بسماللّهالرّحمنالرّحيم
و الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين المكرّمين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه به اين بندهى حقير توفيق عنايت كرد كه با شما مردم باايمان و عزيز و خونگرم شيروان بتوانم در اين جمع پرشور و صميمى ملاقات كنم. خاطرهى ما از شهر شما، از مردم شما، خاطرهى خوبى است. در دوران امتحانهاى دشوار و بزرگ، شهر شيروان از جملهى مناطقى است كه امتحان خوبى داده است و نام نيكى از خود به يادگار گذاشته است. علاوه بر صدها شهيد و جانباز كه در دوران دفاع مقدس، مردم عزيز شيروان و حومهى آن تقديم كردند، نام هفت سردار در ميان شهيدان اين ديار وجود دارد. تربيت سرداران و فرستادن آنها براى مديريت صحنههاى دشوار و سپس شهادت آنها، حوادثى نيست كه در گذر تاريخ بشود آنها را فراموش كرد. امروز هم چند هزار بسيجى در اين شهر حضور دارند، هيئتهاى مذهبىِ فعال در اين شهرستان حضور دارند، نخبگان فرهنگى و ورزشى در اين شهر حضور دارند. اينها نشاندهنده و تنظيمكنندهى شناسنامهى هر منطقهاى از مناطق كشور است. جوانهاى عزيز ما - چه در اين شهرستان، و چه در ساير شهرستانهاى اين استان - بايد به خاطر موفقيتها به خود ببالند و خود را براى كارهاى بزرگ در آينده آماده كنند.
يكى از برجستگىهاى اين شهر و اين استان - كه در شهرستان شيروان اين برجستگى كاملاً محسوس است - همزيستى اقوام مختلف با يكديگر است؛ از كُرد و ترك و فارس و تات، در كنار هم، برادرانه و مسلمانانه زندگى ميكنند. انشاءاللّه جوانهاى شما، از زن و مرد، بتوانند در آيندهى كشور عزيزشان و براى سربلندى انقلابشان، چهرههاى درخشان ديگر و بيشترى را تحويل اين جامعه بدهند؛ و اين اميدى است كه دور از دسترس نيست.
آنچه كه من مايلم به شما برادران و خواهران عزيز شيروانى عرض كنم، اين است كه تلاش ملت عزيز ما و هوشمندى و آگاهى و بصيرت مردم عزيز ما در اين استان و در سرتاسر كشور، موجب شده است كه كشور ما از يك ثبات سياسى مستمرى برخوردار باشد؛ اين نعمت بزرگى است. قدرتمندان زورگو و تجاوزگر، يكى از سلاحهاشان اين است كه در كشورهائى بىثباتى ايجاد كنند، كه نمونهى آن را شما مشاهده ميكنيد؛ هم در منطقهى خودمان، و هم در مناطق ديگر اين دنياى بزرگ. مىبينيد كه قدرتمندان هر جا توانستهاند، هر جا در كشورى طمعى ورزيدهاند، براى اينكه سلطهى خود را در آن كشورها و در آن مناطق مستقر كنند، بين مردم آن كشور يا مردم آن كشور با كشور همسايه، بىثباتى ايجاد كردند؛ ايجاد اختلاف كردند، ايجاد درگيرى كردند، تا بىثباتى در نظامها به وجود بيايد؛ از اين بىثباتى، كارخانجات اسلحهسازى استفاده كنند، كارتلها و تراستها و بنگاههاى بزرگ اقتصادىِ حاكم بر دستگاه سياسى غرب استفاده كنند. امروز يكى از سياستهاى دستگاههاى استكبار، ايجاد بىثباتى است. آن وقت در يك چنين شرائطى، نظام جمهورى اسلامى به بركت ايمان شما مردم، به بركت بصيرتى كه به فضل الهى در ملت ما وجود دارد، توانسته است به كورى چشم دشمنان، يك كشور با ثبات و استقرار به وجود بياورد.
خود آحاد ملت پشتوانهى اين ثبات و استقرارى هستند كه در كشور وجود دارد؛ و البته متقابلاً بيشترين فايدهى اين ثبات و استقرارى كه در نظام سياسى كشور هست، متوجه و عايد خود مردم است. يك ملت اگر امنيت داشته باشند، ثبات سياسى داشته باشند، از آرامش دستگاههاى حاكميت نظام برخوردار باشند، آن ملت فرصت پيدا خواهند كرد كه در ميدانهاى گوناگون، به مسابقهى بزرگ بشرى وارد شوند و پيشتاز باشند. امنيت و آرامش براى يك كشور، جزو مهمترين خواستهها و مفيدترين عوايد يك ملت است.
