بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
به برادران عزيز اصناف و كسبه و بازاريان، همينطور به برادران صنوف توليدى و بقيهى كسانى كه به نحوى در كار دادوستد در بازار و جامعهى اسلامى مشغول خدمتند و اينجا تشريف دارند، خوشآمد مىگويم و اميدوارم كه خداى متعال در انجام وظايف و بارهاى سنگينى كه بر دوش ماست، لطف و هدايت خود را شامل حال همهى شما و ما بفرمايد.
يك نكته در باب كسبه در نظام و كشور اسلامى اين است كه از دورههاى گذشته تا امروز، كسبه و اصناف و تجار و كسانى كه در كار دادوستد بودهاند، اهل عمل به دين و عقيدهى دينى و اعتقاد به علماى دين و حضور در كنار آنها بودهاند. كسى نمىتواند اين نكته را انكار كند. از دوران قديم تا دوران حاضر، كسبه در كشور ما، جزو قشرهاى متدين بودهاند و هستند. همين تدين و انس با علما موجب شده است كه در هر ميدانى كه علماى دين حضور داشتهاند - در مبارزات، در موضعگيريهاى گوناگون سياسى و يا دينى - حضور اصناف و كسبه و اهل بازار و دادوستد در آنجا قطعى باشد. وقتى كه علماى اعلام مىخواستند در دوران مبارزات - چه مبارزات نهضت اخير، يعنى سالهاى دههى چهل و پنجاه، و چه قبل از آن - يك حضور مردمىِ قاطع را نشان بدهند، دستور مىدادند كه بازارها تعطيل بشود، و بازاريان و كسبه تعطيل مىكردند؛ يعنى پشت سر علما مىايستادند، و اين تأثير زيادى هم داشت. رژيمهاى جبار هم اين را فهميده بودند؛ لذا به انواع طرق درصدد بودند كه اين لشكر مردمى را، يا با فشار و ارعاب و تهديد، يا با بستن مالياتهاى سنگين استثنايى در دوران ستمشاهى، و يا با تبليغات، از روحانيون جدا كنند؛ غالباً هم اثرى نمىكرد.
از اول انقلاب نيز كسبه و اصناف شهرى ما، در ميدانهاى انقلاب - راهپيماييها و جبههها و كمكهاى مالى - حضور خوبى داشتند. پس، ما اين قشر را يك قشر اسلامى و انقلابى مىشماريم. معناى انقلابى هم همين است كه در مواضع انقلاب حضور داشته باشند؛ يعنى هرجا كه انقلاب از آنها متوقع است، باشند. اين، در بسيارى از دورههاى گذشته و در بخش مهمى از دوران بعد از پيروزى انقلاب، نسبت به جمع كثيرى از اصناف كشور وجود داشته است. اين نكته را نبايد كسى مورد مناقشه قرار بدهد.
بعضى عادت كرده بودند، يا عادت كردهاند كه نسبت به اصناف و كسبه و بازرگانان، بهطور مطلق زبان به بدگويى باز كنند؛ اين غلط است. بله، بنا بر تفكرات بيگانهى از اسلام - تفكرات ماركسيستى و غيره - اصلاً وجود اصناف و كسبه و بازرگانان، يك وجود زيادى است. آنها اصل اين قشر را قبول ندارند، كارى به كار دين و مذهب و اعتقادشان ندارند و خوب و بدشان را هم تفكيك نمىكنند. بعضى از تفكرات الحادى رايج در آن زمانهاى مبارزات، اين قشر را اصلاً قبول نداشت. كسى نبايد تحت تأثير آن حرفها و آن شعارها قرار بگيرد. تا آنجا كه ما فهميدهايم و ديدهايم و لمس كردهايم، در ايران اسلامى، اصناف در خدمت اسلام و انقلاب و مطيع امام بزرگوار بودهاند و در همهى ميدانهاى انقلاب نيز حضور داشتهاند.
نكتهى ديگر اين است كه خود اصناف بايد اين موقعيت اسلامى و انقلابى را حفظ كنند و نبايد بگذارند كه در درون اصناف و واحدهاى صنفى، وضعى پيش بيايد كه اولاً آنها را از موضع انقلابى جدا كند؛ ثانياً زبانهايى را كه شايد خيرخواه هم نباشند، به روى آنها باز نمايد. اصناف بايد در خدمت قوانين اسلامى و مطيع قوانين باشند.
من به شما برادران عزيزى كه اعضاى انجمنهاى اسلامى اصناف هستيد و ما به اين انجمنهاى اسلامى اعتقاد داريم و مسؤولان شما چهرههايى انقلابى و سابقهدار و مورد اعتماد امام و مورد اعتماد ما بودهاند و هستند، مىخواهم اين مطلب را عرض كنم كه در سالهاى جنگ و كلاً در سالهاى بعد از انقلاب، بعضى از اصناف و كسبه و تجار بسيار بد عمل كردند. كارى كردند كه اگر كسى قصد داشت نسبت به كسبه و بازارى، زبان به بدگويى باز بكند، بهطور وفور و فراوان، بهانه و نمونه در اختيارش بود.
بعضى سوء استفادهها كردند، قوانين را زير پا گذاشتند و به ثروتهاى كلان دست پيدا كردند. در حالى كه مردم - قشرهاى حقوقبگير، كارگران و كارمندان و نظاميان - به خاطر مشكلات اقتصادى ناشى از جنگ و محاصرهى اقتصادى، فشارهايى را تحمل مىكردند، آنان در تحمل فشار، خودشان را با اين مردم سهيم نكردند؛ بلكه جمعى از آنها حتّى اين فشار را زياد كردند! اين، مناسب چهرهى اسلامى و انقلابى اصناف مسلمان جمهورى اسلامى نيست.
سياستهاى نظام جمهورى اسلامى و دولت خدمتگزار اين نيست كه از راه كنترلهاى بسيار شديد، مشكلاتى را براى عامهى اصناف به وجود بياورد؛ ولى اين نبايد موجب آن بشود كه كسانى سوء استفاده كنند. من به شما عرض كنم - و شما هم يقيناً مىدانيد، من هم بىخبر نيستم - كه بسيارى سوء استفاده كردند.
من يكوقت به جمعى از انجمنهاى اسلامى بازار تهران كه چند سال قبل از اين در دوران رياست جمهورى پيش من آمده بودند، گفتم كه شما بايد نگذاريد كسانى سوءاستفاده كنند؛ شما بايد چهرهى سوءاستفادهكن را افشا كنيد؛ شما بايد شگردهاى مخصوصى را كه براى فرار از ماليات، فرار از قانون و ارتكاب تخلف و تقلب بهكار مىبندند، براى مأموران دولت و مسؤولان كشور افشا كنيد. اين كار هنوز هم بايد بشود.
البته اوضاع كشور از لحاظ اقتصادى، غالباً بر يك روال نيست. مسائل اقتصادى كشور به عوامل گوناگونى بسته است كه بسيارى از آن عوامل، خارج از مرزهاست. وضع تورم جهانى، وضع عرضههاى گوناگون جهانى، وضع پول در دنيا و بسيارى از اينگونه مسائل، روى اقتصاد يك كشور اثر مىگذارد. اقتصاد كشور مستقلى مثل ما كه مىخواهد مستقل زندگى بكند، غالباً با بعضى از نوسانها همراه است. نبايد اجازه بدهيد كه از اين نوسانها و از اين كم و زيادها، كسانى به نفع جيب شخصى خودشان استفاده كنند، و تا رقم مالياتى بر صنفى بسته شد، بلافاصله آن ماليات خودش را در زندگى مصرفكنندهيى كه به آن صنف مراجعه دارد، نشان بدهد. اين درست نيست و بر عدل اسلامى منطبق نمىباشد. شما بايد اينها را مراقب باشيد. انجمنهاى اسلامى بايد هوشيارانه عمل بكنند.
من به شما عرض كنم كه ماليات يك امر الزامى و شرعى است و در جامعهى اسلامى، دولت در صورتى كه لازم بداند، برطبق قانون بايد از درآمدها ماليات بگيرد. كسانى هستند كه با داشتن درآمدهاى كلان، از زير اين وظيفهى قانونىِ شرعىِ الزامى - كه به نفع كشور و براى طبقات كمدرآمد و در خدمت مصالح اسلامى است - استنكاف مىكنند. بايد راهى پيدا كنيد و نگذاريد كه اينطور بشود.
اصناف مؤمن، بازرگانان متدين، چهرههاى انقلابى، سابقهداران، جوانان، كسانى كه جبههها را ديديد، براى جبههها پشتيبانى كرديد، آن كاروانهاى كذايى را راه انداختيد، چهقدر زحمت را تحمل كرديد، كسانى كه در رژيم گذشته آن مبارزات را كردند، آن ايستادگيها را در بازار نشان دادند، كسانى كه در همهى حضورهاى سياسى دوران انقلاب خودشان را نشان دادند و دشمن را مأيوس كردند، بايستى در اساسيترين ميدانها - يعنى ميدان اقتصادى - در خدمت اهداف دولتى و اسلامى و نظام انقلابى - و نهفقط براى سود شخصى - يك حضور فعال داشته باشند و داشته باشيم.
اين درست نيست كه كسى خيال كند كه بله، من كاسبم، تاجرم و براى سود كار مىكنم؛ نه، ما انسانهاى مؤمن و متدينانى را مىشناسيم كه به خاطر انقلاب، دكان و كسب و كار و خريد و فروش و سود و استفاده را بوسيدند و كنار گذاشتند و به ميدان انقلاب آمدند و زندگى خودشان را شب و روز براى انقلاب مصرف كردند. البته ما از همه اينطور توقعى را نداريم؛ اما از همه توقع انصاف را داريم.
من اين وظيفهى نظارت عمومى بر كار اصناف و جلوگيرى از تخطيهاى گوناگونى را كه بعضى از سوءاستفادهچيها در اصناف مىكنند، بر عهدهى انجمنهاى اسلامى، مخصوصاً رؤساى انجمنها و معتمدان محترم بازار مىدانم. آنان مورد اعتماد امام بودند و مورد اعتماد ما نيز هستند. ما آنان را از سالهاى پيش شناختهايم. آنان بايستى به دولت كمك كنند و مانع سوءاستفادهى كسانى بشوند كه به خيال خودشان تا ديدند بازار آشفتهيى است، فوراً درصدد باشند كه سوءاستفاده كنند و جيب خودشان را پُر نمايند. مگر مسألهى زندگى اسلامى اين است؟ مگر فقط جيب خود پُركردن مطرح است؟ اين، نكتهى دوم است كه من خواستم شما برادران عزيز انجمنهاى اسلامى اصناف و متدينان بازار و برادران صنوف توليدى - كسانى كه در كارهاى خير هستيد - به آن توجه داشته باشيد. اين، يك وظيفه است.
نكتهى بعدى اين است كه نگذاريد در جامعهى صنفى و در مجموعهى اصناف كشور، به بهانههاى مختلف ايجاد شقاق و اختلاف بشود. اصناف هميشه يك مجموعهى يكپارچه بودهاند؛ براى خدا باز هم باشيد. امروز آن چيزى كه دشمن را مىترساند، اتحاد ملت ايران است. اين خونخواران جهانى، بيشتر از همه چيز از اتحاد شما مردم مىترسند. اگر نمىتوانند با يك ملت روبهرو بشوند، بر اثر اين نيست كه نمىخواهند روبهرو بشوند؛ نه، از وحدت و شجاعت و ايمان آن ملت مىترسند؛ والّا استعمار جهانى و استكبار نشان دادهاند كه از جنايت باكى ندارند.
چند سال قبل از اين، مثل همين روزها بود كه يك ناو امريكايى در خليج فارس، هواپيماى مسافربرى ايران را با قريب سيصد مسافر هدف قرار داد و آن را ساقط كرد و سوزاند و غرق نمود و همهى آنان را از بين برد. بعد هم كه اعتراض و جنجال شد و دنيا به حقانيت ملت ايران در اين حادثه واقف گرديد، عذرى خواستند و گفتند كه ببخشيد، اشتباه كرديم! عجب! اشتباه كرديد؟! برخلاف عرف موجود بين همين قدرتمندان امروز جهانى - كه خيلى هم به انسانيت و مبانى اخلاق اعتنايى ندارند - هواپيماى مسافربرى را كه محترم است و كسى اجازه ندارد به هواپيماى مسافربرى تعرضى بكند، با قريب سيصد مسافر ساقط مىكنيد و بعد مىگوييد كه اشتباه كرديم! غلط كرديد اشتباه كرديد! اشتباه كرديم يعنى چه؟! اگر فرماندهى آن ناو اشتباه كرده بود، پس چرا او را به محاكمه نكشيديد؟! چرا به او مدال داديد؟! چرا با انواع و اقسام گفتهها، به دشمنيهاى خودتان با ملت ايران ادامه داديد؟! چه اشتباهى؟! شماها در پيدا كردن هدفهاى شوم، هيچوقت اشتباه نمىكنيد؛ در رسيدن به كار زشت بر ضد ملتهاى مستقل، هيچوقت اشتباه نمىكنيد؛ درست مىرويد و همان نقطهيى كه زشتترين و بدترين است، پيدا مىكنيد. امروز استكبار جهانى اين است، امروز امريكا اين است، اينها از جنايت باكى ندارند.
اگر در جايى اقدام نمىكنند، چون براى خودشان مقرون به صرفه نمىبينند و از چيزهايى ملاحظه مىكنند. از عمدهترين چيزهايى كه ملاحظه مىكنند، يكپارچگى ملت است؛ اين يكپارچگى را مثل گوهر گرانمايهيى حفظ كنيد. بحمداللَّه امروز ملت ما مثل همهى دورههاى بعد از انقلاب، ملت يكپارچهيى است؛ همه پشت سر مسؤولان نظام و در خدمت اهداف انقلاب هستند.
بعضيها تلاش مىكنند كه بين مردم اختلاف بيندازند؛ بعضيها هم تلاش مىكنند كه مردم را نسبت به مسؤولان و نظام بدبين كنند. اينها بدانند كه اين كار خيانت است و من ادامهى اينگونه كارها را تحمل نخواهم كرد. مهلتى براى تنبه داده مىشود، شايد به خود بيايند؛ والّا آن دستى كه امروز درصدد باشد كه از هر وسيلهيى و از هر نوع تبليغات دروغ و كارهاى خلافى استفاده كند، براى اينكه بين مردم اختلاف بيندازد، يا بين مردم و مسؤولان كشور - اين خدمتگزارانى كه جان و وجودشان در خدمت نظام اسلامى است - و اين رئيس جمهور مغتنمى كه ما امروز داريم، جدايى بيندازد، مجرم و خيانتكار است. اين، كار كوچكى نيست.
شما هم همينطور بين خودتان، اصناف را به اختلافات و باندبازى و گروهبازى و سياسيكارى نكشانيد. همه بايد در خدمت سياستهاى جمهورى اسلامى باشند. همهى اصناف بايد اهل سياست باشند؛ اما نگذاريد كه اين دودستگيهاى ناشى از دستهبندى سياسى، در بين اصناف راه پيدا كند. يك جامعهى متحد و متفق و يكپارچه و در خدمت هدفهاى اسلامى و نظام اسلامى باشيد؛ بخصوص شما انجمنهاى اسلامى، نسبت به آن چيزى كه در نكتهى دوم عرض كردم، مراقب و مواظب باشيد. اين، يك تكليف و وظيفه است.
مسؤولان محترم شما، چهرههاى موجهى هستند. من برخى از اين آقايان را سالهاى متمادى است كه در ميدانهاى جنگ و در زندانها و در زير شكنجه و فشارها شناختهام و همهى ما آنها را تجربه كردهايم. آنها مورد توجه و قبول امام بودند. اين چهرههاى موجه، بايستى مردم را راهنمايى كنند. اعضاى انجمنهاى اسلامى، در زمينهى كار اصناف، اين نظارت را براى خودشان در هرجاى كشور قايل باشند. براى جلوگيرى از تخلفات درون اصناف، شما بايد در خدمت نظام باشيد.
خداوند انشاءاللَّه به همهى شما و ما توفيق بدهد و هدايتمان كند، تا بتوانيم راه خدا را درست بشناسيم و آن را بپيماييم. خداوند وجود مقدس ولىّعصر(ارواحنا لترابمقدمهالفداء) را از ما راضى بفرمايد و ما را مشمول دعوات آن بزرگوار قرار بدهد و روح مقدس امام را از ما شاد كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
به برادران عزيز اصناف و كسبه و بازاريان، همينطور به برادران صنوف توليدى و بقيهى كسانى كه به نحوى در كار دادوستد در بازار و جامعهى اسلامى مشغول خدمتند و اينجا تشريف دارند، خوشآمد مىگويم و اميدوارم كه خداى متعال در انجام وظايف و بارهاى سنگينى كه بر دوش ماست، لطف و هدايت خود را شامل حال همهى شما و ما بفرمايد.
يك نكته در باب كسبه در نظام و كشور اسلامى اين است كه از دورههاى گذشته تا امروز، كسبه و اصناف و تجار و كسانى كه در كار دادوستد بودهاند، اهل عمل به دين و عقيدهى دينى و اعتقاد به علماى دين و حضور در كنار آنها بودهاند. كسى نمىتواند اين نكته را انكار كند. از دوران قديم تا دوران حاضر، كسبه در كشور ما، جزو قشرهاى متدين بودهاند و هستند. همين تدين و انس با علما موجب شده است كه در هر ميدانى كه علماى دين حضور داشتهاند - در مبارزات، در موضعگيريهاى گوناگون سياسى و يا دينى - حضور اصناف و كسبه و اهل بازار و دادوستد در آنجا قطعى باشد. وقتى كه علماى اعلام مىخواستند در دوران مبارزات - چه مبارزات نهضت اخير، يعنى سالهاى دههى چهل و پنجاه، و چه قبل از آن - يك حضور مردمىِ قاطع را نشان بدهند، دستور مىدادند كه بازارها تعطيل بشود، و بازاريان و كسبه تعطيل مىكردند؛ يعنى پشت سر علما مىايستادند، و اين تأثير زيادى هم داشت. رژيمهاى جبار هم اين را فهميده بودند؛ لذا به انواع طرق درصدد بودند كه اين لشكر مردمى را، يا با فشار و ارعاب و تهديد، يا با بستن مالياتهاى سنگين استثنايى در دوران ستمشاهى، و يا با تبليغات، از روحانيون جدا كنند؛ غالباً هم اثرى نمىكرد.
از اول انقلاب نيز كسبه و اصناف شهرى ما، در ميدانهاى انقلاب - راهپيماييها و جبههها و كمكهاى مالى - حضور خوبى داشتند. پس، ما اين قشر را يك قشر اسلامى و انقلابى مىشماريم. معناى انقلابى هم همين است كه در مواضع انقلاب حضور داشته باشند؛ يعنى هرجا كه انقلاب از آنها متوقع است، باشند. اين، در بسيارى از دورههاى گذشته و در بخش مهمى از دوران بعد از پيروزى انقلاب، نسبت به جمع كثيرى از اصناف كشور وجود داشته است. اين نكته را نبايد كسى مورد مناقشه قرار بدهد.
بعضى عادت كرده بودند، يا عادت كردهاند كه نسبت به اصناف و كسبه و بازرگانان، بهطور مطلق زبان به بدگويى باز كنند؛ اين غلط است. بله، بنا بر تفكرات بيگانهى از اسلام - تفكرات ماركسيستى و غيره - اصلاً وجود اصناف و كسبه و بازرگانان، يك وجود زيادى است. آنها اصل اين قشر را قبول ندارند، كارى به كار دين و مذهب و اعتقادشان ندارند و خوب و بدشان را هم تفكيك نمىكنند. بعضى از تفكرات الحادى رايج در آن زمانهاى مبارزات، اين قشر را اصلاً قبول نداشت. كسى نبايد تحت تأثير آن حرفها و آن شعارها قرار بگيرد. تا آنجا كه ما فهميدهايم و ديدهايم و لمس كردهايم، در ايران اسلامى، اصناف در خدمت اسلام و انقلاب و مطيع امام بزرگوار بودهاند و در همهى ميدانهاى انقلاب نيز حضور داشتهاند.
نكتهى ديگر اين است كه خود اصناف بايد اين موقعيت اسلامى و انقلابى را حفظ كنند و نبايد بگذارند كه در درون اصناف و واحدهاى صنفى، وضعى پيش بيايد كه اولاً آنها را از موضع انقلابى جدا كند؛ ثانياً زبانهايى را كه شايد خيرخواه هم نباشند، به روى آنها باز نمايد. اصناف بايد در خدمت قوانين اسلامى و مطيع قوانين باشند.
من به شما برادران عزيزى كه اعضاى انجمنهاى اسلامى اصناف هستيد و ما به اين انجمنهاى اسلامى اعتقاد داريم و مسؤولان شما چهرههايى انقلابى و سابقهدار و مورد اعتماد امام و مورد اعتماد ما بودهاند و هستند، مىخواهم اين مطلب را عرض كنم كه در سالهاى جنگ و كلاً در سالهاى بعد از انقلاب، بعضى از اصناف و كسبه و تجار بسيار بد عمل كردند. كارى كردند كه اگر كسى قصد داشت نسبت به كسبه و بازارى، زبان به بدگويى باز بكند، بهطور وفور و فراوان، بهانه و نمونه در اختيارش بود.
بعضى سوء استفادهها كردند، قوانين را زير پا گذاشتند و به ثروتهاى كلان دست پيدا كردند. در حالى كه مردم - قشرهاى حقوقبگير، كارگران و كارمندان و نظاميان - به خاطر مشكلات اقتصادى ناشى از جنگ و محاصرهى اقتصادى، فشارهايى را تحمل مىكردند، آنان در تحمل فشار، خودشان را با اين مردم سهيم نكردند؛ بلكه جمعى از آنها حتّى اين فشار را زياد كردند! اين، مناسب چهرهى اسلامى و انقلابى اصناف مسلمان جمهورى اسلامى نيست.
سياستهاى نظام جمهورى اسلامى و دولت خدمتگزار اين نيست كه از راه كنترلهاى بسيار شديد، مشكلاتى را براى عامهى اصناف به وجود بياورد؛ ولى اين نبايد موجب آن بشود كه كسانى سوء استفاده كنند. من به شما عرض كنم - و شما هم يقيناً مىدانيد، من هم بىخبر نيستم - كه بسيارى سوء استفاده كردند.
من يكوقت به جمعى از انجمنهاى اسلامى بازار تهران كه چند سال قبل از اين در دوران رياست جمهورى پيش من آمده بودند، گفتم كه شما بايد نگذاريد كسانى سوءاستفاده كنند؛ شما بايد چهرهى سوءاستفادهكن را افشا كنيد؛ شما بايد شگردهاى مخصوصى را كه براى فرار از ماليات، فرار از قانون و ارتكاب تخلف و تقلب بهكار مىبندند، براى مأموران دولت و مسؤولان كشور افشا كنيد. اين كار هنوز هم بايد بشود.
البته اوضاع كشور از لحاظ اقتصادى، غالباً بر يك روال نيست. مسائل اقتصادى كشور به عوامل گوناگونى بسته است كه بسيارى از آن عوامل، خارج از مرزهاست. وضع تورم جهانى، وضع عرضههاى گوناگون جهانى، وضع پول در دنيا و بسيارى از اينگونه مسائل، روى اقتصاد يك كشور اثر مىگذارد. اقتصاد كشور مستقلى مثل ما كه مىخواهد مستقل زندگى بكند، غالباً با بعضى از نوسانها همراه است. نبايد اجازه بدهيد كه از اين نوسانها و از اين كم و زيادها، كسانى به نفع جيب شخصى خودشان استفاده كنند، و تا رقم مالياتى بر صنفى بسته شد، بلافاصله آن ماليات خودش را در زندگى مصرفكنندهيى كه به آن صنف مراجعه دارد، نشان بدهد. اين درست نيست و بر عدل اسلامى منطبق نمىباشد. شما بايد اينها را مراقب باشيد. انجمنهاى اسلامى بايد هوشيارانه عمل بكنند.
من به شما عرض كنم كه ماليات يك امر الزامى و شرعى است و در جامعهى اسلامى، دولت در صورتى كه لازم بداند، برطبق قانون بايد از درآمدها ماليات بگيرد. كسانى هستند كه با داشتن درآمدهاى كلان، از زير اين وظيفهى قانونىِ شرعىِ الزامى - كه به نفع كشور و براى طبقات كمدرآمد و در خدمت مصالح اسلامى است - استنكاف مىكنند. بايد راهى پيدا كنيد و نگذاريد كه اينطور بشود.
اصناف مؤمن، بازرگانان متدين، چهرههاى انقلابى، سابقهداران، جوانان، كسانى كه جبههها را ديديد، براى جبههها پشتيبانى كرديد، آن كاروانهاى كذايى را راه انداختيد، چهقدر زحمت را تحمل كرديد، كسانى كه در رژيم گذشته آن مبارزات را كردند، آن ايستادگيها را در بازار نشان دادند، كسانى كه در همهى حضورهاى سياسى دوران انقلاب خودشان را نشان دادند و دشمن را مأيوس كردند، بايستى در اساسيترين ميدانها - يعنى ميدان اقتصادى - در خدمت اهداف دولتى و اسلامى و نظام انقلابى - و نهفقط براى سود شخصى - يك حضور فعال داشته باشند و داشته باشيم.
اين درست نيست كه كسى خيال كند كه بله، من كاسبم، تاجرم و براى سود كار مىكنم؛ نه، ما انسانهاى مؤمن و متدينانى را مىشناسيم كه به خاطر انقلاب، دكان و كسب و كار و خريد و فروش و سود و استفاده را بوسيدند و كنار گذاشتند و به ميدان انقلاب آمدند و زندگى خودشان را شب و روز براى انقلاب مصرف كردند. البته ما از همه اينطور توقعى را نداريم؛ اما از همه توقع انصاف را داريم.
من اين وظيفهى نظارت عمومى بر كار اصناف و جلوگيرى از تخطيهاى گوناگونى را كه بعضى از سوءاستفادهچيها در اصناف مىكنند، بر عهدهى انجمنهاى اسلامى، مخصوصاً رؤساى انجمنها و معتمدان محترم بازار مىدانم. آنان مورد اعتماد امام بودند و مورد اعتماد ما نيز هستند. ما آنان را از سالهاى پيش شناختهايم. آنان بايستى به دولت كمك كنند و مانع سوءاستفادهى كسانى بشوند كه به خيال خودشان تا ديدند بازار آشفتهيى است، فوراً درصدد باشند كه سوءاستفاده كنند و جيب خودشان را پُر نمايند. مگر مسألهى زندگى اسلامى اين است؟ مگر فقط جيب خود پُركردن مطرح است؟ اين، نكتهى دوم است كه من خواستم شما برادران عزيز انجمنهاى اسلامى اصناف و متدينان بازار و برادران صنوف توليدى - كسانى كه در كارهاى خير هستيد - به آن توجه داشته باشيد. اين، يك وظيفه است.
نكتهى بعدى اين است كه نگذاريد در جامعهى صنفى و در مجموعهى اصناف كشور، به بهانههاى مختلف ايجاد شقاق و اختلاف بشود. اصناف هميشه يك مجموعهى يكپارچه بودهاند؛ براى خدا باز هم باشيد. امروز آن چيزى كه دشمن را مىترساند، اتحاد ملت ايران است. اين خونخواران جهانى، بيشتر از همه چيز از اتحاد شما مردم مىترسند. اگر نمىتوانند با يك ملت روبهرو بشوند، بر اثر اين نيست كه نمىخواهند روبهرو بشوند؛ نه، از وحدت و شجاعت و ايمان آن ملت مىترسند؛ والّا استعمار جهانى و استكبار نشان دادهاند كه از جنايت باكى ندارند.
چند سال قبل از اين، مثل همين روزها بود كه يك ناو امريكايى در خليج فارس، هواپيماى مسافربرى ايران را با قريب سيصد مسافر هدف قرار داد و آن را ساقط كرد و سوزاند و غرق نمود و همهى آنان را از بين برد. بعد هم كه اعتراض و جنجال شد و دنيا به حقانيت ملت ايران در اين حادثه واقف گرديد، عذرى خواستند و گفتند كه ببخشيد، اشتباه كرديم! عجب! اشتباه كرديد؟! برخلاف عرف موجود بين همين قدرتمندان امروز جهانى - كه خيلى هم به انسانيت و مبانى اخلاق اعتنايى ندارند - هواپيماى مسافربرى را كه محترم است و كسى اجازه ندارد به هواپيماى مسافربرى تعرضى بكند، با قريب سيصد مسافر ساقط مىكنيد و بعد مىگوييد كه اشتباه كرديم! غلط كرديد اشتباه كرديد! اشتباه كرديم يعنى چه؟! اگر فرماندهى آن ناو اشتباه كرده بود، پس چرا او را به محاكمه نكشيديد؟! چرا به او مدال داديد؟! چرا با انواع و اقسام گفتهها، به دشمنيهاى خودتان با ملت ايران ادامه داديد؟! چه اشتباهى؟! شماها در پيدا كردن هدفهاى شوم، هيچوقت اشتباه نمىكنيد؛ در رسيدن به كار زشت بر ضد ملتهاى مستقل، هيچوقت اشتباه نمىكنيد؛ درست مىرويد و همان نقطهيى كه زشتترين و بدترين است، پيدا مىكنيد. امروز استكبار جهانى اين است، امروز امريكا اين است، اينها از جنايت باكى ندارند.
اگر در جايى اقدام نمىكنند، چون براى خودشان مقرون به صرفه نمىبينند و از چيزهايى ملاحظه مىكنند. از عمدهترين چيزهايى كه ملاحظه مىكنند، يكپارچگى ملت است؛ اين يكپارچگى را مثل گوهر گرانمايهيى حفظ كنيد. بحمداللَّه امروز ملت ما مثل همهى دورههاى بعد از انقلاب، ملت يكپارچهيى است؛ همه پشت سر مسؤولان نظام و در خدمت اهداف انقلاب هستند.
بعضيها تلاش مىكنند كه بين مردم اختلاف بيندازند؛ بعضيها هم تلاش مىكنند كه مردم را نسبت به مسؤولان و نظام بدبين كنند. اينها بدانند كه اين كار خيانت است و من ادامهى اينگونه كارها را تحمل نخواهم كرد. مهلتى براى تنبه داده مىشود، شايد به خود بيايند؛ والّا آن دستى كه امروز درصدد باشد كه از هر وسيلهيى و از هر نوع تبليغات دروغ و كارهاى خلافى استفاده كند، براى اينكه بين مردم اختلاف بيندازد، يا بين مردم و مسؤولان كشور - اين خدمتگزارانى كه جان و وجودشان در خدمت نظام اسلامى است - و اين رئيس جمهور مغتنمى كه ما امروز داريم، جدايى بيندازد، مجرم و خيانتكار است. اين، كار كوچكى نيست.
شما هم همينطور بين خودتان، اصناف را به اختلافات و باندبازى و گروهبازى و سياسيكارى نكشانيد. همه بايد در خدمت سياستهاى جمهورى اسلامى باشند. همهى اصناف بايد اهل سياست باشند؛ اما نگذاريد كه اين دودستگيهاى ناشى از دستهبندى سياسى، در بين اصناف راه پيدا كند. يك جامعهى متحد و متفق و يكپارچه و در خدمت هدفهاى اسلامى و نظام اسلامى باشيد؛ بخصوص شما انجمنهاى اسلامى، نسبت به آن چيزى كه در نكتهى دوم عرض كردم، مراقب و مواظب باشيد. اين، يك تكليف و وظيفه است.
مسؤولان محترم شما، چهرههاى موجهى هستند. من برخى از اين آقايان را سالهاى متمادى است كه در ميدانهاى جنگ و در زندانها و در زير شكنجه و فشارها شناختهام و همهى ما آنها را تجربه كردهايم. آنها مورد توجه و قبول امام بودند. اين چهرههاى موجه، بايستى مردم را راهنمايى كنند. اعضاى انجمنهاى اسلامى، در زمينهى كار اصناف، اين نظارت را براى خودشان در هرجاى كشور قايل باشند. براى جلوگيرى از تخلفات درون اصناف، شما بايد در خدمت نظام باشيد.
خداوند انشاءاللَّه به همهى شما و ما توفيق بدهد و هدايتمان كند، تا بتوانيم راه خدا را درست بشناسيم و آن را بپيماييم. خداوند وجود مقدس ولىّعصر(ارواحنا لترابمقدمهالفداء) را از ما راضى بفرمايد و ما را مشمول دعوات آن بزرگوار قرار بدهد و روح مقدس امام را از ما شاد كند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته