بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
تبريك عرض ميكنم ميلاد مسعود پيامبر اعظم حضرت محمدبنعبداللَّه و همچنين ولادت باسعادت فرزند گرامى آن بزرگوار، حضرت جعفربنمحمدالصادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به شما حضار گرامى، ميهمانان عزيز اين مجلس، و همچنين به همهى ملت بزرگ ايران و به امت عظيم اسلامى و به همهى حقخواهان و آزادىطلبان عالم.
ولادت نبى مكرم، سرآغاز يك فجر درخشانى در زندگى بشر بود. با اين ولادت، بشارتهاى الهى به چشم مردم آن دوران آمد. كنگرهى كاخهاى پادشاهان ظلم ويران شد، آتشكدهها خاموش شد، مقدسات پوشالى و خرافى، به قدرت الهى در مناطق مختلفى از عالم از ميان رفت. اين ولادت مقدمهى بعثت بود و اين بعثت براى همهى جهانيان رحمت بود؛ همچنان كه فرمود: «و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين».(1) همهى عالم از بركات اين وجود مقدس بهرهمند شدهاند و خواهند شد. آنچه از ترقيات بشر، پيشرفتهاى علمى، آگاهىهاى گوناگون، كشفيات عظيمى كه در عالم به وجود آمده است، به بركت ظهور نور اسلام در آن برههى عجيب تاريخى است. و اين نعمت در اختيار مردم قرار داده شد. اگر بشر آگاهى بيشترى ميداشت، معرفت عميقترى ميداشت و پيامبر را ميشناخت و اسلام را ميشناخت و پيام او را ميدانست، امروز صفحهى تاريخ بشر، صفحهى ديگرى بود. جهل ما انسانها، كوتهبينى ما انسانها، ما را عقب انداخته است. يقيناً هرچه تاريخ جلو برود و هرچه معرفت انسانها و ظرفيت انسانها براى فهميدن بيشتر شود، اين خورشيد متلألئ بيشتر خود را نشان خواهد داد؛ بهرهمندى از اين نور حيات و زندگى، بيشتر خواهد شد. و ما امروز نشانههاى اين را داريم مشاهده ميكنيم.
امروز دنيا در زير بار سنگين تحميلات ناشى از تمدن مادى به ستوه آمده است و دنبال راه نجاتى ميگردد. آنچه كه شما امروز از بيدارى اسلامى در برخى از كشورهاى اسلامى مثل مصر و تونس ملاحظه ميكنيد، يك نشانه و نمونهاى از بهستوهآمدگى بشريت است. وقتى شياطين بر زندگى مردم غالب ميشوند - كه شياطين انس از شياطين جن خطرناكترند - مستكبران عالم كه در زندگى اجتماعى مردم، زندگى خصوصى مردم، در اقتصاد مردم، در فهم و بينش مردم دخالت ميكنند و آنها را به راههاى بيراهه ميكشانند، زندگى فضاى تاريك پيدا ميكند و اين فضاى سنگين و تاريك با فطرت انسانها ناسازگار است و بالاخره فطرت انسان بيدار ميشود؛ اين آن چيزى است كه امروز دارد در دنيا اتفاق مىافتد. دنياى غرب هم كه اسير چرخ و پر تسلط قدرت مادى است، امروز به ستوه آمده است. ما مسلمانها اگر ميتوانستيم اسلام را درست معرفى كنيم، اگر ميتوانستيم رفتار خودمان را منطبق با اسلام كنيم، مطمئن باشيد دنيا به اسلام يك گرايش همگانى و عمومى پيدا ميكرد. ضعف در ماست، اشكال در ماست و ما اولين مخاطبان قرآن و پيام پيغمبر هستيم. بايستى خود را اصلاح كنيم، بايد خود را درست كنيم.
امروز به بركت اسلام ملتها بيدار شدهاند؛ اين بيدارى را در سطح دنياى اسلام انسان ميتواند مشاهده كند. اولين اثر اين بيدارى، ابراز بيزارى از حضور مستكبرين در اين منطقه است. آمريكائىها، سياستهاى آمريكائى، با تبليغات فراوان تلاش ميكنند كه خود را از تيررس حركت عظيم مردم كه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى مشاهده ميشود، دور نگه دارند؛ ليكن اين ممكن نيست. اين حركتها در درجهى اول، عليه سلطهى استكبار بر اين منطقه است. آن چيزى كه ملتها را تحقير كرده است، سلطهى استكبار است؛ آن چيزى كه موجب شده است ملتهاى مسلمان با يكديگر دست برادرى ندهند، يكديگر را فهم نكنند، نيروهاى خود را بر روى هم نگذارند و امت اسلامى به معناى واقعى شكل پيدا نكند، دسائس و دخالتهاى استكبار در اين منطقه است؛ اين بايد جمع شود. ملتها بايد از دخالت و تسلط استكبار خلاص شوند و نجات پيدا كنند؛ اين كليدِ حل مشكلات اين منطقه است. گرفتارىهاى مردم و ملتها، گرفتارىهاى دولتها - دولتهائى كه با مردم خودشان، با ملتهاى خودشان فاصله پيدا كردند - به خاطر حضور قدرتهاى مستكبر و در رأس آنها آمريكاست. علاج مشكلات اين منطقه به اين است كه ملتها به خود بيايند، دولتها به خود بيايند؛ شيطان بزرگ را از دخالت و تصرف در سرنوشت ملتهاى خودشان كنار بگذارند و دور كنند.
سياستهاى خاورميانهاى آمريكا در اين منطقه، موجب مخالفت ملتها با دولتهاى خودشان شده است؛ بين ملتها و دولتها شكاف افتاده است. اگر چنانچه ملتها با دولتها همراه باشند، هيچ قدرتى قادر نيست بر كشورها تسلط پيدا كند؛ هيچ قدرتى نميتواند در مقابل ملتها مقاومت كند. آنچه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى اتفاق افتاده است، حضور ملتها در منطقه است، در صحنهى مبارزه است، در ميدان مبارزه است. وقتى ملتها در صحنه حاضر ميشوند، تيغ قدرتها كُند ميشود. قدرتها نميتوانند به ملتها زور بگويند. افرادى را از نزديكان خودشان، كسانى را از مزدوران خودشان بر مردم مسلط ميكنند، آنها به مردم زور ميگويند. ملتها وقتى آمدند توى صحنه، پشت دولتها محكم ميشود؛ اگر با ملتهاى خودشان همراه باشند. اين، علاج مشكلات اين منطقه است.
امروز دولت جعلى صهيونيستى در اين منطقه مثل يك غدهى سرطانى است كه منطقه را دچار بيمارى و آفت كرده است. همهى سعى استكبار اين است كه اين غدهى سرطانى را در منطقه حفظ كند. وجود اين غدهى سرطانى در اين منطقه، مايهى جنگ و اختلاف و دودستگى و سياستهاى غلط در اين منطقه شده است. براى اينكه اين را نگه دارند و پايگاه خودشان را در منطقه حفظ كنند، همهى توان خودشان را به كار ميبرند. اين همان چيزى است كه امروز آثار و نتائج آن را مشاهده ميكنيم و آن، عكسالعمل ملتهاست. ملتها وقتى بيدار شدند، اين وضعيت را تحمل نميكنند.
ما معتقديم حركتهائى كه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى مشاهده ميشود، عكسالعمل و واكنش ملتهاست به تحقير طولانىاى كه قدرتهاى استكبارى نسبت به اينها روا داشتهاند. امروز فرصتى پيدا كردهاند، آمدهاند توى ميدان.
وظيفهى عالمان دين، نخبگان سياسى، نخبگان علمى و دانشگاهى خيلى سنگين است. امروز مردم در اين كشورها احتياج دارند به هدايت اين نخبگان؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى، چه دانشگاهى و چه دينى. وظيفهى سنگينى بر عهدهى اينهاست. اينها بايد نگذارند دستگاه استكبار با وسائل گوناگونى كه دارد، اين حركت عظيم ملتها را مصادره كند، قيام مردم را از آنها سرقت كند؛ بايد مراقب باشند. اينها بايد مردم را به سمت اهداف عاليهاى كه براى هر كشورى اين اهداف، اهداف و آرمانهاى والاست، هدايت كنند. اگر اين شد، آيندهى اين منطقه، آيندهى روشنى است؛ آيندهى امت اسلامى، آيندهى روشنى خواهد بود.
ما در دنيا يك ميليارد و نيم جمعيتيم و در حساسترين نقاط از لحاظ موقعيت سوقالجيشى، از لحاظ امكانات طبيعى و منابع زيرزمينى قرار گرفتيم؛ اما ديگران بر ما حكومت ميكنند، ديگران دارند سرنوشت ما را معين ميكنند، نفت ما را ديگران تكليفش را معين ميكنند، ديگران براى حكومتهاى ما تكليف معين ميكنند. اين وضعيت بايد دگرگون شود و بلاشك دگرگون خواهد شد؛ كه امروز نشانههاى آن ديده ميشود. اين همان بيدارى اسلامى است به بركت اسلام.
اسلام پيروان خود را اينجور تربيت ميكند: «و الّذين معه اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعا سجّدا يبتغون فضلا من اللَّه و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السّجود»؛(2) اينها نشانههاى امت اسلامى است. اينها آن معنويتى است كه در آنها وجود دارد؛ آن توكل، آن توجه به خدا، آن تذكر، آن خضوع در مقابل پروردگار. اين، خاصيت پرورش انسان مسلمان و مؤمن است. اسلام اينجور انسانى پرورش ميدهد: در مقابل خداى متعال، خاضع؛ با برادران ايمانى، رحيم، مهربان؛ اخوت اسلامى، برقرار؛ اما در مقابل مستكبران، در مقابل ظالمان، مثل كوهِ استوار مىايستند؛ «و مثلهم فى الانجيل كزرع اخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوى على سوقه».(3) اين، همان مراحل رشد امت اسلامى است؛ سر ميزند، رشد ميكند، بالندگى پيدا ميكند، مستحكم ميشود. «يعجب الزّرّاع»؛(4) خود آن كسانى كه اين زمينه را فراهم كردند، به شگفت مىآيند. اين دست قدرت الهى است كه اينجور انسانها را رشد ميدهد. «ليغيظ بهم الكفّار»؛(5) دشمن مستكبر وقتى به اين انسان مسلمانِ تربيت شدهى باليدهى در دامان اسلام نگاه ميكند، معلوم است كه به خشم مىآيد و ناراحت ميشود. ما بايد اينجورى عمل كنيم. خود را بسازيم. خود را با قرآن تطبيق دهيم. اخلاق خود را، رفتار خود را، با دوستان، با معارضان و معاندان، با مستكبران، طبق برنامهى قرآن تنظيم كنيم. خداوند متعال وعده كرده است كه به افرادى كه اينجور حركت كنند، پاداش خواهد داد، اجر خواهد داد. اين اجر، هم در دنياست، هم در آخرت. در دنيا عزت است، برخوردارى از زيبائىها و تمتعات الهى در اين عالم است - كه براى انسانها فراهم كرده است - در آخرت هم رضوان الهى و بهشت الهى است.
اين راهى است كه شما ملت عزيز ايران در پيش گرفتيد، دنبال ميكنيد، حركت ميكنيد و به توفيق الهى اين راه را ادامه خواهيد داد و اين راهى است كه خوشبختانه امروز مشاهده ميكنيم ملتهاى مسلمان در گوشه و كنار جهان اسلام، بتدريج و آرام آرام دارند به اين سمت حركت ميكنند. خداى متعال فرموده است: «و العاقبة للمتّقين».(6) اگر چنانچه اين تقوا را ما شيوهى عمل خودمان قرار بدهيم، مسلّم عاقبت و سرانجام كار، متعلق به امت اسلامى خواهد بود و اين آينده به اميد خدا چندان دور نيست.
اميدوارم خداوند متعال به همهى ملتهاى مسلمان، به امت اسلامى، بخصوص به نخبگان و اثرگذارانِ اين امت اين توفيق را بدهد كه بتوانند از بركات وجود پيغمبر و تعاليم قرآن حداكثر بهره را ببرند. از خداى متعال ميخواهيم رحمت واسعهى خود را بر امام بزرگوارمان كه اين راه را او در مقابل ما باز كرد و بر شهداى عزيزى كه در اين راه جان خودشان را فدا كردند، نازل فرمايد.
و السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) انبياء: 107
2) فتح: 29
3) همان
4) همان
5) همان
6) اعراف: 128
تبريك عرض ميكنم ميلاد مسعود پيامبر اعظم حضرت محمدبنعبداللَّه و همچنين ولادت باسعادت فرزند گرامى آن بزرگوار، حضرت جعفربنمحمدالصادق (عليه الصّلاة و السّلام) را به شما حضار گرامى، ميهمانان عزيز اين مجلس، و همچنين به همهى ملت بزرگ ايران و به امت عظيم اسلامى و به همهى حقخواهان و آزادىطلبان عالم.
ولادت نبى مكرم، سرآغاز يك فجر درخشانى در زندگى بشر بود. با اين ولادت، بشارتهاى الهى به چشم مردم آن دوران آمد. كنگرهى كاخهاى پادشاهان ظلم ويران شد، آتشكدهها خاموش شد، مقدسات پوشالى و خرافى، به قدرت الهى در مناطق مختلفى از عالم از ميان رفت. اين ولادت مقدمهى بعثت بود و اين بعثت براى همهى جهانيان رحمت بود؛ همچنان كه فرمود: «و ما ارسلناك الّا رحمة للعالمين».(1) همهى عالم از بركات اين وجود مقدس بهرهمند شدهاند و خواهند شد. آنچه از ترقيات بشر، پيشرفتهاى علمى، آگاهىهاى گوناگون، كشفيات عظيمى كه در عالم به وجود آمده است، به بركت ظهور نور اسلام در آن برههى عجيب تاريخى است. و اين نعمت در اختيار مردم قرار داده شد. اگر بشر آگاهى بيشترى ميداشت، معرفت عميقترى ميداشت و پيامبر را ميشناخت و اسلام را ميشناخت و پيام او را ميدانست، امروز صفحهى تاريخ بشر، صفحهى ديگرى بود. جهل ما انسانها، كوتهبينى ما انسانها، ما را عقب انداخته است. يقيناً هرچه تاريخ جلو برود و هرچه معرفت انسانها و ظرفيت انسانها براى فهميدن بيشتر شود، اين خورشيد متلألئ بيشتر خود را نشان خواهد داد؛ بهرهمندى از اين نور حيات و زندگى، بيشتر خواهد شد. و ما امروز نشانههاى اين را داريم مشاهده ميكنيم.
امروز دنيا در زير بار سنگين تحميلات ناشى از تمدن مادى به ستوه آمده است و دنبال راه نجاتى ميگردد. آنچه كه شما امروز از بيدارى اسلامى در برخى از كشورهاى اسلامى مثل مصر و تونس ملاحظه ميكنيد، يك نشانه و نمونهاى از بهستوهآمدگى بشريت است. وقتى شياطين بر زندگى مردم غالب ميشوند - كه شياطين انس از شياطين جن خطرناكترند - مستكبران عالم كه در زندگى اجتماعى مردم، زندگى خصوصى مردم، در اقتصاد مردم، در فهم و بينش مردم دخالت ميكنند و آنها را به راههاى بيراهه ميكشانند، زندگى فضاى تاريك پيدا ميكند و اين فضاى سنگين و تاريك با فطرت انسانها ناسازگار است و بالاخره فطرت انسان بيدار ميشود؛ اين آن چيزى است كه امروز دارد در دنيا اتفاق مىافتد. دنياى غرب هم كه اسير چرخ و پر تسلط قدرت مادى است، امروز به ستوه آمده است. ما مسلمانها اگر ميتوانستيم اسلام را درست معرفى كنيم، اگر ميتوانستيم رفتار خودمان را منطبق با اسلام كنيم، مطمئن باشيد دنيا به اسلام يك گرايش همگانى و عمومى پيدا ميكرد. ضعف در ماست، اشكال در ماست و ما اولين مخاطبان قرآن و پيام پيغمبر هستيم. بايستى خود را اصلاح كنيم، بايد خود را درست كنيم.
امروز به بركت اسلام ملتها بيدار شدهاند؛ اين بيدارى را در سطح دنياى اسلام انسان ميتواند مشاهده كند. اولين اثر اين بيدارى، ابراز بيزارى از حضور مستكبرين در اين منطقه است. آمريكائىها، سياستهاى آمريكائى، با تبليغات فراوان تلاش ميكنند كه خود را از تيررس حركت عظيم مردم كه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى مشاهده ميشود، دور نگه دارند؛ ليكن اين ممكن نيست. اين حركتها در درجهى اول، عليه سلطهى استكبار بر اين منطقه است. آن چيزى كه ملتها را تحقير كرده است، سلطهى استكبار است؛ آن چيزى كه موجب شده است ملتهاى مسلمان با يكديگر دست برادرى ندهند، يكديگر را فهم نكنند، نيروهاى خود را بر روى هم نگذارند و امت اسلامى به معناى واقعى شكل پيدا نكند، دسائس و دخالتهاى استكبار در اين منطقه است؛ اين بايد جمع شود. ملتها بايد از دخالت و تسلط استكبار خلاص شوند و نجات پيدا كنند؛ اين كليدِ حل مشكلات اين منطقه است. گرفتارىهاى مردم و ملتها، گرفتارىهاى دولتها - دولتهائى كه با مردم خودشان، با ملتهاى خودشان فاصله پيدا كردند - به خاطر حضور قدرتهاى مستكبر و در رأس آنها آمريكاست. علاج مشكلات اين منطقه به اين است كه ملتها به خود بيايند، دولتها به خود بيايند؛ شيطان بزرگ را از دخالت و تصرف در سرنوشت ملتهاى خودشان كنار بگذارند و دور كنند.
سياستهاى خاورميانهاى آمريكا در اين منطقه، موجب مخالفت ملتها با دولتهاى خودشان شده است؛ بين ملتها و دولتها شكاف افتاده است. اگر چنانچه ملتها با دولتها همراه باشند، هيچ قدرتى قادر نيست بر كشورها تسلط پيدا كند؛ هيچ قدرتى نميتواند در مقابل ملتها مقاومت كند. آنچه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى اتفاق افتاده است، حضور ملتها در منطقه است، در صحنهى مبارزه است، در ميدان مبارزه است. وقتى ملتها در صحنه حاضر ميشوند، تيغ قدرتها كُند ميشود. قدرتها نميتوانند به ملتها زور بگويند. افرادى را از نزديكان خودشان، كسانى را از مزدوران خودشان بر مردم مسلط ميكنند، آنها به مردم زور ميگويند. ملتها وقتى آمدند توى صحنه، پشت دولتها محكم ميشود؛ اگر با ملتهاى خودشان همراه باشند. اين، علاج مشكلات اين منطقه است.
امروز دولت جعلى صهيونيستى در اين منطقه مثل يك غدهى سرطانى است كه منطقه را دچار بيمارى و آفت كرده است. همهى سعى استكبار اين است كه اين غدهى سرطانى را در منطقه حفظ كند. وجود اين غدهى سرطانى در اين منطقه، مايهى جنگ و اختلاف و دودستگى و سياستهاى غلط در اين منطقه شده است. براى اينكه اين را نگه دارند و پايگاه خودشان را در منطقه حفظ كنند، همهى توان خودشان را به كار ميبرند. اين همان چيزى است كه امروز آثار و نتائج آن را مشاهده ميكنيم و آن، عكسالعمل ملتهاست. ملتها وقتى بيدار شدند، اين وضعيت را تحمل نميكنند.
ما معتقديم حركتهائى كه امروز در بعضى از كشورهاى اسلامى مشاهده ميشود، عكسالعمل و واكنش ملتهاست به تحقير طولانىاى كه قدرتهاى استكبارى نسبت به اينها روا داشتهاند. امروز فرصتى پيدا كردهاند، آمدهاند توى ميدان.
وظيفهى عالمان دين، نخبگان سياسى، نخبگان علمى و دانشگاهى خيلى سنگين است. امروز مردم در اين كشورها احتياج دارند به هدايت اين نخبگان؛ چه نخبگان سياسى، چه نخبگان علمى، چه دانشگاهى و چه دينى. وظيفهى سنگينى بر عهدهى اينهاست. اينها بايد نگذارند دستگاه استكبار با وسائل گوناگونى كه دارد، اين حركت عظيم ملتها را مصادره كند، قيام مردم را از آنها سرقت كند؛ بايد مراقب باشند. اينها بايد مردم را به سمت اهداف عاليهاى كه براى هر كشورى اين اهداف، اهداف و آرمانهاى والاست، هدايت كنند. اگر اين شد، آيندهى اين منطقه، آيندهى روشنى است؛ آيندهى امت اسلامى، آيندهى روشنى خواهد بود.
ما در دنيا يك ميليارد و نيم جمعيتيم و در حساسترين نقاط از لحاظ موقعيت سوقالجيشى، از لحاظ امكانات طبيعى و منابع زيرزمينى قرار گرفتيم؛ اما ديگران بر ما حكومت ميكنند، ديگران دارند سرنوشت ما را معين ميكنند، نفت ما را ديگران تكليفش را معين ميكنند، ديگران براى حكومتهاى ما تكليف معين ميكنند. اين وضعيت بايد دگرگون شود و بلاشك دگرگون خواهد شد؛ كه امروز نشانههاى آن ديده ميشود. اين همان بيدارى اسلامى است به بركت اسلام.
اسلام پيروان خود را اينجور تربيت ميكند: «و الّذين معه اشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعا سجّدا يبتغون فضلا من اللَّه و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السّجود»؛(2) اينها نشانههاى امت اسلامى است. اينها آن معنويتى است كه در آنها وجود دارد؛ آن توكل، آن توجه به خدا، آن تذكر، آن خضوع در مقابل پروردگار. اين، خاصيت پرورش انسان مسلمان و مؤمن است. اسلام اينجور انسانى پرورش ميدهد: در مقابل خداى متعال، خاضع؛ با برادران ايمانى، رحيم، مهربان؛ اخوت اسلامى، برقرار؛ اما در مقابل مستكبران، در مقابل ظالمان، مثل كوهِ استوار مىايستند؛ «و مثلهم فى الانجيل كزرع اخرج شطئه فأزره فاستغلظ فاستوى على سوقه».(3) اين، همان مراحل رشد امت اسلامى است؛ سر ميزند، رشد ميكند، بالندگى پيدا ميكند، مستحكم ميشود. «يعجب الزّرّاع»؛(4) خود آن كسانى كه اين زمينه را فراهم كردند، به شگفت مىآيند. اين دست قدرت الهى است كه اينجور انسانها را رشد ميدهد. «ليغيظ بهم الكفّار»؛(5) دشمن مستكبر وقتى به اين انسان مسلمانِ تربيت شدهى باليدهى در دامان اسلام نگاه ميكند، معلوم است كه به خشم مىآيد و ناراحت ميشود. ما بايد اينجورى عمل كنيم. خود را بسازيم. خود را با قرآن تطبيق دهيم. اخلاق خود را، رفتار خود را، با دوستان، با معارضان و معاندان، با مستكبران، طبق برنامهى قرآن تنظيم كنيم. خداوند متعال وعده كرده است كه به افرادى كه اينجور حركت كنند، پاداش خواهد داد، اجر خواهد داد. اين اجر، هم در دنياست، هم در آخرت. در دنيا عزت است، برخوردارى از زيبائىها و تمتعات الهى در اين عالم است - كه براى انسانها فراهم كرده است - در آخرت هم رضوان الهى و بهشت الهى است.
اين راهى است كه شما ملت عزيز ايران در پيش گرفتيد، دنبال ميكنيد، حركت ميكنيد و به توفيق الهى اين راه را ادامه خواهيد داد و اين راهى است كه خوشبختانه امروز مشاهده ميكنيم ملتهاى مسلمان در گوشه و كنار جهان اسلام، بتدريج و آرام آرام دارند به اين سمت حركت ميكنند. خداى متعال فرموده است: «و العاقبة للمتّقين».(6) اگر چنانچه اين تقوا را ما شيوهى عمل خودمان قرار بدهيم، مسلّم عاقبت و سرانجام كار، متعلق به امت اسلامى خواهد بود و اين آينده به اميد خدا چندان دور نيست.
اميدوارم خداوند متعال به همهى ملتهاى مسلمان، به امت اسلامى، بخصوص به نخبگان و اثرگذارانِ اين امت اين توفيق را بدهد كه بتوانند از بركات وجود پيغمبر و تعاليم قرآن حداكثر بهره را ببرند. از خداى متعال ميخواهيم رحمت واسعهى خود را بر امام بزرگوارمان كه اين راه را او در مقابل ما باز كرد و بر شهداى عزيزى كه در اين راه جان خودشان را فدا كردند، نازل فرمايد.
و السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1) انبياء: 107
2) فتح: 29
3) همان
4) همان
5) همان
6) اعراف: 128