بسماللهالرحمنالرحيم
در ابتدا به آقايان محترم خوشآمد عرض ميكنم و اميدوارم كه مجلس محترم خبرگان، با توجهات حضرت وليعصر(ارواحنافداه) بتواند در همان طريق مستقيم و راه روشني كه راه انقلاب و راه اسلام است، همواره پيش برود. خيلي خوشحاليم كه بحمدالله اين مجلس، اين بار هم از جمع قابل اعتنا و عظيمي از بزرگان، علما، نفوس طيبه، شخصيتهاي علمي و انقلابي، چهرههاي موجه و شخصيتهاي مؤثر در حركت عمومي ملت ايران، تشكيل شده است. با اينچنين مجموعهيي از شخصيتها، جا دارد كه نظام جمهوري اسلامي، احساس اطمينان كند و سرنوشت اسلامي خودش را، سرنوشت تضمين شدهيي محسوب بدارد.
چيز مهمي كه در قانون اساسي پيشبيني شد و بحمدالله در طول مدت دوازده سال گذشته، پشتوانهيي براي اعتماد و اطمينان مردم محسوب شد ـ يعني همين مجلس محترم خبرگان ـ امروز هم تضمين و نقطهي اتكايي براي مردم ايران نسبت به ثبات نظام اسلامي است; بخصوص با توجه به اينكه در يك انتخابات عمومي، مردم با آزادي و شوق و رغبت شركت كردند و چهرههايي را كه ميشناختند و به آنها اعتماد داشتند و سوابق حسنهيي از آنها در يادشان بود، انتخاب كردند و بحمدالله اين مجلس فراهم آمد.
آقاياني كه در اينجا تشريف داريد، غير از خصوصيت عضويت در اين مجلس، يا از ائمهي محترم جمعه هستيد، يا از علماي معروف و چهرههاي موجه اقطار كشور هستيد و اراده و توجه شما بر مردم داراي تأثير است. آنچه كه در اين جمع مغتنم ميشمارم عرض بكنم، اين است كه وظيفهي همه، بخصوص چهرههاي موجه و علما و روحانيون و شخصيتهاي علمي، توجه به سه نكته است و اين سه نكته در شرايط فعلي بايد مورد نهايت اهتمام واقع بشود و همهي برنامهها و گفتهها و اظهارات، با توجه به اين سه نكته شكل بگيرد. امروز غفلت از اين سه نكته، حقيقتا جايز نيست.
نكتهي اول، همين مسألهي وحدت عمومي مردم است. از علماي موجه و زبانهاي ناطق و گويا، بخصوص ائمهي محترم جمعه و شخصيتهايي كه مقام رسمي و جايگاه شناخته شدهيي را در جامعهي اسلامي دارا هستند، چه كسي اولي به اين است كه مردم را صميمانه به سمت وحدت و استحكام ـ همين يكپارچگي كه بحمدالله هست ـ دعوت كند؟ هيچكدام از ما مسؤولان نظام نبايد اجازه بدهيم كه دستهايي، يا از روي عناد و غرض و يا از روي جهالت، در يكپارچگي ملت تفرقه ايجاد كنند و مردم را به دستهجات تقسيم نمايند و اهواي آنان را با يكديگر متقابل و متضاد بكنند. اين، راههايي دارد. با تشر زدن و دعوا كردن و تهديد كردن، هميشه اين مقصود حاصل نميشود. بيشتر با محبت و جلب قلوب و جذب بايد اين مقصود را عملي كرد.
وقتي نگرشهاي متفاوتي وجود دارد، اگر ما وحدت را به عنوان يك اصل، جزو عاليترين اصول خودمان دانستيم و از ضرورتهاي بالا انگاشتيم، طبيعي است كه هر طرفي بايد مقداري تنازل بكند. بدون تنازل، امكان ندارد كه اين مقصود حاصل بشود. هيچكس نبايد توقع داشته باشد كه اگر كسي طرف مقابل اوست، بكلي از فكر و عقيده و سليقه و خواست و ـ اگر خداي نكرده هوايي هست ـ هواي خود، صرفنظر بكند و دربست تسليم بشود. اين، نشدني است. اگر ما بخواهيم التيام و جمع ايجاد كنيم و از تفرق و ضررهاي تفرق پرهيز نماييم، در مواردي احتياج به تنازل است. اين، يك وظيفه است.
