دریافت:
رساله آموزشی
- جلد اول (عبادات)
- جلد دوم (معاملات)
- بخش اول: معاملات حرام (درس 34-7)
- فصل اول: معاملات حرام، شی نجس (درس 2-1)
- فصل دوم: معامله شيئی كه در راه حرام صرف می شود (درس5-3)
- فصل سوم: معامله شیئی كه منفعت مورد اعتنا ندارد(درس6)
- فصل چهارم: معامله با عمل محرّم (درس 34-7)
- درس7: معامله با عمل محرّم
- درس8: گفتار چهارم: کم فروشی (تطفیف)
- درس9: گفتار پنجم: تنجیم
- درس10: گفتار ششم: کهانت
- درس11: گفتار هفتم: سحر
- درس12: گفتار هشتم: کسب درآمد با مضلّ
- درس13: گفتار نهم: رشوه
- درس14: مبحث دوم: هدیه
- درس15: اجرت قاضی - معامله محاباتی
- درس16: گفتار دهم: سب مؤمن
- درس17: گفتار یازدهم: غیبت
- درس18: مبحث دوم: شرايط تحقق غيبت يا حرمت آن
- درس19: مبحث سوم: استماع غیبت
- درس20: مبحث چهارم: مستثنیات حرمت غیبت
- 1. فاسق متجاهر
- 2. تظلّم مظلوم
- 3. تزاحم بین دو حکم
هرگاه بین حرمت غیبت و حکم دیگری تزاحم واقع شود، بهگونهایکه مصلحت آن حکم مهمتر از مصلحت ترک غیبت، یا مهمتر از مفسدۀ غیبت باشد، در اینجا آن حکم مقدّم میشود. (مکاسب محرمه، ج373، ص4)
شرایط تحقق تزاحمدر تزاحم دو حکم زمانی غیبت جایز میشود که دو مطلب احراز شود:
الف) وجوب امر دیگر؛
ب) ملاک آن امر، اقوی از ملاک حرمت غیبت باشد و در واقع، اهمیّت آن بیشتر از اهمیّت حرمت غیبت باشد یا حداقل احتمال اهمیّت آن داده شود؛ درحالیکه این احتمال در مورد حرمت غیبت داده نمیشود. (مکاسب محرمه، ج380، ص1)
بعضی از موارد تزاحم بین دو حکم
1. در مقام مشورت (نُصح مستشیر)
کسی دربارۀ امری با شما مشورت میکند و این امر مستلزم غیبت از فرد دیگری است؛ مثلاً کسی در مورد خواستگار دخترش با شما مشورت میکند، اگر بخواهید به او مشورت بدهید و نصیحت کنید، ناچارید از خواستگار غیبت کنید. یا کسی میخواهد با دیگری شراکت مالی داشته باشد و با شما مشورت میکند. یا شخصی در نظر دارد فردی را در منصب مهمّی بگمارد و با شما مشورت میکند. در اینجا لازم است که از آن شخص غیبت کنید. (مکاسب محرمه، ج380، ص2)وجوب نصیحت
اگر میدانید شخصی در کاری که قصد انجام آن را دارد، آسیبخوردنش حتمی است، اینجا واجب است خیرخواهی کرده، او را راهنمایی کنید و از آسیب او جلوگیری کنید. خواه از شما راهنمایی بخواهد و خواه نخواهند. (مکاسب محرمه، ج380، ص10و ج381، ص11)
اقوا بودن ملاک نصح
چنین نیست که در همه موارد، ملاک وجوب نصیحت، از ملاک حرمت غیبت اقوا باشد. ازاینرو گاه در تزاحم بین وجوب نُصح و حرمت غیبت، حرمت غیبت مقدم میشود و گاه وجوب نصح؛ مثلاً فردی که در امر ازدواج مشورت میکند، چنانچه طرف مشورت از ظالم و جائر و فاسق بودن آن فرد مطلع باشد، باید نُصح کند و صفات او را بگوید؛ در غیر این صورت ظلم بزرگی کرده و خسارت جبرانناپذیری بر مشورت کننده زده است. پس در اینجا، ملاکِ نصیحت اقواست. بنابراین در جایی که امر دائر است بین امساک بیان حقایق، و گرفتار کردن مسلمانی در دام بلا (بلای دنیوی یا اخروی)، و گفتن حقیقت و ذکر صفت یک فرد فاسق و فاجر، در این صورت غیبت مجاز است. (مکاسب محرمه، ج382، ص6)
2. قصد از بین بردن ماده فساد
اگر کسی موجب اشاعه و رواج فساد در جامعه باشد، انسان برای اینکه جلوی فساد را بگیرد، جایز است از او غیبت کند؛ مثلاً کسی مطلبی را که از دین نیست، در دین وارد میکند و مردم را به آن دعوت میکند. درحالیکه مردم نمیدانند اینها بدعت و خلاف حقایق الهی است و به دین مربوط نیست؛ اگر با غیبت از او، جلوی فساد گرفته شود، غیبت واجب است.
(مکاسب محرمه، ج385، ص4)موارد فساد
فساد اعمّ است از فساد در عقیده و فساد در عمل؛ مثل اینکه کسی نهادی را بهطور مخفیانه برای اغوا و ترویج شهوات و فساد مردم تشکیل دهد؛ مثلاً در کار توزیع سی دیهای محرّک شهوت بین افراد باشند؛ این نوع اشاعۀ فساد، فساد در عمل است، نه عقیده. (مکاسب محرمه، ج385، ص4)
اهمیت ملاک از بین بردن ماده فساد
از نظر فهم متشرعه واضح است که اهمیت و ملاک منع از فسادی که در جامعه در حال انتشار است و افرادی را گرفتار خود میکند، اقوای از ملاک حرمت و منع غیبت یک شخص است؛ کسیکه میخواهد عدّهای را به هلاکت بیندازد، ذکر گناه او اگرچه فی نفسه ـ چنانچه ملاحظۀ این معنا نبودـ حرام بود، امّا بدون شک منع از عمل او که مخرب و مفسد است، قطعاً اقواست از اینکه انسان بخواهد غیبت او را نکند. (مکاسب محرمه، ج385، ص5)عدم انحصار غیبت در ماده فساد
لازمه اینکه ملاک وجوب قطع مادۀ فساد، اقوی از حرمت غیبت است، این استکه دایره جواز غیبت در این مورد وسیع باشد. اینچنین نیست که فقط غیبت او در خصوص فسادش جایز باشد. بلکه غیبت او به هر کیفیتی که موجب قطع ماده فساد شود، جایز است؛ مثلاً این شخص مفسد کسی است که رفتار شهوانی یا رفتار سیاسی خائنانهای دارد. اگر اینها افشا شود، مردم از کنارش پراکنده میشوند و حرف بدعتآمیزش را گوش نمیکنند. این غیبتها نیز جایز است.
البته چون مسئله، مسئلۀ اهمّ و مهمّ است، باید این ملاک در دایرۀ جواز غیبت هم رعایت شود؛ یعنی اگرچه از بین بردن مادۀ فساد اهمّ از غیبت است، امّا اگر فرض کردیم که غیبت او با یک کلمه موجب قطع مادۀ فساد میشود، دیگر دو کلمه نمیشود گفت؛ یعنی اولویت و اقواییّت ملاک، موجب میشود که همان مقدار غیبتی که با آن میشود قطع مادۀ فساد کرد، جایز شود، نه بیشتر از آن. (مکاسب محرمه، ج385، ص10)
- 4. جرح شهود و رُوات
- 5. دفع ضرر از مغتاب (غیبت شونده)
-
- درس21: گفتار دوازدهم: کذب
- درس22: ادامه کذب - نمامی
- درس23: گفتار چهاردهم: قمار
- درس24: گفتار پانزدهم: غش
- درس25: مبحث دوم: حکم معامله مغشوش
- درس26: گفتار شانزدهم: نجش
- درس27: گفتار هفدهم: غنا
- درس28: مبحث دوم: حرمت غنا
- درس29: مبحث سوم: احکام غنا
- درس30: گفتار هجدهم: آلات لهو و موسیقی
- درس31: گفتار نوزدهم: رقص
- درس32: گفتار بیستم: کمک به ظالم
- درس33: گفتار بیستویکم: تصویر
- درس34: گفتار بیستودوم: ربا
-
-
- بخش دوم: معاملات جایز (درس 82-35)
-
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.