بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
از همهى كاركنان عزيز و زحمتكش اين بيمارستان خيلى متشكرم؛ مخصوصاً از سرپرست محترم بيمارستان و كادرهاى پزشكى و پرستارى و فنى و ديگر دستاندركاران، كه اين بيمارستان را مرتب و مجهز نگهداشتهاند. اين، بحمداللَّه آبروى كشور است. اين چند روزى هم كه من در اينجا بودم، وضع بيمارستان بهطور قهرى و طبيعى خودش را نشان مىدهد و همه چيز حكايت از اين مىكند كه بحمداللَّه براى حفظ بيمارستان از لحاظ تجهيزات، از لحاظ آبرومندى وضع عمومى و از لحاظ پزشكى و درمان بيماران، زحمت كشيده مىشود. من، هم به خاطر خودم و هم بخصوص به خاطر وضع بيمارستان، از شما تشكر مىكنم.
آرزوى ما اين است كه بتوانيم امثال اين بيمارستان و خود اين بيمارستان را چندان توسعه بدهيم كه همهى مردم اين كشور بتوانند در هنگام نياز، از امكاناتى نظير اين امكانات استفاده كنند؛ چون بيمارى و عوارض جسمى، براى همه كس، مخصوصاً براى قشرهاى كمدرآمد، يك امر طبيعى و قهرى است. آن روزى كه ما بتوانيم اينگونه امكانات را براى همهى مردم فراهم كنيم، آن روز براى ما عيد است؛ اميدواريم كه آن روز برسد.
بحمداللَّه همينجا هم پيشرفت كرده است. من در سال 60، چند هفتهيى در همين بيمارستان بسترى بودم.(1) اين چندساله نيز دورادور متوجه و مراقب وضع اينجا بودهام؛ مىدانم كه زحمات زيادى كشيده شده است. خوشبختانه حالا ادارهى بيمارستان وضعيت خوبى دارد؛ هم آقاى دكتر ملكى(2) و هم آقاى دكتر متكلم(3) و هم پزشكان و پرستاران و مسؤولان گوناگون، زحمت مىكشند.
يك جمله عرض كنم كه اين مربوط به همهى كاركنان يك بيمارستان است. آن جمله اين است كه شغل خدمت به بيماران، يكى از شريفترين شغلهاست. از آن كسى كه اين راهرو يا آن ملافهها را تميز مىكند، تا آن كسى كه مشاغل حساس و مهم و داراى تأثيرات بيشتر را عهدهدار است، به همان اندازه به بيمار كمك مىكنند. هر كدام از شماها، مخصوصاً پزشكان و پرستاران، به نحوى كمك مىكنيد. كمك به بيمار به هر نحو، يكى از بهترين و شريفترين مشاغل است؛ زيرا دل انسانها را از شما شاد مىكند. بعضى از مريضهاى قلبى جراحى دارند، بعضى جراحى ندارند، بعضى نوبتشان نشده، بعضى در حال انتظارند، بعضى نمىدانند چه كسالتى دارند. شاد كردن دل يك انسان محتاج كمك، علاوه بر آنكه يكى از صدقات و خدمات است، خدا را هم راضى مىكند. راضى كردن خدا و خشنود كردن ذات مقدس پروردگار و هر كارى كه در آن رضاى خداوند باشد، با هيچ چيز مادّى قابل اندازهگيرى و مقايسه نيست.
من بيش از اين مطلبى عرض نمىكنم؛ فقط همين اندازه به ياد مىآورم كه امام راحل عظيمالشأن ما هم مدتى در همين بيمارستان بسترى بودند. اين، يك پرونده و سابقهى بسيار باارزشى براى بيمارستان شماست. خيلى متشكر.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
--------------------------------------------
1) بهخاطر سوءقصدى كه در تاريخ 6/4/1360 به هنگام سخنرانى معظمٌله در مسجد ابوذر تهران انجام گرفت.
2) قائم مقام رئيس بيمارستان قلب شهيد رجايى
3) رئيس بيمارستان قلب شهيد رجايى
از همهى كاركنان عزيز و زحمتكش اين بيمارستان خيلى متشكرم؛ مخصوصاً از سرپرست محترم بيمارستان و كادرهاى پزشكى و پرستارى و فنى و ديگر دستاندركاران، كه اين بيمارستان را مرتب و مجهز نگهداشتهاند. اين، بحمداللَّه آبروى كشور است. اين چند روزى هم كه من در اينجا بودم، وضع بيمارستان بهطور قهرى و طبيعى خودش را نشان مىدهد و همه چيز حكايت از اين مىكند كه بحمداللَّه براى حفظ بيمارستان از لحاظ تجهيزات، از لحاظ آبرومندى وضع عمومى و از لحاظ پزشكى و درمان بيماران، زحمت كشيده مىشود. من، هم به خاطر خودم و هم بخصوص به خاطر وضع بيمارستان، از شما تشكر مىكنم.
آرزوى ما اين است كه بتوانيم امثال اين بيمارستان و خود اين بيمارستان را چندان توسعه بدهيم كه همهى مردم اين كشور بتوانند در هنگام نياز، از امكاناتى نظير اين امكانات استفاده كنند؛ چون بيمارى و عوارض جسمى، براى همه كس، مخصوصاً براى قشرهاى كمدرآمد، يك امر طبيعى و قهرى است. آن روزى كه ما بتوانيم اينگونه امكانات را براى همهى مردم فراهم كنيم، آن روز براى ما عيد است؛ اميدواريم كه آن روز برسد.
بحمداللَّه همينجا هم پيشرفت كرده است. من در سال 60، چند هفتهيى در همين بيمارستان بسترى بودم.(1) اين چندساله نيز دورادور متوجه و مراقب وضع اينجا بودهام؛ مىدانم كه زحمات زيادى كشيده شده است. خوشبختانه حالا ادارهى بيمارستان وضعيت خوبى دارد؛ هم آقاى دكتر ملكى(2) و هم آقاى دكتر متكلم(3) و هم پزشكان و پرستاران و مسؤولان گوناگون، زحمت مىكشند.
يك جمله عرض كنم كه اين مربوط به همهى كاركنان يك بيمارستان است. آن جمله اين است كه شغل خدمت به بيماران، يكى از شريفترين شغلهاست. از آن كسى كه اين راهرو يا آن ملافهها را تميز مىكند، تا آن كسى كه مشاغل حساس و مهم و داراى تأثيرات بيشتر را عهدهدار است، به همان اندازه به بيمار كمك مىكنند. هر كدام از شماها، مخصوصاً پزشكان و پرستاران، به نحوى كمك مىكنيد. كمك به بيمار به هر نحو، يكى از بهترين و شريفترين مشاغل است؛ زيرا دل انسانها را از شما شاد مىكند. بعضى از مريضهاى قلبى جراحى دارند، بعضى جراحى ندارند، بعضى نوبتشان نشده، بعضى در حال انتظارند، بعضى نمىدانند چه كسالتى دارند. شاد كردن دل يك انسان محتاج كمك، علاوه بر آنكه يكى از صدقات و خدمات است، خدا را هم راضى مىكند. راضى كردن خدا و خشنود كردن ذات مقدس پروردگار و هر كارى كه در آن رضاى خداوند باشد، با هيچ چيز مادّى قابل اندازهگيرى و مقايسه نيست.
من بيش از اين مطلبى عرض نمىكنم؛ فقط همين اندازه به ياد مىآورم كه امام راحل عظيمالشأن ما هم مدتى در همين بيمارستان بسترى بودند. اين، يك پرونده و سابقهى بسيار باارزشى براى بيمارستان شماست. خيلى متشكر.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
--------------------------------------------
1) بهخاطر سوءقصدى كه در تاريخ 6/4/1360 به هنگام سخنرانى معظمٌله در مسجد ابوذر تهران انجام گرفت.
2) قائم مقام رئيس بيمارستان قلب شهيد رجايى
3) رئيس بيمارستان قلب شهيد رجايى