بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
از برادران عزيزى كه امسال هم مثل سالهاى قبل، دل و محفل ما را به ذكر آيات الهى و تلاوت كلام الهى منوّر كردند، خيلى تشكر ميكنيم. هم از قاريان محترم و مجريان برنامه هاى گوناگون در اين جلسه تشكر میكنيم و هم از اداره كنندگان اين جلسه و كسانى كه زحمت اين كار را سالهاى متمادى است كه بر دوش گرفته اند و ما را محظوظ ميكنند.
امسال برنامه ى ما از سالهاى قبل هم بهتر بود؛ پيشرفت قراء جوان ما در تلاوت، محسوس است. الحمدللَّه، پى درپى اين نسلهاى قرآنى يكى پس از ديگرى ميآيند، استعدادهاى خوب، دلهاى پر از شوق و نفسهاى گرم، در خدمت قرآن و تلاوت آن قرار ميگيرند. اين، بخشى از قضيه است؛ اما يك بخش لازم است. من همين جا اين را عرض بكنم و تذكر بدهم، كه اگر ما معتقديم - كه معتقديم - كه عمل به قرآن، اساس و محور احياء قرآن است و مسئله به تلاوت و خواندن و اينها ختم نميشود - كه به آن اعتقاد داريم؛ معتقديم بايد به قرآن عمل كنيم، بايد جامعه مان را قرآنى كنيم، بايد فكرمان را قرآنى كنيم، بايد عملمان را قرآنى كنيم، بايد قرآن را باور كنيم؛ قرآن را باور كنيم و وعده ى قرآن را وعده ى صدق و حق بدانيم، همين طور كه خود قرآن ميفرمايد: «و تمّت كلمة ربّك صدقاً و عدلاً لامبدّل لكلماته»؛ همچنانى كه بايد تعاملمان با شخص خودمان، با افراد خانواده مان، با افراد محيط كارمان، با افراد اجتماعمان، با مسلمين كشورهاى ديگر، با قدرتها، با ملتها و همه ى اينها بايد با نَفَس و روح قرآنى تنظيم بشود؛ اينها همه اش درست است و به آن اعتقاد داريم؛ احياء قرآن، عمل به قرآن و گراميداشت قرآن اين است؛ اينها درست - اما اينها معنايش اين نيست كه ما تلاوت قرآن را دست كم بگيريم. من ميخواهم به شما «قرآنى»ها - كه اهل تلاوت، اهل تجويد و اهل لحن و آهنگ و صوت و خواندن قرآنيد - اين را تأكيد كنم، گاهى شنيده ميشود كه بعضى ميگويند آقا به قرآن بايد عمل كرد؛ خوب، اين حرف درستى است؛ اما مقصودشان اين است كه تلاوت قرآن و آرايه هاى قرآنى را دست كم بگيرند! من با اين مخالفم. تلاوت قرآن هم جزوِ يك مجموعه و منظومه اى است كه اينها همه به هم متصل است؛ اين هم بايستى مورد توجه قرار بگيرد و گرامى داشته شود. هم بايد تلاوت بكنيد و هم بايد معانى قرآن را بفهميد؛ اگر معناى قرآن را فهميديد، ميتوانيد بهتر تلاوت كنيد. الان قراء حالا را با قراء بيست سال قبلمان مقايسه كنيم، كه اين حركت قرآنى در كشور ما تازه و آرام آرام شروع شده بود؛ بعضيها خوب هم ميخواندند، صداها خوب بود و شيوه هاى قراء معروف را هم ياد گرفته بودند و ميخواندند؛ اما دلنشين نبود؛ چرا؟ چون از معانى و مفاهيم آيات هيچ سر در نميآوردند؛ اين معلوم بود. اما امروز آن طور نيست؛ امروز جوانهاى ما اين آياتى را كه ميخوانند، خودِ كيفيتِ خواندنشان، حكايت از اين ميكند كه اينها معناى آيه را مى فهمند و به مفهوم آيه توجه دارند.
پس اول بايد خوب بخوانيد؛ تلاوت را خوب، زيبا و جامع و صحيح بخوانيد؛ دوم، معانى و مفاهيم قرآنى را بفهميد، و سوم، قرآن را حفظ كنيد. حفظ قرآن خيلى مهم است. شما جوانها به اين احتياج داريد و ميتوانيد. وقتى شما حافظ قرآن هستيد، اين تكرار آيات قرآنى و انس دائمى با قرآن، به شما فرصت ميدهد كه در قرآن تدبّر كنيد. «تدبر در قرآن» با همين طور خواندن و رد شدن به دست نميآيد؛ با يك بار و دوبار خواندن هم حاصل نميشود؛ با تكرار و انس با آيه اى از قرآن و امكان تدبّر در آن به دست ميآيد. و چقدر لطايف در قرآن كريم هست كه اينها را جز با تدبّر نميتوان فهميد. بنابراين حفظ و فهم معانى قرآن و تلاوت آن لازم است.
در مورد تلاوت قرآن هم ما هر سال به طور مفصل اينجا نكاتى را عرض كرده ايم و الحمدللَّه روزبه روز هم جماعت قرآنى ما، هم دائره شان وسيع تر شده و هم از اين جهت بهتر شده اند؛ با خواندن قرآن و كيفيت اثرگذارى با تلاوت آشنا شده اند. هر تلاوتى اثرگذار نيست؛ بعضى از تلاوتها هست كه وقتى اجرا ميشود، معانى قرآن را در گوش و دل و جان مخاطب رسوخ ميدهد؛ دست يافتن به چنين تلاوتى، اين باارزش است. ما ميخواهيم به آنجا برسيم. البته شرط اين، صدا هست، موسيقى هست، كيفيت تركيب بندى آيات و تلاوتى كه انجام ميگيرد، هست؛ همه ى اينها مؤثر است. الحمدللَّه جوانهاى ما در اين زمينه واردند و حركتشان حركت خوبى است و روزبه روز هم بهتر خواهد شد.
من فقط اين توصيه را بكنم. بعضى از شما عزيزان - چه آنهايى كه حالا ميخوانيد و چه آنهايى كه از سالهاى قبل ميخوانديد - ما گاهى اوقات حقيقتاً - نه زبانى - از دل، شما را تمجيد و تحسين ميكنيم؛ اما معناى اين تحسين، اين نيست كه شما بهتر از اين كه هستيد، نميتوانيد بشويد. بنده همه اش ترسم از اين است كه شما جوانهاى خوب ما - همين قراء خوبى كه الان هستيد و اينجا هم تعداد زيادى تان حضور داريد - خيال كنيد اينجايى كه شما رسيده ايد، اين پله ى آخر است. نه آقا، اين پله ى آخر نيست. نبايد توقف بكنيد؛ بايد به جلو حركت كنيد؛ بايد پيش برويد و روزبه روز بايد بهتر بخوانيد و بهتر بشويد، كه اين ممكن هم هست. البته اين به ترتيباتى از لحاظ تعليم و كانونهاى قرآنى احتياج دارد و اين دوستانى كه دست اندركار اين مسائل هستند، بايستى مقدمات را فراهم كنند و صدا و سيما هم بايستى كمك بكند.
اگر ان شاءاللَّه تلاوت قرآن در جامعه ى ما همگانى شود، همه بتوانند قرآن را صحيح بخوانند و همه ى خانه ها موج شوق به تلاوت قرآن را در خود جاى بدهند، آن وقت ما اميدمان به اينكه جامعه ى اسلامى و قرآنىِ به معناى واقعى در اين كشور تشكيل بشود، بيشتر خواهد شد. ما امروز يك حكومت اسلامى و يك جامعه ى اسلامى هستيم؛ اما اين قدمهاى اول است. آن مقدارى كه ما از اسلام داخل كشورمان و داخل حكومتمان در گفتار و كردار دولتمردانمان مشاهده ميكنيم، اين، آن اقلِ قليل از اسلام است؛ اين كمتر از آن چيزى است كه براى يك جامعه ى اسلامى مورد نياز است. همه ى بركاتى كه تا امروز بر نظام جمهورى اسلامى مترتّب شده، بر همين اقل قليل مترتّب شده است. اگر ملت ايران توانستند بت استبداد را در اين كشور بشكنند و فرو بريزند، اگر ملت ايران اين جرئت و دليرى را پيدا كردند كه احساس كنند ميتوانند حرف زور را از هيچ كس در دنيا نپذيرند و زير بار آن نروند، اگر مى بينيد جوانهاى ما در ميدانهاى علمى و عرصه هاى علمى به پيش ميتازند و با يك تصاعد هندسى همين طور جلو و پيش ميروند - خوشبختانه روزبه روز دامنه ى پيشرفت علمى در كشور ما گسترده تر ميشود - و اگر مى بينيد نشانه هايى از اجراى عدالت در كشور ما هست - كه البته عرض كردم فقط نشانه هايى از اجراى عدالت هست، تا اجراى عدالتِ به معناى كامل هنوز فاصله داريم - اگر اينها را مشاهده ميكنيد و خلاصه اگر مى بينيد در جامعه و كشور ما، معروف اسلامى، معروف و منكر اسلامى، منكر است، اين به بركت همين اقل قليل اسلامى است كه ما در جامعه مان داريم. هر چه ما بتوانيم دامنه ى معرفت اسلامى، روحيه ى اسلامى و فهم اسلامى را توسعه بدهيم، اين دستاوردها بيشتر و بيشتر و بيشتر خواهد شد و براى كشورهاى ديگر هم الگو خواهد شد.
