بسم الله الرحمن الرحیم
اين ديدار كه با مسئولان و مديران اجرائى سطوح مختلف از سراسر استان و در اين جمع صميمى انجام ميگيرد، خصوصيتى دارد كه در ديدارهاى قبلىِ ما اين خصوصيت وجود ندارد؛ و آن اين است كه مردم عزيز كرمانشاه با مجاهدتهاى خودشان در طول سالهاى گذشته، با اظهار لطفى كه در اين سفر نسبت به اين حقير انجام دادند، و با وفادارى نسبت به انقلاب، نشان دادند كه مسئوليت مسئولان در قبال اين مردم، مسئوليت سنگينى است. آن مسئولانى كه در بخشهاى مختلف، اين بارِ سنگين تعهد بر دوششان هست، عمدتاً در همين جمعى كه اينجا حضور داريد، محسوب ميشوند. لذا در اين جمع، يكايك من و شما كه اينجا نشستهايم، بايستى نسبت به اين مردم عزيز و خدمتگزار و وفادار احساس مسئوليت كنيم و هر كدام نقش خودمان را به بهترين وجه ايفاء كنيم. بنابراين بار سنگين، بر دوش شما برادران و خواهران عزيز است.
من لازم است اول تشكر كنم از مجموعهى مسئولان استان - از مسئولان طراز بالاى استان، تا همهى مديران و مجموعههاى خدمتگزار در بخشهاى مختلف - به خاطر زحماتشان، به خاطر خدماتشان، و بخصوص در اين برهه، به خاطر محبتهائى كه در اين سفر انجام دادند و تلاشى كه در اين سفر در همراهى با مردم انجام گرفت. زبان ما از تشكر از مردم واقعاً قاصر است؛ چون مردم در همهى مراحل اين انقلاب نشان دادند كه از ماها جلو هستند. آمادگى مردم براى حضور در عرصههاى گوناگون انقلاب، شگفتآور است. با اينكه مردم سراسر استان كرمانشاه مطمئناً انتظارات و توقعات بحق و بجائى هم دارند و خواستههاى برآوردهنشدهاى وجود دارد كه حالا به دلائل مختلف اين خواستهها تحقق پيدا نكرده است و انشاءالله در آينده تحقق پيدا خواهد كرد، اما مردم به رو نمىآورند كه كمبودى هست، كسرىاى هست، مشكلى هست؛ آنجائى كه نياز انقلاب و نياز عرصهى حضور است، بىدريغ وارد ميدان ميشوند؛ همچنان كه ملاحظه كرديد. البته حقاً و انصافاً مسئولان بخشهاى گوناگون استان هم، چه در خود كرمانشاه، چه در اين شهرهائى كه ما رفتيم، چه در شهرهائى كه بنده شخصاً نرفتم، ولى دوستانمان و هيئتهاى نمايندگى در آنجا حضور پيدا كردند - در جادهها، در راهها، در مسيرها - زحمات زيادى را متحمل شدند.
من يك گلايهى كوچكى هم دارم؛ چند روز است منتظر فرصتى بودم كه اين گلايه را هم عرض بكنم. آن گلايه اين است كه من وقتى توى خيابانهاى كرمانشاه رفتم، ديدم به شكل غير متعارفى عكسهاى بزرگى از چهرهى اين حقير در مسير نصب شده - به افراط، به اسراف - حتّى به نظرم در راه پاوه كه ميرفتيم، من ديدم در بعضى جاها توى جاده هم عكس نصب كردهاند؛ چرا؟ اين همه عكس! اين كار چند تا اشكال دارد: يكى اينكه اينها هزينهبر است، خرج دارد - من اطلاع دارم، ميدانم - و كارى است كاملاً غير لازم، با هزينهى سنگين؛ خب، اين توجيهى ندارد. ثانياً اين نحوهى كار كردن و عكس زدن و تبليغهاى اينجورى، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهورى اسلامى و شأن طلبگى ما نيست؛ اينجور كارها مال ديگران است. كار ما بايستى با بساطت و سادگى پيش برود. اينجور كارهاى رنگ و لعابدار، متناسب با وضع ما نيست؛ و البته از لحاظ فنى هم كسى نگاه كند، اينها ضد تبليغ هم هست. حالا اگر كسى هم ميخواهد واقعاً يك محبتى بكند، اينها كارهائى است كه خيلى تأثير ندارد؛ تأثيرات عكس هم دارد. به هر حال من گلايهمند شدم، منتها ندانستم كه به كى بايد اين گله را بگويم؛ كداميك از دستگاههاى مختلف در اين زمينه دستاندركار بودند و آنها اين فكر را، اين عمل را، اين اقدام را كردند؛ ديدم بهترين جا، همين جاست؛ اين چند روزه، جاى ديگرى فرصت پيش نيامد. به هر حال اينجور كارها خوب نيست. اين را همهى دوستان، مسئولان و همكاران بدانند؛ اين سبك كار كردن و تبليغاتِ اين شكلى، باب انقلاب و نظام اسلامى نيست. ولى خب، حقاً و انصافاً، هم مردم و هم مسئولين، در اين چند روزى كه ما مهمان شما مردم عزيز كرمانشاه بوديم، سنگ تمام گذاشتند و محبت و صفاى خودشان را به حد اعلى نشان دادند.
در جمع شما برادران و خواهران عزيز، من فقط دو سه تا نكته عرض ميكنم: يكى اين است كه خدمت در نظام جمهورى اسلامى، حقيقتاً افتخار دارد؛ چون خدمتى است در جهت رضاى الهى و در جهت كمك به مردم و در جهت استحكام بخشيدن به نظام اسلامى. من و شما هرچه بيشتر خدمت كنيم، هرچه بهتر كار كنيم، نظام جمهورى اسلامى استحكام بيشترى پيدا ميكند. من و شما در كيفيت كارمان ميتوانيم به نظام جمهورى اسلامى آبرو ببخشيم؛ خداى نكرده عكسش هم امكانپذير است. پس كار ما از آنجائى كه فقط يك كار ادارىِ معمولىِ متعارف نيست، بلكه به نظام اسلامى، به چهرهى اسلام ناب و آنچه كه ما ادعاى آن را ميكنيم، ارتباط پيدا ميكند، از اين جهت اين اهميت فراوان را دارد. بنابراين خدمت در اين نظام، افتخار است. از همهى احساسات و دريافتها و تصورات، مهمتر و بالاتر اين است كه انسان وقتى دارد خدمت ميكند، احساس كند در حال خدمت به دين است، در حال خدمت به اسلام است. فرق هم نميكند؛ در بخشهاى مختلف، هر جا مشغول هستيد، احساس كنيد كه داريد به اسلام خدمت ميكنيد. اين نيت خالصى كه بر اثر اين احساس در دل ما به وجود مىآيد، ارزش كار ما را مضاعف ميكند و انشاءالله اجر ما را پيش خداى متعال محفوظ ميدارد. پس خدمت در اين نظام را بايستى قدر بدانيم و آن را توفيقى براى خودمان و لطفى از طرف پروردگار نسبت به خودمان بشمريم.
نكتهى دوم اين است كه اين استان - همان طور كه آقايان اشاره كردند و من هم روز اول يك اشارهاى كردم - ظرفيتهاى بسيار زيادى دارد براى پيشرفت، براى توسعه و رسيدن به يك سطح ممتاز از لحاظ زندگى عمومى و رفاه عمومى و آبادى و عمران استان. مسئولين استان و كسانى هم كه براى استان برنامهريزى ميكنند، به همين معنا كاملاً واقفند. خب، بر اساس اين ظرفيتها، هيئت محترم دولت مصوبات خوبى هم گذراندند؛ كه آقاى استاندار اجمالى از اين مصوبات را بيان كردند، و من بايد واقعاً تشكر كنم. اينها مصوبات همهجانبهاى است، مصوبات خوبى است، مصوبات مهمى است، واقعاً ميتواند استان را تكان بدهد و پيش ببرد؛ منتها يك شرط اساسى دارد و آن اين است كه دستگاههاى مختلف تكاليف خودشان را در قبال اين مصوبات بدرستى انجام بدهند؛ چون مصوبه يك طرح است، يك نقشهى راه است؛ اين نقشه بايد ذره ذره عمل بشود. تكاليفى كه اين مصوبات ايجاد ميكنند، بايستى در بخشهاى مختلف، در مديريتهاى مختلف، با پيگيرىِ تمام تحقق پيدا كند؛ اين به عهدهى شماهاست؛ به عهدهى مديريتهاى استان در بخشهاى مختلف است؛ و البته مديريتهاى مركز در مجموعهى دولت هم وظائفى دارند.
ديشب ما با آقايان محترمى كه زحمت كشيده بودند از تهران آمده بودند، صحبت كرديم؛ آنها قول دادند كه اين كارها را با جديت دنبال كنند و نگذارند شتاب اين حركت عمومى كه براى استان در نظر گرفته شده است، گرفته بشود؛ بايد شتاب داشته باشد تا كارها بدرستى و در جاى خود انجام بگيرد.
بودجههائى را هم در نظر گرفتند. البته در مسئلهى بودجه و اعتباراتى كه براى كارها در نظر گرفته ميشود، دو طرف وجود دارد: يك طرف، طرفِ دادن بودجه است، تخصيص بودجه است؛ يك طرف، طرف جذب بودجه است؛ جذب درست و منطقى و عقلائى و عادلانه و بجا مصرف شدن بودجه. اينها كارهاى اساسى و مهمى است؛ اينهاست كه استان را پيش ميبرد.
همين مسئلهى اشتغال كه آقايان هم اشاره كردند و به مسئولين محترم تأكيد شد، واقعاً مسئلهى اساسىاى است. خانوادههائى كه جوانهائى دارند، بسيارى هم تحصيلكرده، در سرتاسر اين استان، در خود كرمانشاه، در شهرستانهاى مختلف، جوانهاى فهميده، اينها بيكار باشند؛ خب، اين خيلى سخت است. بايد براى اينها اشتغال به وجود بيايد؛ اين اساس كار است. وقتى اشتغال بود، مفاسد ناشى از بيكارى هم به خودى خود جمع خواهد شد؛ چون بيكارى به دنبال خود مفاسدى را مىآورد - مفاسد اخلاقى، مفاسد اجتماعى، مفاسد امنيتى؛ انواع و اقسام مفاسد - اشتغال كه به وجود آمد، همهى اينها به خودى خود جمع ميشود؛ هزينهها از دوش دولت برداشته ميشود. خب، اگر بخواهيم اين اشتغال با همين شكلى كه مسئولين محترم تصميمگيرى كردند، تحقق پيدا كند، كار لازم دارد؛ كار در تهران - دوستانى كه از تهران اينجا تشريف دارند، مسئوليتهاشان سنگين است - كار در سطح بالاى استان، بعد هم كار در مجموعهى دستگاههاى مديريتى استان. بنابراين اگر بخواهيم استان كرمانشاه انشاءالله يك تحركى در جهت پيشرفت پيدا كند، اين يك همت دستهجمعى و يك كار گسترده از سوى همهى مسئولين را ميطلبد.
و بدانيد خداى متعال به كوچكترين تلاش شما توجه ميكند و براى آن، اجر و ثواب ميگذارد و مينويسد؛ اين كارها از ديد خداى متعال بيرون نيست، خارج نيست. گاهى شما مسئول يك بخشى هستيد، يك كارى در فلان اداره دست شماست؛ دلسوزى ميكنيد، علاقهمندى نشان ميدهيد، نيم ساعت بيشتر ميمانيد، دقت بيشترى ميكنيد، با مُراجع اخلاق بهترى نشان ميدهيد، صبر و حوصلهى بيشترى ميكنيد، هيچ كس هم از شما تشكر نميكند؛ يعنى كسى نميفهمد كه شما اين زحمت را كشيديد، مافوق شما هم نميفهمد، همكار شما هم ملتفت نميشود؛ رنجى را تحمل ميكنيد، بدون اينكه كسى بفهمد يا كسى از شما تشكر كند؛ مردم نفهميدند، اما خدا فهميد؛ دستگاههاى مسئول و ناظر ثبت نكردند، اما كرامالكاتبين ثبت كردند، مأموران الهى اينها را ثبت ميكنند. بنابراين يك لحظهى زحمت و تلاش شما هدر نخواهد رفت. اجر الهى خيلى بالاتر از اين اجرهاى دنيوى است، كه ما زبانى از شما تشكر كنيم يا فرض كنيد يك فوقالعادهاى براى فلان كارى به ما بدهند؛ اينها چيزى نيست، اجر الهى مهم است، قبول الهى مهم است. هيچ كار شما، هيچ تلاش شما نيست كه براى خدا انجام بگيرد، مگر اينكه قبول الهى، لطف الهى، اجر الهى و پاداش الهى بلافاصله پشت سر آن هست؛ ولو ديگران نفهمند. با اين نگاه بايد كار كرد، تلاش كرد.
اين را هم عرض بكنم كه امروز علىرغم همهى دشمنىها، همهى خباثتها، همهى لشكركشىهاى تبليغاتى و سياسى و امنيتى و اقتصادى و غيره كه عليه ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى دارند انجام ميدهند و در واقع دشمنىها با اسلام است و ميخواهند از اسلام انتقام بگيرند، ما به توفيق الهى داريم پيش ميرويم؛ آن هم با سرعتى بيش از سرعت متوقَع و متعارف. ما داريم خيلى خوب به جلو حركت ميكنيم. اگر هيچ دليل ديگرى بر اين وجود نداشته باشد، همين دليل كافى است كه دشمنِ متوجه و مترصد درصدد عكسالعمل بربيايد؛ همين كارهائى كه مىبينيد در تبليغات و غير تبليغات و فشار اقتصادى و بهانههاى گوناگون در دنيا مطرح ميكنند. وقتى جبههى استكبار - كه يك دشمنِ قوىپنجهى مادى است - اينجور وارد ميدان ميشود، خود اين دليل بر اين است كه شما داريد موفق ميشويد؛ والّا اگر شما بىاثر بوديد، بىخاصيت بوديد، عقبمانده بوديد، پيشرفتى نداشتيد، دشمن اصرارى نداشت كه اينجور با شما پنجه در بيندازد؛ دشمن مىبيند كه شما داريد جلو ميرويد.
خوشبختانه امروز در سطح منطقه، گفتمان اسلام، گفتمان پيروى از معارف اسلامى و احكام اسلامى و شريعت اسلامى، شده گفتمان غالب. در كشورهائى انقلاب شد، حركت شد و مردم شعار دادند؛ در كشورهاى ديگرى هم اگرچه اين تظاهر وجود ندارد، اما در باطن امر مردم اينجورند؛ آدم نشانههايش را دارد مشاهده ميكند؛ اين همان گفتمان شماست، اين همان حركت شماست. و جمهورى اسلامى و كشور عزيز ما الان به عنوان يك نمونه و يك الگو مطرح است؛ نگاه ميكنند، ميسنجند؛ همان طور كه ما در صحبت قبلى هم عرض كرديم. تمام آنچه كه در كشور ما ميگذرد و جمعبندى شدهى همهى اين حوادث، امروز براى ملتها مطرح است، مورد توجه آنهاست. سعى دشمن اين است كه اين جمعبندى را خراب كند؛ ما بايد سعىمان اين باشد كه هرچه ممكن است، اين جمعبندى را زيباتر، منتظمتر و هماهنگتر به دنيا ارائه بدهيم.
خدا را شكر ميكنيم كه الحمدلله نعمت توجه به معنويت در اين استان سرشار است؛ جوانان استان، جوانان خوبى هستند؛ پدر و مادرها، پدر و مادرهاى خوبى هستند؛ فضاى عمومى استان، فضاى عواطف انسانى و اسلامى است؛ اينها خيلى مهم است. انشاءالله دستگاههاى مختلف سعى كنند اين جنبهى معنوى و روحانى در بين مردم و در فضاى عمومى مردم تقويت پيدا كند.
يكى از چيزهائى كه حتماً بايستى مورد توجه قرار بگيرد و مسئولين محترم به آن توجه كنند، پرداختن به مساجد است. ما در سراسر استان كمبود مساجد خيلى داريم - هم در روستاها، هم حتّى در شهرها - اين كمبودها را بايد جبران كنند. مراكزى هستند كه به مردم معنويت ميبخشد. همين مزار جناب احمدبناسحاق كه مورد توجه قرار گرفته است، بايد روزبهروز توجه به اين مزار شريف بيشتر شود. اين شخصيت برجسته و بزرگ، يكى از برترين صحابىهاى ائمه، از حضرت جواد به بعد است؛ از برجستهترين روات و اصحاب اين بزرگواران است. اين اقبال اين منطقه و اين سرزمين است كه اين بزرگوار در اينجا مدفون است. مزار ايشان در سرپل ذهاب است. توجه به اين مزار، رفت و آمد به آنجا، خود كانونى از معنويت را به وجود مىآورد. به مساجد توجه بشود؛ به اين مزار شريف توجه بشود؛ به مزارات ديگرى كه در جاهاى مختلف استان هست، انشاءالله توجه بشود. هرچه ممكن است، كانونهاى معرفت دينى براى جوانها گرم بشود؛ اين پشتوانه است؛ اين آن چيزى است كه ميتواند انشاءالله حركت نظام را به سمت جلو و پيشرفت تسريع كند.
از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه انشاءالله رحمت و فضل و بركات خود را بر اين استان و مردم اين استان نازل كند. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، لطف و تفضل خودت را بر اين مردم نازل كن. پروردگارا ! جوانان اين مرز و بوم را، جوانان اين منطقه را مشمول رحمت و تفضل خودت قرار بده. پروردگارا ! روزبهروز بر توفيقات مادى و معنوى اين مردم بيفزا. ارواح طيبهى شهداى اين مرز و بوم را با پيغمبر محشور كن.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته