پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

مناسک حج محشى

    • ديباچه
    • مقدمه
    • شرايط وجوب حَجّة الاسلام
    • مسائل متفرقه استطاعت
    • استفتائات استطاعت
    • نيابت در حج
    • استفتائات نيابت
    • حج استحبابي
    • اقسام عمره
    • اقسام حج
    • صورت حج افراد و عمره مفرده
    • صورت حج تمتّع اجمالاً
    • استفتائات اقسام عمره و حج
    • باب اول: اعمال عمره تمتّع
    • باب دوم: اعمال حج تمتع
    • استفتائات جديد
      • تقليد
        چاپ  ;  PDF

        بقاء بر تقليد ميّت

        س1395 ـتقليد ميّت ابتداءً جايز نيست، ولي بقاء بر تقليد ميّت اشکال ندارد و بايد بقاء بر تقليد ميّت به فتواي مجهتد زنده باشد و کسي که در بعضي از مسائل به فتواي مجهتدي عمل کرده، بعد از مردن آن مجتهد مي تواند در همه مسائل از او تقليد کند.

        --آية الله بهجت: فقها حيات را شرط مي دانند؛ يعني مي گويند: براي ابتداي تقليد بايد از مجتهد زنده تقليد کرد و امّا اگر مرجع تقليد انسان از دنيا رفت، در اينکه آيا مي تواند بر تقليد باقي بماند يا بايد به مجتهد زنده مراجعه نمايد، مورد اختلاف است، پس اگر کسي در اين مسأله مجتهد بود طبق نظر خودش عمل مي کند وگرنه طبق نظر مجتهد زنده عمل مي کند.

        باقي ماندن بر تقليد ميّت در مسائلي که در آنها تقليد و عمل کرده است، در صورتي که مجتهدي که از دنيا رفته با مجتهد زنده از نظر علمي مساوي باشند، بنابر اقوي جايز است، هر چند با اجازه مجتهد ديگري بر تقليد باقي بوده و عمل کرده باشد؛ و اگر مجتهدي که از دنيا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقليد او باقي بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامي مسائل به او عدول نمايد.

        --آية الله تبريزي، آية الله خويي: اگر مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود، در صورتي که فتواي او در نظر مقلّد بوده و فراموش نکرده باشد، حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است؛ واگر فتواي او را ياد نگرفته (خويي: يا فراموش کرده است) لازم است به مجتهد زنده رجوع کند. (تبريزي: و بعيد نيست در صورتي که فراموش کرده است باز بتواند به فتواي او عمل کند.)

        --آية الله زنجاني: اگر انسان مجتهدي را در زماني که مي توانسته از او تقليد کند ـ يعني در هنگامي که مميّز بوده و خوب و بد را مي فهميده (هر چند بالغ نشده) ـ درککند، مي تواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقليد کند، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقليد کرده باشد يا از او تقليد نکرده باشد، در غير اين صورت، بنابر احتياط عمل کردن به فتواي مجتهدي که از دنيا رفته جايز نيست.

        و چنانچه مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است، بنابراين اگر مجتهدي که از دنيا رفته اعلم باشد يا در صورت تساوي به فتواي او عمل کرده باشد، لازم است بر فتواي او باقي بماند و اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد، بايد به او مراجعه شود و اگر به فتواي مجتهد متوفي که با مجتهد زنده مساوي است عمل نکرده باشد، از هر يک از آنها که بخواهد مي تواند تقليدکند.

        و اگر مجتهد پيش از عمل کردن به فتواي او از دنيا برود و انسان به فتواي مجتهد مساوي ديگر عمل کند ديگر نمي تواند به فتواي مجتهدي که از دنيا رفته عمل نمايد.

        --آية الله سبحاني: ابتداي تقليد بايد از مجتهد زنده باشد و اگر مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود بايد از مجتهد زنده تقليد کند ولي مسائلي که آنها را ياد گرفته است مي تواند بر تقليد قبلي باقي بماند در اين صورت حکم بعد از وفات او حکم زنده بودنش است.

