پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

سخنراني‌ در ديدار با گروه‌ كثيري‌ از آزادگان‌

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
جلسه‌ي‌ بسيار خاطره‌ساز، و از لحاظ معنا، جلسه‌ي‌ عظيمي‌ است‌ و حال‌ و هواي‌ مخصوصي‌ بر اين‌ جلسه‌ حاكم‌ است‌. ما كه‌ از لحظات‌ پررنج‌ و ساعات‌ آميخته‌ي‌ با صبر و استقامت‌ شما، فقط از دور آشنا هستيم‌ و از آنها خبر بسيار كمي‌ داريم‌; در زيارت‌ و ديدار با شما، احساس‌ مي‌كنيم‌ كه‌ مجموعه‌يي‌ از نعم‌ الهي‌ و كرامتهاي‌ خدا بر بندگان‌ صالح‌ و مجموعه‌يي‌ از امتحانهاي‌ دشوار يك‌ انسان‌ مؤمن‌ را در وجود شما مي‌توان‌ مشاهد كرد. ثواب‌ الهي‌ و مشاهده‌ي‌ لطف‌ و رأفت‌ و رحمت‌ حق‌ و همچنين‌ تجربه‌ي‌ آن‌ حالات‌ و خصوصياتي‌ كه‌ فقط يك‌ بنده‌ي‌ مؤمن‌، آنها را در طول‌ زندگي‌ تجربه‌ مي‌كند، بر شما گوارا باد.
بعضي‌ از آيات‌ كريمه‌ي‌ الهي‌، گويي‌ در طول‌ قرنهاي‌ متمادي‌، يا به‌ معناي‌ واقعي‌ تفسير نشده‌ بود و يا به‌وسيله‌ي‌ ما و نسلهاي‌ معمولي‌ بشر فهميده‌ نشده‌ بود. اين‌ آيات‌، در دوران‌ انقلاب‌ ما و در طول‌ اين‌ ده‌، يازده‌ سال‌ پرحادثه‌ و پرماجرا معنا شد. حق‌ هم‌ همين‌ است‌. حوادث‌ و شرايط خاص‌ است‌ كه‌ مي‌تواند حقايق‌ الهي‌ را كه‌ در قالب‌ الفاظ است‌، درست‌ معنا كند. مثلا آيات‌ نازل‌ شده‌ در جنگ‌ احد را نمي‌شود در يك‌ زندگي‌ عافيت‌آلود و عافيت‌آميز، درست‌ فهميد. آيات‌ نازل‌ شده‌ در غربت‌ نبي‌اكرم‌ (صلي‌الله ‌عليه ‌و آله ‌و سلم‌) و اصحاب‌ آن‌ بزرگوار در شعب‌ ابي‌طالب‌ يا در راه‌ مكه‌ را نمي‌شود در شرايط معمولي‌ زندگي‌، در خانه‌ و در بازار و در محيط مأنوس‌ خانوادگي‌، درست‌ درك‌ كرد; چيز ديگري‌ لازم‌ است‌. شرايط خاصي‌ لازم‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از آيات‌ معنا بشود و اگر بخواهيم‌ درست‌ نظر بدهيم‌، بايد بگوييم‌ كه‌ مجموعه‌ي‌ آيات‌ الهي‌، با تفاسير ائمه‌ي‌ معصومين ‌(عليهم‌الصلاة و السلام‌) كه‌ در ظرف‌ انقلاب‌ و دوران‌ بعثت‌ و هجرت‌ و جهاد و شهادت‌ ـ دوران‌ برانگيختگي‌ و زحمت‌ و تلاش‌ ـ نازل‌ شده‌ بود، بهتر از هميشه‌ي‌ تاريخ‌ فهميده‌ مي‌شود، يا قابل‌ فهميده‌شدن‌ است‌.
يكي‌ از آيات‌ الهي‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر براي‌ خدا كار كنيد، خدا به‌ شما كمك‌ خواهد كرد: "ولينصرن‌ الله‌ من‌ ينصره‌". يكي‌ از آيات‌ الهي‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر صبر و استقامت‌ كنيد، خدا را با خود خواهيد يافت‌: "ان ‌الله‌ مع‌ الصابرين‌". نمي‌شود اين‌ آيات‌ را همين‌طور خواند و رد شد. هر كلمه‌يي‌ از كلمات‌ اين‌ آيات‌، يك‌ تجربه‌ي‌ زندگي‌ و يك‌ درس‌ حكمت‌ است‌. همين‌طوري‌ نيست‌ كه‌ بخوانيم‌ و عبور كنيم‌ و فكر كنيم‌ كه‌ فهميده‌ايم‌.
در قرآن‌ كريم‌ هست‌ كه‌ هر كس‌ در راه‌ خدا تلاش‌ كند، هر كس‌ براي‌ خدا مجاهدت‌ كند، در حقيقت‌ براي‌ خود تلاش‌ و مجاهدت‌ كرده‌ است‌: "و من‌ جاهد فانما يجاهد لنفسه‌". اينها آيات‌ الهي‌ است‌. ما همه‌ي‌ اينها را قبول‌ داشتيم‌; اما قبول‌ داشتن‌، يك‌ مسأله‌ است‌; لمس‌ كردن‌، يك‌ مسأله‌ي‌ ديگر است‌. ما حالا اين‌ آيات‌ را لمس‌ مي‌كنيم‌. در طول‌ دوران‌ نهضت‌ و انقلاب‌، بعد از پيروزي‌ انقلاب‌، در هشت‌ سال‌ جنگ‌، در اين‌ دو سال‌ بعد از جنگ‌، مجموعا در اين‌ يازده‌، دوازده‌ سال‌ بعد از بيست‌ و دوم‌ بهمن‌ 57 تا امروز، اينها را يكي‌يكي‌ تجربه‌ و لمس‌ مي‌كنيم‌ و قدم‌به‌قدم‌ درك‌ مي‌نماييم‌; يعني‌ ملت‌ ما اينها را درك‌ مي‌كند.
تا اين‌جا هرچه‌ وعده‌ي‌ الهي‌ بود، درست‌ بود و عمل‌ شد. هرچه‌ تحليل‌ براساس‌ آيات‌ محكمات‌ قرآن‌ بود، درست‌ از آب‌ درآمد و محقق‌ شد. تا اين‌جا ما بوضوح‌ و عيان‌ ديديم‌ كه‌ يك‌ ملت‌ مؤمن‌ و با خدا، وقتي‌ همه‌ي‌ دنيا هم‌ در مقابل‌ او قرار بگيرند، اگر بايستد و صبر كند، شكست‌ نخواهد خورد; اين‌ را تجربه‌ كرديم‌. هميشه‌ مي‌گفتيم‌، قبل‌ از انقلاب‌ و اوايل‌ انقلاب‌ مي‌گفتيم‌، در طول‌ اين‌ ده‌ سال‌ بارها و بارها مي‌گفتيم‌; اما حوادث‌، اين‌ گفته‌ را براي‌ ما عيني‌ و ملموس‌ كرد.
در برهه‌ي‌ طولاني‌يي‌ از زمان‌، دو ابرقدرت‌ و همپيمانها و دنباله‌روهايشان‌ ـ كساني‌ كه‌ منافعشان‌ با آنها يكي‌ است‌، كساني‌ كه‌ با آنها بدند، اما از آنها مي‌ترسند ـ يعني‌ تقريبا همه‌ي‌ دنيا در مقابل‌ ما ايستادند و آن‌ دشمن‌ حقير را تقويت‌ و پشتيباني‌ كردند. امروز، خود آنها اعتراف‌ مي‌كنند كه‌ اگر ما از عراق‌ پشتيباني‌ كرديم‌، به‌ خاطر دشمني‌ با ايران‌ بود.
برادران‌ ما در دولت‌ سفارش‌ كردند، در اين‌ زمينه‌ كليه‌ي‌ اعترافاتي‌ را كه‌ مقامات‌ رسمي‌ و خبرگزاريها و گويندگان‌ و سخنگويان‌ در دنيا دارند و بر زبان‌ جاري‌ مي‌كنند، جمع‌ كنند. اگر چنين‌ شود، يك‌ كتاب‌ قطور مي‌شود. شايد هم‌ تا حالا شده‌ باشد. همه‌ مي‌گويند ما رژيم‌ عراق‌ را قبول‌ نداشتيم‌، جناياتشان‌ را هم‌ مي‌ديديم‌، خلافكاريهايشان‌ را هم‌ مي‌دانستيم‌; اما براي‌ خاطر جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌، براي‌ خاطر اين‌كه‌ اسلام‌ قد علم‌ نكند، به‌ آن‌ رژيم‌ كمك‌ كرديم‌! در آن‌ روز، همه‌ي‌ دنيا در مقابل‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايستادند.
امروز شما به‌ دنيا نگاه‌ كنيد. امروز به‌ اطراف‌ خودتان‌، به‌ افكار عمومي‌ عالم‌، به‌ مطبوعات‌ جهان‌، به‌ دولتهايي‌ كه‌ در صف‌ ايستاده‌اند، تا با جمهوري‌ اسلامي‌ رابطه‌ي‌ دوستانه‌ برقرار كنند، به‌ آن‌ كساني‌ كه‌ با صد زبان‌ از گذشته‌ عذرخواهي‌ مي‌كنند، نگاه‌ كنيد، ببينيد جمهوري‌ اسلامي‌ در چه‌ وضعيتي‌ است‌; "و لينصرن‌ الله‌ من‌ ينصره‌". خداي‌ متعال‌، حتما و محققا كساني‌ كه‌ او را ياري‌ كردند، ياري‌ مي‌كند و نصرت‌ مي‌دهد.
بعضي‌ از شما ده‌ سال‌، بعضي‌ از شما هشت‌ سال‌، بعضي‌ از شما هفت‌ سال‌، بعضيتان‌ پنج‌ سال‌ و بعضيتان‌ دو سال‌ زجر كشيديد. يك‌ روز اسارت‌ هم‌ بسيار است‌. يك‌ ساعت‌ اسارت‌ در دست‌ دشمن‌ غدار جبار بي‌دين‌ دست‌شسته‌ي‌ از انسانيت‌ هم‌ سخت‌ است‌. اين‌ هم‌ يكي‌ از نمايشهاي‌ اسلام‌ بود. ما هم‌ اسيران‌ را نگهداشتيم‌، ما هم‌ در ميان‌ اسرا محكوم‌ داشتيم‌ كه‌ محاكمه‌شان‌ كرديم‌ و مثلا به‌ زندان‌ محكوم‌ شدند. امروز اسرايي‌ كه‌ از ايران‌ مي‌روند، چه‌ بخواهند و چه‌ نخواهند، چه‌ رؤسايشان‌ اجازه‌ بدهند و چه‌ اجازه‌ ندهند، تصويري‌ كه‌ از اسلام‌ و رأفت‌ و اخلاق‌ اسلامي‌ در ذهن‌ آنهاست‌، تصويري‌ است‌ كه‌ ما مي‌خواهيم‌; نه‌ آن‌كه‌ دشمن‌ خواسته‌ است‌.
اسرايي‌ كه‌ تا گلوله‌ي‌ آخرشان‌ را مصرف‌ كرده‌ بودند، بعد دستشان‌ را بالا كرده‌ بودند، از ساعت‌ اول‌، اين‌ بچه‌هاي‌ جوان‌ ما در جبهه‌، آب‌ قمقمه‌ي‌ خودشان‌ را به‌ آنها دادند. بعد كه‌ به‌ اين‌جا آمدند و داخل‌ سربازخانه‌ها و اردوگاهها مستقر شدند، غذا و بازي‌ و تفريح‌ و كار ياد گرفتن‌ و عزاداري‌ و جلساتشان‌ برقرار بود و كارهاي‌ فراواني‌ مي‌كردند كه‌ شماها غالبا خبر نداريد. اگر يك‌ وقت‌ تلويزيون‌ را ـ كه‌ مكرر اين‌ فيلمها را در اين‌جا پخش‌ كرده‌ است‌ ـ ببينيد و دو وضعيت‌ را با هم‌ مقايسه‌ كنيد، خيلي‌ تعجب‌ خواهيد كرد. آنها هم‌ اگر وضعيت‌ شما را بدانند، حقايقي‌ را خواهند فهميد.
اسلام‌ به‌ ما راست‌ گفت‌. اسلام‌ به‌ وعدههايي‌ كه‌ به‌ ما داده‌ بود، عمل‌ كرد. شما باعزت‌ و سربلندي‌ برگشتيد. ميان‌ شماها افرادي‌ هستند كه‌ كسان‌ و دوستان‌ آنها، باور نمي‌كردند كه‌ ديگر چشمشان‌ به‌ ديدار عزيزانشان‌ روشن‌ بشود; ولي‌ خدا خواست‌ و شد. البته‌ ملت‌ ما، ملتي‌ عجيبند. ديديد كه‌ چه‌ استقبالهايي‌ از شما كردند. مخصوصا در روزهاي‌ اول‌ ديديد كه‌ اين‌ ملت‌، يكپارچه‌ چه‌ شور و شوقي‌ شد. اين‌ لحظات‌ استقبال‌ مردم‌، لحظاتي‌ فراموش‌نشدني‌ است‌. مردم‌ اصلا در دنياي‌ ديگري‌ بودند. ماها با اين‌كه‌ در جريان‌ بوديم‌ و قضايا را مي‌دانستيم‌ و از پيش‌ انتظار داشتيم‌، در آن‌ روزهايي‌ كه‌ شماها شروع‌ به‌ آمدن‌ كرديد، حال‌ ما قابل‌ توصيف‌ نبود و نيست‌. و عده‌ي‌ الهي‌ را در مقابلمان‌ مي‌ديديم‌ كه‌ تحقق‌ پيدا مي‌كند. بحمدالله‌ با سربلندي‌ و عزت‌ برگشتيد، خانواده‌ها خوشحال‌ شدند و ملت‌ جشن‌ گرفت‌.
در سالگرد جنگ‌ تحميلي‌، هر سال‌ ما هفته‌يي‌ به‌ عنوان‌ هفته‌ي‌ دفاع‌ مقدس‌ داشتيم‌ و امسال‌ هم‌ خواهيم‌ داشت‌. اين‌ هفته‌، تقريبا عباره‌ اخراي‌ يك‌ جشن‌ پيروزي‌ براي‌ ملت‌ ما خواهد بود. اين‌ هفته‌ را امسال‌ هم‌ مي‌گيريم‌، تا ملت‌ ما ضمن‌ اين‌كه‌ ياد مفقودان‌ عزيز و شهداي‌ گرانقدرمان‌ و همرزمان‌ شماها را ـ كه‌ شهيد شدند و خون‌ و جانشان‌ را در راه‌ خدا دادند و درحقيقت‌ پيروزيها را تضمين‌ كردند ـ گرامي‌ و بزرگ‌ مي‌دارد و براي‌ آنها عزاداري‌ مي‌كند، در ايام‌ ديگر هفته‌ي‌ دفاع‌ مقدس‌، ان‌شاءالله‌ جشن‌ پيروزي‌ خواهد گرفت‌. اين‌، وعده‌ الهي‌ بود كه‌ تحقق‌ پيدا كرد; اما اين‌جا نيمه‌ي‌ راه‌ است‌. حرف‌ اصلي‌ من‌ اين‌ است‌.
عزيزان‌ من‌! آن‌ روزي‌ كه‌ خداي‌ متعال‌، موسي‌ را كه‌ بچه‌ي‌ يكروزه‌ يا چندساعته‌يي‌ بود و مادرش‌ او را به‌ آب‌ انداخته‌ بود و به‌ خدا سپرده‌ بود، به‌ او برگرداند، به‌ وعده‌ي‌ خود عمل‌ كرد: "انا رادوه‌ اليك‌". خداي‌ متعال‌ در اين‌ جا، دو وعده‌ به‌ مادر موسي‌ كرد: يك‌ وعده‌ اين‌ بود كه‌ "انا رادوه‌ اليك‌"; ما او را به‌ تو برمي‌گردانيم‌. مادر هم‌ دلش‌ به‌ همين‌ وعده‌ي‌ اول‌ بيشتر بند بود; بچه‌اش‌ است‌ ديگر. بچه‌ي‌ چندساعته‌ را داخل‌ جعبه‌ گذاشته‌ و به‌ آب‌ داده‌ و خدا هم‌ گفته‌ كه‌ او را بر مي‌گردانيم‌. وعده‌ي‌ دومي‌ هم‌ بود كه‌ براي‌ مادر موسي‌، خيلي‌ باور كردني‌ نبود و آن‌، اين‌ بود: "و جاعلوه‌ من‌المرسلين‌"; نه‌ فقط ما او را برمي‌گردانيم‌، كه‌ پيامبر مرسل‌ خودمان‌ هم‌ خواهيم‌ كرد. اولي‌ براي‌ مادر موسي‌ قابل‌ فهم‌ بود; يكي‌ داخل‌ آب‌ مي‌رود و موسي‌ را مي‌گيرد و به‌ مادرش‌ برمي‌گرداند ـ اگرچه‌ خيلي‌ دشوار بود ـ اما همين‌ بچه‌ را "جاعلوه‌ من‌المرسلين‌"؟! آيه‌ي‌ قرآن‌ مي‌فرمايد: "فرددناه‌ الي‌ امه‌": او را به‌ مادرش‌ برگردانديم‌، "كي‌ تقر عينها": تا چشمش‌ روشن‌ شود، "و لتعلم‌ ان‌ وعدالله‌ حق‌": تا بداند كه‌ وعده‌ي‌ خدا درست‌ است‌; يعني‌ آن‌ وعده‌ي‌ دوم‌ هم‌ عملي‌ خواهد شد. ديدي‌ وعده‌ي‌ اول‌ چه‌طور زود عملي‌ شد؟ ديدي‌ بچه‌يي‌ كه‌ در راه‌ خدا داده‌ بودي‌، چه‌طور زود به‌ تو برگشت‌؟ آن‌ وعده‌ هم‌ به‌ همين‌ شيريني‌ تحقق‌ پيدا خواهد كرد.
عزيزان‌ من‌، آزادگان‌، رزمندگان‌، خانواده‌ها، هجران‌كشيده‌ها، دل‌دادگان‌ به‌ اسلام‌ و انقلاب‌ و حاكميت‌ جهاني‌ اسلام‌ و همه‌ي‌ ملت‌! يازده‌ سال‌ گذشت‌. يعني‌ در مقياس‌ تاريخ‌، يك‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌ است‌; بيشتر كه‌ نيست‌. شما اگر تاريخ‌ را نگاه‌ كنيد و بخوانيد، مي‌بينيد كه‌ ده‌ سال‌ و يازده‌ سال‌ و پانزده‌ سال‌ و بيست‌ سال‌، در طول‌ تاريخ‌ هيچ‌ است‌; يك‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ است‌. در يك‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌، وعده‌ي‌ اول‌ الهي‌ تحقق‌ پيدا كرد. آن‌، چه‌ بود؟ آن‌،اين‌ بود كه‌ ما شما را نصرت‌ خواهيم‌ داد و پيروز خواهيم‌ كرد. پيروز شديم‌ ديگر. پيروزي‌ از اين‌ بهتر؟ هيچ‌ پيروزي‌يي‌ براي‌ ملتي‌ كه‌ انقلابي‌ است‌ و مثل‌ ماست‌، به‌ اين‌ بزرگي‌ و به‌ اين‌ كمال‌ و به‌ اين‌ شيريني‌ نيست‌.
همه‌ي‌ دنيا در مقابل‌ شما آمدند، تا شما را از مرزهايتان‌ يك‌ قدم‌ عقب‌ بنشانند. ميلياردها صرف‌ كردند، مجهزترين‌ وسايل‌ جنگي‌ را آوردند، قدرتمندترين‌ قدرتها با هم‌ همدست‌ شدند، از شرق‌ و غرب‌ كمك‌ گرفتند، وسايل‌ تبليغاتي‌ را با قوت‌ هرچه‌ تمامتر وارد كردند، هشت‌ سال‌ هم‌ جنگيدند، بعدش‌ دو سال‌ هم‌ چك‌وچانه‌ زدند، آخرش‌ نشد.
كدام‌ كشور و ملتي‌، براي‌ قدرت‌ و پيروزي‌ خود، نشانه‌يي‌ بالاتر از اين‌ مي‌تواند داشته‌ باشد؟ جنگهاي‌ دنيا، دوروزه‌ و پنج‌روزه‌ و ده‌روزه‌ است‌. جنگ‌ بين‌الملل‌، چهارساله‌ و پنجساله‌ است‌. تازه‌، تمام‌ نقشه‌ي‌ جغرافياي‌ عالم‌، در جنگهاي‌ بين‌الملل‌ تغيير و تبديل‌ پيدا مي‌كند. در آن‌ قسمت‌ خليج‌ فارس‌، چند ساعت‌ زدوخورد شد، نقشه‌ي‌ جغرافياي‌ دنيا الان‌ تغيير پيدا كرده‌ و همه‌ي‌ دنيا به‌ خليج‌ فارس‌ لشكر كشيده‌اند. اينها را با هشت‌ سال‌ جنگ‌ همه‌جانبه‌ با كشور ما مقايسه‌ كنيد. بعد از آن‌كه‌ همه‌ي‌ زورهايشان‌ را زدند، تازه‌ ملت‌ ايران‌ از آنها بانشاطتر، شادابتر، كشور دست‌نخورده‌تر است‌ و نيروهاي‌ نظامي‌ منظمتري‌ دارد.
شما حالا به‌ ارتش‌ و سپاه‌ مي‌رويد و مي‌بينيد كه‌ ارتش‌ و سپاه‌ امروز، با ارتش‌ و سپاه‌ ده‌ سال‌ قبل‌ كه‌ شماها رفتيد، قابل‌ مقايسه‌ نيست‌. ارتش‌ امروز، يك‌ ارتش‌ منظم‌، محكم‌، منضبط و با تجهيزات‌ عالي‌ است‌. سپاه‌ امروز، يك‌ سازمان‌ بي‌نظير و يك‌ نيروي‌ انقلابي‌ زنده‌ است‌. ملت‌ را هم‌ كه‌ مي‌بينيد چگونه‌ ملتي‌ است‌. پيروزي‌، يعني‌ اين‌. آن‌ دشمني‌ هم‌ كه‌ وجه‌المصالحه‌ي‌ خرده‌حسابهاي‌ قدرتها با ما شده‌ بود، حالا مي‌بينيد در چه‌ روز و چه‌ وضعي‌ است‌. دنيا هم‌ نسبت‌ به‌ همه‌ي‌ ما، با كمال‌ احترام‌ و تعظيم‌ و تجليل‌ برخورد مي‌كند. اين‌، وعده‌ي‌ اول‌ بود; "ولينصرن‌ الله‌ من‌ ينصره‌": هر كه‌ خدا را نصرت‌ كند، خدا او را نصرت‌ مي‌كند. شماها نصرت‌ كرديد ديگر. در ميدان‌ جنگ‌، خدا را نصرت‌ كرديد. در سلول‌، با صبرتان‌ نصرت‌ كرديد. در اردوگاه‌، با ايستادگيتان‌ نصرت‌ كرديد. در مراجعت‌، با روحيه‌ي‌ خوبتان‌ نصرت‌ كرديد. ملتتان‌ هم‌، با آن‌ صبر فوق‌العاده‌ و حضور در همه‌ي‌ ميدانهاي‌ خطر، نصرت‌ كردند.
شماها خبر نداريد كه‌ در اين‌ دهساله‌، چه‌ گذشته‌ است‌. حالا به‌ مرور ان‌شاءالله‌ به‌ شما گفته‌ خواهد شد. همين‌ شهر تهران‌، بارها مورد تهاجم‌ موشكهاي‌ دوربرد قرار گرفت‌ كه‌ يك‌بار آن‌ دو ماه‌ طول‌ كشيد. دو ماه‌، شب‌ و روز، نصف‌ شب‌، صبح‌، به‌ تهران‌ موشك‌ خورد. در هر شبانه‌روزي‌، ده‌، پانزده‌ موشك‌ به‌ شهر تهران‌ مي‌خورد و مردم‌ هم‌ زندگي‌ مي‌كردند. يك‌ روز زير همين‌ موشكها، مردم‌ ما روز قدس‌ را گرامي‌ داشتند. اجتماع‌ عظيمي‌ در تهران‌ و همه‌ي‌ شهرهاي‌ كشور شد كه‌ بايد بگوييم‌ مخصوص‌ شماها، فيلمهاي‌ آن‌ روزها را بگذارند، تا شما ببينيد كه‌ در اين‌ كشور، چه‌ گذشته‌ است‌. شهرهايي‌ مثل‌ دزفول‌ و ديگر شهرهاي‌ خوزستان‌ و بسياري‌ از شهرها ـ شايد پنجاه‌، شصت‌ شهر ـ در طول‌ چند سال‌، به‌ طور دايم‌ زير موشكباران‌ دشمن‌ بود. مگر تحمل‌ چهار، پنج‌ سال‌ شوخي‌ بود؟
درعين‌حال‌، امام‌ بزرگوار اين‌ ملت‌ ـ آن‌ نسخه‌ي‌ انبيا (نمي‌گويم‌ نسخه‌ي‌ كامل‌; امام‌ شاگرد آنها بود و خودش‌ مي‌گفت‌ من‌ خاك‌ پاي‌ اوليا و انبيا هستم‌. اگر آدم‌ بخواهد قدري‌ چهره‌ و روش‌ و اخلاق‌ و نفوذ كلمه‌ي‌ پيامبران‌ را بفهمد، بايد به‌ زندگي‌ امام‌ نگاه‌ مي‌كرد) ـ يك‌ اشاره‌ مي‌كرد، اين‌ ملت‌ "من‌ كل‌ فج‌ عميق‌" بيرون‌ مي‌ريختند و سپاهها و جمعيتها تشكيل‌ مي‌دادند. ارتشي‌ يك‌طور، سپاهي‌ يك‌طور، بسيجي‌ يك‌طور، نيروهاي‌ انتظامي‌ يك‌طور، كساني‌ كه‌ تفنگ‌ به‌ دست‌ نگرفته‌ بودند، طور ديگر بيرون‌ مي‌ريختند و به‌ جبهه‌ها مي‌رفتند. اينها، نصرت‌ الهي‌ است‌; "ولينصرن‌الله‌ من‌ ينصره‌".
خدا اين‌ وعده‌ي‌ اول‌ الهي‌ را به‌ خاطر نصرت‌ تحقق‌ بخشيد; اما وعده‌ي‌ دوم‌ هنوز باقي‌ است‌. وعده‌ي‌ دوم‌ اين‌ است‌: "ولقد كتبنا في‌الزبور من‌ بعدالذكر ان‌ الارض‌ يرثها عبادي‌ الصالحون‌". در يك‌ آيه‌ي‌ ديگر: "ان‌ الارض‌لله‌ يورثها من‌ يشاء من‌ عباده‌". در يك‌ آيه‌ي‌ ديگر: "ليظهره‌ علي‌الدين‌ كله‌ ولوكره‌ المشركون‌". يعني‌ اين‌ پرچم‌ توحيد و اسلام‌ و ايمان‌، اين‌ پرچم‌ ايستادگي‌ در مقابل‌ ظلم‌ و جور از هر كس‌ و هر جاي‌ عالم‌، اين‌ پرچم‌ استقلال‌ ملتها در مقابل‌ قدرتهاي‌ زورگوي‌ عالم‌، بايد در سرتاسر جهان‌ و به‌ عنوان‌ مركز اميد همه‌ي‌ مستضعفان‌ عالم‌، به‌ اهتزاز در بياييد.
ملتها اميد بسته‌اند و بيدار شده‌اند. مسلمانان‌، امروز به‌ اسلام‌ خودشان‌ افتخار مي‌كنند و احساس‌ عزت‌ مي‌نمايند. امروز ترس‌ قدرتمندان‌ و زورگويان‌ عالم‌، فقط از اسلام‌ و قرآن‌ و مسلمانان‌ واقعي‌ است‌. امروز واهمه‌ي‌ مرتجعان‌ و پيروان‌ و علمداران‌ اسلام‌ امريكايي‌، از اسلام‌ ناب‌ محمدي ‌(صلي‌الله‌ عليه‌ و آله‌) است‌. همه‌ فهميدند و دانستند كه‌ اسلام‌ از جا برخاسته‌ و حركت‌ را آغاز كرده‌ و بازوان‌ خود را باز كرده‌ است‌ و به‌ مسلمانان‌ اميد و به‌ مستضعفان‌ نويد مي‌دهد; و اين‌ هم‌ خواهد شد. اگر مشكلاتي‌ بر اثر نفوذ ابرقدرتهاست‌، برطرف‌ مي‌شود.
جامعه‌ي‌ ما كه‌ ام‌القراي‌ اسلامي‌ و مركز توجهات‌ جهاني‌ اسلام‌ است‌، ان‌شاءالله‌ طبق‌ وعده‌ي‌ الهي‌، با همان‌ شكلي‌ كه‌ اسلام‌ خواسته‌، به‌ صورت‌ كامل‌ ـ كه‌ ما از آن‌ صورت‌ كامل‌ هنوز خيلي‌ فاصله‌ داريم‌ ـ ساخته‌ خواهد شد و به‌ آن‌جا خواهيم‌ رسيد. اينها، وعده‌ي‌ الهي‌ است‌. وقتي‌ اين‌ وعده‌ي‌ اول‌ تحقق‌ پيدا كرد، شما بايد دلهايتان‌ را محكم‌ و يقينهايتان‌ را كامل‌ كنيد كه‌ وعده‌هاي‌ بعدي‌ و بزرگتر هم‌ ـ كه‌ مضمون‌ آيات‌ كريمه‌ي‌ قرآن‌ است‌ ـ تحقق‌ پيدا خواهد كرد. راهش‌ اين‌ است‌ كه‌ ما مجاهدت‌ را از دست‌ ندهيم‌. همه‌ي‌ جهاد، به‌ جبهه‌ رفتن‌ نيست‌. هرجا هستيد، مي‌توانيد مجاهد في‌سبيل‌الله‌ باشيد.
شما با ذخيره‌ي‌ گرانبهايي‌ برگشته‌ايد و تجربه‌ها و آگاهيها و تواناييهايي‌ كسب‌ كرده‌ايد. اين‌ تجربه‌ها بايد در خدمت‌ سازندگي‌ كشور به‌ كار گرفته‌ بشود. شما ارتشيها در ارتش‌، شما سپاهيها در سپاه‌، شما بسيجيها در همه‌ جاي‌ كشور هستيد، كه‌ بايد از اين‌ تجربه‌ها و آگاهيها استفاده‌ بشود. خودتان‌ را به‌ عنوان‌ كساني‌ بدانيد كه‌ خداي‌ متعال‌ بر شما منت‌ گذاشت‌، شما را زنده‌ نگهداشت‌، شما را با انواع‌ و اقسام‌ تجربه‌ها و روحياتي‌ كه‌ ناشي‌ از دوران‌ اسارت‌ است‌ و صبر و استقامت‌ و حلمي‌ كه‌ نتيجه‌ي‌ آن‌ دوران‌ و آن‌ روزهاست‌، به‌ دامان‌ و آغوش‌ ملتتان‌ برگردانده‌ است‌. بايد تلاش‌ كنيد، كار كنيد و در صفوف‌ مقدم‌ باشيد.
اگر ما وحدت‌ كلمه‌ نداشتيم‌، هيچيك‌ از اين‌ پيروزيها را به‌ دست‌ نمي‌آورديم‌. امام‌ بزرگوار راحل‌ ما، بيشترين‌ توصيه‌ي‌ دوران‌ ده‌، يازده‌ سال‌ زندگي‌ مبارك‌ خودش‌ را درباره‌ي‌ وحدت‌ كلمه‌ي‌ بين‌ قشرهاي‌ امت‌ كرد. ما امروز اين‌ وحدت‌ كلمه‌ را داريم‌; بايد آن‌ را حفظ كنيم‌. مبادا گروه‌گرايي‌ها، جناح‌گراييها، سازمان‌گراييها، خطگراييها، حب‌ به‌ نفسها، افرادي‌ را به‌ اين‌ طرف‌ يا آن‌ طرف‌ بكشاند. البته‌ آن‌ بدنه‌ي‌ ملت‌ و آن‌ بخش‌ اصلي‌ امت‌ بزرگوار ما، محكم‌، باصلابت‌، يكپارچه‌ و دست‌نخورده‌ بوده‌ و هست‌. ممكن‌ است‌ در گوشه‌ و كنار، آدم‌ بداخلاق‌ و بي‌توجهي‌، چيزي‌ بگويد و حرفي‌ بزند; بايد آن‌ را در امواج‌ خروشان‌ احساسات‌ و اميد ملت‌ گم‌ كرد. نبايد بگذاريد اختلاف‌، دودستگي‌ و چنددستگي‌، اين‌ يكپارچگي‌ را از بين‌ ببرد. به‌ خدا توكل‌ كنيد. هرچه‌ داريد و داريم‌، از خداست‌. هرچه‌ مي‌گوييم‌، متعلق‌ به‌ خدا و ان‌شاءالله‌ براي‌ خداست‌. اين‌ راه‌ بايد راه‌ خدا باشد و خدا در ذهنها و نظرهاي‌ ما دايما باشد و او هم‌ به‌ ما ان‌شاءالله‌ كمك‌ خواهد كرد.
اميدوارم‌ وجود مقدس‌ ولي‌عصر (ارواحنا فداه‌)، ما و اين‌ ملت‌ عزيز را مشمول‌ دعاهاي‌ زاكيه‌ي‌ خودشان‌ قرار بدهند و روح‌ مطهر امام‌ عزيزمان‌ هم‌ توفيقات‌ شما ملت‌ را از خدا بخواهند.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمة‌الله‌ و بركاته‌