پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرىدر ديدار روحانيان و مبلّغان اعزامى به مناسبت فرارسيدن ماه مبارك رمضان

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

اوّلاً لازم مى‌دانم از آقايان محترم، علماى محترم و وعّاظ و گويندگان و فضلاى گرامىِ حاضر در جلسه؛ بخصوص آقايانى كه از خارجِ تهران و راههاى نسبتاً دور تشريف آورده‌اند تشكّر مى‌كنم.

ديدار شما جمع علماى محترم و روحانيون و مظاهر دين و تقوا و توجّه به خدا و علمِ دين بخصوص كه در بين جمع حاضر، بعضى از برجستگان علماى محترم تهران هم تشريف دارند در آستانه‌ى ماه مبارك رمضان، براى بنده حُسنِ مَطلعى، هم از جهت ايام مبارك دهه‌ى فجر و هم ايام مبارك ماه رمضان است.

اوّلاً دهه فجر، براى ملت ما دهه‌ى عزيزى است. شايد هنوز كسانى باشند كه به خاطر بودن در خود قضيه، اهميت آن را درك نمى‌كنند. انسان وقتى داخل يك قضيه است، عظمت و ابعاد آن را به درستى احساس نمى‌كند. از بيرون، از دور، از فراز موانع تاريخ و حتّى از مرزهاى دورِ جغرافيايى، بهتر مى‌شود عظمت اين حادثه‌اى را كه در اين ايام اتّفاق افتاد، فهميد. اين‌كه غرب و بخصوص رژيم مستكبر امريكا، جايى را در دنيا به عنوان پايگاهى جهت مقاصد خود و پيشرفت فرهنگ فاسد غربى و ضديّت با اسلام و هر چه كه در خدمت افكار نو و اسلامى و انقلابى است، انتخاب كند و حكومت آن‌جا را به همين منظور تقويت نمايد و آن‌جا را خانه‌ى امن خود به حساب آورد و منابع آن‌جا را متعلّق به خود بداند؛ بازارهاى آن‌جا را ملك طلق خود بداند؛ بر ارتش آن حكومت كند؛ بر شؤون ادارى و سياسى آن، نهايت اقتدار و سلطه را به خرج دهد، و آن را پايگاهى براىِ اشراف بر بقيه كشورها در اين منطقه قرار دهد، و پول خرج كند و سلاح بريزد؛ آن‌وقت، درست در همين نقطه، يك توفان عظيم به وجود آيد كه بناى همه‌ى آن خواستها و بلندپروازيها و نقشه‌هاى خائنانه را به هم ريزد و انقلابى رخ دهد كه اسلام را، و به طور كلّى معنويت را در همه‌ى دنيا، دو مرتبه رواج دهد، موضوع عجيبى است.

انقلاب ما، نه فقط مسلمانان را به فكرِ اسلام انداخت، بلكه براى مسيحيت هم خوب شد. كشورهايى كه سالهاى متمادى از دين خودشان كه مسيحيت بود، دور افتاده بودند، به طرف معنويت و دين برگشتند. همين، مقدّمه‌اى براى فروريزى امپراتورى شرق و بناى حكومت ماركسيستى در دنيا شد. اين حادثه چقدر عجيب است و چه ابعاد عظيمى دارد! درست همان جايى را كه دشمن براى خود مكمن قرار داده است، خداى متعال مأمن دين و محل بالندگى نهال انقلاب دينى قرار دهد. ببينيد اين قضيه چقدر عظيم است! تهرانِ دوران حكومت وابسته و فاسد كجا و تهرانِ دوران اسلام كجا؟! مزرعه‌ى رشد ارزشهاى فاسد غربى كجا و بوستان بالندگى گلها و ميوه‌هاى ارزشهاى اسلامى كجا؟! آن‌وقت آن مردى كه بعد از اولياى خدا، كسى را در انسانهاى معمولى به عظمت او، به قدرت او، به تجلّى صفات الهى در وجود او نمى‌شناسيم، با آن عظمت از تبعيدگاه خود وارد كشور شود و به محض ورود، با دستى كه از آستين قدرت الهى بيرون آمده است، حكومت اسلامى را در دنياى دورافتاده از ارزشهاى معنوى، پايه‌گذارى كند! اين حوادث جلوِ چشم ما اتّفاق افتاد. ما امام و انقلاب را از نزديك ديديم. اما مى‌خواهم عرض كنم: اكثر ما خود من يكى از آنها عظمت اين پديده، يعنى پديده‌ى امام و انقلاب را حس نكرديم. خيلى عظمت دارد! بنده يك وقت به امام عرض كردم: اگر كسى شبيه شما دويست، سيصد سال پيش در تاريخ بود و نشانه‌اى از او مى‌ماند يك دستخط، يك كلمه امضا، يك تكّه از پارچه‌ى لباس - و امروز به دست ما مى‌رسيد، آن را در موزه‌ها مى‌گذاشتيم و به آن تبرّك مى‌جستيم. حالا شما با وجود خودتان و با همه‌ى حقيقتتان، در مقابل ما هستيد. ما چطور مى‌توانيم عظمت شما را درك و حس كنيم؟ اين يك واقعيت است. بايد گسترش اين حقيقت در دلها و فضاى زندگى ما و در همه دنيا و بخصوص دنياى اسلامى، هر چه زنده‌تر و ملموستر شود.

ماه رمضان هم از يك جنبه‌ى ديگر، درخور يك توجّه اكيد است كه من درباره‌ى اين قضيه، چند كلمه‌اى مى‌خواستم عرض كنم. اگرچه اين مطالب براى شما تازه نيست. حرفهايى است كه شما خودتان، آنها را به مردم مى‌گوييد و براى شما روشن است. اما به عنوان تذكّر براى هر كسى كه بشنود عرض مى‌شود. ماه رمضان در هر سال، قطعه‌اى از بهشت است كه خدا در جهنّم سوزان دنياى مادّى ما آن را وارد مى‌كند و به ما فرصت مى‌دهد كه خودمان را بر سر اين سفره‌ى الهى در اين ماه، وارد بهشت كنيم. بعضى همان سى‌روز را وارد بهشت مى‌شوند. بعضى به بركت آن سى‌روز، همه‌ى سال را و بعضى همه‌ى عمر را. بعضى هم از كنار آن، غافل عبور مى‌كنند كه مايه تأسّف و خسران است. حالا براى خودشان كه هيچ، هر كس كه ببيند اين موجود انسانى، با اين همه استعداد و توانايىِ عروج و تكامل، از چنين سفره‌ى با عظمتى استفاده نكند، حق دارد كه متأسّف شود. اين، ماه رمضان است. ماه ضيافت اللَّه است. ماه ليلةالقدر است.

از بس اينها را تكرار كرده‌ايم و شنيده‌ايم و گفته‌ايم، برايمان عادّى شده است. انسانى به كمال راه پيدا مى‌كند كه از بين همين چيزهاى تكرارى، حقايق را پيدا كند. علم مادّى نيز همين‌طور است. همه در مدّت عمرشان ديده‌اند كه وقتى سيب از درخت جدا مى‌شود، به طرف زمين مى‌افتد. ديگر از اين كار عادّى‌تر، چيزى در دنيا هست؟! اما يك نفر متوجّه شد كه اين يك پديده است: چرا سيب پايين مى‌آيد؟ چرا از درخت كه جدا مى‌شود بالا نمى‌رود؟ آن‌وقت نيروى جاذبه كشف شد. يك باب جديد در دانش بشرى باز شد. همه‌ى اين چيزهاى عادّى زندگى ما از اين قبيل است. قرآن را ملاحظه كنيد: «ا فلا ينظرون الى الابل كيف خلقت.(77)» براى عربِ شترسوار چيزى عادّى‌تر از شتر هست؟! انسان را به آن ابل متوجّه مى‌كند. ما بايد به اين پديده‌هاى الهى كه دور و بر ماست، توجّه كنيم. يكى از آنها، همين ماه رمضان است. اين ضيافت اللَّه چيز كمى نيست. شنيده‌ايم «ضيافت اللَّه» ميهمانى است! آن هم ميهمانى‌اى كه ميزبان آن، خداى عظيمِ عليمِ كريمِ قدير است كه سراسر آفرينش، در قبضه‌ى قدرت اوست. «فهى بمشيتك دون قولك مؤتمره.(78)» اين، ضيافت الهى است؛ اين هم ما كه دعوت شده‌ايم: «دعيتم فيه الى ضيافت اللَّه.» از اين بايد استفاده كرد. استفاده از اين به چيست؟ به همين چيزهايى كه در اختيار ما گذاشته‌اند: همين روزه، همين نماز، همين نوافل، همين دعا، همين ذكر، همين توجّه، همين خشوع و همين تضرّع. اگر وارد اين ميدان شويم و ما معممّين سعى كنيم مخاطبان خودمان را هم وارد اين ميدان كنيم، اين كشور تبديل به يك منطقه بهشتى خواهد شد. دنيا و آخرت درست خواهد شد، كه: «ولو انَّ اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركاتٍ من‌السماء والارض(79)» اينها وعده‌ى الهى است. اينها مبالغه و اغراق‌گويى نيست. خداى متعال، بركات زمين و آسمان را بر مردم با تقوا مفتوح خواهد كرد. تقوا هم به همين است.

از بزرگترين اهداف روزه‌ى ماه رمضان يا شايد بشود به يك معنا گفت: «تمام الهدف» تقواست. «لعلكم تتّقون.» و اين دست ماست. مردم بايد هركدام خودشان، و اگر بتوانند ديگران را اصلاح كنند. اين، مخصوص معممّين نيست. لكن علما و روحانيون و خطبا و وعاظ آمادگى دارند. خداى متعال به آنها اين بيان، اين امكان، اين ذهن، اين موقعيت اجتماعى و اين لباس را داده است؛ و ما بايد از آن استفاده كنيم. از جمله چيزهايى كه در اين ماه رمضان عادى است، اين عبارت صريح خداى متعال است كه «ليلة القدر خير من الف شهر، تنزّل‌الملئكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر، سلامٌ هى حتى مطلع الفجر.(80)» يك شب تا صبح، مظهر سلام الهى است. همان «سلامٌ قولاً من ربّ رحيم(81)» كه مخصوص مؤمنين است. مخصوص اهل بهشت است. مخصوص بندگان خالص خداست. اين، در اختيار ماست كه استفاده كنيم. اين، آن كلمه‌اى است كه من مى‌خواهم در باب ماه رمضان عرض كنم. اين، كليد اصلاح همه‌ى امور است؛ و از اين‌جا شروع مى‌شود. كمااين‌كه اصل انقلاب از اين‌جا شروع شد: از مسجد و دين و تقوا.

اگر به امام بزرگوار نگاه كنيد، بيشتر معلوم مى‌شود كه پايه و قاعده‌ى اصلى اين حركت عظيم، تقوا بود. امام، مظهرِ تقوا و توجّه و معرفت و عمل براى خدا و اخلاص بود. اگر اين نبود، نمى‌شد. اگر امام آن قدر خوب و اهل معنا و معرفت نبود، اين كار به اين‌جا نمى‌رسيد. اين مقدّمه‌اى براى اصلاح است.

مشكلى كه انسان احساس مى‌كند روحانيون در نظام جمهورى اسلامى دارند البته ما مشكلات زيادى داريم اين است كه حكومت پهلوى، پنجاه سال عليه روحانيون در اين مملكت تبليغ كرد. البته اين مخصوص حكومت پهلوى هم نبود. اينها بدترينش را كردند؛ فضيحترينش را كردند. و الّا اگر كسى به تاريخ اين قرن اخير و حول و حوش آن مراجعه كند، خواهد فهميد كه مبارزه با روحانيت، از دوران قاجار به ويژه از زمان ناصرالدين شاه شروع شد. وقتى ديدند كه روحانيون با امتيازات خارجى مانند امتياز «رويتر» و امتياز «تنباكو» مخالفت مى‌كنند؛ با فسق و فجور روزافزون و استبداد دستگاه قاجار بخصوص ناصرالدين شاه مبارزه مى‌كنند؛ با ورود اروپاييهاى بى‌قيد و شرط، به كشور ايران مبارزه مى‌كنند؛ هم خودشان فهميدند و هم اروپاييها به آنها فهماندند كه اگر بخواهيد راحت زندگى كنيد، بايد اين طبقه را از ميان برداريد. نمى‌شد روحانيون را از ميان بردارند. نمى‌شد اين همه نفوس از روحانيون و علما را قلع و قمع كنند. البته گاهى كم و بيش، در گوشه و كنار اين كار را مى‌كردند. كمااين‌كه مرحوم نورى(82)، مرحوم سيد عبداللَّه بهبهانى و بسيارى از بزرگان ديگر را در گوشه كنار، نابود كردند و از بين بردند.

امروز هم مى‌بينيد كه درصددند روحانيون مؤثّر و مفيد براى كشور و اسلام و مسلمين را، حذف جسمانى كنند. آخرينش همين حادثه‌اى بود كه مى‌خواستند در روز دوازدهم در مرقد امام به‌وجود آورند و يك شخصيت برجسته‌ى مفيدِ فدايى براى اسلام و مسلمين و نظام جمهورى اسلامى را از ملت مسلمان بگيرند(83). اين مردى كه جوانى و عمر خودش را، تا آن‌جايى كه ما ديديم و فهميديم و شناختيم و كسانى هم كه ايشان را مى‌شناسند، مى‌دانند در اين راه گذاشته است؛ يعنى رئيس جمهور محبوب ما را مى‌خواستند از ما بگيرند كه بحمداللَّه، دست شكسته‌ى شيطانها، در بسيارى از موارد، از جمله در اين مورد ناكام ماند و ان‌شاءاللَّه كه هميشه در خيانتها و خدعه‌هايشان ناكام خواهند ماند. وقتى نشد آنها را جسماً حذف و از صحنه خارج كنند، از طرق ديگر شروع مى‌كنند. تبليغات براى آنها بهترين راه است. عليه علما، انواع و اقسام تبليغات را كردند. ما گوشه‌ى مدارس، مشغول درس و بحث بوديم؛ به كسى هم كارى نداشتيم. نمى‌فهميديم كه همه‌ى دنياى استكبار، به يك معنا بسيج شده است براى اين‌كه اين بساط و اين روحانيّت و اين دستگاه علم دين و علماى دين را با تبليغات، به‌كلّى از بين ببرند. خيال نكنيد اينها موفّق نشدند. خيلى كار كردند. در پنجاه سال دوران پهلوى چه رضاخان و چه پسر رضاخان تبليغات فراوانى عليه روحانيون كردند. نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در بين يك قشر، نسبت به روحانيون بدبينى به وجود آوردند. البته توده‌ى مردم، عامّه‌ى مردم، اكثريت مردم، بازهم نسبت به علما علاقه و ارادت دارند؛ جامعه‌ى علمىِ مذهبى را از اعماق قلب دوست مى‌دارند؛ به آنها عاطفاً و فكراً وابستگى دارند. اما توانستند يك قشر را نسبت به روحانيون بدبين كنند. واقعاً شايد علماى دين و طلاّبى كه همه عمرشان را در علم گذرانده‌اند و جز علمِ دين به چيز ديگرى فكر نكرده‌اند، اين را باور نكنند.

در دوران رژيم پهلوى در بين عدّه‌اى از قشرهاى متجدّد، تبليغات اين بود كه روحانيون اصلاً سواد ندارند! اينها اصلاً اهل علم نيستند! اينها هيچ علمى را بلد نيستند! شايد اهل علم ما باور نكنند؛ چون همه‌ى عمرشان را در علم گذرانده‌اند. مى‌گويند «مگر ممكن است كسى اين‌طور اشتباهكارى كند؟!» بله؛ ممكن است. اين كار را كردند. امروز، هنوز عدّه‌اى از همان بقاياى نسل پرورش يافته‌ى دوران رضاخان كه دلِ سنگى داشتند و تحت تأثير حقايق آشكار شده‌ى بعد از جمهورى اسلامى قرار نگرفتند هستند كه با نظام جمهورى اسلامى بدند؛ براى اين‌كه در رأس اين نظام يك روحانى است. وَاِلّا مى‌بينند كه اين نظام، نظام عادلانه‌اى است. مى‌بينند كه اين نظام، از فساد دور است. امروز كدام كشور در دنيا وجود دارد اين را ما تحدّى مى‌كنيم كه مسؤولان آن در بالاترين سطوح، آن چنان كه در جمهورى اسلامى، به فضل پروردگار و به لطف الهى وجود دارد، اين همه نسبت به زخارف و تعيّش دنيا و لذّات مادّى بى‌اعتنا باشند؟!

البته اين، جز به اراده‌ى الهى نيست. در اين مورد ما كاره‌اى نيستيم. هرچه هست از خداى متعال است؛ از اراده ذات مقدّس ربوبى است. ما عجزِ محض هستيم. نه اين‌كه ما كارى كرده‌ايم؛ نه! مايى وجود ندارد. هر چه هست اوست. اراده و قدرت و خواست اوست كه دلها را نرم و جانها را به حقايق متمايل مى‌كند و نور معنويت را به بعضى دلها مى‌تاباند. كسانى را به عبوديت خداى متعال مبتهج مى‌كند كه ديگر هيچ چيز در دنيا براى آنها لذّت بنده‌ى خدا بودن را ندارد.

اينها را مى‌بينند؛ پارساييها، عدالت طلبيها، ظلم ستيزيها، مردم‌گراييها، اُنس با مردم و از مردم بودن مسؤولان جمهورى اسلامى را مى‌بينند و درعين‌حال، دشمنند! چرا دشمنند؟ براى اين‌كه در اين مملكت پنجاه سال عليه روحانيت تبليغات شده است. يك قزّاق قلدرِ بى‌سوادِ بى‌معرفتِ وابسته‌ى فاسدِ معتادِ بدبخت، آمد و خودش و پسرش، پنجاه سال بر اين مملكت حكومت كردند. آن آقايان كه به اصطلاح، خودشان را «منوّرالفكر» هم مى‌دانستند، تا كمر در مقابل آن بى‌سوادهاى بى‌معرفتِ بى‌دين، كه واقعاً هيچ چيز نداشتند يعنى سلسله پهلوى خم مى‌شدند. حالا گذشتگان گاهى در وجودشان چيزكى از علم و معرفت و فهم و عقلانيّت وجود داشت. ولى اين بيچاره‌ها اين پدر و پسر به‌كلى از همه چيز تُهى بودند. در مقابل اينها خضوع كردند و تسليم شدند. اما نظام جمهورى اسلامى را كه برمبناى معرفت و علم و تقوا و توجّه به خداست، قبول نمى‌كنند! براى چه؟ به سبب تبليغاتى كه عليه روحانيت شده است.

من اين را از اين جهت به شما آقايانِ علما عرض مى‌كنم كه اين جزو مشكلات كار شماست. در راه خدا بايد اين مشكل را هم تحمّل كنيد. شما آقايان با اين‌كه همه يا اكثر، صرفاً به كارهاى روحانى مشغول هستيد؛ عالم دينى و امام جماعت و مدرّس و واعظ هستيد؛ مشغول تبليغ دين هستيد و كارى به كار اداره كشور هم نداريد؛ اما چون روحانى‌ايد، زير ذرّه‌بينِ چشم بدبينِ و دلِ بدخواه دشمن قرار داريد. با توجّه به اين، روحانيت بايد اَعمال خودش را مورد مراقبت شديد قرار دهد: در گفتار، در كردار، در مشى شخصى، در مشى خانواده و فرزندان و كسان؛ البته آن مقدار كه تحت اراده و اقتدار شماست. «لا يكلّف اللَّه نفساً الّا وسعها.(84)» ممكن است كسى با كسى نسبت داشته باشد و با اين‌كه آن شخص خود را به او منسوب نكند و تحت نفوذ او هم نباشد، اما برايش مايه‌ى دردسر شود. اين‌كه دست كسى نيست! در آن حدّى كه خداى متعال در قرآن به وسيله‌ى پيغمبر خطاب به مؤمنين مى‌فرمايد، بايد رعايت شود: «قوا انفسكم و اهليكم.(85)»

بايد عمده‌ى تبليغ در جهت خاضع كردن دلها در مقابل اراده الهى و تسليم در مقابل خداى متعال باشد. اين، مهمترين كار است. تسليم در مقابل خداى متعال، مقدّمه‌ى همه‌ى خيرات و بركات است. اين‌كه باشد، آن‌وقت دلى كه آگاه از حوادث جارى دنياست، تكليف را براى صاحب خود معيّن مى‌كند.

امروز در دنيا، اهل كفر و نفاق و استكبار و ظلم، دست به دست هم داده‌اند تا خود را از آسيب حملات موجِ ايمان و تقوا كه بحمداللَّه در دنيا به وجود آمده است، نجات دهند. امروز كفر و نفاق و ظلم و طغيان، احساس وحشت مى‌كند. چرا؟ چون ايمانْ سربلند كرده است.

اين‌كه مى‌بينيد مسلمانان در اقطار عالم در فلسطين، بوسنى، لبنان، الجزاير، كشمير و نظام جمهورى اسلامى مورد بغض شديد دشمنان اسلامند، براى اين است كه ظلم و طغيان، از بيدارى ايمان به شدّت خائف و ترسان است. لذا از خود عكس‌العمل نشان مى‌دهد. راه چاره اين است كه آحاد ملت بزرگ و عزيز ايران؛ اين كسانى كه نعمت و لطف الهى را بارها در زندگى خود تجربه كرده‌اند؛ اين ملتى كه امام را ديده است؛ اين ملتى كه دوران انقلاب را ديده است؛ اين ملتى كه دوران هشت ساله‌ى جنگ را ديده است؛ اين ملتى كه حوادث اعجاب‌انگيز و معجزه‌آساى بعد از جنگ را ديده است، به ديده‌ى تأمّل نگاه كند. ببيند بعد از جنگ از سال 68 تا امروز؛ يعنى در همين چهار سال چه حوادث عظيمى در دنيا به وجود آمده است؟! چه كشورهايى رفته‌اند؟! چه كشورهايى به وجود آمده‌اند؟! چه دولتهايى نابود شده‌اند؟! چه شخصيتهاى نامدارى از بين رفته‌اند و چگونه اتحادها عليه اسلام، درهم شكسته است؟! آن حمله‌ى عراق به كويت؛ آن حوادث گوناگون در منطقه‌ى خليج فارس؛ آن حوادث در اروپا؛ آن حوادث در آسيا! اينها همه بعد از پايان جنگ ما تا امروز در همين چند سال اتّفاق افتاده است. اينها همه در جهت قدرت‌نمايى ذات مقدّس پروردگار و حاكى از اين است كه خداى متعال، على‌رغم ظلم و طغيان و كفر روزبه‌روز، بركاتش را بر مردم مؤمن زياد مى‌كند. كسى كه دل و ايمان دارد؛ كسى كه دلش به ياد خدا زنده است، اينها را خوب مى‌فهمد.

دلهاى مردم را با ياد خدا زنده كنيد. ذكر اللَّه را در فضاى جامعه زياد كنيد. ماه رمضان را، ماه دعا و تضرّع و الحاح و تعبّد در مقابل پروردگار قرار دهيد. بايد اوّل هم از خودمان شروع كنيم تا در مردم اثر ببخشد. آن‌گاه، در اين فضاى معنوى است كه حركت و مجاهدت و استقامت و معرفت و قدردانى از نعم الهى بر ملت جمهورى اسلامى ايران و كشور عزيز ايران، آشكار خواهد شد.

اميدواريم كه ادعيّه زاكيّه ولىّ‌عصر ارواحنافداه و عجل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشريف، در اين ايام و در ماه مبارك رمضان، شامل حال همه‌ى شما و ملت عزيز ايران باشد و ان‌شاءاللَّه ضعف و تلاش قدرتهاى مستكبر را به چشم ببينيم و ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز، پايه‌هاى جمهورى اسلامى و ريشه‌هاى آن، مستحكم‌تر و قويتر و پايدارتر شود.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
-----------------------------------------------
77) غاشيه: 17

78) مفاتيح الجنان: دعاى فَرَج.

79) اعراف: 96

80) قدر: 5 3

81) يس: 58

82) شهيد شيخ فضل‌اللَّه نورى.

83) اشاره معظّمٌ‌له به حادثه‌ى روز 12/11/72 در حرم مطهر امام خمينى (ره) است. در آن روز يكى از عوامل مزدور استكبار قصد ترور آيةاللَّه هاشمى رفسنجانى را داشت كه خوشبختانه اقدام جنايتكارانه‌اش ناكام ماند.

84) بقره: 286

85) تحريم: 6