دریافت:
مناسک حج (امام و رهبری)
- پيشگفتارپيشگفتار
يکی از جامعترين رسالههای احکام حج، کتاب «مناسک حجِ» بنيانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمينی(قدس سره) است که سالها در زمان حيات ايشان و پس از رحلت آن بزرگوار مورد استفاده و مراجعه حجگزاران و عالمان و روحانيان محترم کاروانها بوده و هست و نظرات بسياری از مراجع بزرگ تقليد از جمله حضرت آيت الله العظمی خامنهای(دامت برکاته) در حواشی آن درج گرديده و بارها چاپ و منتشر شده است. با توجه به مراجعات مکرّر مقلدان رهبر معظم انقلاب اسلامی، تصميم گرفته شد تا مناسک حضرت امام با حواشی معظمله به شک مجزا چاپ و عرضه گردد که در اين رابطه چند نکته را يادآور میشويم:
1. مواردی که فتاوای حضرت آيت الله خامنهای(دامت برکاته) با فتاوای حضرت آيت الله العظمی امام خمينی(قدس سره) تفاوت داشته، در پاورقی همان صفحه آورده شده و با شمارهگذاری مشخص گرديده است.
2. در برخی از مسائل که نظر مبارک رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامت برکاته) به دست نيامده، با علامت مربع (□) در ابتدای مسائل مشخص شده است.
3. مواردی که تفاوت فتوايی در پاورقی آورده نشده و علامت مربع نيز در ابتدای مسأله وجود ندارد، فتوای آن دو بزرگوار يکسان است و تفاوت نظری وجود ندارد.
4. حواشی مقام معظم رهبری(دامت برکاته) توسط بخش استفتائات دفتر معظم له از کتاب «مناسک» ايشان که جداگانه چاپ شده و برخی از استفتائات ديگر گرفته شده و مأخذ آنها نيز ذکر شده است که بدين وسيله از همه عزيزانی که در تنظيم و تطبيق و کنترل حواشی نقش داشتهاند، تشکر و قدردانی میشود. - مقدمه
مناسك حج
مطابق با فتاوای
حضرت آية اللّه العظمی امام خمينی (قدّس سّره)
و رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله العظمی خامنهای دام ظله الوارفمقدمه
بدان كه بر هر مكلف كه جامع شرايط باشد، وجوبِ حج به دليل قرآن و احاديث وارده از نبی اكرم(صلیالله عليه وآله وسلّم) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) ثابت است. حج يكی از اركان دين است و از ضروريات آن به شمار می رود. ترك حج، با اقرار به وجوب، يكی از گناهان كبيره و با انكار، موجب كفر است.1 خداوند متعال در قرآن مجيد فرمود: {وَللّهِ ِ عَلَی النّاسِ حِجّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنّ اللّهَ غَنِیّ عَنِ الْعالَمينَ }.
شيخ كلينی؛ به طريق معتبر از حضرت صادق(عليهالسلام) روايت نموده كه: هر كس از دنيا برود و حَجّة الاسلام به جا نياورد، بدون اينكه او را حاجتی ضروری باشد يا آنكه به جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنكه پادشاهی از رفتن آن جلوگيری نمايد، چنين كسی در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافی است و روايات بسياری در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقداری از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وا میگذاريم كه بهجا آوردن آنها به اميد ثواب اشكالی ندارد.
و نظر به اين كه اين مناسك برای فارسی زبانان می باشد و تكليف آنها عمره و حج تمتّع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلی چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجّة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسأله ديگر بيان می شود:
[1] م ـ حَجّة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م ـ وجوب حج، بر شخص مستطيع فوری است؛ يعنی واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست2 و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....
[3] م ـ اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طوری كه در همان سال به حج برسد و در صورتی كه شخص كوتاهی كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر می شود كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.1. اگر انکار هر يک از ضروريات دين به انکار رسالت يا تکذيب پيامبر اکرم (صلی الله عليه وآله) يا وارد کردن نقصی به شريعت منجر شود، باعث کفر و ارتداد است (اجوبة الاستفتائات، س336)
2. و به تأخير انداختن آن بدون عذر جايز نيست و اگر به تأخير اندازد معصيت کرده است و حج بر ذمه او باقی است. (مناسک حج، م24) - شرايط وجوب حَجّةالاسلام
- نيابت در حج
- حج استحبابىحج استحبابی[165] م ـ مستحب است كسی كه شرايط وجوب حج را ندارد؛ از بلوغ و استطاعت و غير آنها، در صورت امكان حج به جا آورد و همچنين بر كسی كه حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تكرار حج در هر سال. بلكه مكروه است پنج سال متوالی آن را ترك كند و مستحب است در وقت خارج شدن از مكّه نيّت برگشتن نمايد و مكروه است قصد برنگشتن داشته باشد.
[166] م ـ مستحب است از طرف خويشاوندان يا غير آن ها حج به جا آورد تبرّعا؛ چه زنده باشند يا مرده و همچنين از طرف معصومين و نيز طواف از طرف آن ها و غير آن ها مستحب است به شرط آنكه در مكّه نباشند يا معذور باشند.
[167] م ـ كسی كه زاد و راحله ندارد مستحب است قرض كند و به حج برود، در صورتی كه می تواند قرض را ادا كند.68
[168] م ـ با مال حرام جايز نيست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف كند.
[169] م ـ بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به ديگری هديه كند، همچنانكه در وقت شروع می تواند آن را نيت كند.
[170] م ـ كسی كه مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نيابت از ديگری به حج برود.
68. کسی که هزينه ی رفتن به حج را در اختيار ندارد، اما میتواند قرض بگيرد و سپس به سادگی قرض خود را ادا کند، واجب نيست که خود را با قرض گرفتن مستطيع کند، اما اگر بگيرد، حج بر او واجب میشود. (مناسک حج، م14) - اقسام عمرهاقسام عمره[171] م ـ عمره هم مانند حج دو قسم است: «واجب» و «مستحب» و بر كسی كه شرايط استطاعت را داشته باشد يك مرتبه در عمر واجب می شود و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نيست بلكه اگر برای عمره مستطيع باشد واجب می شود، هرچند برای حج مستطيع نباشد همچنانكه عكس اين هم همينطور است كه اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد بايد حج به جا آورد ليكن بايد معلوم باشد كه برای كسانی كه از مكّه دور هستند؛ مثل ايرانيان كه وظيفه آن ها حج تمتّع است، هيچگاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نيست؛ چون حج تمتّع مركب از هر دو عمل است، به خلاف كسانی كه در مكّه يا قريب به آن هستند كه وظيفه آنها حج و عمره مفرده است كه نسبت به آن ها استطاعت برای يكی از دو عمل تصور می شود.
[172] م ـ واجب است بر كسی كه می خواهد داخل مكّه شود با احرام وارد شود و برای احرام بايد نيت عمره يا حج داشته باشد و اگر وقت حج نيست و می خواهد وارد مكّه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از اين حكم كسانی كه مقتضای شغلشان اين است كه زياد وارد مكّه می شوند و از آن خارج می شوند استثنا شده است.69
[173] م ـ تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بين دو عمره اختلاف فرموده اند و احوط آن است كه در كمتر از يك ماه، به قصد رجا به جا آورده شود.7069. همچنين كسانی كه پس از اعمال حج يا عمره از مکه خارج شدهاند و میخواهند در همان ماهِ انجام حج يا عمره، دوباره وارد مکه شوند، احرام و عمره مجدّد واجب نيست. (مناسک حج، م10)
70. تكرار عمره مانند تكرار حج مستحب است، و بين دو عمره وجود فاصلهی معيّن شرط نيست. ولی بنابر احتياط در هر ماه فقط يك عمره برای خود میتواند به جا آورد. و اگر دو عمره برای افراد ديگر انجام دهد يا يك عمره برای خود و يك عمره هم برای ديگری به جا آورد، احتياط مذكور لازم نيست. بنابراين اگر عمره دوم را به نيابت از ديگری انجام دهد، جايز است نايب در برابر آن اجرت بگيرد و از عمرهی مفردهی منوبعنه هرچند واجب باشد، كفايت میكند. (مناسک حج، م11) - اقسام حج
- باب اول: اعمال عمره تمتع
- باب دوم: اعمال حج تمتع
- فصل اول: احرام حج
- فصل دوم: وقوف به عرفات
- فصل سوم: وقوف به مشعرالحرام
- فصل چهارم: واجبات منى
- اول ـ رمى جمره عقبه
اول ـ رَمْی جمره عقبهيعنی ريگ انداختن به جمره، كه نام محلی است در منی .
[996] م ـ شرط است در سنگی كه می خواهد بيندازد به آن، «حصی» يعنی ريگ گفته شود، پس اگر آنقدر ريز باشد كه ريگ به آن گفته نشود مثل «شن» كافی نيست و اگر خيلی بزرگ باشد نيز كافی نيست، چنانچه به غير ريگ مثل كلوخ و خزف و اقسام جواهرات نيز جايز نيست و اما اقسام سنگها حتی سنگ مرمر مانع ندارد.
[997] م ـ شرط است كه سنگها از حرم باشد و سنگ خارج حرم كافی نيست و در حرم از هر موضعی كه مباح باشد می تواند بردارد مگر مسجدالحرام و مسجد خِيف بلكه ساير مساجد بنابر احوط و مستحب است از مشعر بردارد.
[998] م ـ شرط است كه سنگها بكر باشند؛ يعنی آنها را خودش يا كس ديگری به وجه صحيح نينداخته باشد، اگر چه در سال های قبل.
