بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
خوشامد عرض ميكنيم به همهى شما برادران و خواهران عزيزِ فعال در عرصهى كار و فضاى كارگرى. اين يك فرصتى است براى بندهى حقير كه هر سال اين توفيق را پيدا كنم كه با جمع شما دقايقى بنشينيم و عرايضى عرض كنيم.
مسئلهى كار و شأن كارگر و حد كارگر و جايگاه كارگر، هم در اسلام و هم در منطق عقلائى، مسئلهى بسيار مهمى است. در منطق عقلائى، اگر انسان ملاحظه كند در سلسلهى نيازهاى حياتى خود، حلقهى مربوط به كار، يك حلقهى اساسى و تعيين كننده است. يعنى اگر همهى پولهاى عالم را هم جمع كنند، عنصر كار و كارگر در كنار آن نباشد، همهى نيازهاى انسان بر زمين ميماند. پول را نه ميشود خورد، نه ميشود پوشيد، نه ميشود استفاده كرد. آن چيزى كه از ثروت انسانها و نعمتهاى روى زمين، نيازهاى انسان را تأمين ميكند، عنصر كار است. كار هم متكى به كارگر است. بنابراين نقش بازوى توانا و سرپنجهى ماهر و ذهن و ذوق و سليقهى كارگر در حيات انسان - چه حيات فردىاش، چه حيات اجتماعىاش - يك امر واضحِ عقلائى است. آن كسانى كه به قشر كارگر و مجموعهى كارگرى بىتوجهى و بىاعتنائى ميكنند، در حقيقت اين نقش اساسى و مهم را نمىبينند يا نديده ميگيرند. آن كسانى هم كه كارگر را در كنار ابزار كار، مثل يك وسيله به حساب مىآورند، همين جور. اين، منطق عقلائى است و منطق كاملاً درستى است؛ ليكن بالاتر از اين، منطق اسلام است. اسلام همين كارى را كه ما ميكنيم، سرپنجهى كارگر انجام ميدهد و نانى براى خود و ديگران فراهم مىآورد، عبادت و عمل صالح ميداند. يعنى مسئلهى كارگر و كارى كه انجام ميدهد، محدود و محصور نيست به زندگى اين دنيا؛ بلكه خداى متعال در نقشهى جامع زندگىِ طولانى بشر در دنيا و آخرت، براى اين حقيقت، براى اين پديده - يعنى پديدهى كار - يك جايگاه والائى درست كرده است. پيغمبر اكرم فرمود: «هذه يد لا تمسّها النّار». وقتى پيغمبر دست كارگر را گرفت و بوسيد، همه تعجب كردند. حضرت فرمود: اين دستى است كه آتش آن را لمس نميكند؛ اين دستى است كه به آتش نميرسد. يعنى نماز شب هم كه ميخوانيم، قرآن هم كه ميخوانيم، توسل هم كه به خداى متعال ميكنيم، در واقع حجابهاى بين خودمان و آتش را ايجاد ميكنيم. كار هم كه ميكنيم، با همين كار، بين خودمان و آتش، ايجاد مانع و حجاب ميكنيم. اين خيلى چيز بالائى است، خيلى چيز مهمى است. اين، نگاه اسلام است.
خب، حالا بيائيم به جامعهى كارگرى. من آنچه كه مربوط به كشور خودمان و بخصوص مربوط به دورهى انقلاب و مبارزات است، عرض ميكنم. اولاً كارگرها در به ثمر رسيدن مبارزات ملت ايران، يك نقش مهمى ايفاء كردند. اگر جامعهى كارگرى - عمدتاً در نفت و در برخى از جاهاى حساس و مهم ديگر - وارد ميدان نميشدند، مشكلاتى بر سر راه پيروزى انقلاب باقى ميماند. بعد مسئلهى دفاع مقدس پيش آمد. قبل از دفاع مقدس، همين مسائلِ اوائل انقلاب پيش آمد - كه خيلى از شما جوانها يا نبوديد، يا يادتان نيست؛ ما از نزديك شاهد بوديم - و كارگران و جامعهى كارگرى كشور نقش ايفاء كردند. خود من در روزهاى بيست و يك و بيست و دوى بهمن توى يكى از همين كارخانجات نزديك تهران در بين كارگرها بودم و از نزديك شاهد بودم كه چطور عوامل و عناصر تحريك شدهى چپِ آن روز - يعنى كمونيستها و دنبالههاشان - ميخواهند از يك جا يك حركتِ به اصطلاح كارگرى را شروع كنند و انقلاب اسلامى را تبديل كنند به يك انقلاب كمونيستى و ماركسيستى. اين كار داشت در تهران انجام ميگرفت. آن كه در مقابل اينها ايستاد، كارگرها بودند. البته آن كارخانه چند صد نفر بيشتر كارگر نداشت، اما آن را مبدأ كار قرار داده بودند. ما هم رفتيم آنجا در بين كارگرها، كارگرها صداى دين را صداى آشنا شناختند. آنها بنده را هم نميشناختند - من يك طلبهى معمولى بودم - اما ديدند صداى دين، صداى آشناست؛ صداى ضد دينها، صداى ناآشنا و بيگانه بود؛ برايشان منكَر بود. اگر از كارگرهاى آن روزِ آن كارخانه كسانى باشند اين حرف را بشنوند و بنشينند شرح بدهند قضاياى آن سه چهار شبانهروزى كه تقريباً ما آنجا ميرفتيم مىآمديم - ساعتها من آنجا ميماندم - يك تجربهى عجيب و مهمى در كشور است. كارگرها اينجورى نقش ايفاء كردند. يعنى آن كسانى كه ميخواستند جامعهى كارگرى را در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى عَلم كنند، به دست خود كارگرها سيلى و تودهنى خوردند. در طول اين سالها هميشه همين جور بوده، تا امروز هم همين جور است. بعد هم قضيهى دفاع مقدس و آن هشت سال و حضور وسيع و عظيم كارگران در اين عرصه پيش آمد. بعد هم حضور در ميدان كار بوده است.
