بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنم به همهى شما مهمانان عزيز، برادران و خواهر محترممان. و از خداوند متعال متضرعانه مسئلت ميكنم كه ما و شما را موفق بدارد بر ادامهى اين راه و ادامهى اين كار بسيار بزرگ. از برادران عزيزى كه اين گردهمائى را در تهران به راه انداختند هم تشكر ميكنيم و اميدواريم انشاءاللَّه اين اجتماع شما دوستان، گامى به جلو باشد.
اولاً لازم ميدانم كه از ملت فلسطين و مردم غزه يك تشكر و تقدير شايستهاى بكنم. آنچه كه ذكر كرديد از پيشرفتهاى مقاومت و استحكام مواضع فلسطين در اين سالهاى اخير، ممكن نميشد اگر اين ايستادگى عظيم ملت فلسطين نبود. حقاً، انصافاً، مردم فلسطين، مردم غزه در تاريخ، نام خودشان را به عنوان مقاومترين ملتها ماندگار كردند.
آنچه كه بر مردم فلسطين گذشته است، در طول اين چند سال اخيرى كه انتفاضهها شروع شده و مقاومت واقعى شكل گرفته، يك پديدهى عجيبى است. اين، جز هدايت الهى و دستگيرى الهى چيز ديگرى نيست. انسان مىبيند در غزه اين همه مصيبت، اين همه تلخى، اين همه فشار؛ چه در طولِ آن بيست و دو روزى كه جنگ بود، چه بعد از آن تا امروز - كه مصائب پشت سر هم بر مردم وارد ميشود - اما اين مردم مثل كوه ايستادهاند. اين خيلى واقعيت عظيمى است؛ اين را نميشود نديده گرفت.
من عرضم اين است كه اين استقامت را، اين روحيه را بايد در مردم هر چه ميتوانيد پايدار كنيد. شما گفتيد و درست هم گفتيد: تنها راه حل مسئلهى فلسطين، مقاومت است و مبارزه است. اين، درست است؛ لكن اين مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحيهى اين مردم، حفظ اميد اين مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. اين، به نظر من بزرگترين كارى است كه مجموعههاى فلسطينى و سازمانهاى فلسطينى، مبارزان فلسطينى بايد انجام بدهند. اين فشارهائى كه امروز از هر دو طرف، چه از طرف دشمن صهيونيست، چه از آن طرف، بر غزه وارد ميشود، به قصد اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند. فشارهائى كه در ساحل غربى بر مردم وارد ميشود؛ چه در شهركسازىها، چه در مسئلهى قدس - كه ايشان بيان كردند - چه آن سختگيرىهاى عجيب، چه در ديوار حائل و امثال اينها، براى اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند و به سمت گزينهى تسليم، سوق بدهند. نبايد بگذاريم؛ نبايد بگذاريد كه اين اتفاق بيفتد. مردم فلسطين را، مردم غزه را، اين ملت مقاوم و پولادين را بايد اميدوار نگه داريد و بدانند كه اين حركت عظيم آنها به نتيجه خواهد رسيد. اين، يك نكته است كه به نظر من خيلى مهم است.
نكتهى ديگر اين است كه ما آنچه كه در قضيهى فلسطين از پيشرفت مشاهده ميكنيم - كه اين پيشرفت قابل انكار نيست - اقتدار روزافزون جبههى مقاومت در مقابل جبههى استكبار و كفر است كه امر مشهود و واضحى است. آنچه در اين زمينه ملاحظه ميشود، ناشى از ايمان به خدا و توكل به خدا و وارد كردن عنصر معنويت در مبارزه است. اگر يك مبارزه با عنصر ايمان همراه نباشد، آسيبپذير ميشود. آن وقتى مبارزه موفق خواهد شد كه در او ايمان به خدا و توكل به خدا وجود داشته باشد. روحيهى دين را و ايمان حقيقى به وعدهى الهى و توكل به خداى متعال را بايد در مردم تقويت كنيد؛ حسنظن به خداى متعال و به وعدهى الهى را بايد در مردم تقويت كنيد. خود ما هم بايستى به خداى متعال حسنظن داشته باشيم. خداى متعال اصدق القائلين است؛ او به ما ميگويد: «لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛(1) او به ما ميفرمايد كه: «من كان للَّه كان اللَّه له»؛ او ميگويد كه: از دشمن نهراسيد، «ان كيد الشّيطان كان ضعيفا».(2) او به ما اين را تلقين ميكند؛ بيان ميكند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظيفهى خودمان در اين راه عمل بكنيم، براى خدا حركت كنيم، براى خدا مبارزه كنيم، هدف را رضاى خدا قرار بدهيم، بدون شك پيروزى نصيب خواهد شد.
من به شما عرض كنم: پيروزى ملت فلسطين در بازگرداندن حق خود، دشوارتر نيست از پيروزىاى كه ملت ايران در ايجاد جمهورى اسلامى در ايران داشت. آن روز - روزى كه طاغوت بر اين كشور حكومت ميكرد - اگر كسى نگاه ميكرد به صحنهى عالم و به صحنهى منطقه، جزو محالات قطعى بود كه رژيم طاغوت در اينجا تغيير پيدا كند، آن هم اينكه تبديل بشود به يك نظام اسلامى. اين، جزو محالات به نظر مىآمد و به حسب موازين طبيعى، به حسب موازين عادى، چنين چيزى ممكن نبود؛ مقدور نبود. قدرت بىكلام آمريكا در اين منطقه و حمايت بى قيد و شرطش از رژيم شاه، نداشتن هيچ گونه امكانى براى مبارزين در اينجا - يعنى امكانات ما آن روز در حال مبارزه، بسيار كمتر بود از امكاناتى كه امروز مردم شما در غزه دارند يا در ساحل غربى دارند - در عين حال اين اتفاق افتاد، اين محال ممكن شد و واقع شد؛ به بركت تداوم مبارزه، به بركت توكل به خدا، به بركت رهبرى عازم و جازم و قاطع امام بزرگوارمان. من ميگويم اين اتفاق در مورد فلسطين ممكن است پيش بيايد. بعضى نگاه ميكنند به صحنه، قدرت آمريكا را نگاه ميكنند، پشتيبانى غرب را از صهيونيستها نگاه ميكنند، قدرت شبكههاى مالى صهيونيستها را در آمريكا و در ساير نقاط عالم مىبينند، قدرت تبليغاتىشان را مىبينند، به نظرشان مىآيد كه برگرداندن فلسطين به فلسطينىها يك امر ناممكنى است. من ميگويم نه، اين امر ناممكن، ممكن خواهد شد؛ به شرط ايستادگى و استقامت. خداى متعال ميفرمايد كه: «فلذلك فادع و استقم كما امرت».(3) استقامت لازم است، ايستادگى لازم است، ادامه دادن راه لازم است. اين ادامه دادن راه، يكى از مقدماتش همين گردهمائىهاى شماست، هماهنگىهاى شماست، تبليغات جهانى شماست؛ همين حرفهائى كه آقايان زديد و همه درست است. اين پيشنهادها همه لازم است و همه درست است؛ اينها لازم است. افكار عمومى دنيا را اينها مسموم كردند.
امروز آمريكا و غرب در قضيهى فلسطين و در بسيارى از قضاياى ديگر صريحاً دارند دروغ ميگويند؛ صريحاً دروغ ميگويند. فاجعهى عظيمى مثل فاجعهى غزه را در جنگ 22 روزه وارونه وانمود ميكنند. بايد به اين توجه كنيم. اين را ميخواهم يادآورى كنم. امروز غزه و فلسطين عرصهى رسوائى غرب است. غرب با ادعاى حقوق بشر بزرگترين و فجيعترين نقض حقوق بشر را در غزه نديده گرفته. تا روزهاى متمادى غربىها در سال گذشته يك كلمه حرف به نفع مردم غزه و در دفاع از آنها نزدند. روزهاى متمادى پشت سر هم ميگذشت، ما هى گوشمان بود ببينيم آيا از اروپا - از آمريكا كه هيچ - از سازمانهاى حقوق بشر، از سازمانهاى به اصطلاح مدافع آزادى، يك كلمه حرف به نفع مردم غزه صادر ميشود؟ نميشد. بعد از آنى كه سر و صداى مردم بلند شد، مردم در كشورهاى مختلف سر و صدا كردند، راهپيمائى كردند، تظاهرات كردند، حرف زدند، رسوائى بالا گرفت، شروع كردند به حرف زدن؛ فقط حرف! غرب هيچ گونه حمايتى از مردم غزه نكرد؛ در مقابل يك چنين فاجعهى عظيمى كه جلوى چشم همه داشت اتفاق مىافتاد. تا امروز هم باز غرب در همان مواضع است. سازمان ملل خودش را رسوا كرد. آمريكا رسوا بود و رسواتر شد. با اينكه اين گزارش گلدستون در آمده است و همه از او مطلع شدند. امروز بايستى سران جانى و مجرم رژيم صهيونيستى بيايند پاى محاكمه و بايد مجازات بشوند؛ ولى هيچ خبرى نيست، هيچ اقدامى انجام نميگيرد؛ بلكه حمايتها از دولت غاصب و دولت جعلى صهيونيستى باز هم بيشتر ميشود! اينها غرب را رسوا كرد. آمريكا با اين دولت جديد و رئيس جمهور جديد، ادعا كرد ميخواهد تغيير به وجود بيايد. شعار تغيير براى اين بود كه بىآبروئى و بدنامى آمريكا در اين منطقهى اسلامى، يك مقدارى بلكه ترميم بشود؛ اما نتوانستند ترميم كنند و بدانند كه تا آخر نخواهند توانست ترميم كنند؛ چون دروغ ميگويند؛ چون صريحاً به مردم دارند دروغ ميگويند. آنها در خيلى از قضايا دروغ ميگويند. حالا ما كه در جمهورى اسلامى هستيم، دائماً داريم دروغهاى اينها را مىبينيم و ميشنويم. واژگونه كردن حقايق و وارونه نشان دادن واقعيات، سى سال است كه جلوى چشم ماست و ما به اين عادت كرديم؛ لكن دنيا قضاوت خواهد كرد، تاريخ قضاوت خواهد كرد. امروز تمدن غرب - من به شما عرض بكنم - در مقابل قضيهى فلسطين به چالش كشيده شده. امروز دعوى ليبرال دمكراسى غرب زير سؤال رفته. يعنى شما در فلسطين به خاطر مقاومتتان، يك ادعاى چند صد سالهى غرب را، كه به وسيله او به دنيا تحكم ميكرد، به زير كشيديد و اين ادعا را باطل كرديد. مقاومت اين قدر مهم است و عظيم است؛ اين مقاومتى كه شما داريد انجام ميدهيد.
