بسماللهالرّحمنالرّحيم
تبريك عرض ميكنم اين عيد بزرگ و اين روز شريف را به حضار محترم اين مجلس، مسئولان محترم كشور، سفيران محترم كشورهاى اسلامى و به عموم ملت عزيز ايران و به امت بزرگ اسلامى و به همهى جامعهى بشريت.
اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد كه خداى متعال لطفى را در روزى بر بشريت نازل كرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيمترين و مهمترين همهى روزهاى سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبر اعظم براى بشريت از همهى نعمتهاى الهى در طول تاريخ بزرگتر است. بنابراين ميتوان بهجرأت اين را گفت كه روز مبعث، برترين و بزرگترين و پربركتترين روزهاى همهى ايام سال است. خاطرهى آن روز را بايد گرامى بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم كنيم.
اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) فرمود: «ارسله على حين فترة من الرّسل و طول هجعة من الأمم»؛ بعثت در هنگامى اتفاق افتاد كه دوران طولانىاى بود بشريت از حضور انبياى الهى محروم بود. از ظهور حضرت عيسى حدود ششصد سال ميگذشت. صدها سال بود كه بشر در ميان خود سفير الهى نديده بود. نتيجه چه بود؟ «و الدّنيا كاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) دنيا تاريك بود، ظلمانى بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهى و غرور به سر ميبرد. در يك چنين شرائطى، خداى متعال پيغمبر را فرستاد.
نبى مكرم، آن عنصر شايستهاى بود كه براى يك چنين حركت عظيمى، براى طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده كرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يك جريانى را به راه بيندازد كه اين جريان با همهى موانع، با همهى مشكلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است. بيست و سه سال، زمان كوتاهى است. سيزده سال از اين مدت هم با مبارزاتِ غريبانه گذشت. در مكه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودى در زير فشارهاى طاقتفرساى دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند. ستونهاى مستحكمى ساخته شد براى اينكه جامعهى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى اين ستونها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين نظام و اين جامعه را به وجود بياورد و اين تمدن را پىريزى كند. همهى مدتى هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد و پيش راند، ده سال شده است؛ يعنى يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلى مدت كوتاهى است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را غرس كند، آبيارى كند، وسيلهى رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتى را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدنى را آفريد و اين تمدن بر اوج قلهى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همهى دنياى آن روز، با سابقهى تمدنها، با حكومتهاى مقتدر، با ميراثهاى گوناگون تاريخى، هيچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ اين هنر اسلام است.
و اين در حالى است كه از بعد از دوران نبى مكرم اسلام، از بعد از همان دوران دهساله، حوادث گوناگون و تلخى هم براى امت اسلامى به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگيرىهاى داخلى پيدا شد. با همهى اينها، انحرافاتى كه در طول زمان به وجود آمد، ناخالصىهائى كه در جريان اسلام پيدا شد و رشد كرد، پيام پيغمبر اكرم و پيام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بياورد كه همهى دنيا و همهى تمدنهاى امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجرى مسلمانان است. اين يك تجربه است.
بشريت اگر بينديشد و انصاف را رعايت كند، تصديق خواهد كرد كه نجات بشر و حركت بشر به سوى كمال، به بركت اسلام ممكن خواهد شد و لاغير. ما مسلمانها قدرناشناسى كرديم؛ ما نمك خورديم و نمكدان را شكستيم؛ ما قدر اسلام را ندانستيم؛ ما پايههائى را كه پيغمبر اكرم براى بناى جوامع برجسته و متكامل انسانى بناگذارى كرده بود، در ميان خود نگه نداشتيم؛ ما ناشكرى و ناسپاسى كرديم و چوبش را هم خورديم. اسلام اين توانائى را داشت و دارد كه بشريت را به سعادت برساند، به كمال برساند و از لحاظ مادى و معنوى او را رشد دهد. اين پايههائى كه پيغمبر گذاشتند - پايهى ايمان، پايهى عقلانيت، پايهى مجاهدت، پايهى عزت - پايههاى اصلى جامعهى اسلامى است.
ايمانمان را در دلهاى خود و در عمل خود تقويت كنيم؛ از خرد انسانى، كه هديهى بزرگ الهى به بشر است، استفاده كنيم؛ جهاد فىسبيلالله را چه در ميدانهاى نبرد نظامى، آن وقتى كه لازم باشد؛ چه در ميدانهاى ديگر، ميدان سياست، ميدان اقتصاد و ديگر ميدانها - دنبال كنيم و حس عزت و كرامت انسانى و اسلامى را براى خودمان مغتنم بشماريم.
اينها وقتى در يك جامعهاى زنده بشود، اين جامعه همان حركت اسلامى را، همان خط نبى معظم اسلام را يقيناً دنبال خواهد كرد. به بركت پيام اسلام، به بركت نداى امام بزرگوار، ما ملت ايران توانستيم بخشى از آن را در زندگى خودمان تحقق ببخشيم؛ آثار و ثمراتش را داريم مشاهده ميكنيم.
امروز دنياى اسلام متوجه شده است. اين حركاتى كه امروز در برخى كشورهاى شمال آفريقا و منطقهى خاورميانه مشاهده ميشود، همان استفاده و استضائهى از نور اسلام و استفادهى از جهتگيرى دست مبارك پيغمبر اكرم است. لذاست كه آيندهى اين منطقه، آيندهى اين كشورها، به توفيق الهى، به حول و قوهى الهى، آيندهى روشنى است.
غربىها بيخود لجاجت ميكنند، بيخود بر مواضع غلط خودشان پافشارى ميكنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخى كشورهاى ديگر به جريان افتاده است و مشاهده ميشود، معنايش اين است كه تاريخ اين منطقه ورق خورده است و فصل جديدى شروع شده است. آن موازنهى غلطِ ظالمانهاى كه از صد سال پيش، صد و پنجاه سال پيش، مستكبران غربى، مستعمران غربى در اين منطقه به وجود آورده بودند و ميخواستند اين را حاكم بر سرنوشت اين منطقهى عظيم و حساس بكنند، به هم خورده است؛ فصل جديدى شروع شده است.
البته امروز قدرتهاى مستكبر غربى جانسختى به خرج ميدهند؛ نميخواهند در مقابل اين واقعيت بزرگ و غيرقابل انكار تسليم شوند كه ملتهاى منطقه بيدار شدند، ملتهاى منطقه به اسلام برگشتهاند؛ ليكن حقيقت همين است. نفس اسلامى در كشورهاى مسلمان دميده شده است. وابستگان و حكام دستنشاندهى آمريكا و غرب با اين ملتها كارى كردند كه اين ملتها احساس كردند كه جز قيام، جز حركت عظيم عمومى، جز انقلاب، راهى در مقابل آنها نيست؛ لذا قدم در اين راه گذاشتند و دارند پيش ميروند. اين حركتها يقيناً به نتيجه خواهد رسيد.
البته غربىها خيلى تلاش ميكنند. امروز همهى دستگاههاى تبليغاتى و سياسى و اقتصادى آمريكا و بعضى از مزدورانشان در اين منطقه به كار افتاده است تا اين انقلابهاى مردمى را، اين قيامهاى بزرگ را از مسير اصلى منحرف كنند؛ جنبهى اسلامى آن را مخفى كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كسانى را پيدا كنند كه با فريب مردم بر سر كار بيايند و همهى معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. اين تلاشها را دارند ميكنند، ليكن فايدهاى ندارد؛ ملتها بيدار شدهاند. وقتى ملتى بيدار شد، وقتى ملتى وارد عرصه شد، جان خود را كف دست گرفت و آمد، ديگر نميشود او را برگرداند، نميشود او را فريب داد. ما اميدواريم اين مسير دشوار ملتهاى مسلمانِ قيام كرده و آنهائى كه اين زمينه در آنها هست، انشاءالله ادامه پيدا كند و اين مسير هرچه كوتاهتر شود. نتيجه قطعى است؛ راه ممكن است طولانى باشد، ممكن است كوتاه باشد.
امروز آمريكائىها به كمك صهيونيستها، به كمك برخى از همپيمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش ميكنند اين انقلابها را منحرف كنند، بر اينها مسلط شوند، بر روى امواج اينها سوار شوند؛ ليكن فايدهاى ندارد. البته براى ملتها دردسر درست ميكنند - اين دردسرها طبيعى است - اختلاف ايجاد ميكنند؛ ما همهى اين چيزها را تجربه كردهايم. در انقلاب ما هم اختلاف ايجاد كردند، نفوذ پيدا كردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگيرىهاى داخلى درست كردند، يك دشمن خارجى را تحريك كردند كه به ما حملهى نظامى كند، لشكركشى كند؛ اينها همه اتفاق افتاد، اما ملت ايستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همهى اينها فائق آمد، بعد از اين هم فائق خواهد آمد. بنابراين، اين مشكلات هست.
امروز مشاهده ميكنيد در مصر، در جاهاى ديگر، اختلافات داخلى ايجاد ميكنند، درگيرى ايجاد ميكنند، يقيناً سلسلهى ترورها و فتنهانگيزىها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همين بيدارى مردم، بيدارى نخبگان؛ نخبگان علمى، نخبگان سياسى، مسئولان دلسوز و علاقهمند به سرنوشت كشور. اينها بايد بيدار باشند، مراقبت كنند و انشاءالله كار به بهترين وجهى ادامه پيدا خواهد كرد. اين همان ادامهى بعثت پيغمبر و حركت نبوى است كه امروز به اين شكل دارد خود را نشان ميدهد.
ملتهاى مظلوم دنبال كرامت خودشان هستند؛ همان عزت و كرامتى كه يكى از پايههاى دعوت پيغمبر بود. در طول سالهاى متمادى، دشمنان و مستكبران و اشغالگران و مداخلهگران، ملتهاى ما را استثمار كردند؛ در عين حال آنها را تحقير كردند، ذليل كردند. ملتها وقتى كه از اسلام بهرهمند باشند، عزتطلبند، كرامتطلبند. اين همان حركت اسلامى است. حركت اسلامى معنايش اين است.
ما ملتهاى مسلمان بايد هشيار باشيم. نخبگان كشورهاى اسلامى بايد بيدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاى بىمورد و كماهميت نكنند؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات سليقهاى و بحثهاى حاشيهاى را وارد نكنند. آنچه كه در اين منطقه دارد اتفاق مىافتد، عظمتش بيش از اين حرفهاست.
ما ملت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اين كه مىبينيم ملتهاى مسلمان دارند حركت ميكنند و آزادى و كرامت خودشان را به دست مىآورند. از آغاز پيدايش و پيروزى اين انقلاب در ايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاى منطقه، قيامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جائى كه حركت بر ضد استكبار است، بر ضد صهيونيسم است، بر ضد دولت غاصب صهيونيستى در كشور عزيز فلسطين است، اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هر جا حركت عليه آمريكاست، عليه اين ديكتاتورىِ بينالمللى است - كه امروز آمريكا يك ديكتاتورى بينالمللى به وجود آورده است - هر جا حركت عليه ديكتاتورىهاى داخلى است، براى احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقيم.
بايد همه هوشيار باشند؛ هم ما هوشيار باشيم، هم ملتها هوشيار باشند؛ بدانند دسائس و حيلههاى دشمنان متنوع است، پيچيده است. بصيرت را معيار كار خودمان قرار بدهيم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمريكائىها و صهيونيستها و مزدورانشان و همراهانشان سعى ميكنند انقلابها را منحرف كنند؛ كشورهائى را كه در آنها بيدارى به وجود آمده است، مورد توجه قرار ميدهند؛ هرچه ميتوانند، تلاش ميكنند حركت اين ملتها را منحرف كنند.
ملت مظلوم بحرين هم مثل ملت مصر است، مثل ملت تونس است، مثل ملت يمن است؛ آنجا هم قضيه همين است؛ تفكيك بين اينها معنا ندارد. ما مىبينيم متأسفانه كسانى به جاى اينكه به حرف دل ملتها توجه كنند، راهى را ميروند، حركتى را ميكنند كه دشمنان اين ملتها اين حركت را دارند دنبال ميكنند. امروز آمريكا براى شبيهسازى كارى كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبى و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را - كه در خط مقاومت است - دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيستها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائى كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمى است؛ آنجائى كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافى است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگرى را حفظ خواهيم كرد.
البته ميدانيم دشمنان نظام جمهورى اسلامى خشمگين ميشوند، عصبانى ميشوند، بر توطئههاى خودشان عليه ما مىافزايند. ما در مقابل اين توطئهها ايستادگى كرديم. ملت آبديده شده است. ملت ايران در طول اين سى سال، در مقابل انواع توطئهها ايستاده است؛ استقامت كرده است؛ آبديده شده است. دلشان را خوش ميكنند به بعضى از حوادث داخلى، خوشحالى ميكنند.
خوشبختانه امروز دستگاههاى گوناگون كشور، با اميد، با شوق، مشغول كارهاى خودشان هستند. در همين مدتهاى اخير، در همين سال اخير، شما ببينيد چقدر كار در كشور انجام گرفته است. ما از كشورى كه وارد كنندهى فرآوردههاى نفتى بود، تبديل شديم به كشورى كه اين فرآوردهها را صادر ميكنيم. در زمينههاى مختلف، بحمدالله كشور مشغول است. همين مسئلهى كوچك كردن دولت - اقدامى كه دولت و مجلس مشتركاً انجام دادند - كار بسيار مهم و بزرگى است؛ اينها بايستى دنبال شود و انشاءالله دنبال ميشود.
ملت ايران با ايستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با اميد بىپايان خود به كمك الهى، و مسئولان كشور با وحدت كلمه، با همكارىهاى خود، انشاءالله خواهند توانست يك بار ديگر اميد دشمنان ملت ايران را تبديل به نوميدى و يأس كنند.
از خداوند متعال ميخواهيم كه به بركات فراوان خود بر اين ملت بيفزايد؛ و به بركت اين روز شريف و اين عيد مبارك، و به احترام وجود مقدس خاتمالانبياء، انشاءالله ملت ايران و ملتهاى مسلمان را مشمول تفضلات و نصرت خود قرار بدهد و قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را از همهى ما راضى و خشنود كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
1) نهجالبلاغه، خطبهى 89
تبريك عرض ميكنم اين عيد بزرگ و اين روز شريف را به حضار محترم اين مجلس، مسئولان محترم كشور، سفيران محترم كشورهاى اسلامى و به عموم ملت عزيز ايران و به امت بزرگ اسلامى و به همهى جامعهى بشريت.
اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد كه خداى متعال لطفى را در روزى بر بشريت نازل كرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيمترين و مهمترين همهى روزهاى سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبر اعظم براى بشريت از همهى نعمتهاى الهى در طول تاريخ بزرگتر است. بنابراين ميتوان بهجرأت اين را گفت كه روز مبعث، برترين و بزرگترين و پربركتترين روزهاى همهى ايام سال است. خاطرهى آن روز را بايد گرامى بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم كنيم.
اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) فرمود: «ارسله على حين فترة من الرّسل و طول هجعة من الأمم»؛ بعثت در هنگامى اتفاق افتاد كه دوران طولانىاى بود بشريت از حضور انبياى الهى محروم بود. از ظهور حضرت عيسى حدود ششصد سال ميگذشت. صدها سال بود كه بشر در ميان خود سفير الهى نديده بود. نتيجه چه بود؟ «و الدّنيا كاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) دنيا تاريك بود، ظلمانى بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهى و غرور به سر ميبرد. در يك چنين شرائطى، خداى متعال پيغمبر را فرستاد.
نبى مكرم، آن عنصر شايستهاى بود كه براى يك چنين حركت عظيمى، براى طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده كرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يك جريانى را به راه بيندازد كه اين جريان با همهى موانع، با همهى مشكلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است. بيست و سه سال، زمان كوتاهى است. سيزده سال از اين مدت هم با مبارزاتِ غريبانه گذشت. در مكه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودى در زير فشارهاى طاقتفرساى دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند. ستونهاى مستحكمى ساخته شد براى اينكه جامعهى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى اين ستونها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين نظام و اين جامعه را به وجود بياورد و اين تمدن را پىريزى كند. همهى مدتى هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد و پيش راند، ده سال شده است؛ يعنى يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلى مدت كوتاهى است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را غرس كند، آبيارى كند، وسيلهى رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتى را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدنى را آفريد و اين تمدن بر اوج قلهى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همهى دنياى آن روز، با سابقهى تمدنها، با حكومتهاى مقتدر، با ميراثهاى گوناگون تاريخى، هيچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ اين هنر اسلام است.
و اين در حالى است كه از بعد از دوران نبى مكرم اسلام، از بعد از همان دوران دهساله، حوادث گوناگون و تلخى هم براى امت اسلامى به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگيرىهاى داخلى پيدا شد. با همهى اينها، انحرافاتى كه در طول زمان به وجود آمد، ناخالصىهائى كه در جريان اسلام پيدا شد و رشد كرد، پيام پيغمبر اكرم و پيام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بياورد كه همهى دنيا و همهى تمدنهاى امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجرى مسلمانان است. اين يك تجربه است.
بشريت اگر بينديشد و انصاف را رعايت كند، تصديق خواهد كرد كه نجات بشر و حركت بشر به سوى كمال، به بركت اسلام ممكن خواهد شد و لاغير. ما مسلمانها قدرناشناسى كرديم؛ ما نمك خورديم و نمكدان را شكستيم؛ ما قدر اسلام را ندانستيم؛ ما پايههائى را كه پيغمبر اكرم براى بناى جوامع برجسته و متكامل انسانى بناگذارى كرده بود، در ميان خود نگه نداشتيم؛ ما ناشكرى و ناسپاسى كرديم و چوبش را هم خورديم. اسلام اين توانائى را داشت و دارد كه بشريت را به سعادت برساند، به كمال برساند و از لحاظ مادى و معنوى او را رشد دهد. اين پايههائى كه پيغمبر گذاشتند - پايهى ايمان، پايهى عقلانيت، پايهى مجاهدت، پايهى عزت - پايههاى اصلى جامعهى اسلامى است.
ايمانمان را در دلهاى خود و در عمل خود تقويت كنيم؛ از خرد انسانى، كه هديهى بزرگ الهى به بشر است، استفاده كنيم؛ جهاد فىسبيلالله را چه در ميدانهاى نبرد نظامى، آن وقتى كه لازم باشد؛ چه در ميدانهاى ديگر، ميدان سياست، ميدان اقتصاد و ديگر ميدانها - دنبال كنيم و حس عزت و كرامت انسانى و اسلامى را براى خودمان مغتنم بشماريم.
اينها وقتى در يك جامعهاى زنده بشود، اين جامعه همان حركت اسلامى را، همان خط نبى معظم اسلام را يقيناً دنبال خواهد كرد. به بركت پيام اسلام، به بركت نداى امام بزرگوار، ما ملت ايران توانستيم بخشى از آن را در زندگى خودمان تحقق ببخشيم؛ آثار و ثمراتش را داريم مشاهده ميكنيم.
امروز دنياى اسلام متوجه شده است. اين حركاتى كه امروز در برخى كشورهاى شمال آفريقا و منطقهى خاورميانه مشاهده ميشود، همان استفاده و استضائهى از نور اسلام و استفادهى از جهتگيرى دست مبارك پيغمبر اكرم است. لذاست كه آيندهى اين منطقه، آيندهى اين كشورها، به توفيق الهى، به حول و قوهى الهى، آيندهى روشنى است.
غربىها بيخود لجاجت ميكنند، بيخود بر مواضع غلط خودشان پافشارى ميكنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخى كشورهاى ديگر به جريان افتاده است و مشاهده ميشود، معنايش اين است كه تاريخ اين منطقه ورق خورده است و فصل جديدى شروع شده است. آن موازنهى غلطِ ظالمانهاى كه از صد سال پيش، صد و پنجاه سال پيش، مستكبران غربى، مستعمران غربى در اين منطقه به وجود آورده بودند و ميخواستند اين را حاكم بر سرنوشت اين منطقهى عظيم و حساس بكنند، به هم خورده است؛ فصل جديدى شروع شده است.
البته امروز قدرتهاى مستكبر غربى جانسختى به خرج ميدهند؛ نميخواهند در مقابل اين واقعيت بزرگ و غيرقابل انكار تسليم شوند كه ملتهاى منطقه بيدار شدند، ملتهاى منطقه به اسلام برگشتهاند؛ ليكن حقيقت همين است. نفس اسلامى در كشورهاى مسلمان دميده شده است. وابستگان و حكام دستنشاندهى آمريكا و غرب با اين ملتها كارى كردند كه اين ملتها احساس كردند كه جز قيام، جز حركت عظيم عمومى، جز انقلاب، راهى در مقابل آنها نيست؛ لذا قدم در اين راه گذاشتند و دارند پيش ميروند. اين حركتها يقيناً به نتيجه خواهد رسيد.
البته غربىها خيلى تلاش ميكنند. امروز همهى دستگاههاى تبليغاتى و سياسى و اقتصادى آمريكا و بعضى از مزدورانشان در اين منطقه به كار افتاده است تا اين انقلابهاى مردمى را، اين قيامهاى بزرگ را از مسير اصلى منحرف كنند؛ جنبهى اسلامى آن را مخفى كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كسانى را پيدا كنند كه با فريب مردم بر سر كار بيايند و همهى معادلهها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. اين تلاشها را دارند ميكنند، ليكن فايدهاى ندارد؛ ملتها بيدار شدهاند. وقتى ملتى بيدار شد، وقتى ملتى وارد عرصه شد، جان خود را كف دست گرفت و آمد، ديگر نميشود او را برگرداند، نميشود او را فريب داد. ما اميدواريم اين مسير دشوار ملتهاى مسلمانِ قيام كرده و آنهائى كه اين زمينه در آنها هست، انشاءالله ادامه پيدا كند و اين مسير هرچه كوتاهتر شود. نتيجه قطعى است؛ راه ممكن است طولانى باشد، ممكن است كوتاه باشد.
امروز آمريكائىها به كمك صهيونيستها، به كمك برخى از همپيمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش ميكنند اين انقلابها را منحرف كنند، بر اينها مسلط شوند، بر روى امواج اينها سوار شوند؛ ليكن فايدهاى ندارد. البته براى ملتها دردسر درست ميكنند - اين دردسرها طبيعى است - اختلاف ايجاد ميكنند؛ ما همهى اين چيزها را تجربه كردهايم. در انقلاب ما هم اختلاف ايجاد كردند، نفوذ پيدا كردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگيرىهاى داخلى درست كردند، يك دشمن خارجى را تحريك كردند كه به ما حملهى نظامى كند، لشكركشى كند؛ اينها همه اتفاق افتاد، اما ملت ايستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همهى اينها فائق آمد، بعد از اين هم فائق خواهد آمد. بنابراين، اين مشكلات هست.
امروز مشاهده ميكنيد در مصر، در جاهاى ديگر، اختلافات داخلى ايجاد ميكنند، درگيرى ايجاد ميكنند، يقيناً سلسلهى ترورها و فتنهانگيزىها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همين بيدارى مردم، بيدارى نخبگان؛ نخبگان علمى، نخبگان سياسى، مسئولان دلسوز و علاقهمند به سرنوشت كشور. اينها بايد بيدار باشند، مراقبت كنند و انشاءالله كار به بهترين وجهى ادامه پيدا خواهد كرد. اين همان ادامهى بعثت پيغمبر و حركت نبوى است كه امروز به اين شكل دارد خود را نشان ميدهد.
ملتهاى مظلوم دنبال كرامت خودشان هستند؛ همان عزت و كرامتى كه يكى از پايههاى دعوت پيغمبر بود. در طول سالهاى متمادى، دشمنان و مستكبران و اشغالگران و مداخلهگران، ملتهاى ما را استثمار كردند؛ در عين حال آنها را تحقير كردند، ذليل كردند. ملتها وقتى كه از اسلام بهرهمند باشند، عزتطلبند، كرامتطلبند. اين همان حركت اسلامى است. حركت اسلامى معنايش اين است.
ما ملتهاى مسلمان بايد هشيار باشيم. نخبگان كشورهاى اسلامى بايد بيدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاى بىمورد و كماهميت نكنند؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات سليقهاى و بحثهاى حاشيهاى را وارد نكنند. آنچه كه در اين منطقه دارد اتفاق مىافتد، عظمتش بيش از اين حرفهاست.
ما ملت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اين كه مىبينيم ملتهاى مسلمان دارند حركت ميكنند و آزادى و كرامت خودشان را به دست مىآورند. از آغاز پيدايش و پيروزى اين انقلاب در ايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاى منطقه، قيامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جائى كه حركت بر ضد استكبار است، بر ضد صهيونيسم است، بر ضد دولت غاصب صهيونيستى در كشور عزيز فلسطين است، اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هر جا حركت عليه آمريكاست، عليه اين ديكتاتورىِ بينالمللى است - كه امروز آمريكا يك ديكتاتورى بينالمللى به وجود آورده است - هر جا حركت عليه ديكتاتورىهاى داخلى است، براى احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقيم.
بايد همه هوشيار باشند؛ هم ما هوشيار باشيم، هم ملتها هوشيار باشند؛ بدانند دسائس و حيلههاى دشمنان متنوع است، پيچيده است. بصيرت را معيار كار خودمان قرار بدهيم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمريكائىها و صهيونيستها و مزدورانشان و همراهانشان سعى ميكنند انقلابها را منحرف كنند؛ كشورهائى را كه در آنها بيدارى به وجود آمده است، مورد توجه قرار ميدهند؛ هرچه ميتوانند، تلاش ميكنند حركت اين ملتها را منحرف كنند.
ملت مظلوم بحرين هم مثل ملت مصر است، مثل ملت تونس است، مثل ملت يمن است؛ آنجا هم قضيه همين است؛ تفكيك بين اينها معنا ندارد. ما مىبينيم متأسفانه كسانى به جاى اينكه به حرف دل ملتها توجه كنند، راهى را ميروند، حركتى را ميكنند كه دشمنان اين ملتها اين حركت را دارند دنبال ميكنند. امروز آمريكا براى شبيهسازى كارى كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبى و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را - كه در خط مقاومت است - دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيستها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائى كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمى است؛ آنجائى كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافى است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگرى را حفظ خواهيم كرد.
البته ميدانيم دشمنان نظام جمهورى اسلامى خشمگين ميشوند، عصبانى ميشوند، بر توطئههاى خودشان عليه ما مىافزايند. ما در مقابل اين توطئهها ايستادگى كرديم. ملت آبديده شده است. ملت ايران در طول اين سى سال، در مقابل انواع توطئهها ايستاده است؛ استقامت كرده است؛ آبديده شده است. دلشان را خوش ميكنند به بعضى از حوادث داخلى، خوشحالى ميكنند.
خوشبختانه امروز دستگاههاى گوناگون كشور، با اميد، با شوق، مشغول كارهاى خودشان هستند. در همين مدتهاى اخير، در همين سال اخير، شما ببينيد چقدر كار در كشور انجام گرفته است. ما از كشورى كه وارد كنندهى فرآوردههاى نفتى بود، تبديل شديم به كشورى كه اين فرآوردهها را صادر ميكنيم. در زمينههاى مختلف، بحمدالله كشور مشغول است. همين مسئلهى كوچك كردن دولت - اقدامى كه دولت و مجلس مشتركاً انجام دادند - كار بسيار مهم و بزرگى است؛ اينها بايستى دنبال شود و انشاءالله دنبال ميشود.
ملت ايران با ايستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با اميد بىپايان خود به كمك الهى، و مسئولان كشور با وحدت كلمه، با همكارىهاى خود، انشاءالله خواهند توانست يك بار ديگر اميد دشمنان ملت ايران را تبديل به نوميدى و يأس كنند.
از خداوند متعال ميخواهيم كه به بركات فراوان خود بر اين ملت بيفزايد؛ و به بركت اين روز شريف و اين عيد مبارك، و به احترام وجود مقدس خاتمالانبياء، انشاءالله ملت ايران و ملتهاى مسلمان را مشمول تفضلات و نصرت خود قرار بدهد و قلب مقدس ولىعصر (ارواحنا فداه) را از همهى ما راضى و خشنود كند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
1) نهجالبلاغه، خطبهى 89