بسماللهالرحمنالرحيم
متقابلا به همهي شما برادران بزرگوار در شوراي عاليقضايي و قضات محترم و كارمندان دستگاه قضايي كشور و خانوادههاي عزيز شهداي عاليقدر هفتم تير ـ كه يادگارهاي ارزندهي يكي از مقاطع مهم انقلاب هستند ـ و علما و ائمهي جمعهي محترم استان لرستان و شما اقشار مؤمن و مخلص و غيور آن استان، مصيبت جانگداز رحلت امام عزيز و بزرگوار را تسليت عرض ميكنم. انشاءالله خداوند سنگيني بار اين مصيبت را كه بر دوش ملت ايران است، مايهي اجر و ثواب و رحمت خود قرار بدهد و به همهي آنان قدرت صبر و استقامت در راه آن قائد و رهبر عظيمالشأن عنايت كند.
مسألهي هفتم تير، حادثهيي فراموشنشدني در تاريخ انقلاب ماست و هنوز هم در دنياي سياست و در سطح جهان، هفتم تير قابل طرح و احتجاج است. در ماجراي هفتم تير، دو گروه رسوا شدند:
گروه اول كساني بودند كه ادعا ميكردند طرفدار مردم و خلق و انقلابند. آنها پردهي غليظي از ريا و دروغ و خدعه بر كار خودشان كشيده بودند. حادثهي هفتم تير، اين پرده را دريد و آنها را افشا كرد. گروهكها بعد از اين واقعه خيلي هم تبليغات كردند، اما ملت ايران تحت تأثير آن حادثه و حوادث مشابه آن كه بعدا اتفاق افتاد ـ اگرچه به آن عظمت نبود ـ چهرهي منافقين و گروهكهاي مدعي را شناخت; معلوم شد اينها ضد همهي ارزشهاي انساني هستند و از آدمكشي در ابعاد وسيع آن ابايي ندارند و به خاطر تحقق هدفها و مقاصد شوم خود، حاضرند با انقلاب بزرگ اسلامي ـ كه در حساسترين لحظات عمر خود، درگير جنگ همهجانبه شده بود ـ مبارزه كنند و در چنين شرايطي دست به جنايتي بزرگ بزنند و ملت ايران را داغدار كنند.
گروه دوم، قدرتهاي جهاني مدعي حقوق بشر و ضديت با تروريسم بودند. البته باز هم سردمداران سياستهاي جهاني، با وقاحت و گستاخي همين شعارها را ميدهند و هنوز هم سردمداران رژيم امريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي ادعا ميكنند كه با تروريسم مخالفند! ليكن مسألهي تبليغات و هياهو و جنجال يك مسأله است، و واقعيتهايي كه براي مردم آگاه و بصير در سطح عالم روشن ميشود، مسألهي ديگري است.
كاملا واضح است كه وقتي دولتي مثل امريكا يا بعضي از كشورهاي اروپايي، از گروهكهاي تروريستي كه دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمايت ميكنند و آنها را در كشورهاي خود راه ميدهند و پناهندهي سياسي قلمداد ميكنند، نميتوانند در ادعاي مبارزه با تروريسم صادق باشند. اينها مروج تروريسم هستند و تروريستها را براي تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خويش تربيت ميكنند.
كيست كه نداند بسياري از گروهكهاي داخل ايران ـ حتي آنهايي كه صبغهي چپ داشتند ـ از منابع مالي دولتهاي غربي و امريكا تغذيه ميشدند و هنوز هم ميشوند؟ !ملت ايران، اين ادعاهاي دروغين را شناخت. ديرباورترين افراد هم فهميدند كه دولت امريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي و جوامع به اصطلاح متمدن طرفدار حقوق بشر، كمترين خبري از حقوق بشر ندارند و كوچكترين دفاعي از آنها نميكنند!
كساني كه در حادثهي هفتم تير و ديگر حوادث انقلاب به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيهيي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند. در بين اينها، علما و دانشمندان و مبارزان قديمي و تودههاي مردم و انسانهاي فداكار و كساني كه براي ملت و كشور و آرمان و انقلابشان فداكاري ميكردند، وجود داشتند. كشتن آنها طبق كدام ميزان از موازين مجاز است، و چه كسي ميتواند كشندگان آنها را تروريست نداند و جنايتكار نخواند و محكوم نكند؟ اين، يك حقيقت روشن است.
ما به ادعاهاي طرفداري از حقوق بشر، كه امروز از طرف دولتها و سازمانهاي وابسته به ابرقدرتها در دنيا اعلام ميشود، كوچكترين اعتقادي نداريم. ما اينها را فريب و خدعه و دروغ ميدانيم. ما معتقديم تروريسم در دامان رژيم امريكا و بسياري از حكومتهاي غربي و قدرتهاي زورگوي جهاني پرورش مييابد و رشد ميكند.
ملتي كه به هيچ قدرتي از قدرتهاي عالم وابسته نيست و از حقوق خود و مرزهايش دفاع ميكند و دم از استقلال ميزند و به اعتراف همهي دنيا ميخواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد، با چه مجوزي يك عده از افراد خرابكار حق داشته باشند انسانهاي باارزش و دانشمند و انقلابي اين كشور را با چنين وضعيت خونآشامانهيي ترور كنند و به شهادت رسانند و بعد هم دولتهاي غربي بدون هيچ شرم و ملاحظهيي، اسم اينها را به عنوان يك سازمان بياورند و در كشورشان راه بدهند و نشريات اينها را منتشر كنند؟!
اجتماعاتي مثل "پارلمان اروپا" و ديگر جاها كه تغذيهي پولي و سياسي اينها را در سطح جهان برعهده دارند، خود را در تاريخ و در چشم انسانهاي منصف و آگاه اين روزگار محكوم كردند و لكهي ننگي براي خويش باقي گذاشتند. اين از بركات خون پاك شهداي عزيزي است كه در فاجعهي هفتم تير به شهادت رسيدند. حقيقتا شهادت آنها مظلومانه بود و خون پاكشان دامان جانيها و قاتلها و گروهكهاي وابسته را گرفت.
به مناسبت حضور آقايان محترم دستگاه قضايي، چند جملهيي را هم دربارهي قوهي قضاييه متذكر ميشوم:
شكي نيست كه قوهي قضاييه در جمهوري اسلامي ايران، مثل ديگر ارگانها و دستگاههاي اين نظام، از تلاش مخلصانه و دلسوزانه و عظيم و باارزش برخوردار است. در طول اين چند سال، قضات دادگاهها و دادسراها و دستگاههاي عالي قضايي و دستاندركاران امور اداري و همهي عناصر قوهي قضاييه، با الهام از احكام اسلامي تلاش كردند و زحمت كشيدند و حقا و انصافا زحمت مأجوري را متقبل شدند، كه همهي آنها مغتنم است.
در تمام دنيا، قوهي قضاييه، ملاك و معيار سلامت جامعه است. اگر قوهي قضاييهيي سالم و دقيق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامي وجود داشته باشد، به مرور تمام دستگاههاي كشور و جامعهي اسلامي اصلاح خواهند شد. ممكن نيست كه كشوري به سلامت كامل اجتماعي برسد، مگر آنكه دستگاه قضايي سالم و بيعيبي به وجود آيد. اگر دستگاه قضايي سالم نباشد، دستگاههاي ديگر هم بتدريج به فساد خواهند گراييد. به همين دليل، اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضي و محكمه و مقدمات كار و ابزار كار قضايي، حداكثر اهتمام را ورزيده است و شايد در تعاليم اسلامي، چيزي به اندازهي عدالت در قضا مورد تأكيد واقع نشده باشد.
دستگاه قضايي ما درحقيقت دستگاه جديدي است; زيرا حاكميت قوانين و مقررات اسلامي، مسايل جديدي را براي اين دستگاه پيش آورده است و همانطور كه چندين بار از زبان امام عزيزمان هم شنيده شد، برادراني كه در قوهي قضاييه مشغولند، زحمات و تلاشهاي فراواني را كشيدهاند; اما بايد در نظام اسلامي، نسبت به رشد و اعتلاي روزافزون دستگاه قضايي، همت گماشته شود و در هيچ حدي قانع نبود. حقيقتا دستگاه قضايي بايد ملجأ و مأمن مردم به حساب آيد.
در جامعه، كمبود و مشكلات و درگيري و ظلم به افراد و تعرض به اموال و جان و حيثيت اشخاص وجود دارد; اما دستگاه قضايي بايد به گونهيي باشد كه هر كس در جامعه مورد ظلم هر مقامي واقع شد، خاطرش آسوده باشد كه رسيدگي ميشود; مثل فرزندي كه پدر عاقل و مهربان و قوييي دارد و هر كس به او اندك تعرضي كند، دلش محكم است و ميگويد ظلم تو را به پدرم ميگويم و او حق من را از تو خواهد گرفت.
بايستي بر تمام آحاد كشور، چنين روحيهيي نسبت به دستگاه قضايي حكمفرما باشد. اگر به كسي ظلم شد، بداند كه با مراجعه به دستگاه عدل اسلامي، قطعا آن ظلم برطرف خواهد شد. اين يك بعد از ابعاد كار دستگاه قضايي است كه مورد انتظار اسلام و همهي مردم است; كه انشاءالله حركت دستگاه قضايي، به همان طرف خواهد بود. ما شاهد هستيم كه تلاشهاي انجامشده، تلاشهاي خوبي است و انشاءالله دستگاه قضايي را به سمت ايجاد عدالت اسلامي خواهد برد.
بعد ديگر، حاكميت احكام و ارزشها و ملاكها و معيارهاي اسلامي است، كه قويترين و متقنترين و محكمترين ملاك و معيار براي ادارهي يك مجموعهي قضايي است. نبايد در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و كساني كه هر نقطهي مثبتي هم در جامعهي اسلامي باشد، مورد انتقاد قرار ميدهند، دچار انفعال بشويم.
فرهنگ غربي، شيوهي قضايي اسلامي را قبول ندارد; ما هم شيوهي قضايي آنها را قبول نداريم; "ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم". آنها حاضر نيستند موازين قضايي مبتني بر ارزشهاي اسلامي را درك كنند و بفهمند. اصلا فرهنگ غربي اجازه نميدهد كه كسي ارزش بينه و قسم و حد و تعزير و ديگر معيارهاي قضايي اسلام را درك كند و بفهمد.
در اسلام، قاضي به جز هيبت قضاوت، هيبت ديگري ندارد، و مسلماني مثل بقيهي مسلمانهاست; روي خاك مينشيند، با مردم برادرانه برخورد ميكند و ترتيب و آداب خاصي براي خود قايل نيست; اما در دنيا شكل و آداب ديگري براي قاضي و محكمه و كار قضايي قايلند. ما در مقابل دنيا منفعل نيستيم. ما به معيارهاي قضايي متقني كه در اسلام وجود دارد، افتخار ميكنيم و براساس همان معيارها نيز حركت ميكنيم و معتقديم عدالت در جامعهي اسلامي از طريق قضاي اسلامي ميتواند تأمين شود.
به همهي اقشار مردم ايران توصيه ميكنم كه قدر حيثيت اسلامي و آبروي سرشار انقلاب خود را بدانند و سعي كنند آن را حفظ كنند. اسلام به ملت و كشور ما خيلي عزت و شخصيت داده است. جا دارد كه هرچه در توان داريم، از اسلام و نظام اسلامي دفاع كنيم. دنيا ملتي را مثل ملت ايران نميشناسد كه اينقدر با قاطعيت و قدرت و اعتماد به نفس، در مقابل زورگوييهاي قدرتهاي مستكبر جهاني ايستادهباشد و از كسي هم واهمه نداشته باشد.
روحيهي ايستادگي و مقاومت در شما مردم و وفاداري نسبت به امام عزيز و بزرگوارمان ـ كه مظهر ايستادگي و مقاومت انقلابي ملت ما بود ـ و عزتي كه از طريق همين ايستادگيها و مقاومتها در دنيا و در چشم ملتها به وجود آمده، موارد نادري است كه براي يك ملت به آساني پيش نميآيد.
بحمدالله از اول انقلاب تا امروز، عليرغم برخورد با مشكلات فراوان، ملت ما راه مستقيم را ـ كه راه حاكميت اسلام و عمل به احكام اسلامي است ـ طي كرده و مشكلات زياد و گذرگاههاي سختي را پشت سر گذاشته است. ما دشمنان زيادي را نسبت به خودمان مأيوس كردهايم و اميد آنها را از اينكه بتوانند در حركت و هدفهاي ما اثري بگذارند، قطع كردهايم.
آيندهي بسيار روشني پيش روي ماست، كه به سمت آن در حركتيم; آيندهيي كه ملت ايران خواهد توانست به بركت اسلام و نظام اسلامي، هم عدالت اجتماعي و رفاه مادي داشته باشد، و هم به استقلال كامل دست يابد. از روز اول پيروزي انقلاب، ما به سمت اين آينده حركت كردهايم و به اعتقاد من، قسمتهاي سختترش را پشت سر گذاشتهايم. نميگويم بدون تحمل زحمت ميشود به آن آينده رسيد; اما ميگويم با حفظ وحدت و ايمان و انگيزه و ادامهي حركت، ميتوان به آن دست يافت. عمده اين است كه ما ياد و راه و هدفهاي امام(ره) را هميشه در خاطر داشته باشيم و آنها را حفظ كنيم.
بايد وحدت و صميميتي را كه بحمدالله امروز بر سرتاسر كشور ما حاكم است، با جديت حفظ كنيم و از مخدوش شدن آن جلوگيري كنيم و در تمام صحنههاي انقلاب حاضر باشيم; همچنان كه تاكنون ملت ما در همهي صحنههاي انقلاب حاضر بوده است.
البته دشمن تبليغات و دروغپراكني و شايعهپردازي ميكند و سعي دارد كه دلها را نسبت به آينده نااميد كند. دشمن تبليغ ميكند تا مردم را از ادامهي حركت باز دارد. از دشمن، جز اين انتظاري نيست. آنها سعي ميكنند وحدت را مخدوش كنند و مشكلات را عمده نمايند. وجود مشكلات براي جامعه و نظامي كه جوان و تازهكار است، يك امر طبيعي است. جوان بودن سختيهايي دارد; اما امتيازات زيادي هم به همراه دارد.
ما يك نظام جوان هستيم كه از تجربيات گذشته برخورداريم. بايد آينده را بسازيم. بايد همه دست به دست يكديگر بدهيم و مشكلات را تحمل كنيم، تا آينده خوب ساخته شود. با تحمل مشكلات است كه ميشود از اين معبر عبور كرد. هرگز ارتباط و پيوند مستحكم خود با خدا را فراموش نكنيم. از خداي متعال كمك بخواهيم و تفضل او را طلب كنيم و مطمئن باشيم كه خداي متعال به ما كمك خواهد كرد.
اميدوارم پروردگار متعال به همهي شما برادران و خواهران عزيز كه از راههاي دور تشريف آورديد و آقايان محترم قوهي قضاييه و مسؤولان محترم اين قوه كه حقيقتا زحمات ارزشمندي براي اصلاح و تكميل قوهي قضاييه كشيدند، مخصوصا جناب آقاي اردبيلي كه شخصيت بارزي هستند و سالهاي متمادي زحمات قوهي قضاييه را بردوش دارند، توفيق دهد و لطف و فضل و رحمت خودش را شامل حالتان كند و انشاءالله به همهي ما كمك كند، تا بتوانيم با تحمل زحمات انقلاب، اين بار باارزش را به سر منزل مقصود برسانيم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
متقابلا به همهي شما برادران بزرگوار در شوراي عاليقضايي و قضات محترم و كارمندان دستگاه قضايي كشور و خانوادههاي عزيز شهداي عاليقدر هفتم تير ـ كه يادگارهاي ارزندهي يكي از مقاطع مهم انقلاب هستند ـ و علما و ائمهي جمعهي محترم استان لرستان و شما اقشار مؤمن و مخلص و غيور آن استان، مصيبت جانگداز رحلت امام عزيز و بزرگوار را تسليت عرض ميكنم. انشاءالله خداوند سنگيني بار اين مصيبت را كه بر دوش ملت ايران است، مايهي اجر و ثواب و رحمت خود قرار بدهد و به همهي آنان قدرت صبر و استقامت در راه آن قائد و رهبر عظيمالشأن عنايت كند.
مسألهي هفتم تير، حادثهيي فراموشنشدني در تاريخ انقلاب ماست و هنوز هم در دنياي سياست و در سطح جهان، هفتم تير قابل طرح و احتجاج است. در ماجراي هفتم تير، دو گروه رسوا شدند:
گروه اول كساني بودند كه ادعا ميكردند طرفدار مردم و خلق و انقلابند. آنها پردهي غليظي از ريا و دروغ و خدعه بر كار خودشان كشيده بودند. حادثهي هفتم تير، اين پرده را دريد و آنها را افشا كرد. گروهكها بعد از اين واقعه خيلي هم تبليغات كردند، اما ملت ايران تحت تأثير آن حادثه و حوادث مشابه آن كه بعدا اتفاق افتاد ـ اگرچه به آن عظمت نبود ـ چهرهي منافقين و گروهكهاي مدعي را شناخت; معلوم شد اينها ضد همهي ارزشهاي انساني هستند و از آدمكشي در ابعاد وسيع آن ابايي ندارند و به خاطر تحقق هدفها و مقاصد شوم خود، حاضرند با انقلاب بزرگ اسلامي ـ كه در حساسترين لحظات عمر خود، درگير جنگ همهجانبه شده بود ـ مبارزه كنند و در چنين شرايطي دست به جنايتي بزرگ بزنند و ملت ايران را داغدار كنند.
گروه دوم، قدرتهاي جهاني مدعي حقوق بشر و ضديت با تروريسم بودند. البته باز هم سردمداران سياستهاي جهاني، با وقاحت و گستاخي همين شعارها را ميدهند و هنوز هم سردمداران رژيم امريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي ادعا ميكنند كه با تروريسم مخالفند! ليكن مسألهي تبليغات و هياهو و جنجال يك مسأله است، و واقعيتهايي كه براي مردم آگاه و بصير در سطح عالم روشن ميشود، مسألهي ديگري است.
كاملا واضح است كه وقتي دولتي مثل امريكا يا بعضي از كشورهاي اروپايي، از گروهكهاي تروريستي كه دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمايت ميكنند و آنها را در كشورهاي خود راه ميدهند و پناهندهي سياسي قلمداد ميكنند، نميتوانند در ادعاي مبارزه با تروريسم صادق باشند. اينها مروج تروريسم هستند و تروريستها را براي تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خويش تربيت ميكنند.
كيست كه نداند بسياري از گروهكهاي داخل ايران ـ حتي آنهايي كه صبغهي چپ داشتند ـ از منابع مالي دولتهاي غربي و امريكا تغذيه ميشدند و هنوز هم ميشوند؟ !ملت ايران، اين ادعاهاي دروغين را شناخت. ديرباورترين افراد هم فهميدند كه دولت امريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي و جوامع به اصطلاح متمدن طرفدار حقوق بشر، كمترين خبري از حقوق بشر ندارند و كوچكترين دفاعي از آنها نميكنند!
كساني كه در حادثهي هفتم تير و ديگر حوادث انقلاب به شهادت رسيدند و خونشان ريخته شد، نفوس زكيهيي از افراد بشر و انسانهاي ممتاز جامعه بودند. در بين اينها، علما و دانشمندان و مبارزان قديمي و تودههاي مردم و انسانهاي فداكار و كساني كه براي ملت و كشور و آرمان و انقلابشان فداكاري ميكردند، وجود داشتند. كشتن آنها طبق كدام ميزان از موازين مجاز است، و چه كسي ميتواند كشندگان آنها را تروريست نداند و جنايتكار نخواند و محكوم نكند؟ اين، يك حقيقت روشن است.
ما به ادعاهاي طرفداري از حقوق بشر، كه امروز از طرف دولتها و سازمانهاي وابسته به ابرقدرتها در دنيا اعلام ميشود، كوچكترين اعتقادي نداريم. ما اينها را فريب و خدعه و دروغ ميدانيم. ما معتقديم تروريسم در دامان رژيم امريكا و بسياري از حكومتهاي غربي و قدرتهاي زورگوي جهاني پرورش مييابد و رشد ميكند.
ملتي كه به هيچ قدرتي از قدرتهاي عالم وابسته نيست و از حقوق خود و مرزهايش دفاع ميكند و دم از استقلال ميزند و به اعتراف همهي دنيا ميخواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد، با چه مجوزي يك عده از افراد خرابكار حق داشته باشند انسانهاي باارزش و دانشمند و انقلابي اين كشور را با چنين وضعيت خونآشامانهيي ترور كنند و به شهادت رسانند و بعد هم دولتهاي غربي بدون هيچ شرم و ملاحظهيي، اسم اينها را به عنوان يك سازمان بياورند و در كشورشان راه بدهند و نشريات اينها را منتشر كنند؟!
اجتماعاتي مثل "پارلمان اروپا" و ديگر جاها كه تغذيهي پولي و سياسي اينها را در سطح جهان برعهده دارند، خود را در تاريخ و در چشم انسانهاي منصف و آگاه اين روزگار محكوم كردند و لكهي ننگي براي خويش باقي گذاشتند. اين از بركات خون پاك شهداي عزيزي است كه در فاجعهي هفتم تير به شهادت رسيدند. حقيقتا شهادت آنها مظلومانه بود و خون پاكشان دامان جانيها و قاتلها و گروهكهاي وابسته را گرفت.
به مناسبت حضور آقايان محترم دستگاه قضايي، چند جملهيي را هم دربارهي قوهي قضاييه متذكر ميشوم:
شكي نيست كه قوهي قضاييه در جمهوري اسلامي ايران، مثل ديگر ارگانها و دستگاههاي اين نظام، از تلاش مخلصانه و دلسوزانه و عظيم و باارزش برخوردار است. در طول اين چند سال، قضات دادگاهها و دادسراها و دستگاههاي عالي قضايي و دستاندركاران امور اداري و همهي عناصر قوهي قضاييه، با الهام از احكام اسلامي تلاش كردند و زحمت كشيدند و حقا و انصافا زحمت مأجوري را متقبل شدند، كه همهي آنها مغتنم است.
در تمام دنيا، قوهي قضاييه، ملاك و معيار سلامت جامعه است. اگر قوهي قضاييهيي سالم و دقيق و عامل به عدل و انصاف و مقررات اسلامي وجود داشته باشد، به مرور تمام دستگاههاي كشور و جامعهي اسلامي اصلاح خواهند شد. ممكن نيست كه كشوري به سلامت كامل اجتماعي برسد، مگر آنكه دستگاه قضايي سالم و بيعيبي به وجود آيد. اگر دستگاه قضايي سالم نباشد، دستگاههاي ديگر هم بتدريج به فساد خواهند گراييد. به همين دليل، اسلام نسبت به قضا و قضاوت و قاضي و محكمه و مقدمات كار و ابزار كار قضايي، حداكثر اهتمام را ورزيده است و شايد در تعاليم اسلامي، چيزي به اندازهي عدالت در قضا مورد تأكيد واقع نشده باشد.
دستگاه قضايي ما درحقيقت دستگاه جديدي است; زيرا حاكميت قوانين و مقررات اسلامي، مسايل جديدي را براي اين دستگاه پيش آورده است و همانطور كه چندين بار از زبان امام عزيزمان هم شنيده شد، برادراني كه در قوهي قضاييه مشغولند، زحمات و تلاشهاي فراواني را كشيدهاند; اما بايد در نظام اسلامي، نسبت به رشد و اعتلاي روزافزون دستگاه قضايي، همت گماشته شود و در هيچ حدي قانع نبود. حقيقتا دستگاه قضايي بايد ملجأ و مأمن مردم به حساب آيد.
در جامعه، كمبود و مشكلات و درگيري و ظلم به افراد و تعرض به اموال و جان و حيثيت اشخاص وجود دارد; اما دستگاه قضايي بايد به گونهيي باشد كه هر كس در جامعه مورد ظلم هر مقامي واقع شد، خاطرش آسوده باشد كه رسيدگي ميشود; مثل فرزندي كه پدر عاقل و مهربان و قوييي دارد و هر كس به او اندك تعرضي كند، دلش محكم است و ميگويد ظلم تو را به پدرم ميگويم و او حق من را از تو خواهد گرفت.
بايستي بر تمام آحاد كشور، چنين روحيهيي نسبت به دستگاه قضايي حكمفرما باشد. اگر به كسي ظلم شد، بداند كه با مراجعه به دستگاه عدل اسلامي، قطعا آن ظلم برطرف خواهد شد. اين يك بعد از ابعاد كار دستگاه قضايي است كه مورد انتظار اسلام و همهي مردم است; كه انشاءالله حركت دستگاه قضايي، به همان طرف خواهد بود. ما شاهد هستيم كه تلاشهاي انجامشده، تلاشهاي خوبي است و انشاءالله دستگاه قضايي را به سمت ايجاد عدالت اسلامي خواهد برد.
بعد ديگر، حاكميت احكام و ارزشها و ملاكها و معيارهاي اسلامي است، كه قويترين و متقنترين و محكمترين ملاك و معيار براي ادارهي يك مجموعهي قضايي است. نبايد در مقابل جنجال مخالفان و دشمنان و كساني كه هر نقطهي مثبتي هم در جامعهي اسلامي باشد، مورد انتقاد قرار ميدهند، دچار انفعال بشويم.
فرهنگ غربي، شيوهي قضايي اسلامي را قبول ندارد; ما هم شيوهي قضايي آنها را قبول نداريم; "ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ماعبدتم". آنها حاضر نيستند موازين قضايي مبتني بر ارزشهاي اسلامي را درك كنند و بفهمند. اصلا فرهنگ غربي اجازه نميدهد كه كسي ارزش بينه و قسم و حد و تعزير و ديگر معيارهاي قضايي اسلام را درك كند و بفهمد.
در اسلام، قاضي به جز هيبت قضاوت، هيبت ديگري ندارد، و مسلماني مثل بقيهي مسلمانهاست; روي خاك مينشيند، با مردم برادرانه برخورد ميكند و ترتيب و آداب خاصي براي خود قايل نيست; اما در دنيا شكل و آداب ديگري براي قاضي و محكمه و كار قضايي قايلند. ما در مقابل دنيا منفعل نيستيم. ما به معيارهاي قضايي متقني كه در اسلام وجود دارد، افتخار ميكنيم و براساس همان معيارها نيز حركت ميكنيم و معتقديم عدالت در جامعهي اسلامي از طريق قضاي اسلامي ميتواند تأمين شود.
به همهي اقشار مردم ايران توصيه ميكنم كه قدر حيثيت اسلامي و آبروي سرشار انقلاب خود را بدانند و سعي كنند آن را حفظ كنند. اسلام به ملت و كشور ما خيلي عزت و شخصيت داده است. جا دارد كه هرچه در توان داريم، از اسلام و نظام اسلامي دفاع كنيم. دنيا ملتي را مثل ملت ايران نميشناسد كه اينقدر با قاطعيت و قدرت و اعتماد به نفس، در مقابل زورگوييهاي قدرتهاي مستكبر جهاني ايستادهباشد و از كسي هم واهمه نداشته باشد.
روحيهي ايستادگي و مقاومت در شما مردم و وفاداري نسبت به امام عزيز و بزرگوارمان ـ كه مظهر ايستادگي و مقاومت انقلابي ملت ما بود ـ و عزتي كه از طريق همين ايستادگيها و مقاومتها در دنيا و در چشم ملتها به وجود آمده، موارد نادري است كه براي يك ملت به آساني پيش نميآيد.
بحمدالله از اول انقلاب تا امروز، عليرغم برخورد با مشكلات فراوان، ملت ما راه مستقيم را ـ كه راه حاكميت اسلام و عمل به احكام اسلامي است ـ طي كرده و مشكلات زياد و گذرگاههاي سختي را پشت سر گذاشته است. ما دشمنان زيادي را نسبت به خودمان مأيوس كردهايم و اميد آنها را از اينكه بتوانند در حركت و هدفهاي ما اثري بگذارند، قطع كردهايم.
آيندهي بسيار روشني پيش روي ماست، كه به سمت آن در حركتيم; آيندهيي كه ملت ايران خواهد توانست به بركت اسلام و نظام اسلامي، هم عدالت اجتماعي و رفاه مادي داشته باشد، و هم به استقلال كامل دست يابد. از روز اول پيروزي انقلاب، ما به سمت اين آينده حركت كردهايم و به اعتقاد من، قسمتهاي سختترش را پشت سر گذاشتهايم. نميگويم بدون تحمل زحمت ميشود به آن آينده رسيد; اما ميگويم با حفظ وحدت و ايمان و انگيزه و ادامهي حركت، ميتوان به آن دست يافت. عمده اين است كه ما ياد و راه و هدفهاي امام(ره) را هميشه در خاطر داشته باشيم و آنها را حفظ كنيم.
بايد وحدت و صميميتي را كه بحمدالله امروز بر سرتاسر كشور ما حاكم است، با جديت حفظ كنيم و از مخدوش شدن آن جلوگيري كنيم و در تمام صحنههاي انقلاب حاضر باشيم; همچنان كه تاكنون ملت ما در همهي صحنههاي انقلاب حاضر بوده است.
البته دشمن تبليغات و دروغپراكني و شايعهپردازي ميكند و سعي دارد كه دلها را نسبت به آينده نااميد كند. دشمن تبليغ ميكند تا مردم را از ادامهي حركت باز دارد. از دشمن، جز اين انتظاري نيست. آنها سعي ميكنند وحدت را مخدوش كنند و مشكلات را عمده نمايند. وجود مشكلات براي جامعه و نظامي كه جوان و تازهكار است، يك امر طبيعي است. جوان بودن سختيهايي دارد; اما امتيازات زيادي هم به همراه دارد.
ما يك نظام جوان هستيم كه از تجربيات گذشته برخورداريم. بايد آينده را بسازيم. بايد همه دست به دست يكديگر بدهيم و مشكلات را تحمل كنيم، تا آينده خوب ساخته شود. با تحمل مشكلات است كه ميشود از اين معبر عبور كرد. هرگز ارتباط و پيوند مستحكم خود با خدا را فراموش نكنيم. از خداي متعال كمك بخواهيم و تفضل او را طلب كنيم و مطمئن باشيم كه خداي متعال به ما كمك خواهد كرد.
اميدوارم پروردگار متعال به همهي شما برادران و خواهران عزيز كه از راههاي دور تشريف آورديد و آقايان محترم قوهي قضاييه و مسؤولان محترم اين قوه كه حقيقتا زحمات ارزشمندي براي اصلاح و تكميل قوهي قضاييه كشيدند، مخصوصا جناب آقاي اردبيلي كه شخصيت بارزي هستند و سالهاي متمادي زحمات قوهي قضاييه را بردوش دارند، توفيق دهد و لطف و فضل و رحمت خودش را شامل حالتان كند و انشاءالله به همهي ما كمك كند، تا بتوانيم با تحمل زحمات انقلاب، اين بار باارزش را به سر منزل مقصود برسانيم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته