بسم الله الرحمن الرحیم
اولاً بايد به اين خوانندگان عزيز و تلاوتگران بگوييم: طيّب اللَّه انفاسكم؛ ان شاءاللَّه.
امروز از اين تلاوتها و اين نغمه هاى شيرين و دلنشين قرآنى كه بحمداللَّه جوانان ما روزبه روز بهتر و جذاب تر و شيرين تر در آن پيش ميروند، لذت برديم؛ هم اين دو نوجوانى كه تلاوت كردند، هم گروههاى دسته جمع كه همخوانى كردند، خيلى خوب بودند؛ و هم قرّاء عزيزمان كه انسان هر سالى كه ميشنوند اين تلاوتها را، خوب احساس ميكند كه كاروان تلاوت قرآن و آهنگهاى قرآنى از آنچه كه در گذشته بوده، جلوتر آمده، و اگر مقايسه كنيم با دورانهاى قبل - پيش از انقلاب - از صفر بلكه زير صفر، بحمداللَّه به درجات عالى دست پيدا كرده؛ خيلى مايه ى خوشوقتى ماست.
دو سه اشكال در اينجا وجود دارد كه اينها را عرض كنيم: يك اشكال اين است كه ما خيال كنيم تلاوت قرآن و انس با قرآن و رواج قرآن يعنى فقط همين. اين، يك اشكال بزرگى است كه مبادا ما دچار اين بدفهمى و كج فهمى بشويم. بنده به اين تلاوتها خيلى اعتقاد دارم. قبلها در بعضى از همين جلسات، علت اين اعتقاد را هم عرض كرديم كه ديگر تكرار نميخواهم بكنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقيقتاً ارجمند ميدانم، ليكن همه ى اينها مقدمه است؛ مقدمه براى حاكميت فضاى فرهنگى قرآن در ذهن جامعه ى ما. يعنى شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، كودكان مسلمان بايد با قرآن انس پيدا كنيد. قرآن را به معناى حقيقىِ مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانيد و در آن تدبر كنيد و از آن بياموزيد. مرحله ى بعدش هم عمل است؛ اما من مرحله ى قبل از عمل را عرض ميكنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آيات قرآن و كلمات قرآنى.
اين كلماتى كه شما ملاحظه ميكنيد، همان چيزهائى است كه خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيره ى معنوى وحى الهى به بشريت عطا كرده است. همينهاست كه بايد بشر را تا ابدالآباد، تا انتهاى اين عالم، به راههاى سعادت و فلاح و رستگارى هدايت كند؛ پر از معارف است اينها؛ اينها را بايد فهميد.
متأسفانه ما حجاب زبانى داريم، حجاب لغوى داريم؛ اين كمبود ماست. يعنى كمبود ملتهاى غير عرب است. كسانى كه زبانشان عربى است، همينطور كه قارى تلاوت ميكند، اينها كه نشسته اند، ولو نه به صورت كامل، آن را ميفهمند؛ بيان قرآن، بيان فصيح و بليغ و خيلى والائى است و هركسى جزئيات اين بيان را نميفهمد. بلاتشبيه مثل گلستان سعدى كه انسان آن را مثلاً در جمعى بخواند. خوب، گلستان سعدى فارسىِ بليغ است، مردم هم ميفهمند؛ اما دقائق و جزئياتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درك بالا ميفهمند. حالا اين را هزاران برابر بكنيد. قرآن اينجورى است. دقائق و لطائف و جزئيات را ممكن است مستمعِ عرب زبانِ معمولى نفهمد، اما بالاخره مفهوم اين كلمات را ميفهمد؛ لذا دلش رقيق ميشود؛ لذا در شنيدن تلاوت قرآن اشك ميريزد؛ چون موعظه ى الهى را درك ميكند. اين حجابى است كه ما داريم و قابل حل هم هست. نبادا كسى خيال كند حالا چه كار كنيم، نميشود؛ نخير، اين كاملاً قابل حل است. بسيارى از كلمات و لغات قرآنى در زبان فارسى متداول ما تكرار شده است و ما ميفهميم. بنده قديمها در مشهد، جلسه ى قرآن داشتيم، همينطور مى نشستيم، بنده گاهى صحبت ميكردم براى آن جوانهاى آن روز - آنها البته پيرمردهاى امروزند - و به آنها همين را ميگفتم؛ مثال ميزدم كه مثلاً فرض بفرمائيد: «و لنبلونّكم بشى ءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرين». اين آيه ى شريفه را اگر نگاه كنيد، از لغات اين آيه، آنچه كه يك فارسى زبان نفهمد، فقط دو سه تاست، والّا بقيه ى لغات را ميفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّكم» را بايد برايش معنا كنند، اما «شى ء» را ميداند يعنى چه. خود شما شى ء، اشياء را به كار ميبريد. «خوف» را ميدانيد چيست، «جوع» را ميدانيد چيست، «نقص» را ميدانيد چيست، «اموال» را ميدانيد چيست، «انفس» را ميدانيد چيست، «ثمرات» را ميدانيد چيست. اينها چيزهائى نيست كه يك فارسى زبان اينها را نفهمد. بنابراين، فهميدن آيات قرآن، فهم حرفهاى رابط و تركيب كلمات و انس با قرآن و مراجعه ى به ترجمه ها دشوار نيست.
خوشبختانه امروز ترجمه ى خوب هم زياد است. آن روزهائى كه ما عرض ميكنيم، حتى يك ترجمه ى خوب از قرآن وجود نداشت كه بشود مردم استفاده كنند و از لحاظ معنا خاطرجمع باشند. امروز الحمدللَّه انسان ترجمه هاى خوب را مى بيند كه متعدد وجود دارد. به اين ترجمه ها مراجعه كنيد؛ مردم مراجعه كنند، آن وقت ميفهمند. پس اين يك اشكال است كه بايستى اين اشكال برطرف بشود؛ يعنى معناى آيات را بفهمند.
اشكال دوم اين است كه وقتى قارى و تلاوتگر ما تلاوت ميكند و اين لحنهاى زيبا و آهنگهاى خوب را فرا ميگيرد و ميخواند، تصور بكند كه كار او فقط همين تلفيق آهنگها و بيان اين الفاظ با صداى خوش و با آهنگ خوش است. اين هم يكى از اشكالات است كه اگر پيش بيايد، ضرر دارد. قارى ما وقتى قرآن را تلاوت ميكند، بايد آنچنان تلاوت كند كه گوئى قرآن را دارد نازل ميكند به قلب مخاطب؛ اينجورى بايد قرآن را بخوانيد. البته اين قرّاء معروف مصرى، همه شان هم اينجور نيستند؛ بعضى هايشان اينجورند؛ بعضى هايشان هم نه؛ اما شما به آنها كارى نداشته باشيد. شما بايد قرآن را جورى تلاوت كنيد كه اين مفاهيم قرآنى و آيات كريمه ى قرآن، گوئى دارد نازل ميشود بر قلب مخاطب؛ آهنگها را با مضامين جُفت كردن، منطبق كردن و از آهنگ براى برجسته كردن معنا و مضمون آيه كمك گرفتن. اين آهنگها و اين نغمه هاى قرآنى، مهمترين هنرش اين است كه بتواند كمك كند به اينكه آن مضمون برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشيند. پس قرائت كننده ى ما هم بايست اين نكات را توجه كند.
ما البته در باره ى موسيقى قرآنى، آهنگها و نغمه هاى قرآنى، لحنهاى قرآنى، توقفها و قطع و وصلهاى در تلاوت، خيلى صحبت كرده ايم، حالا الحمدللَّه مى بينم كه در ذهنها و در بيانهاى اهل قرآن اين چيزها زياد تكرار ميشود. يا توجه به ترجمه كه مى بينم الحمدللَّه خيلى از اين تلاوت كننده ها به ترجمه ها توجه ميكنند و نكات را مورد نظر قرار ميدهند، كه ديگر آنها را تكرار نميخواهيم بكنيم؛ ليكن اين نكته خيلى مهم است كه تلاوت كننده ى قرآن قصدش اثرگذارى اين كلام در ذهن مخاطب باشد؛ يعنى شما بخواهيد دل ما را تكان بدهيد. هدف اين نباشد كه ما خواننده را تحسين كنيم، بلكه هدف بايد اين باشد كه خواننده دل ما را از جا بكند با اين تلاوت؛ بخصوص با اين آيات كه امروز من از اول كه نگاه ميكردم، ديدم اغلبِ آياتى كه دوستان خواندند - حالا شايد هم تصادفاً - آيات توحيدى بود. اين آيات را اگر همينطور كه من گفتم بخوانيد، شنونده دلش از جا كنده ميشود. اين تلاوت شما به قدر يك كتابِ استدلال توحيدى اثر ميگذارد. اثر تلاوت خوب اين است.
اشكال سوم اين است كه ما در ماه مبارك رمضان كه ماه تلاوت قرآن و ماه نزول قرآن و ماه جلسات است و ما هم كه اين جلسه را داريم و جلسات فراوانى هم در مساجد و محافل گوناگون است، ماه رمضان كه تمام شد، قرآن را ببنديم و ببوسيم و بگذاريم كنار. اين نبايد اتفاق بيفتد. قرآن را بايستى از خودمان جدا نكنيم. دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم. حالا در روايات دارد كه هر روز لااقل پنجاه آيه ى قرآن بخوانيد. اين، يكى از معيارهاست. اگر نتوانستيد، روزى ده آيه ى قرآن بخوانيد؛ نگوئيد سوره ى حمد را ميخوانم و اين چند آيه ى سوره ى حمد با چند آيه ى سوره ى قل هواللَّه - يك ركعت - ميشود همان ده آيه اى كه فلانى ميگويد. نه، غير از آن قرآنى كه در نماز ميخوانيد - چه نماز نافله، چه نماز فريضه - قرآن را باز كنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. قرآن را براى تدبر كردن و فهميدن و استفاده كردن بخوانيد. يك نوع قرآن خواندن اين است كه انسان ظاهر قرآن را بگيرد بخواند تا آخر. اين نوع، نميخواهيم بگوئيم هيچ اثرى ندارد. البته بنده سابقها ميگفتم هيچ اثر ندارد، بعد تجديد نظر كردم. نميشود گفت هيچ اثر ندارد، ولى اثرش در قبال آن اثرى كه متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبيه هيچ است؛ نزديك هيچ است.
يك تلاوت، تلاوت كسانى است كه آيه را ميخوانند، ليكن - اين مال امثال ماهاست - ميخوانند براى اينكه يك نكته اى پيدا كنند براى گفتن در فلان منبر، در فلان سخنرانى، در فلان محفل، در فلان مجلس. اين، عيبى ندارد؛ اما اين نوع هم آن نيست كه ما موظفيم انجام بدهيم.
يك تلاوت اين است كه انسان مثل يك مستمعى بنشيند پاى صحبت خداى متعال. خداى متعال دارد با شما حرف ميزند. مثل اينكه از يك عزيزى، از يك بزرگى، نامه اى به شما رسيده باشد. شما نامه را ميگيريد ميخوانيد. براى چه ميخوانيد؟ براى اينكه ببينيد چه براى شما نوشته. قرآن را اينجورى بخوانيد. اين نامه ى خداى متعال است. امين ترين زبانها و دلها اين قرآن را از خداى متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده كنيم؛ بهره ببريم؛ لذا در روايت هست كه سوره را وقتى كه ميخوانيد، همت شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد، همت شما اين باشد كه قرآن را بفهميد؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسيد و آن را تمام هم نكنيد؛ تأمل و تدبر كنيد. قرآن را اينگونه بخوانيد. اگر كسى با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نميكَند. اگر ما با قرآن مأنوس بشويم، حقيقتاً از قرآن دل نميكَنيم.
نكته ى آخر هم كه باز تكرار است و مكرر ما اين را عرض كرده ايم، حفظ قرآن است. حفظ قرآن يك نعمت بزرگ است. اين جوانها و نوجوانها سن توانائى حفظ را قدر بدانند. شماها در سنى هستيد كه ميتوانيد حفظ كنيد و در ذهنتان بماند. ما هم ميتوانيم حفظ كنيم؛ در سنين ما هم ميشود؛ اما خيلى ماندگار نيست؛ زود از ذهن ما ميرود. اينطور نيست كه در سنين امثال بنده نشود حفظ كرد؛ چرا؟ سنين بالاتر از ما - يعنى سنين هفتاد و پنج، هشتاد - ميشود حفظ كرد. من شنيدم مرحوم آيت اللَّه خوئى در همين سالهاى آخر عمر قرآن را حفظ كرده بود. خيلى مهم است؛ پيرمرد مثلاً هشتاد ساله قرآن را حفظ كند! ميشود حفظ كرد، اما ماندگار نيست؛ از ذهن زائل ميشود. اگر شما در دوره ى جوانى و بخصوص در دوره ى نوجوانى؛ يعنى از سن همين نوجوانهائى كه اينجا براى ما تلاوت كردند يا بالاتر از اينها، قرآن را حفظ كنيد، اين يك سرمايه و ذخيره اى براى شماست. و امكان تدبر در قرآنى كه در حفظ انسان هست، بمراتب بيشتر از امكان تدبر براى كسى است كه قرآن را حافظ نيست. گاهى انسان يك آيه اى را در قرآن نگاه ميكند، مثل اينكه هرگز اين آيه را تلاوت نكرده؛ اما كسى كه حافظ هست، چنين چيزى برايش پيش نمى آيد. اميدواريم خداوند متعال آنچه را كه گفتيم و شنيديم، ان شاءاللَّه در دلهايمان نافذ كند.
پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار و با قرآن بميران. پروردگارا! ما را با قرآن محشور كن؛ ما را از معارف قرآنى و معرفت بلند موجود در قرآن بهره مند بفرما. پروردگارا! دلهاى ما را به قرآن زنده كن؛ به قرآن نورانى كن. پروردگارا! ما را حافظان به معناى واقعى كلمه نسبت به قرآن قرار بده؛ جامعه ى ما را جامعه ى قرآنى كن. پروردگارا! اين تلاوت كنندگان قرآن و علاقه مندان به قرآن و اساتيد قرآن را - كه بحمداللَّه در جلسه ى ما هم هستند - مشمول لطف و رحمت و قدردانى و شكر خودت قرار بده. پروردگارا! روزبه روز بر وسعت دائره ى نفوذ قرآن - كه اين اساتيد عزيز ما براى آن تلاش كردند - بيفزا؛ قلب مقدس ولى عصر را از ما راضى كن. قلب امام عزيزمان، روح مطهر امام عزيزمان و ارواح طيبه ى شهدا را كه در راه قرآن مبارزه كردند، از ما راضى و خشنود بفرما.
رحم اللَّه من قرأ الفاتحه مع الصّلوات.
اولاً بايد به اين خوانندگان عزيز و تلاوتگران بگوييم: طيّب اللَّه انفاسكم؛ ان شاءاللَّه.
امروز از اين تلاوتها و اين نغمه هاى شيرين و دلنشين قرآنى كه بحمداللَّه جوانان ما روزبه روز بهتر و جذاب تر و شيرين تر در آن پيش ميروند، لذت برديم؛ هم اين دو نوجوانى كه تلاوت كردند، هم گروههاى دسته جمع كه همخوانى كردند، خيلى خوب بودند؛ و هم قرّاء عزيزمان كه انسان هر سالى كه ميشنوند اين تلاوتها را، خوب احساس ميكند كه كاروان تلاوت قرآن و آهنگهاى قرآنى از آنچه كه در گذشته بوده، جلوتر آمده، و اگر مقايسه كنيم با دورانهاى قبل - پيش از انقلاب - از صفر بلكه زير صفر، بحمداللَّه به درجات عالى دست پيدا كرده؛ خيلى مايه ى خوشوقتى ماست.
دو سه اشكال در اينجا وجود دارد كه اينها را عرض كنيم: يك اشكال اين است كه ما خيال كنيم تلاوت قرآن و انس با قرآن و رواج قرآن يعنى فقط همين. اين، يك اشكال بزرگى است كه مبادا ما دچار اين بدفهمى و كج فهمى بشويم. بنده به اين تلاوتها خيلى اعتقاد دارم. قبلها در بعضى از همين جلسات، علت اين اعتقاد را هم عرض كرديم كه ديگر تكرار نميخواهم بكنم. و خوانندگان خوبمان و تلاوتگران مسلط و استاد و وارد را حقيقتاً ارجمند ميدانم، ليكن همه ى اينها مقدمه است؛ مقدمه براى حاكميت فضاى فرهنگى قرآن در ذهن جامعه ى ما. يعنى شما جوان مسلمان، مرد و زن مسلمان، كودكان مسلمان بايد با قرآن انس پيدا كنيد. قرآن را به معناى حقيقىِ مخاطب قرار گرفتنِ در مقابل خدا، بخوانيد و در آن تدبر كنيد و از آن بياموزيد. مرحله ى بعدش هم عمل است؛ اما من مرحله ى قبل از عمل را عرض ميكنم: آموختن قرآن، فهم معارف قرآن، تدبر در آيات قرآن و كلمات قرآنى.
اين كلماتى كه شما ملاحظه ميكنيد، همان چيزهائى است كه خداوند متعال به عنوان آخرين ذخيره ى معنوى وحى الهى به بشريت عطا كرده است. همينهاست كه بايد بشر را تا ابدالآباد، تا انتهاى اين عالم، به راههاى سعادت و فلاح و رستگارى هدايت كند؛ پر از معارف است اينها؛ اينها را بايد فهميد.
متأسفانه ما حجاب زبانى داريم، حجاب لغوى داريم؛ اين كمبود ماست. يعنى كمبود ملتهاى غير عرب است. كسانى كه زبانشان عربى است، همينطور كه قارى تلاوت ميكند، اينها كه نشسته اند، ولو نه به صورت كامل، آن را ميفهمند؛ بيان قرآن، بيان فصيح و بليغ و خيلى والائى است و هركسى جزئيات اين بيان را نميفهمد. بلاتشبيه مثل گلستان سعدى كه انسان آن را مثلاً در جمعى بخواند. خوب، گلستان سعدى فارسىِ بليغ است، مردم هم ميفهمند؛ اما دقائق و جزئياتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درك بالا ميفهمند. حالا اين را هزاران برابر بكنيد. قرآن اينجورى است. دقائق و لطائف و جزئيات را ممكن است مستمعِ عرب زبانِ معمولى نفهمد، اما بالاخره مفهوم اين كلمات را ميفهمد؛ لذا دلش رقيق ميشود؛ لذا در شنيدن تلاوت قرآن اشك ميريزد؛ چون موعظه ى الهى را درك ميكند. اين حجابى است كه ما داريم و قابل حل هم هست. نبادا كسى خيال كند حالا چه كار كنيم، نميشود؛ نخير، اين كاملاً قابل حل است. بسيارى از كلمات و لغات قرآنى در زبان فارسى متداول ما تكرار شده است و ما ميفهميم. بنده قديمها در مشهد، جلسه ى قرآن داشتيم، همينطور مى نشستيم، بنده گاهى صحبت ميكردم براى آن جوانهاى آن روز - آنها البته پيرمردهاى امروزند - و به آنها همين را ميگفتم؛ مثال ميزدم كه مثلاً فرض بفرمائيد: «و لنبلونّكم بشى ءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرين». اين آيه ى شريفه را اگر نگاه كنيد، از لغات اين آيه، آنچه كه يك فارسى زبان نفهمد، فقط دو سه تاست، والّا بقيه ى لغات را ميفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّكم» را بايد برايش معنا كنند، اما «شى ء» را ميداند يعنى چه. خود شما شى ء، اشياء را به كار ميبريد. «خوف» را ميدانيد چيست، «جوع» را ميدانيد چيست، «نقص» را ميدانيد چيست، «اموال» را ميدانيد چيست، «انفس» را ميدانيد چيست، «ثمرات» را ميدانيد چيست. اينها چيزهائى نيست كه يك فارسى زبان اينها را نفهمد. بنابراين، فهميدن آيات قرآن، فهم حرفهاى رابط و تركيب كلمات و انس با قرآن و مراجعه ى به ترجمه ها دشوار نيست.
خوشبختانه امروز ترجمه ى خوب هم زياد است. آن روزهائى كه ما عرض ميكنيم، حتى يك ترجمه ى خوب از قرآن وجود نداشت كه بشود مردم استفاده كنند و از لحاظ معنا خاطرجمع باشند. امروز الحمدللَّه انسان ترجمه هاى خوب را مى بيند كه متعدد وجود دارد. به اين ترجمه ها مراجعه كنيد؛ مردم مراجعه كنند، آن وقت ميفهمند. پس اين يك اشكال است كه بايستى اين اشكال برطرف بشود؛ يعنى معناى آيات را بفهمند.
اشكال دوم اين است كه وقتى قارى و تلاوتگر ما تلاوت ميكند و اين لحنهاى زيبا و آهنگهاى خوب را فرا ميگيرد و ميخواند، تصور بكند كه كار او فقط همين تلفيق آهنگها و بيان اين الفاظ با صداى خوش و با آهنگ خوش است. اين هم يكى از اشكالات است كه اگر پيش بيايد، ضرر دارد. قارى ما وقتى قرآن را تلاوت ميكند، بايد آنچنان تلاوت كند كه گوئى قرآن را دارد نازل ميكند به قلب مخاطب؛ اينجورى بايد قرآن را بخوانيد. البته اين قرّاء معروف مصرى، همه شان هم اينجور نيستند؛ بعضى هايشان اينجورند؛ بعضى هايشان هم نه؛ اما شما به آنها كارى نداشته باشيد. شما بايد قرآن را جورى تلاوت كنيد كه اين مفاهيم قرآنى و آيات كريمه ى قرآن، گوئى دارد نازل ميشود بر قلب مخاطب؛ آهنگها را با مضامين جُفت كردن، منطبق كردن و از آهنگ براى برجسته كردن معنا و مضمون آيه كمك گرفتن. اين آهنگها و اين نغمه هاى قرآنى، مهمترين هنرش اين است كه بتواند كمك كند به اينكه آن مضمون برجسته شود و در ذهن مخاطب بنشيند. پس قرائت كننده ى ما هم بايست اين نكات را توجه كند.
ما البته در باره ى موسيقى قرآنى، آهنگها و نغمه هاى قرآنى، لحنهاى قرآنى، توقفها و قطع و وصلهاى در تلاوت، خيلى صحبت كرده ايم، حالا الحمدللَّه مى بينم كه در ذهنها و در بيانهاى اهل قرآن اين چيزها زياد تكرار ميشود. يا توجه به ترجمه كه مى بينم الحمدللَّه خيلى از اين تلاوت كننده ها به ترجمه ها توجه ميكنند و نكات را مورد نظر قرار ميدهند، كه ديگر آنها را تكرار نميخواهيم بكنيم؛ ليكن اين نكته خيلى مهم است كه تلاوت كننده ى قرآن قصدش اثرگذارى اين كلام در ذهن مخاطب باشد؛ يعنى شما بخواهيد دل ما را تكان بدهيد. هدف اين نباشد كه ما خواننده را تحسين كنيم، بلكه هدف بايد اين باشد كه خواننده دل ما را از جا بكند با اين تلاوت؛ بخصوص با اين آيات كه امروز من از اول كه نگاه ميكردم، ديدم اغلبِ آياتى كه دوستان خواندند - حالا شايد هم تصادفاً - آيات توحيدى بود. اين آيات را اگر همينطور كه من گفتم بخوانيد، شنونده دلش از جا كنده ميشود. اين تلاوت شما به قدر يك كتابِ استدلال توحيدى اثر ميگذارد. اثر تلاوت خوب اين است.
اشكال سوم اين است كه ما در ماه مبارك رمضان كه ماه تلاوت قرآن و ماه نزول قرآن و ماه جلسات است و ما هم كه اين جلسه را داريم و جلسات فراوانى هم در مساجد و محافل گوناگون است، ماه رمضان كه تمام شد، قرآن را ببنديم و ببوسيم و بگذاريم كنار. اين نبايد اتفاق بيفتد. قرآن را بايستى از خودمان جدا نكنيم. دائم بايد با قرآن مرتبط و مأنوس باشيم. حالا در روايات دارد كه هر روز لااقل پنجاه آيه ى قرآن بخوانيد. اين، يكى از معيارهاست. اگر نتوانستيد، روزى ده آيه ى قرآن بخوانيد؛ نگوئيد سوره ى حمد را ميخوانم و اين چند آيه ى سوره ى حمد با چند آيه ى سوره ى قل هواللَّه - يك ركعت - ميشود همان ده آيه اى كه فلانى ميگويد. نه، غير از آن قرآنى كه در نماز ميخوانيد - چه نماز نافله، چه نماز فريضه - قرآن را باز كنيد، بنشينيد، با حضور قلب، ده آيه، بيست آيه، پنجاه آيه، صد آيه بخوانيد. قرآن را براى تدبر كردن و فهميدن و استفاده كردن بخوانيد. يك نوع قرآن خواندن اين است كه انسان ظاهر قرآن را بگيرد بخواند تا آخر. اين نوع، نميخواهيم بگوئيم هيچ اثرى ندارد. البته بنده سابقها ميگفتم هيچ اثر ندارد، بعد تجديد نظر كردم. نميشود گفت هيچ اثر ندارد، ولى اثرش در قبال آن اثرى كه متوقعِ از تلاوت قرآن است، شبيه هيچ است؛ نزديك هيچ است.
يك تلاوت، تلاوت كسانى است كه آيه را ميخوانند، ليكن - اين مال امثال ماهاست - ميخوانند براى اينكه يك نكته اى پيدا كنند براى گفتن در فلان منبر، در فلان سخنرانى، در فلان محفل، در فلان مجلس. اين، عيبى ندارد؛ اما اين نوع هم آن نيست كه ما موظفيم انجام بدهيم.
يك تلاوت اين است كه انسان مثل يك مستمعى بنشيند پاى صحبت خداى متعال. خداى متعال دارد با شما حرف ميزند. مثل اينكه از يك عزيزى، از يك بزرگى، نامه اى به شما رسيده باشد. شما نامه را ميگيريد ميخوانيد. براى چه ميخوانيد؟ براى اينكه ببينيد چه براى شما نوشته. قرآن را اينجورى بخوانيد. اين نامه ى خداى متعال است. امين ترين زبانها و دلها اين قرآن را از خداى متعال گرفته و به شما رسانده است. ما از آن استفاده كنيم؛ بهره ببريم؛ لذا در روايت هست كه سوره را وقتى كه ميخوانيد، همت شما اين نباشد كه به آخر سوره برسيد، همت شما اين باشد كه قرآن را بفهميد؛ ولو حالا به آخر سوره، به وسط سوره، وسط جزء، به وسط حزب نرسيد و آن را تمام هم نكنيد؛ تأمل و تدبر كنيد. قرآن را اينگونه بخوانيد. اگر كسى با قرآن مأنوس بشود، از قرآن دل نميكَند. اگر ما با قرآن مأنوس بشويم، حقيقتاً از قرآن دل نميكَنيم.
نكته ى آخر هم كه باز تكرار است و مكرر ما اين را عرض كرده ايم، حفظ قرآن است. حفظ قرآن يك نعمت بزرگ است. اين جوانها و نوجوانها سن توانائى حفظ را قدر بدانند. شماها در سنى هستيد كه ميتوانيد حفظ كنيد و در ذهنتان بماند. ما هم ميتوانيم حفظ كنيم؛ در سنين ما هم ميشود؛ اما خيلى ماندگار نيست؛ زود از ذهن ما ميرود. اينطور نيست كه در سنين امثال بنده نشود حفظ كرد؛ چرا؟ سنين بالاتر از ما - يعنى سنين هفتاد و پنج، هشتاد - ميشود حفظ كرد. من شنيدم مرحوم آيت اللَّه خوئى در همين سالهاى آخر عمر قرآن را حفظ كرده بود. خيلى مهم است؛ پيرمرد مثلاً هشتاد ساله قرآن را حفظ كند! ميشود حفظ كرد، اما ماندگار نيست؛ از ذهن زائل ميشود. اگر شما در دوره ى جوانى و بخصوص در دوره ى نوجوانى؛ يعنى از سن همين نوجوانهائى كه اينجا براى ما تلاوت كردند يا بالاتر از اينها، قرآن را حفظ كنيد، اين يك سرمايه و ذخيره اى براى شماست. و امكان تدبر در قرآنى كه در حفظ انسان هست، بمراتب بيشتر از امكان تدبر براى كسى است كه قرآن را حافظ نيست. گاهى انسان يك آيه اى را در قرآن نگاه ميكند، مثل اينكه هرگز اين آيه را تلاوت نكرده؛ اما كسى كه حافظ هست، چنين چيزى برايش پيش نمى آيد. اميدواريم خداوند متعال آنچه را كه گفتيم و شنيديم، ان شاءاللَّه در دلهايمان نافذ كند.
پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار و با قرآن بميران. پروردگارا! ما را با قرآن محشور كن؛ ما را از معارف قرآنى و معرفت بلند موجود در قرآن بهره مند بفرما. پروردگارا! دلهاى ما را به قرآن زنده كن؛ به قرآن نورانى كن. پروردگارا! ما را حافظان به معناى واقعى كلمه نسبت به قرآن قرار بده؛ جامعه ى ما را جامعه ى قرآنى كن. پروردگارا! اين تلاوت كنندگان قرآن و علاقه مندان به قرآن و اساتيد قرآن را - كه بحمداللَّه در جلسه ى ما هم هستند - مشمول لطف و رحمت و قدردانى و شكر خودت قرار بده. پروردگارا! روزبه روز بر وسعت دائره ى نفوذ قرآن - كه اين اساتيد عزيز ما براى آن تلاش كردند - بيفزا؛ قلب مقدس ولى عصر را از ما راضى كن. قلب امام عزيزمان، روح مطهر امام عزيزمان و ارواح طيبه ى شهدا را كه در راه قرآن مبارزه كردند، از ما راضى و خشنود بفرما.
رحم اللَّه من قرأ الفاتحه مع الصّلوات.