پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

بيانات‌ در ديدار با رئيس‌ و مسؤولان‌ قوه‌ي‌ قضاييه‌

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌
اولا، من‌ هم‌ متقابلا اين‌ حادثه‌ي‌ مصيبت‌بار را به‌ همه‌ي‌ آحاد ملت‌ شجاع‌ و آبديده‌ و بلا كشيده‌مان‌، تسليت‌ عرض‌ مي‌كنم‌. اميدوارم‌ كه‌ ان‌شاءالله‌ در اين‌ امتحان‌ هم‌، مثل‌ همه‌ي‌ امتحانهاي‌ گذشته‌، اين‌ ملت‌ سربلند بيرون‌ بيايد. ثانيا، اخلاص‌ فراوان‌ خودم‌ را بايد به‌ قضات‌ مؤمن‌ و شجاع‌ و خدوم‌ و كارآمد عرض‌ كنم‌.
واقعا آن‌ قشري‌ كه‌ جا دارد روي‌ تواناييها و كاراييها و تلاش‌ موفق‌ او، هرچه‌ مي‌توانيم‌ سرمايه‌گذاري‌ مادي‌ و معنوي‌ بكنيم‌، قشر قضاتند. علت‌ هم‌ معلوم‌ است‌، بارها هم‌ گفته‌ شده‌، همه‌ هم‌ گفته‌اند. علت‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر دستگاه‌ قضايي‌ از شرايط لازم‌ برخوردار باشد و كار درست‌ بكند، بزودي‌ در كشور، فساد و تباهي‌ و ظلم‌ و تبعيض‌ و فسق‌ و بقيه‌ي‌ چيزهايي‌ كه‌ يك‌ جامعه‌ را فاسد و زمينگير مي‌كند، ريشه‌كن‌ خواهد شد. اگر خداي‌ نكرده‌، دستگاه‌ قضايي‌ سالم‌ نبود، يا پركار نبود، آن‌وقت‌ همه‌ي‌ اين‌ جرايم‌، رشد مي‌كنند و اين‌ ميكربها، جرأت‌ حيات‌ و زياد شدن‌ و فعال‌ شدن‌ پيدا مي‌كنند. به‌ همين‌ خاطر است‌ كه‌ دستگاه‌ قضايي‌، واقعا براي‌ ما، همه‌ چيز است‌. فرق‌ هم‌ نمي‌كند، چه‌ در دوران‌ سازندگي‌ كه‌ امروز است‌، چه‌ در دوران‌ جنگ‌ كه‌ ديروز بود، و چه‌ در حوادث‌ گوناگوني‌ كه‌ يك‌ ملت‌ انقلابي‌ و يك‌ كشور بزرگ‌، همواره‌ با عافيت‌ و بلا مواجه‌ است‌. در همه‌ي‌ شرايط، آن‌ چيزي‌ كه‌ يك‌ آن‌، به‌ ركود و جمود و بيكاري‌ و كم‌كاري‌ و ـ خداي‌ نكرده‌ ـ به‌ فساد او نمي‌توان‌ تن‌ داد، دستگاه‌ قضايي‌ است‌. هرجاي‌ ديگر خراب‌ شد، مي‌گوييم‌ ان‌شاءالله‌ دستگاه‌ قضايي‌ مي‌رود، آن‌جا را اصلاح‌ خواهد كرد; اما خود دستگاه‌ قضايي‌، بايستي‌ در حد نصاب‌ اصلاح‌ و صلاح‌ باشد.
ما خداي‌ متعال‌ را شكرگزاريم‌ كه‌ منت‌ گذاشته‌ و بحمدالله‌ چهره‌يي‌ موجه‌، شايسته‌ و صالح‌ از همه‌ جهت‌ را براي‌ اين‌ كار برگزيده‌ است‌. حقيقتا جناب‌ آقاي‌ يزدي‌(ادام‌الله ‌بقائه‌)، براي‌ قوه‌ي‌ قضاييه‌ نعمتي‌ هستند. همه‌ي‌ چيزهايي‌ كه‌ انسان‌ فكر مي‌كند براي‌ يك‌ مدير، در اين‌ دستگاه‌ عظيم‌ لازم‌ است‌، وقتي‌ ملاحظه‌ مي‌كند، مي‌بيند كه‌ در ايشان‌ هست‌; يعني‌ همان‌ دين‌ و تقوا، علم‌ و معرفت‌، دلسوزي‌ و خلوص‌ و پيگيري‌ مسؤوليت‌ و وظيفه‌. اينها، آن‌ اركان‌ اصلي‌ است‌. همه‌ي‌ آن‌ لوازم‌ و شرايط يك‌ مديريت‌ خوب‌، با بودن‌ اينها حاصل‌ خواهد شد. با نبودن‌ اينها، اگر مدير هم‌ خوب‌ باشد، ضايع‌ خواهد شد.
حقيقتش‌، ما به‌ اين‌ حد قوه‌ي‌ قضاييه‌، راضي‌ نيستيم‌. قدر شما آقايان‌ را مي‌دانيم‌ و پيشرفت‌ قوه‌ي‌ قضاييه‌ را هم‌ مثل‌ همه‌ي‌ اولي‌الابصار مشاهده‌ مي‌كنيم‌. تحرك‌ و تلاش‌ قوه‌ي‌ قضاييه‌، بحمدالله‌ خوب‌ و محسوس‌ است‌; اما شما الگو را دستگاه‌ اميرالمؤمنين‌(عليه‌الصلاه‌والسلام‌) قرار بدهيد. خودمان‌ را با او بسنجيم‌، نگوييم‌ هم‌ نمي‌شود. بله‌، آن‌طور نخواهد شد; ليكن‌ نزديك‌ و شبيه‌ به‌ او، ممكن‌ است‌. ما در كشوري‌ زندگي‌ مي‌كنيم‌ كه‌ ساليان‌ متمادي‌، وضع‌ قضايي‌ نابساماني‌ داشته‌ است‌. لذا ما اوليات‌ انساني‌ را در امر قضا، بتدريج‌ فراموش‌ كرده‌ بوديم‌.
البته‌ بعد از انقلاب‌، شهيد مظلوم‌ آيه‌الله‌ بهشتي‌(رضوان‌الله‌تعالي‌عليه‌) و بقيه‌ي‌ آقايان‌ عزيز و محترمي‌ كه‌ در كار قضايي‌، با ايشان‌ همكاري‌ داشتند، خيلي‌ زحمت‌ كشيدند و چه‌قدر بجاست‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ اين‌ ايام‌، ياد آن‌ شهيد بزرگوار را كه‌ با ابتكار و همت‌ و مديريت‌ قوي‌ خود، خيلي‌ كارها را شروع‌ كرد و راه‌ انداخت‌، گرامي‌ بداريم‌. بقيه‌ي‌ آقاياني‌ هم‌ كه‌ با ايشان‌ بودند، ما از نزديك‌ شاهد بوديم‌ كه‌ خيلي‌ كار و تلاش‌ كردند; ليكن‌ جبران‌ آن‌ گذشته‌ي‌ طولاني‌ خراب‌، حقيقتا دشوار است‌.
در جامعه‌ي‌ ايراني‌، به‌ ذهن‌ همه‌ي‌ آحاد اين‌ مردم‌، خيلي‌ آسان‌ و آشناست‌ كه‌ حق‌ يك‌ نفر را بخورند، چند سال‌ هم‌ دوندگي‌ كند، به‌ جايي‌ هم‌ نرسد. كدام‌ شما و كداميك‌ از آحاد اين‌ ملت‌، چنين‌ صورت‌ مسأله‌يي‌ را نشنيده‌، يا مكرر نشنيده‌ است‌؟ اين‌، بايد نباشد. در جامعه‌ي‌ اسلامي‌، بايد هر مظلومي‌ احساس‌ بكند كه‌ پناهگاهي‌ در آن‌جا هست‌; مثل‌ كسي‌ كه‌ مثلا در طوفان‌ و كولاك‌ خيلي‌ سختي‌، يا در جاده‌ي‌ خطرناكي‌ در شب‌ حركت‌ مي‌كند، پناهگاهي‌ هم‌ در نقطه‌يي‌ قرار دارد، خودش‌ را سينه‌خيز هم‌ كه‌ شده‌، به‌ آن‌جا خواهد رساند و مطمئن‌ است‌ آن‌جا كه‌ رسيد، ديگر خيالش‌ بايستي‌ آسوده‌ باشد. آن‌ پناهگاه‌، قوه‌ي‌ قضاييه‌ است‌. فرق‌ هم‌ نمي‌كند; همه‌ي‌ قشرها بايد اين‌ احساس‌ را داشته‌ باشند. اين‌ غلط است‌ كه‌ ما بگوييم‌ فلان‌ كسان‌، نزديك‌ دادگستري‌ نيايند كه‌ نمي‌رسيم‌. نه‌، به‌ همه‌ مي‌رسيم‌.
البته‌ در كشور ما، مثل‌ خيلي‌ جاهاي‌ ديگر، قشر محروم‌ و فقير و پابرهنگان‌ و روستاييان‌ و طبقات‌ مستضعف‌، بيشتر مظلوم‌ واقع‌ شدند. در حق‌ آنها، احتمال‌ مظلوميت‌ قويتر است‌، تا فلان‌ آدم‌ پولدار چيزدار زميندار وسيع‌ الامكان‌. به‌ درد و تظلم‌ همه‌ بايد رسيد; اما به‌ آن‌ كس‌ كه‌ در او، احتمال‌ مظلوميت‌ بيشتر است‌ ـ قشرهاي‌ مظلوم‌ و پايين‌ جامعه‌ ـ دلسوزانه‌تر بايد رسيد. بخصوص‌ در كشور ما، اين‌ جواناني‌ كه‌ امتحان‌ سختي‌ را در جبهه‌ و دوران‌ جنگ‌ دادند; همين‌ بسيج‌ و سپاه‌ و آحاد نيروهاي‌ رزمنده‌ و اينهايي‌ كه‌ در ميدان‌ جنگ‌ در مقابل‌ دشمن‌، مثل‌ شير مي‌غريدند، گاهي‌ در يك‌ قضيه‌ي‌ كوچك‌ شخصي‌، به‌ خاطر بلد نبودن‌ قانون‌ يا بلندنظري‌ طبيعي‌ يك‌ مؤمن‌ يا يك‌ انقلابي‌، سرشان‌ كلاه‌ مي‌رود و خسارت‌ مي‌بينند. شما بايستي‌ مو را از ماست‌ بكشيد. نبايد بگذاريد به‌ هيچ‌كس‌، مخصوصا به‌ طبقات‌ مظلوم‌ و روستاييان‌ و جوانان‌ فداكار و بسيجيان‌ و رزمندگان‌، ظلم‌ بشود.
دستگاه‌ قضايي‌، دستگاهي‌ است‌ كه‌ روحانيت‌ در آن‌، بيش‌ از همه‌ جاي‌ اين‌ كشور، حضور داشته‌ و سرمايه‌گذاري‌ كرده‌ است‌. اگر خداي‌ نكرده‌، خللي‌ در اين‌ دستگاه‌ به‌وجود بيايد، ضايعه‌اش‌ فقط به‌ خود دستگاه‌ نمي‌رسد; بلكه‌ به‌ روحانيت‌ هم‌ مي‌رسد. لذا در اين‌جا، بايد خيلي‌ همت‌ و بلندنظري‌ بخرج‌ داد. واقعا آقاياني‌ كه‌ در اين‌ دستگاه‌ هستند، از قضات‌ و دادستانها و مأموران‌ گوناگون‌، بايد براي‌ خاطر خدا و حفظ حيثيت‌ انقلاب‌ ـ كه‌ اين‌ دستگاه‌ قضاييش‌ است‌ ـ و حفظ حيثيت‌ روحانيت‌ ـ كه‌ بدنه‌ي‌ دستگاه‌ قضايي‌ را تقريبا پركرده‌ است‌ ـ دندان‌ خيلي‌ از خوشيهاي‌ دنيا را بكنند.
الان‌ در جمع‌ شما هم‌ مشخص‌ است‌ كه‌ روحانيون‌ و معممان‌، بيش‌ از غير معممان‌ هستند. در همه‌ جاي‌ كشور هم‌، همين‌طور است‌; يعني‌ روحانيون‌ در دستگاه‌ قضا، زياد حضور دارند. خيلي‌ از چيزهايي‌ كه‌ يك‌ انسان‌ معمولي‌ به‌ دنبال‌ آن‌ است‌، بعضيش‌ حلال‌ و طيب‌ هم‌ است‌; اما براي‌ آدم‌ عادي‌، نه‌ براي‌ كسي‌ كه‌ مسؤوليت‌ دارد، مخصوصا مسؤوليت‌ قضا كه‌ ممكن‌ است‌ تبعات‌ و سمعه‌ي‌ بدي‌ داشته‌ باشد. از اينها بايد صرف‌نظر كرد. بايد آقايان‌ صرف‌نظر كنند. شوخي‌ نيست‌; مسأله‌، مسأله‌ي‌ ايجاد يك‌ راه‌ جديد در زندگي‌ بشر است‌. اين‌ انقلاب‌، چنين‌ است‌.
مي‌بينيد كه‌ در دنيا چه‌ خبر است‌. اين‌ انقلاب‌، يك‌ راه‌ تازه‌ در زندگي‌ انسان‌ باز كرده‌ است‌. بايد بتواند تيزي‌ و برندگي‌ خودش‌ را حفظ كند، تا اين‌ راه‌ همچنان‌ گشاده‌ و باز بماند، تا ملتها اميد پيدا كنند، تا دشمنان‌ نتوانند مستمسكي‌ براي‌ كوبيدن‌ اين‌ انقلاب‌ پيدا نمايند، اصلا تا انقلاب‌ از درون‌ فرو نريزد. بايد عناصر اصلي‌ انقلاب‌، و بيش‌ از همه‌ دستگاه‌ قضايي‌، اين‌ جهات‌ را ملاحظه‌ بكنند.
حق‌ همه‌ي‌ مردم‌ اين‌ است‌ كه‌ در جريانهاي‌ سياسي‌ وارد بشوند، اظهار نظر كنند و جزو گروههاي‌ سياسي‌ باشند. در دستگاه‌ قضايي‌، اين‌، حالت‌ خاصي‌ دارد. داشتن‌ عقيده‌ي‌ سياسي‌، يك‌ چيز قهري‌ و طبيعي‌ است‌. شايد مقدار كمي‌ از آن‌ هم‌، به‌ مقتضاي‌ گرايش‌ سياسي‌ در برخوردها، اجتناب‌ناپذير باشد; اما مسؤولان‌ دستگاه‌ قضا و كساني‌ كه‌ سرنوشت‌ قضاياي‌ مشكل‌ مردم‌ در دست‌ آنهاست‌، بايد از تضلع‌ در امور سياسي‌ و از دخالت‌ دادن‌ گرايش‌ سياسي‌ در آن‌ كار مهمي‌ كه‌ بر دوششان‌ است‌ ـ يعني‌ قضا ـ بشدت‌ پرهيز كنند. چيز خيلي‌ مهمي‌ است‌. فرق‌ هم‌ نمي‌كند كه‌ گرايش‌ سياسي‌، به‌ كدام‌ سمت‌ و چگونه‌ باشد. علي‌اي‌حال‌، وابسته‌ شدن‌، متضلع‌ شدن‌ به‌ يك‌ جريان‌ سياسي‌، به‌طوري‌ كه‌ در عمل‌ مشهود و محسوس‌ باشد و در برخوردهاي‌ گوناگون‌، خودش‌ را نشان‌ بدهد، دون‌ شأن‌ قوه‌ي‌ قضايي‌ است و مناسب‌ نيست‌; اگرچه‌ براي‌ مردم‌ عادي‌ و شايد براي‌ خيلي‌ از مأموران‌ دستگاه‌ غيرقضايي‌، اين‌طور نيست‌.
دو چيز، در دستگاه‌ قضايي‌ اهميت‌ دارد و براي‌ يك‌ قاضي‌ هم‌ مي‌تواند حقيقتا هدف‌ كارش‌ باشد: يكي‌ سرعت‌، و ديگري‌ اتقان‌ است‌. اگر كار سريع‌ انجام‌ نگيرد، همان‌ عيب‌ بزرگي‌ مي‌شود كه‌ سابقا در دستگاههاي‌ قضايي‌ دوران‌ طاغوت‌ بود و آثار و نشانه‌هايش‌ هم‌ در بعضي‌ گوشه‌وكنارهاي‌ بعد از انقلاب‌، هنوز وجود داشت‌. فلان‌ دستگاه‌، در فلان‌ بخش‌ از بخشهاي‌ قضايي‌، چند هزار پرونده‌ در قفسه‌هاي‌ متراكم‌ و كهنه‌ داشت‌. واقعا چيز خيلي‌ بدي‌ است‌. از اين‌ مسأله‌، بايد پرهيز بشود. هر كاري‌ كه‌ سرعت‌ را تأمين‌ و تضمين‌ مي‌كند، مطلوب‌ است‌. مردم‌ اگر ببينند رسيدگي‌ سريع‌ انجام‌ گرفت‌، احساس‌ آرامش‌ و تشفي‌ خاطر مي‌كنند كه‌ عدالت‌ اجرا مي‌شود.
چرا تأخير حدود الهي‌، شرعا حرام‌ و ممنوع‌ است‌ و هيچ‌كس‌ حق‌ ندارد حد الهي‌ را از زمان‌ خودش‌ تأخير كند و حكم‌ كه‌ شد، بايد حد اجرا بشود؟ براي‌ خاطر اين‌كه‌ با تأخير، آن‌ اثري‌ كه‌ بر اجراي‌ حد مترتب‌ است‌، تقريبا از بين‌ مي‌رود، يا خيلي‌ كم‌ مي‌شود. حالا يك‌ نفر مي‌آيد شكايتي‌ بكند، اين‌ پرونده‌ را شش‌ ماه‌، يك‌ سال‌، دو سال‌، ده‌ سال‌ نگهدارند; بخصوص‌ در بعضي‌ از قضايايي‌ كه‌ كساني‌ هم‌ به‌ خاطر اين‌، در زندانند و از تصرف‌ در اموالشان‌، محروم‌ و ممنوعند. با اين‌ تأخير، همين‌طور همه‌ چيز، بين‌ زمين‌ و آسمان‌ معلق‌ است‌، تا يك‌ وقت‌ اين‌ پرونده‌ در بيايد. اين‌، چيز خيلي‌ بدي‌ است‌.
دومي‌، اتقان‌ است‌. اگر ما بسرعت‌ پرونده‌ها را ببينيم‌ و تمام‌ كنيم‌، ببنديم‌ و كنار بگذاريم‌; اما غير متقن‌، خيلي‌ خوب‌ است‌؟ رسيدگي‌يي‌ كه‌ با توجه‌ به‌ جوانب‌ قضيه‌ و شواهد و دلايل‌، متقن‌ نباشد، مي‌خواهد سريع‌ و يا بطي‌ء باشد ـ حالا فرض‌ كرديم‌ بطي‌ء ـ چه‌ سودي‌ دارد؟ اين‌طور رسيدگي‌، اصلا نشود، بهتر از اين‌ است‌ كه‌ بشود. وقتي‌ بنا شد خطا و اشتباه‌ و خلاف‌ واقع‌ در آن‌ وجود داشته‌ باشد، در اين‌ صورت‌، سرعت‌ چه‌ حسني‌ محسوب‌ مي‌شود؟ پس‌ اين‌ دو مورد ـ اتقان‌ و سرعت‌ ـ بايد با هم‌ رعايت‌ بشود.
اگر در جايي‌ احساس‌ كرديد كه‌ مسؤوليت‌ شما موجب‌ اين‌ است‌ كه‌ كارها راكد بشود، حتما مسؤوليت‌ را واگذار كنيد. بعضي‌ از برادران‌، اين‌طور هستند كه‌ بايد ان‌شاءالله‌ مسؤولان‌ محترم‌ قوه‌ي‌ قضاييه‌، يك‌ فكر درست‌ و حسابي‌ برايشان‌ بكنند. آقايي‌ است‌ كه‌ اشتغالات‌ خيلي‌ زيادي‌ دارد. حالا در اين‌جا هم‌ مثلا دادگاهي‌، محكمه‌يي‌ و يا دادسرايي‌ به‌ او سپرده‌ شده‌ است‌. اين‌، به‌ كارها نمي‌رسد و همين‌طور در آن‌جا مانده‌ است‌. اين‌ شغل‌ را به‌ يك‌ نفر ديگر واگذار كنند كه‌ بيايد، سريع‌ اين‌ كار را انجام‌ بدهد. يعني‌ اين‌طور نباشد كه‌ براي‌ ما، شغل‌ مسأله‌ي‌ اول‌ باشد. مسأله‌ي‌ اول‌، كار است‌.
غرض‌، اين‌ قضاوت‌، خيلي‌ مهم‌ است‌. حالا من‌ نمي‌خواهم‌ آن‌ روايات‌ و آياتي‌ را بخوانم‌ كه‌ خود شماها مي‌دانيد و بعضي‌ هم‌ به‌ خاطر همان‌ روايات‌ و آيات‌، نزديك‌ دستگاه‌ قضايي‌ نمي‌شوند. بعضيها نگويند، حالا كه‌ اين‌قدر سخت‌ است‌، پس‌ خداحافظ شما! نه‌، كار با فضيلت‌، يعني‌ اين‌. اين‌ انقلاب‌، در گرو كار شماست‌. من‌ عرض‌ بكنم‌، در كنار اين‌ برنامه‌ي‌ پنجساله‌ي‌ رئيس‌جمهور محترم‌ و تلاشهايي‌ كه‌ اين‌ دولت‌ انجام‌ مي‌دهد ـ كه‌ آن‌طور كه‌ من‌ ارزيابي‌ مي‌كنم‌، واقعا تلاشهاي‌ فوق‌العاده‌يي‌ است‌ و اين‌ سياستهايي‌ كه‌ اينها دارند، ان‌شاءالله‌ سياستهاي‌ مفلح‌ و مصيب‌ و خوب‌ و لازمي‌ براي‌ اين‌ مملكت‌ است‌ ـ اگر يك‌ دستگاه‌ قضايي‌ خوب‌ و يك‌ تلاش‌ قضايي‌ موفق‌ نباشد، مطمئن‌ باشيد كه‌ اين‌، به‌ نفع‌ كشور و انقلاب‌ نخواهد بود. شرط اصلي‌، اين‌جاست‌. آنها همه‌ شكل‌ است‌، اين‌ روح‌ است‌; چون‌ عدالت‌، با دستگاه‌ قضايي‌ تأمين‌ خواهد شد و مجري‌ عدالت‌، دستگاه‌ قضايي‌ است‌.
البته‌ بايد بزرگان‌ و فضلا و كساني‌ كه‌ در خود، توانايي‌ اين‌ كار را مي‌بينند، به‌ اين‌ كار مهم‌ بشتابند. اگر امروز هم‌ علما و روحانيون‌ بزرگوار و فضلاي‌ ما، به‌ سمت‌ دستگاه‌ قضايي‌ نيايند و اين‌ كار عظيم‌ و اين‌ بار سنگين‌ را بر دوش‌ نگيرند، كي‌ اين‌ كار خواهد شد؟ امروز، روزي‌ است‌ كه‌ مؤمنان‌ و صلحا، هرچه‌ سرمايه‌ دارند، بايد در خدمت‌ اين‌ انقلاب‌ و به‌ پاي‌ اين‌ نهال‌ بريزند و اين‌ نهال‌ را رشد بدهند. براي‌ اسلام‌ و قرآن‌، همين‌ نهال‌ مقدس‌ است‌ كه‌ سودمند خواهد بود. ماوراي‌ اين‌، هيچ‌چيز نيست‌. همين‌ است‌ كه‌ ما را به‌ حكومت‌ عدل‌ الهي‌ خواهد رساند و جامعه‌ي‌ مطلوب‌ و مورد آرزو را در اختيار مسلمانان‌ قرار خواهد داد. هرچه‌ هست‌، ما در پاي‌ اين‌ بريزيم‌. همه‌ سربازيم‌ و همه‌ موظفيم‌. همه‌ي‌ ما وظيفه‌ داريم‌ كه‌ هر كاري‌ برعهده‌مان‌ است‌، انجام‌ بدهيم‌.
البته‌ من‌ پيشرفتهايي‌ را كه‌ انجام‌ گرفته‌ و حقا و انصافا خيلي‌ با ارزش‌ است‌، مشاهده‌ مي‌كنم‌. اين‌ سرعتي‌ كه‌ در بعضي‌ از شهرهاي‌ مختلف‌ نشان‌ داده‌ شد، مردم‌ را خوشحال‌ و اميدوار كرد. مردم‌ فهميدند كه‌ دستگاه‌ قضايي‌، براي‌ احقاق‌ حق‌ عازم‌ و مصمم‌ است‌. اين‌، خيلي‌ با ارزش‌ است‌. بايد مثل‌ همان‌ اولياي‌ الهي‌، در برخورد با حق‌ و باطل‌، آن‌جايي‌ كه‌ حق‌ است‌، با همه‌ي‌ وجود، از آن‌ دفاع‌ كرد و آن‌جايي‌ كه‌ باطل‌ است‌، با همه‌ي‌ وجود، با آن‌ مقابله‌ نمود. براي‌ احقاق‌ حق‌ و ابطال‌ باطل‌، هيچ‌ بهانه‌ و هيچ‌ شرطي‌ وجود ندارد. بايستي‌ انسان‌، احقاق‌ حق‌ و ابطال‌ باطل‌ را ان‌شاءالله‌ در حد منتهاي‌ توان‌ و قدرتش‌، انجام‌ بدهد.
دعا مي‌كنيم‌ كه‌ خداي‌ متعال‌، به‌ آقايان‌ محترم‌ توفيق‌ كامل‌ عنايت‌ كند. ان‌شاءالله‌ اين‌ بار سنگين‌ را كه‌ بر دوش‌ گرفته‌ايد، برداريد و اين‌ حركت‌ مباركي‌ كه‌ آغاز شده‌، ان‌شاءالله‌ روزبه‌روز بهتر، بيشتر، قويتر و شاملتر، گوشه‌ و كنار جامعه‌ي‌ ما را بپوشاند و بگيرد و آن‌ احكام‌ عادلانه‌يي‌ كه‌ شما در باب‌ قضا خواهيد داد، ان‌شاءالله‌ موجب‌ جلب‌ رحمت‌ و تفضل‌ الهي‌ بشود.

والسلام‌ عليكم‌ و رحمه‌الله‌ و بركاته