بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
اولاً اين ميلاد بزرگ را تبريك عرض مى كنيم و اميدواريم كه خداوند متعال به همه ى
ما اين توفيق را عنايت كند كه از «مصباح الهدى و سفينةالنجاة» آن طورى كه شايسته
است، ان شاءاللَّه بهره مند شويم. همچنين خوش آمد عرض مى كنم به آقايان محترم و
خبرگان منتخب ملت و تشكر مى كنم از اجلاسى كه داشتيد و مطالب خوبى كه در اين اجلاس
بيان فرموديد. بخصوص تشكر مى كنم از بيانات حضرت آيت اللَّه مشكينى (دامت بركاته)
كه حقاً و انصافاً ايشان معلم اخلاق هستند و سالهاى متمادى است كه از بيان و نفس
گرم ايشان حقيقتاً استفاده مى كنيم و امروز هم استفاده كرديم. همين طور از بيانات
شافى و وافى حضرت آقاى امينى (دامت بركاته) استفاده كرديم؛ ايشان هم امروز گزارش
خيلى خوب و جامعى از ماحصلِ اين اجلاسِ دو روزه بيان فرمودند.
آنچه بنده امروز مى خواهم عرض كنم، ماحصلش در يك جمله است؛ و آن اين كه وظايف ما
امروز از گذشته سنگين تر است. بعد از حادثه ى بزرگ انتخابات - كه حقاً حادثه ى مهمى
براى كشور بود - شايد ابعاد گوناگون آن بيشتر روشن شود. طرحهايى كه براى كشور و
نظام جمهورى اسلامى داشتند و تصورى واهى كه از وضعيت كشور به ذهن طراحان و
تصميم گيران استكبار بين المللى منتقل شده بود و بر اساس آن تصور، برنامه هايى براى
خودشان تعريف كرده بودند، و اين كه همه ى اينها با اين انتخابات نقش بر آب شد؛
اينها مسائل بسيار مهمى است و حقاً دست قدرت و اراده ى الهى را ما بايد در اين
حادثه ببينيم؛ مثل خيلى از حوادث ديگرى كه ما نبوديم كه كارى كرديم؛ واقعاً قدرت
الهى وارد شد. اجتماع عظيم مردم، حركت عظيم مردمى، انتخابات پُرشور، حضور همه ى
جناح ها و همه ى سلائق در انتخابات، واقعاً نعمتهاى الهى بود. البته كسانى كه در
اين انتخابات شركت كردند و صحنه را گرم كردند، آنها هم وسايلى بودند؛ ليكن اراده ى
الهى بود كه اين وضعيت را پيش آورد.
امروز تصوير نظام جمهورى اسلامى در دنيا، تصوير ديگرى است؛ احساس مى كنند كه اين
نظام مردمى است؛ مردم پاى اين نظام ايستاده اند؛ احساس مى كنند كه شعارهاى انقلاب
برخلاف آنچه آنها تبليغ مى كردند، زنده است. تصور مى كردند كه مبانى امام و مبانى
انقلاب به فراموشى سپرده شد و نسلهاى جديدى كه روى كار آمده اند، از آن مبانى
روگردان شده اند و حتّى مسؤولان و رجال اين نظام هم تجديدنظر كرده اند؛ اما اينها
همه به هم خورد و روشن شد كه نه، نظام اسلامى اگر پيشرفت علمى داشته، اگر در ميدان
فناورى پيشرفت داشته، اگر بروز استعدادها در طول اين دو دهه به شكل حيرت آورى در
همه ى صحنه ها چشم همه را به خود متوجه و خيره كرده، اگر اين همه ساخت و ساز و
نوسازى كشور در همه ى زمينه ها انجام گرفته، همه ى اينها در بستر تفكر نظام اسلامى
صورت گرفته و دست هدايتگر انقلاب و نام امام و ياد امام و راه امام پيشواى همه ى
اين حركات بوده و انگيزه هاى ايمانى اين حوادث را به وجود آورده؛ اين را همه حس
كردند و فهميدند؛ تصور غلطى كه در ذهن ها بود، تصحيح شد و اعتبار نظام جمهورى
اسلامى بالا رفت. امروز با اين وضعيت جديد، احساس بنده اين است كه وظايف سنگين ترى
بر دوش همه است. من فقط چهار مورد را به اشاره و كوتاه عرض مى كنم؛ چون وقت زياد
نيست.
وظيفه ى ما در درجه ى اول، حفظ اتحاد كلمه است. انتخابات با همه ى محسناتى كه دارد
و با شور و هيجانى كه در جامعه ايجاد مى كند - كه يكى از بزرگترين حماسه ها را در
طول سالها به وجود مى آورد - معمولاً در هر دوره يى اين عارضه را هم دارد كه بين
گروهها و افرادى از مردم دلتنگى هايى ايجاد مى كند؛ بين جناح ها دلتنگى ايجاد
مى شود؛ بين گرايش هاى فكرى و سياسى دلتنگى هايى ايجاد مى شود؛ بين سلائق گوناگون -
ولو با خطمشى واحد - دلتنگى هايى به وجود مى آيد؛ بين اشخاص و افراد دلتنگى هايى
به وجود مى آيد. ما بايد بسرعت اين عارضه را ترميم كنيم. اين ترميم هم دست يك نفر
نيست كه بگوييم كدام سازمان، كدام مقام و كدام دستگاه اين كار را بكند؛ اين به
عهده ى همه است. در درجه ى اول هم وظيفه ى سنگين تر به عهده ى افرادى است كه شأن
بالاترى دارند.
همان طور كه حضرت آقاى مشكينى بدرستى بيان كردند، ماها بر حسب موقعيت حساس ترى كه
داريم، وظيفه مان در همه ى موارد - از جمله در اين مورد - سنگين تر است. سعى كنيم
آنچه را كه در دوران انتخابات از دلتنگى ها و كدورت ها به وجود آمده و احياناً
زخم هايى بر دلها و جانها خورده، التيام دهيم. هر وقتى هم يك طور و يك شكل است. من
همين الان در داخل كشور سياستها و جهتگيرى هايى را مى بينم كه درست عكس اين دارند
برنامه ريزى مى كنند؛ اينها دوست نيستند و نمى توانند دوست باشند. براى ايجاد
تفرقه ى هرچه بيشتر دارند برنامه ريزى مى كنند. نخبگان كشور؛ چه مسؤولان دولتى، چه
مسؤولان روحانى، چه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، چه نمايندگان محترم خبرگان، چه
دستگاه هاى گوناگون ديگر، چه صاحب نظران سياسى و شخصيت هايى كه تأثير دارند، منبر
تبليغى و سياسى دارند؛ وظيفه ى همه است كه بيش از پيش براى ايجاد وحدت تلاش كنند.
چرا بيش از قبل؟ چون بالاخره اين كدورت ها و شكافها به وجود آمده است و بايد ترميم
شود و التيام پيدا كند.
مورد دوم هم كه وظيفه ى سنگينى است، حمايت از دستگاه هاى اجرايى و بخصوص حمايت از
دولت است؛ اين هم وظيفه ى همه است. دولتى با شعارهايى سر كار آمده، اين شعارها هم
شعارهاى جذابى است؛ شعارهاى مردمى و انقلابى است. اگر اين شعارها تحقق پيدا كند،
اين كشور سود خواهد برد؛ همه ى دلسوزان اين نظام سود خواهند برد. اگر ما بتوانيم
حقيقتاً عدالت اجتماعى را به پيش ببريم؛ اگر ما مسؤولان بتوانيم تطبيق رفتار خودمان
را با اسلام بيش از گذشته كنيم؛ اگر بتوانيم از بعضى واگرايى هايى كه با پاره يى از
مبانى در برخى جاها پيدا شده، جلوگيرى كنيم، اين موفقيت بزرگى براى انقلاب و كشور
است؛ سودى است كه به همه مى رسد؛ اين طور نيست كه سودش به يك شخص يا يك جناح يا
مجموعه ى خاصى برسد؛ نه، همه سود مى برند. در همه ى دورانِ شانزده، هفده سالى كه
دولتهاى متعددى سر كار بودند و چهار بار ما انتخابات رياست جمهورى داشتيم و دو
شخصيت محترم در اين مدت مسؤول بودند، موضع بنده همين موضع بود؛ بدون كم و كاست.
معتقدم همه بايد از رئيس جمهور و از دولت حمايت و به آنها كمك كنند. هيچ دولتى و
هيچ كسى هم نيست كه ما بتوانيم بگوييم از همه جهت كامل است؛ بالاخره هر كسى ممكن
است در بخشى از كارش ضعفى وجود داشته باشد. دولتهاى گذشته هم داشتند، اين دولت هم
مستثنا نيست. نبايد ضعفها را عمده كرد؛ نبايد نقض ها را بر كمالها ترجيح داد؛ بايد
اين را ديد كه وسط اين ميدان و وسط اين گود، مجموعه يى به نام دولت قرار گرفته كه
در رأس آن رئيس جمهور است و بيشترين بار بر دوش اينهاست. همين چيزهايى كه الان شما
آقايان فرموديد و همه ى ما توقع داريم اين كارها انجام بگيرد، جز با پشتيبانى و
اهتمام دولت انجام نخواهد گرفت. مشكلات فرهنگى، مشكلات اقتصادى، مسائل سياسى،
داخلى، خارجى و غيره، همه متوجه به هر دولتى است كه سر كار است. بايد دولتها و
رؤساى جمهور را تقويت كرد. اين جا هم وظيفه سنگين است. اين طور نباشد كه بعضى به
خاطر توقعات زياد، و بعضى به خاطر برخى كدورتهايى كه ممكن است وجود داشته باشد، از
چند طرف دولت را تضعيف كنند. اين وظيفه ى بزرگ ماست كه دولت را تقويت كنيم؛ مسؤوليت
سنگينى است كه لازم است انجام بگيرد.
نكته ى سوم كه به اشاره عرض مى كنم، طرح مباحث مبنايىِ سياسى و فكرى است. امروز
توجه كنيد كه گرايش تبليغى دشمنان ما فقط اين نيست كه به نظام اسلامى فحاشى كنند يا
بد بگويند يا يك تهمت سياسى بزنند؛ امروز دشمنان ما به شكل مبنايى با مباحثى كه
پايه ى جمهورى اسلامى است، دارند دست و پنجه نرم مى كنند. به قول خودشان، دارند
تفكر ضد جمهورى اسلامى را تئوريزه مى كنند. در واقع براى تفكر سيطره ى استكبارىِ
دنياى استكبار و در رأس آنها امريكا بر همه ى جهان، دارند پايه ى فكرى درست
مى كنند.
آنچه مربوط به ايمان مردم است، آنچه مربوط به حقانيت اسلام و قرآن و احكام الهى
است، آنچه مربوط به درآميختگى و وحدت دين و سياست است، آنچه مربوط به مبانى خاص
جمهورى اسلامى است؛ همه ى اينها مورد چالش است و اين چالش به شكل بسيار جدى دارد
دنبال مى شود. مخالفان نظام جمهورى اسلامى فقط يك مشت فحاش هايى كه در راديو و
تلويزيون ها بنشينند و ياوه سرايىِ سياسى بكنند، نيستند؛ افراد متفكر را به كار
گرفته اند؛ آدمهايى را كه در زمينه هاى فكرى - چه دينى، چه سياسى - مى توانند حرفى
به ميدان بياورند، به كار گرفته اند و دارند پول خرج مى كنند و فكر درست مى كنند و
آن را به جامعه تزريق مى كنند. در مقابله ى با اين، نه عصبانيت، نه تكفير، نه سلاح،
نه قوه ى زور، هيچكدام فايده يى ندارد. در مقابل «لا يثلّ الحديد الاّ الحديد» بايد
با منطق به ميدان رفت. دشمن دارد از ابزارهاى هنرى استفاده مى كند؛ از ابزارهاى
مدرنِ تبليغى استفاده مى كند و حرفها را پخش مى كند؛ آماج عمده هم جوانهاى ما
هستند.
افكار را به مطبوعات و رسانه هاى گوناگون مى آورند؛ حتّى به رسانه هاى متصل به نظام
مى آورند - من حيث لا يشعر - و گاهى آنها هم چيزهايى را پخش مى كنند. كسانى را با
عنوان كاذب فيلسوف، سياستمدار، متفكر و ... به رسانه ها مى آورند؛ اينها با مبانى
بيناتِ قرآنى گلاويز و دست به يقه مى شوند و بحث مى كنند و اين مبانى را زير سؤال
مى برند. معلوم است؛ «و لتصغى اليه افئدة الذين لا يؤمنون بالاخرة و ليرضوه و
ليقترفوا ما هم مقترفون»؛ عده يى كه دلهايشان آماده است، همين ها را مى گيرند؛ يك
عده هم كه غافل و ساده دلند و پيچيدگى علمى ندارند، اينها را مى پذيرند. امروز
وظيفه ى مهمى بر عهده ى نخبگان است.
جناب آقاى امينى از قول جناب آقاى آسيداحمد خاتمى (حفظهمااللَّه) فرمودند كه در باب
روضه مطالب سست بيان مى شود. من عرض مى كنم فقط بحث روضه نيست؛ در بيان معارف الهى،
معارف اهل بيت، حديثى كه نقل مى كنيم، داستانى كه نقل مى كنيم، نسبتى كه به امام
مى دهيم، معرفتى كه مى خواهيم پايبند آن باشيم؛ در همه ى اينها ما بايد اتقان را
رعايت كنيم. علماى ما اين همه در فقه سر يك مسأله ى جزئىِ كوچكِ كم اهميت به وثاقت
فلان راوى تكيه مى كنند، اهميت مى دهند، بحث مى كنند، رد و قبول مى كنند، اين راوى
مورد قبول است يا نيست؛ براى اين كه بالاخره سند روايت را تنقيح كنند و دربياورند؛
بگويند اين سند، سند درستى است؛ كه اگر سند درستى بود، به اين روايت بشود اعتماد
كرد؛ تا اگر اعتماد كرديم، يك حكم فرعىِ درجه ى سه در باب طهارت يا در باب بقيه ى
احكام عبادى به دست بيايد. آن جا ما اين همه اهميت مى دهيم؛ چطور در باب معارف و در
باب دلبستگى هاى فكرى و عاطفى، به هر حديثى، به هر روايتى، به هر حرفى و به هر
گفته يى اعتماد كنيم؟ اين، قابل قبول نيست.
اتقان در نقل، اتقان در بيان و اتقان در مستنداتِ آنچه مى خواهيم به عنوان خوراك
فكرى به مردم بدهيم، لازم است؛ اين يك شرط اساسى است؛ براى اين بايد فكرى كرد؛ كار
آسانى هم نيست؛ عرض كردم اين كار بسيار مشكل است؛ با يك نشست و برخاست و تذكر و
تشكيل يك نهاد درست نمى شود؛ يك همت و اراده ى جدى از نخبگان روحانى و فضلاى روحانى
مى خواهد كه بر اين موضوع اصرار بورزند، پايبند باشند و دنبال كنند و از آنچه در
مقابل به انسان برمى گردد، باك نكنند.
ما چند سال پيش اين جا راجع به قمه زنى - امرى كه «بيّن الغىّ» است - مطالبى گفتيم؛
بزرگانى صحبت كردند، نجابت كردند، قبول كردند و مردمِ زيادى هم پذيرفتند؛ يك وقت
ديديم از گوشه هايى سروصدا بلند شد كه آقا شما با امام حسين مخالفيد! معناى
«سفينةالنجاة و مصباح الهدى» اين است كه ما عملى را كه بلاشك شرعاً محل اشكال است و
به عنوان ثانوى هم حرام مسلّم و بيّن است، انجام دهيم؟ بايد اين روشنگرى ها را
بكنيم تا نسل جوان ما به اسلام بيشتر علاقه مند شود. گرايش جوانها را به اسلام
مى بينيد. اين گرايش، گرايش عاطفى است. اين گرايش، بسيار ارزشمند است؛ اما مثل موجى
است كه ممكن است بيايد و برگردد. ما اگر بخواهيم اين موج همچنان استمرار داشته
باشد، بايد پايه هاى فكرى جوانها را محكم كنيم. ما اين همه منبع داريم. همين دعاى
ابوحمزه كه حضرت آقاى مشكينى فرمودند، دعاى امام حسين در روز عرفه، اينها را
جوانهاى ما مى خوانند؛ اما معنايش را نمى فهمند. «الهى هب لى قلبا يدنيه منك شوقه»؛
چقدر از اين گونه مناجات ها و از اين گونه مبانى و از اين حرفهاى عميق در دعاهايى
مثل مناجات شعبانيه و صحيفه ى سجاديه وجود دارد كه احتياج هست ما اينها را براى
جوانها بيان و تبيين و روشن كنيم تا بفهمند و با علاقه و عاطفه و شوقى كه دارند،
بخوانند.
نكته ى آخر، وظيفه ى سنگين در باب خدمت رسانى است؛ كه اين وظيفه عمدتاً متوجه به
مسؤولان دولتى است. خدمت رسانى به مردم كار اصلى ماست و بيشترين كسانى كه خدمت بايد
متوجه آنها شود، طبقه ى محروم و مظلوم و مستضعف جامعه اند كه محتاج خدمتند. ما بايد
اين خدمت را به آنها برسانيم و خدمت رسانى را تسهيل كنيم. اين، خود يك قدم بزرگ در
راه ايجاد عدالت اجتماعى است. امروز ديگر كوتاهى ها و تكاسل ها و وقت مفيد ادارى را
به يك ساعت يا كمتر يا اندكى بيشتر رساندن، قابل تحمل نيست؛ اينها بايد درست شود.
البته مجاهدت و تلاش لازم است. همه بايد ان شاءاللَّه كمك كنند تا مسؤولان بتوانند
وظايف خود را انجام دهند.
ان شاءاللَّه خداوند متعال به همه ى ما توفيق دهد تا بتوانيم اين وظايف سنگين را
انجام دهيم. در اين برهه ى حساس، كارهايى بر دوش همه ى ماست و از يكايك ما درباره ى
نعمتهاى خداوند سؤال خواهد شد - «ثم لتسئلنّ يومئذ عن النّعيم» - و ما بايد پاسخگوى
اين نعمت بزرگ باشيم. خداوند ان شاءاللَّه توفيق دهد تا بتوانيم اين بارهاى سنگين
را تحمل كنيم و به منزل برسانيم.
والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته