پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات‌ در ديدار با وزير، معاونان‌، مشاوران‌ و مديران‌ كل‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

من بايد از برادران عزيز كه بار سنگينى را در سرتاسر كشور بر دوش دارند، تشكر كنم. خدمتگزاران كم‌مدعا و كم‌توقع و پُركار نظام جمهورى اسلامى، شما فرهنگيان عزيز هستيد؛ چه شما برادرانى كه در كارهاى ادارى و مديريتها مشغول كاريد، و چه كسانى كه در بخشهاى آموزشى و تعليم و تربيت بچه‌ها مباشرتاً مشغول تلاش هستند. همه واقعاً بار سنگين و مسؤوليت بزرگى را، دانسته و آگاهانه بر دوش گرفته‌ايد و با اين مشكلاتى هم كه هست - كه آقاى دكتر نجفى(1) اجمالاً اشاره كردند - اين راه دشوار را داريد مى‌پيماييد؛ بحمداللَّه خوب هم مى‌پيماييد.

چيزى كه درباره‌ى اهميت آموزش و پرورش بنده عرض بكنم و شما ندانيد، وجود ندارد. حقيقت مسأله همين چيزى است كه همه‌ى ما مى‌دانيم؛ يعنى آينده‌ى كشور در دستهاى شماست؛ در دستهاى آموزش و پرورش و معلمان كشور است. بهترين نسلها، آماده‌ترينِ آنها براى تعلم و تربّى به تربيت اسلامى، در اختيار شما هستند.

انقلاب يك حادثه است كه در نقطه‌يى از عالم اتفاق مى‌افتد و آثار معجزه‌آسايى هم نشان مى‌دهد. بقا و استمرار و بركات اين حادثه، مستقيماً و تحقيقاً با تربيت انسانها ارتباط پيدا مى‌كند. اگر انسانهاى صالح و عالمى باشند كه پيام انقلاب را درك كنند و آن را حفظ كنند و به آن عمل نمايند و آن راه و آن جهت را پى‌بگيرند، انقلاب زنده و مانده است و بركات آن خواهد رسيد. اگر خداى نكرده در محيطى كه انقلابى به وقوع مى‌پيوندد، انسانها به شكل صحيحى تربيت نشوند، اصول تربيت قلع و قمع بشود، به آن ريزه‌كاريهاى تربيتىِ اسلامى در محيط اسلامى پرداخته نشود، و خلاصه، انسانهايى كه هم آگاه باشند، هم دلسوز باشند، هم احساس مسؤوليت كنند، هم كاردان باشند، هم خوش‌روحيه باشند، پرورانده نشوند، مطمئناً آن اساس اولى هم به خطر خواهد افتاد و ضايع خواهد شد.

هرچه شما در دنيا مشاهده مى‌فرماييد كه آثار تلاشهاى بشر در برهه‌يى خودش را نشان داده و جوشيده، اما بعدها كمرنگ شده، يا زايل شده، يا به عكس تبديل شده، يا جهتها عوض شده، ناشى از كمبود آگاهى و فكر و اراده و روشن‌بينى و روحيه است؛ يعنى صفات اساسى در يك انسانِ تربيت شده. ما بايد اين انسان را تربيت كنيم و اين صفات را در او بدميم؛ و اين در دست شماست؛ يعنى پايه‌ى اول را شما مى‌گذاريد؛ بخصوص در سنين نوجوانى و آغاز جوانى كه جوانان در اختيار آموزش و پرورش هستند.

به اعتقاد من، آن چيزى كه امروز بيش از همه بايد در آموزش و پرورشِ ما به آن توجه بشود، اعتقاد اسلامى و عمل اسلامى است كه در دانش‌آموزان بايد احياء گردد. بايد اين طور باشد كه اگر كودكى از يك خانواده‌ى بى‌اعتقاد و بى‌مبالات نسبت به عمل و اعتقاد اسلامى به مدرسه مى‌آيد و وارد محيط تحت تصرف و تسلط آموزش و پرورش مى‌شود؛ يا كودكى از خانواده‌يى مى‌آيد كه آنها اعتقاد و مبالاتشان هم نسبت به افكار و عمل اسلامى بد نيست، ليكن به خاطر بى‌سوادى و كمبودهاى فكرى و روانى والدين، توانايى اثرگذارى روى طفل را ندارند، بايد اين‌جا آن خلأها جبران بشود؛ يعنى اين كودك، هم علماً، هم عملاً، هم اعتقاداً، به يك آدم متدين تبديل شود؛ بايد همت اين باشد.

البته همه‌ى ما توجه داريم كه يك انسان اسلامى، فقط آن انسانى هم نيست كه اعتقاد اسلامى داشته باشد و عمل اسلامى بكند، بلكه اخلاق اسلامى هم آن ركن اساسى است؛ والّا اگر انسانى را داراى عقايد محكم اسلامى و عمل به معناى نماز و روزه و اين چيزها فرض كنيم، ليكن حسود، بخيل، جبان، بدخواه، بى‌روحيه و بى‌اراده باشد، اين انسان، انسان مسلمان نيست. انسان مسلمان بايستى در هر سه بعد - هم بعد تربيت، هم بعد دانش، هم بعد عمل - كار كند. البته به يك اعتبار، هر سه‌ى اينها عمل است؛ اعتقاد هم نوعى عمل است؛ عمل قلبى است. على‌اىّ‌حال، مقصود روشن است.

در مدارس، همت بايد بر اين باشد كه بچه‌هاى ما از لحاظ دينى - هم در قلمرو اعتقاد، هم در قلمرو تربيت و اخلاق، هم در قلمرو تعبد عملى - انسانهاى مسلمان بار بيايند؛ اين، علاج و اساس كار ماست. البته روحيه‌ى دانش‌دوستى، جزو تربيتهاى اسلامى است؛ يعنى اگر ما بخواهيم اخلاق اسلامى را گسترش بدهيم، اين‌هم در آن هست. پيشرفت مراتب علم هم جزو اساس كار شماست كه بايستى به آن توجه بشود. تقسيم علوم و پيدا كردن اولويتها و اين‌كه امروز در اين مقطع، در اين پنج سال، در اين ده سال بايستى خيل دانش‌آموزان به چه علومى بيشتر گرايش و توجه داده بشوند، اينها مسائل كارى و فنى شماست كه به آن واقفتر هستيد. اين علاج كار ماست؛ يعنى بايستى با وجدان اسلامى، بچه‌ها تربيت بشوند؛ و اين امروز واضح است.

اين‌كه از «تهاجم فرهنگى» اسم آوردند و گفتند شما در خط مقدم اين تهاجم هستيد، اين حق است و بنده اين را قبول دارم؛ چون تهاجم فرهنگى، به مقصودِ بى‌اعتقاد كردن نسل نو انجام مى‌گيرد؛ هم بى‌اعتقاد كردن به دين، هم بى‌اعتقاد كردن به اصول انقلابى و آن تفكر فعالى كه امروز استكبار از آن مى‌ترسد و قلمرو قدرتهاى استكبارى را به خطر مى‌اندازد.

مشاهده مى‌كنيد كه امروز در الجزاير(2) و در مناطق اسلامى، چه صف‌بندى واضح و خشن و خصمانه‌يى در مقابل اسلام هست؛ اينها براى ما عبرت‌انگيز است. ما در درون مجموعه‌ى انقلاب اسلامى، اى بسا بعضى از امورى را كه كليت دارد و ناظر به مسائل اسلامى است، بدرستى لمس نكنيم؛ اما از دور كه يك منطقه‌ى ديگر را نگاه مى‌كنيم، بعضى از مسائل به‌شكل كلى براى ما خيلى واضح و روشن مى‌شود.

ببينيد امروز استكبار و آن فرهنگ مهاجم و ويرانگر، براى كشورهاى اسلامى چه مى‌كند و چگونه دارد صف‌آرايى مى‌كند. در همه‌ى كشورهاى اسلامى، مردم اسلام را مى‌خواهند؛ اين حقيقت مخصوص يك كشور خاص نيست؛ به هر كشور اسلامى شما نزديك بشويد، خواهيد ديد همين‌طور است. ما با ملتها آشنا هستيم؛ مى‌دانيم كه ملتها به اسلام گرايش دارند؛ يعنى اكثريت عظيمى از ملتها، شوقِ به اسلام و شوقِ به زندگى اسلامى در درونشان هست؛ منتها مجال پيدا نكرده‌اند كه بيان كنند، يا فرصتى برايشان فراهم نشده است. بالاخره هرجايى اقتضايى دارد، و مسلّم هم يك روز اين مجال پيدا خواهد شد.

هرجايى كه اسلام بُروز مى‌كند و مردم ابراز مى‌كنند كه به اسلام علاقه‌مندند، مى‌بينيد كه چگونه صف‌آرايى شديدى عليه آنها به‌وجود مى‌آيد. البته ما معتقديم كه مردم الجزاير بالاخره به اسلام دست خواهند يافت و مطلوب خودشان را - كه حاكميت اسلام است - به دست خواهند آورد و اين توطئه‌هايى كه الان در آن‌جا هست و مستقيماً زير نظر استكبار و با هدايت استكبار - بخصوص امريكا - است، خنثى خواهد شد. اينها قادر نيستند در مقابل اراده‌ى يك ملت، مدت زمان زيادى مقاومت كنند؛ يك چند روزى بالاخره جوله‌يى(3) مى‌كنند، اما اين جولان نمى‌تواند در مقابل اراده و خواست قلبى مردم ماندگار باشد؛ به شرطى كه مردم ان‌شاءاللَّه مقاومت كنند، و خواهند كرد.

اين حادثه، براى ما تجربه و عبرتى است؛ «انّ فى ذلك لعبرة».(4) وقتى در مقابل يك حركتِ حاكى از ميل، كه هنوز هيچ‌گونه اثر خارجى بر آن مترتب نشده، اما چون آينده برايشان مشهود است، اين چنين صف‌آرايى و خصومت مى‌كنند، شما ببينيد با يك اسلامِ تبلور يافته در يك كشور - كه همان نظام جمهورى اسلامى است - چه‌قدر اينها از اعماق وجود دشمنند، و چه‌قدر آماده هستند كه براى نابود كردن آن، از انواع طرق استفاده كنند. از اول انقلاب تا حالا، ما درگير اين قضيه بوده‌ايم؛ الان هم در همه‌ى زمينه‌ها - اعم از زمينه‌ى اقتصادى، يا زمينه‌ى فرهنگى، يا زمينه‌ى سياسى - عملاً درگير هستيم. همه‌جا بايد خودمان را تجهيز كنيم، و اين تجهيز، يكى از مهمترين تدابيرش همين است كه ما جوانان و نوجوانان و كودكان اين مرز و بوم را اسلامى بار بياوريم.

من خيال مى‌كنم سرلوحه و محور برنامه‌هاى آموزش و پرورش در تنظيم كتاب، در تربيتِ معلم، در نظارتِ بر كار بخشهاى مختلف آموزش و پرورش، در نظارت بر كار آموزش‌دهندگان و داخل مدارس بايد بر اين باشد كه ببيند آيا تفكر اسلامى منتقل مى‌شود، يا نه؛ انسان سازىِ بر مبناى اسلام و مسلمان‌سازىِ كودكان در اين مدارس انجام مى‌گيرد، يا انجام نمى‌گيرد. هرچه ما در اين جهت كمبود داريم، بايستى همت كنيم و آن كمبود را برطرف نماييم.

البته در كشور ما، آموزش و پرورش يك بناى قديمى است؛ ليكن نه با هندسه‌ى صحيحى از آغاز كار. در اين‌جا اولِ كار، آموزش و پرورش را مثل اغلب بناهاى فرهنگى، بر مبناى صحيحى نگذاشتند؛ شما داريد مجاهدت مى‌كنيد كه اين مبناى صحيح را به‌وجود بياوريد؛ بنابراين مشكلات زيادى دارد؛ اين مشكلات را تحمل بكنيد و آن را به حساب جهاد در راه خدا بگذاريد. اين را، هم شما توجه داشته باشيد كه عملتان جهادى است، و هم معلمان سراسر كشور - هرجا هستند - بايستى به اين نكته توجه داشته باشند. كار شما واقعاً يك عمل جهادى و يك مجاهدت در راه خداست؛ سختيهايى هم دارد، كه بايد آنها را تحمل كنيد؛ هر چند كه دولت هم در كار و در محاسبه‌ى خود بايستى سعى در كم كردن مشكلات شما داشته باشد.

در خصوص انتخابات(5) هم من فقط يك جمله عرض مى‌كنم. همه‌ى دستگاهها موظفند به سهم خود براى صحيح انجام شدن انتخابات تلاش كنند. انتخابات صحيح هم معلوم است چگونه انتخاباتى است. يك وقت عرض كرديم كه انتخابات غلط و بد، فقط آن انتخاباتى نيست كه آراى عوضى و تقلبى در صندوقها بريزند؛ پيداست كه در نظام جمهورى اسلامى، با نظارتهايى كه هست، چنين چيزى على‌القاعده امكانپذير نيست، يا به آسانى امكانپذير نيست. صحت انتخابات اين است كه انتخابات حقيقتاً مُعرِب(6) و خبردهنده‌ى از آراى قلبى و تشخيص مردم باشد و حقيقتاً كوشش بشود كه آگاهى به حدى برسد كه اين تشخيص، تشخيص صحيحى باشد.

ممكن است در دوران انتخابات، گوشه و كنار براى منحرف كردن افكار و آراء، و براى بد جلوه دادن حقايق، و براى كشاندن انتخابات در مجراهاى رايج بين غربيها - كه با پول و با تبليغات پولى و با خريدن افراد ضعاف‌النفوس و امثال اينها، رأيى را براى كسى، براى جناحى، براى گروه و حزبى درست مى‌كنند؛ كه اين در خيلى از كشورهاى دنيا معمول است - كارهاى تبليغاتى و بعضى وسوسه‌ها انجام بگيرد؛ اينها نبايد باشد؛ يعنى مردم واقعاً آگاهانه فكر كنند، انتخاب كنند و انتخاب خودشان را اعلام نمايند؛ اين مى‌شود آن شكل صحيح اسلامى كه هر كسى آگاهانه به نحوى با نظام اسلامى بيعت مى‌كند. وقتى كه انتخابات به شكل صحيحى انجام بگيرد، حقيقتاً بيعت مجددى است كه آن شخص دارد انجام مى‌دهد؛ و اين چيز بسيار مهم و خوبى است. آموزش و پرورش هم در آن حدى كه به عهده‌ى اوست؛ چه رسماً، چه مِن غير رسمٍ - چون آموزش و پرورش به خاطر حضورش در بين قشرهاى مردم، در بين جوانان، در ميان خانواده‌ها، مى‌تواند نقشى بيش از آنچه كه رسماً معين شده، داشته باشد - ان‌شاءاللَّه كوشش كند كه اين كار به بهترين وجهى انجام بگيرد.

اين نكته هم الان به خاطرم آمد، كه در گزارش شما(7) هم به آن اشاره‌يى نشده بود. واقعاً از جمله‌ى كارهاى بسيار خوب، همين قضيه‌ى مدارس فنى و حرفه‌يى است كه بايد دنبال بشود؛ بچه‌ها واقعاً بيايند و زودتر وارد بازار كار بشوند و دنبال آن روش تحميل‌شده‌ى دروغينِ مدرك‌گرايى نباشند؛ اين هم يكى از آن چيزهاى مهم است.

من يك‌بار ديگر از همه‌ى شما آقايان و برادران عزيز تشكر مى‌كنم؛ واقعاً مى‌دانم كه زحمت مى‌كشيد و تلاش مى‌كنيد. امروز آموزش و پرورش و كتاب درسى و كلاس و معلم، واقعاً با گذشته طرفِ نسبت نيست.

ان‌شاءاللَّه كه همه‌ى شما آقايان موفق و مؤيد باشيد. خداوند شماها را تأييد و كمك كند؛ ما هم دعا مى‌كنيم كه ان‌شاءاللَّه خداوند روزبه‌روز بر توفيقات شما بيفزايد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
-------------------------------------------
1) وزير وقت آموزش و پرورش
2) ر. ك: پاورقى 1 - بيانات‌ در ديدار خانواده‌هاي‌ شهداي‌ هفتم‌ تير (08/04/1370)
3) گشت‌زدن
4) آل‌عمران: 13
5) انتخابات چهارمين دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى
6) آشكار كننده
7) دكتر نجفى