پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنراني‌ در ديدار با روحانيون‌ و طلاب‌ آزاده‌

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
جلسه‌ي‌ بسيار جالب‌ و شيرين‌ و تاريخي‌يي‌ است‌. اگر آن‌ كساني‌ كه‌ بيش‌ از هفتاد، هشتاد سال‌ با پول‌ بي‌حساب‌، مبارزه‌ي‌ همه‌جانبه‌يي‌ را با روحانيت‌ شيعه‌ شروع‌ كردند، مي‌دانستند يا حدس‌ مي‌زدند كه‌ در ميان‌ روحانيت‌، علي‌رغم‌ خواست‌ آنها، عناصري‌ پيدا خواهند شد كه‌ علم‌ را با عمل‌، آن‌هم‌ عملي‌ به‌ اين‌ دشواري‌، همراه‌ خواهند كرد، قطعا در برنامه‌هاي‌ ناموفق‌ خودشان‌، تجديدنظر اساسي‌ به‌ عمل‌ مي‌آوردند.
جمعي‌ طلاب‌ جوان‌، از حوزه‌هاي‌ علميه‌ به‌ ميدان‌ نبرد بروند و پس‌ از آزمايش‌ دوران‌ سخت‌ جنگ‌، آزمايش‌ اسارت‌ را هم‌ باموفقيت‌ از سر بگذرانند و با عشق‌ و اميد به‌ روحانيت‌، به‌ خاستگاه‌ رفيع‌المنزله‌ي‌ خودشان‌ برگردند، اين‌ حادثه‌ي‌ بسيار عجيب‌ و تاريخي‌ و عظيمي‌ است‌ و من‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ در طول‌ عمر بابركت‌ رشته‌ي‌ علمي‌ فقهي‌ تشيع‌ و دانش‌ دين‌ و علماي‌ دين‌ ـ كه‌ نزديك‌ به‌ هزار سال‌ يا شايد بيشتر، از آن‌ مي‌گذرد ـ چنين‌ پديده‌يي‌ بي‌سابقه‌ است‌; به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ من‌ اين‌ را به‌ فال‌ نيك‌ مي‌گيرم‌. اين‌ اجتماع‌ را اجتماع‌ بسيار مهمي‌ مي‌شمارم‌ و اميدوارم‌ كه‌ دنياي‌ اسلام‌ و ملت‌ مسلمان‌ در آينده‌، بركات‌ اين‌ تجمع‌ شما را با همه‌ي‌ وجودشان‌ احساس‌ كنند.
نكته‌ي‌ اصلي‌يي‌ كه‌ من‌ مي‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌، اين‌ است‌ كه‌ آن‌ عاملي‌ كه‌ مي‌تواند بشر را نجات‌ بدهد، آن‌ دست‌ قدرتمند و معجزه‌گر، جز اسلام‌ ناب‌ و قرآن‌ كريم‌ و احكام‌ مقدس‌ آسماني‌ نيست‌. بشر حقيقتا در سختي‌ و بدبختي‌ است‌. اكثريت‌ انسانها مورد ظلمند. بخش‌ اعظم‌ طيبات‌ روي‌ زمين‌، به‌ انسانهاي‌ خبيث‌ اختصاص‌ پيدا مي‌كند. عدل‌ در دنيا نيست‌. علاوه‌ بر اين‌كه‌ عدل‌ نيست‌، شعور به‌ فقدان‌ عدل‌ هم‌ نيست‌ و مهمتر اين‌كه‌ نجاتبخش‌ را هم‌ ـ كه‌ اسلام‌ و قرآن‌ و احكام‌ الهي‌ است‌ ـ كسي‌ در دنيا درست‌ نمي‌شناسد. با استنباط از بينش‌ قرآني‌، بر حسب‌ تكليف‌ و تحليل‌ تاريخي‌، اسلام‌ بايد ملتها را نجات‌ بدهد.
اگر روزي‌ اين‌ حرفها، گنده‌گويي‌ و مبالغه‌ و دور از ذهن‌ به‌ نظر مي‌رسيد، امروز ديگر با پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و با بيداري‌ مسلمين‌ در همه‌ جا و با آشكار شدن‌ ضعف‌ ذاتي‌ استكبار و قدرتهاي‌ جهاني‌، اين‌ حرف‌، حرف‌ شگفت‌آوري‌ نيست‌. ممكن‌ است‌ كه‌ طول‌ بكشد، اما خواهد شد و ملتهاي‌ مسلمان‌ و جوامع‌ اسلامي‌، زودتر از همه‌ نجات‌ خواهند يافت‌.
پايگاه‌ اين‌ حركت‌ آزاديبخش‌ و نجاتبخش‌ جهاني‌ هم‌، همين‌ قبه‌الاسلام‌ و مركز حركت‌ الهي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ ـ يعني‌ ايران‌ ـ است‌; ليكن‌ بدون‌ كمربستگان‌ روحاني‌، اين‌ كار ممكن‌ نيست‌. اگر كسي‌ خيال‌ كند كه‌ به‌ غير از جامعه‌ي‌ علمي‌ روحانيت‌ و جامعه‌ي‌ علمي‌ تشيع‌، كسي‌ خواهد توانست‌ قرآن‌ و اسلام‌ را علم‌ كند و تبيين‌ و تفهيم‌ نمايد و در دلها ايمان‌ و اعتقاد به‌ وجود آورد، يا همين‌ انقلاب‌ به‌ثمررسيده‌ را در اين‌جا حفظ كند، اشتباه‌ كرده‌ است‌. اين‌ تصور، غلط است‌.
روحانيت‌ به‌ عنوان‌ خادم‌، نه‌ به‌ عنوان‌ صاحب‌، لازم‌ است‌. ما چه‌ كسي‌ هستيم‌ كه‌ صاحب‌ اين‌ معارف‌ باشيم‌. ما مي‌توانيم‌ براي‌ جوامع‌ بشري‌، خادم‌ و حامل‌ فقه‌ و واسطه‌العقد ذهن‌ و واقعيت‌ باشيم‌. كدام‌ روحانيت‌؟ اين‌، آن‌ نكته‌ي‌ اصلي‌ است‌. هرچه‌ قشر روحاني‌، مقاومتر، فداكارتر، مبارزتر، تن‌به‌سختي‌بده‌تر و آماده‌تر باشد، اين‌ كار عمليتر است‌. شما آقايان‌ كه‌ در دوره‌ي‌ انقلاب‌ ـ چه‌ در دوره‌ي‌ پيروزي‌ انقلاب‌ و چه‌ در دوران‌ پانزده‌ سال‌ مبارزات‌ دشوار پيش‌ از پيروزي‌ ـ در صحنه‌ بوديد، ديديد كه‌ روحاني‌ مقاوم‌ مبارز آگاه‌ آگاهيبخش‌، براي‌ اين‌ حركت‌، نورافكن‌ و مشعلي‌ بود; و روحاني‌ بي‌اعتناي‌ به‌ اين‌ مسايل‌، يا نوميد، يا ناآگاه‌، يا خداي‌ نكرده‌ دلبسته‌ي‌ به‌ زخارف‌ دنيا، يا حداكثر وابسته‌ي‌ به‌ دستگاههاي‌ ظالم‌، مانع‌ بزرگي‌ بود. بعضي‌ از روحانيون‌، اذيت‌ مي‌كردند.
من‌ مي‌خواهم‌ اين‌ را به‌ شما عرض‌ بكنم‌ كه‌ اگر بخواهيم‌ به‌ وظايف‌ درست‌ عمل‌ كنيم‌، پيمودن‌ راه‌ از حالا به‌ بعد، يقينا آسانتر از راه‌ گذشته‌ي‌ ما نيست‌; راه‌ دشواري‌ است‌. از حالا به‌ بعد، مسأله‌، مسأله‌ي‌ حفظ ارزشهاست‌; جا انداختن‌ اينها در ذهنيت‌ ملل‌ دنياست‌; حراست‌ از آنها در داخل‌ جامعه‌ي‌ اسلامي‌ است‌. اين‌، با زبان‌ ممكن‌ نيست‌; با عمل‌ و تلاش‌ و فداكاري‌ و اميد و آمادگي‌ و علم‌ و تقوا ممكن‌ است‌.
اگر در اين‌ مرحله‌ي‌ از حالا به‌ بعد، روحانيوني‌ كه‌ متصدي‌ و كمربسته‌ي‌ گسترش‌ اين‌ تفكر الهي‌ در سطح‌ ذهنيت‌ عالم‌ هستند، داراي‌ اين‌ خصوصيات‌ باشند، اين‌ فكر پيش‌ خواهد رفت‌. اگر خداي‌ نكرده‌ روحانيون‌، خسته‌ و ملول‌ و نوميد و دلبسته‌ شدند، از راحتي‌ و آسودگي‌ خشنود شدند، به‌ آن‌ عادت‌ كردند، از خطر و سختي‌ گريزان‌ شدند، بار بر زمين‌ خواهد ماند و اين‌ فكر پيش‌ نخواهد رفت‌. البته‌ چنين‌ نخواهد شد.
بحمدالله‌ روحانيون‌ عالي‌مقام‌، بزرگان‌، قدردانان‌ انقلاب‌ و پيشقراولان‌ در همه‌ي‌ قشرها زيادند; اما تصورم‌ اين‌ است‌ كه‌ در بين‌ اين‌ مجموعه‌، شما طلاب‌ و اهل‌ علم‌ زجركشيده‌ي‌ دوران‌ اسارت‌ ـ كه‌ امتحان‌ اين‌ دوران‌ و دوران‌ مجاهدت‌ را داده‌ايد ـ مي‌توانيد نقش‌ بسيار بزرگي‌ داشته‌ باشيد. همچنين‌ همه‌ي‌ طلاب‌ رزمنده‌، همه‌ي‌ اهل‌ علمي‌ كه‌ ميدان‌ جنگ‌ را با گوشت‌ و پوست‌ خودشان‌ لمس‌ كردند ـ نه‌ اين‌كه‌ انسان‌ در تلويزيون‌ و يا در شهر، خبر جنگ‌ را بشنود; بلكه‌ در ميدان‌ جنگ‌، با وجود خودش‌ آن‌ را حس‌ كند ـ مي‌توانند نقش‌ بزرگي‌ داشته‌ باشند. لذا من‌ به‌ اين‌ مجموعه‌ي‌ شما، با چشمي‌ اميدوار نگاه‌ مي‌كنم‌.
هريك‌ از شما عزيزان‌ بايد همتتان‌ اين‌ باشد كه‌ از ذخيره‌ي‌ ارزشمندي‌ كه‌ در اين‌ دو ميدان‌ به‌ دست‌ آورده‌ايد، در راه‌ پيشبرد انقلاب‌ به‌ سمت‌ اهداف‌ عالي‌ و گسترش‌ اين‌ فكر در سطح‌ عالم‌ و تعميق‌ آن‌ در داخل‌ جامعه‌، استفاده‌ كنيد. البته‌ اين‌ كار، مقدماتي‌ دارد:
شرط اول‌، درس‌ خواندن‌ و خوب‌ خواندن‌ است‌. من‌ از قبل‌ از پيروزي‌ انقلاب‌، به‌ رفقاي‌ طلابمان‌ مي‌گفتم‌: بي‌مايه‌ فطير است‌. بايد مايه‌ داشته‌ باشيد، بايد درس‌ بخوانيد. آن‌ عالم‌ مبارزي‌ كه‌ ذخيره‌ي‌ قابل‌ توجهي‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌، مي‌تواند مفيد باشد. امام‌ بزرگوار ما كه‌ توانست‌ با آن‌ دست‌ قدرتمند خود، دنيايي‌ را متحول‌ كند، اين‌ حركت‌ عظيم‌ را به‌ بركت‌ علم‌ انجام‌ داد. اگر امام‌(ره‌) عالم‌ نبود، نمي‌شد. كار امام‌ كه‌ شوخي‌ نبود. بعد از صدر اسلام‌، اصلا با هيچ‌ حركت‌ ديگري‌ قابل‌ مقايسه‌ نيست‌. چه‌ كسي‌ ديگر چنين‌ حركت‌ عظيمي‌ را انجام‌ داده‌ است‌؟ اگر اين‌ ابعاد را بخواهيم‌ بيان‌ كنيم‌، خودش‌ يك‌ ساعت‌ طول‌ مي‌كشد. امام‌، اين‌ حركت‌ عظيم‌ را به‌ بركت‌ علم‌ انجام‌ داد.
شرط دوم‌ كه‌ بلافاصله‌ مطرح‌ مي‌شود، تقوا، ورع‌، خودسازي‌، درون‌سازي‌، مجاهدت‌ نفس‌، غلبه‌ي‌ بر شيطان‌ دروني‌ و باطني‌ است‌ كه‌ در وجود ما هست‌ و شما خوب‌ مي‌توانيد با آن‌ مبارزه‌ كنيد. شما تجربه‌ كرديد، شما با اين‌ شيطان‌ كشتيها گرفتيد، پشت‌ او را بارها به‌ زمين‌ رسانديد; اين‌ را نگهداريد و حفظ كنيد. مبادا آنچه‌ در دوران‌ سختي‌ به‌ دست‌ آمده‌، در دوران‌ رفاه‌ آسان‌ از كف‌ برود; خيلي‌ مواظب‌ باشيد. اگر اين‌ تقوا و غلبه‌ي‌ بر نفس‌ نباشد، آن‌ علمي‌ هم‌ كه‌ گفتيم‌، سودمند نخواهد افتاد، بلكه‌ مضر خواهد شد; مثل‌ سلاحي‌ در دست‌ آدم‌ ناباب‌. و باز در اين‌جا من‌ بايد به‌ امام‌ عزيزمان‌(رضوان‌الله‌تعالي‌عليه‌) مثل‌ بزنم‌. او واقعا مثال‌ اعلاي‌ تقوا و بدون‌ يك‌ ذره‌ اغماض‌، مراقب‌ و مواظب‌ از خود، از نفس‌ خود و از حركات‌ خود بود. اين‌، تقواست‌.
شرط سوم‌، كسب‌ آگاهيهاي‌ لازم‌ است‌. انسان‌ از ناآگاهي‌ خيلي‌ ضربه‌ مي‌خورد. گاهي‌ انسان‌، عالم‌ و متقي‌ هم‌ است‌، اما ناآگاه‌ است‌ و سرش‌ كلاه‌ مي‌رود. آگاهيهاي‌ لازم‌ را به‌ دست‌ آوريد و روزبه‌روز خود را با اين‌ سه‌ عنصر اصلي‌ بسازيد، تا هريك‌ از شما بتوانيد براي‌ آينده‌ي‌ اين‌ انقلاب‌ و اين‌ حركت‌ عظيم‌، مشعلي‌ باشيد.
اين‌ حرفهايي‌ كه‌ عرض‌ كردم‌، مي‌شود در خطاب‌ به‌ همه‌ي‌ اهل‌ علم‌ و طلاب‌ گفت‌ و مي‌گوييم‌; اما شما يك‌ امتياز داريد. وقتي‌ مسأله‌ي‌ حركت‌ از يك‌ راه‌ دشوار و صعود به‌ يك‌ كوه‌ مطرح‌ است‌، انسان‌ به‌ همه‌ مي‌گويد كه‌ اين‌طوري‌ برويد، تا به‌ آن‌ بالا برسيد و اگر رسيديد، چه‌ فضايلي‌ دارد. اما آن‌ كسي‌ كه‌ مدتها دوندگي‌ كرده‌، كوهنوردي‌ كرده‌، بدنسازي‌ كرده‌، به‌ او اميد بيشتري‌ است‌. او، شماييد. اين‌ اسارت‌ و اين‌ مجاهدت‌ و مبارزه‌ در ميدان‌ جنگ‌، خيلي‌ ارزش‌ دارد. از اين‌ ذخيره‌ بايد استفاده‌ كنيد. مواظب‌ باشيد زرق‌ و برقها ـ كه‌ هميشه‌ در زندگي‌ انسان‌ هست‌ ـ خود را زيادي‌ جلوه‌ ندهند. به‌ آن‌ باطن‌ قضيه‌ كه‌ مسؤوليت‌ و وظيفه‌ي‌ بزرگ‌ و تكليف‌ نهايي‌ است‌، بيشتر توجه‌ بكنيد. البته‌ انسان‌ نمي‌تواند به‌ فكر زندگي‌ نباشد ـ همه‌ هم‌ هستند، بايد هم‌ به‌ شكل‌ معتدل‌ و سالمي‌ بود ـ اما اين‌ بايد مسأله‌ي‌ اساسي‌ در زندگي‌ نباشد. مسأله‌ي‌ اساسي‌، بايد آن‌ باشد.
اميدواريم‌ كه‌ خداوند ان‌شاءالله‌ اين‌ بركات‌ را بر وجود شما مترتب‌ بفرمايد و توفيقات‌ خود را شامل‌ حال‌ شما بكند و زحمات‌ فراوان‌ شما در دوران‌ اسارت‌ را به‌ فضل‌ و كرم‌ خود، به‌ بهترين‌ وجهي‌ قبول‌ بفرمايد و ان‌شاءالله‌ توفيق‌ خود را بر شما ارزاني‌ بدارد كه‌ بتوانيد در راه‌ دشوار و طولاني‌ به‌ سمت‌ هدفهاي‌ والاي‌ اسلامي‌، نقشي‌ مؤثر و تعيين‌ كننده‌ ايفا بفرماييد.
والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌الله‌ و بركاته‌