مسئلهى غزه مسئلهى يك تكه سرزمين نيست؛ مسئلهى فلسطين فقط مسئلهى جغرافيا نيست؛ مسئلهى بشريت است؛ مسئلهى انسانيت است. امروز مسئلهى فلسطين شاخص ميان پايبندى به اصول انسانى و ضديت با اصول انسانى است. مسئله اين قدر اهميت دارد. آمريكا هم از اين معامله زيان خواهد ديد بلاشك. اين چيزهاى تاريخى، ده سال و بيست سال و سى سال در تحولات تاريخى مثل يك لحظه است؛ بهزودى خواهد گذشت. قطعاً تاريخ آمريكا و آيندهى آمريكا مغلوب اين حركتى خواهد شد كه در اين پنجاه شصت سال اخير آمريكائىها در رابطهى با مسئلهى فلسطين انجام دادند. مسئلهى فلسطين مايهى بدنامى آمريكا در طول قرنهاى متمادى در آينده خواهد بود. فلسطين آزاد خواهد شد؛ در اين هيچ شبههاى نداشته باشيد. فلسطين قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطينى تشكيل خواهد شد؛ در اينها هيچ ترديدى نيست؛ اما بدنامى آمريكا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. اينها همچنان بدنام خواهند بود. شكى نيست كه بر اساس حقايقى كه خداى متعال تقدير كرده است، خاورميانهى جديد شكل خواهد گرفت. اين خاورميانه، خاورميانهى اسلام خواهد بود؛ كما اينكه مسئلهى فلسطين يك مسئلهى اسلامى است. همهى ملتها در مقابل فلسطين مسئولند. همهى دولتها در مقابل فلسطين مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غير مسلمان. هر دولتى كه ادعاى طرفدارى از انسانيت را دارد، مسئول است؛ منتها وظيفهى مسلمانها وظيفهى سنگينترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و بايد به اين وظيفه عمل بكنند و هر دولتى كه به وظيفهى خود در قضيهى فلسطين عمل نكند، لطمهى آن را خواهد ديد؛ چون ملتها بيدار شدند و از دولتها مطالبه ميكنند و دولتها مجبورند نسبت به اين قضيه تن بدهند و تسليم بشوند.
ما در جمهورى اسلامى مسئلهى فلسطين برايمان يك مسئلهى تاكتيكى نيست، يك استراتژى سياسى هم نيست، مسئلهى عقيده است، مسئلهى دل است، مسئلهى ايمان است. لذاست كه بين ما و بين مردممان در اين زمينه هيچ گونه فاصلهاى وجود ندارد؛ همان قدر كه ما براى مسئلهى فلسطين اهتمام قائليم، مردم ما هم - آنهائى كه ميدانند مسئلهى فلسطين چيست كه اكثريت عظيم ملت ما، بلكه قاطبهى ملت ما هستند - همان انگيزه را دارند. و شما مشاهده ميكنيد در روز قدس و در جمعهى آخر ماه رمضانِ هر سال، كه امام آن را به عنوان روز قدس معين كردند، مردم مىآيند در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، حتّى در روستاها، مثل راهپيمائى 22 بهمن - 22 بهمن يادآور و سالگرد پيروزى انقلاب ماست كه يك مسئلهى مربوط به خود ملت و داخل كشور است - همان احساسات را به خرج ميدهند؛ همان حضورى را نشان ميدهند كه در روز 22 بهمن نشان ميدهند. در روز قدس هم مردم در همهى شهرهاى كشور، در همهى شهرهاى بزرگ و كوچك و روستاها، مىآيند در خيابانها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور خودشان و انگيزهى خودشان را نشان ميدهند. بدانيد اگر ما - ما كه مسئولين كشور هستيم - جلو مردم را نميگرفتيم، بسيارى از جوانهاى ما راه مىافتادند براى اينكه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصهى فلسطين حضور داشته باشند. در قضيهى غزه جوانهاى ما به فرودگاه رفتند، هر كار هم ميكردند، نمىآمدند؛ با پيغام من برگشتند. اگر من پيغام نميدادم، از فرودگاه برنميگشتند. ميگفتند ما را ببريد كه ما برويم غزه؛ خيال ميكردند كه ميتوانند خودشان را به غزه برسانند. اين، انگيزهى جوانهاى ماست. مسئلهى غزه و مسئلهى فلسطين، مسئلهى ماست؛ مسئلهى اسلامى ماست؛ مسئلهى همهى مسلمين است و وظيفهى ماست. آنچه كه انجام هم ميدهيم، وظيفهى ماست؛ بر كسى هم منت نداريم؛ وظائفمان را انجام داديم. از خداى متعال هم ميخواهيم كه كمك كند، بتوانيم وظائف را انجام بدهيم؛ لكن شما دوستانى كه اينجا حضور داريد، روى همين حرفهائى كه اين آقايان زدند: اينى كه اصل، مبارزه است؛ اينكه هيچ راه حلى جزو مقاومت در قضيهى فلسطين وجود ندارد، روى اين حرفها ايستادگى كنيد. اين حرفها را صريحاً بزنيد؛ نگذاريد مجاملات سياسى و جوسازىهاى سياسى بر اين منطق غلبه پيدا كند. هر كسى از فلسطينىها كه از راه مقاومت پايش را كنار گذاشت، ضرر كرد. اسرائيل در خواست صلح صادق نيست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط ميكرد و او در اينجا حق ندارد؛ اما صادق هم نيست. آن كسانى كه در راه مذاكره وارد شدند، مجبور شدند تحميلات دشمن را قبول كنند. اگر يك لحظه پايشان را از مسير تحميلات دشمن دور گذاشتند، يا حذف شدند يا تحقير شدند؛ كه شما نمونههاى هر دواش را ملاحظه كرديد و ديديد. بعضىها را حذف كردند، بعضىها را هم تحقير و تدرىء(4) كردند. راه قدس، راه فلسطين، راه نجات مسئلهى فلسطين و حل مسئلهى فلسطين، جز راه مبارزه نيست، كه آقايان اين را گفتند و من خوشحالم از اينكه مىبينم اين مسئله در جمع شماها مورد اتفاق است و همه آن را قبول داريد. آن كسى كه اين راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئلهى فلسطين ضربه ميزند. اگر دانسته باشد، اسمش خيانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علىاىّحال ضربه است به مسئلهى فلسطين؛ ضربه ميزنند به مسئلهى فلسطين. فلسطين هيچ راهى جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاى اسلامى هم بايد همين را تكرار كنند. البته بسيارى از دولتهاى عرب، در قضيهى غزه و قبل از او در قضاياى ديگر، امتحان بسيار بدى دادند؛ بسيار امتحان بدى دادند. هر وقت صحبت مسئلهى فلسطين شد، هى گفتند مسئلهى فلسطين مسئلهى عربى است! آن وقتى كه وقت عمل آمد، مسئلهى فلسطين بكلى از همهى معادلاتشان حذف شد و به جاى اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطينى كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند - اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلاً به عربيت خودشان پابند باشند - همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدى دادند. اينها هم در تاريخ خواهد ماند. و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اينجور است. همچنانى كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه ميكنيد، مال آنجا نيست. در همين آيهاى كه خواندند - كه آقاى خالد مشعل هم تكرار كردند - ملائكه ميگويند: «نحن اولياؤكم فى الحياة الدّنيا و فى الاخرة».(5) بنابراين فقط براى آخرت نيست، در دنيا هم ملائكة اللَّه، فرشتگان الهى و قواى معنوى الهى كمك ميكنند آن كسانى كه: «قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا».(6) اينها كمك ميكنند.
حالا اين كمك آنها را ما در دنيا به چشم داريم مىبينيم؛ به چشم خودمان داريم مشاهده ميكنيم و مىبينيم. ملائكة اللَّه به ما هم در دفاع هشت سالهمان كمك كردند؛ ما اين كمك را به چشم خودمان ديديم. حالا يك آدم غرق در ماديات باور نميكند، خب نكند؛ ما اين كمك را ديديم. امروز هم ملائكة اللَّه دارند به ما كمك ميكنند؛ امروز هم به كمك الهى است كه ما ايستاديم. ما نيروى نظامىمان با آمريكا قابل مقايسه نيست؛ نيروى اقتصادىمان، امكانات مالىمان، امكانات تبليغاتىمان، گسترهى فعاليت سياسىمان با آمريكا قابل مقايسه نيست؛ اما در عين حال ما قوىتر از امريكائيم. با اينكه او پولدارتر است، او مسلحتر است، او امكانات تبليغاتىاش بيشتر است، او امكانات مالى و سياسىاش بيشتر است؛ اما در عين حال او ضعيفتر است و ما قويتريم. دليل قويتر بودن ما اين است كه در همهى اين ميدانهائى كه ما و امريكا با هم مواجهيم، او قدم به قدم عقبنشينى ميكند؛ ما عقبنشينى نميكنيم؛ ما جلو ميرويم. اين، نشانه؛ اين به بركت اسلام است؛ اين به بركت كمك الهى و كمك ملائكة اللَّه است. ما به اينها اعتقاد داريم، اينها را باور داريم، اينها را به چشم خودمان داريم مىبينيم. و انشاءاللَّه آن روزى را كه قدس شريف، علىرغم اين دغدغههائى كه در مورد قدس بيان كردند - كه يك دغدغههاى واقعى است - به دست مسلمانها بيفتد، شايد خيلى از شماها آن را ببينيد؛ ما باشيم يا نباشيم؛ به هر حال اين را يك روزى مردم فلسطين و مردم دنيا مشاهده خواهند كرد.
مجدداً از شماها تشكر ميكنم و خوشحالم از اينكه جمع شما را اينجا ملاقات كرديم. حرف ما و شما خيلى زياد است؛ ما حرفمان با اين دقائق تمام نميشود؛ منتها ظهر است و ديگر، وقت نماز است و بايد برويم. انشاءاللَّه اميدوارم كه همهتان موفق و مؤيد باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) حج: 40
2) نساء: 76
3) شورى: 15
4) تدرىء: دور كردن و گمراه كردن
5) فصلت: 31
6) فصلت: 30
خوشامد عرض ميكنم به همهى شما مهمانان عزيز، برادران و خواهر محترممان. و از خداوند متعال متضرعانه مسئلت ميكنم كه ما و شما را موفق بدارد بر ادامهى اين راه و ادامهى اين كار بسيار بزرگ. از برادران عزيزى كه اين گردهمائى را در تهران به راه انداختند هم تشكر ميكنيم و اميدواريم انشاءاللَّه اين اجتماع شما دوستان، گامى به جلو باشد.
اولاً لازم ميدانم كه از ملت فلسطين و مردم غزه يك تشكر و تقدير شايستهاى بكنم. آنچه كه ذكر كرديد از پيشرفتهاى مقاومت و استحكام مواضع فلسطين در اين سالهاى اخير، ممكن نميشد اگر اين ايستادگى عظيم ملت فلسطين نبود. حقاً، انصافاً، مردم فلسطين، مردم غزه در تاريخ، نام خودشان را به عنوان مقاومترين ملتها ماندگار كردند.
آنچه كه بر مردم فلسطين گذشته است، در طول اين چند سال اخيرى كه انتفاضهها شروع شده و مقاومت واقعى شكل گرفته، يك پديدهى عجيبى است. اين، جز هدايت الهى و دستگيرى الهى چيز ديگرى نيست. انسان مىبيند در غزه اين همه مصيبت، اين همه تلخى، اين همه فشار؛ چه در طولِ آن بيست و دو روزى كه جنگ بود، چه بعد از آن تا امروز - كه مصائب پشت سر هم بر مردم وارد ميشود - اما اين مردم مثل كوه ايستادهاند. اين خيلى واقعيت عظيمى است؛ اين را نميشود نديده گرفت.
من عرضم اين است كه اين استقامت را، اين روحيه را بايد در مردم هر چه ميتوانيد پايدار كنيد. شما گفتيد و درست هم گفتيد: تنها راه حل مسئلهى فلسطين، مقاومت است و مبارزه است. اين، درست است؛ لكن اين مقاومت و مبارزه، متوقف است بر حفظ روحيهى اين مردم، حفظ اميد اين مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. اين، به نظر من بزرگترين كارى است كه مجموعههاى فلسطينى و سازمانهاى فلسطينى، مبارزان فلسطينى بايد انجام بدهند. اين فشارهائى كه امروز از هر دو طرف، چه از طرف دشمن صهيونيست، چه از آن طرف، بر غزه وارد ميشود، به قصد اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند. فشارهائى كه در ساحل غربى بر مردم وارد ميشود؛ چه در شهركسازىها، چه در مسئلهى قدس - كه ايشان بيان كردند - چه آن سختگيرىهاى عجيب، چه در ديوار حائل و امثال اينها، براى اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند و به سمت گزينهى تسليم، سوق بدهند. نبايد بگذاريم؛ نبايد بگذاريد كه اين اتفاق بيفتد. مردم فلسطين را، مردم غزه را، اين ملت مقاوم و پولادين را بايد اميدوار نگه داريد و بدانند كه اين حركت عظيم آنها به نتيجه خواهد رسيد. اين، يك نكته است كه به نظر من خيلى مهم است.
نكتهى ديگر اين است كه ما آنچه كه در قضيهى فلسطين از پيشرفت مشاهده ميكنيم - كه اين پيشرفت قابل انكار نيست - اقتدار روزافزون جبههى مقاومت در مقابل جبههى استكبار و كفر است كه امر مشهود و واضحى است. آنچه در اين زمينه ملاحظه ميشود، ناشى از ايمان به خدا و توكل به خدا و وارد كردن عنصر معنويت در مبارزه است. اگر يك مبارزه با عنصر ايمان همراه نباشد، آسيبپذير ميشود. آن وقتى مبارزه موفق خواهد شد كه در او ايمان به خدا و توكل به خدا وجود داشته باشد. روحيهى دين را و ايمان حقيقى به وعدهى الهى و توكل به خداى متعال را بايد در مردم تقويت كنيد؛ حسنظن به خداى متعال و به وعدهى الهى را بايد در مردم تقويت كنيد. خود ما هم بايستى به خداى متعال حسنظن داشته باشيم. خداى متعال اصدق القائلين است؛ او به ما ميگويد: «لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛(1) او به ما ميفرمايد كه: «من كان للَّه كان اللَّه له»؛ او ميگويد كه: از دشمن نهراسيد، «ان كيد الشّيطان كان ضعيفا».(2) او به ما اين را تلقين ميكند؛ بيان ميكند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظيفهى خودمان در اين راه عمل بكنيم، براى خدا حركت كنيم، براى خدا مبارزه كنيم، هدف را رضاى خدا قرار بدهيم، بدون شك پيروزى نصيب خواهد شد.
من به شما عرض كنم: پيروزى ملت فلسطين در بازگرداندن حق خود، دشوارتر نيست از پيروزىاى كه ملت ايران در ايجاد جمهورى اسلامى در ايران داشت. آن روز - روزى كه طاغوت بر اين كشور حكومت ميكرد - اگر كسى نگاه ميكرد به صحنهى عالم و به صحنهى منطقه، جزو محالات قطعى بود كه رژيم طاغوت در اينجا تغيير پيدا كند، آن هم اينكه تبديل بشود به يك نظام اسلامى. اين، جزو محالات به نظر مىآمد و به حسب موازين طبيعى، به حسب موازين عادى، چنين چيزى ممكن نبود؛ مقدور نبود. قدرت بىكلام آمريكا در اين منطقه و حمايت بى قيد و شرطش از رژيم شاه، نداشتن هيچ گونه امكانى براى مبارزين در اينجا - يعنى امكانات ما آن روز در حال مبارزه، بسيار كمتر بود از امكاناتى كه امروز مردم شما در غزه دارند يا در ساحل غربى دارند - در عين حال اين اتفاق افتاد، اين محال ممكن شد و واقع شد؛ به بركت تداوم مبارزه، به بركت توكل به خدا، به بركت رهبرى عازم و جازم و قاطع امام بزرگوارمان. من ميگويم اين اتفاق در مورد فلسطين ممكن است پيش بيايد. بعضى نگاه ميكنند به صحنه، قدرت آمريكا را نگاه ميكنند، پشتيبانى غرب را از صهيونيستها نگاه ميكنند، قدرت شبكههاى مالى صهيونيستها را در آمريكا و در ساير نقاط عالم مىبينند، قدرت تبليغاتىشان را مىبينند، به نظرشان مىآيد كه برگرداندن فلسطين به فلسطينىها يك امر ناممكنى است. من ميگويم نه، اين امر ناممكن، ممكن خواهد شد؛ به شرط ايستادگى و استقامت. خداى متعال ميفرمايد كه: «فلذلك فادع و استقم كما امرت».(3) استقامت لازم است، ايستادگى لازم است، ادامه دادن راه لازم است. اين ادامه دادن راه، يكى از مقدماتش همين گردهمائىهاى شماست، هماهنگىهاى شماست، تبليغات جهانى شماست؛ همين حرفهائى كه آقايان زديد و همه درست است. اين پيشنهادها همه لازم است و همه درست است؛ اينها لازم است. افكار عمومى دنيا را اينها مسموم كردند.
امروز آمريكا و غرب در قضيهى فلسطين و در بسيارى از قضاياى ديگر صريحاً دارند دروغ ميگويند؛ صريحاً دروغ ميگويند. فاجعهى عظيمى مثل فاجعهى غزه را در جنگ 22 روزه وارونه وانمود ميكنند. بايد به اين توجه كنيم. اين را ميخواهم يادآورى كنم. امروز غزه و فلسطين عرصهى رسوائى غرب است. غرب با ادعاى حقوق بشر بزرگترين و فجيعترين نقض حقوق بشر را در غزه نديده گرفته. تا روزهاى متمادى غربىها در سال گذشته يك كلمه حرف به نفع مردم غزه و در دفاع از آنها نزدند. روزهاى متمادى پشت سر هم ميگذشت، ما هى گوشمان بود ببينيم آيا از اروپا - از آمريكا كه هيچ - از سازمانهاى حقوق بشر، از سازمانهاى به اصطلاح مدافع آزادى، يك كلمه حرف به نفع مردم غزه صادر ميشود؟ نميشد. بعد از آنى كه سر و صداى مردم بلند شد، مردم در كشورهاى مختلف سر و صدا كردند، راهپيمائى كردند، تظاهرات كردند، حرف زدند، رسوائى بالا گرفت، شروع كردند به حرف زدن؛ فقط حرف! غرب هيچ گونه حمايتى از مردم غزه نكرد؛ در مقابل يك چنين فاجعهى عظيمى كه جلوى چشم همه داشت اتفاق مىافتاد. تا امروز هم باز غرب در همان مواضع است. سازمان ملل خودش را رسوا كرد. آمريكا رسوا بود و رسواتر شد. با اينكه اين گزارش گلدستون در آمده است و همه از او مطلع شدند. امروز بايستى سران جانى و مجرم رژيم صهيونيستى بيايند پاى محاكمه و بايد مجازات بشوند؛ ولى هيچ خبرى نيست، هيچ اقدامى انجام نميگيرد؛ بلكه حمايتها از دولت غاصب و دولت جعلى صهيونيستى باز هم بيشتر ميشود! اينها غرب را رسوا كرد. آمريكا با اين دولت جديد و رئيس جمهور جديد، ادعا كرد ميخواهد تغيير به وجود بيايد. شعار تغيير براى اين بود كه بىآبروئى و بدنامى آمريكا در اين منطقهى اسلامى، يك مقدارى بلكه ترميم بشود؛ اما نتوانستند ترميم كنند و بدانند كه تا آخر نخواهند توانست ترميم كنند؛ چون دروغ ميگويند؛ چون صريحاً به مردم دارند دروغ ميگويند. آنها در خيلى از قضايا دروغ ميگويند. حالا ما كه در جمهورى اسلامى هستيم، دائماً داريم دروغهاى اينها را مىبينيم و ميشنويم. واژگونه كردن حقايق و وارونه نشان دادن واقعيات، سى سال است كه جلوى چشم ماست و ما به اين عادت كرديم؛ لكن دنيا قضاوت خواهد كرد، تاريخ قضاوت خواهد كرد. امروز تمدن غرب - من به شما عرض بكنم - در مقابل قضيهى فلسطين به چالش كشيده شده. امروز دعوى ليبرال دمكراسى غرب زير سؤال رفته. يعنى شما در فلسطين به خاطر مقاومتتان، يك ادعاى چند صد سالهى غرب را، كه به وسيله او به دنيا تحكم ميكرد، به زير كشيديد و اين ادعا را باطل كرديد. مقاومت اين قدر مهم است و عظيم است؛ اين مقاومتى كه شما داريد انجام ميدهيد.
مسئلهى غزه مسئلهى يك تكه سرزمين نيست؛ مسئلهى فلسطين فقط مسئلهى جغرافيا نيست؛ مسئلهى بشريت است؛ مسئلهى انسانيت است. امروز مسئلهى فلسطين شاخص ميان پايبندى به اصول انسانى و ضديت با اصول انسانى است. مسئله اين قدر اهميت دارد. آمريكا هم از اين معامله زيان خواهد ديد بلاشك. اين چيزهاى تاريخى، ده سال و بيست سال و سى سال در تحولات تاريخى مثل يك لحظه است؛ بهزودى خواهد گذشت. قطعاً تاريخ آمريكا و آيندهى آمريكا مغلوب اين حركتى خواهد شد كه در اين پنجاه شصت سال اخير آمريكائىها در رابطهى با مسئلهى فلسطين انجام دادند. مسئلهى فلسطين مايهى بدنامى آمريكا در طول قرنهاى متمادى در آينده خواهد بود. فلسطين آزاد خواهد شد؛ در اين هيچ شبههاى نداشته باشيد. فلسطين قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطينى تشكيل خواهد شد؛ در اينها هيچ ترديدى نيست؛ اما بدنامى آمريكا و بدنامى غرب برطرف نخواهد شد. اينها همچنان بدنام خواهند بود. شكى نيست كه بر اساس حقايقى كه خداى متعال تقدير كرده است، خاورميانهى جديد شكل خواهد گرفت. اين خاورميانه، خاورميانهى اسلام خواهد بود؛ كما اينكه مسئلهى فلسطين يك مسئلهى اسلامى است. همهى ملتها در مقابل فلسطين مسئولند. همهى دولتها در مقابل فلسطين مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غير مسلمان. هر دولتى كه ادعاى طرفدارى از انسانيت را دارد، مسئول است؛ منتها وظيفهى مسلمانها وظيفهى سنگينترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و بايد به اين وظيفه عمل بكنند و هر دولتى كه به وظيفهى خود در قضيهى فلسطين عمل نكند، لطمهى آن را خواهد ديد؛ چون ملتها بيدار شدند و از دولتها مطالبه ميكنند و دولتها مجبورند نسبت به اين قضيه تن بدهند و تسليم بشوند.
ما در جمهورى اسلامى مسئلهى فلسطين برايمان يك مسئلهى تاكتيكى نيست، يك استراتژى سياسى هم نيست، مسئلهى عقيده است، مسئلهى دل است، مسئلهى ايمان است. لذاست كه بين ما و بين مردممان در اين زمينه هيچ گونه فاصلهاى وجود ندارد؛ همان قدر كه ما براى مسئلهى فلسطين اهتمام قائليم، مردم ما هم - آنهائى كه ميدانند مسئلهى فلسطين چيست كه اكثريت عظيم ملت ما، بلكه قاطبهى ملت ما هستند - همان انگيزه را دارند. و شما مشاهده ميكنيد در روز قدس و در جمعهى آخر ماه رمضانِ هر سال، كه امام آن را به عنوان روز قدس معين كردند، مردم مىآيند در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، حتّى در روستاها، مثل راهپيمائى 22 بهمن - 22 بهمن يادآور و سالگرد پيروزى انقلاب ماست كه يك مسئلهى مربوط به خود ملت و داخل كشور است - همان احساسات را به خرج ميدهند؛ همان حضورى را نشان ميدهند كه در روز 22 بهمن نشان ميدهند. در روز قدس هم مردم در همهى شهرهاى كشور، در همهى شهرهاى بزرگ و كوچك و روستاها، مىآيند در خيابانها؛ هوا گرم باشد، هوا سرد باشد؛ و حضور خودشان و انگيزهى خودشان را نشان ميدهند. بدانيد اگر ما - ما كه مسئولين كشور هستيم - جلو مردم را نميگرفتيم، بسيارى از جوانهاى ما راه مىافتادند براى اينكه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصهى فلسطين حضور داشته باشند. در قضيهى غزه جوانهاى ما به فرودگاه رفتند، هر كار هم ميكردند، نمىآمدند؛ با پيغام من برگشتند. اگر من پيغام نميدادم، از فرودگاه برنميگشتند. ميگفتند ما را ببريد كه ما برويم غزه؛ خيال ميكردند كه ميتوانند خودشان را به غزه برسانند. اين، انگيزهى جوانهاى ماست. مسئلهى غزه و مسئلهى فلسطين، مسئلهى ماست؛ مسئلهى اسلامى ماست؛ مسئلهى همهى مسلمين است و وظيفهى ماست. آنچه كه انجام هم ميدهيم، وظيفهى ماست؛ بر كسى هم منت نداريم؛ وظائفمان را انجام داديم. از خداى متعال هم ميخواهيم كه كمك كند، بتوانيم وظائف را انجام بدهيم؛ لكن شما دوستانى كه اينجا حضور داريد، روى همين حرفهائى كه اين آقايان زدند: اينى كه اصل، مبارزه است؛ اينكه هيچ راه حلى جزو مقاومت در قضيهى فلسطين وجود ندارد، روى اين حرفها ايستادگى كنيد. اين حرفها را صريحاً بزنيد؛ نگذاريد مجاملات سياسى و جوسازىهاى سياسى بر اين منطق غلبه پيدا كند. هر كسى از فلسطينىها كه از راه مقاومت پايش را كنار گذاشت، ضرر كرد. اسرائيل در خواست صلح صادق نيست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط ميكرد و او در اينجا حق ندارد؛ اما صادق هم نيست. آن كسانى كه در راه مذاكره وارد شدند، مجبور شدند تحميلات دشمن را قبول كنند. اگر يك لحظه پايشان را از مسير تحميلات دشمن دور گذاشتند، يا حذف شدند يا تحقير شدند؛ كه شما نمونههاى هر دواش را ملاحظه كرديد و ديديد. بعضىها را حذف كردند، بعضىها را هم تحقير و تدرىء(4) كردند. راه قدس، راه فلسطين، راه نجات مسئلهى فلسطين و حل مسئلهى فلسطين، جز راه مبارزه نيست، كه آقايان اين را گفتند و من خوشحالم از اينكه مىبينم اين مسئله در جمع شماها مورد اتفاق است و همه آن را قبول داريد. آن كسى كه اين راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئلهى فلسطين ضربه ميزند. اگر دانسته باشد، اسمش خيانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علىاىّحال ضربه است به مسئلهى فلسطين؛ ضربه ميزنند به مسئلهى فلسطين. فلسطين هيچ راهى جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاى اسلامى هم بايد همين را تكرار كنند. البته بسيارى از دولتهاى عرب، در قضيهى غزه و قبل از او در قضاياى ديگر، امتحان بسيار بدى دادند؛ بسيار امتحان بدى دادند. هر وقت صحبت مسئلهى فلسطين شد، هى گفتند مسئلهى فلسطين مسئلهى عربى است! آن وقتى كه وقت عمل آمد، مسئلهى فلسطين بكلى از همهى معادلاتشان حذف شد و به جاى اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطينى كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند - اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلاً به عربيت خودشان پابند باشند - همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدى دادند. اينها هم در تاريخ خواهد ماند. و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اينجور است. همچنانى كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه ميكنيد، مال آنجا نيست. در همين آيهاى كه خواندند - كه آقاى خالد مشعل هم تكرار كردند - ملائكه ميگويند: «نحن اولياؤكم فى الحياة الدّنيا و فى الاخرة».(5) بنابراين فقط براى آخرت نيست، در دنيا هم ملائكة اللَّه، فرشتگان الهى و قواى معنوى الهى كمك ميكنند آن كسانى كه: «قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا».(6) اينها كمك ميكنند.
حالا اين كمك آنها را ما در دنيا به چشم داريم مىبينيم؛ به چشم خودمان داريم مشاهده ميكنيم و مىبينيم. ملائكة اللَّه به ما هم در دفاع هشت سالهمان كمك كردند؛ ما اين كمك را به چشم خودمان ديديم. حالا يك آدم غرق در ماديات باور نميكند، خب نكند؛ ما اين كمك را ديديم. امروز هم ملائكة اللَّه دارند به ما كمك ميكنند؛ امروز هم به كمك الهى است كه ما ايستاديم. ما نيروى نظامىمان با آمريكا قابل مقايسه نيست؛ نيروى اقتصادىمان، امكانات مالىمان، امكانات تبليغاتىمان، گسترهى فعاليت سياسىمان با آمريكا قابل مقايسه نيست؛ اما در عين حال ما قوىتر از امريكائيم. با اينكه او پولدارتر است، او مسلحتر است، او امكانات تبليغاتىاش بيشتر است، او امكانات مالى و سياسىاش بيشتر است؛ اما در عين حال او ضعيفتر است و ما قويتريم. دليل قويتر بودن ما اين است كه در همهى اين ميدانهائى كه ما و امريكا با هم مواجهيم، او قدم به قدم عقبنشينى ميكند؛ ما عقبنشينى نميكنيم؛ ما جلو ميرويم. اين، نشانه؛ اين به بركت اسلام است؛ اين به بركت كمك الهى و كمك ملائكة اللَّه است. ما به اينها اعتقاد داريم، اينها را باور داريم، اينها را به چشم خودمان داريم مىبينيم. و انشاءاللَّه آن روزى را كه قدس شريف، علىرغم اين دغدغههائى كه در مورد قدس بيان كردند - كه يك دغدغههاى واقعى است - به دست مسلمانها بيفتد، شايد خيلى از شماها آن را ببينيد؛ ما باشيم يا نباشيم؛ به هر حال اين را يك روزى مردم فلسطين و مردم دنيا مشاهده خواهند كرد.
مجدداً از شماها تشكر ميكنم و خوشحالم از اينكه جمع شما را اينجا ملاقات كرديم. حرف ما و شما خيلى زياد است؛ ما حرفمان با اين دقائق تمام نميشود؛ منتها ظهر است و ديگر، وقت نماز است و بايد برويم. انشاءاللَّه اميدوارم كه همهتان موفق و مؤيد باشيد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) حج: 40
2) نساء: 76
3) شورى: 15
4) تدرىء: دور كردن و گمراه كردن
5) فصلت: 31
6) فصلت: 30