با اينكه امام راحل عظيمالشأنمان(رضواناللهعليه)، در طول مدت حيات بابركتشان، هميشه ماها را به وحدت دعوت ميكردند، من احساس ميكنم كه امروز اگر آن بزرگوار تشريف ميداشتند، بيش از هميشه ما را به وحدت دعوت ميكردند. شرايط مهم و حساسي است. بحمدالله بسياري از خطرها از سر جمهوري اسلامي رفع شده و اين نظام، خيلي از مراحل سخت را گذرانده است; اما در همين مرحلهيي كه ما الان قرار داريم ـ كه مرحلهي استنتاج از جهادها و تلاشهاي گذشته است ـ اين وحدت، لازم و ضروري است و اگر خداي نكرده وحدت موجود زايل بشود و نقار و نفاقي به وجود بيايد، ممكن است بسياري از زحماتي كه كشيده شده، به هدر برود.
نكتهي دوم ـ كه از لحاظ اهميت، كمتر از نكتهي اول نيست ـ اين است كه همه وظيفه دارند از مسؤولان كشور، بخصوص مسؤولان اجرايي و شخص رئيسجمهور محترممان و آن كساني كه خودشان را در جهت كار براي اين كشور و ملت وقف كردهاند و در وسط گود آمدهاند و براي انجام تكليفشان، از راحتي و بسياري از التذاذات شخصيشان صرفنظر كردهاند، حمايت و پشتيباني بيقيد و شرط بكنند. معناي حمايت، اين نيست كه هيچكس كمترين اعتراضي به اينها نداشته باشد، يا احيانا يكوقت اعتراضي را هم بر زبان نياورد. نه، انسان از دوست و رفيق و عزيز خودش، با همهي وجود حمايت ميكند و گاهي جان خودش را سپر بلاي او قرار ميدهد; اما يكوقت هم به او تذكري ميدهد و نكتهيي را ميگويد. تذكر دادن و گفتن، به معناي عدم حمايت نيست. حمايت، مفهوم روشني دارد و همه ميفهمند كه مقصود چيست.
نبايد دولت و مسؤولان ديگر را تنها گذاشت. امروز براي دشمنان اساسي انقلاب و جمهوري اسلامي، انگيزههايي وجود دارد كه طبق آن انگيزهها بايد بين مسؤولان كشور و مردم، فاصله ايجاد كنند و آن محبتي را كه هميشه بين مسؤولان و مردم بوده است، بتدريج به سردي بدل كنند. نبايد گذاشت چنين چيزي اتفاق بيفتد. حمله كردن به مسؤولان، متهم كردن مسؤولان، قضاوت خلاف واقع نسبت به مسؤولان، دل چركين كردن مردم نسبت به مسؤولان، امروز خيانت است و قطعا خلاف وظيفه ميباشد.
دولت و رئيسجمهور، بيش از ديگر مسؤولان، به اين حمايت و كمك و وصل قلبي و عاطفي با مردم احتياج دارند. مسؤولان قضايي كشور هم، همينطورند. مجلس شوراي اسلامي هم ـ كه مركز قانونگذاري و منتخب مردم و محل اميد آنان است ـ همينطور ميباشد. نبايد مردم از مجلس و قوهي قضاييه نااميد بشوند و انتقاد و اعتراض نبايد به حدي برسد كه چهرهي اينها در چشم مردم، چهرهي مخدوشي بشود. بنابراين، نكتهي دوم، در پشتيباني عمومي و حفظ علقه و وصل و ربط بين مردم و مسؤولان ـ كه تاكنون بحمدالله بوده و بعد از اين هم بايد باشد ـ خلاصه ميشود. اين، تكليف و وظيفه است. خلاف آن، خلاف وظيفه ميباشد.
نكتهي سومي كه از آن دو نكته قطعا مهمتر است، اين است كه انقلاب آنوقتي به صورت كامل تحقق پيدا ميكند، كه آحاد مردم حقيقتا به مردم مسلمان و مؤمن تبديل شوند. بخشي از اسلام، مربوط به عمل مردم است كه نظام كلي اجتماعي و حركت عمومي آنها را تصوير و ترسيم ميكند و آنها را حركت ميدهد. بخش ديگر، مربوط به عقايد و كيفيات روحي و عمل شخصي مردم است. اگر انقلاب عظيم ما و نظام جمهوري اسلامي، با همهي امكانات مادي و معنويش نتواند دلها و خلقيات مردم و حقيقت وجود آنها را، از آنچه كه معلول تربيتهاي غلط ديرين است، به مردم مسلمان متبدل كند، قطعا موفق نشده و انقلاب واقع نگرديده است. انقلاب، انقلاب مردم است. انقلاب مناسبات اجتماعي و اقتصادي، فرع بر انقلاب مردم است. تا مردم منقلب نشوند، آن انقلاب اقتصادي و تغيير و تبديل مناسبات اجتماعي و اقتصادي و سياسي هم اصلا تحقق پيدا نميكند. مردم در اول كار بحمدالله يك انقلاب روحي پيدا كردند كه حركت بسيار مهمي بود و نتيجهاش هميني شد كه ميبينيم.
