پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
دریافت:

اصطلاحات فقهى

  • آب جارى ـ ايمان
  • بئر - بينه
  • پلاتين - پورسانت
  • تأجيل - تيمم جبيره‌اى
  • ثلث - ثيب
  • جائر - جهل
  • چانه زدن
  • حائر - حيل فرار از ربا
  • خارق العاده - خيار
  • دائر مدار - ديه
  • ذابح - ذى
  • رؤيت هلال - ريبه
  • زائد - زىّ
  • ژله
  • سُؤر - سيد
  • شؤون - شيوع
  • صاحب اليد - صيغه
  • ضالّه - ضمان
  • طائف - طيور
  • ظاهر اين است - ظهر شرعى
  • عائله - عيوب مجوز فسخ
  • غائط - غير منقول
  • فائت - فَىْءْ
  • قاصر - قَيُّم
    چاپ  ;  PDF
    قاصر:
     رجوع کنید به: جاهل.
    قاطع:
    قطع کننده، بُرنده رجوع کنید به: نیت قطع و قاطع.
    کسی که یقین به مسأله ای دارد.
    قاعدگی:
    عادت ماهانه زنان.
    قَباله:
    نوشته یا سندی که به موجب آن چیزی بر ذمه ی مکلف بیاید، سند عقد معامله یا نکاح.
    قُبُل:
    جلو (کنایه از عضو جنسی که در جلوی بدن قرار دارد).
    قبله:
    جهتی که نمازگزار باید به آن جهت نماز بخواند (سوی کعبه در تمام نقاط).
    قتل:
    کشتن.
    قتل عمد:
    اینکه کسی، دیگری را با علم و قصد بکشد.
    قتل شبه عمد:
    اینکه فرد قصد قتل نداشته، اما قصد انجام سبب قتل را داشته باشد؛ خواه سبب عادتاً کشنده نباشد و یا فرد علم به کشنده بودن آن نداشته باشد.
    قتل خطایی:
    اینکه فرد نه قصد قتل داشته و نه قصد سبب قتل را.
    قتل نفسِ محترمه:
    کشتن انسانی که خونش هدر نیست.
    قدر متیقن:
    آن مقدار که مسلّم و یقینی است.
    قَذْف:
    نسبت دادن زنا یا لواط به دروغ.
    قرائت:
    خواندن حمد و سوره یا حمد به تنهایی در نماز.
    قرار ضِمنی:
    آنچه در ضمن عقدی مورد قبول طرفین قرار گرفته است.
    قربانی:
    حیوانی را که به قصد ثواب ذبح کنند.
    گوسفند، گاو و یا شتری که در روز دهم ذی الحجه در منا ذبح می کنند.
    قُرَشیه:
    زن منسوب به قریش (یکی از مهم ترین قبایل عرب و از دودمان نَضْر بن کنانه که بنی هاشم و بنی عباس از این قبیله اند).
    قرض:
    وام
    قرض ربوی. رجوع کنید به: ربای قرضی.
    قرض الحسنه:
    قرض دادن مال بدون شرط زیادت.
    قرعه:
    سهم و نصیب.
    انتخاب یک چیز از میان چند چیز در موارد مشتبه به وسیله کاغذ و مانند آن برای حل مشکل.
    قَرَن:
    گوشت یا استخوانی است که در فرج زن می روید (مانند غدّه) و مانع جماع می شود.
    قرنُ المنازل:
    یکی از میقات های پنج گانه در شرق مکه.
    قُروح:
    زخم هایی که در اثر سلاح عارض شده است.
    دانه های ریزی که نشانه های چرک و فساد در آنها نمایان شده است.
    قریب:
    نزدیک (به واقع و حقیقت).
    خویشاوند.
    قرینه:
    علامت، نشانه.
    قسامه:
    قسم هایی که اولیای مقتول در صورت عدم بینه، بر قاتل بودن طرف مقابل دعوی می خورند.
    قسم:
    سوگند.
    قصاص:
    مجازات جانی به میزان جنایت انجام شده، توسط کسی که مورد جنایت واقع شده و یا وراث او؛ مانند کشتن قاتل.
    قصد اقامت:
    تصمیم مسافر به اقامت ده روز یا بیشتر در یک محل.
    قصد إنشاء:
    تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند خرید و فروش.
    قصد رجاء:
    قصد انجام یا ترک عملی به احتمال اینکه مورد امر یا نهی خداوند متعال باشد.
    قصد قربت:
    قصد تقرب به خداوند متعال و نزدیک شدن به او.
    قصد قربت مطلقه:
    انجام عمل به قصد جلب رضایت خدای متعال.
    قصد مافی الذمه:
    انجام عمل به قصد وظیفه ای که بر عهده مکلف است.
    قصد مطلق ذکر:
    قصد گفتن ذکر بدون قصد ورود؛ مانند اینکه در نماز به قصد ذکر تکبیر بگوید.
    قصد وجه:
     رجوع کنید به: نیت وجه.
    قصد ورود:
    قصد اینکه یک عمل به عنوان عملی شرعی در روایات وارد شده است.
    قصر:
    کوتاه رجوع کنید به: نماز قصر.
    قصور:
    کوتاهی در انجام وظیفه.
    قضاء:
    قضاوت کردن.
    انجام دادن عبادتی که وقت آن گذشته است.
    قضاء حاجت:
     رجوع کنید به: تخلّی.
    قَطّاع:
    کسی که با کمترین نشانه ها یقین به امری پیدا می کند.
    قُطّاعُ الطّریق:
    راهزنان.
    قطع:
    بریدن. رجوع کنید به: نیت قطع و قاطع .
    یقین به امری.
    قطع رحم:
    ترک معاشرت با خویشاوندان.
    قمار:
    هر نوع بازی که در آن شرط شود که برنده از بازنده چیزی را بگیرد؛ هر چند آن چیز معین نباشد.
    قنوت:
    تواضع در برابر خدا.
    ذکر گفتن یا دعا خواندن پس از قرائت و قبل از رکوع رکعت دوم نماز.
    قواطع سفر:
    اموری که باعث قطع شدن سفر می شود.
    قوت غالب:
    غذایی که در یک منطقه از سایر غذاها، متداول تر است.
    قوتاً:
    رجوع کنید به: بالقوه.
    قوه قهریه:
    زور و قدرت همراه با چیرگی.
    قی:
    استفراغ.
    قیافه شناسی:
    علمی که در آن، با استناد به نشانه هایی خاص، بعضی مردم را به بعضی دیگر ملحق یا از بعضی سلب کنند.
    قیام:
    ایستادن.
    قیام متصل به رکوع:
    قیام نمازگزار پس از قرائت و پیش از رکوع.
    قیراط:
    معادل یک بیستم دینار و ۱۸ /۰ گرم.
    قیمومیت:
    سرپرستی. رجوع کنید به: قیم.
    قیمی:
    هر جنسی که به خاطر اختلاف در ویژگی ها و خصوصیات افرادش، قیمت آن متفاوت است. مانند گاو و گوسفند که با عواملی چون وزن و خصوصیات دیگر قیمت آنها تغییر می کند.
    قَیم:
    سرپرست، کسی که بر اساس وصیت یا حکم حاکم شرع، مسئول امور یتیم، سفیه، مجنون و... می شود.
  • کابين - کيف
  • گرو - گواه
  • لحد-لیالی تشریق
  • ماترك ـ ميّت
  • ناتنى - نيت
  • هاشمى (سيد) - هم جنس
  • واجب - ولّى
  • يائسه - يوم الدفع
کاربر گرامی؛ لطفا قبل از تکمیل فرم، موارد زیر را مطالعه کنید:
  • جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
  • به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
  • جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
  • از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
  • مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.
700 /