بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
از اظهار لطفى كه نسبت به من فرموديد،(1) خيلى متشكرم. من حقيقتاً و بدون اينكه بخواهم تعارف بكنم، خودم را قابل اين لطفها و عنايتها نمىدانم. براى من شرف بزرگى است كه در اين خانه - كه زادگاه انقلاب عظيم اسلامى است - بعد از چند سال مجدداً حضور پيدا كنم. البته در اين خانه كه از زوايا و از هر اتاق آن، يادى از امام عظيمالشأن راحلمان داريم، جاى خالى ايشان را مشاهده كردن، سخت است؛ ولى همانطور كه فرموديد، اين خاطرات، خاطراتى جاودانه و تمامنشدنى است. اينجا همان جايى است كه اولين جرقههاى اين انقلاب عظيم زده شده و درخشيده است. فرمايشهاى جاودانهى امام بزرگوارمان از اين منزل به همهى دنيا فرستاده شده است. آن بزرگوار، سختترين امتحانها را در اينجا از سر گذراندند و در اين خانه چگونگى استقامت در مقابل باطل و اميد به حق را به دنيا ياد دادند.
روز دوم فروردين سال 42 مثل همين حالا در مقابل چشمم قرار دارد. بعد از قضاياى مدرسهى فيضيه و آن حوادث كذايى، اولِ شب خودمان را با دوستان به اينجا رسانديم - چون همه از اين خانه نگران بودند كه چه خواهد شد - از آن درِ حياط كوچك وارد شديم و ديديم كه ايشان آن گوشهى حياط ايستادهاند و مشغول اقامهى نماز مغرب و عشا هستند و جمعى هم با ايشان مشغول نمازند. آنچنان طمأنينهيى در وجود ايشان بود كه هر اضطرابى را تمام مىكرد؛ اصلاً كأنه هيچ حادثهيى اتفاق نيفتاده است؛ واقعاً مثل كوه استوار ايستاده بودند و مشغول نماز بودند؛ بعد هم از آن پلهها بالا آمدند و به اتاق دست چپ تشريف بردند و نشستند؛ طلبهها هم ريختند كه بيانات ايشان را بشنوند. از جملهى حرفهاى ايشان در آن روز - كه عين شدت اختناق و تسلط دستگاه ستمگر بود - اين بود كه گفتند اينها خواهند رفت و شماها خواهيد ماند و ما از اين سختترش را هم ديدهايم؛ تحمل و ايستادگى كنيد. اين براى ما درس اميد است. حقيقتاً استقامت ايشان در مقابل شدايد و اميدشان به آينده اين بود؛ و همين است كه امروز هم مىتواند ملت ما را پيش ببرد؛ يعنى اميد به آينده و ايستادگى در مقابل مشكلات. ايشان درس عملى و عينىِ اين را دادند و راهشان اين راه بود.
از خداى متعال مىخواهيم كه ما را به همان روشى هدايت كند كه ايشان داشتند و پيش گرفتند و توانستند بزرگترين كارهاى اين روزگار را با همين روش انجام بدهند؛ و مىخواهيم كه روح مقدس و مبارك ايشان را مشمول تفضلات و فيوضات دايمىِ الهى خودش بكند و مقامات عالى ايشان را باز هم عالىتر بفرمايد. انشاءاللَّه به عدد نفوس مؤمنين و ميليونها و بلكه صدها ميليون مسلمان و آنچه كه بعداً از نسل اينها خواهد آمد - كه از فضل حركت ايشان، بر دانششان يا بر وضع زندگيشان يا بر حركتشان اثرى گذاشته شده است - خداوند به ايشان حسنه و ثواب و فضل عنايت بكند؛ به ما هم توفيق بدهد كه انشاءاللَّه آن راه را دنبال بكنيم. خيلى هم متشكريم كه جنابعالى اين زحمت را قبول كرديد؛ ما توقع نداشتيم كه شما متحمل زحمتى بشويد؛ ما فقط مىخواستيم خاطرهيى تجديد كنيم و به حضار اين بيت - آنهايى كه هستند - سلامى عرض كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خمينى
از اظهار لطفى كه نسبت به من فرموديد،(1) خيلى متشكرم. من حقيقتاً و بدون اينكه بخواهم تعارف بكنم، خودم را قابل اين لطفها و عنايتها نمىدانم. براى من شرف بزرگى است كه در اين خانه - كه زادگاه انقلاب عظيم اسلامى است - بعد از چند سال مجدداً حضور پيدا كنم. البته در اين خانه كه از زوايا و از هر اتاق آن، يادى از امام عظيمالشأن راحلمان داريم، جاى خالى ايشان را مشاهده كردن، سخت است؛ ولى همانطور كه فرموديد، اين خاطرات، خاطراتى جاودانه و تمامنشدنى است. اينجا همان جايى است كه اولين جرقههاى اين انقلاب عظيم زده شده و درخشيده است. فرمايشهاى جاودانهى امام بزرگوارمان از اين منزل به همهى دنيا فرستاده شده است. آن بزرگوار، سختترين امتحانها را در اينجا از سر گذراندند و در اين خانه چگونگى استقامت در مقابل باطل و اميد به حق را به دنيا ياد دادند.
روز دوم فروردين سال 42 مثل همين حالا در مقابل چشمم قرار دارد. بعد از قضاياى مدرسهى فيضيه و آن حوادث كذايى، اولِ شب خودمان را با دوستان به اينجا رسانديم - چون همه از اين خانه نگران بودند كه چه خواهد شد - از آن درِ حياط كوچك وارد شديم و ديديم كه ايشان آن گوشهى حياط ايستادهاند و مشغول اقامهى نماز مغرب و عشا هستند و جمعى هم با ايشان مشغول نمازند. آنچنان طمأنينهيى در وجود ايشان بود كه هر اضطرابى را تمام مىكرد؛ اصلاً كأنه هيچ حادثهيى اتفاق نيفتاده است؛ واقعاً مثل كوه استوار ايستاده بودند و مشغول نماز بودند؛ بعد هم از آن پلهها بالا آمدند و به اتاق دست چپ تشريف بردند و نشستند؛ طلبهها هم ريختند كه بيانات ايشان را بشنوند. از جملهى حرفهاى ايشان در آن روز - كه عين شدت اختناق و تسلط دستگاه ستمگر بود - اين بود كه گفتند اينها خواهند رفت و شماها خواهيد ماند و ما از اين سختترش را هم ديدهايم؛ تحمل و ايستادگى كنيد. اين براى ما درس اميد است. حقيقتاً استقامت ايشان در مقابل شدايد و اميدشان به آينده اين بود؛ و همين است كه امروز هم مىتواند ملت ما را پيش ببرد؛ يعنى اميد به آينده و ايستادگى در مقابل مشكلات. ايشان درس عملى و عينىِ اين را دادند و راهشان اين راه بود.
از خداى متعال مىخواهيم كه ما را به همان روشى هدايت كند كه ايشان داشتند و پيش گرفتند و توانستند بزرگترين كارهاى اين روزگار را با همين روش انجام بدهند؛ و مىخواهيم كه روح مقدس و مبارك ايشان را مشمول تفضلات و فيوضات دايمىِ الهى خودش بكند و مقامات عالى ايشان را باز هم عالىتر بفرمايد. انشاءاللَّه به عدد نفوس مؤمنين و ميليونها و بلكه صدها ميليون مسلمان و آنچه كه بعداً از نسل اينها خواهد آمد - كه از فضل حركت ايشان، بر دانششان يا بر وضع زندگيشان يا بر حركتشان اثرى گذاشته شده است - خداوند به ايشان حسنه و ثواب و فضل عنايت بكند؛ به ما هم توفيق بدهد كه انشاءاللَّه آن راه را دنبال بكنيم. خيلى هم متشكريم كه جنابعالى اين زحمت را قبول كرديد؛ ما توقع نداشتيم كه شما متحمل زحمتى بشويد؛ ما فقط مىخواستيم خاطرهيى تجديد كنيم و به حضار اين بيت - آنهايى كه هستند - سلامى عرض كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خمينى