در قرآن كريم، خداى متعال در سورهى فتح - كه فتح مسلمانان را براى پيغمبر و براى مردم، به صورت يك نعمت بزرگ معرفى ميكند - ميفرمايد: «فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين و الزمهم كلمة التّقوى و كانوا احقّ بها و اهلها»؛(1) به عنوان يك نعمت بزرگ، نزول سكينهى الهى را بر جامعهى اسلامى ذكر ميكند. سكينه يعنى آرامش، يعنى اطمينان، يعنى آن طمأنينهاى كه وجود دارد. يك وقت در ميان يك ملتى تلاطم هست، آرامش وجود ندارد؛ همه نسبت به هم بدبين، همه نسبت به يكديگر ستيزهگر؛ دستگاههاى حاكم در مقابل مردم، مردم در مقابل دستگاههاى حاكم؛ يك چنين كشورى كه داراى امنيت نباشد، نميتواند نه در علم، نه در اقتصاد، نه در صنعت، نه در عزت ملى، خودش را به پيش و به جلو بكشد؛ اما وقتى استقرار و امنيت و آرامش در يك كشور بود، ملت فرصت پيدا ميكند كه آمادگىهاى خود را، استعدادهاى خود را بروز دهد؛ همچنان كه شما مىبينيد علىرغم تهديدهاى دشمنان، تحريمهاى دشمنان، خباثتهاى دشمنان، ملت ايران و جوانان عزيز ما توانستهاند در ميدانهاى گوناگون، خود را نشان دهند؛ عظمت خود را، استعداد خود را، آمادگى خود را در زمينههاى مختلف به رخ دنيا بكشند؛ اين به بركت ثبات است.
دشمنان ما بارها كوشش كردند كه با شيوههاى گوناگون، اين ثبات سياسى را به هم بزنند. در اول انقلاب، با ايجاد درگيرىهاى قوميتى در شرق و غرب كشور، شمال و جنوب كشور، سعى كردند نگذارند انقلاب اسلامى به آرامش دست پيدا كند و كشور را از تلاطم انقلاب بيرون بياورد؛ اما موفق نشدند. بعد از آن سعى كردند با تهاجم يك همسايهى ديوانه - صدام به معناى واقعى كلمه، يك انسان وحشى و ديوانه و افسارگسيخته و خطرناك بود - امنيت كشور را به هم بريزند؛ از داخل هم گروهكها كمكش كردند؛ همان گروهكهائى كه بعد هم به دامان خود او پناه بردند. ديديد آنچه كه آنها خواستند، صد و هشتاد درجه برخلاف ميل آنها تمام شد. جنگ تحميلى، حملهى دشمن، نه فقط ثبات و استقرار كشور را به هم نزد، بلكه اتحاد ملت را بيشتر كرد.
شما ببينيد در همين مناطق شما، در منطقهى شمال خراسان، كه امروز استان خراسان شمالى است، با فاصلهى فراوانى كه با ميدان جنگ دارد - منطقهى جنوب و منطقهى شمال غربى كشور كجا؟ استان خراسان شمالى و شيروان و بجنورد كجا؟ - اما همين مردم در عرصهى مقابلهى با دشمن، با هم متحد شدند؛ ديگر مسئلهى ترك و فارس و كُرد و كُرمانژ و تركمن و بقيهى قوميتها مطرح نبود، مسئلهى شيعه و سنى مطرح نبود؛ همه با هم متحد شدند، در مقابل دشمن ايستادند؛ جوانهاشان را دادند، مردها رفتند. از يك خانواده گاهى چهار جوان به ميدان جنگ ميرفتند. پدر اين چهار جوان ميگفت يكىتان بمانيد، خانه را اداره كنيد تا من به ميدان جنگ بروم. اين مسابقهى در جانفشانى را ديگر در كجا ميشود سراغ كرد؟
دشمن ميخواست كشور را متلاطم كند، ميخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ايران بگيرد؛ درست بعكس، خداى متعال در مقابل كيد دشمنان آنچنان تقديرى كرد كه «و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين».(2) ملت به بركت دفاع مقدس، از آنجائى كه بود، جلوتر رفت؛ آمادگىاش بيشتر شد. اين توطئهى دشمنان مستكبر و گرگهاى آدميخوار هم در مقابل ملت ايران اثرى نكرد.
بعد سعى كردند اين ثبات را از داخل به هم بريزند. من فقط اشاره كنم؛ نميخواهم وارد تفاصيل شوم. هم در سال 78، هم در سال 88 - با فاصلهى ده سال - نقشه و توطئهى دشمن يك جور بود. در هر دو مورد سعىشان اين بود كه بتوانند ثبات سياسى را در كشور به هم بزنند؛ سعىشان اين بود كه تلاطم ايجاد كنند؛ اين آرامش عمومى را، اين ثبات را از اين ملت بگيرند.
اين ثبات و آرامش را بايد قدر بدانيم. ملت قدر ميدانند. من كه به شما عرض ميكنم، در واقع خطابم به كسانى است كه ميخواهند قدرنشناسى كنند در مقابل اين ثباتى كه وجود دارد؛ آن كسانى كه با حركات خود، با اعمال نادرست خود، با كجتابىهاى خود سعى ميكنند اين ثبات و آرامش را، اين استقرار را، اين طمأنينه و ثبات را در كشور به هم بزنند. البته مسئولين كشور، با تدبير، حواسشان هست؛ من هم تأكيد ميكنم؛ هم به مسئولين قوهى مجريه، هم به مسئولين قوهى مقننه، هم به مسئولين قوهى قضائيه، كه مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئهى خود نتوانند اين آرامشى را كه در سطح كشور وجود دارد - كه نشانهى بزرگترين اقتدار اين ملت است، كه ميتواند همهى خيرات را به طرف آنها جلب كند - به هم بزنند.
ما در چند ماه بعد از اين، مسئلهى انتخابات را داريم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، بايد همت همهى مسئولين اين باشد كه آرامش سياسى كشور را حفظ كنند؛ نگذارند فضاى سياسى كشور، جنجالى و متلاطم شود؛ اين جزو چيزهائى است كه هوشمندى مسئولان كشور انشاءاللّه بايد بتواند اين را تحقق ببخشد.
البته مردم واقعاً هوشيار و بصيرند. انسان چه بگويد در قبال اين هوشيارى و بصيرت مردم؟ عامهى مردم هميشه به مصالح كشور با نظر درستى نگاه كردهاند؛ اين تجربهى ماست. در طول اين سه دهه، هر جا مسئوليتى متوجه مردم بوده است، به بهترين وجه آن را انجام دادهاند. دشمنان خواستند مردم را از ميدانهاى لازمالحضورِ خودشان دور كنند، نتوانستند؛ خواستند مردم را دچار تشتت آراء كنند، اختلاف كنند، كه گريبان يكديگر را بگيرند، از مصالح كشور و پيشرفت كشور غافل شوند، نتوانستند. مردم از خودشان بصيرت نشان دادند. حقاً و انصافاً بصيرت مردم مثالزدنى است؛ اين هم كار خداست. دلها دست خداست، ارادهها مقهور ارادهى الهى است. مردم مؤمنند، متوجه به حقايقند؛ سفارش ما بيشتر به مسئولين است، به سياستمداران است، به مديران گوناگون است؛ مراقب باشند دشمن نتواند اين آرامش و استقرار و طمأنينهاى را كه به فضل الهى در كشور وجود دارد و دشمن سعى كرده اين را به هم بزند و نتوانسته، به هم بزند؛ سعى كنند اين آرامش و استقرار را حفظ كنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بيايد. گاهى يك حرف، گاهى يك عمل نسنجيده، گاهى يك اقدام نابجا، موجب تلاطم در محيط سياسى ميشود؛ بايد خيلى مراقب باشند.
البته اين مردم عزيز واقعاً استحقاق دارند كه مسئولين همهى وقت خود را، همهى تلاش خود را صرف پيشرفت كارهاى اينها بكنند. من نگاه ميكنم به مسائل استان خراسان شمالى - همين مسائل بجنورد و شيروان و اسفراين و بقيهى شهرستانها و بخشهاى اين استان - مىبينم كارهاى زيادى وجود دارد؛ اينها برعهدهى مسئولين است. چه نمايندگان قوهى مقننه، و چه نمايندگان در قوهى مجريه، همه موظفند براى مردم كار كنند، خدمت كنند. در همين شهرستان شيروان هم كارهاى زيادى هست كه بايد انجام بگيرد.
البته من به شما مردم عرض بكنم، به مسئولينتان اطمينان داشته باشيد. مسئولين ميخواهند اقدام كنند، ميخواهند تلاش كنند. نيتها خوب است. امروز قصد خدمت به مردم وجود دارد؛ البته گاهى اوقات سليقهها درست نيست، گاهى اوقات امكانات كامل نيست. بايد همه تلاش كنند و دست به دست هم بدهند و آنچه از مشكلات وجود دارد، چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى، اينها را برطرف كنند.
در اين شهرستان هم مثل بقيهى شهرستانهاى اين استان و مثل بعضى از استانهاى ديگر كشور، مشكل اساسى و مهم، بيكارى است؛ كه بايد انشاءاللّه در زمينهى ايجاد اشتغال تلاش كنند. يكى هم مسئلهى اعتياد جوانان در اين استان و در اين بخش است. من در اين سفر هشدار دادم و از خود جوانان خواستم؛ گفتم جوانان عزيز! ما شما را پرشور و بااراده و بااستقامت ميدانيم و مىبينيم. واقعيت همين است. جوانان اين استان هم از لحاظ سطح فرهنگى، از لحاظ فهم و خردورزى، جزو پيشروانند. انسان مىبيند جوانهاى پيشروئى در اين استان هستند. خود اين جوانهاى شجاع و پيشرو بايد در مقابله و مبارزهى با خطر مهلك اعتياد و آلودگى به مواد مخدر هم پيشرو باشند؛ خودشان بايستى مقاومت كنند، خودشان بايستى مبارزه كنند. اين يك مبارزهاى است كه مشتركاً و توأماً بر دوش مسئولان و بر دوش خود مردم است. بنده به جوانها خيلى خوشبين هستم. عقيدهام اين است كه جوانان عزيز ما اراده كنند، ميتوانند با خطرات بزرگ، از جمله خطر مواد مخدر در اين استان، مقابله و مبارزه كنند.
مردم در همه جاى كشور بحمداللّه سرحال و بانشاطند؛ اين را دشمنان ما ببينند و بدانند. آنهائى كه ميخواستند با تحريم، مردم را افسرده و سربهزير كنند، مردم را خسته كنند، ببينند اين حركت مردم را، اين اجتماعات عظيم را، اين حركت خودجوش و پرشور مردم اين استان را - مثل بقيهى استانهاى ديگر - ببينند كه مردم چقدر در صحنه حضور دارند و ارادهى آنها براى دفاع از نظام چقدر مستحكم است. اينها همهاش عبرتآموز است. هى ميگويند مردم ايران. ظاهراً آن كسانى كه نام مردم ايران را مىآورند - از سردمداران آمريكا و غير آمريكا - شماها را مردم ايران نميدانند! مردم ايران از نظر آنها يك موجود موهوم و تصور موهومى است كه دربارهى آنها حرف ميزنند: مردم ايران با نظام مخالفند، مردم ايران با اسلام مخالفند. مردم ايران اينهائىاند كه شما ديديد در اين صحنههاى عظيم چه كردند. در اين چند روز، مردم بجنورد و اسفراين و شيروان و ساير مناطق اين استان، به همهى مردم دنيا حماسه نشان دادند. البته سعى ميكنند در خبرگزارىهاشان، در وسائل اطلاعرسانىشان خبرها را كمرنگ كنند، حضور مردم را نشان ندهند؛ اما واقعيت را خودشان ميفهمند و مىبينند.
آنچه كه ما به مسئولان محترم كشور در زمينهى مسائل اقتصادى - كه مسائل اساسىاى است و دشمن هم بر روى مسئلهى اقتصاد متمركز شده است - سفارش ميكنيم، اين است كه در پيشرفت اقتصاد، اين سه عنصر را مورد توجه قرار دهند: اولاً در امر اقتصاد، مثل همهى مسائل ديگر، بايد با نگاه علمى به مسائل نگاه كرد. ثانياً يك برنامهريزى مدبرانه لازم است، كه هم در آن شتابزدگى نباشد، هم در آن كندى و كوتاهى نباشد. در همهى امور اينجور است، در مسائل حساس اقتصاد هم اينجور است. ثالثاً ثبات و استمرار سياستها لازم است. اگر انشاءاللّه مسئولان اين سه عنصر را در پيشرفت اقتصادى كشور در نظر بگيرند، كه البته مورد توجه است - مسئولان، هم از لحاظ علمى در ميان آنها برجستگانى هستند؛ هم از لحاظ دلسوزى، اهل دلسوزىاند، اهل تدبيرند - به توفيق الهى، به حول و قوهى الهى، دشمنان ما همچنان كه در بخشهاى ديگر نتوانستند كارى بكنند، در مقابلهى اقتصادى با اين ملت هم هيچ غلطى نميتوانند بكنند.
بحمداللّه با لطف الهى، مردم ايران سرزنده و سرحال و بانشاط و در صحنهاند؛ حضور آنها يك حضور همراه با بصيرت و توأم با عزم و ارادهى راسخ است. دشمنان سعى ميكنند مردم ايران را خسته و ملول و نوميد نشان دهند. مردم با حركاتِ خودشان دارند نشان ميدهند كه دشمن دروغ ميگويد؛ دشمن مغرضانه قضاوت ميكند. البته متأسفانه بعضى از تريبوندارهاى داخل هم بر طبق ميل دشمن - نميگوئيم عمداً؛ غفلتاً - حرف ميزنند. بعضىها خودشان خسته شدهاند، ميگويند مردم خستهاند! مردم خسته نيستند. مردم در ميدان و در صحنه حاضرند؛ آمادهى كارند. بايد ميدان را براى مردم آماده كرد، باز كرد، آن وقت مىبينيد كه مردم هر جائى كه احساس كنند وظيفهاى وجود دارد، با چه انگيزهاى، با چه اهتمامى، با چه عزم راسخى وارد ميشوند؛ همچنان كه امروز هم وارد شدهاند.
از خداوند متعال مسئلت ميكنيم فضل و رحمت و خير و بركت خود را بر شما مردم عزيز شهرستان شيروان نازل كند و انشاءاللّه جوانهاى عزيز شما را مشمول الطاف الهى و توفيقات الهى و عاقبتبهخيرى قرار دهد و انشاءاللّه هر روز شما از روز قبل بهتر و شادتر و همراه با موفقيت بيشتر باشد و خداوند روح مطهر شهيدان و روح امام شهيدان را با اوليائش محشور كند. من از اجتماع عزيز و پرشور شما، از ابراز محبت شما، صميمانه تشكر ميكنم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
1) فتح: 26
2) آل عمران: 54
و الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين المكرّمين سيّما بقيّةاللّه فى الأرضين.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه به اين بندهى حقير توفيق عنايت كرد كه با شما مردم باايمان و عزيز و خونگرم شيروان بتوانم در اين جمع پرشور و صميمى ملاقات كنم. خاطرهى ما از شهر شما، از مردم شما، خاطرهى خوبى است. در دوران امتحانهاى دشوار و بزرگ، شهر شيروان از جملهى مناطقى است كه امتحان خوبى داده است و نام نيكى از خود به يادگار گذاشته است. علاوه بر صدها شهيد و جانباز كه در دوران دفاع مقدس، مردم عزيز شيروان و حومهى آن تقديم كردند، نام هفت سردار در ميان شهيدان اين ديار وجود دارد. تربيت سرداران و فرستادن آنها براى مديريت صحنههاى دشوار و سپس شهادت آنها، حوادثى نيست كه در گذر تاريخ بشود آنها را فراموش كرد. امروز هم چند هزار بسيجى در اين شهر حضور دارند، هيئتهاى مذهبىِ فعال در اين شهرستان حضور دارند، نخبگان فرهنگى و ورزشى در اين شهر حضور دارند. اينها نشاندهنده و تنظيمكنندهى شناسنامهى هر منطقهاى از مناطق كشور است. جوانهاى عزيز ما - چه در اين شهرستان، و چه در ساير شهرستانهاى اين استان - بايد به خاطر موفقيتها به خود ببالند و خود را براى كارهاى بزرگ در آينده آماده كنند.
يكى از برجستگىهاى اين شهر و اين استان - كه در شهرستان شيروان اين برجستگى كاملاً محسوس است - همزيستى اقوام مختلف با يكديگر است؛ از كُرد و ترك و فارس و تات، در كنار هم، برادرانه و مسلمانانه زندگى ميكنند. انشاءاللّه جوانهاى شما، از زن و مرد، بتوانند در آيندهى كشور عزيزشان و براى سربلندى انقلابشان، چهرههاى درخشان ديگر و بيشترى را تحويل اين جامعه بدهند؛ و اين اميدى است كه دور از دسترس نيست.
آنچه كه من مايلم به شما برادران و خواهران عزيز شيروانى عرض كنم، اين است كه تلاش ملت عزيز ما و هوشمندى و آگاهى و بصيرت مردم عزيز ما در اين استان و در سرتاسر كشور، موجب شده است كه كشور ما از يك ثبات سياسى مستمرى برخوردار باشد؛ اين نعمت بزرگى است. قدرتمندان زورگو و تجاوزگر، يكى از سلاحهاشان اين است كه در كشورهائى بىثباتى ايجاد كنند، كه نمونهى آن را شما مشاهده ميكنيد؛ هم در منطقهى خودمان، و هم در مناطق ديگر اين دنياى بزرگ. مىبينيد كه قدرتمندان هر جا توانستهاند، هر جا در كشورى طمعى ورزيدهاند، براى اينكه سلطهى خود را در آن كشورها و در آن مناطق مستقر كنند، بين مردم آن كشور يا مردم آن كشور با كشور همسايه، بىثباتى ايجاد كردند؛ ايجاد اختلاف كردند، ايجاد درگيرى كردند، تا بىثباتى در نظامها به وجود بيايد؛ از اين بىثباتى، كارخانجات اسلحهسازى استفاده كنند، كارتلها و تراستها و بنگاههاى بزرگ اقتصادىِ حاكم بر دستگاه سياسى غرب استفاده كنند. امروز يكى از سياستهاى دستگاههاى استكبار، ايجاد بىثباتى است. آن وقت در يك چنين شرائطى، نظام جمهورى اسلامى به بركت ايمان شما مردم، به بركت بصيرتى كه به فضل الهى در ملت ما وجود دارد، توانسته است به كورى چشم دشمنان، يك كشور با ثبات و استقرار به وجود بياورد.
خود آحاد ملت پشتوانهى اين ثبات و استقرارى هستند كه در كشور وجود دارد؛ و البته متقابلاً بيشترين فايدهى اين ثبات و استقرارى كه در نظام سياسى كشور هست، متوجه و عايد خود مردم است. يك ملت اگر امنيت داشته باشند، ثبات سياسى داشته باشند، از آرامش دستگاههاى حاكميت نظام برخوردار باشند، آن ملت فرصت پيدا خواهند كرد كه در ميدانهاى گوناگون، به مسابقهى بزرگ بشرى وارد شوند و پيشتاز باشند. امنيت و آرامش براى يك كشور، جزو مهمترين خواستهها و مفيدترين عوايد يك ملت است.
در قرآن كريم، خداى متعال در سورهى فتح - كه فتح مسلمانان را براى پيغمبر و براى مردم، به صورت يك نعمت بزرگ معرفى ميكند - ميفرمايد: «فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين و الزمهم كلمة التّقوى و كانوا احقّ بها و اهلها»؛(1) به عنوان يك نعمت بزرگ، نزول سكينهى الهى را بر جامعهى اسلامى ذكر ميكند. سكينه يعنى آرامش، يعنى اطمينان، يعنى آن طمأنينهاى كه وجود دارد. يك وقت در ميان يك ملتى تلاطم هست، آرامش وجود ندارد؛ همه نسبت به هم بدبين، همه نسبت به يكديگر ستيزهگر؛ دستگاههاى حاكم در مقابل مردم، مردم در مقابل دستگاههاى حاكم؛ يك چنين كشورى كه داراى امنيت نباشد، نميتواند نه در علم، نه در اقتصاد، نه در صنعت، نه در عزت ملى، خودش را به پيش و به جلو بكشد؛ اما وقتى استقرار و امنيت و آرامش در يك كشور بود، ملت فرصت پيدا ميكند كه آمادگىهاى خود را، استعدادهاى خود را بروز دهد؛ همچنان كه شما مىبينيد علىرغم تهديدهاى دشمنان، تحريمهاى دشمنان، خباثتهاى دشمنان، ملت ايران و جوانان عزيز ما توانستهاند در ميدانهاى گوناگون، خود را نشان دهند؛ عظمت خود را، استعداد خود را، آمادگى خود را در زمينههاى مختلف به رخ دنيا بكشند؛ اين به بركت ثبات است.
دشمنان ما بارها كوشش كردند كه با شيوههاى گوناگون، اين ثبات سياسى را به هم بزنند. در اول انقلاب، با ايجاد درگيرىهاى قوميتى در شرق و غرب كشور، شمال و جنوب كشور، سعى كردند نگذارند انقلاب اسلامى به آرامش دست پيدا كند و كشور را از تلاطم انقلاب بيرون بياورد؛ اما موفق نشدند. بعد از آن سعى كردند با تهاجم يك همسايهى ديوانه - صدام به معناى واقعى كلمه، يك انسان وحشى و ديوانه و افسارگسيخته و خطرناك بود - امنيت كشور را به هم بريزند؛ از داخل هم گروهكها كمكش كردند؛ همان گروهكهائى كه بعد هم به دامان خود او پناه بردند. ديديد آنچه كه آنها خواستند، صد و هشتاد درجه برخلاف ميل آنها تمام شد. جنگ تحميلى، حملهى دشمن، نه فقط ثبات و استقرار كشور را به هم نزد، بلكه اتحاد ملت را بيشتر كرد.
شما ببينيد در همين مناطق شما، در منطقهى شمال خراسان، كه امروز استان خراسان شمالى است، با فاصلهى فراوانى كه با ميدان جنگ دارد - منطقهى جنوب و منطقهى شمال غربى كشور كجا؟ استان خراسان شمالى و شيروان و بجنورد كجا؟ - اما همين مردم در عرصهى مقابلهى با دشمن، با هم متحد شدند؛ ديگر مسئلهى ترك و فارس و كُرد و كُرمانژ و تركمن و بقيهى قوميتها مطرح نبود، مسئلهى شيعه و سنى مطرح نبود؛ همه با هم متحد شدند، در مقابل دشمن ايستادند؛ جوانهاشان را دادند، مردها رفتند. از يك خانواده گاهى چهار جوان به ميدان جنگ ميرفتند. پدر اين چهار جوان ميگفت يكىتان بمانيد، خانه را اداره كنيد تا من به ميدان جنگ بروم. اين مسابقهى در جانفشانى را ديگر در كجا ميشود سراغ كرد؟
دشمن ميخواست كشور را متلاطم كند، ميخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ايران بگيرد؛ درست بعكس، خداى متعال در مقابل كيد دشمنان آنچنان تقديرى كرد كه «و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين».(2) ملت به بركت دفاع مقدس، از آنجائى كه بود، جلوتر رفت؛ آمادگىاش بيشتر شد. اين توطئهى دشمنان مستكبر و گرگهاى آدميخوار هم در مقابل ملت ايران اثرى نكرد.
بعد سعى كردند اين ثبات را از داخل به هم بريزند. من فقط اشاره كنم؛ نميخواهم وارد تفاصيل شوم. هم در سال 78، هم در سال 88 - با فاصلهى ده سال - نقشه و توطئهى دشمن يك جور بود. در هر دو مورد سعىشان اين بود كه بتوانند ثبات سياسى را در كشور به هم بزنند؛ سعىشان اين بود كه تلاطم ايجاد كنند؛ اين آرامش عمومى را، اين ثبات را از اين ملت بگيرند.
اين ثبات و آرامش را بايد قدر بدانيم. ملت قدر ميدانند. من كه به شما عرض ميكنم، در واقع خطابم به كسانى است كه ميخواهند قدرنشناسى كنند در مقابل اين ثباتى كه وجود دارد؛ آن كسانى كه با حركات خود، با اعمال نادرست خود، با كجتابىهاى خود سعى ميكنند اين ثبات و آرامش را، اين استقرار را، اين طمأنينه و ثبات را در كشور به هم بزنند. البته مسئولين كشور، با تدبير، حواسشان هست؛ من هم تأكيد ميكنم؛ هم به مسئولين قوهى مجريه، هم به مسئولين قوهى مقننه، هم به مسئولين قوهى قضائيه، كه مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئهى خود نتوانند اين آرامشى را كه در سطح كشور وجود دارد - كه نشانهى بزرگترين اقتدار اين ملت است، كه ميتواند همهى خيرات را به طرف آنها جلب كند - به هم بزنند.
ما در چند ماه بعد از اين، مسئلهى انتخابات را داريم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، بايد همت همهى مسئولين اين باشد كه آرامش سياسى كشور را حفظ كنند؛ نگذارند فضاى سياسى كشور، جنجالى و متلاطم شود؛ اين جزو چيزهائى است كه هوشمندى مسئولان كشور انشاءاللّه بايد بتواند اين را تحقق ببخشد.
البته مردم واقعاً هوشيار و بصيرند. انسان چه بگويد در قبال اين هوشيارى و بصيرت مردم؟ عامهى مردم هميشه به مصالح كشور با نظر درستى نگاه كردهاند؛ اين تجربهى ماست. در طول اين سه دهه، هر جا مسئوليتى متوجه مردم بوده است، به بهترين وجه آن را انجام دادهاند. دشمنان خواستند مردم را از ميدانهاى لازمالحضورِ خودشان دور كنند، نتوانستند؛ خواستند مردم را دچار تشتت آراء كنند، اختلاف كنند، كه گريبان يكديگر را بگيرند، از مصالح كشور و پيشرفت كشور غافل شوند، نتوانستند. مردم از خودشان بصيرت نشان دادند. حقاً و انصافاً بصيرت مردم مثالزدنى است؛ اين هم كار خداست. دلها دست خداست، ارادهها مقهور ارادهى الهى است. مردم مؤمنند، متوجه به حقايقند؛ سفارش ما بيشتر به مسئولين است، به سياستمداران است، به مديران گوناگون است؛ مراقب باشند دشمن نتواند اين آرامش و استقرار و طمأنينهاى را كه به فضل الهى در كشور وجود دارد و دشمن سعى كرده اين را به هم بزند و نتوانسته، به هم بزند؛ سعى كنند اين آرامش و استقرار را حفظ كنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بيايد. گاهى يك حرف، گاهى يك عمل نسنجيده، گاهى يك اقدام نابجا، موجب تلاطم در محيط سياسى ميشود؛ بايد خيلى مراقب باشند.
البته اين مردم عزيز واقعاً استحقاق دارند كه مسئولين همهى وقت خود را، همهى تلاش خود را صرف پيشرفت كارهاى اينها بكنند. من نگاه ميكنم به مسائل استان خراسان شمالى - همين مسائل بجنورد و شيروان و اسفراين و بقيهى شهرستانها و بخشهاى اين استان - مىبينم كارهاى زيادى وجود دارد؛ اينها برعهدهى مسئولين است. چه نمايندگان قوهى مقننه، و چه نمايندگان در قوهى مجريه، همه موظفند براى مردم كار كنند، خدمت كنند. در همين شهرستان شيروان هم كارهاى زيادى هست كه بايد انجام بگيرد.
البته من به شما مردم عرض بكنم، به مسئولينتان اطمينان داشته باشيد. مسئولين ميخواهند اقدام كنند، ميخواهند تلاش كنند. نيتها خوب است. امروز قصد خدمت به مردم وجود دارد؛ البته گاهى اوقات سليقهها درست نيست، گاهى اوقات امكانات كامل نيست. بايد همه تلاش كنند و دست به دست هم بدهند و آنچه از مشكلات وجود دارد، چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى، اينها را برطرف كنند.
در اين شهرستان هم مثل بقيهى شهرستانهاى اين استان و مثل بعضى از استانهاى ديگر كشور، مشكل اساسى و مهم، بيكارى است؛ كه بايد انشاءاللّه در زمينهى ايجاد اشتغال تلاش كنند. يكى هم مسئلهى اعتياد جوانان در اين استان و در اين بخش است. من در اين سفر هشدار دادم و از خود جوانان خواستم؛ گفتم جوانان عزيز! ما شما را پرشور و بااراده و بااستقامت ميدانيم و مىبينيم. واقعيت همين است. جوانان اين استان هم از لحاظ سطح فرهنگى، از لحاظ فهم و خردورزى، جزو پيشروانند. انسان مىبيند جوانهاى پيشروئى در اين استان هستند. خود اين جوانهاى شجاع و پيشرو بايد در مقابله و مبارزهى با خطر مهلك اعتياد و آلودگى به مواد مخدر هم پيشرو باشند؛ خودشان بايستى مقاومت كنند، خودشان بايستى مبارزه كنند. اين يك مبارزهاى است كه مشتركاً و توأماً بر دوش مسئولان و بر دوش خود مردم است. بنده به جوانها خيلى خوشبين هستم. عقيدهام اين است كه جوانان عزيز ما اراده كنند، ميتوانند با خطرات بزرگ، از جمله خطر مواد مخدر در اين استان، مقابله و مبارزه كنند.
مردم در همه جاى كشور بحمداللّه سرحال و بانشاطند؛ اين را دشمنان ما ببينند و بدانند. آنهائى كه ميخواستند با تحريم، مردم را افسرده و سربهزير كنند، مردم را خسته كنند، ببينند اين حركت مردم را، اين اجتماعات عظيم را، اين حركت خودجوش و پرشور مردم اين استان را - مثل بقيهى استانهاى ديگر - ببينند كه مردم چقدر در صحنه حضور دارند و ارادهى آنها براى دفاع از نظام چقدر مستحكم است. اينها همهاش عبرتآموز است. هى ميگويند مردم ايران. ظاهراً آن كسانى كه نام مردم ايران را مىآورند - از سردمداران آمريكا و غير آمريكا - شماها را مردم ايران نميدانند! مردم ايران از نظر آنها يك موجود موهوم و تصور موهومى است كه دربارهى آنها حرف ميزنند: مردم ايران با نظام مخالفند، مردم ايران با اسلام مخالفند. مردم ايران اينهائىاند كه شما ديديد در اين صحنههاى عظيم چه كردند. در اين چند روز، مردم بجنورد و اسفراين و شيروان و ساير مناطق اين استان، به همهى مردم دنيا حماسه نشان دادند. البته سعى ميكنند در خبرگزارىهاشان، در وسائل اطلاعرسانىشان خبرها را كمرنگ كنند، حضور مردم را نشان ندهند؛ اما واقعيت را خودشان ميفهمند و مىبينند.
آنچه كه ما به مسئولان محترم كشور در زمينهى مسائل اقتصادى - كه مسائل اساسىاى است و دشمن هم بر روى مسئلهى اقتصاد متمركز شده است - سفارش ميكنيم، اين است كه در پيشرفت اقتصاد، اين سه عنصر را مورد توجه قرار دهند: اولاً در امر اقتصاد، مثل همهى مسائل ديگر، بايد با نگاه علمى به مسائل نگاه كرد. ثانياً يك برنامهريزى مدبرانه لازم است، كه هم در آن شتابزدگى نباشد، هم در آن كندى و كوتاهى نباشد. در همهى امور اينجور است، در مسائل حساس اقتصاد هم اينجور است. ثالثاً ثبات و استمرار سياستها لازم است. اگر انشاءاللّه مسئولان اين سه عنصر را در پيشرفت اقتصادى كشور در نظر بگيرند، كه البته مورد توجه است - مسئولان، هم از لحاظ علمى در ميان آنها برجستگانى هستند؛ هم از لحاظ دلسوزى، اهل دلسوزىاند، اهل تدبيرند - به توفيق الهى، به حول و قوهى الهى، دشمنان ما همچنان كه در بخشهاى ديگر نتوانستند كارى بكنند، در مقابلهى اقتصادى با اين ملت هم هيچ غلطى نميتوانند بكنند.
بحمداللّه با لطف الهى، مردم ايران سرزنده و سرحال و بانشاط و در صحنهاند؛ حضور آنها يك حضور همراه با بصيرت و توأم با عزم و ارادهى راسخ است. دشمنان سعى ميكنند مردم ايران را خسته و ملول و نوميد نشان دهند. مردم با حركاتِ خودشان دارند نشان ميدهند كه دشمن دروغ ميگويد؛ دشمن مغرضانه قضاوت ميكند. البته متأسفانه بعضى از تريبوندارهاى داخل هم بر طبق ميل دشمن - نميگوئيم عمداً؛ غفلتاً - حرف ميزنند. بعضىها خودشان خسته شدهاند، ميگويند مردم خستهاند! مردم خسته نيستند. مردم در ميدان و در صحنه حاضرند؛ آمادهى كارند. بايد ميدان را براى مردم آماده كرد، باز كرد، آن وقت مىبينيد كه مردم هر جائى كه احساس كنند وظيفهاى وجود دارد، با چه انگيزهاى، با چه اهتمامى، با چه عزم راسخى وارد ميشوند؛ همچنان كه امروز هم وارد شدهاند.
از خداوند متعال مسئلت ميكنيم فضل و رحمت و خير و بركت خود را بر شما مردم عزيز شهرستان شيروان نازل كند و انشاءاللّه جوانهاى عزيز شما را مشمول الطاف الهى و توفيقات الهى و عاقبتبهخيرى قرار دهد و انشاءاللّه هر روز شما از روز قبل بهتر و شادتر و همراه با موفقيت بيشتر باشد و خداوند روح مطهر شهيدان و روح امام شهيدان را با اوليائش محشور كند. من از اجتماع عزيز و پرشور شما، از ابراز محبت شما، صميمانه تشكر ميكنم.
والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
1) فتح: 26
2) آل عمران: 54