بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا لازم است به همهي آقايان محترم و عزيز، علماي اعلام، ائمهي محترم جماعات و گويندگان، بخصوص عزيزاني كه راههاي طولاني را طي فرمودند و تشريف آوردند، خوشآمد بگويم و از همه صميمانه تشكر كنم. در جمع كنوني ما، شخصيتهاي علمي باارزش، روحانيون والامقام و خدمتگزار حضور دارند. اميدواريم كه خداوند متعال، فيوضات و بركات خود را به همهي شما و به خدمتگزاران اين دين مقدس، روزبهروز بيشتر افاضه بفرمايد و انشاءالله بركات روحانيت عظيمالشأن را ـ كه در دشوارترين مقاطع تاريخ، مانند باران رحمتي بر سر اين ملت نازل شده، راه را نشان داده و در پيمودن راه، به نفوس مردم كمك كرده است ـ بر سر اين ملت و ملتهاي مسلمان، مستدام و مستمر بدارد.
در ديدار با روحانيون محترم و علماي معظم، بايد يك مطلب تذكر داده بشود و اداي حقي است كه بايد انجام بگيرد. آن مطلب، عبارت از ذكر اجمالي خدماتي است كه روحانيت براي پيشبرد اسلام و اهداف پيامبران، در طول قرنهاي متمادي انجام داده است. علما، دين و معارف و فقه اسلامي را نگهداشتند، تحريف را از ساحت احكام الهي دور كردند، شعلهي ايمان را در دل مردم برافروختند و برافروخته نگهداشتند، توجه مردم را به قرآن و تعاليم اهلبيت(عليهمالسلام) تأمين كردند و برانگيختند. علما بودند كه در طول تاريخ، با ستمگران مبارزه كردند و پناه مظلومان و ملتهاي ضعيف و مردم مؤمن مستضعف شدند. علما بودند كه از فرصتها استفاده كردند، تا معارف اسلامي را گسترش بدهند و سرتاسر بلاد اسلامي را با ايمان اسلامي و با دين، و در اين مناطق، با محبت اهلبيت(عليهمالسلام) و با سيرهي آن بزرگواران آشنا كنند. علما بر اساس سيرهي انبيا و اوليا زندگي كردهاند.
شمشير، دين را در اقطار كشورهاي اسلامي نبرد. شمشير نميتواند ايمان را در دلها بروياند. آنچه ميتواند گل ايمان را در دلها سبز كند، موعظه و تبيين احكام و معارف الهي است. امروز بحمدالله تفكر اسلامي، همه جا در اقطار عالم اسلام زنده است. در يكي، دو قرن اخير كه احساسات آزاديخواهانه در ملتها بيدار شد، بهخاطر اين است كه در كشورهاي مختلف، علما پيشاهنگ و پيشقراول نهضتهاي موفق شدند. نهضتهاي ديگري هم در كشورهاي اسلامي بود كه در صفوف مقدم آن، علماي دين قرار نداشتند و غالبا يا عموما به نتيجه نرسيد.
آنچه توانست در شرق دنياي اسلام ـ يعني شبهقارهي هند ـ و در غرب دنياي اسلام ـ يعني آفريقا ـ و در ميان اين دو، دست استعمار را از سر مردم كوتاه كند و فرهنگ اسلامي را حفظ نمايد و در مقابل فرهنگ متجاوز و مهاجم بايستد، نفوذ علما بود. در ايران خود ما هم نهضت تنباكو و مبارزهي با استعمار دولتهاي خارجي و بيدار كردن مردم و نيز نهضت مشروطيت و مقابلهي با استبداد رضاخاني و ادامهي اين مبارزه تا پيدايش نهضت مقدس عظيم اسلامي، به پيشقراولي و پيشاهنگي علما بود; والا پيش نميرفت. اين، يك سابقه و يك تاريخ است; كسي هم نميتواند آن را انكار كند; مگر مغرض يا جاهلي كه حرفي بزند و بخواهد حقيقتي را بپوشاند. اين، در تاريخ ملت ما و ديگر ملتهاي اسلامي، مضبوط و محفوظ است.
دشمنان كوشش كردند كه علما را از صحنهها كنار ببرند، آنها را به كنج مساجد مكتفي و در آنجا منزوي كنند; تا حدود زيادي هم توفيق پيدا كردند. در همان برهه هم مردم از آگاهيهاي ديني و حركت عظيم ديني محروم شدند. اين، يك باب و فصل طولاني است. همچنين دشمنان تلاش كردند، تا عناصري از ميان روحانيون را به خودشان جذب كنند و آنها را اغفال نمايند، يا بخرند و در اختيار اهداف خبيث خودشان قرار بدهند. آن هم فصلي جداگانه است.