جملهاى در سرود اين برادران عزيز بود: «عرصهى كار، عرصهى پيكار ماست». اين جمله، راست است. كارگر ايرانىِ باغيرت و باشرف، كار را پيكار خود ميداند، مبارزهى خود ميداند. شما با كارتان داريد مبارزه ميكنيد با آن كسانى كه ميخواهند كشور را به ورطهى سقوط اقتصادى و ركود اقتصادى و شكست اقتصادى بكشانند. جامعهى كارگرى عزيز ما در سرتاسر كشور بداند؛ امروز كارى كه شما انجام ميدهيد - كار مجدّانه، كار مبتكرانه، كار مبتنى بر ذوق و سليقه و شيوائى ذهن ايرانى - يك پيكار است، يك مبارزه است. شما با كارتان داريد با دنياى استكبار مبارزه ميكنيد؛ اين را همه بايد توجه داشته باشند.
خب، آنچه در كشور ما و در نظام جمهورى اسلامى پيش آمد و بحمداللَّه در جريان است، محيط صفا و محبت و برادرى بين اطراف كار است. نه اينكه كسانى نميخواهند به كارگر ظلم كنند، نه اينكه يك جاهائى ممكن است حقوقى ناديده گرفته نشود يا نيازهائى مورد توجه قرار نگيرد؛ خب، از اين قبيل چيزها هست؛ ليكن سياست نظام، سياست مسئولان، جريان كلى حاكم بر نظام اسلامى، ايجاد همدلى، همفكرى، همكارى و صميميت بين اطراف كار است؛ هم كارفرما، هم كارگر، هم مسئولين دولتى. اين چيزهائى كه الان وزير محترم و گرامى كار و امور اجتماعى بيان كردند، چيزهاى مهمى است؛ بعضى از اينها انجام گرفته است، بعضى هم با صبر و حوصله و پشتكار و تا آنجائى كه ممكن است با شتاب، بايد انجام بگيرد و پيش برود. ما بايد انشاءاللَّه به فضل الهى، جامعهى كارگرىمان يكى از جوامع برخوردار و بهرهمند جامعه باشد.
امسال سال جهاد اقتصادى است. جهاد اقتصادى متوجه يك نكتهى اساسى است در مسئلهى ادارهى كشور و مديريت كشور؛ و آن اين است كه امروز دشمن براى مبارزهى با اسلام و جمهورى اسلامى، بر روى مسئلهى اقتصاد متمركز شده است. نه اينكه عرصههاى ديگر را فراموش كردند؛ نه، در زمينهى فرهنگ و در زمينهى امنيت و در زمينهى سياست و در همهى زمينهها عليه نظام جمهورى اسلامى آنچه از دستشان برمىآيد، ميكنند - حالا شكست ميخورند، مطلب ديگرى است؛ اما آنها تلاش خودشان را ميكنند - ليكن تمركز عمدهى آنها بر روى مسائل اقتصادى است. براى اينكه مردم را از دولت جدا كنند، از نظام جدا كنند، فاصله و شكاف ايجاد كنند، دنبال اين هستند كه در مسئلهى اقتصادى كشور مشكل ايجاد كنند. پس جهاد اقتصادى لازم است؛ يعنى همين مبارزه، همين پيكار، منتها جهادگونه، با همهى توان، با همهى وجود، با قصد خالص، با فهم و بصيرتِ اينكه داريم چه كار ميكنيم. سال جهاد اقتصادى معنايش اين است. بخشهاى اقتصادى كشور در همهى قسمتهاى دولتى و غير دولتى اگر به توفيق الهى پايبند به اين مجاهدت باشند، يك جهش به وجود خواهد آمد و همهى مردم در اين موفقيت سهيمند.
آنچه كه من به جامعهى كارگرى سفارش ميكنم، اتقان و محكمكارى است. اين حديث را من مكرر خواندهام كه فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه». پيغمبر ميفرمايد: كار را محكم بايد انجام داد، درست بايد انجام داد؛ رحمت خدا بر چنين كسى.
ما بايد كارى كنيم كه كالاى ايرانى به عنوان يك كالاى محكم، مطلوب، زيبا، همراه با سليقه و بادوام در ذهن مصرف كنندهى ايرانى و غير ايرانى باقى بماند. اين بايد همت مجموعهى كارآفرينى و كارگرى و متصديان اين امر باشد. البته اين كار، پيشنيازهائى دارد. ممكن است آموزش مهارتهاى لازم، دورههاى ايجاد مهارت لازم باشد - كه اينها كار دستگاههاى دولتى و امثال دولتى است - ليكن بايد هدف اين باشد. كارگر ايرانى آنجائى كه ذوق خود را به كار ميبرد، سليقهى خود را به كار ميبرد و سرپنجهى ماهر خود را به كار ميبرد، كار جالب و تماشائى از آب در مىآيد.
اين كارهاى هنرىِ آميختهاى از هنر و كار كه ايرانىها در گذشته داشتند، امروز هم وجود دارد؛ اين معنا محسوس و مشهود است. آنجائى كه ذوق و هنر ايرانى به ميدان مىآيد - همين كارگرى كه دارد كار ميكند، ابتكارش، ذوقش، هنرش، محكمكارىاش - كار ميشود جالب و ماندگار. الان خوشبختانه در توليدات كشور محصولات زيادى هست كه از مشابهات خارجىاش بعضى بهتر است، بعضى بمراتب بهتر است؛ هم زيباتر، هم محكمتر، هم جالبتر؛ اين را ما بايد عموميت بدهيم، در همهى مواد توليدىمان؛ چه مواد مصرفىِ خوراكى، چه مسائل مربوط به پوشاك، چه مسائل زندگى، چه مسائل تزئينى. در همهى چيزهائى كه توليد ميشود، بايد اين را در نظر بگيريم؛ و ميتوانيم. مجموعهى كارگرى، طراحان، مهندسان، سرمايهگذاران، كارگران دستى، كارگران ماشينى ميتوانند اين كار را انجام دهند. ما بايد همتمان را بر اين قرار بدهيم؛ ايجاد محصول بادوام، زيبا و فاخر. اين، يك كار كلان است.
نكتهى ديگر كه خطاب به همهى مردم كشور است، مصرف كالاى داخلى است. يكى از آفات موجود اجتماعى ما كه ريشهى آن، ميراث دوران طاغوت و دوران ظلمانىِ گذشته است، همين است كه افراد، دلبستهى به توليدات بيگانه باشند. يك وقت توليد داخلى نداشتيم؛ يك وقت توليد داخلى، توليد غير قابل مصرفى بود؛ امروز اينجورى نيست؛ امروز توليدات داخلى، توليدات مرغوب و مطلوب است. در عين حال يك عدهاى خوششان مىآيد كه بگويند فلان نشان خارجى روى لباسشان هست يا روى وسيلهى خوراكىشان هست؛ اين يك بيمارى است؛ اين بيمارى را بايد علاج كرد. اين كار، توجه نكردن به اين است كه ما در اين مملكت داريم زندگى ميكنيم و از نعمتهاى الهى بر اين كشور داريم برخوردار ميشويم. آن وقت پولى را كه در اين كشور به دست مىآوريم، ميريزيم توى جيب يك كارگر خارجى، به زيان يك كارگر داخلى. اين معنايش اين است كه ما به نياز داخل، به كارگر داخل كه دارد زحمت ميكشد و جنس توليد ميكند، بىاعتنائى ميكنيم، ميرويم سراغ كارگر خارجى. اين خيلى عادت بدى است.
در سال جهاد اقتصادى، به نظر من يكى از قلمهاى مجاهدت اقتصادى مردم اين است كه بروند سراغ كالاى ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته اين طرف قضيه هم اين است كه كالاى ساخت داخل بايستى قانعكننده باشد؛ بايستى دوامش، استحكامش، مرغوبيتش جورى باشد كه مشترى را قانع كند؛ اين هر دو در كنار هم، يك كار لازم و واجبى است.
البته مسائلى كه بايد مسئولين كشور انشاءاللَّه با همت دنبال كنند، مسائل متعددى در زمينهى سال جهاد اقتصادى است. مسئلهى اشتغال بسيار مهم است؛ كارآفرينى بسيار مهم است؛ مسئلهى پرداختن به زيرساختهاى اقتصادى در سراسر كشور، كه خب، افراد صاحبفكرى، صاحبنظرى نشستهاند اينها را بررسى كردند، مشخص كردند، دنبال كردن اينها بسيار مهم است. همچنين مسئلهى صنعت، مسئلهى كشاورزى، مسائل گوناگونى كه در اين زمينهها هست، مسائل مهمى است. همهى اينها كارهاى اساسى است و پرداختن به هر كدام از اينها جهاد فىسبيلاللَّه است.
آنچه كه انسان مشاهده ميكند، اين است كه توفيق الهى و تفضل الهى نسبت به اين كشور و اين ملت جورى بوده است كه اين موانع را يكى پس از ديگرى از سر راه برخواهد داشت و پيش خواهد رفت. اين پيشرفت، سرنوشت ملت ماست. تلاشى هم كه دشمنان ملت ايران ميكنند، خودشان را اذيت ميكنند؛ بيشتر خودشان را دچار غضب الهى و خسران دنيوى و اخروى ميكنند؛ به جائى هم نميرسند.
امروز دستگاههاى استكبار، دستگاههاى ظلم، دستگاههاى ضد بشر، دستگاههائى كه در دنيا پيش ملتها رسوا شدند، همه در مقابل جمهورى اسلامى صف بستهاند، بلكه بتوانند به اين نماد عظمت و شرف اسلامىِ انسانى ضربهاى بزنند؛ نگذارند الهامبخش به ديگران باشد. همهى تلاششان را دارند ميكنند، نتيجه هم اين است كه هيچ فايدهاى از اين تلاششان نميگيرند. خواستند ملت ايران را منزوى كنند، بعكس شد. در اين منطقه چقدر رفت و آمد كردند، چقدر نشستند، چقدر با آدمهاى فاسد در منطقه نشست و برخاست كردند كه بتوانند ايران را منزوى كنند. خداى متعال جورى پيش آورده كه امروز ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى در اين منطقه، با اين انقلابهاى مردمى، با اين سلسلهى قيامهاى پر عظمت و پر طنطنهى اين كشورها، در صدر نگاههاى ملتها قرار گرفته و ايران بيش از هميشه بر سر زبانهاست، مورد توجه است، مورد اهتمام و احترام است؛ درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند.
دولت آمريكا كه خود جزو محكومترين دولتها و دستگاههائى است كه عليه بشر و عليه حقوق بشر كار كرده است، خواست براى منزوى كردن جمهورى اسلامى اقدام كند. رئيس جمهور آمريكا سال گذشته در مصر سخنرانىاى كرد خطاب به دنياى اسلام، با حرفهاى به خيال خودش پر زيور و زينتى كه بتواند دلها را جذب كند و بتواند آبروى از دست رفتهى آمريكا را در اين منطقه به دست بياورد. نتيجه چه شده است؟ امروز منفورترين دولتها در اين منطقه پيش ملتها، دولت آمريكاست.
طبيعت كار، همين است. اگر ملتى با نام خدا، با ياد خدا، براى خدا، در راه خدا، به سمت اهداف الهى حركت كند، خداى متعال او را كمك ميكند. امروز ملت ما بحمداللَّه اينجورى است. مسئولين ما، ملت ما، دولت ما زحمت ميكشند، تلاش ميكنند. در اين كشور، در جهت اهداف الهى دارد كار ميشود؛ لذا خداى متعال كمك ميكند.
نقطهى مقابل آن، كسانى هستند كه عليه بندگان خدا، عليه راه خدا، عليه اهداف الهى كار ميكنند. سرنوشت آنها، سرنوشت بدى است. حالا يك چند صباحى هم جولانى ميكنند. «للباطل جوله»؛ باطل يك جولانى ميكند، اما اين جولان سرانجامى ندارد. نتيجهاش همين چيزى است كه الان مخالفين، دشمنان و مستكبرين دارند نگاه ميكنند. به حول و قوهى الهى، فرداى اين منطقه از امروزِ اين منطقه بمراتب بهتر خواهد بود و انشاءاللَّه به بركت همت ملتها و حركت ملتها در راه اسلام، تفضلات الهى بر ملتها بيشتر خواهد بود.
ما از خداى متعال بايد درخواست كنيم كه ما را در پيمودن اين راه توفيق بدهد و كمك كند كه ما انشاءاللَّه همين نيت را، همين راه را، همين اخلاص را در تداوم حركتِ خودمان دنبال كنيم و از خداى متعال كمك بخواهيم. انشاءاللَّه الطاف و توجهات حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) و دعاى آن بزرگوار شامل حال ما بشود. اميدواريم خداوند متعال شهداى عزيز ما را، شهداى كارگرى را در سرتاسر كشور مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد و همهشان را به همراه روح مطهر امام بزرگوارمان با اوليائش محشور كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
خوشامد عرض ميكنيم به همهى شما برادران و خواهران عزيزِ فعال در عرصهى كار و فضاى كارگرى. اين يك فرصتى است براى بندهى حقير كه هر سال اين توفيق را پيدا كنم كه با جمع شما دقايقى بنشينيم و عرايضى عرض كنيم.
مسئلهى كار و شأن كارگر و حد كارگر و جايگاه كارگر، هم در اسلام و هم در منطق عقلائى، مسئلهى بسيار مهمى است. در منطق عقلائى، اگر انسان ملاحظه كند در سلسلهى نيازهاى حياتى خود، حلقهى مربوط به كار، يك حلقهى اساسى و تعيين كننده است. يعنى اگر همهى پولهاى عالم را هم جمع كنند، عنصر كار و كارگر در كنار آن نباشد، همهى نيازهاى انسان بر زمين ميماند. پول را نه ميشود خورد، نه ميشود پوشيد، نه ميشود استفاده كرد. آن چيزى كه از ثروت انسانها و نعمتهاى روى زمين، نيازهاى انسان را تأمين ميكند، عنصر كار است. كار هم متكى به كارگر است. بنابراين نقش بازوى توانا و سرپنجهى ماهر و ذهن و ذوق و سليقهى كارگر در حيات انسان - چه حيات فردىاش، چه حيات اجتماعىاش - يك امر واضحِ عقلائى است. آن كسانى كه به قشر كارگر و مجموعهى كارگرى بىتوجهى و بىاعتنائى ميكنند، در حقيقت اين نقش اساسى و مهم را نمىبينند يا نديده ميگيرند. آن كسانى هم كه كارگر را در كنار ابزار كار، مثل يك وسيله به حساب مىآورند، همين جور. اين، منطق عقلائى است و منطق كاملاً درستى است؛ ليكن بالاتر از اين، منطق اسلام است. اسلام همين كارى را كه ما ميكنيم، سرپنجهى كارگر انجام ميدهد و نانى براى خود و ديگران فراهم مىآورد، عبادت و عمل صالح ميداند. يعنى مسئلهى كارگر و كارى كه انجام ميدهد، محدود و محصور نيست به زندگى اين دنيا؛ بلكه خداى متعال در نقشهى جامع زندگىِ طولانى بشر در دنيا و آخرت، براى اين حقيقت، براى اين پديده - يعنى پديدهى كار - يك جايگاه والائى درست كرده است. پيغمبر اكرم فرمود: «هذه يد لا تمسّها النّار». وقتى پيغمبر دست كارگر را گرفت و بوسيد، همه تعجب كردند. حضرت فرمود: اين دستى است كه آتش آن را لمس نميكند؛ اين دستى است كه به آتش نميرسد. يعنى نماز شب هم كه ميخوانيم، قرآن هم كه ميخوانيم، توسل هم كه به خداى متعال ميكنيم، در واقع حجابهاى بين خودمان و آتش را ايجاد ميكنيم. كار هم كه ميكنيم، با همين كار، بين خودمان و آتش، ايجاد مانع و حجاب ميكنيم. اين خيلى چيز بالائى است، خيلى چيز مهمى است. اين، نگاه اسلام است.
خب، حالا بيائيم به جامعهى كارگرى. من آنچه كه مربوط به كشور خودمان و بخصوص مربوط به دورهى انقلاب و مبارزات است، عرض ميكنم. اولاً كارگرها در به ثمر رسيدن مبارزات ملت ايران، يك نقش مهمى ايفاء كردند. اگر جامعهى كارگرى - عمدتاً در نفت و در برخى از جاهاى حساس و مهم ديگر - وارد ميدان نميشدند، مشكلاتى بر سر راه پيروزى انقلاب باقى ميماند. بعد مسئلهى دفاع مقدس پيش آمد. قبل از دفاع مقدس، همين مسائلِ اوائل انقلاب پيش آمد - كه خيلى از شما جوانها يا نبوديد، يا يادتان نيست؛ ما از نزديك شاهد بوديم - و كارگران و جامعهى كارگرى كشور نقش ايفاء كردند. خود من در روزهاى بيست و يك و بيست و دوى بهمن توى يكى از همين كارخانجات نزديك تهران در بين كارگرها بودم و از نزديك شاهد بودم كه چطور عوامل و عناصر تحريك شدهى چپِ آن روز - يعنى كمونيستها و دنبالههاشان - ميخواهند از يك جا يك حركتِ به اصطلاح كارگرى را شروع كنند و انقلاب اسلامى را تبديل كنند به يك انقلاب كمونيستى و ماركسيستى. اين كار داشت در تهران انجام ميگرفت. آن كه در مقابل اينها ايستاد، كارگرها بودند. البته آن كارخانه چند صد نفر بيشتر كارگر نداشت، اما آن را مبدأ كار قرار داده بودند. ما هم رفتيم آنجا در بين كارگرها، كارگرها صداى دين را صداى آشنا شناختند. آنها بنده را هم نميشناختند - من يك طلبهى معمولى بودم - اما ديدند صداى دين، صداى آشناست؛ صداى ضد دينها، صداى ناآشنا و بيگانه بود؛ برايشان منكَر بود. اگر از كارگرهاى آن روزِ آن كارخانه كسانى باشند اين حرف را بشنوند و بنشينند شرح بدهند قضاياى آن سه چهار شبانهروزى كه تقريباً ما آنجا ميرفتيم مىآمديم - ساعتها من آنجا ميماندم - يك تجربهى عجيب و مهمى در كشور است. كارگرها اينجورى نقش ايفاء كردند. يعنى آن كسانى كه ميخواستند جامعهى كارگرى را در مقابل اسلام و جمهورى اسلامى عَلم كنند، به دست خود كارگرها سيلى و تودهنى خوردند. در طول اين سالها هميشه همين جور بوده، تا امروز هم همين جور است. بعد هم قضيهى دفاع مقدس و آن هشت سال و حضور وسيع و عظيم كارگران در اين عرصه پيش آمد. بعد هم حضور در ميدان كار بوده است.
جملهاى در سرود اين برادران عزيز بود: «عرصهى كار، عرصهى پيكار ماست». اين جمله، راست است. كارگر ايرانىِ باغيرت و باشرف، كار را پيكار خود ميداند، مبارزهى خود ميداند. شما با كارتان داريد مبارزه ميكنيد با آن كسانى كه ميخواهند كشور را به ورطهى سقوط اقتصادى و ركود اقتصادى و شكست اقتصادى بكشانند. جامعهى كارگرى عزيز ما در سرتاسر كشور بداند؛ امروز كارى كه شما انجام ميدهيد - كار مجدّانه، كار مبتكرانه، كار مبتنى بر ذوق و سليقه و شيوائى ذهن ايرانى - يك پيكار است، يك مبارزه است. شما با كارتان داريد با دنياى استكبار مبارزه ميكنيد؛ اين را همه بايد توجه داشته باشند.
خب، آنچه در كشور ما و در نظام جمهورى اسلامى پيش آمد و بحمداللَّه در جريان است، محيط صفا و محبت و برادرى بين اطراف كار است. نه اينكه كسانى نميخواهند به كارگر ظلم كنند، نه اينكه يك جاهائى ممكن است حقوقى ناديده گرفته نشود يا نيازهائى مورد توجه قرار نگيرد؛ خب، از اين قبيل چيزها هست؛ ليكن سياست نظام، سياست مسئولان، جريان كلى حاكم بر نظام اسلامى، ايجاد همدلى، همفكرى، همكارى و صميميت بين اطراف كار است؛ هم كارفرما، هم كارگر، هم مسئولين دولتى. اين چيزهائى كه الان وزير محترم و گرامى كار و امور اجتماعى بيان كردند، چيزهاى مهمى است؛ بعضى از اينها انجام گرفته است، بعضى هم با صبر و حوصله و پشتكار و تا آنجائى كه ممكن است با شتاب، بايد انجام بگيرد و پيش برود. ما بايد انشاءاللَّه به فضل الهى، جامعهى كارگرىمان يكى از جوامع برخوردار و بهرهمند جامعه باشد.
امسال سال جهاد اقتصادى است. جهاد اقتصادى متوجه يك نكتهى اساسى است در مسئلهى ادارهى كشور و مديريت كشور؛ و آن اين است كه امروز دشمن براى مبارزهى با اسلام و جمهورى اسلامى، بر روى مسئلهى اقتصاد متمركز شده است. نه اينكه عرصههاى ديگر را فراموش كردند؛ نه، در زمينهى فرهنگ و در زمينهى امنيت و در زمينهى سياست و در همهى زمينهها عليه نظام جمهورى اسلامى آنچه از دستشان برمىآيد، ميكنند - حالا شكست ميخورند، مطلب ديگرى است؛ اما آنها تلاش خودشان را ميكنند - ليكن تمركز عمدهى آنها بر روى مسائل اقتصادى است. براى اينكه مردم را از دولت جدا كنند، از نظام جدا كنند، فاصله و شكاف ايجاد كنند، دنبال اين هستند كه در مسئلهى اقتصادى كشور مشكل ايجاد كنند. پس جهاد اقتصادى لازم است؛ يعنى همين مبارزه، همين پيكار، منتها جهادگونه، با همهى توان، با همهى وجود، با قصد خالص، با فهم و بصيرتِ اينكه داريم چه كار ميكنيم. سال جهاد اقتصادى معنايش اين است. بخشهاى اقتصادى كشور در همهى قسمتهاى دولتى و غير دولتى اگر به توفيق الهى پايبند به اين مجاهدت باشند، يك جهش به وجود خواهد آمد و همهى مردم در اين موفقيت سهيمند.
آنچه كه من به جامعهى كارگرى سفارش ميكنم، اتقان و محكمكارى است. اين حديث را من مكرر خواندهام كه فرمود: «رحم اللَّه امرء عمل عملا فأتقنه». پيغمبر ميفرمايد: كار را محكم بايد انجام داد، درست بايد انجام داد؛ رحمت خدا بر چنين كسى.
ما بايد كارى كنيم كه كالاى ايرانى به عنوان يك كالاى محكم، مطلوب، زيبا، همراه با سليقه و بادوام در ذهن مصرف كنندهى ايرانى و غير ايرانى باقى بماند. اين بايد همت مجموعهى كارآفرينى و كارگرى و متصديان اين امر باشد. البته اين كار، پيشنيازهائى دارد. ممكن است آموزش مهارتهاى لازم، دورههاى ايجاد مهارت لازم باشد - كه اينها كار دستگاههاى دولتى و امثال دولتى است - ليكن بايد هدف اين باشد. كارگر ايرانى آنجائى كه ذوق خود را به كار ميبرد، سليقهى خود را به كار ميبرد و سرپنجهى ماهر خود را به كار ميبرد، كار جالب و تماشائى از آب در مىآيد.
اين كارهاى هنرىِ آميختهاى از هنر و كار كه ايرانىها در گذشته داشتند، امروز هم وجود دارد؛ اين معنا محسوس و مشهود است. آنجائى كه ذوق و هنر ايرانى به ميدان مىآيد - همين كارگرى كه دارد كار ميكند، ابتكارش، ذوقش، هنرش، محكمكارىاش - كار ميشود جالب و ماندگار. الان خوشبختانه در توليدات كشور محصولات زيادى هست كه از مشابهات خارجىاش بعضى بهتر است، بعضى بمراتب بهتر است؛ هم زيباتر، هم محكمتر، هم جالبتر؛ اين را ما بايد عموميت بدهيم، در همهى مواد توليدىمان؛ چه مواد مصرفىِ خوراكى، چه مسائل مربوط به پوشاك، چه مسائل زندگى، چه مسائل تزئينى. در همهى چيزهائى كه توليد ميشود، بايد اين را در نظر بگيريم؛ و ميتوانيم. مجموعهى كارگرى، طراحان، مهندسان، سرمايهگذاران، كارگران دستى، كارگران ماشينى ميتوانند اين كار را انجام دهند. ما بايد همتمان را بر اين قرار بدهيم؛ ايجاد محصول بادوام، زيبا و فاخر. اين، يك كار كلان است.
نكتهى ديگر كه خطاب به همهى مردم كشور است، مصرف كالاى داخلى است. يكى از آفات موجود اجتماعى ما كه ريشهى آن، ميراث دوران طاغوت و دوران ظلمانىِ گذشته است، همين است كه افراد، دلبستهى به توليدات بيگانه باشند. يك وقت توليد داخلى نداشتيم؛ يك وقت توليد داخلى، توليد غير قابل مصرفى بود؛ امروز اينجورى نيست؛ امروز توليدات داخلى، توليدات مرغوب و مطلوب است. در عين حال يك عدهاى خوششان مىآيد كه بگويند فلان نشان خارجى روى لباسشان هست يا روى وسيلهى خوراكىشان هست؛ اين يك بيمارى است؛ اين بيمارى را بايد علاج كرد. اين كار، توجه نكردن به اين است كه ما در اين مملكت داريم زندگى ميكنيم و از نعمتهاى الهى بر اين كشور داريم برخوردار ميشويم. آن وقت پولى را كه در اين كشور به دست مىآوريم، ميريزيم توى جيب يك كارگر خارجى، به زيان يك كارگر داخلى. اين معنايش اين است كه ما به نياز داخل، به كارگر داخل كه دارد زحمت ميكشد و جنس توليد ميكند، بىاعتنائى ميكنيم، ميرويم سراغ كارگر خارجى. اين خيلى عادت بدى است.
در سال جهاد اقتصادى، به نظر من يكى از قلمهاى مجاهدت اقتصادى مردم اين است كه بروند سراغ كالاى ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته اين طرف قضيه هم اين است كه كالاى ساخت داخل بايستى قانعكننده باشد؛ بايستى دوامش، استحكامش، مرغوبيتش جورى باشد كه مشترى را قانع كند؛ اين هر دو در كنار هم، يك كار لازم و واجبى است.
البته مسائلى كه بايد مسئولين كشور انشاءاللَّه با همت دنبال كنند، مسائل متعددى در زمينهى سال جهاد اقتصادى است. مسئلهى اشتغال بسيار مهم است؛ كارآفرينى بسيار مهم است؛ مسئلهى پرداختن به زيرساختهاى اقتصادى در سراسر كشور، كه خب، افراد صاحبفكرى، صاحبنظرى نشستهاند اينها را بررسى كردند، مشخص كردند، دنبال كردن اينها بسيار مهم است. همچنين مسئلهى صنعت، مسئلهى كشاورزى، مسائل گوناگونى كه در اين زمينهها هست، مسائل مهمى است. همهى اينها كارهاى اساسى است و پرداختن به هر كدام از اينها جهاد فىسبيلاللَّه است.
آنچه كه انسان مشاهده ميكند، اين است كه توفيق الهى و تفضل الهى نسبت به اين كشور و اين ملت جورى بوده است كه اين موانع را يكى پس از ديگرى از سر راه برخواهد داشت و پيش خواهد رفت. اين پيشرفت، سرنوشت ملت ماست. تلاشى هم كه دشمنان ملت ايران ميكنند، خودشان را اذيت ميكنند؛ بيشتر خودشان را دچار غضب الهى و خسران دنيوى و اخروى ميكنند؛ به جائى هم نميرسند.
امروز دستگاههاى استكبار، دستگاههاى ظلم، دستگاههاى ضد بشر، دستگاههائى كه در دنيا پيش ملتها رسوا شدند، همه در مقابل جمهورى اسلامى صف بستهاند، بلكه بتوانند به اين نماد عظمت و شرف اسلامىِ انسانى ضربهاى بزنند؛ نگذارند الهامبخش به ديگران باشد. همهى تلاششان را دارند ميكنند، نتيجه هم اين است كه هيچ فايدهاى از اين تلاششان نميگيرند. خواستند ملت ايران را منزوى كنند، بعكس شد. در اين منطقه چقدر رفت و آمد كردند، چقدر نشستند، چقدر با آدمهاى فاسد در منطقه نشست و برخاست كردند كه بتوانند ايران را منزوى كنند. خداى متعال جورى پيش آورده كه امروز ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى در اين منطقه، با اين انقلابهاى مردمى، با اين سلسلهى قيامهاى پر عظمت و پر طنطنهى اين كشورها، در صدر نگاههاى ملتها قرار گرفته و ايران بيش از هميشه بر سر زبانهاست، مورد توجه است، مورد اهتمام و احترام است؛ درست عكس آنچه كه آنها ميخواستند.
دولت آمريكا كه خود جزو محكومترين دولتها و دستگاههائى است كه عليه بشر و عليه حقوق بشر كار كرده است، خواست براى منزوى كردن جمهورى اسلامى اقدام كند. رئيس جمهور آمريكا سال گذشته در مصر سخنرانىاى كرد خطاب به دنياى اسلام، با حرفهاى به خيال خودش پر زيور و زينتى كه بتواند دلها را جذب كند و بتواند آبروى از دست رفتهى آمريكا را در اين منطقه به دست بياورد. نتيجه چه شده است؟ امروز منفورترين دولتها در اين منطقه پيش ملتها، دولت آمريكاست.
طبيعت كار، همين است. اگر ملتى با نام خدا، با ياد خدا، براى خدا، در راه خدا، به سمت اهداف الهى حركت كند، خداى متعال او را كمك ميكند. امروز ملت ما بحمداللَّه اينجورى است. مسئولين ما، ملت ما، دولت ما زحمت ميكشند، تلاش ميكنند. در اين كشور، در جهت اهداف الهى دارد كار ميشود؛ لذا خداى متعال كمك ميكند.
نقطهى مقابل آن، كسانى هستند كه عليه بندگان خدا، عليه راه خدا، عليه اهداف الهى كار ميكنند. سرنوشت آنها، سرنوشت بدى است. حالا يك چند صباحى هم جولانى ميكنند. «للباطل جوله»؛ باطل يك جولانى ميكند، اما اين جولان سرانجامى ندارد. نتيجهاش همين چيزى است كه الان مخالفين، دشمنان و مستكبرين دارند نگاه ميكنند. به حول و قوهى الهى، فرداى اين منطقه از امروزِ اين منطقه بمراتب بهتر خواهد بود و انشاءاللَّه به بركت همت ملتها و حركت ملتها در راه اسلام، تفضلات الهى بر ملتها بيشتر خواهد بود.
ما از خداى متعال بايد درخواست كنيم كه ما را در پيمودن اين راه توفيق بدهد و كمك كند كه ما انشاءاللَّه همين نيت را، همين راه را، همين اخلاص را در تداوم حركتِ خودمان دنبال كنيم و از خداى متعال كمك بخواهيم. انشاءاللَّه الطاف و توجهات حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) و دعاى آن بزرگوار شامل حال ما بشود. اميدواريم خداوند متعال شهداى عزيز ما را، شهداى كارگرى را در سرتاسر كشور مشمول لطف و رحمت خود قرار دهد و همهشان را به همراه روح مطهر امام بزرگوارمان با اوليائش محشور كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته