بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
شكر و سپاس بىحد و حصر به درگاه عظمت پروردگار، كه به بخشى از بهترين فرزندان انقلاب توفيق داد تا بتوانند وظيفهى خطيرى را در دفاع از والاترين حقيقت الهى در زمان معاصر انجام بدهند. بزرگترين نعمت خدا دربارهى ما مردم اين است كه ما را در زمانى آفريد و قرار داد كه مىتوانيم در راه آرمانهاى بزرگ اسلامى جهاد و تلاش كنيم و اميدوار، بلكه مطمئن به موفقيت باشيم.
روزى بود كه مؤمنان صادقى آرزو مىكردند كه بتوانند در راه خدا دفاع كنند، ولى نمىتوانستند؛ راهها به روى آنها بسته، فضا با ابرهاى ظلمانى سلطنت و حكومت طواغيت پُر شده، و امكان هرگونه سرمايهگذارى فكرى و علمى و جسمى و روحى در راه آرمانهاى اسلامى ناموجود بود؛ در خون دل زندگى مىكردند و با خون دل از دنيا مىرفتند. امروز راهها به روى ما و فرزندان اين دوران باز، و فضا گشوده است؛ آينده اميدبخش است و امكان براى دفاع از ارزشهاى مظلوم الهى و اسلامى، در دسترس ماست. اين، نعمت بزرگ الهى است؛ بايد آن را قدر بدانيم و هر لحظه از عمرِ در اين دوران را، معادل سالها عمرِ به بطالت گذشتهى بخشى از انسانهاى غافل در همهى زمانها به حساب آوريم.
قرآن صريحاً وعده كرده است كه «ليظهره علىالدّين كلّه»(1). قرآن با زبانهاى مختلف گفته است كه اين حقيقت و اين سلسلهى ارزشها در تاريخ بشريت، بر همهى شبهارزشها و ضد ارزشها فايق خواهد آمد. قرآن صريحاً گفته است كه «العاقبة للمتّقين»(2)؛ فرجام كار، متعلق به مؤمنان و پرهيزگاران است. چگونه ممكن است اسلام درحالىكه در كنج عزلت و انزواست، بر تفكرات پوشالى و تحميلى و ارزشهاى ضد ارزش و تحميلشدهى بر بشريت مظلوم فايق بيايد؟
سالها اسلام بود، اما نه در صحنهى فعاليتهاى اساسى عالم. يك دوران طولانى، اسلام در دستگاه حكومتهاى مسلماننام و بىخبر از اسلام، منزوى بود. در طول سلطنتهاى مفصل ايران و عثمانى و هند كه ظاهراً مسلمان بودند، اسلام به معناى حقيقى كلمه در دستگاهشان نبود؛ اسلام منزوى بود. بعد هم كه از دو، سه قرن پيش به اين طرف، دوران پيشرفت غرب و اروپا پيش آمد و ارزشهاى مادّى به شكلهاى مختلف بر دنيا حاكم شد، اسلام و مسلمانى كاملاً در غربت و انزوا افتاد؛ حتّى سعى مىكردند كه نام اسلام را هم به دست فراموشى بسپرند؛ سعى مىكردند تا كشورهاى مسلمان را هم با تفكرات لاييكى و غير اسلامى حتّى از صورت اسلام جدا كنند. «بسماللَّه» گفتن در اول حرف زدنها ننگ بود. نماز خواندن ننگ بود. مسلمان زيستن به معناى واقعى محال بود. تظاهرات اسلامى، بيشتر تشريفاتى بود. از معنويت اسلام، از جهاد اسلام و از ارجحيت اسلام در مقابل رقيبهاى مادّى، خبرى نبود. در آن شرايط، وعدهى «ليظهره علىالدّين كلّه»3، چگونه مىتوانست عملى بشود؟
براى اينكه وعدهى خدا - يعنى پيروزى اسلام بر همهى كفر و الحاد، پيروزى ارزشهاى الهى بر همهى مادّيگريهاى كوتهنظرانه - به تحقق بپيوندد، بايد اسلام در عرصهى زندگى خودش را مطرح مىكرد. خداى متعال چنين مقدر كرد كه اين كار به دست يكى از شايستهترين و برترين بندگانش عملى شود، و شد. آن عبد صالح، آن جانشين بحق پيامبران و اولياى دين، آن انسان وارستهى از مادّيات در وجود و در زندگى و در انديشهى خود، آن انسان هضمشدهى در اسلام و فانى در اللَّه، اين توفيق و اين نعمت و اين لطف بزرگ را از خداى متعال دريافت كرد كه پيشقراول و مبشر اين راه و دست تواناى اسلام و قرآن در اين دوران غربت و انزوا باشد.
اسلام به وسط صحنه آمد و در دنيا مطرح شد. اول آن را جدى نگرفتند؛ اما پس از آنكه خطر آن را درك كردند، توطئهها را با شدت هرچه تمامتر آغاز كردند؛ كه يكى از آن توطئهها، جنگ هشتساله بود. اما همت اين ملت مؤمن، اين شاگردان آموزشيافتهى در مكتب دين، اين استفادهكنندگان از نفس گرم آن عبد صالح و بندهى فانى فىاللَّه، و همت شما جوانان مؤمن و عاشقان راه خدا، باعث شد تا بتوانيد بسلامت از اين تجربهها بيرون بياييد و انقلاب و اسلامتان را درخشانتر كنيد.
در اين سالهاى دشوار امتحان، كارى شد كه اسلام - كه بناست براى غلبهى بر ارزشهاى ضد الهى و ضد انسانيت به وسط صحنه بيايد - هرچه بيشتر به وسط صحنه آمد؛ خود را در دنيا مطرح كرد و ارزش و قدرت و عمق وجود خود را نشان داد. امروز بعد از پايان اردوبنديهاى استكبارى دوگانه در عالم، و به ظاهر يكسو و يكجهت شدن قدرتهاى مادّى و استكبارى، چشمها به سوى اين قهرمان هزاروچهارصد ساله - يعنى پرچم اسلام و پرچمدار بزرگ آن، ملت عظيمالشأن ايران - است كه امروز برخاسته، گرد و غبار زمانه را از خود فرو ريخته، به وسط صحنه آمده، مسؤوليت خود را به دنيا اعلام كرده، و با قدرت هرچه تمامتر در مقابل همهى قدرتهاى مادّى ايستاده است.
همه متوجه شما هستند؛ هم قدرتهاى چپاولگر عالم و جهانخواران، هم مظلومان عالم، هم آن كسانى كه در صحنه منتظرند تا ببينند كفه به سود كدام طرف سنگينتر خواهد شد. امروز ملت فلسطين چشمشان به شماست. ملتهاى مظلوم و روشنفكران مسلمان، نگاهشان به سوى شماست. حتّى كسانى هم كه مسلمانى را نشناختهاند، در دلشان فروغ اميدى از سوى شما هست. اين همان سكويى است كه بايد ملت مسلمان ايران، و به دنبال آن ديگر ملتها، به سوى «ليظهره علىالدّين كلّه»(3) پرش و حركت كنند. اين، كار بزرگى است. اين كار، قدرت ايمان، قوّت اراده، توكل به خدا، آمادگى معنوى و مادّى مىخواهد.
امروز بار امانتى كه بر دوش ما ملت ايران است، از هميشهى تاريخ سنگينتر است. امروز چشم جهانى به ما مىنگرد و متوجه به ماست. خداى متعال اين مسؤوليت را در مقابل ما قرار داده است. اگر ما خداى نكرده در انجام اين مسؤوليت كوتاهى كنيم، بار مسؤوليت خدا بر زمين نخواهد ماند و خداى متعال كسان ديگرى را كه از ما بهتر و شايستهتر باشند، به برداشتن اين بار امانت برخواهد گزيد. اما ملت ما با اين همه شهيد، با اين همه تلاش موفق، با اين همه صدق و صفا در وفا به وعدهى خود با خدا و با اولياى خدا، براى برداشتن اين بار سنگين، شايستهترين است.
امروز علىرغم پيروزيهاى ظاهرى امريكا در صحنهى سياسى عالم و در صحنهى جنگ نابرابر با رژيم شكستخورده و ذليل عراق - كه اين پيروزيهاى خيالى، امريكا را مغرور كرده است - واهمه و دغدغهى شديدى در دل سردمداران استكبار وجود دارد؛ آن هم فقط از ناحيهى اسلام. نمىخواهند به اين قضيه اعتراف كنند؛ نمىخواهند اسلام و انقلاب و حركت و خيزش اسلامى را در حرفهاى خود بزرگ كنند؛ اما علىرغم ميلشان، آنچه در دل آنهاست، آشكار و معلوم مىشود كه از حركت عميق اسلامى بشدت بيمناكند.
خيانتى كه امروز نسبت به سرزمين مقدس فلسطين و به سود رژيم غاصب اسرائيل انجام مىگيرد، درحقيقت حركت و تدبيرى براى مقابلهى با خيزش اسلامى در منطقه است. با اين عجله مىخواهند جاى پا را در منطقه قرص كنند، تا بتوانند از خيزش اسلامى ملتها جلوگيرى كنند. آيا خواهند توانست؟ ممكن است به ظاهر دربارهى مسألهى فلسطين نشستوبرخاستى بكنند؛ اما امكان ندارد كه دشمنان ملت اسلام و امت بزرگ اسلامى بتوانند علىرغم خواست ملتهاى مسلمان، اين توطئهى بزرگ را به كرسى بنشانند. مسألهى فلسطين، اينطورى حل نخواهد شد. مبارزه و جهاد، با شور هرچه بيشتر باقى خواهد ماند.
شما بدانيد از سالهاى اول انقلاب تا امروز، توطئهها به سمت ملت ايران و به سمت جمهورى اسلامى متوجه بوده است و متوجه خواهد ماند. آنها از انقلاب مىترسند، از شما مىترسند؛ و اين ايجاب مىكند كه ما آماده باشيم.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامى آزمايش بسيار بزرگى را در دفاع از انقلاب و قرآن نشان داده است؛ اين مايهى روسفيدى شماست. نيروى زمينى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در عرصههاى نبرد خونين، زيباترين صحنهها را آفريده و درخشانترين برگها را در پروندهى خود چيده است. شما جوانان عزيز و مؤمن، شما سرداران و فرماندهان، شما كسانى كه بهترين سالهاى جوانى خود را در دشوارترين تجربهى دفاع مقدس و خونين بسر برديد، بايد آمادگى خود را روزبهروز بيشتر كنيد. مبادا خيال كنيد كه چون به ظاهر جنگى نيست، پس توطئهى دشمن هم نيست. يك لحظه غفلت جايز نيست.
بنيهى معنوى سپاه را تقويت كنيد. ايمان، تقوا، توجه به خدا، گريهى شوق و محبت در محراب عبادت، دعا و ذكر و نيايش و استغفار را از ياد نبريد؛ اين حيات دلهاى ماست؛ اين مايهى پيروزيهاى حقيقى ماست. نظم و انضباط را كه شرط اصلى براى توانايى هر سازمان نظامى است - و من امروز بحمداللَّه نشانههاى بسيار جالبى از آن را مشاهده كردم و در مقابل چشم مىبينم - هرچه بيشتر اهميت بدهيد. آموزش نظامى و تمرينهاى نظامى و مانورهاى گوناگون و برترى و پيشرفت دانش نظامى و استحكام سازماندهى را در همهى سطوح و در همهى ردهها در نظر داشته باشيد. سپاه را اينگونه اداره و تقويت كنيد.
سعى كنيد همچنان كه اين سازمان مبارك - سپاه پاسداران انقلاب اسلامى - انقلابى متولد شده، همواره انقلابى بماند و در جهت هدفهاى انقلاب حركت كند. وحدت نيروهاى مسلح را حفظ كنيد. با ارتش و با نيروى انتظامى، در نهايت صفا و برادرى حركت كنيد. هر كدام كارى و شغلى و مسؤوليتى و راهى به سوى تكامل خود دارند؛ همه بايد اين راه را بپيمايند.
به اميد خدا پيش برويد و مطمئن باشيد كه خداى متعال شما را كمك خواهد كرد؛ «ولينصرنّ اللَّه من ينصره انّ اللَّه لقوىّ عزيز»(4). روح مقدس امام امت از شما شاد باد و ادعيهى زاكيهى ولىّاللَّهالاعظم (ارواحنا فداه) شامل حال شما باد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
------------------------------------------
1 و 3). توبه: 33
2) اعراف: 128
4) حج: 40
شكر و سپاس بىحد و حصر به درگاه عظمت پروردگار، كه به بخشى از بهترين فرزندان انقلاب توفيق داد تا بتوانند وظيفهى خطيرى را در دفاع از والاترين حقيقت الهى در زمان معاصر انجام بدهند. بزرگترين نعمت خدا دربارهى ما مردم اين است كه ما را در زمانى آفريد و قرار داد كه مىتوانيم در راه آرمانهاى بزرگ اسلامى جهاد و تلاش كنيم و اميدوار، بلكه مطمئن به موفقيت باشيم.
روزى بود كه مؤمنان صادقى آرزو مىكردند كه بتوانند در راه خدا دفاع كنند، ولى نمىتوانستند؛ راهها به روى آنها بسته، فضا با ابرهاى ظلمانى سلطنت و حكومت طواغيت پُر شده، و امكان هرگونه سرمايهگذارى فكرى و علمى و جسمى و روحى در راه آرمانهاى اسلامى ناموجود بود؛ در خون دل زندگى مىكردند و با خون دل از دنيا مىرفتند. امروز راهها به روى ما و فرزندان اين دوران باز، و فضا گشوده است؛ آينده اميدبخش است و امكان براى دفاع از ارزشهاى مظلوم الهى و اسلامى، در دسترس ماست. اين، نعمت بزرگ الهى است؛ بايد آن را قدر بدانيم و هر لحظه از عمرِ در اين دوران را، معادل سالها عمرِ به بطالت گذشتهى بخشى از انسانهاى غافل در همهى زمانها به حساب آوريم.
قرآن صريحاً وعده كرده است كه «ليظهره علىالدّين كلّه»(1). قرآن با زبانهاى مختلف گفته است كه اين حقيقت و اين سلسلهى ارزشها در تاريخ بشريت، بر همهى شبهارزشها و ضد ارزشها فايق خواهد آمد. قرآن صريحاً گفته است كه «العاقبة للمتّقين»(2)؛ فرجام كار، متعلق به مؤمنان و پرهيزگاران است. چگونه ممكن است اسلام درحالىكه در كنج عزلت و انزواست، بر تفكرات پوشالى و تحميلى و ارزشهاى ضد ارزش و تحميلشدهى بر بشريت مظلوم فايق بيايد؟
سالها اسلام بود، اما نه در صحنهى فعاليتهاى اساسى عالم. يك دوران طولانى، اسلام در دستگاه حكومتهاى مسلماننام و بىخبر از اسلام، منزوى بود. در طول سلطنتهاى مفصل ايران و عثمانى و هند كه ظاهراً مسلمان بودند، اسلام به معناى حقيقى كلمه در دستگاهشان نبود؛ اسلام منزوى بود. بعد هم كه از دو، سه قرن پيش به اين طرف، دوران پيشرفت غرب و اروپا پيش آمد و ارزشهاى مادّى به شكلهاى مختلف بر دنيا حاكم شد، اسلام و مسلمانى كاملاً در غربت و انزوا افتاد؛ حتّى سعى مىكردند كه نام اسلام را هم به دست فراموشى بسپرند؛ سعى مىكردند تا كشورهاى مسلمان را هم با تفكرات لاييكى و غير اسلامى حتّى از صورت اسلام جدا كنند. «بسماللَّه» گفتن در اول حرف زدنها ننگ بود. نماز خواندن ننگ بود. مسلمان زيستن به معناى واقعى محال بود. تظاهرات اسلامى، بيشتر تشريفاتى بود. از معنويت اسلام، از جهاد اسلام و از ارجحيت اسلام در مقابل رقيبهاى مادّى، خبرى نبود. در آن شرايط، وعدهى «ليظهره علىالدّين كلّه»3، چگونه مىتوانست عملى بشود؟
براى اينكه وعدهى خدا - يعنى پيروزى اسلام بر همهى كفر و الحاد، پيروزى ارزشهاى الهى بر همهى مادّيگريهاى كوتهنظرانه - به تحقق بپيوندد، بايد اسلام در عرصهى زندگى خودش را مطرح مىكرد. خداى متعال چنين مقدر كرد كه اين كار به دست يكى از شايستهترين و برترين بندگانش عملى شود، و شد. آن عبد صالح، آن جانشين بحق پيامبران و اولياى دين، آن انسان وارستهى از مادّيات در وجود و در زندگى و در انديشهى خود، آن انسان هضمشدهى در اسلام و فانى در اللَّه، اين توفيق و اين نعمت و اين لطف بزرگ را از خداى متعال دريافت كرد كه پيشقراول و مبشر اين راه و دست تواناى اسلام و قرآن در اين دوران غربت و انزوا باشد.
اسلام به وسط صحنه آمد و در دنيا مطرح شد. اول آن را جدى نگرفتند؛ اما پس از آنكه خطر آن را درك كردند، توطئهها را با شدت هرچه تمامتر آغاز كردند؛ كه يكى از آن توطئهها، جنگ هشتساله بود. اما همت اين ملت مؤمن، اين شاگردان آموزشيافتهى در مكتب دين، اين استفادهكنندگان از نفس گرم آن عبد صالح و بندهى فانى فىاللَّه، و همت شما جوانان مؤمن و عاشقان راه خدا، باعث شد تا بتوانيد بسلامت از اين تجربهها بيرون بياييد و انقلاب و اسلامتان را درخشانتر كنيد.
در اين سالهاى دشوار امتحان، كارى شد كه اسلام - كه بناست براى غلبهى بر ارزشهاى ضد الهى و ضد انسانيت به وسط صحنه بيايد - هرچه بيشتر به وسط صحنه آمد؛ خود را در دنيا مطرح كرد و ارزش و قدرت و عمق وجود خود را نشان داد. امروز بعد از پايان اردوبنديهاى استكبارى دوگانه در عالم، و به ظاهر يكسو و يكجهت شدن قدرتهاى مادّى و استكبارى، چشمها به سوى اين قهرمان هزاروچهارصد ساله - يعنى پرچم اسلام و پرچمدار بزرگ آن، ملت عظيمالشأن ايران - است كه امروز برخاسته، گرد و غبار زمانه را از خود فرو ريخته، به وسط صحنه آمده، مسؤوليت خود را به دنيا اعلام كرده، و با قدرت هرچه تمامتر در مقابل همهى قدرتهاى مادّى ايستاده است.
همه متوجه شما هستند؛ هم قدرتهاى چپاولگر عالم و جهانخواران، هم مظلومان عالم، هم آن كسانى كه در صحنه منتظرند تا ببينند كفه به سود كدام طرف سنگينتر خواهد شد. امروز ملت فلسطين چشمشان به شماست. ملتهاى مظلوم و روشنفكران مسلمان، نگاهشان به سوى شماست. حتّى كسانى هم كه مسلمانى را نشناختهاند، در دلشان فروغ اميدى از سوى شما هست. اين همان سكويى است كه بايد ملت مسلمان ايران، و به دنبال آن ديگر ملتها، به سوى «ليظهره علىالدّين كلّه»(3) پرش و حركت كنند. اين، كار بزرگى است. اين كار، قدرت ايمان، قوّت اراده، توكل به خدا، آمادگى معنوى و مادّى مىخواهد.
امروز بار امانتى كه بر دوش ما ملت ايران است، از هميشهى تاريخ سنگينتر است. امروز چشم جهانى به ما مىنگرد و متوجه به ماست. خداى متعال اين مسؤوليت را در مقابل ما قرار داده است. اگر ما خداى نكرده در انجام اين مسؤوليت كوتاهى كنيم، بار مسؤوليت خدا بر زمين نخواهد ماند و خداى متعال كسان ديگرى را كه از ما بهتر و شايستهتر باشند، به برداشتن اين بار امانت برخواهد گزيد. اما ملت ما با اين همه شهيد، با اين همه تلاش موفق، با اين همه صدق و صفا در وفا به وعدهى خود با خدا و با اولياى خدا، براى برداشتن اين بار سنگين، شايستهترين است.
امروز علىرغم پيروزيهاى ظاهرى امريكا در صحنهى سياسى عالم و در صحنهى جنگ نابرابر با رژيم شكستخورده و ذليل عراق - كه اين پيروزيهاى خيالى، امريكا را مغرور كرده است - واهمه و دغدغهى شديدى در دل سردمداران استكبار وجود دارد؛ آن هم فقط از ناحيهى اسلام. نمىخواهند به اين قضيه اعتراف كنند؛ نمىخواهند اسلام و انقلاب و حركت و خيزش اسلامى را در حرفهاى خود بزرگ كنند؛ اما علىرغم ميلشان، آنچه در دل آنهاست، آشكار و معلوم مىشود كه از حركت عميق اسلامى بشدت بيمناكند.
خيانتى كه امروز نسبت به سرزمين مقدس فلسطين و به سود رژيم غاصب اسرائيل انجام مىگيرد، درحقيقت حركت و تدبيرى براى مقابلهى با خيزش اسلامى در منطقه است. با اين عجله مىخواهند جاى پا را در منطقه قرص كنند، تا بتوانند از خيزش اسلامى ملتها جلوگيرى كنند. آيا خواهند توانست؟ ممكن است به ظاهر دربارهى مسألهى فلسطين نشستوبرخاستى بكنند؛ اما امكان ندارد كه دشمنان ملت اسلام و امت بزرگ اسلامى بتوانند علىرغم خواست ملتهاى مسلمان، اين توطئهى بزرگ را به كرسى بنشانند. مسألهى فلسطين، اينطورى حل نخواهد شد. مبارزه و جهاد، با شور هرچه بيشتر باقى خواهد ماند.
شما بدانيد از سالهاى اول انقلاب تا امروز، توطئهها به سمت ملت ايران و به سمت جمهورى اسلامى متوجه بوده است و متوجه خواهد ماند. آنها از انقلاب مىترسند، از شما مىترسند؛ و اين ايجاب مىكند كه ما آماده باشيم.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامى آزمايش بسيار بزرگى را در دفاع از انقلاب و قرآن نشان داده است؛ اين مايهى روسفيدى شماست. نيروى زمينى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در عرصههاى نبرد خونين، زيباترين صحنهها را آفريده و درخشانترين برگها را در پروندهى خود چيده است. شما جوانان عزيز و مؤمن، شما سرداران و فرماندهان، شما كسانى كه بهترين سالهاى جوانى خود را در دشوارترين تجربهى دفاع مقدس و خونين بسر برديد، بايد آمادگى خود را روزبهروز بيشتر كنيد. مبادا خيال كنيد كه چون به ظاهر جنگى نيست، پس توطئهى دشمن هم نيست. يك لحظه غفلت جايز نيست.
بنيهى معنوى سپاه را تقويت كنيد. ايمان، تقوا، توجه به خدا، گريهى شوق و محبت در محراب عبادت، دعا و ذكر و نيايش و استغفار را از ياد نبريد؛ اين حيات دلهاى ماست؛ اين مايهى پيروزيهاى حقيقى ماست. نظم و انضباط را كه شرط اصلى براى توانايى هر سازمان نظامى است - و من امروز بحمداللَّه نشانههاى بسيار جالبى از آن را مشاهده كردم و در مقابل چشم مىبينم - هرچه بيشتر اهميت بدهيد. آموزش نظامى و تمرينهاى نظامى و مانورهاى گوناگون و برترى و پيشرفت دانش نظامى و استحكام سازماندهى را در همهى سطوح و در همهى ردهها در نظر داشته باشيد. سپاه را اينگونه اداره و تقويت كنيد.
سعى كنيد همچنان كه اين سازمان مبارك - سپاه پاسداران انقلاب اسلامى - انقلابى متولد شده، همواره انقلابى بماند و در جهت هدفهاى انقلاب حركت كند. وحدت نيروهاى مسلح را حفظ كنيد. با ارتش و با نيروى انتظامى، در نهايت صفا و برادرى حركت كنيد. هر كدام كارى و شغلى و مسؤوليتى و راهى به سوى تكامل خود دارند؛ همه بايد اين راه را بپيمايند.
به اميد خدا پيش برويد و مطمئن باشيد كه خداى متعال شما را كمك خواهد كرد؛ «ولينصرنّ اللَّه من ينصره انّ اللَّه لقوىّ عزيز»(4). روح مقدس امام امت از شما شاد باد و ادعيهى زاكيهى ولىّاللَّهالاعظم (ارواحنا فداه) شامل حال شما باد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
------------------------------------------
1 و 3). توبه: 33
2) اعراف: 128
4) حج: 40