[999] م ـ شرط است كه مباح باشد، پس با سنگ غصبی يا آنچه كه ديگری برای خودش حيازت كرده كافی نيست.
[1000] م ـ وقت انداختن سنگ از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن و اگر فراموش كرد، تا روز سيزدهم می تواند به جا آورد و اگر تا آن وقت متذكر نشد احتياطاً411 در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.
[1001] م ـ واجب است در انداختن سنگها چند امر:
اول ـ نيت، با قصد خالص، بدون ريا و نمايش دادنِ عمل به غير، كه موجب بطلان می شود.
دوم ـ آنكه آنها را بيندازد، پس اگر برود نزديك و با دست بگذارد به جمره، كافی نيست.
سوم ـ آنكه به انداختن، به جمره برسد. پس اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و به واسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد كافی نيست، لكن اگر سنگ به جايی بخورد و كمانه كند و به جمره برسد كافی است ظاهراً.412
چهارم ـ عدد سنگ ريزه ها بايد هفت باشد.
پنجم ـ بايد به تدريج يكی يكی عقب هم بيندازد و در اين صورت، اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد ولی اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد كافی نيست اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.
[1002] م ـ اگر شك كند كه سنگ را ديگری استعمال كرده يا نه جايز است به آن بيندازد.
[1003] م ـ اگر سنگی را كه در حرم است احتمال بدهد از خارج آورده اند، اعتنا نكند.
[1004] م ـ اگر شك كند به سنگی كه می خواهد بيندازد «حصی»؛ يعنی ريگ گفته می شود، بايد به آن اكتفا نكند.
[1005] م ـ اگر شك كند در عدد انداختن، در وقتی كه مشغول عمل است، بايد چندان بيندازد تا علم به عدد پيدا كند و همچنين اگر شك كند كه سنگی كه انداخت خورد به جمره يا نه، بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا كند.
[1006] م ـ اگر سنگی را كه انداخت به جمره نرسيد، بايد دو مرتبه بيندازد، اگر چه در وقت رَمْی گمانش آن بود كه رسيده است. پس اگر پهلوی جمره چيزهای ديگری نصب شده و اشتباهاً به آنها رَمْی كرده، كافی نيست و بايد اعاده كند، اگر چه در سال ديگر به وسيله نايبش.
[1007] م ـ اگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد لكن يكی حساب می شود؛ چه يكی از آنها به محل بخورد يا همه.
[1008] م ـ جايز است سواره و پياده سنگ بيندازد.
□ [1009] م ـ بايد سنگ را با دست بيندازد، اگر با پا يا دهان بيندازد كافی نيست، ولی بعيد نيست با «فلاخن» كافی باشد.
[1010] م ـ اگر بعد از آنكه سنگ را انداخت و از محل منصرف شد، شك كند در عدد سنگها، اگر شك در نقيصه كند، احتياط آن است كه برگردد و نقيصه را تمام كند و درشك در زياده اعتنا نكند.
[1011] م ـ اگر بعد از ذبح يا سر تراشيدن شك كند در انداختن سنگ يا در عدد آن، اعتنانكند.
□ [1012] م ـ اگر بعد از فارغشدن شك كند در اينكه درست انداخته يا نه، بنابر صحت بگذارد، بلی اگر در رسيدن سنگ آخری به محل شك كند بايد اعاده كند، ولی اگر رسيدن را دانست و احتمال داد كه با پا انداخته باشد يا سنگ مستعمل انداخته باشد، اعتنا نكند.
[1013] م ـ ظن به رسيدن سنگ و عدد آن اعتبار ندارد.
[1014] م ـ در انداختن سنگها شرط نيست طهارت از حدث يا خبث و در خود سنگها نيز طهارت شرط نيست.
[1015] م ـ از بچه ها و مريضها و كسانی كه نمی توانند به واسطه عذری ـ مثل اغما ـ خودشان رَمْی كنند، كسی ديگر نيابت كند.413
[1016] م ـ مستحب است بلكه موافق احتياط است كه اگر بشود مريض را حمل كنند و ببرند نزد جمره و در حضور او سنگ بيندازند.
[1017] م ـ اگر مريض خوب شد و بيهوش به هوش آمد، بعد از آنكه نايب سنگها را انداخت، لازم نيست خودش اعاده كند و اگر در بين سنگ انداختن خوب شد يا به هوش آمد، بايد خودش از سر، سنگ بيندازد و كفايت كردن به مقداری كه نايب عمل كرده مشكل است. 414
[1018] م ـ كسانی كه عذر دارند از اينكه روز رَمْی كنند، می توانند شب عمل كنند هر وقت شب كه باشد.415
411. اگر از مكّه بيرون نرفته احتياط واجب آن است كه به منی رفته رَمْی نمايد و در سال ديگر نيز خودش يا نايبش قضا كند و اگر از مكّه خارج شده احتياط واجب آن است كه در سال بعد خود يا نايبش رَمْی كند. (مناسک حج، م447)
412. چهارم آن كه ريگها به جمره برخورد كند، بنا بر اين اگر برخورد نكند يا گمان كند كه اصابت كرده، كافی نيست و بايد ريگ ديگری را به جای آن بزند، و رسيدن ريگها به دايرهی پيرامون جمره، بدون برخورد با آن، كافی نيست. (مناسک حج، م394)
.413 کساني که از انجام رَمی حتی در شب معذورند (مانند بيماران) می توانند نايب بگيرند. (مناسک حج، م 443)
414. كسی كه از انجام رَمْی معذور است، اگر نايب بگيرد و نايب او رَمْی را انجام دهد و سپس پيش از گذشتن وقت رمی، عذرش برطرف شود، اگر در زمان گرفتن نايب نسبت به برطرف شدن عذرش اميد نداشته و نايب به جای او رَمْی كرده، همان رَمْی كفايت میكند و نيازی نيست كه خودش آن را تكرار كند، اما اگر نسبت به برطرف شدن عذر نااميد نبوده، هرچند گرفتن نايب در هنگام پديد آمدن عذر جايز بوده است، ولی بايد پس از برطرف شدن عذر، خودش رَمْی را تكرار كند. (مناسک حج، م444)
415. غير از زنان که رمي شب عيد وظيفهي اختياري آنان است، كساني كه از انجام رمي در روز عيد معذورند، ميتوانند در شب عيد يا شب پس از آن رمي كنند، همچنين كساني كه از انجام رمي در روز يازدهم يا دوازدهم ذيحجه معذورند، ميتوانند شب قبل يا شب بعد از آن رمي كنند. (مناسک حج، م399) - مستحبات رمى جمراتمستحبات رَمْی جمرات[1019] م ـ در رَمْی جمرات چند چيز مستحب است:
1 ـ با طهارت بودن در حال رمی.
2 ـ هنگامی كه سنگها را در دست گرفته و آماده رَمْی است، اين دعا را بخواند:«أللّهُمّ هذِهِ حصَيَاتي فَأحْصِهِنّ لِي وَارْفَعْهُنّ في عَمَلي».3 ـ با هر سنگی كه می اندازد تكبير بگويد.
4 ـ هر سنگی را كه می اندازد اين دعا را بخواند:
«اللهُ أكْبَرُ، أللّهُمّ ادْحَرْ عنّي الشّيْطانَ أللّهُمّ تَصْدِيقا بِكِتابِكَ وَعَلی سُنّةِ نَبِيّكَ أللّهُمّ اجْعَلْهُ لِي حَجّا مَبْرُورا وَعَمَلاً مَقْبُولاً وَسَعْيا مَشْكُورا وَذَنْبا مَغْفُورا».
5 ـ ميان او و جمره در جمره عقبه ده يا پانزده ذراع فاصله باشد و در جمره اولی و وسطی كناره جمره بايستد.
6 ـ جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رَمْی نمايد و جمره اولی و وسطی را رو به قبله ايستاده رَمْی نمايد.
7 ـ سنگريزه را بر انگشت ابهام گذارده و با ناخنِ انگشتِ شهادت بيندازد.
8 ـ پس از برگشتن به جای خود در منی ، اين دعا را بخواند:«أللّهُمّ بِكَ وَثِقْتُ وَعَلَيْكَ تَوَكّلْتُ فَنِعْمَ الرّبُ وَنِعْمَ الْمَوْلی وَنِعْمَ النّصِيرُ». - دوم ـ ذبح (قربانى)دوم ـ ذبح (قربانی)[1020] م ـ واجب است بر كسی كه حج تمتّع به جا می آورد، ذبح يك هدی؛ يعنی يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند و شتر افضل است و پس از آن گاو بهتر است.416
[1021] م ـ كفايت نمی كند برای چند نفر به شركت، يك هدی در حال اختيار، بلكه در حال ضرورت نيز محل اشكال است و احتياط واجب جمع بين شركت در ذبح و روزه است كه ذكر می شود.
[1022] م ـ ساير حيوانات، غير از سه حيوان مذكور، كافی نيست.
[1023] م ـ در هدی چند چيز معتبر است و بايد مراعات شود:
اول ـ آنكه417 اگر شتر باشد سن آن كمتر از پنج سال نباشد و داخل در شش سال شده باشد و اگر گاو است بنا بر احتياط واجب، كمتر از دو سال نباشد و داخل در سه سال شده باشد و همچنين در «بز» كمتر از سن گاو نباشد و در ميش به احتياط واجب كمتر از يك سال نباشد و داخل در سال دوم شده باشد.
دوم ـ بايد صحيح باشد، پس حيوان مريض كافی نيست، حتی مثل كچلی بنا بر احتياط .