امروز خوشبختانه ملتهاى مسلمان احساس اعتزاز به اسلام ميكنند؛ اين خيلى مهم است! جوانها! يك روزى در دنياى اسلام بود - از جمله در همين كشور و در كشورهاى ديگر - كه جوان مسلمان هيچ از مسلمان بودن خودش، احساس افتخار نميكرد، حتّى ننگشان هم ميكرد؛ ننگشان ميكرد بسم اللَّه بگويند، ننگشان ميكرد جلوِ چشم ديگران نماز بخوانند؛ يك روزى اين طورى بود. افتخار به تبعيت و پيروى و دنباله روى از يا غرب يا شرقِ آن روز - تفكرات ماركسيستى - افتخار به اين چيزها بود. امروز ورق برگشته است؛ امروز اردوگاه شرق شكست خورد و اردوگاه غرب روزبه روز ناكاميهاى بيشترى دارد پيدا ميكند و روزبه روز بى آبروتر و بى حيثيت تر ميشود؛ مدعيان دمكراسى، حقوق بشر و آزادى، خودشان را در دنيا رسوا كرده اند. اسلام روزبه روز بيشتر طلوع ميكند و اين خورشيد اسلام همين طور دارد بالا ميآيد. ملتهاى مسلمان به اسلام احساس عزت و افتخار ميكنند. در همه ى كشورهاى اسلامى اين طور است؛ از شمال آفريقا تا شرق آسيا، همه همين طورند؛ در اندونزى، مالزى، هند، پاكستان، بنگلادش، اين كشورهاى منطقه ى شرق ما تا خاورميانه، كشورهاى عربى، كشور تركيه تا كشورهاى شما آفريقا - چه عربى شان و چه غيرعربى شان - آنجايى كه مسلمانها و جوانهاى مسلمان هستند، نسبت به اسلام احساس عزت مى كنند.
همين «احساس عزت» است كه به آنها پيروزى ميدهد؛ چرا همين حزب اللَّه لبنان - يك مشت جوان، بدون ساز و برگهاى معمولى سياسى و نظامى و اقتصادى متداول دنيا - بر يك ارتش كاملاً مجهز و مورد توجه و اعتماد قدرتهاى بزرگ جهانى، پيروز شد؟ چون به بركت اسلام، اتكاءبه نفس داشت. اين كه ميگويم عمل به اسلام، اين است كه ما حرف و وعده ى قرآن را قبول داشته باشيم، معنايش اين است كه وقتى قرآن ميگويد «و لينصرنّ اللَّه من ينصره انّ اللَّه لقوى عزيز»، اين را باور كنيم. اگر نصرت خدا كرديد، «لينصرنّ اللَّه»، خدا شما را نصرت ميكند. «انّ اللَّه غالب على امره»، اين را باور كنيم. اين معرفت قرآنى به ما يك چنين باورى را ميدهد؛ آن وقت ثمره و نتيجه اش در بيدارى ملتها، در ضعف روزافزون قدرتهاى متجاوز و در به هم خوردن برنامه ى متجاوزان و مستكبران براى كشورهاى مسلمان، اينجاها ظاهر ميشود.
بنابراين با قرآن انس بگيريم، قرآن را باور كنيم و قرآن را بفهميم. كار قرآنى در كشور ما خوشبختانه به صورت انبوه انجام گرفته و دارد انجام ميگيرد؛ اما نبايد اين حركت هرگز دچار وقفه بشود. و شما جوانهاى قرآنى عزيز را - كه با قرآن مأنوس و مفتخر به قرآن هستيد - توصيه مى كنم كه اين راه و شيوه را و اين منهج مبارك را ادامه دهيد و دنبال كنيد؛ و ان شاءاللَّه روزبه روز بركاتش عايد شما و ملتتان و كشورتان خواهد شد.
به ميهمانانى هم كه در اين جلسه هستند، خوش آمد عرض ميكنيم؛ به قراء و اساتيد و اينهايى كه خواندند و آنهايى كه نخواندند، به همه شان خوش آمد ميگوييم و اميدواريم كه ان شاءاللَّه اين برنامه هاى مسابقات قرآنى هم كه ظاهراً از امشب گويا شروع خواهد شد، ان شاءاللَّه با توفيق كامل انجام بگيرد.
پروردگارا! تو را به عزت و جلالت و به رحمتت سوگند ميدهيم ما را بندگان صالح و شايسته ى خود قرار بده. پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن بميران؛ با قرآن در قيامت محشور كن. پروردگارا! قول و فعل ما را قرآنى قرار بده. پروردگارا! دشمنان قرآن، توطئه گران عليه قرآن و كسانى كه نميتوانند تداوم حضور قرآن را در جامعه ى اسلامى ببينند، آنها را مغلوب و منكوب بفرما؛ مستكبران را مغلوب كن. پروردگارا! در اين روز ماه رمضان و در اين ساعت نزديك افطار، رحمت و مغفرت و لطف خودت را متوجه ما بگردان؛ ما را بيامرز؛ روزه و نماز و تلاوت ما را به كرم و فضلت قبول كن. پروردگارا! باران فيض و رحمت خود را بر همه ى بلاد و كشورهاى اسلامى فرو بياور. پروردگارا! ما را قدردان قرآن و روح قرآنى قرار بده؛ ما را در خدمت قرآن قرار بده.
رحم اللَّه من قرأ الفاتحة مع الصّلوات
از برادران عزيزى كه امسال هم مثل سالهاى قبل، دل و محفل ما را به ذكر آيات الهى و تلاوت كلام الهى منوّر كردند، خيلى تشكر ميكنيم. هم از قاريان محترم و مجريان برنامه هاى گوناگون در اين جلسه تشكر میكنيم و هم از اداره كنندگان اين جلسه و كسانى كه زحمت اين كار را سالهاى متمادى است كه بر دوش گرفته اند و ما را محظوظ ميكنند.
امسال برنامه ى ما از سالهاى قبل هم بهتر بود؛ پيشرفت قراء جوان ما در تلاوت، محسوس است. الحمدللَّه، پى درپى اين نسلهاى قرآنى يكى پس از ديگرى ميآيند، استعدادهاى خوب، دلهاى پر از شوق و نفسهاى گرم، در خدمت قرآن و تلاوت آن قرار ميگيرند. اين، بخشى از قضيه است؛ اما يك بخش لازم است. من همين جا اين را عرض بكنم و تذكر بدهم، كه اگر ما معتقديم - كه معتقديم - كه عمل به قرآن، اساس و محور احياء قرآن است و مسئله به تلاوت و خواندن و اينها ختم نميشود - كه به آن اعتقاد داريم؛ معتقديم بايد به قرآن عمل كنيم، بايد جامعه مان را قرآنى كنيم، بايد فكرمان را قرآنى كنيم، بايد عملمان را قرآنى كنيم، بايد قرآن را باور كنيم؛ قرآن را باور كنيم و وعده ى قرآن را وعده ى صدق و حق بدانيم، همين طور كه خود قرآن ميفرمايد: «و تمّت كلمة ربّك صدقاً و عدلاً لامبدّل لكلماته»؛ همچنانى كه بايد تعاملمان با شخص خودمان، با افراد خانواده مان، با افراد محيط كارمان، با افراد اجتماعمان، با مسلمين كشورهاى ديگر، با قدرتها، با ملتها و همه ى اينها بايد با نَفَس و روح قرآنى تنظيم بشود؛ اينها همه اش درست است و به آن اعتقاد داريم؛ احياء قرآن، عمل به قرآن و گراميداشت قرآن اين است؛ اينها درست - اما اينها معنايش اين نيست كه ما تلاوت قرآن را دست كم بگيريم. من ميخواهم به شما «قرآنى»ها - كه اهل تلاوت، اهل تجويد و اهل لحن و آهنگ و صوت و خواندن قرآنيد - اين را تأكيد كنم، گاهى شنيده ميشود كه بعضى ميگويند آقا به قرآن بايد عمل كرد؛ خوب، اين حرف درستى است؛ اما مقصودشان اين است كه تلاوت قرآن و آرايه هاى قرآنى را دست كم بگيرند! من با اين مخالفم. تلاوت قرآن هم جزوِ يك مجموعه و منظومه اى است كه اينها همه به هم متصل است؛ اين هم بايستى مورد توجه قرار بگيرد و گرامى داشته شود. هم بايد تلاوت بكنيد و هم بايد معانى قرآن را بفهميد؛ اگر معناى قرآن را فهميديد، ميتوانيد بهتر تلاوت كنيد. الان قراء حالا را با قراء بيست سال قبلمان مقايسه كنيم، كه اين حركت قرآنى در كشور ما تازه و آرام آرام شروع شده بود؛ بعضيها خوب هم ميخواندند، صداها خوب بود و شيوه هاى قراء معروف را هم ياد گرفته بودند و ميخواندند؛ اما دلنشين نبود؛ چرا؟ چون از معانى و مفاهيم آيات هيچ سر در نميآوردند؛ اين معلوم بود. اما امروز آن طور نيست؛ امروز جوانهاى ما اين آياتى را كه ميخوانند، خودِ كيفيتِ خواندنشان، حكايت از اين ميكند كه اينها معناى آيه را مى فهمند و به مفهوم آيه توجه دارند.
پس اول بايد خوب بخوانيد؛ تلاوت را خوب، زيبا و جامع و صحيح بخوانيد؛ دوم، معانى و مفاهيم قرآنى را بفهميد، و سوم، قرآن را حفظ كنيد. حفظ قرآن خيلى مهم است. شما جوانها به اين احتياج داريد و ميتوانيد. وقتى شما حافظ قرآن هستيد، اين تكرار آيات قرآنى و انس دائمى با قرآن، به شما فرصت ميدهد كه در قرآن تدبّر كنيد. «تدبر در قرآن» با همين طور خواندن و رد شدن به دست نميآيد؛ با يك بار و دوبار خواندن هم حاصل نميشود؛ با تكرار و انس با آيه اى از قرآن و امكان تدبّر در آن به دست ميآيد. و چقدر لطايف در قرآن كريم هست كه اينها را جز با تدبّر نميتوان فهميد. بنابراين حفظ و فهم معانى قرآن و تلاوت آن لازم است.
در مورد تلاوت قرآن هم ما هر سال به طور مفصل اينجا نكاتى را عرض كرده ايم و الحمدللَّه روزبه روز هم جماعت قرآنى ما، هم دائره شان وسيع تر شده و هم از اين جهت بهتر شده اند؛ با خواندن قرآن و كيفيت اثرگذارى با تلاوت آشنا شده اند. هر تلاوتى اثرگذار نيست؛ بعضى از تلاوتها هست كه وقتى اجرا ميشود، معانى قرآن را در گوش و دل و جان مخاطب رسوخ ميدهد؛ دست يافتن به چنين تلاوتى، اين باارزش است. ما ميخواهيم به آنجا برسيم. البته شرط اين، صدا هست، موسيقى هست، كيفيت تركيب بندى آيات و تلاوتى كه انجام ميگيرد، هست؛ همه ى اينها مؤثر است. الحمدللَّه جوانهاى ما در اين زمينه واردند و حركتشان حركت خوبى است و روزبه روز هم بهتر خواهد شد.
من فقط اين توصيه را بكنم. بعضى از شما عزيزان - چه آنهايى كه حالا ميخوانيد و چه آنهايى كه از سالهاى قبل ميخوانديد - ما گاهى اوقات حقيقتاً - نه زبانى - از دل، شما را تمجيد و تحسين ميكنيم؛ اما معناى اين تحسين، اين نيست كه شما بهتر از اين كه هستيد، نميتوانيد بشويد. بنده همه اش ترسم از اين است كه شما جوانهاى خوب ما - همين قراء خوبى كه الان هستيد و اينجا هم تعداد زيادى تان حضور داريد - خيال كنيد اينجايى كه شما رسيده ايد، اين پله ى آخر است. نه آقا، اين پله ى آخر نيست. نبايد توقف بكنيد؛ بايد به جلو حركت كنيد؛ بايد پيش برويد و روزبه روز بايد بهتر بخوانيد و بهتر بشويد، كه اين ممكن هم هست. البته اين به ترتيباتى از لحاظ تعليم و كانونهاى قرآنى احتياج دارد و اين دوستانى كه دست اندركار اين مسائل هستند، بايستى مقدمات را فراهم كنند و صدا و سيما هم بايستى كمك بكند.
اگر ان شاءاللَّه تلاوت قرآن در جامعه ى ما همگانى شود، همه بتوانند قرآن را صحيح بخوانند و همه ى خانه ها موج شوق به تلاوت قرآن را در خود جاى بدهند، آن وقت ما اميدمان به اينكه جامعه ى اسلامى و قرآنىِ به معناى واقعى در اين كشور تشكيل بشود، بيشتر خواهد شد. ما امروز يك حكومت اسلامى و يك جامعه ى اسلامى هستيم؛ اما اين قدمهاى اول است. آن مقدارى كه ما از اسلام داخل كشورمان و داخل حكومتمان در گفتار و كردار دولتمردانمان مشاهده ميكنيم، اين، آن اقلِ قليل از اسلام است؛ اين كمتر از آن چيزى است كه براى يك جامعه ى اسلامى مورد نياز است. همه ى بركاتى كه تا امروز بر نظام جمهورى اسلامى مترتّب شده، بر همين اقل قليل مترتّب شده است. اگر ملت ايران توانستند بت استبداد را در اين كشور بشكنند و فرو بريزند، اگر ملت ايران اين جرئت و دليرى را پيدا كردند كه احساس كنند ميتوانند حرف زور را از هيچ كس در دنيا نپذيرند و زير بار آن نروند، اگر مى بينيد جوانهاى ما در ميدانهاى علمى و عرصه هاى علمى به پيش ميتازند و با يك تصاعد هندسى همين طور جلو و پيش ميروند - خوشبختانه روزبه روز دامنه ى پيشرفت علمى در كشور ما گسترده تر ميشود - و اگر مى بينيد نشانه هايى از اجراى عدالت در كشور ما هست - كه البته عرض كردم فقط نشانه هايى از اجراى عدالت هست، تا اجراى عدالتِ به معناى كامل هنوز فاصله داريم - اگر اينها را مشاهده ميكنيد و خلاصه اگر مى بينيد در جامعه و كشور ما، معروف اسلامى، معروف و منكر اسلامى، منكر است، اين به بركت همين اقل قليل اسلامى است كه ما در جامعه مان داريم. هر چه ما بتوانيم دامنه ى معرفت اسلامى، روحيه ى اسلامى و فهم اسلامى را توسعه بدهيم، اين دستاوردها بيشتر و بيشتر و بيشتر خواهد شد و براى كشورهاى ديگر هم الگو خواهد شد.
امروز خوشبختانه ملتهاى مسلمان احساس اعتزاز به اسلام ميكنند؛ اين خيلى مهم است! جوانها! يك روزى در دنياى اسلام بود - از جمله در همين كشور و در كشورهاى ديگر - كه جوان مسلمان هيچ از مسلمان بودن خودش، احساس افتخار نميكرد، حتّى ننگشان هم ميكرد؛ ننگشان ميكرد بسم اللَّه بگويند، ننگشان ميكرد جلوِ چشم ديگران نماز بخوانند؛ يك روزى اين طورى بود. افتخار به تبعيت و پيروى و دنباله روى از يا غرب يا شرقِ آن روز - تفكرات ماركسيستى - افتخار به اين چيزها بود. امروز ورق برگشته است؛ امروز اردوگاه شرق شكست خورد و اردوگاه غرب روزبه روز ناكاميهاى بيشترى دارد پيدا ميكند و روزبه روز بى آبروتر و بى حيثيت تر ميشود؛ مدعيان دمكراسى، حقوق بشر و آزادى، خودشان را در دنيا رسوا كرده اند. اسلام روزبه روز بيشتر طلوع ميكند و اين خورشيد اسلام همين طور دارد بالا ميآيد. ملتهاى مسلمان به اسلام احساس عزت و افتخار ميكنند. در همه ى كشورهاى اسلامى اين طور است؛ از شمال آفريقا تا شرق آسيا، همه همين طورند؛ در اندونزى، مالزى، هند، پاكستان، بنگلادش، اين كشورهاى منطقه ى شرق ما تا خاورميانه، كشورهاى عربى، كشور تركيه تا كشورهاى شما آفريقا - چه عربى شان و چه غيرعربى شان - آنجايى كه مسلمانها و جوانهاى مسلمان هستند، نسبت به اسلام احساس عزت مى كنند.
همين «احساس عزت» است كه به آنها پيروزى ميدهد؛ چرا همين حزب اللَّه لبنان - يك مشت جوان، بدون ساز و برگهاى معمولى سياسى و نظامى و اقتصادى متداول دنيا - بر يك ارتش كاملاً مجهز و مورد توجه و اعتماد قدرتهاى بزرگ جهانى، پيروز شد؟ چون به بركت اسلام، اتكاءبه نفس داشت. اين كه ميگويم عمل به اسلام، اين است كه ما حرف و وعده ى قرآن را قبول داشته باشيم، معنايش اين است كه وقتى قرآن ميگويد «و لينصرنّ اللَّه من ينصره انّ اللَّه لقوى عزيز»، اين را باور كنيم. اگر نصرت خدا كرديد، «لينصرنّ اللَّه»، خدا شما را نصرت ميكند. «انّ اللَّه غالب على امره»، اين را باور كنيم. اين معرفت قرآنى به ما يك چنين باورى را ميدهد؛ آن وقت ثمره و نتيجه اش در بيدارى ملتها، در ضعف روزافزون قدرتهاى متجاوز و در به هم خوردن برنامه ى متجاوزان و مستكبران براى كشورهاى مسلمان، اينجاها ظاهر ميشود.
بنابراين با قرآن انس بگيريم، قرآن را باور كنيم و قرآن را بفهميم. كار قرآنى در كشور ما خوشبختانه به صورت انبوه انجام گرفته و دارد انجام ميگيرد؛ اما نبايد اين حركت هرگز دچار وقفه بشود. و شما جوانهاى قرآنى عزيز را - كه با قرآن مأنوس و مفتخر به قرآن هستيد - توصيه مى كنم كه اين راه و شيوه را و اين منهج مبارك را ادامه دهيد و دنبال كنيد؛ و ان شاءاللَّه روزبه روز بركاتش عايد شما و ملتتان و كشورتان خواهد شد.
به ميهمانانى هم كه در اين جلسه هستند، خوش آمد عرض ميكنيم؛ به قراء و اساتيد و اينهايى كه خواندند و آنهايى كه نخواندند، به همه شان خوش آمد ميگوييم و اميدواريم كه ان شاءاللَّه اين برنامه هاى مسابقات قرآنى هم كه ظاهراً از امشب گويا شروع خواهد شد، ان شاءاللَّه با توفيق كامل انجام بگيرد.
پروردگارا! تو را به عزت و جلالت و به رحمتت سوگند ميدهيم ما را بندگان صالح و شايسته ى خود قرار بده. پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن بميران؛ با قرآن در قيامت محشور كن. پروردگارا! قول و فعل ما را قرآنى قرار بده. پروردگارا! دشمنان قرآن، توطئه گران عليه قرآن و كسانى كه نميتوانند تداوم حضور قرآن را در جامعه ى اسلامى ببينند، آنها را مغلوب و منكوب بفرما؛ مستكبران را مغلوب كن. پروردگارا! در اين روز ماه رمضان و در اين ساعت نزديك افطار، رحمت و مغفرت و لطف خودت را متوجه ما بگردان؛ ما را بيامرز؛ روزه و نماز و تلاوت ما را به كرم و فضلت قبول كن. پروردگارا! باران فيض و رحمت خود را بر همه ى بلاد و كشورهاى اسلامى فرو بياور. پروردگارا! ما را قدردان قرآن و روح قرآنى قرار بده؛ ما را در خدمت قرآن قرار بده.
رحم اللَّه من قرأ الفاتحة مع الصّلوات