بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
تبريك عرض ميكنيم اين ميلاد مسعود را كه حقيقتاً خاطره ى اين روز براى همه ى آزادگان عالم گرامى است. هر كسى كه على بن ابى طالب (عليه الصّلاة و السّلام) را ولو از دور بشناسد، يقيناً در يادبود روز ولادت اين بزرگمرد آفرينش احساس شادمانى ميكند. ما مردم مسلمان و بخصوص شيعيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در قبال اين شخصيت عظيم وظائفى داريم؛ مسئوليتهائى داريم.
مقام اميرالمؤمنين در نزد خداوند متعال در سايه ى مجاهدت، عبادت، تلاش و فداكارى براى آن بزرگوار به دست آمده است. خداى متعال قبل از خلقت اين انسانهاى بزرگ، نتيجه ى آزمون خود درباره ى آنها را ميداند. پاداش اين آزمونها همان طينت پاك، همان خلقت ممتاز، همان خصوصياتى است كه در اين وجود مقدس و ساير معصومين (عليهم السّلام)، خداى متعال جمع فرموده است. همين خصوصيات موجب ميشود كه اميرالمؤمنين در چشم پيغمبر اكرم آن رتبه و مقام عالى را به دست بياورد.
در روايات اهل سنت درباره ى محبت پيغمبر به اميرالمؤمنين (عليهما الصّلاة و السّلام) مطالبى آمده است كه براى همه ى مسلمانان قابل تدبر و قابل توجه است. در سنن «تَرمذى» كه از صحاح سته ى اهل سنت است، از قول ام المؤمنين - عايشه - نقل ميكند كه ايشان گفته است كه: «ما خلق اللَّه خلقا احبّ الى رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و اله) من علىّ»؛ يعنى ايشان شهادت ميدهد كه در ميان خلائق هيچ انسانى محبوبتر از اميرالمؤمنين در نزد پيغمبر و در چشم پيامبر مكرم نبود.
باز در يك روايت ديگرى، احمد حنبل -كه از ائمه ى چهارگانه اهل سنت است- از اسماء بنت عميس نقل ميكند كه گفت: پيغمبر اكرم دست به دعا برداشت و عرض كرد: «اللّهمّ انّى اقول لك كما قال اخى موسى اجعل لى وزيرا من اهلى اشدد به ازرى و اشركه فى امرى علىّ كى نسبّحك كثيرا و نذكرك كثيرا»؛ يعنى پيغمبر اكرم به خداوند متعال عرض ميكند: پروردگارا ! همان طورى كه موساى پيغمبر از تو درخواست كرد كه براى او وزيرى قرار بدهى، شريكى قرار بدهى كه در كارها به او كمك كند و همراه او باشد و بازوى تواناى او باشد، من هم از تو درخواست ميكنم كه على را وزير من و شريك من و بازوى تواناى من قرار بدهى.
اين حقائق را دنياى اسلام در مقابل چشم دارد. آن مقامات معنوى اميرالمؤمنين، آن قرب به خداى متعال، آن قدرت مسيطرى كه خداى متعال به اين ذوات مقدسه داده است، آنها از درك امثال ما خارج است؛ اما اين چيزها در مقابل چشم ماست؛ اين را همه مى بينند، همه ميفهمند. اميرالمؤمنين مثال عالى تربيت اسلامى است. هم دوران سربازى و مجاهدت را گذرانده است، هم دوران غربت را گذرانده است، هم دوران حكومت و زمامدارى را گذرانده است. هر كدام از اينها مشتمل بر درسهاى فراوانى براى امت اسلام است كه اگر ما امروز به اين درسها عمل بكنيم، صراط مستقيمِ هدايت و تكامل و تعالى در مقابل ما باز خواهد شد. از اين مناسبتها اين استفاده ها را بايد كرد؛ اين درسها را بايد گرفت.
يك سطر از سطور كتاب قطور منقبت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) اين است كه اين بزرگوار در طول اين زندگى پرماجراى خود به چيزهائى اهتمام داشتند، از جمله عدالت و وحدت. اينها براى ما درس است. وحدت امت اسلامى براى اميرالمؤمنين مهم بود. استقرار عدالت در ميان امت اسلامى هم براى اميرالمؤمنين مهم بود. حق طلبى آن بزرگوار در هر دو جا خود را نشان ميدهد؛ هم در آنجائى كه در پى عدالت دشوارترين آزمونهاى زندگى خود را تحمل ميكند؛ آن سختيها را، آن مجاهدتهاى دشوار را، آن جنگهائى را كه بر آن بزرگوار تحميل شد -آن سه جنگ دوران كوتاه حكومت، كه اينها را تحمل ميكند؛ چون دنبال عدالت است. حق را در اينجا با قاطعيت تعقيب ميكند- هم در آنجائى كه اميرالمؤمنين به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقى كه براى خود او مسلّم است، چشم پوشى ميكند و در مقام معارضه برنمى آيد؛ اسلام را، مسلمانان را، جامعه ى اسلامى را، وحدت اسلامى را پاس ميدارد.
«فامسكت يدى حتّى رأيت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام يدعون الى محقّ دين محمّد (صلّى اللَّه عليه و اله)»؛1
يعنى آن وقتى كه ديدم مسئله ى اسلام مطرح است، مصالح اسلامى، مصالح جامعه ى اسلامى مطرح است، در آنجا ديگر سكوت را جايز ندانستم، آمدم وسط ميدان براى ايجاد وحدت. مال دوران اولِ پس از رحلت پيغمبر و آن دوران محنت اميرالمؤمنين است؛ آنجا هم حق را با قاطعيت دنبال ميكند. اين حق در اينجا وحدت است. اينها براى ما درس است.
جامعه ى اسلامى در تمام ادوار مختلف از ناحيه ى بى عدالتى ضربه خورده است؛ و از ناحيه پراكندگى و نفاق و جدائى افراد از يكديگر و مقابل يكديگر ايستادن، ضربه خورده است. از اين چيزها دنياى اسلام ضربه خورده. هر چه شما به تاريخ اسلام مراجعه كنيد - بخصوص در قرون اخير - اين معنا را روشنتر مى بينيد. دنياى اسلام نيازمند اتحاد است. اميرالمؤمنين مايه ى وحدت دنياى اسلام بايد باشد. دشمنان اسلام ميخواهند بين طوائف مسلمان به وسيله ى اميرالمؤمنين كه خود وسيله ى وحدت و اتحاد است، اختلاف ايجاد كنند. اينها را بايد دنياى اسلام بگوش باشد.
امروز كسانى و دستهائى را كه براى ايجاد اختلاف بين شيعه و سنى به شيعه تهمت ميزنند، بدگويى ميكنند، اختلاف افكنى ميكنند، ببينند. از اين طرف هم همين جور؛ يك كسانى از اين طرف احساسات برادران مسلمان خودشان را تحريك ميكنند، جريحه دار ميكنند، آزرده ميكنند. دنياى اسلام بايد متحد باشد. امروز دنيا اين را ميخواهد. امروز نيازهاى جامعه ى اسلامى اين را ميطلبد كه جوامع اسلامى با هم باشند، در كنار هم باشند، اتحاد و اتفاق داشته باشند، نگذارند دشمنانى از ضعف آنها استفاده كنند؛ دشمنانى كه خودشان به طور طبيعى قدرتى ندارند. اسرائيل چيست؟ دشمن صهيونيستى در مقابل يك ميليارد و نيم مسلمان عددى نيست؛ به حساب نمى آيد. اختلاف در دنياى اسلام -اين ضعفى كه در درون دنياى اسلام است- موجب ميشود كه دشمن ضعيف بتواند راه خود را پيدا كند، يارگيرى كند، از بين برادران مسلمان دشمن براى خود يارگيرى كند.
اين مسئله را ملت ايران هم بايد توجه داشته باشند. ما يك ملت متحديم؛ اسلام ما را متحد كرد؛ انقلاب ما را بيدار كرد؛ دلهاى ما را به هم نزديك كرد؛ انگيزه هاى ما را در هم تنيده كرد؛ به هم پيوند زد؛ شديم يك مشت محكم و مقتدر در مقابل دشمنان نظام اسلامى و دشمنان اسلام و مسلمين و دشمنان ايران. دشمنان منتظرند اين اتحاد كلمه را به هم بزنند؛ بين مردم ايجاد نفاق كنند؛ ايجاد اختلاف كنند؛ برادران را در مقابل هم قرار بدهند؛ بايد ملت ايران هوشيار باشد.
در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت عظيمى از ملت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى نظير است. اين خيلى براى ملت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانائى به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به كار شدند، بين مردم اختلاف بيندازند، تا حدودى هم موفق شدند. ليكن ملت بايد حركت دشمن را خنثى كند.
سياست نظام جمهورى اسلامى، سياست روشنى است. رقابت در بين نامزدهاى رياست جمهورى به نگاه ما، به عقيده ى ما، يك رقابت درون خانوادگى است، گاهى به عصبانيت هم ميكشد. دو برادر هم ممكن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگيرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بيگانه چه ربطى دارد. بيگانگانى كه در اين قضيه در سطوح مختلف سياسى و تبليغاتى وارد اين ميدان شدند، نيتشان ايجاد شقاق و اختلاف بود؛ ايجاد شكاف بود. بعضى از سران كشورهاى غربى در سطح رئيس جمهور و نخست وزير و وزير خارجه و مسئولان گوناگون، صريحاً در مسئله ى داخلى ملت ايران دخالت كردند. به شما چه؟ چرا در ماجرائى كه مربوط به ملت ايران است، دخالت ميكنيد؟ دخالت ميكنند، بعد هم ميگويند ما دخالت نميكنيم؛ پس دخالت معنايش چيست؟ تشويق اغتشاشگرى دخالت نيست؟ مردم ايران را اغتشاشگر معرفى كردن، دخالت نيست؟ اهانت نيست؟ دو دسته، يك دسته به يك نامزد، يك دسته به يك نامزد ديگر رأى دادند، اكثريت و اقليتى هست، قواعدى هست، آن كسانى كه نامزدشان رأى نياورده، طبيعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ اما اين معنايش اغتشاش نيست؛ اينها اغتشاشگر نيستند. اغتشاشگر يك عده ى معدودى هستند؛ همانهائى كه بودجه ى تصويب شده ى بعضى از دولتهاى غربى را براى ايجاد اختلاف در داخل ايران مصرف ميكنند، آنها اغتشاشگرند. در رسانه هاى آمريكائى و اروپائى - كه غالباً تحت سلطه ى صهيونيستهايند و از بن دندان دشمن ملت ايران و دشمن اسلام و دشمن نظام جمهورى اسلامى اند - اينجور وانمود ميكنند كه جمعى از ملت ايران اغتشاشگرند.
ما اخطار ميكنيم؛ ملت ايران به سران بعضى از كشورها كه سعى ميكنند از يك مسئله ى داخلىِ كشورمان عليه ملت ايران استفاده كنند، اخطار ميكند: حواستان جمع باشد، ملت ايران عكس العمل نشان ميدهد.
اولاً اين را همه بدانند، سران كشورهاى استكبارى بدانند، مداخله گرانِ فضولِ در مسائل جمهورى اسلامى بدانند: ملت ايران بين خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتى پاى شما دشمنان ملت ايران به ميان بيايد، همه با هم متحد ميشوند؛ يك دست واحد، يك مشت محكم عليه شما ميشوند.
اينجور نيست كه شما خيال كنيد وقتى از يك جريانى به خيال خودتان دفاع كرديد، حمايت كرديد، اين جريان به شما متمايل خواهد شد؛ ابداً. ما سى سال تجربه داريم؛ سى سال اين ملت در حافظه ى خود دشمنى هاى شما را ثبت كرده است؛ ضبط كرده است. ملت ميفهمد شما چكار ميخواهيد بكنيد، چكار داريد ميكنيد. اسم بعضى ها را مى آورند به عنوان اينكه ما مدافع آنها هستيم؛ دروغ ميگويند؛ مدافع آنها هم نيستند؛ قصدشان ايجاد اختلاف است، قصدشان ايجاد بدبينىِ ملت ايران و نخبگان ايران نسبت به يكديگر است؛ دروغ ميگويند.
آنچه در دلهاى پركينه ى آنها وجود دارد، اين است كه آرزو ميكنند اين نظام مستقل، اين مجد و عزتِ سربرافراشته ى از اين كشور كه در مقابل زورگوئى هاى آنها ايستاده، نباشد. آرزوى آنها اين است. اينجور نيست كه در نظام جمهورى اسلامى با زيدى خوب باشند، با عمروى بد باشند؛ نه. هر كسى كه به اين نظام پايبند است، هر كسى كه به اين قانون اساسى پايبند است، هر كسى كه به آرمانهاى ملت ايران پايبند است، از نظر آنها دشمن است. آنها ميخواهند جمهورى اسلامى نباشد، يك نظام دست نشانده ى مطيعِ منقادِ در مقابل آنها، مجدداً مثل دوران گذشته، در اين كشور پا بگيرد. آنها دنبال اين اند. اين خواب آشفته ى باطل آنهاست.
سى سال تجربه ى ايستادگى نظام جمهورى اسلامى هنوز بيدارشان نكرده است. تودهنى هائى كه اين ملت به سران زورگو و متجاوز آنها زده اند، اينها را به خود نياورده است، به هوش نياورده است؛ هنوز در كشور ما و در ملت ما، اينها طمع دارند. اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. چوب اين اشتباه خودشان را هم خواهند خورد بلاشك.
ما اين اظهارات خصمانه را، اين رفتارهاى خصمانه را از اين دولتها محاسبه خواهيم كرد، اينها را در حسابشان خواهيم نوشت؛ اين را بدانند. در آينده ى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با اين مداخله گرها، اين رفتار تأثير منفى خواهد داشت؛ بلاشك؛ اين را بدانند، بفهمند. ملت ايران ملتى نيست كه زور را تحمل بكند. ملت ايران، ملت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ريشه دار و تثبيت شده است. مسئولين جمهورى اسلامى اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ايستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال اين كشور، همه با هم يك كلام و يك دست اند. اين را دشمنان بدانند؛ خيال نكنند كه ميتوانند بين ملت انشقاق بيندازند.
متأسفانه اين دستگاه هاى تبليغاتى و مخرب و معاند با جمهورى اسلامى و با ملت ايران، دنباله هائى هم در داخل كشورمان دارند كه مال امروز هم نيست، از دوران دفاع مقدس هم چنين چيزهائى بود. آنها هم به هوش بيايند و بدانند كه پشتيبانى اين گرگهاى درنده به دردشان نميخورد. اينها به فكر خودشان هستند، به فكر منافع خودشان هستند. از آدمها تا آنجائى كه منافع آنها تأمين بشود، استفاده ميكنند؛ همچنانى كه از محمدرضا و صدام استفاده كردند. آن وقتى هم كه لازم نبود، مثل يك دستمال كثيف شده اى مچاله ميكنند و پرتابشان ميكنند كنار؛ همچنانى كه از محمدرضا شاه در دوران نكبتش حمايت نكردند، از صدام در دوران رسوائى و نكبتش حمايت نكردند. كسى به آنها دل نبندد.
مردم هوشيارند، نخبگان هوشيارند. متأسفانه افراد معدودى دل به اينها ميسپارند و از فريب آنها فريب ميخورند. فريب خوردن اينها هم علامتهاى غلط به آنها ميدهد، آنها هم به نوبه ى خود فريب علامتهاى اينها را ميخورند. ملت هوشيار است و هوشيار باشد. من توصيه ام به همه ى ملت ايران اين است:
امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه ى جناحهاست.
نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.
اين فتنه هائى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گل آلود ماهى بگيرد. بحمداللَّه اين فتنه ها تمام شد. هر فتنه اى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است.
حواشىِ ايجاد شده ى به وسيله ى يك عده دشمن، يك عده غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملت ايران شركت كرده اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گرد و غبارها، پيرايه ها، كارها و حرفهاى دشمن شادكن تمام خواهد شد؛ اما اين حقيقت ميماند. «فأمّا الزّبد فيذهب جفاء و امّا ما ينفع النّاس فيمكث فى الأرض».2
البته مسئولين هم، رئيس جمهور منتخب هم بايد قدر اين اقبال مردمى را بداند. شكر اين توجهِ مردم، عبارت است از خدمت كامل و جامع براى حل مشكلات مردم؛ تلاش براى پيشبرد كشور و تلاش براى حفظ اتحاد ملت بزرگ ايران. اينها حقائقى است كه وجود دارد. شما ملت ايران در اين برهه ى از زمان كار بزرگى را انجام داديد، حركت بزرگى را انجام داديد و خداى متعال به حول و قوه ى خود به اين حركت بركت خواهد داد و پيش خواهد رفت.
شكر مسئولين، خدمت است؛ شكر مردم، حفظ وحدت است؛ حفظ وحدت، حفظ هوشيارى، حفظ برادرى، نگاه مشفقانه ى به يكديگر. دشمن ميخواهد اين نباشد و شما سعى كنيد كه اين چه كه دشمن را خشمگين ميكند، آن را انجام بدهيد و آنچه كه قلب مقدس ولى عصر (ارواحنا فداه) را شاد خواهد كرد، او همين وحدت و مهربانى و همكارى و نشاط و حركت انقلابى ملت ايران است.
اميدواريم كه دعاى ولى عصر شامل حال همه ى شما باشد و ان شاءاللَّه روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طيبه ى شهدا از همه ى ما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1. نهج البلاغه، نامه ى 62
2. رعد: 17
تبريك عرض ميكنيم اين ميلاد مسعود را كه حقيقتاً خاطره ى اين روز براى همه ى آزادگان عالم گرامى است. هر كسى كه على بن ابى طالب (عليه الصّلاة و السّلام) را ولو از دور بشناسد، يقيناً در يادبود روز ولادت اين بزرگمرد آفرينش احساس شادمانى ميكند. ما مردم مسلمان و بخصوص شيعيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) در قبال اين شخصيت عظيم وظائفى داريم؛ مسئوليتهائى داريم.
مقام اميرالمؤمنين در نزد خداوند متعال در سايه ى مجاهدت، عبادت، تلاش و فداكارى براى آن بزرگوار به دست آمده است. خداى متعال قبل از خلقت اين انسانهاى بزرگ، نتيجه ى آزمون خود درباره ى آنها را ميداند. پاداش اين آزمونها همان طينت پاك، همان خلقت ممتاز، همان خصوصياتى است كه در اين وجود مقدس و ساير معصومين (عليهم السّلام)، خداى متعال جمع فرموده است. همين خصوصيات موجب ميشود كه اميرالمؤمنين در چشم پيغمبر اكرم آن رتبه و مقام عالى را به دست بياورد.
در روايات اهل سنت درباره ى محبت پيغمبر به اميرالمؤمنين (عليهما الصّلاة و السّلام) مطالبى آمده است كه براى همه ى مسلمانان قابل تدبر و قابل توجه است. در سنن «تَرمذى» كه از صحاح سته ى اهل سنت است، از قول ام المؤمنين - عايشه - نقل ميكند كه ايشان گفته است كه: «ما خلق اللَّه خلقا احبّ الى رسول اللَّه (صلّى اللَّه عليه و اله) من علىّ»؛ يعنى ايشان شهادت ميدهد كه در ميان خلائق هيچ انسانى محبوبتر از اميرالمؤمنين در نزد پيغمبر و در چشم پيامبر مكرم نبود.
باز در يك روايت ديگرى، احمد حنبل -كه از ائمه ى چهارگانه اهل سنت است- از اسماء بنت عميس نقل ميكند كه گفت: پيغمبر اكرم دست به دعا برداشت و عرض كرد: «اللّهمّ انّى اقول لك كما قال اخى موسى اجعل لى وزيرا من اهلى اشدد به ازرى و اشركه فى امرى علىّ كى نسبّحك كثيرا و نذكرك كثيرا»؛ يعنى پيغمبر اكرم به خداوند متعال عرض ميكند: پروردگارا ! همان طورى كه موساى پيغمبر از تو درخواست كرد كه براى او وزيرى قرار بدهى، شريكى قرار بدهى كه در كارها به او كمك كند و همراه او باشد و بازوى تواناى او باشد، من هم از تو درخواست ميكنم كه على را وزير من و شريك من و بازوى تواناى من قرار بدهى.
اين حقائق را دنياى اسلام در مقابل چشم دارد. آن مقامات معنوى اميرالمؤمنين، آن قرب به خداى متعال، آن قدرت مسيطرى كه خداى متعال به اين ذوات مقدسه داده است، آنها از درك امثال ما خارج است؛ اما اين چيزها در مقابل چشم ماست؛ اين را همه مى بينند، همه ميفهمند. اميرالمؤمنين مثال عالى تربيت اسلامى است. هم دوران سربازى و مجاهدت را گذرانده است، هم دوران غربت را گذرانده است، هم دوران حكومت و زمامدارى را گذرانده است. هر كدام از اينها مشتمل بر درسهاى فراوانى براى امت اسلام است كه اگر ما امروز به اين درسها عمل بكنيم، صراط مستقيمِ هدايت و تكامل و تعالى در مقابل ما باز خواهد شد. از اين مناسبتها اين استفاده ها را بايد كرد؛ اين درسها را بايد گرفت.
يك سطر از سطور كتاب قطور منقبت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) اين است كه اين بزرگوار در طول اين زندگى پرماجراى خود به چيزهائى اهتمام داشتند، از جمله عدالت و وحدت. اينها براى ما درس است. وحدت امت اسلامى براى اميرالمؤمنين مهم بود. استقرار عدالت در ميان امت اسلامى هم براى اميرالمؤمنين مهم بود. حق طلبى آن بزرگوار در هر دو جا خود را نشان ميدهد؛ هم در آنجائى كه در پى عدالت دشوارترين آزمونهاى زندگى خود را تحمل ميكند؛ آن سختيها را، آن مجاهدتهاى دشوار را، آن جنگهائى را كه بر آن بزرگوار تحميل شد -آن سه جنگ دوران كوتاه حكومت، كه اينها را تحمل ميكند؛ چون دنبال عدالت است. حق را در اينجا با قاطعيت تعقيب ميكند- هم در آنجائى كه اميرالمؤمنين به خاطر خدا، به خاطر مصالح اسلام، به خاطر وحدت مسلمانان، از حقى كه براى خود او مسلّم است، چشم پوشى ميكند و در مقام معارضه برنمى آيد؛ اسلام را، مسلمانان را، جامعه ى اسلامى را، وحدت اسلامى را پاس ميدارد.
«فامسكت يدى حتّى رأيت راجعة النّاس قد رجعت عن الاسلام يدعون الى محقّ دين محمّد (صلّى اللَّه عليه و اله)»؛1
يعنى آن وقتى كه ديدم مسئله ى اسلام مطرح است، مصالح اسلامى، مصالح جامعه ى اسلامى مطرح است، در آنجا ديگر سكوت را جايز ندانستم، آمدم وسط ميدان براى ايجاد وحدت. مال دوران اولِ پس از رحلت پيغمبر و آن دوران محنت اميرالمؤمنين است؛ آنجا هم حق را با قاطعيت دنبال ميكند. اين حق در اينجا وحدت است. اينها براى ما درس است.
جامعه ى اسلامى در تمام ادوار مختلف از ناحيه ى بى عدالتى ضربه خورده است؛ و از ناحيه پراكندگى و نفاق و جدائى افراد از يكديگر و مقابل يكديگر ايستادن، ضربه خورده است. از اين چيزها دنياى اسلام ضربه خورده. هر چه شما به تاريخ اسلام مراجعه كنيد - بخصوص در قرون اخير - اين معنا را روشنتر مى بينيد. دنياى اسلام نيازمند اتحاد است. اميرالمؤمنين مايه ى وحدت دنياى اسلام بايد باشد. دشمنان اسلام ميخواهند بين طوائف مسلمان به وسيله ى اميرالمؤمنين كه خود وسيله ى وحدت و اتحاد است، اختلاف ايجاد كنند. اينها را بايد دنياى اسلام بگوش باشد.
امروز كسانى و دستهائى را كه براى ايجاد اختلاف بين شيعه و سنى به شيعه تهمت ميزنند، بدگويى ميكنند، اختلاف افكنى ميكنند، ببينند. از اين طرف هم همين جور؛ يك كسانى از اين طرف احساسات برادران مسلمان خودشان را تحريك ميكنند، جريحه دار ميكنند، آزرده ميكنند. دنياى اسلام بايد متحد باشد. امروز دنيا اين را ميخواهد. امروز نيازهاى جامعه ى اسلامى اين را ميطلبد كه جوامع اسلامى با هم باشند، در كنار هم باشند، اتحاد و اتفاق داشته باشند، نگذارند دشمنانى از ضعف آنها استفاده كنند؛ دشمنانى كه خودشان به طور طبيعى قدرتى ندارند. اسرائيل چيست؟ دشمن صهيونيستى در مقابل يك ميليارد و نيم مسلمان عددى نيست؛ به حساب نمى آيد. اختلاف در دنياى اسلام -اين ضعفى كه در درون دنياى اسلام است- موجب ميشود كه دشمن ضعيف بتواند راه خود را پيدا كند، يارگيرى كند، از بين برادران مسلمان دشمن براى خود يارگيرى كند.
اين مسئله را ملت ايران هم بايد توجه داشته باشند. ما يك ملت متحديم؛ اسلام ما را متحد كرد؛ انقلاب ما را بيدار كرد؛ دلهاى ما را به هم نزديك كرد؛ انگيزه هاى ما را در هم تنيده كرد؛ به هم پيوند زد؛ شديم يك مشت محكم و مقتدر در مقابل دشمنان نظام اسلامى و دشمنان اسلام و مسلمين و دشمنان ايران. دشمنان منتظرند اين اتحاد كلمه را به هم بزنند؛ بين مردم ايجاد نفاق كنند؛ ايجاد اختلاف كنند؛ برادران را در مقابل هم قرار بدهند؛ بايد ملت ايران هوشيار باشد.
در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت عظيمى از ملت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى نظير است. اين خيلى براى ملت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانائى به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به كار شدند، بين مردم اختلاف بيندازند، تا حدودى هم موفق شدند. ليكن ملت بايد حركت دشمن را خنثى كند.
سياست نظام جمهورى اسلامى، سياست روشنى است. رقابت در بين نامزدهاى رياست جمهورى به نگاه ما، به عقيده ى ما، يك رقابت درون خانوادگى است، گاهى به عصبانيت هم ميكشد. دو برادر هم ممكن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگيرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بيگانه چه ربطى دارد. بيگانگانى كه در اين قضيه در سطوح مختلف سياسى و تبليغاتى وارد اين ميدان شدند، نيتشان ايجاد شقاق و اختلاف بود؛ ايجاد شكاف بود. بعضى از سران كشورهاى غربى در سطح رئيس جمهور و نخست وزير و وزير خارجه و مسئولان گوناگون، صريحاً در مسئله ى داخلى ملت ايران دخالت كردند. به شما چه؟ چرا در ماجرائى كه مربوط به ملت ايران است، دخالت ميكنيد؟ دخالت ميكنند، بعد هم ميگويند ما دخالت نميكنيم؛ پس دخالت معنايش چيست؟ تشويق اغتشاشگرى دخالت نيست؟ مردم ايران را اغتشاشگر معرفى كردن، دخالت نيست؟ اهانت نيست؟ دو دسته، يك دسته به يك نامزد، يك دسته به يك نامزد ديگر رأى دادند، اكثريت و اقليتى هست، قواعدى هست، آن كسانى كه نامزدشان رأى نياورده، طبيعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ اما اين معنايش اغتشاش نيست؛ اينها اغتشاشگر نيستند. اغتشاشگر يك عده ى معدودى هستند؛ همانهائى كه بودجه ى تصويب شده ى بعضى از دولتهاى غربى را براى ايجاد اختلاف در داخل ايران مصرف ميكنند، آنها اغتشاشگرند. در رسانه هاى آمريكائى و اروپائى - كه غالباً تحت سلطه ى صهيونيستهايند و از بن دندان دشمن ملت ايران و دشمن اسلام و دشمن نظام جمهورى اسلامى اند - اينجور وانمود ميكنند كه جمعى از ملت ايران اغتشاشگرند.
ما اخطار ميكنيم؛ ملت ايران به سران بعضى از كشورها كه سعى ميكنند از يك مسئله ى داخلىِ كشورمان عليه ملت ايران استفاده كنند، اخطار ميكند: حواستان جمع باشد، ملت ايران عكس العمل نشان ميدهد.
اولاً اين را همه بدانند، سران كشورهاى استكبارى بدانند، مداخله گرانِ فضولِ در مسائل جمهورى اسلامى بدانند: ملت ايران بين خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتى پاى شما دشمنان ملت ايران به ميان بيايد، همه با هم متحد ميشوند؛ يك دست واحد، يك مشت محكم عليه شما ميشوند.
اينجور نيست كه شما خيال كنيد وقتى از يك جريانى به خيال خودتان دفاع كرديد، حمايت كرديد، اين جريان به شما متمايل خواهد شد؛ ابداً. ما سى سال تجربه داريم؛ سى سال اين ملت در حافظه ى خود دشمنى هاى شما را ثبت كرده است؛ ضبط كرده است. ملت ميفهمد شما چكار ميخواهيد بكنيد، چكار داريد ميكنيد. اسم بعضى ها را مى آورند به عنوان اينكه ما مدافع آنها هستيم؛ دروغ ميگويند؛ مدافع آنها هم نيستند؛ قصدشان ايجاد اختلاف است، قصدشان ايجاد بدبينىِ ملت ايران و نخبگان ايران نسبت به يكديگر است؛ دروغ ميگويند.
آنچه در دلهاى پركينه ى آنها وجود دارد، اين است كه آرزو ميكنند اين نظام مستقل، اين مجد و عزتِ سربرافراشته ى از اين كشور كه در مقابل زورگوئى هاى آنها ايستاده، نباشد. آرزوى آنها اين است. اينجور نيست كه در نظام جمهورى اسلامى با زيدى خوب باشند، با عمروى بد باشند؛ نه. هر كسى كه به اين نظام پايبند است، هر كسى كه به اين قانون اساسى پايبند است، هر كسى كه به آرمانهاى ملت ايران پايبند است، از نظر آنها دشمن است. آنها ميخواهند جمهورى اسلامى نباشد، يك نظام دست نشانده ى مطيعِ منقادِ در مقابل آنها، مجدداً مثل دوران گذشته، در اين كشور پا بگيرد. آنها دنبال اين اند. اين خواب آشفته ى باطل آنهاست.
سى سال تجربه ى ايستادگى نظام جمهورى اسلامى هنوز بيدارشان نكرده است. تودهنى هائى كه اين ملت به سران زورگو و متجاوز آنها زده اند، اينها را به خود نياورده است، به هوش نياورده است؛ هنوز در كشور ما و در ملت ما، اينها طمع دارند. اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. چوب اين اشتباه خودشان را هم خواهند خورد بلاشك.
ما اين اظهارات خصمانه را، اين رفتارهاى خصمانه را از اين دولتها محاسبه خواهيم كرد، اينها را در حسابشان خواهيم نوشت؛ اين را بدانند. در آينده ى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با اين مداخله گرها، اين رفتار تأثير منفى خواهد داشت؛ بلاشك؛ اين را بدانند، بفهمند. ملت ايران ملتى نيست كه زور را تحمل بكند. ملت ايران، ملت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ريشه دار و تثبيت شده است. مسئولين جمهورى اسلامى اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ايستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال اين كشور، همه با هم يك كلام و يك دست اند. اين را دشمنان بدانند؛ خيال نكنند كه ميتوانند بين ملت انشقاق بيندازند.
متأسفانه اين دستگاه هاى تبليغاتى و مخرب و معاند با جمهورى اسلامى و با ملت ايران، دنباله هائى هم در داخل كشورمان دارند كه مال امروز هم نيست، از دوران دفاع مقدس هم چنين چيزهائى بود. آنها هم به هوش بيايند و بدانند كه پشتيبانى اين گرگهاى درنده به دردشان نميخورد. اينها به فكر خودشان هستند، به فكر منافع خودشان هستند. از آدمها تا آنجائى كه منافع آنها تأمين بشود، استفاده ميكنند؛ همچنانى كه از محمدرضا و صدام استفاده كردند. آن وقتى هم كه لازم نبود، مثل يك دستمال كثيف شده اى مچاله ميكنند و پرتابشان ميكنند كنار؛ همچنانى كه از محمدرضا شاه در دوران نكبتش حمايت نكردند، از صدام در دوران رسوائى و نكبتش حمايت نكردند. كسى به آنها دل نبندد.
مردم هوشيارند، نخبگان هوشيارند. متأسفانه افراد معدودى دل به اينها ميسپارند و از فريب آنها فريب ميخورند. فريب خوردن اينها هم علامتهاى غلط به آنها ميدهد، آنها هم به نوبه ى خود فريب علامتهاى اينها را ميخورند. ملت هوشيار است و هوشيار باشد. من توصيه ام به همه ى ملت ايران اين است:
امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه ى جناحهاست.
نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.
اين فتنه هائى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گل آلود ماهى بگيرد. بحمداللَّه اين فتنه ها تمام شد. هر فتنه اى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است.
حواشىِ ايجاد شده ى به وسيله ى يك عده دشمن، يك عده غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملت ايران شركت كرده اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گرد و غبارها، پيرايه ها، كارها و حرفهاى دشمن شادكن تمام خواهد شد؛ اما اين حقيقت ميماند. «فأمّا الزّبد فيذهب جفاء و امّا ما ينفع النّاس فيمكث فى الأرض».2
البته مسئولين هم، رئيس جمهور منتخب هم بايد قدر اين اقبال مردمى را بداند. شكر اين توجهِ مردم، عبارت است از خدمت كامل و جامع براى حل مشكلات مردم؛ تلاش براى پيشبرد كشور و تلاش براى حفظ اتحاد ملت بزرگ ايران. اينها حقائقى است كه وجود دارد. شما ملت ايران در اين برهه ى از زمان كار بزرگى را انجام داديد، حركت بزرگى را انجام داديد و خداى متعال به حول و قوه ى خود به اين حركت بركت خواهد داد و پيش خواهد رفت.
شكر مسئولين، خدمت است؛ شكر مردم، حفظ وحدت است؛ حفظ وحدت، حفظ هوشيارى، حفظ برادرى، نگاه مشفقانه ى به يكديگر. دشمن ميخواهد اين نباشد و شما سعى كنيد كه اين چه كه دشمن را خشمگين ميكند، آن را انجام بدهيد و آنچه كه قلب مقدس ولى عصر (ارواحنا فداه) را شاد خواهد كرد، او همين وحدت و مهربانى و همكارى و نشاط و حركت انقلابى ملت ايران است.
اميدواريم كه دعاى ولى عصر شامل حال همه ى شما باشد و ان شاءاللَّه روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طيبه ى شهدا از همه ى ما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
1. نهج البلاغه، نامه ى 62
2. رعد: 17