بسماللهالرّحمنالرّحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.
مجلس امروز ما بسيار مجلس نورانى و بامعنويتى است. علاوه بر اينكه جمع عزيز خانوادههاى شهدا، پدران، مادران، همسران، فرزندان و ديگر وابستگان شهدا در هر جائى كه اجتماع ميكنند، از خود طراوت انقلاب و نشاط جهاد و ايستادگى را در فضا ميپراكنند - كه اين مربوط به همهى اجتماعاتى است كه ما با خانوادههاى عزيز شهدا داريم - امروز اين جلسه تا اين لحظه، جلسهى بسيار پرمغزى بود. بياناتى كه ايراد كردند، شعرهائى كه خواندند، داراى نكات عميق و باارزشى بود. بنده با دقت گوش فرادادم؛ آنچه را كه عزيزان بيان كردند، در نگاه نقادانه، مطالب بسيار باارزشى يافتم؛ كه ذهن و دل خود اين حقير هم به برخى از اين مطالب متوجه و درگير است.
اول، يك جمله عرض بكنيم دربارهى شهداى عزيز اين استان. با بعضى از اين شهدا، بنده از نزديك آشنائى داشتم؛ بسيارى را هم در شرح حالشان و روايتهائى كه از زندگى آنهاست، شناختهام. در اين جهت هم استان شما يكى از استانهاى برجسته است. اين استان با منطقهى جنگ و درگيرى فاصلهى زيادى دارد؛ اما از اولين روزهاى پيروزى انقلاب، جوانان اين منطقه وارد عرصهى جهاد فىسبيلالله شدند. بعد از دوران شهادتها هم سلسلهى مجاهدت در راه خدا كه منتهى به شهادت فىسبيلالله شود، متوقف نماند. شهيد اخيرِ عزيزِ اين منطقه، شهيد رجبعلى محمدزاده، اجر مجاهدتهاى دوران دفاع مقدس را، ايستادگىهاى در آن عرصههاى دشوار را، در سالهاى بعد، از خداى متعال دريافت كرد و خداى متعال پروندهى او را كامل كرد؛ شهيد خدمت و شهيد وحدت. اينها ارزشهاى يك منطقهى زيستى انسانهاى مؤمن است؛ اينها ارزشهاى يك استان و يك شهر است.
بايد به مجموعهى خانوادههاى ايثارگر اين استان، خانوادههاى شهيدان، عزيزان جانباز كه با تحمل مشكلات جانبازى در طول سالهاى متمادى، عزم خود را، ايستادگى خود را، ايمان راسخ خود را از دست ندادند و ايستادند و همچنان ايستادهاند، اداى احترام كرد. بنده لازم ميدانم علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص به پدران و مادران و همسران و فرزندان شهداى عزيز، به خانوادههاى عزيزان جانباز و همسران آنها كه متحمل زحمات آنها هستند، عرض ارادت كنم. اين تلاشها، تلاشهائى است كه در ديوان ارزشهاى الهى، در شمار برترين ارزشها قرار دارد. اينها يك اجتماع را، يك جامعه را، يك ملت را در طراز بالا زنده نگه ميدارد و او را آمادهى خودسازى ميكند.
يك نكته در باب شهداى عزيز ماست، و آن اين است كه برادران! عزيزان! باور عميق قلبى اين بندهى حقير اين است كه ما امروز همهمان بر سر سفرهى شهدا نشستهايم. بقاى اين انقلاب به خاطر خون شهيدان است؛ و اين يكى از همين نكاتى است كه اين عزيزانى كه اينجا صحبت كردند و شعر خواندند، بر آن تكيه كردند. بله، درست است؛ شهادت است كه پاى ماندگارى و پايدارى و بقاء ارزشها را امضاء ميكند. بزرگترين اجرى كه در اين دنيا به شهيد داده ميشود، بقاء و استحكام آن حقيقتى است كه شهيد جان خود را براى آن حقيقت فدا كرده است. خداى متعال آن حقيقت را به بركت خون شهيد حفظ ميكند. سازوكار منطقى و عقلائىِ اين هم معلوم است؛ وقتى يك جامعهاى از جان خود، از هستى خود، از راحتى خود، براى يك ارزشى، يك حقيقتى ميگذرد، حقانيت خود را در دنيا به اثبات ميرساند؛ و حقانيت است كه ميماند، حق است كه باقى ميماند؛ اين سنت الهى است.
شهداى عزيز ما و ايثارگران ما كسانى هستند كه از همهى خواستههاى شخصى خود دل بريدند. اين به زبان آسان است. فقط دل بريدن از پول و مال و سرمايه نيست؛ دل بريدن از عواطف است. شهيد از مهر مادر، از سايهى پدر، از لبخند كودك، از عشق همسر دل ميبُرد و به سوى انجام وظيفه حركت ميكند. اين جانبازان هم شهيدند. ايثارگران در هر جمعى از جمعهاى ايثارگران كه هستند، در واقع قدم در وادى شهادت گذاشتند. خداى متعال عدهاى را انتخاب كرد، رفتند، عدهاى هم ماندند براى امتحانهاى بعدى؛ ليكن رتبهى شهيد و رتبهى شهادت براى ايثارگران وجود دارد.
من يك نكتهى ديگر را هم اضافه كنم بر آنچه كه عزيزان ما در اينجا بيان كردند. گفتند: «آن كسانى كه در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد ميدانها شدند و جان خود را كف دست گرفتند، به سه دسته تقسيم ميشوند: بعضىها از گذشتهشان پشيمان ميشوند، بعضىها بىتفاوت ميمانند، بعضىها پايبند ميمانند. آنهائى كه پايبند ميمانند، بايد از غصه دق كنند». اين جملهى اخير را من قبول ندارم. آنهائى كه پايبند ميمانند، شاهد به ثمرنشستن اين نهال و تناورشدن اين درخت خواهند بود. اينجور نيست كه با روى گرداندن كسانى، اين حركت عظيم، اين بناى معْظم و شامخ تكان بخورد. با برگشتن يك عدهاى از اين قافلهى عظيم، هرگز اين قافله از راه باز نميماند؛ «من يرتدّ منكم عن دينه فسوف يأتى الله بقوم يحبّهم و يحبّونه»؛(1) اين را خداى متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن كسانى كه در ركاب پيغمبر جهاد كردند و جنگيدند و جان خودشان را فدا كردند؛ قرآن در واقع همين حقيقت را براى آنها بيان ميكند.
دلها را بايد نگه داشت. بعضى از دلها ميلرزند، ميلغزند، نميتوانند خودشان را بر آن لبهى مرتفع نگه دارند و حركت را ادامه دهند؛ لذا سقوط ميكنند. قرآن از اينها تعبير كرده است به: «من يرتدّ منكم عن دينه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دين نيست؛ پشت كردن به دين نيست؛ معنايش اين است كه از آن راهى كه در گذشته ميرفت، برميگردد. بله، يك عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهى را كه در كنار پيغمبر حركت ميكردند، ادامه ندادند؛ اما آيا راه متوقف ماند؟ آيا راه متوقف ميمانَد؟ آيا قافله در جاى خود مىايستد؟ قافله حركت ميكند: «فسوف يأتى الله بقوم يحبّهم و يحبّونه»؛ رويشهائى به وجود خواهد آمد. يكى از اين رويشها، خود شما جوانها هستيد. شما كه دوران جنگ را نديديد، شما كه امام را نديديد، شما كه در عرصههاى جنگ نبوديد؛ اما امروز سرتاسر كشور اسلامى و انقلابى ما از روحيهى ايستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبريز است.
يك روزى گردانهاى منطقهى شما - خراسان شمالى - در جبهه خطشكنى ميكردند؛ امروز هم شماها خطشكنى ميكنيد. امروز هم ايستادگى شما در مقابلهى با زيادهخواهى و افزونطلبى و تجاوزطلبى قدرتهاى سلطهگر عالم، خطشكنى است. امروز ملت ايران دارد خطشكنى ميكند. انقلابهائى كه در منطقه، در بيدارى اسلامى پيروز شدند - كه البته ما به همهى اين انقلابها احترام ميگذاريم و قدر آنها را ميدانيم - اينها را مقايسه كنيد با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى؛ ببينيد اين ايستادگى، اين اقتدار، اين اعتمادبهنفس در ملت ايران، ديگر كجا پيدا ميشود؟ اينها خطشكنى است.
قدرتمندان عالم و سلطهگرهاى دنيا خودشان را عادت دادهاند كه از طرف همهى مردم دنيا حرف بزنند، به نفع منافع حقير خودشان، به نفع سرمايهدارانشان؛ عادت كردهاند كه در همهى امور كشورها دخالت كنند، به نفع خواستههاى فزونخواهانه و مستكبرانهى خودشان. ملتها گاهى يك نالهاى ميكنند، گاهى يك فريادى ميزنند؛ اما در مقابل نهيب قدرتمندها، چه كسى ميتواند ايستادگى كند؟ كدام ملت است كه با منطق، با استدلال و با استحكام نشان دهد كه در مقابل زيادهخواهىهاى استكبار ايستاده است؟ جز ملت ايران؟ ديگران هم هر كارى ميكنند، رتبههاى فروتر از ملت ايران است. خدا كند آنها از ما جلو بزنند - حرفى نداريم - چه بهتر كه ملتهاى مسلمان و ملتهاى ديگر پيش بيايند، از ما هم جلوتر بروند؛ اما واقعيت قضيه اين نيست؛ امروز ملت ايران جلو است، ملت ايران خطشكن است.
جوانهاى ما كه آن روز نبودند، اما امروز هستند؛ اين مژده است، اين بشارت است. اهل فكر و اهل تأمل، بر روى اين پديدهى شگفتآور تكيه كنند كه در نظام جمهورى اسلامى، با وجود همهى كجتابىهائى كه از گوشه و كنار ديده شده، امروز اين انگيزه، اين ايستادگى، اين آگاهى، اين عزم راسخ، بين جوانهاى ما، از دوران دفاع مقدس اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
چطور ميشود كه رويشها در يك ملت از ريزشها بيشتر است؟ بله، ريزشهائى وجود دارد؛ كسانى هستند كه از راه برميگردند، كسانى هستند كه احساس خستگى ميكنند، كسانى هستند كه به گذشتهى خودشان شك ميكنند، كسانى هستند كه به لبخند دشمنان و فريب دغلكاران از راه در ميروند؛ اما در مقابل، مردان و زنان شجاعِ آگاهِ آشنا با حقايق زمانه و مسلط بر بسيارى از مسائل گوناگون سياسى - كه آن روز مطرح نبود و وجود نداشت - در جامعهى ما حضور دارند؛ اينها رويشهاى جديدند. امروز وضع ما اينجورى است. يك عدهاى به بعضى از ظواهر نگاه ميكنند، قضاوتهاى غلط ميكنند؛ خيال ميكنند كه جوانها از دين برگشتهاند. نخير؛ جوانها علاقهمند به اين راهند، علاقهمند به آن چيزى هستند كه ايمان به آن در دل آنها راسخ است؛ و اين مربوط به اكثريت جوان اين كشور است؛ و اين از بركت خون شهداست؛ و اين به بركت فداكارى عزيزان شما و جوانهاى شماست.
شما جوانانتان را بزرگ كرديد، زحمت كشيديد، تربيت كرديد، مثل دستهى گل به جامعه تحويل داديد؛ آنها رفتند در راه خدا شهيد شدند. همهى ملت ايران بايد سپاسگزار شما باشد. همه بايد ياد شهيدان را گرامى بدارند. فرزندان شهدا بايد به پدران خود افتخار كنند. فرزندان شهدا بايد راه و ميراث پدران خود را به نسلهاى بعدى بسپرند. ملت ايران به شهيدان خود افتخار ميكند. ما به ارادت و اخلاص به خانوادههاى شهيدان افتخار ميكنيم و معتقديم شهدا در خط مقدم حركت كردند؛ پشت سر آنها بلافاصله پدران و مادران و همسرانند؛ ايستادگى كردند، ايثار كردند. امروز به بركت اين ايثار، حركت عظيم انقلابى ملت ما برقرار است و انشاءالله روزبهروز مستحكمتر و باثباتتر خواهد بود.
از خداى متعال مسئلت ميكنيم رحمت و بركت و فضل خود را بر شهيدان عزيز، بر خانوادههاى آنها، بر جانبازان عزيز، بر خانوادههاى آنها و بر آزادگان و همهى ايثارگران نازل فرمايد و قلب مقدس ولىعصر از همهى شما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
1) مائده: 54
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين.
مجلس امروز ما بسيار مجلس نورانى و بامعنويتى است. علاوه بر اينكه جمع عزيز خانوادههاى شهدا، پدران، مادران، همسران، فرزندان و ديگر وابستگان شهدا در هر جائى كه اجتماع ميكنند، از خود طراوت انقلاب و نشاط جهاد و ايستادگى را در فضا ميپراكنند - كه اين مربوط به همهى اجتماعاتى است كه ما با خانوادههاى عزيز شهدا داريم - امروز اين جلسه تا اين لحظه، جلسهى بسيار پرمغزى بود. بياناتى كه ايراد كردند، شعرهائى كه خواندند، داراى نكات عميق و باارزشى بود. بنده با دقت گوش فرادادم؛ آنچه را كه عزيزان بيان كردند، در نگاه نقادانه، مطالب بسيار باارزشى يافتم؛ كه ذهن و دل خود اين حقير هم به برخى از اين مطالب متوجه و درگير است.
اول، يك جمله عرض بكنيم دربارهى شهداى عزيز اين استان. با بعضى از اين شهدا، بنده از نزديك آشنائى داشتم؛ بسيارى را هم در شرح حالشان و روايتهائى كه از زندگى آنهاست، شناختهام. در اين جهت هم استان شما يكى از استانهاى برجسته است. اين استان با منطقهى جنگ و درگيرى فاصلهى زيادى دارد؛ اما از اولين روزهاى پيروزى انقلاب، جوانان اين منطقه وارد عرصهى جهاد فىسبيلالله شدند. بعد از دوران شهادتها هم سلسلهى مجاهدت در راه خدا كه منتهى به شهادت فىسبيلالله شود، متوقف نماند. شهيد اخيرِ عزيزِ اين منطقه، شهيد رجبعلى محمدزاده، اجر مجاهدتهاى دوران دفاع مقدس را، ايستادگىهاى در آن عرصههاى دشوار را، در سالهاى بعد، از خداى متعال دريافت كرد و خداى متعال پروندهى او را كامل كرد؛ شهيد خدمت و شهيد وحدت. اينها ارزشهاى يك منطقهى زيستى انسانهاى مؤمن است؛ اينها ارزشهاى يك استان و يك شهر است.
بايد به مجموعهى خانوادههاى ايثارگر اين استان، خانوادههاى شهيدان، عزيزان جانباز كه با تحمل مشكلات جانبازى در طول سالهاى متمادى، عزم خود را، ايستادگى خود را، ايمان راسخ خود را از دست ندادند و ايستادند و همچنان ايستادهاند، اداى احترام كرد. بنده لازم ميدانم علاوه بر اظهار ارادت و اخلاص به پدران و مادران و همسران و فرزندان شهداى عزيز، به خانوادههاى عزيزان جانباز و همسران آنها كه متحمل زحمات آنها هستند، عرض ارادت كنم. اين تلاشها، تلاشهائى است كه در ديوان ارزشهاى الهى، در شمار برترين ارزشها قرار دارد. اينها يك اجتماع را، يك جامعه را، يك ملت را در طراز بالا زنده نگه ميدارد و او را آمادهى خودسازى ميكند.
يك نكته در باب شهداى عزيز ماست، و آن اين است كه برادران! عزيزان! باور عميق قلبى اين بندهى حقير اين است كه ما امروز همهمان بر سر سفرهى شهدا نشستهايم. بقاى اين انقلاب به خاطر خون شهيدان است؛ و اين يكى از همين نكاتى است كه اين عزيزانى كه اينجا صحبت كردند و شعر خواندند، بر آن تكيه كردند. بله، درست است؛ شهادت است كه پاى ماندگارى و پايدارى و بقاء ارزشها را امضاء ميكند. بزرگترين اجرى كه در اين دنيا به شهيد داده ميشود، بقاء و استحكام آن حقيقتى است كه شهيد جان خود را براى آن حقيقت فدا كرده است. خداى متعال آن حقيقت را به بركت خون شهيد حفظ ميكند. سازوكار منطقى و عقلائىِ اين هم معلوم است؛ وقتى يك جامعهاى از جان خود، از هستى خود، از راحتى خود، براى يك ارزشى، يك حقيقتى ميگذرد، حقانيت خود را در دنيا به اثبات ميرساند؛ و حقانيت است كه ميماند، حق است كه باقى ميماند؛ اين سنت الهى است.
شهداى عزيز ما و ايثارگران ما كسانى هستند كه از همهى خواستههاى شخصى خود دل بريدند. اين به زبان آسان است. فقط دل بريدن از پول و مال و سرمايه نيست؛ دل بريدن از عواطف است. شهيد از مهر مادر، از سايهى پدر، از لبخند كودك، از عشق همسر دل ميبُرد و به سوى انجام وظيفه حركت ميكند. اين جانبازان هم شهيدند. ايثارگران در هر جمعى از جمعهاى ايثارگران كه هستند، در واقع قدم در وادى شهادت گذاشتند. خداى متعال عدهاى را انتخاب كرد، رفتند، عدهاى هم ماندند براى امتحانهاى بعدى؛ ليكن رتبهى شهيد و رتبهى شهادت براى ايثارگران وجود دارد.
من يك نكتهى ديگر را هم اضافه كنم بر آنچه كه عزيزان ما در اينجا بيان كردند. گفتند: «آن كسانى كه در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد ميدانها شدند و جان خود را كف دست گرفتند، به سه دسته تقسيم ميشوند: بعضىها از گذشتهشان پشيمان ميشوند، بعضىها بىتفاوت ميمانند، بعضىها پايبند ميمانند. آنهائى كه پايبند ميمانند، بايد از غصه دق كنند». اين جملهى اخير را من قبول ندارم. آنهائى كه پايبند ميمانند، شاهد به ثمرنشستن اين نهال و تناورشدن اين درخت خواهند بود. اينجور نيست كه با روى گرداندن كسانى، اين حركت عظيم، اين بناى معْظم و شامخ تكان بخورد. با برگشتن يك عدهاى از اين قافلهى عظيم، هرگز اين قافله از راه باز نميماند؛ «من يرتدّ منكم عن دينه فسوف يأتى الله بقوم يحبّهم و يحبّونه»؛(1) اين را خداى متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن كسانى كه در ركاب پيغمبر جهاد كردند و جنگيدند و جان خودشان را فدا كردند؛ قرآن در واقع همين حقيقت را براى آنها بيان ميكند.
دلها را بايد نگه داشت. بعضى از دلها ميلرزند، ميلغزند، نميتوانند خودشان را بر آن لبهى مرتفع نگه دارند و حركت را ادامه دهند؛ لذا سقوط ميكنند. قرآن از اينها تعبير كرده است به: «من يرتدّ منكم عن دينه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دين نيست؛ پشت كردن به دين نيست؛ معنايش اين است كه از آن راهى كه در گذشته ميرفت، برميگردد. بله، يك عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهى را كه در كنار پيغمبر حركت ميكردند، ادامه ندادند؛ اما آيا راه متوقف ماند؟ آيا راه متوقف ميمانَد؟ آيا قافله در جاى خود مىايستد؟ قافله حركت ميكند: «فسوف يأتى الله بقوم يحبّهم و يحبّونه»؛ رويشهائى به وجود خواهد آمد. يكى از اين رويشها، خود شما جوانها هستيد. شما كه دوران جنگ را نديديد، شما كه امام را نديديد، شما كه در عرصههاى جنگ نبوديد؛ اما امروز سرتاسر كشور اسلامى و انقلابى ما از روحيهى ايستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبريز است.
يك روزى گردانهاى منطقهى شما - خراسان شمالى - در جبهه خطشكنى ميكردند؛ امروز هم شماها خطشكنى ميكنيد. امروز هم ايستادگى شما در مقابلهى با زيادهخواهى و افزونطلبى و تجاوزطلبى قدرتهاى سلطهگر عالم، خطشكنى است. امروز ملت ايران دارد خطشكنى ميكند. انقلابهائى كه در منطقه، در بيدارى اسلامى پيروز شدند - كه البته ما به همهى اين انقلابها احترام ميگذاريم و قدر آنها را ميدانيم - اينها را مقايسه كنيد با جمهورى اسلامى و نظام اسلامى و انقلاب اسلامى؛ ببينيد اين ايستادگى، اين اقتدار، اين اعتمادبهنفس در ملت ايران، ديگر كجا پيدا ميشود؟ اينها خطشكنى است.
قدرتمندان عالم و سلطهگرهاى دنيا خودشان را عادت دادهاند كه از طرف همهى مردم دنيا حرف بزنند، به نفع منافع حقير خودشان، به نفع سرمايهدارانشان؛ عادت كردهاند كه در همهى امور كشورها دخالت كنند، به نفع خواستههاى فزونخواهانه و مستكبرانهى خودشان. ملتها گاهى يك نالهاى ميكنند، گاهى يك فريادى ميزنند؛ اما در مقابل نهيب قدرتمندها، چه كسى ميتواند ايستادگى كند؟ كدام ملت است كه با منطق، با استدلال و با استحكام نشان دهد كه در مقابل زيادهخواهىهاى استكبار ايستاده است؟ جز ملت ايران؟ ديگران هم هر كارى ميكنند، رتبههاى فروتر از ملت ايران است. خدا كند آنها از ما جلو بزنند - حرفى نداريم - چه بهتر كه ملتهاى مسلمان و ملتهاى ديگر پيش بيايند، از ما هم جلوتر بروند؛ اما واقعيت قضيه اين نيست؛ امروز ملت ايران جلو است، ملت ايران خطشكن است.
جوانهاى ما كه آن روز نبودند، اما امروز هستند؛ اين مژده است، اين بشارت است. اهل فكر و اهل تأمل، بر روى اين پديدهى شگفتآور تكيه كنند كه در نظام جمهورى اسلامى، با وجود همهى كجتابىهائى كه از گوشه و كنار ديده شده، امروز اين انگيزه، اين ايستادگى، اين آگاهى، اين عزم راسخ، بين جوانهاى ما، از دوران دفاع مقدس اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
چطور ميشود كه رويشها در يك ملت از ريزشها بيشتر است؟ بله، ريزشهائى وجود دارد؛ كسانى هستند كه از راه برميگردند، كسانى هستند كه احساس خستگى ميكنند، كسانى هستند كه به گذشتهى خودشان شك ميكنند، كسانى هستند كه به لبخند دشمنان و فريب دغلكاران از راه در ميروند؛ اما در مقابل، مردان و زنان شجاعِ آگاهِ آشنا با حقايق زمانه و مسلط بر بسيارى از مسائل گوناگون سياسى - كه آن روز مطرح نبود و وجود نداشت - در جامعهى ما حضور دارند؛ اينها رويشهاى جديدند. امروز وضع ما اينجورى است. يك عدهاى به بعضى از ظواهر نگاه ميكنند، قضاوتهاى غلط ميكنند؛ خيال ميكنند كه جوانها از دين برگشتهاند. نخير؛ جوانها علاقهمند به اين راهند، علاقهمند به آن چيزى هستند كه ايمان به آن در دل آنها راسخ است؛ و اين مربوط به اكثريت جوان اين كشور است؛ و اين از بركت خون شهداست؛ و اين به بركت فداكارى عزيزان شما و جوانهاى شماست.
شما جوانانتان را بزرگ كرديد، زحمت كشيديد، تربيت كرديد، مثل دستهى گل به جامعه تحويل داديد؛ آنها رفتند در راه خدا شهيد شدند. همهى ملت ايران بايد سپاسگزار شما باشد. همه بايد ياد شهيدان را گرامى بدارند. فرزندان شهدا بايد به پدران خود افتخار كنند. فرزندان شهدا بايد راه و ميراث پدران خود را به نسلهاى بعدى بسپرند. ملت ايران به شهيدان خود افتخار ميكند. ما به ارادت و اخلاص به خانوادههاى شهيدان افتخار ميكنيم و معتقديم شهدا در خط مقدم حركت كردند؛ پشت سر آنها بلافاصله پدران و مادران و همسرانند؛ ايستادگى كردند، ايثار كردند. امروز به بركت اين ايثار، حركت عظيم انقلابى ملت ما برقرار است و انشاءالله روزبهروز مستحكمتر و باثباتتر خواهد بود.
از خداى متعال مسئلت ميكنيم رحمت و بركت و فضل خود را بر شهيدان عزيز، بر خانوادههاى آنها، بر جانبازان عزيز، بر خانوادههاى آنها و بر آزادگان و همهى ايثارگران نازل فرمايد و قلب مقدس ولىعصر از همهى شما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
1) مائده: 54