بسماللهالرّحمنالرّحيم
خيلى خوشحاليم از اينكه بعد از مدتهاى طولانى، اين توفيق دست داد كه با شما برادران و خواهران عزيز - كه يكى از مؤثرترين كارها را در حركت نظام جمهورى اسلامى بر عهده گرفتهايد - ملاقات كنيم و به شما خسته نباشيد عرض كنيم.
«شوراى هماهنگى تبليغات» يكى از كهنترين و پرسابقهترين نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است. اين اهميت دارد كه يك دستگاهى بر اساس يك نياز واقعى و صادقانه در كشور به وجود بيايد و در طول ساليان متمادى، با تحولات گوناگون، آن نياز را همواره مورد نظر داشته باشد و حق عمل و اقدام را به جا بياورد. شوراى هماهنگى تبليغات، از اين قبيل مجموعههاست. همان طور كه حضرت آقاى جنتى (دامت بركاته) فرمودند و اشراف خود ايشان هم يقيناً در اين جهت تأثير بسيار فراوانى داشته است، اين مجموعه در طول اين سالها همچنان در خط درست و در صراط مستقيمى حركت كرده، لحظهها را شناخته و كار مناسبِ آن لحظه را انجام داده. مشكل برخى از افراد و مجموعهها اين است: بىايمان نيستند، بىشوق و بىمحبت هم نيستند؛ اما لحظهشناس نيستند.
لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهلبيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظهها و انجام كار در لحظهى نياز، خيلى چيز مهمى است.
شوراى شما بحمدالله اين خصوصيت را داشته است. دلائل زيادى هم براى اين هست؛ آخرىاش همين نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از اين - 23 تير است كه اشاره فرمودند؛ آن روز هم نياز لحظهها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولى نبود. راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همهى عظمتى كه دارد - كه حالا عرض خواهم كرد - يك كار متعارف است، يك كار روانشده است، شناختهشده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سهى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظهى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دههى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قلههائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قلههاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.
دو تا مطلب را من لازم است عرض بكنم: يكى راجع به بيست و دوم بهمن است؛ دههى فجر است. دههى فجر مثل خيلى از چيزهاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، يك پديدهى منحصربهفرد است در تاريخ شناخته شدهى ما. اين، شعار نيست؛ اين درست عين واقعيت است، با مطالعه و با تدبر. چرا منحصربهفرد است؟ همهى انقلابهاى دنيا، از وقتى كه جريان انقلابها و حضورهاى مردمى در تاريخ ثبت شده است، سالگردهائى داشتند و دارند. اينى كه اين سالگردها به وسيلهى همان عامل و عنصرى تجليل بشود و به ياد مانده بشود كه اصل آن حادثه را به وجود آورد، اين در تاريخ نظير ندارد. ببينيد انقلابهائى كه از آنها چندين سال اثرى باقى بود و تحولاتى كه ياد آنها در ذهنيت جامعهشان باقى ماند - حالا بعضى از انقلابها و تحولات اجتماعى بعد از مدتى بكل از بين رفت و ياد آنها هم فراموش شد - مثلاً فرض بفرمائيد انقلاب اكتبر شوروى كه دهها سال وجود داشت، يا يك خرده ضعيفتر از آن، انقلاب كبير فرانسه و همچنين بقيهى اين تحولاتى كه يا به وسيلهى انقلابهاى مردمى يا شبه انقلابهاى مردمى به وجود آمد، در سالگرد آنها - لااقل در سال سوم و چهارم - ديگر خبرى از متن مردم نيست، مردم حضور ندارند؛ سالگرد انقلاب را به صورت يك حركت تشريفاتى انجام ميدهند؛ يك عدهاى از مسئولين مىآيند، مىايستند؛ احياناً رژهى نيروهاى مسلح و يك تعدادى هم تماشاچى.
سى سال از انقلاب ما ميگذرد. هر سال آن كسانى كه سالگرد انقلاب را مجسم كردند، برجسته كردند، جشن گرفتند، آحاد مردم بودند. ميليونها مردم هر سال 22 بهمن در سرتاسر كشور به خيابانها مىآيند؛ آنها اعلام ميكنند عيد انقلاب را، سالروز انقلاب را، يادبود انقلاب را. اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه انقلاب، قائم به ايمانهاى آحاد مردم است؛ مخالفين با انقلاب، مخالفين با نظامِ برآمدهى از انقلاب، با مردم روبهرو هستند، با مردم طرفند. سرّ اينكه آنها موفق هم نميشوند، همين است؛ والّا هيچ نظام سياسىاى نيست كه نشود آن را با روشهاى سياسى يا امنيتى متزلزل كرد؛ يك قوىترى مىآيد، آن را متزلزل ميكند. اما نظامى كه متكى به مردم است، مخالفينش هرچه از لحاظ امنيتى و نظامى و ثروت و اقتصاد و اينها قوىتر هم باشند، نميتوانند اين نظام را متزلزل كنند؛ سرّش هم اين است كه اين نظام متكى به مردم است، متكى به ايمانهاست، متكى به همان عاملى است كه اصل اين نظام را به وجود آورده است؛ اين خيلى چيز مهمى است.
سعى ميكنند - كمااينكه امسال در تجربههاى گوناگون ديده شد - هر مراسمى كه متكى به انبوه حضور مردمى است، اگر بتوانند، اين را به نحوى خراب كنند. روز قدس كه براى ضديت با اسرائيل است، شما مىبينيد يك گروه معدودى، يك گروه فريبخوردهاى پيدا ميشوند، عليه مسئلهى فلسطين و به نفع اسرائيل شعار ميدهند؛ روز سيزده آبان كه روز معارضهى ملت ايران و برائت و نفرت ملت ايران از استكبار آمريكائى است، مىآيند عليه اين حركت، عليه نظام جمهورى اسلامى، عليه اسلاميت شعار ميدهند! اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه دشمن نظام جمهورى اسلامى از اين حضور خالصِ پرانگيزهى مردمى وحشت دارد؛ اين حضورى كه مشتمل است بر تمام گرايشهاى موجود در ميان مردم، سلائق سياسى گوناگون. ملت ايران متحدند، ملت ايران جهتگيرىشان روشن است؛ ميخواهند اين جهتگيرى متحد را، اين حركت منسجم را در تبليغاتِ خودشان متفرق نشان بدهند؛ ملت ايران را گروه گروه شده و دسته دسته شده و در مقابل هم در مسائل اصولى و اساسى معرفى كنند. هدف، اين است؛ با اين بايد مقابله كرد.
جمهورى اسلامى با خواست مردم و ايمان مردم بر سر كار آمد؛ با اين خواست و همين ايمان تا امروز با كمال اقتدار و احساس عزت و احساس بىنيازى پيش رفته است؛ و بعد از اين هم انشاءالله با اقتدار كامل، با عزت كامل، بر همهى دشمنانش پيروز خواهد شد.
پس مطلب اول به طور خلاصه اين است كه بيست و دوى بهمن متعلق به ملت ايران است، متعلق به امام بزرگوار است، متعلق به شهداست، متعلق به آن روح و معناى حقيقى انقلاب اسلامى است، مال ملت است؛ دشمن ميخواهد اين ثروت عظيم و ذخيرهى عظيم ملى را متزلزل كند، ضعيف كند. شما با تمام قوا انشاءالله بايد در صحنه باشيد و عاقلانه و مدبرانه حركت كنيد. ملت هم - بدانيد - دلبند و دلبستهى به همين شعارهاى اساسى انقلاب است. امروز در دنيا عزت ملت ايران، عظمت ملت ايران - كه دشمن هم به آن اقرار ميكند - به بركت همين انقلاب و اين حضور مردمى است؛ و ملت ايران اين را از دست نخواهند داد.
نكتهى دوم - كه من مكرر در ماههاى گذشته عرض كردهام - اين است كه دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنميتابند؛ فضاى غبارآلود را ميخواهند. در فضاى غبارآلود است كه ميتوانند به مقاصد خودشان نزديك شوند و به حركت ملت ايران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنايش اين است كه يك عدهاى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهرهى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.
خوب، حالا در مقابل يك چنين پديدهاى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مىبينيد يك حركتى به بهانهى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن»ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مىبينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافىالضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرايشهائى كه در مجموعهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىآيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟
وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفافسازى نيست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفافسازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.
حرف آخر هم اينكه: برادران عزيز! خواهران عزيز! شما بدانيد و ميدانيد كه انقلاب اسلامى يك حقيقت است، برخاستهى از يك سنت الهى است؛ اين را نميشود از بين برد، اين را نميشود متزلزل كرد. تا وقتى كه آحاد مردم ايمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام ميكنند، بدانند اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به اين انقلاب و به اين نظام و به اين ملت صدمهاى وارد كنند. وظيفههائى است، بايد انجام داد؛ گذرگاههائى است، بايد از آنها گذشت و عبور كرد. بعضى از اين گذرگاهها سخت است، بعضى آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خيلى گذرگاههاى سخت و دشوار عبور كرده كه خيلى خيلى دشوارتر از آن چيزهائى بوده است كه امروز هست، بعد از اين هم خواهد بود. حضرت آقاى جنتى فرمودند كه ملت ايران خيالشان از فتنهگران راحت بشود. من به ايشان عرض ميكنم كه فتنهگر و دشمن هميشه هست؛ امروز يك دشمن است، فردا يك دشمن ديگر است، پسفردا يك كس ديگر است، يك جور ديگر است. يك ملت وقتى بيدار بود، آگاه بود، عازم بود، ايمان خودش را حفظ كرد، زنده بود، رويش داشت، با همهى اين معارضهها با آسانى - كه روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ايستادگى ميكند، دست و پنجه نرم ميكند، بر همهى اين معارضهها هم فائق مىآيد. ما بحمدالله امروز نشانهى اين رويشها را مىبينيم؛ اين جوانهائى كه توى انقلابند. و من توصيه ميكنم به مجموعهى دوستان كه براى هرچه بهتر پيش بردن كار، از اين جوانهاى امروز، از اين نوخاستههاى انقلاب، رويشهاى انقلاب، هرچه بيشتر استفاده كنند. خيلى از اين جوانها يا انقلاب را نديدهاند يا در پيروزى انقلاب سنين خيلى كمى داشتهاند؛ اما امروز از كارى كه ماها آن روز ميكرديم، خيلى بهتر دارند عمل ميكنند، خيلى قوىتر دارند عمل ميكنند، هوشيارانهتر دارند كار ميكنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.
خداوند انشاءالله همهى شما را موفق و مؤيد بدارد و رحمت و فضل خودش را بر روح مطهر امام امت و شهداى عزيزمان نازل كند و قلب مقدس ولىعصر را انشاءالله از همهى ما راضى و خشنود كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
خيلى خوشحاليم از اينكه بعد از مدتهاى طولانى، اين توفيق دست داد كه با شما برادران و خواهران عزيز - كه يكى از مؤثرترين كارها را در حركت نظام جمهورى اسلامى بر عهده گرفتهايد - ملاقات كنيم و به شما خسته نباشيد عرض كنيم.
«شوراى هماهنگى تبليغات» يكى از كهنترين و پرسابقهترين نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است. اين اهميت دارد كه يك دستگاهى بر اساس يك نياز واقعى و صادقانه در كشور به وجود بيايد و در طول ساليان متمادى، با تحولات گوناگون، آن نياز را همواره مورد نظر داشته باشد و حق عمل و اقدام را به جا بياورد. شوراى هماهنگى تبليغات، از اين قبيل مجموعههاست. همان طور كه حضرت آقاى جنتى (دامت بركاته) فرمودند و اشراف خود ايشان هم يقيناً در اين جهت تأثير بسيار فراوانى داشته است، اين مجموعه در طول اين سالها همچنان در خط درست و در صراط مستقيمى حركت كرده، لحظهها را شناخته و كار مناسبِ آن لحظه را انجام داده. مشكل برخى از افراد و مجموعهها اين است: بىايمان نيستند، بىشوق و بىمحبت هم نيستند؛ اما لحظهشناس نيستند.
