پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار اعضاى انجمنهاى اسلامى ادارات، كارخانه ها وبيمارستانهاى سراسر كشور

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

اولاً به همه‌ى برادران و خواهران گرامى - اعضاى انجمنهاى اسلامى - خوشامد عرض مى‌كنم و اميدوارم كه همه‌ى شما در انجام وظيفه‌ى سنگينى كه بر عهده داريد، موفق و مؤيد باشيد. همچنين لازم است كه در اين ايام، از ارواح مقدس و مطهر ائمه‌ى هدى‌عليهم‌الصّلاةوالسّلام و خاندان نبى‌اكرم صلى‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلم و وجود اقدس پيغمبر گرامى اسلام، كه اين ايام، يادآور شهادت و مصائب آنهاست، استمداد كنيم و در پرتو بركات اين عناصر نورانى و بندگان برگزيده‌ى خداوند، راه خودمان را بيابيم.

لازم مى‌دانم كه ياد شهيد رجايى و شهيد باهنر را هم كه انصافاً و حقاً، الگوى دو چهره‌ى انقلابى مؤمن و خالص بودند و زندگى و شهادتشان، درس آموز بود، تجديد كنم و گرامى بدارم.

موضوع اصلى در ديدار امروز ما، موضوع انجمنهاى اسلامى است. يك روز، وقتى تحليلگران در سرتاسر دنيا، مشاهده كردند كه در سطح كشور، مجموعه‌هايى از عناصر مؤمن و انقلابى به نام انجمنهاى اسلامى حضور دارند، تعجب كردند. ادارات دولتى كه ساخته و پرداخته‌ى نظام اسلامى نبود؛ يعنى بر حسب نيازهاى جامعه‌ى اسلامى كه به وجود نيامده بود! البته در ميان ادارات، مردمان خوب و صالح بودند؛ كم هم نبودند. اما گزينش در اين ادارات، اساس اسلامى كه نبود! در دوران گذشته، با معيارهاى اسلامى كه كسى را در اين ادارات راه نداده بودند! ديدند انجمنهاى اسلامى، با اين خصوصيات در ادارات و كارخانه‌ها حضور دارند.

كارخانه‌ها در اوايل انقلاب، محل اميدى براى ضد انقلاب بود تا بلكه بتواند از ناحيه‌ى ايجاد اختلال در توليد، جمهورى اسلامى را دچار دردسر و مشكل كند. ديدند اين‌جا هم، انجمنهاى اسلامى به صورت زنده و شاداب و فعال حضور دارند. در بازار نيز همين‌طور. كسانى در بازار بودند كه مى‌خواستند از اوضاع سوء استفاده كنند و جيبهاى خودشان را در آشفته بازار اوايل انقلاب، پر كنند. در دانشگاهها همين انجمنها را ديدند؛ در سطح كشور و در محلّات و همه جا. وقتى تحليلگران به اوضاع ايران نگاه كردند و ديدند كه سطح جامعه، در هر جايى كه نگاه مى‌كنند، پوشيده از انجمنهاى اسلامى و نام و عنوان و نشانه‌هاى آنهاست، از توانايى نظام اسلامى در عجب شدند. نظام اسلامى را تحسين كردند. گفتند: «عجب! ببينيد چطور اين نظام اسلامى توانسته است در همه جا، عناصر خودى و مخلص را جايگزين كند، تا بتواند هدفهاى اين نظام را در ادارات، در كارخانه‌ها، در بازار، در محله، در مدرسه، در دانشگاه، در شركتها و همه جا تحقق بخشد و از آن هدفها پشتيبانى كند!» ما آن روز اين حرفها را شنيديم. ديديم كه بعضى از تحليلگران دنيا، پديده‌ى «انجمن اسلامى» را يك پديده شگفت‌آور و تحسين‌برانگيز دانستند. انجمنها هم انصافاً خيلى مفيد واقع شدند و خدمات زيادى كردند. حال يك سؤال در اين زمينه اين است؛ كه «آيا دوران انجمنهاى اسلامى پايان يافته است؟ آيا دوران انجمنهاى اسلامى، اصلاً پايان مى‌يابد؟» بايد به اين سؤال، جواب بدهيم.

در جواب، بنده عرض مى‌كنم كه دوران انجمنهاى اسلامى در نظام جمهورى اسلامى پايان نيافته است. اگر هم فرض كنيم روزى برسد كه ما به انجمنهاى اسلامى احتياجى نداشته باشيم، آن روز، امروز نيست. آن روز، وقتى است كه اگر به ادارات، به مؤسسات، به كارگاهها و به هر جا نگاه كنيم، ببينيم آن قدر همه خوب شده‌اند و رفتار همه آن قدر عالى شده است كه ديگر احتياجى به انجمن اسلامى نيست. يعنى نه خطايى صورت بگيرد و نه پاى كجى گذاشته شود؛ نه حرف غلطى بر زبانها جارى گردد و نه در جايى عناصر بدخواه و بد دل وجود داشته باشند. همه مؤمن، همه سالم، همه صادق، همه مشغول به كار، همه انقلابى، همه پر توان و تلاش. آن وقت و در آن شرايط، همه‌ى اين ادارات و مؤسسات، انجمن اسلامى است. اگر چنين روزى پيش آمد، خواهيم گفت: «بسيار خوب! انجمنهاى اسلامى به اين شكل، ديگر لازم نيست. همه‌ى ادارات، انجمن اسلامى‌اند.» آيا امروز چنين وضعى پيش آمده است؟ آيا امروز در داخل مؤسسات دولتى، يا كارخانه‌ها، يا بازار، يا دستگاههايى كه در آنها انجمن اسلامى هست، خطا نيست؛ خلاف نيست؛ بد دلى نيست؛ غفلت از راه اسلامى نيست كه ما بگوييم انجمن اسلامى ديگر لازم نيست؟ پس، جواب ما اين است كه «نه؛ انجمن اسلامى لازم است. بايد باشد. با قوت هم بايد كار كند و هدفهاى اوليه‌ى خود را كه سازمان تبليغات اسلامى، اساسنامه‌اى هم براى آنها تنظيم كرده است، پيش رو داشته باشد.» تا آن‌جايى كه من توانستم مرورى روى اين اساسنامه بكنم، به نظرم چيز خوبى رسيد. لذا، انجمنهاى اسلامى، طبق همين هدفها بايد عمل كنند. امروز آن‌وقتى نيست كه كسى بگويد «انجمن اسلامى لازم نداريم!» نه؛ انجمن اسلامى لازم است. اشخاص نمى‌توانند قضاوت كنند كه ما انجمن اسلامى لازم داريم يا نداريم. اين نظام است كه بايد قضاوت كند. اين، نكته‌ى اول.

سؤال دوم اين است كه «ما چه كنيم كه انجمنهاى اسلامى، حد اعلاى فايده و كارايى را داشته باشند؟» اين، آن نكته‌ى ظريف و مهمى است كه شما برادران و خواهران انجمنهاى اسلامى، در هر جا هستيد - چه در دانشگاه، چه در بازار، چه در اداره و چه در كارخانه - بايد به آن توجه كنيد. آن نكته، اين‌جاست: «چه كنيم كه اين انجمنها، حداكثر كارايى را داشته باشند؟» مطلب اول اين است كه در مجموعه‌ى انجمنها دقت كنيد، تا عناصر ناشايسته در آنها وارد نشوند. البته، فرصت طلبها، سوءاستفاده‌گرها، بدخواهان و بددلان به ظاهر خوب و در باطن بد، همه جا هستند. نديديد از اول انقلاب، چه كسانى رفتند زير چه نامها و چه پوششهايى مخفى شدند و چه ضربه‌هايى به ملت و كشور ايران زدند؟ كارى ندارد كه چند نفر آدم سوءاستفاده‌گر و اهل معامله و دنياطلب و بددل، بروند ظاهرى درست كنند - همچنان كه در تعبيرات امام رضوان‌اللَّه‌عليه بود - ريشى بگذارند، بروند آن‌جا بايستند و گاهى حتى از جوانان انقلابى و عناصر مؤمن و مسلمان هميشگى ما، خيلى هم تندتر و دوآتشه‌تر حرف بزنند؛ بعد، در مواقعى كه ديدند زمينه مقتضى است، يك كار خلاف بكنند. اين‌گونه افراد، همه جا پيدا مى‌شوند. در لباس ما هم، اين‌گونه آدمها پيدا مى‌شوند، به شكل روحانى! در بين جوانان هم پيدا مى‌شوند؛ با تظاهر به انقلابيگرى! در همه‌ى قشرها و در همه جا!

اول اين است كه ما مراقب باشيم مجموعه‌اى كه اسمش «انجمن اسلامى» است، مجموعه‌اى سالم و خاطرجمع باشد؛ بيگانه در آن نباشد. دوم اين‌كه، مجموعه‌ى انجمن اسلامى را از لحاظ بينش اسلامى، تغذيه كنيم. عناصرى كه در آن‌جا هستند، نسبت به مفاهيم و مسائل انقلاب و مسائل اسلام، آگاهى پيدا كنند. چنين نباشد كه آدمهايى ناآگاه و بى‌اطلاع، به اسم «انجمن اسلامى» حرفى بزنند كه از اسلام نيست؛ كارى بكنند كه با اسلام منافات دارد و زبان بدخواهان را عليه انجمنهاى اسلامى دراز كنند. اين با همان هدايت و سازماندهى لازمى كه از سالها پيش، بنا شده بود سازمان تبليغات اسلامى انجام دهد، قابل تأمين است. يعنى انجمنها، از لحاظ سطح فكر و همچنين عمل، جلوتر از ديگران باشند. عضو انجمن اسلامى، خلاف نگويد، غيبت نكند، بدخواه نباشد، تحت تأثير بدخواه قرار نگيرد، دلسوز باشد، عاقل باشد و خلاصه، آنچه كه شخصيت و حيثيت انجمنها را بالا مى‌برد، تأمين شود. ديگر اين‌كه، مديران با اينها همكارى كنند. مسؤولان دستگاههاى مختلف، با انجمنهاى اسلامى همكارى و به آنها كمك كنند.

همه بايد بدانند كه نظام اسلامى، فقط يك اسم نيست كه بگوييم «نظام، اسلامى شد» و اين كافى باشد. خير! امروز، در دنيا كشورهايى هستند كه اسمشان اسلامى است و از اسلام در آنها هيچ خبرى نيست. يا اسمشان «جمهورى اسلامى» يا «حكومت اسلامى» است، اما اسلام در آن‌جاها نيست. ما بايد با آنها فرق داشته باشيم. جمهورى اسلامى و نظام اسلامى كه يك ملت براى آن اين همه زحمت كشيده و فداكارى كرده است، نظامى است كه اسلام در دل و در عمل و در وجود يكايك افراد، وجود داشته باشد. اين‌طور نيست كه بگوييم «نظام، اسلامى شد»، اما اداره، فاسد باشد؛ رشوه‌گيرى رواج داشته باشد؛ بدخواهى و بددلى، همه جا باشد؛ سوء عمل و بدكارگى باشد؛ بيكارگى باشد؛ تنبلى باشد! اين‌كه نظام اسلامى نيست. نظام اسلامى آن است كه انسانها هر كدام، هر روز درصدد بهتر كردن خودشان باشند. در نظام اسلامى، يكى از شعارهاى هميشه زنده‌اش اين است كه: «من س اوى يوماه فهو مغبون(32).» من و شما اگر امروزمان مثل ديروز باشد، مغبونيم و سرمان كلاه رفته است. امروز بايد جلوتر از ديروز باشيم. از همه جهت، از جمله، از جهات معنوى. در نظام اسلامى، يكى از شعارهاى هميشه زنده اين است كه هر كسى بايد در صدد خودسازى باشد. بايد بر گناهان خود گريه كند؛ از بديهاى خود استغفار و توبه كند؛ كارهاى خوب خود را زياد كند؛ كارهاى بدش را كم كند و هر ارتباط غلطى را تبديل به ارتباط درست كند. اگر نظام اسلامى اين است، ما نمى‌توانيم قبول كنيم كه در نقطه‌اى از اداره‌اى، بدكارى و بيكارگى و شايعه‌پراكنى باشد. چند نفر حقوق دولت را بگيرند و بنشينند صبح تا ظهر شايعه‌پراكنى كنند، حرف مفت بزنند، دلسردى و يأس ايجاد كنند و آدمهاى خوب را مورد طعن و اهانت و مسخره قرار دهند! مگر چنين چيزى مى‌شود؟! آن وقت، در كنار آنها هم يك عده آدمهاى مؤمن، مشغول كار باشند. اين و آن يكسانند؟ هرگز چنين چيزى نيست.

مديران بايد به اين نكته توجه كنند و بايد انجمنهاى اسلامى را تقويت نمايند تا به وسيله‌ى انجمنهاى اسلامى و با دست قوى و حضور همه‌ى آنان، نشانه‌هاى بدى و خلاف كم شود؛ بعد هم از بين برود و نشانه‌هاى قوت و معنويت زياد، و بعد همه‌گير شود.

پس، يك شرط هم اين است كه، براى كارايى انجمنهاى اسلامى، مديران با آنها همكارى كنند. نبايد در دستگاهى گفته شود كه «اين مدير، انجمن اسلامى را قبول ندارد. با انجمن اسلامى ميانه‌اى ندارد. با آنها كار نمى‌كند.» نه؛ مدير، بيش از ديگران بايد قدر انجمن اسلامى را بداند؛ چون مدير مى‌خواهد محيط كار، خوب باشد تا خوب بتواند خدمت كند و خوب شدن محيط كار، به وسيله‌ى اسلام و تبليغات اسلامى و انجمنهاى اسلامى است.

البته، انجمنهاى اسلامى هم، در كار مديريت نبايد دخالت كنند. ما كه نمى‌خواهيم در يك تشكيلات، دو مدير داشته باشيم! نبايد مدير را تضعيف كنند. البته، اگر انجمن‌اسلامى، خلافى را در كسى - چه بالا، چه پايين - شناخت و تشخيص داد، مدير او را به مراكزى كه بايد به آن‌جا منتقل شود، منتقل كند. اما نبايد درگيرى پيدا كنند. اين‌طور نباشد كه تا اين مدير خواست معاونى را انتخاب كند يا رئيس بخشى را بگذارد، انجمن اسلامى بگويد: «آقا، ما مخالفيم!» نه؛ شما نبايد در اين كار وارد شويد. محيط بايد محيط اسلامى شود. كار بايد كار اسلامى شود. روى ذهن افراد بايد تأثير گذاشته شود. اما مسؤوليت تشكيلات، با مدير است. او بايد كار را اداره كند و انجام دهد.

اين‌طور نيست كه بخواهيم دو مدير در يك تشكيلات بگماريم. همين‌طور كه عرض شد، اگر ديديد كه در مدير، رفتار نادرستى هست، آن را به مراكز خودش منتقل كنيد؛ كه حالا آن مراكز، يا مقام بالاتر است يا دواير ديگرى است كه آنها بايد مطلع باشند. يك وقت، كسى فساد ايجاد مى‌كند؛ كسى اختلال در كارها ايجاد مى‌كند؛ كسى رشوه‌خوارى مى‌كند؛ كسى مراجعين را معطل مى‌كند؛ كسى مراجعين را دلسرد مى‌كند ... او بايد شناسايى شود. بعضى كسان در برخى از تشكيلات دولتى هستند كه مراجعين را دلسرد مى‌كنند. كارشان اين است كه هر كس به آن‌جا مراجعه كند، وقتى برگردد، نسبت به همه‌ى تشكيلات، عقده‌دار خواهد شد. كارشان اصلاً اين است: دشمن و ناراضى درست كردن! اينها بايد شناسايى شوند. چه كسى مى‌تواند اينها را در داخل تشكيلات عظيم كشور شناسايى كند؟ چه كسى مى‌تواند اينها را به جاهاى خودش معرفى كند؛ به مسؤولين معرفى كند كه مجازات يا تعقيبشان كنند؟ چه كسى مى‌تواند از نفوذ عناصر دشمن در داخل بعضى از تشكيلات ما جلوگيرى كند؟ انجمنهاى اسلامى!

پس، انجمنهاى اسلامى، چشمى از مركزيت نظام در همه‌ى بخشهاى نظامند. اينها چشم بينا و زبان گوياى اسلام و انقلاب در مناطق مختلف اين نظامند. البته زبان گويا، يعنى اين‌كه مفاهيم و تعاليم اسلامى را در فضاى محيط كار، احيا كنيد. طورى شود كه در محيط كار، اسلام حس شود. نه مثل دوران طاغوت كه انسان وقتى به داخل محيطى مى‌رفت، احساس مى‌كرد در آن محيط، همه چيز ضد اسلام است. به يك مسلمان و به يك آدم متدين كه مى‌رسيدند، نگاهها از روى بغض، از روى سردى و از روى بى‌اعتنايى بود. رفتار زنان؛ پوشش زنان؛ برخورد مردان؛ جلف‌گريهايى كه گاهى بعضى از مردان و زنان مى‌كردند؛ همه چيز غير اسلامى بود. نقطه‌ى مقابل آن، فضاى اسلامى است؛ به نحوى كه وقتى انسان وارد اداره‌اى مى‌شود، نگاه كند ببيند آثار اسلام همه جا پيداست. وقت ظهر مى‌شود، مردم مى‌روند نماز. مراجع كه مى‌آيد، با او با چهره‌ى بشاش برخورد مى‌كنند؛ كارش را انجام مى‌دهند و حدود اسلامى را رعايت مى‌كنند. زنان با پوشش مناسب مى‌آيند. مردان و زنان ارتباطات و برخوردشان در داخل اداره، متين و محترمانه است. اين محيط، اسلامى است. شما بايد كارى كنيد كه محيط، اين‌گونه شود. با عواملى كه محيط را از شكل اسلامى خارج مى‌كنند، مقابله كنيد. با گفتار، با سخنرانى، با پخش جزوات مناسب، با تذكرات بجا، با امر به معروف و نهى از منكر؛ كه وظيفه‌ى شما در داخل محيط كارهايتان و در همه‌ى جاهاست. با اين روشها، كارى كنيد كه فضا، فضاى اسلامى شود. يعنى هر كس وارد اين اداره شد، وارد اين شركت دولتى شد، وارد اين كارخانه شد، احساس كند اين‌جا جاى مسلمانان است، و محيط، اسلامى است. اين وظيفه‌ى عمده‌ى شماست و همه موظفند در اين وظيفه به شما كمك كنند. همه‌ى تشكيلات؛ بخصوص مديريتى كه شما با او كار مى‌كنيد، موظفند در اين راه به شما كمك كنند و كارهاى شما را تسهيل نمايند. امروز، ملتهاى مسلمان، از جهت تحقق و پياده كردن اسلام، چشمشان به ملت ماست. اميدشان به اين‌جاست. مى‌بينيد در دنيا مسلمانان چطور اميدوارانه مبارزه مى‌كنند؟! مى‌بينيد در همين كشور اروپايى بوسنى، با اين‌كه آن همه عليه مسلمانان از همه طرف خباثت و سنگدلى مى‌شود، مبارزه مى‌كنند؟! هيچ كدام از اين كشورهاى اروپايى و مجامع بين‌المللى در برخورد با اين مظلومين، صادق برخورد نكردند. فشار از همه طرف رو به آنهاست. برخى كمكها از طرف بعضى جاها به آنها مى‌شود؛ لكن نيازشان بيش از اين كمكهاست. اما مى‌بينيد درعين‌حال، چطور ايستاده‌اند و مقاومت و مبارزه مى‌كنند! به ما اطلاع مى‌دهند كه «ما براى حفظ اسلام، تا آخر ايستاده‌ايم.»

در همه جاى دنيا، امروز مسلمانان چنين اميدى دارند. اين، به بركت برافراشته شدن پرچم اسلام در اين‌جا و به دست شما ملت مؤمن و مسلمان است. روزبه‌روز اين‌جا بايد اسلام ريشه‌دارتر، عميقتر، عملى‌تر و در زندگى مردم حاضرتر باشد تا بتواند مقاومت كند؛ والّا، مقاومت نخواهد كرد.

من بخصوص تأكيد مى‌كنم، نسبت به رفتار زن و مرد و پوشش زنان در داخل ادارات. بعضى شكوه دارند؛ گله دارند. خانواده‌هاى شهدا و زنان مؤمن به ما شكايت مى‌كنند. به اين‌جا تلفن مى‌كنند، نامه مى‌نويسند، يا ما را كه مى‌بينند، مكرر مى‌گويند كه رفتار بعضى از زنان جامعه‌ى ما، رفتار مناسب و شايسته‌ى شأن زن مسلمان نيست. با اصلاح اين زنانى كه در ادارات مشغول كارند، بخش عمده‌اى از اين موضوع، اصلاح مى‌شود. اين بانوان مسلمانى كه در اداراتند، بايد رفتارشان، لباسشان، زى‌شان و منششان مسلمانى باشد؛ و شما در اين زمينه تكليف و مسؤوليت داريد. البته با روش اسلامى؛ با همان شيوه‌اى كه نهى از منكر اسلامى دارد و نه با روشهاى غيراسلامى و خشونتهاى نادرست.

به خداى متعال توكل كنيد و از او كمك بخواهيد. بار وظيفه‌ى همه‌ى ما در قبال اسلام، بار وظيفه‌ى سنگينى است. بايد خداى متعال كمك كند. ان‌شاءاللَّه مشمول ادعيه‌ى زاكيه‌ى ذات مقدس ولىّ‌عصر ارواحناله الفداء قرار بگيريم. كمكها، دعاها و عنايت آن بزرگوار، شامل حال ما بشود و بتوانيم ان‌شاءاللَّه جزو حزب امام زمان و شيعيان آن بزرگوار و يارانش، در غيبت و حضورش محسوب شويم. ان‌شاءاللَّه خداوند روح مقدس امام عزيز را از همه‌ى شما راضى و خشنود كند و ارواح طيبه‌ى شهدا را، با اوليا و صلحاى خود، محشور فرمايد، و همه‌ى شما را موفق و مؤيد بدارد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
--------------------------------------------
32) بحارالانوار: ج 71، ص 173.