پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات در ديدار جمعى از اعضاى «نيروى انتظامى»،«سازمان تأمين اجتماعى»،«سازمان بهزيستى» و اساتيد

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم
به عزيزان «نيروى انتظامى»، به مسؤولين و كاركنان سازمانهاى «تأمين اجتماعى» و «بهزيستى»، به دانشجويان و دانشگاهيانِ حاضر، به عزيزانى كه از نقاط دورِ كشور - از مشهد، از اصفهان، از كرمان، از اراك و از لرستان - در اين‌جا حضور يافته‌اند، و بخصوص به خانواده‌هاى معظّم شهداىِ گرانقدرمان، خوشامد عرض مى‌كنم.
اميدوارم كه خداوند دلهاى همه‌ى ما را به نور معرفت و اخلاص و اميد و توجّه و تذكّرِ ذات مقدّسش روشن و منوّر فرمايد و به ما توفيقاتِ خود را ارزانى دارد. ابتدا در بابِ خدماتِ مربوط به بهزيستى و تأمين اجتماعى، نكته‌ى كوتاهى عرض مى‌كنم:
كارِ اين دو مجموعه و ساير مجموعه‌هايى كه به قشرهاى ضعيف و محتاجِ رعايت مربوط مى‌شوند، يك حسنه و صدقه و انجام تكليف است و براى نظم اجتماعى كشور هم، بسيار لازم است. البته علاج فقر در جامعه بايد با برنامه‌هاى كلان انجام گيرد. اما در كنار برنامه‌هاىِ گاه بلند مدّت، كه زود به نتيجه نمى‌رسد، يا سقطها و ريزشهايى دارد، بايد تشكيلات و دستگاههايى باشند كه وظيفه‌ى آنها، اساساً امداد به قشرهاى محتاجِ كمك باشد. مثل اين دو سازمانى كه به آنها اشاره شد، يا «كميته‌ى امداد» و امثال اينها.
در اين ميان، سازمان تأمين اجتماعى كه دايره‌ى وسيعترى دارد و به زندگى مردمِ ضعيف كمك مى‌كند، بسيار حائز اهميت است. هم كاركنان اين تشكيلات بايد اهتمام بورزند، هم مسؤولين بايد اهميت دهند و هم مردم، حقيقتاً بايد به چنين سازمانهايى كمك و از آنها حمايت نمايند و تا آن‌جا كه ممكن است، درخواستهاى آنها را اجابت كنند.
در جامعه‌ى ما بايد عادتِ كمك به ضعفا كه يك عادت اسلامى است، روزبه‌روز بيشتر شود. صدقاتى كه مردم مى‌دهند، اطعامهايى كه مى‌كنند و كارهاى بزرگى از قبيل وقف و حبس و امثال آنها كه انجام مى‌شود، از سنّتهاى حسنه‌ى اسلامى است. اين سنّتها به حيات اجتماعىِ طيّب كمك مى‌كند. لذا نبايد بگذاريد در جامعه تعطيل شود. وقتى كه مردم خود را در رفع گرفتارىِ مستضعفان و ضعفا و مستمندان سهيم بدانند، كارها اصلاح مى‌شود.
من بخصوص مى‌خواهم به سازمان بهزيستى، درباره‌ى ايتام تأكيد كنم. اين سازمان بايد به يتيمانى كه در اختيار و سپرده شده به سازمانند، به صورت مضاعف رسيدگى كند. مبادا در نظام اسلامى، يتيمى مورد اهمال و ضياع واقع شود! قرآن هم در چند جا يتيم را مورد تأكيد قرار داده است و اين به خاطر خصوصيتى است كه در يتيم وجود دارد. مسأله‌ى يتيم، مسأله‌ى انسانىِ بسيار مهمّى است. البته دنيا تاكنون نتوانسته است مسأله‌ى يتيم را حل كند. امروز در دنيا مسأله‌ى ايتام، مسأله‌اى لاينحل است؛ اما اسلام در خصوصِ ايتام، دستوراتى دارد كه اگر به آنها عمل شود، اين مسأله، حل خواهد شد. لذاست كه من نسبت به مسأله‌ى ايتام تأكيد مى‌كنم و اميدواريم كه خداوند همه‌ى شما را در راه امداد به آنها موفّق بدارد.
