بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
به همهى شما برادران بسيار عزيز حاضر در اين جلسه، كه افتخار گذراندن يك دورهى دشوار امتحان را كسب كرديد، خوشآمد عرض مىكنم و اخلاص و ارادت قلبى خودم را به يكايك شما عزيزان ابراز مىكنم و فرصت را نيز مغتنم مىشمارم و از همينجا به آحاد آزادگان سراسر كشور - اين قهرمانان زندهى انقلاب و نظام اسلامى - ارادت و اخلاص خودم را ابراز مىدارم و به خانوادههاى آنها، كه سختى اين دوران مشقتبار را با صبر و توكل تحمل كردند، سلام مىفرستم. همچنين به يكايك بسيجيان اين كشور و آحاد مخلص و مبارز امت حزباللَّه، كه شوق اول و هدف والاى آنها، حفظ نظام اسلامى و جلب رضايت الهى است، عرض سلام مىكنم.
يك سال از آن روزها گذشت؛ روزهايى كه ملت ما چهرههاى رنجديده و تنهاى زجركشيدهى شما را پس از سالها مفارقت در آغوش گرفت و شما سربازان پيشرو و پيشقراول ملت ايران، مجدداً به امواج متلاطم اين اقيانوس عظيم پيوستيد و به قلب اردوگاه اسلام بازگشتيد. روز شادمانى مردم ما و روز عيدى ولىّعصر (ارواحنافداه) به ملت ايران و روز نشان دادن قدرت خدا به ديرباوران، روزى بود كه شما به آغوش ملت و ميهن برگشتيد. اين روز را ما بايد هميشه گرامى بداريم و آن را تجديد خاطره كنيم و از آن درس بگيريم.
چه بسيار هدفهاى دور از دسترس، كه انسان فكر مىكند دسترسى به آنها بسيار مشكل است؛ اما با توكل و صبر و مقاومت، به آن هدفها دست مىيابد؛ مثل آزادى شما كه از جملهى همين چيزها بود. البته هنوز شادى ما كامل نيست و هنوز زخم دل ما بهطور كامل التيام نيافته است؛ زيرا هنوز بخشى از پيكر اين ملت در اسارت است. هنوز همهى پارههاى تن اين ملت برنگشتهاند و دقيقاً نمىدانيم كه چه تعدادى در آنجا هستند؛ اما يقيناً تعدادى از عزيزان ما هنوز در همان شرايط سخت و شايد هم سختتر - به خاطر توحش دشمن و خشم او از ملت ايران - قرار دارند، كه ما وظيفه داريم موضوع را دنبال كنيم و هرگز از ياد نبريم. براى برگرداندن اين دسته از عزيزان، هر كارى بتوانيم انجام دهيم، وظيفهى شرعى و انسانى ماست و بايد بكنيم و مسؤولان موظفند كه همهى تلاش خود را به كار بگيرند، شايد انشاءاللَّه ما چهرههاى مظلوم ديگرى را كه هنوز در بندند، به آغوش ملت برگردانيم.
يك سال گذشت. اين يك سال، براى يكايك من و شما يك درس بود و هست. شما ببينيد از سال گذشته، همين روزها كه شما بتدريج وارد كشور مىشديد، اوضاع منطقه چه تحولات و چه تلاطمهايى را به خود ديد؛ چه آتشِ افروختهيى در منطقهى خليج فارس به وجود آمد؛ چه انسانهاى مظلومى از آحاد ملت عراق، يا به وسيلهى متجاوزان غربى و امريكايى و غيره، يا به وسيلهى خونآشامان بعثى، در زير باران آتش و گلوله از بين رفتند و يا عزيزانشان را از دست دادند؛ رژيم متجاوز و متجاسر و مستكبر امريكا در اين يك سال چه كرد؛ رژيم سبكسر و ابله و جاهطلب عراق در اين يك سال چه كرد؛ مردم عراق و آوارگان چه كشيدند، ما چه كشيديم، منطقه چه سختيهايى را تحمل كرد.
جنجالى كردند، قدرتطلبىيى بخرج دادند و بعد در مقابل هجوم نيروهاى اردوگاه استكبار، مثل موشى به سوراخ خزيدند و براى حفظ جان و موقعيت و سلطنت خودشان، تسليم زورگوييهاى امريكا شدند و عوضش را سر ملت خود درآوردند! هم ملت عراق ضرر كرد، هم منطقه ضرر كرد، هم عراق ويرانه شد، هم كشورهاى اسلامى در مقابل يكديگر قرار گرفتند، و بدتر و خطرناكتر از همهى اينها، امريكا در منطقه احساس قدرت كرد و پايش را وسط گذاشت و شروع به عربدهكشى و مبارزطلبى كرد. اين خسارات ناشى از چيست؟ ناشى از بىايمانى و بىدينى و هوىپرستى و خودپرستى جمعى است كه سرنوشت يك ملت به دست آنهاست.
ببينيد انسانيت چهقدر براى اسلام قيمت دارد. ببينيد اگر يك جو ايمان به خدا و كار براى خدا در دل آن سردمداران بىانسانيت و بىايمان بعثى بود، وضع چهطور غير از اين مىشد كه شد. ببينيد خسارت بىايمانى و خودخواهى براى بشريت چهقدر است.
عزيزان! اين، يك درس است. من و شما دايماً در معرض همين خودخواهى هستيم. شيطانى كه در درون ماست، دايماً ما را امر به بدى و دشمنى و خودخواهى و فساد مىكند. اگر انسانى نتواند آن شيطان درونى را سركوب كند، ضايعهاش فقط به خود او برنمىگردد؛ ممكن است به يك خانواده، به مردم يك شهر، به يك ملت، يا به يك منطقه برگردد؛ همچنان كه در مورد اين حوادث اخير ديديد كه برگشت. يك رژيم خودخواه بيگانهى از مفاهيم الهى و انسانى، براى جاهطلبى كارى مىكند كه كفارهاش را نه فقط ملت عراق، بلكه بايد ملتهاى منطقه پس بدهند.
درس دوم در اين حادثه اين است كه ملت ما بفهمد و يكايك جوانان ما و نفوس بيدار و وجدانهاى زندهى شما درست توجه كند كه چگونه توطئههايى عليه امت اسلام هست. ببينيد امروز دربارهى فلسطين چه مىكنند و چه خوابى براى اين ملت، و در حقيقت براى منطقه ديدهاند. اين هم تا حدود زيادى ناشى از همان حوادث يك سال اخير است.
امريكا همين كه توانست در اين منطقه با تانك و توپ و ناو جنگى و بمباران و اينگونه وسايل، يك قدرت عربدهجويانه براى خود دستوپا كند، فوراً سراغ قضيهى اصلى منطقه - يعنى قضيهى فلسطين - رفت و به طمع افتاد و چنين تصور كرد كه چون دولتهاى ضعيفالنفس منطقه، خودشان را مديون و زير بار منت او مىدانند - زيرا خطر رژيم عراق را از آنها دفع كرده است - وقت آن است كه در اين ميان استفاده كند و آرزوى هميشگى استكبار در اين سالهاى اخير را تحقق ببخشد. آن آرزو چيست؟ آن آرزو اين است كه آرمان فلسطين را پيش پاى صهيونيستهاى غدار قربانى كند و سر ببُرد. اين كار را مىخواهد بكند و دارد مىكند؛ كه اميدواريم با غيرت امت اسلام و جوانان مسلمان فلسطين، به اين خيانت بزرگ موفق نشود.
ببينيد چهطور استكبار با چنگ و دندان و با حالت خونخوارانه و بدون اندكى انسانيت و رحم ايستاده است، تا اگر بتواند، براى خواستهاى استكبارى خود، ملتهاى اسلامى و آرزوهاى آنها را لگدمال كند. امروز اين قضيهى فلسطين، يكى از بزرگترين مسائل و مصايب دنياى اسلام است و در آينده نيز خواهد بود. مگر شوخى است كه ملتى را از خانه و زندگى و كشور و سرزمين خود آواره كنند، غاصب مزدور خبيثى را آنجا بنشانند، همهگونه به او كمك كنند، همهى جنايات او را صحه بگذارند، دستشان تا مرفق در خون مردم منطقه فرو برود، به اينها هم قانع نباشند، بخواهند از مسلمانان و از صاحبان خانه امضاء بگيرند كه اين خانه متعلق به آن غاصب است و صاحبخانه در آن حقى ندارد؟! مىخواهند اين كار را بكنند.
آيا جوانان غيور فلسطينى مردهاند؟ آيا جوانان كشورهاى اسلامى همجوار فلسطين و ديگر كشورهاى اسلامى مردهاند كه دشمنان بخواهند بزرگترين مسائل جهان اسلام را اينطور راحت به سود خودشان و به زيان امت اسلامى حل كنند؟ اين چه سكوتى است كه امروز در دنياى اسلام هست؟ تا چند سال قبل از اين، مگر كسى در دنياى اسلام جرأت مىكرد سخن از گفتگو با دولت غاصب اسرائيل بر زبان بياورد؟ يك نفر خائن - آن طاغوت مصرى(1) - جرأت كرد و اقدام نمود و بعد از اندكى سزاى عمل خودش را هم ديد.
امروز قضيه را بهصورت يك قضيهى ساده مطرح مىكنند. آن طرف قضيه امريكاست كه مىگويد بياييد با صهيونيستها، با اين دزدها، با اين قاتلها، با اين كسانىكه چهل سال است ملت فلسطين را شكنجه مىدهند و نسبت به همهى دنياى اسلام سمپاشى و خيانت مىكنند و از پشت خنجر مىزنند و همه يا بيشتر مشكلات دنياى اسلام ناشى از اينهاست، بنشينيد مذاكره كنيد و امضاء نماييد كه بيتالمقدس و سرزمين فلسطين و جولان متعلق به صهيونيستها باشد!
امريكا در اين قضيه چكاره است؟ دولت امريكا به چه مناسبت به خود حق مىدهد در قضيهيى كه متعلق به اين ملت و اين منطقه است، به صورت يك متولى، يك صاحب اختيار و يك قلدر وارد بشود و به اين و آن ديكته بكند كه چه كار بايد بكنيد؟! به شما چه؟ شما در قارهى امريكا دستاندازى و تجاوز كرديد، بىاجازه وارد شديد و آدم كشتيد؛ آيا بَستان نيست؟! در اين منطقهى خاورميانه، دل يكايك آحاد مردم هوشيار و آگاه اين ملتها، پُر از بغض و عداوت نسبت به شماست؛ باز نزديك بياييد و به گمان خودتان بخواهيد مسألهى فلسطين را حل كنيد! آيا راهحل اين است؟! حل مسألهى فلسطين به اين است كه دولت غاصب متلاشى بشود و از بين برود؛ صاحبان سرزمين بيايند و در آنجا حكومت تشكيل بدهند؛ و مسلمان و مسيحى و يهودى و هرچه هستند، با هم زندگى كنند.
شما جوانان بدانيد كه اين گرفتارىِ دنياى اسلام است. كسى فكر نكند كه از دنياى اسلام، تهديد و خطر برطرف شده است. درست است كه ما در اين دوازده سال پيش رفتيم، مناطقى را در صحنهى سياسى تصرف كرديم، كارهاى زيادى به بركت رهبريهاى امام بزرگوارمان و پايمردى اين ملت انجام شد و ما امروز در دنيا نسبت به سالهاى قبل، قويتر، قدرتمندتر و آبرومندتريم و ملتهاى عالم، قدرت و عظمت اين ملت را فهميدهاند و آن را تأييد كردهاند و ما دشمن را به ميزان زيادى مأيوس كردهايم؛ اما تهديدها تمام نشده است.
يك عده خيال نكنند كه امروز مسألهى كشور ما، مسألهى كم و زياد فلان جنس، يا فلان امكان است؛ مسأله، مسألهى تهديد اصل انقلاب و اصل نظام اسلامى و اصل اسلام است. امروز مسأله اين است كه فقط اين ملت در مقابل خودكامگى و افزونطلبى امريكا ايستاده است؛ اين ملت است كه حرف مىزند و نسبت به سياستهاى دشمنان پُررو و مستكبر افشاگرى مىكند. بنابراين، با اين ملت دشمنند.
ما نمىتوانيم چشممان را ببنديم و نسبت به مصيبتهاى دنياى اسلام و تجاوز دشمنان اسلام، ساكت بنشينيم. اين ملت سرباز اسلام است. اين ملت براى اسلام قيام كرد و دشمنان اسلام را از اين مملكت بيرون كرد و پاى امريكا را قطع نمود. ما كه از اسلام روبرنگرداندهايم؛ اسلام وجود ما و همه چيز ماست. دشمن از اين مسأله عصبانى است و عليه ما تهديد مىكند.
الان شما ببينيد، كوچكترين مسألهيى كه با دستاويز كردن آن بشود عليه جمهورى اسلامى و ملت ايران و دولت خدمتگزار ما جنجالى در دنيا راه انداخت، استكبار به وسيلهى ايادى تبليغاتى خود، آن دستاويز را مىگيرد و مىچسبد و جنجال به راه مىاندازد. سعى آنها اين است كه اين ملت را متفرق و متشتت كنند و اين وحدت را از بين ببرند. سعى آنها اين است كه اين ملت را از آرمانخواهى نسبت به اسلام و ارزشهاى اسلامى دچار فراموشى كرده، سرگرم مسائل روزمرهى زندگى كنند. سعى آنها اين است كه اين پشتوانهى باعظمت را از اسلام و ملتهاى مسلمان منطقه بگيرند و اين تودهى مقاوم را متلاشى كنند. دوازده سال است كه امريكا و استكبار از اين ملت خون دل مىخورد و مىخواهد انتقام بگيرد؛ هوشيار باشيد.
نظر ما نسبت به مسائل فلسطين روشن و واضح است. ما راهحل فلسطين را نابودى رژيم اسرائيل مىدانيم. نگويند نمىشود؛ نمىشود در دنيا نيست. همه چيز شدنى است. همهى كوههاى عظيمى كه مانع راه حركت انسانها باشد، برداشتنى است. چهل سال گذشته است؛ اگر چهل سال ديگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائيل نابودشدنى است و بايد نابود بشود. تا چند صباح قبل از اين، هيچكس فكر نمىكرد كه ابرقدرت شرق اينگونه متلاشى بشود. اگر دو سال قبل كسى مىگفت كه ابرقدرت شرق از بين خواهد رفت، عدهيى فيلسوفانه ريش مىجنباندند كه بله، شما ساده هستيد! آن روزى كه امام در نامه به گورباچف نوشتند كه بعد از اين ماركسيسم را بايد در موزهها پيدا كرد، عدهيى پوزخند زدند! دو سال يا سه سال نگذشته بود كه آن پيشگويى تحقق پيدا كرد. بعد از درگذشت امام، به يك سال نرسيد كه همه چيز دگرگون شد؛ چهطور نمىشود؟
قدرت استكبارى امريكا هم از بين خواهد رفت، او هم متلاشى خواهد شد، اين قدرت جهنمى ماندنى نيست، اسرائيل هم ماندنى نيست. اين، حرف دولت و ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى است، و همين خواهد شد. اين، در سايهى هوشيارى شما ملت و هوشيارى ملتهاى مسلمان عملى خواهد شد. ما بايد تلاش كنيم. وظيفهى ما تلاش كردن است.
شما آزادگان، بخصوص با اين تجربهى سنگينى كه از سر گذراندهايد و حالا بحمداللَّه وارد انبوه اجتماع اين ملت شدهايد، بايد هركدام مثل ستارهيى بدرخشيد و مظهر و سرمشق و نمونهى وفادارى به آرمانهاى اسلام و اصرار بر پيمودن راه انقلاب و كانون روشنگرى عليه مطامع استكبار باشيد.
از خداوند متعال مسألت مىكنم كه ملتهاى مسلمان را بيدار كند؛ به آنها قوّت، شجاعت و قدرت اقدام ببخشد و دولتهاى اسلامى و مسؤولان كشورهاى اسلامى را با مردمشان نزديك كند و آنان را از شر بدانديشان و افتادن به دام توطئههاى دشمن، در امان بدارد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) انورسادات
به همهى شما برادران بسيار عزيز حاضر در اين جلسه، كه افتخار گذراندن يك دورهى دشوار امتحان را كسب كرديد، خوشآمد عرض مىكنم و اخلاص و ارادت قلبى خودم را به يكايك شما عزيزان ابراز مىكنم و فرصت را نيز مغتنم مىشمارم و از همينجا به آحاد آزادگان سراسر كشور - اين قهرمانان زندهى انقلاب و نظام اسلامى - ارادت و اخلاص خودم را ابراز مىدارم و به خانوادههاى آنها، كه سختى اين دوران مشقتبار را با صبر و توكل تحمل كردند، سلام مىفرستم. همچنين به يكايك بسيجيان اين كشور و آحاد مخلص و مبارز امت حزباللَّه، كه شوق اول و هدف والاى آنها، حفظ نظام اسلامى و جلب رضايت الهى است، عرض سلام مىكنم.
يك سال از آن روزها گذشت؛ روزهايى كه ملت ما چهرههاى رنجديده و تنهاى زجركشيدهى شما را پس از سالها مفارقت در آغوش گرفت و شما سربازان پيشرو و پيشقراول ملت ايران، مجدداً به امواج متلاطم اين اقيانوس عظيم پيوستيد و به قلب اردوگاه اسلام بازگشتيد. روز شادمانى مردم ما و روز عيدى ولىّعصر (ارواحنافداه) به ملت ايران و روز نشان دادن قدرت خدا به ديرباوران، روزى بود كه شما به آغوش ملت و ميهن برگشتيد. اين روز را ما بايد هميشه گرامى بداريم و آن را تجديد خاطره كنيم و از آن درس بگيريم.
چه بسيار هدفهاى دور از دسترس، كه انسان فكر مىكند دسترسى به آنها بسيار مشكل است؛ اما با توكل و صبر و مقاومت، به آن هدفها دست مىيابد؛ مثل آزادى شما كه از جملهى همين چيزها بود. البته هنوز شادى ما كامل نيست و هنوز زخم دل ما بهطور كامل التيام نيافته است؛ زيرا هنوز بخشى از پيكر اين ملت در اسارت است. هنوز همهى پارههاى تن اين ملت برنگشتهاند و دقيقاً نمىدانيم كه چه تعدادى در آنجا هستند؛ اما يقيناً تعدادى از عزيزان ما هنوز در همان شرايط سخت و شايد هم سختتر - به خاطر توحش دشمن و خشم او از ملت ايران - قرار دارند، كه ما وظيفه داريم موضوع را دنبال كنيم و هرگز از ياد نبريم. براى برگرداندن اين دسته از عزيزان، هر كارى بتوانيم انجام دهيم، وظيفهى شرعى و انسانى ماست و بايد بكنيم و مسؤولان موظفند كه همهى تلاش خود را به كار بگيرند، شايد انشاءاللَّه ما چهرههاى مظلوم ديگرى را كه هنوز در بندند، به آغوش ملت برگردانيم.
يك سال گذشت. اين يك سال، براى يكايك من و شما يك درس بود و هست. شما ببينيد از سال گذشته، همين روزها كه شما بتدريج وارد كشور مىشديد، اوضاع منطقه چه تحولات و چه تلاطمهايى را به خود ديد؛ چه آتشِ افروختهيى در منطقهى خليج فارس به وجود آمد؛ چه انسانهاى مظلومى از آحاد ملت عراق، يا به وسيلهى متجاوزان غربى و امريكايى و غيره، يا به وسيلهى خونآشامان بعثى، در زير باران آتش و گلوله از بين رفتند و يا عزيزانشان را از دست دادند؛ رژيم متجاوز و متجاسر و مستكبر امريكا در اين يك سال چه كرد؛ رژيم سبكسر و ابله و جاهطلب عراق در اين يك سال چه كرد؛ مردم عراق و آوارگان چه كشيدند، ما چه كشيديم، منطقه چه سختيهايى را تحمل كرد.
جنجالى كردند، قدرتطلبىيى بخرج دادند و بعد در مقابل هجوم نيروهاى اردوگاه استكبار، مثل موشى به سوراخ خزيدند و براى حفظ جان و موقعيت و سلطنت خودشان، تسليم زورگوييهاى امريكا شدند و عوضش را سر ملت خود درآوردند! هم ملت عراق ضرر كرد، هم منطقه ضرر كرد، هم عراق ويرانه شد، هم كشورهاى اسلامى در مقابل يكديگر قرار گرفتند، و بدتر و خطرناكتر از همهى اينها، امريكا در منطقه احساس قدرت كرد و پايش را وسط گذاشت و شروع به عربدهكشى و مبارزطلبى كرد. اين خسارات ناشى از چيست؟ ناشى از بىايمانى و بىدينى و هوىپرستى و خودپرستى جمعى است كه سرنوشت يك ملت به دست آنهاست.
ببينيد انسانيت چهقدر براى اسلام قيمت دارد. ببينيد اگر يك جو ايمان به خدا و كار براى خدا در دل آن سردمداران بىانسانيت و بىايمان بعثى بود، وضع چهطور غير از اين مىشد كه شد. ببينيد خسارت بىايمانى و خودخواهى براى بشريت چهقدر است.
عزيزان! اين، يك درس است. من و شما دايماً در معرض همين خودخواهى هستيم. شيطانى كه در درون ماست، دايماً ما را امر به بدى و دشمنى و خودخواهى و فساد مىكند. اگر انسانى نتواند آن شيطان درونى را سركوب كند، ضايعهاش فقط به خود او برنمىگردد؛ ممكن است به يك خانواده، به مردم يك شهر، به يك ملت، يا به يك منطقه برگردد؛ همچنان كه در مورد اين حوادث اخير ديديد كه برگشت. يك رژيم خودخواه بيگانهى از مفاهيم الهى و انسانى، براى جاهطلبى كارى مىكند كه كفارهاش را نه فقط ملت عراق، بلكه بايد ملتهاى منطقه پس بدهند.
درس دوم در اين حادثه اين است كه ملت ما بفهمد و يكايك جوانان ما و نفوس بيدار و وجدانهاى زندهى شما درست توجه كند كه چگونه توطئههايى عليه امت اسلام هست. ببينيد امروز دربارهى فلسطين چه مىكنند و چه خوابى براى اين ملت، و در حقيقت براى منطقه ديدهاند. اين هم تا حدود زيادى ناشى از همان حوادث يك سال اخير است.
امريكا همين كه توانست در اين منطقه با تانك و توپ و ناو جنگى و بمباران و اينگونه وسايل، يك قدرت عربدهجويانه براى خود دستوپا كند، فوراً سراغ قضيهى اصلى منطقه - يعنى قضيهى فلسطين - رفت و به طمع افتاد و چنين تصور كرد كه چون دولتهاى ضعيفالنفس منطقه، خودشان را مديون و زير بار منت او مىدانند - زيرا خطر رژيم عراق را از آنها دفع كرده است - وقت آن است كه در اين ميان استفاده كند و آرزوى هميشگى استكبار در اين سالهاى اخير را تحقق ببخشد. آن آرزو چيست؟ آن آرزو اين است كه آرمان فلسطين را پيش پاى صهيونيستهاى غدار قربانى كند و سر ببُرد. اين كار را مىخواهد بكند و دارد مىكند؛ كه اميدواريم با غيرت امت اسلام و جوانان مسلمان فلسطين، به اين خيانت بزرگ موفق نشود.
ببينيد چهطور استكبار با چنگ و دندان و با حالت خونخوارانه و بدون اندكى انسانيت و رحم ايستاده است، تا اگر بتواند، براى خواستهاى استكبارى خود، ملتهاى اسلامى و آرزوهاى آنها را لگدمال كند. امروز اين قضيهى فلسطين، يكى از بزرگترين مسائل و مصايب دنياى اسلام است و در آينده نيز خواهد بود. مگر شوخى است كه ملتى را از خانه و زندگى و كشور و سرزمين خود آواره كنند، غاصب مزدور خبيثى را آنجا بنشانند، همهگونه به او كمك كنند، همهى جنايات او را صحه بگذارند، دستشان تا مرفق در خون مردم منطقه فرو برود، به اينها هم قانع نباشند، بخواهند از مسلمانان و از صاحبان خانه امضاء بگيرند كه اين خانه متعلق به آن غاصب است و صاحبخانه در آن حقى ندارد؟! مىخواهند اين كار را بكنند.
آيا جوانان غيور فلسطينى مردهاند؟ آيا جوانان كشورهاى اسلامى همجوار فلسطين و ديگر كشورهاى اسلامى مردهاند كه دشمنان بخواهند بزرگترين مسائل جهان اسلام را اينطور راحت به سود خودشان و به زيان امت اسلامى حل كنند؟ اين چه سكوتى است كه امروز در دنياى اسلام هست؟ تا چند سال قبل از اين، مگر كسى در دنياى اسلام جرأت مىكرد سخن از گفتگو با دولت غاصب اسرائيل بر زبان بياورد؟ يك نفر خائن - آن طاغوت مصرى(1) - جرأت كرد و اقدام نمود و بعد از اندكى سزاى عمل خودش را هم ديد.
امروز قضيه را بهصورت يك قضيهى ساده مطرح مىكنند. آن طرف قضيه امريكاست كه مىگويد بياييد با صهيونيستها، با اين دزدها، با اين قاتلها، با اين كسانىكه چهل سال است ملت فلسطين را شكنجه مىدهند و نسبت به همهى دنياى اسلام سمپاشى و خيانت مىكنند و از پشت خنجر مىزنند و همه يا بيشتر مشكلات دنياى اسلام ناشى از اينهاست، بنشينيد مذاكره كنيد و امضاء نماييد كه بيتالمقدس و سرزمين فلسطين و جولان متعلق به صهيونيستها باشد!
امريكا در اين قضيه چكاره است؟ دولت امريكا به چه مناسبت به خود حق مىدهد در قضيهيى كه متعلق به اين ملت و اين منطقه است، به صورت يك متولى، يك صاحب اختيار و يك قلدر وارد بشود و به اين و آن ديكته بكند كه چه كار بايد بكنيد؟! به شما چه؟ شما در قارهى امريكا دستاندازى و تجاوز كرديد، بىاجازه وارد شديد و آدم كشتيد؛ آيا بَستان نيست؟! در اين منطقهى خاورميانه، دل يكايك آحاد مردم هوشيار و آگاه اين ملتها، پُر از بغض و عداوت نسبت به شماست؛ باز نزديك بياييد و به گمان خودتان بخواهيد مسألهى فلسطين را حل كنيد! آيا راهحل اين است؟! حل مسألهى فلسطين به اين است كه دولت غاصب متلاشى بشود و از بين برود؛ صاحبان سرزمين بيايند و در آنجا حكومت تشكيل بدهند؛ و مسلمان و مسيحى و يهودى و هرچه هستند، با هم زندگى كنند.
شما جوانان بدانيد كه اين گرفتارىِ دنياى اسلام است. كسى فكر نكند كه از دنياى اسلام، تهديد و خطر برطرف شده است. درست است كه ما در اين دوازده سال پيش رفتيم، مناطقى را در صحنهى سياسى تصرف كرديم، كارهاى زيادى به بركت رهبريهاى امام بزرگوارمان و پايمردى اين ملت انجام شد و ما امروز در دنيا نسبت به سالهاى قبل، قويتر، قدرتمندتر و آبرومندتريم و ملتهاى عالم، قدرت و عظمت اين ملت را فهميدهاند و آن را تأييد كردهاند و ما دشمن را به ميزان زيادى مأيوس كردهايم؛ اما تهديدها تمام نشده است.
يك عده خيال نكنند كه امروز مسألهى كشور ما، مسألهى كم و زياد فلان جنس، يا فلان امكان است؛ مسأله، مسألهى تهديد اصل انقلاب و اصل نظام اسلامى و اصل اسلام است. امروز مسأله اين است كه فقط اين ملت در مقابل خودكامگى و افزونطلبى امريكا ايستاده است؛ اين ملت است كه حرف مىزند و نسبت به سياستهاى دشمنان پُررو و مستكبر افشاگرى مىكند. بنابراين، با اين ملت دشمنند.
ما نمىتوانيم چشممان را ببنديم و نسبت به مصيبتهاى دنياى اسلام و تجاوز دشمنان اسلام، ساكت بنشينيم. اين ملت سرباز اسلام است. اين ملت براى اسلام قيام كرد و دشمنان اسلام را از اين مملكت بيرون كرد و پاى امريكا را قطع نمود. ما كه از اسلام روبرنگرداندهايم؛ اسلام وجود ما و همه چيز ماست. دشمن از اين مسأله عصبانى است و عليه ما تهديد مىكند.
الان شما ببينيد، كوچكترين مسألهيى كه با دستاويز كردن آن بشود عليه جمهورى اسلامى و ملت ايران و دولت خدمتگزار ما جنجالى در دنيا راه انداخت، استكبار به وسيلهى ايادى تبليغاتى خود، آن دستاويز را مىگيرد و مىچسبد و جنجال به راه مىاندازد. سعى آنها اين است كه اين ملت را متفرق و متشتت كنند و اين وحدت را از بين ببرند. سعى آنها اين است كه اين ملت را از آرمانخواهى نسبت به اسلام و ارزشهاى اسلامى دچار فراموشى كرده، سرگرم مسائل روزمرهى زندگى كنند. سعى آنها اين است كه اين پشتوانهى باعظمت را از اسلام و ملتهاى مسلمان منطقه بگيرند و اين تودهى مقاوم را متلاشى كنند. دوازده سال است كه امريكا و استكبار از اين ملت خون دل مىخورد و مىخواهد انتقام بگيرد؛ هوشيار باشيد.
نظر ما نسبت به مسائل فلسطين روشن و واضح است. ما راهحل فلسطين را نابودى رژيم اسرائيل مىدانيم. نگويند نمىشود؛ نمىشود در دنيا نيست. همه چيز شدنى است. همهى كوههاى عظيمى كه مانع راه حركت انسانها باشد، برداشتنى است. چهل سال گذشته است؛ اگر چهل سال ديگر هم بگذرد، عاقبت دولت اسرائيل نابودشدنى است و بايد نابود بشود. تا چند صباح قبل از اين، هيچكس فكر نمىكرد كه ابرقدرت شرق اينگونه متلاشى بشود. اگر دو سال قبل كسى مىگفت كه ابرقدرت شرق از بين خواهد رفت، عدهيى فيلسوفانه ريش مىجنباندند كه بله، شما ساده هستيد! آن روزى كه امام در نامه به گورباچف نوشتند كه بعد از اين ماركسيسم را بايد در موزهها پيدا كرد، عدهيى پوزخند زدند! دو سال يا سه سال نگذشته بود كه آن پيشگويى تحقق پيدا كرد. بعد از درگذشت امام، به يك سال نرسيد كه همه چيز دگرگون شد؛ چهطور نمىشود؟
قدرت استكبارى امريكا هم از بين خواهد رفت، او هم متلاشى خواهد شد، اين قدرت جهنمى ماندنى نيست، اسرائيل هم ماندنى نيست. اين، حرف دولت و ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى است، و همين خواهد شد. اين، در سايهى هوشيارى شما ملت و هوشيارى ملتهاى مسلمان عملى خواهد شد. ما بايد تلاش كنيم. وظيفهى ما تلاش كردن است.
شما آزادگان، بخصوص با اين تجربهى سنگينى كه از سر گذراندهايد و حالا بحمداللَّه وارد انبوه اجتماع اين ملت شدهايد، بايد هركدام مثل ستارهيى بدرخشيد و مظهر و سرمشق و نمونهى وفادارى به آرمانهاى اسلام و اصرار بر پيمودن راه انقلاب و كانون روشنگرى عليه مطامع استكبار باشيد.
از خداوند متعال مسألت مىكنم كه ملتهاى مسلمان را بيدار كند؛ به آنها قوّت، شجاعت و قدرت اقدام ببخشد و دولتهاى اسلامى و مسؤولان كشورهاى اسلامى را با مردمشان نزديك كند و آنان را از شر بدانديشان و افتادن به دام توطئههاى دشمن، در امان بدارد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
---------------------------------------------
1) انورسادات