بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
در ابتدا لازم است روز نوزدهم بهمن را كه امسال با ميلاد سردار بزرگ عاشورا مصادف است، به شما برادران عزيز نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران تبريك عرض بكنم و از عناصر برجسته و چهرههاى درخشانى كه نيروى شما در طول اين چند سال به ملت ايران نشان داد و به انقلاب تقديم كرد، تجليل كنم.
اينكه ما روز نوزدهم بهمن را يك مقطع به حساب مىآوريم و نيروى هوايى را با اين روز معرفى مىكنيم، در حقيقت تكيه بر يك مسألهى ارزشى است و يقيناً تاريخ قضاوت خواهد كرد؛ همچنان كه امروز هم با اينكه در بحبوحهى قضايا هستيم و معمولاً در بحبوحهى مسائل، كمتر مىشود ابعاد آن را دانست و فهميد، اما چشمهاى باز و دلهاى بيدار ملت ما قضاوت مىكنند و در اين چند ساله نيز قضاوت كردهاند.
خيلى مهم است كه نيروى سوگلى رژيمى، علىرغم همهى تبليغات و تلقيناتى كه شده بود، در يك برههى حساس، آن شجاعت و آن آگاهى را پيدا كند كه با ظلم و طغيان به صورت صريح مقابله كند و خود را به جناح اسلام و حق متصل نمايد؛ و اين اتفاق افتاد. در روز نوزدهم بهمن، آن چهرههاى جوان و مصمم نيروى هوايى - كه بسيارى از آنها همين امروز بحمداللَّه در خلال عناصر مسؤول و كارگزار نيرو حضور دارند و بعضى از آنها هم به شهادت رسيدهاند - عليه رژيم وابستهى پهلوى اعلام موضع كردند و مردم را دلگرم نمودند؛ اين كار اثر بسيار عجيبى داشت. من آن روز در خدمت امام شاهد قضايا بودم و اين تحولى را كه به صورت محسوس داشت در اركان نظام كشور ما تحقق پيدا مىكرد، ديدم. سبقت در جهاد و سبقت در پذيرش ارزشهاى الهى و اسلامى و سبقت در فهميدن حقيقت، يك ارزش است؛ اين ارزش را نيروى هوايى ما كسب كرد و آن را با ارزش ديگرى همراه نمود، كه آن هم عبارت است از ايستادگى و صدق قول در ميدانهاى خطر.
نيروى هوايى ما، چه قبل از شروع ظاهرى و رسمى جنگ تحميلى، و چه بخصوص از هنگام شروع اين جنگ تحميلىِ طولانى و پُرخسارت، در ميدانها فداكارانه جنگيد. همهى عناصر اين نيرو تلاش كردند - و حقيقتاً تا همهى عناصر تلاش نكنند و قشرهاى مختلف زحمت نكشند، نتيجهى كار به آن خوبى ظاهر نخواهد شد - اما بخصوص خلبانهاى شكارى ما برجستگيهايى نشان دادند و فداكاريهايى كردند كه زبان عاجز است از اينكه بتواند در كلمات كوتاهى، حقايقى را كه در ميدان جنگ از اين عزيزان و از بقيهى عناصر نيرو سر زد و بُروز كرد، توصيف كند. من فراموش نمىكنم آن روزهايى را كه در شدت جنگ و در بحبوحهى حوادث تلخ، جوانان و خلبانان ما در آسمان چه فداكاريهايى مىكردند؛ و افراد فداكار مؤمن اين نيرو در زمين، در مقابلهى با تهاجم دشمن، چه مرارتهايى مىكشيدند؛ همهى اينها جزو پروندهى معنوى و ذخيرهى الهى و آسمانى نيروى هوايى در دوران سختترين آزمايشهاى اين ملت است.
شايد اگر ما از راه پرورش يافتن عناصر برجسته هم بخواهيم قضاوت كنيم، نيروى هوايى يكى از آن دستگاههاى نمونهى ماست. چهرهيى مثل شهيد بابايى را اين نيرو به ملت ايران داد. بحمداللَّه چهرههاى شبيه بابايى در ميان اين نيرو هستند و كم هم نيستند؛ كسانى كه دانش و تسلط بر فن را، با اخلاص و عشق بىنهايت به اسلام و هدفهاى اسلامى و آمادگى براى اقدام در جهت مصالح اين ملت و اين كشور همراه كردند. امروز هم بحمداللَّه از اينگونه افراد داريم و اميد من اين است كه امثال اين چهرهها روزبهروز در اين نيرو بيشتر بشوند. اين جوانان، اين نورسها، اين دلهاى پاك و روحهاى مطهرى كه با خلوص در جرگهى اين نيرو وارد مىشوند، بايد با همان روحيهى فداكارى و اخلاص و آمادگى براى تحمل مشاق و زحمات در هنگام لازم، مدارج علمى و تحقيقى را بپيمايند.
بايستى انشاءاللَّه جنبههاى ارزشى بر تمام تلاشهاى اين نيرو غلبه داشته باشد؛ كمااينكه تا آنجا كه من اطلاع دارم، همينطور هم هست. مسألهى نظام اسلامى و مسؤوليت خطيرى كه در اين مقطع زمانى بر دوش ملت ايران قرار گرفته است، يك مسألهى فوقالعاده حساس است. جا دارد كه هر فردى به تنهايى و در وجدان خود و با الهام از واقعياتى كه اتفاق افتاده است و مىافتد، نسبت به اين جريان تحليل داشته باشد. برادران من! قضيه خيلى مهم است؛ مهمتر از آن چيزى است كه سادهانديشان مىخواهند تصور كنند. مسأله فقط اين نيست كه ملتى بر يك نظام جبار و وابسته و نوكرصفت و فاسد شوريده و آن را كنار گذاشته و نظام دلبخواه و مطلوبى را سر كار آورده است؛ قضيه از اينها خيلى بالاتر است.
نمىخواهم ادعا كنم كه ملت ايران از روزى كه وارد اين مبارزه شد، به اين هدف عالىيى كه امروز در پيش روى او قرار دارد و اين بار مسؤوليت سنگينى كه امروز بر دوش ماست، به طور آگاهانه و دقيق فكر مىكرد. آنچه مسلّم است، اين است كه ملت ايران از ادامهى حكومت جبارانه و فاسد و وابسته و نوكرباب رژيم پهلوى و مشكلاتى كه از اين طريق براى اين كشور به وجود آورده بودند، به جان آمده بود و عشق به اسلام و علاقه و محبت به دعوت اسلامى، او را به ميدان آورد؛ در نتيجه آن نظام فاسد و ضد اسلامى را با همهى دنبالههايش از صحنهى اين كشور خارج كرد، تا يك نظام اسلامى را برقرار كند؛ همچنان كه امام و رهبر عظيمالشأن اين ملت آن را مطرح كرده بود و مردم آن را فهميده بودند و پايش خون و جان دادند و مبارزه كردند. اما بعد از تشكيل جمهورى اسلامى، قضيه ابعاد بسيار وسيعترى پيدا كرد و داراى ابعاد جهانى شد. چرا؟ زيرا ملتهاى عالم و بخصوص ملتهاى اسلامى، ناگهان احساس كردند كه درد مشتركى ميان ملت ايران و مجموعهى يك ميليارد مسلمان وجود دارد و آن، درد دورافتادن از اصل خود و دچار شدن در دست بتهاى قدرت استكبارى است كه بر تمام شؤون زندگى اين ملتها دارد اثر مىگذارد و زندگى آنها را تباه مىكند.
امت بزرگ اسلامى، اين آگاهى را بهطور وسيعى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به دست آورد. اين موجب شد كه دشمنى با اسلام و بهطور مشخص دشمنى با جمهورى اسلامى، آن روز جزو برنامههاى اساسى استكبار جهانى و دو ابرقدرت شرق و غرب قرار بگيرد و تصميم بگيرند كه اين نظام اسلامى را - كه اينقدر براى آنها مشكل به وجود آورده بود - از كارايى و قدرت تأثير بر روى ملتها بيندازند. دشمنيها شروع شد؛ از جملهى اين دشمنيها، تحميل جنگ بود؛ از جملهى اين دشمنيها، محاصرهى اقتصادى بود؛ از جملهى اين دشمنيها، تلاشهاى ضد امنيتى و خصمانه در داخل صفوف قشرهاى مختلف ملت بود؛ از جملهى اين دشمنيها، تبليغات گوناگون عليه جمهورى اسلامى و عليه اين ملت بود؛ از جملهى اين دشمنيها، نسبتهاى دروغ به اين كشور و اين ملت و مسؤولان اين كشور بود. در طول اين سيزده سال، يك روز گردونهى اين توطئهها متوقف نشده است و هر روز به شكلى ظهور كرده و ادامه دارد؛ تا امروز هم ادامه داشته و قاعدتاً بعدها هم تا مدتها ادامه خواهد داشت.
آنچه كه در اين ميان قابل توجه است و به عنوان يك حقيقت درخشان براى جهان و براى تاريخ خود را نشان مىدهد، ناكامى اين توطئهها نسبت به ملت ايران است. دليل اين ناكامى، بقاى نظام جمهورى اسلامى و استحكام روزبهروز آن است؛ آنها نمىخواستند اينطور باشد. دليل اين ناكامى، پيروزى جمهورى اسلامى در جنگ تحميلى است؛ چيزى است كه هر انسانى با اندك تأملى، اين پيروزى روشن و واضح را درك مىكند.
وقتى كه همهى دنيا همدست بشوند و بر سر ملتى خراب بشوند، براى اينكه آن ملت را از صحنه خارج كنند و مرزهاى او را تغيير بدهند، اما بعد از هشت سال نتوانند، آن ملت بزرگترين پيروزى را به دست آورده است؛ اين، علاوه بر پيروزيهاى جنبى است كه ما در دوران هشت سال جنگ داشتيم.
بسيارى از اين ابتكاراتى كه امروز شما در داخل نيروى هوايى انجام مىدهيد، مرهون همان روحيهى خودكفايى است كه در دوران جنگ به وجود آمد؛ والّا در روز اول جنگ كه ما اينطور نبوديم. روز اول جنگ، ما هواپيما بسيار داشتيم؛ قطعات يدكى خيلى داشتيم؛ هواپيماى آماده هم داشتيم؛ اما آنچه كه نداشتيم، خودجوشى بود؛ كه اين خودجوشى به مرور به وجود آمد.
من فراموش نمىكنم كه چند روزى از شروع جنگ تحميلى گذشته بود كه مسؤولان نيروى هوايى فهرستى براى من آوردند كه نشان مىداد كه ما تا فلان مقطع زمانى - كه حداكثر حدود سى و چند روز مىشد - تمام هواپيماهاى اف 4 و اف 5 و اف 14 ما زمينگير خواهد شد! آخر ليست كه طولانىترين مدت را داشت، هواپيماهاى ترابرى ما بود. به اين فهرست كه نگاه مىكرديم، معلوم مىشد كه ما حدود يك ماه و نيم ديگر هيچ هواپيماى قابل پروازى نخواهيم داشت! مصيبت براى يك ملت، اينهاست.
عدهيى در آن روز خيال مىكردند كه ما از بين رفتنى هستيم؛ امريكاييها هم همينطور خيال مىكردند؛ فكر مىكردند كه تمام شد؛ جنگى است و در ظرف يك ماه، دو ماه، شش ماه، تمام وسايل و تجهيزات هوايى و غير هوايى جمهورى اسلامى را از بين خواهند برد؛ بعد اين ملت مجبور است كه دستهايش را بالا كند! آن حقيقت روشن اين است كه اين ملت در مقابل اين توطئهها به خودسازى و درونسازى و خودجوشى پرداخت. امروز شما چيزى داريد كه يك ملت به اين آسانى آن را به دست نمىآورد و آن، اتكاء به نفس و كشف قدرت درونى و نفسانى و ذاتى است. به اين دليل است كه شما امروز از آن روزها و از همهى گذشتهى نيروى هوايى و ارتش در دوران تاريخش بسيار قويتريد.
ملت ايران با همين روحيه در مقابل ابرقدرتها - كه جداً تصميم داشتند اين ملت را از پا در بياورند - ايستاد و پيروز شد و ابرقدرتها ناكام ماندند. سادهانديشى است اگر فكر كنيم كه دشمن با ناكام شدن در اين مرحله، دست خواهد برداشت؛ كمااينكه ما امروز تبليغات دشمن را مىبينيم. البته امروز آنچه كه مىتوانند فشار بياورند، مرحلهى تبليغات و مرحلهى توطئههاى سياسى عليه جمهورى اسلامى است؛ چون در مراحل گوناگونى ملت بحمداللَّه از آب و گل بيرون آمده و به رشد و بالندگى رسيده است. يكى از اين تبليغات، همين چيزى است كه مكرر مىشنويد و اين روزها هم سروصدايش بلند است؛ تكيه بر روى تجهيزات و قدرت نظامى جمهورى اسلامى. چيزى كه هرگز نمىخواستند به آن زبان بگشايند، امروز آن را به صورت مبالغهآميزى در بوقهاى جهانىِ خودشان تبليغ مىكنند كه بله، جمهورى اسلامى چنين تجهيزاتى را از فلان جا خريده؛ فلان چيزها را آورده يا وارد خواهد كرد؛ فلان دانشمندانى را جمع كرده؛ فلانطور تجهيزاتى را دارد براى خودش فراهم مىكند! اينها براى چيست؟ براى اين است كه همچنان كه سياست طولانى آنها بوده، كشورها و دولتهاى اسلامى را از جمهورى اسلامى مرعوب كنند. سيزده سال است كه اينها دارند اين سياست را دنبال مىكنند؛ مرعوب كردن كشورهاى مسلمانِ نزديك و اطراف ما از جمهورى اسلامى، و فاصله انداختن ميان جمهورى اسلامى و آنها؛ در حالى كه جمهورى اسلامى عليه كشورهاى همسايهى خود خطرى به حساب نمىآيد؛ جمهورى اسلامى حامى آنهاست.
در منطقهى خليج فارس ديدند كه در طول اين چند ساله اگر خطرى به وجود آمد و آتشى برافروخته شد، يا از ناحيهى يك كشور غير ايران بود - يعنى رژيم عراق كه در خليج فارس آتشافروزى كرد و به دنبال خود قدرتهاى بيگانه را به اين منطقه كشاند - يا از ناحيهى امريكاييها و همپيمانان آنها بود كه آمدند منطقه را به يك منطقهى آتش تبديل كردند؛ آنها منطقه را ناامن مىكنند.
در دوران جنگ همواره ما به امريكاييها مىگفتيم، شما كه مىگوييد ما براى حفظ امنيت منطقه ناوهاى خود را وارد خليج فارس مىكنيم، بدانيد كه شماها ضد امنيتيد؛ وجود شماها برخلاف امنيت است؛ امروز هم همين را مىگوييم و همين حقيقت وجود دارد. اينها براى اينكه وجود خودشان را در خليج فارس و در منطقه توجيه كنند، براى اينكه كشورهايى را وادار به سرازير كردن دلارهاى نفتى خود به خزانههاى زرادخانههاى امريكا بكنند و از آنها سلاح تهيه نمايند، براى اينكه بين جمهورى اسلامى و همسايگانش يك حالت بيم و هراس و احساس غربت به وجود بياورند، تبليغات مبالغهآميز مىكنند كه جمهورى اسلامى درصدد تهيهى تسليحات است! تسليحات ما هرچه كه تاكنون بوده است و هرچه كه بعد از اين بايد باشد، صرفاً براى دفاع از مرزهاى اين كشور و از اين انقلاب و از ارزشهايى است كه اين انقلاب بر پايهى آنها بنا شده است. تسليحات نيروهاى مسلح ما، هيچگونه خطرى را براى همسايگان ما به وجود نمىآورد؛ ما مىتوانيم از همسايگان خودمان دفاع كنيم.
دنيا ديد در دورانى كه مرزهاى بين ما و عراق بدون هيچگونه حاجزى(1) رها بود و عراق جاى ديگرى سرگرم بود - يا به اشغال كويت سرگرم بود، يا به پس دادن مكافات اشغال كويت سرگرم بود - اگر ما اندك انگيزهيى براى تعرض به همسايهها داشتيم، جاى آن بود كه وارد مرزهاى عراق بشويم؛ همچنان كه هر دولت ديگرى به جاى ما بود، به احتمال زياد اين كار را مىكرد؛ ولى ما نكرديم. در جمهورى اسلامى، انگيزههاى تجاوزطلبانه وجود ندارد.
ما بر مبناى تفكرات اسلامى داريم حركت مىكنيم. ما با حكمتِ برخاسته و تراوش شدهى از اصول اسلامى داريم مشى مىكنيم و كشور را اداره مىكنيم. آن روزى كه مىشد وارد سرزمينهاى عراق شد و لااقل تا مناطقى كه نزديك مناطق ماست و داراى عوارض طبيعى هم هست، جلو رفت، ما اين كار را نكرديم. كسانى كه اهل نقشهخوانى و اهل مسائل استراتژيك هستند، خيلى خوب مىفهمند كه جمهورى اسلامى در آن روز چه كارهايى مىتوانست بكند؛ ولى ما نكرديم؛ با علم و آگاهى و توجه هم نكرديم.
نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى براى دفاع در مقابل گرگهايى است كه به جمهورى اسلامى دندان نشان مىدهند؛ براى آن پنجههاى خونآلودى است كه سالهاى سال از سفرهى بىصاحب اين ملت خوردند و بردند و غارت كردند، و حالا كه جمهورى اسلامى دست آنها را قطع مىكند، به جمهورى اسلامى و ملت ايران پنجه نشان مىدهند. نيروهاى مسلح ما براى مقابلهى با آن عناصرى است كه با فضيلتها دشمنند و نمىخواهند اين كشور و هيچ كشورى و هيچ ملتى به خود استقلال ببيند؛ چه آنها خودشان و چه مزدورانشان؛ كه با كمال تأسف و خجلت بايد بگوييم كه بعضى از اينها اصل ايرانى هم دارند؛ كسانى كه به دشمنان اين كشور پناه بردند و عليه اين كشور و عليه پدر و مادر و خانواده و ميهن خودشان، پنجه به خون آلوده كردند! نيروهاى مسلح و قوّت سلاح و بازوى جمهورى اسلامى براى مقابله با اين رذالتها و رذلهاست؛ نه براى تعرض، نه براى تجاوز.
ما اگر از امنيت منطقهى خليج فارس حرف مىزنيم و خود را در آن سهيم مىدانيم، اين ناشى از يك حق طبيعى است. خليج فارس يك حوزهى محدود و يك منطقهى دربسته و سربستهيى است كه از لحاظ مرز، بيشترين سهم را جمهورى اسلامى دارد؛ طبيعى است كه در امنيت و حراست از آن نقش داشته باشد. ما هرگز نخواستيم ژاندارم اين منطقه باشيم و هرگز اجازه هم نمىدهيم كه هيچ قدرت ديگرى - چه از خود اين منطقه، و چه از بيرون اين منطقه، و امروز بخصوص امريكا - بخواهد ژاندارمى اين منطقهى نفتخيز و بسيار قيمتى عالم را به خودش اختصاص بدهد. با اين روحيهى احساس تكليف بر حراست از ارزشهاى اسلامى و از مرز و بوم و مردم اين كشور، تك تك آحاد نظامى ما - چه سپاه، چه نيروهاى مختلف ارتش؛ از جمله نيروى هوايى - بايد به كار نظامىِ خودشان بپردازند و در هر سطحى كه هستند، تكليفشان را انجام بدهند. امروز شما آن كارى كه انجام مىدهيد، يك تكليف وجدانى، دينى، ملى، ارزشى و انسانى است.
قدرتهاى بزرگ نمىخواهند كه ملتها نفس بكشند و روى پاى خودشان بايستند؛ مىبينيد كه روزبهروز مىخواهند قدرت خودشان را در دنيا توسعه بدهند.
البته تاريخ معلم خوبى است. تاريخ به ما اين درس را داده است كه هيچ قدرتى با آنچنان سركشيهايى كه امروز ما در قدرتهاى بزرگ و بخصوص در امريكا مىبينيم، ادامه نخواهد يافت و پاينده نخواهد بود؛ اينها با سر به زمين خواهند آمد؛ همچنان كه در گذشتهى بسيار نزديك، آن ابرقدرت ديگر با سر فرود آمد! هركسى طورى فرود مىآيد؛ هركسى به بهانهيى فرود مىآيد. اين افزونطلبيها، اين دست تجاوز به سمت جهان دراز كردنها، اين مقابلهى با احساسات پاك و خالص ملتها، مطمئناً آيندهى خوبى نخواهد داشت؛ اينها بسيار بىفرجام و ناموفق است. البته ملت ايران بايد هوشيار باشند؛ شما نيروهاى مسلح نيز بايد هوشيار باشيد.
من از پيشرفتهاى نيروى هوايى مطلعم و آنها را بسيار پُرارج مىدانم. شما كارهاى خوبى كردهايد. آنچه كه امروز در نيروى هوايى جريان دارد، حاكى از زنده بودن و زدن نبض سالم اين نيروست. اين تپشى كه امروز در نيروى هوايى هست، چيز خوبى است؛ اين را حفظ كنيد؛ آن حقيقت ارزشى را همواره به آن برسانيد؛ مراقب باشيد كه اين حركات و اين كارى كه انجام مىگيرد، با ارزشهاى انقلابى و اسلامى، هماهنگ و دوشبهدوش پيش برود. مبادا طورى بشود كه ارزشهاى انقلابى و اسلامى، در گوشهيى از گوشههاى ارتش - از جمله نيروى هوايى - و ساير نيروهاى مسلح، غريب و مهجور باشد. قوّت و ريشهدارىِ اين ملت و شما عزيزان، ناشى از همان انگيزههاى معنوى و اسلامى و آن روح شجاعت و آن ايستادگى است.
بنده مجدداً ياد اين روز عزيز را - كه در سيزده سال قبل اتفاق افتاد - گرامى مىدارم. اميدوارم اين خاطره را هر چه بهتر و بيشتر و زيباتر، در دل و در واقعيت زندگيتان حفظ كنيد. چه خوب بود اگر كسانى كه در آن روز شركت داشتند، دقايق و جزييات اين حادثه را مىنگاشتند، تا براى كسانى كه مطلع نيستند، يا براى آيندگان بماند و مورد توجه قرار بگيرد و ظرايف آن كشف بشود. اميدواريم كه خداوند متعال روزبهروز به شماها كمك كند؛ قلب مقدس ولىّعصر (ارواحنا فداه) از شماها راضى و خشنود باشد و ادعيهى زاكيهى آن بزرگوار شامل حال شما بشود و روح مطهر امام عزيز و شهداى بزرگوارمان از همهى ما خشنود باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) حايلى
در ابتدا لازم است روز نوزدهم بهمن را كه امسال با ميلاد سردار بزرگ عاشورا مصادف است، به شما برادران عزيز نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران تبريك عرض بكنم و از عناصر برجسته و چهرههاى درخشانى كه نيروى شما در طول اين چند سال به ملت ايران نشان داد و به انقلاب تقديم كرد، تجليل كنم.
اينكه ما روز نوزدهم بهمن را يك مقطع به حساب مىآوريم و نيروى هوايى را با اين روز معرفى مىكنيم، در حقيقت تكيه بر يك مسألهى ارزشى است و يقيناً تاريخ قضاوت خواهد كرد؛ همچنان كه امروز هم با اينكه در بحبوحهى قضايا هستيم و معمولاً در بحبوحهى مسائل، كمتر مىشود ابعاد آن را دانست و فهميد، اما چشمهاى باز و دلهاى بيدار ملت ما قضاوت مىكنند و در اين چند ساله نيز قضاوت كردهاند.
خيلى مهم است كه نيروى سوگلى رژيمى، علىرغم همهى تبليغات و تلقيناتى كه شده بود، در يك برههى حساس، آن شجاعت و آن آگاهى را پيدا كند كه با ظلم و طغيان به صورت صريح مقابله كند و خود را به جناح اسلام و حق متصل نمايد؛ و اين اتفاق افتاد. در روز نوزدهم بهمن، آن چهرههاى جوان و مصمم نيروى هوايى - كه بسيارى از آنها همين امروز بحمداللَّه در خلال عناصر مسؤول و كارگزار نيرو حضور دارند و بعضى از آنها هم به شهادت رسيدهاند - عليه رژيم وابستهى پهلوى اعلام موضع كردند و مردم را دلگرم نمودند؛ اين كار اثر بسيار عجيبى داشت. من آن روز در خدمت امام شاهد قضايا بودم و اين تحولى را كه به صورت محسوس داشت در اركان نظام كشور ما تحقق پيدا مىكرد، ديدم. سبقت در جهاد و سبقت در پذيرش ارزشهاى الهى و اسلامى و سبقت در فهميدن حقيقت، يك ارزش است؛ اين ارزش را نيروى هوايى ما كسب كرد و آن را با ارزش ديگرى همراه نمود، كه آن هم عبارت است از ايستادگى و صدق قول در ميدانهاى خطر.
نيروى هوايى ما، چه قبل از شروع ظاهرى و رسمى جنگ تحميلى، و چه بخصوص از هنگام شروع اين جنگ تحميلىِ طولانى و پُرخسارت، در ميدانها فداكارانه جنگيد. همهى عناصر اين نيرو تلاش كردند - و حقيقتاً تا همهى عناصر تلاش نكنند و قشرهاى مختلف زحمت نكشند، نتيجهى كار به آن خوبى ظاهر نخواهد شد - اما بخصوص خلبانهاى شكارى ما برجستگيهايى نشان دادند و فداكاريهايى كردند كه زبان عاجز است از اينكه بتواند در كلمات كوتاهى، حقايقى را كه در ميدان جنگ از اين عزيزان و از بقيهى عناصر نيرو سر زد و بُروز كرد، توصيف كند. من فراموش نمىكنم آن روزهايى را كه در شدت جنگ و در بحبوحهى حوادث تلخ، جوانان و خلبانان ما در آسمان چه فداكاريهايى مىكردند؛ و افراد فداكار مؤمن اين نيرو در زمين، در مقابلهى با تهاجم دشمن، چه مرارتهايى مىكشيدند؛ همهى اينها جزو پروندهى معنوى و ذخيرهى الهى و آسمانى نيروى هوايى در دوران سختترين آزمايشهاى اين ملت است.
شايد اگر ما از راه پرورش يافتن عناصر برجسته هم بخواهيم قضاوت كنيم، نيروى هوايى يكى از آن دستگاههاى نمونهى ماست. چهرهيى مثل شهيد بابايى را اين نيرو به ملت ايران داد. بحمداللَّه چهرههاى شبيه بابايى در ميان اين نيرو هستند و كم هم نيستند؛ كسانى كه دانش و تسلط بر فن را، با اخلاص و عشق بىنهايت به اسلام و هدفهاى اسلامى و آمادگى براى اقدام در جهت مصالح اين ملت و اين كشور همراه كردند. امروز هم بحمداللَّه از اينگونه افراد داريم و اميد من اين است كه امثال اين چهرهها روزبهروز در اين نيرو بيشتر بشوند. اين جوانان، اين نورسها، اين دلهاى پاك و روحهاى مطهرى كه با خلوص در جرگهى اين نيرو وارد مىشوند، بايد با همان روحيهى فداكارى و اخلاص و آمادگى براى تحمل مشاق و زحمات در هنگام لازم، مدارج علمى و تحقيقى را بپيمايند.
بايستى انشاءاللَّه جنبههاى ارزشى بر تمام تلاشهاى اين نيرو غلبه داشته باشد؛ كمااينكه تا آنجا كه من اطلاع دارم، همينطور هم هست. مسألهى نظام اسلامى و مسؤوليت خطيرى كه در اين مقطع زمانى بر دوش ملت ايران قرار گرفته است، يك مسألهى فوقالعاده حساس است. جا دارد كه هر فردى به تنهايى و در وجدان خود و با الهام از واقعياتى كه اتفاق افتاده است و مىافتد، نسبت به اين جريان تحليل داشته باشد. برادران من! قضيه خيلى مهم است؛ مهمتر از آن چيزى است كه سادهانديشان مىخواهند تصور كنند. مسأله فقط اين نيست كه ملتى بر يك نظام جبار و وابسته و نوكرصفت و فاسد شوريده و آن را كنار گذاشته و نظام دلبخواه و مطلوبى را سر كار آورده است؛ قضيه از اينها خيلى بالاتر است.
نمىخواهم ادعا كنم كه ملت ايران از روزى كه وارد اين مبارزه شد، به اين هدف عالىيى كه امروز در پيش روى او قرار دارد و اين بار مسؤوليت سنگينى كه امروز بر دوش ماست، به طور آگاهانه و دقيق فكر مىكرد. آنچه مسلّم است، اين است كه ملت ايران از ادامهى حكومت جبارانه و فاسد و وابسته و نوكرباب رژيم پهلوى و مشكلاتى كه از اين طريق براى اين كشور به وجود آورده بودند، به جان آمده بود و عشق به اسلام و علاقه و محبت به دعوت اسلامى، او را به ميدان آورد؛ در نتيجه آن نظام فاسد و ضد اسلامى را با همهى دنبالههايش از صحنهى اين كشور خارج كرد، تا يك نظام اسلامى را برقرار كند؛ همچنان كه امام و رهبر عظيمالشأن اين ملت آن را مطرح كرده بود و مردم آن را فهميده بودند و پايش خون و جان دادند و مبارزه كردند. اما بعد از تشكيل جمهورى اسلامى، قضيه ابعاد بسيار وسيعترى پيدا كرد و داراى ابعاد جهانى شد. چرا؟ زيرا ملتهاى عالم و بخصوص ملتهاى اسلامى، ناگهان احساس كردند كه درد مشتركى ميان ملت ايران و مجموعهى يك ميليارد مسلمان وجود دارد و آن، درد دورافتادن از اصل خود و دچار شدن در دست بتهاى قدرت استكبارى است كه بر تمام شؤون زندگى اين ملتها دارد اثر مىگذارد و زندگى آنها را تباه مىكند.
امت بزرگ اسلامى، اين آگاهى را بهطور وسيعى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران به دست آورد. اين موجب شد كه دشمنى با اسلام و بهطور مشخص دشمنى با جمهورى اسلامى، آن روز جزو برنامههاى اساسى استكبار جهانى و دو ابرقدرت شرق و غرب قرار بگيرد و تصميم بگيرند كه اين نظام اسلامى را - كه اينقدر براى آنها مشكل به وجود آورده بود - از كارايى و قدرت تأثير بر روى ملتها بيندازند. دشمنيها شروع شد؛ از جملهى اين دشمنيها، تحميل جنگ بود؛ از جملهى اين دشمنيها، محاصرهى اقتصادى بود؛ از جملهى اين دشمنيها، تلاشهاى ضد امنيتى و خصمانه در داخل صفوف قشرهاى مختلف ملت بود؛ از جملهى اين دشمنيها، تبليغات گوناگون عليه جمهورى اسلامى و عليه اين ملت بود؛ از جملهى اين دشمنيها، نسبتهاى دروغ به اين كشور و اين ملت و مسؤولان اين كشور بود. در طول اين سيزده سال، يك روز گردونهى اين توطئهها متوقف نشده است و هر روز به شكلى ظهور كرده و ادامه دارد؛ تا امروز هم ادامه داشته و قاعدتاً بعدها هم تا مدتها ادامه خواهد داشت.
آنچه كه در اين ميان قابل توجه است و به عنوان يك حقيقت درخشان براى جهان و براى تاريخ خود را نشان مىدهد، ناكامى اين توطئهها نسبت به ملت ايران است. دليل اين ناكامى، بقاى نظام جمهورى اسلامى و استحكام روزبهروز آن است؛ آنها نمىخواستند اينطور باشد. دليل اين ناكامى، پيروزى جمهورى اسلامى در جنگ تحميلى است؛ چيزى است كه هر انسانى با اندك تأملى، اين پيروزى روشن و واضح را درك مىكند.
وقتى كه همهى دنيا همدست بشوند و بر سر ملتى خراب بشوند، براى اينكه آن ملت را از صحنه خارج كنند و مرزهاى او را تغيير بدهند، اما بعد از هشت سال نتوانند، آن ملت بزرگترين پيروزى را به دست آورده است؛ اين، علاوه بر پيروزيهاى جنبى است كه ما در دوران هشت سال جنگ داشتيم.
بسيارى از اين ابتكاراتى كه امروز شما در داخل نيروى هوايى انجام مىدهيد، مرهون همان روحيهى خودكفايى است كه در دوران جنگ به وجود آمد؛ والّا در روز اول جنگ كه ما اينطور نبوديم. روز اول جنگ، ما هواپيما بسيار داشتيم؛ قطعات يدكى خيلى داشتيم؛ هواپيماى آماده هم داشتيم؛ اما آنچه كه نداشتيم، خودجوشى بود؛ كه اين خودجوشى به مرور به وجود آمد.
من فراموش نمىكنم كه چند روزى از شروع جنگ تحميلى گذشته بود كه مسؤولان نيروى هوايى فهرستى براى من آوردند كه نشان مىداد كه ما تا فلان مقطع زمانى - كه حداكثر حدود سى و چند روز مىشد - تمام هواپيماهاى اف 4 و اف 5 و اف 14 ما زمينگير خواهد شد! آخر ليست كه طولانىترين مدت را داشت، هواپيماهاى ترابرى ما بود. به اين فهرست كه نگاه مىكرديم، معلوم مىشد كه ما حدود يك ماه و نيم ديگر هيچ هواپيماى قابل پروازى نخواهيم داشت! مصيبت براى يك ملت، اينهاست.
عدهيى در آن روز خيال مىكردند كه ما از بين رفتنى هستيم؛ امريكاييها هم همينطور خيال مىكردند؛ فكر مىكردند كه تمام شد؛ جنگى است و در ظرف يك ماه، دو ماه، شش ماه، تمام وسايل و تجهيزات هوايى و غير هوايى جمهورى اسلامى را از بين خواهند برد؛ بعد اين ملت مجبور است كه دستهايش را بالا كند! آن حقيقت روشن اين است كه اين ملت در مقابل اين توطئهها به خودسازى و درونسازى و خودجوشى پرداخت. امروز شما چيزى داريد كه يك ملت به اين آسانى آن را به دست نمىآورد و آن، اتكاء به نفس و كشف قدرت درونى و نفسانى و ذاتى است. به اين دليل است كه شما امروز از آن روزها و از همهى گذشتهى نيروى هوايى و ارتش در دوران تاريخش بسيار قويتريد.
ملت ايران با همين روحيه در مقابل ابرقدرتها - كه جداً تصميم داشتند اين ملت را از پا در بياورند - ايستاد و پيروز شد و ابرقدرتها ناكام ماندند. سادهانديشى است اگر فكر كنيم كه دشمن با ناكام شدن در اين مرحله، دست خواهد برداشت؛ كمااينكه ما امروز تبليغات دشمن را مىبينيم. البته امروز آنچه كه مىتوانند فشار بياورند، مرحلهى تبليغات و مرحلهى توطئههاى سياسى عليه جمهورى اسلامى است؛ چون در مراحل گوناگونى ملت بحمداللَّه از آب و گل بيرون آمده و به رشد و بالندگى رسيده است. يكى از اين تبليغات، همين چيزى است كه مكرر مىشنويد و اين روزها هم سروصدايش بلند است؛ تكيه بر روى تجهيزات و قدرت نظامى جمهورى اسلامى. چيزى كه هرگز نمىخواستند به آن زبان بگشايند، امروز آن را به صورت مبالغهآميزى در بوقهاى جهانىِ خودشان تبليغ مىكنند كه بله، جمهورى اسلامى چنين تجهيزاتى را از فلان جا خريده؛ فلان چيزها را آورده يا وارد خواهد كرد؛ فلان دانشمندانى را جمع كرده؛ فلانطور تجهيزاتى را دارد براى خودش فراهم مىكند! اينها براى چيست؟ براى اين است كه همچنان كه سياست طولانى آنها بوده، كشورها و دولتهاى اسلامى را از جمهورى اسلامى مرعوب كنند. سيزده سال است كه اينها دارند اين سياست را دنبال مىكنند؛ مرعوب كردن كشورهاى مسلمانِ نزديك و اطراف ما از جمهورى اسلامى، و فاصله انداختن ميان جمهورى اسلامى و آنها؛ در حالى كه جمهورى اسلامى عليه كشورهاى همسايهى خود خطرى به حساب نمىآيد؛ جمهورى اسلامى حامى آنهاست.
در منطقهى خليج فارس ديدند كه در طول اين چند ساله اگر خطرى به وجود آمد و آتشى برافروخته شد، يا از ناحيهى يك كشور غير ايران بود - يعنى رژيم عراق كه در خليج فارس آتشافروزى كرد و به دنبال خود قدرتهاى بيگانه را به اين منطقه كشاند - يا از ناحيهى امريكاييها و همپيمانان آنها بود كه آمدند منطقه را به يك منطقهى آتش تبديل كردند؛ آنها منطقه را ناامن مىكنند.
در دوران جنگ همواره ما به امريكاييها مىگفتيم، شما كه مىگوييد ما براى حفظ امنيت منطقه ناوهاى خود را وارد خليج فارس مىكنيم، بدانيد كه شماها ضد امنيتيد؛ وجود شماها برخلاف امنيت است؛ امروز هم همين را مىگوييم و همين حقيقت وجود دارد. اينها براى اينكه وجود خودشان را در خليج فارس و در منطقه توجيه كنند، براى اينكه كشورهايى را وادار به سرازير كردن دلارهاى نفتى خود به خزانههاى زرادخانههاى امريكا بكنند و از آنها سلاح تهيه نمايند، براى اينكه بين جمهورى اسلامى و همسايگانش يك حالت بيم و هراس و احساس غربت به وجود بياورند، تبليغات مبالغهآميز مىكنند كه جمهورى اسلامى درصدد تهيهى تسليحات است! تسليحات ما هرچه كه تاكنون بوده است و هرچه كه بعد از اين بايد باشد، صرفاً براى دفاع از مرزهاى اين كشور و از اين انقلاب و از ارزشهايى است كه اين انقلاب بر پايهى آنها بنا شده است. تسليحات نيروهاى مسلح ما، هيچگونه خطرى را براى همسايگان ما به وجود نمىآورد؛ ما مىتوانيم از همسايگان خودمان دفاع كنيم.
دنيا ديد در دورانى كه مرزهاى بين ما و عراق بدون هيچگونه حاجزى(1) رها بود و عراق جاى ديگرى سرگرم بود - يا به اشغال كويت سرگرم بود، يا به پس دادن مكافات اشغال كويت سرگرم بود - اگر ما اندك انگيزهيى براى تعرض به همسايهها داشتيم، جاى آن بود كه وارد مرزهاى عراق بشويم؛ همچنان كه هر دولت ديگرى به جاى ما بود، به احتمال زياد اين كار را مىكرد؛ ولى ما نكرديم. در جمهورى اسلامى، انگيزههاى تجاوزطلبانه وجود ندارد.
ما بر مبناى تفكرات اسلامى داريم حركت مىكنيم. ما با حكمتِ برخاسته و تراوش شدهى از اصول اسلامى داريم مشى مىكنيم و كشور را اداره مىكنيم. آن روزى كه مىشد وارد سرزمينهاى عراق شد و لااقل تا مناطقى كه نزديك مناطق ماست و داراى عوارض طبيعى هم هست، جلو رفت، ما اين كار را نكرديم. كسانى كه اهل نقشهخوانى و اهل مسائل استراتژيك هستند، خيلى خوب مىفهمند كه جمهورى اسلامى در آن روز چه كارهايى مىتوانست بكند؛ ولى ما نكرديم؛ با علم و آگاهى و توجه هم نكرديم.
نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى براى دفاع در مقابل گرگهايى است كه به جمهورى اسلامى دندان نشان مىدهند؛ براى آن پنجههاى خونآلودى است كه سالهاى سال از سفرهى بىصاحب اين ملت خوردند و بردند و غارت كردند، و حالا كه جمهورى اسلامى دست آنها را قطع مىكند، به جمهورى اسلامى و ملت ايران پنجه نشان مىدهند. نيروهاى مسلح ما براى مقابلهى با آن عناصرى است كه با فضيلتها دشمنند و نمىخواهند اين كشور و هيچ كشورى و هيچ ملتى به خود استقلال ببيند؛ چه آنها خودشان و چه مزدورانشان؛ كه با كمال تأسف و خجلت بايد بگوييم كه بعضى از اينها اصل ايرانى هم دارند؛ كسانى كه به دشمنان اين كشور پناه بردند و عليه اين كشور و عليه پدر و مادر و خانواده و ميهن خودشان، پنجه به خون آلوده كردند! نيروهاى مسلح و قوّت سلاح و بازوى جمهورى اسلامى براى مقابله با اين رذالتها و رذلهاست؛ نه براى تعرض، نه براى تجاوز.
ما اگر از امنيت منطقهى خليج فارس حرف مىزنيم و خود را در آن سهيم مىدانيم، اين ناشى از يك حق طبيعى است. خليج فارس يك حوزهى محدود و يك منطقهى دربسته و سربستهيى است كه از لحاظ مرز، بيشترين سهم را جمهورى اسلامى دارد؛ طبيعى است كه در امنيت و حراست از آن نقش داشته باشد. ما هرگز نخواستيم ژاندارم اين منطقه باشيم و هرگز اجازه هم نمىدهيم كه هيچ قدرت ديگرى - چه از خود اين منطقه، و چه از بيرون اين منطقه، و امروز بخصوص امريكا - بخواهد ژاندارمى اين منطقهى نفتخيز و بسيار قيمتى عالم را به خودش اختصاص بدهد. با اين روحيهى احساس تكليف بر حراست از ارزشهاى اسلامى و از مرز و بوم و مردم اين كشور، تك تك آحاد نظامى ما - چه سپاه، چه نيروهاى مختلف ارتش؛ از جمله نيروى هوايى - بايد به كار نظامىِ خودشان بپردازند و در هر سطحى كه هستند، تكليفشان را انجام بدهند. امروز شما آن كارى كه انجام مىدهيد، يك تكليف وجدانى، دينى، ملى، ارزشى و انسانى است.
قدرتهاى بزرگ نمىخواهند كه ملتها نفس بكشند و روى پاى خودشان بايستند؛ مىبينيد كه روزبهروز مىخواهند قدرت خودشان را در دنيا توسعه بدهند.
البته تاريخ معلم خوبى است. تاريخ به ما اين درس را داده است كه هيچ قدرتى با آنچنان سركشيهايى كه امروز ما در قدرتهاى بزرگ و بخصوص در امريكا مىبينيم، ادامه نخواهد يافت و پاينده نخواهد بود؛ اينها با سر به زمين خواهند آمد؛ همچنان كه در گذشتهى بسيار نزديك، آن ابرقدرت ديگر با سر فرود آمد! هركسى طورى فرود مىآيد؛ هركسى به بهانهيى فرود مىآيد. اين افزونطلبيها، اين دست تجاوز به سمت جهان دراز كردنها، اين مقابلهى با احساسات پاك و خالص ملتها، مطمئناً آيندهى خوبى نخواهد داشت؛ اينها بسيار بىفرجام و ناموفق است. البته ملت ايران بايد هوشيار باشند؛ شما نيروهاى مسلح نيز بايد هوشيار باشيد.
من از پيشرفتهاى نيروى هوايى مطلعم و آنها را بسيار پُرارج مىدانم. شما كارهاى خوبى كردهايد. آنچه كه امروز در نيروى هوايى جريان دارد، حاكى از زنده بودن و زدن نبض سالم اين نيروست. اين تپشى كه امروز در نيروى هوايى هست، چيز خوبى است؛ اين را حفظ كنيد؛ آن حقيقت ارزشى را همواره به آن برسانيد؛ مراقب باشيد كه اين حركات و اين كارى كه انجام مىگيرد، با ارزشهاى انقلابى و اسلامى، هماهنگ و دوشبهدوش پيش برود. مبادا طورى بشود كه ارزشهاى انقلابى و اسلامى، در گوشهيى از گوشههاى ارتش - از جمله نيروى هوايى - و ساير نيروهاى مسلح، غريب و مهجور باشد. قوّت و ريشهدارىِ اين ملت و شما عزيزان، ناشى از همان انگيزههاى معنوى و اسلامى و آن روح شجاعت و آن ايستادگى است.
بنده مجدداً ياد اين روز عزيز را - كه در سيزده سال قبل اتفاق افتاد - گرامى مىدارم. اميدوارم اين خاطره را هر چه بهتر و بيشتر و زيباتر، در دل و در واقعيت زندگيتان حفظ كنيد. چه خوب بود اگر كسانى كه در آن روز شركت داشتند، دقايق و جزييات اين حادثه را مىنگاشتند، تا براى كسانى كه مطلع نيستند، يا براى آيندگان بماند و مورد توجه قرار بگيرد و ظرايف آن كشف بشود. اميدواريم كه خداوند متعال روزبهروز به شماها كمك كند؛ قلب مقدس ولىّعصر (ارواحنا فداه) از شماها راضى و خشنود باشد و ادعيهى زاكيهى آن بزرگوار شامل حال شما بشود و روح مطهر امام عزيز و شهداى بزرگوارمان از همهى ما خشنود باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) حايلى