پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات‌ در ديدار مسؤولان‌ بنياد مستضعفان‌ و جانبازان‌ انقلاب‌ اسلامي‌

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
چند نكته‌ را به‌ آقايان‌ عرض‌ بكنم‌: نكته‌ي‌ اول‌ اين‌ است‌ كه‌ اگرچه‌ كار اقتصادي‌ در اين‌ تشكيلات‌ عظيم‌، واقعا يك‌ كار اساسي‌ است‌ ـ در اين‌، هيچ‌ شكي‌ نبايد كرد (گفت‌: تا ريشه‌ در آب‌ است‌ اميد ثمري‌ هست‌) و اگر درآمد اقتصادي‌ نباشد، نمي‌شود به‌ فقرا و محرومان‌ و مستضعفان‌ و از اينها بالاتر به‌ جانبازان‌ كمك‌ كرد، پس‌ بايستي‌ كار اقتصادي‌ قوي‌ و با همان‌ ديد اقتصادي‌ صحيح‌ انجام‌ بگيرد; منتها چند نكته‌ را در كار اقتصادي‌ بايد توجه‌ كرد:
يكي‌، سلامت‌ است‌; يعني‌ كار اقتصادي‌ بايد تميز و نظيف‌ و سالم‌ باشد. فرق‌ كار شما با كار پولداري‌ كه‌ مثلا يك‌دهم‌ سرمايه‌ي‌ شما را دارد، در كجاست‌؟ به‌هرحال‌، او يك‌ سرمايه‌دار است‌ و به‌ قصد افزايش‌ سرمايه‌ كار مي‌كند. يك‌دهم‌ سرمايه‌ي‌ شما، چيز عظيمي‌ است‌ و هركسي‌ آن‌ را ندارد. واقعا تفاوت‌ شما با او در كجاست‌؟ تفاوت‌ داريد يا نداريد؟ نمي‌شود نداشته‌ باشيد; قطعا تفاوت‌ داريد. تفاوت‌ در همين‌ است‌. يك‌ سرمايه‌دار، حداكثر رعايتي‌ كه‌ بكند، ضوابط و قانون‌ را رعايت‌ خواهد كرد; چيز ديگري‌ فراتر از قانون‌ را وظيفه‌ي‌ خودش‌ نمي‌داند رعايت‌ كند. اخلاق‌ را وظيفه‌ي‌ خودش‌ نمي‌داند، بعضي‌ از گذشتها را براي‌ اين‌كه‌ كار صحيح‌ انجام‌ بگيرد، وظيفه‌ي‌ خودش‌ نمي‌داند; درحالي‌كه‌ در كار اقتصادي‌ شما اين‌گونه‌ نيست‌; چون‌ شما براي‌ خودتان‌ نمي‌كنيد، بلكه‌ براي‌ خدا انجام مي‌دهيد. كار بايد تميز و نظيف‌ و دور از هرگونه‌ آلودگي‌ انجام‌ بگيرد.
البته‌ شماها خوبيد و در آقايان‌ هيچ‌ شكي‌ نيست‌. وقتي‌ كه‌ آقاي‌ رفيقدوست‌ در رأس‌ است‌، يعني‌ وقتي‌ آدم‌ ايشان‌ را مسؤول‌ مجموعه‌يي‌ مي‌بيند، واقعا ضريب‌ اطمينان‌ خيلي‌ بالا مي‌رود. علاوه‌ بر اين‌كه‌ حالا ايشان‌ هست‌، تك‌ تك‌ شما آقايان‌ هم‌ خوبيد. بعضي‌ را كه‌ ما از نزديك‌ يا دور مي‌شناسيم‌; بعضي‌ را هم‌ كه‌ توفيق‌ آشنايي‌ زيادي‌ نداشتيم‌، بالاخره‌ اعتماد و تأييد دوستان‌ جبران‌ مي‌كند. شماها خوبيد; منتها يك‌ تشكيلات‌ اقتصادي‌ كه‌ تا آن‌ ذره‌ي‌ آخرش‌ مثل‌ نبض‌ مي‌زند ـ يعني‌ فعال‌ است‌ ـ خوب‌ بودن‌ شما كافي‌ نيست‌; بايد مجموعه‌ خوب‌ باشد. فرضا معاونت‌ صنايع‌، معاونت‌ كشاورزي‌، معاونت‌ عمران‌، معاونت‌ سياحتي‌ و ...، هركدام‌ بايد آن‌ اجزاي‌ كارشان‌، همه‌ از امانت‌ و تقوا و صداقت‌ و بلندنظري‌ و بي‌اعتنايي‌ به‌ زخارف‌ دنيا ـ از جمله‌، همين‌ پولي‌ كه‌ در اختيارشان‌ است‌ ـ كامل‌ باشد. اگر هر گوشه‌اش‌ اشكالي‌ پيدا بشود، به‌ مجموعه‌ ضربه‌ مي‌زند و در خدمت‌ مستضعفان‌ هم‌ قرار نمي‌گيرد.
اگر كسي‌ گفت‌ كه‌ بنياد را كفلر مثلا به‌ وضعيت‌ چهار نفر فقير رسيدگي‌ مي‌كند، باور نكنيد; اصلا چنين‌ چيزي‌ ممكن‌ نيست‌. آن‌ پولي‌ كه‌ از آن‌ طريقها به‌ دست‌ مي‌آيد و محصول‌ شيوه‌هاي‌ كثيف‌ سرمايه‌داري‌ موجود دنياست‌، اصلا نمي‌تواند در خدمت‌ اهداف‌ انساني‌ قرار بگيرد. اگر فرضا به‌ فقيري‌ هم‌ كمك‌ بكنند ـ مي‌كنند، آخر اين‌ بنيادها اين‌طور چيزهايي‌ دارند ـ چنانچه‌ به‌ عمقش‌ برويد، مي‌بينيد كه‌ خراب‌ مصرف‌ مي‌شود; مثل‌ آبي‌ است‌ كه‌ در چاه‌ فاضلاب‌ مي‌ريزد! لذا پول‌ بايد صحيح‌ و نظيف‌ باشد، تا به‌ درد پركردن‌ خلايي‌ كه‌ در جامعه‌ي‌ اسلامي‌ وجود دارد، بخورد. مسأله‌ي‌ ما اين‌ است‌.
قبل‌ از انقلاب‌، قضيه‌ اين‌گونه‌ نبود. كساني‌ كه‌ پولي‌ داشتند، گوشه‌يي‌ يا خلايي‌ را پرمي‌كردند و كاري‌ به‌ خير و شر جامعه‌ نداشتند و مقصود اين‌ بود كه‌ مثلا اين‌ فقير سير بشود، يا بچه‌هاي‌ اين‌ مدرسه‌ و يا آن‌ دارالايتام‌ لباس‌ تنشان‌ كنند; ولي‌ الان‌ قضيه‌ي‌ ما فقط اين‌ نيست‌. قضيه‌ي‌ ما، راه‌ بردن‌ يك‌ نظام‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ هزاروچهارصد سال‌ به‌ مردم‌ وعده‌ داده‌ است‌ و حالا ما مي‌خواهيم‌ آن‌ وعده‌ها را عمل‌ بكنيم‌.
بعضي‌ خيال‌ مي‌كنند وعده‌ي‌ ما، همان‌ وعده‌هايي‌ است‌ كه‌ دولت‌ به‌ مردم‌ مي‌دهد. نه‌، دولت‌ وعده‌ بدهد يا ندهد، ما وعده‌ داده‌ايم‌. ما هزاروچهارصد سال‌ سلف‌ فروخته‌ايم‌. اهل‌ دين‌، به‌ متدينان‌ سلف‌ فروخته‌اند. جامعه‌ي‌ اسلامي‌ و آن‌ بهشت‌ برين‌ كجاست‌؟ بايد اين‌ را درست‌ كنيم‌. دولت‌ يك‌ بخش‌ است‌; يعني‌ متصدي‌ و متكفل‌ مي‌باشد. با امكاناتي‌ كه‌ بنياد دارد، شما هم‌ بخش‌ عمده‌يي‌ را در دست‌ داريد. اصلا بايد هدف‌ اين‌ باشد. پس‌، به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ بفرماييد كه‌ كار اقتصادي‌، با همان‌ قوت‌ اقتصادي‌ انجام‌ بگيرد; زيركانه‌، پرتلاش‌، عاقلانه‌ و تاجرانه‌ ـ به‌ معناي‌ خوبش‌، يعني‌ حساب‌ سود و زيان‌ را بكنيد و كم‌ نگذاريد.
اما از آن‌ طرف‌ قضيه‌، جنبه‌ي‌ ارزشي‌ مسأله‌ را صددرصد مورد نظر داشته‌ باشيد. يعني‌ در بنياد مستضعفان‌، ارزش‌ فقط اين‌ نيست‌ كه‌ پول‌ زيادي‌ به‌ دست‌ آيد و طوري‌ هم‌ خرج‌ بشود. نه‌، صحيح‌ بايد به‌ دست‌ بيايد; همان‌طور كه‌ خود شماها معتقديد و قاعدتا در زندگي‌ خصوصي‌ خودتان‌ عامليد. هيچ‌گونه‌ آلودگي‌يي‌ نبايد در مجموعه‌ي‌ بنياد وجود داشته‌ باشد. حالا يك‌ وقت‌ هم‌ كسي‌ خطايي‌ كرد، تا بنياد اطلاع‌ پيدا نمود، برخورد بكند; والا همه‌ كه‌ فرشته‌ نيستند. هرجا تا اطلاع‌ پيدا شد كه‌ فلان‌ نقطه‌ حالت‌ گنديدگي‌ دارد، برخورد وجود داشته‌ باشد. معمولا اين‌ كارهاي‌ فساد، بوي‌ گندي‌ هم‌ دارد. يك‌ شامه‌ي‌ تيز مي‌تواند اين‌ را بفهمد. شماها خوب‌ مي‌توانيد اين‌ را بفهميد. به‌ مجرد اين‌كه‌ چنين‌ چيزي‌ احساس‌ شد، فورا برخورد كنيد.
نكته‌ي‌ دوم‌ اين‌ است‌ كه‌ كارهايي‌ كه‌ در گزارش‌ خود اشاره‌ كرديد، همه‌اش‌ خيلي‌ باارزش‌ است‌ و واقعا نمي‌شود از حق‌ گذشت‌; از جمله‌ همين‌ سهامدار كردن‌ جانبازان‌ كه‌ آقاي‌ زارع‌ گفتند و درحال‌ انجام‌ است‌ و خيلي‌ هم‌ خوب‌ است‌ كه‌ انجام‌ بگيرد. از اين‌ بهتر چيست‌؟ البته‌ بايد به‌ شكل‌ معقولي‌ انجام‌ گيرد كه‌ سهام‌ حيف‌ و ميل‌ نشود، خراب‌ و ضايع‌ نشود، كارخانه‌ ضايع‌ نشود. بايد جوانبش‌ را در نظر بگيريد، كه‌ به‌ نظرم‌ مي‌رسد همين‌طور كه‌ شما مي‌گوييد، بهترين‌ شكل‌ است‌. اينها كارهاي‌ بسيار مفيد و لازمي‌ است‌; منتها علاوه‌ بر اين‌، من‌ يك‌ وقت‌ آن‌ اوايل‌ به‌ شما عرض‌ كردم‌ كه‌ ما الان‌ روستاهايي‌ در اين‌ كشور داريم‌ كه‌ واقعا اگر بيست‌ ميليون‌ تومان‌ خرجش‌ بشود، آباد مي‌گردد. البته‌ صد روستا براي‌ شما خيلي‌ كم‌ است‌. من‌ با پول‌ ديگري‌ كه‌ نسبت‌ به‌ اين‌ پول هيچ‌چيز نيست‌، صد روستا را در ذهنم‌ در نظر گرفتم‌; شما بايد ده‌هزار روستا را در اين‌ كشور بتدريج‌ آباد كنيد. بايد به‌ اين‌ سمت‌ برويد. واقعا دهاتي‌ هست‌ كه‌ هيچ‌چيز جز يك‌ راه‌، كم‌ ندارد و كسي‌ هم‌ نيست‌ كه‌ بسازد; يك‌ وقت‌ شما بي‌سروصدا اعلان‌ بكنيد كه‌ ما دويست‌ و يا پانصد ده‌ را آباد كرديم‌. نگوييد مي‌كنيم‌; بگوييد كرديم‌ و اسمهايش‌ را اعلام‌ كنيد. اگر اين‌طور بشود، آن‌وقت‌ بنياد مستضعفان‌ و جانبازان‌ خواهد شد و همان‌ اسمي‌ كه‌ داريد، با مسما خواهد بود.
نكته‌ي‌ سوم‌ هم‌ تكرار آن‌ حرفهايي‌ است‌ كه‌ به‌ آقاي‌ رفيقدوست‌ زدم‌; يعني‌ نكته‌ي‌ فرهنگي‌. فراموش‌ نكنيد كه‌ مسأله‌ي‌ فرهنگي‌، مسأله‌ي‌ خيلي‌ مهمي‌ است‌. همه‌ي‌ اين‌ كارها يك‌طرف‌، فرهنگ‌ هم‌ يك‌طرف‌. اگر ما به‌ يك‌ نفر كمكي‌ بكنيم‌، اما همان‌طور كه‌ به‌ او كمك‌ مي‌كنيم‌، بگوييم‌: بگير زهرمارت‌ كن‌! آيا او با ما دوست‌ مي‌شود يا دشمن‌؟ ممكن‌ است‌ اول‌ بگويد: آقا خيلي‌ ممنون‌، نوكرت‌ هم‌ هستم‌; اما در دلش‌ مي‌گويد: مرده‌شوي‌ شكلت‌ را ببرند، خودت‌ زهرمار كن‌! يك‌ وقت‌ هم‌ هست‌ كه‌ مي‌رويد مي‌گوييد قربانت‌ بروم‌، من‌ كه‌ نتوانستم‌ به‌ تو خدمتي‌ بكنم‌، شرمنده‌ي‌ تو هستم‌، چه‌ كار كنم‌؟ ان‌شاءالله‌ خدا به‌ هر دومان‌ كمك‌ كند. آيا او با شما دوست‌ مي‌شود يا دشمن‌؟ من‌ نمي‌گويم‌ شما زباني‌ كار كنيد. نه‌، بايد عملي‌ كار كنيد. بنياد بايد عملي‌ كار بكند; اما كار فرهنگي‌ را اين‌طوري‌ تشبيه‌ كنيد.
مثلا فرض‌ كنيد اگر در كردستان‌، آن‌قدري‌ كه‌ الان‌ كار عمراني‌ و كار نظامي‌ شده‌ است‌، در كنار اين‌ كارها، يك‌ثلث‌ آن‌، كار فرهنگي‌ كرده‌ بوديد، نتيجه‌ي‌ بهتري‌ به‌ دست‌ مي‌آمد. خيلي‌ از شما سپاهي‌ هستيد و اين‌ حرفها را مي‌دانيد. آن‌ كار اقتصادي‌ و مادي‌ ما، جسمي‌ است‌ كه‌ روح‌ و جان‌ آن‌، كار فرهنگي‌ است‌. اگر آن‌ را غلط انجام‌ داديم‌، مثل‌ اين‌ است‌ كه‌ جسمي‌ داريم‌ با روح‌ بد. اگر انساني‌ را به‌ وجود آورديم‌ و بزرگ‌ كرديم‌، منتها با روح‌ و مغز شيطاني‌، چه‌ فايده‌يي‌ دارد؟ البته‌ جانبازان‌ خودشان‌ خيلي‌ خوبند. آنها كساني‌ هستند كه‌ زودتر از ما به‌ ميدان‌ جنگ‌ رفتند ـ يكيش‌ خود شما ـ و خودشان‌ را و جسم‌ و سلامتشان‌ را در راه‌ اسلام‌ دادند. اين‌ است‌ كه‌ بهتر از ما هستند ـ در اين‌كه‌ شكي‌ نيست‌ ـ اما نبايد از اين‌ غافل‌ بود كه‌ در بين‌ اينها كساني‌ هستند كه‌ بتدريج‌ ساقط مي‌شوند. مي‌دانيد هر كسي‌ كه‌ شارژ نشود، بتدريج‌ خالي‌ مي‌گردد. ان‌شاءالله‌ كه‌ خداوند به‌ همه‌ي‌ ما توفيق‌ بدهد و موفق‌ و مؤيد باشيد.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمة‌الله‌ و بركاته‌