بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
در ابتدا ياد شهداى عزيزى را كه اين هفته و اين ايام به نام آنهاست - يعنى شهيد رجايى و شهيد باهنر - گرامى مىداريم. اين دو عنصر خدمتگزار را بايد به عنوان عناصر فراموشنشدنى در تاريخ دولت و انقلاب خودمان همواره به ياد داشته باشيم. اميدوارم كه انشاءاللَّه همهى ما بتوانيم در هرجا كه هستيم و هر كارى بر دوشمان است، همراه با اخلاص و تلاش متناسب و ابتكار عمل و حركت انقلابى، آنچه را كه پاسخ به نياز زمان است، ادا كنيم. لازم است اين هفته را هم كه دولت براى مردم در تبليغات مطرح مىشود و درحقيقت عيد دولت يا جشن دولت است، به برادران عزيز هيأت دولت تبريك عرض بكنم.
بحمداللَّه امروز دولت از امتيازات بزرگى برخوردار است؛ يك دولت مردمى و يك دولت باايمان است، كه حركت و تلاش يكايك افراد آن، متكى به يك اعتقاد و يك ايمان صادقانه و خالص است؛ دولتى كه حقيقتاً براى مردم دل مىسوزانَد و درصدد است كه براى آنان كار بكند. اين را ما در كارهاى شماها بوضوح مشاهده مىكنيم و مىبينيم كه شماها حقيقتاً درد مردم را داريد و تشنهى خدمت به مردم محروم هستيد. اين امتيازات، امروز جزو امتيازات استثنايى دولتهاست.
اگر چنين نبود كه اين يكى از نعم الهى بر ملت ايران و بر همهى ماست و بايد آن را ذكر كرد و بر آن شكر گزاشت، شايد مناسب نبود كه من در حضور شما عزيزان، اين مطالب را بگويم؛ ليكن مسائل، شخصى نيست. ما در اين قضيه، با اشخاص شما برادران كمتر مواجهيم، تا با آن حيثيت خدمتگزارى كه انسان در شما مشاهده مىكند. اين مغتنم است و حقيقتاً جاى شكرگزارى دارد.
در تاريخ گذشتهى ما، كمتر مىشود مجموعهى مسؤولانى را پيدا كرد كه مثل مجموعهى مسؤولان امروز باشند. كمتر كه مىگوييم، مىخواهيم احتياط كنيم؛ والّا واقعاً من سراغ ندارم. رئيس جمهورى با اين خصوصيات، با اين فضايل و با اين سوابق، و همكاران و وزرايى با اين منش دينى و ايمانى و انقلابى، حقيقتاً در گذشتهى تاريخ ما سابقه ندارد، و در جاهاى ديگر هم تا آنجايى كه من شناختهام - البته ادعاى شناخت كامل نمىكنم؛ چون ما از اوضاع همهى دولتها اطلاع نداريم - چنين چيزى را نيافتهام.
شايد مردم ما هم هنوز به بطن كارهاى برادران مسؤول در دولت، درست واقف نيستند. البته يك چيزى شنيدهاند و يك چيزى مىدانند، ولى خصوصياتى را كه افراد آشناى با اعضاى دولت مىتوانند بدانند و بفهمند، يقيناً مردم بعضى از آنها را نمىدانند، بعضى را هم باور نمىكنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود كه در بين وزراى جناب آقاى هاشمى - بنابر آنچه كه مسموع بنده است - وزيرى هست كه اگر از حقوق ماهيانهاش، اقساطى را كه بايد بدهد، كم كنند، برايش 2400 تومان مىماند، آيا واقعاً اين را تصور مىكنند كه در كارگزاران يك دولت - كسانى كه بيتالمال و امكانات در اختيار اينهاست - كسانى پيدا مىشوند كه اينطور زندگى و اينگونه صرف و خرج مىكنند؟ اينها چيزهاى باارزشى است، و ما خدا را بر داشتن شماها شكر مىگزاريم و از خدا مىخواهيم كه شما را در راه خير و صلاح و سداد، همواره موفق بدارد. امروز ملت به خدمتگزاران صديق و صميمى و خستهنشو احتياج دارد؛ از كار خسته نشويد.
