بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
يا مقلّب القلوب و الابصار. يا مدبّر الليل و النّهار. يا محوّل الحول و الاحوال. حوّل حالنا الى احسن الحال.
عيد سعيد نوروز را به همه هم ميهنان عزيز و ايرانيانى كه در سراسر جهان زندگى مى كنند، تبريك عرض مى كنم. بخصوص به ايثارگران و خانواده هاى معظّمى كه به نحوى از انحاء در حركت عظيم ملت ايران، تلاش و كوششِ دشوارى را متحمّل شده اند. مخصوصاً به خانواده هاى معظّم شهدا و جانبازان عزيز و خانواده هايشان. همچنين، به آزادگان عزيز و كسانى كه هنوز در اسارتند و خانواده هايشان، تبريك عرض مى كنم. دعا مى كنيم كه ان شاءاللَّه هر چه زودتر، مفقودالاثرهاى ما و كسانى كه هنوز در زندانهاى اسارت گرفتارند، آزاد شوند و با بازگشت خودشان، دل ما را شاد كنند. همين طور، به ملتهايى كه عيد نوروز را عيد مى دانند - مردم عزيز «جمهورى آذربايجان»، و بعضِ جمهوريهاى ديگرى كه اطراف ما هستند و عيد نوروز را بزرگ مى شمارند - تبريك عرض مى كنم و از خداى متعال، براى همه در سال جديد هجرى شمسى آرزوى توفيق دارم.
ما در دعاى آغاز تحويل، از خداى متعال مى خواهيم كه حالمان را به بهترين حال برگرداند. در طول ماه مبارك رمضان هم، از خداى متعال خواستيم كه «اللّهم غيّر سوء حالنا بحسن حالك.» بديها و ناهنجاريهاى حال ما، منش ما، از ادعيه يوميّه ماه رمضان زندگى ما و روح و جسم ما را به بركتِ خير و رحمت محضى كه در وجود توست، تبديل كن. اين تغيير و تحوّل، يكى از بزرگترين اسرار حركت تكاملى انسان است كه اسلام ما را به آن امر كرده و دستور داده است. مخصوص كسان خاصى هم نيست. مبادا كسى خيال كند كه تغيير حال، از آنِ كسانى است كه طبق معيارهاى اسلامى، دچار بدحالى اند! حتّى كسانى كه حال و اخلاق نيكى دارند، چون بهترين نيستند، از خدا مى خواهند كه به سمت بهترين حركت كنند. ما، هر كه هستيم، هر جا هستيم و در هر مرتبه اى از دانش، معرفت، كمال و اخلاق انسانى قرار داريم، بايد از خدا بخواهيم كه حالمان را نيكوتر كند و ما را به سمت كاملتر شدن پيش ببرد.
اين جا سؤال پيش مى آيد كه «نشانه و جهت اين كامل شدن چيست و چگونه مى شود كه انسان حالش بهتر مى گردد و به سمت كاملتر شدنْ پيش مى رود؟» من، دو عنوان را به عنوان نشانه به شما عزيزان خودم كه اين صحبت را در آغاز سال مى شنويد، عرض مى كنم. اين دو نشانه، عبارت است از سازش و آشتى با خدا و سازش و آشتى با مردم. ما، هر جا هستيم و هر كيفيّت حالى كه داريم، بايد به سمت اُنس و آشتى كردن با خداى متعال پيش برويم. يعنى گناهان را در رفتار خودمان جستجو كنيم و آنها را كنار بگذاريم. انسان، غالباً بديهاى كار خودش را نمى شناسد. به عبارت ديگر، حبّ نفسْ نمى گذارد كه ما به نواقص و عيوب خودمان آشنا شويم. پس، بايد اوّل اين نواقص و عيوب را جستجو كنيم و بشناسيم و با برطرف كردن آنها، خودمان را به خدا نزديك سازيم. به تعبير من، «با خدا، آشتى كنيم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نيك رفتارى با مردم و نيكوكارى با مردم را - يعنى با همه قشرها؛ مخصوصاً با كسانى كه ضعيفند؛ چه ضعيف از لحاظ جسمى، چه ضعيف از لحاظ مالى، چه ضعيف از لحاظ موقعيت اجتماعى و چه ضعيف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى - سرلوحه رفتار خود قرار دهيم. در برابر هر كس كه قرار مى گيريم، مخصوصاً اگر ضعيف باشد، به تصحيح رفتارمان با او بپردازيم و سعى مان اين باشد كه با مردمِ خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پيدا كنيم. اگر در اين جهت پيش برويم و خودمان را لحظه به لحظه پيراسته تر كنيم، آن وقت، تحويل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمى گويم كه «بهترين» خواهيم شد. اما ان شاءاللَّه به سمت «بهترين» حركت خواهيم كرد.
من از اين فرصت، جهت عرض يك تذكّر اخلاقى استفاده مى كنم كه آن هم براى همين بهتر شدن است. قبلاً اين را بگويم: در شرايط كنونى كه ما برخوردار از نظامى جوان و تازه، داراى ارزشهاى متعالى و شعارهاى بسيار مهم و جهتگيرى روشن و پرجاذبه براى هر انسانِ با انصاف هستيم، و از طرف ديگر، كشورى بزرگ و با عظمت، داراى سابقه تاريخى مهم، با فرهنگ بسيار متعالى و درخشان در طول تاريخ، با ميراث ارزشمندى از گذشته و با ثروتهاى فراوان مادّى داريم - كه يكى از اين ثروتها كه معلوم هم نيست بزرگترينش باشد، نفت و گاز و ديگر منابع زيرزمينى ماست - و در اين كشورِ به اين بزرگى و شكوفايى، ملتى با اين عظمت زندگى مى كند، جا دارد كه مردم ما، اين تحوّل اخلاقى را در خودشان به وجود آورند.
تذكّرى كه مى خواهم عرض كنم اين است كه از آغاز سال جديد، دو شاخص را به عنوان شعار براى خودمان قرار دهيم: اين دو شاخص، عبارت است از «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى». اين دو شاخص، براى همه ما، در هر جا كه هستيم بسيار مهم است. «وجدان كار» يعنى اين كه اگر كارى را به عهده گرفتيم و انجام آن را تعهّد كرديم - چه اين كار، براى شخص خودمان يا خانواده خودمان؛ جهت نان درآوردن باشد، و چه كارى اجتماعى و مردمى و مربوط به ديگران باشد؛ مثل امور مهم اجتماعى و مسؤوليتهاى كشورى - آن را خوب و كامل و دقيق و تمام انجام دهيم. به تعبير معروف، براى آن كار، «سنگ تمام بگذاريم». اگر ملتى داراى «وجدان كار» باشد، محصول كار او خوب خواهد شد، و وقتى محصول كار نيكو شد، وضع اجتماعى، به طور قطع بهبود پيدا خواهد كرد.
ممكن است هر كس از افراد اقتصادى يا سياسى، تحليلهاى گوناگونى نسبت به مسائل و پديده هاى مختلف كشور داشته باشد. اما من عرض مى كنم: هر كس هر تحليلى داشته باشد، راه حل مشكلات، همين دو شاخص «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى» است. «انضباط اجتماعى»، يعنى نظم پذيرى در همه امور. شما براى اِعمال اين انضباط، از كارهاى كوچك شروع كنيد. فرض بفرماييد، عبور نكردن از خطّ عابر پياده، براى اتومبيلها، در خيابانهاى شلوغ و پرجمعيت، يا همه جا. يا عبور نكردنِ پياده ها از غير محلِ خطِّ عابر پياده، در خيابان. اين كار، در وهله اوّل، به نظر كوچك و پيش پا افتاده مى آيد. اما از همين جا شروع كنيم و انضباط اجتماعى را در همه مسائلمان تعميم دهيم تا به مسؤوليتهاى بالاى كشور در برخورد با مسائل كشور برسد. يعنى كسانى كه مراجعات مردمى دارند، در برخورد با مردمى كه به آنها مراجعه مى كنند، نظم و انضباط را حاكم كنند و كسانى كه كارى را بر دوش گرفته اند، نظم و انضباط را در انجام آن كار معمول دارند. همه اينها، كشور و ملت ما را به شادابى خواهد رساند و كارِ آنها را پيش خواهد برد.
امروز، خوشبختانه كارها در حال پيشرفت است. من اين را با اطّلاع و آگاهى از مسائل كشور، به شما عرض مى كنم. البته، بسيارى از مردم ما هم، به ويژه كسانى كه در مسائل جارى، قرار و حضور دارند، اين پيشرفت را احساس مى كنند. فشارها به سمت ما از طرف قدرتهاى قلدر - كه دشمن ملت و استقلال ما هستند - زياد است. اما خوشبختانه، اين فشارها را اين كشور با عظمت، اين ملت بزرگ و اين دولتمردان مخلص و صميمى و دلسوز، با كمال قدرت، از سرِ خودشان دفع مى كنند و در درازمدّت هيچ گونه تأثيرى بر زندگى واقعى آنها نمى گذارد؛ اگر چه ممكن است بعضى از مشكلات را، در كوتاه مدت، به وجود آورد. همه اينها را مى توان به خوبى از سرگذراند. ما در حال پيشرفت و سازندگى و در حال بناى يك تمدّن هستيم. من اين را مى خواهم به شما بگويم: مسأله ما اين نيست كه زندگى خودمان را نجات دهيم و گليم خودمان را از آب بكشيم. مسأله اين است كه ملت ايران - همچنان كه شأن اوست - در حال پديد آوردن يك تمدّن است. پايه اصلى تمدّن، نه بر صنعت و فنآورى و علم، كه بر فرهنگ و بينش و معرفت و كمالِ فكرى انسانى است. اين است كه همه چيز را براى يك ملت فراهم مى كند و علم را هم براى او به ارمغان مى آورد. ما در اين صراط و در اين جهت هستيم. نه اين كه ما تصميم بگيريم اين كار را بكنيم؛ بلكه حركت تاريخى ملت ايران در حالِ به وجود آوردن آن است.
در چنين شرايطى، با احراز موقعيت عظيم ملت بزرگ ايران، بايد همه بدانند كه چه مى كنند و در چه صراطى به حركت در مى آيند. به نظر من، اين دو عنوان - يعنى «وجدان كار» و «انضباط اجتماعى» - مى تواند براى ما دو شعار باشد و عرض كردم كه اين دو شاخص، در ما تكامل و تحوّلى به وجود خواهد آورد كه ان شاءاللَّه آن تحوّل، در جهت آشتى با خداى متعال و با ارزشهاى الهى و آشتى با مردم و زندگى مردم است.
اميدوارم كه ان شاءاللَّه مردم عزيزمان امسال - سال 1373 هجرى شمسى - را به نيكى و با بركت بگذرانند و مشمول دعوات زاكيّه ولىّ عصر ارواحنا فداه باشند. ان شاءاللَّه، مسؤولين دولتى هم بتوانند كارهاى بزرگى را كه در پيش گرفته اند، به بهترين وجه انجام دهند.
درود مى فرستم به روح مطهّر امام بزرگوارمان كه باز كننده اين راهِ عظمت براى ملت ما بود. اميدوارم كه خداوند متعال، روح مقدّس آن بزرگوار را، امسال هم مثل سالهاى گذشته، مشمول تفضّلات و رحمت و بركت و مغفرتِ خودش قرار دهد و دعوات مردم را در حقِ ّ آن بزرگوار و درباره امور زندگى خودشان قبول كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.