        --آية الله سيستاني: اگر مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود، حکم بعد از فوت او حکم زنده بودنش است. بنابراين، اگر او اعلم از مجتهد زنده باشد بايد ـ با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلا ولو اجمالا ـ بر تقليد او باقي بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد، بايد به مجتهد زنده رجوع کند. و اگر اعلميتي در ميان آنها معلوم نشود يا مساوي باشند مخيّر است عمل خود را با فتواي هر کدام تطبيق نمايد مگر در موارد علم اجمالي يا قيام حجّت اجمالي بر تکليف مانند موارد اختلاف در قصر و تمام که بنابراحتياط واجب بايد رعايت هر دو فتوا را بنمايد و مراد از تقليد در صدر اين مسأله صرف التزام به متابعت از فتواي مجتهد معيّن است نه عمل کردن به دستور او.

        --آية الله صافي: بلکه جواز بقا بر تقليد او در ساير مسائل نيز بعيد نيست. ولي اگر مجتهد ميّتي که از او تقليد مي کرده، اعلم از حي باشد، بقا بر تقليد او، بنابر احتياط، واجب است؛ چنان که اگر مجتهد حي، از ميّت اعلم باشد عدول به حي واجب است.

        --آية الله فاضل: مسأله باقي ماندن بر تقليد ميّت جايز است در صورتي که مجتهد ميّت و مجتهد حي مساوي در علم باشند و چنانچه يکي از آن دو اعلم باشد تقليد از اعلم لازم است و در باقي ماندن بر تقليد ميّت، فرقي بين مسائلي که عمل نموده ومسائلي که عمل ننموده وجود ندارد.

        --آية الله گلپايگاني: اگر مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود، بايد از مجهتد زنده تقليد کند. ولي کسي که در مسأله اي به فتواي مجهتدي عمل کرده يا آن را ياد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتواي مجتهد زنده رفتار نکرده باشد، مي تواند در آن مسأله به فتواي مجتهدي که از دنيا رفته باقي باشد.

        اگرچه احتياط مستحب آن است که به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد.

        --آية الله مکارم: هرگاه مجتهدي که انسان از او تقليد مي کند از دنيا برود، باقي ماندن بر تقليد او جايز است بلکه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط اينکه عمل به فتواي او کرده باشد و يا حداقل فتواي او را براي عمل گرفته باشد.

        عمل کردن به فتواي مجتهد مرده ابتداءً جايز نيست هر چند اعلم باشد بنابر احتياط واجب.

        رجوع به فالاعلم

        س1396 ـاگر اعلم در مسأله اي فتوا نداده و تنها احتياط واجب کرده است، ولي فالأعلم آن احتياط را ندارد، آيا لازم است مقلِّد اعلم بداند مرجعش احتياط واجب کرده و بايد نيت رجوع به فالأعلم کند، يا همين که در مقام انجام وظيفه شرعي بوده و عملش طبق فتواي فالأعلم است کافي است؟ به عبارت ديگر، اگر اعلم مثلاً در احرام از مکه قديم احتياط واجب است، ولي فالأعلم چنين احتياطي نداشته، و مقلِّد اعلم از مکه جديد محرم شده و بعد از اعمال حجّ فهميده است که اعلم چنين احتياطي داشته، آيا عملش صحيح است يا خير؟ و اکنون چه وظيفه اي دارد؟

        --آية الله تبريزي: پس از فهميدن فتواي فالأعلم در تصحيح عمل، به فتواي وي استناد مي کند.

        --آية الله سبحاني:کافي است عمل او هرچند نداند مطابق فتواي فالأعلم باشد.

        --آية الله سيستاني: اگر مطابقت با فتواي کسي که مي تواند از او تقليد کند داشته باشد، الآن مي تواند به او رجوع کند.

        --آية الله صافي: در فرض سؤال، بعد از خاتمه اعمال نيت کند که آنچه انجام داده ام بر طبق نظر فالأعلم باشد اشکال ندارد البته مشروط به اين که هنگام احرام از مکه جديد قصد قربت از او متمشي شده باشد.

        --آية الله فاضل: همين که عمل مطابق فتواي مشهور باشد صحيح است و نيت رجوع و حتيگفتن و ارجاع دادن لازم نيست. بلي اگر سؤال کردند بايد گفت و اگر بعد از عمل متوجه آن احتياط شدند اعاده لازم نيست، هرچند اگر بخواهند طبق احتياط اعاده و عمل کنند مانعي ندارد.

        --آية الله مکارم: بعد از اعمال حجّ رجوع به فالأعلم مي کند و چون عمل گذشته او با آن هماهنگ است، اعاده لازم نيست.

        مسائل اختصاصي بقاء بر تقليد

        --آيةالله بهجت:

        مسأله 13: اگر مسائلي را از مجتهد ميّت ياد گرفته و بنا داشته عمل کند، چنانچه عمل نکرده و يا شک در عمل کردن دارد، در صورت بقا بر تقليد ميّت، نمي تواند در آن مسائل باقي بر تقليد بماند، هر چند مجتهد ميّت اعلم باشد.

        مسأله 14: شخصي که مقلد مرجعي بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعي ديگر بر تقليد باقي مانده، ولي در بعضي از فتاوي؛ از قبيل بلاد کبيره و شب مهتاب يا هر مسأله ديگر، به مرجع دوّم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوّم، در صورت بقا، نمي تواند در اين مسائل به مرجع اوّل برگردد ولي مي تواند به تقليد مرجع دوّم باقي باشد.

        مسأله 15: کسي که مقلّد مرجعي بوده و بعد از وفات او به فتواي مرجعي ديگر به تقليد اوّل باقي بوده، پس از وفات مرجع دوّم، در صورت جواز بقا تنها در مسائلي که طبق فتواي مجتهد اوّل عمل کرده مي تواند باقي بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازين از ديگري تقليد کرده و با اجازه بعدي بر تقليد باقي مانده و در نتيجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است، در آن مسائل مي تواند بر تقليد مجتهدين قبلي باقي بماند، ولي در هر صورت در مسائلي که عمل نکرده بايد به فتواي مجتهد زنده عمل کند.

        مسأله 16: شخصي که مقلّد مرجعي بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و يا احتمال اعلميّت ميّت در بين نباشد، رجوع به مجتهد زنده جايز است و در صورتي که مجتهد زنده اعلم باشد يا احتمال اعلميّت او در بين باشد، رجوع به او واجب است.

        --آية الله زنجاني: اگر انسان به فتواي مجتهدي عمل کرد، نمي تواند از مجتهد ديگر تقليد کند، مگر مجتهد ديگر اعلم از مجتهد اوّل شده باشد که لازم است به فتواي مجتهد ديگر عدولکند.

        استطاعت

        س1397 ـبرخي از زائران ثبتنام شده حج، از معلوليت جسمي به دليل قطع نخاع و يا شيميايي شديد و يا بيماري اعصاب و روان حادّ برخوردارند که در انجام اعمال حج دچار مشکل مي شوند و برخي اعمال از قبيل طواف و نماز طواف را به ناچار بايد نائب بگيرند و در مواقف، وقوف اضطراري کنند، امکانات عربستان نيز پاسخگوي آنان خصوصاً در مواقف نيست، [همچنين] ساختمان ها مناسب شرايط آنان نمي باشد، مثلاً ويلچر درون حمام ها نمي رود، از سرويس هاي بهداشتي خصوصاً در عرفات و منا يا نمي توانند استفاده کنند و يا استفاده سخت است. اکنون با توجه به آنچه ذکر شد بفرماييد:

        1. آيا با شرايط فوق، اينگونه افراد شرعاً استطاعت دارند يا خير؟

        2. در صورت مستطيع بودن، با توجه به اينکه از اول مي دانند که شخصاً نمي توانند اين اعمال را انجام دهند، تکليف شرعي آنها چيست؟

        --آية الله خامنه اي: اگر ساير شرائط استطاعت فراهم است و رفتن به حجّ براي خود آنان موجب حرج و سختي زياد نباشد بايد بروند و در غير اينصورت مستطيع نيستند و در صورتي که حجّ بر آنان از قبل مستقر شده باشد، بايد نايب بگيرند.

        --آية الله سبحاني : محروم کردن افراد معلول که استطاعت مالي براي خود و همراهدارند، جائز نيست. از آنجا که رکن حج همان وقوف در عرفات و مشعر است، مي توانند از نظر وقوف به اقل اکتفا کنند. دو ساعت قبل از غروب از مکه حرکت کرده، مقداريدر عرفات وقوف کنند، سپس به مشعر رفته پس از نيمه شب به سمت منا و از آنجا هم بهمکه بروند. اعمال منا را نائب انجام دهد و در اعمال حج، طواف و سعي را خود انجام مي دهند.

        --آية الله سيستاني: جواب سؤال اوّل: اگر از رفتن به حج به حرج و مشقت زياد مي افتند حج بر آنها واجب نيست ولي بايد براي حج نائب بگيرند. جواب سؤال دوّم: حکم آن روشن شد.

        --آية الله مکارم: با توجه به شرايطي که ذکر کرديد، اينگونه افراد مستطيع نيستند و در صورت لزوم بايد نايب بگيرند و احتياط آن است که عمره مفرده را به جا آورند.

        --آيةالله صافي گلپايگاني: هر يک از افراد مذکور در سؤال که براي رفتن به حج در حرج شديد قرار مي گيرند واجب نيست شخصاً به مکه مشرف شوند و در صورتيکه حج بر آنها مستقر بوده و مأيوس از رفع حرج مي باشند بايد نائب بگيرند و اگر حج بر آنها مستقر نشده و فعلاً استطاعت مالي دارند ولي استطاعت بدني ندارند، بنابر احتياط واجب نائب بگيرند.

        --آية الله شبيري زنجاني: ج1. در شرايط فوق افراد مذکور در سؤال مستطيع نيستند. ج2. اگر حج بر عهده آنها مستقر بوده، بايد بدون تأخير براي انجام حج نايب بگيرند. هر چند اگر انجام حج براي خودشان ضرر اساسي نداشته باشد، شخصاً نيز مي توانند حج خود را به جا آورند. واگر حج بر آنها مستقر نبوده چنانچه الان استطاعت مالي دارند و از اين که بعداً نيز بتوانند شخصاً حج بجا آورند، مأيوسند بايد بدون تأخير نايب بگيرند. والله العالم.

        --آيةالله سيدمحمّد شاهرودي: اگر استطاعت مالي دارد، ولي استطاعت بدني ندارد، بايد نائب بگيرد.

        --آية الله نوري همداني: در هر دو مورد استطاعت محقق نيست و حج واجب نمي باشد.

        --آية الله جوادي آملي: 1. استطاعت مالي در فرض مزبور حاصل است، 2. چون مباشرت عسر و حرج است نائب بگيرد.

        --آية الله موسوي اردبيلي: ظاهراً در صورتي که از ساير جهات مستطيع باشند و بتوانند محرم شوند و وقوف در عرفات و مشعر الحرام ولو به نحو اضطراري داشته باشند لازم است به حج بروند و محرم شوند و به وظيفه معذور در مثل طواف و سعي و رمي جمرات عمل کنند. جهات ذکر شده مانع از استطاعت نمي شود مگر آنکه رفتن به حج ملازم با جهات ذکر شده باشد و اين جهات موجب عسر و حرج بر اين افراد باشد و يا اين که توان مالياين هزينه ها را نداشته باشند.


      • استطاعت
      • نيابت
      • احرام
      • محرمات احرام
      • طواف
      • سعي
      • رمي
      • قربانی
      • حلق
      • بیتوته
      • نماز
      • متفرقه
    • شرايط وجوب حَجّة الاسلام
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
  • جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
  • به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
  • جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
  • از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
  • مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
700 /