لحظه را بايد شناخت، نياز را بايد دانست. فرض بفرمائيد كسانى در كوفه دلهاشان پر از ايمان به امام حسين بود، به اهلبيت محبت هم داشتند، اما چند ماه ديرتر وارد ميدان شدند؛ همهشان هم به شهادت رسيدند، پيش خدا هم مأجورند؛ اما كارى كه بايد بكنند، آن كارى نبود كه آنها كردند؛ لحظه را نشناختند؛ عاشورا را نشناختند؛ در زمان، آن كار را انجام ندادند. اگر كارى كه توابين در مدتى بعد از عاشورا انجام دادند، در هنگام ورود جناب مسلم به كوفه انجام ميدادند، اوضاع عوض ميشد؛ ممكن بود حوادث، جور ديگرى حركت بكند. شناسائى لحظهها و انجام كار در لحظهى نياز، خيلى چيز مهمى است.
شوراى شما بحمدالله اين خصوصيت را داشته است. دلائل زيادى هم براى اين هست؛ آخرىاش همين نهم دى است؛ قبلش - ده سال قبل از اين - 23 تير است كه اشاره فرمودند؛ آن روز هم نياز لحظهها بود؛ اين يك كار متعارف و معمولى نبود. راهپيمائى مردم در بيست و دوى بهمن با همهى عظمتى كه دارد - كه حالا عرض خواهم كرد - يك كار متعارف است، يك كار روانشده است، شناختهشده است، متوقع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ اما بيست و سهى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقع نبود؛ اهميت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرائط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نهم دى ماهِ امسال هم همين جور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظهى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دههى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قلههائى را در تاريخ ما به وجود آورد. يكى از اين قلههاى فراموش نشدنى، همين نهم دى امسال بود.
دو تا مطلب را من لازم است عرض بكنم: يكى راجع به بيست و دوم بهمن است؛ دههى فجر است. دههى فجر مثل خيلى از چيزهاى انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، يك پديدهى منحصربهفرد است در تاريخ شناخته شدهى ما. اين، شعار نيست؛ اين درست عين واقعيت است، با مطالعه و با تدبر. چرا منحصربهفرد است؟ همهى انقلابهاى دنيا، از وقتى كه جريان انقلابها و حضورهاى مردمى در تاريخ ثبت شده است، سالگردهائى داشتند و دارند. اينى كه اين سالگردها به وسيلهى همان عامل و عنصرى تجليل بشود و به ياد مانده بشود كه اصل آن حادثه را به وجود آورد، اين در تاريخ نظير ندارد. ببينيد انقلابهائى كه از آنها چندين سال اثرى باقى بود و تحولاتى كه ياد آنها در ذهنيت جامعهشان باقى ماند - حالا بعضى از انقلابها و تحولات اجتماعى بعد از مدتى بكل از بين رفت و ياد آنها هم فراموش شد - مثلاً فرض بفرمائيد انقلاب اكتبر شوروى كه دهها سال وجود داشت، يا يك خرده ضعيفتر از آن، انقلاب كبير فرانسه و همچنين بقيهى اين تحولاتى كه يا به وسيلهى انقلابهاى مردمى يا شبه انقلابهاى مردمى به وجود آمد، در سالگرد آنها - لااقل در سال سوم و چهارم - ديگر خبرى از متن مردم نيست، مردم حضور ندارند؛ سالگرد انقلاب را به صورت يك حركت تشريفاتى انجام ميدهند؛ يك عدهاى از مسئولين مىآيند، مىايستند؛ احياناً رژهى نيروهاى مسلح و يك تعدادى هم تماشاچى.
سى سال از انقلاب ما ميگذرد. هر سال آن كسانى كه سالگرد انقلاب را مجسم كردند، برجسته كردند، جشن گرفتند، آحاد مردم بودند. ميليونها مردم هر سال 22 بهمن در سرتاسر كشور به خيابانها مىآيند؛ آنها اعلام ميكنند عيد انقلاب را، سالروز انقلاب را، يادبود انقلاب را. اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه انقلاب، قائم به ايمانهاى آحاد مردم است؛ مخالفين با انقلاب، مخالفين با نظامِ برآمدهى از انقلاب، با مردم روبهرو هستند، با مردم طرفند. سرّ اينكه آنها موفق هم نميشوند، همين است؛ والّا هيچ نظام سياسىاى نيست كه نشود آن را با روشهاى سياسى يا امنيتى متزلزل كرد؛ يك قوىترى مىآيد، آن را متزلزل ميكند. اما نظامى كه متكى به مردم است، مخالفينش هرچه از لحاظ امنيتى و نظامى و ثروت و اقتصاد و اينها قوىتر هم باشند، نميتوانند اين نظام را متزلزل كنند؛ سرّش هم اين است كه اين نظام متكى به مردم است، متكى به ايمانهاست، متكى به همان عاملى است كه اصل اين نظام را به وجود آورده است؛ اين خيلى چيز مهمى است.
سعى ميكنند - كمااينكه امسال در تجربههاى گوناگون ديده شد - هر مراسمى كه متكى به انبوه حضور مردمى است، اگر بتوانند، اين را به نحوى خراب كنند. روز قدس كه براى ضديت با اسرائيل است، شما مىبينيد يك گروه معدودى، يك گروه فريبخوردهاى پيدا ميشوند، عليه مسئلهى فلسطين و به نفع اسرائيل شعار ميدهند؛ روز سيزده آبان كه روز معارضهى ملت ايران و برائت و نفرت ملت ايران از استكبار آمريكائى است، مىآيند عليه اين حركت، عليه نظام جمهورى اسلامى، عليه اسلاميت شعار ميدهند! اين معنايش چيست؟ اين معنايش اين است كه دشمن نظام جمهورى اسلامى از اين حضور خالصِ پرانگيزهى مردمى وحشت دارد؛ اين حضورى كه مشتمل است بر تمام گرايشهاى موجود در ميان مردم، سلائق سياسى گوناگون. ملت ايران متحدند، ملت ايران جهتگيرىشان روشن است؛ ميخواهند اين جهتگيرى متحد را، اين حركت منسجم را در تبليغاتِ خودشان متفرق نشان بدهند؛ ملت ايران را گروه گروه شده و دسته دسته شده و در مقابل هم در مسائل اصولى و اساسى معرفى كنند. هدف، اين است؛ با اين بايد مقابله كرد.
جمهورى اسلامى با خواست مردم و ايمان مردم بر سر كار آمد؛ با اين خواست و همين ايمان تا امروز با كمال اقتدار و احساس عزت و احساس بىنيازى پيش رفته است؛ و بعد از اين هم انشاءالله با اقتدار كامل، با عزت كامل، بر همهى دشمنانش پيروز خواهد شد.
پس مطلب اول به طور خلاصه اين است كه بيست و دوى بهمن متعلق به ملت ايران است، متعلق به امام بزرگوار است، متعلق به شهداست، متعلق به آن روح و معناى حقيقى انقلاب اسلامى است، مال ملت است؛ دشمن ميخواهد اين ثروت عظيم و ذخيرهى عظيم ملى را متزلزل كند، ضعيف كند. شما با تمام قوا انشاءالله بايد در صحنه باشيد و عاقلانه و مدبرانه حركت كنيد. ملت هم - بدانيد - دلبند و دلبستهى به همين شعارهاى اساسى انقلاب است. امروز در دنيا عزت ملت ايران، عظمت ملت ايران - كه دشمن هم به آن اقرار ميكند - به بركت همين انقلاب و اين حضور مردمى است؛ و ملت ايران اين را از دست نخواهند داد.
نكتهى دوم - كه من مكرر در ماههاى گذشته عرض كردهام - اين است كه دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنميتابند؛ فضاى غبارآلود را ميخواهند. در فضاى غبارآلود است كه ميتوانند به مقاصد خودشان نزديك شوند و به حركت ملت ايران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنايش اين است كه يك عدهاى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهرهى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.
خوب، حالا در مقابل يك چنين پديدهاى، علاج چيست؟ عقل سالم حكم ميكند و شرع هم همين را قاطعاً بيان ميكند: علاج عبارت است از صراحت در تبيين حق، صراحت در بيان حق. وقتى شما مىبينيد يك حركتى به بهانهى انتخابات شروع ميشود، بعد يك عامل «دشمن»ى در اين فضاى غبارآلوده وارد ميدان شد، وقتى مىبينيد عامل دشمن - كه حرف او، شعار او حاكى از مافىالضمير اوست - آمد توى ميدان، اينجا بايد خط را مشخص كنيد، اينجا بايد مرز را روشن كنيد. همه وظيفه دارند؛ بيشتر از همه، خواص؛ و در ميان خواص، بيشتر از همه، آن كسانى كه مستمعين بيشترى دارند، شنوندگان بيشترى دارند. اين وظيفه است ديگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود كه كى چى ميگويد. اينجور نباشد كه باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در ميدان مخفى كند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از كجا دارد ضربه ميخورد. اين است كه حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نيست. خواص بايد حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بيان كنند. اين، مخصوص يك گرايش سياسى خاص هم نيست. در داخل نظام اسلامى، همهى گرايشهائى كه در مجموعهى نظام قرار دارند، اينها بايد صريح مشخص كنند كه بالاخره آن حمايتى كه مستكبرين عالم ميكنند، مورد قبول است يا مورد قبول نيست. وقتى كه سران استكبار، سران ظلم، اشغالگران كشورهاى اسلامى، كُشندگان انسانهاى مظلوم در فلسطين و در عراق و افغانستان و خيلى جاهاى ديگر، مىآيند وارد ميدان ميشوند، حرف ميزنند، موضع ميگيرند، خوب، بايد معلوم بشود اين كسى كه در نظام جمهورى اسلامى است، در مقابل اين چه موضعى دارد؛ حاضر است تبرّى بجويد، بگويد من دشمن شمايم؟ من مخالف شمايم؟
وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفافسازى نيست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفافسازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.
حرف آخر هم اينكه: برادران عزيز! خواهران عزيز! شما بدانيد و ميدانيد كه انقلاب اسلامى يك حقيقت است، برخاستهى از يك سنت الهى است؛ اين را نميشود از بين برد، اين را نميشود متزلزل كرد. تا وقتى كه آحاد مردم ايمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام ميكنند، بدانند اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به اين انقلاب و به اين نظام و به اين ملت صدمهاى وارد كنند. وظيفههائى است، بايد انجام داد؛ گذرگاههائى است، بايد از آنها گذشت و عبور كرد. بعضى از اين گذرگاهها سخت است، بعضى آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خيلى گذرگاههاى سخت و دشوار عبور كرده كه خيلى خيلى دشوارتر از آن چيزهائى بوده است كه امروز هست، بعد از اين هم خواهد بود. حضرت آقاى جنتى فرمودند كه ملت ايران خيالشان از فتنهگران راحت بشود. من به ايشان عرض ميكنم كه فتنهگر و دشمن هميشه هست؛ امروز يك دشمن است، فردا يك دشمن ديگر است، پسفردا يك كس ديگر است، يك جور ديگر است. يك ملت وقتى بيدار بود، آگاه بود، عازم بود، ايمان خودش را حفظ كرد، زنده بود، رويش داشت، با همهى اين معارضهها با آسانى - كه روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ايستادگى ميكند، دست و پنجه نرم ميكند، بر همهى اين معارضهها هم فائق مىآيد. ما بحمدالله امروز نشانهى اين رويشها را مىبينيم؛ اين جوانهائى كه توى انقلابند. و من توصيه ميكنم به مجموعهى دوستان كه براى هرچه بهتر پيش بردن كار، از اين جوانهاى امروز، از اين نوخاستههاى انقلاب، رويشهاى انقلاب، هرچه بيشتر استفاده كنند. خيلى از اين جوانها يا انقلاب را نديدهاند يا در پيروزى انقلاب سنين خيلى كمى داشتهاند؛ اما امروز از كارى كه ماها آن روز ميكرديم، خيلى بهتر دارند عمل ميكنند، خيلى قوىتر دارند عمل ميكنند، هوشيارانهتر دارند كار ميكنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.
خداوند انشاءالله همهى شما را موفق و مؤيد بدارد و رحمت و فضل خودش را بر روح مطهر امام امت و شهداى عزيزمان نازل كند و قلب مقدس ولىعصر را انشاءالله از همهى ما راضى و خشنود كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته