بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
جلسهى امروز بسيار جلسهى خوبى بود. اميدواريم خداوند متعال به تلاشها و نيتهاى صادقانه و اظهارات دلسوزانه بركت بدهد و اين جلسه بتواند به همهى ما - به ملتمان، به دولتمان، به مسئولينمان - كمك كند كه راه بسيار پرافتخار و البته دشوار را كه در مقابل داريم، بسهولت طى كنيم.
من اولاً هفتهى دولت را كه مزين به ياد دو شهيد بزرگوارمان هست، گرامى ميدارم و به دولتمردان محترممان تبريك ميگويم. ياد اين شهيدان را كه حقاً و انصافاً در يك دورهى دشوارى كارهاى مهمى را شروع و ابداع كردند و احياناً پيش بردند، گرامى ميدارم و از خداوند متعال علوّ درجات آنها و بقيهى شهدا را مسئلت ميكنم.
همچنين لازم ميدانم در اين مناسبت، علىالعجاله از مردم عزيزمان كه در روز جمعه در راهپيمائى روز قدس، شكوهى را از خودشان نشان دادند و عظمتى را تجسم بخشيدند، صميمانه قدردانى و سپاسگزارى كنم. حقاً و انصافاً امسال روز قدس يك نماد بود از حضور ملت ايران و انگيزهى ملت ايران؛ همان چيزى كه اميد را در فضاى منطقه ميپراكند و ملتها را وادار به استقامت ميكند.
همچنين لازم ميدانم از خدمات دولت تشكر كنم، كه بخشى از آن خدمات امروز گفته شد. به مناسبت اين گزارشها، من اين را به برادران و خواهران محترم و عزيز كه اينجا تشريف داريد، عرض بكنم؛ من خودم از آقاى رئيس جمهور درخواست كردم كه وزراى محترم يك يك در زمينههاى مربوط به خودشان گزارش بدهند. خب، اين جلسه، جلسهى خوبى بود؛ گزارشهاى شما هم گزارشهاى خوبى بود؛ مستند و منطقى و متكى به آمار، و در موارد متعدد، آمار مقايسهاى؛ كه همهى اينها لازم است و بايد انجام ميگرفت و بايد انجام بگيرد.
نكتهاى كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه در ملاقاتهاى متعددى كه من با نخبگان و زبدگان كشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مكرر از شما مسئولان محترم گله ميكنند كه اينها در بين ما نمىآيند و با ما در اين زمينهها صحبت نميكنند. اين اشكال بر شما وارد است. من چند روز پيش هم در ديدار اساتيد دانشگاه همين را مطرح كردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح كردم.
خب، جلسهى امروز عمدتاً حول و حوش مسائل اقتصادى دور ميزند؛ كه اتفاقاً مسئلهى اصلى و محورى كشور همين است و يكى از نقاط مهم چالشى كه بين مسئولين در سطوح مختلف وجود دارد و بين بعضى از كسانى كه معترضند يا منتقدند، همين مسئلهى اقتصاد است. خيلى خوب، اين را ببريد در مجموعهى نخبگان؛ تشريح كنيد، توجيه كنيد، بيان كنيد. فرض بفرمائيد وزير محترم اقتصاد يا رئيس كل بانك مركزى وقتى كه در جمع بزرگى از دانشگاهيان بروند، ممكن است در بين سؤالاتى كه انجام ميگيرد يا انتقادهائى كه ميشود، احياناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غير فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشكالى ندارد. شما برويد؛ نگاهتان در آن صد نفر يا دويست نفر يا پانصد نفرى كه حضور پيدا ميكنند، به ده نفرى كه احياناً ممكن است اينجورى فكر كنند، نباشد. از پانصد نفر، به آن چهارصد و نود نفر ديگر توجه داشته باشيد و حرفهايتان را بزنيد. احياناً ممكن است برخى از انتقادها صورت بگيرد كه براى شما مفيد باشد. يعنى در زمينهى كارهاى زيربنائى، در زمينهى كارهاى اقتصادى، در زمينهى مسائل مربوط به كار و اشتغال و غيره، اين همافزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من اين كار، كار لازمى است؛ من توصيهام اين است.
درخواست ما اين است كه اين جلسه با تفاصيلش منتشر شود؛ يعنى دانه دانه اين گزارشهائى كه دوستان، وزراى محترم يا معاونين محترم رئيس جمهور دادند، منعكس شود تا مردم اينها را بشنوند؛ ليكن من به شما بگويم، اين آمارهاى رقمى و عددى در ذهن متعارف مردم باقى نميماند؛ خواص و اهل فن بيشتر از اين آمارها استفاده ميكنند و روى آنها محاسبه ميكنند و نتيجهگيرى ميكنند. خب، سراغ اينها برويد، اينها را در ميان بگذاريد و مطرح كنيد. اينها احياناً بازخوردى خواهد داشت؛ ممكن است اشكالى بكنند، اشكال واردى هم باشد؛ اين به شما كمك خواهد كرد. من اين توصيهى مؤكد را دارم. فقط هم منتظر نشويم كه رئيس جمهور اين كار را بكند؛ وزرا هم ميتوانند اين كار را بكنند. البته اگر چنانچه خود رئيس جمهور محترم هم در مجامع نخبگانى حضور پيدا كنند و اينها را مطرح كنند، بسيار خوب است.
اما من دو سه تا تذكر عرض ميكنم، كه اينها تذكرات هميشگى ما به شماست و تأكيد ميكنم. شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهائى بود و هست كه اين شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، يا استكبارستيزى، يا سادهزيستى و مقابلهى با منش اشرافيگرى، يا مقابلهى با ويژهخوارى و سوء استفادهى از ارتباطات در مسائل اقتصادى و غير اقتصادى، يا خدمترسانى صادقانه. و من عرض بكنم، شما هم اين را ميدانيد؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئيس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - اين شعارها بود. يعنى مردم به اين شعارها دلبستهاند و نياز به آنها و ضرورت آنها را احساس ميكنند. از اين شعارها دست برنداريد. از جملهى اساسىترين شعارها، پايبندى به اصول و ارزشهائى بود كه امام بزرگوار ما اينها را وارد جامعه كرد و مطرح كرد؛ كه اتفاقاً در دنيا هم عامل رشد علاقهمندى به انقلاب اسلامى، همين شعارها بود. يعنى بدون اينكه ماها ابزار تبليغاتىاى داشته باشيم، يا شيوههاى تبليغاتى كافى را بلد باشيم و به كار بگيريم، عنوان و محبوبيت امام بزرگوار ما در بين ملتها و در سراسر دنيا سارى و جارى شد؛ اين به خاطر همين شعارها و به خاطر همين رويكردها و جهتگيرىها بود. خود اين هم كه شما در مقابل قدرت فائقهى ظاهرىِ استكبار - كه امروز مظهرش آمريكا و صهيونيسم بينالمللى و جهانى است - مىايستيد، ارزش ايجاد ميكند؛ خود اين محبوبيت ايجاد ميكند؛ خود اين در دل ملتها اميد به وجود مىآورد و پرورش ميدهد؛ اين را نبايد از دست داد. مراقب باشيد در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملكرد، از اين شعارها تجاوزى صورت نگيرد.
