد عدول به عمره تمتع مي کند و اگر پاک نشد حج افراد و عمره مفرده به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام اوست. و زني که فکر مي کند که حيض يا نفاس، مانع انجام عمره تمتع او خواهد شد و همچنين اگر پاک باشد و شک داشته باشد که بروز حيض يا نفاس، مانع عمره تمتع خواهد شد يا خير، در اين دو صورت به عمره تمتع محرم مي شود و چنانچه حيض يا نفاس عارض شد مي تواند تا آخر وقت صبر کند که اگر پاک شد اعمال عمره تمتع را به جا آورد والاّ سعي و تقصير کرده، احرام حج تمتع ببندد و طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج قضا کند و مي تواند براي پاک شدن صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد صبر نکند بلکه طواف را رها کرده سعي و تقصير نمايد، پس اگر قبل از احرام حج، پاک شد طواف و نماز را به جا مي آورد والاّ آنها را قبل از طواف حج قضا مي کند، و اين حج نيز مجزي از حجةالاسلام است؛ و در هر صورت مي تواند به نيت آنچه فعلاً خداوند از او مي خواهد ـ عمره تمتع يا حج افراد ـ محرم شود پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد اعمال عمره و حج تمتع را به جا مي آورد والاّ اعمال حج افراد و پس از آن و گذشتن روز سيزدهم عمره مفرده را به جا مي آورد و مجزي از حجةالاسلام است.[2].آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري هم دارند که در کتب مفصل آمده است.
آية الله سبحاني: و در تقديم اختياري اعمال مکهواستعمال بوي خوش بعد از تقصير يا حلق و حليت همسر در صورتي که طواف نساء را ضرورتاً مقدم داشته بعد از حلق يا تقصير در روز عيد در منا و انجام طواف مستحب قبل از انجام طواف واجب حج در حج إفراد.
آية الله تبريزي، آية الله سيستاني: حج افراد با حج تمتّع در تمام اعمال مشترک هستند و در 6 جهت با هم فرق دارند (تفصيل آن در مسأله 158 مناسک آية الله تبريزي و مسأله 150 مناسک آية الله سيستاني بيان شده است).
[3].آية الله زنجاني: بايد بعد از حج و گذشتن روز سيزدهم به جا آورد، هر چند حج تمتع او
استحبابي باشد و بهتر است آن را در اوائل محرّم به جا آورد و ميقات آن هر نقطه اي خارج از حرم است.آية الله سيستاني: در صورت تمکن.
[4]. آيات عظام فرق هاي بيشتري را متذکر شده اند که به مناسک آنان مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: فرق هاي ديگري نيز دارند، از جمله آنکه عمره مفرده با جماع قبل از سعي باطل مي شود ولي بطلان عمره تمتع با جماع معلوم نيست بلکه بعيد نيست که باطل نشود.
آية الله خامنه اي: در مناسک معظّم له اين مسأله نيز وجود دارد: عمره تمتّع بايد در يکي از ماه هاي حج يعني شوّال يا ذي قعده يا ذي حجّه به جا آورده شود، درحاليکه انجام عمره مفرده در همه ايام سال صحيح است. (مناسک حج، م73)
[5].آية الله زنجاني:کفايت نمي کند و در عمره مفرده، مردان بين سر تراشيدن و تقصير، مخير هستند و تراشيدن سر افضل است.
آية الله فاضل: مجزي نيست.
[6].آية الله بهجت: با افضليت حلق. (مناسک شيخ، ص89).
[7].آية الله خامنه اي: در عمره تمتّع طواف نساء و نماز طواف نساء واجب نيست، هر چند احتياط آن است که آن دو را به قصد رجا به جا آورد. ولي در عمره مفرده طواف نساء و نماز آن واجب است. (مناسک حج، م72)
[8].آية الله اردبيلي: ادني الحل ميقات کساني است که در مکه هستند و قصد عمره مفرده دارند و همچنين کساني که بدون قصد دخول به حرم، از مواقيت پنجگانه گذشته اند و بعد قصد کرده اند که به حرم داخل شوند.
آية الله بهجت، آية الله سبحاني: اگر در حرم باشد، و ميقات است در صورت مرور به آن. (کتاب حجّ اِفراد، ص6).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: احرام بستن براي عمره مفرده، بايد از همان مواقيت عمره تمتع باشد و اگر مکلف در مکه باشد و بخواهد عمره مفرده به جا آورد جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يکي از مواقيت عمره تمتّع برود و بهتر است که احرامش از يکي از اين 3 محلّ باشد: حديبيه، جِعرانه، تنعيم. (به مسأله 222 و 229 مراجعه شود).
آية الله خامنه اي: ميقات عمره مفرده براي کسي که داخل شهر مکه مکرّمه است أدني الحِلّ (نزديک ترين نقطه خارج از حرم) است، و افضل حديبيه يا جعرانه يا تنعيم مي باشد، هر چند احرام بستن از يکي از مواقيت پنج گانه نيز جايز است، و اما کسي که خارج مکه است و مي خواهد عمره مفرده به جا آورد بايد براي آن از يکي از مواقيت پنج گانه محرم شود. (مناسک حج، م74 و ص50، ميقات هاي ديگر، 3)
[9].آية الله زنجاني: و کسي که از مواقيت يا حوالي آن عبور مي کند بايد از مواقيت محرم شود و کسي که از آنجاها عبور نمي کند و کسي که در مکه است، خارج حرم از هر کجا محرم شوند کافي است و در اين جهت فرقي بين عمره تمتع و عمره مفرده نيست.
[10].آية الله زنجاني: در برخي از احکام مانند تقديم اعمال مکه و انجام طواف مستحبي بين حج تمتع و حج افراد، تفاوت هست.
[11].آية الله اردبيلي، آية الله مکارم: اين احتياط واجب است.
آية الله زنجاني: مخصوصاً بر کسي که استطاعت عمره مفرده را از وطن خود داشته باشد.
[12].آية الله بهجت: در عمره مفرده، تقديم طواف نساء بر تقصير، در صورت ضرورت يا نسيان يا جهل، مجزي است. (مناسک، س166).
[13].آية الله تبريزي: تا وقت حج در مکه باقي ماند.
آية الله سيستاني: اگر عمره مفرده را در ماه هاي حج انجام دهد و در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
[14].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه تا وقت حج در مکه باقي مانده باشد.
آية الله بهجت: جواز عدول به عمره تمتّع، محل تأمل و احتياط است، مگر اينکه متمکن از انجام عمره تمتع نباشد. (به ذيل مسأله 1322 مراجعه شود).
آية الله سبحاني: و در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد وپس از آن حج تمتع مستحبي به جا آورد، اما در حج تمتعِ واجب، عدول جايز نيست.
[15].آية الله زنجاني: بر کسي که در ماه هاي حج، براي خودش عمره مفرده مستحبي به جا آورده و از مکه خارج نشده، جايز بلکه مستحب است که آن را عمره تمتع مستحبي قرار بدهد و بعد از آن حج تمتع به جا آورد و براي حج واجب و نيابي نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند. پس اگر حج تمتع بر او واجب بود تبديل عمره مفرده جايز نبوده بايد عمره تمتع به جا آورد.
- صورت حج تمتّع اجمالاً
بدانکه حج تمتع مرکب است از دو عمل: يکي «عمره تمتّع»، و ديگري «حجّ تمتّع» و عمره تمتع مقدم است بر حج.
و عمره تمتع مرکب است از پنج جزء:
اول ـ احرام.
دوم ـ طواف کعبه.
سوم ـ نماز طواف.
چهارم ـ سعي بين کوه صفا و مروه:
پنجم ـ تقصير؛ يعني گرفتن قدري از مو يا ناخن.[1]
و چون محرم از اين اعمال فارغ شد، آنچه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال مي شود.[2]
و حج تمتع مرکب است از سيزده عمل:
اول ـ احرام بستن در مکه.
دوم ـ وقوف به عرفات.
سوم ـ وقوف به مشعر الحرام.
چهارم ـ انداختن سنگريزه به جمره عقبه در مني.
پنجم ـ قرباني در مني.
ششم ـ تراشيدن سر يا تقصير کردن در مني.
هفتم ـ طواف زيارت در مکه.
هشتم ـ دو رکعت نماز طواف.
نهم ـ سعي بين صفا و مروه.
دهم ـ طواف نساء.
يازدهم ـ دو رکعت نماز طواف نساء.
دوازدهم ـ ماندن به مني، شب يازدهم و شب دوازدهم، و شب سيزدهم براي بعضي از اشخاص.
سيزدهم ـ در روز يازدهم و دوازدهم رمي جمرات، و اشخاصي که شب سيزدهم در مني ماندند، روز سيزدهم بايد رمي جمرات کنند.[3]
آنچه ذکر شد صورت اجمالي اين دو عمل است و تفصيل آنها بعد ذکر
مي شود.[183] م ـ لازم نيست مکلف اين اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند ولو اجمالاً، و کافي است که نيت کند عمره تمتع را؛ يعني عبادتي را که خداوند بر او واجب کرده و همينطور حج تمتع را به نحوي که واجب است بر او، و کيفيت و تفصيل هر يک را از رساله در وقت عمل ياد بگيرد و عمل کند، ولي ياد گرفتن اجمالي آن بهتر و موافق احتياط است.
[1].آية الله اردبيلي: بنابر احتياط واجب در تقصير به گرفتن ناخن اکتفا نشود و اگر بخواهد ناخن بگيرد، اول مقداري از مويش را بچيند.آيات عظام سبحاني، سيستاني، مکارم: احتياط آن است که تنها به گرفتن ناخن قناعت نکند.
[2].آية الله اردبيلي: به جز تراشيدن سر.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: به جز تراشيدن سر، و امّا سر تراشيدن تفصيلي دارد که از اين قرار است: هرگاه عمره تمتع در ماه شوال به جا آورده شود، سر تراشيدن تا سي روز از عيد فطر گذشته جايز است و امّا بعد از آن احتياط اين است که سرتراشيده نشود و چنانچه تراشيده شد و از روي علم و عمد بود، احتياط اين است که يک گوسفند کفاره داده شود.
آية الله سبحاني: نبايد بعد از فراغت از اعمال عمره تمتع و تقصير سر خود را حلق کند ويا با ماشين ته زن بزند ليکن حرمت تکليفي است نه وضعي و فقط معصيت کرده وکفاره ندارد و به حج يا عمره او ضرر نمي زند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي تراشيدن سر جايز نيست و اگر سر بتراشد بايد يک گوسفند کفّاره بدهد، بنابر احتياط، هر چند جاهل يا ناسي باشد.
[3].آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارم:بنابر احتياط.
- استفتائات اقسام عمره و حج
[184] س ـ شخصي در اثناي عمره مفرده، در شوط پنجم سعي، مريض شده و نتوانسته است عمره را تمام کند، او را به ايران برده اند و بعد از بهبودي هم نتوانسته به مکه بيايد، فعلاً وظيفه او چيست؟ توضيح آنکه کسي نايب شده که وظيفه او را انجام دهد و عملي را که وظيفه او است و او را از احرام خارج مي کند به جا آورد.
ج ـ با فرض اينکه خود شخص نمي تواند مراجعت کند، نايب براي خروج منوبعنه از احرام، سعي را تمام[1]کند و آن را اعاده نمايد[2]و به منوبعنه خبر دهد که تقصير نمايد و بعد از تقصير براي طواف نساء نايب بگيرد[3]و توضيح آنکه مسأله از موارد حصر نيست، چون شخص مريض فعلاً خوب شده و اينکه نمي تواند به مکه بيايد از جهت مرض نيست.
[185] س ـکسي عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدينه آمده است، فعلاً مي خواهد براي عمره تمتع مُحرم شود، آيا جايز است بدون انجام طواف نساء مُحرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را به جا آورد؟
ج ـ مانع ندارد.[4]
[186] س ـاگر فاصله بين دو عمره کمتر از يک ماه باشد، فرموده ايد بايد عمره دوم را به قصد رجاء به جا آورد، آيا فرقي هست بين دو عمره مفرده از خودِ شخص و بين دو عمره مفرده اي که هر دو يا يکي از آنها به نيابت از ديگران باشد يا نه؟
ج ـ فرق نمي کند.[5]
[187] س ـاينکه حضرتعالي فرموده ايد: اگر فاصله ميان دو عمره کمتر از يک ماه باشد، عمره دوم رجاءاً قصد شود، مقصود يک ماه است يا سي روز کامل؟
ج ـ ميزان يک ماه است[6]، و اگر در بين ماه عمره به جا آورده، احتياط مذکور را تا سي روز مراعات کنند.[7]
[188] س ـاگر بين دو عمره کمتر از يک ماه فاصله باشد بايد عمره دوم را به قصد رجاء انجام دهد، چنانچه عمره دوم نيابت باشد نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد يا خير، و چنانچه بر منوبعنه انجام عمره مفرده واجب باشد کفايت مي کند يا خير؟
ج ـ لازم است احتياط مراعات شود[8]و چنانچه با تذکر به اجير کننده اجرت بگيرد اشکال ندارد.[9]
[189] س ـاگر زني به نيت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه روزهايي که مي تواند در مکه باشد حيض است، براي عمره مفرده بايد چه کند؟ و اگر آنجا اعمالي انجام نداده و فعلاً به ايران آمده، چه وظيفه اي دارد؟
ج ـ در فرض سؤال بايد براي طواف و نماز نايب بگيرد و بقيه اعمال عمره را خودش بجاآورد و چنانچه به ايران آمده، اقدام کند و برگردد و اگر نمي تواند، براي اعمال عمره نايب بگيرد ولي بايد خودش تقصير کند[10]و ترتيب بين آن و ساير اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نياورد، آنچه به وسيله احرام بر او حرام شده، بر او حلال نمي شود.
[190] س ـآيا طواف در عمره مفرده استحبابي، حکمِ طواف واجب را دارد که بايد نماز آن خلف مقام باشد يا حکم طواف استحبابي را دارد و در هر جاي مسجدالحرام مي توان نماز آن را خواند؟
ج ـ حکم طواف واجب را دارد و بايد نماز آن، خلف مقام باشد.[11]
[191] س ـانجام عمره مفرده در ماه هاي حج، پيش از عمره تمتع جايز است يا خير؟ و در اين مسأله فرقي بين صَرُوره و غير صروره هست يا نه؟
ج ـ مانع ندارد و فرق نمي کند.[12]
[192] س ـتأخير عمره مفرده در حج اِفراد، تا چه وقتي بلا عذر جايز است؟
ج ـ بايد مبادرت نمايد عرفاً علي الأحوط و تأخير نشود.[13]
[193] س ـزني که احتمال مي دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجدالحرام شود، آيا مي تواند براي عمره مفرده مستحبي مُحرم شود و اگر خون ديد براي طواف و نماز نايب بگيرد و همچنين مريض اگر احتمال مي دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد؟
ج ـ اشکال ندارد و چنانچه وظيفه او نايب گرفتن شد عمل به وظيفه نمايد.
[194] س ـهمچنان که عمره مفرده را قبل از عمره تمتع ولو با کمتر از فاصله شدن يک ماه تجويز فرموده ايد، آيا بعد از عمره تمتع هم با کمتر از يک ماه فاصله تجويز مي فرماييد يا بايد رجاءاً انجام شود؟
ج ـ به قصد رجاء انجام شود.[14]
[195] س ـکسي که وظيفه او عمره تمتع است و ندانسته به نيت عمره مفرده مُحرم شده است تکليف او چيست؟
ج ـ اگر قصد[15]عمره مفرده کرده، بايد عمره مفرده[16]انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد و چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
[196] س ـاگر تقصير را در عمره مفرده جهلاً يا نسياناً به جا نياورد و طواف نساء را نيز ترککرده و بعد رفته است به مسجد شجره و براي عمره تمتع مُحرم شده و عمره تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص کار خود شده است، تکليف اين شخص با داشتن فرصت براي اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چيست؟
ج ـ در فرض مرقوم[17]چنانچه عمره مفرده را در اَشْهُر حج به جا آورده و مي خواهد حج مستحبي[18]به جا آورد، مي تواند عدول به عمره تمتع کند؛ چه وقت براي اعاده عمره تمتع داشته باشد يا نه. ولي اگر حج واجب باشد کفايت نمي کند علي الأحوط و بايد پس از تقصير صحيح به ميقات برود[19]و براي عمره تمتع مجدداً محرم شود.[20]
[197] س ـکسي که حجش بدل به اِفراد شده و بايد بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد که به حج مي رود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد کافي و مُجزي است يا نه؟
ج ـ احوط[21]آن است که تا عمره مفرده را انجام نداده، براي عمره و حج ديگر مُحرم نشود[22]هر چند اگر خلاف کرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمي زند.[23]
[198] س ـکساني که از هند و پاکستان به عربستان مي آيند و در مکه معظمه مقيم مي شوند، آيا حجشان تمتع است يا وظيفه ديگري دارند؟
ج ـ چنانچه به قصد مجاورت در مکه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حکم اهل مکه را پيدا مي کنند[24]، و در غير اين صورت، صور مختلفه اي است که در تحريرالوسيله ذکر شده است.
[199] س ـکيفيت حج قِران را بيان فرماييد، و آيا اين حج برکدام اشخاص واجب مي شود؟
ج ـ حج قِران واجب تعييني نيست و چون مورد ابتلا نيست، مي توانيد به کتب مفصله مراجعه نماييد.[25]
[1].آية الله تبريزي: احتياطاً سعي را تمام کند...آية الله خويي، آية الله سيستاني: اعاده کافي است.
[2].آية الله اردبيلي: اگر يک سعي به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد، کافي است.
آية الله سبحاني: اگر مقدار باقيمانده بيشتر از نصف است نائب سعي را اتمام و اعاده مي کند و اگر مقدار باقي مانده کمتر از نصف است فقط اعاده مي کند.
[3].آية الله سبحاني: واحتياطاً خود او نيز در هر کجا هست نماز طواف را بخواند.
آية الله سيستاني: ولي نماز طواف را بايد خودش بعد از طواف نايب بخواند.
[4]. آية الله تبريزي: صحّت احرام جديد، قبل از طواف نساي عمره مفرده، محلّ اشکال است.
آية الله سبحاني: بايد محرم شود و آنگاه طواف نساء را انجام دهد و سپس اعمال عمره تمتع را به جا آورد.
آية الله فاضل: احتياط آن است که تا طواف نساء عمره مفرده يا حج تمتّع را انجام نداده، براي عمره تمتّع يا عمره مفرده محرم نشود، هر چند اگر قبل از انجام طواف نساء محرم به عمره و حج شد باطل نيست، ولي پس از اتمام آنها، طواف نساء را بنابر احتياط انجام دهد.
آية الله نوري: و همچنين کسي که پس از انجام حج تمتع، طواف نساء را ترککرده، مي تواند براي عمره مفرده محرم شود.
[5].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله بهجت: در اين مسأله و دو مسأله بعدي، به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود و حکم اجرت هم از آن معلوم مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، فاضل: در يک ماه قمري نمي تواند دو عمره براي خود و يا يک نفر ديگر انجام دهد. ولي انجام دو عمره، يکي براي خود و يکي براي ديگري و يا دو عمره براي دو نفر متفاوت جايز است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله گلپايگاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: فاصله بين دو عمره شرط نيست حکم دو سؤال بعد هم از آن معلوم مي شود.
[6].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، صافي، مکارم: چنانکه گذشت در هر ماه قمري مي توان يک عمره انجام داد پس اگر يک عمره را در اواخر ماه انجام دهد عمره ديگر را در اوّلِ ماه بعد، مانعي ندارد.
آية الله خامنه اي: اولاً ميزان، ماه قمري است و ثانياً به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: مقصود تبدل عنوان شهر است ولي فاصله معتبر نيست.
آية الله فاضل: ميزان عنوان ماه است.
[7].آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
[8].آية الله اردبيلي: مراعات احتياط و قصد رجاء لازم نيست، بلکه مي تواند در فاصله کمتر از يک ماه عمره نيابتي انجام دهد و از منوبعنه مجزي است و مستحق اجرت مي باشد.
آية الله خامنه اي: نظر معظم له ذيل مسأله 173 گذشت.
آية الله خويي، آية الله سيستاني: در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 137).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اجرت گرفتن مانعي ندارد. به حاشيه مسأله 186 مراجعه شود.
[9].آية الله تبريزي: نيابت مانعي ندارد و نايب مي تواند براي آن اجرت بگيرد و کفايت از منوبعنه مي کند.
آية الله زنجاني: رعايت فاصله بين دو عمره لازم نيست.
آية الله سبحاني: با قصد جدّي انجام دهد چونکه فاصله معتبر نيست و در فرض سؤال نيابت مانعي ندارد و کفايت مي کند وچنانچه در زمان اجاره مبلغي تعيين شده باشد مستحق اجرت مي باشد.
آية الله فاضل:کفايت از منوبعنه مي کند و اجرت گرفتن اشکال ندارد.
آية الله مکارم: و کفايت کردن آن محل اشکال است.
[10].آية الله سبحاني: ليکن احتياط مستحب است که خودش نيز درمحل خودش دو نماز دو رکعتي بخواند يکي براي طواف عمره و ديگري براي طواف نساء.
آية الله سيستاني: و نيز نماز طواف را خودش در محل خودش به جا آورد.
[11].آية الله نوري: خلف مقام لازم نيست هر چند در صورت امکان اولي است.
[12].آية الله اردبيلي:مشروط بر آنکه به جا آوردن عمره مفرده مانع از انجام حج واجب نگردد، مثل اينکه عمره مفرده را به نيابت انجام دهد و براي محرم شدن جهت عمره تمتع براي خودش نتواند به ميقات باز گردد.
آية الله سيستاني: و احوط آن است که اين دو عمره در يک ماه قمري نباشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: براي کسي که نايب در حج بلدي نباشد و بر خودش حج واجب نشده يا حج واجب خود را انجام داده اشکال ندارد. (آداب و احکام حج، ص392، مسأله 1014).
[13].آية الله اردبيلي:چنانچه براي عمره مفرده نيز مستطيع باشد و قبلاً آن را به جا نياورده باشد، وجوب آن فوري است.
آية الله تبريزي: گرچه اقوي عدم وجوب مبادرت است.
آية الله زنجاني: اهالي مکه و حوالي آنکه وظيفه آنها حج افراد است، هرگاه استطاعت عمره مفرده پيدا کردند بايد بدون تأخير عمره مفرده به جا آورند، قبل از حج باشد يا بعد از آن و گذشتن ايام تشريق. و کساني که از مکه دور هستند و به جهتي مثل حيض يا ضيق وقت، وظيفه آنها تبديل به حج افراد شده است و همچنين کساني که پس از احرام عمره تمتع، عمره آنها به حج افراد تبديل شده است، بعد از انجام حج و گذشتن روز سيزدهم بايد عمره مفرده به جا آورند ـ هر چند عمره تمتع آنها استحبابي باشد ـ و بهتر است عمره مفرده را در اوائل محرم به جا آورند. و کساني که بعد از حج افراد مستحبي مي خواهند عمره مفرده انجام دهند بعد از گذشتن ايام تشريق مي توانند عمره مفرده به جا آورند ولي به جا آوردن آن واجب نيست. و در هر حال انجام عمره مفرده در ايام تشريق (روز يازدهم تا سيزدهم ذي حجه) مشروع نيست.
آية الله سبحاني: بايد فوراً عمره مفرده را بعد از حج انجام دهد ولي اگر تأخير انداخت در ماههاي ديگر مي تواند انجام دهد.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است، مانند وجوب حج.
[14].آية الله اردبيلي: بين عمره تمتع و عمره مفرده فاصله شدن يک ماه لازم نيست، چه قبل از حج و چه بعد از آن.
آيات عظام بهجت، تبريزي، زنجاني: به حاشيه مسأله 173 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: قصد رجاء لازم نيست. (مناسک حج، م70)
آية الله خويي: بعد از فراغ از اعمال حج مانع ندارد و قصد رجا لازم نيست. (مناسک، مسأله 137).
آية الله سبحاني، آية الله گلپايگاني: قصد رجاء لازم نيست.
آية الله سيستاني: انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و اعمال حج، موجب بطلان عمره تمتع است و پس از اعمال حج هم اگر در همان ماه ذي حجه عمره تمتع به جا آورد، استحباب عمره مفرده به نيت همان کسي که عمره تمتع براي او به جا آورده شده اشکال دارد.
آية الله صافي: اگر هر دو را براي خود انجام مي دهد، در عمره مفرده قصد رجاء نمايد.
آية الله فاضل: در فرض مزبور، فاصله و قصد رجا لازم نيست امّا بين عمره تمتّع و حجّ تمتّع نمي تواند عمره مفرده انجام دهد.
آية الله نوري: بين عمره تمتّع و عمره مفرده فاصله لازم نيست؛ چه قبل باشد چه بعد و فاصله ده روز بين دو عمره مفرده معتبر است.
[15].آية الله سبحاني: اگر قصد واقعي او عمره مفرده باشد.
[16].آية الله اردبيلي: اگر پس از پايان عمره فهميد، چنانچه تا وقت حج در مکه باقي بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد و اگر در اثناي عمره فهميد نيز مي تواند آن را به نيت عمره مفرده تمام کرده و چنانچه تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد، اگر چه در اين فرض احتياط مستحب آن است که نيت خود را از عمره مفرده به عمره تمتع برگرداند و آن را به نيت عمره تمتع اتمام نمايد.
آية الله تبريزي: چنانکه بعد از انجام عمره مفرده تا وقت حج در مکه باقي ماند، مي تواند عمره مفرده اي را که انجام داده عمره تمتّع قرار دهد و براي حجّ محرم شود.
آية الله خويي: اگر کسي در ماه هاي حج عمره مفرده انجام دهد و اتّفاقاً در مکه تا موسم حج بماند مي تواند آن را عمره تمتع قرار دهد. (مناسک، مسأله 142).
آية الله سيستاني: ولي اگر در مکه تا روز هشتم ذي حجه بماند و قصد حج کند عمره مفرده او عمره تمتّع به حساب مي آيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: عمره مفرده او باطل است، بلي چنانچه اشتباه در تطبيق بوده، تمتع واقع مي شود و صحيح است.
آية الله فاضل: عمره مفرده او مبدّل به عمره تمتّع شده و کافي است.
آية الله مکارم: مي تواند عمره مفرده انجام دهد و مي تواند عدول به تمتع کند، اگر در ماه هاي حج باشد.
[17].آية الله اردبيلي: عمره تمتع او باطل است و براي خارج شدن از احرام عمره مفرده بايد تقصير کند و به ميقات رفته و براي عمره تمتع محرم شود و اگر نمي تواند به ميقات بازگردد، به خارج از حرم رفته و بنابر احتياط هر چقدر که مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در آنجا محرم شود و اگر نمي تواند از حرم خارج شود، بنابر احتياط هر چقدر مي تواند به سمت ميقات بازگردد و در
آنجا محرم شود و اگر اين مقدار نيز امکانپذير نيست، از همانجا که هست براي عمره تمتع محرم شود و اگر اصلاً وقت براي انجام دادن عمره تمتع ندارد، عدول به حج افراد نمايد.آية الله بهجت: چون از احرام عمره مفرده هنوز بيرون نيامده، احرام عمره تمتع صحيح نيست بايد ابتدا تقصير کند تا از احرام عمره مفرده بيرون آيد؛ چنانچه وقت داشته باشد که براي عمره تمتع محرم شود مي تواند به ميقات برگردد و محرم شود و در صورت عدم امکان در خارج حرم محرم شود. (مناسک، س122).
آية الله سيستاني: احرام عمره تمتع او باطل است و بايد براي عمره مفرده تقصير نمايد و اگر بعد از انجام عمره تمتع متوجه شد حکم کسي را دارد که جهلاً يا نسياناً احرام عمره تمتع را انجام نداده است که احتياط واجب بطلان عمره تمتع است.
[18].آية الله اردبيلي:چنانچه تا ايام حج در مکه باقي باشد مي تواند عمره مفرده را به عمره تمتع تبديل نمايد و فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، فاضل: (با اختلاف در تعبير): در تبدّل عمره مفرده به عمره تمتع، فرقي بين حج واجب و مستحب نيست.
[19].آية الله سبحاني: در صورت عدم امکان، از ادني الحل محرم شود.
[20].آية الله زنجاني: چون از احرام عمره مفرده بيرون نيامده احرام عمره تمتع صحيح نيست و چون از مکه خارج شده نمي تواند عمره مفرده را تبديل به عمره تمتع کند، پس بايد اعمال عمره مفرده را تمام کند و براي احرام عمره تمتع کافي است از حرم بيرون برود.
[21].آية الله اردبيلي: بلکه اقوي.
آية الله بهجت، آية الله خويي: مانعي ندارد. (مناسک، مسأله 158).
آية الله گلپايگاني: فتواي ايشان در مسأله ديده نشد.
[22].آية الله تبريزي:احتياط مستحب آن است...
آية الله سبحاني: تا عمره مفرده را انجام نداده نمي تواند براي حج وعمره ديگري محرم شود.
آية الله سيستاني: وجوب آن فوري است ولي اگر تأخير انداخت مجزي است.
آية الله مکارم: بايد توجه داشت که عمره مفرده واجب را در هر ماه از سال مي توان انجام داد ولي چون وجوب آن ظاهراً فوري است بايد تأخير نيندازد.
[23].آية الله زنجاني: و در مورد جواز تأخير به حاشيه مسأله 192 مراجعه شود.
آية الله مکارم: احتياط واجب در ترک اين کار است.
[24]. ساير آيات عظام نيز چون حضرت امام= در مسأله تفصيلاتي دارند که بايد به مناسک آنها مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: و در صورتي که از ابتدا به قصد توطن در مکه مانده باشد، پس از گذشتن مدتي که مکه براي او صدق وطن کند، حکم اهل مکه را پيدا مي کند هر چند دو سال نگذشته باشد.
آية الله بهجت: شخصي که وظيفه او در حجةالإسلام تمتّع است با اقامت در مکه و اطراف نزديک آن، بدون قصد توطّن دائم، فريضه او مادامي که داخل سال سوّم اقامت نشده باشد تغيير نمي کند چه قبل از اقامت مستطيع شده باشد و يا بعد از آن، بلکه بايد در صورت اراده حجةالإسلام به سوي يکي از مواقيت خارج شود و آنجا محرم گردد و اگر نتوانست به يکي از مواقيت برود، در خارج حرم محرم شود و اگر در خارج حرم هم نتوانست از محلّ خودش محرم شود. (مناسک، مسأله 155)
آية الله سبحاني: اگر نائي به قصد توطن در مکه بماند به آن اندازه که بگويند اهل مکه است وظيفه او هنگام استطاعت وظيفه اهل مکه است و لازم نيست دو سال بگذرد ولي اگر نائي مقيم شد و از اقامت او دو سال گذشت و وارد سال سوم شد ومستطيع گرديد، وظيفه او وظيفه اهلمکه است.
آية الله نوري: مگر در صورتي که از ابتدا قصد توطّن داشته باشد که پس از گذشتن مدّتي که وطن صدق کند حکم اهل مکه را دارد هر چند دو سال نگذشته باشد.
[25].آية الله خامنه اي: حج قِران مانند حج اِفراد است با اين تفاوت که در حج قِران بايد در حال احرام قرباني همراه محرم باشد بنابراين در اين صورت قرباني بر او واجب است. همچنين در حج قِران احرام هم با لبيک گفتن محقق مي شود و هم با اِشعار يا تقليد ولي در حج اِفراد فقط با لبيک گفتن محقق مي شود. (مناسک حج، ص40)
آية الله سيستاني: تفصيل آن در مسأله 158 و 161 مناسک آمده است.
- باب اول: اعمال عمره تمتّع
- فصل اول: محل احرام عمره تمتع
- فصل دوم: واجبات احرام
- فصل سوم: مُحرّمات احرام
- فصل چهارم: طواف واجب و بعضي از احکام آن
- واجبات طواف
واجبات طواف دو قسم است:[1]
قسم اول ـ چيزهايي که شرط طواف است و آن پنج امر است:[2]
اول ـ نيت است؛ يعني بايد طواف را با قصد خالص براي خدا به جا آورد.[3]
[539] م ـنيت را لازم نيست به زبان بياورد و لازم نيست به قلب بگذراند[4]، بلکه همانکه بنا دارد اين عمل را به جا آورد و با اين بنا به جا آورد، کفايت مي کند و به عبارت ديگر، نيت در عبادت و کارهاي ديگر، در اين جهت فرق ندارد. پس همانطور که انسان با قصد آب مي خورد و راه مي رود عبادت را اگر همان طور به جا آورد با نيت به جا آورده.
[540] م ـبايد عبادت را براي اطاعت خدا به جا آورد و در اين جهت با کارهاي ديگر فرق پيدا مي کند. پس بايد طواف را براي اطاعت خداوند به جا آورد.[5]
[541] م ـاگر در به جا آوردن طواف يا ساير اعمال عمره و حج که عبادي است رياء کند؛ يعني براي نشان دادن و به رخ ديگري کشيدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد، طواف او و همين طور هرچه را اين طور به جا آورده باطل است و در اين عمل معصيت خدا را هم کرده است.
[542] م ـرياء بعد از عمل و تمام کردن طواف يا ديگر اعمال، باعث بطلان عمل نمي شود.
[543] م ـکفايت مي کند در صحيح بودن عمل، آنکه براي خدا بياورد[6]يا براي اطاعت امر خدا، يا براي ترس از جهنم يا براي رسيدن به بهشت و ثواب.[7]
[544] م ـاگر در عملي که براي خدا مي آورد، رضاي ديگري را هم شرکت دهد و خالص براي خدا نباشد عمل باطل است.
دوم ـ آن است که طاهر باشد از حدث اکبر؛ مثل جنابت و حيض و نفاس[8]و از حدث اصغر؛ يعني بايد با وضو باشد.[9]
[545] م ـطهارت از حدث اکبر و اصغر در طوافِ واجب شرط است؛ چه طواف عرمه باشد يا طواف حج يا طواف نساء، حتي در عمره و حجّ مستحب[10]، که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند.
[546] م ـطهارت از حدث اکبر و اصغر، در طواف مستحبي شرط نيست[11]، ليکن کسي که جنب يا حايض است جايز نيست در مسجدالحرام وارد شود، ولي اگر غفلتاً يا نسياناً طواف مستحب کرد صحيح است.[12]
[547] م ـطواف ـ يعني هفت دور اطراف خانه کعبه گرديدن ـ مستحب است و بلکه هر چه شخص بتواند طواف کند خوب[13]است. و در اين طواف طهارت شرط نيست.[14]
[548] م ـاگر شخصي که حدث اکبر يا اصغر داشته طواف[15]کند، باطل است؛ چه از روي عمد باشد يا از روي غفلت يا نسيان يا ندانستن مسأله باشد.
[549] م ـاگر در اثناي طواف[16]، حدث عارض شود، پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است، بايد طواف را قطع کند و طهارت تحصيل کند و از همانجا که طواف را قطع کرده تمام کند.[17]
[550] م ـاگر در فرض سابق پيش از تمام شدن دور چهارم[18]، حدث عارض
شود احتياط واجب[19]آن است که تمام کند طواف را و اعاده کند و اين حکم در
حدث اصغر است.[20][551] م ـاگر در اثناي طواف حدث اکبر؛ مثل جنابت[21]يا حيض عارض شود، بايد فوراً از مسجد الحرام بيرون رود[22]، پس اگر پيش از تمامي دور چهارم[23]بود، پس از غسل طواف را اعاده کند.[24]
[552] م ـاگر عذر داشته باشد از وضو و غسل،[25]واجب است تيمم کند بدل از وضو يا بدل از غسل.[26]
[553] م ـاگر تيمم کرد بدل از غسل و حدث اصغر عارض شد[27]، براي حدث اکبر لازم نيست تيمم کند[28]، بلکه براي حدث اصغر بايد[29]تيمم کند و تا حدث اکبر براي او حاصل نشده و عذرش باقي است همان تيمم اول کافي است، ليکن احتياط مستحب[30]آن است که تيمم بدل از غسل هم بکند.[31]
[554] م ـاحتياط واجب[32]آن است که اگر اميد دارد که عذرش از وضو يا غسل مرتفع شود، صبر کند تا وقتي که وقت تنگ شود يا اميدش قطع شود.[33]
[555] م ـاگر با وضو بوده و شککند که حدث عارض شده است يا نه، بنابر وضو داشتن بگذارد و لازم نيست وضو بگيرد و همچنين اگر از حدث اکبر پاک بوده و شککند که حدث عارض شده.
[556] م ـاگر مُحدِث به حدث اصغر يا اکبر بوده و شککند که وضو گرفته يا نه يا غسل کرده يا نه، بايد در فرض اول وضو بگيرد و در فرض دوم غسل کند.
[557] م ـاگر بعد از تمام شدن طواف شککند که با وضو آن را به جا آورده يا نه يا شککند با غسل آن را به جا آورده[34]يا نه، طواف او صحيح است، ليکن براي اعمال بعد بايد طهارت تحصيل کند.
[558] م ـاگر در اثناي طواف شککند که وضو[35]داشته يا نه[36]، پس اگر بعد از تمامي دور چهارم است طواف را رها کند و وضو بگيرد و از همانجا تتمه طواف را به جا آورد[37]و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم[38]است احتياط واجب آن است که طواف را تمام کند[39]و اعاده کند.[40]
[559] م ـدر تمام صورت هايي که در شک گفته شد که «بنابر طهارت بگذارد» يا «طوافش صحيح است» بهتر آن است که تجديد وضو کند و رجاءاً غسل به جا آورد، چون ممکناست که بعد معلوم شود وضو يا غسل نداشته و اشکال پيدا مي شود.
[560] م ـاگر در اثناي طواف شککند که غسل کرده است از جنابت يا حيض يا نفاس يا نه، بايد فوراً از مسجدالحرام بيرون برود[41]، پس اگر شوط چهارم[42]را تمام کرده بوده و شککرده، بعد از غسل برگردد و تتمه را به جا آورد[43]و الاّ بعد از غسل اعاده کند طواف را و احتياط آن است که در صورت اول نيز اعاده کند.[44]
[561] م ـاگر آب و چيزي که به آن جايز است تيمم کند، موجود نباشد[45]، حکم آن حکم غير متمکن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پيدا شدن يکي از آن دو، بايد نايب بگيرد. و احتياط وجوبي[46]آن است که اگر جنب و حايض و نفساء[47]نيست خودش نيز طواف کند[48]و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسل هايي که بر او لازم است مي تواند[49]وارد مسجدالحرام شود و طواف کند، بنابراين به احتياطي که در غير جنب و حايض و نفساء گفته شد بايد عمل کند، گرچه دخول مسجدالحرام نيز براي او خلاف احتياط استحبابي است.
سوم ـ طهارت بدن و لباس است از نجاست[50]؛
[562] م ـاحتياط واجب[51]آن است که از نجاساتي که در نماز عفو شده ـ مثل خون کمتر از درهم[52]و جامه اي که با آن نتوان[53]نماز خواند؛ مثل عرقچين و جوراب حتي انگشتر[54]نجسـ اجتناب کند.
[563] م ـدر خون قروح و جروح[55]اگر تطهير آن مشقت داشته باشد لازم نيست تطهيرکند.[56]
[564] م ـدر خون قروح و جروح، تا آن اندازه اي که مي شود تطهير کرد و لباس را عوض کرد، احتياط واجب آن است[57]که تطهير کند يا جامه را عوض کند.
[565] م ـاحتياط آن است که اگر مي تواند تأخير بيندازد طواف را تا بشود بي مشقت تطهير کرد، تأخير بيندازد بهشرطي که وقت تنگ نشود.[58]
[566] م ـاگر طواف کند و بعد از آنکه از طواف فارغ شد علم پيدا کند به نجاست در حال طواف، اظهر آن است که طوافش صحيح است.
[567] م ـاگر شک داشته باشد که لباسش يا بدنش نجس است، مي تواند با آن حال طواف کند و صحيح است؛ چه بداند کهپيش از اين پاک بوده يا نداند، ليکن اگر بداند که پيشتر نجس بوده و نداند که تطهير شده است، نمي تواند با آن حال طواف کند بلکه بايد تطهير کند و طواف کند.[59]
[568] م ـاگر در بين طواف نجاستي به بدن يا لباس او عارض شود، اظهر آن است که دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير کند و طواف را از همانجا تمام کند و طواف او صحيح است.[60]
[569] م ـاگر در بين طواف نجاستي در بدن يا لباس خود ببيند و احتمال بدهد که در اين حال نجاست حاصل شده، ظاهراً حکم مسأله قبل را دارد.[61]
[570] م ـاگر در بين طواف علم پيدا کند که نجاست به بدن يا لباس او از اول بوده[62]، احتياط[63]آن است که طواف را رها کند و تطهير کند و از همانجا بقيه طواف را تمام کند و بعد از آن طواف را اعاده[64]کند؛ خصوصاً اگر تطهير زياد طول بکشد و در اين صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده کند و نماز طواف را نيز اعاده کند و در اين احتياط فرقي نيست بين آنکه بعد از چهار دور علم پيدا کند يا قبل از آن، گرچه در صورت دوم احتياط شديدتر است.[65]
[571] م ـاگر فراموش کند نجاست را و طواف کند، احتياط[66]واجب اعاده است، و همينطور است اگر در بين طواف يادش بيايد.[67]
چهارم ـ ختنه کردن است در حق مردان و اين شرط در زن ها نيست، و احتياط[68] واجب آن است که درباره بچه هاي نابالغ مراعات شود.
[572] م ـاگر بچه را که ختنه نشده[69]وادار به احرام کنند يا او را محرم کنند، احرام او صحيح است ولي طواف او صحيح نيست.[70]پس اگر محرم به احرام حج شود، چون طواف نساء او باطل است[71]بنابر احوط[72]حلال شدن زن بر او مشکل مي شود مگر آنکه او را ختنه کنند و طواف دهند، يا خودش بعد از ختنه شدن طواف کند، يا آنکه نايب[73]براي او بگيرند تا طواف کند.
[573] م ـاگر بچه ختنه کرده به دنيا بيايد طواف او صحيح است.
پنجم ـ ستر عورت[74]است، پس اگر بدون ساترِ عورت طواف کند باطل است[75]و معتبر است در آن اباحه[76]، پس با ساتر غصبي طواف صحيح نيست بلکه با لباس غصبي غير ساتر نيز بنابر احتياطِ[77]واجب، و احتياط آن است که مراعات شرايط لباس نمازگزار را بنمايند.[78]
[574] م ـاحتياط واجب آن است که مراعات موالات عرفيه را در طواف بکند[79]؛ يعني در بين دورهاي طواف آنقدر طول ندهد که از صورت يک طواف خارج شود.
قسم دوم، [از واجبات طواف] ـ چيزهايي است که گفته اند داخل در حقيقت طواف است، اگرچه بعضي از آنها نيز شرط است از براي طواف، ليکن در عمل فرقي نمي کند و آن هفت چيز است:
اول ـ آنکه ابتدا کند به حجرالأسود؛
[575] م ـدر ابتدا کردن به حجرالأسود، لازم نيست[80]که تمام اجزاي بدن طواف کننده به تمام اجزاي حجرالأسود عبور کند[81]، بلکه واجب آن است که انسان از حجرالأسود، هر جاي آن باشد شروع کند و به همان جا ختم کند.[82]
[576] م ـآنچه واجب است آن است که در عرف گفته شود: از حجرالأسود شروع به طوافکرد، و ختم کرد به حجرالأسود؛ چه از ابتداي آن شروع کند، چه از وسطش، چه از آخرش.[83]
[577] م ـاز هر جاي حجرالأسود که شروع کرد، بايد در دور هفتم به همان جا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد بايد به اولش ختم شود و همچنين اگر از وسط يا آخر شروع کرد بايد به همان جا ختم شود.[84]
[578] م ـدر طواف بايد به همان طوري که همه مسلمين طواف مي کنند، از محاذات «حجر الأسود»، بدون دقت هاي صاحبان وسوسه شروع کنند، و در دورهاي ديگر، بدون توقف دور بزنند[85]تا هفت دور تمام شود.
[579] م ـگاهي ديده مي شود که اشخاص نادان در هر دوري که مي زنند، مي ايستند و عقب و جلو مي روند که محاذات را درست کنند و اين موجب اشکال است[86]و گاهي حرام است.
دوم ـ ختم نمودن هر دوري است به حجرالأسودو اين حاصل مي شود به اينکه بدون توقف هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همان جا که شروع کرده ختم[87] شود و لازم نيست در هر دوري بايستد و باز شروع کند و کارهاي جهال را نبايد بکنند.
سوم ـ آنکه در طواف کردن، خانه کعبه در طرف چپ طواف کننده واقع شود.
[580] م ـلازم نيست در تمامِ حالاتِ طواف، خانه را حقيقتاً به شانه چپ قرار دهد[88]، بلکه اگر در موقع دور زدن به حِجر اسماعيل7خانه از طرف چپ قدري خارج شود مانع ندارد، حتّي اگر خانه متمايل به پشت شود، ليکن دور زدن بهنحو متعارف باشد اشکال ندارد.[89]
[581] م ـاگر در موقع رسيدن به گوشه هاي خانه، شانه از محاذات کعبه خارج شود هيچ اشکالي ندارد، اگر بهطور متعارف دور زند، حتي اگر خانه متمايل به پشت شود.[90]
[582] م ـگاهي ديده مي شود که بعضي از نادانان، براي احتياط، ديگري را وادار مي کنند که او را طواف دهد و خود طواف کننده اختيار را از خود سلب مي کند و به دست ديگري مي دهد و تکيه به دست او مي دهد و او را، آن شخص ديگر با فشار دور مي دهد[91]، اين طواف باطل است[92]واگر طواف نساء را اينطور به جا آورد، زن ها يا مردها بر او حرام خواهند بود.
[583] م ـاحتياط به اينکه خانه در تمام حالاتِ طواف، حقيقتاً به طرف چپ باشد، گرچه خيلي ضعيف است و قابل اعتنا نيست و بايد اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز کنند و به همان ترتيب که ساير مسلمين دور مي زنند بزنند، لکن اگر شخص عاقل عالمي بخواهد احتياط کند و قدري شانه را چپ کند، در موقع رسيدن به حجر اسماعيل يا ارکان کعبه بهطوري که خلاف متعارف[93]و موجب انگشتنمايي نشود مانع ندارد.[94]
[584] م ـاگر به واسطه مزاحمتِ طوافکنندگان، مقداري از دور زدن به خلاف متعارف شد؛ مثل آنکه روي طواف کننده به کعبه واقع شد يا پشتش واقع شد و يا عقب عقب طواف کرد بايد آن مقدار را جبران کند و از سر بگيرد.[95]
[585] م ـاگر به واسطهکثرت جمعيت، انسان را بدون اختيار خود بردند و دور دادند[96]کفايت نمي کند[97]و بايد آن دور را از سر بگيرد، اگرچه خانه هم طرف چپ او بوده.
[586] م ـدر طواف کردن هر طور برود مانع ندارد، مي تواند آهسته برود و مي تواند تند برود و مي تواند بدود و مي تواند سواره طواف کند يا با دوچرخه طواف کند.[98]ليکن بهتر آن است که بهطور ميانهروي برود.
چهارم ـ داخل کردن حِجر اسماعيل7است در طواف؛ و حجر اسماعيل محلي است که متصل به خانه کعبه است و بايد طواف کننده دور حجر اسماعيل نيز بگردد.
[587] م ـاگر دور حجر اسماعيل نگرديد و از داخل آن طواف کرد[99]، طوافش باطل است و بايد اعاده کند.
[588] م ـاگر عمداً اين کار را بکند حکم ابطال عمدي طواف را دارد که گذشت.
[589] م ـاگر سهواً اين کار را بکند حکم ابطال سهوي را دارد.[100]
[590] م ـاگر در بعضي از دورها حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نکرد احتياط[101]واجب آن است که آن دور را از سر بگيرد و اعاده کند طواف را، اگرچه ظاهر آن است که اعاده طواف لازم نيست.[102]
[591] م ـاگر کسي در بعضي از دورها، از روي ديوار حجر اسماعيل7برود[103]، احتياط آن است که بهدستور مسأله قبل عمل کند[104]و در اين فرض نيز به احتياط واجب کفايت[105]نمي کند تمام کردن دور را از آنجايي که از روي ديوار رفته است.
پنجم ـ بودن طواف است[106] بين خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم (علیه السلام) از همه اطراف.[107]
[592] م ـمراد از اينکه: طواف بين کعبه و مقام باشد، آن است که ملاحظه شود مسافتي را که ميان خانه و مقام ابراهيم7است و در همه اطراف خانه کعبه، طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه[108](و مابين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقريباً بيست و شش ذراع و نصف است)[109]پس در همه اطراف بايد همينقدر بيشتر دور نباشد.[110]
[593] م ـاگر شخص از پشت مقام ابراهيم طواف کند[111]که مقام ابراهيم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و بايد اعاده کند.[112]
[594] م ـاگر بعضي از دورها را از پشت مقام طواف کند بايد آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند[113]و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگرچه ظاهراً اعاده لازم نباشد، بلکه بعيد نيست کفايت اعاده همان جزء.
[595] م ـچون در طرف حجر اسماعيل7محل طواف تنگ مي شود[114]، زيرا که مقدار حِجْر از آن کاسته مي شود و چنانچه گفته اند تقريباً شش ذراع و نيم براي
محل طواف باقي مي ماند بايد در طواف از آن جانب بيشتر از شش ذراع و نيم دور نشود.[115][596] م ـاگر از جانب حجر اسماعيل7بيشتر از شش ذراع و نيم[116]در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند.[117]
ششم ـ خروج طواف کننده است از خانه و آنچه از آن محسوب است.
[597] م ـدر اطراف ديوار خانه، يک پيشآمدگي است که آن را «شاذروان» گويند و آن جزو خانه کعبه است و طواف کننده بايد آن را هم داخل قرار دهد.[118]
[598] م ـاگر کسي در بعضي از احوال به واسطه کثرت جمعيت يا غير آن بالاي شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است[119]و بايد اعاده کند.
[599] م ـدست به ديوار خانه کعبه گذاشتن، در آنجايي که شاذروان است جايز است[120]و به طواف ضرر نمي رساند[121]گرچه احتياط مستحب[122]در ترک آن است.
[600] م ـدر حال طواف، دست گذاشتن روي ديوار حجر اسماعيل7جايز است[123]و به طواف ضرر نمي رساند، گرچه احتياط مستحب[124]در ترک است.
هفتم ـ آنکه هفت شوط يعني هفت دفعه دور بزند نه کمتر و نه زيادتر.
[601] م ـاگر از روي عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور به جا آورد و يا بيشتر به جا آورد، طوافش باطل[125]است اگرچه به هفت دور تمام کند[126]و احتياط واجب آن است که اگر از روي ندانستن حکم بلکه از روي سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند.[127]
[602] م ـاگر در اثناي طواف[128]، از قصد هفت دور آوردن برگردد به قصد زيادتر آوردن يا کمتر آوردن، از آنجا که اين قصد را کرده و هر چه به اين عمل کرده[129]باطل است و بايد اعاده کند[130]و اگر با اين قصد زيادتر آورد[131]اصل طواف باطل مي شود.[132]
[603] م ـاگر از اول قصد کند که هشت دور به جا آورد، ليکن قصدش آن باشد که هفت دور آن طواف واجب باشد و يک دور قدم زدن دور خانه براي تبرک يا مقصد ديگر باشد طواف او صحيح است.
[604] م ـاگر گمان کند که يک دور نيز مستحب است همانطور که هفت دور مستحب[133]است و قصد کند که هفت دور واجب را بياورد و يک دور مستحب هم دنبال آن بياورد طواف او صحيح است.
[605] م ـاگر بعد از طواف واجب که هفت دور است به خيال آنکه يک دور نيز مستحبي جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحيح است.
[606] م ـاگر کم کند از طواف واجب[134]، چه يک دور يا کمتر يا بيشتر[135]از يک دور از روي عمد[136]، واجب است آن را اتمام کند[137]و اگر نکند حکمش حکم کسي است که طواف را عمداً ترککرده ـ که در مسائل فصل چهارم گذشت ـ به احتياط واجب[138]و حکم جاهل[139]به مسأله حکم عالم است.
[607] م ـاگر بعد از کم کردن از طواف کارهاي بسياري کند[140]که موالات فوت شود حکمش حکم قطع طواف است که مي آيد.
[608] م ـ اگر سهواً[141] از طواف کم کند، پس اگر تجاوز از نصف
کرده[142] باشد اقوي آن است که از همانجا تمام کند طواف را در صورتي که فعل کثير نکرده باشد[143]، و الاّ احتياط[144] واجب اتمام و اعاده است.[609] م ـاگر سهواً کم کرده و تجاوز از نصف نکرده[145]طواف را اعاده نمايد، لکن سزاوار نيست ترک احتياط در همه موارد سهو، به تمام کردن طواف ناقص و اعاده کردن.[146]
[610] م ـاگر متذکر نشود که ناقص کرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود، احتياط[147]آن است که خودش برگردد و اگر نتوانست يا مشکل بود مراجعت، نايب بگيرد.[148]
[611] م ـدر طواف واجب، قران جايز نيست[149]؛ يعني جايز نيست طواف واجب را با طواف ديگر دنبالِ هم آورد، بدون آنکه بين دو طواف، نماز طواف فاصله شود[150]و در طواف مستحب مکروه است.
[612] م ـ اگر زياد کند دوري را ـ يا کمتر يا بيشتر از دور ـ بر طواف، و قصدش آن باشد که زياده را جزو طوافِ ديگر قرار دهد، داخل در قران ميان دو طواف است که حرام است.[151]
[613] م ـ در فرض سابق، اگر از اول قصد داشته يا[152] در اثناي طواف قصد زياده کرده باشد[153]، احتياط واجب آن است که طواف اول را اعاده کند[154] و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف ديگر براي او حادث شد و به دنبال طواف اول، زياده را آورد، اقوي صحّت طواف اول است[155] و احوط اعاده است.[156]
[614] م ـاگر سهواً زياد کند بر هفت دور، پس اگر کمتر از يک دور است قطع کند آن را و طوافش صحيح است و اگر يک دور يا زيادتر است، احوط[157]آن است که هفت دور ديگر را تمام کند به قصد قربت، بدون تعيين مستحب يا واجب[158]و دو رکعت نماز قبل از سعي و دو رکعت بعد از سعي بخواند و دو رکعت اول را براي فريضه قرار دهد بدون آنکه تعيين کند براي طواف اول يا طواف دوم است.[159]
[615] م ـجايز است قطع طواف نافله را بدون عذر و اقوي کراهت قطع طواف واجب است[160]بدون عذر و به مجرد خواهش نفس، و احوط[161]قطع نکردن آن است؛ به اين معني که قطع نکند بهطوري که ترک بقيه را کند تا موالات عرفيه بههم بخورد.
[616] م ـاگر بدون عذر طواف را قطع کرد[162]احوط[163]آن است که اگر چهار دوربه جا آورده[164]باشد طواف را تمام کند و بعد اعاده کند[165]و اين در صورتي است که منافي به جا آورده باشد حتي مثل زياد فاصله دادن که موالات عرفيه بههم بخورد.
[617] م ـاگر طواف را قطع کند[166]و منافي به جا نياورده باشد، اگر برگردد و تمام کند طواف صحيح است.[167]
[618] م ـاگر در بين طواف عذري براي اتمام آن پيدا شد[168]؛ مثل مرض يا حيض يا حدث بي اختيار[169]پس اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده، بعد از رفع عذر برگردد[170]و از همانجا تمام کند و اگر قبل از آن بوده[171]، طواف را اعاده کند و احتياط مستحب[172]در فرض اول در غير حيض آن است که اتمام کند و اعاده نمايد.[173]
[619] م ـاگرشخصي که با عذر طواف را قطع کرده، نتوانست به جا آورد تا آنکه وقت تنگ شد، اگر ممکن است، او را حمل کنند و طواف دهند و اگر ممکن نيست نايب[174]براي او بگيرند.
[620] م ـاگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها کند و نماز بخواند[175]، پس اگر بعد از چهار دور[176]رها کرد از همانجا طواف را تمام کند[177]، و الاّ[178]اعاده کند.[179]
[621] م ـجايز است بلکه مستحب است قطع کند طواف را براي رسيدن به نماز جماعت يا رسيدن به وقت فضيلت نماز واجب، و از هر جا قطع کرد از همانجا بعد از نماز اتمام کند[180]، و احتياط آن است که بهدستور مسأله قبل عمل کند، و سزاوار نيست اين احتياط ترک شود.[181]
[622] م ـاگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شککند که آيا طواف را زيادتر از هفت دور به جا آورده يا نه يا شککند کمتر به جا آورده يا نه، اعتنا نکند[182]و طوافش صحيح است[183]، لکن در صورت دوم خالي از اشکال نيست[184]و احتياط ترک نشود.[185]
[623] م ـاگر بعد از طواف شککند که صحيح به جا آورده آن را يا نه، مثلاً احتمال بدهد که از طرف راست طواف کرده يا محدث بوده يا از داخل حجر اسماعيل7طواف کرده اعتنا نکند[186]، و طوافش صحيح است اگرچه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده يا مشغول کارهاي ديگر نشده باشد، در صورتي که هفت دور بودن معلوم باشد بي زياده و نقيصه.
[624] م ـاگر در آخر دور که به حجرالاسود ختم شد شککند[187]که هفت دور زده يا هشت دور يا زيادتر، اعتنا به شک نکند و طوافش صحيح است.
[625] م ـاگر قبل از رسيدن به حجرالاسود و تمام شدن دور، شککند که آنچه را دور مي زند دور هفتم است يا هشتم طوافش باطل است.[188]
[626] م ـاگر در آخر دور يا اثناي آن شککند ميان شش و هفت و هر چه پاي نقيصه در کار است، طواف او باطل است.[189]
[627] م ـاگر در طواف مستحب شککند در عدد دورها، بنابر اقل گذارد و طوافش صحيح است.
[628] م ـشخص کثير الشک در عدد دورها[190]اعتنا به شکش نکند[191]و احتياط آن است که کسي را وادار کند که عدد را حفظ کند.
[629] م ـگمان در عدد دورها اعتبار ندارد[192]و حکم شک را دارد.
[630] م ـاگر مشغول سعي بين صفا و مروه شد و يادش آمد که طواف به جا نياورده، بايد رها کند و طواف کند و پس از آن سعي را اعاده کند.[193]
[631] م ـاگر در حال سعي يادش آمد که طواف را ناقص به جا آورده، بايد برگردد و طواف را از همانجا که ناقص کرده تکميل کند و برگردد تتمه سعي را به جا آورد و طواف و سعيش صحيح است.[194]ليکن احتياط[195]آن است که اگر کمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام کند و اعاده نمايد و همچنين اگر سعي را کمتر از چهار بار انجام داده تمام کند و اعاده کند.[196]
[632] م ـاگر سهواً يا غفلتاً يا جهلاً طواف را بي وضو به جا آورد طوافش باطل است و همينطور اگر با حال جنابت يا حيض و نفاس به جا آورد.
[633] م ـاگر کسي مريض يا طفلي را حمل کند و طواف دهد و خودش نيز قصد طواف کند طواف هر دو صحيح است.[197]
[634] م ـدر حال طواف تکلم کردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشکال ندارد لکن کراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذکر خدا و تلاوت قرآن باشد.[198]
[635] م ـواجـب نيسـت در حال طواف روي طواف کننده طـرف جلو باشـد بلکه جايز است به يميـن و يسار نگـاه کنـد و صفحه صـورت را برگردانـد بلکه به عقـب نگـاه کنـد[199]و مي تواند طـواف را رها کنـد و خانه را ببـوسد و برگـردد از همانجا اتمـام کنـد.[200]
[636] م ـجايز است در بين طواف براي رفع خستگي و استراحت بنشيند يا دراز بکشد و بعد از همانجا اتمام کند[201]، ولي نبايد آنقدر طول دهد که موالات عرفيه بههم بخورد و اگر آن قدر نشست[202]احتياط آن است که اتمام کند و اعاده نمايد.[203]
[1]. آية الله زنجاني: علاوه بر چيزهايي که در اين دو قسمت مي آيد، امور ديگري نيز در طواف واجب، معتبر است: 1. موالات بين اجزاي طواف؛ 2. ترتيب بين اجزاي طواف؛ 3. اختياري بودن طواف؛ 4. معلوم بودن عدد اشواط؛ 5. اجتناب زنان از زدن نقاب. و چون طواف کننده در معرض ديد ناظر محترم است بايد خود را بپوشاند، خواه طواف واجب باشد يا مستحب، امّا اين امر، جزء واجبات طواف نيست.
[2].آية الله خامنه اي:شرايط صحّت طواف چند چيز است: 1. نيت؛ 2. طهارت از حدث اکبر و اصغر؛
3.طهارت از نجاست؛ 4. ختنه بودن براي مردان؛ 5. پوشاندن عورت؛ 6. غصبي نبودن جامه طواف؛ 7. موالات. (مناسک حج، ص89، شرايط طواف)[3]. نظريه آيات عظام در مسائل مربوط به کيفيت نيت در بحث نيت در احرام گذشت.
آية الله خامنه اي: در نيت طواف بايد تعيين کند که طواف عمره مفرده است يا طواف عمره تمتّع. و همچنين تعيين کند که طواف حَجّةالاسلام است يا حج نذري يا حج استحبابي. و در صورتي که طواف را به نيابت از ديگري به جا مي آورد، آن را نيز قصد کند. (مناسک حج، م241)
آية الله سبحاني: و بايد نوع آن را مشخص کند و اين که طواف حج است يا طواف عمره يا طواف نساء در حجة الإسلام يا حج مستحبي و يا اگر نائب است به نيت منوب عنه؛ البته اگر انجام وظيفه فعلي را نيت کند کافي است.
آية الله فاضل: و نيز نيت کند: هفت دور طواف خانه کعبه انجام مي دهم براي عمره تمتّع از حجةالإسلام يا حج استحبابي.
آية الله مکارم: براي عمره تمتّع يا حج و غير آن.
[4].آية الله سبحاني: طواف از عبادات قصديه است و بايد به صورت آگاهانه انجام گيرد. وقتي شخص به قصد طواف کردن براي خدا وارد مطاف مي شود کافي است بنابراين به زبان آوردن نيت و يا اينکه بخواهد حديث نفس کند و از قلب بگذراند لازم نيست.
[5].آية الله زنجاني: در طواف مانند ساير عبادات، قصد عنوان عمل و تعيين آن و قصد قربت و اخلاص لازم است.
آية الله سيستاني: در عبادت معتبر است که براي تذلّل و کرنش در پيشگاه خداوند انجام داده شود؛ خواه اطاعت صدق کند يا نکند.
[6]. آية الله زنجاني: براي قصد قربت، کافي است که آن عمل «براي خدا» آورده شود و فرق نمي کند که انگيزه «انجام عمل براي خدا» محبت خداوند باشد يا ترس از جهنم يا شوق به بهشت و ثواب يا غير آن.
[7].آية الله سيستاني: در فرض صدق معيار مذکورِ در حاشيه مسأله 540
[8].آية الله اردبيلي: و مسّ ميت بنابر احتياط.
[9].آية الله نوري: و اگر وضو ممکن نيست تيمّم کند.
[10].آية الله مکارم: يعني در طواف عمره و حجّ مستحب، طهارت لازم است.
[11].آية الله خامنه اي: در طواف مستحب لازم نيست وضو بگيرد ولي بنابر احتياط واجب طواف در حال جنابت يا حيض يا نفاس صحيح نيست. (مناسک حج، م245)
آية الله سبحاني: در طواف مستحب، طهارت از حدث اکبر شرط است ولي طهارت از حدث اصغر شرط نيست.
[12].آية الله سيستاني: در طواف مستحب طهارت از حدث اصغر شرط نيست و بنابر مشهور طهارت از حدث اکبر شرط نيست.
آية الله فاضل: يا جهلاً.
[13].آية الله زنجاني، آية الله مکارم: بهتر است هنگام ازدحام جمعيت براي طواف واجب، طواف مستحب را ترککنند.
[14].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
[15].آيات عظام اردبيلي، خامنه اي، زنجاني، سبحاني، فاضل، مکارم، نوري: واجب.
[16].آية الله خامنه اي:واجب. (مناسک حج، م243)
[17].آية الله اردبيلي: ولي اگر عمداً طهارت خود را نقض کند، پس از تحصيل طهارت احتياطاً بايد طواف قبلي را تکميل کرده و آن را اعاده نمايد و يا يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله بهجت: آنکه حدث بعد از تجاوز از نصف از روي سهو و غفلت باشد، که در اين صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همانجا که قطع نموده ادامه مي دهد و در صورتي که بعد از تجاوز از نصف و از روي عمد باشد حکم به ادامه طواف بعد از قطع آن مورد تأمل است. (مناسک، مسأله 288).
آية الله تبريزي: اگر حدث قبل از بلوغ نصف ولو از روي عمد نباشد طواف باطل است و در غير اين صورت، احتياط واجب اين است که آن را اتمام کرده، سپس اعاده نمايد، و مي تواند يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر پيش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود، واجب است که قطع کند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده کند و در صورتي که بعد از نصف دور چهارم ـ قبل از پايان آن و يا بعد از آن ـ عارض شود طواف را قطع نموده و پس از تحصيل طهارت اگر موالات عرفيه به هم نخورده طواف را تکميل کند و اگر موالات به هم خورده بنابر احتياط طواف قبلي را تکميل و يک طواف کامل جديد نيز به جا آورد، و مي تواند به جاي آن يک طواف کامل به قصد اعم از اتمام طواف ناقص گذشته يا طواف مستقل جديد به جا آورد و در هر صورت مي تواند طواف قبلي را رها نموده و از نو طواف کند. (مناسک حج، م246)
آية الله خويي: اگر حدث بعد از تمامي دور چهارم و بدون اختيار باشد، در اين صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همانجا که قطع نموده ادامه مي دهد. و اگر حدث بعد از نصف و پيش از تمامي دور چهارم طواف، يا بعد از تمامي دور چهارم و اختياري باشد، احوط در اين دو صورت اين است که طواف خود را پس از طهارت از جايي که قطع نموده تمام کرده سپس اعاده اش نمايد. و به جاي اين احتياط اگر اين کار را بکند کافي است که پس از قطع طواف و طهارت، يک طواف کامل به قصد اعم از تمام کردن طواف پيش و يک طواف کامل جديد به جا آورد.
آية الله زنجاني: حدث اختياري طواف را باطل مي کند و غير اختياري سه صورت دارد، اول: قبل از رسيدن به نيمه شوط چهارم، در اين صورت بايد پس از تحصيل طهارت، طواف را از سر گرفت. دوم: پس از پايان شوط چهارم که بايد بعد از طهارت، طواف قبلي را از جايي که محدث شده تکميل کند. سوم: پس از رسيدن به نصف طواف و قبل از اتمام شوط چهارم، که بايد بعد از طهارت، طواف قبلي را تکميل کرده نماز آن را بخواند و دوباره يک طواف کامل به جا آورد. در اين تفصيل فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست.
آية الله سبحاني: اگر بدون اختيار پس از تجاوز از نصف محدث شود بايد طواف را قطع کند و پس از تحصيل طهارت از همانجا که طواف را قطع کرده، تمام کند و اگر حدث از روي اختيار باشد احتياط واجب اين است که طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند و سپس طواف را اعاده کند و مي تواند يک طواف کامل به نيت اعم از تمام يا اتمام به جا آورد.
آية الله سيستاني: اگر بدون اختيار پس از تمام شدن شوط چهارم محدث شود، بايد طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند. و اگر از روي اختيار باشد احتياط واجب اين است که طوافش را قطع نمايد و بعد از تحصيل طهارت از همانجا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند، و سپس طواف را اعاده نمايد. (مناسک، مسأله 285).
آية الله فاضل: اگر در بين طوافِ واجب، حدث عارض شود مي تواند طواف را رها کند و پس از تحصيل طهارت، آن را از سر بگيرد و اگر بخواهد احتياط کند، مسأله چهار صورت دارد:
اول: حدث قبل از رسيدن به نصف طواف باشد، در اين صورت طواف باطل مي شود که بايد بعد از تحصيل طهارت، آن را از سر بگيرد؛ خواه محدث شدن اختياري باشد يا بدون اختيار.
دوّم: پس از رسيدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، که در اين صورت پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و دوباره طواف ديگر کند و نماز آن را نيز بخواند، خواه حدث با اختيار باشد يا بدون اختيار.
سوم: بعد از تمام شدن دور چهارم اختياراً خود را محدث کند، که در اين صورت نيز مثل صورت دوّم عمل کند.
چهارم: پس از تمام شدن دور چهارم بي اختيار محدث شود، در اين صورت پس از تحصيل طهارت، طواف را از آنجايي که محدث شده تمام کند، و صحيح است و در اين مسأله فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست.
آية الله گلپايگاني: اگر بعد از گذشتن از 4 شوط محدث شود، پس از تحصيل طهارت از
موضعي که محدث شده آن را ادامه دهد و طوافش صحيح است. (آداب و احکام حج، مسأله
479).[18].آية الله بهجت: اگر پيش از تمام شدن نصف طواف، حدث عارض شود طواف را قطع کند، پس از تحصيل طهارت آن را اعاده کند.
آيات عظام تبريزي، خويي: اگر حدث پيش از رسيدن به نصف طواف باشد، در اين صورت طواف باطل و لازم است پس از طهارت اعاده شود. (ص118؛ مناسک، مسأله 279).
آية الله سبحاني: پيش از نصف يعني سه و نيم شوط باشد پس از تحصيل طهارت طواف را از سر گيرد.
آية الله سيستاني: اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد پس از تحصيل طهارت، آن را دوباره انجام دهد. (مناسک، مسأله 285).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: پس اگر به سه شوط و نيم نرسيده، طواف او باطل است و بايد بعد از وضو يا غسل يا بعد از رفع عذر، طواف را از سر بگيرد و اگر از سه شوط و نيم گذشته و به 4 شوط نرسيده احتياط به اتمام و اعاده طواف با نمازهاي آن ترک نشود.
[19]. آية الله اردبيلي: و مي تواند يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله فاضل: وظيفه همان است که در مسأله سابق بيان شد.
آية الله مکارم: وظيفه او فقط اعاده است و اتمام طواف سابق لازم نيست.
[20]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: حکم مذکور در حاشيه اين مسأله و مسأله قبل اختصاص به حدث اصغر ندارد جنابت نيز همان حکم را دارد.
نظري که از آية الله سيستاني در اين دو مسأله نقل شد اختصاص به حدث اصغر ندارد.
[21]. نظريه آيات عظام در دو مسأله قبل گذشت که فرقي بين حدث اصغر و جنابت نگذاشته اند.
[22].آية الله خامنه اي: و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نمايد. (مناسک حج، م253، بند8)
[23]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احوط در هر دو صورت (قبل و بعد از شوط چهارم) اين است که بعد از پاکي يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر در بين طواف، حدث اکبر، مثل جنابت يا حيض،عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و بعد از غسل طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود. (مناسک حج، م247)
آية الله فاضل: اگر در بين طواف، حدث اکبر، مثل جنابت يا حيض، عارض شود، بايد فوراً از مسجدالحرام خارج شود و طبق تفصيلي که در حاشيه مسأله 549 گذشت عمل شود.
آية الله سبحاني: اگر در بين طواف حيض عارض شود، اگر پيش از گذشتن از نصف طواف بوده طواف او باطل مي شود، بايد پس از غسل اعاده کند و اما اگر پس از گذشتن از نصف طواف باشد، بايد پس از پاک شدن و غسل، از همانجا که طواف را قطع کرده، تمام کند.
آية الله سيستاني: اگر زن در حال احرام، حين انجام طواف حايض شود، پس اگر قبل از تمامشدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است پس اگر وقت و سعت داشته باشد بايد صبر کند تا پاک شود و طواف و اعمال بعدي را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد مي تواند بر عمره تمتع خود باقي بماند، و اعمال آن را به جز طواف و نماز آن انجام دهد؛ يعني اينکه سعي و تقصير نمايد، و بعد از آن احرام حج ببندد، و پس از فارغ شدن از اعمال مني و بازگشتن به مکه، قبل از اينکه طواف حج را انجام دهد طواف عمره و نماز آن را انجام دهد و احتياط مستحب اين است که به حج افراد عدول نمايد و اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد، مقداري که انجام داده صحيح است و باقي آن را بايد بعد از پاک شدن از حيض و انجام غسل به جا آورد و اگر وقت تنگ باشد سعي و تقصير را انجام دهد و براي حج محرم شود و پس از فارغ شدن از اعمال مني و بازگشتن به مکه، قبل از طواف حج، آنچه از طوافش باقي مانده است و نماز آن را انجام دهد. (مناسک، مسأله 290 و 291).
[24].آية الله اردبيلي:تفصيل اين مسأله در دو مسأله قبل گذشت و فرقي بين حدث اکبر و اصغر نيست.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
[25]. آية الله زنجاني، آية الله مکارم: اگر عذر داشته باشد و نتواند صبر کند تا عذر برطرف شود...
[26]. آية الله تبريزي: در صورت معذور بودن از غسل و مأيوس شدن از توانايي بر غسل، واجب است با تيمم طواف کند و احوط اولي اين است که نايب نيز بگيرند.
آية الله فاضل: و وقت طواف تنگ شود....
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در غسل غير جنابت، علاوه بر تيمم بدل از غسل در صورت تمکن، بايد وضو هم بگيرد وگرنه بايد يک تيمم ديگر بهجاي وضو به جا آورد و جنب متيمّم بنابر احتياط مستحب نايب هم بگيرد. (آداب و احکام حج، مسأله 476).
[27]. آية الله بهجت: احوط جمع بين وضو يا تيمّم بدل از آن و تيمّم بدل از حدث اکبر است. (ذخيره، ج1، ص199).
[28].آية الله اردبيلي: بلکه احتياط واجب آن است که تيمم کند.
[29].آية الله زنجاني: براي حدث اصغر بايد وضو بگيرد و اگر نمي تواند تيمم کند و...
[30].آية الله خامنه اي:احتياط واجب. (اجوبة الاستفتائات، س201)
[31]. آية الله تبريزي: اگر بدل از غسلِ جنابت، تيمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد، چنانچه عذرش باقي است، بايد بدل از غسل تيمم کند و احتياط مستحب آن است که بين تيمم و وضو جمع کند و اگر براي حدث اکبرِ ديگر غير از جنابت تيمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد بايد بدل از غسل تيمم کند و بنابر احتياط وضو هم بگيرد و اگر متمکن از وضو هم نبود بايد تيمم ديگري بدل از وضو بنمايد.
آية الله خويي: لازم است تيمم بدل از غسل بکند. (منهاج، مسأله 381).
آية الله سبحاني: استحباب تکرار تيمم بدل از غسل در جايي است که آب براي غسل ندارد و يا غسل حرجي است ولي براي حدث اصغر آب هست و وضو مي تواند بگيرد و حدث اکبر ديگري رخ نداده در عين حال تکرار تيمم بدل از غسل در مورد حدث اکبر مستحب است.
[32]. آية الله بهجت: افضل و احوط تأخير است ولي اظهر جواز مبادرت است. (ذخيره، ج1، ص196).
آية الله خويي: اگر احتمال بقاي عذر تا آخر وقت مي دهد مي تواند صبر نکند ولي اگر بعداً کشف خلاف شد بايد اعاده نمايد بلي اگر عذرش نبودِ آب باشد بايد فحص کند، به تفصيلي که در رساله عمليه مذکور است.
آية الله سبحاني: اگر مي داند عذر او تا آخر وقت برطرف مي شود، بايد صبر کند.
آية الله سيستاني: اگر وقت تنگ نباشد به تيمّم جايز نيست مگر اينکه از بر طرف شدن عذر مأيوس باشد يا احتمال دهد در صورت تأخير از انجام تيمّم نيز عاجز شود.
آية الله گلپايگاني: با علم به بر طرف شدن عذر، انتظار واجب است و در غير اين صورت تأخير بنابر احتياط مستحب است. (وسيلةالنجاة، احکام التيمم).
[33].آية الله اردبيلي: اگر ظن به زوال عذر دارد، بايد صبر کند، ولي به صرف احتمال زوال عذر صبر کردن لازم نيست.
آية الله خامنه اي: و اگر عذر او تا آخر وقت برطرف مي شود، بايد صبر کند. (مناسک حج، م249)
آية الله زنجاني: ولي محدث به حدث اصغر اگر در وسعت وقت، رجاءً تيمم کرده بعد معلوم شود که تا تنگي وقت عذرش باقي بوده، کفايت مي کند.
آية الله سبحاني: و چنانچه با يأس از برطرف شدن عذر انجام داد و عذر در وقت برطرف شد اعاده لازم نيست.
[34]. آية الله اردبيلي: اگر بعد از حدث اصغر شککند در اينکه قبل از طواف غسل کرده يا نه، بايد غسل کرده و طواف را اعاده کند و براي اعمال پس از آنکه احتياج به طهارت دارند، وضو بگيرد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر بعد از حدث اصغر شککند در اينکه قبل از طواف غسل کرده يا نه، بايد غسل کرده و طواف را اعاده کند و براي اعمال آتيه وضو بگيرد. (منهاجالصالحين، ج1، مسأله 209).
آية الله زنجاني: چنانچه احتمال مي دهد در حال طواف به رعايت طهارت، توجه داشته طواف او صحيح است.
آية الله سبحاني: و سابقه او از جهت تقدم طهارت و حدث قبل از شروع به طواف روشن نباشد به شک خود اعتنا نکند ولي بايد براي اعمال بعد طهارت لازم را تحصيل نمايد.
[35]. آية الله بهجت: حکم شک در طهارت در اثناي طواف هم همان حکم شک است در طهارت در اثناي نماز. (مناسک شيخ، ص36).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر سابقه طهارت داشته، به شک خود اعتنا نکند و الاّ واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد.
آية الله سبحاني: در صورتي که سابقه او حدث باشد يا سابقه او از نظر طهارت يا حدث روشن نباشد طواف او در هر دو صورت يعني چه شک وي قبل از نيمه طواف بوده و چه بعد از آن، باطل است.
آية الله سيستاني: و سابقه طهارت نداشته باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در اين صورت بايد وضو بگيرد و بعد طواف را از سر بگيرد، چه قبل از تمام شدن چهار دور باشد يا بعد از آن. (مناسک فارسي، ص 62. مسأله 93).
آية الله فاضل: اگر در بين طواف شک کند که وضو داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد، اوّل: حالت سابق خود را بداند که طاهر بوده در اين فرض جايز است طواف را تمام کند و براي اتمام آن وضو واجب نيست و اعاده طواف نيز لازم نيست و در اين صورت فرقي نيست که شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن. دوّم: حالت سابق خود را بداند که مُحدِث بوده، در اين فرض ظاهراً هر مقدار طوافي که انجام داده، محکوم به بطلان است؛ چه شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن و بايد بعد از وضو از نو طواف کند. سوم: حالت سابق خود را نداند، که در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده کند و در اين صورت فرقي نيست که شک بعد از دور چهارم يا قبل از آن عارض شده باشد.
آية الله مکارم: و حالت سابقه خود را از وضو و حدث نداند.
[36].آية الله اردبيلي: و حالت سابقه خود را نيز نداند.
آية الله خامنه اي: اگر سابقه طهارت داشته، به شک خود اعتنا نکند والاّ واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگيرد و فرقي بين تمام شدن چهار دور و قبل از آن نيست. (مناسک حج، م253، ش7)
آية الله زنجاني: چنانچه حالت سابقه را بداند طبق آن عمل نمايد وگرنه بايد پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و دوباره آن را اعاده کند، خواه بعد از دور چهارم باشد يا قبل از آن.
[37]. آية الله مکارم: و سپس اعاده کند.
[38]. آية الله مکارم: طواف او باطل است.
[39]. آية الله سيستاني:اتمام لازم نيست بلکه اعاده کند.
[40].آية الله اردبيلي: و مي تواند يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
[41]. آية الله بهجت: اگر متمکن است تطهير مي نمايد و سپس اعاده مي کند.
آية الله زنجاني: و پس از غسل، طواف را تمام کرده و نماز آن را بخواند و سپس آن را اعاده کند، خواه قبل از شوط چهارم شککرده يا بعد از آن.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله558 مراجعه شود و در اين جهت فرقي بين حدث اصغر و اکبر نيست و شک در اثناء طواف از جهت تحصيل طهارت و يا بطلان طهارت مانند شک قبل از شروع در طواف است در نقض طهارت به حدث و يا تحصيل طهارت بعد از حدث.
آية الله سيستاني: اگر امکان تيمم باشد و تيمم کردن کمتر از خارج شدن از مسجد وقت مي گيرد بايد تيمم کند و سپس خارج شود و اگر بيشتر وقت مي گيرد بايد فوراً خارج شود. (و در بقيه مسأله، نظريه ايشان موافق متن است).
[42]. آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: و پس از طهارت، طواف را از سر بگيرد و چه قبل از شوط چهارم باشد و يا بعد از آن.
[43]. آية الله فاضل: و به احتياط واجب طواف را اعاده کند.
[44]. آية الله تبريزي، آيةالله خويي: بايد غسل کرده و طواف را اعاده نمايد.
[45]. آية الله مکارم: فرض فاقد الطهورين در مسجدالحرام وجود ندارد.
[46]. آية الله بهجت: حکم فاقد الطهورين حکم غير متمکن از طواف است که با يأس از تمکن نايب مي گيرد و احوط آن است که خود نيز طواف کند. (مناسک شيخ، ص36).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: و احتياط مستحب آن است.
[47]. آية الله مکارم: و مستحاضه هم نمي تواند داخل مسجدالحرام شود.
[48].آية الله زنجاني:مستحاضه کثيره بدون غسل هايي که بر او واجب است نمي تواند وارد مسجدالحرام شود.
[49]. آية الله بهجت:مستحاضه متوسطه و کثيره بدون غسل هايي که بر آن ها واجب است نمي تواند وارد مسجد الحرام و مسجدالنبي9 شوند. (پرسش هاي جديد حج، ص 14، سؤال 57).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بدون به جا آوردن غسل هايي که بر او لازم است، بنابر احتياط نمي تواند وارد مسجد شود. (عروة... احکام المستحاضه، م 18).
آية الله سبحاني: مستحاضه متوسطه و کثيره اگر وظايف خود را براي نماز انجام داده باشند مي توانند وارد مسجد الحرام و مسجد النبي شوند.
آية الله مکارم:نميتواند وارد مسجد شود.
[50].آية الله خامنه اي: بدن و لباس طواف کننده بايد از خون ـ و نيز از ساير نجاسات بنابر احتياط واجبـ پاک باشد. (مناسک حج، م254)
[51]. آية الله خامنه اي:خوني که از يک درهم کمتر باشد؛ و نيز خون جراحت ها و زخم ها که موجب بطلان نماز نمي شود، به صحّت طواف نيز خللي وارد نمي کند. و پاک بودن جوراب و دستمال و انگشتر و مانند آنها شرط نيست. (مناسک حج، م255 ـ 254)
آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط، واجب نيست، به خصوص در خون قروح و جروح.
آية الله سبحاني: بايد بدن محرم و جامه هاي احرام طواف کننده از هر نوع نجاست پاک باشد حتي ازبرخي از نجاساتي که در حال نماز عفو شده مانند خون کمتر از درهم نيز اجتناب کنند لکن چيز نجسي که ساتر عورت نيست مانند جوراب و دستمال کوچک حمل آن ها در نماز جايز است و در حال طواف نيز بي اشکال است.
آية الله فاضل: ظاهر آن است که....
آية الله مکارم: طواف، در حالي که بدن يا لباس خونِ کمتر از درهم داشته باشد، جايز نيست.
[52].آية الله زنجاني: از خون بدن انسان يا حيوان حلال گوشت، نه دماء ثلاثه يا خون حيوان حرام گوشت.
[53]. آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي: طواف در جامه اي که با آن نتوان نماز خواند ]يعني ساتر نباشد؛ مانند مثال هاي مذکور در متن[ اگر نجس باشد مانع ندارد. و همچنين بودن چيز نجس همراه انسان در طواف مانعي ندارد.
آية الله سيستاني: همراه داشتن چيز متنجس در طواف مانع ندارد.
آية الله مکارم: نجس بودن اين لباس هاي کوچک ضرري ندارد ولي خون کمتر از درهم معاف نيست.
[54]. آية الله اردبيلي: در مثل انگشتر که ثوب بر آن صدق نمي کند، طهارت آن شرط صحت طواف نيست و همچنين بودن چيز نجس همراه انسان در طواف مانعي ندارد.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: در انگشتر و مانند آنکه ثوب صدق نمي کند براي صحت طواف طهارت آنها شرط نيست همچنين همراه داشتن چيز متنجس در صورت جهل به مسأله مانعي ندارد.
[55].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: هر گاه بدن محرم به سبب دمل و يا زخم، خون آلود باشد بايد براي طواف بدن را تطهير کند و جامه آلوده به خون را بشويد و يا عوض نمايد.
[56]. آية الله تبريزي: اگر تطهير آن براي او حرجي نباشد احتياط واجب اين است که آن را تطهير نمايد.
آية الله خويي: متعرض اين فرع نشده اند.
آية الله زنجاني: اگر زخم يا جراحت يا دملي است که خوب نشده است، لازم نيست براي طواف و نماز آن زخم يا دمل و قسمت هايي از بدن و لباس را که معمولاً از آن خون نجس مي شود تطهير کند و اگر خوب شده بايد بدن و لباس را تطهير کند، مگر اين کار براي او ضرر داشته يا حرجي باشد و از اينجا حکم مسأله بعد نيز روشن مي شود.
آية الله سبحاني: اگر وقت طواف وسيع است بايد صبر کند تا به نحو آسان بدن را تطهير نمايد و در صورت ضيق وقت مي تواند با همان حالت طواف نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و احتياط آن است که هم خودش با آن حال طواف کند و هم نايب بگيرد تا براي او طواف نمايد.
[57].آية الله خامنه اي:واجب است. (مناسک حج، م256)
[58].آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط، لازم نيست، بلکه مي توان بدون تأخير با تحمل مشقت، تطهير کرده طواف نمود.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله563 مراجعه شود.
[59].آية الله سبحاني: اگر حالت سابقه آن دو طهارت و يا نامعلوم باشد مي تواند طواف کند حتي بعداً اگر کشف خلاف شود و معلوم گردد که بدن و جامه هاي او نجس بوده است طواف او صحيح است
و اعاده لازم نيست ولي اگر سابقه آن دو نجاست بوده نمي تواند وارد طواف شود و اگر هم طواف کرده است عمل او باطل بلکه به تطهير هر دو بپردازد و سپس طواف کند.[60]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه نجس بودن بدن يا لباس خود را نمي دانسته و در اثناي طواف دانست يا آنکه پيش از فراغت از طواف، بدن يا لباسش نجس شد، اگر جامه پاکي داشته باشد همان جا جامه نجس را کنده و با جامه پاک طواف خود را تمام نمايد و چنانچه جامه پاک همراه نداشته باشد. اگر اين حادثه بعد از تمام شدن شوط چهارم بوده، طواف را قطع نموده و پس از ازاله نجاست از بدن يا لباس باقيمانده طواف را به جا آورد. و چنانچه علم به نجاست يا حدوثش پيش از تمام شدن شوط چهارم باشد، باز هم طواف را قطع و نجاست را ازاله نموده و بنابر احتياط يک طواف کامل بهقصد اعم از تمام يا اتمام به جا آورد.
آية الله خامنه اي: اگر بدون رها کردن طواف تطهير ممکن نباشد بايد دست از طواف بردارد و جامه يا بدن را تطهير کند و فوراً برگردد و طواف را اگر موالات به هم نخورده از همان جا تمام کند و طواف او صحيح است. (مناسک حج، م259)
آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 694 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر در بين طواف لباس يا بدنش نجس شود يا بفهمد که از پيش نجس بوده و بدون رها کردن طواف، شستن آن ممکن نباشد، طواف را رها نمايد، و اگر چهار دور طواف کرده، بعد از تطهير بدن يا لباس بقيه طواف را تمام کند و اگر به سه دور و نيم نرسيده طواف او باطل است و بايد بعد از تطهير از سر بگيرد و اگر از سه دور و نيم گذشته و چهار دور را تمام نکرده احتياط آن است که بعد از تطهير از همانجا که رها کرده طواف را تمام کند و نماز طواف را بخواند و دوباره طواف و نماز آن را به جا آورد.
آية الله مکارم: خواه قبل از تکميل شوط چهارم باشد يا بعد از آن.
[61].آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 694 مراجعه شود.
[62].آية الله اردبيلي: حکم آن همان حکم مسأله 568 است.
آية الله زنجاني: بايد طواف را رها کند و تطهير کند و از همانجا بقيه طواف را تمام کند و بنابر احتياط مستحب، طواف و نماز را اعاده نيز بنمايد.
[63]. آية الله سبحاني: حکم اين مسأله با حکم مسأله 568 يکسان است. البته در صورت فوت موالات احتياط به اتمام و اعاده مطلوب است.
آية الله سيستاني: حکم در اين مسأله همان است که در مسأله 568 گذشت.
آية الله فاضل: ظاهراً طوافش صحيح است اگر چه احتياط استحبابي آن است که....
[64]. آية الله خامنه اي:وظيفه همان است که در حاشيه م568 ذکر شد. (مناسک حج، م261)
آية الله مکارم: وظيفه همين است و اعاده ندارد.
[65]. نظريه ساير آيات عظام در حاشيه مسأله 568 گذشت.
[66]. آية الله بهجت: صحّت طواف خالي از وجه نيست و در صورت تذکر در اثناء، تطهير مي کند و سپس اتمام مي نمايد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر اظهر طوافش صحيح است.
آية الله خامنه اي: طوافش صحيح است ولي اگر نماز طواف را هم با بدن و لباس نجس خوانده بايد آن را دوباره بخواند و احتياط استحبابي آن است که در اين مسأله طواف را نيز بار ديگر به جا آورد. (مناسک حج، م263)
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: طوافش صحيح است.
آية الله گلپايگاني: اقوي اعاده طواف است. (آداب و احکام حج، مسأله 484).
آية الله مکارم: در فرض فراموشي اعاده ندارد.
[67]. آية الله اردبيلي: اگر در بين طواف يادش بيايد، احتياطاً بايد پس از تطهير طواف را تمام کند و نماز را به جا آورد و سپس طواف و نماز را اعاده کند و يا اينکه پس از تطهير يک طواف کامل به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد و سپس نماز طواف را بخواند.
آية الله خامنه اي: وظيفه همان است که در حاشيه مسأله 568 گذشت. (مناسک حج، م262)
آية الله سبحاني: طواف او باطل و بايد دوباره اعاده کند وظيفه جاهل به حکم نيز مانند ناسي
است.آية الله فاضل: اگر نجس بودن بدن يا لباس را فراموش کند و در بين طواف يا پس از آن يادش آمد طواف صحيح است ولي مستحب است آن را اعاده کند. بلي اگر بعد از نماز طواف يادش آمد فقط نماز را اعاده کند.
[68]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: احوط بلکه اظهر اين است که بچه مميز که خوب و بد را تشخيص مي دهد، اگر شخصاً محرم شود بايد ختنه کرده باشد و اما اگر بچه مميز نباشد، اعتبار ختان در او ظاهر نيست، اگرچه اعتبارش احوط است.
آية الله خامنه اي، آية الله سبحاني: و در اين حکم فرقي بين بالغ و غير بالغ نيست.
آية الله زنجاني: در صحت احرام پسر بچه اي که خود محرم مي شود ختنه شرط است، بنابراين چنانچه چنين کودکي بدون ختنه احرام ببندد محرم نمي شود، و در صحت طواف او نيز ختنه شرط مي باشد، پس اگر بخواهد طواف مستحب انجام دهد بايد ختنه کرده باشد و همچنين اگر قبل از مميز شدن او را ـ مثلاً به عمره مفرده ـ محرم کرده باشند و تا زمان تميز او را طواف نداده باشند نمي تواند بدون ختنه طواف کند، و اگر از ختنه معذور باشد براي طواف نايب مي گيرد و بنابر احتياط مستحب خودش نيز طواف مي کند.
آية الله سيستاني: اگر مميز باشد ختنه معتبر است و اگر نباشد احتياط مستحب است.
آية الله گلپايگاني: واجب است. (آداب و احکام حج، مسأله 485).
[69]. آية الله بهجت: اگر طفل محرم بدون ختنه طواف کند يا طواف دهند او را، طواف نساء از او باطل خواهد بود طبق احتياط مذکور، پس زن از براي او بعد از بلوغ حلال نخواهد بود مگر آنکه تدارک طواف نساء نمايد، خودش يا نايبش. (مناسک شيخ، ص27).
[70]. آية الله تبريزي: در مميزي که خودش محرم شده باشد.
آية الله سيستاني: اگر مميز باشد.
آية الله فاضل: طواف طفل مميزي که ختنه نشده صحيح نيست، و از غير مميز بنابر احتياط صحيح نيست هر چند احرام آنها صحيح است.
[71]. آية الله سبحاني، آيةالله مکارم: تمام طواف هاي او اشکال دارد.
[72]. آية الله سيستاني: اگر مميز باشد بنابر احتياط واجب حکم کسي را دارد که طواف را ترککرده است مگر اينکه پس از ختنه طواف را اعاده کند.
[73]. از آية الله سيستاني:در مورد کفايت نيابت در اين فرض، مطلبي در دست نيست.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني، مکارم: گرفتن نايب در اين صورت (قبل از ختنه) مشکل است.
[74]. آية الله بهجت: بنا بر احتياط بلکه اقوي. (مناسک، ص 108، شرط پنجم).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بنابر احتياط واجب ستر عورت معتبر است.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب ستر عورت در طواف شرط است. (مناسک حج،
م264)[75]. آية الله سبحاني: بلکه لازم است علاوه بر ستر عورت عريان و برهنه نيز نباشد.
آية الله مکارم: حتي اگر فقط ستر عورت کند و برهنه و عريان بر او صدق کند طوافش باطل
است.[76]. آية الله بهجت: طواف در لباس غصبي جايز نيست و در صحّت آن تأمّل و احتياط است؛ خصوصاً در ساتر. (مستفاد از وسيله، ص179 در نماز).
آية الله خامنه اي: لباس طواف کننده بايد غصبي نباشد و طواف با لباس غصبي بنابر احتياط واجب باطل است. (مناسک حج، م266)
آية الله زنجاني: طواف در لباس غصبي ـ ساتر باشد يا غير ساتر ـ براي غير معذور، حرام و بنابر احتياط مستحب، باطل است و در طواف واجب، پوشش به مقدار لازم بنابر احتياط مستحب شرط صحت طواف است و لباسي را که در حال طواف واجب مي پوشند علاوه بر طهارت بنابر احتياط مستحب ساير شرايط لباس نمازگزار داشته باشد.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب.
[77]. آية الله سبحاني: بايد جامه و کفش و ديگر لباس هاي طواف کننده مباح باشد بنابراين طواف در جامه و کفش غصبي باطل است.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: اين احتياط واجب نيست.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر جامه احرام، کفش و يا لباس هاي ديگرِ شخصِ طواف کننده غصبي باشد طواف باطل است.
آية الله نوري: بلکه با لباس غصبي غير ساتر نيز صحيح نيست.
[78]. آية الله نوري: از قبيل نبودن از اجزاء ميته و از اجزاء حيوان غير مأکول اللّحم و از حرير نبودن و طلابافت نبودن را بنمايند.
آية الله سبحاني:طواف در لباس غصبي صحيح نيست و شرايط لباس نمازگزار بايد در آن مراعات شود.
[79]. آية الله اردبيلي:بلکه در طواف واجب مراعات موالات لازم است، مگر پس از شوط چهارم در حالت عروض عذر يا نسيان.
آية الله بهجت: مراعات موالات عرفيه، در غير موارد عذرِ حاصل بعد از شوط چهارم، لازم است. (مناسک شيخ، ص44).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: مراعات موالات لازم است.
آية الله خامنه اي: بنابر احتياط واجب، بايد ميان اجزاء طواف، موالات عرفي وجود داشته باشد، بدين معنا که ميان دورهاي طواف به اندازه اي فاصله نباشد که آن را از شکل طواف واحد خارج کند، البته اگر بعد از نصف طواف (سه و نيم دور)، آن را براي اقامه نماز و مانند آن قطع کند، اشکال ندارد. (استفتائات 23 و مناسک حج، م267)
آية الله زنجاني: به تفصيلي که در حاشيه مسأله 616 به بعد مي آيد رعايت موالات عرفي در طواف واجب و مستحب، لازم است.
آية الله سبحاني: هفت شوط طواف و سعي هرکدام يک عمل واحدي است که بايد آن را به صورت واحد به جا آورد از اين جهت: اولاً نبايد آنقدر طول داد که از صورت يک عمل در آيد و ثانياً هفت دور را بايد پشت سر هم انجام داد و موالات را حفظ کرد و از خواندن نماز مستحبي در اثناء اشواط و ديگر اعمال که از نظر عرف با موالات سازگار نيست خودداري نمود. لکن براي رفع خستگي استراحت کردن و نشستن و مانند اينها به اندازه اي که موالات بهم نخورد چه در طواف و چه در سعي اشکالي ندارد.
آية الله مکارم: در طواف واجب موالات لازم است و در مستحب شرط نيست.
[80]. آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سيستاني: احوط و اولي اين است که تمام بدن خود را بر تمام حجرالاسود بگذراند و براي انجام اين احتياط، کمي قبل از حجر بايستد و نيت کند که طواف را از محاذات واقعي انجام مي دهم و زايد بر آن، از باب مقدّمه علميه است.
آية الله سبحاني: در محاذات کافي است که در نظر عرف دقيق بگويند عمل خود را از محاذي حجرالاسود آغاز کرده و با رسيدن به محاذي آن پايان داد. براي اين منظور کافي است که کمي قبل از رسيدن به حجرالاسود نيت کند که طواف را از محاذات واقعي آغاز مي کنم و با رسيدن به آن نقطه نيز پايان مي دهم (مناسک، کيفيت طواف).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف را در هر دور واجب است از حجرالأسود شروع کند و به آن ختم کند و چون تحقّق اين معنا بر وجه حقيقت متعسّر و بلکه متعذّر است، در تحقق آن اکتفا مي شود به اينکه پيش از رسيدن به حجرالأسود نيت کند و قصد کند که ابتداي طواف در هر دور از محاذي اولين جزء حجر باشد و انتهاي آن همان موضعي که واقعاً انتهاي دور است باشد و زايد، از باب مقدّمه علميه باشد. و اين نيت را در ذهن باقي بدارد تا وقتي که محاذي حَجَر شود و اين کافي خواهد بود و با همين نيت هفت دور طواف کند.
آية الله فاضل: آنچه که براي صحّت طواف لازم است، آن است که شروع و ختم طواف نزد عرف از حَجَر و محاذي حَجَر باشد و مي تواند براي يقين به حصول اين معنا از باب مقدمه علميه کمي قبل از حجر نيت کند و در پايان کمي پس از حجر ختم کند.
آية الله مکارم: دقت در محاذي بودنِ اجزاي بدن با اجزاي حجرالأسود لازم نيست همين اندازه که عرفاً محاذات صدق کند کافي است.
[81].آية الله اردبيلي: براي شروع کردن طواف از حجر الاسود، کافي است که طواف کنندهکمي پيش از آنکه به روبرويحجر الاسود برسد، نيت کند که از همان جا که طواف واقعاً واجب است نزد خداوند محسوب شود. همين قصد اجمالي کافي است و يقين به محاذات خارجي لازم نيست.
[82]. آية الله خامنه اي: و مانعي ندارد از باب احتياط اندکي زودتر وارد مسير طواف شودبا اين نيت که طواف او از مقابل حجرالاسود باشد. (مناسک حج دستنويس، م198)
[83].آية الله اردبيلي، آية الله زنجاني: حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[84]. آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله 575 گذشت.
آية الله خامنه اي: و البته مي تواند اندکي بيش از اين مقدار با نيت احتياط طي نمايد تا يقين حاصل کند که در همان نقطه آغاز طواف را پايان داده است. (مناسک حج، م270)
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي اقوي شروع به طواف است از جزء اوّل حَجَر.
آية الله مکارم: اين دقت ها لازم نيست و محاذات عرفيه با حجرالأسود کافي است.
نظريه ساير آيات عظام در مسأله 575 گذشت.
[85]. آية الله خامنه اي:يعني لازم نيست که در هر دور مقابل حجرالأسود بايستد. (مناسک حج، م270 و 271)
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: يعني توقف لازم نيست.
[86]. آية الله بهجت: به حسب شرايط مختلف بايد ملاحظه تکليف و وضع و ثبوت هر يک بشود.
[87].آية الله اردبيلي: هرگاه طواف کننده در هر دور از طواف بدون توقّف و جلو و عقب رفتن، از مقابل حجرالاسود عبور کند و در دور پاياني نيز با همان قصدي که هنگام شروع طواف گفته شد از روبروي حجرالاسود بگذرد، در واقع پايان همه دورهاي طواف و نيز پايان طوافش حجرالاسود بوده و کافي است.
آية الله بهجت: و اين از حيث مطاف کافي است و از حيث طائف در ابتدا کافي است محاذاتِ معظمِ بدنِ شخص، و تمام بدن محاذات آن احوط است و همچنين در ختم محاذات معظم بدن يا تمام بدن با بعضي از حجر، با رعايت وصول به موضع ابتدا موافق احتياط است. (مناسک شيخ، ص39).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: و در شوط آخر احتياطاً قدري از حجر بگذرد و زيادي را مقدمه علميه محسوب دارد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 577 مراجعه شود.
[88].آية الله زنجاني: در حال طواف، لازم نيست روي طواف کننده به طرف جلو و شانه چپ او به سمت خانه کعبه باشد، بنابراين طواف کننده مي تواند در حالي که رويش به سوي کعبه است طواف کند، بلکه اگر همان مسير طواف را عقب عقب برود يا گاهي پشت او به کعبه شود طوافش صحيح است ولي بايد در هر حال از حجرالاسود به سمت در خانه طواف نمايد؛ پس اگر ناتواني را که طواف مي دهند در همان مسير طواف دهند کافي است، هر چند شانه راستش به طرف کعبه باشد.
[89]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: خانه خدا در جميع احوالِ طواف، بايد در طرف چپ قرار گيرد. پس اگر مقداري اين چنين نبود، آن مقدار، از طواف شمرده نمي شود. آية الله تبريزي در ادامه مي فرمايند: و ميزان در قرار دادن کعبه در طرف چپ، صدق عرفي است و بهتر اين است که دقت شود بهخصوص در دو دهانه حجر اسماعيل و در نبش هاي خانه خدا که در اينجاها بايد مواظب بود که به چپ يا راست منحرف نگردد.
آية الله سبحاني: چنين حالتي که لازمه طبيعت طواف است اشکالي ندارد فقط بايد مواظب باشد پشت به کعبه يا رو به کعبه نشود.
آية الله سيستاني: خانه بايد در همه حالات طواف در طرف چپ باشد، پس اگر رو به آن کند براي بوسيدن و مانند آن يا فشار جمعيت او را ناچار به پشت کردن يا رو کردن به آن کند، آن مقدار از طواف شمرده نمي شود ولي معيار صدق عرفي است و لازم نيست در دو دهانه حجر اسماعيل و در نبش هاي خانه بدن را منحرف سازد.
آية الله مکارم: بهتر است بهجاي اين گونه کارهاي غير متعارف، مانند همه مسلمين طواف کند و حضور قلب داشته باشد و با خداوند راز و نياز کند.
[90]. نظريه آيات عظام در اين مسأله، در مسأله قبل گذشت.
[91].آية الله زنجاني: اگر با اراده خودش قدم بر مي دارد طوافش صحيح است.
[92]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: باطل نيست.
آية الله خامنه اي: اگر با اختيار خود مي رود ولي در اثر فشار جمعيت ممکن است گاهي به جلو يا به اين طرف و آن طرف برود مانعي ندارد ولي اگر ديگري او را ببرد بهطوري که اراده از او سلب گردد اشکال دارد. (استفتاء)
آية الله مکارم: اين طواف باطل نيست. و در بسياري از مواقع ازدحام طواف ظاهراً اختيار سلب مي شود و چون از اول مختاراً اين راه را انتخاب مي کند منافات با اختيار ندارد، اما کارهاي افراد نادان بسيار بد و زننده است.
[93]. آية الله فاضل: و خلاف تقيه نباشد و موجب...
[94]. آية الله فاضل: احتياط در ترک آن است.
آية الله مکارم: اين کار لزومي ندارد.
[95]. آية الله زنجاني:چنانچه در حاشيه مسأله 580 گفته شد، طواف در تمام اين صورت ها صحيح است.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: و اگر نتواند در اثر ازدحام برگردد و جبران کند مي تواند تا حجرالأسود بدون قصد طواف برود و از آنجا شوط را کاملاً اعاده نمايد.
[96].آية الله زنجاني: اگر با اراده خودش قدم برمي دارد طوافش صحيح است وگرنه بايد آن را تدارککند.
[97]. آيةالله بهجت:البته با ملاحظه اينکه بردن غير از سلب اختيار است. (مناسک، س95).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: مجرّدِ بردن جمعيت موجب بطلان نمي شود مادامي که ساير شرايط موجود باشد.
آية الله سيستاني: اگر به طور کلّي اختيار از او سلب شده باشد و در اين صورت اگر بتواند آن مقدار را جبران نمايد و اگر نتوانست همان گونه که در مسأله قبل گفته شد عمل کند و شوط را از سر بگيرد.
آية الله مکارم: هرگاه با توجه به اين امر و با اختيار خود وارد طواف شود و او را ببرند ضرري ندارد.
[98].آية الله زنجاني: لکن در اين صورت تا مي تواند بايد خود طواف کننده اين وسائل را حرکت بدهد و کسي که پياده طواف مي کند در حال اختيار بايد ايستاده طواف کند.
[99].آية الله زنجاني: آن شوط باطل است و بايد آن شوط را اعاده کند و منظور از ابطال عمدي و سهوي در دو مسأله بعد نيز ابطال شوط است.
[100].آية الله اردبيلي: در مسأله بعدي حکم آن ذکر مي شود.
[101]. آية الله بهجت: بايد آن دور اعاده شود در صورتي که در ابتداي طواف، نيت طواف بر بيت محض نکرده باشد والاّ اعاده اصل طواف موافق احتياط است؛ اگرچه عملاً در يک شوط اختصار نمايد. (مناسک شيخ، ص41).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: بايد آن دور اعاده شود.
آية الله خامنه اي: اگر از داخل حِجر اسماعيل7 طواف کند و يا از روي ديوار آن بگذرد، طوافش باطل است و بايد آن را اعاده کند، و اگر در يکي از دورهاي طواف از داخل حجر بگذرد، فقط همان دور باطل است. (مناسک حج، م274)
آيات عظام زنجاني، صافي، گلپايگاني: بايد آن دور را اعاده نمايد و احوط اعاده کل طواف است بعد از اتمام آن.
آية الله سبحاني: اگر سهواً و يا از روي جهل به حکم شرعي برخي از دورها را از داخل حجر اسماعيل انجام دهد دو صورت دارد. الف) اگر در همان اثناي طواف متوجه شد بايد شوط و يا اشواطي را که به طور غير صحيح انجام داده تصحيح کند و يا اعاده نمايد تصحيح نسبت به
اولين دوري که وارد حجر شده و اعاده نسبت به دورهاي بعدي و شيوه تصحيح در ذيل مسأله 585 بيان شد. ب) اگر پس از پايان يافتن عمل طواف متوجه شود در صورتي که ورود به حجر در شوط هفتم رخ داده باشد شيوه تدارک به همان نحو است که گفته شد و اگر شوط آخر درست انجام شد و شوط هاي قبلي اشتباه انجام شده در اين صورت نماز طواف را بخواند و با صدق به هم خوردن موالات عرفي طواف ديگري به نيت اعم از اتمام (تصحيح) و اعاده انجام دهد و نماز طواف را به جا آورد.آية الله فاضل: اظهر اين است که آن شوط را اعاده نمايد.
آية الله مکارم: فقط آن دور باطل مي شود و چون برگشتن غالباً مشکل است مي تواند همراه جمعيت برود و نزد حجر الأسود نيت کند و ادامهبدهد.
آية الله نوري: آن مقدار از شوط را که حجر اسماعيل را داخل در دور زدن نکرده است اعاده کند، چنان که اگر کسي از روي ديوار حجر اسماعيل رفته باشد بايد شوط را اعاده نمايد.
[102]. آية الله اردبيلي: اگر کسي به علّت ندانستن مسأله در برخي از شوط هاي طواف به دور حجر اسماعيل7نگرديد و وارد حجر شد، بايد تمام آن دور را از سر بگيرد و طواف را کامل کند و نماز بخواند و اعاده طواف و نماز آن لازم نيست، هرچند مطابق با احتياط استحبابي است. ولي اگر از روي اشتباه و فراموشي وارد حجر شود، هرگاه برگردد و از همان جايي که وارد شده، طواف را ادامه دهد، کافي است و اعاده تمام آن دور و نيز اعاده تمام طواف لازم نيست.
[103].آية الله زنجاني: بايد احتياطاً آن دور را از سربگيرد و بعد از اتمام طواف و خواندن نماز، طواف و نماز آن را اعاده کند.
[104].آية الله اردبيلي: با در نظر گرفتن تفصيل مذکور در حاشيه آن.
[105]. آية الله بهجت: اعاده همان جزء از طواف، که به بالارفتن بر ديوار حجر باطل شده است، لازم مي باشد. (مناسک شيخ، ص42).
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در حکم رفتن در حجر است، بالا رفتن بر ديوار حجر، بنابر احتياط.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله مکارم: اگر همان مقدار را اعاده کند کافي است.
[106]. آية الله خويي: به حاشيه مسأله بعد مراجعه شود.
آية الله فاضل: ولي چنانچه ضرورت عرفي اقتضا کند، طواف در خارج از محدوده، با رعايت الأقرب فالأقرب صحيح است.
آية الله مکارم: رعايت اين شرط لازم نيست ولي بهتر است.
آية الله نوري: اقوي اين است که در طواف، همين قدر که «طواف دور خانه خدا» صدق کند کافي است و مراعات اينکه طواف بين خانه خدا و مقام ابراهيم7 است لازم نيست و مستحب است. (مناسک، مسأله 172).
[107]. آية الله اردبيلي:لازم نيست طواف در حد فاصل ميان خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم7که تقريباً 26/5 ذراع است انجام شود، بلکه در خارج از اين حد نيز ولو در غير حال اضطرار در صورتي که متصل به جمعيت طواف کننده باشد، مي تواند طواف کند و لازم نيست براي مراعات طواف بين کعبه و مقام ابراهيم7، طواف را به تأخير اندازد، هرچند مراعات حد مذکور اولي و احوط است؛ و با اين تفصيل، حکم مسائل بعدي نيز روشن مي شود.
[108].آية الله زنجاني: يعني در همه اطراف کعبه، مقدار محلّي که در شرايط عادي مي توان در آن طواف کرد، همين مقدار است؛ بنابراين در سمت ديوار حجر، محدوده طواف از بيرون ديوار حجر محاسبه مي گردد نه از خانه کعبه، و کسي که نمي تواند و يا براي او مشقت شديد دارد که در محدوده، طواف کند، نايب مي گيرد و اگر از آن هم معذور است مي تواند در فاصله دورتر طواف کند و رعايت الاقرب فالاقرب لازم نيست؛ ولي در ايامي از سال ـ مانند ايام شلوغ حج و ماه رمضان ـ که محدوده مقام با ازدحام جمعيت روبروست و طواف کردن در اين محدوده، در شب و روز براي معمول مردم، مشقت شديد دارد، طواف در فاصله دورتر صحيح است، هر چند براي شخص او طواف کردن در محدوده، مشقت نداشته باشد و فرقي بين طواف عمره و حج، و يا طواف واجب و مستحب نيست و احکام چند مسأله بعد، مربوط به شرايط عادي است که محدوده طواف، توسعه ندارد.
[109]. آية الله بهجت: از خانه تا سنگِ مخصوص است نه بنا، و موضع معروف به «شاذروان» داخل بيت است از جميع جوانب عليالأحوط. (مناسک شيخ، ص41).
[110]. آية الله بهجت: ليکن ظاهر اين است که طواف در دورتر از اين مسافت ـ بيست و شش ذراع و نيم ـ نيز کافي باشد براي کساني که در اين مسافت نتوانند طواف کنند يا طواف در آن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمکن متعين است و با تحري اوقات خلوت نسبي و عدم تمکن از طواف در حد لازم، اقرب جواز طواف از اقرب به حد است با رعايت اختلاف اطراف در مانع. (مناسک، مسأله 306) و از اينجا حکم چهار مسأله بعدي معلوم مي شود.
آية الله تبريزي: در صورت امکان بنابر احتياط طواف بايد در محدوده فاصله بين کعبه و مقام ابراهيم7 باشد ولي در موارد ازدحام طواف در خارج اين محدوده هم کافي است.
آية الله خامنه اي: بنابر مشهور، طواف بايد در فاصله ميان کعبه و مقام ابراهيم7 و در جهت هاي ديگر نيز در همين فاصله انجام شود، اما اقوي آن است که طواف کردن در اين فاصله شرط نيست و مي تواند در خارج از اين فاصله و در ساير بخش هاي مسجدالحرام نيز طواف را به جا آورد، بهويژه هنگامي که ازدحام شديد مانع از طواف در آن فاصله باشد، البته بهتر آن است که در صورت عدم ازدحام، در فاصله مذکور طواف کند. (مناسک حج، ص103، ششم) و از اين مسأله حکم مسائل بعد نيز روشن مي شود.
آية الله خويي: و ليکن ظاهر اين است که طواف در دورتر از اين مسافت بيست و شش ذراع و نيم نيز کافي باشد؛ خصوصاً براي کساني که در اين مسافت نتوانند طواف کنند يا طواف درآن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمکن بهتر است و از اين مسأله حکم چهار مسأله بعد هم معلوم مي شود. (مناسک، مسأله 306).
آية الله سبحاني: يعني در شعاع 12 متر.
آية الله سيستاني: ولي بعيد نيست که در بيش از مقدار ذکر شده هم ـ هرچند که کراهت دارد ـ طواف جايز باشد؛ خصوصاً براي کسي که در فاصله ذکر شده توانايي طواف را ندارد يا موجب حرج و مشقت زياد براي او مي شود و در صورت توانايي رعايت احتياط اولي است و از اينجا حکم مسائل بعد نيز روشن مي شود. (مناسک، مسأله 303).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: تا جايي که جمعيت طواف کننده متّصل به يکديگر مشغول طوافند، طواف در آن حدّ صحيح و مجزي است ومع ذلک اولي رعايت حدّ است با امکان، ]و از اينجا حکم چهار مسأله بعد روشن مي شود[. (آراءالمراجع، ص320).
آية الله مکارم: رعايت اين امر خوب است ولي لازم نيست. و در همين جا حکم چهار مسأله بعد روشن مي شود.
[111].آية الله زنجاني: يعني تمام اشواط طواف را پشت مقام ابراهيم طواف کند.
[112]. آية الله تبريزي: اگر ازدحام بوده و طواف در فاصله بين کعبه و مقام ابراهيم7 ميسور نبود، طوافي که انجام داده صحيح است و اعاده ندارد، و از اينجا حکم سه مسأله بعد هم معلوم مي شود.
آية الله خويي، آية الله مکارم: صحيح است و باطل نيست و مانند اين حکم است مسأله 594 و 595 و 596.
آية الله سبحاني: اگر به جهت ازدحام، طواف در فاصله ياد شده موجب حرج و مشقت باشد، طواف در خارج محدوده با ملاحظه الاقرب فالاقرب صحيح است (کتاب الحج، ج 4، ص 109).
[113]. آية الله زنجاني: آن مقدار که از مطاف خارج بوده و بعد از آن تا در شوط بعد به همان مکاني که از مطاف خارج شده برسد، باطل است، بنابراين اگر اين اشکال در شوط هفتم پيش آمده بايد از جايي که از مطاف خارج شده تا حجرالاسود را اعاده کند و اگر در يکي از اشواط قبل رخ داده بايد يک دور کامل ديگر بزند تا طوافش تکميل شود؛ و در هر حال، اعاده همان جزء کفايت نمي کند.
آية الله مکارم: مانند مسأله 592 است.
[114]. آيات عظام زنجاني، سبحاني، صافي، گلپايگاني: در طرف حجر فاصله از ديوار حجر محاسبه مي شود.
آية الله فاضل: ظاهر آن است که در طرف حجر اسماعيل7 مقدار محل طواف ضيق نمي شود و از حجر به مقدار بيست و شش ذراع و نيم عنوان مطاف را دارد، ليکن رعايت احتياط؛ يعني طواف در مقدار شش ذراع و نيم نيکو است. (مناسک، مسأله 416).
[115]. آية الله مکارم: مانند مسأله 592 است.
[116]. آيات عظام زنجاني، سبحاني، صافي، گلپايگاني: به حاشيه مسأله 595 مراجعه شود.
[117]. آية الله فاضل: ظاهر آن است که طوافش صحيح است. (مناسک، مسأله 417).
[118]. آية الله زنجاني: به اين معني که اگر از روي شاذروان طواف کند، آن مقدار از طوافش باطل است، و بايد مطابق حاشيه مسأله 594 طوافش را تکميل کند و همچنين است حکم مسأله بعد.
[119]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: و احتياط اين است که آن مقدار را تدارک نموده و طواف خود را تمام، سپس طواف را اعاده نمايد.
آية الله سبحاني: بايد آن مقدار را اعاده کند و چه بهتر که پس از اتمام طواف و خواندن نماز آن را نيز اعاده نمايد.
آية الله صافي: حکم راه رفتن روي ديوار حجر را دارد که حکم آن گذشت.
آية الله مکارم: امروز شاذروان طوري ساخته شده که عملاً طواف روي آن ممکن نيست.
[120]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: احوط آن است که در اثناي طواف دست خود را دراز نکند از طرف شاذروان به ديوار خانه به جهت استلام ارکان يا غير آن و همچنين دست بر روي ديوار حجر نگذارد. (مناسک شيخ، ص42).
[121].آية الله زنجاني: بلکه طواف کردن در حال بوسيدن کعبه نيز جايز است، گرچه...
[122]. آيات عظام صافي، فاضل، گلپايگاني، نوري: بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده کند.
[123]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: به ذيل مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده کند.
آية الله نوري: جايز نيست و بايد همان قسمت را اعاده نمايد.
[124]. نظريه آيات عظام، غير از آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني، مکارمکه موافق متن هستند در اين مسأله، مثل مسأله قبل است.
[125]. آية الله تبريزي:بنابر احتياط اصل طواف باطل است.
آية الله خويي: با فرض تحقّق قصد قربت طواف او صحيح است.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط در هر حال طوافش باطل است. (مناسک عربي، ص 112).
[126].آية الله زنجاني: ولي در صورتي که به خاطر ندانستن حکم يا سهو و غفلت، قصد طواف کمتر يا بيشتر از هفت دور داشته باشد، چنانچه عملاً به هفت دور، ختم نمايد، طوافش صحيح است.
[127]. آية الله اردبيلي: در جهل به حکم و سهو و نسيان اگر قصدش به جا آوردن وظيفه واقعي باشد ولي از باب خطا در تطبيق مثلاً شش دور يا هشت دور را نيت بکند در حالي که عملاً هفت دور طواف کند، طوافش صحيح است.
آية الله بهجت: اشکال ندارد اگر به هفت دور تمام کند.
آيات عظام تبريزي، سيستاني، فاضل: در صورت ندانستن مسأله و در صورت سهو و غفلت، چنانچه به هفت دور تمام کند، اعاده طواف لازم نيست گرچه احتياط مستحب اعاده آن است.
آية الله خويي: نظرشان به دست نيامد.
آية الله سبحاني: اگر از روي سهو و غفلت و يا عدم آگاهي از حکم شرع با چنين قصدي وارد طواف شود اگر در دور هفتم ختم کند طواف او صحيح است و اگر در کمتر از هفت دور طواف کند و تا موالات به هم نخورده متوجه شود و آن را تکميل کند طواف او نيز صحيح است و الا احتياطاً طواف قبل را تکميل کند و نماز آن را بخواند سپس طواف و نماز را اعاده کند و مي تواند يک طواف به نيت اعم از اتمام و تمام به جا آورد و بعيد نيست که در صورت فوت موالات اعاده مطلقا کافي باشد و اگر در بالاتر از هفت شوط به پايان برساند طواف او نيز صحيح است و مضر نيست مشروط بر اينکه از نخست تصميم به اطاعت امر الهي داشته باشد و تصور مي کرد که کاهش و افزايش مضر نيست.
[128].آية الله زنجاني: از روي علم و عمد...
[129]. آيةالله تبريزي:بنابراحتياط اصل طواف باطل مي شود، اگر از روي علم و عمد، قصد زيادتر آوردن يا کمتر آوردن را کرده باشد.
آية الله خويي: اگر قصد قربت مختل شود اصل طواف اشکال پيدا مي کند.
آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل، نوري: بنابر احتياط اصل طواف باطل مي شود.
آية الله مکارم: احتياط آن است که طواف را به نيت صحيح تمام کرده و بعد اعاده کند.
[130].آية الله اردبيلي: مگر آنکه به جهت خطاي در تطبيق باشد که حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[131].آية الله زنجاني: و يا در کمتر از هفت شوط، طواف را رها کند به نحوي که موالات اجزاء سابق از بين برود اصل طواف، باطل مي شود؛ و اگر عدول از قصد هفت شوط، از روي سهو يا جهل باشد آنچه با اين نيت، انجام داده صحيح است، مگر بيشتر از هفت شوط طواف کرده باشد.
[132]. آية الله بهجت: آنچه که مصادف با نيت زياده بوده است، باطل مي باشد. (مستفاد از مناسک شيخ، ص43).
نظريه آية الله گلپايگاني در مسأله قبل گذشت.
آية الله سبحاني: و اگر از روي غفلت و سهو و يا عدم آگاهي از حکم شرعي باشد حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[133]. آية الله سبحاني، آية الله فاضل: هفت دور واجب است.
[134].آية الله زنجاني: اگر به قصد هفت شوط، مشغول طواف شده و از روي علم و عمد، از طواف واجب کم کند بايد قبل از فوت موالات، آن را اتمام کند و اگر نکند طوافش باطل مي شود.
[135]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: هرگاه طواف کننده پيش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر طواف کننده در طواف واجب بي دليل طواف خود را قطع کرد به اين معني که از مطاف خارج شود و مشغول به کاري شود که عرفاً صدق کند طوافش را قطع کرده است پس اگر قبل از تمام نمودن شوط چهارم باشد، طواف باطل است و بايد آن را دوباره انجام دهد و اگر بعد از آن باشد، احتياط واجب اين است که آن را تمام کند و دوباره انجام دهد. مگر اينکه فوت موالات شود که مي تواند از سر بگيرد.(مناسک، مسأله 308).
[136].آية الله اردبيلي:چنانچه طواف کننده از مطاف خارج نشده باشد و موالات نيز به هم نخورده باشد، بايد طواف را تکميل کند و طوافش صحيح است؛ و اگر از مطاف خارج شده و مشغول کاري شده باشد که عرفاً بگويند طواف را قطع کرده، چنانچه پيش از اتمام شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و بايد آن را از سر بگيرد، و اگر بعد از شوط چهارم باشد، احتياطاً بايد يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد مگر اينکه موالات به هم بخورد که در اين صورت بايد آن را از سر بگيرد.
[137]. آية الله مکارم: اگر قبل از فوت موالات اتمام کند صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر موالات بهم نخورده آن را تمام کند و اگر موالات بهم خورده است طواف را تمام کند و نماز به جا آورد سپس طواف را از سر بگيرد و نماز آن را نيز بخواند و اگر هيچ کدام را انجام ندهد بسان کسي خواهد بود که عمداً طواف را که رکن است را ترککرده باشد.
[138]. آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني: بلکه بنابر اظهر. (مناسک، مسأله 315).
[139]. آية الله بهجت، بايد اعاده کند در هر دو صورت.
آية الله زنجاني: جهل به مسأله، حکم سهو را دارد و حکم آن در مسأله 608 خواهد آمد.
[140]. آيات عظام زنجاني، مکارم:يا فاصله زيادي بدهد.
آية الله سبحاني: حکم آن در مسأله 606 گذشت.
[141]. آية الله بهجت: اگر سهواً از طواف کم کرده پس تمام کردن آن در صورت تجاوز از نصف؛ يعني با تمام شدن چهار شوط عليالأحوط، و از سرگرفتن آن در صورت عدم، خالي از وجه نيست. (مناسک شيخ، ص42).
آية الله تبريزي: نظرشان عيناً مانند آية الله خويي در حکم ذيل است، الاّ اينکه معظم لّه در مقدار فراموش شده که اگر بيش از يک و کمتر از چهار باشد بهجاي عبارت: «بايستي برگشته» مي فرمايند: بنابر احتياط بايستي برگشته و کمبود را شخصاً به جا آورد و پس از به جا آوردن، کمبود طواف را اعاده نمايد و همچنين اگر مقدار فراموش شده چهار يا بيش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است.
آية الله خويي: هرگاه مقداري از طواف را سهواً کم کند، اگر پيش از فوت موالات يادش آمد و از مطاف بيرون نرفته باشد کمبود را به جا آورد و طوافش صحيح خواهد بود و چنانچه پس از فوت موالات يا بيرون رفتن از مطاف يادش بيايد و مقدار فراموش شده يک شوط باشد يک شوط را به جا آورد و طوافش صحيح است و چنانچه شخصاً نتواند کمبود را انجام دهد، بايد ديگري را نايب بگيرد که آن شوط را به جا آورد و چنانچه مقدار فراموش شده بيش از يک و کمتر از چهار شوط باشد بايستي برگشته و کمبود را شخصاً بهجاآورد و بهتر اين است که پس از به جا آوردن کمبود طواف را اعاده نمايد و اگر مقدار فراموش شده چهار يا بيش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است. (مناسک، مسأله 316).
آية الله زنجاني: اگر سهواً يا به خاطر ندانستن مسأله، مقداري از طواف را ترککند يا آن را به شکل باطل انجام دهد هر وقت متذکر شود طواف را تکميل مي کند، هر چند از نصف طواف نگذشته باشد يا موالات از بين رفته باشد.
آية الله سبحاني: اگر از روي غفلت و فراموشي کمتر از هفت مرتبه کعبه را دور بزند اگر پيش از آنکه موالات بهم بخورد به خاطر بياورد بايد باقيمانده را به جا آورد و اگر پس از بهم خوردن موالات توجه کند هرگاه آنچه آورده کمتر از سه و نيم شوط باشد طواف را از سربگيرد و اگر بيش از آن باشد باقيمانده را به جا آورد و بهتر است علاوه بر آن طواف و نماز آن را اعاده کند.
آيةالله سيستاني: در صورتي که از روي اشتباه يا فراموشي، بعضي از شوط هاي طواف يا
قسمتي از يک شوط را انجام نداده باشد، پس اگر پيش از فوت موالات عرفي به يادش آمد، باقيمانده آن را به جا آورد و طواف صحيح است و اگر پس از آن باشد، در صورتي که مقدار فراموش شده، يک يا دو يا سه شوط باشد، آن را به جا آورد و طواف باز هم صحيح است... و در صورتي که مقدار فراموش شده بيش از سه شوط باشد، بنابر احتياط واجب باقيمانده را بهجاآورد و طواف را اعاده کند. (مناسک، مسأله 313).آية الله مکارم: يعني چهار دور کامل انجام داده باشد.
[142]. آيةالله صافي، آيةالله گلپايگاني: اگر چهار دور تمام شده باشد لازم است طواف را تمام کند و اگر کمتر از نصف باشد اعاده نمايد و در فاصله بين 5/3 تا چهار دور احتياط در تکميل اشواط و اعاده است.
[143]. آية الله اردبيلي:بلکه حتي در صورت فوت موالات نيز وظيفه اش اتمام است و احتياط لازم نيست.
آية الله مکارم: اين شرط زايد است.
[144].آية الله فاضل: اولي و احوط اين است.
آية الله مکارم: و اتمام لازم نيست بايد اعاده کند.
[145]. آية الله اردبيلي:چنانچه موالات به هم نخورده، آن را اتمام کند وگرنه احتياطاً يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله مکارم: مانند مسأله سابق است.
[146]. نظريه ساير آيات عظامدر مسأله قبل گذشت.
[147]. آية الله بهجت: و اگر متذکر نشود مگر بعد از مراجعت به وطن خود، پس نايب مي گيرد. (مناسک شيخ، ص42).
آيات عظام تبريزي، خويي، صافي، فاضل، گلپايگاني: بايد برگردد.
آية الله خامنه اي: بايد برگردد. (مناسک حج، م283 و 284)
آية الله سبحاني: اگر نصف طواف را انجام نداده بايد طواف را اعاده کند و اگر نيمه اول آن را انجام داده بنا بر احتياط اتمام و اعاده کند و اگر خود نمي تواند نايب بگيرد و علاوه بر نماز طواف نائب، خودش نيز هر کجا هست نماز طواف را بخواند.
آية الله سيستاني: اگر نتواند باقيمانده را خود به جا آورد، اگر چه به اين علت باشد که پس از رجوع به وطن يادش آمده ديگري را نايب خود قرار دهد و به هر حال نماز طواف را بايد خودش هر جا هست بعد از طواف نايب بخواند.
[148]. آية الله سبحاني: اگر بتواند بايد برگردد و بعد از اتمام طواف نماز بخواند و احتياطاً طواف را اعاده نمايد و در غير اين صورت براي طواف نايب بگيرد او نيز علاوه بر اتمام طواف و انجام نماز مجدداَ طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و در اين صورت نيز بنابر احتياط واجب هدي بفرستد و احوط آن است که شتر باشد (مناسک فارسي، مسأله 104).
آية الله مکارم: و احتياط آن است يک گوسفند در مکه قرباني کند و اگر نتوانست در شهر خودش قرباني کند.
[149]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط واجب سبب بطلان طواف مي شود.
[150].آية الله زنجاني: خواه طواف دوم، واجب باشد يا مستحب، و اين کار، طواف را باطل مي کند، ولي اعاده احتياطي طواف، قران نيست و مبطل طواف نيز نمي باشد.
[151]. آية الله اردبيلي: اگر طواف دوم تمام نشود، قران محقق نمي شود ولي چنانچه با توجه به عدم جواز قران آن را قصد کرده بوده، قصد قربت محقق نشده و بنابر احتياط واجب بايد طواف را اعاده کند.
آية الله بهجت: اگر طواف ديگر را به آخر نرساند، نه زيادي در طواف است و نه قران. (مناسک، مسأله 317).
آية الله تبريزي: اگر قصد جزئيت زيادي را براي طواف ديگر بنمايد و اتفاقاً نتواند طواف ديگر را
به آخر برساند، در اين صورت نه زيادي است و نه قران، ولي گاهي طواف در اين صورت بهجهت عدم تحقق قصد قربت باطل مي شود و آن در صورتي است که مکلف هنگام شروع به طواف يا در اثناي آن، با اينکه مي داند قران حرام و مبطل طواف است آن را قصد نمايد که قصد قربت با قصد حرام جمع نمي شود، هر چند از باب اتفاق آن حرام انجام نشود. (مناسک، مسأله 317).آية الله خويي، آية الله زنجاني: اگر طواف دوّم کمتر از هفت شوط باشد داخل در قران نيست، بلي اگر از ابتدا قصد هفت شوط دارد و مي داند قران مبطل است ديگر قصد قربت در طواف اوّل از او متمشي نمي شود. (مناسک، قبل از مسأله 318).
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني: اگر طواف دوم را تمام نکند قران نيست ولي اگر قصد قران را داشته باشد با علم به اينکه مبطل است قصد قربت محقّق نمي شود و طواف باطل است.
آية الله مکارم: ولي طواف اول باطل نيست.
نظريه ساير آيات عظام در مسأله 609 و 610 گذشت.
[152]. آية الله گلپايگاني:بنابر احتياط واجب سبب بطلان طواف مي شود، چه از اول اين قصد را داشته باشد و يا در بين آن و يا آخر آن.
[153].آية الله زنجاني: اگر از ابتدا يا اثناء قصد زياد کردن طواف کامل ديگري بنمايد هر چه با اين قصد طواف کند باطل است. و اگر بعد از تمام شدن...
[154]. آية الله بهجت،کلام ايشان مطلق است و تفاوتي بين اينکه از ابتدا قصد اضافه کردن را داشته باشد يا در اثناء، نگذاشته اند. (مناسک، ص 114).
آية الله سيستاني: اگر از ابتدا قصد قران داشته باشد باطل است.
[155].آية الله زنجاني: مگر آنکه اين کار باعث فوت موالات بين طواف واجب و نمازش شود.
[156]. آية الله اردبيلي: اگر طواف دوم را تکميل کند، طواف اول باطل است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بلکه در فرض اتيان به طواف کامل، اظهر بطلان طواف اوّل است مطلقاً. (مناسک، قبل از مسأله 318).
آية الله سبحاني: اگر از اول و يا در اثناء يا در پايان طواف در اين تصميم عامد باشد طواف باطل است ولي نماز آن را احتياطاً بخواند لکن بايد بعد از فوت موالات طواف و نماز آن را اعاده کند و در هر صورت اکتفاء به طواف اولي نکند.
آية الله سيستاني: اگر طواف دوم را تمام کند طواف اوّل باطل است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط آن است که نماز طواف را بخواند و بعد اصل طواف و نماز آن را اعاده کند.
[157]. آيات عظام اردبيلي، زنجاني: واجب است که...
آية الله سبحاني: بنابر احتياط واجب آن را به هفت دور برساند و بعد از اتمام، دو رکعت نماز به عنوان طواف واجب و بعد از سعي دو رکعت هم براي طواف مستحب به جا آورد. نيت هفت دور دوم فقط به قصد قربت و مطلوبيت باشد نه واجب و نه مستحب اگر چه ظاهر اين است که هفت دور دوم طواف واجب محسوب مي شود و نماز آن بعد از طواف است و هفت دور اول مستحب و نماز آن بعد از سعي.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اين احتياط مستحب است. (مناسک، ص 70، مسأله 103).
[158]. از اينجا تا آخر مسأله در مناسک آية الله خويي مذکور نيست.
[159]. آية الله بهجت: احتياط در اين است که دو رکعت فريضه قبل از سعي بهجاي آورد و دو رکعت نافله را مي تواند بعد از سعي بهجاي آورد. (مناسک، مسأله 318).
آية الله سيستاني: اگر از روي اشتباه چيزي بر شوط هاي طواف خود بيافزايد، پس اگر بعد از رسيدن به رکن عراقي يادش آمد، مقدار افزوده را تا يک طواف کامل به اتمام برساند و احتياط واجب اين است که طواف دوّم را در اين هنگام بهقصد قربت بدون اينکه واجب يا مستحب بودن آن را قصد کند به اتمام برساند، و پس از آن چهار رکعت نماز بخواند و احتياط مستحب اين است که بين آنها فاصله اي بيندازد؛ به اين معنا که دو رکعت قبل از سعي جهت طواف واجب به جا آورد و دو رکعت پس از سعي جهت طواف مستحبي به جا آورد. و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر پيش از رسيدن به رکن عراقي يادش بيايد. (مناسک، مسأله 314).
آية الله فاضل: و احتياط مستحب آن است که دو رکعت نماز بعد از سعي براي غير فريضه انجام دهد.
[160]. آية الله بهجت: احوط عدم قطع طواف واجب است؛ يعني ترک بقيه آن، بهنحويکه موالات عرفيه فوت شود بدون عذر و به مجرّد خواهش نفس. (مناسک شيخ، ص44).
آية الله خويي: قطع طواف و سعي جايز نيست. (استفتاءات).
آية الله زنجاني: قطع عمديطواف واجب در غير موارد خاصه، جايز نيست؛ و مراد از قطع در اين مسأله و اکثر مسائل بعدي اين است که طواف کننده با ايجاد فاصله يا انجام فعل کثير، موالات عرفيه بين اشواط را از بين ببرد. موارد خاصه عبارتند از: استراحت، وضو و غسل و تيمم، آب کشيدن بدن يا لباس، تنگي وقت نماز واجب يا نماز وتر يا نماز جماعت، رسيدن به نماز اول وقت، برآوردن احتياج ديگري، بيماري، عيادت بيمار، و هر کاري که مطلوب شارع مقدس است و وقت آن مي گذرد مانند تطهير مسجد و تشييع جنازه مؤمن. در تمام مواردي که طواف را رها مي کند اگر موالات از بين نرفته بايد آن را تکميل کند و اگر از بين رفته به حکم قطع طواف که در مسائل بعدي مي آيد رفتار نمايد.
آية الله سبحاني: قطع طواف واجب بدون عذر جايز نيست (کتاب الحج، ج 4، ص 148).
آية الله سيستاني: قطع طواف واجب براي کاري ضروري بلکه بنابر اظهر قطع آن مطلقاً گرچه براي کاري يا ضرورتي نباشد جايز است. (مناسک، مسأله 307).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف واجب را نبايد بدون عذر قطع کند. (آداب و احکام حج، مسأله 589)
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب قطع نکند.
[161]. آية الله خامنه اي:قطع طواف مستحبي و حتي طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است که طواف واجب را به اندازه اي که عرفاً موالات از ميان برود، قطع نکند. (مناسک حج، م269).
آية الله فاضل: احتياط مستحب آن است که قطع نکند، ولي چنانچه به هر جهت قطع کرد و از نو يک طواف کامل انجام داد، مجزي و صحيح است، هر چند موالات بههم نخورده، و فرقي نيست که دور دوم را مثلاً رها کند يا غير آن را.
[162].آية الله زنجاني: بايد طواف را از سر بگيرد و احتياط مستحب در آن است که اگر قطع بعد از نيمه شوط چهارم بوده، قبل از اعاده، طواف قبلي را تکميل کرده نماز آن را بخواند.
[163]. آية الله بهجت: احوط بلکه اقوي استيناف آن است هر چند که چهار شوط به جا آورده باشد. (مناسک شيخ، ص44).
آية الله تبريزي: هرگاه طواف کننده پيش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه موالات فوت نشود يا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتياط اين است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند. (مناسک، مسأله 310).
آية الله گلپايگاني: اقوي آن است که در اين صورت اگر چهار دور به جا آورده باشد، طواف را تمام کند و بعد احتياطاً اعاده کند. (احکام عمره، ص 62 و 63).
نظريه ساير آيات عظام در اين مسأله و مسأله بعد، در ذيل مسأله 606 گذشت.
[164]. آية الله سبحاني: اگر از نصف تجاوز کرده...
[165]. آية الله اردبيلي: و يا يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله فاضل: اعاده مستحب است، هرچند موالات عرفيه بههم نخورده باشد.
[166].آية الله اردبيلي: بدون عذر.
[167].آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 606 مراجعه شود.
[168].آية الله زنجاني: قطع طواف واجب به جهت عذر چند صورت دارد: 1. قطع طواف به خاطر حدث اصغر يا اکبر(جنابت و حيض) حکم آن در حاشيه مسأله 549 گذشت؛ 2. قطع طواف براي عروض بيماري در اثناء طواف: اگر قبل از نصف (5/3 شوط) قطع کرد، بايد خودش و اگر نمي تواند نائبش آن را از سر بگيرد و اگر بعد از اتمام شوط چهارم قطع کرده بايد بدون تأخير براي تکميل طواف، نايب بگيرد و کافي است والاّ باطل مي شود و بايد آن را از سر بگيرد و اگر بين نيمه و پايان شوط چهارم بود بايد بدون تأخير براي تکميل آن نايب بگيرد و همچنين خودش و اگر نمي تواند نائبش يک طواف کامل به جا آورد؛ 3. قطع طواف براي استراحت يا تطهير بدن و لباس يا مسجد يا براي تنگي وقت نماز يا رسيدن به نماز اول وقت يا شرکت در نماز جماعت، در تمام اين موارد پس از رفع عذر طواف قبلي را هر چند کمتر از نصف باشد تکميل مي کند؛ 4. قطع طواف به جهت موانع خارجي مانند تشکيل صفوف جماعت و نظافت مسجد، حکم آن در حاشيه مسأله 646 خواهد آمد. در تمام صورت هاي چهارگانه اگر طواف را از سر بگيرد طوافش صحيح است.
[169]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
[170].آية الله سبحاني: اگر بعد از تمام شدن سه دور و نيم باشد، و بعد از تحصيل طهارت.
[171]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: پس اگر به نصف نرسيده اعاده کند و اگر در فاصله بين 5/3 و 4 بوده احتياط به اتمام و اعاده طواف است.
آية الله فاضل: اگر از نصف تجاوز نکرده عذر پيدا شد طواف را اعاده کند و اگر از نصف گذشته و دور چهارم را تمام نکرده است، احتياط آن است که طواف را تمام کند و اعاده نمايد و يا از نو يک طواف کامل انجام دهد.
[172].آية الله اردبيلي: وجهي براي اين احتياط وجود ندارد.
[173]. نظريه آيات عظام در بحث حدث اصغر و جنابت در مسأله 549 و 550 و راجع به حيض در مسأله 551 گذشت.
و امّا در مورد مرض:
آية الله بهجت: هرگاه طواف کننده به علّت عذر ناچار طواف خود را قطع نمود و از مطاف بيرون رفت، چنانچه قبل از تمامي شوط چهارم باشد طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه بعد از آن بوده، اگر قادر بر اتمام نباشد احوط آن است که صبر کند تا وقت آن طواف تنگ شود، اگر قادر نشد او را دوش مي گيرند و طواف مي دهند و اگر ممکن نباشد نايب از براي او مي گيرند در اتمام. (مناسک، مسأله 312).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: در اين فرض اگر ناچار به قطع طواف شد و از مطاف خارج گرديد، چنانچه قبل از تمامي شوط چهارم باشد، طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه بعد از آن بوده، احتياط اين است که براي باقيمانده نايب بگيرد و شخصاً بعد از زوال عذر احتياطاً باقيمانده را به جا آورده و طواف را اعاده نمايد.
آية الله سبحاني: اگر بعد از تمام شدن نصف شوط چهارم بود....
آية الله سيستاني، نظريه ايشان مطابق با متن است ولي اضافه فرمودهاند: اين در طوافِ واجب بود و امّا در طواف مستحبي، از هرجا که قطع کند مادامي که موالات عرفي فوت نشده است مي تواند برگردد و تمام نمايد و همچنين در مورد عذر، علاوه بر مرض قضاي حاجتي براي خود يا برادر ديني ذکر فرموده اند.
[174]. آية الله سبحاني: و نايب يک طواف کامل به نيت اعم از اعاده و اتمام و يا به عنوان تکليف فعلي منوب عنه انجام دهد و نماز آن را بخواند و احتياطاً منوب عنه هم در هر کجا هست اگر امکان دارد نماز طواف را خودش نيز بخواند.
آية الله سيستاني: اگر قبل از تمام کردن شوط چهارم عاجز شود و نتوانند او را طواف دهند بايد نايب بگيرد که طواف را از اوّل به نيابت او انجام دهد و اگر بعد از تمام کردن شوط چهارم باشد، نايب در مقدار باقيمانده نيابت مي کند. (ملحق مناسک، س234).
آيةالله صافي، آيةالله گلپايگاني: و چون بعيد نيست گفته شود که: «طواف حکم نماز را دارد و تبعيض در اشواط آن در نيابت محتاج به دليل است» نايب همه طواف را انجام دهد. (آراءالمراجع، ص 249).
نظريه ساير آيات عظام در مورد نيابت در مسأله قبل گذشت.
[175].آية الله زنجاني: و پس از آن بدون تأخير، طواف را اتمام نمايد، هر چند قبل از شوط چهارم باشد.
[176]. آية الله خامنه اي:اگر طواف واجب را براي اقامه نماز واجب قطع کند، در صورتي که پس از انجام نيمي از طواف چنين کند، پس از نماز ادامه آن را انجام داده و هفت دور کامل مي کند، و اگر پيش از اتمام نصف طواف چنين کند، در صورتي که فاصله زيادي ايجاد شود، احوط آن است که طواف را از ابتدا انجام دهد، ولي اگر فاصله زياد حاصل نشده باشد، عدم وجوب رعايت احتياط در اين مورد، بعيد به نظر نمي رسد، اما رعايت احتياط در هر حال پسنديده است. در اين مورد، تفاوتي ندارد که نماز جماعت باشد يا فرداي؛ و وقت نماز تنگ باشد يا نباشد و از اين مسأله حکم مسأله بعد نيز روشن مي شود. (مناسک حج، م268)
آية الله سبحاني: بعد از نيمه طواف.
[177]. آية الله فاضل: ولي چنانچه تمام نکرد و از سر گرفت طوافش صحيح است.
[178]. آيةاللهبهجت:اگر موالات عرفيه به هم بخورد. (مستفاد از مناسک، ص 161، مسأله 12 مسائل متفرّقه).
آية الله سبحاني: قبل از نيمه طواف بوده.
[179]. آية الله اردبيلي: از هر جا که قطع کرده اتمام از همان جا کافي است، چه پيش از اتمام دور چهارم باشد و چه پس از آن.
آية الله تبريزي: اعاده لازم نيست، گرچه احتياط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.
آية الله سيستاني: بايد اتمام کند و احتياط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اوّل و نماز آن اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: ولي اگر از نصف گذشته و چهار شوط هم تمام نشده، احتياطاً طواف را تمام کند و بعد اعاده کند.
آية الله مکارم: و بنابر احتياط واجب آن را اعاده کند.
[180]. آية الله بهجت: اگر موالات عرفيه بههم نخورد و اگر بههم بخورد و قبل از اکمال شوط چهارم باشد احتياط مراعات شود با اکمال آن طواف و اعاده آن. (مناسک، س88)؛ (مستفاد از مناسک، ص161، مسأله 12).
آية الله سبحاني: و سپس اگر قطع طواف پس از تجاوز از نيمه طواف بوده باقيمانده را از همان نقطه و يا محاذي آن بياورد و اگر قبل از تجاوز از نصف بوده طواف را اعاده کند.
[181]. آية الله اردبيلي:رعايت اين احتياط لازم است.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط مستحب طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.
آية الله خامنه اي: نبايد به شک خود اعتنا کند، بلکه بنا را بر صحّت بگذارد. (مناسک حج،
م286)آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط واجب نيست و اگر در جماعت شرکت نکند، ولي صفوف جماعت، طواف را قطع کند حکم آن در حاشيه مسأله 646 خواهد آمد.
آية الله مکارم: اين احتياط واجب نيست.
[182].آية الله زنجاني: اگر احتمال بدهد هنگام طواف نسبت به رعايت عدد اشواط، التفات داشته است، در هيچ يک از دو صورت اعتنا به شکش نکند والاّ بايد طواف را اعاده کند.
[183].آية الله اردبيلي: به شرط آنکه وارد عمل ديگري شده باشد به گونه اي که عرفاً فارغ از عمل محسوب شود، وگرنه در صورتي که شک بين هفت و کمتر از هفت باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده نمايد.
[184]. آية الله فاضل: اين اشکال در صورت عدم انصراف از طواف است امّا اگر شک بعد از انصراف و دخول در نماز طواف باشد اعتنا نکند و طواف او صحيح است بلکه ظاهراً به محض انصراف هم، طواف محکوم به صحّت است و لازم نيست اعتنا کند.
[185]. آية الله بهجت: هرگاه بعد از فراغ از طواف شک نمايد که آيا طوافم هفت شوط يا کمتر يا بيشتر بوده، اعتنا به شک ننمايد، مانند کسي که بعد از شروع به نماز طواف چنين شکي بکند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: در صورت دوم طواف باطل است مگر اينکه بعد از دخول در نماز طواف شک بکند که به شکش اعتنا نمي کند. (مناسک، مسأله 319).
آية الله سبحاني: به شک پس از فراغ عمل اعتنا نکند.
آية الله سيستاني: اگر در عدد شوط ها يا در صحت آنها بعد از تمامي طواف يا بعد از تجاوز از محل شککند نبايد به شک اعتنا نمايد؛ مثلاً پس از فوت موالات يا بعد از وارد شدن در نمازِ طواف شک نمايد. (مناسک، مسأله 315).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احتياط واجب نيست.
[186].آية الله زنجاني: حکم مسأله قبل را دارد.
[187]. آية الله بهجت، آية الله زنجاني: حکم شک بعد از تمام شدن طواف در مسأله 622 گذشت.
[188]. آية الله بهجت: احوط بطلان طواف است.
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: ظاهر اين است که طوافش باطل است و احتياطاً بقصد رجاء تمام و اعاده طواف نمايد.
آية الله زنجاني: ولي اگر اطمينان دارد تا پيش از پايان طواف، نسبت به تعداد اشواط، حجّت شرعي پيدا مي کند ـ مثلاً از رفيقي که اشواط او را مي شمرد مي پرسد ـ مي تواند طواف را در حال شک ادامه دهد و اگر حجّت شرعي پيدا کرد طوافش صحيح است، والاّ باطل است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: لکن احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز است.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: آن دور را تمام کند و طوافش صحيح است.
[189]. آية الله بهجت: بطلان طواف او و لزوم استيناف خالي از قوت نيست با آنکه فيالجمله احوط است و احوط از آن بنا بر اقلّ بگذارد و اتمام و بعد از آن اعاده طواف نمايد. (مناسک شيخ، ص43).
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: بايد آن شوط را تکميل و نماز طواف را به جا آورد و يک بار ديگر طواف و نماز را مجدداً اعاده کند البته در تمام موارد اعاده طواف بهتر است و مقداري بين طواف قبل و بعد فاصله بيندازد.
آية الله سيستاني: اگر شک در نقيصه در غير 6 و 7 باشد، طوافش باطل است. و اگر شک در پايان شوط بين 6 و 7 باشد، بنابر احتياط واجب طواف را اعاده کند ولي اگر در اين صورت بنابر 6 گذاشت و از روي جهل به مسأله طواف را تمام کرد و متوجّه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحيح است و اگر شک در زياده و نقصان باشد؛ مثل اينکه شککند بين 6 و 7 و 8 و يا شک بين 6 و 8 طوافش باطل است. (مناسک، مسأله 314).
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[190].آية الله زنجاني: بنابر اقل، گذاشته طواف را تمام مي کند و سپس دوباره اعاده مي کند؛ البته مي تواند به شمارش ديگري اکتفا کند هر چند از گفته او اطمينان پيدا نکند، و همچنين اگر کثرت شک به حد وسواس برسد اعتنا نکند.
[191]. آية الله بهجت:کثير الشک در طواف مثل کثير الشک در نماز است و همان وظيفه را دارد (پرسشهاي جديد حج، ص15، سؤال 64).
آية الله خويي:کثيرالشک در طواف تا به حدّ وسواس نرسد بايد به شکش اعتنا کند. (المسائل الشرعيه، ج1، ص343).
آية الله سبحاني: بنابراين بنا را به طرفي نمي گذارد که موجب بطلان طواف او باشد اما در رمي بايد آنقدر پرتاب کند که يقين نمايد.
آية الله سيستاني:کثيرالشک در طواف نبايد به شکش اعتنا کند چنانچه در نماز نبايد اعتنا کند. (ملحق مناسک، س212).
آية الله مکارم: و بنا را بر آنچه به نفع اوست بگذارد.
[192]. آية الله بهجت: حکم آن مانند حکم ظنّ در نماز است.
[193]. آية الله سبحاني: بايد هر کجاي سعي هست آن را رها کند و برگردد و طواف و نماز آن را به جاي آورد و سپس احتياطاً سعي را اتمام و اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر قبل از شوط چهارم سعي يادش بيايد که طواف به جا نياورده، سعي را رها کند و طواف را به جا آورد و سپس سعي را انجام دهد و اگر بعد از اتمام شوط چهارم بوده، آن را قطع کند و بعد از انجام طواف، سعي را اتمام و به احتياط واجب آن را اعاده نمايد. (آداب و احکام حج، م667).
[194]. آية الله بهجت: احتياط در اتمام و سپس اعاده سعي است.
آية الله سبحاني: و طريقه تکميل بدين گونه است: هرگاه تعداد شوط هايي که انجام داده نصف يا بيشتر ازآن باشد دراين صورت طواف را تکميل مي کند و پس از خواندن نماز براي تکميل سعي بر مي گردد و احتياطاً سعي را تکميل و سپس از سر بگيرد و اگر تعداد شوط هاي طوافي که انجام داده کمتر از نصف باشد در اين صورت طواف را از سر مي گيرد و نماز مي خواند و سعي را احتياطاً اتمام و اعاده مي کند.
آية الله سيستاني: اگر قبل از فوت موالات متذکر شود يا بعد از آن باشد ولي سه شوط يا کمتر باقي مانده باشد اتمام طواف کافي است ولي اگر بيش از آن باشد به احتياط واجب طواف را پس از اتمام اعاده کند و نسبت به سعي اتمام کافي است گرچه احتياط مستحب اعاده آن است پس از اتمام.
[195]. آية الله اردبيلي: اين احتياط مستحب است.
آية الله تبريزي: اين احتياط در اتمام و اعاده طواف ترک نشود و همچنين است نسبت به سعي. ولي اگر سعي فراموش شده يک شوط باشد، اعاده لازم نيست و اتمام کافي است.
آية الله زنجاني: رعايت اين احتياط در طواف و سعي، مستحب است.
آية الله فاضل، آية الله مکارم: اين احتياط ترک نشود.
[196]. آيات عظام نظريهشان را در مسأله قطع طواف سهواً در ذيل مسأله 608 و 609 مفصلاً ذکر فرموده اند؛ مراجعه شود.
[197].آية الله زنجاني: و لازم نيست در حال طواف، شانه چپ آنها به طرف کعبه باشد.
[198].آية الله خامنه اي: و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد، و اداعيه وارده را قرائت کند. (مناسک حج، م242)
[199]. آية الله بهجت: اگر در حال حرکت نباشد و اگر هم باشد ولي از خط منحرف نشود اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: بوسيدن کعبه و يا لمس آن و استلام حجر و يا رکن يماني به احتياط واجب در حال حرکت و چرخيدن نباشد ولي قطع طواف و انجام اين کارها و بعد ادامه از محلي که قطع کرده اشکالي ندارد مشروط بر اينکه بين اشواط موالات و وحدت عرفي آن به هم نخورد.
آية الله سيستاني: احتياط واجب آن است که به حدّي رو نگرداند که بتواند مقداري از پشت سر را نگاه کند. (ملحق جديد مناسک، ص33).
[200].آية الله زنجاني: بلکه مي تواند در حال بوسيدن خانه کعبه طواف نمايد.
[201].آية الله زنجاني: هر چند موالات عرفيه طواف به هم بخورد، ولي بعد از رفع خستگي، نبايد ادامه طواف را به تأخير بيندازد.
[202]. آية الله اردبيلي:چنانچه قبل از دور چهارم باشد، اتمام لازم نيست و بايد طواف را اعاده کند، ولي چنانچه بعد از دور چهارم باشد، احتياط نمايد.
آية الله بهجت: اگر در موردي است که عذر صدق نمي کند حکم آن در مسأله 615 و 616 گذشت، و با فرض تحقّق عذر از ادامه، قبل از اکمال شوط چهارم، در حدّي که موالات عرفيه بههم نخورد مانعي ندارد و اگر بههم بخورد احتياط مراعات شود به اکمال آن طواف و اعاده آن، و بعد از شوط چهارم مطلقاً مانعي ندارد. (مناسک، س 87 و 88).
آيات عظام تبريزي، خويي، سيستاني: در اين صورت طوافش باطل است، و لازم است از نو شروع کند.
آية الله سبحاني: اگر قبل از نيمه طواف بوده اعاده کند و اگر بعد از نيمه طواف بوده، اتمام و نماز و سپس احتياطاً طواف و نمازآن را اعاده کند.
آية الله فاضل:که موالات عرفيه به هم خورد.
آية الله مکارم: احتياط به اتمام لازم نيست.
[203]. آية الله خامنه اي:کما اينکه مي تواند آن طواف را بهطور کلي رها کرده و طواف را دوباره از سر بگيرد. (مناسک حج، م246)
آية الله زنجاني: هر چند موالات فوت شود، ولي بعد از رفع خستگي نبايد ادامه طواف را به تأخير بيندازد.
آية الله فاضل: و مي تواند آن را رها کند و از نو يک طواف کامل انجام دهد.
- مسائل متفرقه طواف
[637] م ـدر طواف در مقابل حجر اسماعيل بايد طوري حرکت کند که طواف بيت صادق باشد و بهنحو متعارف باشد و مخفي نماند که حجر اسماعيل از بيت نيست هر چند بايد در خارج آن طواف کرد.
[638] م ـدر صورت امکان[1]ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و خانه که مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد[2]و دورتر از آن حد، کفايت نمي کند[3]و در صورت عدم امکان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الأقربفالأقرب.[4]
[639] م ـهرگاه در طواف خانه خدا، مثلاً در چند قدم از طواف اشکالي پيش آمد؛ مثل اينکه او را بي اختيار بردند[5]، همان چند قدم را بايد از سر بگيرد و اگر از حجرالأسود به قصد طواف شروع کند، اشکال دارد.[6]
[640] م ـاگر در طواف بي اختيار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم[7]است و بايد طواف را صحيح انجام دهد و خودش به اختيار طواف کند و چنانچه ممکن نيست بايد در وقت خلوت طواف نمايد[8]ولي بايد دانست که منظور از بي اختيار شدن اين نيست که در اثر فشار جمعيت تندتر برود بلکه در اين صورت اگر قدم ها را به اختيار خود برمي دارد ضرر ندارد و طوافش صحيح است.
[641] م ـاگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعيت پشت به[9]خانه شود و قسمتي از طواف به اين صورت انجام گيرد[10]يا در اثر فشار جمعيت، شخص را مقداري جلو ببرند بايد مقداري از طواف که پشت به خانه يا بدون اختيار بوده[11]، اعاده شود و اگر نمي تواند برگردد با جمعيت بدون قصد طواف برود تا بهجايي که بايد از آنجا طواف را اعاده کند برسد و از آنجا تدارک نمايد.[12]
[642] م ـاگر حاجي در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشکال پيدا نمي کند.[13]
[643] م ـاگر کسي پس از انجام اعمال حج تمتع فهميد که در طواف عمره يا حج چند شوط از هفت شوط را از داخل حجر اسماعيل دور زده[14]، حج او صحيح است و بايد طواف[15]را اعاده[16]کند.
[644] م ـ زني که در غير ايام عادت لک ديده و به اعتقاد پاکي، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خون ديده، با شرايط حيض[17]، اگر يقين کند که بعد از ديدن لک، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده[18]، حيض بوده است و طواف و نمازش صحيح نيست[19] و اگر شک دارد يا يقين کند که خون قطع شده، حيض نبوده است و اعمالش صحيح است[20] و در صورت اول حج او صحيح است و بايد طواف و نماز را اعاده کند[21]و اگر در عمره بوده در صورت ضيق[22] وقت احتياطاً بعد از حج[23]، يک عمره مفرده نيز به جا آورد.[24]
[1].آية الله فاضل: ولي چنانچه ضرورت عرفي اقتضا کند انجام طواف در خارج حد با رعايت الاقرب فالاقرب مانعي ندارد و صحيح است و صبر کردن و تأخير انداختن لازم نيست.
آية الله نوري: به حاشيه شرط پنجم طواف مراجعه شود.
[2].آية الله اردبيلي: گفته شد که رعايت اين فاصله لازم نيست مشروط بر اينکه متصل به جمعيت طواف کننده باشد.
آية الله مکارم: سابقاً گفتيم رعايت اين مقدار لازم نيست.
[3].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
[4]. نظريه آيات عظام در مسأله 592 گذشت.
[5].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به طوري که بدون اختيار، قدم برداشت بايد همان چند قدم را از سر بگيرد
و نبايد طواف را قطع کرده از سر بگيرد، هر چند اگر طواف را از سر بگيرد طوافش صحيح
است.[6].آية الله بهجت: اگر بتواند برگردد و از همانجا طوافش را ادامه دهد بايد اين کار را بکند وگرنه بدون نيت دور مي زند تا به محلّي که بدون اختيار برده شده برسد تا از همانجا به طواف ادامه دهد. (پرسش هاي جديد حج، س 79).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: ولي چنان که سابقاً گفته شد، مجرّد بردن جمعيت موجب بطلان نمي شود مادامي که ساير شرايط موجود باشد.
آية الله خامنه اي: اگر طواف را از سر بگيرد اشکال ندارد، ولي جواز از سر گرفتنِ شَوط محل اشکال است گرچه ضرري براي صحّت طواف ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله سبحاني: نحوه تصحيح طواف در مسائل 585، 590 و سؤال 659 و 660 آمده است، لکن در خصوص اين مسأله اگر در موقع ازدحام احياناً انسان را ناخواسته به جلو ببرند اين کار ضرري به طواف نمي زند مشروط بر اينکه نيت کند که خود را در ميان جمعيت قرار مي دهم که طواف کنم و آنچه که بر اثر فشار به جا مي آورم جزء طواف باشد و اگر بخواهد احتياط کند چون بازگشت به عقب مشکل است بقيه شوط را بدون نيت برود تا به محلي برسد که او را بدون اختيار برده اند و از همانجا به طواف خود ادامه دهد.
آية الله سيستاني، آية الله فاضل: اگر نتواند برگردد و جبران کند مي تواند بدون قصد طواف تا حجرالاسود برود و آن دور را از سربگيرد.
[7].آيات عظام تبريزي، سبحاني، مکارم:مانند مسأله سابق است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
[8].آية الله فاضل: و اگر وقت خلوت پيدا نکند و اعاده نيز مستلزم عسر و حرج باشد به همين مقدار اکتفا کند، و طواف در اين فرض صحيح است.
[9].آية الله سبحاني، آية الله مکارم: در مورد فشار جمعيت مثل مسأله سابق است، اما اگر پشت به خانه شود بايد آن مقدار را اعاده کند.
[10]. آية الله زنجاني: در مورد فشار جمعيت مثل مسأله سابق است و اگر در مقدار خيلي کمي از طواف، پشت به خانه شود مانعي ندارد.
آية الله نوري: بايد مقداري از طواف که پشت به خانه بوده اعاده شود.
[11].آية الله خامنه اي:حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
[12]. آيةالله سيستاني:همان گونه که گذشت مي تواند بدون قصد طواف تا حجرالاسود برود و آن شوط را اعاده کند و نمي تواند بدون قصد طواف برود تا جايي که طوافش نادرست بوده است و از آنجا اعاده نمايد.
آية الله فاضل: همان گونه که گذشت مي تواند بدون قصد طواف تا حجرالأسود برود و آن شوط را اعاده کند.
[13]. آية الله بهجت: همان حکم محمول غصبي در نماز را دارد.
آية الله سبحاني: چنانچه ذمه خود را بدهکار اهل خمس نداند همراه داشتن و بردن مال غير مخمس تصرف در مال غير مخمس مي شود و طواف را دچار مشکل مي کند مگر اينکه ذمه خود را مشغول اهل خمس بداند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که طواف موجب حرکت اضافي نشود. (مجمع المسائل، ج 1، ص472، مسأله 21).
آية الله نوري: طوافش اشکال پيدا مي کند.
[14]. آية الله اردبيلي: اگر به خاطر جهل به مسأله بوده، چنانچه در طواف حج اين اتفاق افتاده باشد و پيش از پايان ماه ذيالحجه متوجه شود، بايد طواف را به همان ترتيب که در مسأله 590 گذشت اتمام کند و بنابر احتياط واجب سعي را نيز به جا آورد و حجّش صحيح است و چنانچه پس از پايان ماه ذيالحجه متوجه شود و يا در طواف عمره تمتّع اين اتفاق افتاده باشد، حجّش باطل است و بنابر احتياط واجب يک عمره مفرده به جا آورد و يک شتر نيز قرباني کند. و اگر به واسطه سهو و نسيان اين اتفاق افتاده باشد، چنانچه در طواف حج باشد و پيش از پايان ماه ذيالحجه متوجه شود، طواف را به همان ترتيب که در مسأله 590 گذشت اتمام مي کند و بنابر احتياط واجب سعي را نيز به جا مي آورد و چنانچه پس از پايان ماه ذيالحجه متوجه شود و يا در طواف عمره مفرده اين اتفاق افتاده باشد، فقط طواف را به همان ترتيب اتمام مي کند و چيزي بر او نيست و حجش صحيح است.
آية الله بهجت: در صورت سهو و بطلان اصل طواف.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:اگر در عمره بوده حج او بدل به افراد شده، بايد عمره مفرده بهجاآورده و در سال بعد نيز حج تمتّع را انجام دهد و اگر در طواف حج باشد مسأله صوري دارد. (آداب و احکام حج، مسأله 558).
آية الله مکارم: يعني از روي سهو.
[15].آية الله خامنه اي: و نماز طواف.
[16]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: چون از روي جهل به حکم، طواف صحيح را ترککرده با فرض انقضاي وقت، حجش باطل است. (مناسک، مسأله 325).
آية الله خامنه اي: حج او صحيح است و بايد طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله زنجاني: بايد آن چند شوط و نماز طواف را اعاده کند.
آية الله سبحاني: اگر سهواً و يا از روي جهل به حکم شرعي برخي از دورها را از داخل حجر اسماعيل انجام دهد دو صورت دارد. الف) اگر در همان اثناي طواف متوجه شد بايد شوط و يا اشواطي را که به طور غير صحيح انجام داده تصحيح کند و يا اعاده نمايد تصحيح نسبت به اولين دوري که وارد حجر شده و اعاده نسبت به دورهاي بعدي و شيوه تصحيح در ذيل مسأله 585 بيان شد. ب) اگر پس از پايان يافتن عمل طواف متوجه شود در صورتي که ورود به حجر در شوط هفتم رخ داده باشد شيوه تدارک به همان نحو است که گفته شد و اگر شوط آخر درست انجام شد و شوط هاي قبلي اشتباه انجام شده در اين صورت نماز طواف را بخواند و با صدق به هم خوردن موالات عرفي طواف ديگري به نيت اعم از اتمام (تصحيح) و اعاده انجام دهد و نماز طواف را به جا آورد.
آية الله سيستاني: اگر سهواً باشد و در سه شوط يا کمتر چنين شده باشد بايد همان سه شوط را انجام دهد و اگر بيشتر باشد احتياطاً طواف رانيز اعاده کند و در اين صورت اگر طواف حج باشد و در ماه ذي حجه متذکر شود، اعمال مترتبه را نيز احتياطاً اعاده کند و اگر بعد از ماه ذي حجه باشد يا مربوط به طواف عمره باشد، اعاده بقيه اعمال لازم نيست و اگر جهلاً و در طواف حج باشد و در ماه ذي حجه متوجّه شود بايد طواف و اعمال مترتبه را انجام دهد و اگر بعد از ماه ذي حجه متوجّه شود يا مربوط به طواف عمره باشد حجش باطل است و احتياطاً بايد يک شتر قرباني کند.
آية الله فاضل: بنابر احتياط آن چند شوط را اعاده کند و نماز را نيز اعاده کند و پس از آن اصل طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله مکارم، احتياط آن است که تکميل کند و بعد اعاده نمايد.
[17].آية الله زنجاني: اگر ثابت شود که بعد از قطع شدن لک در باطن، طواف و نماز را انجام داده، طواف و نمازش صحيح است، و اگر ثابت نشده باشد در دو صورت بايد طواف و نماز را اعاده کند، اول آنکه: اين لک، دو روز يا کمتر قبل از ايام عادت باشد که محکوم به حيض است، دوم آنکه: عادت عدديه وقتيه داشته و به جهت تکميل عدد مي بايست لک ديده شده و ما بعد آن را تا زماني که احتمال مي دهد در باطن خون باشد حيض قرار دهد مثلاً کسي که عادت او هفت روزه است چنانچه سه روز قبل از عادت، لک ببيند و احتمال بدهد که اين لک نصف روز ادامه داشته ـ ولو در باطن ـ و بعد پاک شود و در ايام عادت شش روز و نيم خون ببيند نصف روز اول نيز محکوم به حيض است، پس اگر در آن وقت طواف و نماز انجام دهد، محکوم به بطلان است و بايد اعاده شود و در غير اين دو صورت طواف و نماز خوانده شده، صحيح است.
[18]. آية الله نوري: در اين صورت از تاريخ ديدن لک، حيض شروع شده....
[19]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر لک داراي صفات حيض بوده، در اين صورت حکم کسي را دارد که قبل از طواف حايض شده و چنانچه به وظيفه خود عمل نکرد تا زمان تدارک گذشت، حجّش باطل است.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: و بايد اعاده نمايد و اگر در عمره بوده و وقت اعاده ندارد حج او مبدّل به افراد مي شود.
[20]. آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: در صورتي که به وظيفه مستحاضه عمل نموده باشد.
آية الله نوري: ولي اگر حصول اين يقين بعد از انجام اعمال حج باشد حج او صحيح است و فقط طواف و نماز طواف را اعاده کند و اگر بعد انجام عمره و قبل از حجّ يقين حاصل شد، اگر وقت هست طواف و نماز طواف را انجام بدهد و بعد براي حج محرم شود و اگر وقت نيست و احتياطاً بعد از حج يک عمره مفرده به جا آورد.
[21]. آية الله سبحاني: گذشت که اگر قبل از رفتن به عرفات پاک شد بايد طواف و نماز و سعي و تقصير را اعاده کند و اگر وقت تنگ باشد حج او به حج افراد تبديل مي شود و پس از حج يک عمره مفرده به جا آورد.
آية الله فاضل: و سعي را نيز احتياطاً اعاده کند.
[22]. آية الله فاضل: حجّ تمتّع مبدّل به افراد مي شود و اگر واجب بوده بايد بعد از آن عمره مفرده به جا آورد و اگر مستحب بوده بعد از آن عمره مفرده واجب نيست.
[23].آية الله اردبيلي:علاوه بر اعاده طواف و نماز آن، يک عمره مفرده نيز به جا آورد.
[24]. آية الله تبريزي، آية الله سيستاني: اگر در عمره تمتع بوده، بايد طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج قضا نمايد.
آية الله خامنه اي: اگر در حين احرام عمره تمتّع پاک بوده است نيازي به عمره مفرده نمي باشد و انجام طواف و نماز آن کافي است. (مناسک حج، م77)
- استفتائات طواف
[645] س ـ جوان 17 ساله غير مختون، که به تشخيص شوراي پزشکي ختنه
براي او خطر دارد، مستطيع شده و فعلاً در مدينه است، آيا تکليف او نسبت به حج چيست؟ج ـبايد محرم شود و خودش طواف کند و نايب هم بگيرد[1]براي طواف و بعد از طواف، خودش يک نماز بخواند و بعد از طواف نايبش نيز، خودش نماز ديگر بخواند، و در صورتي که دو طواف با هم انجام شود خودش يک نماز بخواند کفايت مي کند.[2]
[646] س ـاگر در اثناي طواف نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامه طواف معذور شد تکليف چيست، و اگر در اثناي سعي باشد وظيفه چيست؟
ج[3] ـ اگر بعد از شوط چهارم[4] طواف يا سعي قطع شده[5]، از همان جايي که قطع شده طواف يا سعي را تمام کند[6]، و اگر قبل از شوط چهارم طواف بوده[7] و فصل طويل شده، طواف را از سر بگيرد[8]، هرچند احتياط آن است که طواف را اتمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده کند و نماز طواف ديگري بخواند و در سعي نيز احتياط در اتمام و اعاده است.[9]
[647] س ـ اگر کسي بعد از تقصير در عمره تمتع متوجه شود که وضوي او باطل بوده يا وضو نداشته و با اين حال طواف کرده و نماز طواف خوانده است، وظيفه او چيست؟
ج ـطواف و نماز را اعاده کند[10]و عمره او صحيح است.[11]
[648] س ـشخصي در حال طواف، کعبه را بوسيده است و احتمال مي دهد که در آن حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلاً وظيفه او چيست و البته اين شک بعد از عمل براي او حادث شده است؟
ج ـ طواف او صحيح است.[12]
[649] س ـاگر در اثناي طواف، شک در صحت شوط سابق يا جزئي از شوطي که مشغول است و محل آن گذشته است بکند، چه حکمي دارد؛ مثلاً نمي داند که از مقابل حِجْر که عبور کرده از حدّ مطاف خارج بوده است يا نه؟
ج ـ اگر مسأله را مي دانسته و مي خواسته است عمل صحيح را انجام دهد؛ يعني غافل نبوده، طواف صحيح است.[13]
[650] س ـ اگر طواف يا سعي يا نماز طواف در عمره، به جهتي باطل شده باشد و شخص بدون توجه به آن، تقصير نموده باشد و لباس پوشيده و بعد متوجه شده که عمل مزبور باطل بوده است وظيفه او چيست و کفاره دارد يا نه؟
ج ـ بايد عمل باطل شده را جبران کند[14]و ظاهر اين است که از احرام خارج شده[15]و کفاره ندارد.[16]
[651] س ـکسي در شوط ششمِ طواف، نجاستي در بدن ديده و يقين کرده که از شوط هاي قبل، اين نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله طواف را تکميل کرده و بعداً بدن را تطهير نموده و طواف را اعاده کرده است و عمره را تمام کرده است، آيا عمل او صحيح است يا خير؟
ج[17] ـ بايد[18]مقداري از طواف را که بعد از يقين به نجاست باقي مانده اعاده کند[19]و بعد نماز طواف را بخواند[20]و ظاهر اين است که از احرام خارج شده[21]و با اتمام طواف و نماز طواف مذکور، عمل صحيح است.
[652] س ـکسي در اثناي طواف آن را قطع کرده و از اول شروع کرده است، آيا طواف او صحيح است يا خير[22]و چنانچه اعمال مترتبه و تقصير را انجام داده وظيفه او چيست؟[23]
ج ـ اگر بعد از دور چهارم بوده[24]به احتياط واجب[25]آن را تمام کند و بعد يک طواف ديگر به جا آورد و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال بايد يک طواف ديگر به جا آورد و با فرض جهل[26]، ظاهر اين است که اعمال مترتبه صحيح و از احرام خارج شده است.[27]
[653] س ـکسي در شوط آخر محدث شده است و بدون طهارت شوط را اتمام کرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعي و تقصير را انجام داده است، آيا صحيح است و وظيفه او چيست؟
ج ـ بايد[28]قسمتي از طواف را که بي وضو انجام داده، با وضو به جا آورد و بعد از آن نماز طواف بخواند.[29]
[654] س ـکسي توهّم کرده است که در طواف، مقداري در اثر فشار جمعيت برده شده ولي براي او جزمي نيست و چون نمي توانسته برگردد و تدارککند، بقيه شوط تا محلّ تدارک را بهقصد احتياط و رجاء انجام مي دهد که اگر شوط او باطل است زيادي لغو باشد و اگر شوط او صحيح است زياده از طواف باشد و بعد بقيه اشواط طواف را به جا آورده و اين شوط را به حساب نياورده است، آيا اين طواف صحيح است يا خير؟
ج ـ صحيح نيست.[30]
[655] س ـکسي در وقت طواف، شک در اشواط پيدا کرد و چون گمانش به يک طرف بيشتر بود بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال يقين به صحت طواف خود پيدا کرد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ صحيح است.[31]
[656] س ـکسي در شوط چهارم از حجرالأسود تا اول حجر اسماعيل را پيمود و فکر کرده است که چون اول شوط چهارم نيّت جدا در اين شوط نداشته بايد اين قسمت شوط را اعاده کند، لذا بقيه شوط را بدون نيّت رفته و از حجرالأسود بهقصد شوط چهارم طواف کرده است، آيا اشکالي در طواف حاصل مي شود؟
ج ـ اشکال دارد.[32]
[657] س ـکساني در طواف بعد از انجام مقداري از آن، آن را رها مي کنند و بلافاصله از نو شروع مي کنند، طواف آنها چه صورت دارد و چنانچه در سعي بوده حکم چيست؟
ج ـ اشکال دارد[33]و اگر بعد از شوط چهارم طواف بوده، بايد آن را اتمام کنند و نماز بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمايند.
[658] س ـدرباره اشخاصي که قادر به طواف نيستند، آيا نايب گرفته شود يا خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن اينکه متصديان وسيله نامبرده، در خارج محدوده مطاف طواف مي دهند؟
ج[34] ـ احتياطاً هر دو را انجام دهند.[35]اگرچه طواف دادن در خارج مطاف کفايت مي کند.[36]
[659] س ـشخصي در حال طواف اشتباهاً بهقصد طواف وارد حجر اسماعيل7مي شود و بعد که متوجه شد برمي گردد و از همانجا که وارد حجر شده بود طواف را شروع و شوط را کامل مي نمايد، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج ـ اشکال دارد.[37]بلي، اگر پس از تذکر در حجر اسماعيل از حجرالأسود بهقصد احتياط شوط را اعاده مي کرد، و از محلي که وارد حجر شده، قاصد جدي طواف بود[38]، طوافش اشکال نداشت.
[660] س ـاگر در حال طواف يا سعي يا در نماز شککند که شوط چندم و يا رکعت چندم است و با همين حال طواف و سعي و نماز را ادامه دهد، بعد به يک طرف شک يقين کند و اعمال را تمام نمايد، آيا عملش به نحوي که ذکر شد صحيح است؟
ج[39] ـ اگر طواف يا سعي را در حال شک ادامه[40] داد و بعد يقين به صحت پيدا کرد اشکال ندارد و طواف و سعي صحيح است[41]، ولي در نماز بدون تروي محل اشکال است، واحوط اعاده آن است.[42]
[661] س ـ زني با شوهرش که يک دور طواف را انجام داده بود، نيت طواف کرد و با او ادامه داد و بعد از شوط آخرِ مرد که شوط ششم زن است، او بهجاي اينکه يک شوط ديگر بياورد تا طوافش کامل شود، طواف را از سر گرفت، آيا طواف اول و دوم زن چگونه است؟
ج[43] ـ احتياط[44]آن است[45]که يک شوط ديگر[46]بهقصد احتياط به جا آورد که مجموعاً چهارده شوط مي شود و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نمايد.[47]
[662] س ـدر مطاف چيزهايي از افراد مي افتد؛ از قبيل ساعت، احرامي و غيره و کساني که طواف مي کنند پا روي آن مي گذارند، آيا براي طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمي شود؟
ج ـ موجب بطلان طواف نمي شود.[48]
[663] س ـاگر انسان مي داند که پا گذاشتن روي احرامي ديگران موجب اذيت و عدم رضايت او مي گردد، آيا اين عدم رضايت او به طواف ضرر ندارد؟
ج ـ به طواف ضرر نمي زند.[49]
[664] س ـاگر کسي قبل از شوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف کند، گفته شده در صورتي که فاصله زياد نشده باشد احتياط اين است که طواف قطع شده را تمام کند و اعاده هم بنمايد، مراد از تمام کردن چيست، آيا فقط شوطي را که قطع کرده تمام کند يا مابعدش را هم به جا آورد؟
ج ـ طواف مزبور اشکال دارد[50]و اتمام موضوع ندارد و بايد طواف را بعد از نماز طواف اول، اعاده کند احتياطاً.
[665] س ـشخصي طواف را از حجرالأسود شروع کرد و در هر شوط به رکن يماني که مي رسيد نيتِ ختم مي کرد و از حجرالأسود نيت شوط بعد را مي نمود و هفت شوط طواف را اين گونه تمام کرد به گمان اينکه ختم طواف و اشواط آن بايد در رکن يماني باشد، آيا وظيفه اش چيست؟
ج ـ اين طواف اشکال دارد[51]، و بايد اعاده شود.
[666] س ـگاهي مأمورين نظافت مسجدالحرام از کنار کعبه دست به دست هم مي دهند و همان طور توسعه مي دهند تا انسان از مَطاف خارج مي شود، آيا به همين مقدار بيرون کردن از مطاف، ضرورت حاصل است که طوافش در خارج از مَطاف صحيح باشد يا بايد صبر کند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادي گمان مي کردند که ضرورت است و طواف را انجام دادند حال تکليفشان چيست؟
ج ـاگر امکان دارد که در حد، طواف کند بايد صبر کند و در حد طواف کند و در اين صورت طواف در خارج حد صحيح نيست.[52]
[667] س ـکسي که از اول بلوغ، سال خمسي براي خود قرار نداده است، اگر به حج مشرف شود و با همان پول که دارد احرامي تهيه و قرباني و مصارف در حج بکند، آيا براي حج او ضرر ندارد؟
ج ـ اگر پول او از درآمد کسب و حقوق است و معلوم نيست که ربح بين سال است[53]، بدون تخميس حکم غصب را دارد که طواف و قرباني صحيح نيست.[54]
[668] س ـ شخصي که با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، و طواف و نماز به جا آورد، وظيفه اش چيست؟
ج ـاگر از روي علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحيح است، ولي در صورتي که جاهل مقصر باشد[55]بايد طواف و نماز را اعاده کند.[56]
[669] س ـاگر با پولي که معلوم نيست متعلق خمس است يا نه لباس احرام بخرد، آيا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آن چه صورت دارد؟
ج ـ با فرض شک[57]لازم نيست خمس بدهد و طواف صحيح است هر چند احتياط مطلوب است.[58]
[670] س ـشخصي در سال گذشته که حج تمتع واجب خود را انجام مي داده، تنها نماز طواف را، به گمان اينکه کفايت مي کند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقي اعمال را انجام داده، آيا چه وظيفه اي دارد؟
ج ـ با فرض اينکه طواف حج[59]را از روي جهل به مسأله ترککرده و به محلش برگشته است، بايد حج را اعاده کند و يک شتر[60]قرباني نمايد.[61]
[671] س ـتعدادي مشغول طواف عمره يا زيارت بودند که شروع کردند مسجد را نظافت کنند، ناچار طواف کننده ها از مَطاف خارج شدند، مدتي طول کشيد خيال کردند موالات عرفيه به هم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرماييد در صورتي که به هم خوردن موالات مشکوک باشد، طوافشان درست است يا نه؟
ج ـ اشکال دارد.[62]
[672] س ـزني است که قادر بر طواف کردن نيست، امر دائر است بين اينکه با تخت در خارج مَطاف طوافش دهند و يا نامحرم او را پشت کند و در مَطاف طواف دهد، وظيفه چيست؟
ج[63] ـ بايد او را در مَطاف طواف دهند، هر چند نامحرم او را پشت کند.[64]
[673] س ـکسي که وظيفه اش اتمام و اعاده طواف است، اتمام کرد و مشغول اعاده بود که دوباره در يکياز شوط هاي طواف قطع شد مثلاول، آيا اين طواف را نيز بايد اتمام و اعاده نمايد؟
ج ـ فرقي نيست.
[674] س ـشخصي در حال طواف افتاد و غش کرد و چند ساعت بعد به هوش آمد، آيا مي تواند از همانجا که طواف را قطع کرده بود شروع کند و باقي اعمال را ادامه دهد يا نه؟
ج ـ اگر قبل از شوط چهارم[65] بوده، وضو بگيرد و طواف را اعاده نمايد و اگر بعد از شوط چهارم بوده، بايد وضو بگيرد و طواف را اتمام کند.[66]
[675] س ـ آيا بعض شوط هاي طواف و سعي، براي کساني که قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نيابت است يا نه؟
ج ـ بلي، قابل است.[67]
[676] س ـبا وضعيت فعلي که جمعيت حجاج خيلي زيادند و عده اي از ضعفا نمي توانند در مطاف طواف کنند، آيا توسعه در مطاف هست و نيز خلف مقام که يا نمي شود نماز خواند و يا مصادف با اذيت طواف کنندگان است و اطمينان از تمام کردن نماز؛ مخصوصاً براي ضعفا نيست، نماز خواندن در دورتر چه حکمي دارد؟ و آيا شخصي که وارد مکه شد مي تواند فوراً به اعمال طواف و نماز، هر جور که ممکن باشد، مشغول شود يا بايد در حال احرام بماند که وقت ضيق شود؛ مثلاً تا شب نهم و آن وقت چنين کند و معلوم است براي همه کس ميسر نيست؟
ج[68] ـ اگر مي توانند[69]ولو در وقتخلوت در مطاف طواف کنند بايد در حد آن طواف نمايند[70]و نماز خواندن در مکان دور در مورد ضرورت مانع ندارد و صبر لازم نيست.[71]
[677] س ـدختري در کودکي و يا اوايل سنين بلوغ، جنب شده و تا کنون هم ازدواج نکرده است، با توجه به اينکه در سنين بالاتر نمي دانسته به واسطه فعلي که در کودکي انجام شده جنب گشته است و در نتيجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده است و با اين کيفيت به حج نيز رفته است، تکليف او چيست؟ آن غسل هايي که يقيناً انجام داده است، حيض و جمعه بوده است، با توجه به موارد ياد شده فوق، اين سؤال ها مطرح است:
1. وضع نماز و روزه و کليه عباداتي که بعد از بلوغ تا کنون انجام داده است چيست؟
2. آيا در زمان حال، محرم است و به صورت احرام وارد مکه و خارج شده است؟ و در صورت محرم بودن، آيا تا زماني که اعاده حج نکند، جميع محرمات که در آن ايام حرام است بر اين شخص حرام مي باشد يا خير؟
3. در صورتي که فقط حجش باطل باشد ولي مُحرم نباشد، چگونه مي تواند با وضع اعزامِ حجاج به بيتالله الحرام، که چند سال يکبار اين توفيق حاصل مي شود، اعاده حج کند؟
ج[72] ـ اگر يقين دارد که جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحيح نيست و غسل هاي ديگر کفايت از غسل جنابت نمي کند[73] و در فرض مسأله، نمازهايي را که با اين حال خوانده بايد قضا کند و اگر نمي دانسته جنب است و روزه گرفته روزه هاي او صحيح است و قضا ندارد و حج در مفروض سؤال صحيح است[74] ولي طواف هاي عمره و حج و نساء و نمازهاي آنها را بايد دو[75] مرتبه به جا آورد و اگر خودش نمي تواند برود، براي آنها نايب بگيرد و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده يا با عدم قدرت، نايب او به جا نياورده، بايد از بوي خوش و ازدواج و محرماتي که با طواف نساء حلال مي شود، اجتناب نمايد.
[678] س ـ شخصي در اثناي طواف محدث شده و خجالت کشيده بگويد و با همين حالت اعمال را تمام کرده و به ايران بازگشته، مستدعي است بفرماييد:
1. حجش چه صورت دارد؟
2. اگر اعاده لازم است، آيا مي تواند نايب بگيرد يا بايد شخصاً انجام دهد؟
ج[76] ـ اگر با اعتقاد صحت[77]، اعمال را تمام کرده حجش صحيح است[78] و
بايد طواف و نماز آن را اعاده کند و اگر خودش نمي تواند برود بايد نايب بگيرد
و اگر در فرض مزبور، حدث بعد از شوط چهارم[79] باشد به تفصيل مذکور در
مناسک[80]، طواف را تدارککند و چنانچه کار او عمدي بوده يا با ترديد و عدم اعتقاد به صحت انجام داده[81]، شقوق و صوري دارد که در بعض آن ها صحت حج مشکل است.[82][679] س ـ ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره براي زيارت و انجام اعمال به سوي مکه حرکت کرديم، در نزديکي اذان صبح به کعبه رسيديم و چون زائران قبلي مشغول نماز صبح بودند، سرپرست کاروان از ما تقاضا کرد مقدار کمي صبر کنيم تا پس از نماز ما را طواف دهد، ولي در اين مهلت به علت خستگي زياد، چند بار من خوابم برد، چون آب در دسترس خود نمي ديدم و جايي را نمي شناختم، روي ريگ هاي اطراف باغچه تيمم کردم و طواف و نماز آن را انجام دادم، آيا عمل حج من با اين توصيف صحيح است يا نه؟
ج ـ با اينکه براي شما امکان داشته که وضو بگيريد ولو به اين نحو که به منزل برويد و مثلاً براي روز بعد اعمال را انجام دهيد، تيمم صحيح نبوده است و اگر عمل شما با اعتقاد به صحت بوده از احرام خارج[83]شده ايد و فقط بايد طواف و نماز را اعاده کنيد و اگرخودتان نمي توانيد برويد، بايد نايب بگيريد.[84]
[680] س ـاگر کسي قبل از حجر الأسود طواف[85]را شروع نمود و به همانجا ختم کرد، آيا طوافش باطل است؟
ج ـ بلي، طواف باطل است.[86]
[681] س ـاگر در هنگام خروج از مطاف، بعد از پايان هفت شوط، مقداري مسافت را به قصد جزئيت به جا بياورد، آيا مبطل طواف است؟
ج ـ اگر عمدي باشد مبطل است و در صورت سهو قطع کند، و طوافش صحيح است.[87]
[682] س ـشخصي بيش از چهار شوط از طواف انجام نداد و بدون اينکه نماز طواف را بخواند سعي را شروع کرد و يکي دو شوط از سعي را انجام نداده تقصير نمود و از احرام خارج شد، تکليف او چيست؟
ج ـ اگر اين شخص قصد هفت شوط طواف يا سعي را نداشته[88]، عملش باطل است و بايد تمام اعمال را اعاده کند.[89]
[683] س ـکسي نتوانسته است بيش از دو شوط از طواف خود را انجام دهد و بقيه اشواط را ديگري بهجاي او انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج[90] ـ با فرض عذر حتي در آينده[91]، عمل مزبور صحيح است و نماز را
بخواند.[92][684] س ـآيا مي شود قبل از شوط چهارم، طواف را بدون عذر بهم زد و آن را کأنلميکن دانست و يا مانند نماز قطع کردن آن جايز نيست؟
ج ـ قطع مانع ندارد[93]ولي قبل از فوات موالات نمي توان[94]آن را از سر
گرفت.[95][685] س ـکسي که از طواف، حتي در خارج مطاف، عاجز است و به خاطر گراني طواف با تخت روان، انجام آن براي او مشکل است، آيا طواف نيابي در محدوده از او کفايت نمي کند؟
ج ـ اگر از طواف با تخت روان نيز معذور است[96] نايب بگيرد.[97]
[686] س ـ اگر کسي يک شوط طواف را از درون حجر به جا آورده و بقيه اعمال را انجام داده است تکليف او چيست؟
ج[98] ـ بايد يک شوط طواف و نماز طواف را اعاده کند[99]و اگر با اعتقاد صحّت بوده بقيه اعمال صحيح است.[100]
[687] س ـدر مواردي که شخصي شک در اشواط کند، حکم به بطلان طواف مي فرماييد، حالا اگر کسي تجديد طواف نمود و در اين ميان کشف شد که طواف اول شش شوط داشته و از طواف جديد نيز سه شوط انجام داده است، تکليف او
چيست؟ج[101] ـ اشکال دارد و بايد احتياط کند.[102]
[688] س ـبعضي به تصوّر اينکه طواف 14 دور است با اين کيفيت طواف انجام داده اند، آيا مخلِّ به طواف است؟
ج ـ اگر به قصد 14 شوط طواف کرده، طوافش باطل است.[103]
[689] س ـاگر کسي طواف عمره را فراموش کرد و يا آن را ناقص انجام داد و در عرفات به ياد آورد، تکليف چيست و آيا انجام و يا تتميم آن فوريت دارد؟
ج[104] ـ مي تواند بعد از اعمال مني آن را تدارککند و فوريت ندارد.[105]
[690] س ـ اگر کسي جهلاً طواف را بيش از هفت شوط آورد و بقيه اعمال بعد از آن را به جا آورد، تکليف او چيست؟
ج ـ اگر از اول قصد بيش از هفت شوط داشته، طواف و نمازش صحيح نيست[106] و بايد آنها را اعاده کند و ظاهراً اعاده بقيه اعمال لازم نيست[107]، ولي اگر قصد هفت شوط داشته و بعد از تمام شدن زياد کرده[108]، پس اگر چهار شوط يا بيشتر زياد کرده، احتياط آن است که بقيه را تا چهارده شوط تتميم کند و يک نماز ديگر هم به جا آورد و طواف و نماز را اعاده کند[109]، و اگر کمتر از چهار شوط زياد کرده و موالات عرفيه به هم خورده است، احتياط واجب اعاده طواف و نماز است و اگر موالات عرفيه به هم نخورده، حکم صورت قبل را دارد.[110]
[691] س ـ شخصي طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندين بار حج نيابي انجام داده است، تکليف او در مورد حج خود و ديگر حج ها چيست؟
ج ـ مانع ندارد[111]و بايد طواف حج خود را تدارککند[112]و حج هاي نيابي که انجام داده صحيح هستند.[113]
[692] س ـشخصي طواف خود را انجام داده است و بعداً دو شوط طواف رجاءاً براي جبران نقص احتمالي به جا مي آورد، آيا اين عمل خللي به طواف او مي رساند؟
ج ـ ضرر ندارد ولي جبران نقص نمي کند.[114]
[693] س ـشخصي در دور پنجم طواف عذري برايش پيش آمد، آيا بعداً بايد همين طواف را تکميل کند يا طواف ديگري انجام دهد؟
ج ـ بايد همين طواف را تکميل کند.[115]
[694] س ـشخصي در حين طواف، اندکي خون در بيني خود مي بيند و آن را با دستمال پاک مي کند و طواف خود را تمام مي نمايد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج[116] ـ اگر بيني او نجس شده بايد بيني خود را آب بکشد و طواف را تکميل کند و اگر بدون تطهير بيني، طواف را ادامه داده، احتياط آن است که بعد از تکميل و نماز[117]، طواف و نماز را اعاده کند و همچنين اگر دستمال نجس همراه او بوده است.[118]
[695] س ـشخصي در شوط دومِ طواف شک مي کند که آيا طواف را به نيت منوب عنه آغاز کرده يا به نيت خودش وظيفه او چيست؟
ج ـ احتياط آن است که طواف را به نيت منوب عنه اتمام کند و پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز ديگر اعاده کند.[119]
[696] س ـشخصي در اثناي طواف، به خاطر تقبيل و لمس بيت الله الحرام از مسير خود منحرف شده و نمي داند در بازگشت، طواف را از همان نقطه که رها کرده بود ادامه داده است يا نه، آيا طوافش صحيح است؟
ج ـ اگر ملتفت[120]بوده که از همان محلي که طواف را رها کرده شروع کند و بعداً شک عارض شده، حکم به صحت نمايد و در غير اين صورت، اکتفا به طواف مزبور محل اشکال است.[121]
[697] س ـشخصي در اثناي طواف، بر اثر فشار جمعيت، چند گام به جلو رانده شده است، پس از آن، بهجاي اينکه همان مقدار را جبران کند، شوط ديگري آورده، که مجموعاً هفت شوط تمام و يک شوط ناقص مي شود، آيا اين طواف صحيح است؟
ج ـ طواف او اشکال دارد[122]و بايد آن را اعاده کند.[123]
[698] س ـشخصي بعد از اتمام طواف، سهواً يک شوط زياد کرده است و بعد مردّد است که سه يا چهار شوط ديگر به جا آورده است و سپس همه اعمال عمره را نيز انجام داده است، آيا طواف او باطل است و آيا ترديد در عدد اشواطِ اضافي مضر نيست؟
ج ـ مضر است[124]و بايد طواف و نماز را اعاده کند.[125]
[699] س ـشخصي بر اثر شلوغي، مقداري از طواف را در خارج مطاف انجام داده و بعد نيز بقيه اعمال را انجام داده است، تکليف او چيست؟
ج[126] ـ اگر ممکن نبوده، ولو در وقت ديگر، که در حد، طواف کند اشکال ندارد وگرنه بايد طواف و نماز اعاده شود.[127]
[700] س ـکسي که وظيفه او وضوي جبيره اي و تيمم است، اما از روي جهل، بدون تيمم، اعمال عمره را انجام داده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ طواف و نماز آن، بايد اعاده شود.[128]
[701] س ـشخصي شوط اول طواف را خارج از مطاف و به قصد طواف انجام داده، بعد متوجه شده است که طواف بايد در محدوده معيني باشد، لذا مجدداً طواف را در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف، اعمال ديگر را انجام داده است، آيا اشکال دارد؟
[702] س ـکسي که اشتباهاً طواف را از رکن يماني شروع و به همانجا ختم کرده و نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده حکمش چيست؟ و چنانچه در اثناي طواف متوجه شد و طوافش را به حجر الأسود ختم کرد، مقدارِ زيادي، مُضر به طوافش مي باشد يا خير؟
ج ـ طواف و نماز را بايد اعاده کند و فرقي بين دو صورت نيست.[131]
[703] س ـ کسي که مي داند يا احتمال مي دهد که مقداري از طوافش را بدون اختيار انجام مي دهد؛ يعني جمعيت او را مي برند، آيا مي تواند از اول نسبت به آن مقداري که جمعيت او را مي برند نيز قصد طواف کند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب کند؟
ج ـ بايد طواف را شروع کند و اگر در اثناء، بدون اختيار او را بردند، همان مقدار را جبران[132]کند و طواف را ادامه دهد.[133]
[704] س ـ مواردي که بايد احتياطاً طواف را تمام کند و نماز طواف بخواند و طواف را با نمازش اعاده کند، آيا اگر يک طواف به قصد اعم از تمام و اتمام (يعني چنانچه آن مقدارِ انجام شده باطل بوده، تمام هفت شوط را قصد طواف داشته باشد و چنانچه صحيح بوده بهمتمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو رکعت نماز بخواند کافياست يا خير؟
ج ـ اين عمل صحيح نيست و ترديد در نيت است.[134]
[705] س ـ شخصي در عمره تمتع، بعد از تقصير فهميد طواف و سعيش باطل بوده، مجدداً طواف و سعي را با لباس دوخته انجام داد، آيا مجزي و صحيح است يا نه؟ و در فرض مذکور آيا بايد تقصير را هم تکرار کند يا نه؟
ج ـ طواف وسعي او صحيح است واعاده تقصير لازم[135]نيست اگرچه احوط[136]
است.[706] س ـشخصي چند متري از يک شوط را خراب کرده است و چون دقيقاً اول و آخر آن معلوم نيست، يک شوط کامل از حجرالأسود شروع و به آنجا ختم مي کند به قصد اينکه آنچه خراب شده به نحو صحيح انجام شود و زيادي قبلي و بعدي مقدمه علميه باشد، آيا اين طواف صحيح است؟
ج ـ صحيح است، مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد که در اين صورت طواف اشکال دارد.[137]
[707] س ـکسي که به حدود مطاف آگاهي ندارد، بعد از فراغ از طواف شک مي کند که در مطاف بوده است يا نه، آيا طوافش صحيح است يا نه؟
ج ـ اگر از اول در مطاف بود و شک در خارج شدن دارد، طوافش صحيح است و اگر از اول شک دارد، با جهل مذکور در سؤال، نمي تواند به طواف مزبور اکتفا کند.[138]
[708] س ـشخصي در شوط اول طواف بود که نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع مي کند و مشغول نماز مي شود و پس از نماز، طواف را از سر مي گيرد و هفت شوط کامل به جا مي آورد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ اشکال دارد[139]و بايد طواف را اعاده نمايد.[140]
[709] س ـشخصي با علم به حرمت تماس با بدن زن در حين طواف، از روي شهوت با بدن زني تماس مي نمايد و از اين تماس متلذذ مي گردد، آيا طواف او اشکال پيدا مي کند يا نه، تکليف او چيست؟
ج ـ مضر به طواف نيست[141] و اگر کاري که موجب کفاره است انجام داده، بايد کفاره بدهد.[142]
[710] س ـ اگر کسي طواف را فراموش کند يا باطل انجام دهد، آيا مي تواند در ماه هاي غير حج انجام دهد؟
ج ـ مانع ندارد.[143]
[711] س ـشخصي شوط اول طواف را در حالي که ناقص بوده رها مي کند و پس از آن شش شوط ديگر به جا مي آورد و بعد از آن نقيصه شوط اول را به جا مي آورد، آيا طواف او صحيح است؟
ج ـ صحيح نيست.[144]
[712] س ـاگر کسي در عدد اشواط طواف و سعي و عدد سنگ هاي رمي، به ديگري اعتماد کند کافي است؟
ج ـ اگر اطمينان به عدد پيدا کند[145]مانع ندارد.
[713] س ـشخصي به علت مريضي يا مسن بودن، در دورِ اول طواف خسته شده و از مطاف بيرون آمد و بعد از کمي استراحت، از همانجا که طواف را قطع نموده بود شروع مي کند، آيا چون به دور چهارم نرسيده است، طوافش چه حکمي دارد؟
ج ـ اگر موالات به هم نخورده صحيح است.[146]
[714] س ـآيا واجب است براي درک خلوتي مطاف و طواف در محدوده بيت و مقام، طواف را تأخير بيندازد يا مستحب است يا رجحان دارد خصوصاً اگر پس از ايام تشريق مطاف خلوت نشود؟
ج ـ در صورت امکانِ طوافِ در حد، ولو در وقت خلوت، بايد در حد طواف کند ولو با تأخير.[147]
[715] س ـآيا مُحرم قبل از انجام طوافِ واجبِ خود، چه طواف عمره يا حج و چه طواف نساء، مي تواند همين طواف ها را براي معذور نيابت کند؟
ج ـ مانع ندارد.[148]
[716] س ـ شخصي در طواف عمره تمتع، در اثر فشار، احساس مي کند که لنگ احرامش تر و نجس شده ولي اعتنا نمي کند و با همان حال طواف را تمام مي کند و نماز طواف و سعي و تقصير را انجام مي دهد و به منزل مي رود، بعد از بررسي مي بيند مقداري نجاست خارج شده و احرامش را آلوده کرده است، يقين پيدا مي کند که در همان حالِ طواف چنين شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او مي گويند باطل است، مستدعي است حکم الله را با توجه به اينکه نماز و سعي را هم با همان حال انجام داده، درباره اين شخص بفرماييد و اگر اعمالش باطـل باشد آيا هنوز در حال احرام استيا خير؟
ج ـ اگر در حال طواف شبهه داشته و يقين نداشته که نجس شده و وضوي او باطل شده، از احرام خارج شده است[149]و فقط بايد طواف و نماز را اعاده کند[150]هرچند بعد از اعمال يقين پيدا کرده باشد.[151]
[717] س ـآيا يقين به هل خوردن در حين طواف، مصداق عدم امکان طواف در محدوده معين و مجوز براي تجاوز بغير اين محدوده مي شود يا خير؟
ج ـ شامل نيست.[152]
[718] س ـدر صورتي که يقين دارد در حال طواف در محدوده معين با اجنبي يا اجنبيه برخورد مي کند باز هم واجب است در محدوده معين طواف کند؟
ج ـ آنچه ذکر شده[153] عذر نيست.[154]
[719] س ـ اگر صاحب عادت وقتيه و عدديه که عددش مثلاً هفت روز است، روز هفتم پاک شد و غسل کرد و اعمال حج را به جا آورد ولي بعداً لک ديد، اعمالش چگونهاست؟
ج ـ اگر خون ديده و از روز دهم تجاوز نکرده، محکوم به حيض[155]است که در وسعتِ وقت بايد طواف و نماز را اعاده کند[156]و در ضيق وقت، محل اشکال است که مراعات احتياط بايد بشود.[157]
[720] س ـبعضي از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانهشان به هم مي خورد؛ به طوري که گاهي در مدت طولاني مرتب خون و لک مي بينند، آيا وظيفه اين گونه زنان در حج چيست؟
ج ـ اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به اين نحو که پس از خروج تا سه روز باطن فرج آلوده باشد، حکم حيض دارد[158]وگرنه بايد به وظايف مستحاضه عمل کند.[159]
[721] س ـاگر زن در عمره تمتع بعد از سه شوط و نيم و قبل از چهار شوط، حايض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاک نمي شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ مورد[160]عدول به اِفراد است.[161]
[722] س ـاگر زني بعد از شوط چهارم[162]در طواف عمره تمتع حايض شد و تا وقت وقوف به عرفه پاک نشد وظيفه اش چيست؟
ج ـ بايد سعي و تقصير عمره تمتع را انجام دهد و محرم شود براي حج تمتع و در وقت انجام طواف حج، قبل يا بعد[163] از آن، بقيه طواف عمره تمتع و نماز آن را هم بهجاآورد.[164]
[723] س ـ زني عمره تمتع را انجام داد، بعد متوجه شد که طواف او باطل بوده است، پس از اينکه متوجه شد، ديد عذر زنانه دارد، تکليف او چيست؟
ج ـ هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده کند[165]و اگر قبل از وقوف پاک نمي شود، براي حج محرم شود و پس از آمدن به مکه و رفع عذر[166]، آنها را انجام دهد.[167]
[724] س ـزني مسأله را نمي دانست، بعد از پاک شدن از حيض، خيال مي کرده جنب است و لذا غسل جنابت را نيت مي کرد و با همين حال حج انجام داد، بفرماييد حج او چگونه است؟
ج ـ اگر منظور او غسل براي حدثي که از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحيح است.
[725] س ـ آيا مستحاضه کثيره، بايد براي طواف يک غسل و براي نمازِ طواف غسلي ديگر بکند يا يک غسل براي هر دو کافي است؟
ج ـ براي هر يک، غسل لازم است مگر آنکه از وقت غسل براي طواف تا آخر نماز خون قطع باشد.[168]
[726] س ـزني به حساب شناسنامه، بيش از پنجاه سال شمسي دارد و يک سال و نيم خون نديده است ولي در عرفات خون مي بيند، بنابراين آيا در يائسگي او مي توان ترديد داشت يا نه و وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر اطمينان دارد که پنجاه سال قمري او تمام شده[169]و سيّده[170]نيست، حکم مستحاضه را دارد.[171]
[727] س ـآيا نماز و طواف براي زن مستحاضه يک حکم دارند يا هر کدام از طواف و نماز جدا و مستقل هستند؟
ج ـ مستقل هستند.[172]
[728] س ـزني بعد از وقوفين حيض مي شود، با مصرف قرص، خون قطع مي گردد و اعمال را انجام مي دهد ولي بعد از آن لک مي بيند، وظيفه او چيست؟
ج[173] ـ اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتي در باطن فرج هم قطع شده، حيض نبوده است و با انجام وظيفه مستحاضه، عمل او صحيح است.[174]
[729] س ـزني در حال طواف، مستحاضه قليله مي شود، وظيفه او چيست؟
ج[175] ـ اگر بعد از تمام شدن[176]دور چهارم بوده پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس، طواف را تمام کند و اگر قبلاً بوده، به احتياط واجب پس از تجديد وضو و تطهير، آن را اتمام و سپس اعاده نمايد.[177]
[730] س ـزن مستحاضه اي بعد از غسل و وضو مشغول طواف مي شود، در اثناي طواف لک مي بيند، وظيفه او چيست؟
ج[178] ـ اگر خون او مستمر است و به وظيفه عمل کرده، با تحفظ از خروج خون، چيزي بر او نيست و در غير اين صورت[179] حکم حدث جديد را دارد.
[731] س ـ زني به تصور اينکه پاک شده است، طواف انجام مي دهد و در اثناي سعي متوجه مي شود که هنوز پاک نشده است، آيا سعي او نيز باطل است و اگر بعد از سعي متوجه شود چگونه است؟
ج[180] ـ در فرض اول سعي را قطع کند و پس از پاک شدن از حيض، طواف و
نماز را اعاده کند و احتياط آن است که پس از اعاده طواف و نماز، سعي را اتمام و اعاده نمايد[181] و در فرض دوم نيز اعاده طواف و نماز لازم و اعاده سعي مبني بر
احتياط است.[182][732] س ـ زن مستحاضه که بايد غسل کند و وضو بگيرد و با اين کار فاصله اي بين اعمال پيش مي آيد که شايد طولاني هم باشد؛ مثلاً بايد برود منزل غسل کند و برگردد، آيا اين فاصله اشکال ندارد؟
ج[183] ـ اگر خون قطع نمي شود براي هريک از طواف و نماز بايد غسل کند و وضو بگيرد[184] و بايد طوري باشد که بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نمايد، بنابراين اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت کند، نزديک مسجدالحرام غسل کند و وضو بگيرد.[185]
[733] س ـ زن مستحاضه که بايد براي هر نماز و طواف غسل کند طبق وظيفه اش غسل کرد و يا وضو گرفت و طواف را شروع کرد، بين طواف نماز ظهر شروع شد، نماز را خواند، و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آيا طوافش صحيح است؟
ج ـ اگر از هنگام غسل تا آخر طواف، خون قطع بوده، طواف صحيح است و در غير اين صورت احوط آن است که اين طواف را تمام کند[186]و پس از غسل اعاده نمايد.
[734] س ـزني که حيض نمي شود ولي هر دو ماه يکبار، دو سه روزي لک و ترشحات مي بيند، وظيفه اش چيست؟
ج[187] ـ اگر خون استمرار تا سه روز ندارد، ولو به اين نحو که پس از خارج شدن تا اين مدت باطنِ فرج آلوده باشد، حکم استحاضه را دارد.[188]
[735] س ـهرگاه زن قُرَشيه پس از شصت سال[189]و غير قرشيه پس از پنجاه سال، چند روز متوالي خون ببيند که همه به اوصاف حيض باشد در طوافها و نماز چه کند؟
ج ـحکم مستحاضه را دارد و حکم حيض بر خون مزبور مترتب نيست، حتي در صورت توالي يا داشتن صفات.[190]
[736] س ـزن هايي که براي جلوگيري از قاعدگي از قرص استفاده مي کنند که موقع طواف گرفتار حيض نباشند و ايام عادت ممکن است يک يا دو لکه کم رنگ ببينند، آيا اين خون استحاضه حساب است يا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر مي زند يا خير؟[191]
ج[192] ـ حکم استحاضه را دارد[193]و بايد به وظيفه مستحاضه عمل کنند و اگر در اثناي طواف لک ديده، تفصيلي بين ما قبل از تمام شدن دور چهارم[194]و مابعد آن هست که در مناسک ذکر شده است.[195]
[737] س ـشخصي غسل مس ميت به گردنش بوده ولي بعد از اعمال حج متذکر مي شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر بعد از مس ميت غسل جنابت[196]کرده باشد ـ چون جنب هم بوده يا بعداً جنب شده ـ غسل جنابت کفايت مي کند و عملش صحيح است و الاّ بايد طواف و نماز آن را اعاده کند.[197]
[738] س ـ محرمي است که مبتلا به خروج ريح است؛ يعني مرتب ريح از او جدا مي شود و در عرض سال شايد يکي دو ماه، في الجمله تخفيف پيدا مي کند، ولي نوعاً به فاصله يکي دو دقيقه وضويش باطل مي شود، تکليف چنين شخصي در طواف و نماز چيست؟ چند وضو بايد بگيرد؟
ج ـ حکم مبطون را دارد[198]که از تحريرالوسيله (جلد اول، صفحه 30، مسأله 3) استفاده مي شود و علي اي حال چنانچه نتواند در اثناي طواف وضو بگيرد يا حرجي باشد اکتفا به يک وضو براي طواف کافي است، ولي اگر بتواند ولو با حمل آب در اثناي طواف وضو بگيرد واجب است تجديد وضو کند[199] و همچنين است حکم
در نماز طواف.[200][739] س ـ مدتي است که به علت ابتلاي به بيماري و در اثر عمل جراحي، خروج مدفوع را احساس نمي کنم و از کيسه مخصوص استفاده مي کنم، البته براي وضو و نماز فتواي حضرت امام مشخص و معين است که بدان عمل مي کنم، ولي چون سال آينده به اميد خدا تصميم دارم خانه خدا را زيارت کنم، مستدعي است در رابطه با انجام مراسم حج، تکليف شرعي بنده را مرقوم فرماييد؟
ج[201] ـ اگر در طواف و نماز آن، رعايت وظيفه اي که براي وضو و نماز داريد، بنماييد، عمل حج شما صحيح است.[202]
[740] س ـشخصي عمل جراحي انجام داده است، و فعلاً کيسه اي بسته است که بول او قطره قطره در آن کيسه مي ريزد، ليکن نه از مجراي بول، بلکه از موضع جراحي که در پهلو قرار داده اند، آيا اين شخص حکم مسلوس را دارد؟
ج[203] ـ حکم مسلوس را دارد.[204]
[741] س ـکسي نيت طواف را در دل گذرانده و به قصد طواف حرکت مي کند، مقداري که مي آيد گمان مي کند نيت طواف را بايد به زبان بگويد، لذا برمي گردد و نيت را با زبان مي گويد و طواف را از نو شروع مي کند، آيا طوافش صحيح است يا خير؟
ج ـ اشکال دارد.[205]
[742] س ـبه خاطر اهميت زيادي که در اعمال حج داده مي شود و به خصوص در طواف ها و نماز آن، غالباً يک عملي روا به عنوان احتياط و رجاء، چندين بار به جا مي آورند ولو اينکه عمل نزد خودشان نقصي ندارد، البته به حد وسواس هم نمي رسد، آيا اين گونه تکرار در اعمال، اشکالي دارد؟
ج ـ وسواس همين است و نبايد به وسوسه اعتنا شود، بلي انجام عمل احتياطي بدون وسوسه مانع ندارد.[206]
[743] س ـکسي به جهتي، طواف يا سعيش قطع مي شود و به جلو مي رود، مي خواهد از همانجا که قطع شده شروع کند ولي در اثر ازدحام نمي تواند خود را به آنجا برساند و در محاذي آنجا به طرف چپ يا راست قرار مي گيرد، آيا مي تواند از محاذي جايي که قطع شده شروع کند، يا بايد همان نقطه باشد؟
ج ـ لازم نيست همان نقطه باشد، بلکه محاذات کافي است و بايد طواف تکميل شود.
[744] س ـ قران، که در طواف حرام است، آيا طواف را باطل مي کند يا
خير؟[207]ج ـ اگر از اول يا در اثناي طواف اول، قصد قران داشته، احتياط در اعاده
طواف است و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران کرده، طواف[208]
باطل نمي شود.[209][745] س ـآيا يک شوط و دو شوط طواف هم استحباب دارد يا بايد طواف هفت شوط باشد و اگر کسي گمان داشت که مستحب است و بعد از هفت شوط طواف واجب، يکي دو شوط طواف مستحبي به جا آورد و بعد نماز طواف را خواند، آيا طوافش اشکال دارد؟
ج ـ استحباب آن ثابت نيست، ولي طواف مزبور صحيح است.
[746] س ـمعيار در کثير الشک بودن در طواف چيست؟
ج ـ عرفي است.[210]
[747] س ـ طواف کردن در محدوده 5/26 ذراع و نماز خواندن پشت مقام، هر چه نزديک تر به مقام، آن طور که در مناسک بيان شده، گويي نزد آنان بدعت است، آيا بايد همان گونه که آنان در خارج از حد طواف مي کنند و دور از مقام نماز مي خوانند انجام شود؟
ج ـ چنين چيزي نيست و بايد به وظيفه عمل شود.[211]
[748] س ـاينکه فرموده ايد در بعضي موارد بايد طواف و سعي را اتمام و اعاده کند، بفرماييد که ترتيب هم لازم است يا نه؟
ج ـ بلي، احتياط به اين است که قبلاً اتمام کند طواف را و نماز بخواند و سپس اعاده نمايد.[212]
[749] س ـکسي که در سعي يا طواف عمره تمتع يا عمره مفرده، نياز به نايب پيدا کرده است، آيا نايب بايد در حالي که محرم است، نيابت کند يا خير؟ بر فرض عدم لزوم احرام، آيا بايد با لباس احرام طواف کند يا در لباس مَخيط هم جايز است؟
ج ـ هيچ يک از احرام يا لباس احرام در نايب لزوم ندارد.[213]
[750] س ـشخصي مسلوس است، براي طواف و نماز آن، وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر وقتي دارد که بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد، بايد آن وقت را انتخاب کند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاک به جا آورد و بقيه اعمال را بعد از آن اتيان نمايد و اگر چنين وقتي ندارد، در صورتي که مشقت نداشته باشد، براي هر بار که حدث از او صادر شود يک وضو بگيرد و اگر مشقت دارد براي طواف يک وضو و براي نماز هم يک وضو بگيرد.[214]
[751] س ـآيا در مواردي که طواف و نماز بايد اعاده شود، لازم است با لباس احرام باشد؟
ج ـ لازم نيست.[215]
[752] س ـهرگاه محرم لباس احرام را کنار بگذارد و با لباس دوخته، اعمال عمره را؛ از طواف و سعي، انجام دهد؛ جهلاً يا عمداً، آيا طواف و سعي او صحيح است؟ و عمره او مجزي است يا نه؟
ج ـ طواف و سعي مزبور صحيح و عمره مذکور مجزي است.[216]
[753] س ـهرگاه محرم به احرام عمره تمتع جنب باشد و آب براي او ضرر دارد يا آب ندارد و يا وقت عمره مي گذرد، آيا طواف و نماز، با تيمم کافي و مجزي است؟ يا بايد نايب هم بگيرد؟
ج ـ نايب گرفتن لازم نيست.[217]
[754] س ـآيا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است يا فرق مي کند؟
ج[218] ـ فرق مي کند[219]و فقط وجه و کفين در طواف مستثني است علي الأحوط.[220]
[755] س ـاگر مقداري از موهاي سر زن يا جاهاي ديگر بدن او، که بايد در حال طواف بپوشاند، ظاهر باشد آيا به طواف او ضرر مي رساند يا نه؟ و اگر با ظاهر بودن موي سر، طواف را انجام داده، طواف او باطل است يا نه؟[221]
ج[222] ـ اگر عمدي باشد، طواف صحيح نيست[223] علي الأحوط[224] و در غير مورد عمد، صحيح است، مگر در جاهل مقصر علي الأحوط.
[756] س ـ شخصي در عمرة تمتع طواف را تمام کرده است، ولي مي گويد دلچسب نشد لذا يک طواف ديگر بدون خواندن نمازِ طوافِ اول، به جا مي آورد و نماز و سعي به جا مي آورد و تقصير مي کند، آيا عملش صحيح است يا نه؟
ج ـ عمل او صحيح است[225]، هر چند داخل در قِران حرام است.
[757] س ـاکل و شرب در حال طواف جايز است يا نه؟
ج ـ مانع ندارد.
[758] س ـکسي که در حال طواف شخصي را از روي زمين بلند مي کند و ممکن است در اين حال گامي به طرف جلو بردارد و در اين حال توجه به طواف ندارد، در نتيجه نمي داند که آيا مقداري از مسافت را بدون قصد طواف آمده است يا نه، تکليف او چيست؟
ج ـ بايد آن مقدار را احتياطاً تدارککند.[226]
[759] س ـکودک نابالغي با اذن پدر محرم شد و طواف را نيمهکاره به تصور اينکه همين مقدار کافي است رها کرد و سعي را نيز از طبقه دوم انجام داده، تکليف چيست؟
ج ـ اگر از اول قصد هفت شوط نداشته، طواف او باطل است و بايد طواف و نماز و سعي را اعاده کند و بعد تقصير نمايد.[227]
[760] س ـکسي که در شوط ششم، طواف خود را رها کرد و نتوانست ادامه دهد و ديگري بهجاي او بقيه را به جا آورد، وليکن نماز طواف را خودش خواند و بعداً متوجه شد که استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمي رساند و او با استراحت مي توانست خودش طواف خود را تمام نمايد، اکنون تکليف او چيست؟
ج ـ بقيه طواف را تمام کند و نماز را اعاده نمايد.[228]
[761] س ـشخصي طواف خود را به هم مي زند و طواف دوم را شروع مي کند، آن را نيز به هم مي زند و طواف سوم را آغاز کرده به اتمام مي رساند، وظيفه او چيست؟
ج ـ اشکال دارد[229]و موارد احتياط مختلف مي شود.
[762] س ـاگر شخصي رکن مستجار (رکن يماني) را يقين کرد که رکن حجر الأسود است، لذا طواف را از مستجار به عنوان حجر الأسود شروع کرد و هفت شوط کامل به جا آورد، بعداً فهميد که يقين او خطا بوده است، تکليف او چيست؟
ج ـ طواف مزبور باطل است[230]و بايد تدارک شود.
[763] س ـگاهي انسان شک مي کند که اين شوط طوافم به هم خورده يا نه، آيا مي شود بعد از طواف يک شوط هم به عنوان احتياط، اضافه بر هفت شوط آورد و بعد نماز بخواند يا خير؟
ج ـ به وسوسه نبايد اعتنا کرد و اگر قسمتي از طواف اشکال پيدا کند، همان قسمت بايد تصحيح شود[231]و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحيحِ آن قسمت، موجب اشکال در طواف مي شود و با آوردن يک شوط بعد از طواف احتياطاً، اشکال رفع نمي شود.
[764] س ـشخص در حالي که مشغول طواف است، در شوط پنجم يقين کرد که 5 متر در شوط اول و 5 متر در شوط سوم بي اختيار طواف کرده است، تکليف او چيست؟
ج[232] ـ اين طواف قابل تصحيح نيست[233]و بايد اعاده شود.
[765] س ـشرايطي که در طواف واجب، لازم الرعايه است، آيا در طواف مستحبي نيز معتبر است يا نه؟
ج ـ ظاهر آن است که آنچه در مناسک استثنا نکرده معتبر است.[234]
[766] س ـدر طواف مستحبي، زنان مي دانند که به بدن مردان نگاه مي کنند و احياناً هم در بين فشار مردان قرار مي گيرند، از نظر شرع اشکال ندارد؟
ج ـ اگر اختياراً نگاه به نامحرم نکنند اشکال ندارد، ولي در ازدحام بهتر است مراعات کنند و در هر صورت طواف صحيح است.
[767] س ـآيا در طواف هاي مستحبي هم ختنه شرط است يا نه؟
ج ـ بلي شرط است.
[768] س ـمحرم وارد مکه شد، آيا مي تواند قبل از اعمال عمره تمتع يا قبل از اعمال عمره مفرده و همچنين پس از محرم شدن به احرام حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحبي به جا آورد يا خير؟ و اگر به جا آورد، به عمره و حجش ضرر مي زند يا نه؟
ج[235] ـ احوط ترک طواف[236]مستحبي است در فرض سؤال، ولي به عمره و حج ضرر نمي زند.
[769] س ـآيا مي شود هر شوط از طواف مستحب را به نيت يکي از مؤمنين به جا آورد، يا بايد مجموع هفت شوط را براي يک نفر به جا آورد؟
ج ـ نيابت در يک شوط صحيح نيست، ولي مي تواند مجموع را به نيت چند نفر انجام دهد.[237]
[770] س ـآيا جايز است طواف مستحبي را خارج از حد طواف واجب به جا آورديا نه؟
ج[238] ـ جايز نيست[239]مگر در مورد ضرورت.[240]
[771] س ـاگر حاجي از مني برگشته و هنوز طواف واجب را به جا نياورده است، آيا مي تواند طواف مستحبي به جا آورد يا نه؟
ج ـ احوط آن است که تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبي نکند.[241]
[1]. آية الله مکارم: گرفتن نايب لازم نيست.
[2]. آية الله اردبيلي: اين حکم در صورتي است که به طور کلي ختنه شدن براي او ضرر داشته باشد، ولي چنانچه با تأخير تا سال بعد بتواند ختنه کند، بايد حج را در سال بعد بهجا آورد.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، سبحاني، سيستاني، صافي، گلپايگاني: اگر بتواند ختنه کند ولو با تأخير حج تا سال آينده، بايد اين کار را بکند، پس اگر اصلاً متمکن از ختنه نباشد؛ يعني برايش ضرر و مشقت دارد لازم است حج را همان سال به جا آورد ليکن احتياط اين است که در عمره و حج شخصاً طواف نموده و براي طواف، نايب نيز بگيرد، ولي خودش نماز طواف را به جا آورد.
آية الله زنجاني: مطابق حاشيه آيات عظام عمل کند، و بنابر احتياط استحبابي خودش طواف کند.
[3].آية الله اردبيلي: بعد از نماز جماعت، طواف يا سعي را از همانجا که قطع شده ادامه دهد و صحيح است.
آية الله سبحاني: پس از پايان يافتن نماز جماعت از همان نقطه که قطع کرده يا محاذي آن در هر شوطي که باشد طواف و يا سعي خود را تکميل کند و اين در صورتي است که با جماعت همراهي کرده و نماز بخواند در غير اين صورت اگر موالات به هم بخورد اگر قبل از تجاوز از نصف باشد اعاده طواف و سعي و بعد از آن اتمام طواف و يا سعي نمايد و احوط در تمام صور اتمام طواف و نماز و اعاده آن و همچنين اتمام سعي و اعاده آن است.
[4]. آية الله خويي: اگر موالات فوت شود طواف باطل است و اعاده لازم است. (مناسک فارسي، مسأله 314).
[5]. آية الله بهجت: در طواف اگر موالات عرفيه بههم نخورد اشکالي ندارد و اگر بههم بخورد و قبل از اکمال شوط چهارم باشد احتياط مراعات شود با اکمال آن طواف و اعاده آن، ولي در سعي چون موالات معتبر نيست با فرض عذر که مورد سؤال است مانعي ندارد. (مناسک، س 88).
آية الله خامنه اي: در رابطه با طواف به حاشيه مسأله 620 مراجعه شود.
[6]. آية الله تبريزي: حکم قطع طواف، در صورتي که در اثناي طواف نماز جماعت اقامه شود، در مسأله 621 گذشت، و اما نسبت به سعي، احوط در هر دو صورت اتمام و اعاده است.
آية الله سبحاني: حکم قطع طواف در صورتي که در اثناي طواف نماز جماعت اقامه شود در مسأله 631 گذشت و اما در سعي اگر موالات از بين برود به احتياط واجب بايد سعي را تمام و اعاده کند.
[7]. آية الله سيستاني: اگر در نماز جماعت شرکت کند پس از نماز از همانجا که قطع شده است ادامه دهد چه در طواف باشد چه در سعي و احتياط مستحب اتمام و اعاده است و اگر شرکت نکند، پس اگر قبل از پايان شوط چهارم باشد و فوت موالات عرفي نشده باشد از همانجا که قطع شده است ادامه دهد و اگر موالات فوت شدهاست از سر بگيرد و اگر بعد از پايان شوط چهارم باشد در هر حال اتمام آن کافي است و در سعي اگر موالات از بين برود به احتياط واجب، بايد سعي را تمام و اعاده کند.
آية الله نوري: طواف را از سر بگيرد و در سعي نيز اگر بعد مرتبه چهارم است، بعد از قطع کردن سعي و خواندن نماز، از همانجا که قطع کرده بود سعي را به آخر برساند و اگر قبل از مرتبه چهارم است سعي را از سر بگيرد.
[8]. آية الله فاضل: در تمام صور مي تواند طواف يا سعي را از سر بگيرد و صحيح است، اما اگر بخواهد احتياط کند پس اگر طواف قبل از سه دور و نيم قطع شده و فصل طويل شده، طواف را از سر بگيرد، امّا اگر بعد از نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم بوده و فاصله هم شده طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و بعد طواف و نماز را اعاده کند و سعي را اگر بعد از دور چهارم قطع شده تمام کند. ولي اگر قبل از دور چهارم قطع شده و فاصله هم زياد شده بنابر احتياط لازم اعاده کند.
[9].آية الله زنجاني: اگر در نماز جماعت شرکت کند طواف يا سعي را تکميل مي کند، هر چند قبل از شوط چهارم باشد، و اگر شرکت نکند ولي تشکيل صفوف جماعت، مانع ادامه طواف او شود اگر بعد از شوط چهارم بوده طواف قبلي را اتمام مي کند، مگر بيش از نايب گرفتن افراد بيمار فاصله شود که طواف را اعاده مي کند، و اگر قبل از نيمه شوط چهارم بوده است طواف را اعاده مي کند مگر فقط به مقدار استراحت افراد ضعيف، فاصله شود که بايد آن را تکميل کند و در بين سه و نيم و چهار شوط، طواف قبلي را اتمام و سپس اعاده مي کند. و اين تفصيل حکم تمام مواردي است که به جهت موانع خارجي مانند نظافت مسجد، طواف واجب قطع گردد.
[10].آية الله اردبيلي: و بنابر احتياط واجب سعي و تقصير را نيز اعاده کند.
آية الله سبحاني: بايد وضو بگيرد و تمام اعمال(طواف، نماز طواف، سعي و تقصير) را با لباس احرام انجام دهد و اگر زمان براي انجام عمره تمتع کافي نيست و بيم آن مي رود که وقوف اختياري عرفه را از دست مي دهد بنابراين براي حج محرم مي شود و اعمال حج را به عنوان وظيفه فعليه اعم از إفراد يا تمتع انجام مي دهد و بعد از اعمال روز عيد و يا بازگشت از مني، طواف و نماز و سعي عمره تمتع را به جا مي آورد و سپس بقيه اعمال حج را و پس از اعمال حج يک عمره مفرده به جا مي آورد. همچنين است حال کسي که در اثناي حج فهميد وضوي طواف عمره تمتع او باطل بوده است ولي در صورتي که از روي جهل يا عمد طواف عمره را بدون وضو انجام داده و وقت تدارک گذشته باشد بايد يک عمره تمتع به جا آورد و حج را در سال بعد اعاده کند و اگر کسي بعد از حج فهميد که طواف عمره تمتع او از روي سهو باطل بوده بايد خودش يا نايبش طواف و نماز آن و سعي را اعاده کند و علاوه بر نائب خودش هم نماز را هر کجا هست بخواند و اگر در مکه هست خودش و اگر نيست نايبش يک عمره مفرده به عنوان تکليف فعلي او انجام دهد و به احتياط مستحب حج را سال بعد اعاده کند.
[11]. آية الله بهجت، آية الله تبريزي: و بنابر احتياط، بعد از آن سعي و تقصير را نيز اعاده کند و
تا تقصير نکرده احکام مُحرم را مراعات کند.]وآية الله بهجت اضافه مي فرمايد: و در صورتي که بطلان از جهت جهل به حکم نبوده، تقصير قبلي کفّاره ندارد. (مناسک، س 85 و170).[
آية الله خويي: بايد لباس دوخته را بيرون بياورد و سعي و تقصير را نيز اعاده کند و در فرض گذشت زمان تدارک، حجش باطل است. (المسائل الشرعيه، ص 342 و 351 و 357).
آيات عظام زنجاني، صافي، گلپايگاني: در مفروض سؤال (که بعد از تقصير و قبل از شروع اعمال حج فهميده) بايد پس از وضو طواف و نماز و سعي و تقصير را اعاده کند. (مجمع المسائل، ج1، ص 478، مسأله 47).
آية الله سبحاني: اگر قبل از شروع اعمال حج فهميده بايد لباس دوخته را بيرون بياورد و با لباس احرام طواف و نماز و سعي و تقصير را اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر قبل از گذشتن وقت يادش آمد بايد آن را جبران کند و بعد از آن سعي و تقصير را نيز اعاده کند و تا اعمال را انجام نداده است از محرّمات احرام اجتناب نمايد و اگر بعد از گذشتن وقت تدارک متوجّه شود، در صورت سهو و نسيان، اعاده طواف کافي است و در صورت جهل حجّش باطل است و به احتياط واجب بايد يک شتر قرباني بدهد.
آية الله مکارم: احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده کند.
[12]. آية الله اردبيلي: اگر مسأله را مي دانسته و قصد داشته عمل صحيح را انجام دهد، طواف او صحيح است.
آية الله زنجاني: طواف در حال بوسيدن کعبه صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر اين شخص آگاه به مسأله بوده و بنابر آوردن طواف صحيح داشته به شک خود اعتنا نکند و الا حکم او مانند مسأله 601 است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که توجّه به حکم و بنابر اتيان طواف صحيح داشته است.
آية الله مکارم: هرگاه آگاه به مسأله بوده که نبايد در آن حالت راه برود.
[13]. آية الله بهجت: شک در صحّت محل اعتنا نيست. (مستفاد از وسيله، ص 238 در نماز).
آية الله تبريزي، آية الله فاضل: و در غير اين صورت طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و پس از آن احتياطاً طواف و نماز آن را اعاده نمايد.
آية الله خامنه اي: با احتمال التفات، بنابر صحت مي گذارد مطلقاً.
آية الله خويي: با احتمال التفات، بنابر صحت مي گذارد مطلقاً. (تعليقه عروه، ج 1، ص663، م 56 از فروع علم اجمالي).
آية الله زنجاني: اگر صحيح بودن قطعه سابق بر قطعه مشکوک، محرز باشد طواف او صحيح است، والاّ چنانچه احتمال مي دهد که در قطعه مشکوک، به رعايت شرايط طواف، توجه داشته بايد احتياطاً طواف را تمام کرده و پس از خواندن نماز، آن را اعاده کند، و اگر چنين احتمالي نمي دهد بايد طواف را اعاده کند.
آية الله سيستاني: در هر صورت عمل صحيح است. (بنا را بر صحت بگذارد مطلقاً).
[14].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب بايد اعمال مترتّب بر آن را نيز اعاده نمايد به نحوي که ترتيب حاصل شود.
[15]. آية الله سبحاني: بايد عمل باطل شده را با رعايت ترتيب در اعمال مترتبه جبران کند و تقصير نمايد و اگر محرم به احرام حج شده در بازگشت از مني قبل از اعمال حج با رعايت ترتيب آن ها را اعاده کند ولي اعاده تقصير لازم نيست.
آيةالله صافي، آية الله گلپايگاني: در مورد بطلان طواف و سعي از احرام خارج نشده است. (آداب و احکام حج، مسأله 558).
[16]. به سؤال 647 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر طواف يا سعي بهطور کلي باطل بوده بايد آن عمل و اعمال بعدي را به جا آورد و تا تقصير نکرده از محرمات احرام اجتناب کند، و اگر وقت جبران گذشته عمره اش تبديل به حج افراد مي شود و بايد پس از آن عمره مفرده به جا آورد و اگر برخي از اشواط طواف يا سعي، باطل بوده، آن را اتمام مي کند و اگر تنها نماز، باطل بوده نماز مي خواند و در اين سه صورت اعاده اعمال بعدي و اجتناب از محرمات احرام، لازم نيست و در تمام صورت ها پوشيدن لباس، کفاره ندارد.
آية الله سبحاني: بايد عمل ياد شده و اعمال مترتبه را با پوشيدن لباس احرام جبران کند.
آية الله سيستاني: اگر طواف يا سعي باطل بوده است، بايد عمل را با رعايت ترتيب جبران کند و تقصير نمايد و از تروک احرام قبل از آن اجتناب کند و پوشيدن لباس چون عمدي نبودهاست کفاره ندارد و اگر فقط نماز طواف باطل بوده است فقط آن را انجام دهد و لازم نيست لباس احرام بپوشد.
[17].آية الله زنجاني: عملش صحيح است.
[18].آية الله خامنه اي: اگر از طواف قبل دست برداشته و لذا طواف را از اوّل اعاده نموده است همان طواف اعاده شده صحيح است. (استفتاء 62463)
[19]. آية الله بهجت: بايد طواف را از موضع علم به نجاست تمام کند و بقيه اعمال را اعاده نمايد و احوط استيناف طواف بعد از اتمام آن است. (مستفاد از مسأله 303 مناسک)
[20].آية الله اردبيلي: و بنابر احتياط سعي و تقصير را نيز اعاده کند.
[21]. آية الله تبريزي: اگر طواف را به نيت وظيفه فعليه اعاده کرده نياز به اتمام طواف اول نيست.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر طواف دوم را به قصد مافيالذمّه (اعم از اتمام و اعاده) و به عنوان مقدمه علميه براي يقين به برائتذمّه بوده باشد صحيح است و در غير اين صورت احتياطاً بايد نقص طواف قبلي را تکميل و نماز آن را خوانده، و پس از آن بنابر احتياط واجب سعي و تقصير را اعاده کند و تا تقصير نکرده احکام محرم را مراعات کند.
آية الله سيستاني: اگر طواف دوّم را پس از فوت موالات عرفي انجام داده صحيح است و در
غير اين صورت اگر جاهل قاصر بوده صحيح است وگرنه بنابر احتياط واجب، اعمال عمره را اعاده کند.آيةالله صافي، آيةالله گلپايگاني: بنابر احتياط سعي و تقصير را هم اعاده نمايد. (آداب و احکام حج، م603).
آية الله مکارم: طواف دوّم باطل بوده است و بايد طواف سابق را ادامه دهد.
[22]. آية الله بهجت: صحيح است.
[23]. آيات عظام زنجاني، صافي، گلپايگاني: بنابر اقوي طواف و اعمال مترتبه صحيح است.
[24]. آية الله اردبيلي:چنانچه طواف دوم را پس از فوت موالات عرفيه طواف اول به جا آورده باشد و يا طواف اول را پيش از تمام شدن شوط چهارم قطع کرده و از مطاف خارج شده و مشغول به عملي شده باشد که عرفاً بگويند طواف را قطع کرده، عملش صحيح است وگرنه چنانچه قطع طواف اول پيش از اتمام شوط چهارم باشد، احتياطاً بايد آن را اعاده کند و اگر پس از آن باشد، احتياطاً بايد يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آيةالله خويي: در فرض اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، طواف مزبور مجزي است. (المسائل الشرعيه، ج1، ص348).
آية الله فاضل: طواف در تمام صور صحيح است.
[25]. آية الله خامنه اي:اين احتياط واجب نيست بلکه همان طوافي که از سرگرفته کفايت مي کند. (استفتاء 62463)
آية الله نوري: اين احتياط واجب نيست بلکه همان طوافي که از سر گرفته کفايت مي کند.
[26].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط اعمال مترتب بر طواف را نيز به جا آورد.
[27]. آية الله تبريزي: در هر دو صورت اگر يک طواف کامل به نيت وظيفه فعليه؛ اعم از تمام و اتمام به جا آورد کافي است.
آية الله سبحاني: در صورتي که پيش از تجاوز از نصف بدون عذر طواف را رها کرده و پس از فوت موالات طواف را سر گرفته باشد طواف او و اعمال بعد از آن صحيح است و در غير اين صورت بنابر احتياط واجب طواف قبلي را تمام کند و نماز آن را بخواند و سپس طواف را از سر بگيرد و اعمال مترتبه را اعاده نمايد.
آية الله سيستاني: اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد و قطع به اين صورت باشد که از مطاف خارج شده و مشغول کاري شده باشد که عرفاً بگويند طوافش را قطع کرده است، سپس از سر گرفته باشد طواف صحيح است و اگر بعد از شوط چهارم باشد در صورتي که استيناف پس از فوت موالات عرفيه بوده صحيح است وگرنه مشکل است مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله مکارم: طواف او و اعمال بعد از آن، در هر دو حال صحيح است.
[28]. آية الله بهجت: اگر سهواً و از روي غفلت محدث شده است، بايد پس از تجديد طهارت طواف را از همانجايي که قطع شده ادامه دهد و در صورتي که عمداً بوده است حکم به ادامه طواف از محل قطع، مورد تأمل است و بايد طواف را از سر بگيرد (مناسک، ص 102) و احتياطاً نماز و سعي و تقصير را اعاده کند. (پرسش هاي جديد حج، س 74).
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 651 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: باقيمانده طواف اول را بياورد و سپس نماز و سعي و تقصير را به جا آورد و اگر بعد از تقصير در عمره تمتع و يا مفرده متوجه اين موضوع شد آن چه انجام داده کفايت نمي کند و بايد برگردد طواف خود را تکميل کند و نماز و سپس بقيه اعمال را بياورد همينطور است اگر اين امر در طواف حج اتفاق بيافتد بايد طواف را تکميل و سپس نماز آن و سعي را به جا آورد و اگر طواف نساء را نيز انجام داده بايد آن را همراه با نمازش اعاده کند و اگر زمان تدارک گذشته باشد در ذيل سؤال 647 و 1362 صور مختلف آن ها بيان شده است. و در تمام صور گذشته اگر فقط طواف نساء را با وضوي باطل انجام داده است فقط بايد آن را همراه با نمازش مجدداً بياورد.
[29]. آية الله اردبيلي: و بعد از نماز طواف، احتياطاً اعمال مترتبه را نيز به جا آورد.
آية الله تبريزي: در مسائل سابق توضيح داده شد.
آية الله خويي: حکم آن در مسأله سابق گذشت.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: طواف دوّم و اعمال بعد از آن صحيح است، هرچند مي توانست طواف اول را پس از وضو هم تکميل و به آن قناعت کند.
آية الله سيستاني: اگر پس از موالات عرفيه اعاده کرده، صحيح است وگرنه مشکل است.
آية الله فاضل: و سعي و تقصير را احتياطاً اعاده کند.
[30]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: با تداوم احتياط و قصد وظيفه فعليه، تا پايان آخرين شوط، صحيح است.
آية الله خويي: فتواي معظّم له در دست نيست.
آية الله سيستاني: صحت آن مشکل است مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[31]. آية الله اردبيلي: اگر به قصد رجاء و کشف حال، طواف را ادامه داده، صحيح است.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط لازم طواف را اعاده نمايد.
آية الله خويي: بنابر احتياط صحيح نيست. (آراء المراجع، چاپ سوم، ص 302).
آية الله زنجاني: بايد طواف و اعمال بعدي را به جا آورد و اگر وقت گذشته چنانچه در عمره تمتع بوده، عمره اش تبديل به حج افراد مي شود و بايد پس از آن عمره مفرده به جا آورد و اگر در حج بوده بايد اعمال عمره مفرده به جا آورد.
آية الله سبحاني: در صورتي طواف او درست است که به قصد رجاء و کشف حال طواف را ادامه داده باشد ولي اگر صرفاً به ظن خود اعتماد کرده طواف صحيح نيست و بايد بعد از نماز آن طواف و نماز را اعاده و اگر اعمال مترتبه را آورده مجدداً انجام دهد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر به قصد رجاء و کشف حال طواف را ادامه داده صحيح است.
آية الله فاضل: اگر با اطمينان به يک طرف ادامه داده صحيح است. و الاّ بايد احتياطاً طواف و نماز طواف و سعي و تقصير را اعاده کند.
[32]. آيات عظام بهجت، زنجاني، سبحاني، فاضل: اشکال ندارد.
آية الله تبريزي: اشکال دارد و احتياط اين است که آن طواف را تمام کرده و نماز طواف را بخواند و طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد. (استفتاء 62463، س 6)
آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
[33]. آية الله اردبيلي: به حاشيه مسأله 652 مراجعه شود.
آيات عظام بهجت، زنجاني، مکارم: اشکال ندارد.
آية الله تبريزي، آية الله سبحاني: در س 652 حکم آن گذشت.
آية الله خويي: در صورت اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، عمل مزبور مجزي است.
آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اقوي صحت طواف است، و اگر بعد از شوط چهارم بوده نقصان طواف قطع شده را واجب است به جا آورد و نماز آن را نيز بخواند. (آداب و احکام حج، م 591 و 596).
آية الله فاضل: اشکال ندارد به تفصيلي که در مسأله 646 گذشت.
[34].آية الله سبحاني: اگر با ويلچر يا امثال آن در زمان ازدحام از پشت مقام طواف داده شدند استنابه لازم نيست مگر اينکه از طبقه دوم طواف داده شوند که در ذيل سؤال 1415 به نحوه انجام آن اشاره شده است.
[35].آية الله اردبيلي:احتياط لازم نيست و طواف در تخت روان صحيح است.
[36]. مراجعه شود به مسأله 592.
آية الله بهجت: اگر مي تواند به کمک ديگري مباشرتاً در محدوده طواف کند بايد اين کار را بکند و در غير اين صورت واجب است نايب بگيرد که در محدوده طواف کند و طواف با تخت روان در خارج محدوده کفايت نمي کند.
آية الله خامنه اي: براي مَطاف حدّ خاصّي نمي باشد و در هر جاي مسجدالحرام صحيح است (مناسک حج، ص 103، ششم)
آية الله زنجاني: در شرايط کنوني که نمي گذارند ناتوانان را در صحن مسجدالحرام طواف دهند، نايب بگيرند، و بنابر احتياط مستحب، خودشان هم در طبقه دوم طواف داده شوند.
آية الله سبحاني: احتياطاً هر دو را انجام دهند و اکتفا به طواف دادن در طبقه دوم اشکال دارد.
آية الله سيستاني: همه مسجدالحرام مطاف است.
آية الله مکارم: اين احتياط لازم نيست و طوافش صحيح است.
[37]. آية الله اردبيلي: اگر به جهت فراموشي بوده، عملش صحيح است و اگر به جهت ندانستن مسأله بوده، اصل طواف اشکال ندارد لکن شوط مزبور باطل است و آن شوط را بايد از حجرالاسود اعاده نمايد.
آية الله بهجت: مستفاد از آنچه در ذيل مسأله 590 گذشت آن است که با اتمام آن به يک شوط، طواف صحيح است.
آية الله خامنه اي: آن دور باطل است و بايد آن را از حجرالأسود اعاده کند ولي چون غالباً برگشتن به عقب مشکل است بهتر است همراه جمعيت آن دور را بدون نيت ادامه دهد سپس از حجر الأسود قصد کند.
[38]. آية الله سبحاني: اگر در همان شوطي که وارد حجر شده متوجه اشتباه شود و برگردد و به نيت تصحيح از همان جايي که وارد حجر شده به صورت صحيح طواف را ادامه دهد و براي احتياط از يکي دو قدم جلوتر از باب مقدمه علميه طواف قطع شده را ادامه دهد طواف او صحيح است و اگر در همان شوط متوجه نشد تصحيح مشکل است بايد با به هم خوردن موالات، طواف از نو اعاده شود و صور ديگر نيز در مسأله590 آمده است.
آية الله فاضل: شوط فاسد را اتيان کند و بنابر احتياط مستحب طواف را اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و در فرض اخير هم، چون احتمال باطل شدن اصل طواف مي رود احتياط لازم آن است که پس از تمام کردن طواف و خواندن نماز دوباره طواف کند و نماز آن را بخواند. (مناسک فارسي، ص 67).
[39].آية الله اردبيلي: در نماز ادامه آن در حال شک مبطل است ولي در طواف و سعي اگر به اميد اينکه شکش تبديل به يقين شود و کشف حال گردد آن را ادامه دهد اشکالي ندارد.
[40]. آية الله تبريزي:(طواف يا سعيش) اشکال دارد.
آية الله خويي: بنابر احتياط صحيح نيست. (آراء المراجع، چاپ سوم، ص202).
آية الله فاضل: ادامه دادن طواف و نماز و سعي در حالِ شک اشکال دارد. لذا در فرض سؤال بايد از ادامه اعمال خودداري کند و تروي کند و اگر به يک طرف اطمينان پيدا کرد طبق آن عمل کندو الاّ عمل را از نو انجام دهد و در اين مسأله فرقي بين طواف و نماز و سعي نيست.
آية الله مکارم: به اميد انجام وظيفه شرعي.
[41]. آية الله زنجاني: اگر اطمينان دارد که در ادامه عمل نسبت به تعداد اشواط به اطمينان يا
حجت شرعي (مانند شمارش همراهان) مي رسد مي تواند در حال شک طواف يا سعي را ادامه
دهد.آية الله سبحاني: اگر با علم به عدم زيادي در حال طواف در شماره طواف ها شککند ولي به قصد رجاء و به اميد اينکه در آينده واقع روشن شود به طواف خود ادامه دهد و سپس سرانجام به يک طرف يقين پيدا کند طواف او صحيح است و همچنين اگر کسي در حال سعي در عدد اشواط شککند و طرف شک نقيصه باشد نه زيادي مثلاً شککند دور پنجم است يا هفتم سعي او صحيح است و چه سعي و چه طواف در هر دو اگر در آخر به نتيجه نرسيد آن ها باطل هستند و بهتر است براي طواف و يا سعي دوم صبر کند تا موالات بهم بخورد و با صرف نظر از آنچه از طواف و يا سعي انجام داده طواف و يا سعي خود را مجدداً بياورد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر در حال سعي شککند و در حال شک بقصد رجاء کشف حال ادامه دهد و بعد يقين به صحت پيدا کند سعي او صحيح است و در طواف، اگر از دليل طواف لزوم حفظ هر شوط استفاده شود حکم به صحت مشکل است و الاّ بعيد نيست. (آراء المراجع،
ص 268).[42]. آية الله مکارم: همه شک ها احتياج به مختصري فکر دارد تا مشمول ادله شک گردد.
[43].آية الله اردبيلي: اگر بدون به هم خوردن موالات پس از طواف اول، طواف دوم را به جا آورده، احتياطاً يک طواف به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
[44]. آية الله بهجت، آية الله خويي: به حاشيه مسأله 652 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله فاضل: طوافي را که از سر گرفته صحيح است.
[45].آية الله خامنه اي:همان طواف دوم که از سر گرفته کافي است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
[46]. آية الله مکارم: طوافي که از سر گرفته صحيح است.
[47]. به سؤال 652 مراجعه شود.
آية الله تبريزي: با فرض تمشّي قصد قربت، طوافش صحيح است.
آية الله سيستاني: اگر طواف جديد را پس از انجام منافي ـ مثل فوت موالات عرفي ـ به جا آورده، صحيح است وگرنه طوافش اشکال دارد مگر آنکه، جاهل قاصر باشد.
[48]. آيات عظام زنجاني، صافي، گلپايگاني، مکارم: ولي عمداً پا روي آن نگذارد.
آية الله سبحاني: ولي عمداً پا روي آن نگذارد و اگر گذاشت موجب بطلان طواف نمي شود.
[49]. آية الله اردبيلي: ولي عمداً مرتکب اين کار نشود.
آية الله زنجاني، آية الله گلپايگاني: ولي نبايد اذيت ديگران را فراهم آورد. (آداب و احکام حج، مسأله 545).
آية الله مکارم: ولي عمداً اين کار را نکند مگر اينکه مانع عبور باشد.
[50]. آيات عظام اردبيلي، بهجت، تبريزي، خويي، سبحاني: به حاشيه مسأله 652 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: همان طوافي را که از سر گرفته صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله سيستاني: اگر قطع به اين صورت بوده که از مطاف خارج شده و مشغول کاري شده است که عرفاً گفته شود طوافش را قطع کرده است، طواف دوّم صحيح است وگرنه مشکل است مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله زنجاني، آية الله مکارم: گذشت ]مسأله 652[طوافي که از سر گرفته کافي است.
آية الله گلپايگاني: در فرض مذکور صحت طواف بعيد نيست. (مجمع المسائل، ج 1، ص467 مسأله 5 و ص 479 مسأله 49).
[51]. آية الله سيستاني:طواف او باطل است.
[52]. آية الله اردبيلي: در فرض مزبور طواف صحيح است و حتي در حال اختيار نيز چنانچه اتصال عرفي به جمعيت طواف کننده وجود داشته باشد، طواف خارج از حدّ بين مقام و کعبه اشکال ندارد.
آية الله بهجت: مي تواند در کناري قرار بگيرد تا بعد از تمام شدن کار آنها، از آنجا که طوافش را قطع کرده بود به طوافش ادامه بدهد و صحيح است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: در فرض مزبور، طواف صحيح است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: ولي در ايام شلوغ (مانند ايام شلوغِ حج و ماه رمضان) که طواف در محدوده در شب و روز براي معمول حجاج، مشقت شديد دارد، رعايت محدوده مقام، لازم نيست.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: افرادي که به طريق مذکور عمل کرده اند طواف و نماز را بايد اعاده کرده و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده کنند و اگر کيفيت مذکور در طواف نساء واقع شده زن بر آنها حلال نشده است. بلي اگر در چنين حالاتي ضرورت عرفي اقتضا کرده و صبر کردن براي انجام طواف در محدوده مستلزم عسر و حرج بوده و در خارج حد با رعايت الاقرب فالاقرب انجام شده صحيح است و از احرام خارج شده است.
آية الله سيستاني: بعيد نيست که در بيشتر از مقدار ذکر شده ]فاصله بين مقام ابراهيم و کعبه[ هر چند کراهت دارد، طواف جايز باشد. (مناسک، مسأله 303).
آية الله مکارم: طواف حدّ معيني ندارد.
[53]. آية الله فاضل: به احتياط واجب با مجتهد جامع الشرايط مصالحه کند.
[54]. آية الله اردبيلي:طواف و قرباني او صحيح است و فقط مديون خمس مي باشد مگر اينکه به نحو شخصي خريده باشد و قصدش اين باشد که خمس را نپردازد که در اين صورت طواف و قرباني او اشکال دارد.
آيات عظام بهجت، صافي، گلپايگاني: ولکن اگر همانطور که متعارف است به ذمّه خريداري کرده باشد، حجّش صحيح است.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: بنابر احتياط واجب اگر ساترش متعلق خمس باشد، ولي اگر همانطور که متعارف است به ذمّه خريده، حجش اشکال ندارد.
آية الله خامنه اي: اگر به ذمّه خريداري کرده باشد اشکالي ندارد.
آية الله زنجاني: تصرف در تمام مالي که متعلق خمس است بدون اذن مجتهد جامعالشرائط، جايز نيست، و همچنين است اگر اين اموال با ديگر اموالش مشتبه شود و همه اموال، محل ابتلاء او باشد؛ و در هر دو صورت اگر بدون عذر با آن اموال، لباس احرام يا قرباني بخرد، معصيت کرده، لکن معامله او و طواف و اعمال او صحيح است، هر چند احتياط مستحب مؤکد در آن است که اگر با شخص آن اموال خريده، به آن طواف اکتفا نکند و اگر لباس احرام يا قرباني را با ثمن کلي خريده، تمام اعمالش صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر کسي سال خمسي ندارد چنانچه به حج يا عمره مشرف شود بايد اموال خود را تخميس کند و لااقل خمس تمام هزينه هاي حج و يا عمره را بپردازد و يا از حاکم شرع اجازه بگيرد ليکن اگر خمس مبالغ مذکور را به ذمه بگيرد و سپس مبالغ ياد شده را خرج کند و توان پرداخت خمس را داشته باشد از حجة الاسلام کفايت مي کند و طواف و قرباني او هم صحيح
است.آية الله سيستاني: در فرضي که خمس واجب باشد اگر همانطور که متعارف است به ذمّه خريداري کرده باشد اشکال ندارد.
آية الله فاضل: ولي در همين فرض چنانچه بداند پول از درآمد همان سال است و در همان سال خرج شود خمس واجب نيست.
آية الله نوري: و بايد خودش آنها را انجام بدهد و اگر چون مراجعت کرده قدرت ندارد بايد براي انجام طواف و نماز طواف و قرباني نايب بگيرد.
[55].آية الله اردبيلي: حکم آن در مسأله قبل گذشت.
[56]. مراجعه به مسأله قبل شود.
آية الله بهجت: اگر قصد قربت از او محقق نشده است. (وسيله، ص 179).
آية الله زنجاني: در اين صورت نيز مانند بقيه صورت هايي که معذور نمي باشد اعاده طواف و نماز، واجب نيست.
آية الله سبحاني: بعد از پرداخت خمس لباس احرام و لااقل هزينه هاي حج و عمره و يا به ذمه گرفتن آن ها طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله صافي، آية گلپايگاني: اگر با عين پول خمس نداده لباس احرام بخرد اشکال دارد. (آداب و احکام حج، مسأله 542).
آية الله فاضل: و بنابراحتياط سعي و تقصير را نيز اعاده کند.
[57]. آية الله زنجاني: چنانچه سابقه تعلق خمس نداشته و همچنين با اموال متعلق خمس، مشتبه نشده است، لازم نيست خمس آن را بدهد و...
آية الله فاضل: با مجتهد جامع الشرايط مصالحه کند.
[58]. آية الله تبريزي: اگر احتمال مي دهد از ربحي مي خرد که سال بر آن نگذشته اشکال ندارد.
آية الله خويي: صور مسأله مختلف است و احتياط به مصالحه با حاکم شرع ترک نشود. (مستفاد از منهاج الصالحين، کتاب الخمس، ص 343).
آية الله سيستاني: اگر احتمال مي دهد خمس به آن متعلق باشد به احتياط واجب بايد با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه کند ولي طواف با فرض خريد به نحو کلّي فيالذمه صحيح
است.[59]. آية الله خويي، آية الله فاضل: بلکه در صورتي که طواف عمره را هم، از روي جهل ترککرده باشد عمره باطل مي شود ولي کفاره ندارد و بايد حج را در سال بعد اعاده کند. (مناسک، مسأله 325).
آية الله سبحاني: طواف حج را عمداً يا از روي جهل ترککرد تا آخر ذي حجه فرصت جبران با انجام اعمال مترتبه را دارد و الا با توجه به اينکه حج او فاسد شده است يک شتر در مکه قرباني کند و حج را در سال بعد قضا نمايد.
[60]. آية الله بهجت: بنابر احتياط. (مناسک شيخ، ص 35).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: متعرّض کفّاره نشده اند ولي قبل از انجام عمره مفرده احتياطاً از نزديکي با زن خودداري نمايد.
آية الله مکارم: بنابر احتياط واجب.
[61].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط و اگر طواف عمره تمتّع را نيز به جهت جهل به مسأله ترککند و وقت تدارک آن بگذرد، حکم همين است و در هر دو فرض بنابر احتياط جهت خروج از احرام، يک عمره مفرده به جا آورد.
آية الله زنجاني: و اگر در طواف عمره تمتع بوده و وقت تدارک آن گذشته احرامش تبديل به حج افراد مي شود و بايد پس از آن و گذشتن ايام تشريق عمره مفرده انجام دهد، هر چند حج او استحبابي باشد.
[62]. به سؤال 652 مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: اگر وقتي که اعاده طواف را شروع کردند، اعتقاد داشتند که موالات به هم خورده است و بعد از طواف شک در به هم خوردن موالات پيدا کردند، طوافشان صحيح است و اگر در زمان اعاده شک در به هم خوردن موالات داشته اند و با حالت شک شروع به اعاده کرده اند، احتياطاً طواف را اعاده نمايند.
آية الله خامنه اي: طوافشان صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آيات عظام زنجاني، سيستاني، فاضل، مکارم، نوري: اشکال ندارد و طوافشان صحيح است.
[63].آية الله اردبيلي: بايد با تخت روان خارج از حد بين کعبه و مقام و متصل به جمعيت طواف کننده، طواف داده شوند.
[64]. حکم اين مسأله در حاشيه مسأله 592 گذشت. و به 658 نيز مراجعه شود.
آية الله تبريزي: با تخت در خارج از حد او را طواف دهند.
آية الله خامنه اي: با توجّه به حاشيه مسأله 592 او را در پشت مقام ابراهيم(عليه السلام) طواف دهند.
آية الله سبحاني: با تخت در خارج حد او را طواف دهند و احتياطاً نائب هم بگيرند.
آية الله گلپايگاني: با توجّه به اينکه: طواف با اتّصال به طواف کنندگان از هر فاصله صحيح است، با تخت طواف دهند. (آداب و احکام حج، مسأله 568).
آية الله مکارم: با توجّه به اينکه مطاف حدّ معين ندارد، او را با تخت در پشت مقام ابراهيم طواف دهند.
[65]. آية الله خويي: فرض مزبور را متعرض نشده اند و مقتضي احتياط اعاده طواف به نيت اعم از اتمام و تمام است.
آية الله سبحاني: قبل از تجاوز از نيمه طواف.
[66].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
آية الله فاضل: در هر دو صورت مي تواند طواف را از سر بگيرد.
مراجعه شود به مسأله 549 و 550.
[67]. آية الله اردبيلي:احتياطاً نايب هفت شوط طواف يا سعي را به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: اگر کسي از اتيان طواف يا سعي يا رمي کامل عاجز باشد ولي به انجام مقداري از آن قادر باشد بايستي براي تمام عمل نايب بگيرد. (آية الله سبحانيافزودهاند: البته اگر خود شخص نصف طواف را انجام داده و سپس ناتوان شده نائب بايد آن را تمام کند مناسک، مسأله 356 و 358).
آية الله زنجاني: نيابت در بعض اشواط، ثابت نيست، مگر در مورد کسي که در اثناي طواف يا سعي بعد از تجاوز از نصف، بيمار شده است.
آية الله سيستاني: اگر از ابتدا بداند که نمي تواند طواف را تمام کند بايد براي همه آن نايب بگيرد و همچنين اگر قبل از اتمام شوط چهارم عاجز شود، ولي اگر بعد از آن باشد مي تواند براي باقيمانده نايب بگيرد، ولي در سعي اگر از يک شوط هم عاجز باشد بايد براي همه آن نايب بگيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بعيد نيست طواف حکم نماز را داشته باشد و تبعيض در اشواط آن در نيابت محتاج دليل است، پس بايد در همه طواف نيابت کند. (آراء المراجع، ص 249).
آية الله فاضل: اگر از ابتدا از انجام طواف مأيوس باشد و امکان طواف دادن او نباشد، بايد براي همه آن نايب بگيرد و اگر بعد از دور چهارم از انجام بقيه آن عاجز شده است مي تواند براي بقيه نايب بگيرد و در اين فرض خودش نماز طواف را بخواند و احتياطاً نايب نيز نماز بخواند و اگر کمتر از چهار دور به جا آورده نيابت در بقيه صحيح نيست.
آية الله مکارم: در صورتي که بشود در باقيمانده، آنها را طواف داد بايد چنين کنند، و در غير اين صورت براي تمام طواف نايب بگيرند.
[68].آية الله اردبيلي: در مطاف رعايت حد لازم نيست و فقط اتصال عرفي به طواف کنندگان کافي است و نماز طواف تا حد امکان بايد پشت مقام ابراهيم انجام شود و اگر مشکل بود، در پشت مقام با فاصله دورتر با رعايت الاقرب فالاقرب انجام شود.
[69]. آية الله مکارم: طواف حدّ معيني ندارد.
آية الله نوري: در مطاف رعايت حدّ معيني لازم نيست، همينقدر که صدق طواف دور خانه کعبه بکند کافي است، هر چند هر قدر به خانه خدا نزديک تر انجام بگيرد اولي است.
[70]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله فاضل: ولي چنانچه ضرورت عرفي اقتضا کند انجام طواف در خارج حدّ با رعايت الاقرب فالاقرب مانعي ندارد و صحيح است و صبر کردن و تأخير انداختن لازم نيست.
[71]. تفصيل نظريه آيات عظام در مسأله 592 گذشت.
آية الله بهجت، آية الله زنجاني: براي مسأله نماز به مسأله 780 و قبل از آن مراجعه شود.
[72].آية الله اردبيلي: روش راحت تر براي چنين کسي اين است که در اين مسأله از مجتهدي تقليد کند که اغسال مستحبي و يا اغسال واجب غير جنابت را نيز مجزي از غسل جنابت مي داند که در اين صورت حجش صحيح است و در مورد نمازها فقط بايد اعمالي را که ما بين جنب شدن و غسل کردن انجام داده، قضا کند و اگر به مجتهد ديگري رجوع نکند حکم همان است که در متن آمده است.
[73]. آية الله بهجت:کفايت غسل واجب که انجام داده است از آن بعيد نيست، اگرچه احوط خلاف آن است و در کفايت غسل مستحب از آن اشکال است احتياط ترک نشود. (وسيله، ص 59).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سيستاني، مکارم: بلکه اگر غير از جنابت نيز، يکي از آنها را قصد کرده باشد اقوي کفايت است. بنابراين، اعمالي که بعد از غسل حيض يا جمعه انجام داده، تمام آنها صحيح است و فقط نمازهايي که بعد از جنب شدن و قبل از اولين غسل حيض يا جمعه خوانده باطل و قضا دارد.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر غسل واجبي انجام داده، از غسل جنابت کفايت مي کند. بنابر اين، همه اعمالي که بعد از غسل انجام داده، صحيح است.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط، غسل مستحبي کفايت از غسل واجب نمي کند و در اين مسأله مي تواند رجوع کند به کسي که غسل مستحبي را کافي از غسل واجب مي داند و در اين صورت حج او صحيح است و چيزي بر او نيست. (مجمع المسائل، ج 1، ص470 مسأله 14).
[74]. آية الله سبحاني:حکم کسي را دارد که از روي جهل با وضوي باطل طواف خود را انجام داده است و حکم آن در سؤالات 647، 1362 و 653آمده است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حج او باطل است و شخص مذکور بايد با اعمال عمره مفرده از احرام خارج شود.
[75]. آية الله بهجت: و به احتياط واجب در صورت امکان، عمره مفرده به جا آورد، با فرض بقاي حالت جنابت او (مستفاد از س 75 مناسک).
[76].آية الله اردبيلي: اگر وقت جبران باقي نيست حجش باطل است و احتياطاً يک شتر کفاره بدهد و براي خروج از احرام يک عمره مفرده به جا آورد.
[77]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف باطل است و تفصيل آن در محل خود ذکر شده است. (آداب و احکام حج، مسأله 510)
[78]. آية الله سبحاني: اگر وقت طواف و اعمال باقي است تدارک مي کند، اگر وقت عمل گذشته است حج او باطل است. البته اگر حدث در طواف نساء بوده حج او صحيح است ولي طواف نساء را بايد طبق مسأله 549 انجام دهد.
آية الله سيستاني: اگر وقت عمل گذشته است در هر صورت حجّش فاسد است.
[79]. آية الله خويي: اگر وقت طواف و اعمال بعد از آن باقي است، تدارک مي کند وگرنه حجش باطل است. (مستفاد از المسائل الشرعيه، ج1، ص342).
آية الله زنجاني: مطابق پاسخ مسأله 670 و حاشيه آن عمل کند.
آية الله فاضل: اگر حدث بعد از شوط چهارم باشد حج او مطلقاً صحيح است ولي بايد خودش و اگر نتواند نايبش بقيه اشواط را به جا آورد و اگر بعد از سه دور و نيم و قبل از تمام شدن دور
چهارم محدث شده، بايد احتياط کند، همانطور که در مسأله 549 گذشت و چنانچه کار او عمدي بوده يا با ترديد و عدم اعتقاد به صحّت، انجام داده يا جاهل مقصّر بوده است، صوري دارد که در بعضي از آن صور حج باطل است. تفصيل آن در ذيل مسأله 549 گذشت. بلي اگر حدث در طواف نساء بوده، حج مطلقاً صحيح است ولي طواف نساء را بايد طبق مسأله 549 انجام دهد.[80]. به مسأله 549 رجوع شود.
[81]. آية الله تبريزي: حجّش فاسد است.
آية الله مکارم: در تمام صور حج او مشکل است.
[82]. به مسأله 549 و 550 مراجعه شود.
[83]. آية الله اردبيلي: اگر وقت جبران باقي نيست حجش باطل است و احتياطاً يک شتر کفاره بدهد و براي خروج از احرام يک عمره مفرده به جا آورد.
آية الله بهجت: اگر بعد از تقصير بفهمد که طوافش باطل بوده، لازم است اعاده کند و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده کند و اگر بعد از اعمال حج فهميد، غير از تدارک، در صورت امکان عمره مفرده هم به جا مي آورد علي الأحوط. (مناسک، س 85 و 75).
آية الله تبريزي: اگر تدارک نکرده ايد، حجّ شما اشکال دارد.
آية الله خويي: به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود.
آية الله سبحاني: حکم کسي را دارد که از روي جهل با وضوي باطل طواف خود را انجام داده و حکم آن با صور مختلفه اش در ذيل سؤالات 647، 1362 و 653 آمده است.
آية الله سيستاني: حج باطل است و به احتياط واجب بايد يک شتر کفّاره بدهيد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و در هر صورت، از احرام خارج نشده ايد و اگر قبل از وقوفين باشد پس از طهارت، طواف و نماز و سعي و تقصير عمره تمتع را انجام دهيد و سپس محرم شويد براي حج تمتع و اگر بعد از وقوفين يا بعد از حج بفهمد، حج او مبدل به حج افراد مي شود و بعد از اعمال حج احتياطاً عمره مفرده انجام دهد و سال بعد ثانياً، عمره و حج تمتّع را به جا آورد. (مستفاد از مجمع المسائل، ج 1، ص 478 مسأله 47 و ص 474 مسأله 32 و...).
آية الله مکارم: خارج شدن از احرام خالي از اشکال نيست.
[84].آية الله زنجاني: اگر وقت تدارک باقي است بايد طواف و سعي و تقصير را اعاده کنيد و اگر وقت گذشته حج افراد و پس از آن و گذشتن ايام تشريق عمره مفرده انجام دهيد و چنانچه اعمال حج تمتع را به جا آورده ايد کفايت از حج افراد مي کند.
[85]. آية الله سبحاني: به نيت طواف.
[86]. آية الله بهجت: اگر کمبود طواف؛ يعني از موضع شروعش تا حجرالأسود را جبران کند طوافش صحيح است. (مستفاد از س 83، مناسک).
آية الله سبحاني: ولي اگر نيت واقعي او اين باشد که طواف را از نقطه واقعي شروع و به آن جا که تکليف اوست ختم مي کند و شوط هفتم را محاذي حجر الاسود ختم کرد و مقدار کسري را جبران کرد صحيح است.
[87]. به ذيل مسأله 614 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: در مورد سهو، رجوع شود به حاشيه مسأله 614، و اگر جاهل باشد، صحّت طواف او مورد اشکال است مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
[88]. آية الله خويي، آية الله سبحاني: بنابر احتياط بايد طواف را اتمام و اعاده نموده و ساير اعمال را تدارک نمايد.
[89]. آية الله فاضل: اگر قصد هفت شوط را هم در ابتدا داشته باشد و عمداً و يا با جهل تقصيري، طواف را به اين کيفيت انجام داده باشد باطل است و بايد تمام اعمال را اعاده کند.
[90].آية الله اردبيلي: به احتياط واجب نايب بايد همه هفت شوط را به نيت اعم از تمام و اتمام انجام دهد و پس از آن خود شخص نماز طواف را بخواند.
[91]. آية الله زنجاني: اگر عذرش بيمار شدن در اثناي طواف باشد مطابق حاشيه مسأله 618 براي تکميل طواف نايب مي گيرد و در غير اين صورت اگر از انجام طواف در آينده نيز معذور است بايد براي طواف کامل نايب بگيرد.
آية الله فاضل: اگر قدرت بر انجام طواف ولو در آينده نداشته باشد بايد براي تمام طواف نايب بگيرد و نماز طواف را نيز نايب بخواند.
[92]. به سؤال 675 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: بايد براي تمام طواف نائب بگيرد ولي نماز را خودش نيز بخواند.
آية الله مکارم: بايد براي تمام طواف نايب بگيرد.
[93]. آية الله اردبيلي: ولي احتياط مستحب آن است که طواف را قطع نکنند.
آية الله خامنه اي: قطع طواف مستحبي و حتي طواف واجب، جايز است؛ هر چند احوط آن است که طواف واجب را به اندازه اي که عرفاً موالات از ميان برود، قطع نکند. (مناسک حج، م 269)
آية الله خويي: قطع طواف جايز نيست. (استفتائات موجود نزد آقاي موسوي مددي، ص 255، س763).
آية الله زنجاني: قطع طواف واجب در غير موارد خاصه جايز نيست، ولي طوافي که از سرگرفته صحيح است.
آية الله سبحاني: قطع جايز نيست اگر پيش از تجاوز از نصف قطع کند بايد پس از فوت موالات آن را از سر بگيرد و اگر پس از تجاوز از نصف رها کند بنابر احتياط بايد طواف نخست را تکميل کند و نماز آن را بخواند و سپس اعاده نمايد (مناسک، مسأله 340).
[94]. آية الله فاضل: قبل از فوات موالات نيز مي توانند آن را از سر بگيرند و فرقي نيست که دور دوم را رها کنند يا غير آن را. و اگر بخواهند احتياط کنند به ذيل مسأله 646 مراجعه کنند.
[95]. به مسأله 606، 615 و 616 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: اگر طواف را از سر بگيرد نيز صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله مکارم: از سرگرفتن آن مانعي ندارد.
[96]. آية الله فاضل: يا برايش حرجي است.
[97]. به مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 658 مراجعه شود.
آية الله زنجاني:کفايت مي کند.
[98].آية الله اردبيلي: اگر وارد شدنش به داخل حجر اسماعيل به دليل جهل به مسأله بوده، چنانچه موالات به هم نخورده، يک شوط ديگر انجام دهد و نماز طواف را بخواند و سپس اعمال بعدي را به جا آورد و اگر موالات به هم خورده، يک شوط ديگر انجام دهد و نماز بخواند و احتياطاً طواف و نماز و اعمال بعد از آن را اعاده نمايد و اگر به جهت غفلت يا نسيان بوده، يک شوط طواف ديگر به جا آورد و احتياطاً اعمال بعد از طواف را نيز اعاده کند.
[99]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر طواف کننده داخل حجر اسماعيل(عليه السلام) شود، آن شوط باطل مي شود و بايد آن را اعاده کند و بهتر اعاده طواف است بعد از اتمام آن، و اين در صورت بقاي موالات است، و در صورت فوت موالات، طواف محکوم به بطلان است، اگرچه از روي جهل يا نسيان باشد. و در مجموعه سؤال و جواب حاج آقاي افتخاري، ص 130 آمده است: سؤال: از داخل حجر طواف کرده و در وقت طواف حج به اشتباه خود واقف شد؟ جواب:در مفروض سؤال، حج او باطل است به بطلان عمرهاش. (فتواي آية الله تبريزي هم مثل همين است).
آية الله سبحاني: طواف و اعمال بعدي را تجديد نمايد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر چهار شوط را تمام کرده و داخل حجر شده هر وقت فهميد ناقص را تمام کند و نماز طواف و اعمال مترتبه را به جا آورد و اگر قبل از سه شوط و نيم بوده شوط هاي گذشته باطل است و بايد طواف را از سر بگيرد و بعد از آن نماز طواف و سعي و تقصير را به جا آورد و اگر از سه شوط و نيم گذشته و به چهار نرسيده آن را تمام کند با دو رکعت نماز و بعد يک هفت شوط طواف و نماز و سعي و تقصير را به جا آورد. (آداب و احکام حج، م 560)
آية الله فاضل: احتياط آن است که سعي و تقصير را نيز اعاده کند.
[100]. آية الله بهجت: آن شوط و نماز طواف را اعاده کند و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده نمايد.
آية الله سيستاني: در فرض جهل و فوت موالات بايد طواف و ساير اعمال را اعاده کند و اگر وقت تدارک گذشته باشد عمره او باطل است و به احتياط واجب بايد يک شتر کفّاره بدهد.
[101].آية الله اردبيلي: طواف دوم را اتمام کند و نماز بخواند و احتياطاً بعد از نماز، يک شوط به قصد اتمام طواف اول به جا آورد و بعد از آن، نماز طواف اول را بخواند.
[102]. آية الله بهجت: اشکال ندارد، طواف دوّم را تمام کند.
آيات عظام تبريزي، زنجاني، سيستاني، فاضل: طواف دوم محکوم به صحّت است همان را به اتمام برساند.
آية الله خامنه اي: با توجه به اينکه از طواف اول دست برداشته اتمام همان طواف دوم کفايت مي کند. (استفتاء 62463)
آية الله خويي: فتواي ايشان در دست نيست و لذا طبق مبناي ايشان، براي عمل به احتياط، کافي است چهار شوط ديگر به نيت اعم از اتمام طواف اوّل، در صورتي که وظيفه اش اتمام آن باشد و اتمام طواف دوّم در غير آن صورت به جا آورد.
آيات عظام سبحاني، صافي، گلپايگاني: بايد احتياط کند به اينکه طواف دوّم را رها کند و طواف قبلي را تکميل نمايد و پس از نماز طواف قبلي طواف و نماز آن را بهطور کامل اعاده نمايد (آداب و احکام حج، مسأله 587).
آية الله مکارم: صبر مي کند تا موالات طواف دوم به هم بخورد سپس طواف اول را تکميل کند.
[103]. آية الله سبحاني: جاهل به حکم بنابر احتياط واجب بعد از نماز طواف انجام شده طواف را از سر بگيرد و نماز آن را به جا آورد و اگر اعمال مترتبه را انجام داده مجدداً آنها را نيز انجام دهد.
آية الله سيستاني: اگر جاهل قاصر باشد صحيح است وگرنه مشکل است.
آية الله فاضل: اگر جاهل قاصر بوده، طوافش صحيح و اعاده مستحب است.
[104].آية الله اردبيلي: بايد پس از بازگشت از مني و پيش از طواف حج، آن را به جا آورد.
[105]. مراجعه شود به سؤال 647.
آية الله بهجت: و اگر سعي را انجام داده، سعي را بنابر احتياط اعاده کند.
آية الله زنجاني: اگر طواف را فراموش کرده مطابق حاشيه مسأله 679 عمل نمايد و اگر آن را ناقص گذاشته قبل از طواف حج آن را اتمام نمايد و اعاده سعي و تقصير لازم نيست.
آية الله سبحاني: نمي تواند بين ظهر عرفه تا غروب جهت تدارک از عرفات خارج شود و فوريت لازم نيست بلکه بعد از اعمال روز عيد در مني و قبل از طواف حج طواف فراموش شده و يا نقصان آن را تکميل نمايد و اگر ناقص بيشتر از سه شوط و نيم باشد طواف را کامل اعاده نمايد و اگر کمتر از سه شوط و نيم است احتياطدر اتمام و اعاده است و به احتياط واجب سعي را نيز اعاده کند سپس اعمال حج خود را انجام دهد.
آية الله سيستاني: به احتياط واجب قبل از طواف حج، آن را تدارککند. پس اگر کسري آن سه شوط يا کمتر است تکميل نمايد و اگر بيشتر است تکميل کند و به احتياط واجب اعاده کند.
[106]. آية الله سبحاني: حکم جاهل در حاشيه سؤال 688 و حکم زيادي از روي سهو در مسأله 614 بيان شد.
آية الله فاضل: مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
[107]. آيات عظام اردبيلي، بهجت، فاضل: بنابر احتياط بقيه اعمال را اعاده کند.
آية الله خويي: بنابر احتياط طواف باطل است و بقيه اعمال بعد از آن را هم اعاده نمايد. (استفتائات، ص 243، س 719 والمسائل الشرعيه، ج 1، ص 345، س 19).
آية الله زنجاني: و در مورد اعاده اعمال بعدي به حاشيه مسأله 536 عمل نمايد.
آية الله سبحاني: و اگر اعمال مترتبه را آورده بايد مجدداً آنها را انجام دهد.
آية الله سيستاني: در هر صورت، اگر جاهل قاصر باشد طوافش صحيح است وگرنه مشکل است و به احتياط واجب بايد آن را و اعمال پس از آن را اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اعاده بقيه اعمال لازم است. (آداب و احکام حج، م 574)
[108]. آية الله اردبيلي: اگر از روي جهل زياده را به جا آورده، چنانچه به قصد زياد کردن بر طواف اول باشد، طواف باطل است، و اگر به قصد طواف دوم باشد و هفت شوط طواف دوم را کامل کند، هر دو طواف باطل است ولي اگر طواف دوم را به هر دليلي رها کند و تمام نکند، طواف اول او صحيح است.
آية الله فاضل: اگر سهواً اضافه کرده و قبل از يک دور متوجّه شده، آن را قطع کند و طواف صحيح است و اگر بعد از يک دور متوجّه شود بايد طواف را به احتياط واجب تا چهارده دور به قصد قربت تمام کند و دو رکعت نماز براي طواف واجب قبل از سعي بخواند و به احتياط مستحب دو رکعت براي طواف مستحب نيز بعد از سعي بخواند.
آية الله مکارم: اين صورت هم مانند صورت اوّل است بايد زياده را رها کرده از سر بگيرد.
[109]. آية الله بهجت: اعاده لازم نيست به نحوي که در مسأله 614 گذشت.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 614 مراجعه شود.
[110]. نظريه آيات عظام در مسأله 601 گذشت.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 614 مراجعه شود.
[111]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: در فرض عمد يا جهل حجّش باطل است ولي حج هاي نيابي صحيح است.
آية الله سبحاني: بنابر احتياط واجب در فرض جهل به مسأله حج خود را بايد اعاده کند اما ساير حج ها صحيح است.
آية الله سيستاني: در فرض جهل به مسأله، حج او باطل است و به احتياط واجب بايد يک شتر کفاره بدهد و ساير حج ها صحيح است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر از روي عمد ولو با جهل به مسأله بوده، حج هايي که انجام داده اشکال دارد و اگر از روي نسيان بوده طواف حج خود را به جا آورد و سعي را احتياطاً انجام دهد و حج هاي نيابي او صحيح است.
آية الله مکارم: اگر از روي سهو و فراموشي باشد حج او صحيح است و اگر عمداً باشد يا جهلاً، حج او اشکال دارد.
[112]. آية الله اردبيلي: اگر عمداً بوده هر چند از روي جهل، حجش باطل است و بايد آن را اعاده کند
و بنابر احتياط بايد يک شتر نيز کفّاره دهد و براي خروج از احرام عمره مفرده به جا آورد و حج هاي نيابي که به جا آورده، اشکال دارند و اگر از روي سهو و نسيان بوده، حجش و همچنين حج هاي نيابي بعدي صحيح است ولي بايد طواف را اعاده کند.آية الله سبحاني: بايد قبل از طواف عمره مربوط به نيابت، از طرف خود طواف کند و نماز طواف را بخواند و سپس اعمال نيابت را انجام دهد.
آية الله فاضل: و اگر عمداً چنين کرده بايد حج خودش را اعاده کند و ساير حج ها اگر خللي در آنها ايجاد نکرده باشد محکوم به صحّت است.
[113]. به سؤال 647 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر طوافش را ناقص به جا آورده بايد طواف را اتمام کند و نمازش را بخواند و اگر همه طواف باطل بوده چنانچه بعد از مراجعت به وطن متوجه شده طواف و نمازش را به جا آورد کافي است و در اين دو صورت حج هاي نيابي او صحيح است.
[114]. آية الله بهجت: قصد جبران قصد زياده نيست. (مناسک، س 90).
آية الله سبحاني: به صحت طواف ضرر نمي زند و با قصد اتيان به وظيفه فعلي (اتمام يا تمام) نقص احتمالي را جبران مي کند و اين درصورتي است که شک در تعداد اشواط نداشته باشد البته احتياط واجب آن است که موارد حصول نقص و عدم نقص در همان شوط طواف را پس از تکميل و خواندن نماز طواف، مجدداً طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله سيستاني: طواف او اشکال دارد مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله مکارم: طواف او اشکال دارد.
[115]. به مسأله 618 مراجعه شود.
آية الله خامنه اي: تکميل لازم نيست و مي تواند از سر بگيرد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله زنجاني، آية الله فاضل: تکميل لازم نيست و مي تواند از سربگيرد همانطوري که گذشت.
[116].آية الله اردبيلي: اگر خون در ظاهر بيني باشد، بايد طواف را قطع کند و پس از تطهير به تفصيلي که در مسأله 568 گذشت عمل نمايد. همراه داشتن دستمال نجس نيز اشکالي در طواف ايجاد نمي کند.
آية الله سبحاني: اگر در اثناء طواف بدن مثلاً مثل خون دماغ شدن يا هر علت ديگر و يا لباس هاي احرام نجس شود اگر بدون رها کردن طواف تطهير آن ممکن نباشد طواف را رها کند وبعد از تطهير فوراً برگردد و طواف را از همان جا که قطع کرده شروع و به پايان برساند و در اين جهت فرقي بين عروض نجاست پيش از نيمه طواف و يا پس از آن نيست.
[117]. آية الله فاضل: و سعي و تقصير را اعاده کند.
[118]. به مسأله 568 مراجعه شود.
آية الله بهجت، آية الله خويي: محمول متنجس و همچنين لباس کمتر از مقدار ساتر در طواف عيبي ندارد. (مناسک، مسأله 300).
آية الله خامنه اي: به مسأله 562 و 568 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر ظاهر بدن و لباس، نجس نشود يا نجاست آن کمتر از مقدار درهم باشد طواف صحيح است و همراه داشتن متنجس، ضرر ندارد.
آية الله سبحاني: حمل دستمال نجس کوچک و هر محمول متنجس اگر ساتر نباشد در حال طواف اشکال ندارد (مناسک، مسأله 289 و 298).
آية الله سيستاني: اگر ظاهر بدن و لباس نجس نشود طواف صحيح است و همراه داشتن چيز متنجس ضرر ندارد.
آية الله مکارم: لباس هاي کوچککه به تنهايي ستر عورت نمي کنند، اگر نجس باشند ضرري ندارند؛ خواه به صورت محمول باشند يا لباس.
[119]. آية الله اردبيلي:بايد طواف را به نيت منوبٌ عنه از سر بگيرد.
آية الله بهجت: مي تواند طواف را به نيت منوب عنه تمام کند. (استفتائات جديد)
آية الله خامنه اي: مي تواند طواف مزبور صرفنظر کرده و طوافي را به قصد منوبعنه از سر بگيرد. (استفتاء 62463)
آية الله زنجاني، آية الله فاضل: در فرض سؤال به نيت آنچه نيت کرده آن را اتمام کند و نماز طواف را بخواند. امّا نمي تواند به آن اکتفا کند و بايد طواف و نماز آن را به نيت منوبعنه اعاده کند.
آية الله سبحاني: البته اگر هنوز طواف به نصف نرسيده مي تواند آن را رها کند و کمي صبر کند تا موالات به هم بخورد و به نيت منوب عنه از سر بگيرد.
آية الله سيستاني: بايد طواف را به نيت نيابت از سر بگيرد.
[120]. آية الله خامنه اي:احتمال التفات کافي است.
آية الله خويي، آية الله زنجاني: احتمال التفات کافي است.
[121]. به سؤال 648 مراجعه شود.
آية الله بهجت: حمل بر صحت مي شود.
آية الله سبحاني: به ذيل مسأله 600 و سؤال 648 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: در هر دو فرض عمل صحيح است.
[122].آية الله خامنه اي:طواف او صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
[123]. آية الله بهجت، آية الله زنجاني: ظاهراً به طواف ضرر ندارد.
آية الله سبحاني، آية الله فاضل: اگر آن شوط را رها کرده و از نو يک شوط ديگر آورده است، صحيح است.
آية الله سيستاني: مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
[124]. آية الله خويي: بنابر احتياط بايد شوط زايد را به نيت قربت مطلقه تمام مي نمود. (مناسک، م 318).
لازم به تذکر است براي رعايت احتياط، اعاده سعي و تقصير هم لازم است. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 335، س 19).
آية الله زنجاني: و بايد طواف و اعمال بعدي را اعاده کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: طواف واجب او صحيح است. (آداب و احکام، م 614)
[125]. رجوع شود به مسأله 612 و 614.
آية الله سبحاني: به احتياط واجب.
آية الله سيستاني: مانند سؤال قبل است.
آية الله مکارم: بنا بر احتياط.
[126].آية الله اردبيلي:طوافش صحيح است.
[127]. مراجعه شود به مسأله 592.
آية الله بهجت: و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده نمايد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: اگر در ايام شلوغ سال (مانند ايام شلوغِ حج) بوده طواف و اعمال بعدي او صحيح است.
آية الله مکارم: در هر صورت اعاده لازم نيست.
[128]. به سؤال 647 مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: و بنابر احتياط سعي و تقصير را نيز اعاده کند و چنانچه وقت براي تدارک باقي نمانده، عمره اش باطل است.
آيات عظام تبريزي، خويي، فاضل: سعي و تقصير را هم بايد اعاده کند.
آية الله زنجاني: مطابق پاسخ مسأله 670 و حاشيه آن عمل شود.
آية الله سبحاني:مسأله اش مانند کسي است که با وضوي باطل نماز خوانده است و صور آن در ذيل سؤالات 647، 1362 و 653 آمده است.
آية الله سيستاني: اگر وقت تدارک باقي است بايد طواف و سعي و تقصير را اعاده کند و اگر وقت تدارک گذشته است حجّش محکوم به بطلان است مگر اينکه در کفايت وضو، به غير رجوع کند، با رعايت الأعلم فالأعلم، اگر از موارد رجوع باشد.
[129].آية الله اردبيلي:نبايد طواف اول را رها مي کرده، و در صورت رها کردن طواف اول، اگر طواف دوم بعد از به هم خوردن موالات بوده، صحيح بوده وگرنه اشکال دارد.
[130]. آية الله خويي: ظاهراً طواف در خارج از حدّ تعيين شده صحيح است (مناسک، مسأله 306)، ولي اگر استيناف طواف از روي اعتقاد به جواز بوده، طواف دوم صحيح است.
آية الله سيستاني: اگر طواف اوّل را قطع کرده است، به اين نحو که از مطاف خارج شده و به کاري مشغول شده باشد که عرفاً صدق کند طواف را قطع کرده است يا طواف دوّم را پس از فوت موالات عرفي انجام داده باشد صحيح است وگرنه مشکل است مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
آية الله مکارم: احتياط اعاده طواف است.
[131]. آية الله بهجت: اگر کمبود طواف؛ يعني از رکن يماني تا حجر الأسود را جبران کند، طوافش صحيح است. (مناسک، س 83).
آية الله سبحاني: در فرض دوم طواف او صحيح است مشروط به اينکه نيت او اين بوده باشد که طواف خود را از نقطه شروع واقعي شروع مي کند ولي خيال مي کرد آن نقطه رکن يماني است (مناسک، مسأله 308).
آية الله سيستاني: در فرض اول باطل و در فرض دوم صحيح است.
آية الله مکارم: اعاده در صورت دوّم مبني بر احتياط است.
[132]. آيات عظام بهجت، تبريزي، مکارم: جبران لازم نيست و طوافش صحيح است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: در طواف و سعي هر دو مي تواند در حال اختيار بر روي چرخ بنشيند و طواف يا سعي کند ولي در صورت توانايي و امکان عرفي در هر دو بايد وسيله را خود برد.
آية الله سيستاني: اگر به کلي سلب اختيار از او نشود، طواف صحيح است وگرنه بايد طواف را در وقتي انجام دهد که بتواند همه آن را با اختيار انجام دهد و قصد مذکور در پايان سؤال وجهي ندارد.
آية الله فاضل: اگر به کلّي سلب اختيار از او نشود طواف صحيح است وگرنه بايد طواف را در وقتي انجام دهد که بتواند همه آن را با اختيار انجام دهد و قصد مذکور در پايان سؤال وجهي ندارد، بلي اگر وقت ندارد و جبران آن مقدار نيز مستلزم عسر و حرج باشد به همان مقدار اکتفا کند.
[133].آية الله زنجاني: البته همين مقدار که به اختيار خود دور مي زند کافي است.
[134]. آية الله اردبيلي: اين عمل صحيح و مجزي است.
آيات عظام بهجت، تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، فاضل: کفايت مي کند و صحيح است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
آية الله سيستاني، آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[135]. آية الله بهجت: لازم است طواف و نماز اعاده شود و پوشيدن لباس احرام لازم نيست و احتياطاً سعي و تقصير را اعاده کند و در صورتيکه بطلان از جهت جهل به حکم نبوده کفّاره ندارد. (پرسش هاي جديد حج، س 74).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني، سبحاني، سيستاني، صافي، فاضل، گلپايگاني: اعاده تقصير لازم است.
[136]. آية الله اردبيلي: اين احتياط ترک نشود.
آية الله مکارم: اين احتياط ترک نشود اگرچه کفاره ندارد.
[137]. آية الله بهجت: در مسأله 697 گذشت که ظاهراً به طواف ضرر ندارد.
آية الله زنجاني: اشکال ندارد.
آية الله سبحاني: هر مقدار از هر شوط طواف که خراب شد بايد در همان شوط تصحيح شود و اگر از محل آن گذشت و اصلاح نکرد و طواف را به پايان برد و با اضافه کردن يک شوط به آخر به نحو مذکور در متن تدارککرد و نماز خواند اکتفا به اين طواف مشکل است به احتياط واجب طواف و نماز را چنانچه در سؤال 692 گذشت اعاده کند.
آية الله سيستاني: در اين فرض اگر جاهل قاصر باشد صحيح است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: صحيح نيست، مگر آنکه چند قدم جلوتر از محلي که طواف خراب شده، به عنوان مقدّمه علميه طواف را شروع کند و ادامه آن را به عنوان وظيفه واجب طواف به جا آورد. (آداب و احکام حج، م 581).
آية الله فاضل: طواف مزبور صحيح است ولکن اگر پس از خرابي، اشواط ديگري را هم اتيان کرده باشد صوري دارد که در بعضي از آنها اقوي بطلان است.
[138]. نظريه آيات عظام در مسأله 592 طواف گذشت.
آية الله اردبيلي: مطاف حد معيني ندارد و اگر اتصال عرفي به طوافکنندگان وجود داشته باشد، کافي است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله مکارم: در هر صورت طوافش صحيح است.
[139]. آية الله اردبيلي: اگر به قدري فاصله شده باشد که موالات به هم بخورد، اشکال ندارد.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله خويي: نظريه ايشان در مسأله 701 گذشت.
آية الله زنجاني، آية الله فاضل: طواف دوم صحيح است.
آية الله سيستاني: اگر با اعتقاد به بطلان طواف اوّل، طواف دوّم را انجام داده، صحيح
است.آية الله مکارم: اشکال ندارد.
[140]. رجوع شود به مسأله 621.
آية الله سبحاني: بايد نماز طواف دوم را بخواند و سپس اعاده کند.
[141]. آية الله فاضل: اما اگر اين عمل با علم و عمد انجام شده و موجب انزال شده، علاوه بر گناه بايد يک شتر کفّاره بدهد ونسبت به طواف، حکم محدث شدن در اثناي طواف را دارد که در مسأله 549 گذشت.
[142]. آية الله تبريزي:چنانچه موجب تماس، مشي در حال طواف باشد، طوافش اشکال دارد.
آية الله سبحاني: نسبت به طواف حکم محدث شدن در اثناي طواف را دارد يعني اگر قبل از نصف محدث شد بعد از تحصيل طهارت اعاده کند و اگر بعد از نصف محدث شد وظيفه اش اتمام طواف و سپس نماز آن است ولي اگر تماس و انزال غير اختياري باشد فقط حکم محدث در اثنا را دارد که گفته شد و کفاره ندارد.
آية الله فاضل: اما اگر موجب انزال شود طوافش باطل و کفاره هم دارد.
آية الله مکارم: اگر لمس از روي لباس باشد گناه کرده ولي کفاره ندارد.
[143]. آية الله اردبيلي: اگر بطلان نيز بر اثر فراموشي برخي از شرايط باشد نه بر اثر جهل به مسأله، چنانچه پس از گذشتن ذيالحجه متذکر شود، مي تواند آن را به جا آورد و اشکالي ندارد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر طواف باطل باشد با گذشت زمان تدارک، حجش باطل است.
آية الله خامنه اي: وقت طواف حجّ و نماز آن ماه ذي حجه است، ولي طواف نساء و نماز آن وقت معيني ندارد. (استفتاء 62460، س 17) و در صورت نسيان تا زماني که خود يا نايبش طواف را به جا نياورده چيزهايي که حلال شدنش مشروط به انجام طواف بوده بر او حلال نمي گردد (مناسک حج، م 284)
آية الله زنجاني: اگر در عمره تمتع بوده و وقت تدارک گذشته، عمره اش مبدل به حج افراد مي شود و بايد پس از آن عمره مفرده به جا آورد و اگر در حج تمتع بوده چنانچه در مکه و حوالي آن متوجه شده بايد طواف حج و سعي و طواف نساء را قضا کند و اگر در وطن فهميده انجام طواف حج کافي است.
آية الله سبحاني: چه اصالتاً و چه نيابتاً. پس از ماه ذي حجة الحرام هم مي تواند آن ها را قضا کند و يا در صورت عدم امکان مباشرت استنابه نمايد ولي کسي که عمداً يا از روي جهل به حکم طواف حج را باطل کند تا آخر ذي حجه فرصت جبران با انجام اعمال مترتبه را دارد و اگر نکرد حج او باطل و بايد يک شتر در مکه قرباني کند و حج را در سال بعد قضا کند.
آية الله سيستاني: اگر بطلان نيز در اثر فراموشي بعضي از شروط باشد، پس اگر طواف عمره باشد و در وقت متذکر شود بايد در وقت انجام دهد و اگر بعد از آن و قبل از طواف حج باشد به احتياط واجب قبل از طواف حج انجام دهد و اگر بعد از آن باشد هر وقت قضا کند جايز است و در صورتي که طواف حج باشد و در ماه ذيحجه متذکر شود بايد قبل از پايان ماه انجام دهد وگرنه هر وقت قضا کند کافي است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود مانعي ندارد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 441 مسأله 9).
آية الله فاضل: اگر بطلان در اثر فراموشي بعضي از شروط يا از جهت جهل به برخي از شرايط و خصوصيات باشد پس اگر طواف عمره تمتع است و در وقت متوجّه شد بايد آن را تدارک و نماز آن را اعاده کند، و چنانچه بعد از تقصير متوجّه شود از احرام خارج شده و فقط طواف و نماز آن را تدارککند (اين حکم در عمره مفرده نيز جاري است) و اگر بعد از محرم شدن به احرام حج و قبل از طواف حج متوجّه شد احتياط مستحب آن است که قبل از طواف حج تدارککند. هر چند اگر بعد از آن هم انجام دهد صحيح است، و چنانچه بعد از اعمال حج و در همان ماه ذي حجه متذکر شد در همان ماه انجام دهد والا هر وقت که مقدور بوده ولو با استنابه قضا کند و عمره و حج او صحيح است. بلي اگر طواف باطل انجام شده پس از متوجه شدن از بوي خوش اجتناب کند و اگر طواف نساء باطل بوده از زن اجتناب کند تا طواف را تدارککند.
[144]. آية الله بهجت: اگر شوط آخري را که به عنوان تکميل شوط اول به جا آورده، يک شوط کامل باشد هر چند به نظر او بعض آن تکميل شوط اول بوده طوافش صحيح است.
آية الله فاضل: اگر هنوز موالات عرفيه به هم نخورده، بايد نقصان شوط اول را جبران و اتمام کند و بنابر احتياط اعاده هم بنمايد.
[145]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: يا آن شخص ثقه باشد.
آية الله زنجاني: مي تواند به شمارش ديگري اعتماد کند و لازم نيست به حرفش اطمينان پيدا کند.
آية الله سيستاني: و در خصوص طواف مي توان بر او اعتماد کرد، اگر خود او يقين به عدد اشواط داشته باشد.
[146]. آية الله زنجاني:طوافش صحيح است.
آية الله مکارم: رفع خستگي اگر طولاني نباشد موالات را به هم نمي زند.
[147]. مراجعه شود به مسأله 592
آية الله اردبيلي: مطاف حد معيني ندارد و در صورت اتصال به طوافکنندگان، خارج از حد بين مقام و کعبه نيز مي توان طواف کرد.
آية الله فاضل: ولي چنانچه ضرورت عرفي اقتضا کند انجام طواف در خارج حد با رعايت الاقرب فالاقرب مانعي ندارد و صحيح است و صبر کردن و تأخير انداختن لازم نيست.
[148]. آية الله تبريزي:احتياط اين است که پس از انجام اعمال خود، آن را براي منوب عنه انجام دهد.
آية الله سبحاني: احتياط مستحب اين است که بعد از انجام اعمال خود براي منوب عنه انجام دهد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در طواف عمره احوط آن است که بعد از اداي مناسک خود طواف نيابتي را قبل از تقصير و خروج از احرام انجام دهد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 441 مسأله 8).
[149]. آية الله اردبيلي: در فرض مذکور، حجش باطل است و احتياطاً بايد يک شتر قرباني کند و براي خروج از احرام نيز يک عمره مفرده به جا آورد.
آية الله تبريزي: حجش بنابر احتياط باطل است.
آيات عظام خويي، سبحاني، سيستاني: چون بعداً يقين پيدا کرده وضويش با خروج آن رطوبت باطل شده بوده در فرض مذکور حجّش باطل است. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 342، س 2 وصراط النجاة).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: حکم حدث در اثناي طواف را دارد و طواف باطل است و تفصيل آن در محل خود ذکر شده است. (آداب و احکام حج، مسأله 510)
آية الله فاضل: در فرض مذکور حج او باطل است، بلي اگر جاهل قاصر بوده حج او صحيح است و بايد طبق حاشيه مسأله 678 عمل کند.
[150]. آية الله زنجاني: اگر بعد از شوط چهارم بوده بعد از تطهير بايد طواف را تکميل کند و اعاده سعي و تقصير، لازم نيست و اگر قبل از سه و نيم شوط بوده بايد طواف و سعي و تقصير را دوباره انجام دهد و اگر بين سه و نيم تا چهار شوط بوده بايد ابتدا طواف قبلي را تکميل کند و نماز آن را بخواند و سپس طواف و سعي و تقصير را دوباره انجام دهد.
آية الله مکارم: و اگر شخصاً نمي تواند، بايد نايب بگيرد و احتياط آن است که سعي را هم اعاده کند.
[151]. رجوع شود به سؤال 647.
[152]. رجوع شود به مسأله 592
آية الله اردبيلي: با اتصال عرفي به جمعيت طواف کننده، طواف در خارج از حد تعيين شده نيز صحيح است.
آية الله بهجت: مجوّز طواف در خارج از حدّ نيست (پرسش هاي جديد حج، س 54).
آية الله خامنه اي: بنابر اعتبار محدوده خاص براي طواف، و گذشت که لازم نيست. (حاشيه
م 592)آية الله سبحاني: مگر اينکه طواف در آن محدوده با حرج و مشقت فوق العاده همراه باشد.
[153]. آية الله بهجت، آية الله سبحاني: مجوّز طواف در خارج از حدّ نيست (پرسش هاي جديد حج، س54).
آية الله خامنه اي: همانطور که گذشت اقوي آن است که طواف کردن در اين فاصله شرط نيست. (حاشيه م 592)
[154]. آية الله اردبيلي: در مسأله قبل گذشت.
آية الله سيستاني: رجوع شود به مسأله 592
آية الله مکارم: طواف حد معيني ندارد و برخورد از روي لباس بدون قصد خاصي اشکال
ندارد.[155]. آية الله تبريزي: اگر آن لک، صفات حيض را داشت و قبل از گذشت ده روز از ابتداي حيض قطع شد بايد طواف و نماز طواف را که خوانده اعاده نمايد و اگر بعد از آن سعي يا تقصير کرده آنها را هم اعاده نمايد و در غير اين صورت اعمالي را که انجام داده صحيح است.
آية الله خويي: اگر به صفات حيض ادامه يافت و از ده روز نگذشت، اعمال گذشته باطل بوده و اگر از ده روز گذشت و يا به غير صفات ادامه يافت اعمالش صحيح واقع شده. (استفتائات آخر مناسک، چاپ سابق، ص 11).
آية الله سيستاني: پاکي بين دو خون که حيض واحد شمرده مي شوند محل اشکال است و به احتياط واجب بايد طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله فاضل: اگر در طواف حج واقع شده، بايد طواف و نماز را اعاده کند و احتياطاً سعي را نيز اعاده کند و اگر در عمره تمتّع بوده، اگر فرصت دارد طواف و نماز را اعاده کند و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده کند و اگر فرصت نداشت حج تمتّع مبدل به افراد مي شود و اگر حج واجب بوده بعد از حج افراد يک عمره مفرده انجام دهد و الاّ انجام عمره مفرده واجب نيست.
[156].آية الله اردبيلي: و احتياطاً اعمال بعد از طواف را نيز اعاده کند.
[157]. آية الله خامنه اي:اگر از ده روز تجاوز نکرده محکوم به حيض است و چنانچه طواف حج بوده در سعه وقت طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت نايب بگيرد. و چنانچه در طواف عمره تمتّع بوده در سعه وقت بايد طواف و نماز آن را اعاده نمايد و در ضيق وقت اگر در حين احرام پاک بوده پس از مراجعت از مني به مکه جهت اعمال حج، قبل از طواف حج و نماز آن و يا بعد از طواف حج و نماز آن، طواف عمره تمتّع و نماز آن را قضا نمايد و اگر در موقع احرام عمره ناپاک بوده حج او تبديل به حج اِفراد شده، و در صورت واجب بودن حج بايد از حج، عمره مفرده به جا آورد. (مناسک حج، م 77 و 251)
آية الله زنجاني: چنانچه هنگام طواف و نماز در باطن هم پاک بوده، اعمال انجام شده صحيح است، هر چند خون از روز دهم تجاوز نکرده باشد.
آية الله سبحاني: حج او به افراد بدل مي شود.
آية الله مکارم: اگر اعمال در حال پاکي واقع شده صحيح است.
[158].آية الله زنجاني: لازم نيست سه روز اول حيض، پشت سر هم باشد ولي بايد اين سه روز در يک دهه واقع شود؛ يعني اگر دو روز خون ببيند و هفت روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند هر دو خون حيض، است ولي اگر بعد از دو روز خون ديدن، هشت روز پاک شود و دوباره خون ببيند، خون ديده شده حيض نمي باشد؛ مگر پاک بودن وي به جهت مانعي همچون قرص خوردن باشد که لازم نيست سه روز اول در يک دهه واقع شود.
[159]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و اگر سه روز اولِ خون ديدنِ او پشت سر هم نباشد، تفصيلي دارد که ذيل مسأله 728 بيان مي شود.
[160]. آية الله خامنه اي: مي تواند عدول به حج اِفراد نموده و بعد از اعمال حج، عمره مفرده انجام دهد و مي تواند سعي و تقصير عمره تمتّع را انجام داده و از احرام خارج شود و طواف عمره تمتّع و نماز آن را در موقع مراجعت به مکه جهت انجام طواف و نماز و سعي حج تمتّع قبل از آنها و يا بعد از آنها به جا آورد. (مناسک حج، م 77)
آية الله سبحاني: اگر قبل از سه شوط و نيم خون ديد حج او تبديل به افراد مي شود و اگر پس از سه شوط و نيم خون ديد باقيمانده اعمال عمره را مانند سعي و تقصير انجام مي دهد سپس براي حج تمتع محرم مي شود و در بازگشت از مني پيش از طواف حج بقيه طواف عمره با نمازش را به جا مي آورد سپس به اعمال حج مي پردازد (مناسک، مسأله 363).
[161]. آية الله اردبيلي:بايد طواف را رها کرده و سعي و تقصير کند و سپس براي حج محرم شود و بعد از بازگشت از مني و قبل از طواف حج و نماز آن، يک طواف کامل به نيت طواف عمره به جا آورده و نماز آن را بخواند.
آية الله بهجت: مخير است بين اينکه اول حج افراد را به جا آورده و بعد از فراغت، عمره مفرده به جا آورد و بين اينکه اعمال عمره تمتع را بدون طواف و نمازش به جا آورد بدين معني که سعي و تقصير نموده و براي حج احرام بسته و به حج رفته و پس از فراغت از حج و بازگشت به مکه، قضاي طواف عمره را پيش از طواف حج به جا آورد.
آية الله تبريزي: طواف را رها نموده، سعي و تقصير مي کند و براي حج محرم مي شود و بعد از برگشتن از مني، قبل از طواف حج، يک طواف کامل به قصد اعمّ از تمام يا اتمام به جا مي آورد و نماز آن را مي خواند.
آية الله خويي: مخير است بين عدول به حج افراد و بقا بر حج تمتع، به اين نحو که سعي و تقصير مي کند و بعد از رجوع از مني، قبل از طواف حج، يک طواف به نيت اعم از اتمام و تمام به جا مي آورد. (تعليقه عروه، ج 2، ص 331، و مناسک، مسأله 294).
آية الله زنجاني: سعي و تقصير را انجام مي دهد و بعد از بازگشت از مني و قبل از طواف حج بايد طواف عمره تمتع را اتمام کند و نمازش را بخواند و سپس طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله سيستاني: احتياط مستحب اين است که به حج افراد عدول نمايد، گرچه مي تواند در عمره تمتّع خود باقي بماند و اعمال آن را بهجز طواف و نماز آن انجام دهد و پس از فراغت اعمال مني قبل از طواف حج، طواف عمره و نماز آن را به جا آورد. (مناسک، مسأله 290).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:طواف را رها نموده، سعي و تقصير را احتياطاً انجام دهد و تروک احرام را ترک نمايد، و رجاءاً محرم به احرام حج تمتع شود و اعمال آن را به قصد مافي الذمّه از تمتع و افراد انجام دهد و پس از پاک شدن، ابتدا طواف ناقص عمره را تکميل نموده، نماز بخواند و بعد بقيه طواف ها را به جا آورد و احتياطاً عمره مفرده نيز انجام دهد.
آية الله فاضل: اگر قبل از سه شوط و نيم حايض شده، مورد عدول به افراد است و اگر بعد از آن و قبل از تمام شدن دور چهارم حايض شده، طواف را رها کند و سعي و تقصير را احتياطاً و رجاءاً انجام دهد و احتياطاً محرّمات احرام را رعايت کند و وقت رفتن به عرفات احتياطاً و رجاءاً محرم به احرام حجّ تمتّع شود و اعمال آن را به قصد مافيالذمّه ـ اعمّ از تمتّع و افراد ـ انجام دهد. و پس از پاک شدن، بنابر احتياط ابتدا طواف و نماز عمره را تکميل کند و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده کند و بقيه اعمال حج را به جا آورد و اگر حجّ تمتّع بوده احتياطاً عمره مفرده را انجام دهد.
آية الله نوري: و بعد از انجام حجّ، عمره حجّ افراد را به جا بياورد.
[162]. آية الله سبحاني: بعد از سه شوط و نيم.
[163]. آية الله اردبيلي:بايد بقيه طواف عمره تمتع و نماز آن را قبل از طواف حج به جا آورد.
آية الله بهجت: بايد قضاي طواف عمره را به نحوي که گذشت، قبل از طواف حج به جا آورد.
آية الله تبريزي: و بعد از برگشتن از مني، قبل از طواف حج يک طواف کامل به قصد اعمّ از تمامو اتمام بهجاآورد و نماز آن را بخواند.
آية الله خويي: حکم آن مانند حکم مسأله 721 است.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: بايد سعي و تقصير کند و پس از اعمال مني و قبل از طواف حج، باقيمانده طواف را انجام دهد و احتياط مستحب اين است که پس از اتمام، طواف و نمازِ آن را اعاده کند.
آية الله سبحاني: بايد سعي و تقصير کند و محرم شود براي حج تمتع و پس از اعمال مني پيش از طواف حج بقيه طواف عمره تمتع با نمازش به جا آورد (مناسک، مسأله 363).
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: آنچه از طواف عمره باقيمانده و نماز آن را بعد از اعمال مکه به جا آورد و احتياطاً سعي را هم اعاده کند هر چند لازم نيست.
[164]. آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 و 551 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: همه اعمال عمره را اعاده کند و تقصير نمايد و اگر وقت ندارد حج او به افراد تبديل مي شود سپس يک عمره مفرده به جا آورد.
آية الله فاضل: و سعي و تقصير را نيز احتياطاً اعاده کند.
[165]. آية الله اردبيلي: و احتياطاً سعي و تقصير را نيز اعاده نمايد.
آية الله بهجت: و احتياطاً سعي و تقصير را اعاده کند و در صورت ضيق وقت بعداً تدارککند و عمره مفرده هم به جا آورد به احتياط واجب. (مناسک س 85 و 75).
آية الله سبحاني: طواف و نماز و سعي و تقصير را اعاده کند و اگر وقت تنگ باشد حج او به حج افراد بدل مي شود و پس از حج يک عمره مفرده به جا بياورد.
آية الله فاضل: سعي و تقصير را نيز احتياطاً اعاده کند.
[166].آية الله اردبيلي: و پيش از به جا آوردن طواف حج.
[167]. آية الله تبريزي: رجوع شود به سؤال 647.
آية الله خويي: در هر دو صورت سعي و تقصير را اعاده نمايد. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 345).
آية الله زنجاني: اگر تقصير نکرده مي تواند تقصير کند، پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره تمتع پاک شود طواف را به جا مي آورد والاّ قبل از طواف حج، طواف عمره تمتع را قضا مي کند.
آية الله سبحاني: اگر پس از پاک شدن از حيض براي انجام طواف و نماز و سعي وقت باقي است بايد اعمال گذشته را اعاده کند و اگر باقي نيست حج او به حج افراد تبديل مي شود و پس از اعمال حج يک عمره مفرده به جا مي آورد (مناسک، م 364).
آية الله سيستاني: اگر قبل از فوت وقت وقوفين پاک شود بايد همه اعمال را انجام دهد و اگر پاک نشود به وظيفه اي که در حاشيه مسأله 721 آمده است عمل کند.
[168]. آية الله تبريزي:بنابر احتياط براي طواف و نماز آن يک غسل کند و براي هر يک از آن دو يک وضو بگيرد.
آية الله خويي: و اما کثيره غسل کند براي هر کدام و محتاج به وضو نيست، مگر اينکه محدث به حدث اصغر باشد، که در اين صورت احوط ضم وضو است به غسل. (مناسک، مسأله 299).
آية الله زنجاني: مستحاضه کثيره بايد براي هر طواف علاوه بر غسل، وضو هم بگيرد و بدون تأخير طواف کند و در مورد نمازِ طواف، چنانچه آن را بدون فاصله قابل توجهي از طواف به جا آورده باشد لازم نيست براي آن مجدداً اعمال مستحاضه را به جا آورد والاّ بايد براي نماز طواف هم وظايف مستحاضه را تکرار کند، مگر در صورتي که اطمينان داشته باشد که پس از طواف تا پايان نماز، از وي خون بيرون نيامده است.
آية الله سبحاني: مستحاضه اي که براي انجام نماز يوميه مثلاً ظهر غسل کرده و وضو گرفته و به مسجد آمده و مصادف شد با انجام فريضه مي تواند بعد از انجام فريضه به همان طهارت براي طواف و سپس نماز آن اکتفا کند، و مستحاضه کثيره اگر وظايف روزانه خود را براي نماز انجام داده براي طواف و نماز آن وظيفه جداگانه اي ندارد ولي احتياط مستحب است که براي طواف و نماز آن غسلي جداگانه نمايد.
آية الله سيستاني: اگر خون مستمر باشد که بيرون آمدن خون از پنبه منقطع نشود يک غسل کافي است، اگرچه احتياط مستحب براي هر کدام يک غسل است و اگر چنين نباشد و به نحوي باشد که بتواند پس از طواف با غسلي ديگر نماز را انجام دهد در حالي که خون بيرون نزده باشد در اين صورت اگر پس از غسل و انجام طواف خون بيرون نيامده بود مي تواند با همان غسل نماز را بخواند و اگر بيرون آمده بود به احتياط واجب براي نماز دوباره غسل کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اگر بعد از غسل براي نماز يوميه خون نبيند تجديد غسل لازم نيست و اگر خون ببيند براي هر کدام از طواف و نماز طواف يک غسل احتياطاً به جا آورد و اگر فاصله بين غسل و طواف زياد مي شود، مثل اينکه در نزديک مسجدالحرام نتواند غسل کند، احتياطاً در موقع ورود به مسجدالحرام تيمم بدل از غسل هم بنمايد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 468 مسأله9).
آية الله فاضل: احتياط واجب آن است که مستحاضه کثيره علاوه بر اغسال يوميه، يک غسل براي طواف و نماز آن انجام دهد و براي طواف يک وضو و براي نماز طواف هم يک وضو بگيرد. و متوسطه بنابر احتياط واجب يک غسل براي طواف و نماز طواف و براي هر کدام يک وضو بگيرد.
آية الله مکارم: مستحاضه کثيره هنگامي که غسل هاي نماز خود را به موقع به جا آورد، غسل ديگري براي طواف بر او واجب نيست، تنها وضو بگيرد بنابر احتياط.
[169].آية الله زنجاني: و قرشيه هم نيست حکم مستحاضه را دارد و اگر اطمينان دارد که قرشيه است يا در آن شک دارد چنانچه در عادت يا يکي دو روز قبل از آن خون ديده يا خون او اوصاف حيض را دارد، حکم حيض را دارد و سيده قسمي از اقسام قرشيه است.
[170]. آية الله اردبيلي:فرقي بين سيده و غير سيده نيست و يائسگي با تمام شدن پنجاه سال شروع مي شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر به صفات حيض باشد، بنابر احتياط جمع بين احکام حايض و مستحاضه نمايد.
آية الله سيستاني: يائسگي در مسأله حيض در سيده و غير سيده، با اتمام شصت سال قمري شروع مي شود.
آية الله مکارم: فرقي ميان سيده و غير سيده نيست.
[171].آية الله خامنه اي:تعيين سن يائسگي محل تأمل و احتياط است؛ بانوان مي توانند در اين مسأله به مجتهد جامعالشرايط ديگر مراجعه نمايند. (اجوبة الاستفتائات، س 216)
[172]. آيات عظام زنجاني، سبحاني، مکارم: در مسأله 725 گذشت.
آية الله سيستاني: مستحاضه قليله، براي هر يک از نماز و طواف، به احتياط واجب يک وضو بگيرد و در متوسطه بنابر احتياط واجب يک غسل و براي هر کدام يک وضو لازم است.
آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط.
[173].آية الله زنجاني: اگر هنگام طواف و نماز در باطن هم پاک بوده اعمال او صحيح است.
[174]. آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در صورتي که سه روز اول پشت سر هم نباشد؛ مثل آنکه دو روز خون ببيند و يک روز پاک شود و دوباره يک روز خون ببيند، بنابر احتياط لازم در روزهايي که خون مي بيند بايد جمع کند ميان کارهاي مستحاضه و تروک حايض و در روزهايي که خون نمي بيند هم کارهايي را که بر حايض حرام است ترککند و عبادت هاي خود را به جا آورد. (توضيح المسائل، مسأله 447، احکام حايض).
[175].آية الله زنجاني: پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس به تفصيل مسأله بعدي عمل کند.
[176]. آية الله سبحاني: نصف شوط چهارم.
[177]. به مسأله 549 و 550 مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: اتمام لازم نيست و اعاده کافي است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 549 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: نيمه طواف باشد پس از تجديد وضو و تطهير بدن و لباس طواف را تمام کند و اگر قبل از آن اين حالت رخ دهد پس از وضو و تطهير بدن و لباس طواف را از سر بگيرد و نماز طواف را بخواند.
آية الله مکارم: وظيفه او فقط اعاده است بعد از طهارت و احتياط لازم نيست.
[178].آية الله زنجاني: اگر بلافاصله مشغول طواف شده باشد ضرري به طوافش نمي زند و مي تواند با همان حال بدون فاصله عرفي، نماز طواف را هم بخواند، ولي اگر بين غسل و طواف، فاصله عرفي افتاده باشد با خروج خون، غسل و وضويش باطل مي شود و پس از تجديد غسل و انجام ساير وظايف، چنانچه خون پس از 4 شوط آمده طواف را اتمام مي کند و اگر قبل از 5/3 شوط آمده طواف را از سر مي گيرد و اگر خون بين 5/3 تا 4 شوط آمده طواف را اتمام کرده، دوباره از سر مي گيرد.
[179]. آية الله سبحاني: اگر وظايف خود را براي نمازهاي يوميه انجام داده تکليفي ندارد.
آية الله مکارم: يعني اگر خون قطع شده و غسل کرده سپس خون جاري شده، حکم حدث جديد دارد.
[180].آية الله زنجاني: اگر هنگام طواف و نماز در باطن هم پاک بوده اعمالش صحيح است و اگر ناپاک بوده در هر دو فرض پس از پاکي و غسل، طواف و سعي و تقصير را انجام مي دهد، و تا تقصير نکرده از محرمات احرام پرهيز مي نمايد.
[181]. آية الله اردبيلي:اتمام لازم نيست و اعاده کافي است.
آية الله بهجت: اتمام سعي لازم نيست و اعاده کافي است.
آية الله سبحاني: تکليف او با تکليف کسي که پس از انجام همه عمره متوجه شده که حائض بوده است فرقي نمي کند که در مسائل قبل بيان شد.
[182]. به سؤال 647 مراجعه شود.
[183].آية الله زنجاني: در صورتي که خون قطع نمي شود اگر ممکن است در نزديکي مسجدالحرام غسل کرده بدون فاصله عرفي طواف و نماز را به جا آورد و اگر ممکن نيست بايد احتياط کند به اين نحو که در منزل غسل کند و قبل از طواف هم تيمم بنمايد.
آية الله سبحاني: اگر وظايف خود را براي نماز انجام داده براي طواف و نماز آن وظيفه جداگانه اي ندارد ولي احتياط مستحب است که براي طواف و نماز آن غسل جداگانه اي بنمايد و لازم نيست هنگام شروع به طواف و يا در اثناء آن خون قطع باشد ولي کسي که مي خواهد به اين احتياط مستحب عمل کند مبادرت عرفي به عمل بعد از غسل لازم است و لازم نيست در اطراف مسجد الحرام غسل کند بلکه غسل از هتل و طي مسافت آن با ماشين لطمه اي به اين مبادرت نمي زند.
[184]. آية الله اردبيلي: در استحاضه کثيره براي هر يک از طواف و نماز يک غسل انجام دهد و در استحاضه قليله براي هر يک از آنها يک وضو بايد بگيرد و در استحاضه متوسطه يک غسل براي هر دو انجام دهد و براي هر يک، يک وضو بگيرد و چنانچه براي خواندن نمازهاي يوميه غسل استحاضه را قبلاً انجام داده باشد، کافي است.
آية الله تبريزي: بنابر احتياط براي طواف و نماز آن يک غسل کند و براي هر يک از آن دو يک وضو بگيرد.
[185]. آية الله اردبيلي: و اگر نيز ممکن نشد، به جاي غسل يا وضو تيمم کند.
آية الله خويي: در کثيره، احوط اين است که براي هر کدام از طواف و نماز، غسل نمايد و قليله براي هر کدام وضو بگيرد و متوسطه يک غسل براي هر دو به جا آورد و براي هر کدام وضو بگيرد.
آية الله سبحاني: به حاشيه سؤال 725 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: اگر فاصله بين غسل يا وضو يا هر دو و انجام طواف يا نماز طواف زياد باشد و تيمّم بدون فاصله ميسّر باشد، به احتياط واجب قبل از نماز يا طواف يک تيمم بدل از غسل يا وضو کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني:و اگر از نزديک مسجدالحرام نتواند غسل کند احتياطاً در موقع ورود به مسجد تيمم بدل از غسل هم بنمايد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 468 مسأله 9).
آية الله مکارم: چنانکه قبلاً گذشت هنگامي که مستحاضه وظيفه غسل خود را براي نمازها انجام دهد به حکم طاهر است و غسل ديگري براي طواف لازم نيست.
[186]. آية الله بهجت: اتمام لازم نيست.
آية الله تبريزي: بعيد نيست تمام کردنِ طوافِ سابق کافي باشد و احتياط به اعاده آن پس از غسل نباشد.
آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 725 رجوع شود.
آية الله سيستاني: صحيح نيست و با انجام غسلي براي نماز، نمازش را اعاده کند و طواف را با غسلي ديگر از سر بگيرد، اگر قطع قبل از پايان شوط چهارم بوده است و اتمام کند اگر بعد آن بوده است.
آية الله مکارم: مانند مسأله سابق است.
[187].آية الله زنجاني: اگر مجموع لک هايي که در ضمن ده روز مي بيند و مقداري پس از آن لک ها که احتمال مي دهد باطن آلوده باشد بر روي هم به اندازه سه روز نباشد، احکام حيض را ندارد.
[188]. به سؤال 728 مراجعه شود.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: به ذيل مسأله بعدي 735 مراجعه شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: به مسأله 728 مراجعه شود.
[189].آية الله اردبيلي:قرشيه و غير قرشيه فرقي ندارند و يائسگي زنان از پنجاه سالگي آغاز مي شود.
[190]. آية الله تبريزي، آية الله خويي: چنانچه بين پنجاه سال و شصت سال، خون به صفات حيض باشد، بنابر احتياط قرشيه و غير قرشيه بين احکام حايض و مستحاضه جمع کنند، و اگر بعد از شصت سال خوني ديده اند، حکم به استحاضه مي شود.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 726 مراجعه شود.
آية الله زنجاني، آية الله سيستاني: به حاشيه پاسخ سؤال 726 مراجعه شود.
[191]. آية الله نوري: اگر در موقع اعمال خون نبينند که پاک مي باشند و اعمالشان صحيح است ولي اگر در ايام عادت يک يا دو لکه کم رنگ ببينند، اين خون، خون استحاضه حساب مي شود و بايد به وظيفه مستحاضه عمل کنند.
[192].آية الله زنجاني: خوني که در ايام عادت مي بينند، هر چند سه روز مستمر نباشد و صفات حيض را نيز نداشته باشد حکم حيض را دارد.
[193]. آية الله بهجت: مگر آنکه علم پيداکند در باطن خون است. (مناسک، س 174).
[194]. آية الله سبحاني: سه شوط و نصف و مابعد آن.
[195]. به مسأله 549 و 550 مراجعه شود.
[196]. به سؤال 677 مراجعه شود.
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: يا غير غسل جنابت از اغسال واجبه يا اغسالي که استحباب آنها ثابت شده مثل غسل جمعه يا غسل احرام يا غسل دخول مکه و غير آن.
[197]. به سؤال 647 مراجعه شود.
آية الله اردبيلي: بنابر احتياط واجب.
آية الله سبحاني: و اگر بعد از وجوب غسل مس ميت غسل جنابت نکرده حکم او حکم کسي است که با وضوي باطل طواف انجام داده که صور آن در سؤالات 647، 653 و 1362 آمده است.
آية الله سيستاني: هر غسلي هر چند مستحبي باشد کافي است.
آية الله مکارم: هرگاه غسل ديگري غير از جنابت کرده باشد آن نيز کفايت مي کند.
آية الله نوري: و اگر شخصاً ممکن نيست نايب بگيرد.
[198]. آية الله بهجت: مانند مسلوس است و همان وظيفه را دارد. (پرسش هاي جديد حج، س 66).
آية الله زنجاني: وضوي مبطون با اين گونه خارج شدن باد، باطل نمي شود و مي تواند طواف و نماز آن را به جا آورد.
[199].آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب.
[200]. آية الله تبريزي:بنابر احتياط حکم مبطون را دارد.
آية الله خويي: بلکه حکم مسلوس را دارد. (مستفاد از مناسک، مسأله 299).
آية الله سبحاني: به سؤال 739 مراجعه شود.
آية الله سيستاني: در فرض مذکور يک وضو براي طواف و نماز کافي است مگر اينکه حدثي غير از آنچه مستند به بيماري اوست از او سر بزند.
آية الله فاضل: بنابر احتياط واجب مثل مبطون بايد نايب هم بگيرد.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: و مبطون براي طواف نايب بگيرد و احتياطاً خودش هم طواف کند. (مجمع المسائل، ج 1، ص 469 مسأله 13).
آية الله مکارم: اين احتياط در مورد مسلوس و مبتلا به خروج ريح واجب نيست.
[201].آية الله زنجاني: اگر نتوانيد در اثناء طواف، وضو بگيريد يا حرجي باشد با يک وضو مي توانيد طواف کنيد، و اگر بتوانيد بدون حرج در اثناء طواف وضو بگيريد ولو به اين شکل که همراه خود آب ببريد، بايد تجديد وضو کنيد، و همينطور است حکم در نماز طواف، و براي نماز طواف نمي توانيد به وضويي که براي طواف گرفته ايد اکتفا کنيد بلکه بايد دوباره وضو بگيريد.
[202]. به سؤال قبل مراجعه شود.
آية الله بهجت: بايد براي طواف نايب بگيرد (مناسک، مسأله 299).
آية الله تبريزي، آية الله خويي: مبطون، احوط اين است که در صورت ممکن، هم خود طواف نموده و هم نايب بگيرد. (مناسک، مسأله 299).
آية الله سبحاني: مبتلا به خروج بول يا غائط و يا ريح چنانچه تا آخر وقت عذر آن ها برطرف
مي شود و يا اينکه فرصتي براي آن ها پيش مي آيد که مي توانند وضو بگيرند و طواف و نماز را
بدون حدث به جا آورند بايد صبر کنند اما اگر ظن قوي دارند که مشکل آن ها رفع نمي شود دو حالت دارد: الف( اگر در بين طواف و نماز فقط چند مرتبه انگشت شمار حدث سر مي زند به طوري که اگر بخواهد براي هر بار وضو بگيرد مشکل نيست ظرف آبي همراه داشته باشد و وقتي حدث سر زد اگر مي تواند در مطاف و يا اينکه از مطاف خارج شود و وضو بگيرد و سريع برگردد و طواف را ادامه دهد. ب( ولي اگر حدث پي در پي ايجاد مي شود به شکلي که وضو گرفتن براي هر دفعه بسيار مشکل است براي طواف يک وضو و براي نماز وضوي ديگر بگيرد و بنا بر احتياط مستحب براي طواف و نماز نائب بگيرد.[203].آية الله زنجاني: حکم مسلوس را دارد و بايد مطابق حاشيه مسأله 750 عمل نمايد.
[204]. آية الله اردبيلي:بنابر احتياط واجب.
آية الله خويي: اگر از محلّ غير معتاد ولو بالعارض خارج شود، آن هم بنابر احتياط واجب، همان حکم را دارد. (منهاج، آخر ص 41).
آية الله سبحاني: به ذيل سؤال قبلي مراجعه شود.
[205]. آية الله اردبيلي: اگر قدري صبر کند که موالات از بيرون برود، اشکال ندارد.
آيات عظام تبريزي، زنجاني، صافي، فاضل، گلپايگاني: با قصد استيناف اشکال ندارد.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله خويي: با اعتقاد به جواز استيناف مجزي است.
آية الله سبحاني: ليکن اگر چنين کرد و از طواف خود صرف نظر کرد اگر طواف صرف نظر شده از نصف يعني سه شوط و نيم گذشته به احتياط واجب طواف را تمام کند و نماز بخواند و سپس طواف را از سر بگيرد و اگر قبل از سه شوط و نيم قطع کرد احتياطاً مقداري درنگ کند تا موالات به هم بخورد سپس طواف را از سر بگيرد.
آية الله سيستاني: صحّت طواف بعيد نيست.
آية الله مکارم: اشکال ندارد.
[206]. آيات عظام خويي، زنجاني، سبحاني، فاضل: ليکن در طواف و سعي، تکرار در اعمال در برخي از صور موجب بطلان است، اگرچه بدون وسوسه هم باشد.
[207]. آية الله بهجت: در صورت انحلال مقصود، موجب بطلان نمي شود.
آية الله سبحاني: طواف باطل است و کار حرام کرده است و پس از نماز طواف بايد طواف و نماز آن را اعاده کند و اگر اعمال مترتبه را آورده مجدداً بياورد.
[208]. آية الله فاضل: به حاشيه سوال 688 مراجعه شود.
[209]. مراجعه شود به مسأله 611 و 613.
آية الله اردبيلي: اگر هفت شوط دوم را تکميل کند، طوافش باطل مي شود.
آيات عظام تبريزي، خويي: در صورتي که قران محقّق شود مطلقاً موجب بطلان طواف است؛ چه از اوّل يا اثناي طواف اوّل قصد قران داشته يا اينکه بعد از تمام شدن طواف اوّل قصد قران کرده باشد.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 611 و 613 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: بنابر احتياط واجب بعد از نماز طواف و فوت موالات عرفي، از اول طواف واجب خود را با نماز آن اعاده کند، و بهتر است دو رکعت نماز بعد از سعي به عنوان تکليف فعلي در پشت مقام بخواند.
آية الله سيستاني: اگر هر دو طواف واجب باشد يا يکي مستحب و ديگري واجب باشد، چه از اوّل قصد قران داشته باشد و چه بعداً تصميم بگيرد ولي طواف دوّم را تمام کند، طواف اوّل باطل است. آري اگر هر دو مستحب باشد، هر چند کراهت دارد ولي جايز است.
[210]. آية الله زنجاني: و کثيرالشک، کسي است که در مواردي شک مي کند که متعارف مردم، شک نمي کنند و کثيرالشک غير از وسواس است و حکم آنها نيز متفاوت است.
آية الله سيستاني: معيار اين است: شکي که براي او حاصل مي شود، نسبت به کساني که در موجبات حواسپرتي مانند او هستند، به مقدار معتنابه بيشتر باشد.
[211]. مراجعه شود به پنجم از واجبات طواف.
آية الله اردبيلي: چنانچه اتصال عرفي به طوافکنندگان وجود داشته باشد، مطاف حد معيني ندارد.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
آية الله زنجاني: به حاشيه مسأله 592 و 779 مراجعه شود.
آية الله سبحاني: يعني در سعي و طواف وقتي خود را با امثال و اقران خود مقايسه مي کند متوجه غير متعارف بودن شک و وسوسه خود مي گردد.
آية الله مکارم: طواف چنانکه گفتيم، حد معيني ندارد ولي نماز طواف را در صورت امکان بايد پشت مقامابراهيم بهجاآورد و اگر ممکن نشد در دو طرف آن و اگر مانعي وجود داشته باشد عقب تر مي خواند.
[212]. آية الله اردبيلي:همچنان که مي توند يک طواف يا سعي به نيت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.
آية الله تبريزي، آية الله خويي:کافي است يک طواف يا سعي به نيت اعم از تمام و اتمام انجام دهد.
[213]. آية الله بهجت: احتياط در احرام نايب است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: احوط آن است که در عمره، نايب بعد از فراغ از اداي مناسک خود، طواف و سعي نيابتي را قبل از تقصير و خروج از احرام انجام دهد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 441 مسأله 8).
[214]. آية الله بهجت: به همان دستوري که براي نماز خود طهارت مي گيرد، براي طواف نيز همان نحو عمل مي کند (مناسک شيخ، ص 36 ووسيله، ص 76 و 39).
آية الله تبريزي: بعيد نيست که يک وضو کفايت کند؛ مادامي که حدث متعارف از او صادر نشود؛ گرچه احتياط، اعاده وضو است.
آية الله خويي، آية الله سيستاني: بههمان دستوري که براي نماز خود طهارت مي گيرد، براي طواف نيز همان طهارت کافي است.
آية الله زنجاني: تجديد وضو لازم نيست؛ چون در مسلوس، وضو با خروج بول به جهت بيماري باطل نمي شود، تنها خروج بول به شکل متعارف، وضوي مسلوس را باطل مي کند.
آية الله فاضل: و در هر صورت بنابر احتياط واجب نايب هم بگيرد.
آية الله گلپايگاني: و اگر اين را هم نمي تواند (حکمي که در متن هست)، براي طواف يک وضو بگيرد و چهار شوط آن را به جا آورد و بعد تجديد وضو نموده و سه شوط ديگر آن را انجام دهد. (مجمع المسائل، ج 1، ص 477 مسأله 40).
آية الله سبحاني: به ذيل سؤال 739 مراجعه شود.
[215]. آية الله اردبيلي: اگر طواف عمره باشد و از مواردي باشد که بنابر احتياط بايد سعي و تقصير نيز اعاده شود، احتياطاً محرمات احرام رعايت شود.
آية الله خويي: اگر طواف را از روي جهل ترککرده و يا آنها را باطل انجام داده تا محل تدارک آن باقي است، باقي در احرام مي باشد و لباس دوخته را بايد در بياورد و بعد از گذشت زمان، تدارک حجش باطل است و بعيد نيست احرامش هم باطل باشد. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 342 و 345 و 351 و استفتائات، ص 282).
آية الله زنجاني: در صورتي که تقصير يا حلق او محکوم به صحت باشد اجتناب از پوشيدن لباس هاي معمولي و ديگر محرمات احرام، واجب نيست؛ و در هر حال اگر در لباس هاي معمولي، طواف يا سعي را به جا آورد صحيح است.
آية الله سبحاني: اگر کسي عمره تمتع و يا عمره مفرده را انجام دهد و بعد از تقصير بفهمد که طواف و سعي او باطل بوده چنين فردي در احرام خود باقي است و بايد از محرمات احرام دوري جويد و طواف و نماز و سعي را با جامه احرام انجام دهد و با تقصير مجدد از احرام خارج شود و به خاطر تقصير چيزي بر او نيست.
آية الله سيستاني: او بر احرام خود باقي است و بايد از محرّمات احرام اجتناب کند.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: در طواف عمره تمتع و عمره مفرده احرام واجب است و در طواف حج لازم نيست. (آداب و احکام حج، م 610)
[216]. آية الله بهجت: ولي پوشيدن لباس مخيط در حال احرام کفاره دارد؛ براي متعمّد و يا مضطرّ، به خلاف ناسي و ساهي و جاهل (مناسک شيخ، ص 20).
آية الله تبريزي: اگر ساتر منحصر به لباس هاي دوخته اي که پوشيده است باشد، طواف اشکال دارد مگر اعتقاد داشته که اين عمل بر او جايز است.
آية الله خويي: فتواي ايشان در جايي که هيچگونه ساتر دوخته نشده نداشته باشد روشن نيست.
آية الله سبحاني: ولي بايد گوسفندي قرباني نمايد.
آية الله مکارم: در صورت عمد، خلاف احتياط است، گناه کرده و يک گوسفند کفاره دارد.
آية الله نوري: هر چند که مرتکب حرام شده است و بايد يک گوسفند کفّاره بدهد.
[217]. آية الله اردبيلي: و طواف و نماز چنين شخصي مجزي است.
آية الله بهجت: اگر واقع شود طواف با تيمم در آخر زمان تمکن از مباشرت (مناسک شيخ، ص 36).
آية الله سبحاني:و يا مسأله به گونه اي است که نمي تواند از کاروان جدا و خودش در مکه بايستد تا عذر برطرف شود.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: بنابر احتياط نايب هم بگيرد.
[218].آية الله زنجاني: داشتن ساتر بنابر احتياط مستحب در صحت طواف، معتبر است و از آنجا که معمولاً طواف کننده در معرض ديد ناظر محترم است پوشاندن عورت بر مردها و تمام اندام ـبهجز وجه و کفّينـ بر بانوان، تکليفاً واجب است.
[219]. آية الله خويي: فرق نمي کند و پوشاندن صورت براي زن از نامحرم، بنابر احتياط واجب است ولکن بايد به نحوي باشد که ساتر به صورت زن مسّ نشود. (مناسک عربي، مسأله 267، و استفتائات، مسأله 861).
آية الله سبحاني: بايد در حال طواف روي پا و کف پا را بپوشاند هر چند در حال نماز پوشاندن آن ها لازم نيست و همچنين در حال نماز مي تواند صورت خود را بپوشاند ولي در حال احرام به جز براي حفظ از نامحرم جايز نيست صورت خود را بپوشاند البته در اين حال هم بايد حجاب به صورت نچسبد.
آية الله سيستاني: في الجمله فرق مي کند، گرچه احتياط اين است که همان مقدار که در نماز پوشاندن واجب است در طواف نيز واجب است ولي اگر قسمتي از موها يا بازو و ساق پا پيدا باشد طواف صحيح است همچنين به احتياط واجب نبايد صورت خود را با نقاب و مانند آن بپوشاند حتي اگر مُحل باشد.
آية الله فاضل: در حال طواف براي زن حفظ از نامحرم وجوب نفسي دارد.
آية الله مکارم: در حال نماز پشت پا و کف آن نيز مستثني است ولي در طواف احتياط پوشاندن آن است. همچنين در نماز نقاب ضرري ندارد ولي در طواف جايز نيست.
آية الله نوري: فرق مي کند؛ چون در نماز مي تواند صورت خود را بپوشاند ولي در طواف واجب است صورت خود را نپوشاند.
[220].آية الله اردبيلي: علي الاقوي.
[221]. آية الله بهجت: در صورتي که علم نداشته باشد اشکال ندارد.
[222].آية الله زنجاني: در هر دو مورد، طواف صحيح است، هر چند در فرض عدم عذر، گناهکار است، و رعايت اين احتياط، بسيار مناسب است.
[223]. آيات عظام سبحاني، سيستاني، فاضل، مکارم: طواف صحيح است هر چند گناه کرده است.
آية الله خويي: در فرض جهل به حکم، طواف صحيح است. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 334).
[224].آية الله خامنه اي:طواف او صحيح است، اگر چه مرتکب فعل حرام شده است. (مناسک حج، م265).
[225]. آية الله اردبيلي: و تکرار احتياطي طواف از موارد قران محسوب نمي شود.
آية الله بهجت: چون جنبه احتياطي دارد، اشکالي ندارد و طواف احتياطي، طوافِ ديگر نيست تا قران حاصل شود. (مناسک، س 91 و 92).
آيات عظام تبريزي، خويي، زنجاني: اعاده طواف به عنوان احتياط قران نيست. (المسائل الشرعيه، ج 1، ص 343 وصراط النجاة، ج 1، ص 232).
آية الله سبحاني: چنانچه نماز طواف دوم را خوانده احتياطاً دو رکعت نماز طواف اول را بخواند و سپس بايد از اول طواف واجب را انجام دهد و نمازآن را بخواند.
آية الله سيستاني: صحّت عمل مورد اشکال است، از جهت فاصله بين طواف و نماز، مگر اينکه جاهل قاصر باشد.
نسبت به نظرية ساير آيات عظام، مراجعه شود به مسأله 611 و 613.
[226]. آية الله اردبيلي: اگر نيت ارتکازي داشته، کافي است.
آيات عظام بهجت، سيستاني، فاضل: به شک خود اعتنا نکند.
آية الله تبريزي، آية الله مکارم: اگر قصد طواف ولو اجمالاً داشته باشد کافي است.
آية الله سبحاني: به شک خود اعتنا نکند و به طواف خود ادامه دهد.
[227]. آية الله بهجت: حکم قطع طواف را دارد به مسائل قطع طواف مراجعه شود.
آية الله تبريزي: اگر بخواهد عملش صحيح شود بايد طواف و اعمال بعد از آن را اعاده کند.
آية الله خويي: حکم قطع طواف را دارد و پس از تصحيح طواف، سعي را در طبقه اول اعاده نمايد.
آية الله زنجاني: و چنانچه در عمره تمتع اين اتفاق افتاده و وقت تدارک گذشته، مطابق حاشيه مسأله 679 رفتار نمايد.
آية الله سبحاني: به جهت فوت موالات بايد طواف را اعاده کند و نماز بخواند و سعي را در طبقه اول دوباره انجام دهد.
آية الله سيستاني: در هر صورت بايد طواف و نماز و سعي را اعاده کند و بعد تقصير نمايد و اگر وقت عمره تمتع گذشته، احرامش باطل شده و چيزي بر او نيست.
آية الله فاضل: و تا اعمال را به صورت صحيح انجام نداده در احرام باقي است.
[228]. آية الله اردبيلي: ولي اگر موالات به هم خورده باشد، احتياطاً بايد طواف را اعاده کند.
آية الله تبريزي، آية الله خويي: خودش احتياطاً بقيه طواف را به جا آورد و بعد از خواندن نمازِ طواف، طواف و نماز آن را اعاده کند.
آية الله خامنه اي: مگر اينکه موالات به هم خورده باشد که در اين صورت، مي تواند از طواف قبل صرفنظر کرده و مجدّداً طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله سبحاني: و اگر در اثناء ناتوان شد و نائب گرفت هر گاه پيش از تجاوز از نيمه طواف نائب بگيرد بايد نائب طواف را از سر بگيرد و اگر پس از تجاوز از آن نائب گرفت بايد آن را اتمام کند ولي نماز طواف را خود شخص نيز علاوه بر نائب بخواند.
آية الله سيستاني: ولي اگر موالات به هم خورده باشد بايد طواف و نماز را اعاده کند.
[229]. آية الله اردبيلي: اگر بدون به هم خوردن موالات طواف را شروع کند، اشکال دارد وگرنه طواف آخر صحيح است.
آية الله بهجت، آية الله مکارم: اشکال ندارد.
آية الله خامنه اي: اشکال ندارد و طواف اخير صحيح است. (استفتاء 62463، س 6 و 7)
آية الله خويي: با فرض اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، طواف سوم مجزي است.
آية الله سيستاني: اگر جاهل قاصر باشد صحيح است وگرنه مشکل است.
آية الله زنجاني، آية الله فاضل: طوافي را که تمام کرده صحيح است.
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: صحت طواف آخر، که به اتمام رسانده، بعيد نيست. (مجمع المسائل، ج1، ص467 و 479).
[230]. آية الله اردبيلي: مگر قصدش اين باشد که طواف را از حجرالاسود شروع کند و آن را با رکن يماني اشتباه کرده باشد و دور آخر را تا حجرالاسود به نيت طواف ادامه دهد.
آية الله بهجت: به ذيل مسأله 702 مراجعه شود.
آية الله سبحاني، آية الله سيستاني:اگر قصد او شروع از موضع معتبر شرعي است ولي در تطبيق اشتباه کرده است، در صورتي که کسري دور آخر را تا حجرالاسود به قصد طواف تمام کند طواف صحيح است در غير اين صورت باطل است.
آية الله فاضل: ظاهراً قصد او شروع از موضع معتبر شرعي بوده و در تطبيق اشتباه کرده است لذا کسري دور آخر را تا حجر الاسود تمام کند و طواف صحيح است ولي احتياطاً پس از نماز طواف، طواف و نماز را اعاده کند.
آية الله مکارم: بنابر احتياط.
[231].آية الله سبحاني: هر شوطي که اشکال پيدا کرد بايد در همان شوط تصحيح شود که قبلاً متعرض شده ايم و از وسوسه ها بايد پرهيز کرد و با پيروي از آنها خود را به سختي نينداخت.
[232].آية الله زنجاني: همين مقدار که با اختيار خودش دور مي زند کفايت مي کند و اگر اين مقدار هم نبوده، بايد دو شوط ديگر انجام دهد.
[233]. آية الله بهجت: دو شوط کامل انجام دهد بما أنّه يحتمل من السبعه.
آية الله تبريزي: بي اختيار شدن، مانع صحّت طواف نيست، وقتي که شروع، به اختيار بوده است.
آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 582 مراجعه شود.
آية الله خويي: حرکت به سبب ازدحام مبطل طواف نيست. (المسائل الشرعيه، ج1، ص342).
آية الله سبحاني: دو شوط ديگر به قصد جبران نقص انجام دهد و احتياطاً پس از نماز طواف را اعاده کند.
آية الله سيستاني: اگر به کلّي از او سلب اختيار شده است، دو شوط ديگر انجام دهد.
آية الله فاضل: بايد از همانجايي که در شوط اول طواف را خراب کرده، طواف را تصحيح و اتمام و احتياطاً اعاده هم بنمايد. اگر موالات عرفيه به هم نخورده باشد و الاّ اعاده کافي است ظاهراً.
آية الله مکارم: اگر از اول قصد کرده خود را در ميان طواف کنندگان قرار دهد و با آنها بچرخد، آنچه را با فشار جمعيت به جا مي آورد جزء طواف است و صحيح مي باشد.
[234]. آية الله سبحاني: و اينکه در طواف مستحبي وضو شرط نيست و نماز آن را مي توان در همه جاي مسجدالحرام خواند.
آية الله سيستاني: به حسب اختلاف شرايط و احکام، موارد متفاوت مي شود. براي شناخت آن به مناسک مراجعه شود. (ملحق مناسک، س244).
آية الله فاضل: مانند اينکه در طواف مستحبي موالات، طهارت از حدث و خواندن نماز طواف معتبر نيست و قطع آن حتي بدون عذر جايز است و شک در عدد دورهاي آن، موجب بطلان نمي شود و بنا را بر اقل مي گذارند و صحيح است و قران بين دو طوافِ مستحب، حرام نيست بلکه مکروه است و خواندن نماز آن در هر جاي مسجدالحرام در حال اختيار صحيح است.
آية الله مکارم: مانند موالات و وضو که در طواف مستحبي معتبر نيست و نماز که در همه جاي مسجد الحرام مي توان خواند.
[235].آية الله زنجاني: در عمره و حج تمتع کسي که طواف واجبش ـولو طواف نساءـ را انجام نداده نمي تواند طواف مستحب انجام دهد و اگر بعد از احرام حج و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحب کرد، بنابر احتياط مستحب، احرام را تجديد کند.
آية الله سبحاني: ولي اگر بعد از احرام حج و پيش از رفتن به عرفات طواف مستحبي انجام داد بايد « لبيک » را تجديد کند.
[236]. آية الله بهجت: اشکالي ندارد. (پرسش هاي جديد حج، س 69).
آيات عظام تبريزي، خويي، سبحاني: احوط اين است شخصي که احرام حج تمتع بسته، پس از احرام و پيش از رفتن به عرفات، طواف مستحبي ننمايد و چنانچه طواف نمود، بنابر احتياط بعد از طواف تلبيه را تجديد کند.
آية الله سيستاني: طواف مستحبي قبل از طواف عمره و حج اشکال ندارد ولي پس از احرام و قبل از رفتن به عرفات، به احتياط واجب نبايد طواف مستحبي کند و اگر کرد به احتياط مستحب تلبيه بگويد. (ملحق مناسک، 230 ـ 231)
آية الله صافي، آية الله گلپايگاني: اقوي جواز و احوط ترک آن است. (آراء المراجع، ص 323).
]در عمره تمتع و عمره مفرده، نظريه آيات عظام نامبرده در مناسک، مطابق متن است وليکن در آراء المراجع، ص323 در جواب استفتاء آية الله خويي چنين فرمودهاند: طواف مستحبي در اثناي عمره تمتع و عمره مفرده جايز است. و در ادامه از آقاي لطفي چنين نقل شده: به نظر آية الله العظمي خويي، احوط ترک طواف مستحبي است در اثناي عمره تمتع و عمره مفرده قبل از تقصير، ولي در عمره مفرده بعد از تقصير و قبل از طواف نساء مانعي ندارد.[
[237]. آية الله سبحاني: يک شوط طواف مستحب نيز چنانچه به قصد تقرب و رضاي الهي باشد مانعي ندارد و مي شود حتي آن را به نيابت از ديگري انجام داد ولي نمي توان هر يک شوط از يک طواف کامل را به نيابت کسي انجام داد ولي مي توان مجموع آن را به نيابت چندين نفر انجام داد و يا ثوابش را به آن ها هديه کرد.
آية الله سيستاني: نيابت در يک شوط نيز صحيح است ولي در اين صورت نبايد مجموع هفت شوط را به عنوان يک طواف انجام دهد. (ملحق مناسک، سؤال 178).
آية الله مکارم: و نيز مي تواند ثواب هر شوط را به يک نفر اهدا کند.
[238].آية الله زنجاني: در اين جهت مانند طواف واجب است و مطابق حاشيه مسأله 592 عمل شود.
[239]. مراجعه شود به پنجم از واجبات طواف.
آية الله اردبيلي: چنانچه اتصال به جمعيت طواف کننده وجود داشته باشد، حتي در طواف واجب، لازم نيست طواف بين مقام و کعبه انجام شود.
[240].آية الله خامنه اي: به حاشيه مسأله 592 مراجعه شود.
[241]. مراجعه شود به سؤال 768
- آداب و مستحبات طواف
[772] م ـ در حال طواف[2]، مستحب است بگويد:
«أللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُک بِاسْمِک الَّذِي يُمْشی بِهِ عَلی طَلَلِ الْماءِ کما يُمْشـی بِهِ عَلی جُدَدِ الْأَرْضِ وَأَسْأَلُک بِاسْمِکَ الَّذِي يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُکَ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِکَتِکَ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِي دَعاکَ بِهِ مُوسی مِنْ جانِبِ الطُورِ فاسْتَجَبْتَ لَهُ وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْکَ وَأَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ9ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخَّرَ وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَک أنْ تَفْعَلَ بِي کذا وَکذا».
و بهجاي کذا و کذا حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:
«أللَّهُمَّ إنِّي إلَيْک فَقِيْرٌ وَإنِّي خائِفٌ مُسْتَجِيْرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي وَلا تُبَدِّلْ إسْمِي».
و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد بخصوص وقتي که به در خانه کعبه مي رسد و بخواند اين دعا را:
«سائِلُک، فَقِيْرُکَ، مِسْکيْنُکَ بِبابِکَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالجَنَّةِ، ألَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُکَ وَالحَرَمُ حَرَمُکَ وَالْعَبْدُ عَبْدُکَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ المُسْتَجِيرِ بِکَ مِنَ النَّارِ فَأعْتِقْنِي وَوَالِدَيَّ وَأهْلِي وَوُلْدِي وَإخْوانِيَ المُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يا جَوادُ يا کريمُ».
و وقتي که به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان و سر را بلند کند و بگويد:
«أللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ وَأجِرْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ وَعافِنِي مِنَ السُّقْمِ وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ وَادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الجِنِّ وَالْإِنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
و چون از حجر بگذرد و به پشت کعبه برسد، بگويد:
«يا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ ياذَا الجُودِ وَالْکرَمِ إنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي إنَّک أَنْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».
و چون به رکن يماني برسد دست بردارد و بگويد:
«يا أللهُ يا وَلِيَّ الْعافِيَةِ وَخَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالمَنّانُ بِالعافِيَةِ والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَيَّ وَعَلی جَمِيعِ خَلْقِکَ يا رَحْمانَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَرَحيْمَهُما صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُکْرَ الْعافِيَةِ في الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ».
پس سر به جانب کعبه بالا کند و بگويد:
«اَلحَمْدُ للهِ الَّذي شَرَّفَکِ وَعَظَّمَکِ، وَالحَمْدُ للهِ الَّذي بَعثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَليّاً اِماماً. أَللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِکَ وَجَنَّبْهُ شِرارَ خَلْقِکَ».
و چون ميان رکن يماني و حجر الأسود برسد، بگويد:
«رَبَّنا آتِنا في الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ».
و در شوط هفتم وقتي که به مستجار[3] رسيد مستحب است دو دست خود را بر ديوار خانه بگشايد و شکم و روي خود را به ديوار کعبه بچسباند و بگويد:
«أَللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُک وَالْعَبْدُ عَبْدُکَ وَهذا مَکانُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ النَّار».
پس به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد که ان شاء الله تعالي مستجاب خواهد شد، بعد بگويد:
«أَللَّهُمَّ مِنْ قِبَلِک الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِيَةُ. أَللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِي ضَعيْفٌ فَضاعِفْهُ لِي وَاغْفِرْ لي مَااطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَخَفِيَ عَلی خَلْقِکَ أسْتَجِيرُ بِاللهِ مِنَ النَّارِ».
و آنچه خواهد دعا کند و رکن يماني را استلام کند و به نزد حجرالأسود آمده و طواف خود را تمام نموده و بگويد:
«أللَّهُمَّ قَنِّعْنِي بِما رَزَقْتَني وَبارِکْ لِي فِيما آتَيْتَني».
و براي طوافکننده مستحب است در هر شوط، ارکان خانه کعبه و حجرالأسود را استلام نمايد و در وقت استلام حجر بگويد[4]:
«أمانَتي أدَّيْتُها وَ مِيثاقي تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالمُوافاةِ».
[1].آية الله مکارم: اين مستحبّات را به قصد رجاء به جا آورد.
[2].آية الله خامنه اي: و شايسته است که در حال طواف، همواره خشوع و حضور قلب داشته و به ذکر خدا مشغول باشد و ادعيه وارده را قرائت نمايد. (مناسک حج، م 242)
[3]. مستجار در پشت کعبه در نزديک رکن يماني برابر در خانه کعبه قرار دارد.
[4].آية الله مکارم: انجام بعضي از اين مستحبات در زمان ما و در ازدحام جمعيت براي بسياري از مردم غير ممکن است، بنابراين آنچه را ممکن است انجام مي دهد و آنچه را نمي توان انجام داد، هرگاه نيت انجام آن را داشته باشد، خداوند مطابق نيتش پاداش به او خواهد داد، بنابراين اصرار بر مزاحمت ديگران نبايد داشته باشد.
-
- فصل پنجم: نماز طواف
- فصل ششم: سعي و بعض احکام آن
- فصل هفتم: تقصير و بعض احکام آن
-
- باب دوم: اعمال حج تمتع
- استفتائات جديد
- شرايط وجوب حَجّة الاسلام
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.