پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنرانى در پايان مراسم قرائت قاريان قرآن، در ماه مبارك رمضان

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

خدا را بر ادراك يك ماه رمضان ديگر و درك فرصت تلاوت و استماع قرآن سپاسگزاريم. خدا كند كه بتوانيم اين فرصت الهى را كه يك بار ديگر هم به ما داده شد، قدر بدانيم و جواب خداى متعال را از اعطاى اين فرصت - كه آن را در چه راهى صرف كرديم و از آن چه استفاده‌يى كرديم - آماده داشته باشيم. از برادران عزيز قارى هم تشكر مى‌كنيم كه امسال در اين جلسه شركت كرده‌اند؛ بخصوص برادرانى كه از راههاى دور تشريف آورده‌اند. اميدواريم كه خداوند به همه‌ى شما توفيق بدهد و كمك كند كه باز هم بتوانيد در اين راه پيش برويد.

آنچه كه در مجموع، هم از اين جلسه و هم از تلاوتهاى ديگرى كه گاهى از طريق صدا و سيما يا جلسات ديگر به گوش خورده، به دست مى‌آيد، اين اميدوارى را به ما مى‌دهد كه بحمداللَّه از لحاظ تلاوت و قرائت، پيشرفتمان خوب بوده است. اگر خودمان را با سالهاى اول انقلاب مقايسه كنيم، بايد بگوييم كه هم كيفاً و هم كمّاً پيشرفت كرده‌ايم؛ يعنى تعداد كسانى كه استعداد خودشان را براى تلاوت نشان مى‌دهند و صداهاى خوش، حنجره‌هاى قوى و قدرت ابتكار و خلاقيت در خوانندگى دارند، زيادتر شده‌اند؛ از اين جهت ما خوشحاليم. امروز بحمداللَّه ما بعضى از اصوات گرم را از جوانانى شنيديم كه آن تازگىِ صداى جوانى در تلاوتشان كاملاً محسوس است؛ اينها بايد بدانند كه ميدان براى پيشرفتشان خيلى باز است و به‌هيچ‌وجه حق ندارند در يك حد متوقف بمانند. توقف، يعنى سرازير شدن و تنزل.

از جهت حفظ هم همين‌طور بالنسبه پيشرفت داشته‌ايم. اگرچه در اين جلسه با حُفاظ محترم مواجه نشديم، ليكن آن‌طور كه مشهود است، جوانان و نوجوانان ما به حفظ اقبال كرده‌اند؛ منتها كم است. ما كه در يك جامعه‌ى بزرگ و در يك كشور پهناور زندگى مى‌كنيم، بايستى هزاران نفر حافظ قرآن داشته باشيم. كسانى كه در سنين بالا هستند، شانس حفظ كردنشان كمتر است؛ اگرچه شانسشان منتفى نيست. البته بعضيها وقت نمى‌كنند؛ اگر وقت مى‌كردند، مى‌توانستند تجربه و آزمايش كنند. من خودم وقت نمى‌كنم؛ والّا در همين سن هم شروع به حفظ قرآن مى‌كردم. جوانان اين را بدانند كه حتّى در سنين ما اگر وقت و مجال بود، جا داشت و بهتر بود كه كسى براى حفظ قرآن صرف وقت مى‌كرد؛ در سنين جوانى اين كار لازم است. اصلاً بهتر اين است كه همه‌ى مردم ما انسشان با قرآن به گونه‌يى باشد كه آيات قرآن به گوششان آشنا باشد؛ وقتى آيه‌يى را مى‌خوانند، صدر و ذيل و قبل و بعد آيه برايشان آشنا باشد.

قرّاء محترم هم بايد توجه كنند كه قارىِ حافظ امتياز زيادى بر قارىِ غيرحافظ دارد. اين جوانان و نوجوانانى كه تازه شروع به تلاوت قرآن كرده‌اند - مثل همين نوجوان عزيزمان،(1) يا بعضى ديگر كه صداشان خوب است و آينده‌ى خوبى هم خواهند داشت؛ البته اگر زحمت بكشند - اينها بايد از حالا برنامه‌ريزى كنند و حافظ قرآن باشند.

البته در تجويد هم الحمدللَّه پيشرفت قاريان ما خيلى خوب است؛ آدم مى‌بيند كأنه تجويد دارد جزو طبيعت قرآنيون ما مى‌شود؛ اين فايده‌ى محيط قرآنى است. من يادم هست پيش از انقلاب كه ما در مشهد جلسات قرآن داشتيم - اين برادرانى كه در اين‌جا تشريف دارند، اكثرشان يا خيليشان در آن جلسات بودند - گاهى اوقات براى آن‌كه اين قارى اداى يك حرف يا اداى تجويدى را به شاگرد بياموزد؛ مثلاً يك تفخيم و يا يك ترقيق بجا را ياد بدهد، جلساتى وقت صرف مى‌شد؛ اما اين طرف هم با آن‌كه جوان بود، ياد نمى‌گرفت، يا به زحمت ياد مى‌گرفت؛ مگر كسانى كه استعداد داشتند؛ چون محيط، محيط تلاوت قرآن نبود و اين صوت با گوشها انس نداشت؛ بايد كسى در آن جلسات مدتها مى‌ماند، تا يواش يواش به اين سبك خواندن مأنوس مى‌شد و مى‌توانست درست ادا كند. امروز اين‌طور نيست؛ انسان مى‌بيند كه اين نوجوان اين‌طور بخوبى تلاوت مى‌كند و صداى صاد و ضاد و طاء و ظاء را مثل خود عرب‌زبانها ادا مى‌كند؛ گويا اصلاً او عرب متولد شده است! اين قرّاء عربى كه به اين‌جا مى‌آيند، مكرر به من مى‌گويند كه ما تعجب مى‌كنيم كه قاريان شما چه‌طور اين كلمات و حروف را - كه صدايش با زبانشان بيگانه است - ادا مى‌كنند! اين براى چيست؟ براى آن است كه محيط، محيط تلاوت قرآن شده است. ما سالهاى متمادى اين حرف را تكرار مى‌كرديم كه اگر جريان به سمتى حركت كرد، تربيت آسان مى‌شود؛ اين از بركات جمهورى اسلامى است. چون جهت حركت، جهت قرآنى است، خيلى راحت و آسان، فرم و شكل قرآنى در جوانان و حتّى در استعدادهاى متوسط به وجود مى‌آيد. بنابراين، از جهت تجويد و اداى حروف و كلمات هم ما مشكلى نداريم؛ الحمدللَّه روزبه‌روز دارد بهتر هم مى‌شود؛ مخصوصاً اين جوانانِ با استعداد و خوبى كه دارند مى‌خوانند؛ اصلاً هر دفعه كه مى‌خوانند، مى‌بينم ماشاءاللَّه از دفعه‌ى قبل بهتر شده‌اند.

نكته‌يى كه بنده مى‌خواهم روى آن تأكيد بكنم، اين است كه همه - چه افراد سابقه‌دار، چه افراد متوسط، و چه افراد تازه‌كار و تازه وارد ميدان شده - بايد احساس كنند اين جايى كه هستند، بالاترين نيست؛ جاهاى بالاترى هم وجود دارد؛ بايد سعى كنند آن‌جاها را تصرف و قبضه كنند؛ بنابراين رشد بايد متوقف نشود. اين جوانانى كه با تشويقها مواجه مى‌شوند و بجا هم تشويق مى‌شوند - مثل همين نوجوان عزيزمان(2) كه ماشاءاللَّه خيلى هم خوب خواندند - بايد متوجه باشند كه اين تشويقها نبايد آنها را به اشتباه بيندازد؛ خيال كنند كه ديگر حالا يك قارى شده‌اند! نه، هنوز خيلى كار دارد؛ هنوز اين بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم است؛ و اين هنوز ابجد اين ميدان عظيم است؛ اين شروع كار است؛ منتها شروع بسيار خوبى است. اگر بخواهيم اين شروع را با مثلاً شروع آقاى شحات انور مقايسه كنيم، اين شروع، بهتر از شروع شحات انور است؛ به شرط اين‌كه مرتب زحمت مناسب بكشند. البته منظور اين نيست كه حنجره را خسته كنند و دايماً اين طرف و آن طرف بروند و مرتب از اينها كار نمايشى بكشند؛ اين هم درست نيست؛ من با اين كار موافق نيستم. كار بايد واقعاً منظم باشد؛ البته نمايش هم مقدارى در كار منظم جا دارد. اگر ايشان(3) پانزده سال كار منظم و خوب بكنند، از اين آقايى كه حالا از او تقليد مى‌كنند، بهتر خواهند خواند؛ اما اگر بخواهيم الان را مورد قضاوت قرار دهيم، تفاوت زيادى وجود دارد.

حالا از ايشان عبور مى‌كنيم و به سراغ اين جوانان خوبى كه مى‌خوانند، مى‌آييم. امروز يك نفر از اين جوانان خواندند كه صداى خيلى تازه و خوبى داشتند.(4) انسان در آن زنگ صدا، واقعاً آن بكارت صداى جوانى را حس مى‌كند و درمى‌يابد كه اين صداها چه‌قدر قشنگ است. شما جوانان مبادا خيال كنيد كه وقتى صداتان بلند مى‌شود و حضار اللَّه اللَّه و احسنت احسنت مى‌گويند، معنايش اين است كه ديگر قضيه تمام شده است؛ نه، شما هنوز در اول راه قرار داريد؛ منتها استعداد و صداتان خيلى خوب است و اگر زحمت بكشيد، خيلى خوبتر خواهيد شد؛ معناى اين تشويقها اين است. من خيلى از شماها را مى‌شناسم. برادرى هست كه هفت سال، هشت سال، ده سال است كه دارد مرتب و منظم و جدى مى‌خواند؛ اين فرق دارد با برادرى كه چهار، پنج سال است دارد مى‌خواند؛ ليكن همه‌ى شما برادران بايد به اين خصوصيت توجه كنيد.

ببينيد، ما احتياج داريم كه در داخل كشور قرّايى پيدا بشوند كه در قرائت صاحب سبك باشند؛ حالا به همين قرائت مشهورى كه ما مى‌خوانيم - كه قرائت «حفص» باشد - يا در كنارش هم قرائتهاى ديگرى كه مثلاً در شمال آفريقا معمول است. اين‌كه شما مى‌بينيد مصريها دايماً قرائت «ورش» و «قالون» را مى‌خوانند، به اين دليل است كه اين دو قرائت در آن‌جاها رايج است. مثلاً در ليبى و الجزاير و تونس، قرائت «ورش» در مكتبخانه‌ها تدريس مى‌شود، نه قرائت «حفص». البته در دنياى اسلام قرائت «حفص» - همين قرائتى كه حالا معمول ماهاست و آن را مى‌خوانيم - معروفتر است. من موافقم كه برادران قرائتهاى ديگر - بخصوص قرائات معروف؛ مثل قرائت «ورش» - را ياد بگيرند و بخوانند. ما بايد به آن‌جا برسيم كه وقتى قارى ما شروع به خواندن مى‌كند، كيفيت ادا و بيان كلمات قرآنى توسط او به‌گونه‌يى باشد كه حضار به همان اندازه كه با زبان عرب آشنا هستند، تحت تأثير قرار بگيرند؛ كه هدف اصلى قرائت هم اين است. شما كه الحمدللَّه صدا و تجويد و قرائتتان خوب است، بايد تلاش كنيد به آن‌جا برسيد كه مثل شيخ مصطفى اسماعيل - كه اين آقايان قرّايى كه به اين‌جا مى‌آيند، كمتر مثل او مى‌خوانند - بتوانيد كلام خدا را آن‌چنان ادا كنيد كه مستمع به همان اندازه‌يى كه ظرفيت دارد، تحت تأثير كلام الهى قرار بگيرد و آن فضا را احساس كند. شما بايد در اين زمينه صاحب سبك بشويد و ديگر مقلد اين و آن هم نباشيد؛ اين آن حد اعلايى است كه فعلاً مورد نظر ماست؛ اين زحمت و تلاش و نوآورى لازم دارد.

نكته‌ى آخر راجع به اين تواشيح است. من خيلى خوشحال شدم از اين‌كه ديدم برادران مشهدى ما(5) الحمدللَّه اين نوآورى را كردند و آمدند شعر نو و آهنگ نو خواندند. البته چيزهايى از اين تواشيح خيلى عربى است و ماها نمى‌فهميم؛ عيبى هم ندارد و ما هم نفى نمى‌كنيم؛ اما آن چيزى كه بسيار خوب است، اين است كه سبك، نوست؛ شعر، نوست؛ ديگر تقليد محض از ديگران نيست. من غالباً به اين برادرانى هم كه در تهران مشغول هستند و همين گروههاى تواشيح و همخوانى را دارند - كه انصافاً هم بسيار خوبند - گفته‌ام كه اين قرآن‌خوانىِ مشتركى كه شماها داريد، خيلى عالى است؛ واقعاً در دنيا كم‌نظير است كه اين‌طور هفت، هشت نفر با هم همخوانى دارند؛ اما در زمينه‌ى اين آهنگها و سرودهايى كه درباره‌ى توحيد و حضرت ختمى مرتبت (عليه‌وعلى‌اله‌السّلام) و يا راجع به موضوعات ديگر است، بايد نوآورى كنيد. شما اين قصيده‌ى «بُرده»(6) و «لاميّة العجم»(7) و قصايد شيخ كاظم اُزرى(8) و اين قصايد معروف عربى را كه در هر محفل عربى بخوانيد و در آن‌جا چهار نفر آدم عربى‌دان باشند، تا بيت اولش را خوانديد، همه مى‌فهمند كه اصلاً شما چه مى‌خواهيد بخوانيد؛ قصيده برايشان روشن است؛ اين قصيده خوب است؛ آن وقت شما اين را با آهنگ ابتكارى بخوانيد؛ همين‌طور كه الان اين برادران با آهنگ جديد خواندند. صداهاى شما هم الحمدللَّه از صداهاى آنها كمتر نيست. هيچ لزومى ندارد كه چون «طه الفشنى» يا ديگران اين قصيده را خوانده‌اند، ما هم هميشه تا آخر همين را بخوانيم. البته اگر در شروع كار از آنها ياد گرفتيم، عيبى ندارد؛ اما انسان تا آخر كه نبايد هميشه تقليد بكند؛ بايد نوآورى بكند. در مدح رسول اكرم و در مدح ائمه(عليهم‌السّلام)، در مدح ماه رمضان، در مدح قرآن، درباره‌ى قرآن، و در مناجات بارى‌تعالى، شعرهاى بسيار خوبِ عربىِ ممتازى وجود دارد؛ اينها را بخوانيد. اميدواريم كه ان‌شاءاللَّه روزبه‌روز اين كار پيشرفت كند.

بنده اعتقاد قاطعم اين است كه ما اگر بخواهيم قرآن در ذهنيت و فضاى جامعه جا بيفتد، بايد تلاوتگر قرآن زياد داشته باشيم؛ به اين خاطر ما دنبال تلاوت قرآن هستيم. اين آهنگهاى قرآنى دلها را متوجه قرآن مى‌كند؛ صداهاى خوش را بايد در اين چيزها استخدام كرد. هيچ مضمونى از مضمون كلام خدا شايسته‌تر نيست، براى اين‌كه در صداى خوشى جا بگيرد و صداى خوش حامل اين كلام و بيان بشود؛ اين از هر شعر و سخن اديبانه‌يى بالاتر است.

مجدداً از برادران عزيزى كه زحمت كشيدند و بخصوص از راههاى دور تشريف آوردند، تشكر مى‌كنيم و توفيقات همه‌ى شما را از خداوند متعال خواستاريم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) آقاى نظرى
2)
3) 1 و 2. آقاى فروغى
4) آقاى طوسى
5) گروه تواشيح جامعه‌ى قاريان مشهد؛ آقايان: سادات فاطمى، رضا جاويدى، صادق جاويدى، مهدى صياف‌زاده. تنظيم: آقاى شهيد داوودى
6) الكوكب الدرية فى مدح خير البرية»
7) شاعر: طغرايى (514 - 455 ق)
8) 1212 - 1143 ق