كار را براى خدا بكنيد. نه اينكه چون مردم دوست دارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دل مردم را به دست بياوريم، ناكام خواهيم ماند. «لأقطعنّ امل كلّ ءامل غيرى»؛ اين حديث قدسى است، كه در ذهنم اينجور است كه با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميد آن كسى را كه به غير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمان به خدا باشد، براى خدا كار كنيم؛ منتها ميدانيم كه كار براى خدا جاذبه دارد. اين شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه اين پايبندىها سست شود، اگر نسبت به اين شعارها تقيد و پايبندى كم شود، توفيقات الهى هم سلب خواهد شد. بسيارى از اين موفقيتهائى كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تا امروز هرچه كه موفقيت بوده، به خاطر اين است كه توفيقات الهى شامل حال بوده و اين كمكِ الهى است. اگر كار براى خدا نباشد، اين موفقيتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكتهى اصلى است.
نكتهى دوم: آن روز هم من در مجموعهى مسئولين كشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بيان كنيد، نقاط ضعف خودتان را هم بيان كنيد؛ اين مهم است، اين تأثير ميگذارد. امروز مثلاً در بين گزارشهاى دوستان، من مواردى را ديدم كه به نقطهى ضعف اشاره كردند؛ منتها با اين بيان كه «اين كارها بايد انجام بگيرد». اين «بايد» نشان دهندهى نياز به كارى است كه بايد بشود و نشده. اين را صريح بگوئيد. بگوئيد اين كار را بايد ميكرديم، تا حالا نتوانستيم بكنيم. كسى بر اساس نتوانستن، كسى را مؤاخذه نخواهد كرد. ميگويد خب، در قبال اين ده تا كارى كه انجام گرفته، اين دو تا، سه تا، پنج تا كار هم انجام نگرفته؛ بنا داريم اينها را هم انجام بدهيم. اين را بيان كنيد، اين را صريحاً بگوئيد؛ اشكالى ندارد. ترس از اين نداشته باشيد كه فلان منتقدى كه احياناً ممكن است مغرض هم باشد، حرفش با حرف شما تطبيق كند؛ خب بكند، چه اشكالى دارد؟ بگوئيد بله، اين انتقادى كه به ما ميكنند، وارد است. اين را مطرح كنيد، منتها بگوئيد ما تصميم داريم اين را برطرف كنيم. بگوئيد اين كارها را كردهايم، اين كارها را هم خواهيم كرد. اين توصيهى من است.
البته در برخورد با انتقادهائى كه احياناً در رسانهها و روزنامهها يا بعضى از مراكز قانونى نسبت به دولت انجام ميگيرد، دو جور رويكرد ميشود داشت: يك رويكردِ توجيه و تبيين كننده است، اين خوب است؛ يك رويكردِ مخاصمه است، اين خوب نيست. اينجور نباشد كه شما بگوئيد چون به دولت حمله ميكنند، چون انتقاد مغرضانه ميكنند، پس ما هم بايستى اينجورى برخورد كنيم؛ نه، تبيين كنيد. بله، تبيين كار لازمى است. راه تبيين هم همين است كه در جلسات عمومى با مردم، بيان كنيد، روشن كنيد؛ سؤالات را مطرح كنند، شما جواب بدهيد، اينها تبيين ميشود؛ در رسانهها هم پخش شود. اگر چنانچه تبيينِ خوب انجام بگيرد، غرضورزىِ غرضورزان به جائى نخواهد رسيد.
يك نكتهى ديگر هم كه ذيل اين مسئلهى توجه به ضعفها ميخواهم عرض بكنم، اين است: يكى از ضعفها اين است كه ما در كارها اولويتها را نبينيم. يكى از آقايان اشاره كردند - كه اشارهى درستى است - به اين كه طرحهاى نيمهتمام را بايد دنبال كنيم. اين خيلى خوب است؛ اين كار، كار لازمى است؛ من هميشه تأكيدم بر اين است؛ منتها مشخص كنيد، يك مجموعهى كارى درست كنيد، بنشينند واقعاً طرحهاى نيمهتمام را - حالا يك رقمى هم ذكر كردند كه فلان تعداد طرحهاى نيمهتمام داريم - اولويتبندى كنند؛ كدامهايش اولويتدار هستند، كدامهايش وعدهى بيشترى داده شده يا توقع بيشترى از سوى مردم وجود دارد؛ اينها را مشخص كنيد، به آنها بپردازيد. اين را مقدم كنيد بر طرحهاى جديد. چقدر خوب است كه همهى وعدههائى كه دولت به مردم داده، عمل بشود. اگر چنانچه وعدهاى به مردم داده بشود و عمل نشود، اين مشكلات درست خواهد كرد؛ نه فقط نسبت به دولت، بلكه به نظام.
آقاى رئيس جمهور اشاره كردند كه به ما ميگويند شما سطح توقعات مردم را بالا برديد. اين بالا بردن سطح توقعات، ناشى از اين نيست كه شما نواقص خودتان را گفتهايد، مردم توقعاتشان بالا رفته؛ نه، توقعات با دادن وعدهها بالا ميرود. اگر ما بتوانيم به اين وعدهها عمل كنيم، توقعات مردم تبديل ميشود به ايمان و اعتقاد مردم؛ اين خوب است. كارى كنيم كه آنچه را كه گفتهايم انجام ميدهيم، انجام بدهيم و مردم ببينند كه انجام گرفته. امروز ديدم آمارهاى شما آمارهاى مقايسهاى است - كه خيلى هم خوب و بجاست - يكى از مقايسهها اين باشد: مقايسهى بين آنچه كه گفتهايم انجام ميدهيم و آنچه كه تا حالا توانستهايم انجام بدهيم. يك درصد در بياوريد، ببينيم چه جورى است. اين خيلى چيز مهمى است.
يك نكتهى ديگر، همين مسئلهى جهاد اقتصادى است كه مكرر مطرح شده، امروز هم دوستان مطرح كرديد. مبانى و استدلالهاى اعلام «سال جهاد اقتصادى» براى شماها كه دولتى هستيد، معلوم است. يعنى ما جهاد اقتصادى را يك ضرورت براى كشور ميدانيم، نه صرفاً يك اولويت؛ يك نياز قطعى است. اولاً اقتصاد، پيشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقيم دارد با معيشت مردم. معيشت مردم جزو اولين اهداف همهى دولتهاست در همه جاى دنيا و در همهى دوران تاريخ؛ البته دولتهاى علاقهمند به مردم؛ آن دولتهاى مستأثر و زورگو و جبار، مورد نظرمان نيستند. هر دولتى كه بخواهد به مردمِ خودش خدمت كند، اولين مسئلهاش، مسئلهى معيشت مردم است، كه بتواند مردم را اداره كند. خب، اين به اقتصاد وابسته است. يك اقتصاد خوب، سالم، وافر و پيشرو ميتواند وضع زندگى مردم را خوب كند. خب، اين يك دليل است مبنى بر اينكه لازم است ما در كار اقتصاد مجاهدت كنيم.
يك مسئلهى ديگر، مسئلهى رسيدن به چشمانداز است. اين چشمانداز هدفگذارى شده است، يك سند بالادستى است؛ بايد ما اين را حتماً رعايت كنيم. بدون جهاد اقتصادى، به چشمانداز نخواهيم رسيد. در چشمانداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد كه مسئلهى چشم و همچشمى مطرح نيست؛ مسئله اين است كه در اين چالش عمومى و ميدان تحركات عمومىِ دولتها در اين برههى از زمان، اگر كسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشمانداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد. بايد به آنجا برسيم؛ اين نياز ماست. با شعارى كه ما داريم ميدهيم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز اين چارهاى وجود ندارد. حقيقت اين است كه نظام اسلامى، امروز نظام استكبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ اين يك حركتى است كه آغاز شده. شكست خوردن در اين ميدان، خسارتهايش غير قابل توصيف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا بايد در اين ميدان قطعاً پيروز شد. اين پيروزى با اين ابزار ممكن نيست؛ ابزارهاى گوناگون ديگرى هم لازم است؛ از جملهى اينها، پيشرفت اقتصادى است.
يك مسئلهى ديگر هم اين است كه امروز دشمنان نظام اسلامى و دشمنان ملت ايران از ابزار اقتصادى دارند عليه ما استفاده ميكنند، كه نمونهاش همين تحريمهائى است كه گفته شد. البته لازم است من تشكر كنم از اين مجموعهاى كه در مقابل تحريمها كار ميكنند. از همهى روشهاى درست و منطقى و زيركانه و عاقلانه بايد استفاده كرد و استفاده كنيد. تحريمها را خنثى كنيد. تدبير دشمنِ هيكلمند و ليكن در واقع كمزور را خنثى كنيد. وقتى كه ما اين حجم عظيمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استكبار را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم، انسان به ياد گربهى كارتون «تام و جرى» مىافتد! تحركش زياد و هاى و هويش زياد و حجمش بزرگ، اما نتيجهى كارش نه آنچنان كه خودش انتظار دارد يا بينندگان انتظار دارند. واقعاً همين جورى است. اين به زيركى شما بستگى دارد.
آنها گفتند تحريمهاى هوشمند يا تحريمهاى فلجكننده؛ اما مىبينيم كه اين تحريمها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلجكننده بود. خب، همين تحريمها موجب شد كه در بسيارى از چيزهائى كه خودكفائى نداشتيم، به خودكفائى برسيم؛ تحرك خوبى را در زمينههاى علمى به وجود بياوريم؛ كارهائى بزرگى را در زمينهى توليدات صنعتى و نظامى و غيرنظامى در كشورمان شاهد باشيم؛ و به راههاى گوناگونى براى اينكه اين تحريم را خنثى كنيم، برسيم.
اين تحريمها خنثى خواهد شد؛ شما بدانيد. اينجور نيست كه اينها بتوانند و طاقت بياورند كه اين حركت و اين رفتار را مدت طولانى ادامه بدهند؛ اين امكانپذير نيست؛ يعنى دنيا اين را نميپذيرد. امروز دنيا، دنيائى نيست كه به حرف آمريكا گوش كنند؛ ولو حالا نمايندهى ويژهى او به فلان كشور برود، مؤاخذه كند، چه كند. حالا يك چند وقتى اين ادامه خواهد داشت، اما اين قابل ادامه نيست. البته من چند ماه قبل هم گفتم، امروز هم شما مشاهده ميكنيد؛ آن چيزى كه اينها در اول امسال گفتند فلجكننده، توقع خودشان اين بود كه در ظرف سه چهار ماه واقعاً به فلج برسد. اين سه چهار ماه، بيشتر هم گذشت، به فلج كه نرسيد، هيچى، بحمداللَّه به تحرك بهتر ما انجاميده. پس جهاد اقتصادى براى اين است. يعنى بايستى انشاءاللَّه يك مجاهدت، يك حركت هدفمند و هوشمندانه و با توكل به خداى متعال و با اعتماد به حمايت الهى انجام بگيرد.
خب، يك مصداق از اين جهاد اقتصادى، همين طرح تحول اقتصادى است كه دولت دو سه سالى است اين را مطرح كرده. يك بند از طرح تحول اقتصادى، هدفمندى يارانهها بود؛ كه خب، بحمداللَّه قانونش تصويب شد و عملياتى شده. البته من در زمينهى كمك به توليد سؤال دارم. حالا آقايان در گزارش گفتند؛ ليكن آن چيزى كه مصوبهى قانونى بود براى كمك به توليد، تحقق پيدا نكرده. بايد به توليد كمك كنيد. البته در بلندمدت خود اين دستگاههاى توليدكننده روى پاى خودشان خواهند ايستاد و انشاءاللَّه خودشان خواهند توانست روزبهروز قوى بشوند و جواب بدهند؛ اما در كوتاهمدت حتماً بايد به اينها در موارد لازم تزريق منابع بشود. البته در آنجائى كه كسى تقلب ميكند، در آنجائى كه كسى پول را براى توليد از بانك ميگيرد، ولى در غير توليد صرف ميكند، بشدت برخورد كنيد و ترحم بر پلنگهاى تيزدندان نكنيد؛ اما در آنجائى كه نياز هست، واقعاً بايستى برويد كمك كنيد. پس در طرح هدفمندى، اين بخش حتماً بايستى مورد توجه قرار بگيرد.
بخشهاى ديگر طرح تحول هم بايد مورد توجه قرار بگيرد؛ يكىاش مسئلهى گمرك است - كه امروز يكى از آقايان در گزارش خود گفتند لايحهاش به مجلس رفته - يكىاش مسئلهى سياستهاى نظام پولى و بانكى كشور است. اين پنج شش موردى كه در طرح تحول وجود داشت، همهاش بايد انجام بگيرد. كارى كنيد كه در ظرف مدت باقيماندهى دولت، اين كارها سر بيفتد، تا اينكه بتواند ادامه پيدا كند. يعنى نگذاريد كار، نيمهكاره بماند. اين كارها در طول دو سال تمام نميشود. همين هدفمندى هم مراحل گوناگونى دارد؛ شما شروع كرديد، پيش رفتيد. همان پيش رفتن، در واقع به يك معنا تمام كردن است. خود شروع كردن، به يك معنا تمام كردن است؛ اگر چنانچه خوب و صحيح و بر مبنا شروع شود.
مسئلهى واردات را هم كه گزارش دادند، البته جزو نگرانىهاى من است. حالا اين گزارش هم هست؛ ليكن آنچه كه انسان مشاهده ميكند، يك قدرى نگرانىآور است. درست است؛ ممكن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غير نفتى ما كاهش پيدا كرده، اين رشد كم شده - اين خودش چيز مثبتى است - اما به اين اكتفاء نكنيد. بخصوص در همين زمينههاى زراعى و باغى و اينها كه ذكر كردند، اينها چيزهائى است كه بايستى هرچه ميتوانيم، از واردات اينها پرهيز كنيم. برويد سراغ همان صنعتىسازى صادرات كشاورزى؛ همين چيزى كه در گزارشها هم بود. اينها چيزهاى مهمى است؛ انشاءاللَّه روى اينها تكيه شود. مردم هم تحمل ميكنند و ميپذيرند.
بنابراين در زمينهى سياستهاى واردات، يك بازنگرى جدى بكنيد؛ بخصوص در كالاهائى كه ما مزيت توليدى داريم؛ چه صنعتى، چه كشاورزى. از نگاه بخشى به واردات - كه حالا هر بخش دولتى طبق نيازهاى خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهيز شود.
مسئلهى ديگر - كه حالا البته اين مربوط به مسائل اقتصادى نيست - مربوط به فرهنگ است؛ كه امروز گزارشى داده نشد، موكول شد به بعد. آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه مسئلهى فرهنگ را خيلى جدى بگيريد. اگر چنانچه ما كارهاى اقتصادى را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينهى كار فرهنگى عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكى از چشمههاى دشمنىشان كار اقتصادى است؛ يك چشمهى مهم ديگر، كار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفيت جلسه اجازه نميدهد كه انسان در اين زمينه وارد بشود؛ ليكن فىالجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمى است؛ با ملاحظهى جهتگيرىهاى انقلابى و اسلامى. در زمينهى فرهنگ، دچار رودربايستى نشويد. در همهى شعبههاى فرهنگى - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگيرىها را انقلابى و اسلامى قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبهى دولت در زمينهى بودجهى فرهنگى، مصوبهى خوبى است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلى از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده؛ حتّى اگر همهاش هم تخصيص داده شود، باز براى همهى فعاليتهاى فرهنگى كافى نيست. بنابراين منابع دچار محدوديت است. با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويتها چيست. البته من يك مجموعهاى را به نحو پيشنهاد به دولت ارائه كردم؛ كه اگر اين چيزها در كار فرهنگ مورد توجه قرار بگيرد، با توجه به نگاهى كه ما در زمينهى فرهنگ داريم، اينها اولويت خواهد داشت؛ يعنى اينها تأثيراتش بيشتر خواهد بود. بله، اينها را بايد دنبال كنيد تا انشاءاللَّه تحقق پيدا كند.
مسئلهى ديگرى هم كه باز مطرح ميشود و من به طور كلى عرض ميكنم، اين است: با اين همه كارى كه دولت دارد، سعى كنيد دچار حاشيهسازىهاى مسئلهدار نشويد. دولت دارد كار ميكند، تلاش ميكند، ميدان هم براى كار بحمداللَّه هست، نياز هم به كار هست. خب، يك ميدان كارى وجود دارد، نياز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده كه اهل خطرپذيرى و وارد شدن در ميدانهاى كار و با همهى وجود كار كردن و وارد ميدان شدن است؛ خيلى خوب، با اين اوضاع و احوال، واقعاً شايسته و سزاوار نيست كه حواشىاى به وجود بيايد؛ حالا چه حواشىاى كه خود شما گاهى اوقات بىتوجه به وجود مىآوريد، چه آنهائى كه ديگران به وجود مىآورند و شما هم تسليم آنها ميشويد؛ از اين حواشى بايد پرهيز كرد. نگذاريد در فضاى كشور، در فضاى بين دولت و مردم، درگيرىها و دلهرههائى به وجود بيايد كه شماها را از كار باز بدارد.
مسائل گوناگونى مطرح ميشود. توصيهى من اين است كه در زمينهى علاقهى به ايران، علاقهى به كشور و گرايش به ايران، چند نكته را توجه داشته باشيد. يكى اينكه مهمترين بخش مربوط به كشور، زبان و ادبيات است. علاقهى به ايران، اينجورى تحقق پيدا ميكند. ما در كشور زبانهاى مختلفى داريم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن كسانى كه زبانهاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجين درجهى يك زبان فارسى هستند. بهترين مقالات را در زمينهى زبان فارسى، تركزبانها نوشتند؛ اين را من از روى اطلاع دارم عرض ميكنم. ...(1) انشاءاللَّه كردها هم مينويسند؛ حرفى نيست، ما استقبال ميكنيم. محققين برجستهى تركزبان كشور، در طول دهههاى گذشته، بهترين و قوىترين مقالات را در زمينهى زبان فارسى نوشتند. بنابراين نبايد تصور شود كه زبان فارسى نماد مليت ايران نيست؛ چرا، هست. روى اين موضوع تكيه شود.
يا روى ايرانِ بعد از اسلام تكيه شود. افتخاراتى كه ايرانِ دورهى اسلامى دارد، در هيچ دورهى ديگرى از دورههاى تاريخىِ ما اين افتخارات وجود ندارد؛ من اين را با استدلال به شما عرض ميكنم و اين قابل اثبات است. گسترش كشور، پيروزىهاى بزرگ نظامى كشور، پيشرفتهاى عظيم علمى كشور در زمينههاى گوناگون، همهاش مال دورههاى بعد از اسلام است. نه اينكه قبل از اسلام از اين چيزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دورهى اسلامى، آنها ناقص است، كم است. البته يك چيزهائى به عنوان گفتهها مطرح ميشود، اما چيزهائى نيست كه مستند باشد و كسى بتواند آنها را اثبات كند؛ اينها قابل اثبات نيست. اما آنچه كه در دورهى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه كنيد ببينيد پيشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ايران در دورهى ديلمىها، در دورهى سلجوقىها، بعدها در دورهى صفويه، و حتّى در اين وسط، در بخشى از دورهى حاكميت مغول چگونه است. مغولها به ايران كه آمدند، ايرانى شدند و تحت تأثير فرهنگ ايران قرار گرفتند؛ كمااينكه به هند كه رفتند، هندى شدند. چه كارهاى برجسته و عظيم علمى و فرهنگى و هنرى در اين دوره انجام گرفته. اگر كسى ميخواهد از ايران و ايرانىگرى حمايت كند، خب، ايران دوران اسلامى، هم مدونتر است، هم مستندتر است، هم قابل قبولتر است، هم جلوى چشم است؛ كتابش جلوى چشم است، معمارىاش جلوى چشم است، نشانههاى علمىاش جلوى چشم است؛ تاريخش تدوينشده و روشن است.
نكتهى آخر هم - كه ديگر ظاهراً به اذان داريم نزديك ميشويم - اين است كه مسئلهى همكارى قوا را حل كنيد. من هم غالباً به قوا سفارش ميكنم؛ اما حالا شما كه قوهى مجريه هستيد و اينجا حضور داريد، به شما بايد سفارش كنم. هرچه ميتوانيد، در آن جاهائى كه ميشود كوتاه آمد، كوتاه بيائيد؛ چه اشكالى دارد؟ آنجائى كه ميشود تبيين كرد، تبيين كنيد. آنجائى كه ميشود با ايجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل كرد، اينجورى حل كنيد. چرا من اينقدر بر تشكيل جلسهى رؤساى قوا اصرار ميكنم؟ وقتى كه جلسهى رؤساى قوا تشكيل بشود، خيلى از اين مشكلات حل ميشود. در جلساتِ روبهرو، با همديگر مىنشينند حرف ميزنند؛ اين كار خيلى از مشكلات را حل ميكند؛ اين تجربهى ماست از گذشته. گيرم كه حالا برخى از راههاى گوناگونى هم كه دوستان رفتند، به نتيجه نرسيده باشد؛ اما خب، راههاى ديگرى وجود دارد. بالاخره اختلاف سليقهها يا اختلاف برداشتهاى از قانون را اينجورى بايد حل كرد. كارى كنيد كه اين ارتباط، ارتباط صميمانهاى بشود. اگر چنانچه يك رفتارى را مشاهده ميكنيد كه اين رفتار را از آن طرف ديگر نمىپسنديد، يك مراجعه هم به خودمان بكنيم، ببينيم آيا ما در آن فضاى سنگينى كه اشاره ميشود، مثلاً تأثيرى داشتهايم يا نداشتهايم. مراقبت بكنيم؛ اگر ما تأثير داشتيم، آن را برداريم.
من مسئولين محترم را، شماها را، رؤساى قوا را و يكايك فعالان مسائل كشور را دعا ميكنم. انشاءاللَّه خداى متعال توفيقاتش را بر شماها زياد كند تا بتوانيد كارهائى را كه انجام دادن آنها از شما توقع ميرود، به بهترين وجهى انجام بدهيد. نيتها را خالص كنيد، با صميميت و صفا وارد ميدان كار باشيد و نگذاريد اين تلاش و كوششى كه الحمدللَّه به آن شناخته شديد، اندكى كاهش پيدا كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) يكى از مسئولين: كردها هم همين طورند.
جلسهى امروز بسيار جلسهى خوبى بود. اميدواريم خداوند متعال به تلاشها و نيتهاى صادقانه و اظهارات دلسوزانه بركت بدهد و اين جلسه بتواند به همهى ما - به ملتمان، به دولتمان، به مسئولينمان - كمك كند كه راه بسيار پرافتخار و البته دشوار را كه در مقابل داريم، بسهولت طى كنيم.
من اولاً هفتهى دولت را كه مزين به ياد دو شهيد بزرگوارمان هست، گرامى ميدارم و به دولتمردان محترممان تبريك ميگويم. ياد اين شهيدان را كه حقاً و انصافاً در يك دورهى دشوارى كارهاى مهمى را شروع و ابداع كردند و احياناً پيش بردند، گرامى ميدارم و از خداوند متعال علوّ درجات آنها و بقيهى شهدا را مسئلت ميكنم.
همچنين لازم ميدانم در اين مناسبت، علىالعجاله از مردم عزيزمان كه در روز جمعه در راهپيمائى روز قدس، شكوهى را از خودشان نشان دادند و عظمتى را تجسم بخشيدند، صميمانه قدردانى و سپاسگزارى كنم. حقاً و انصافاً امسال روز قدس يك نماد بود از حضور ملت ايران و انگيزهى ملت ايران؛ همان چيزى كه اميد را در فضاى منطقه ميپراكند و ملتها را وادار به استقامت ميكند.
همچنين لازم ميدانم از خدمات دولت تشكر كنم، كه بخشى از آن خدمات امروز گفته شد. به مناسبت اين گزارشها، من اين را به برادران و خواهران محترم و عزيز كه اينجا تشريف داريد، عرض بكنم؛ من خودم از آقاى رئيس جمهور درخواست كردم كه وزراى محترم يك يك در زمينههاى مربوط به خودشان گزارش بدهند. خب، اين جلسه، جلسهى خوبى بود؛ گزارشهاى شما هم گزارشهاى خوبى بود؛ مستند و منطقى و متكى به آمار، و در موارد متعدد، آمار مقايسهاى؛ كه همهى اينها لازم است و بايد انجام ميگرفت و بايد انجام بگيرد.
نكتهاى كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه در ملاقاتهاى متعددى كه من با نخبگان و زبدگان كشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مكرر از شما مسئولان محترم گله ميكنند كه اينها در بين ما نمىآيند و با ما در اين زمينهها صحبت نميكنند. اين اشكال بر شما وارد است. من چند روز پيش هم در ديدار اساتيد دانشگاه همين را مطرح كردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح كردم.
خب، جلسهى امروز عمدتاً حول و حوش مسائل اقتصادى دور ميزند؛ كه اتفاقاً مسئلهى اصلى و محورى كشور همين است و يكى از نقاط مهم چالشى كه بين مسئولين در سطوح مختلف وجود دارد و بين بعضى از كسانى كه معترضند يا منتقدند، همين مسئلهى اقتصاد است. خيلى خوب، اين را ببريد در مجموعهى نخبگان؛ تشريح كنيد، توجيه كنيد، بيان كنيد. فرض بفرمائيد وزير محترم اقتصاد يا رئيس كل بانك مركزى وقتى كه در جمع بزرگى از دانشگاهيان بروند، ممكن است در بين سؤالاتى كه انجام ميگيرد يا انتقادهائى كه ميشود، احياناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غير فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشكالى ندارد. شما برويد؛ نگاهتان در آن صد نفر يا دويست نفر يا پانصد نفرى كه حضور پيدا ميكنند، به ده نفرى كه احياناً ممكن است اينجورى فكر كنند، نباشد. از پانصد نفر، به آن چهارصد و نود نفر ديگر توجه داشته باشيد و حرفهايتان را بزنيد. احياناً ممكن است برخى از انتقادها صورت بگيرد كه براى شما مفيد باشد. يعنى در زمينهى كارهاى زيربنائى، در زمينهى كارهاى اقتصادى، در زمينهى مسائل مربوط به كار و اشتغال و غيره، اين همافزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من اين كار، كار لازمى است؛ من توصيهام اين است.
درخواست ما اين است كه اين جلسه با تفاصيلش منتشر شود؛ يعنى دانه دانه اين گزارشهائى كه دوستان، وزراى محترم يا معاونين محترم رئيس جمهور دادند، منعكس شود تا مردم اينها را بشنوند؛ ليكن من به شما بگويم، اين آمارهاى رقمى و عددى در ذهن متعارف مردم باقى نميماند؛ خواص و اهل فن بيشتر از اين آمارها استفاده ميكنند و روى آنها محاسبه ميكنند و نتيجهگيرى ميكنند. خب، سراغ اينها برويد، اينها را در ميان بگذاريد و مطرح كنيد. اينها احياناً بازخوردى خواهد داشت؛ ممكن است اشكالى بكنند، اشكال واردى هم باشد؛ اين به شما كمك خواهد كرد. من اين توصيهى مؤكد را دارم. فقط هم منتظر نشويم كه رئيس جمهور اين كار را بكند؛ وزرا هم ميتوانند اين كار را بكنند. البته اگر چنانچه خود رئيس جمهور محترم هم در مجامع نخبگانى حضور پيدا كنند و اينها را مطرح كنند، بسيار خوب است.
اما من دو سه تا تذكر عرض ميكنم، كه اينها تذكرات هميشگى ما به شماست و تأكيد ميكنم. شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهائى بود و هست كه اين شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، يا استكبارستيزى، يا سادهزيستى و مقابلهى با منش اشرافيگرى، يا مقابلهى با ويژهخوارى و سوء استفادهى از ارتباطات در مسائل اقتصادى و غير اقتصادى، يا خدمترسانى صادقانه. و من عرض بكنم، شما هم اين را ميدانيد؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئيس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - اين شعارها بود. يعنى مردم به اين شعارها دلبستهاند و نياز به آنها و ضرورت آنها را احساس ميكنند. از اين شعارها دست برنداريد. از جملهى اساسىترين شعارها، پايبندى به اصول و ارزشهائى بود كه امام بزرگوار ما اينها را وارد جامعه كرد و مطرح كرد؛ كه اتفاقاً در دنيا هم عامل رشد علاقهمندى به انقلاب اسلامى، همين شعارها بود. يعنى بدون اينكه ماها ابزار تبليغاتىاى داشته باشيم، يا شيوههاى تبليغاتى كافى را بلد باشيم و به كار بگيريم، عنوان و محبوبيت امام بزرگوار ما در بين ملتها و در سراسر دنيا سارى و جارى شد؛ اين به خاطر همين شعارها و به خاطر همين رويكردها و جهتگيرىها بود. خود اين هم كه شما در مقابل قدرت فائقهى ظاهرىِ استكبار - كه امروز مظهرش آمريكا و صهيونيسم بينالمللى و جهانى است - مىايستيد، ارزش ايجاد ميكند؛ خود اين محبوبيت ايجاد ميكند؛ خود اين در دل ملتها اميد به وجود مىآورد و پرورش ميدهد؛ اين را نبايد از دست داد. مراقب باشيد در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملكرد، از اين شعارها تجاوزى صورت نگيرد.
كار را براى خدا بكنيد. نه اينكه چون مردم دوست دارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دل مردم را به دست بياوريم، ناكام خواهيم ماند. «لأقطعنّ امل كلّ ءامل غيرى»؛ اين حديث قدسى است، كه در ذهنم اينجور است كه با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميد آن كسى را كه به غير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمان به خدا باشد، براى خدا كار كنيم؛ منتها ميدانيم كه كار براى خدا جاذبه دارد. اين شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه اين پايبندىها سست شود، اگر نسبت به اين شعارها تقيد و پايبندى كم شود، توفيقات الهى هم سلب خواهد شد. بسيارى از اين موفقيتهائى كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تا امروز هرچه كه موفقيت بوده، به خاطر اين است كه توفيقات الهى شامل حال بوده و اين كمكِ الهى است. اگر كار براى خدا نباشد، اين موفقيتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكتهى اصلى است.
نكتهى دوم: آن روز هم من در مجموعهى مسئولين كشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بيان كنيد، نقاط ضعف خودتان را هم بيان كنيد؛ اين مهم است، اين تأثير ميگذارد. امروز مثلاً در بين گزارشهاى دوستان، من مواردى را ديدم كه به نقطهى ضعف اشاره كردند؛ منتها با اين بيان كه «اين كارها بايد انجام بگيرد». اين «بايد» نشان دهندهى نياز به كارى است كه بايد بشود و نشده. اين را صريح بگوئيد. بگوئيد اين كار را بايد ميكرديم، تا حالا نتوانستيم بكنيم. كسى بر اساس نتوانستن، كسى را مؤاخذه نخواهد كرد. ميگويد خب، در قبال اين ده تا كارى كه انجام گرفته، اين دو تا، سه تا، پنج تا كار هم انجام نگرفته؛ بنا داريم اينها را هم انجام بدهيم. اين را بيان كنيد، اين را صريحاً بگوئيد؛ اشكالى ندارد. ترس از اين نداشته باشيد كه فلان منتقدى كه احياناً ممكن است مغرض هم باشد، حرفش با حرف شما تطبيق كند؛ خب بكند، چه اشكالى دارد؟ بگوئيد بله، اين انتقادى كه به ما ميكنند، وارد است. اين را مطرح كنيد، منتها بگوئيد ما تصميم داريم اين را برطرف كنيم. بگوئيد اين كارها را كردهايم، اين كارها را هم خواهيم كرد. اين توصيهى من است.
البته در برخورد با انتقادهائى كه احياناً در رسانهها و روزنامهها يا بعضى از مراكز قانونى نسبت به دولت انجام ميگيرد، دو جور رويكرد ميشود داشت: يك رويكردِ توجيه و تبيين كننده است، اين خوب است؛ يك رويكردِ مخاصمه است، اين خوب نيست. اينجور نباشد كه شما بگوئيد چون به دولت حمله ميكنند، چون انتقاد مغرضانه ميكنند، پس ما هم بايستى اينجورى برخورد كنيم؛ نه، تبيين كنيد. بله، تبيين كار لازمى است. راه تبيين هم همين است كه در جلسات عمومى با مردم، بيان كنيد، روشن كنيد؛ سؤالات را مطرح كنند، شما جواب بدهيد، اينها تبيين ميشود؛ در رسانهها هم پخش شود. اگر چنانچه تبيينِ خوب انجام بگيرد، غرضورزىِ غرضورزان به جائى نخواهد رسيد.
يك نكتهى ديگر هم كه ذيل اين مسئلهى توجه به ضعفها ميخواهم عرض بكنم، اين است: يكى از ضعفها اين است كه ما در كارها اولويتها را نبينيم. يكى از آقايان اشاره كردند - كه اشارهى درستى است - به اين كه طرحهاى نيمهتمام را بايد دنبال كنيم. اين خيلى خوب است؛ اين كار، كار لازمى است؛ من هميشه تأكيدم بر اين است؛ منتها مشخص كنيد، يك مجموعهى كارى درست كنيد، بنشينند واقعاً طرحهاى نيمهتمام را - حالا يك رقمى هم ذكر كردند كه فلان تعداد طرحهاى نيمهتمام داريم - اولويتبندى كنند؛ كدامهايش اولويتدار هستند، كدامهايش وعدهى بيشترى داده شده يا توقع بيشترى از سوى مردم وجود دارد؛ اينها را مشخص كنيد، به آنها بپردازيد. اين را مقدم كنيد بر طرحهاى جديد. چقدر خوب است كه همهى وعدههائى كه دولت به مردم داده، عمل بشود. اگر چنانچه وعدهاى به مردم داده بشود و عمل نشود، اين مشكلات درست خواهد كرد؛ نه فقط نسبت به دولت، بلكه به نظام.
آقاى رئيس جمهور اشاره كردند كه به ما ميگويند شما سطح توقعات مردم را بالا برديد. اين بالا بردن سطح توقعات، ناشى از اين نيست كه شما نواقص خودتان را گفتهايد، مردم توقعاتشان بالا رفته؛ نه، توقعات با دادن وعدهها بالا ميرود. اگر ما بتوانيم به اين وعدهها عمل كنيم، توقعات مردم تبديل ميشود به ايمان و اعتقاد مردم؛ اين خوب است. كارى كنيم كه آنچه را كه گفتهايم انجام ميدهيم، انجام بدهيم و مردم ببينند كه انجام گرفته. امروز ديدم آمارهاى شما آمارهاى مقايسهاى است - كه خيلى هم خوب و بجاست - يكى از مقايسهها اين باشد: مقايسهى بين آنچه كه گفتهايم انجام ميدهيم و آنچه كه تا حالا توانستهايم انجام بدهيم. يك درصد در بياوريد، ببينيم چه جورى است. اين خيلى چيز مهمى است.
يك نكتهى ديگر، همين مسئلهى جهاد اقتصادى است كه مكرر مطرح شده، امروز هم دوستان مطرح كرديد. مبانى و استدلالهاى اعلام «سال جهاد اقتصادى» براى شماها كه دولتى هستيد، معلوم است. يعنى ما جهاد اقتصادى را يك ضرورت براى كشور ميدانيم، نه صرفاً يك اولويت؛ يك نياز قطعى است. اولاً اقتصاد، پيشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقيم دارد با معيشت مردم. معيشت مردم جزو اولين اهداف همهى دولتهاست در همه جاى دنيا و در همهى دوران تاريخ؛ البته دولتهاى علاقهمند به مردم؛ آن دولتهاى مستأثر و زورگو و جبار، مورد نظرمان نيستند. هر دولتى كه بخواهد به مردمِ خودش خدمت كند، اولين مسئلهاش، مسئلهى معيشت مردم است، كه بتواند مردم را اداره كند. خب، اين به اقتصاد وابسته است. يك اقتصاد خوب، سالم، وافر و پيشرو ميتواند وضع زندگى مردم را خوب كند. خب، اين يك دليل است مبنى بر اينكه لازم است ما در كار اقتصاد مجاهدت كنيم.
يك مسئلهى ديگر، مسئلهى رسيدن به چشمانداز است. اين چشمانداز هدفگذارى شده است، يك سند بالادستى است؛ بايد ما اين را حتماً رعايت كنيم. بدون جهاد اقتصادى، به چشمانداز نخواهيم رسيد. در چشمانداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد كه مسئلهى چشم و همچشمى مطرح نيست؛ مسئله اين است كه در اين چالش عمومى و ميدان تحركات عمومىِ دولتها در اين برههى از زمان، اگر كسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشمانداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد. بايد به آنجا برسيم؛ اين نياز ماست. با شعارى كه ما داريم ميدهيم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز اين چارهاى وجود ندارد. حقيقت اين است كه نظام اسلامى، امروز نظام استكبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ اين يك حركتى است كه آغاز شده. شكست خوردن در اين ميدان، خسارتهايش غير قابل توصيف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا بايد در اين ميدان قطعاً پيروز شد. اين پيروزى با اين ابزار ممكن نيست؛ ابزارهاى گوناگون ديگرى هم لازم است؛ از جملهى اينها، پيشرفت اقتصادى است.
يك مسئلهى ديگر هم اين است كه امروز دشمنان نظام اسلامى و دشمنان ملت ايران از ابزار اقتصادى دارند عليه ما استفاده ميكنند، كه نمونهاش همين تحريمهائى است كه گفته شد. البته لازم است من تشكر كنم از اين مجموعهاى كه در مقابل تحريمها كار ميكنند. از همهى روشهاى درست و منطقى و زيركانه و عاقلانه بايد استفاده كرد و استفاده كنيد. تحريمها را خنثى كنيد. تدبير دشمنِ هيكلمند و ليكن در واقع كمزور را خنثى كنيد. وقتى كه ما اين حجم عظيمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استكبار را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم، انسان به ياد گربهى كارتون «تام و جرى» مىافتد! تحركش زياد و هاى و هويش زياد و حجمش بزرگ، اما نتيجهى كارش نه آنچنان كه خودش انتظار دارد يا بينندگان انتظار دارند. واقعاً همين جورى است. اين به زيركى شما بستگى دارد.
آنها گفتند تحريمهاى هوشمند يا تحريمهاى فلجكننده؛ اما مىبينيم كه اين تحريمها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلجكننده بود. خب، همين تحريمها موجب شد كه در بسيارى از چيزهائى كه خودكفائى نداشتيم، به خودكفائى برسيم؛ تحرك خوبى را در زمينههاى علمى به وجود بياوريم؛ كارهائى بزرگى را در زمينهى توليدات صنعتى و نظامى و غيرنظامى در كشورمان شاهد باشيم؛ و به راههاى گوناگونى براى اينكه اين تحريم را خنثى كنيم، برسيم.
اين تحريمها خنثى خواهد شد؛ شما بدانيد. اينجور نيست كه اينها بتوانند و طاقت بياورند كه اين حركت و اين رفتار را مدت طولانى ادامه بدهند؛ اين امكانپذير نيست؛ يعنى دنيا اين را نميپذيرد. امروز دنيا، دنيائى نيست كه به حرف آمريكا گوش كنند؛ ولو حالا نمايندهى ويژهى او به فلان كشور برود، مؤاخذه كند، چه كند. حالا يك چند وقتى اين ادامه خواهد داشت، اما اين قابل ادامه نيست. البته من چند ماه قبل هم گفتم، امروز هم شما مشاهده ميكنيد؛ آن چيزى كه اينها در اول امسال گفتند فلجكننده، توقع خودشان اين بود كه در ظرف سه چهار ماه واقعاً به فلج برسد. اين سه چهار ماه، بيشتر هم گذشت، به فلج كه نرسيد، هيچى، بحمداللَّه به تحرك بهتر ما انجاميده. پس جهاد اقتصادى براى اين است. يعنى بايستى انشاءاللَّه يك مجاهدت، يك حركت هدفمند و هوشمندانه و با توكل به خداى متعال و با اعتماد به حمايت الهى انجام بگيرد.
خب، يك مصداق از اين جهاد اقتصادى، همين طرح تحول اقتصادى است كه دولت دو سه سالى است اين را مطرح كرده. يك بند از طرح تحول اقتصادى، هدفمندى يارانهها بود؛ كه خب، بحمداللَّه قانونش تصويب شد و عملياتى شده. البته من در زمينهى كمك به توليد سؤال دارم. حالا آقايان در گزارش گفتند؛ ليكن آن چيزى كه مصوبهى قانونى بود براى كمك به توليد، تحقق پيدا نكرده. بايد به توليد كمك كنيد. البته در بلندمدت خود اين دستگاههاى توليدكننده روى پاى خودشان خواهند ايستاد و انشاءاللَّه خودشان خواهند توانست روزبهروز قوى بشوند و جواب بدهند؛ اما در كوتاهمدت حتماً بايد به اينها در موارد لازم تزريق منابع بشود. البته در آنجائى كه كسى تقلب ميكند، در آنجائى كه كسى پول را براى توليد از بانك ميگيرد، ولى در غير توليد صرف ميكند، بشدت برخورد كنيد و ترحم بر پلنگهاى تيزدندان نكنيد؛ اما در آنجائى كه نياز هست، واقعاً بايستى برويد كمك كنيد. پس در طرح هدفمندى، اين بخش حتماً بايستى مورد توجه قرار بگيرد.
بخشهاى ديگر طرح تحول هم بايد مورد توجه قرار بگيرد؛ يكىاش مسئلهى گمرك است - كه امروز يكى از آقايان در گزارش خود گفتند لايحهاش به مجلس رفته - يكىاش مسئلهى سياستهاى نظام پولى و بانكى كشور است. اين پنج شش موردى كه در طرح تحول وجود داشت، همهاش بايد انجام بگيرد. كارى كنيد كه در ظرف مدت باقيماندهى دولت، اين كارها سر بيفتد، تا اينكه بتواند ادامه پيدا كند. يعنى نگذاريد كار، نيمهكاره بماند. اين كارها در طول دو سال تمام نميشود. همين هدفمندى هم مراحل گوناگونى دارد؛ شما شروع كرديد، پيش رفتيد. همان پيش رفتن، در واقع به يك معنا تمام كردن است. خود شروع كردن، به يك معنا تمام كردن است؛ اگر چنانچه خوب و صحيح و بر مبنا شروع شود.
مسئلهى واردات را هم كه گزارش دادند، البته جزو نگرانىهاى من است. حالا اين گزارش هم هست؛ ليكن آنچه كه انسان مشاهده ميكند، يك قدرى نگرانىآور است. درست است؛ ممكن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غير نفتى ما كاهش پيدا كرده، اين رشد كم شده - اين خودش چيز مثبتى است - اما به اين اكتفاء نكنيد. بخصوص در همين زمينههاى زراعى و باغى و اينها كه ذكر كردند، اينها چيزهائى است كه بايستى هرچه ميتوانيم، از واردات اينها پرهيز كنيم. برويد سراغ همان صنعتىسازى صادرات كشاورزى؛ همين چيزى كه در گزارشها هم بود. اينها چيزهاى مهمى است؛ انشاءاللَّه روى اينها تكيه شود. مردم هم تحمل ميكنند و ميپذيرند.
بنابراين در زمينهى سياستهاى واردات، يك بازنگرى جدى بكنيد؛ بخصوص در كالاهائى كه ما مزيت توليدى داريم؛ چه صنعتى، چه كشاورزى. از نگاه بخشى به واردات - كه حالا هر بخش دولتى طبق نيازهاى خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهيز شود.
مسئلهى ديگر - كه حالا البته اين مربوط به مسائل اقتصادى نيست - مربوط به فرهنگ است؛ كه امروز گزارشى داده نشد، موكول شد به بعد. آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه مسئلهى فرهنگ را خيلى جدى بگيريد. اگر چنانچه ما كارهاى اقتصادى را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينهى كار فرهنگى عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكى از چشمههاى دشمنىشان كار اقتصادى است؛ يك چشمهى مهم ديگر، كار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفيت جلسه اجازه نميدهد كه انسان در اين زمينه وارد بشود؛ ليكن فىالجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمى است؛ با ملاحظهى جهتگيرىهاى انقلابى و اسلامى. در زمينهى فرهنگ، دچار رودربايستى نشويد. در همهى شعبههاى فرهنگى - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگيرىها را انقلابى و اسلامى قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبهى دولت در زمينهى بودجهى فرهنگى، مصوبهى خوبى است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلى از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده؛ حتّى اگر همهاش هم تخصيص داده شود، باز براى همهى فعاليتهاى فرهنگى كافى نيست. بنابراين منابع دچار محدوديت است. با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويتها چيست. البته من يك مجموعهاى را به نحو پيشنهاد به دولت ارائه كردم؛ كه اگر اين چيزها در كار فرهنگ مورد توجه قرار بگيرد، با توجه به نگاهى كه ما در زمينهى فرهنگ داريم، اينها اولويت خواهد داشت؛ يعنى اينها تأثيراتش بيشتر خواهد بود. بله، اينها را بايد دنبال كنيد تا انشاءاللَّه تحقق پيدا كند.
مسئلهى ديگرى هم كه باز مطرح ميشود و من به طور كلى عرض ميكنم، اين است: با اين همه كارى كه دولت دارد، سعى كنيد دچار حاشيهسازىهاى مسئلهدار نشويد. دولت دارد كار ميكند، تلاش ميكند، ميدان هم براى كار بحمداللَّه هست، نياز هم به كار هست. خب، يك ميدان كارى وجود دارد، نياز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده كه اهل خطرپذيرى و وارد شدن در ميدانهاى كار و با همهى وجود كار كردن و وارد ميدان شدن است؛ خيلى خوب، با اين اوضاع و احوال، واقعاً شايسته و سزاوار نيست كه حواشىاى به وجود بيايد؛ حالا چه حواشىاى كه خود شما گاهى اوقات بىتوجه به وجود مىآوريد، چه آنهائى كه ديگران به وجود مىآورند و شما هم تسليم آنها ميشويد؛ از اين حواشى بايد پرهيز كرد. نگذاريد در فضاى كشور، در فضاى بين دولت و مردم، درگيرىها و دلهرههائى به وجود بيايد كه شماها را از كار باز بدارد.
مسائل گوناگونى مطرح ميشود. توصيهى من اين است كه در زمينهى علاقهى به ايران، علاقهى به كشور و گرايش به ايران، چند نكته را توجه داشته باشيد. يكى اينكه مهمترين بخش مربوط به كشور، زبان و ادبيات است. علاقهى به ايران، اينجورى تحقق پيدا ميكند. ما در كشور زبانهاى مختلفى داريم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن كسانى كه زبانهاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجين درجهى يك زبان فارسى هستند. بهترين مقالات را در زمينهى زبان فارسى، تركزبانها نوشتند؛ اين را من از روى اطلاع دارم عرض ميكنم. ...(1) انشاءاللَّه كردها هم مينويسند؛ حرفى نيست، ما استقبال ميكنيم. محققين برجستهى تركزبان كشور، در طول دهههاى گذشته، بهترين و قوىترين مقالات را در زمينهى زبان فارسى نوشتند. بنابراين نبايد تصور شود كه زبان فارسى نماد مليت ايران نيست؛ چرا، هست. روى اين موضوع تكيه شود.
يا روى ايرانِ بعد از اسلام تكيه شود. افتخاراتى كه ايرانِ دورهى اسلامى دارد، در هيچ دورهى ديگرى از دورههاى تاريخىِ ما اين افتخارات وجود ندارد؛ من اين را با استدلال به شما عرض ميكنم و اين قابل اثبات است. گسترش كشور، پيروزىهاى بزرگ نظامى كشور، پيشرفتهاى عظيم علمى كشور در زمينههاى گوناگون، همهاش مال دورههاى بعد از اسلام است. نه اينكه قبل از اسلام از اين چيزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دورهى اسلامى، آنها ناقص است، كم است. البته يك چيزهائى به عنوان گفتهها مطرح ميشود، اما چيزهائى نيست كه مستند باشد و كسى بتواند آنها را اثبات كند؛ اينها قابل اثبات نيست. اما آنچه كه در دورهى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه كنيد ببينيد پيشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ايران در دورهى ديلمىها، در دورهى سلجوقىها، بعدها در دورهى صفويه، و حتّى در اين وسط، در بخشى از دورهى حاكميت مغول چگونه است. مغولها به ايران كه آمدند، ايرانى شدند و تحت تأثير فرهنگ ايران قرار گرفتند؛ كمااينكه به هند كه رفتند، هندى شدند. چه كارهاى برجسته و عظيم علمى و فرهنگى و هنرى در اين دوره انجام گرفته. اگر كسى ميخواهد از ايران و ايرانىگرى حمايت كند، خب، ايران دوران اسلامى، هم مدونتر است، هم مستندتر است، هم قابل قبولتر است، هم جلوى چشم است؛ كتابش جلوى چشم است، معمارىاش جلوى چشم است، نشانههاى علمىاش جلوى چشم است؛ تاريخش تدوينشده و روشن است.
نكتهى آخر هم - كه ديگر ظاهراً به اذان داريم نزديك ميشويم - اين است كه مسئلهى همكارى قوا را حل كنيد. من هم غالباً به قوا سفارش ميكنم؛ اما حالا شما كه قوهى مجريه هستيد و اينجا حضور داريد، به شما بايد سفارش كنم. هرچه ميتوانيد، در آن جاهائى كه ميشود كوتاه آمد، كوتاه بيائيد؛ چه اشكالى دارد؟ آنجائى كه ميشود تبيين كرد، تبيين كنيد. آنجائى كه ميشود با ايجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل كرد، اينجورى حل كنيد. چرا من اينقدر بر تشكيل جلسهى رؤساى قوا اصرار ميكنم؟ وقتى كه جلسهى رؤساى قوا تشكيل بشود، خيلى از اين مشكلات حل ميشود. در جلساتِ روبهرو، با همديگر مىنشينند حرف ميزنند؛ اين كار خيلى از مشكلات را حل ميكند؛ اين تجربهى ماست از گذشته. گيرم كه حالا برخى از راههاى گوناگونى هم كه دوستان رفتند، به نتيجه نرسيده باشد؛ اما خب، راههاى ديگرى وجود دارد. بالاخره اختلاف سليقهها يا اختلاف برداشتهاى از قانون را اينجورى بايد حل كرد. كارى كنيد كه اين ارتباط، ارتباط صميمانهاى بشود. اگر چنانچه يك رفتارى را مشاهده ميكنيد كه اين رفتار را از آن طرف ديگر نمىپسنديد، يك مراجعه هم به خودمان بكنيم، ببينيم آيا ما در آن فضاى سنگينى كه اشاره ميشود، مثلاً تأثيرى داشتهايم يا نداشتهايم. مراقبت بكنيم؛ اگر ما تأثير داشتيم، آن را برداريم.
من مسئولين محترم را، شماها را، رؤساى قوا را و يكايك فعالان مسائل كشور را دعا ميكنم. انشاءاللَّه خداى متعال توفيقاتش را بر شماها زياد كند تا بتوانيد كارهائى را كه انجام دادن آنها از شما توقع ميرود، به بهترين وجهى انجام بدهيد. نيتها را خالص كنيد، با صميميت و صفا وارد ميدان كار باشيد و نگذاريد اين تلاش و كوششى كه الحمدللَّه به آن شناخته شديد، اندكى كاهش پيدا كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) يكى از مسئولين: كردها هم همين طورند.