اما حركت عمومي علماي اسلام، بخصوص در دنياي تشيع و به بركت فرهنگ معارضه و انقلابي تشيع، در خدمت مردم و در مقابلهي با استبداد و استعمار و ظلم و امثال آن بود و كار به آنجا رسيد كه بحمدالله نهضت عظيم ملت ايران به پيروزي رسيد و حكومتي بر مبناي دين بهوجود آمد. مسلمانان و متدينان، بعد از چند صدسال تحقير اهل دين، عزت نفس پيدا كردند، احساس سربلندي كردند، زنده شدند و احساسات و شعور و هويت اسلامي در دنياي اسلام پيدا شد.
اينكه شما ميبينيد در كشورهايي از آفريقا، گروههاي اسلامي داعيهي حكومت پيدا كردهاند، يا مسلمانان با حكومتهاي ستمگر مبارزه ميكنند و شعار اللهاكبر ميدهند، يا حتي كساني كه از اسلام بري هستند، ولي به تظاهر به اسلام مجبور ميشوند، چيز جديدي است. اينها ناشي از اين صبح روشني است كه به بركت پيروزي انقلاب اسلامي و اين حركت عظيم، در تاريخ ملتهاي مسلمان بهوجود آمده است. اين، مرهون زحمات علماي بزرگ و بيش از همه آن بزرگمردي بود كه رهبري و بنيانگذاري اين حركت را با دست توانا و دل پراراده و پرايمان خود و با توكل بيپايان و با تقرب به خدا و اخلاصلله انجام داد و حادثهيي در تاريخ شد.
اين انقلاب، انصافا حادثهي بينظيري است. حكومت تشكيل شد، نظام اسلامي پياده گرديد و روزبهروز بحمدالله به احكام اسلامي نزديكتر ميشويم و بايد هم بشويم. ملتهاي مسلمان بيدار شدهاند و حركت به سمت گسترش ايمان اسلامي آغاز شده است. اين، آن چيزي است كه تاكنون شده است.
روحانيت اسلام، بخصوص تشيع، امتيازات بسياري دارد. عشق اينها به علم، اخلاص براي خدا، دلسوزي براي مردم، بياعتنايي به دنيا، نترسيدن از قدرتها و قلدرها و زورمدارها، وابسته نبودن به ارباب قدرت، امتيازات فراواني است كه هست و بودهاي ما اينهاست. اما علاوهي بر آنچه كه ما به عنوان مثبتات روحانيت داريم، بايدهايي هم هست كه بايستي به آنها توجه كرد، تا اينحركت استمرار پيدا كند.
نكتهي اساسي اين است كه آنچه امروز در صحنهي جمهوري اسلامي به وسيلهي روحانيت ظهور كرده است، نميشود آن را به حساب روحانيون زمان و عصر ما گذاشت و گفت روحانيون اين زمان، اين هنر را كردهاند. اينطور نيست. آنچه روحانيون اين زمان انجام دادند، استفادهي خوبي بود كه از ذخيرهي هزارسالهي آبروي روحانيت كردند. روحانيت شيعه، در طول هزار سال به مرور دهور، گنجينهي عظيمي از آبرو و حيثيت و وزانت به وجود آورده بود و در عصر ما، آن بزرگمرد عظيمالشأن، آن امام بزرگوار و شخصيت استثنايي و ديگر كساني كه در كسوت روحانيت بودند و در اين راه حركت كردند، از آن گنجينه بهترين استفاده را كردند.
اما اينطور نيست كه اين ذخيره تمامنشدني باشد. اولا بايد اين ذخيره حفظ شود، ثانيا بر آن افزوده گردد. اگر خداي نكرده بر اثر بيتوجهيها، غفلتها، وقتنشناسيها، وظيفهنشناسيها و منحرف شدن از خط معمولي روحانيت در طول هزار سال، آن ذخيرهي هزارساله آسيب ببيند; آن الماس گرانبهايي كه بر اثر گذشت قرنها و عصرها و دورهها و مجاهدتها و اخلاصها بهوجود آمده بود، خدشهدار شود، يا بشكند، باز روزگار زيادي لازم خواهد بود، تا بشود آنچنان ذخيرهيي را فراهم آورد. پس، در اين روزگار، اولين بايد ما معممان و متزييان به زي علم و روحانيت، حفظ آن آبرو و حيثيت هزارساله است كه بحمدالله در طول دوران انقلاب، اين آبرو مضاعف شد و چهرهي روحانيت شيعه، به خاطر گذشت و فداكاري، درخشندگي پيدا كرد.
وظيفهي اساسي روحانيت، هدايت مردم به سمت اهدافي است كه قرآن كريم و نيز پيامبران در طول تاريخ نبوت، آنها را ترسيم كردند و وسيلهي آن، انذار است. "ليكون للعالمين نذيرا"، "ان انذر قومك"، "انذرهم يومالحسره"; انذار و ترساندن. ما در موضع كسي كه ميخواهد ميراث فخيم علماي دين در طول اين هزار سال را حفظ كند و هدايت مردم را استمرار بدهد، بايد به منقلب كردن دلها، روشن كردن ذهنها، تصحيح مسيرها و جهتگيريها، خالص كردن عملها و تحول دروني مردم به يك مؤمن واقعي با اخلاق حقيقي اسلامي، همت بگماريم. اين، وظيفهي اصلي ماست. اين، همان انذار است. اين مقصود بزرگ، به وسيلهي انذار انجام ميگيرد.
اگر مردم متحول شدند، دنيا متحول خواهد شد. اگر مردم از تحول عميق برخوردار شدند، اين حركت تا ابد ادامه پيدا خواهد كرد. اگر اخلاق مردم، اخلاق اسلامي و قرآني شد، تمام وعدههاي قرآن دربارهي اين ملت تحقق پيدا خواهد كرد. ما ميخواهيم اين راه ادامه پيدا كند و اين حركت تا اهداف نهايي و غايي پيش برود. با چه وسيلهيي؟ با مردم مؤمن.
پس، بايد اين ايمان و اين اخلاق اسلامي را به اعماق روح مردم رساند و آن تحول واقعي كه دين براي آن ميآيد ـ دين براي ايجاد تحول واقعي در نفوس انسانها و تطهير و تزكيهي اين نفوس ميآيد ـ انجام بگيرد. تلاش ما بايد اين باشد. بايد از انذار غفلت نكنيم. بايد از ترساندن مردم از عذاب خدا و آنچه كه خداوند متعال در دنيا و آخرت براي بدكاران وعده كرده است، غفلت نكنيم; همان طريقه و روشي كه در گذشته انبيا و اوليا و بزرگان ما، براي مؤمن كردن و مؤمن نگهداشتن مردم انجام ميدادند.
به نظر من، امروز انذار ممكنتر و عمليتر است. در آيهي كريمهي قرآن، خداي متعال به پيامبر ميفرمايد: "لينذر من كان حيا". انسانهاي زنده و قلوب زنده را ميشود انذار كرد. اين حيات، همان چيزي است كه با انقلاب و با حركت و با جهاد، در يك جامعه به وجود ميآيد. بعضي از مفسران، ذيل آيهي شريفهي "يا ايها الذين امنوا استجيبوا لله وللرسول اذا دعاكم لما يحييكم" گفتهاند ـ شايد روايت هم دارد ـ كه "لما يحييكم"، يعني جهاد. امروز به بركت جهاد عمومي مردم، اين حيات هست. پس، انذار عمليتر است. اگر "مايحييكم"، قرآن هم باشد، امروز در جامعهي ما، قرآن داراي رواج است و مردم بهطور نسبي با قرآن انس دارند. اين انذار، عمليتر است.
ما در مساجد و منابر، در مجالس قرآن و در همهي اجتماعات ديني كه مردم دارند، بايد مردم را انذار كنيم. بحمدالله حركت آگاهيبخشي سياسي و اجتماعي و ديد وسيع سياسي به مردم دادن، از پيش از انقلاب شروع شد; امروز هم هست و ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. در كنار اين آگاهيبخشي، بايد روح معنويت را در مردم بيدار كرد. براي اين كار، ماه رمضان بهترين فرصت است.
البته برادران عزيز! از خودمان هم بايد شروع كنيم. مردم به عمل ما نگاه ميكنند. روحاني، آن وقتي سخن نافذ خواهد داشت كه عملا نشان بدهد به زخارف دنيا بياعتناست و آن حرصي كه بر دلهاي دنياداران و دنيامداران حاكم است، بر او حاكم نيست. اين را بايد به مردم نشان بدهيم. روحانيت، در سايهي پارسايي بود كه اين حيثيت و آبرو را پيدا كرد. اين پارسايي و بياعتنايي به دنيا و به زخارف، بايد حفظ شود.
البته بياعتنايي، با برخورداري در حد متوسط، منافاتي ندارد. دنبال دنيا دويدن، هر چيزي را كه از جلوههاي زندگي مرفه و راحت و خوب و اشرافي و متجملانه است، خواستن و به دنبال آن بودن و براي آن تلاش كردن ـ كه اهل دنيا، لحظه به لحظهي عمرشان در دنبال اين چيزهاست ـ دون شأن اهل علم و روحاني است. مردم بايد اين را از ما ببينند و احساس كنند.
برادران عزيز! امروز فرصت عظيمي در اختيار روحانيت است. در طول تاريخ، بعد از زمان رسول اكرم(صلياللهعليهوالهوسلم) تا امروز، هيچوقت چنين فرصتي در اختيار دعات دين نبوده است. دعوت كنندگان دين، چه زماني چنين فرصت به اين مغتنمي را در اختيار داشتهاند؟ فرصت عظيم و عزيزي است. ما امروز به عنوان مبلغان دين، بايد بتوانيم يك نقش كارآمد و ماندگار ايفا كنيم. خداي متعال از ما سؤال ميكند و اين وظيفهي ماست و بايد خودمان را آماده كنيم.
امروز ملتها به احكام اسلامي نياز دارند. امروز حتي ملتهاي غيرمسلمان، به احكام اسلامي نياز دارند; چه برسد به ملتهاي مسلمان. اين ملتهايي كه ميبينيد پشتشان زير بار قدرتهاي بزرگ خم شده و زجر ميكشند، بهخاطر دوري از اسلام است. بيداري اسلامي، ملتها را نجات خواهد داد. به همينخاطر است كه امروز هوشمندترين انسانها در كشورهاي مختلف، به خط اسلام ـ همان راهي كه قرآن به آنها نشان ميدهد ـ رو آوردهاند; چون راه عزت و راه نجات است. در حال حاضر، دنياي اسلام با تمام وجود، به نقشي كه ممكن است امروز معممان و روحانيون و علما و گويندگان و وعاظ و طلاب علوم دينيه و ائمهي جماعت و همهي ملبسان به لباس تبليغ و دعوت و دين ايفا كنند، نيازمند است.
امروز دنيا در دست بيرحمترين سياستمداران و قدرتمندان اداره ميشود. امروز دنيا به دست كساني اداره ميشود كه بيرحمي را با فريبكاري، غداري، تبليغات دروغ، حتي در مواردي ادعاي معنويت، ادعاي طرفداري از حقوق بشر و طرفداري از ملتها، توأم كردهاند! آن قدرت ظالمانه و جائرانه و آن تظاهر به طرفداري از انسان و انسانيت، امروز ملتهايي را اسير كرده و دربند نگهداشته است.
امروز وضع ملت عراق را مشاهده ميكنيد. ملت عراق، سالهاست كه متأسفانه در اثر اين سياست پليدي كه بر كشورشان حاكم بوده و هست، دچار رنجند. آنها را به جنگ با ايران كشاندند، به كارهاي دشوار و برادركشي و جنگ ناخواسته وادارشان كردند، بعد هم مسألهي تهاجم نيروهاي چندمليتي را به وجود آوردند; امروز هم اين وضع و اين فشاري كه مشاهده ميكنيد، بر اين مردم مظلوم و مؤمن وارد ميشود.
اسلام آنها را نجات خواهد داد. اگر ملت عراق هم امروز بخواهند نجات پيدا كنند، بايد به اسلام بچسبند; بايستي از اسلام دفاع كنند; بايد آنچناني كه اسلام دستور ميدهد، فداكاري كنند و به سمت حاكميت اسلام حركت نمايند. امروز در مقابل فشاري كه بر اين ملت وارد ميشود، همان مدعيان حقوق بشر سكوت كردهاند! براي كمترين حادثهيي سروصدا راه مياندازند; ولي براي حادثهيي كه امروز يك ملت را زير فشار قرار داده، سكوت ميكنند! اين سكوت، ناشي از همان روح زورمداري، استثمارگري، بياعتنايي به حقوق ملتها و انسانها و همان دروغگويي است كه هميشه داشتهاند.
من يك جمله در باب ملت عراق عرض بكنم. ما حقيقتا نسبت به آنچه كه بر اين ملت ميگذرد، غمگين و ملول و متأسفيم. از اينكه كساني كه مدعي حكومت بر عراق هستند، با ملت عراق اينطور رفتار ميكنند، متأسفيم. مردم عراق را ميكشند، بنابر بعضي از نقلها ـ كه ما هنوز صحت و سقم آن را درست نميدانيم ـ مردم عراق را با گازهاي شيميايي هدف قرار ميدهند و خانههاي آنها را بر سرشان خراب ميكنند. شهرها را يكبار نيروهاي چند مليتي بمباران كردند، يك روز هم اينها بمباران ميكنند!
ملت عراق، ملت مظلومي شدهاند. براي مردم عراق، امتحان بزرگي است. ميان مردم عراق، برادركشي به راه انداختهاند. اين ارتشي هم كه امروز در مقابل مردم قرار گرفته است، جزو همين ملت عراق است. بر ارتش عراق، تيراندازي به سمت ملت عراق حرام است.
آنچه خواهد توانست آن ملت را نجات بدهد، استقامت و توكل به خداست. به سرنوشت ملت ايران نگاه كنند و آنچه را كه خداي متعال در سايهي مقاومت به اين ملت داد، ببينند و آن را سرمشق قرار بدهند و همانگونه عمل كنند.
خلاصهي عرايض من به برادران عزيز اين است كه با بيان معارف حقهي الهيه براي مردم و انذار آنها، اين ماه رمضان را آباد كنيد. مردم را به تقوا و به عمل و به خداترسي سوق دهيد. قيامت و عذاب الهي را براي مردم بيان بكنيد. رواياتي كه در اين باب هست، براي مردم بخوانيد. دلهاي مردم را با خدا آشنا و مأنوس كنيد. جهاد و مبارزه و استقامت و سازندگي كشور و دنيا و آخرت، در سايهي اتصال به خدا و آشنايي دلها با او امكانپذير است.
اميدواريم كه به بركت انفاس طيبهي آقايان محترم، ملت مسلمان و عزيز ما بتوانند معارف اسلامي و قرآني را در اين ماه رمضان و هميشه، بيش از گذشته فرا بگيرند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
در ابتدا لازم است به همهي آقايان محترم و عزيز، علماي اعلام، ائمهي محترم جماعات و گويندگان، بخصوص عزيزاني كه راههاي طولاني را طي فرمودند و تشريف آوردند، خوشآمد بگويم و از همه صميمانه تشكر كنم. در جمع كنوني ما، شخصيتهاي علمي باارزش، روحانيون والامقام و خدمتگزار حضور دارند. اميدواريم كه خداوند متعال، فيوضات و بركات خود را به همهي شما و به خدمتگزاران اين دين مقدس، روزبهروز بيشتر افاضه بفرمايد و انشاءالله بركات روحانيت عظيمالشأن را ـ كه در دشوارترين مقاطع تاريخ، مانند باران رحمتي بر سر اين ملت نازل شده، راه را نشان داده و در پيمودن راه، به نفوس مردم كمك كرده است ـ بر سر اين ملت و ملتهاي مسلمان، مستدام و مستمر بدارد.
در ديدار با روحانيون محترم و علماي معظم، بايد يك مطلب تذكر داده بشود و اداي حقي است كه بايد انجام بگيرد. آن مطلب، عبارت از ذكر اجمالي خدماتي است كه روحانيت براي پيشبرد اسلام و اهداف پيامبران، در طول قرنهاي متمادي انجام داده است. علما، دين و معارف و فقه اسلامي را نگهداشتند، تحريف را از ساحت احكام الهي دور كردند، شعلهي ايمان را در دل مردم برافروختند و برافروخته نگهداشتند، توجه مردم را به قرآن و تعاليم اهلبيت(عليهمالسلام) تأمين كردند و برانگيختند. علما بودند كه در طول تاريخ، با ستمگران مبارزه كردند و پناه مظلومان و ملتهاي ضعيف و مردم مؤمن مستضعف شدند. علما بودند كه از فرصتها استفاده كردند، تا معارف اسلامي را گسترش بدهند و سرتاسر بلاد اسلامي را با ايمان اسلامي و با دين، و در اين مناطق، با محبت اهلبيت(عليهمالسلام) و با سيرهي آن بزرگواران آشنا كنند. علما بر اساس سيرهي انبيا و اوليا زندگي كردهاند.
شمشير، دين را در اقطار كشورهاي اسلامي نبرد. شمشير نميتواند ايمان را در دلها بروياند. آنچه ميتواند گل ايمان را در دلها سبز كند، موعظه و تبيين احكام و معارف الهي است. امروز بحمدالله تفكر اسلامي، همه جا در اقطار عالم اسلام زنده است. در يكي، دو قرن اخير كه احساسات آزاديخواهانه در ملتها بيدار شد، بهخاطر اين است كه در كشورهاي مختلف، علما پيشاهنگ و پيشقراول نهضتهاي موفق شدند. نهضتهاي ديگري هم در كشورهاي اسلامي بود كه در صفوف مقدم آن، علماي دين قرار نداشتند و غالبا يا عموما به نتيجه نرسيد.
آنچه توانست در شرق دنياي اسلام ـ يعني شبهقارهي هند ـ و در غرب دنياي اسلام ـ يعني آفريقا ـ و در ميان اين دو، دست استعمار را از سر مردم كوتاه كند و فرهنگ اسلامي را حفظ نمايد و در مقابل فرهنگ متجاوز و مهاجم بايستد، نفوذ علما بود. در ايران خود ما هم نهضت تنباكو و مبارزهي با استعمار دولتهاي خارجي و بيدار كردن مردم و نيز نهضت مشروطيت و مقابلهي با استبداد رضاخاني و ادامهي اين مبارزه تا پيدايش نهضت مقدس عظيم اسلامي، به پيشقراولي و پيشاهنگي علما بود; والا پيش نميرفت. اين، يك سابقه و يك تاريخ است; كسي هم نميتواند آن را انكار كند; مگر مغرض يا جاهلي كه حرفي بزند و بخواهد حقيقتي را بپوشاند. اين، در تاريخ ملت ما و ديگر ملتهاي اسلامي، مضبوط و محفوظ است.
دشمنان كوشش كردند كه علما را از صحنهها كنار ببرند، آنها را به كنج مساجد مكتفي و در آنجا منزوي كنند; تا حدود زيادي هم توفيق پيدا كردند. در همان برهه هم مردم از آگاهيهاي ديني و حركت عظيم ديني محروم شدند. اين، يك باب و فصل طولاني است. همچنين دشمنان تلاش كردند، تا عناصري از ميان روحانيون را به خودشان جذب كنند و آنها را اغفال نمايند، يا بخرند و در اختيار اهداف خبيث خودشان قرار بدهند. آن هم فصلي جداگانه است.
اما حركت عمومي علماي اسلام، بخصوص در دنياي تشيع و به بركت فرهنگ معارضه و انقلابي تشيع، در خدمت مردم و در مقابلهي با استبداد و استعمار و ظلم و امثال آن بود و كار به آنجا رسيد كه بحمدالله نهضت عظيم ملت ايران به پيروزي رسيد و حكومتي بر مبناي دين بهوجود آمد. مسلمانان و متدينان، بعد از چند صدسال تحقير اهل دين، عزت نفس پيدا كردند، احساس سربلندي كردند، زنده شدند و احساسات و شعور و هويت اسلامي در دنياي اسلام پيدا شد.
اينكه شما ميبينيد در كشورهايي از آفريقا، گروههاي اسلامي داعيهي حكومت پيدا كردهاند، يا مسلمانان با حكومتهاي ستمگر مبارزه ميكنند و شعار اللهاكبر ميدهند، يا حتي كساني كه از اسلام بري هستند، ولي به تظاهر به اسلام مجبور ميشوند، چيز جديدي است. اينها ناشي از اين صبح روشني است كه به بركت پيروزي انقلاب اسلامي و اين حركت عظيم، در تاريخ ملتهاي مسلمان بهوجود آمده است. اين، مرهون زحمات علماي بزرگ و بيش از همه آن بزرگمردي بود كه رهبري و بنيانگذاري اين حركت را با دست توانا و دل پراراده و پرايمان خود و با توكل بيپايان و با تقرب به خدا و اخلاصلله انجام داد و حادثهيي در تاريخ شد.
اين انقلاب، انصافا حادثهي بينظيري است. حكومت تشكيل شد، نظام اسلامي پياده گرديد و روزبهروز بحمدالله به احكام اسلامي نزديكتر ميشويم و بايد هم بشويم. ملتهاي مسلمان بيدار شدهاند و حركت به سمت گسترش ايمان اسلامي آغاز شده است. اين، آن چيزي است كه تاكنون شده است.
روحانيت اسلام، بخصوص تشيع، امتيازات بسياري دارد. عشق اينها به علم، اخلاص براي خدا، دلسوزي براي مردم، بياعتنايي به دنيا، نترسيدن از قدرتها و قلدرها و زورمدارها، وابسته نبودن به ارباب قدرت، امتيازات فراواني است كه هست و بودهاي ما اينهاست. اما علاوهي بر آنچه كه ما به عنوان مثبتات روحانيت داريم، بايدهايي هم هست كه بايستي به آنها توجه كرد، تا اينحركت استمرار پيدا كند.
نكتهي اساسي اين است كه آنچه امروز در صحنهي جمهوري اسلامي به وسيلهي روحانيت ظهور كرده است، نميشود آن را به حساب روحانيون زمان و عصر ما گذاشت و گفت روحانيون اين زمان، اين هنر را كردهاند. اينطور نيست. آنچه روحانيون اين زمان انجام دادند، استفادهي خوبي بود كه از ذخيرهي هزارسالهي آبروي روحانيت كردند. روحانيت شيعه، در طول هزار سال به مرور دهور، گنجينهي عظيمي از آبرو و حيثيت و وزانت به وجود آورده بود و در عصر ما، آن بزرگمرد عظيمالشأن، آن امام بزرگوار و شخصيت استثنايي و ديگر كساني كه در كسوت روحانيت بودند و در اين راه حركت كردند، از آن گنجينه بهترين استفاده را كردند.
اما اينطور نيست كه اين ذخيره تمامنشدني باشد. اولا بايد اين ذخيره حفظ شود، ثانيا بر آن افزوده گردد. اگر خداي نكرده بر اثر بيتوجهيها، غفلتها، وقتنشناسيها، وظيفهنشناسيها و منحرف شدن از خط معمولي روحانيت در طول هزار سال، آن ذخيرهي هزارساله آسيب ببيند; آن الماس گرانبهايي كه بر اثر گذشت قرنها و عصرها و دورهها و مجاهدتها و اخلاصها بهوجود آمده بود، خدشهدار شود، يا بشكند، باز روزگار زيادي لازم خواهد بود، تا بشود آنچنان ذخيرهيي را فراهم آورد. پس، در اين روزگار، اولين بايد ما معممان و متزييان به زي علم و روحانيت، حفظ آن آبرو و حيثيت هزارساله است كه بحمدالله در طول دوران انقلاب، اين آبرو مضاعف شد و چهرهي روحانيت شيعه، به خاطر گذشت و فداكاري، درخشندگي پيدا كرد.
وظيفهي اساسي روحانيت، هدايت مردم به سمت اهدافي است كه قرآن كريم و نيز پيامبران در طول تاريخ نبوت، آنها را ترسيم كردند و وسيلهي آن، انذار است. "ليكون للعالمين نذيرا"، "ان انذر قومك"، "انذرهم يومالحسره"; انذار و ترساندن. ما در موضع كسي كه ميخواهد ميراث فخيم علماي دين در طول اين هزار سال را حفظ كند و هدايت مردم را استمرار بدهد، بايد به منقلب كردن دلها، روشن كردن ذهنها، تصحيح مسيرها و جهتگيريها، خالص كردن عملها و تحول دروني مردم به يك مؤمن واقعي با اخلاق حقيقي اسلامي، همت بگماريم. اين، وظيفهي اصلي ماست. اين، همان انذار است. اين مقصود بزرگ، به وسيلهي انذار انجام ميگيرد.
اگر مردم متحول شدند، دنيا متحول خواهد شد. اگر مردم از تحول عميق برخوردار شدند، اين حركت تا ابد ادامه پيدا خواهد كرد. اگر اخلاق مردم، اخلاق اسلامي و قرآني شد، تمام وعدههاي قرآن دربارهي اين ملت تحقق پيدا خواهد كرد. ما ميخواهيم اين راه ادامه پيدا كند و اين حركت تا اهداف نهايي و غايي پيش برود. با چه وسيلهيي؟ با مردم مؤمن.
پس، بايد اين ايمان و اين اخلاق اسلامي را به اعماق روح مردم رساند و آن تحول واقعي كه دين براي آن ميآيد ـ دين براي ايجاد تحول واقعي در نفوس انسانها و تطهير و تزكيهي اين نفوس ميآيد ـ انجام بگيرد. تلاش ما بايد اين باشد. بايد از انذار غفلت نكنيم. بايد از ترساندن مردم از عذاب خدا و آنچه كه خداوند متعال در دنيا و آخرت براي بدكاران وعده كرده است، غفلت نكنيم; همان طريقه و روشي كه در گذشته انبيا و اوليا و بزرگان ما، براي مؤمن كردن و مؤمن نگهداشتن مردم انجام ميدادند.
به نظر من، امروز انذار ممكنتر و عمليتر است. در آيهي كريمهي قرآن، خداي متعال به پيامبر ميفرمايد: "لينذر من كان حيا". انسانهاي زنده و قلوب زنده را ميشود انذار كرد. اين حيات، همان چيزي است كه با انقلاب و با حركت و با جهاد، در يك جامعه به وجود ميآيد. بعضي از مفسران، ذيل آيهي شريفهي "يا ايها الذين امنوا استجيبوا لله وللرسول اذا دعاكم لما يحييكم" گفتهاند ـ شايد روايت هم دارد ـ كه "لما يحييكم"، يعني جهاد. امروز به بركت جهاد عمومي مردم، اين حيات هست. پس، انذار عمليتر است. اگر "مايحييكم"، قرآن هم باشد، امروز در جامعهي ما، قرآن داراي رواج است و مردم بهطور نسبي با قرآن انس دارند. اين انذار، عمليتر است.
ما در مساجد و منابر، در مجالس قرآن و در همهي اجتماعات ديني كه مردم دارند، بايد مردم را انذار كنيم. بحمدالله حركت آگاهيبخشي سياسي و اجتماعي و ديد وسيع سياسي به مردم دادن، از پيش از انقلاب شروع شد; امروز هم هست و ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. در كنار اين آگاهيبخشي، بايد روح معنويت را در مردم بيدار كرد. براي اين كار، ماه رمضان بهترين فرصت است.
البته برادران عزيز! از خودمان هم بايد شروع كنيم. مردم به عمل ما نگاه ميكنند. روحاني، آن وقتي سخن نافذ خواهد داشت كه عملا نشان بدهد به زخارف دنيا بياعتناست و آن حرصي كه بر دلهاي دنياداران و دنيامداران حاكم است، بر او حاكم نيست. اين را بايد به مردم نشان بدهيم. روحانيت، در سايهي پارسايي بود كه اين حيثيت و آبرو را پيدا كرد. اين پارسايي و بياعتنايي به دنيا و به زخارف، بايد حفظ شود.
البته بياعتنايي، با برخورداري در حد متوسط، منافاتي ندارد. دنبال دنيا دويدن، هر چيزي را كه از جلوههاي زندگي مرفه و راحت و خوب و اشرافي و متجملانه است، خواستن و به دنبال آن بودن و براي آن تلاش كردن ـ كه اهل دنيا، لحظه به لحظهي عمرشان در دنبال اين چيزهاست ـ دون شأن اهل علم و روحاني است. مردم بايد اين را از ما ببينند و احساس كنند.
برادران عزيز! امروز فرصت عظيمي در اختيار روحانيت است. در طول تاريخ، بعد از زمان رسول اكرم(صلياللهعليهوالهوسلم) تا امروز، هيچوقت چنين فرصتي در اختيار دعات دين نبوده است. دعوت كنندگان دين، چه زماني چنين فرصت به اين مغتنمي را در اختيار داشتهاند؟ فرصت عظيم و عزيزي است. ما امروز به عنوان مبلغان دين، بايد بتوانيم يك نقش كارآمد و ماندگار ايفا كنيم. خداي متعال از ما سؤال ميكند و اين وظيفهي ماست و بايد خودمان را آماده كنيم.
امروز ملتها به احكام اسلامي نياز دارند. امروز حتي ملتهاي غيرمسلمان، به احكام اسلامي نياز دارند; چه برسد به ملتهاي مسلمان. اين ملتهايي كه ميبينيد پشتشان زير بار قدرتهاي بزرگ خم شده و زجر ميكشند، بهخاطر دوري از اسلام است. بيداري اسلامي، ملتها را نجات خواهد داد. به همينخاطر است كه امروز هوشمندترين انسانها در كشورهاي مختلف، به خط اسلام ـ همان راهي كه قرآن به آنها نشان ميدهد ـ رو آوردهاند; چون راه عزت و راه نجات است. در حال حاضر، دنياي اسلام با تمام وجود، به نقشي كه ممكن است امروز معممان و روحانيون و علما و گويندگان و وعاظ و طلاب علوم دينيه و ائمهي جماعت و همهي ملبسان به لباس تبليغ و دعوت و دين ايفا كنند، نيازمند است.
امروز دنيا در دست بيرحمترين سياستمداران و قدرتمندان اداره ميشود. امروز دنيا به دست كساني اداره ميشود كه بيرحمي را با فريبكاري، غداري، تبليغات دروغ، حتي در مواردي ادعاي معنويت، ادعاي طرفداري از حقوق بشر و طرفداري از ملتها، توأم كردهاند! آن قدرت ظالمانه و جائرانه و آن تظاهر به طرفداري از انسان و انسانيت، امروز ملتهايي را اسير كرده و دربند نگهداشته است.
امروز وضع ملت عراق را مشاهده ميكنيد. ملت عراق، سالهاست كه متأسفانه در اثر اين سياست پليدي كه بر كشورشان حاكم بوده و هست، دچار رنجند. آنها را به جنگ با ايران كشاندند، به كارهاي دشوار و برادركشي و جنگ ناخواسته وادارشان كردند، بعد هم مسألهي تهاجم نيروهاي چندمليتي را به وجود آوردند; امروز هم اين وضع و اين فشاري كه مشاهده ميكنيد، بر اين مردم مظلوم و مؤمن وارد ميشود.
اسلام آنها را نجات خواهد داد. اگر ملت عراق هم امروز بخواهند نجات پيدا كنند، بايد به اسلام بچسبند; بايستي از اسلام دفاع كنند; بايد آنچناني كه اسلام دستور ميدهد، فداكاري كنند و به سمت حاكميت اسلام حركت نمايند. امروز در مقابل فشاري كه بر اين ملت وارد ميشود، همان مدعيان حقوق بشر سكوت كردهاند! براي كمترين حادثهيي سروصدا راه مياندازند; ولي براي حادثهيي كه امروز يك ملت را زير فشار قرار داده، سكوت ميكنند! اين سكوت، ناشي از همان روح زورمداري، استثمارگري، بياعتنايي به حقوق ملتها و انسانها و همان دروغگويي است كه هميشه داشتهاند.
من يك جمله در باب ملت عراق عرض بكنم. ما حقيقتا نسبت به آنچه كه بر اين ملت ميگذرد، غمگين و ملول و متأسفيم. از اينكه كساني كه مدعي حكومت بر عراق هستند، با ملت عراق اينطور رفتار ميكنند، متأسفيم. مردم عراق را ميكشند، بنابر بعضي از نقلها ـ كه ما هنوز صحت و سقم آن را درست نميدانيم ـ مردم عراق را با گازهاي شيميايي هدف قرار ميدهند و خانههاي آنها را بر سرشان خراب ميكنند. شهرها را يكبار نيروهاي چند مليتي بمباران كردند، يك روز هم اينها بمباران ميكنند!
ملت عراق، ملت مظلومي شدهاند. براي مردم عراق، امتحان بزرگي است. ميان مردم عراق، برادركشي به راه انداختهاند. اين ارتشي هم كه امروز در مقابل مردم قرار گرفته است، جزو همين ملت عراق است. بر ارتش عراق، تيراندازي به سمت ملت عراق حرام است.
آنچه خواهد توانست آن ملت را نجات بدهد، استقامت و توكل به خداست. به سرنوشت ملت ايران نگاه كنند و آنچه را كه خداي متعال در سايهي مقاومت به اين ملت داد، ببينند و آن را سرمشق قرار بدهند و همانگونه عمل كنند.
خلاصهي عرايض من به برادران عزيز اين است كه با بيان معارف حقهي الهيه براي مردم و انذار آنها، اين ماه رمضان را آباد كنيد. مردم را به تقوا و به عمل و به خداترسي سوق دهيد. قيامت و عذاب الهي را براي مردم بيان بكنيد. رواياتي كه در اين باب هست، براي مردم بخوانيد. دلهاي مردم را با خدا آشنا و مأنوس كنيد. جهاد و مبارزه و استقامت و سازندگي كشور و دنيا و آخرت، در سايهي اتصال به خدا و آشنايي دلها با او امكانپذير است.
اميدواريم كه به بركت انفاس طيبهي آقايان محترم، ملت مسلمان و عزيز ما بتوانند معارف اسلامي و قرآني را در اين ماه رمضان و هميشه، بيش از گذشته فرا بگيرند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته