دریافت:
رساله نماز و روزه
- نماز
- نمازهای واجب
مسأله 1) نمازهای واجب عبارت است از:
1. نمازهای یومیه؛
2. نماز طواف که پس از طواف واجب خانۀ کعبه خوانده می شود؛
3. نماز آیات که هنگام خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، زلزله و مانند آنها خوانده می شود؛
4. نماز میت که بر بدن مسلمانی که از دنیا رفته، خوانده می شود؛
5. نماز قضای پدر و بنابر احتیاط واجب مادر که بر پسر بزرگ واجب است؛
6. نمازی که به واسطه عهد، نذر، قسم و یا به واسطۀ اجاره، واجب(1) است خوانده شود.[1] . در واقع آنچه واجب است عمل به نذر، عهد، قسم و اجاره میباشد، نه اینکه نماز مستحب تبدیل به نماز واجب شده باشد.
- نمازهای یومیه
نمازهای یومیه
مسأله 2) نمازهای شبانهروز (یومیه) از واجبات بسیار مهم شریعت اسلامی و بلکه ستون دین است و در هیچ حالی نباید ترک شود.
مسأله 3) نمازهای واجب شبانهروز هفده رکعت است که عبارت اند از:
* نماز صبح (دو رکعت)
* نماز ظهر (چهار رکعت)
* نماز عصر (چهار رکعت)
* نماز مغرب (سه رکعت)
* نماز عشاء (چهار رکعت). - وقت نماز صبح
وقت نماز صبح
مسأله 4) وقت نماز صبح از هنگام طلوع فجر (فجر صادق)1 تا طلوع آفتاب است.
مسأله 5) در تحقق طلوع فجر (ابتدای وقت فریضۀ صبح) فرقی بین شب های مهتابی و غیر مهتابی نیست؛ هر چند بهتر است نمازگزار در شب های مهتابی صبر کند تا سپیدۀ صبح بر روشنایی مهتاب غلبه کند و سپس نماز بخواند.
1. فجر صادق در مقابل فجر کاذب است. فجر کاذب نوری است که مدتی قبل از طلوع فجر صادق در آسمان پدید می آید و به جای پهن شدن بر روی افق، به صورت عمودی به سمت بالا انعکاس می یابد. فجر صادق زمانی است که نور سفید متصل به سطح افق با روشنایی کم طلوع کرده و در افق پراکنده می شود و با گذشت زمان، شدت نور آن بیشتر می شود.
به دلیل ضعیف بودن فجر صادق، مشاهدة آن نیازمند داشتن افق شرقی کاملاً باز و تاریک می باشد که در داخل شهرها رؤیت آن بسیار مشکل است. لذا با توجه به اینکه تشخیص دقیق طلوع فجر سخت است، برای رعایت احتیاط، حدود ده دقیقه بعد از شروع اذان از رسانهها، نماز صبح خوانده شود. - وقت نماز ظهر و عصر
وقت نماز ظهر و عصر
مسأله 6) وقت نماز ظهر از اول ظهر (زوال خورشید)1 است تا هنگامی که فقط به مقدار خواندن نماز عصر به غروب آفتاب وقت مانده باشد.
مسأله 7) وقت نماز عصر از هنگامی است که به اندازه خواندن نماز ظهر، از ابتدای ظهر گذشته باشد تا غروب آفتاب.
مسأله 8) نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترک دارند؛ وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا هنگامی که به اندازۀ خواندن نماز ظهر از اول ظهر گذشته باشد و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازۀ خواندن نماز عصر به غروب آفتاب وقت مانده باشد و فاصله بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است.
مسأله 9) اگر مکلف تا وقت مخصوص نماز عصر، نماز ظهر را نخوانده باشد، نماز ظهر او قضا شده و در آن وقت باید نماز عصر را بخواند.
1. با طلوع خورشید از مشرق، اشیا دارای سایه ای دراز به سمت مغرب هستند که هرچه خورشید بالاتر می رود، سایه ها کوتاه تر می شوند، تا اینکه خورشید در وسط آسمان قرار می گیرد؛ در این هنگام اگر آفتاب به صورت عمودی بتابد، سایه ها از بین می روند اما اگر مقداری مایل بتابد، سایه ای کوتاه در سمت شمال یا جنوب باقی می ماند. پس از متمایل شدن خورشید به سمت غرب، سایه هایی که از بین رفته، در سمت شرق بوجود می آید یا اگر چیزی از آن مانده، در سمت مشرق افزایش می یابد که این زمان، وقت نماز ظهر است. همچنین نصف فاصله طلوع و غروب آفتاب، ظهر شرعی است.
- وقت نماز مغرب و عشاء
وقت نماز مغرب و عشاء
مسأله 10) وقت نماز مغرب از هنگامی است که سرخی ایجاد شده در آسمان (که بعد از غروب آفتاب از طرف مشرق بالا می آید)، از بین برود تا هنگامی که فقط به مقدار خواندن نماز عشا تا نیمه شب وقت مانده باشد.
مسأله 11) وقت نماز عشا از هنگامی است که به مقدار خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته باشد، تا نیمه شب.
مسأله 12) نیمه شب (برای نماز مغرب و عشا) نصف فاصله بین غروب آفتاب تا هنگام فجر صادق است.
مسأله 13) هر یک از نماز مغرب و عشا وقت مخصوص و مشترک دارند؛ وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب تا هنگامی است که به اندازۀ خواندن سه رکعت از مغرب بگذرد و وقت مخصوص نماز عشا هنگامی است که به اندازۀ خواندن نماز عشا تا نصف شب وقت مانده باشد و فاصلۀ بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و نماز عشا می باشد.
مسأله 14) اگر مکلف تا وقت مخصوص نماز عشا، نماز مغرب را نخوانده باشد، باید در آن وقت اول نماز عشا و پس از آن نماز مغرب را بخواند.
مسأله 15) اگر کسی از روی معصیت یا به واسطۀ عذری، نماز مغرب یا عشا را تا نیمه شب نخواند، بنابر احتیاط واجب باید آنها را تا قبل از اذان صبح، بدون نیّت ادا یا قضا (به قصد ما فی الذمه) به جا آورد. - احکام اوقات نماز
احکام اوقات نماز
مسأله 16) مستحب است انسان نماز را در اول وقت بخواند، در دستورهای اسلامی در این مورد سفارش مؤکّدی شده است و اگر نتواند در اول وقت نماز بخواند، هرچه نزدیکتر به اول وقت باشد، بهتر است، مگر آنکه تأخیر نماز از جهتی بهتر باشد، مانند اینکه بخواهد آن را به جماعت بخواند.
مسأله 17) نمازگزار برای تعیین وقت نمازهای یومیه (حتی در مناطق نزدیک به قطب) باید افق محل سکونت خود را رعایت کند.
مسأله 18) برای خواندن نماز، مکلف باید یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است یا دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است و یا مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.
مسأله 19) اگر یقین کند که وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت داخل شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده، در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.مسأله 20) اگر مکلف از طریق رسانه های جمعی و مانند آن (که اوقات شرعی را اعلام می کنند)، به دخول وقت اطمینان پیدا کند، می تواند نماز بخواند.
مسأله 21) هر گاه با شروع اذان برای مکلف اطمینان حاصل شود که وقت نماز داخل شده است، لازم نیست تا پایان اذان صبر کند و می تواند نماز بخواند.1
مسأله 22) اگر در وقت نماز طلبکار طلب خود را مطالبه کند، در صورتی که انسان توانایی پرداخت آن را داشته باشد، باید ابتدا بدهی را بدهد و سپس نماز بخواند. همچنین است اگر کار واجب فوری دیگری پیش آید. البته در صورتی که وقت نماز تنگ شده باشد، باید ابتدا نماز بخواند.
مسأله 23) اگر وقت نماز به قدری تنگ است که به سبب انجام بعضی کارهای مستحب نماز، مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود، نباید آن مستحب را انجام دهد؛ مثلاً اگر با خواندن قنوت، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده می شود، نباید قنوت بخواند.مسأله 24) کسی که به اندازۀ خواندن یک رکعت از نماز وقت دارد، باید نماز را به نیّت ادا بخواند ولی نباید عمداً نماز را تا آن وقت به تأخیر بیندازد.
مسأله 25) اگر تا غروب آفتاب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت باشد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت باشد، باید فقط نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن پنج رکعت نماز وقت باشد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر از آن وقت باشد، باید فقط نماز عشا را بخواند و بعد از آن نماز مغرب را بخواند و بنابر احتیاط واجب نیت ادا و قضا نکند بلکه به قصد ما فی الذمه بخواند.
مسأله 26) کسی که مسافر است، اگر تا غروب به اندازۀ خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط نماز عصر را بخواند و نماز ظهر را قضا کند و اگر تا نصف شب به اندازۀ خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند و اگر کمتر وقت دارد، باید ابتدا نماز عشا را بخواند و سپس نماز مغرب را بنابر احتیاط واجب بدون نیت ادا و قضا (به قصد ما فی الذمه) به جا آورد و چنانچه بعد از خواندن نماز عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعت یا بیشتر به نصف شب وقت مانده است، باید فوراً نماز مغرب را به نیت ادا به جا آورد.[1] . البته همان طور که قبلاً بیان شد در مورد نماز صبح، برای رعایت احتیاط، حدود ده دقیقه بعد از شروع اذان، نماز صبح خوانده شود.
- ترتیب بین نمازها
ترتیب بین نمازها
مسأله 27) نماز عصر باید بعد از نماز ظهر و نماز عشا بعد از نماز مغرب خوانده شود و اگر عمداً بر خلاف این ترتیب خوانده شود نماز باطل است.
مسأله 28) هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت، نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، یا نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از تمام شدن نماز متوجه شود، نمازش صحیح است.
مسأله 29) اگر به تصور اینکه نماز ظهر را خوانده است به نیّت نماز عصر مشغول نماز شود و در بین نماز متوجه شود که نماز ظهر را نخوانده، چنانچه در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، باید بلافاصله نیّت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن، نماز عصر را به جا آورد و در صورتی که در وقت مخصوص نماز ظهر باشد، بنابر احتیاط واجب باید نیّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند ولی بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 30) هرگاه به تصور اینکه نماز مغرب را خوانده، مشغول نماز عشا شود و بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه در وقت مشترک نماز مغرب و عشا بوده و به رکوع رکعت چهارم نرفته باشد، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند ولی اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باشد، بنابر احتیاط باید نماز را تمام کند، سپس نماز مغرب و عشاء را به ترتیب بخواند. همچنین اگر در وقت مخصوص نماز مغرب باشد، و وارد رکوع رکعت چهارم نشده است، احتیاط واجب آن است که نیّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعداً هر دو نماز را به ترتیب به جا آورد.
مسأله 31) اگر به نیّت نماز ظهر مشغول نماز شود و بین نماز یادش بیاید که قبلاً نماز ظهر را خوانده است، نمی تواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید این نماز را رها کند و نماز عصر را بخواند. همچنین است اگر مشغول خواندن نماز مغرب شود و در بین نماز متوجه شود که آن را خوانده است. - نمازهای مستحب
نمازهای مستحب
مسأله 32) نمازهای مستحب (نافله) بسیار است. از بین نمازهای نافله، خواندن نافله های یومیه (شبانه روزی) خصوصاً نماز شب بیشتر سفارش شده است.
مسأله 33) نوافل یومیه، نمازهای مستحبی هستند که در هر شبانه روز خوانده می شوند. خواندن این نافله ها بسیار مهم است و ثواب و اجر زیادی برای آن ذکر شده است. در میان این نافله ها، نافله شب که از نصف شب به بعد خوانده می شود، اهمیّت ویژه و منحصر به فردی بین همۀ نمازهای مستحبی دارد. این نماز دارای خواص معنوی بسیار است و شایسته است که مسلمین بر خواندن آن اهتمام داشته باشند.
مسأله 34) نافله های یومیه عبارت اند از:
1. نافلۀ ظهر، هشت رکعت (چهار نماز دو رکعتی) قبل از نماز ظهر؛
2. نافلۀ عصر، هشت رکعت (چهار نماز دو رکعتی) قبل از نماز عصر؛
3. نافلۀ مغرب، چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) بعد از نماز مغرب؛
4. نافلۀ عشا، دو رکعت (به صورت نشسته) بعد از نماز عشا؛1
5. نافلۀ صبح، دو رکعت قبل از نماز صبح؛
6. نافلۀ شب، یازده رکعت از نصف شب تا اذان صبح؛ (بهتر است در ثلث آخر شب خوانده شود و هر چه به فجر نزدیک تر باشد، فضیلت آن بیشتر است.)
مسأله 35) نافلۀ ظهر و عصر در روز جمعه بیست رکعت است؛ یعنی چهار رکعت به نافلۀ ظهر و عصر اضافه می شود و بهتر است تمام بیست رکعت پیش از زوال خورشید به جا آورده شود، ولی اگر بعد از زوال تا غروب هم انجام شود، اشکال ندارد.
مسأله 36) اگر نافلۀ ظهر و عصر در وقت نافله،2 ولی پس از ادای نماز ظهر و عصر خوانده شود، بنابر احتیاط واجب باید بدون قصد ادا و قضا (قصد مافی الذمه) خوانده شود.
مسأله 37) کیفیّت نماز شب به این صورت است که ابتدا چهار نماز دو رکعتی به نیّت «نماز شب»، مانند نماز صبح خوانده میشود و پس از آن دو رکعت به نیّت «نماز شفع» و یک رکعت به نیّت «نماز وتر» خوانده میشود که در قنوت آن استغفار و دعا برای مؤمنین و طلب حاجات از خداوند منّان، به ترتیبی که در کتابهای دعا ذکر شده، مستحب است.
مسأله 38) مسافر یا جوانی که خواندن نماز شب در وقتش برایش سخت است یا کسی که عذری مانند پیری یا بیماری دارد، می تواند نماز شب را قبل از نیمه شب بخواند.
مسأله 39) در نمازهای نافله، خواندن سوره واجب نیست، بلکه کافی است در هر رکعت سورۀ حمد قرائت شود؛ هر چند مستحب است سوره نیز قرائت شود.
مسأله 40) نافله ها (جز نماز وتر که یک رکعت است) دو رکعتی هستند و می توان آنها را نشسته خواند، هر چند به صورت ایستاده خواندن، بهتر است و در صورتی که نشسته خوانده شود، مستحب است هر دو رکعت، یک رکعت حساب شود به استثناء نماز وُتَیره (نافلۀ عشا) که احتیاطاً به صورت نشسته خوانده شود نه به صورت ایستاده.
1. با توجه به اینکه دو رکعت نافلۀ نشستۀ عشا، یک رکعت حساب م یشود، مجموع نافله های یومیه سی وچهار رکعت (دو برابر تعداد رکعت های نمازهای واجب) است.
2. وقت نافلۀ ظهراز اول ظهر است تا موقعی که سایۀ شاخص که بعداز ظهر پیدا می شود، به اندازۀ دو هفتم آن شود. مثلاً اگر طول شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه ای که بعد از ظهر پیدا می شود به دو وجب برسد، آخر وقت نافلۀ ظهر است. وقت نافلۀ عصر تا موقعی است که سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود، به چهار هفتم آن برسد.
- قبله
قبله
مسأله 41) مکلف باید نماز را به سمت کعبه بخواند که به این اعتبار به آن «قبله» می گویند. البته برای کسانی که از آن دورند و محاذات (رو برو بودن) حقیقی برایشان میسّر نیست، همین اندازه که گفته شود به سمت قبله نماز می خوانند، کافی است.
مسأله 42) نمازهای مستحبی را می توان در حال راه رفتن یا هنگام سوار بودن بر وسیلۀ نقلیه خواند و در این صورت لازم نیست که رو به قبله بودن رعایت شود.
مسأله 43) نماز احتیاط، سجده و تشهد فراموش شده باید رو به قبله انجام شود و در سجدۀ سهو نیز احتیاط مستحب آن است که رو به قبله باشد.
مسأله 44) نمازگزار باید به جهت قبله یقین و یا اطمینان پیدا کند، چه از راه قبله نمای صحیح و معتبر یا از راه تابش خورشید1 و ستارگان (در صورتی که آشنا به استفاده از آنها باشد) یا از راه های دیگر، و اگر نمی تواند اطمینان پیدا کند به هر طرف که گمان بیشتر دارد، باید نماز بخواند؛ مانند گمانی که از محراب مسجد به دست می آید.
مسأله 45) کسی که برای یافتن جهت قبله هیچ راهی ندارد و گمانش هم به هیچ طرف نمی رود، بنابر احتیاط واجب باید به چهار طرف نماز بخواند و اگر برای چهار نماز وقت ندارد، به هر اندازه ای که وقت دارد نماز را تکرار کند.
مسأله 46) اگر با وجود تحقیق در مورد جهت قبله اشتباه کند، چنانچه انحراف از قبله کمتر از سمت راست یا چپ قبله (حدود 90 درجه) باشد، نمازش صحیح است و اگر در اثنای نماز متوجه این اشتباه شود، باید بقیۀ نماز را رو به قبله ادامه دهد و فرقی نمی کند که وقت وسعت داشته باشد یا نه.
مسأله 47) کسی که یقین به جهت قبله ندارد، در بقیۀ کارهایی که باید رو به قبله انجام شود، مانند ذبح حیوانات و غیره، باید به گمان خود عمل کند و اگر به هیچ طرف گمان ندارد و همۀ جهات برای او مساوی است، به هر طرف انجام دهد، صحیح است.1. گفته می شود در روزهای هفتم خرداد و بیست و پنجم تیرماه که هنگام ظهر به افق مکه، خورشید به طور عمودی بر کعبه می تابد، چنانچه شاخصی؛ مانند قطعه ای چوب صاف یا میله در زمین هموار به طور عمودی فرو کنیم، جهتی که سایۀ شاخص هنگام ظهر به افق مکه نشان می دهد، جهت خلاف قبله خواهد بود (یعنی جهت قبله در امتداد سایه در طرفی از شاخص است که سایه ندارد). چنانچه این امر موجب اطمینان به جهت قبله باشد، جایز است طبق آن عمل شود.
- پوشش در نماز
- شرایط مکان نمازگزار
- احکام مسجد
احکام مسجد
مسأله 116) نجس کردن زمین، سقف، دیوار و بام مسجد حرام است و اگر نجس شود، واجب است فوراً آن را تطهیر کنند.
مسأله 117) تطهیر مسجد واجب کفایی1 است و مخصوص کسی که مسجد را نجس کرده یا سبب نجس شدن آن شده نیست، بلکه بر همه افرادی که می توانند مسجد را تطهیر کنند، واجب است.
مسأله 118) نجس کردن حرم امامان (علیهم السلام)، حرام است و در صورت نجس شدن آن، چنانچه نجس ماندن مکان بی احترامی حساب شود، تطهیر آن واجب است و اگر بی احترامی نباشد، تطهیر آن عمل نیکویی است.
مسأله 119) زینت کردن مسجد به طلا چنانچه اسراف حساب شود، حرام است و در غیر این صورت مکروه است.
مسأله 120) واجب است که شأن و منزلت و جایگاه مسجد مراعات و از کارهایی که با شأن و منزلت مسجد منافات دارد، پرهیز شود.
مسأله 121) کارهایی از قبیل برگزاری کلاس های آموزشی در صورتی که با شأن مسجد منافات نداشته باشد و یا مزاحمتی برای برگزاری نماز جماعت و نمازگزاران ایجاد نکند، اشکال ندارد.
مسأله 122) خراب کردن تمام یا قسمتی از مسجد جایز نیست، مگر به خاطر وجود مصلحتی که اهمیت ندادن و بی توجهی به آن ممکن نباشد.
مسأله 123) مسجدی که غصب یا خراب شده و به جای آن بنای دیگری ساخته شده و یا به خاطر متروک ماندن، آثار مسجد بودن از آن محو شده است و امیدی هم به دوباره سازی آن نیست، معلوم نیست که نجس کردن آن حرام باشد، گرچه احتیاط مستحب آن است که آن را نجس نکنند.
مسأله 124) اگر مسجدی در طرح عمرانی شهرداری در خیابان افتاده و قسمتی از آن به علت اضطرار تخریب شده است و احتمال برگشت آن به حالت اولیه وجود نداشته باشد، احکام شرعی مسجد را ندارد.
مسأله 125) احداث موزه یا کتابخانه و امثال آن در گوشه شبستان مسجد، اگر مخالف کیفیت وقف شبستان مسجد باشد و یا موجب تغییر ساختمان مسجد گردد، جایز نیست.
مسأله 126) اگر مکان متحرک و غیر ثابتی مانند وسیله نقلیه به عنوان مسجد وقف شده باشد، بنابر احتیاط واجب مسجد شرعی بر آن صدق می کند و احکام مسجد بر آن جاری است.
مسأله 127) تمیز کردن و آباد کردن مسجد مستحب است و کسی که می خواهد به مسجد برود، مستحب است خود را خوشبو کند، لباس پاکیزه و نیکو بپوشد، مراقبت کند کفش یا پای او به نجاست یا کثافتی آلوده نباشد، از همه زودتر به مسجد وارد شده و پس از دیگران از آن خارج شود، هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، زبان ذاکر و قلب خاشع داشته باشد و بعد از وارد شدن به مسجد دو رکعت نماز به قصد تحیّت مسجد بخواند، البته اگر نماز واجب یا مستحب دیگری بخواند، کافی است.
مسأله 128) خوابیدن در مسجد کراهت دارد.
مسأله 129) تکیه و حسینیه حکم مسجد را ندارند.1. واجب کفایی که در مقابل واجب عینی است، به واجبی گفته می شود که در ابتدا بر همه واجب است ولی با انجام شدن آن از جانب عده ای، وجوب آن از سایرین برداشته می شود و اگر هیچ یک از مکلفین آن را انجام ندهند، همه گناهکار خواهند بود؛ مانند تطهیر مسجد و غسل و تدفین میت. واجب عینی، واجبی است که همه مکلفین باید انجام دهند، مانند نمازهای یومیه و خمس و زکات.
- اذان و اقامه
اذان و اقامه
مسأله 130) مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه روز، اذان و اقامه گفته شود و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب؛ مخصوصاً نماز جماعت، مورد تأکید است ولی در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات اذان و اقامه وارد نشده است.
مسأله 131) اذان شامل هجده جمله، به ترتیب زیر است:
* «اَللهُ اَکْبَرُ» چهار مرتبه،
* «اَشْهَد اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه،
* «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً (صلّ الله علیه و آله )رَسُولُ اللهِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلَی الفَلاحِ» دو مرتبه،
* «حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَلِ» دو مرتبه،
* «اَللهُ اَکْبَرُ» دو مرتبه،
* «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه.
و اقامه مانند اذان است با این تفاوت که «الله اکبر» در اول آن دو مرتبه است و پس از «حیّ علی خیر العمل» دو مرتبه «قد قامت الصلوة» گفته می شود و آخر آن «لااله الا الله» یک مرتبه است.
مسأله 132) گفتن «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللهِ» به عنوان شعار تشیّع خوب و مهم است ولی جزء اذان و اقامه نیست و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
مسأله 133) اذان اعلام (که برای اعلام داخل شدن وقت نماز گفته می شود) و تکرار آن از طرف شنوندگان از مستحبات مؤکّد است.
مسأله 134) پخش اذان به نحو متعارف برای اعلام داخل شدن وقت نماز به وسیله بلندگو از مساجد و مکان های دیگر اشکال ندارد ولی پخش آیات قرآن، دعا و غیر آن، در صورتی که موجب اذیت همسایگان شود، جایز نیست.
مسأله 135) اگر برای نماز جماعت اذان و اقامه گفته باشند، کسی که با آن جماعت نماز می خواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید.
مسأله 136) مستحب است انسان موقع گفتن اذان رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دست ها را کنار گوش بگذارد و صدا را بلند کند و بکشد و بین جمله های اذان کمی فاصله دهد و بین آنها حرف نزند.
مسأله 137) مستحب است بدن انسان موقع گفتن اقامه آرام باشد، و آن را از اذان آهسته تر بگوید و جمله های آن را به هم نچسباند. ولی به اندازه ای که بین جمله های اذان فاصله می دهد، بین جمله های اقامه فاصله ندهد.
مسأله 138) مستحب است بین اذان و اقامه قدری بنشیند یا سجده کند یا تسبیح بگوید یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند. - واجبات نماز
- قنوت
قنوت
مسأله 307) مستحب است در رکعت دوم همه نمازهای واجب و مستحب، پس از پایان حمد و سوره و پیش از رکوع، دست ها را به دعا برداشته و دعا بخواند؛ این عمل را «قنوت» می نامند.
مسأله 308) در نماز جمعه هر رکعت یک قنوت دارد، که در رکعت اول، پیش از رکوع و در رکعت دوم بعد از رکوع می باشد.
مسأله 309) در نماز عید فطر و قربان، رکعت اول پنج قنوت و رکعت دوم چهار قنوت دارد.
مسأله 310) در قنوت می توان هر ذکر یا دعا یا آیه ای از قرآن را خواند و حتی می توان به یک «صلوات» یا «سُبْحَانَ اللهِ» یا «بِسْمِ اللهِ» یا «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اکتفا کرد ولی بهتر است دعاهایی خوانده شود که در قرآن آمده است، مانند «رَبَّنا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذابَ النَّار»، یا ذکرها و دعاهایی که از معصومین (علیهم السّلام) نقل شده است، مانند ذکر: «لا اِلَهَ اِلاّ اللهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ، لا اِلهَ اِلاّ اللهُ العَلِیُّ العَظِیمُ، سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْاَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ العَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ العَالَمینَ».
مسأله 311) دعا کردن و استغفار و طلب حاجت به زبان فارسی یا هر زبان دیگری در قنوت جایز است.
مسأله 312) بلند خواندن قنوت مستحب است ولی در نماز جماعت اگر امام جماعت صدای ماموم را بشنود؛ این استحباب وجود ندارد.
- تعقیب نماز
تعقیب نماز
مسأله 313) پس از تمام شدن نماز، مستحب است که نمازگزار دعا یا ذکر یا قرآن بخواند، این عمل را تعقیب نماز می نامند و بهتر است که در همان حال که رو به قبله نشسته و با وضو یا غسل یا تیمم است، انجام دهد.
مسأله 314) تعقیب نماز لازم نیست به زبان عربی باشد ولی بهتر است دعاها و ذکرهائی را بخواند که از معصومین (علیهم السلام) رسیده است و از جمله بهترین آنها، ذکری است که به تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) معروف است که عبارت است از: 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله و 33مرتبه سبحان الله. در کتاب های دعا تعقیباتی با مضامین عالی و عبارات زیبا از معصومین (علیهم السلام) نقل شده است.
مسأله 315) مستحب است نمازگزار پس از نماز، سجده شکر به جا آورد؛ یعنی به قصد شکر همه نعمت ها و نعمت توفیق بر نماز، پیشانی را بر زمین بگذارد و بهتر آن است که سه مرتبه یا بیشتر بگوید: «شُکْراً لِلّه».
- ترجمۀ نماز
ترجمۀ نماز
مسأله 316) شایسته است که نمازگزار، الفاظ و ذکرهای نماز را با توجه به معنای آن و با خشوع و حضور قلب بر زبان بیاورد تا از فرصت نماز، برای پاکیزه شدن روح و نزدیک شدن دل به خدای بزرگ و مهربان بهره ببرد.
مسأله 317) ترجمه سوره حمد اینگونه است:
* بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ: «به نام خدا که رحمت و فیض بی دریغ او در دنیا همه انسان ها را در بر می گیرد و رحمت و بخشایش ابدی او به مؤمنان اختصاص دارد».
* اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ: «سپاس و ستایش، مخصوص خدا است که پروردگار همه جهانیان است».
* اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ: «آن که رحمان است (بخشندگی و فضل او در دنیا شامل همة انسان ها است) و رحیم است (بخشایش و فضل ابدی او ویژه مؤمنان است)».
* مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ : «آن که دارنده و صاحب اختیار روز جزا (قیامت) است».
* اِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیَّاکَ نَسْتَعینُ: «فقط تو را بندگی می کنیم و فقط از تو کمک می طلبیم».
* اِهْدِنَا الصَّراطَ المُسْتَقِیمَ: «ما را به راه راست هدایت کن».
* صِراطَ الَّذِیْنَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ: «به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (نور معرفت خود را بر دل آنان تاباندی)».
* غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَاالضَّالِّینَ: «آنان که به غضب تو گرفتار نشدند و به گمراهی دچار نشدند. (یعنی پس از نعمت بزرگی که به آنان بخشیدی، ناسپاسی و عصیان نکردند تا موجب غضب تو و گمراهی خود شوند)».مسأله 318) ترجمه سوره توحید اینگونه است:
* بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ: قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ: «بگو اوست خدای یکتا».
* اَللهُ الصَّمَدُ: «خدا بی نیاز است و همگان روی نیاز به او دارند.»
* لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ: «فرزند ندارد و فرزند کسی نیست».
* وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ: «و هیچ کس همتای او نیست».مسأله 319) ترجمة ذکرهای رکوع و سجود و برخی از ذکرهای مستحب عبارتند از:
* سُبْحَانِ اللهِ: «پاک و منزه است خدا».
* سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِه: «پاک و منزه است پروردگار من که بزرگ است و او را ستایش می کنم».
* سُبْحانَ رَبِّیَ الْاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ: «پاک و منزه است پروردگار من که برترین است و او را ستایش می کنم».
* سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ: «عنایت خدا متوجه آن کسی باد که او را ستایش می کند».
* اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ: «از خدا که پروردگار من است آمرزش می خواهم و به او باز می گردم».
* بِحَوْلِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ: «با اراده و نیروی خدا است که بر می خیزم و می نشینم».مسأله 320) ترجمه ذکرهای قنوت بدین شرح است:
* رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً: «پروردگارا! به ما عطا کن نیکی در دنیا و نیکی در آخرت را».
* وَ قِنَا عَذَابَ النَّار: «و ما را از عذاب آتش دور نگهدار».
* لا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ الحَلِیمُ الکَرِیمُ: «نیست معبودی به جز خدای بردبار و بخشنده».
* لا اِلَهَ اِلاَّ اللهُ العَلِیُّ العَظیمُ: «نیست معبودی به جز خدای والا و بزرگ».
* سُبْحانَ اللهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ: «پاک و منزه است خدا که پروردگار هفت آسمان است».
* وَرَبِّ الاَرَضیْنَ السَّبْعِ: «و پروردگار هفت زمین است».
* وَمَا فِیْهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ: «و پروردگار هر چیزی است که در آنها یا بین آنها است».
* وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ: «و پروردگار عرش بزرگ است».
* وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: «و ستایش و سپاس مخصوص خداست که پروردگار جهانیان است».مسأله 321) ترجمه تسبیحات اربعه عبارت است از:
* سُبْحانَ اللهِ : «پاک و منزه است خدا».
* وَالحَمْدُ لِلهِ: «و سپاس و ستایش مخصوص خداست».
* وَ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ: «و هیچ معبودی به جز خدا نیست».
* وَ اللهُ اَکْبَرُ: «و خدا بزرگ تر است».مسأله 322) ترجمه تشهد و سلام بدین شرح است:
* اَلْحَمْدُ لِلهِ: «سپاس و ستایش مخصوص خداست».
* اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ: «گواهی می دهم هیچ معبودی به جز خدا وجود ندارد».
* وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَهُ: «یکتا و بی شریک است».
* وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: «و گواهی می دهم که محمد بنده و فرستاده خداست».
* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ: «خداوندا! درود و رحمت فرست بر محمد و آل محمد».
* وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ: «و شفاعت او را قبول و درجه او را بلند فرما».
* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ: «درود و رحمت و برکات خداوند بر تو باد ای پیامبر!».
* اَلسَّلامُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصَّالِحینَ: «درود بر ما و بر بندگان شایسته خدا».
* اَلسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ: «درود و رحمت و برکات خداوند بر شما (مؤمنان - فرشتگان) باد». - مبطلات نماز (چیزهائی كه نماز را باطل می كند)
مبطلات نماز (چیزهائی که نماز را باطل می کند)
مسأله 323) مبطلات نماز عبارتند از:
1. از بین رفتن یکی از شرایطی که باید در حال نماز رعایت شود؛
2. باطل شدن وضو یا غسل؛
3. رو گرداندن از قبله؛
4. حرف زدن؛
5. خندیدن؛
6. گریه کردن؛
7. به هم خوردن صورت نماز؛
8. خوردن و آشامیدن؛
9. شک هایی که نماز را باطل می کند؛1
10. کم و زیاد کردن ارکان نماز؛
11. آمین گفتن بعد از حمد؛
12. روی هم گذاشتن دست ها در جلوی بدن (تکتف).مسأله 324) اگر بین نماز، یکی از شرایطی که باید در حال نماز رعایت شود، از بین برود، مانند اینکه در حال نماز متوجه شود مکانش غصبی است، نماز باطل است.
مسأله 325) اگر یکی از چیزهایی که وضو یا غسل یا تیمم را باطل می کند در حال نماز پیش بیاید، مانند اینکه در حال نماز به خواب برود یا ادرار و مانند آن از او خارج شود، نماز باطل است.
مسأله 326) اگر عمداً صورت یا بدن خود را از قبله برگرداند، به طوری که بتواند سمت راست و چپ خود را به آسانی ببیند، نمازش باطل است و اگر سهواً هم این کار را بکند، بنابر احتیاط واجب نماز باطل است ولی اگر اندکی صورت را به یکی از دو طرف برگرداند، نمازش باطل نمی شود.
مسأله 327) اگر در نماز عمداً حرف بزند؛ حتی اگر یک کلمه باشد، نماز باطل است.
مسأله 328) صداهایی که بر اثر سرفه و عطسه و صاف کردن حنجره از انسان صادر می شود، حتی اگر از آن حرف تولید شود، نماز را باطل نمی کند.
مسأله 329) اگر کلمه ای را با قصد ذکر بگوید، مانند اینکه بگوید: «الله اکبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند کند تا مطلبی را به دیگری بفهماند، اشکال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به کسی بفهماند ذکری بگوید؛ اگرچه قصد ذکر هم داشته باشد، نماز باطل می شود.
مسأله 330) انسان در حال نماز نباید به دیگری سلام کند ولی اگر کسی به او سلام کرد واجب است جواب او را بدهد و باید به گونه ای جواب دهد که کلمه سلام مقدم باشد؛ مانند اینکه بگوید: "سلام علیکم" یا "السلام علیکم" و نباید "علیکم السلام" بگوید.
مسأله 331) اگر شخصی به گروهی سلام کند و بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیکُم جَمِیعاً» و یکی از آنها مشغول نماز باشد، چنانچه فرد دیگری جواب وی را بدهد، نمازگزار نباید جواب سلام را بدهد.
مسأله 332) جواب سلام کودک ممیز همانند افراد بالغ واجب است.
مسأله 333) جواب سلام واجب فوری است و اگر کسی به هر دلیلی به اندازه ای تأخیر بیاندازد که جواب آن سلام حساب نشود، چنانچه در حال خواندن نماز باشد، نباید جواب سلام را بدهد و در غیر نماز هم جواب دادن واجب نیست و در صورت شک در مقدار تأخیر نیز، حکم همین است و چنانچه تأخیر انداختن جواب سلام عمدی باشد، معصیت کرده است.
مسأله 334) اگر هنگام سلام کردن به نمازگزار به جای «سَلامٌ عَلَیکُم» از لفظ «سلام» استفاده شود، در صورتی که عرفاً به آن تحیت و سلام گفته شود، جواب دادن واجب است و بنابر احتیاط به همان صورت هایی که گفته شد، جواب بدهد.
مسأله 335) خنده عمدی و با صدا (قهقهه) نماز را باطل می کند، اما خنده سهوی یا بدون صدا، نماز را باطل نمی کند.
مسأله 336) نمازگزاری که نمی تواند جلوی خنده اش را بگیرد، اگر از شدت خنده درونی، صورتش سرخ شود یا بدنش بلرزد، تا زمانی که صورت نماز به هم نخورده، نمازش صحیح است.
مسأله 337) گریه با صدا و عمدی برای امور دنیوی نماز را باطل می کند ولی اگر از ترس خداوند یا برای امور اخروی باشد، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است.
مسأله 338) انجام کارهایی که صورت نماز را به هم می زند؛ مانند کف زدن و به هوا پریدن؛ چه عمدی باشد یا سهوی، نماز را باطل می کند.
مسأله 339) هرگاه نمازگزار در حال نماز برای فهماندن مطلبی به کسی و یا در جواب سؤال او، مختصری دست یا چشم و ابرو را حرکت دهد به گونه ای که با استقرار و آرامش و یا صورت نماز منافات نداشته باشد، نماز باطل نمی شود.
مسأله 340) بستن چشم ها در نماز اشکال ندارد و نماز را باطل نمی کند، گرچه در غیر رکوع مکروه است.
مسأله 341) مکروه است نمازگزار بعد از قنوت دست ها را به صورت بکشد، ولی نماز باطل نمی شود.
مسأله 342) خوردن و آشامیدن در حال نماز، نماز را باطل می کند چه کم باشد چه زیاد. ولی فرو دادن خرده های غذا که در گوشه و کنار دهان باقی مانده یا مکیدن شیرینی قند و شکری که اندکی از آن در دهان هست، موجب بطلان نماز نمی شود. همچنین اگر سهواً یا از روی فراموشی چیزی بخورد یا بیاشامد به شرطی که از صورت نمازگزار خارج نشود نماز باطل نمی شود.
مسأله 343) اگر نمازگزار، عمداً یا سهواً رکنی از نماز را کم یا زیاد کند یا عمداً یکی از واجبات غیر رکنی نماز را کم یا زیاد کند، نمازش باطل می شود.
مسأله 344) گفتن «آمین» بعد از قرائت سوره حمد جایز نیست و موجب بطلان نماز می شود؛ ولی اگر به خاطر تقیه باشد، اشکال ندارد. همچنین دست به سینه ایستادن در حال نماز (روی هم گذاشتن دست ها در جلوی بدن) اگر با این قصد باشد که این عمل جزء نماز است، نماز را باطل می کند و احتیاط واجب آن است که بدون این قصد هم آن را انجام ندهد.
مسأله 345) قطع نمازِ واجب بدون عذر جایز نیست.
مسأله 346) اگر حفظ جان یا مالی که نگه داری آن واجب است، بدون قطع نماز ممکن نباشد، باید نماز را رها کرد و به طور کلی برای جلوگیری از مخاطرات جانی و مالی که قابل توجه و اهتمام نمازگزار است، شکستن نماز جایز است.1. در بخش شکیات بیان می شود.
- شكيّات نماز
- سجده سهو
- قضاى سجده و تشهد فراموش شده
قضای سجده و تشهد فراموش شده
مسأله 401) اگر یکی از کارهای واجب نماز که رکن نیست، سهواً ترک شود، نماز باطل نمی شود و قضای آن هم لازم نیست؛ مگر در سجده و بنابر احتیاط واجب در تشهد که باید قضای آن دو بعد از نماز انجام شود.
مسأله 402) اگر یکی از سجده ها را سهواً ترک کند و در رکوع رکعت بعد یا بعد از آن بفهمد، باید پس از نماز، قضای آن را به جا آورد.
مسأله 403) اگر تشهد را فراموش کند و در رکوع رکعت بعد یا پس از آن متوجه شود، نمازش باطل نیست؛ ولی بنابر احتیاط واجب باید پس از سلام نماز، قضای آن را به جا آورد.
مسأله 404) در قضای سجده و تشهدی که بعد از نماز به جا می آورند، باید تمام شرایط نماز؛ مانند پاک بودن بدن و لباس، رو به قبله بودن و سایر شرایط، رعایت شود.
مسأله 405) کسی که پس از سلام نماز، قضای تشهد را به جا می آورد، لازم نیست بعد از قضای تشهد، سلام بدهد و کسی هم که قضای سجده را به جا می آورد لازم نیست که بعد از آن تشهد و سلام را بگوید.
مسأله 406) اگر در فاصله بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد، یکی از مبطلات نماز را انجام دهد، مانند اینکه روی از قبله برگرداند، باید قضای سجده و تشهد را به جا آورد و نمازش صحیح است.
مسأله 407) کسی که باید سجده یا تشهد را قضا کند، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود، باید بعد از نماز، اوّل سجده یا تشهد را قضا کند، سپس سجده های سهو را به جا آورد.
- نماز مسافر
- شرط اول: مسافت شرعی
- شرط دوم: قصد مسافت شرعی
- شرط سوم: استمرار قصد مسافت شرعی
شرط سوم: استمرار قصد مسافت شرعی
مسأله 445) شرط سوم از شرایط قصر نماز، استمرار قصد مسافت شرعی است؛ بنابر این اگر در بین سفر این شرط منتفی شود ولو بقیه شرایط موجود باشد، نماز تمام است؛ مانند کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ را دارد و بعد از پیمودن دو یا سه فرسخ، از قصدِ ادامه سفر منصرف یا مردّد شود، ولی راه را گم کند و بدون قصد به همان محل هشت فرسخی برود، در این صورت نمازش تمام است.
مسأله 446) اگر در ابتدای سفر قصد دارد به مکان خاصی برود که تا آنجا هشت فرسخ است، ولی قبل از رسیدن به چهار فرسخ، تصمیم بگیرد به مکان دیگری برود که از ابتدای سفرش تا آنجا نیز هشت فرسخ است، نمازش قصر است.
مسأله 447) کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ امتدادی را دارد، چنانچه بعد از رسیدن به چهار فرسخ، منصرف شود و بخواهد از همان راه برگردد (یعنی مسافت امتدادی را به تلفیقی تبدیل کند)، نمازش قصر است.
مسأله 448) کسی که قصد پیمودن هشت فرسخ یا بیشتر را دارد، اگر قبل از رسیدن به چهار فرسخ منصرف یا مردد شود، نمازش تمام است و چنانچه دوباره تصمیم به ادامه سفر بگیرد، چند صورت دارد:
1. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر در جایی توقف کرده است، در این صورت نمازش قصر است؛ خواه بقیه مسیر به تنهایی به اندازه مسافت شرعی باشد یا نباشد، حتی اگر بعد از قصد مجدد و قبل از حرکت بخواهد در آن محل نماز بخواند، باید به صورت قصر بخواند.
2. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر مقداری از مسافت را پیموده است و بقیه راه بعد از قصد مجدد، به مقدار مسافت شرعی (امتدادی یا تلفیقی) است، در این صورت، در مقداری که در حال تردید طیّ کرده نمازش تمام است؛ ولی بعد از قصد مجدد نماز قصر است.
3. در حال تردید یا انصراف از ادامه سفر مقداری از مسافت را پیموده است و بقیه راه کمتر از مسافت شرعی باشد، نماز تمام است؛ مگر آنکه مجموع مسافت قبل از انصراف یا تردید با مسافت باقیمانده بعد از قصد مجدد به ادامه سفر، به مقدار مسافت شرعی باشد که در این صورت بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.
مسأله 449) کسی که به قصد مسافت شرعی حرکت کرده و پس از گذشتن از حدّ ترخص نمازش را به صورت قصر خوانده، اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصدش برگردد یا قصد اقامت ده روز کند، نمازهایی را که قصر خوانده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره به صورت تمام در وقت اعاده و خارج وقت قضا کند. - شرط چهارم : عبور نکردن از وطن یا محل اقامت
شرط چهارم : عبور نکردن از وطن یا محل اقامت
مسأله 450) از شرایط قصر نماز آن است که از ابتدای سفر یا در بین سفر قصد نداشته باشد بین راه، (قبل از رسیدن به هشت فرسخ) در محلی، ده روز بماند یا از وطنش عبور کند.
مسأله 451) اگر در ابتدای سفر یا بین آن تصمیم بگیرد که قبل از رسیدن به هشت فرسخ، در محلی ده روز بماند یا از وطنش عبور کند، نمازش از ابتدای سفر تمام است. همچنین اگر پس از ترک وطن یا محل اقامت، بقیه مسیر حتی به صورت تلفیقی هشت فرسخ نباشد، نماز تمام است.
مسأله 452) در فرض مسأله قبل، اگر نسبت به اقامت ده روز یا مرور بر وطن، در بین راه تردید داشته باشد، قصد مسافت شرعی محقق نشده و نمازش تمام است.
- شرط پنجم: جایز بودن سفر
- شرط ششم: داشتن محل استقرار
شرط ششم: داشتن محل استقرار
مسأله 474) یکی از شرایط قصر نماز در سفر، آن است که شخص محل استقرار و نقطه اقامت ثابتی در غیر سفر داشته باشد؛ بنابر این چنانچه مسافری اصلا محل ثابت و مکان استقرار و سکونتی نداشته باشد، (یعنی خانه به دوش باشد)1 نمازش تمام است.
مسأله 475) عشایر کوچ کننده و کسانی که در بخشی از سال در محلی ساکن بوده و در بخش دیگری از سال به منطقه ایلیاتی کوچ می کنند و در کوه و دشت مستقر می شوند، حکم خانه به دوش را ندارند، بلکه چنین افرادی دارای دو وطن هستند که اگر فاصله بین دو مکان به اندازه مسافت شرعی باشد، نمازشان در مسیر بین این دو مکان قصر است.
مسأله 476) اگر خانه به دوش بخواهد سفر دیگری برود؛ مثلا بخواهد به حج برود یا برای عیادت کسی به شهری برود، چنانچه در این سفر هم، مانند سفرهای دیگر با خانواده و آنچه همراه اوست، برود به طوری که آن زمان نیز عنوان "خانه به دوش" بر او صدق کند، نمازش تمام است، اما اگر آنها را در شهری می گذارد و خودش می رود به گونه ای که آن هنگام به او خانه به دوش گفته نشود، بعید نیست که نمازش قصر باشد.
مسأله 477) اگر در بخشی از سال مکان استقرار دارد، ولی در بخش دیگری از سال جای ثابتی ندارد و خانه به دوش است، باید هنگام سکونت در محلّ استقرار نمازش را تمام و زمانی که بیرون می آید و محل استقرار ندارد (مانند بعضی از قبیله ها)، بنابر احتیاط واجب هم قصر و هم تمام بخواند.
مسأله 478) اگر از قبیله ای که خانه به دوش هستند، فردی برای جستجو و یافتن گیاه و برکه، جدا شود، هرچند به مقدار هشت فرسخ یا بیشتر برود، نمازش تمام است.1. تعبیر "خانه به دوش" کنایه از کسی است که خانه و زندگی اش همراهش است و هیچ محل استقرار خاص و مسکن و موطِنی ندارد که وقتی از آنجا خارج شد، به آنجا برگردد.
- شرط هفتم: سفر شغل نباشد
شرط هفتم: سفر شغل نباشد
مسأله 479) از شرایط قصر نماز در سفر آن است که سفر شغل نباشد، بنابراین اگر سفر شغل باشد؛ خواه قوام شغل به سفر کردن باشد، مانند رانندگی یا خلبانی و خواه سفر کردن مقدمة شغل باشد، مانند سفر پزشک یا معلمی که برای شغلش سفر می کند، نماز در آن سفر تمام و روزه صحیح است.
مسأله 480) اگر شغل فردی سفر نباشد؛ هرچند سفرهای متعددی انجام دهد نمازش قصر است، خواه از ابتدا قصد سفرهای متعدد داشته باشد؛ مانند کسی که قصد می کند چهل جمعه برای زیارت، از تهران به مسجد جمکران برود یا بدون قصد و به طور اتفاقی سفرهای زیاد برود؛ مانند بیماری که برای معالجه ناچار شود مرتب به شهری سفر کند.
مسأله 481) برای تحقق سفر شغلی سه شرط لازم است:
1. قصد انجام سفر شغلی؛
2. شروع سفر شغلی؛
3. قصد استمرار سفر شغلی.
مسأله 482) معیار در شغل بودن سفر، عرف است و اگر در موردی صدق عرفی عنوان حرفه و شغل نسبت به سفر مشکوک باشد، نماز قصر و روزه باطل است.
مسأله 483) شغل بودن سفر، وابسته به کسب مال و ارتزاق از آن نیست؛ بنابر این معلّمی که برای تدریس مجانی سفر میکند، این کار برای او حرفه و شغل محسوب می شود و نمازش در سفر تمام است.
مسأله 484) پس از تحقق شرایط فوق، از اولین سفر شغلی حکم سفر جاری است و نماز تمام و روزه صحیح است.
مسأله 485) اگر سفر برای تحصیل علم، جزء حرفه و شغل باشد؛ مانند اینکه دوره آموزشی برای کارمندی قرار دهند و او برای گذراندن دوره به مسافرت برود، نمازش تمام است.
مسأله 486) دانشجو و دانش آموزی که برای تحصیل علم به سفر می رود تا به این وسیله در آینده شغلی را اختیار کند، بنابر احتیاط واجب باید در سفر تحصیلی نماز را هم تمام و هم قصر بخواند و روزه را بگیرد و بعداً نیز قضا کند.
مسأله 487) اگر تحصیل علم همراه با وارد شدن در جمعی باشد که عنوان آن جمع، عنوان حرفه است؛ مانند طلبه که از همان ابتدای تحصیل، بر او عنوان "روحانی" صدق می کند، یا دانشجویان دانشگاه افسری که بعد از گذراندن چند ماه تمرین و تعلیم در دانشگاه، سردوشی می گیرند و به آنها "افسر" گفته می شود، این نوع تحصیل جزء حرفه محسوب می شود و در سفر تحصیلی باید نماز را تمام بخوانند و روزه بگیرند.
مسأله 488) اگر مکلف فقط یک سفر طولانی برای شغلش برود، مانند یک مسیر دریایی طولانی، بعید نیست که عرف این سفر را شغل حساب کند، بنابر این نماز تمام است؛ هر چند قصد استمرار آن را نداشته باشد؛ یعنی یک سفرِ طولانی جایگزین قصد استمرار می شود.
مسأله 489) کسی که اشتغال به شغلی دارد که در سال یک بار به مدت مثلاً یک ماه طول می کشد؛ مانند کاروان دار حج، چنانچه بنا دارد همه ساله به این کار اشتغال داشته باشد، نمازش حتی در اولین سفر تمام است. ولی اگر قصد استمرار ندارد، نماز قصر است.
مسأله 490) کسی که در بخشی از سال، سفر شغلی دارد و قصد و عزم او استمرار و انجام آن در هر سال است، مانند رانندگی در یک یا دو ماه از تابستان، سفرش حکم سفر شغلی را دارد و از سفر اول نمازش تمام است.
مسأله 491) کسی که می خواهد فقط برای یک بار در بخشی از سال اشتغال به کاری داشته باشد و قصد استمرار آن را در سال های آینده ندارد، در صورتی که مدت اشتغال حداقل سه ماه به طور متعارف و مستمر باشد (یعنی فقط در ایامی که معمولاً تعطیل می کنند؛ مانند ایام تعطیل و عزاداری، تعطیل کند) نمازش حتی در سفر اوّل تمام است، ولی اگر مدت آن طولانی نباشد، مثلاً یک ماه می خواهد این کار را انجام دهد، صدقِ عرفی سفر شغلی واضح نیست و در صورت شک، نمازش قصر است.
مسأله 492) کسی که شغلش تردد به بیرون شهر به اندازه کمتر از مسافت شرعی است؛ مانند بعضی از رانندگان تاکسی، اگر اتفاقاً به مقدار مسافت شرعی برای همان شغل مسافرت کند، سفر شغلی حساب نمی شود و نمازش قصر است.
مسأله 493) کسی که سفر شغل اوست (خواه قوام شغل به سفر باشد یا سفر مقدمه شغل باشد)، اگر به سفر غیر شغلی برود، هر چند به محل شغلش باشد، نمازش قصر است.
مسأله 494) در فرض مسأله قبل، چنانچه برای کاری غیر از شغل به محل شغلش سفر کند، ولی تصمیم بگیرد که به خاطر شغل در آنجا بماند، در مدتی که آنجا توقف می کند تا به سر کار برود و بعد از آن و در برگشت، نمازش تمام است، گرچه احتیاط آن است که در مدتی که آنجا توقف می کند تا به سر کار برود نماز را هم تمام و هم قصر بخواند.مسأله 495) شخصی که تردد شغلی دارد؛ اگر برای امری مانند صله رحم یکی دو روز زودتر به محل کار برود؛ علی الظاهر حکم سفر شغلی را دارد.
مسأله 496) کسی که شغلش سفر است، اگر در وطن یا غیر وطن با قصد یا بدون قصد، ده روز توقف کند، در اولین سفر بعد از ده روز، نمازش قصر است.
مسأله 497) کسی که شغلش سفر است، در صورتی که ده روز در وطن یا غیر وطن اقامت کند و بعد از آن به سفر غیر کاری برود؛ مثلاً به سفرِ زیارتی برود، بنابر احتیاط واجب در سفر کاری بعد از سفر زیارتی نمازش را هم قصر و هم تمام بخواند.
مسأله 498) کسی که شغلش سفر است، اگر شک داشته باشد که در جایی ده روز مانده یا کمتر از آن، چنانچه شک او به دلیل تردید در روز ورود به آن مکان باشد، باید نماز را در اولین سفر شغلی تمام بخواند، و در صورتی که به دلیل شک در روز خروج باشد، وظیفه اش قصر است.
مسأله 499) کسی که شغلش سفر است اگر در سفر شغلی یک مقصد داشته باشد و قبل از رسیدن به مقصد، بین راه ده روز در جایی اقامت کند، ادامه سفر تا مقصد با مسیر برگشت به وطن، سفر اول محسوب می شود و باید نماز را قصر بخواند.
مسأله 500) در فرض مساله قبل اگر چند مقصد داشته باشد، سفرِ اول (بعد از اقامت ده روز) با رسیدن به مقصد اول تمام می شود و از هنگامی که به سمت مقصد دوم حرکت می کند، سفر دوم بوده و نماز تمام است.
مسأله 501) در سفر شغلی که نماز تمام و روزه صحیح است، تفاوتی نمی کند مسیر یا نوع شغل یا وسیله سفر، همان قبلی باشد یا تغییر کند.
مسأله 502) کسی که شغلش رانندگی است اگر بعد از شروع به شغل رانندگی وسیله نقلیه اش خراب شود و برای تعمیر و خرید لوازم به مقدار مسافت شرعی سفر کند، این سفر نیز سفر شغلی بوده و نماز تمام است.
مسأله 503) در فرض مسأله قبل، اگر پیش از شروع شغل، خودرو خراب شود و برای تعمیر یا تهیه لوازم به مقدار مسافت شرعی سفر کند، نمازش قصر است.
مسأله 504) کسی که شغلش سفر است، اگر به سفر غیر شغلی برود، نمازش قصر است؛ مثلاً کسی که شغلش بردن مسافر از شهری به شهر دیگر است، اگر سفر حج یا عتبات برود، نماز را باید قصر بخواند، اما اگر در ضمن سفر شغلی، کار شخصی، مانند زیارت انجام دهد، ـ چه غرض اصلی کار شخصی باشد و بردن مسافر تبعی باشد یا به عکس و یا هر دو غرض مساوی باشند ـ نماز تمام است.
مسأله 505) کسی که سفر شغل اوست، اگر به سفر غیر شغلی برود و بخواهد از آنجا برای شغل به محل شغل برود، در صورتی که ده روز (چه با قصد و چه بدون قصد) در آنجا توقف نکرده باشد، در سفر به محل شغل نمازش تمام است.
مسأله 506) کسی که شغلش سفر است؛ در برگشت از سفر شغلی نمازش تمام است، ولی اگر چند روز (کمتر از ده روز) برای غیر شغل مانند زیارت یا تفریح بماند و سپس برگردد، بنابر احتیاط واجب در برگشت، باید بین قصر و تمام جمع کند.
مسأله 507) کسی که شغلش سفر است اگر به آخرین سفر شغلی برود یا در بین سفر از ادامه اشتغال منصرف شود، چنانچه سفر مقوم شغل او بوده؛ مانند رانندگی، در این صورت در مسیر برگشت از آخرین سفر، اگر مسافری نیاورد، برگشت او سفر شغلی حساب نمی شود و نمازش قصر است، چه با ماشین خودش برگردد و یا با وسیلۀ دیگری و اگر سفر مقدمه شغل او باشد هنگام برگشت از سفر آخر بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم قصر و هم تمام بخواند. - شرط هشتم : رسیدن به حد ترخّص
شرط هشتم : رسیدن به حد ترخّص 1
مسأله 508) مسافری که از وطن خارج می شود و قصد پیمودن مسافت شرعی را دارد، از زمانی نمازش قصر می شود که به حد معینی برسد، همچنین هنگام بازگشت هنگامی که به آن حد برسد باید نماز را تمام بخواند، که به این حد، «حدّ ترخص» می گویند؛ گرچه احتیاط مستحب آن است که در حد فاصل بین حدّ ترخص و ورود به شهر، نماز را به صورت جمع بین قصر و تمام بخواند.
مسأله 509) ملاک تشخیص حدّ ترخص، آن است که از آخرین خانه شهر به اندازه ای دور شود که صدای اذان متعارف شهر را بدون بلندگو نشنود؛ خواه دیوارهای شهر را ببیند یا نه.
مسأله 510) اگر در خارج شهر صدای اذان را بشنود و تشخیص دهد که اذان است ولی نتواند فصل های آن را از یکدیگر تشخیص دهد، بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و تمام جمع کند، مگر اینکه مسیر خود را به قدری ادامه دهد که صدای اذان را اصلاً نشنود.
مسأله 511) ملاک برای حدّ ترخص، شنیدن اذانی است که در مکان بلند متعارف همچون مأذنه های مساجد قدیمی و در آخر شهر گفته شود.
مسأله 512) ملاک در بلندی صدای اذان، صدای متوسط و متعارف و در شنیدن اذان، قدرت شنوایی متوسط و معمولی و در وضعیت جوّی، جوّ متعارف است؛ یعنی هوائی که در آن باد شدید و غبار و مه نباشد.
مسأله 513) چنانچه مسافر به مقداری از وطن دور شود که صدای اذان شنیده نمی شود ولی صداهای بلند دیگر مانند دعا و قرائت قرآن شنیده می شود، احتیاط آن است که اگر در آنجا نماز می خواند، به صورت جمع بخواند و یا به اندازه ای دور شود که صدایی شنیده نشود.
مسأله 514) اگر مسافر به محلی می رود که تصمیم دارد ده روز در آنجا بماند، تا قبل از رسیدن به حدّ ترخص محل اقامت، نمازش قصر است و در حدّ فاصل بین حدّ ترخص و محل اقامت، بنابر احتیاط واجب باید بین قصر و تمام جمع کند.
مسأله 515) اگر از محلی که قصد اقامت ده روز کرده به قصد پیمودن مسافت شرعی خارج شود، احتیاط واجب آن است که در فاصله بین محل اقامت و حد ترخص، بین قصر و تمام جمع کند یا نماز را تأخیر بیندازد تا از حدّ ترخص عبور کند و قصر بخواند.
مسأله 516) کسی که سی روز مردّد در محلی مانده و از روز سی و یکم نماز را تمام می خواند، اگر به قصد پیمودن مسافت شرعی از آن مکان خارج شود، بنابر احتیاط واجب یا قبل از حدّ ترخص بین قصر و تمام جمع کند یا نماز را تأخیر بیندازد و قصر بخواند.
مسأله 517) در سایر موارد (به استثناء موارد سه گانه)2 که مسافر وظیفه اش نماز تمام بوده و تبدیل به قصر شده است، برای خواندن نماز به صورت قصر، حدّ ترخص معیار نیست؛ مانند کسی که به سفر حرام رفته و سپس به مباح تبدیل شده، یا کسی که بدون قصد سفر تا هشت فرسخ رفته و می خواهد برگردد.
مسأله 518) کسی که از وطن به قصد پیمودن مسافت شرعی سفر می کند، اگر شک کند که به حدّ ترخص رسیده است یا نه؛ باید بنا بگذارد که به حدّ ترخص نرسیده و نماز را تمام بخواند و اگر این شک هنگام برگشتن از سفر باشد، باید نماز را قصر بخواند؛ البته در صورتی که هم هنگام رفتن و هم برگشتن، در یک محل، شک کند که از حد ترخص گذشته است یا نه و بخواهد در آن محل نماز بخواند، باید بین قصر و تمام جمع کند و اگر نماز رفت را فقط به صورت تمام خوانده، باید به صورت قصر هم بخواند.
مسأله 519) کسی که از وطن به سفر می رود چنانچه قبل از رسیدن به حدّ ترخص، به تصور اینکه به حدّ ترخص رسیده است، نماز را قصر بخواند، سپس متوجه شود که اشتباه کرده، باید دوباره نماز را به جا آورد. در برگشت به وطن نیز اگر چنین اتفاقی بیفتد و نماز را تمام بخواند حکم همین است.
مسأله 520) کسی که از وطن به سفر می رود اگر پس از عبور از حدّ ترخص، به تصور اینکه به حدّ ترخص نرسیده، نماز را تمام بخواند، سپس متوجه شود که چنین نبوده، باید دوباره نمازش را بخواند، در برگشت نیز اگر چنین اتفاقی بیفتد و نماز را قصر بخواند، حکم همین است.
مسأله 521) اگر پس از خروج از وطن و عبور از حدّ ترخص، دوباره وارد حدّ ترخص شود، باید نماز را داخل حدّ ترخص تمام بخواند و تفاوتی نمی کند که برگشت او اختیاری یا غیر اختیاری و یا به دلیل کج بودن راه باشد.
مسأله 522) در فرض مسأله قبل، اگر ورود او به حدّ ترخص به خاطر طبیعت مسیر همچون کجی راه باشد، لازم نیست باقیمانده مسیر به مقدار مسافت باشد، بلکه مقدار مسافت شرعی از همان ابتدای سفر با احتساب مقدار مسافتی که داخل حد ترخص می شود و برمی گردد، محاسبه می شود.
مسأله 523) در فرض مسأله سابق، اگر ورود به حدّ ترخص به خاطر طبیعت مسیر نباشد، بلکه به خاطر امر دیگری به صورت اختیاری یا غیر اختیاری3 به داخل حد ترخص برگردد؛ مانند اینکه برای برداشتن چمدانی که در محدوده حدّ ترخص جا گذاشته، برگردد، و بعد از برداشتن چمدان، همان سفر قبلی را ادامه دهد، در این صورت مسافت شرعی از ابتدای سفر محاسبه می شود ولی آن مقدار راه اضافی که از خارج حد ترخص برای برداشتن چمدان برگشته و دوباره به آن محل برمیگردد، در مسافت شرعی محاسبه نمی شود.
مسأله 524) اگر به قصد مسافت از حدّ ترخص وطن خارج شد و نماز را به صورت قصر به جا آورد و دوباره وارد حدّ ترخص شد و سپس سفر خود را ادامه داد، نماز خوانده شده کافی است و لازم نیست آن را اعاده کند.
مسأله 525) اگر از محلی که قصد اقامت ده روز کرده به قصد پیمودن مسافت شرعی خارج شود و بعد از گذشتن از حد ترخص به دلیلی، دوباره به حدّ ترخص یا حتی به محل اقامت وارد شود و قصد اقامت ده روز نداشته باشد، نمازش قصر است.
مسأله 526) اگر کسی قصد دارد حداقل هشت فرسخ، دور شهر حرکت کند، چنانچه این حرکت داخل حد ترخص باشد، نمازش تمام است، ولی اگر خارج حد ترخص باشد، نماز قصر است؛ هرچند به خاطر کجی و اعوجاج راه، در مواردی داخل حدّ ترخص شود و مقدار مسیر خارج حد ترخص، کمتر از هشت فرسخ باشد. البته اگر بخواهد داخل حد ترخص نماز بخواند، نماز تمام است.
مسأله 527) در فرض مساله قبل، اگر داخل شدن به حدّ ترخص به خاطر طبیعتِ مسیر نباشد، بلکه با اختیار به داخل حد ترخص برمی گردد، در این صورت اگر بقیه راه غیر از مقدار مسافتی که برمی گردد و خارج می شود، هشت فرسخ نباشد، نماز تمام است، و اگر به مقدار مسافت باشد، نماز قصر است. البته نمازش داخل حدّ ترخّص، تمام است.1. بر اساس تحقیقات انجام گرفته 1350 متر پس از آخرین نقطه شهر، حد ترخص می باشد.
2. یعنی غیر موردِ وطن، قصد اقامت ده روزه و ماندن بیش از سی روز مردّد.
3. غیر اختیاری مانند اینکه کشتی ای که به سمت مقصدی حرکت می کند و از حد ترخص می گذرد، در اثر وزش باد، دوباره داخل حدّ ترخص برمی گردد. - مواردی كه سفر را قطع مى كند
- حکم نوافل در سفر
حکم نوافل در سفر
مسأله 599) خواندن نافله های ظهر و عصر در سفری که نماز در آن قصر است (هر چند با قصد رجاء) جایز نیست.
مسأله 600) انجام نافله عشا (وُتیره) در سفر با قصد رجاء و به امید ثواب اشکال ندارد.
مسأله 601) نمازهای نافله یومیه ای که از مسافر ساقط است، برای فردی که قصد ماندن ده روز را دارد، مشروع و مستحب است. همچنین روزه مستحبی نیز برای او مستحب می باشد.
مسأله 602) اگر کسی در اماکن تخییر بخواهد نماز را به صورت تمام بخواند، می تواند نوافل یومیه را نیز بخواند.
مسأله 603) نافله شب و نافلۀ نماز صبح و مغرب از مسافر ساقط نیست.
مسأله 604) غیر از نافله های یومیه، نمازهای مستحبی دیگر؛ مانند نماز جعفر طیّار (که نماز خیلی مهم و با فضیلتی است) و نماز امام زمان (علیه السلام) یا نمازهایی که در ایام خاصی؛ مانند روز جمعه وارد شده، از مسافر ساقط نیست.
- حکم خواندن نماز تمام در جایی که وظیفه قصر است
حکم خواندن نماز تمام در جایی که وظیفه قصر است
مسأله 605) مسافری که می داند نماز در سفر با وجود شرایطی قصر است، همچنین می داند سفرش واجد آن شرایط است، در صورتی که نماز را تمام بخواند، نمازش باطل است و چه در وقت باشد و چه خارج از وقت باید آن را دوباره به صورت قصر بخواند.
مسأله 606) مسافری که نمی داند نماز در سفر قصر است و بر خلاف وظیفه اش نماز را تمام می خواند، در صورتی که جاهل قاصر باشد1، پس از فهمیدن حکم، لازم نیست نماز را اعاده یا قضا کند.
مسأله 607) در فرض مساله قبل اگر جاهل مقصر باشد2، به خاطر کوتاهی در یادگیری گناه کرده و پس از فهمیدن حکم، باید نمازش را در وقت اعاده و در خارج وقت قضاء کند.
مسأله 608) اگر حکم نماز در سفر را می داند، ولی به دلیل جهل به خصوصیات حکم، نماز را تمام بخواند، در این صورت احتیاط واجب آن است که اگر در وقت متوجه شود، آن را اعاده و اگر بعد از وقت متوجه شود، آن را قضا کند؛ مانند اینکه می داند در سفر نماز قصر است، اما نمی داند بعد از قصد اقامت ده روز و قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی اگر از قصدش برگردد، نماز قصر است و نماز را تمام بخواند.
مسأله 609) اگر مسافر حکم نماز در سفر را می داند، ولی به دلیل جهل به موضوع، نماز را تمام بخواند، باید نماز را اعاده کند؛ مانند اینکه می داند که وظیفه مسافر نماز قصر است ولی قصد دارد به مکان مشخصی که مسافت تا آنجا هشت فرسخ است برود، اما خیال می کند تا آنجا هفت فرسخ است و نماز را تمام می خواند در حالی که وظیفه واقعی او قصر است.
مسأله 610) اگر فراموش کند که مسافر باید نمازش را قصر بخواند یا فراموش کند که در سفر است و نمازش را تمام بخواند، چنانچه داخل وقت یادش بیاید، باید نماز را اعاده کند و اگر اعاده نکند، قضای آن واجب است، ولی اگر بعد از وقت متوجه شود، نمازش قضا ندارد.
مسأله 611) مسافری که نمی داند وظیفه مسافر قصر است؛ اگر نمازش قضا شود و بعد از وقت، متوجه حکم شود، باید قضای نماز خود را به صورت قصر بخواند.
مسأله 612) در فرض مسأله قبل، اگر نماز فوت شده را به صورت تمام قضا کند و سپس متوجه حکم شود، در صورتی که جاهل قاصر بوده، اعاده نماز لازم نیست.
مسأله 613) اگر فراموش کند که وظیفه مسافر نماز قصر است یا فراموش کند که در سفر است و به قصد تمام، نماز را شروع کند و پیش از قیام برای رکعت سوم یادش بیاید، باید نماز را دو رکعتی تمام کند و نمازش صحیح است و اگر بعد از قیام برای رکعت سوم و پیش از رکوع یادش بیاید، باید بنشیند و سلام دهد.
مسأله 614) در فرض مسأله قبل، اگر بعد از رفتن به رکوع رکعت سوم یادش بیاید، نمازش باطل است؛ خواه در وسعت وقت باشد و خواه در تنگی وقت در حدی که به مقدار یک رکعت هم وقت نداشته باشد و باید نماز را اعاده یا قضا کند.1. یعنی کسی که حکم را نمی داند و توجه به جهل خود هم ندارد.
2. یعنی کسی که توجه به جهل خود دارد و با اینکه می تواند آن را برطرف کند، این کار را نمی کند. - حکم خواندن نماز قصر در جایی که وظیفه تمام است
حکم خواندن نماز قصر در جایی که وظیفه تمام است
مسأله 615) مسافری که وظیفه اش نماز تمام است، چنانچه برخلاف وظیفه نماز را قصر بخواند، نمازش باطل است و در این حکم تفاوتی میان علم، عمد، فراموشی و جهل به حکم یا موضوع نیست؛ مگر موردی که در مسألة بعد بیان می شود.
مسأله 616) مسافری که می خواهد ده روز در جایی بماند، اگر به خاطر جهل به حکم نماز را قصر بخواند، نمازش صحیح است، ولی اگر به خاطر جهل به موضوع یا فراموشی قصر بخواند، نمازش باطل است و باید نمازش را دوباره بخواند.
مسأله 617) کسی که وظیفه اش تمام است؛ مانند مسافریکه قصد اقامت ده روزه کرده، اگر در اثر فراموشی یا جهل به حکم یا موضوع، نماز را به نیّت قصر شروع کند و پیش از گفتن سلامی که با آن از نماز خارج می شود1 متوجه شود، باید نماز را به صورت تمام ادامه دهد و صحیح است.1. سلام اول یعنی «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» سلام مستحبی است و با آن از نماز خارج نمی شود، ولی سلام دوم؛ یعنی «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» یا سلام سوم؛ یعنی «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» موجب بیرون رفتن از نماز می شود.
- مسائل متفرقه
مسائل متفرقه
مسأله 618) کسی که اول وقت در وطن یا محلی که قصد اقامت ده روز کرده، بوده و نماز نخوانده و به مسافرت رفته است، اگر بخواهد در سفر نماز بخواند، باید قصر بخواند.
مسأله 619) کسی که اول وقت مسافر بوده و نماز نخوانده و سپس به وطن یا محل اقامت رسیده است، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله 620) کسی که اول وقت مسافر بوده و نماز نخوانده و بعد از رسیدن به وطن یا محل اقامت نمازش فوت شده، باید آن را به صورت تمام قضا کند.
مسأله 621) کسی که اول وقتِ نماز، در وطن یا محل اقامت بوده و به سفر رفته و نمازش در سفر فوت شده است، باید نمازش را به صورت قصر قضا کند.
مسأله 622) مسافر در اماکن چهارگانۀ تخییر (یعنی شهر مکه، مدینه، مسجد کوفه و حائر حسینی علیه السلام) می تواند نمازهای چهار رکعتی را قصر یا تمام بخواند و اگر تمام بخواند افضل است، اما احتیاط مستحب قصر است.
مسأله 623) حکم تخییر در تمامی شهر مکه و مدینه فعلی جاری است و مخصوص مسجد الحرام و مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که به دو مسجد اکتفاء شود.
مسأله 624) در کوفه حکم تخییر اختصاص به مسجد کوفه دارد و در شهر کوفه، بنابر احتیاط واجب حکم تخییر جاری نیست.
مسأله 625) حکم تخییر در حائر حسینی(علیه السلام) به زیر گنبد (تحت القبّه) و جایی که نزد قبر امام حسین (علیه السلام) صدق می کند، اختصاص دارد و بنابر احتیاط شامل رواق ها و صحن مطهر نمی شود.
مسأله 626) در اماکن چهارگانه مذکور، تخییر استمراری است و مسافر می تواند هر یک از نمازهای چهار رکعتی را که بخواهد تمام و هر کدام را که بخواهد قصر بخواند.
مسأله 627) اگر در اماکن تخییر، نمازی از مکلّف (عمداً یا سهواً) فوت شود و بخواهد در غیر این اماکن نماز را قضا کند، اقوی این است که به صورت قصر بخواند، و چنانچه بخواهد در همین مکان ها آن را قضا کند، بنابر احتیاط واجب باید قصر بخواند.
مسأله 628) حکم تخییر در اماکن چهارگانه شامل روزه نمی شود، بنابراین مسافر نمی تواند در این اماکن روزه ماه مبارک رمضان را بگیرد.
-
- نماز قضا
نماز قضا
مسأله 629) کسی که نماز واجب یومیه را در وقت معین آن عمداً یا از روی فراموشی یا به دلیل جهل نخوانده باشد یا بعد از وقت، متوجه بطلان نمازش شود، باید قضای آن را بخواند.
مسأله 630) اگر کسی نماز واجب غیر یومیه؛ مانند نماز آیات را در وقت خود نخواند، قضای آن را باید به جا آورد.
مسأله 631) قضای نماز در صورتی واجب است که مکلّف یقین به ترک یا باطل بودن آن داشته باشد، اما اگر شک یا گمان به ترک یا بطلان نمازی دارد، واجب نیست قضای آن را بخواند.
مسأله 632) اگر مکلف در تمام وقت نماز بی هوش باشد، قضای آن واجب نیست؛ مگر اینکه بی هوشی به اختیار خودش بوده باشد که بنابر احتیاط واجب باید نماز را قضا کند.
مسأله 633) غیر مسلمانی که به دین اسلام گرویده است، لازم نیست نمازهایی را که قبل از مسلمان شدنش نخوانده قضا کند؛ ولی مرتدّ، یعنی مسلمانی که از اسلام برگشته، باید نمازهای زمان ارتداد را بعد از توبه قضا کند.
مسأله 634) نمازهایی را که زن در تمام وقت آن، در حال حیض یا نفاس بوده است، قضا ندارد.
مسأله 635) کسی که نماز قضا دارد، واجب نیست فوراً آن را بخواند، البته نباید در خواندن آن کوتاهی کند.
مسأله 636) شخصی که بر اثر جهل به موضوع یا حکم شرعی، نماز را بدون طهارت از حدث خوانده است؛ مانند کسی که نمی دانسته جنب شده و غسل نکرده یا نماز را با غسل یا وضوی باطل خوانده است، باید نمازها را قضا کند.
مسأله 637) قضای نماز واجب را باید به همان صورت که قضا شده، به جا آورد؛ بنابراین اگر وظیفه مکلف نماز چهار رکعتی بوده و از او فوت شده، باید قضای آن را (هرچند در سفر) به صورت چهار رکعتی انجام دهد و اگر نمازهای چهار رکعتی در سفر (که وظیفه اش قصر است) از او فوت شده باشد، باید به صورت قصر بخواند؛ هر چند در سفر نباشد.
مسأله 638) قضای نماز واجب را هر زمان از شبانه روز می توان خواند و لازم نیست مثلاً قضای نماز صبح در وقت نماز صبح یا قضای نماز ظهر در وقت نماز ظهر خوانده شود.
مسأله 639) معیار در قضای نماز، آخر وقت است. بنابراین اگر آخر وقت که نماز از او فوت شده، مسافر بوده، باید قضای نماز را قصر بخواند؛ اگر چه اول وقت در وطنش بوده است و اگر آخر وقت مسافر نبوده، باید نماز را تمام بخواند؛ اگر چه اول وقت مسافر بوده است.
مسأله 640) رعایت ترتیب در خواندن نماز قضا واجب نیست؛ مگر در قضای نماز ظهر و عصر یک روز و قضای نماز مغرب و عشای یک روز.
مسأله 641) کسی که تعداد نمازهای قضای خود را نمی داند، می تواند به مقداری که یقین دارد قضا شده، اکتفا کند.
مسأله 642) کسی که نماز قضا دارد، می تواند نماز اداء را بخواند؛ ولی احتیاط واجب آن است که اگر فقط یک نماز قضا دارد، ابتدا نماز قضا را بخواند؛ به خصوص اگر نماز قضا مربوط به همان روز باشد.
مسأله 643) کسی که نماز قضا بر عهده دارد، می تواند نماز نافله و نماز مستحبی بخواند.
مسأله 644) قضای نافله های یومیه مستحب است. - نماز استیجاری
نماز استیجاری
مسأله 645) اگر عباداتی مانند نماز یا روزه از میت فوت شده باشد؛ جایز است کسی را اجیر کنند تا قضای آنها را به نیابت از میت به جا آورد. همچنین جایز است کسی آنها را تبرّعاً1 انجام دهد و با انجام آن، ذمّة میت فارغ می شود.
مسأله 646) به نمازی که به نیابت از میت با اجرت خوانده می شود، نماز استیجاری می گویند.
مسأله 647) در صورتی که میت نسبت به گرفتن اجیر برای قضای نمازهایش وصیت کرده باشد، تا مقدار ثلث ترکه باید به آن عمل شود و در بیش از ثلث، اجازه ورثه لازم است.
مسأله 648) کسی که برای نمازهای میّتی اجیر شده است، هنگام خواندن نماز لازم نیست میّت را با ذکر خصوصیات معین کند، بلکه اگر به صورت مجمل و کلی او را مشخص کند، کافی است؛ مثلاً کسی که برای نماز دو نفر اجیر شده، اگر نیّت کند نماز را برای اولین میّتی که اجیر شده می خواند، کافی است.
مسأله 649) اگر برای نماز استیجاری شرط خاصی (مانند به جماعت برگزار کردن یا در مسجد خواندن) نشده باشد، بر اجیر فقط لازم است نماز را با واجبات آن انجام دهد.
مسأله 650) برای خواندن نمازهای میّت، همجنس بودن شرط نیست، یعنی مرد می تواند نمازهای قضای زن و زن نمازهای قضای مرد را بخواند؛ خواه اجیر باشد و یا تبرعاً انجام دهد.
مسأله 651) در بلند یا آهسته خواندن نماز، نایب باید مطابق وظیفه خود عمل کند. بنابراین اگر مردی برای خواندن نمازهای قضای زن نایب شود، باید حمد و سوره نمازهای صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند.
مسأله 652) کسی که برای قضای نماز میّت نایب می شود، باید شرایط زیر را داشته باشد:
1. مسائل نماز را با اجتهاد یا تقلیدِ صحیح بداند.
2. مورد اطمینان باشد که نماز را صحیح به جا می آورد.
3. عذری نداشته باشد؛ مثلاً کسی که نشسته نماز می خواند، نمی تواند برای نمازهای میّت اجیر شود.1. یعنی به طور رایگان انجام دادن. - نماز قضای پدر و مادر
نماز قضای پدر و مادر
مسأله 653) بر پسر بزرگ واجب است نمازهایی را که از پدر و بنابر احتیاط واجب از مادرش فوت شده، قضا کند.
مسأله 654) اگر پدر یا مادری اصلاً نماز نخوانده باشند، بنابر احتیاط واجب قضای نمازها بر پسر بزرگ واجب است.
مسأله 655) منظور از پسر بزرگ، بزرگ ترین پسری است که هنگام مرگ پدر و مادر زنده است، خواه بالغ باشد یا غیر بالغ.
مسأله 656) اگر فرزند بزرگ میت، دختر و فرزند دوم پسر باشد، قضای نمازهای پدر و مادر بر پسر بزرگ که فرزند دوم است، واجب است.
مسأله 657) هرگاه شخص دیگری (غیر از پسر بزرگ) نمازهای پدر و مادر را قضا کند، از پسر بزرگ ساقط می شود.
مسأله 658) بر پسر بزرگ واجب است آن مقدار از نمازهایی را که یقین دارد از پدر و مادرش فوت شده است قضا کند و اگر نمی داند که از آنها نمازی قضا شده یا نه، چیزی بر او واجب نیست و تفحص و جستجو در این مورد لازم نمی باشد.
مسأله 659) بر پسر بزرگ واجب است که نمازهای پدر و مادرش را به هر صورتی که امکان دارد قضا کند و اگر از انجام آن عاجز باشد، تکلیفی بر عهده اش نیست.
مسأله 660) کسی که خودش نماز قضا دارد و نماز قضای پدر و مادر نیز بر عهده اوست، در تقدیم هر یک مخیّر است و هر کدام را بخواهد می تواند اول بخواند.
مسأله 661) اگر پسر بزرگ پس از فوت پدر و مادر از دنیا برود، بر فرزندان دیگر قضای نماز پدر و مادر واجب نمی شود. - نماز آيات
- نماز عید فطر و قربان
نماز عید فطر و قربان
مسأله 683) نماز عید فطر و قربان در زمان حضور معصوم (علیه السلام) واجب است و باید به جماعت برگزار شود و در عصر حاضر (که زمان غیبت کبری است) مستحب است.
مسأله 684) وقت نماز عید فطر و قربان، از اول آفتاب روز عید تا ظهر است.
مسأله 685) مستحب است نماز عید قربان را بعد از بالا آمدن آفتاب بخوانند و در عید فطر مستحب است بعد از بالا آمدن آفتاب ابتدا افطار کنند و زکات فطره را بدهند، سپس نماز عید را بخوانند.
مسأله 686) نماز عید فطر و قربان دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و بعد از دو سجده برخیزد و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره، چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع رود و نماز را ادامه دهد و تمام کند.
مسأله 687) در نماز عید فطر و قربان مستحب است قرائت بلند خوانده شود.
مسأله 688) نماز عید سوره مخصوص ندارد، ولی بهتر است در رکعت اول سوره "شمس" و رکعت دوم سورة "غاشیه"، یا در رکعت اول سوره "اعلی" و رکعت دوم سوره "شمس" خوانده شود.
مسأله 689) در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری خوانده شود کافی است ولی بهتر است این دعا را به امید درک ثواب بخوانند: "اَللّهُمَّ اَهلَ الکِبریاءِ وَ العَظَمَةِ وَ اَهلَ الجوُدِ وَ الجَبَروُتِ وَ اَهلَ العَفوِ وَ الرَّحمَةِ وَ اَهلَ التَّقوی وَ المَغفِرَةِ اَساَلُکَ بِحَقِّ هذَا الیَومِ الَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَةً وَ مَزیداً اَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَن تُدخِلَنی فی کُلِّ خَیرٍ اَدخَلتَ فیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ و اَن تُخرِجَنی مِن کُلِّ سوُءٍ اَخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم اَللّهُمَّ اِنّی اَساَلُکَ خَیرَ ما سَاَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الصّالِحونَ وَ اَعوذُ بِکَ مِمَّا استَعاذَ مِنهُ عِبادُکَ المُخلَصونَ"
مسأله 690) کوتاه یا طولانی خواندن قنوت های نماز عید اشکال ندارد، ولی کم یا زیاد کردن تعداد آنها جایز نیست.
مسأله 691) اگر نمازگزار در تکبیرهای نماز و قنوت های آن شک کند، اگر از محل آن تجاوز نکرده است، بنابر اقل بگذارد و اگر بعد معلوم شود که گفته بوده است، اشکال ندارد.
مسأله 692) اگر قرائت یا تکبیرها یا قنوت ها را فراموش کند، نماز صحیح است ولی اگر رکوع یا دو سجده یا تکبیرة الاحرام را فراموش کند، نماز باطل می شود.
مسأله 693) نماز عید فطر و قربان قضا ندارد. - نماز جماعت
- نماز جمعه
-
- روزه
- جهت مکاتبه با دفتر، از قسمت ارسال نامه استفاده نمایید.
- به منظور استفتاء یا ارسال سوال شرعی، از قسمت ارسال سوال شرعی استفاده نمایید.
- جهت ارایه انتقاد و پیشنهاد به سایت دفتر، از قسمت ارتباط با پایگاه استفاده نمایید.
- از فرم زیر فقط برای ارایه نظرات در مورد محتوای همین صفحه استفاده نمایید.
- مسوولیت ارسال اشتباه بر عهده ارسال کننده آن است.