اگر آنچه كه واقع شد، ادامه پيدا نكند و تعميق نشود و تعميم نيابد و نسلي كه رو به وجود است و نسلهاي بعدي را فرا نگيرد و خداي نكرده اسم، اسلام و جمهوري اسلامي و حاكميت مناديان اسلام باشد، اما واقع قضيه و متن زندگي مردم چيز ديگري باشد، اين انقلاب قطعا موفق نبوده و نيست. در آن صورت، از اينكه چنين چيزي پيش بيايد، به خدا پناه ميبريم. نبايد بگذاريم چنين چيزي رخ دهد. دشمن روي اين نقطه كار ميكند. تمام دستگاهها و تمام افراد، بخصوص علماي اعلام و روحانيون، بايستي روي تربيت نفوس مردم و تحقق انقلاب قلبي و اخلاقي در آنها، مخصوصا در جوانان تلاش كنند.
البته دوران جنگ و شرايط خاص آن روزها، براي عدهيي از جوانان اين مملكت، يك انقلاب معنوي و حقيقي به وجود آورد. اين وصيتنامههاي شهدا كه امام(ره) توصيه به مطالعهي آن ميكردند، به خاطر اين است كه هركدامش نمايشگر انقلاب يك نفر آدم است. هركدام از اين وصيتنامهها و خاطرات اين جوانان را كه انسان ميخواند، تصويري از انقلاب يك نفر آدم را در آن ميبيند و خودش منقلب كننده و درسدهنده است. ما بايد اين حالت را تعميم بدهيم و اين، ممكن است. اگر بهطور صددرصد نسبت به همهي افراد هم ممكن نباشد، نسبت به اكثريت مردم ممكن است. شرط اولش هم اين است كه در خود گويندگان و دعات به اين هدف، انقلابي به وجود بيايد و خلقيات و اخلاق و معنويت و ذكر و توجه و وصل و توكل و اعتماد و رابطهي معنويشان با خدا تقويت بشود.
ما اول از خودمان هم بايد شروع كنيم. واقعا اگر در هركدام از ما، خداي نكرده از اين رهگذر، نقص و كمبود و خللي باشد، روي مردم تأثير بد خواهد گذاشت. همه در نوشتن، گفتن، عمل كردن، بالا كشيدن شخصيتها، نزديك كردن افراد و يا دور كردن آنها، بايد اين نكتهي اخير را در نظر داشته باشيم.
نكتهي آخر اين است كه عدهيي از آقايان محترم در انتخابات مجلس خبرگان به نحوي شركت نكردند، يا موفق نشدند و يا بههرحال حوادثي پيش آمد كه ذهنها مسبوق است. بايستي عرض بكنيم، كساني كه به مجلس خبرگان نيامدند، شخصيت آنها محفوظ است. اين، نشانهي عدم صلاحيت آنها نيست. بعضي از آن شخصيتها، صلاحيتهاي بسيار والا و بالايي هم دارند و ما به آنها ارادت داريم. بعضيشان را طي سالها و در مراحل گوناگون، به صدق و صفا و جهاد فيسبيلالله و صفاي نسبت به انقلاب شناختيم و خيليها هم شناختند. اگر كساني در ميان جمع ما نيستند ـ چه آن برادراني كه در دورهي قبل بودند و چه كساني كه نبودند و بنا بود وارد بشوند، ولي امروز نيستند ـ اين نبودن، نبايستي براي آن آقايان نقيصهيي محسوب بشود. شأن و شخصيت و قدر معنوي افراد محفوظ است و خداي متعال به آن واقف و داناست.
اميدواريم كه خداوند ما را هدايت كند و آنچه را كه وظيفهي ماست، به ما بنماياند و هر كداممان را در هرجا كه هستيم و هر مسؤوليتي كه داريم، بر انجام آن وظايف موفق بكند. من مجددا به آقايان محترم، مخصوصا آقاياني كه از راههاي دور و شهرستانها تشريف آوردهاند، خوشآمد عرض ميكنم و از اينكه لطف كرديد و به اينجا تشريف آورديد، متشكرم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته