بسماللَّه الرّحمن الرّحيم
صميمانه تبريك عرض ميكنيم به شما جوانان عزيز موفقيتهائى را كه در اين عنفوان جوانى به دست آوردهايد - هم به فارغالتحصيلان اين دانشگاه پرافتخار، و هم به جوانانى كه امروز سردوشى گرفتند و رسماً در آموزشهاى پاسدارى شركت خواهند كرد - و توفيق شما را از خداوند متعال خواستاريم.
مراسم امروز، هم زيبا بود، هم باشكوه بود، هم پرمغز و پرمعنا بود. از پاسداران عزيز، آزمودگان ميدانهاى دشوارِ جهاد فىسبيلاللَّه، همين انتظار هم هست. اميدوارم روزبهروز توفيقات شما از سوى پروردگار بيشتر باشد.
سپاه پاسداران در يكى از حساسترين و پيچيده و غامضترين شرائط تاريخ اين كشور متولد شد. آسان هم متولد نشد. از آغاز پيدايش و ولادت اين نهاد مبارك، مسئوليتهاى دشوار بر دوش او قرار گرفت. سرمايهى سپاه در آن روزهاى آغازين، جز ايمان و انگيزه و شور انقلابى، چيز ديگرى نبود. البته جوانها صلاحيتهاى گوناگونى داشتند؛ از دانشگاهها آمده بودند، از بعضى از مراكز نظامى آمده بودند، سابقههاى شخصى و صلاحيتهاى شخصى داشتند؛ اما هيچ تجربهاى و نيز هيچ ابزارى براى آن ميدان دشوار در اختيارشان نبود. سرمايهى ارزشمندِ گرانقدر آنان، ايمانشان، شور انقلابىشان، آمادگىشان براى مجاهدت و جانِ بر كف نهادهشان در اين ميدانِ دشوار بود، و موفق شدند. هنوز دوران كوتاهى از آغاز حيات سپاه پاسداران نگذشته بود كه درگيرىهاى جدى شروع شد. جوانان مؤمن در اطراف و اكناف كشور يا در خود تهران مواجه شدند با ميدانهاى رزم واقعى. اولين رزمايشهاى سپاه، رزمهاى واقعى بود. حقيقتاً بايد جانهاشان را كف دست ميگرفتند و وارد ميدان ميشدند، و اين كار را كردند.
به بركت همان شور انقلابى، همهى عناصر لازمِ ديگر به دست آمد: تجربه كسب كردند؛ روح ابتكار در آنها به جوشش در آمد؛ يادگيرى و فراگيرى نسبت به هر آنچه لازم داشتند، در ميان آنها يك غلغلهى علمى و دانائى عظيمى را به وجود آورد. هرچه لازم داشتند، ياد گرفتند. آنچه كه براى ميدان رزم معنوى و مادى آنها لازم بود، آن را با ابتكارِ خودشان به وجود آوردند و در ميدانهاى رزم درخشيدند؛ هم در رزم مرزى با دشمنان مهاجم و متجاوز، هم در رزم جهادىِ انقلابى در ميدانهاى بشدت مغشوش و آميخته و مبهم درون جامعه؛ و موفق شدند.
جوانان عزيز من! آن مردان صادق و پاكبازى كه قاعدهى سپاه را چيدند و پايه و بنيان اين نهاد مبارك را بنا نهادند، يك چنين مردانى بودند. به بركت اينها بود كه سپاه توانست در كشور به عنوان يك نهاد انقلابىِ فعال و مبتكر و داراى صادرات نيروى انسانى به ديگر دستگاهها، خود را معرفى و تثبيت كند. در طول اين سالهاى متمادى - در اين سى و دو سال - به بركت همان قاعدهى مستحكمى كه انسانهاى مؤمن به وجود آورده بودند، سپاه در صحنههاى گوناگون حضور داشت و درخشيد و خوب عمل كرد و تأثير خودش را در روند حركت انقلابى و رو به جلوى اين جامعه بروشنى نشان داد. البته بعضى از آنها به فيض شهادت نائل آمدند، به افتخار شهادت رسيدند و دست يافتند، بسيارى هم بحمداللَّه زنده ماندند و نقشآفرينى كردند. ليكن مسائل كشور، نياز كشور به نيروهاى جهادِ مبتكرانه و پرشور و برخاستهى از بصيرت، روزبهروز رو به افزايش است. قاعدهى روزبهروز نو شوندهى سپاه بايد در همين آموزشگاهها، در همين دانشگاه و در برخورد با حوادث گوناگون شكل بگيرد. امروز آن قاعده، شما هستيد. شما فرداى سپاه را تشكيل ميدهيد. شما آن نهالهاى مباركى هستيد كه اين بناى مستحكم در دهههاى آينده، در سالهاى آينده، با آزمونهاى گوناگونى كه با آن مواجه خواهد شد، بر شما متكى و از شما ناشى خواهد شد. خودتان را براى يك چنين رسالت مهم و دشوارى آماده كنيد.
اگر پايهها و قواعد در يك نهادى مستحكم و سالم نباشد، بنائى كه شكل خواهد گرفت، اطمينانبخش نخواهد بود. بناى اطمينانبخش سپاه در طول اين سالهاى متمادى، به بركت ايمان و تلاش مجاهدانهى مردانى بود كه قاعدهى اصلى سپاه را آنها بنا نهادند. خداى متعال هم به آنها كمك كرد، ميدان دفاع مقدس هم مركز آزمون آنها شد، حضور امام و بركات بيانات آن بزرگوار هم همواره چراغ راه بود؛ لذا توانستند اين رسالت را بدرستى ايفاء كنند. شما هم امروز بايد خود را براى ساختن آن آينده آماده كنيد.
و من به شما عرض كنم؛ به موازات پيشرفت جامعه، به موازات پيشرفت فنون و علوم در دنياى بشرى، و به موازات حركت تكاملى طبيعى انسان، كار امروز شما از كار اسلاف خودتان در سى سال قبل، مهمتر، پيچيدهتر، ظريفتر و نيازمندتر به دقت و ابراز توانائىها و ابتكارهاى ذاتى است. همچنان كه امروز انقلاب ما و نظام برآمدهى از آن انقلاب، نسبت به سى سال قبل در مراتب بسيار بالاترى قرار دارد، مردان اين نظام، مبتكران مجاهد در اين نظام و در صفوف مقدم اين نظام هم بايستى به همين نسبت جلوتر باشند، پيشتر باشند؛ عالمتر، مهذبتر، شجاعتر و بصيرتر از آن گذشتهى پرافتخار باشند. و همين هم هست.
من به شما عرض بكنم؛ امروز جوان مؤمن بصير ما، به خاطر اوضاع و شرائطى كه در حركت تاريخى ملت ما و حركت تاريخى جهان مشاهده ميكند، از آن جوانانِ دوران اول انقلاب جلوتر است. در دوران اول انقلاب، آن كسانى كه در ميدان انقلاب جانفشانى ميكردند، با انگيزهى ايمان و اعتقاد به آيندهى روشن پيش ميرفتند؛ اما جوانِ امروز آن آينده را دارد در مقابل چشم خود مىبيند.
خداى متعال در مقابل اين ملت به وعدهى خود وفا كرد. خداى متعال وعده كرده است كه اگر با ايمان، در ميدان سعى و مجاهدت قدم برداريد، به شما كمك خواهد كرد و به شما نصرت خواهد داد: «ان ينصركم اللَّه فلا غالب لكم»؛(1) وقتى خدا به شما كمك برساند و شما را نصرت كند، هيچ قدرتى نميتواند بر شما غلبه كند. اين وعدهى الهى است؛ اين وعده را ملت ما و جوانان امروز ما در مقابل چشم دارند مىبينند.
امپراتورى نظامى و مالى و تبليغاتى و سياسى مسلط بر دنيا - يعنى شيطان بزرگ، آمريكا - با همهى توان، با همهى آنچه كه در چنته داشت، به ميدان نظام جمهورى اسلامى آمد، به ميدان انقلاب آمد و خاطرجمع بود كه انقلاب را به زانو در مىآورد. امروز بعد از سى سال، شما نگاه كنيد ببينيد چه اتفاقى در دنيا افتاده؛ آنها به زانو درآمدند. سياست بسيار حساسِ تعيينكنندهى خاورميانهاى آمريكا بكلى شكست خورده است؛ اين را همه دارند مىبينند و همه به آن اعتراف ميكنند. در فلسطين شكست خوردند. مزدوران و ياران و همپيمانان نزديك خود را از دست دادند. يك روز فقط رژيم طاغوتِ فاسدِ پهلوى از دست آنها رفته بود؛ امروز رژيمهاى ديگرى از دست آنها رفتند يا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراين متزلزلند. امروز آمريكا در منطقهى غربى آسيا - يعنى همين منطقهى شمال آفريقا و منطقهاى كه اسم آن را «خاورميانه» گذاشتند - منزوى است. امروز اسلام در اين منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامى وارد ميدان ميشوند. يك روزى در سى سال پيش، چهل سال پيش، در همين كشورهاى شمال آفريقا، اگر كسى ميخواست از انگيزههاى ملى و انقلابى حرفى بزند، به شعارهاى چپ متوسل ميشد؛ امروز اين حرفها دورافتاده است، اين حرفها به زبالهدان تحويل داده شده است. امروز در اين منطقه، حرف رائج، سكهى رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن. اين، كم دستاوردى است؟ اين همان چيزى است كه وقتى انقلاب اسلامى پيروز شد، جمهورى اسلامى به نام اسلام و قرآن در اين منطقه پرچم برافراشت، آنها به خودشان لرزيدند. گفتند ممكن است چنين چيزى پيش بيايد، لذا تلاش كردند كه نگذارند؛ اما علىرغم آنها، امروز پيش آمده. جوانِ امروز ما دارد اين را در مقابل خودش مىبيند.
وقتى مادر حضرت موسى، موسى را به آب مىانداخت، خداوند متعال دو وعده به او داد. فرمود: «انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين»؛(2) او را به تو برميگردانيم و او را پيامبر مرسل خودمان قرار ميدهيم. به فاصلهى كوتاهى بچه به مادر برگشت. خداوند ميفرمايد: «فرددناه الى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ»؛(3) بچه را به مادر برگردانديم تا مادر يقين كند كه وعدهى ما وعدهى درستى است. ما دو وعده داده بوديم، اين اوّلىاش؛ پس اى مادر موسى! بدان كه وعدهى دومى هم حق است: او پيغمبر مرسلى است كه خواهد آمد و بساط فرعون را به هم خواهد ريخت. خداى متعال بخشى از وعده را نقد در اختيار مادر موسى گذاشت تا به آن وعدهى نسيه يقين كند.
بخشى كه خداى متعال به صورت نقد در اختيار ملت ايران قرار داده، خيلى بيشتر از اينهاست. كى تصور ميكرد جوانان فلسطينى جرأت كنند به نام اسلام متشكل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نيروهاى غاصبِ ظالمِ بىرحمِ صهيونيست حمله كنند؟ اين اتفاق افتاده. در دو هفتهى گذشته، در «يومالنكبة» جوانها مرزهاى اسرائيل را براى اولْبار بعد از گذشت شصت سال شكستند. اينها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. اين دارد نشان ميدهد كه بدانيد وعدهى الهى كه فرمود: «ليظهره على الدّين كلّه»(4) - خداى متعال اين دين را، اين رسالت را بر همهى فرآوردههاى فكرى و دينى عالم پيروز خواهد كرد - درست است. خدا دارد اين وعدههاى نقد را تحقق ميبخشد؛ فقط شرطش اين است كه من و شما كه در اين راه سربازان پيشروِ اين حركت در دوران معاصر بوديم، قدممان را سست نكنيم، حواسمان جاى ديگر نرود.
گناه بزرگ و نابخشودنى آن كسانى كه در حركت عظيم انقلابى ملت ايران به پشت سر نگاه كردند، به خود نگاه كردند - به شهوات خود، به قدرتطلبىهاى خود - يادشان رفت كه اين ملت براى چه انقلاب كرده است و اين حركت معنايش چيست، اين است كه پا سست كردند. البته ملت بحمداللَّه از آنها ياد نگرفت و ياد نخواهد گرفت، اما همهمان بايد مواظب باشيم. در اين حركت عظيم شتابان به سمت جلو، كه خداى متعال هم دارد بشائر پيروزى را پىدرپى در مقابل چشم ما قرار ميدهد، بايد كسى پا سست نكند.
جوانان عزيز من! شما جزو برگزيدگان اين حركت پيشرو هستيد؛ خودتان را آماده كنيد. شما احتياج به دانش داريد، فرا بگيريد؛ احتياج به تهذيب نفس داريد، به آن بپردازيد. اگر ما خودمان را تهذيب نكنيم، جلوههاى فريبندهى مادى دنيا ما را مشغول خواهد كرد. وقتى در بين يك راه، روندگان اين راه فراموش كنند هدفشان چيست، قهوهخانهى سر راه آنها را به خودشان مشغول كند، يادشان برود كجا ميرفتند، خطر بزرگى آنها را تهديد خواهد كرد. مراقب باشيد؛ علم، تهذيب نفس، تجربه، و در محيط نظامى، انضباط. انضباطِ برخاستهى از انگيزههاى معنوى، يقيناً تأثير آن از انضباطهاى مقرراتى و صورى بسيار بيشتر خواهد بود. خوشبختانه امروز نيروهاى مسلح در سازمانهاى مختلف - هم در ارتش، هم در سپاه، هم در نيروى انتظامى، هم در مجموعهى عظيم بسيج - از اين سرمايهى معنوى برخوردارند. امروز جوانان ما در نيروهاى مسلح به معنا مىانديشند؛ و اين فرصت بزرگى است و آيندهى بزرگى را نويد ميدهد.
پروردگارا! اين جوانان عزيز را سربازان حقيقى اسلام و قرآن قرار بده. پروردگارا! به آنها توفيق تداوم اين راه مرحمت بفرما و مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
1) آل عمران: 160
2) قصص: 7
3) قصص: 13
4) توبه: 33
صميمانه تبريك عرض ميكنيم به شما جوانان عزيز موفقيتهائى را كه در اين عنفوان جوانى به دست آوردهايد - هم به فارغالتحصيلان اين دانشگاه پرافتخار، و هم به جوانانى كه امروز سردوشى گرفتند و رسماً در آموزشهاى پاسدارى شركت خواهند كرد - و توفيق شما را از خداوند متعال خواستاريم.
مراسم امروز، هم زيبا بود، هم باشكوه بود، هم پرمغز و پرمعنا بود. از پاسداران عزيز، آزمودگان ميدانهاى دشوارِ جهاد فىسبيلاللَّه، همين انتظار هم هست. اميدوارم روزبهروز توفيقات شما از سوى پروردگار بيشتر باشد.
سپاه پاسداران در يكى از حساسترين و پيچيده و غامضترين شرائط تاريخ اين كشور متولد شد. آسان هم متولد نشد. از آغاز پيدايش و ولادت اين نهاد مبارك، مسئوليتهاى دشوار بر دوش او قرار گرفت. سرمايهى سپاه در آن روزهاى آغازين، جز ايمان و انگيزه و شور انقلابى، چيز ديگرى نبود. البته جوانها صلاحيتهاى گوناگونى داشتند؛ از دانشگاهها آمده بودند، از بعضى از مراكز نظامى آمده بودند، سابقههاى شخصى و صلاحيتهاى شخصى داشتند؛ اما هيچ تجربهاى و نيز هيچ ابزارى براى آن ميدان دشوار در اختيارشان نبود. سرمايهى ارزشمندِ گرانقدر آنان، ايمانشان، شور انقلابىشان، آمادگىشان براى مجاهدت و جانِ بر كف نهادهشان در اين ميدانِ دشوار بود، و موفق شدند. هنوز دوران كوتاهى از آغاز حيات سپاه پاسداران نگذشته بود كه درگيرىهاى جدى شروع شد. جوانان مؤمن در اطراف و اكناف كشور يا در خود تهران مواجه شدند با ميدانهاى رزم واقعى. اولين رزمايشهاى سپاه، رزمهاى واقعى بود. حقيقتاً بايد جانهاشان را كف دست ميگرفتند و وارد ميدان ميشدند، و اين كار را كردند.
به بركت همان شور انقلابى، همهى عناصر لازمِ ديگر به دست آمد: تجربه كسب كردند؛ روح ابتكار در آنها به جوشش در آمد؛ يادگيرى و فراگيرى نسبت به هر آنچه لازم داشتند، در ميان آنها يك غلغلهى علمى و دانائى عظيمى را به وجود آورد. هرچه لازم داشتند، ياد گرفتند. آنچه كه براى ميدان رزم معنوى و مادى آنها لازم بود، آن را با ابتكارِ خودشان به وجود آوردند و در ميدانهاى رزم درخشيدند؛ هم در رزم مرزى با دشمنان مهاجم و متجاوز، هم در رزم جهادىِ انقلابى در ميدانهاى بشدت مغشوش و آميخته و مبهم درون جامعه؛ و موفق شدند.
جوانان عزيز من! آن مردان صادق و پاكبازى كه قاعدهى سپاه را چيدند و پايه و بنيان اين نهاد مبارك را بنا نهادند، يك چنين مردانى بودند. به بركت اينها بود كه سپاه توانست در كشور به عنوان يك نهاد انقلابىِ فعال و مبتكر و داراى صادرات نيروى انسانى به ديگر دستگاهها، خود را معرفى و تثبيت كند. در طول اين سالهاى متمادى - در اين سى و دو سال - به بركت همان قاعدهى مستحكمى كه انسانهاى مؤمن به وجود آورده بودند، سپاه در صحنههاى گوناگون حضور داشت و درخشيد و خوب عمل كرد و تأثير خودش را در روند حركت انقلابى و رو به جلوى اين جامعه بروشنى نشان داد. البته بعضى از آنها به فيض شهادت نائل آمدند، به افتخار شهادت رسيدند و دست يافتند، بسيارى هم بحمداللَّه زنده ماندند و نقشآفرينى كردند. ليكن مسائل كشور، نياز كشور به نيروهاى جهادِ مبتكرانه و پرشور و برخاستهى از بصيرت، روزبهروز رو به افزايش است. قاعدهى روزبهروز نو شوندهى سپاه بايد در همين آموزشگاهها، در همين دانشگاه و در برخورد با حوادث گوناگون شكل بگيرد. امروز آن قاعده، شما هستيد. شما فرداى سپاه را تشكيل ميدهيد. شما آن نهالهاى مباركى هستيد كه اين بناى مستحكم در دهههاى آينده، در سالهاى آينده، با آزمونهاى گوناگونى كه با آن مواجه خواهد شد، بر شما متكى و از شما ناشى خواهد شد. خودتان را براى يك چنين رسالت مهم و دشوارى آماده كنيد.
اگر پايهها و قواعد در يك نهادى مستحكم و سالم نباشد، بنائى كه شكل خواهد گرفت، اطمينانبخش نخواهد بود. بناى اطمينانبخش سپاه در طول اين سالهاى متمادى، به بركت ايمان و تلاش مجاهدانهى مردانى بود كه قاعدهى اصلى سپاه را آنها بنا نهادند. خداى متعال هم به آنها كمك كرد، ميدان دفاع مقدس هم مركز آزمون آنها شد، حضور امام و بركات بيانات آن بزرگوار هم همواره چراغ راه بود؛ لذا توانستند اين رسالت را بدرستى ايفاء كنند. شما هم امروز بايد خود را براى ساختن آن آينده آماده كنيد.
و من به شما عرض كنم؛ به موازات پيشرفت جامعه، به موازات پيشرفت فنون و علوم در دنياى بشرى، و به موازات حركت تكاملى طبيعى انسان، كار امروز شما از كار اسلاف خودتان در سى سال قبل، مهمتر، پيچيدهتر، ظريفتر و نيازمندتر به دقت و ابراز توانائىها و ابتكارهاى ذاتى است. همچنان كه امروز انقلاب ما و نظام برآمدهى از آن انقلاب، نسبت به سى سال قبل در مراتب بسيار بالاترى قرار دارد، مردان اين نظام، مبتكران مجاهد در اين نظام و در صفوف مقدم اين نظام هم بايستى به همين نسبت جلوتر باشند، پيشتر باشند؛ عالمتر، مهذبتر، شجاعتر و بصيرتر از آن گذشتهى پرافتخار باشند. و همين هم هست.
من به شما عرض بكنم؛ امروز جوان مؤمن بصير ما، به خاطر اوضاع و شرائطى كه در حركت تاريخى ملت ما و حركت تاريخى جهان مشاهده ميكند، از آن جوانانِ دوران اول انقلاب جلوتر است. در دوران اول انقلاب، آن كسانى كه در ميدان انقلاب جانفشانى ميكردند، با انگيزهى ايمان و اعتقاد به آيندهى روشن پيش ميرفتند؛ اما جوانِ امروز آن آينده را دارد در مقابل چشم خود مىبيند.
خداى متعال در مقابل اين ملت به وعدهى خود وفا كرد. خداى متعال وعده كرده است كه اگر با ايمان، در ميدان سعى و مجاهدت قدم برداريد، به شما كمك خواهد كرد و به شما نصرت خواهد داد: «ان ينصركم اللَّه فلا غالب لكم»؛(1) وقتى خدا به شما كمك برساند و شما را نصرت كند، هيچ قدرتى نميتواند بر شما غلبه كند. اين وعدهى الهى است؛ اين وعده را ملت ما و جوانان امروز ما در مقابل چشم دارند مىبينند.
امپراتورى نظامى و مالى و تبليغاتى و سياسى مسلط بر دنيا - يعنى شيطان بزرگ، آمريكا - با همهى توان، با همهى آنچه كه در چنته داشت، به ميدان نظام جمهورى اسلامى آمد، به ميدان انقلاب آمد و خاطرجمع بود كه انقلاب را به زانو در مىآورد. امروز بعد از سى سال، شما نگاه كنيد ببينيد چه اتفاقى در دنيا افتاده؛ آنها به زانو درآمدند. سياست بسيار حساسِ تعيينكنندهى خاورميانهاى آمريكا بكلى شكست خورده است؛ اين را همه دارند مىبينند و همه به آن اعتراف ميكنند. در فلسطين شكست خوردند. مزدوران و ياران و همپيمانان نزديك خود را از دست دادند. يك روز فقط رژيم طاغوتِ فاسدِ پهلوى از دست آنها رفته بود؛ امروز رژيمهاى ديگرى از دست آنها رفتند يا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراين متزلزلند. امروز آمريكا در منطقهى غربى آسيا - يعنى همين منطقهى شمال آفريقا و منطقهاى كه اسم آن را «خاورميانه» گذاشتند - منزوى است. امروز اسلام در اين منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامى وارد ميدان ميشوند. يك روزى در سى سال پيش، چهل سال پيش، در همين كشورهاى شمال آفريقا، اگر كسى ميخواست از انگيزههاى ملى و انقلابى حرفى بزند، به شعارهاى چپ متوسل ميشد؛ امروز اين حرفها دورافتاده است، اين حرفها به زبالهدان تحويل داده شده است. امروز در اين منطقه، حرف رائج، سكهى رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن. اين، كم دستاوردى است؟ اين همان چيزى است كه وقتى انقلاب اسلامى پيروز شد، جمهورى اسلامى به نام اسلام و قرآن در اين منطقه پرچم برافراشت، آنها به خودشان لرزيدند. گفتند ممكن است چنين چيزى پيش بيايد، لذا تلاش كردند كه نگذارند؛ اما علىرغم آنها، امروز پيش آمده. جوانِ امروز ما دارد اين را در مقابل خودش مىبيند.
وقتى مادر حضرت موسى، موسى را به آب مىانداخت، خداوند متعال دو وعده به او داد. فرمود: «انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين»؛(2) او را به تو برميگردانيم و او را پيامبر مرسل خودمان قرار ميدهيم. به فاصلهى كوتاهى بچه به مادر برگشت. خداوند ميفرمايد: «فرددناه الى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ»؛(3) بچه را به مادر برگردانديم تا مادر يقين كند كه وعدهى ما وعدهى درستى است. ما دو وعده داده بوديم، اين اوّلىاش؛ پس اى مادر موسى! بدان كه وعدهى دومى هم حق است: او پيغمبر مرسلى است كه خواهد آمد و بساط فرعون را به هم خواهد ريخت. خداى متعال بخشى از وعده را نقد در اختيار مادر موسى گذاشت تا به آن وعدهى نسيه يقين كند.
بخشى كه خداى متعال به صورت نقد در اختيار ملت ايران قرار داده، خيلى بيشتر از اينهاست. كى تصور ميكرد جوانان فلسطينى جرأت كنند به نام اسلام متشكل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نيروهاى غاصبِ ظالمِ بىرحمِ صهيونيست حمله كنند؟ اين اتفاق افتاده. در دو هفتهى گذشته، در «يومالنكبة» جوانها مرزهاى اسرائيل را براى اولْبار بعد از گذشت شصت سال شكستند. اينها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. اين دارد نشان ميدهد كه بدانيد وعدهى الهى كه فرمود: «ليظهره على الدّين كلّه»(4) - خداى متعال اين دين را، اين رسالت را بر همهى فرآوردههاى فكرى و دينى عالم پيروز خواهد كرد - درست است. خدا دارد اين وعدههاى نقد را تحقق ميبخشد؛ فقط شرطش اين است كه من و شما كه در اين راه سربازان پيشروِ اين حركت در دوران معاصر بوديم، قدممان را سست نكنيم، حواسمان جاى ديگر نرود.
گناه بزرگ و نابخشودنى آن كسانى كه در حركت عظيم انقلابى ملت ايران به پشت سر نگاه كردند، به خود نگاه كردند - به شهوات خود، به قدرتطلبىهاى خود - يادشان رفت كه اين ملت براى چه انقلاب كرده است و اين حركت معنايش چيست، اين است كه پا سست كردند. البته ملت بحمداللَّه از آنها ياد نگرفت و ياد نخواهد گرفت، اما همهمان بايد مواظب باشيم. در اين حركت عظيم شتابان به سمت جلو، كه خداى متعال هم دارد بشائر پيروزى را پىدرپى در مقابل چشم ما قرار ميدهد، بايد كسى پا سست نكند.
جوانان عزيز من! شما جزو برگزيدگان اين حركت پيشرو هستيد؛ خودتان را آماده كنيد. شما احتياج به دانش داريد، فرا بگيريد؛ احتياج به تهذيب نفس داريد، به آن بپردازيد. اگر ما خودمان را تهذيب نكنيم، جلوههاى فريبندهى مادى دنيا ما را مشغول خواهد كرد. وقتى در بين يك راه، روندگان اين راه فراموش كنند هدفشان چيست، قهوهخانهى سر راه آنها را به خودشان مشغول كند، يادشان برود كجا ميرفتند، خطر بزرگى آنها را تهديد خواهد كرد. مراقب باشيد؛ علم، تهذيب نفس، تجربه، و در محيط نظامى، انضباط. انضباطِ برخاستهى از انگيزههاى معنوى، يقيناً تأثير آن از انضباطهاى مقرراتى و صورى بسيار بيشتر خواهد بود. خوشبختانه امروز نيروهاى مسلح در سازمانهاى مختلف - هم در ارتش، هم در سپاه، هم در نيروى انتظامى، هم در مجموعهى عظيم بسيج - از اين سرمايهى معنوى برخوردارند. امروز جوانان ما در نيروهاى مسلح به معنا مىانديشند؛ و اين فرصت بزرگى است و آيندهى بزرگى را نويد ميدهد.
پروردگارا! اين جوانان عزيز را سربازان حقيقى اسلام و قرآن قرار بده. پروردگارا! به آنها توفيق تداوم اين راه مرحمت بفرما و مشمول دعاى حضرت بقيةاللَّه قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
1) آل عمران: 160
2) قصص: 7
3) قصص: 13
4) توبه: 33