سوم ـ بايد خيلی پير نباشد.
چهارم ـ بايد تام الأجزاء باشد و ناقص كافی نيست. پس اگر واضح باشد كوری يا لنگی آن بنابر اقوی كافی نيست و اگر واضح نباشد به احتياط واجب كافی نيست و احتياط واجب آن است كه چشمش سفيد نشده باشد و بايد گوش بريده و دم بريده و شاخ داخل آن شكسته يا بريده نباشد. 418
پنجم ـ بايد لاغر نباشد و اگر در گُرده او پيه باشد كافی است، و احتياط آن است كه آن را در عرف لاغر نگويند.
ششم ـ بايد «خصی» نباشد؛ يعنی بايد خصيتين آن را بيرون نياورده باشند.
هفتم ـ بايد بيضه آن را نكوبيده باشند به احتياط419 واجب.
هشتم ـ بايد در اصل خلقت بی دم نباشد به احتياط واجب و اگر گوش يا شاخ در خلقت اصلی نداشته باشد، بعيد نيست كفايت، اگر چه خلاف احتياط است.420
نهم ـ در اصل خلقت بی بيضه نباشد.
[1024] م ـ اگر غير از خصی يافت نشود، بعيد نيست كفايت ذبح خصی، گرچه احتياط در جمع بين آن و سالم است در ماه ذی حجه همان سال و اگر نشد سال ديگر، يا جمع بين ناقص و روزه.
[1025] م ـ گاوميش در ذبح واجب، كافی است لكن گفته اند كراهت دارد.
[1026] م ـ اگر حيوان، شاخ خارجش شكسته يا بريده باشد اشكال ندارد و شاخ خارج؛ شاخ سخت سياهی است كه به منزله غلاف است از برای شاخ داخل كه آن شاخ سفيد است.
[1027] م ـ شكاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن مانع ندارد و احتياط آن است كه چنين نباشد.
[1028] م ـ بايد ذبح را بعد از رَمْی جمره عقبه بكند به احتياط واجب.
[1029] م ـ يك گوسفند، كمتر چيزی است كه كافی است برای ذبح، لكن هرچه بيشتر ذبح كند افضل است و در روايت است كه رسول خدا(صلی الله عليه وآله) صد شتر همراه آوردند، سیوچهار تای آنها را برای حضرت اميرالمؤمنين(عليهالسلام) نحر كردند و شصتوشش تای آنها را برای خودشان.
[1030] م ـ اگر هدی يافت نشود، قيمت آن را پيش شخص امينی بگذارد كه در بقيه ذی حجه بگيرد و در منی ذبح كند و اگر در اين سال ممكن نشود، سال بعد اين كار را بكند.
□ [1031] م ـ اگر هدی ناقص يافت شود (از غير جهت خصی بودن كه گذشت) احتياط واجب آن است كه آن را ذبح كند و يك هَدی تام هم در بقيه ذی حجه و اگر نشد در سال آينده ذبح كند، و احتياط بهتر آن است كه جمع كند بين هدی ناقص و هدی تام؛ بهطوری كه گفته شد و روزه به نحوی كه ذكر شد.
[1032] م ـ احتياط واجب آن است كه ذبح هدی را از روز عيد تأخير نيندازد.
[1033] م ـ اگر به واسطه عذری مثل فراموشی يا غير آن، ذبح را در روز عيد نكرد، احتياط واجب آن است كه در ايام «تشريق» ذبح كند و اگر نشد در بقيه ماه ذی حجه و در تأخير عمدی نيز همين حكم است.
[1034] م ـ اگر حيوانی را به گمان آنكه صحيح و سالم است ذبح كرد بعد معلوم شد كه مريض يا ناقص بوده، كافی نيست و بايد دوباره ذبح كند.421
[1035] م ـ اگر حيوانی را به گمان چاقی ذبح كرد بعد معلوم شد لاغر است، كافی است.
[1036] م ـ اگر حيوانی را به گمان لاغری خريد و به اميد آنكه چاق درآيد، برای اطاعت خدا رجائاً ذبح كرد و بعد معلوم شد چاق است، كافی است.
[1037] م ـ اگر احتمال نمی داد كه حيوان چاق است يا احتمال می داد لكن از روی بی مبالاتی ذبح كرد نه به اميد موافقت امر خداوند، كافی نيست.
□ [1038] م ـ اگر لاغری آن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، برای اطاعت خداوند ذبح كرد، بعد معلوم شد چاق است، احتياط واجب در اعاده است.
[1039] م ـ اگر ناقص بودن را اعتقاد داشت و به واسطه جهل به مسأله، برای اطاعت خداوند ذبح كرد و بعد معلوم شد صحيح است ظاهرا كافی باشد.
□ [1040] م ـ احتياط آن است كه ذبيحه را سه قسمت كنند، يك قسمت را هديه بدهند و يك قسمت را صدقه بدهند و قدری هم از ذبيحه بخورند و صدقه را به مؤمنين بدهند ولكن هيچ يك از اين احتياط ها واجب نيست و اگر صدقه را به فقرای كفار بدهد يا آنكه تمام ذبيحه را به آنها بدهد اشكال ندارد و ضامن حصه فقراء نيست ليكن احتياط؛ خصوصا در خوردنِ قدری از ذبيحه، خيلی مطلوب است.
[1041] م ـ جايز است كه ذبح را كسی ديگر به نيابت انجام دهد و نيت را نايب كند و احتياطاً خود شخص هم نيت كند.
[1042] م ـ احتياط واجب422 آن است كه ذابح مؤمن باشد، بلكه خالی از قوت نيست و همينطور در ذبح كفارات.
[1043] م ـ در صورتی كه قربانی به دست غير مؤمن انجام گيرد، كفايت نمی كند423 و بايد دو مرتبه قربانی كند، هرچند در وقت قربانی متوجه نشود كه ذابح مؤمن نيست يا جاهل به مسأله باشد.
[1044] م ـ ذبح هم از عبادات است و در آن نيت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است.
[1045] م ـ احتياط آن است كه اگر احتمال نقص يا مرض در گوسفند بدهند، آن را معاينه كنند، اگر چه اقوی در احتمال آنكه عيبی حادث شده باشد، مثل آنكه احتمال بدهد گوش يا دمش را بريده اند يا آن را خصی كرده اند، عدم لزوم معاينه است و احتياط در عيب هايی كه محتمل است از حال تولد داشته و مادر زاد بوده، ترك نشود.
[1046] م ـ اگر بعد از ذبح كردن، احتمال داد ناقص بودن يا نداشتن ساير شرايط را، اعتنا نكند.
[1047] م ـ اگر به كسی نيابت داد برای خريداری كردن و ذبح، و نايب انجام داد، و بعد از آن شخص محرم احتمال داد كه نايب به شرايط عمل نكرده باشد، به اين احتمال اعتنا نكند و ذبح كافی است.
[1048] م ـ اگر كسی را نايب كرد برای خريداری و ذبح، بايد علم پيدا كند يا اطمينان به اينكه عمل كرده است و گمان كفايت نمی كند.
[1049] م ـ اگر نايب عمداً بر خلاف دستور شرع، در اوصاف ذبيحه يا در كشتن آن، عمل كرد ضامن است و بايد غرامت آن را بدهد و بايد دو مرتبه ذبح كنند.
□ [1050] م ـ اگر نايب از روی اشتباه يا جهل، برخلاف دستور عمل كند، اگر برای عمل اجرت گرفته است ضامن است و الّا معلوم نيست ضامن باشد و در هر صورت بايد اعاده شود.416. كسی كه حج تمتّع به جا میآورد، بايد يكی از چهارپايان سه گانه، يعنی شتر يا گاو يا گوسفند يا بز را قربانی كند، تفاوتی ندارد كه قربانی نر باشد يا ماده و بهتر آن است كه شتر باشد، اما غير از چهارپايان مذكور، قربانی كردن ساير حيوانات كفايت نمیكند. (مناسک حج، م401)
417. بنا بر احتياط واجب. (مناسک حج، م403)
418. چهارم آن كه اعضا و اندامهای آن، كامل باشد، بنابر اين قربانی كردن حيوان ناقص، مانند حيوانی كه اخته شده يا بيضهاش كشيده شده باشد، كافی نيست، اما اگر بيضههايش كوفته شده و اخته نشده باشد، قربانی كردن آن كفايت ميكند، و نيز قربانی كردن حيوان دمبريده و كور و شَل و گوشبريده و حيوانی كه قسمت داخلی شاخ آن شكسته باشد، يا از ابتدا با يكی از اين عيوب به دنيا آمده باشد، كافی نيست. بنابراين قربانی كردن حيوانی كه فاقد يكی از اندامهايی باشد كه در ديگر همنوعان آن وجود دارد، بهگونهای كه فقدان آن عضو يك نقص بهشمار آيد، كافی نيست. اما اگر بخش بيرونی شاخ آن (كه مانند غلاف و پوشش بخش داخلی است) شكسته باشد، يا گوش آن شكافته يا سوراخ شده باشد، مانعی ندارد. (مناسک حج، م403، چهارم)
419. به حاشيه شرط چهارم مراجعه شود.
420. به حاشيه شرط چهارم مراجعه شود.
421. در صورت تمكّن مالی. (مناسک حج، م404)
422. بنا بر احتياط واجب ذبح كننده بايد شيعه اثنی عشری باشد امّا اگر نيت را خودش انجام دهد و فقط برای اجرای آن نايب بگيرد در اين صورت بعيد نيست كه شيعه بودن ذبح كننده شرط نباشد. (مناسک حج، م408)
423. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود. - چند مسأله راجع به بدل ذبيحهچند مسأله راجع به بدل ذبيحه[1051] م ـ اگر قادر نباشد بر ذبح، بايد سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگيرد.
[1052] م ـ مراد از اينكه قادر بر ذبح نباشد، آن است كه نه هَدی را داشته باشد و نه پولش را.
[1053] م ـ اگر می تواند بدون زحمت و مشقت قرض كند و در ازای قرض چيزی كه ادا كند داشته باشد بايد قرض كند و ذبح كند.
□ [1054] م ـ اگر می تواند بدون مشقت چيزی كه زايد از مؤونه سفر است بفروشد، بايد بفروشد، و هدی بخرد، لكن لباس را هرچه باشد لازم نيست بفروشد.
[1055] م ـ لازم نيست كسب كند و پول هدی را تهيه كند، ليكن اگر كسب كرد و تهيه كرد، بايد ذبح كند.
□ [1056] م ـ اگر چه لباس را لازم نيست بفروشد لكن اگر لباس زايد داشت و فروخت، ظاهراً بايد ذبح كند و احتياط آن است كه روزه هم بگيرد.
□ [1057] م ـ اين سه روز روزه را بايد در ماه ذیحجه بگيرد و احتياط واجب آن است كه از هفتم تا نهم بگيرد و جلوتر نگيرد.
[1058] م ـ بايد اين سه روز دنبال هم باشد.
[1059] م ـ اگر روز هفتم نتوانست روزه بگيرد، روز هشتم و نهم بگيرد و يك روز ديگر بعد از مراجعت از منی بگيرد و احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق، كه يازدهم و دوازدهم و سيزدهم است، بگيرد.
[1060] م ـ اين سه روز روزه را در ايام تشريق، در منی ، جايز نيست بگيرد، بلكه در ايام تشريق در منی روزه برای همه كس حرام است، چه حج به جا بياورد يا نه.
[1061] م ـ احتياط مستحب برای كسی كه روز هفتم را روزه نگرفته و هشتم و نهم را گرفته، آن است كه بعد از مراجعت از منی ، سه روز روزه بگيرد ـ كه اول آن، روز كوچ كردن است؛ يعنی سيزدهم ـ و متوالی بگيرد و قصدش آن باشد كه سه روز از پنج روز برای ادای روزه واجب باشد.
[1062] م ـ اگر روز هشتم را روزه نگرفت، روز نهم را هم نگيرد و بعد از مراجعت از منی سه روز دنبال هم بگيرد.
□ [1063] م ـ جايز است اگر از هشتم روزه تعويق افتاد، تا آخر ذی حجه هر وقت بخواهد اين سه روز را روزه بگيرد، اگر چه احتياط آن است كه بعد از ايام تشريق فوراً بگيرد.
[1064] م ـ اين سه روز را در سفر می تواند روزه بگيرد و لازم نيست در مكّه قصد اقامت كند، بلكه اگر برای ماندن سه روز در مكّه مهلت نيست بين راه هم جايز است بگيرد.
□ [1065] م ـ اگر سه روز روزه را گرفت و بعد از آن متمكّن شد از هدی، لازم نيست ذبح كند، ليكن اگر قبل از تمام شدن سه روز متمكّن شد بايد ذبح كند.
[1066] م ـ اگر اين سه روز روزه را نگرفت تا ماه ذی حجه تمام شد بايد هَدی را خودش يا نايبش در منی ذبح كند و روزه فايده ندارد.
[1067] م ـ بايد اين سه روز روزه را، بعد از احرام به عمره به جا آورد و قبل از آن نمی تواند.
[1068] م ـ هفت روز بقيه را بايد بعد از مراجعت از سفر حج، روزه بگيرد.
□ [1069] م ـ احتياط واجب آن است كه پیدرپی به جا آورد.
[1070] م ـ جايز نيست اين هفت روز را در مكّه يا در راه روزه بگيرد، مگر آنكه بنای اقامت در مكّه داشته باشد، در اين صورت اگر مدتی بگذرد كه در آن مدت می توانست به وطن خود مراجعت كند، جايز است به جا آورد و همچنين جايز است اگر يك ماه بماند.
[1071] م ـ در اين ايام كه با هواپيما مراجعت می كنند، بعيد نيست برای كسی كه در مكّه اقامت كرده جايز باشد به همان مقداری كه هواپيما اشخاص را به محل می رساند صبر كند و روزه بگيرد ليكن احتياط خلاف آن است و به احتياط واجب جمع بين سه روز و هفت روز را نكند.
[1072] م ـ اگر در غير مكّه؛ چه در راه يا در بلدی غير از وطن خودش، اقامت كرد ظاهراً نتواند هفت روز روزه را در آنجا بگيرد، اگر چه به مقداری صبر كند كه اگر راه می پيمود به وطن می رسيد.
[1073] م ـ ابتداء ماهی را كه اگر بماند در مكّه جايز است روزه را بگيرد و همينطور ابتداء حساب موقع رسيدن به وطن را ظاهراً بايد از وقتی كه بنای مجاورت يا اقامت به مكّه كرد حساب كند.
[1074] م ـ اگر متمكّن از روزه گرفتن شد و قبل از آنكه روزه بگيرد مرد، واجب است ولیّ او سه روز را قضا كند بنابر اقوی، و هفت روز ديگر را بنا بر احتياط واجب.
[1075] م ـ لازم نيست بعد از برگشتن به بلد خود، در همانجا روزه بگيرد، پس اگر در جای ديگر قصد اقامت كرد می تواند بگيرد.
[1076] م ـ اگر متمكّن از سه روز روزه نشد، در مكّه و برگشت به محل خود، در صورتی كه ماه ذی حجه باقی است می تواند در محل بگيرد، ليكن با هفت روز روزه فاصله بدهد و اگر ماه گذشته باشد بايد هدی ذبح كند، اگر چه به وسيله شخص امينی باشد. - مسائل متفرقه هدىمسائل متفرقه هَدْی□ [1077] م ـ تقسيم قربانی به سه قسم واجب نيست، و فروش يا هبه سهم فقير، قبل از قربانی و بدون قبض آن باطل است. بنا بر اين، عمل بعضی، كه به ادعای فقر يا وكالت از فقير، ثلث فقير را از قربانی بخود حاجی می فروشند يا هبه می كنند صحيح نيست.
- استفتائات قربانىاستفتائات قربانی[1082] س ـ جمعی از حجّاج پول روی هم می گذارند و كسی با پول مشترك برای همه آنان تعدادی گوسفند می خرد و در وقت ذبح، هر گوسفند را برای يك نفر قصد می كند و قربانی می كند، آيا اين ترتيب ذبح اشكال دارد يا خير و آيا در صورت تفاوت گوسفندان در قيمت با اينكه همه به يك اندازه پول داده اند چه وضعی پيدا می شود؟
ج ـ اگر صاحبان پول راضی باشند اشكال ندارد.
[1083] س ـ كسانی كه گوسفند خود را به غير مؤمن داده اند و او ذبح نموده است و بعد، حلق و اعمال مترتبه را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند، وظيفه آنان چيست؟
ج ـ ذبح را اعاده كنند و حلق و اعمال مترتبه صحيح است.425
[1084] س ـ كسی قربانی را به غير مؤمن داده و او كشته است426 و بعد متوجه شده و در عين توجه، عمداً بدون تجديد قربانی حلق كرده و اعمال مترتبه بر حلق را انجام داده، آيا مُحلّ شده است يا نه و آيا فقط قربانی بايد بكند يا همه اعمال را اعاده نمايد؟
ج ـ با فرض اينكه احتمال صحّتِ اعمالی را كه بعد از قربانی اتيان كرده می داده، مُحِلّ شده است و فقط قربانی بر عهده او است و اعمالش صحيح است.
[1085] س ـ در مسأله قربانی در مسلخ جديد، عبارت نقل شده از حضرت عالی صراحت در حكم ندارد، لطفاً نظر مبارك را مرقوم فرماييد.
ج ـ ذبح در مسلخ جديد مُجزی است.
[1086] س ـ آيا در شرايط قربانی، تحقيق لازم است كه يقين به بودن شرايط حاصل شود يا لازم نيست؟
ج ـ در شرايطی كه مربوط به نقص عارض برحيوان بعد از تمام بودن آن است، مثل خصیّ نبودن يا معيوب نبودن حيوان، فحص لازم نيست و در صورت شك می تواند بدون تحقيق ذبح كند، ولی در شرايط ديگر مثل سن حيوان يا مؤمن بودن ذابح،427 لازم است يقين حاصل شود.
[1087] س ـ در مكّه جيب كسی را زدند و پولش را بردند، شكايت كرد، بعد[از] طی مراحل قانونی، حاكم آنجا حكم كرد پولش را از دزد بگيرند و به او بدهند، آيا جايز است پول را بگيرد و گوسفند قربانی را با آن بخرد يا نه؟
ج ـ اگر می داند كه پول خود او است، مانع ندارد.
[1088] س ـ شخصی بدون گرفتن وكالت در ذبح، از طرف عيالش يا شخص ديگری قربانی می نمايد، به اين خيال كه اذن فحوی از او دارد و مطمئن است كه وقتی به عيالش يا رفيقش بگويد من در قربانگاه برای تو قربانی كرده ام او راضی است و خوشحال هم می شود، اين نحو قربانی كافيست يا نه؟
ج ـ كافی نيست مگر او را وكيل كرده باشد.428
[1089] س ـ روز عيد، بعض اشخاص به قربانگاه می روند و بدون اين كه در قربانی نيابت داشته باشند، خودشان برای رفقايشان قربانی می كنند، آيا اين قربانی كافی است يا نه؟ و اگر كافی نيست، پول قربانی به عهده چه كسی است؟
ج ـ كفايت نمی كند429 و پول از مال كسی خارج می شود كه خرج كرده است مگر آنكه غروری در بين باشد.
[1090] س ـ در قربانگاه، حجّاج و صاحب گوسفند يك قراری با هم ميگذارند كه هرچند رأس گوسفندی كه می خواهند، هريكی به فلان مبلغ و نام می برد، حاجی هم قبول می كند و يكی يكی را به نيت افرادی كه وكالت دارد می كشد، بعد می رود با صاحب گوسفند حساب می كند، آيا در قربانی اشكالی نيست؟
ج ـ اشكال ندارد.
[1091] س ـ در قربانگاه ده نفر حاجی با صاحب گوسفند قرار می گذارند كه ده گوسفند را جدا می كنيم و قربانی می كنيم از قرار يكی دويست ريال سعودی مثلاً، در اين بين چند نفر ديگر از رفقای آنان می آيند و بدون قرار جديد با صاحب گوسفند، به تعدادشان گوسفند قربانی می كنند و بنا دارند كه بعد از قربانی طبق قرارداد ساير افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، آيا قرباني های آنان درست است يا خير؟
ج ـ اگر يقين به رضايت صاحب گوسفند دارند، مانع ندارد.
[1092] س ـ غير مؤمن مشغول سر بريدن قربانی بود، شخصی كه برای او قربانی می شد دست گذاشت روی دست ذابح و فشار می داد در بردن و آوردن چاقو، به نحوی كه بريدن سر گوسفند به هر دو اسناد داده می شد، آيا اين قربانی صحيح است؟
ج ـ اگر خودش ذبح نكرده، صحيح نيست.430
[1093] س ـ در روز عيد قربان معمولاً در هر كاروانی چند نفر برای قربانی از طرف ديگران نايب می شوند و می آيند قربانگاه، اگر كسی شك كند كه برای فلان شخص هم قربانی كردم يا نه، وظيفه نايب چيست؟
ج ـ بايد قربانی كند.
[1094] س ـ آيا ذبح با كاردهای استيل كه معلوم نيست آهن است يا نه چگونه است؟
ج ـ صحيح نيست.431
[1095] س ـ اگر انسان مريض نتواند در حج تمتّع قربانی كند و به ديگری نيابت دهد و نايب و وكيل فراموش كند و در مدينه يا در ايران يادش بيايد كه قربانی نكرده است، وظيفه اش چيست؟
ج ـ بر حج او اشكالی نيست، ولی قربانی بر ذمه اش باقی است كه بايد در سال آينده در منی انجام دهد و اگر در ماه ذی حجه فهميد بايد در صورت امكان در همان ماه قربانی كند.
[1096] س ـ شخصی برای خود و نيابت افرادی به قربانگاه رفت و ده رأس گوسفند خريد و قربانی كرد، بعد از رسيدن به منزل، يقين پيدا كرد پول 9 رأس گوسفند را داده است، وظيفه اش نسبت به پول يك رأس كه نداده چيست؟ ضمناً با مراجعه به قربانگاه صاحب گوسفند را پيدا نكرد، آيا جايز است كه در آن پول تصرف كند و بعد از مراجعت به ايران پول ايرانی به حاكم شرع بدهد و يا صدقه بدهد يا نه؟ و در صورتی كه تصرف در آن جايز باشد اكنون كه به ايران برگشته، آيا بايد ريال سعودی يا قيمت آن به ارز دولتی يا ارز آزاد بدهد؟
ج ـ با يأس از شناسايی صاحبش، از طرف او به فقير صدقه دهد و بايد يا ريال بدهد و يا قيمت بالا را بدهد.
[1097] س ـ شخصی قربانی نمی كند به اعتقاد اينكه گوشت گوسفند تلف می شود و از آنان استفاده ای نمی شود و با همين كيفيت تقصير كرده، اعمال حج را انجام می دهد، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر جاهل بوده و فكر می كرده كه عملش صحيح است، از احرام خارج شده ولی قربانی بر ذمه او است.
[1098] س ـ آيا مُحرم می تواند قبل از ذبحِ گوسفندِ خود، برای ديگری ذبح نمايد؟
ج ـ مانع ندارد.
[1099] س ـ اگر كسی مؤمن بودن ذابح را قبل از ذبح احراز كرد و بعداً معلوم شد خلاف بوده است، آيا آن قربانی كفايت می كند؟
ج ـ كفايت نمی كند.432
[1100] س ـ اگر قربانی از وجه غير مُخَمّس باشد چه صورت دارد؟
ج ـ كفايت نمی كند.433
[1101] س ـ در صورت عدم وجود گوسفند سالم، آيا می توان گوسفند مرضوض الخصيتين (گوسفندی كه تخم های آن را كوبيده اند) را ذبح نمود؟
ج ـ اگر غير خصی و مرضوض يافت نشود، ذبح خصی و مرضوض كافی است.434
[1102] س ـ شخصی به اعتماد نايب خود در رمی، ذبح كرده و حلق نموده است، بعد معلوم شده كه نايب از جانب او رَمْی ننموده است، آيا ذبح و حلق او صحيح است؟
ج ـ كفايت می كند.
[1103] س ـ شخصی در قربانی كسی را نايب خود كرد و پس از آن به ديگری نيابت داد، ولی شخص اول ذبح نمود، آيا صحيح است؟
ج ـ اگر اولی را از وكالت عزل نكرده كافی است و مجرد نيابت دادن به دومی، عزل اولی از نيابت نيست.
[1104] س ـ شخصی با جهل به اشتراط مؤمن بودن ذابح، قربانی خود را به ديگری واگذار كرده كه ذبح نمايد، بعد از ذبح متوجه مسأله شده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر مؤمن بودن ذابح معلوم نيست، بايد دو مرتبه قربانی كند.435
[1105] س ـ كسی را وكيل در قربانی نموده، آيا وكيل می تواند به ديگری وكالت دهد؟
ج ـ اگر وكالت داده كه وكيل خودش قربانی كند، نمی تواند به ديگری بدهد.
[1106] س ـ اگر ذبح قربانی شخصی توسط غير مؤمن صورت گرفته باشد،436 آيا تكرار آن بايد در ايام تشريق باشد؟
ج ـ اگر در بقيه ذی حجه، تا آخر آن هم قربانی شود كافی است، اگر چه تأخير آن از ايام تشريق جايز نيست.437
[1107] س ـ مُحرمی كه لباس احرامش بر اثر ذبح نجس شده، می تواند به مقداری كه برای ديگران ذبح می كند، در لباسِ احرام نجس باشد؟
ج ـ در صورت امكان بايد لباس خَود را تطهير كند و اگر نكرد ضرری به احرام يا ذبح ندارد.
[1108] س ـ در مناسك نوشته شده: واجب است احتياطاً، كه قربانی را از روز عيد تأخير نيندازند، حال اگر كسی بدون عذر تأخير انداخت، به غير از حرمت تكليفی، عواقب ديگری هم دارد؟
ج ـ قربانی او صحيح است، ولی بايد ترتيب بين قربانی و حلق و اعمال مكّه مراعات شود.438
□ [1109] س ـ بعد از فَری اوداج اربعه، اگر گردن قربانی را در حالی كه هنوز زنده است قطع نمود، چه صورتی دارد؟
ج ـ كار حرامی است، لكن ذبيحه حلال است و كفايت از قربانی می كند.
[1110] س ـ می فرماييد اگر ذبح در منی تا آخر ذی حجه ممكن شود بايد ذبح را تأخير بيندازد، آيا اجازه می دهيد كه حلق را همان روز عيد انجام دهد، يا بايد حلق و تقصير را تا بعد از قربانی تأخير بيندازد، هرچند ده روز طول بكشد؟
ج ـ بايد مراعات ترتيب شود علی الأحوط.439
[1111] س ـ آيا حكم گوسفندی كه تخم های آن را كوبيده اند، با گوسفندی كه تخمهايش را تابيده اند يكی است يا نه؟ و در هر صورت، اگر تخم های گوسفندی را تابيده باشند، آيا برای هَدْی مُجزی است يا نه؟ لطفاً نظر خودتان را بيان فرماييد.
ج ـ بنا بر احتياط واجب بايد تابيده هم نشده باشد.440
[1112] س ـ حيوانی را كه برای هدی ذبح می كنند، اگر قطع اوداج اربعه بكنند و آن را رها نمايند و حيوان به خودی خود پشت به قبله شود و يا بعد از قطع اوداج اربعه، قبل از جان دادن، حيوان را روی بقيه اجساد حيوانات ذبح شده پرت نمايند و حيوان در اثر اين كار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، حكمش چيست؟
ج ـ رو به قبله بودن در حال قطع اوداج اربعه كافی است.
[1113] س ـ اگر كسی پس از ذبح قربانی و انجام باقی مناسك و يا قبل از آن متوجه شد كه سن هَدْی كمتر از حد نصاب است وظيفه چيست؟
ج ـ اعاده لازم است.
[1114] س ـ اگر روحانی كاروان می داند كه احرامی او در روز عيد در مسلخ به خون آلوده می شود و به جهت اينكه روحانی است و بايد بر اعمال حجّاج نظارت داشته باشد مدت چند ساعت لباس احرامی او خون آلود است، آيا با علم به نجس شدن و طولانیبودن آن تكليف او چيست؟
ج ـ اگر معذور از تبديل يا تطهير است اشكال ندارد.
[1115] س ـ روحانی كاروانی نايب است و می داند كه برای نظارت بر اعمال حج حجّاج در قربانگاه لباس او به خون آلوده می شود و به جهت مسؤوليتی كه دارد در قربانگاه معطل می گردد، آيا با علم به اين جهت، نيابتش در حج اشكالی دارد؟
ج ـ نيابت اشكال ندارد.
[1116] س ـ بعضی از محله های جديد مكّه، در منی ساخته شده است، آيا در آنجا می شود قربانی نمود يا خير؟
ج ـ اگر در منی است مانع ندارد، ولی بدون احراز اين كه در منی است، صحيح نيست.
[1117] س ـ انسان شك می كند كه در سال يا سال های گذشته ذابحِ قربانی اش مؤمن بوده يا نه، الآن وظيفه اش چيست؟
ج ـ اگر در حال عمل، مسأله را می دانسته و ملتفت بوده و شك بعد از عمل است، اعتنا نكند و در غير اين صورت بايد قربانی را اعاده نمايد.441
[1118] س ـ بعضی از مديران كاروانها يا اشخاص خيّرِ ديگر، كه برای قربانی از اشخاص پول می گيرند و احياناً خودشان سر بريدن را ياد ندارند لذا قربانی ها را غير مؤمن ذبح می كند، اولاً آيا از منوبعنه مُجزی است يا نه و ثانياً آيا نايب ضامن است يا خير؟
ج ـ قربانی مزبور كفايت نمی كند442 و كسی كه پول را از منوبعنه گرفته ضامن است.425. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
426. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
427. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
428. قربانیكردن بايد به وسيلهی خود شخص يا با وكالت از سوی او انجام شود، اما اگر شخص ديگری بدون وكالت گرفتن از او برايش ذبح انجام دهد، صحّت آن محل اشكال است و بنا بر احتياط، نمیتوان به آن اكتفا كرد. (مناسک حج، م409)
.429 به حاشيه سؤال قبل مراجعه شود.
430. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
431. ابزاری كه ذبح با آن انجام میشود، بايد از آهن باشد، و استيل (كه فولاد مخلوط با ماده ضد زنگ است) در حكم آهن است، اما اگر در مورد آهنی بودن ابزار ذبح ترديد دارد، تا زمانی كه آهنی بودن آن محرز نشده، ذبح كردن با آن كفايت نمیكند. (مناسک حج، م410)
432. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
433. اگر معامله بهصورت خريد در ذمه باشد و يا با درآمد کسب خريداری شده كافی است.
434. به حاشيه مسأله 1023 «شرط چهارم» مراجعه شود.
435. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
436. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
437. بنا بر احتياط واجب و در صورت امكان. (مناسک حج، م406)
438. كسی كه ذبح قربانی را بنا بر هر دليلی از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلكه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترك احتياط كند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانهی مكه در چنين حالتی (تأخير در انجام قرباني) محل اشكال است و بايد برای انجام آن اعمال تا ذبح قربانی منتظر بماند. (مناسک حج، م416)
439. اگر نتواند در روز عيد در مِني قرباني كند، ليكن قرباني كردن در روز عيد در قربانگاهي كه در حال حاضر در خارج از مِني براي قرباني در نظر گرفته شده، برايش ميسر باشد، بنا بر احتياط، واجب است ابتدا قرباني كند، سپس حلق يا تقصير نمايد؛ و اگر اين كار هم برايش ممكن نباشد، بنا بر احتياط واجب بايد در روز عيد حلق يا تقصير كند كه با انجام آن از احرام خارج ميشود، اما بايد اعمال پنجگانهي مكه را تا پس از ذبح قرباني به تأخير اندازد والا صحت آن اعمال محل اشکال است. (مناسک حج، م420)
440. رجوع شود به حاشيه مسأله 1023، چهارم.
441. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود.
442. به حاشيه مسأله 1042 مراجعه شود. - مستحبات هدىمستحبات هَدی[1119] م ـ مستحبات هَدی چند چيز است:
1 ـ در صورت تمكّن، قربانی شتر باشد و در صورت نبودن آن، گاو و در صورت نبودن آن، گوسفند باشد.
2 ـ قربانی بسيار فربه باشد.
3 ـ در صورت شتر يا گاو بودن آن، از جنس ماده و در صورت گوسفند يا بز بودن آن، از جنس نر باشد.
4 ـ شتری كه می خواهند او را نحر كنند، ايستاده و از سر دستها تا زانوی آن را ببندند و شخص در جانب راست او بايستد و كارد يا نيزه يا خنجر به گودال گردن او فرو برد و در وقت ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:
«وَجّهْتُ وَجْهِيَ لِلّذِي فَطَرَ السّماواتِ وَالْاَرْضَ حَنِيفا مُسْلِما وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ اِنّ صَلاتِي وَنُسُكي وَمَحْيايَ وَمَمَاتِي للّهِ رَبّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ اُمِرْتُ وَأنا مِنَ الْمُسْلِمِينَ، أللّهُمّ مِنْكَ وَلَكَ بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ أكْبَرُ، أللّهُمّ تَقَبّلْ مِنّي».
5 ـ اينكه خود قربانی را بكشد و اگر نتواند، دست خود را بالای دست كشنده بگذارد. - سوم ـ تقصير يا حلقسوم ـ تقصير يا حلق[1120] م ـ هر مكلفی مختار است كه بعد از ذبح كردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن يا موی خود قدری بچيند، مگر چند طايفه:
اول ـ زنها كه بايد از مو يا ناخن خود قدری بگيرند و كافی نيست ظاهراً برای آنها سر تراشيدن.443
دوم ـ كسی كه سال اول حج او باشد، كه بايد سر بتراشد به احتياط واجب.
سوم ـ كسی كه موی سر خود را به عسل يا «صمغ» يا نحو آن برای رفع شپش ونحو آن چسبانيده باشد بايد سر بتراشد به احتياط واجب.
چهارم ـ كسی كه موی خود را جمع كرده و گره زده و درهم پيچيده و بافته است، بايد سر بتراشد به احتياط واجب.
□ پنجم ـ خنثای مشكل اگر از اين سه دسته اخير نباشد، بايد تقصير كند و سر نتراشد.
□ [1121] م ـ اگر خنثای مشكل از اين سه طايفه باشد، واجب است هم تقصير كند و هم سر بتراشد احتياطاً.
[1122] م ـ احتياط آن است كه كسی كه سر را می تراشد تمامش را بتراشد.
[1123] م ـ در تقصير كفايت می كند مقدار كمی از موی سر يا ريش يا شارب را چيدن، به هر نحو و با هر آلت كه باشد و يا ناخن گرفتن. و بهتر است444 كه هم مقداری از مو بگيرد و هم ناخن را بگيرد.
[1124] م ـ سر تراشيدن و تقصير چون از عبادات است، بايد با نيت خالص از ريا و برای اطاعت خداوند باشد و بدون آن صحيح نيست و آنچه بايد به آن حلال شود حلال نمی شود.
[1125] م ـ جايز است سر را خود انسان بتراشد يا به سلمانی بدهد و همچنين در تقصير و بايد خودش نيت كند و بهتر آن است كه سلمانی هم نيت كند.
□ [1126] م ـ كسانی كه سر تراشيدن بر آنها متعيّن است، مثل اشخاصی كه در مسأله اول ذكر شد، اگر سر آنها مو نداشته باشد بايد تيغ را بكشند بسر آنها و آن كافی است از تراشيدن سر.
[1127] م ـ كسانی كه مخير هستند ميان تراشيدن سر و گرفتن موی ريش يا شارب و گرفتن ناخن، اگر سرشان مو نداشت بايد تقصير كنند و اگر هيچ مو نداشتند حتی موی ابرو بايد ناخن بگيرند و اگر آن را هم نداشتند تيغ را بسر بكشند كافی است.
[1128] م ـ تراشيدن ريش كفايت نمی كند از تقصير.
[1129] م ـ اكتفا كردن به تقصير موی زير بغل يا عانه محل اشكال است.
[1130] م ـ محل تراشيدن سر و تقصير نمودن منی است و جايز نيست اختياراً در غير آنجا.
[1131] م ـ احتياط آن است كه در روز عيد باشد، اگر چه بعيد نيست جواز تأخير تا آخرِ ايام تشريق. 445
[1132] م ـ اگر كسی سر نتراشيد و تقصير نكرد در منی و از آنجا كوچ كرد بايد مراجعت كند و عمل را انجام دهد و فرقی نيست در اين حكم بين كسی كه عمداً ترك كرده يا نسياناً و سهواً يا به واسطه مسأله ندانستن.
[1133] م ـ اگر برای اين شخص ممكن نشود برگشتن به منی ، هرجا كه هست سر بتراشد يا تقصير كند و موی خود را بفرستد446 به منی ، در صورت امكان، و مستحب است كه مو را در منی دفن كند در محل خيمه خود.
[1134] م ـ جايز نيست طواف حج بكند قبل از تقصير يا سر تراشی و همچنين سعی را جايز نيست جلو بيندازد.
[1135] م ـ اگر قبل از سر تراشی يا تقصير طواف و سعی كند از روی سهو يا جهل به حكم، بايد برگردد و سر بتراشد يا تقصير كند و پس از آن طواف و نماز آن و سعی را به جا آورد و اگر نمی تواند به مِنی برگردد هرجا هست سر بتراشد و تقصير كند و اعاده كند طواف و نماز و سعی را.
□ [1136] م ـ اگر از روی علم و عمد اينكار را كرده، بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز و سعی يك گوسفند ذبح كند.
[1137] م ـ اگر فقط طواف را از روی علم و عمد مقدم داشته گوسفند لازم است، و اگر فقط سعی را مقدم داشته گوسفند لازم نيست، ليكن بايد اعاده كند آن را بعد از حلق يا تقصير و طواف و نماز آن.
[1138] م ـ اگر از روی علم يا جهل يا نسيان بعد از طواف يا سعی يا هر دو، سر را تراشيد يا تقصير كرد، احتياط آن است كه اعاده كند تا ترتيب حاصل شود و اگر تكليفش سر تراشی بوده تيغ را بسر بكشد احتياطاً.447
[1139] م ـ به احتياط واجب448 بايد در منی اول رَمْی جمره كند و بعد از آن ذبح كند و بعد تقصير يا حلق.
[1140] م ـ اگر برخلاف اين ترتيب عمل كند، پس اگر از روی غفلت و سهو بوده، اعاده لازم نيست و اگر از روی جهل به مسأله بوده بعيد نيست كه اعاده نخواهد و احتياط به اعاده است و اگر از روی علم و عمد بوده449 در صورت امكان احتياط را ترك نكند.
[1141] م ـ بعد از آنكه مُحرمی كه وظيفه اش سر تراشيدن بود سر تراشيد يا تقصير كردن بود تقصير كرد، حلال می شود بر او تمام چيزهايی كه حرام شده، به واسطه احرام حج، مگر زن و بوی خوش و اما صيد از دو جهت حرمت داشت: يكی آنكه در حرم صيد جايز نيست نه برای محرم و نه برای غير محرم و اين حرمت باقی است. دوم آنكه بر خصوص محرم نيز صيد جايز نيست، چه در حرم باشد يا غير حرم و بعيد نيست كه به واسطه حلق يا تقصير از جهت دوم حرمت برداشته شود، پس جايز است از برای او صيد در خارج حرم.443. زنان حتماً بايد تقصير کنند و برای آنان حلق کفايت نمیکند. (مناسک حج، م412)
444. و احوط آن است. (مناسک حج، م412)
445. بنا بر احتياط واجب، بايد حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نكند، واجب است كه در شب يازدهم يا پس از آن آنرا انجام دهد، و همان كفايت میكند. (مناسک حج، م415)
446. نظر معظّم له در رابطه با اين فرع بهدست نيامد.
447. اگر عمداً يا بر اثر فراموشی يا عدم آگاهی از مسأله، در خارج از منی حلق يا تقصير نمايد و يا حلق يا تقصير نكند و از منی خارج شود و سپس ساير اعمال را انجام دهد، واجب است كه برای حلق يا تقصير به منی باز گردد و بقيه اعمال را نيز اعاده نمايد. (مناسک حج، م418)
448. واجب است كه در روز عيد قربان، ابتدا جمرهی عقبه را رَمْی كند، سپس ـ در صورتی كه ذبح قربانی در روز عيد برايش ميسر است ـ قربانی نمايد و پس از آن، حلق يا تقصير كند، ؛ و در صورتی كه عمداً ترتيب اعمال مذكور را رعايت نكند، معصيت كرده؛ اما بنا بر ظاهر، تكرار اعمال به ترتيب فوق بر او واجب نيست، هر چند تكرار آنها در صورت امكان، موافق احتياط است. حكم كسی كه بر اثر ناآگاهی يا فراموشی ترتيب مذكور را رعايت نكرده نيز چنين است. (مناسک حج، م419)
449. به حاشيه مسأله قبل مراجعه شود. - مسائل متفرقه حلق يا تقصير در حجمسائل متفرقه حلق يا تقصير در حج[1142] م ـ اگر قربانی، بدليلی از روز عيد تأخير افتاد، بنا بر احتياط نمی تواند450 حلق كند و از احرام خارج شود و بعد قربانی كند بلكه ترتيب بين قربانی و حلق و اعمال مترتبه بر آن را بايد مراعات كند علی الأحوط.
[1143] م ـ تأخير حلق، تا آخر ايام تشريق مانع ندارد، هرچند عمدی باشد و حلق در شب هم صحيح است و كفايت می كند.451
[1144] م ـ اگر حاجی برای قربانی به كسی وكالت دهد، تا وكيل او قربانی نكرده، نمی تواند حلق كند ولی اگر با اعتقاد به اينكه وكيل او برای او قربانی كرده حلق كرد بعد معلوم شد كه وكيل او هنوز قربانی نكرده، حلق مزبور كافی است و اگر بعد از حلق اعمال مكّه452 را هم انجام داده باشد كفايت می كند و لازم نيست آنها را اعاده كند.
[1145] م ـ كسانی كه سال اول حج آنها است و وظيفه آنها سر تراشيدن می باشد، بنا بر احتياط ، جايز نيست به واسطه زيادی مو، اول سر را ماشين كنند و بعد آن را بتراشند هرچند فوراً بتراشند و در صورت علم و عمد كفاره دارد.
[1146] م ـ كسی كه بخواهد ديگری را حلق نمايد، نمی تواند قبل از اينكه خودش حلق يا تقصير كند سر او را بتراشد ولی می تواند ناخن ديگری را برای تقصير بگيرد و ازاله موی ديگری نيز قبل از خارج شدن از احرام جايز نيست ولو برای تقصير.
450. كسی كه ذبح قربانی را بنا بر هر دليلی از روز عيد به تأخير انداخته، لازم نيست حلق يا تقصير را هم به تأخير اندازد، بلكه بعيد نيست انجام حلق يا تقصير در روز عيد واجب باشد، و نبايد در اين مورد ترك احتياط كند، اما صحّت انجام طواف حج و ديگر اعمال پنج گانهی مكه در چنين حالتی (تأخير در انجام قرباني) محل اشكال است و بايد برای انجام آن اعمال تا ذبح قربانی منتظر بماند. (مناسک حج، م416)
451. بنا بر احتياط واجب، بايد حلق يا تقصير واجب را در روز عيد قربان انجام دهد، و اگر چنين نكند، واجب است كه در شب يازدهم يا پس از آن آن را انجام دهد، و همان كفايت میكند. (مناسک حج، م415)
452. نظر معظم له به دست نيامد. - استفتائات حلق و تقصيراستفتائات حلق و تقصير[1147] س ـ كسی كه سفر اول حج او است، در وقتی كه سلمانی سر او را برای حلق می تراشيده، مشغول گرفتن ناخن های خود بوده و غافل بوده كه نبايد اين كار را بكند. آيا كفاره دارد يا خير؟
ج ـ چيزی بر او نيست.
[1148] س ـ كسی كه در غير منی حلق نموده و اعمال مترتبه را انجام داده و پس از اين عمره مفرده انجام داده، آيا مُحِلّ شده است يا خير و عمره مفرده او صحيح است ياخير؟
ج ـ مُحِلّ نشده است و عمره او صحيح نيست.
[1149] س ـ گفته می شود كه مسلخ جديد، در منی نيست و اشخاص پس از قربانی در آنجا، و بيرون آمدن، پشتِ همانجا حلق و تقصير كرده اند، وظيفه آنان چيست؟
ج ـ اگر حلق و تقصير در منی نبوده بايد اعاده شود.
[1150] س ـ در مسأله سابق، كسانی كه بعد از حلق و تقصير مزبور به مكّه آمده اند و اعمال مكّه از قبيل طواف و سعی و طواف نساء را انجام داده اند و بعد متوجه شده اند كه حلق و تقصير در منی نبوده، آيا اعمال مكّه آنان صحيح است؟
ج ـ در فرض مزبور صحيح نيست و بايد آن اعمال هم اعاده شود.
[1151] س ـ كسی كه سال قبل هم به حج مشرف شده و حلق را در خارج منی انجام داده است و امسال هم حلق را در خارج منی نموده چه وظيفه ای دارد و اگر اعمال مكّه را انجام داده صحيح است يا خير؟
ج ـ حلق را در منی اعاده كند و يك حلق كافی است و بعد طواف و نماز و سعی سال قبل را اعاده كند واحتياطاً طواف و نماز و سعی امسال را نيز به جا آورد و بعد يك طواف نساء و نماز انجام دهد و كفايت می كند، گر چه ظاهر اين است كه احرام برای عمره و حج امسال صحيح نبوده است.
[1152] س ـ اگر در موردی كه حاجی بايد حلق كند، به جای حلق تقصير كرده است وظيفه اش چيست، آيا كفاره دارد يا نه؟
ج ـ اگر جاهل به مسأله بوده كفاره ندارد و در فرض علم احوط است و در فرض مسأله بنا بر احتياط بايد حلق را انجام دهد و چنانچه اعمال مكّه را به جا آورده اعاده كند.
[1153] س ـ كسی كه سال دوم حج او است و سال قبل برای خودش حج نموده و حلق كرده است و امسال به نيابت ديگری حج به جا می آورد، آيا در سفر دوم حكم صروره را دارد كه بايد حلق كند يا تقصير كافی است؟
ج ـ تقصير كفايت می كند.
[1154] س ـ شخصی در سال 60 نايب شخص ديگری شد و برای اولين بار آمد مكّه و در مرز بين وادی مُحَسّر و منی حلق نمود، به اعتقاد اين كه اين جا جزو منی است و يك سال بعد باز به مكّه مشرف شد، برای خودش به عنوان حَجّة الاسلام و در منی تقصير نمود به خيال اينكه حلق قبلی و اعمال حج گذشته او صحيح بوده است، و سال 65 باز به مكّه مشرف شد و به عنوان مافی الذمه مُحرم شد، در اين بين متوجه شد كه حلق سال اول در خارج منی بوده است و در نظر حضرت امام كافی نيست، امسال حلق را در منی بقصد مافی الذمه انجام می دهد و بقيه اعمال را نيز بقصد مافی الذمه به جا آورده است، آيا اين كار كافی است يا نه؟
ج ـ كفايت می كند و از منوب عنه واقع می شود و بايد حَجّة الاسلام را اعاده كند.
[1155] س ـ اگر كسی مقداری از سر خود را با تيغ بتراشد و بقيه را ماشين كند، آيا جايز است و حلق صدق می كند؟ ضمناً بعد از ماشين، بقيه سر را نيز می تراشد.
ج ـ تا حلق تمام نشده كوتاه كردن موی سر جايز نيست، و اگر تمام سر را تراشيده از حلق كافی است.
[1156] س ـ كسی كه غير از وقوفين اضطراری را نمی تواند درك كند و برای بقيه اعمال خود نايب می گيرد، آيا می تواند حلق را در غير از منی انجام دهد؟
ج ـ بايد در منی حلق كند و حلق در غير منی كافی نيست، مگر آنكه نتواند به مِنی برود.
[1157] س ـ شخصی دو موضع در سرش شكسته است، ممكن است كه حلق روز عيد باعث پاره شدن پوست گردد اگر تقصير نمايد، مُجزی است يا وظيفه ديگری دارد؟
ج ـ اگر اميد خوب شدن در حدی كه بتواند حلقِ تمام نمايد، تا آخر ايام تشريق، دارد تأخير بيندازد و همچنين اعمال مترتبه را، و اگر اميد ندارد يا پس از تأخير خوب نشد، احتياط آن است كه هر مقدار سر را می تواند بتراشد و تقصير هم بكند.
[1158] س ـ شخصی سال گذشته قربانی و حلق را در غير منی (خارج از منی ) انجام داده و پس از خاتمه اعمال، به ايران برگشته است و امسال نيز به مدينه مشرف شده و قصد حج دارد، بفرماييد وظيفه او چيست؟ و آيا می تواند برای خود يا ديگری حج به جا آورد يا نه؟
ج ـ تا وظيفه سال قبل را از؛ قربانی و حلق و اعمال مترتبه بر آن، انجام نداده و از احرام آن خارج نشده، نمی تواند مُحرم شود.
[1159] س ـ صبی مُمَيّزی تمام اعمال حج را به نحو صحيح انجام داده است، آيا از صَروره بودن، خارج می شود يا نه؟
ج ـ بلی، خارج می شود.
[1160] س ـ در روز عيد قربان كه حاجی بايد حلق كند و از طرفی تراشيدن و كندن مو بر مُحرم حرام است، آيا حجّاج بايد بعد از تقصير افرادی كه مخير بين حلق و تقصير هستند، از وجودشان برای حلق استفاده كنند يا در آن وقت برای شخص جايز است كه سر خود را بتراشد و آيا فرق است بين تراشيدن سرخود و تراشيدن سر ديگری و در هر حال تكليف شرعی او چيست؟
ج ـ خودش می تواند خود را حلق كند و می تواند به كسی كه از احرام به حلق يا تقصير خارج شده واگذار كند كه او را حلق نمايد،453 و در هر صورت اگر ديگری او را حلق كند كفايت می كند اگر چه از احرام خارج نشده باشد.
[1161] س ـ كسی كه در حج وظيفه اش سر تراشيدن است و از اول می داند كه با تيغ كشيدن سرش خون می آيد، بفرماييد آيا سرش را بايد بتراشد يا نه؟
ج ـ بايد سر بتراشد علی الأحوط.
[1162] س ـ در مناسك آمده است: كسی كه سال اول حج او باشد، بنا بر احتياط واجب بايد سر خود را بتراشد، آيا می توان در اين احتياط واجب به ديگری رجوع كرد؟
ج ـ حكم ساير احتياطات را دارد، ليكن چون امر مهمی است، مراعات كنيد اين احتياط را.
[1163] س ـ كسی كه حلق را فراموش كرده و به ايران بازگشته است، وظيفه او چيست؟
ج ـ بايد حلق و اعمال مكّه مترتّبه بر حلق را انجام دهد و اگر نمی تواند خودش به مكّه برود، در محل خودش حلق كند و موی خود را به مِنی بفرستد454 علی الأحوط و برای اعاده اعمال مكّه نايب بگيرد.
[1164] س ـ كسی كه وظيفه او حلق است وليكن از حلق معذور است، وظيفه او چيست؟
ج ـ بعيد نيست لزوم و كفايت تقصير در اين مورد، ولی احوط آن است كه احتياط را به غير رجوع كنند.
[1165] س ـ اگر كسی قربانی را از روی عمد تأخير بيندازد، آيا می تواند حلق و يا تقصير نمايد و يا بايد حتماً بعد از قربانی باشد؟
ج ـ بايد حلق را بعد از قربانی انجام دهد، علی الأحوط.455
[1166] س ـ شخصی در روز عيد قربان در حال رَمْی جمره عقبه پول خود را گم كرد و چون پول برای هدی نداشت آن را مبدل به روزه كرد و تصميم دارد بعد از ايام تشريق شروع به سه روز روزه نمايد، آيا چنين شخصی تقصير يا حلق را پس از سه روز روزه انجام دهد يا همان روز عيد حلق يا تقصير نمايد؟
ج ـ می تواند روز عيد حلق يا تقصير نمايد.456
[1167] س ـ شخصی كه صروره نيست و می تواند تقصير كند آيا اگر ريش بتراشد، صرف نظر از حرمت، اين كار كفايت از تقصير می كند يا نه؟
ج ـ كفايت نمی كند.
[1168] س ـ عصر عيد قربان، بعد از هَدْی، كه دوستان سر می تراشيدند و من هم به اين فكر كه بايد سر را تراشيد رفتم سر خود را تراشيدم و نگفتم كه سر می تراشم برای حج تمتّع، فقط سرم را تراشيدم، در اين صورت وظيفه من چيست؟
ج ـ اگر سر را به عنوان اينكه وظيفه شما سر تراشی است و از اعمال حج است تراشيده ايد صحيح است هرچند نيت را نگفته باشيد.
[1169] س ـ چون من از سر تراشيدن بدم می آيد، آيا می توانم به جای سر تراشيدن تقصير كنم و آيا آن كار گناهی هم دارد يا نه؟
ج ـ در سفر اول در منی بايد سر بتراشيد علی الأحوط و اگر نتراشيد گذشته از معصيت از احرام هم خارج نمی شويد علی الأحوط.
[1170] س ـ حاجی در مذبح، بعد از قربانی فوراً تقصير كرده كه دچار تطهير نجاست بدن و لباس احرام نگردد و بعد از رسيدن به چادر حلق كند، از يك طرف صروره است و از طرفی در حلق قصد احلال نكرده، تكليفش چيست؟
ج ـ تقصير در صورت جهل كفاره ندارد و حلق را اگر به قصد قربت و به حساب يكی از اعمال انجام داده، كافی است وگرنه باقی بر احرام است و بايد در منی حلق كند علی الأحوط.457
453. ادامه را متعرّض نشدهاند.
454. اين احتياط در مناسک معظّم له يافت نشد.
455. به حاشيه مسأله 1142 مراجعه شود.
456. بنا بر احتياط واجب حلق يا تقصير را از روز عيد تأخير نيندازد. (مناسک حج، م415 و 416)
457. حلق يا تقصير بايد در منی انجام شود. (مناسک حج، م417) - مستحبات حلقمستحبّات حلق[1171] م ـ در حلق چند چيز مستحب است:
1 ـ آنكه از جانب راست پيش سر ابتدا كند و اين دعا را بخواند:
«أللّهُمّ أعْطِني بِكُلّ شَعْرَةٍ نُورا يَوْمَ الْقِيامَةِ».
2 ـ آنكه موی سر خود را در منی در خيمه خود دفن نمايد و اولی اين است كه بعد از حلق، از اطراف ريش و شارب خود گرفته و همچنين ناخنها را بگيرد.
-
- فصل پنجم: واجبات بعد از اعمال منى
- فصل ششم: بيتوته به منى
- فصل هفتم: رمى جمرات سه گانه
-
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
[1078] م ـ گفته می شود كه در منی ، مَسلخ فعلی، كمی در وادی مُحسّر ساخته شده و در اين صورت، هرچند در صورت امكان ولو تا آخر ذی حجه بايد در منی قربانی كنند لكن قربانی در مَسلخ جديد مجزی است.424
[1079] م ـ كسی كه اجير در حج است، می تواند برای قربانی شخص ثالثی را وكيل كند و وكيل مزبور، نيت قربانی حجّی كه موكّلش از طرف موكّل خود انجام می دهد را می نمايد.
[1080] م ـ تأخير ذبح از روز عيد عمدا، جايز نيست علی الأحوط، لكن اگر تأخير شد عمداً يا جهلاً يا نسياناً، ذبح در شب كفايت می كند.
[1081] م ـ كسانی كه وكيل ديگری هستند كه برای او قربانی كنند، می توانند قبل از اينكه حلق يا تقصير كنند، قربانیِ ديگری را ذبح نمايند.
424. محل انجام ذبح، منی است و در صورتی كه از ذبح در منی ممانعت شود، انجام آن در محل تعيين شده در حال حاضر، بلا مانع است. (مناسک حج، م407)