دریافت:
توضيح المسائل امام خمینی
- تقليد
- احكام طهارت
- احكام نماز
- احكام روزه
- احكام خمس
- احكام زكات
- حج
- احكام خريد و فروش
- شركت
- صلح
- احكام اجاره
- احکام جعاله
- مزارعه
- مساقات
- احكام حجر وبلوغ
- وكالت
- قرض
- حواله
- رهن
- ضامن شدن
- كفالت
- وديعه با امانت
- عاريه
- احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي
- احكام طلاق
- صيغه طلاق و شرايط آن
صيغه طلاق و شرايط آن
٢٤٩٨ مردی كه زن خود را طلاق می دهد، بايد عاقل و بنابر احتياط واجب بالغ باشد و به اختيار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور كنند كه زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نيز بايد قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صيغه طلاق را به شوخی بگويد صحيح نيست.
٢٤٩٩ زن بايد در وقت طلاق از خون حيض و نفاس پاك باشد و شوهرش در آن پاكی يا در حال نفاس يا حيض كه پيش از اين پاكی بوده با او نزديكی نكرده باشد،و تفصيل اين دو شرط در مسايل آينده گفته می شود.
٢٥٠٠ طلاق دادن زن در حال حيض يا نفاس در سه صورت صحيح است: اول: آنكه شوهرش بعد از ازدواج با او نزديكی نكرده باشد. دوم: آبستن باشد و اگر معلوم نباشد كه آبستن است و شوهر در حال حيض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده، اشكال ندارد. سوم: مرد به واسطه غايب بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
٢٥٠١ اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد، بعد معلوم شود موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است، و اگر او را در حيض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
٢٥٠٢ كسی كه می داند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر غايب شود مثلا مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد، بايد تا مدتی كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك می شوند، صبر كند.
٢٥٠٣ اگر مردی كه غايب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، اگر چه اطلاع او از روی عادت حيض زن يا نشانه های ديگری باشد كه در شرع معين شده، بايد تا مدتی كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك می شوند، صبر كند.
٢٥٠٤ اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكی كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولی زنی را كه نه سالش تمام نشده، يا آبستن است، اگر بعد از نزديكی طلاق دهند، اشكال ندارد،و همچنين است اگر يائسه باشد، يعنی اگر سيده است بيشتر از شصت و اگر سيده نيست بيشتر از پنجاه سال داشته باشد.
٢٥٠٥ هرگاه با زنی كه از خون حيض و نفاس پاك است، نزديكی كند و در همان پاكی طلاقش دهد، اگر بعد معلوم شود كه موقع طلاق آبستن بوده، اشكال ندارد.
٢٥٠٦ اگر با زنی كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكی كند و مسافرت نمايد، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد، بايد به قدری كه زن معمولا بعد از آن پاكی، خون می بيند و دوباره پاك می شود، صبر كند.
٢٥٠٧ اگر مرد بخواهد زن خود را كه به واسطه مرضی حيض نمی بيند طلاق دهد،بايد از وقتی كه با او نزديكی كرده، تا سه ماه از جماع با او خودداری نمايد و بعداو را طلاق دهد.
٢٥٠٨ طلاق بايد به صيغه عربی صحيح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،بايد بگويد: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر ديگری را وكيل كند،آن وكيل بايد بگويد: "زوجة موكلی فاطمة طالق".
٢٥٠٩ زنی كه صيغه شده، مثلا يك ماهه يا يك ساله او را عقد كرده اند طلاق ندارد، و رها شدن او به اين است كه مدتش تمام شود يا مرد مدت را به او ببخشد،به اين ترتيب كه بگويد: " مدت را به تو بخشيدم"، و شاهد گرفتن و پاك بودن زن از حيض لازم نيست. - عده طلاق
عده طلاق
٢٥١٠ زنی كه نه سالش تمام نشده و زن يائسه عده ندارد، يعنی اگر چه شوهرش با او نزديكی كرده باشد، بعد از طلاق می تواند فورا شوهر كند.
٢٥١١ زنی كه نه سالش تمام شده و يائسه نيست، اگر شوهرش با او نزديكی كند و طلاقش دهد، بعد از طلاق بايد عده نگهدارد يعنی بعد از آن كه در پاكی طلاقش داد، به قدری صبر كند كه دوبار حيض ببيند و پاك شود و همين كه حيض سوم را ديد، عده او تمام می شود و می تواند شوهر كند، ولی اگر پيش از نزديكی كردن با او طلاقش دهد، عده ندارد، يعنی می تواند بعد از طلاق فورا شوهر كند.
٢٥١٢ زنی كه حيض نمی بيند اگر در سن زنهايی باشد كه حيض می بينند، چنانچه شوهرش بعد از نزديكی كردن او را طلاق دهد، بايد بعد از طلاق تا سه ماه عده نگهدارد.
٢٥١٣ زنی كه عده او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند، بايد سه ماه هلالی يعنی از موقعی كه ماه ديده می شود تا سه ماه عده نگهدارد، و اگر در بين ماه طلاقش بدهند، بايد باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و نيز كسری ماه اول را از ماه چهارم عده نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلا اگر غروب روز بيستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بيست و نه روز باشد، بايد نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بيست روز از ماه چهارم عده نگهدارد، و احتياط مستحب آن است كه از ماه چهارم بيست و يك روز عده نگهدارد تا با مقداری كه از ماه اول عده نگهداشته سی روز شود.
٢٥١٤ اگر زن آبستن را طلاق دهند، عده اش تا دنيا آمدن يا سقط شدن بچه او است، بنابر اين اگر مثلا يك ساعت بعد از طلاق بچه او به دنيا آيد، عده اش تمام می شود.
٢٥١٥ زنی كه نه سالش تمام شده و يائسه نيست، اگر صيغه شود، مثلا يك ماهه يا يك ساله، چنانچه شوهرش با او نزديكی نمايد و مدت آن زن تمام شود يا شوهر مدت را به او ببخشد، در صورتی كه حيض می بيند، بايد به مقدار دو حيض و اگر حيض نمی بيند، چهل و پنج روز بايد از شوهر كردن خودداری نمايد.
٢٥١٦ ابتدای عده طلاق از موقعی است كه خواندن صيغه طلاق تمام می شود، چه زن بداند طلاقش داده اند يا نداند، پس اگر بعد از تمام شدن عده بفهمد كه او را طلاق داده اند، لازم نيست دوباره عده نگهدارد. - عده زنى كه شوهرش مرده
عده زنی كه شوهرش مرده
٢٥١٧ زنی كه شوهرش مرده، اگر آبستن نباشد، بايد تا چهار ماه و ده روز عده نگهدارد يعنی از شوهر كردن خودداری نمايد اگر چه يائسه يا صيغه باشد، يا شوهرش با او نزديكی نكرده باشد، و اگر آبستن باشد بايد تا موقع زاييدن عده نگهدارد، ولی اگر پيش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچه اش به دنيا آيد، بايد تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر كند، و اين عده را عده وفات می گويند.
٢٥١٨ زنی كه در عده وفات می باشد حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بكشد و همچنين كارهای ديگری كه زينت حساب شود بر او حرام می باشد.
٢٥١٩ اگر زن يقين كند كه شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات شوهر كند،چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است، بايد از شوهر دوم جدا شود و در صورتی كه آبستن باشد، به مقداری كه در عده طلاق گفته شد برای شوهر دوم عده طلاق و بعد برای شوهر اول عده وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عده وفات و بعد برای شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
٢٥٢٠ ابتدای عده وفات از موقعی است كه زن از مرگ شوهر مطلع شود.
٢٥٢١ اگر زن بگويد عده ام تمام شده، با دو شرط از او قبول می شود: اول:آنكه مورد تهمت نباشد. دوم: از طلاق يا مردن شوهرش به قدری گذشته باشد كه در آن مدت، تمام شدن عده ممكن باشد. - طلاق بائن و طلاق رجعى
طلاق بائن و طلاق رجعی
٢٥٢٢ طلاق بائن آن است كه بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع كند يعنی بدون عقد او را به زنی قبول نمايد و آن بر پنج قسم است: اول: طلاق زنی كه نه سالش تمام نشده باشد. دوم: طلاق زنی كه يائسه باشد. يعنی اگر سيده است بيشتراز شصت سال و اگر سيده نيست بيشتر از پنجاه سال داشته باشد. سوم: طلاق زنی كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكی نكرده باشد. چهارم: طلاق زنی كه او را سه دفعه طلاق داده اند. پنجم: طلاق خلع و مبارات، و احكام اينها بعدا گفته خواهد شد. و غير اينها طلاق رجعی است، كه بعد از طلاق تا وقتی زن در عده است مرد می تواند به او رجوع نمايد.
٢٥٢٣ كسی كه زنش را طلاق رجعی داده، حرام است او را از خانه ای كه موقع طلاق در آن خانه بوده بيرون كند، ولی در بعضی از مواقع در كتابهای مفصل گفته شده، بيرون كردن او اشكال ندارد، و نيز حرام است زن برای كارهای غير لازم از آن خانه بيرون رود. - احكام رجوع كردن
احكام رجوع كردن
٢٥٢٤ در طلاق رجعی مرد به دو قسم می تواند به زن خود رجوع كند : اول: حرفی بزند كه معنايش اين باشد كه او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم: كاری كند كه از آن بفهمد رجوع كرده است.
٢٥٢٥ برای رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد، يا به زن خبر دهد، بلكه اگر بدون اين كه كسی بفهمد بگويد: به زنم رجوع كردم، صحيح است.
٢٥٢٦ مردی كه زن خود را طلاق رجعی داده اگر مالی از او بگيرد و با او صلح كند كه ديگر به او رجوع نكند حق رجوع از بين نمی رود.
٢٥٢٧ اگر زنی را دوبار طلاق دهد و به او رجوع كند، يا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند، بعد از طلاق سوم، آن زن بر او حرام است، ولی اگربعد از طلاق سوم به ديگری شوهر كند، با چهار شرط به شوهر اول حلال می شود، يعنی می تواند آن زن را دوباره عقد نمايد: اول: آنكه عقد شوهر دوم هميشگی باشد و اگرمثلا يك ماهه يا يك ساله او را صيغه كند، بعد از آن كه از او جدا شد، شوهر اول نمی تواند او را عقد كند. دوم: شوهر دوم بالغ باشد و با او نزديكی و دخول كند، و بنابر احتياط واجب بايد انزال شود. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد. چهارم: عده طلاق يا عده وفات شوهر دوم تمام شود. - طلاق خلع
طلاق خلع
٢٥٢٨ طلاق زنی را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او می بخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
٢٥٢٩ اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گويد: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" يعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
٢٥٣٠ اگر زنی كسی را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه را اين طور می خواند: "عن موكلتی فاطمة بذلت مهرها لموكلی محمد ليخلعها عليه" پس از آن بدون فاصله می گويد: "زوجة موكلی خالعتها علی ما بذلت هی طالق" و اگر زنی كسی را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگری را به شوهر ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل به جای كلمه " مهرها" آن چيز را بگويد، مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: "بذلت ماة تومان". - طلاق مبارات
طلاق مبارات
مسألة 2531. اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالی به مرد بدهد که او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گویند.
مسألة 2532. اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: «بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ» یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: «بارَأتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ» ودر هر دو صورت اگر بهجای کلمه «عَلی مَهْرِها» «بِمَهْرِها» بگوید اشکال ندارد.
مسألة 2533. صیغة طلاق خلع و مبارات باید به عربی صحیح خوانده شود، ولی اگر زن برای آن که مال خود را به شوهر ببخشد مثلاً به فارسی بگوید: «برای طلاق فلان مال را به تو بخشیدم»، اشکال ندارد.
مسألة 2534. اگر زن در بین عدّة طلاق خلع یا مبارات از بخشش خود برگردد شوهر میتواند رجوع کند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.
مسألة 3535. مالی را که شوهر برای طلاق مبارات میگیرد، باید بیشتر از مهر نباشد، ولی در طلاق خلع اگر بیشتر باشد، اشکال ندارد.
- احكام متفرقه طلاق
احكام متفرقه طلاق
٢٥٣٦ اگر با زن نامحرمی به گمان اين كه عيال خود او است نزديكی كند، چه زن بداند كه او شوهرش نيست يا گمان كند كه شوهرش می باشد بايد عده نگهدارد.
٢٥٣٧ اگر با زنی كه می داند عيالش نيست، زنا كند، چنانچه زن نداند كه آن مرد شوهر او نيست، بنابر احتياط واجب بايد عده نگهدارد.
٢٥٣٨ اگر مرد، زنی را گول بزند كه از شوهر طلاق بگيرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحيح است، ولی هر دو معصيت بزرگی كرده اند
٢٥٣٩ هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجی ندهد، اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولی چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند، يا مثلا تا شش ماه خرجی ندهد، از طرف او برای طلاق خود وكيل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد يا خرجی ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحيح است.
٢٥٤٠ زنی كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگری شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.
٢٥٤١ پدر و جد پدری ديوانه اگر مصلحت باشد، می توانند زن او را طلاق بدهند.
٢٥٤٢ اگر پدر و جد پدری برای طفل خود زنی را صيغه كند، اگرچه مقداری از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد، مثلا برای پسر چهارده ساله خودش زنی را دو ساله صيغه كند چنانچه صلاح بچه باشد، می تواند مدت آن زن را ببخشد ولی زن دايمی او را نمی تواند طلاق دهد.
٢٥٤٣ اگر از روی علاماتی كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگری كه آنان را عادل نمی داند بنابر احتياط واجب، نبايد آن زن را برای خود يا برای كس ديگر عقد كند.
٢٥٤٤ اگر كسی زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتی كه زنش بوده بدهد و مثلا بعد از يك سال بگويد: يك سال پيش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت كند، می تواند چيزهايی را كه در آن مدت برای زن تهيه نموده و او مصرف نكرده است از او پس بگيرد ولی چيزهايی را كه مصرف كرده نمی تواند از او مطالبه نمايد.
-
- غصب
- مال پيدا شده
- صيد و ذبح
- خوردن و آشاميدن
- نذر و عهد
- قسم
- وقف
- وصيت
- ارث يا ميراث
- امر به معروف ونهي از منكر
- دفاع
- مسائل مستحدثه
- استفتائات
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.