مطلب ديگرى كه امروز مايلم قدرى درباره‌ى آن صحبت كنم، مسأله‌ى امنيت اجتماعى است كه به نيروى انتظامى مربوط مى‌شود. وظيفه‌ى نيروى انتظامى، تأمين امنيت اجتماعى است. معناى امنيت اجتماعى اين است كه مردم در محيط كار و زندگىِ خود، احساس خوف و تهديد و ناامنى نكنند. اين مسأله، خيلى مهم است. خداوند متعال در مقام منّت‌گذاردن بر قريش مى‌فرمايد: «فليعبدوا ربّ هذا البيت. الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف.(28)» يعنى «امنيت دادن» را به عنوان يكى از دو نعمت، مورد تأكيد قرار مى‌دهد.
آقايان اهل علم و فضلا، اگر در اين خصوص به قرآن مراجعه فرمايند، خواهند ديد كه در آيات كلام‌اللَّه، مسأله‌ى امنيت، تكرار و تأكيد شده و به ايمان ربط پيدا كرده است. «فاىّ الفريقين احقّ بالامن.(29)» كسانى كه به خدا اعتقاد دارند و در راه او هستند، مى‌توانند براى خودشان امنيت به وجود آورند.
پس، امنيت موضوع مهمّى است و نقش آن در زندگى اجتماعى، نقش بسيار بالايى است. آحاد ملت براى اين‌كه بتوانند در محيط كسب و كار و فعّاليت اجتماعى و زندگى خصوصى، كارِ صحيح خود را انجام دهند و حتى به عبادتِ خدا با دلِ آرام و خاطرِ جمع مشغول باشند، محتاج امنيتند. براى تأمين اين نياز عمومى، لازم است كه از طرف حاكميت، اعمال قدرت شود. حكومت اسلامى كه مظهر قدرت الهى و قدرت مردم در جامعه است، بايد با اقتدار، اين خواسته‌ى عمومى انسانها را تأمين كند. چرا؟ چون آنهايى كه امنيت مردم را مختل مى‌كنند، آدمهاى ضعيفى نيستند؛ بلكه قدّاره‌بندها، اسلحه‌كشها و تروريستهايند. كسانى هستند كه از تاريكىِ شب و خواب و غفلت مردم، براى ضربه زدن به زندگى آنها استفاده مى‌كنند. چه آن كسى كه قفل خانه و دكان مردم را به قصد دزدى باز مى‌كند؛ چه آن كسى كه در كوچه و خيابان به تهديدِ ناموس مردم مى‌پردازد و آنها را به حال خود نمى‌گذارد و چه آن كسى كه جان مردم را تهديد مى‌كند، در ايجاد فضاى ناامنى، دخيلند. مسلّماً با خواهش و تمنا نمى‌شود جلوِ ايجاد ناامنى را گرفت و به مخلّينِ امنيت گفت: «از شما خواهش مى‌كنيم ايجاد ناامنى نكنيد!» اين‌جا ديگر جاى خواهش نيست؛ جاى اقتدار است. لذا، نيروى انتظامى مظهر اقتدار ملّى است. مظهر آن قدرتى است كه مردم آن قدرت را به كار مى‌برند تا بر سر آدمِ ناامنى ايجاد كُن بزنند و مانعِ او شوند. بايد اين قدرت، هم درست اعمال شود، هم حقيقتاً اعمال شود و معطل نماند و هم به دست آدمهاىِ سالم سپرده شود. اين قدرت، شمشير و سلاحى است كه ملت به دست كسى كه ايجاد امنيت كند، مى‌دهد. آن‌كه مى‌خواهد ايجاد امنيت كند، چگونه آدمى بايد باشد؟ مسلّماً بايد انسانى صالح و امين و علاقه‌مند به سرنوشت مردم باشد و خود موجب ناامنى نشود. و الّا مثل اين خواهد شد كه سلاح در دستِ مست و در يدِ دشمن باشد. پس، اصلاح نيروى انتظامى، اقتدار نيروى انتظامى و احترام نيروى انتظامى، لازم است.
البته امروز به فضل الهى و به هوشيارى دستگاههاى قانونگذارى و اجرايى، بحمداللَّه نيروى انتظامى با گذشته از زمين تا آسمان فرق كرده است. امروز بحمداللَّه انسانهاى صالحى زمام امور اين نيرو را در دست دارند و البته بايد صلاح در اين نيرو روزبه‌روز گسترش پيدا كند. مبادا پس‌مانده‌هاى فرهنگى و اخلاقى از دوران طاغوت، كار خودش را بكند! مواظب باشيد. يكايك شما برادرانى كه در نيروى انتظامى شاغليد، مراقبِ سازمانتان باشيد و نگذاريد يك وقت دشمن در اين سازمان نفوذ كند. نگذاريد فرهنگ خصمانه‌ى گذشتگانى كه نسبت به دين و ناموس و عقايد، اعتنايى نداشتند، نفوذ كند. خيلى بايد مراقبت كنيد. مردم هم بايد احترام اين نيرو را داشته باشند و دستوراتش را اطاعت كنند. نيروى انتظامىِ خوب، در هر جاى كشور، امر و نهى و حكمى به مردم كرد، مردم بايد آن را از ناحيه‌ى برادر خودشان بدانند. وقتى پسر جوانى از خانه‌اى دفاع مى‌كند، اهل آن خانه حرفش را محترم مى‌شمارند؛ چون به دفاع از كيان آن خانه و اهلش برخاسته است. مردم بايد با نيروى انتظامى اين‌طور برخورد كنند.
در سطح دنيا هم، چنين امرى معمول است. امنيت در سطح دنيا و در سطح بين‌المللى، براى ملتها امر مهمّى است. امروز در دنيا حرفى رايج شده كه به نظر ما از آن حرفهاى درست است؛ ولى متأسفانه، مثل خيلى از حرفهاى درست، آدمهاى نادرست اين حرف را به زبان مى‌آورند و اطمينان انسان را سلب مى‌كنند. اين حرفِ درستِ رايج در دنيا، مبارزه با تروريسم است. تروريسم يعنى چه؟ يعنى اين‌كه مجموعه‌اى، سازمانى، گروهى يا دولتى بخواهد كار خود را با ايجادِ ترور و وحشت و قتل و ناامنى پيش ببرد. مثل همين كارى كه گروهِ منافقينِ روسياه، در حرم مطهّر على‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌الصّلاةوالسّلام انجام دادند. اين كار، مظهر زشت‌ترين نوع تروريسم است. به خيال خودشان، نشستند، جمع و تفريق و محاسبه و تحليل كردند تا به اين نتيجه رسيدند كه بايد جمهورى اسلامى و ملت ايران را به بحران بكشانند. بيچاره‌ها، قضايا را اين‌طور بين خودشان تمام كردند كه به بحران بكشانند! به بحران كشاندن هم اين است كه در مناطق مختلفِ كشور، دست به انفجار بزنند و كارهاى تروريستى انجام دهند. به خيال خودشان، بدين وسيله، هم مردم را متوحّش و هم دستگاه را مضطرب كنند و اگر هم توانستند، اختلافات قومى و طايفه‌اى به وجود آورند. تحليل و تصميم‌گيرى آنها، مقصودى را برايشان فراهم كرد. راهِ رسيدن به آن مقصود هم اين بود كه حرم امام رضا عليه‌الصّلاةوالسّلام را كه به نظر ملت ايران، مقدّسترين اماكن مذهبى در داخل كشور است، منفجر و هتك كنند و بى‌گناه‌ترين و پاكترين آدمها را كه در آن‌جا مشغول تضرّع و راز و نياز و دعا و توجّه بودند و مهمان على‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌الصّلاةوالسّلام محسوب مى‌شدند، در روز عاشورا قطعه قطعه نمايند.
لعنت خدا بر آن دلهاى سياه باد! اين، تروريسم است. براى يك مقصودِ احمقانه‌ى خيالىِ فرضى، به چنين كار زشت و ننگين و كشتار سُبعانه‌اى اقدام كردند. آنها مى‌خواستند شبيه آن انفجار را در حرم حضرت معصومه سلام‌اللَّه‌عليها و مرقد امام رضوان‌اللَّه‌عليه هم انجام دهند كه بحمداللَّه خداى متعال تفضّل كرد و جلوِ فاجعه گرفته شد. اين، تروريسم است. اين، زشت‌ترين كارى است كه يك مجموعه مى‌تواند انجام دهد. مجموعه‌اى براى رسيدن به مقاصد شوم خود، يك عدّه انسان را، از هر نوع و جنس، در هر جايى، بدونِ دشمنىِ خاص و بدون جرم و گناهى، نابود كند.
البته دولتِ تروريست هم داريم كه به كارش «تروريسم دولتى» اطلاق مى‌شود. امروز واضحترين نمونه‌ى دولت تروريست، رژيم غاصب صهيونيست است. در واقع، از روزى كه دستِ پليد و سياستِ ضدّاسلامى، ضدّمردمى و ضدّشرقىِ انگليس، در كشور فلسطينِ اسلامى به صهيونيستها حكومت داد - يعنى از سال 1948 ميلادى و قبل از آن - تروريسم دولتى هم شكل گرفت و به ترور پرداخت. صهيونيستها كارهايشان را با ترور پيش مى‌بردند و مى‌برند. به عنوان مثال، قتل عام در «ديِرياسين» كه قضيه‌اش را شنيده‌ايد، از مظاهر تروريسم است.
وقتى به يك روستا حمله كنند، مردها، زنها و بچه‌ها را به رگبار ببندند و يا مردها را بكشند و زنهاى تنها و بى‌پناه را در بيابان رها كنند و به آنها بگويند «هر جا مى‌خواهيد برويد» و سپس همه‌ى خانه‌ها را آتش بزنند، يكى از بارزترين مظاهر تروريسم رخ مى‌نمايد.
دولت غاصبِ اسرائيل، از بدو تشكيل تا امروز - به عبارتى: در تمام طولِ تقريباً نيم قرنى كه اين غدّه‌ى سرطانى در پيكره‌ى اسلامى پيدا شده است - هميشه كارش را با ترور پيش برده و مظهر كامل تروريسم دولتى است. حتماً شنيده‌ايد كه اخيراً اين دولت غاصب، در يك هجوم شبانه، چند فروند چرخبال و هواپيما، همراه با كماندو و اسلحه به لبنان فرستاد، تا روستايى را به محاصره درآورند و مردى را از خانه‌اش بربايند و به زندان منتقل كنند! آيا تروريسم دولتى از اين واضحتر وجود دارد؟!
جالب اين جاست كه چندى پيش، رؤساى هفت دولت صنعتى جهان، نشستند، ريش جنباندند و راجع به تروريسم حرف زدند. آيا شما نمى‌دانيد كه امروز مظهر تروريسم كيست؟! آيا شما انصاف داريد؟! آيا شما از افكار عمومى جهان، اندكى ملاحظه داريد؟! آيا شما كه اين‌قدر مدّعىِ حقوق بشر هستيد، انسانها را داراى عقل و تشخيص مى‌دانيد؟! امروز مظهر تروريسم دولتى و دولت تروريست در دنيا كيست؟ آن دولتى كه هر روز به لبنان حمله مى‌كند و به كشتار و آدم‌ربايى مى‌پردازد كيست؟ كيست كه دولتش، از اوّل براساس ترور، ايجاد وحشت و كشتار و قتل عام به وجود آمده است؟ آيا غير از دولت اسرائيل، دولت ديگرى هم هست كه از اين ويژگيها برخوردار باشد؟ دنبال تروريسم دولتى مى‌گرديد؟ بفرماييد: اسرائيل! چرا در مقابل اقدامات تروريستىِ اين دولت ساكت مى‌مانيد و حتّى از آن حمايت مى‌كنيد؟! چرا دروغ مى‌گوييد؟! دولت غاصبِ اسرائيل، بلايى جهانى است.
ببينيد! امروز در سطح جهان، دو بلا وجود دارد: يك بلا، بلاى تروريسم است؛ كه مظهر اعلايش از لحاظ دولتى، حكومت غاصبِ صهيونيستها، و از لحاظ حزبى، منافقين و امثال منافقينند؛ كه مثل ميكروبى كه در محيط مناسبى در زباله‌دان رشد مى‌كند و تكثير مى‌شود، زير بال دولتهاى بزرگ، رشد و نمو كردند. بلاى دوم، كه شايد از بلاى اوّل هم بزرگتر است، حق‌كشىِ كسانى است كه مدّعىِ زمامدارى امور بشرند. اينها ترور را مى‌بينند، تروريست را مى‌شناسند و تروريسم دولتى را هم تشخيص مى‌دهند، اما حق را مى‌پوشانند و انكار مى‌كنند. كار اينها واقعاً براى بشريّت، بلاى بزرگى است.
امروز در دنيا كسى به ترور متوسّل مى‌شود كه منطق ندارد. پس بيهوده به خودشان زحمت ندهند كه بخواهند جمهورى اسلامى را متّهم كنند. اتهام تروريسم زدن به جمهورى اسلامى، حرفِ چرند و بى‌قاعده‌اى است. جمهورى اسلامى به ترور احتياج ندارد. خودِ شما مى‌گوييد كه شعارهاى انقلاب اسلامى، مصر و الجزاير و كجا و كجا و كجا را به هم ريخته است. ما كه در اين كشورها حضور نداريم. اين، حرف و فكر ماست كه در اين سرزمينها رسوخ كرده است. خودِ شما مى‌گوييد كه تفكّرات اسلامىِ ايران، در دنيا، خطر بزرگى براى سرمايه‌دارى غرب و قدرتهاى غربى به حساب مى‌آيد. مگر خودِ شما اين را نمى‌گوييد؟ پس، اين فكر و انديشه‌ى ماست كه به همه‌جا مى‌رود و دلها را متحوّل مى‌كند. دولتهاى غربى، از ترسشان اجازه نمى‌دهند كه افكار ما، در غرب منتشر شود. آيا با اين اوصاف، ما احتياج به ترور داريم؟! ما كه از چنين سلاح برّايى - فكر و انديشه - برخورداريم.
مى‌خواهم به مطلبى اشاره كنم كه قبلاً آن را گفته‌ام: يك وقت در زمان امام رضوان‌اللَّه‌تعالى‌عليه، كسانِ ايشان درصدد برآمدند تا پيام حجِ‌ّ امام را، كه تازه صادر شده بود، در يكى از روزنامه‌هاى كثيرالانتشار دولت امريكا چاپ كنند. ما هم كه در جريان بوديم، تأييد كرديم و گفتيم: «اين كار بشود.» آنها پيام را به دفاتر روزنامه‌هاى معروف امريكا بردند و گفتند: «هرچه پول بخواهيد مى‌دهيم تا اين پيام چاپ شود.» همان‌طور كه مى‌دانيد، اين روزنامه‌ها، همه نوع مطلب، حتى نظراتِ مخالفانِ سياسى و عقيدتى خود را چاپ مى‌كنند. آنها نوكر پول و دلارند. از هر جا پول حاصل شد، حرفى ندارند. اما اين‌جا، شوخى‌بردار نيست. آيا كشورهاى بزرگ حاضرند بخشى از برنامه‌هاى تلويزيونى خود را در اختيار افكارِ انقلاب اسلامى بگذارند؟ به هيچ قيمتى حاضر نيستند! چرا؟ چون مى‌دانند كه وقتى اين افكار عرضه شود و به دلهاى مردم برسد، آنها را معتقد مى‌كند. عامه‌ى مردم كه غرضى ندارند. مردم امريكا چه غرضى با ما دارند؟! مردم اروپا چه دشمنى‌اى با ما دارند؟! اگر كسى حرف حسابى بگويد، مى‌شنوند. بنابراين، مى‌دانند كه اگر افكار انقلاب اسلامى در رسانه‌هاى گروهى غرب منعكس شود، حداقل در تبليغاتِ گران‌خرجى كه امروز دولتهاى غربى و دستگاههاى صهيونيستى متحمّل مى‌شوند، اختلال ايجاد مى‌كند. آنها مبالغ زيادى خرج مى‌كنند تا اسلام، انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را بد جلوه دهند. اگر فكر ما منتشر شود، همه‌ى اينها را عوض خواهد كرد. ما، چنين فكر و منطق و بيانى داريم! ما در سازمان ملل، در كنفرانسهاى بين‌المللى و در ساير مجامع جهانى، حرفمان را مى‌زنيم. چه آن زمان كه بنده برحسب مسؤوليت به آن مجامع مى‌رفتم و چه امروز كه بحمداللَّه رئيس جمهورِ فاضل و گرانمايه‌ى ما شركت مى‌كند، از بيانِ حرفِ خود، كوتاه نيامده‌ايم و نمى‌آييم. همه‌ى كسانى هم كه حرفمان را مى‌شنوند، در دلشان تصديق مى‌كنند و حتى بسيارى اين تصديق را بر زبان مى‌آورند.
ما چنين فكرى داريم! آيا با وجود چنين فكرى، احتياج به ترور داريم؟! ترور، دستاويز كسى است كه فكر ندارد. ترور، مستمسكِ منافقِ روسياهى است كه در ميان ملت ايران جايى ندارد. هر چه هم از اين كارها بيشتر بكنند، نفرت ملت ايران از آنها بيشتر مى‌شود. آنها هستند كه به ترور احتياج دارند. دردِ چنين موجودات بيچاره‌اى، هيچ علاجى ندارد؛ مگر با ترور، قدرى تشفّىِ خاطر پيدا كنند. صهيونيستها كه در دنيا حرف حساب ندارند، مجبورند از طريق ترور كارشان را پيش ببرند. البته بعضى از دولتها هم هستند كه متأسفانه به ترور تشبّث مى‌كنند و من نمى‌خواهم اسم بياورم. ايرانِ اسلامى، به اين كارها احتياج ندارد.
در فلان گوشه‌ى دنيا حادثه‌اى اتفاق افتاده است؛ فوراً صهيونيستها دهانهاى كثيفشان را باز مى‌كنند و اسم جمهورى اسلامى را مى‌آورند. شما چه حق داريد كه با آن نفسهاى پليدتان نسبت به جمهورى اسلامى قضاوت كنيد؟! جمهورى اسلامى، حكومتى طيّب و طاهر و متّكى به يك ملتِ مؤمن و سرافراز و اصيل و ريشه‌دار است. شما چه هستيد؟ دولت بى‌اصل و نسب؛ دولت جعلى؛ ملتِ دروغى. از اطراف دنيا آدمهاى شرير را گرد آوردند و ملغمه‌اى به اسم «اسرائيل» درست كردند!
اين ملّت است؟! هر جا يهوديهاى شرير و خبيثى بودند، در آن‌جا جمع شدند. در اغلب كشورها، يهوديها هستند و زندگى مى‌كنند - در كشور ما هم هستند كه زندگى‌شان را مى‌كنند - كارى به كار كسى ندارند، كسى هم به آنها كارى ندارد. كشورشان است و در آن زندگى مى‌كنند. آنهايى كه به سرزمينهاى اشغالى رفتند، خبيثها، شريرها، طمّاعها، دزدها و آدمكشها بودند كه از همه جاى دنيا جمع شدند. اين شد يك ملّت؟!
ملت و دولتى كه اين‌طور به وجود آمده است و اسم خودش را اسرائيل گذاشته، غير از راهِ ترور، راهى ندارد؛ حرف حسابى ندارد. آن وقت، چنين موجوداتى با اين دنائت و پستى و پليدى، مى‌خواهند دولت و ملتِ نورانى و سربلند و عزيزى مثل ايران را در افكارِ عمومىِ جهان متّهم كنند. خودِ آنها از همه متّهمتر، مجرمتر و روسياه‌ترند.
ملت ايران، به فضل پروردگار، ملت آبديده و مجرّبى است. شما ملت ايران خيلى سختى كشيديد. پانزده سال است كه قدرتهاى خبيث دنيا عليه شما كار مى‌كنند و پانزده سال است كه به فضل پروردگار، ملت ايران روزبه‌روز قويتر مى‌شود. اين به بركت توجّه به خداست؛ به بركت دين خداست؛ به بركت اسلام است؛ به بركت وحدت كلمه است؛ به بركت همكارى همه‌ى قشرهاست؛ به بركت وظيفه‌شناسى دستگاهها و آحاد مردم و قشرهاى مختلف مردم است. اين راه را بايد ادامه دهيد. توجّهات ولى عصر ارواحنافداه و عجل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه، به اين ملت كمك خواهد كرد كه ان‌شاءاللَّه اين راه را ادامه دهد. اميدواريم كه خداوند متعال، شّرِ اشرار را به خودشان برگرداند و ملت ايران را در همه‌ى ميدانهاى افتخار و سربلندى، روزبه‌روز موفّقتر فرمايد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
28) قريش:4-3
29) انعام: 81