دو، سه نكته در كار اجرايى وجود دارد، كه اگرچه شماها متوجه اين نكات هستيد، اما تذكر اينها عيبى ندارد:
نكتهى اول، نظارت بر اين مجموعهيى است كه شما بر آن مسلطيد. اين ماشين بوروكراسى، چيز عجيبى است. من و شما كه ده سال، دوازده سال سابقهى كار اجرايى داريم، هنوز بوروكراسى را نشناختهايم. ما در سخنان ديگران - كسانى كه بوروكراسيهاى عظيم معروف پنجاهساله و شصتساله و صدساله را تعريف مىكنند - بوروكراسى را مىشناسيم؛ كه در بسيارى از موارد، با وضع خود ما هم منطبق است. اين ماشين اجرايى، ضمن اينكه يك دستگاه اجتنابناپذير است، اگر از آن مراقبت نكنيد، چيز خطرناكى خواهد شد. اين مراقبت، همان چيزى است كه شما را مىتواند به سهولت و سرعت به هدفها برساند. اگر دستگاه اجرايى و دستهاى شما نباشد، شما به هيچ هدفى نمىتوانيد برسيد؛ درعينحال همين ماشين تا وقتى كه اراده بكند، مىتواند شما را از رسيدن به آن هدفى كه دنبالش هستيد، باز دارد؛ بسته به اين است كه تركيب، و مهمتر از آن، نظارت شما بر اين مجموعه چگونه باشد. اگر بر آن نظارت كرديد، در اختيار شما قرار خواهد گرفت؛ اگر از آن غفلت كرديد، شما در اختيار آن قرار خواهيد گرفت؛ هرچه هم خوب باشيد، از عهدهى آن برنمىآييد.
اى بسا سياست مسجلشدهيى كه تأكيد مكرر بر انجام آن شده باشد و مدير مربوطه - وزير و بسيارى از سلسله مراتب - به آن مهر امضاء و اجراء زده باشند؛ ولى فقط يك نفر از انجام آن كار مانع بشود. شماها كه هركدام مدتى در كار اجرايى بودهايد، اين را تصديق مىكنيد. هر كس هم كه با دستگاه اجرايى سروكار داشته باشد، اين را تصديق مىكند؛ يعنى مراجعان به دستگاه اجرايى، اين را مىفهمند. چيزى است كه وزير خواسته، دولت خواسته، دستور داده شده، آب را هم از آنجا ريختهاند و دارند پمپاژ مىكنند، ولى از اين لوله و اين كانال كشى به اين عظمت، آب بيرون نمىآيد! آن وسط، ريگى در كفش كسى است و اين كانال را سد كرده است؛ علاج آن هم فقط نظارت شماست.
نمىتوانيم بگوييم همه را خوب انتخاب كنيد؛ چون مگر مىشود شما يك معيار بگذاريد و بعد هزار نفر، دو هزار نفر، ده هزار نفر همكار خودتان را از اول تا آخر با آن معيار تطبيق بدهيد؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ حالا بر فرض تطبيق داديد، مگر انسانهاى خوب، دايماً خوب مىمانند؟ مگر وسوسهها در انسانهاى خوب اثر نمىگذارد؟ پس، آن چيزى كه ضامن است، اين است كه شما براى نظارت، صرف وقت كنيد.
اگر يك مدير عالى وقتش را تقسيم بكند، شايد بشود گفت كه بايد نيمى از وقتش را صرف نظارت بر دستگاه خودش، و نيمى را صرف كارهاى ديگر بكند؛ فكر كردن، سياستگذارى كردن، دستور دادن، جلسه گذاشتن، و از اين قبيل. نظارت بر اين دستگاه، يعنى دايماً حضور داشته باشيد؛ آقا شما داريد چه كار مىكنيد؟ اين كار چه شد؟ مسألهى پيگيرى هم بخشى از همان نظارت است. اين يك نكته است كه لازم بود عرض بكنم. خواهش مىكنم آقايان اين قضيه را جدى بگيرند.
البته همانطور كه جناب آقاى هاشمى اشاره كردند، من با همهى وجودم مشكلات كار اجرايى را لمس كردهام و مىدانم كه اين، مشكل بزرگ شماست. خيلى از كارهاست كه شما مىخواهيد بكنيد، ولى نمىشود.
نكتهى دوم اينكه به گزارشها ترتيب اثر بدهيد و روى آنها حساس باشيد. بايد انسان شامهيى پيدا كند كه تا يك گزارش مىآيد، آن نكتهى حق را در آن گزارش استشمام كند، يا لااقل در حد بالايى اينطور باشد.
هر مديرى بايد زيرمجموعهى خودش را زير چتر حمايت خودش قرار بدهد؛ والّا آنها نمىتوانند كار كنند؛ ولى اين دفاع از همكار - كه سنت بسيار پسنديده و خوبى است - مانع نشود كه اگر گزارشى عليه آن همكار آمد، شما بجد به آن برسيد.
اگر اين كارها را كرديد، دستگاه اجرايى اصلاح خواهد شد و اين همه نسخه و دستورالعمل ادارى و استخدامى كه غالباً هم عمل نمىشود و الان چند سال است كه ما مرتب روى قضيهى ادارى و استخدامى كار مىكنيم و هنوز هم چيز درستى نشده است، ديگر لازم نخواهد بود، يا اكثرش لازم نخواهد بود. به نظر من، نسخهى مؤثرتر از همه اين است كه شما همهجا حاضر باشيد و با همهى تخلفها، با حساسيت برخورد كنيد؛ اين يك نكتهى حايز اهميت است.
نكتهى سوم اين است كه آن صفا و صميميتى را كه در شما هست، سعى كنيد در كارگزاران اصلى دستگاه به وجود بياوريد. شماها كه بالاخره شناختهشدهها و از چندين صافى عبور كردههاى اين دستگاهيد، همه شما را پسنديدهاند كه اينجا هستيد، و بحمداللَّه كار شما هم تا آنجا كه من شناختهام و دانستهام، مؤيد صحت آن پسندها بوده است؛ ليكن از شما كه يك قدم آنطرفتر رفتيم، ديگر اين صافيها وجود نداشته؛ فقط يك صافى وجود داشته، و آن خود شما بوديد.
سعى بشود دربارهى اين گزينش، زياد دقت بشود. در سطوح بالا، آن نيروى مؤمن و با اخلاص را جستجو بكنيد. البته اين به معناى آن دعواى معروف «تخصص يا تعهد» نيست؛ نه، بحث بر سر كارآمدها و كاردانهاست. ما نمىگوييم به يك مسجد برويد و ببينيد چه كسى بهتر عبادت مىكند، او را بياوريد؛ نه، در بين آن كسانى كه توانايى كار را دارند، دنبال عنصر تقوا و تعهد و اخلاص بگرديد و او را در رأس كار بگذاريد، تا آن بطانه و مجموعهى نزديك به شما، همواره بتواند اعتماد شما را جلب كند و شما بتوانيد كار را انجام بدهيد.
البته خيلى از مطالبى كه بايد در مجموعهى دستگاههاى حكومتى مورد توجه قرار بگيرد، قبلاً بين ماها صحبت شده، و احتياج به تكرار ندارد. مهمترين مسألهى دستگاه ما و نظام جمهورى اسلامى - كه همهى اينها در خدمت و در جهت آن است - همان چيزى است كه همهى ما به آن معتقديم و بارها گفتهايم؛ يعنى كوشش براى رفع فقر و محروميت در جامعه، و حمايت و كمك به طبقات مستضعف و محروم. واقعاً بايد صحت برنامهها را به اين سنجيد و دنبال اين قضيه رفت و كارهاى ديگر را در اولويتهاى بعد قرار داد. كارهاى مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه - كه تعدادشان هم زياد است - حقاً و انصافاً يك حركت اساسى را مىطلبد.
بحمداللَّه دولت طرحهاى خوبى دارد؛ مردم هم در اظهارات آقايان فهميدهاند؛ و هم بيش از آن مقدارى كه شماها مىگوييد، كار انجام مىگيرد؛ من هم تأكيد مىكنم كه قدرى كارهايى را كه انجام شده، به مردم بگوييد، تا بدانند. البته كارهايى را كه بناست انجام بشود، هرچه ممكن است، نگوييد؛ مگر آنهايى را كه مسلماً انجام خواهد گرفت. اما كارهايى را كه انجام مىگيرد، خوب است كه به مردم بگوييد، تا مردم اميدوار شوند و ضد انقلاب نتواند بذر يأس در بين مردم بپاشد.
بحمداللَّه طرحهاى خوبى دارد انجام مىگيرد؛ ليكن شايد بشود با ابتكار، مقدارى كارها را تسريع كرد. فرض بفرماييد اگر بعضى از بخشها را تشخيص داديد كه از اهميت فوقالعادهيى برخوردارند، براى مدت معينى يك اولويت ويژه براى آنها قرار بدهيد. مثلاً بخش كشاورزى در نظام ما، واقعاً يكى از بخشهاى بسيار با اولويت است. هنوز هم من نمىدانم كه آيا اولويت لازم به اين بخش داده مىشود، و آن كارى كه بايد در اين بخش انجام بگيرد، آيا بهصورت كامل و صددرصد انجام مىگيرد، يا نه.
بههرحال، اين كار بايد انجام بگيرد. فرضاً شش ماه يا يك سال زمان بگذاريم، براى اينكه همهى دستگاهها تحتالشعاع كشاورزى قرار بگيرند؛ صنعت در خدمت كشاورزى باشد؛ پول نفت در خدمت كشاورزى باشد. يعنى ما اين دستگاه كشاورزى را به يك حركت سريع وادار بكنيم، بعد آن را به حال خودش بگذاريم، تا با دستاوردى كه از اين حركت خواهد داشت، كار خودش را ادامه بدهد؛ بعد سراغ يك بخش ديگر برويم. با برنامهريزى مىشود اين كار را كرد. فرض كنيد بخش راه، بخش آموزش و پرورش، بخشهاى اساسى و زيربنايى كشور، به هر كدام اولويتى بدهيم و طرحها را در آن بخش متمركز كنيم، و از اين قبيل كارها. البته اينها چيزهايى است كه قابل بررسى است. بايستى اهل تخصص و خبرويت، اينها را بررسى كنند و ببينند. بههرحال، از خداى متعال مىخواهيم كه به شماها كمك كند و قوّت قلب بدهد.
امروز حجم تظاهرات استكبارى بسيار بالاست و عربدههاى دشمنان ملتها و دشمنان اسلام، از هميشه بلندتر است. وضع و تسلط امريكا بر مسائل جهانى - يا بگوييم دخالت امريكا در مسائل جهانى - را همه مشاهده مىكنيد. ملتها در بسيارى از نقاط عالم، از وضع مسؤولان و دولتهايشان، دچار يأس و دلمردگى مىشوند. همين مسألهى فلسطين كه الان پرچمداريش را امريكا به عهده گرفته است، حقيقتاً فاجعهى بزرگى براى مسلمين در همه جاى دنيا، بخصوص در منطقهى خاورميانه است.
در قبال اين تظاهرات مستانه و عربدهجويانه و متعرضانه، يكجا بايستى اصالت ارادهى انسانى و حضور شجاعت و شهامتِ برخاسته از اعتقاد راسخ، خودش را نشان بدهد. فعلاً جمهورى اسلامى بحمداللَّه اين ظرفيت و شهامت و اين برخوردارى از اعتماد عمومى ملتها را دارد. هرچه شما اعتماد به نفستان بيشتر باشد و شجاعانهتر كار بكنيد - در همهى زمينهها؛ چه سياسى، چه اقتصادى، چه فنى و غيره - دشمن بيشتر دچار انزوا و ضعف خواهد شد و از هدفهايش دورتر خواهد افتاد.
انشاءاللَّه خداوند به همهى شما كمك كند؛ كارهاى شما مشمول رضا و دعاى حضرت ولىّعصر (ارواحنا فداه) باشد؛ و روح مبارك امام امت از همهى شما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
در ابتدا ياد شهداى عزيزى را كه اين هفته و اين ايام به نام آنهاست - يعنى شهيد رجايى و شهيد باهنر - گرامى مىداريم. اين دو عنصر خدمتگزار را بايد به عنوان عناصر فراموشنشدنى در تاريخ دولت و انقلاب خودمان همواره به ياد داشته باشيم. اميدوارم كه انشاءاللَّه همهى ما بتوانيم در هرجا كه هستيم و هر كارى بر دوشمان است، همراه با اخلاص و تلاش متناسب و ابتكار عمل و حركت انقلابى، آنچه را كه پاسخ به نياز زمان است، ادا كنيم. لازم است اين هفته را هم كه دولت براى مردم در تبليغات مطرح مىشود و درحقيقت عيد دولت يا جشن دولت است، به برادران عزيز هيأت دولت تبريك عرض بكنم.
بحمداللَّه امروز دولت از امتيازات بزرگى برخوردار است؛ يك دولت مردمى و يك دولت باايمان است، كه حركت و تلاش يكايك افراد آن، متكى به يك اعتقاد و يك ايمان صادقانه و خالص است؛ دولتى كه حقيقتاً براى مردم دل مىسوزانَد و درصدد است كه براى آنان كار بكند. اين را ما در كارهاى شماها بوضوح مشاهده مىكنيم و مىبينيم كه شماها حقيقتاً درد مردم را داريد و تشنهى خدمت به مردم محروم هستيد. اين امتيازات، امروز جزو امتيازات استثنايى دولتهاست.
اگر چنين نبود كه اين يكى از نعم الهى بر ملت ايران و بر همهى ماست و بايد آن را ذكر كرد و بر آن شكر گزاشت، شايد مناسب نبود كه من در حضور شما عزيزان، اين مطالب را بگويم؛ ليكن مسائل، شخصى نيست. ما در اين قضيه، با اشخاص شما برادران كمتر مواجهيم، تا با آن حيثيت خدمتگزارى كه انسان در شما مشاهده مىكند. اين مغتنم است و حقيقتاً جاى شكرگزارى دارد.
در تاريخ گذشتهى ما، كمتر مىشود مجموعهى مسؤولانى را پيدا كرد كه مثل مجموعهى مسؤولان امروز باشند. كمتر كه مىگوييم، مىخواهيم احتياط كنيم؛ والّا واقعاً من سراغ ندارم. رئيس جمهورى با اين خصوصيات، با اين فضايل و با اين سوابق، و همكاران و وزرايى با اين منش دينى و ايمانى و انقلابى، حقيقتاً در گذشتهى تاريخ ما سابقه ندارد، و در جاهاى ديگر هم تا آنجايى كه من شناختهام - البته ادعاى شناخت كامل نمىكنم؛ چون ما از اوضاع همهى دولتها اطلاع نداريم - چنين چيزى را نيافتهام.
شايد مردم ما هم هنوز به بطن كارهاى برادران مسؤول در دولت، درست واقف نيستند. البته يك چيزى شنيدهاند و يك چيزى مىدانند، ولى خصوصياتى را كه افراد آشناى با اعضاى دولت مىتوانند بدانند و بفهمند، يقيناً مردم بعضى از آنها را نمىدانند، بعضى را هم باور نمىكنند. مثلاً اگر به مردم گفته شود كه در بين وزراى جناب آقاى هاشمى - بنابر آنچه كه مسموع بنده است - وزيرى هست كه اگر از حقوق ماهيانهاش، اقساطى را كه بايد بدهد، كم كنند، برايش 2400 تومان مىماند، آيا واقعاً اين را تصور مىكنند كه در كارگزاران يك دولت - كسانى كه بيتالمال و امكانات در اختيار اينهاست - كسانى پيدا مىشوند كه اينطور زندگى و اينگونه صرف و خرج مىكنند؟ اينها چيزهاى باارزشى است، و ما خدا را بر داشتن شماها شكر مىگزاريم و از خدا مىخواهيم كه شما را در راه خير و صلاح و سداد، همواره موفق بدارد. امروز ملت به خدمتگزاران صديق و صميمى و خستهنشو احتياج دارد؛ از كار خسته نشويد.
دو، سه نكته در كار اجرايى وجود دارد، كه اگرچه شماها متوجه اين نكات هستيد، اما تذكر اينها عيبى ندارد:
نكتهى اول، نظارت بر اين مجموعهيى است كه شما بر آن مسلطيد. اين ماشين بوروكراسى، چيز عجيبى است. من و شما كه ده سال، دوازده سال سابقهى كار اجرايى داريم، هنوز بوروكراسى را نشناختهايم. ما در سخنان ديگران - كسانى كه بوروكراسيهاى عظيم معروف پنجاهساله و شصتساله و صدساله را تعريف مىكنند - بوروكراسى را مىشناسيم؛ كه در بسيارى از موارد، با وضع خود ما هم منطبق است. اين ماشين اجرايى، ضمن اينكه يك دستگاه اجتنابناپذير است، اگر از آن مراقبت نكنيد، چيز خطرناكى خواهد شد. اين مراقبت، همان چيزى است كه شما را مىتواند به سهولت و سرعت به هدفها برساند. اگر دستگاه اجرايى و دستهاى شما نباشد، شما به هيچ هدفى نمىتوانيد برسيد؛ درعينحال همين ماشين تا وقتى كه اراده بكند، مىتواند شما را از رسيدن به آن هدفى كه دنبالش هستيد، باز دارد؛ بسته به اين است كه تركيب، و مهمتر از آن، نظارت شما بر اين مجموعه چگونه باشد. اگر بر آن نظارت كرديد، در اختيار شما قرار خواهد گرفت؛ اگر از آن غفلت كرديد، شما در اختيار آن قرار خواهيد گرفت؛ هرچه هم خوب باشيد، از عهدهى آن برنمىآييد.
اى بسا سياست مسجلشدهيى كه تأكيد مكرر بر انجام آن شده باشد و مدير مربوطه - وزير و بسيارى از سلسله مراتب - به آن مهر امضاء و اجراء زده باشند؛ ولى فقط يك نفر از انجام آن كار مانع بشود. شماها كه هركدام مدتى در كار اجرايى بودهايد، اين را تصديق مىكنيد. هر كس هم كه با دستگاه اجرايى سروكار داشته باشد، اين را تصديق مىكند؛ يعنى مراجعان به دستگاه اجرايى، اين را مىفهمند. چيزى است كه وزير خواسته، دولت خواسته، دستور داده شده، آب را هم از آنجا ريختهاند و دارند پمپاژ مىكنند، ولى از اين لوله و اين كانال كشى به اين عظمت، آب بيرون نمىآيد! آن وسط، ريگى در كفش كسى است و اين كانال را سد كرده است؛ علاج آن هم فقط نظارت شماست.
نمىتوانيم بگوييم همه را خوب انتخاب كنيد؛ چون مگر مىشود شما يك معيار بگذاريد و بعد هزار نفر، دو هزار نفر، ده هزار نفر همكار خودتان را از اول تا آخر با آن معيار تطبيق بدهيد؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ حالا بر فرض تطبيق داديد، مگر انسانهاى خوب، دايماً خوب مىمانند؟ مگر وسوسهها در انسانهاى خوب اثر نمىگذارد؟ پس، آن چيزى كه ضامن است، اين است كه شما براى نظارت، صرف وقت كنيد.
اگر يك مدير عالى وقتش را تقسيم بكند، شايد بشود گفت كه بايد نيمى از وقتش را صرف نظارت بر دستگاه خودش، و نيمى را صرف كارهاى ديگر بكند؛ فكر كردن، سياستگذارى كردن، دستور دادن، جلسه گذاشتن، و از اين قبيل. نظارت بر اين دستگاه، يعنى دايماً حضور داشته باشيد؛ آقا شما داريد چه كار مىكنيد؟ اين كار چه شد؟ مسألهى پيگيرى هم بخشى از همان نظارت است. اين يك نكته است كه لازم بود عرض بكنم. خواهش مىكنم آقايان اين قضيه را جدى بگيرند.
البته همانطور كه جناب آقاى هاشمى اشاره كردند، من با همهى وجودم مشكلات كار اجرايى را لمس كردهام و مىدانم كه اين، مشكل بزرگ شماست. خيلى از كارهاست كه شما مىخواهيد بكنيد، ولى نمىشود.
نكتهى دوم اينكه به گزارشها ترتيب اثر بدهيد و روى آنها حساس باشيد. بايد انسان شامهيى پيدا كند كه تا يك گزارش مىآيد، آن نكتهى حق را در آن گزارش استشمام كند، يا لااقل در حد بالايى اينطور باشد.
هر مديرى بايد زيرمجموعهى خودش را زير چتر حمايت خودش قرار بدهد؛ والّا آنها نمىتوانند كار كنند؛ ولى اين دفاع از همكار - كه سنت بسيار پسنديده و خوبى است - مانع نشود كه اگر گزارشى عليه آن همكار آمد، شما بجد به آن برسيد.
اگر اين كارها را كرديد، دستگاه اجرايى اصلاح خواهد شد و اين همه نسخه و دستورالعمل ادارى و استخدامى كه غالباً هم عمل نمىشود و الان چند سال است كه ما مرتب روى قضيهى ادارى و استخدامى كار مىكنيم و هنوز هم چيز درستى نشده است، ديگر لازم نخواهد بود، يا اكثرش لازم نخواهد بود. به نظر من، نسخهى مؤثرتر از همه اين است كه شما همهجا حاضر باشيد و با همهى تخلفها، با حساسيت برخورد كنيد؛ اين يك نكتهى حايز اهميت است.
نكتهى سوم اين است كه آن صفا و صميميتى را كه در شما هست، سعى كنيد در كارگزاران اصلى دستگاه به وجود بياوريد. شماها كه بالاخره شناختهشدهها و از چندين صافى عبور كردههاى اين دستگاهيد، همه شما را پسنديدهاند كه اينجا هستيد، و بحمداللَّه كار شما هم تا آنجا كه من شناختهام و دانستهام، مؤيد صحت آن پسندها بوده است؛ ليكن از شما كه يك قدم آنطرفتر رفتيم، ديگر اين صافيها وجود نداشته؛ فقط يك صافى وجود داشته، و آن خود شما بوديد.
سعى بشود دربارهى اين گزينش، زياد دقت بشود. در سطوح بالا، آن نيروى مؤمن و با اخلاص را جستجو بكنيد. البته اين به معناى آن دعواى معروف «تخصص يا تعهد» نيست؛ نه، بحث بر سر كارآمدها و كاردانهاست. ما نمىگوييم به يك مسجد برويد و ببينيد چه كسى بهتر عبادت مىكند، او را بياوريد؛ نه، در بين آن كسانى كه توانايى كار را دارند، دنبال عنصر تقوا و تعهد و اخلاص بگرديد و او را در رأس كار بگذاريد، تا آن بطانه و مجموعهى نزديك به شما، همواره بتواند اعتماد شما را جلب كند و شما بتوانيد كار را انجام بدهيد.
البته خيلى از مطالبى كه بايد در مجموعهى دستگاههاى حكومتى مورد توجه قرار بگيرد، قبلاً بين ماها صحبت شده، و احتياج به تكرار ندارد. مهمترين مسألهى دستگاه ما و نظام جمهورى اسلامى - كه همهى اينها در خدمت و در جهت آن است - همان چيزى است كه همهى ما به آن معتقديم و بارها گفتهايم؛ يعنى كوشش براى رفع فقر و محروميت در جامعه، و حمايت و كمك به طبقات مستضعف و محروم. واقعاً بايد صحت برنامهها را به اين سنجيد و دنبال اين قضيه رفت و كارهاى ديگر را در اولويتهاى بعد قرار داد. كارهاى مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه - كه تعدادشان هم زياد است - حقاً و انصافاً يك حركت اساسى را مىطلبد.
بحمداللَّه دولت طرحهاى خوبى دارد؛ مردم هم در اظهارات آقايان فهميدهاند؛ و هم بيش از آن مقدارى كه شماها مىگوييد، كار انجام مىگيرد؛ من هم تأكيد مىكنم كه قدرى كارهايى را كه انجام شده، به مردم بگوييد، تا بدانند. البته كارهايى را كه بناست انجام بشود، هرچه ممكن است، نگوييد؛ مگر آنهايى را كه مسلماً انجام خواهد گرفت. اما كارهايى را كه انجام مىگيرد، خوب است كه به مردم بگوييد، تا مردم اميدوار شوند و ضد انقلاب نتواند بذر يأس در بين مردم بپاشد.
بحمداللَّه طرحهاى خوبى دارد انجام مىگيرد؛ ليكن شايد بشود با ابتكار، مقدارى كارها را تسريع كرد. فرض بفرماييد اگر بعضى از بخشها را تشخيص داديد كه از اهميت فوقالعادهيى برخوردارند، براى مدت معينى يك اولويت ويژه براى آنها قرار بدهيد. مثلاً بخش كشاورزى در نظام ما، واقعاً يكى از بخشهاى بسيار با اولويت است. هنوز هم من نمىدانم كه آيا اولويت لازم به اين بخش داده مىشود، و آن كارى كه بايد در اين بخش انجام بگيرد، آيا بهصورت كامل و صددرصد انجام مىگيرد، يا نه.
بههرحال، اين كار بايد انجام بگيرد. فرضاً شش ماه يا يك سال زمان بگذاريم، براى اينكه همهى دستگاهها تحتالشعاع كشاورزى قرار بگيرند؛ صنعت در خدمت كشاورزى باشد؛ پول نفت در خدمت كشاورزى باشد. يعنى ما اين دستگاه كشاورزى را به يك حركت سريع وادار بكنيم، بعد آن را به حال خودش بگذاريم، تا با دستاوردى كه از اين حركت خواهد داشت، كار خودش را ادامه بدهد؛ بعد سراغ يك بخش ديگر برويم. با برنامهريزى مىشود اين كار را كرد. فرض كنيد بخش راه، بخش آموزش و پرورش، بخشهاى اساسى و زيربنايى كشور، به هر كدام اولويتى بدهيم و طرحها را در آن بخش متمركز كنيم، و از اين قبيل كارها. البته اينها چيزهايى است كه قابل بررسى است. بايستى اهل تخصص و خبرويت، اينها را بررسى كنند و ببينند. بههرحال، از خداى متعال مىخواهيم كه به شماها كمك كند و قوّت قلب بدهد.
امروز حجم تظاهرات استكبارى بسيار بالاست و عربدههاى دشمنان ملتها و دشمنان اسلام، از هميشه بلندتر است. وضع و تسلط امريكا بر مسائل جهانى - يا بگوييم دخالت امريكا در مسائل جهانى - را همه مشاهده مىكنيد. ملتها در بسيارى از نقاط عالم، از وضع مسؤولان و دولتهايشان، دچار يأس و دلمردگى مىشوند. همين مسألهى فلسطين كه الان پرچمداريش را امريكا به عهده گرفته است، حقيقتاً فاجعهى بزرگى براى مسلمين در همه جاى دنيا، بخصوص در منطقهى خاورميانه است.
در قبال اين تظاهرات مستانه و عربدهجويانه و متعرضانه، يكجا بايستى اصالت ارادهى انسانى و حضور شجاعت و شهامتِ برخاسته از اعتقاد راسخ، خودش را نشان بدهد. فعلاً جمهورى اسلامى بحمداللَّه اين ظرفيت و شهامت و اين برخوردارى از اعتماد عمومى ملتها را دارد. هرچه شما اعتماد به نفستان بيشتر باشد و شجاعانهتر كار بكنيد - در همهى زمينهها؛ چه سياسى، چه اقتصادى، چه فنى و غيره - دشمن بيشتر دچار انزوا و ضعف خواهد شد و از هدفهايش دورتر خواهد افتاد.
انشاءاللَّه خداوند به همهى شما كمك كند؛ كارهاى شما مشمول رضا و دعاى حضرت ولىّعصر (ارواحنا فداه) باشد؛ و روح مبارك امام امت از همهى شما راضى باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته