بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به همه ى برادران و خواهران عزيز، خانواده هاى محترم شهداى هفتم تير و مسئولان و مديران قوه ى قضائيه خوش آمد عرض ميكنيم. اين مناسبت هم، مناسبت پر معنايى است. روز هفتم تير بسيار روز مهم و تاريخ سازى است. از يك طرف انگيزه ى جنايت آميز و دست مجرم دشمنان انقلاب اسلامى را براى ما مشخص ميكند، كه تا كجا حاضر بودند پيش بروند؛ و از يك طرف استحكام بنيانهاى نظام جمهورى اسلامى را مشخص ميكند، كه تا چه حد در مقابل حوادث عجيب و بحرانها قادر به ايستادگى و مقاومت است.
آن كسانى كه در هفتم تير به شهادت رسيدند، جرمشان نخبگى و كارآمدى بود. سياست دشمنان پليد و خبيث جمهورى اسلامى گرفتن اين افراد نخبه از انقلاب است. چهره هاى معروفى مثل شهيد بزرگوار و كم نظير ما، مرحوم آيةاللَّه بهشتى (رضوان اللَّه عليه) و برخى از چهره هاى معروف ديگر را همه ميشناسند؛ لكن من عرض بكنم ما كه تقريباً يكايكِ آن مردان صالح و خدمتگزار را ميشناختيم، ميتوانيم عرض بكنيم و شهادت بدهيم كه هر كدامشان يك پايه ى استوار براى آينده ى نظام و براى اقامه ى نظام جمهورى اسلامى در كشور بودند؛ شخصيتهاى برجسته، صالح، كارآمد، داراى استعدادهاى قوى. و خواستند اينها را كه هفتاد و دو نفر بودند، از جمهورى اسلامى بگيرند. اگر هفتصد نفر هم بودند، دستِ مجرم آن منافقان خبيث، باز هم اين كار را ميكرد؛ يعنى از كشتار، از نابود كردن، از خون ريختن، هيچ ابايى نداشتند؛ بلكه بتوانند نظام جمهورى اسلامى را به زانو دربياورند.
در طول اين سالها هميشه همين جور بوده است. امروز هم همين جور است. دشمنانِ نظام اسلامى از هيچ حركتى - ضدانسانى، ضدانصاف، ضدعدل، صددرصد جنايت آميز - براى ضربه زدن به نظام جمهورى اسلامى ابا ندارند. اگر كارى انجام نميگيرد، به خاطر اين است كه نميتوانند و آن روى قضيه، استحكام نظام جمهورى اسلامى است. شوخى است؟! در يك ساعت حدود هفتاد نفر شخصيتِ زبده ى يك نظام را از او بگيرند - كه چهره ى برجسته اى مثل شهيد بهشتى در ميان آنهاست؛ در بينشان وزير كارآمد، نمايندگان كارآمد مجلس، فعالان كارآمد سياسى حضور دارند - و نه فقط اين ضربه تأثيرى در هويت و استحكام و ايستادگى نظام نگذارد، بلكه انگيزه و ايمان مردم را بيشتر كند؛ استحكام نظام را بيشتر كند. اينها آن ابعاد بسيار مهمِ هفتم تير است. و قوه ى قضائيه ى ما اين روز را براى قله ى هفته ى نيروى قضائى و يادآورى اهميت نيروى قضائى انتخاب كرده است. اينها با هم مرتبط است.
قوه ى قضائيه يعنى آن دستگاهى كه بخش عظيمى از مقاصد نظام جمهورى اسلامى بستگى به كارآئى آن قوه و كاركرد آن دارد. مسئله ى عدالت، مسئله ى احقاق حق، مسئله ى قانونگرائى، ايستادگى در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفاده چى، دادن احساس امنيت و آرامش و طمأنينه به مردم در زندگى، چيزهايى نيست كه در نظام جمهورى اسلامى به چشمِ كم اهميت بشود به آنها نگاه كرد. اين وظائفى است كه متوجه به قوه ى قضائيه است؛ قوه ى قضائيه متكفل و متعهدِ اين كارهاست.
دادن امنيت به مردم يك پايه ى مهمش روى دوش قوه ى قضائيه است. چه امنيت اجتماعى، چه امنيت اقتصادى، چه امنيت اخلاقى، چه امنيت حيثيتى. درست است كه دستگاههاى گوناگونِ اجرائى هركدام به نحوى در اين كارها با قوه ى قضائيه شريكند - مثلاً در امنيت اجتماعى، دستگاههاى انتظامى با قوه ى قضائيه شريكند و بايد استقرار امنيت كنند - اما نقش قوه ى قضائيه در اينجا چيست؟ اين است كه آن كسى كه متجاوز است، از سوى قوه ى قضائيه آنچنان با او برخورد شود كه مايه ى عبرت شود. يا درست است كه مسئولان استقرار امنيت اقتصادى غالباً در دستگاههاى اجرائى اند - وزارتخانه هاى اقتصادى و دستگاههاى پولى و بانكى - و اينها مسئولند؛ اما نقش قوه ى قضائيه اين است كه اگر در مجموعه ى اين عملكردها و تعامل اين دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادى به وجود آمد، قوه ى قضائيه آنچنان با او برخورد كند كه برخوردش موجب عبرت براى كسانى باشد كه دستگاه اقتصادى را به فساد ميكشانند. اين، خود يك عامل مهم در ايجاد امنيت اقتصادى است.
بعضى خيال ميكنند - يا اين جور وانمود ميكنند كه خيال كرده اند - كه برخورد با مفاسد اقتصادى، مخل امنيت اقتصادى است. اين عكس قضيه است؛ اين درست نقطه ى مقابل حقيقت است. برخورد با مفسد اقتصادى موجب امنيت اقتصادى است براى غيرمفسد. غيرمفسد كيست؟ اكثريت مردم. مفسد اقتصادى تعداد معدودى هستند؛ سوءاستفاده چيها. با اينها برخوردِ سخت بشود تا اكثر مردم، اكثر فعالان صحنه ى اجتماع كه در امر اقتصادى كار ميكنند، احساس كنند داراى امنيتند و راه صحيح آن راهى است كه آنها پيش گرفته اند.
امنيت اخلاقى در جامعه، امنيت فرهنگى و امنيت حيثيتى هم همين طور است. در جامعه ى اسلامى، حيثيت افراد نبايد مورد تلاعب دست افرادى قرار بگيرد كه هيچ احساس مسئوليتى نميكنند. دستگاهها بايد برخورد كنند. آبروى افراد را بردن، اتهام به افراد وارد كردن، اشخاص را بدون دليل - از مسئول و غيرمسئول - زير سئوال بردن، درباره ى آنها شايعه ايجاد كردن، چيزى است بر خلاف احكام اسلامى؛ بر خلاف شرع اسلامى است؛ بر خلاف رويه ى اسلامى است. فرض بفرمائيد به يك نفر تهمت سوءاستفاده ى مالى بزنند، كه تا او بيايد ثابت بكند چنين چيزى نبوده، زمان زيادى صرف خواهد شد. اين چيزها؛ امنيت حيثيتى در جامعه ى اسلامى، امنيت آبروئى، مسأله ى مهمى است و بايد به آن توجه بشود. قوه ى قضائيه در اين زمينه و در استقرار اين امنيت نقش دارد.
در همه جا نقش قوه ى قضائيه اين است كه با متخلف، برابر قانون برخورد كند. كسى كه تخلف كرد، بر حسب قانون، متخلف سر جاى خود نشانده شود، كه اينها همه در ساخت نظام اسلامى و در زندگى صحيح و در رسيدن به اهداف جمهورى اسلامى نقشهاى بسيار مهمى دارند.
من بايد از مجموعه ى قوه، فعالان قوه، بخصوص رئيس محترم قوه ى قضائيه - كه بحمداللَّه فقيه، عالم، آشنا و بصير هستند - به خاطر تلاشهائى كه انجام گرفته است، تشكر كنم. همان طور كه در گزارش گفتند - به من هم گزارش داده شده است - در بخشهاى مختلف، فعاليتهاى وسيعى صورت گرفته است. من آن چيزى را كه به عنوان توقع عرض ميكنم - هم به جناب ايشان، هم به مسئولان قوه ى قضائيه - اين است كه نگاه كنيد به خروجى قوه. ممكن است ما كار زيادى هم انجام بدهيم، اما محصول زيادى به دست نيايد. اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه اين كارِ ما، با اينكه به لحاظ كميتِ مطلق زياد است، اما به لحاظ كميت نسبى كم است؛ بيشتر بايد كار كرد. اگر كسى بگويد كه من در هفته صد ساعت كار ميكنم، اين صد ساعت، نسبت به يك نفر خيلى زياد است؛ اما نسبت به بعضى از كارها و بعضى از افراد، صد ساعت، زمان كمى است. بايد كميت نسبى را نگاه كرد. راهش اين است كه به خروجيها نگاه كنيد. ببينيد آنچه انجام گرفته، مطلبى را كه من در سالهاى گذشته يكى دو مرتبه گفته ام، آن را تأمين كرده يا نه. و آن، اين است كه قوه ى قضائيه از نظر مردم به عنوان يك ملجأ و پناه، احساس بشود و ديده بشود؛ دلِ مردم اين جورى گواهى بدهد. به هر كس ظلم شد، هر كس احساس كرد به او ظلم شده، به خودش، در دلش، به ديگران، بگويد ميروم قوه ى قضائيه و مشكلم را حل ميكنم؛ يك چنين نگاه اميدوارانه اى به قوه ى قضائيه بايد در كل جامعه شكل بگيرد. اين اگر شده باشد، شما به مقصودتان رسيده ايد؛ اگر نشده باشد، پس بايد هنوز كار كنيد. به خروجيها نگاه كنيد. بايد كارى كنيد كه قوه ى قضائيه بشود ملجأ و پناه براى همه؛ از عالى و دانى.
شكى نيست كه يك عده اى از قوه ى قضائيه هميشه ناراضى خواهند بود. «و ان يكن لهم الحقّ يأتوا اليه مذعنين». قرآن ميگويد اگر در قضاوتى كه پيش پيغمبر ميكنند، حق به طرف آنها داده بشود، قبول ميكنند؛ اگر حق به طرف مقابل داده بشود، نه؛ اعتراض ميكنند! زير بار نميروند! هميشه همين جور است. لكن در كل جامعه، آن قوه ى قضائيه اى كه قاطع، به قانون و وظائف خود عمل ميكند و ملاحظه ى كسى را نميكند و با متخلف به طور جدى برخورد ميكند - مخصوصاً اگر متخلف در داخل خود قوه باشد، بشدت با آن برخورد ميكند - با يك چنين قوه ى قضائيه اى، مردم دلشان و پشتشان گرم ميشود. اين را بايد حاصل كرد؛ اين را بايد به دست آورد. البته اين احتياج دارد به تدابير گوناگون؛ همين چيزهايى كه در اين گزارش اشاره كردند؛ تقويت همينها و پيشبرد همينها. همين فناورى نوين كه گفته شد، همه جا مستقر بشود؛ همه ى كارها مشخص بشود؛ دسترسى به اطلاعات براى مسئولان بالاى قوه ى قضائيه در هر لحظه اى مهيا باشد. نظارت هم باشد، كه من بر روى نظارت هم در ديدارهاى قبلى تكيه كرده ام؛ نظارت بر كاركرد قوه ى قضائيه. از همه بالاتر، برنامه اى و نظام مند عمل شدن در قوه ى قضائيه است، كه مديريتها نظام مند و برنامه اى باشد.
خوشبختانه از اولِ اين دوره ى پنج ساله، كارهاى خوبى انجام گرفته. من اصرار دارم كه در اين دو سالى كه از اين دوره ى پنج ساله ى كنونى باقى است، اين كارهاى با شدت ادامه پيدا كند. مبادا طورى باشد كه حركت ما در اول دوره، با حركتمان در آخر دوره تفاوت كند. من به دولتها هم هميشه اين سفارش را ميكنم.
قوه ى قضائيه بايد مثل يك موجود زنده به طور دائم به خود بپردازد و پيش برود و حركت بكند. زمانهاى خوبى، فرصتهاى خوبى در اختيار شماست. اين هماهنگى بين قواى سه گانه، نعمت بزرگى است؛ آسان هم به دست نيامد. بعضيها دوست داشتند - شايد حالا هم دوست داشته باشند - كه دائم بين قواى مملكت درگيرى و ستيزه و چالش باشد. امروز بحمداللَّه انسجام هست؛ همراهى هست. البته اين مانع از اين نميشود كه قوا هركدام به وظائف خودشان عمل كنند. قوه ى قضائيه در جنب قوه ى مجريه و قوه ى مقننه به وظائف خودش قاطع عمل بكند. قوه ى مقننه در جنب قوه ى قضائيه و قوه ى مجريه به وظائف خودش قاطع عمل كند. همه به وظائف خودشان عمل كنند؛ اما با هم همدل باشند و همكارى كنند. اين، فرصت بسيار بزرگى است. از اين فرصت مسئولان محترم قوه، مديران باارزش قوه ى قضائيه، حداكثر استفاده را ان شاءاللَّه بكنند، تا ما بتوانيم اين نمونه ى قضاى اسلامى - نه فقط دادگاه اسلامى را، بلكه مجموعه ى دستگاه قضاى اسلامى را كه شامل دادگاهها و دادسراها و سازمانهاى وابسته و حبس و غيره است، بر طبق نظر اسلام كه فعلاً در قانون اساسى ما و قوانين ما متبلور و متجسم است - را ان شاءاللَّه شسته، رفته و ملموس، در زندگى مردم قرار بدهيم.
دعا ميكنيم خداوند متعال زحمات شما را مشكور و مأجور بدارد و بهترين تحيات را به ارواح مطهر شهداى عزيزمان، بخصوص شهداى هفتم تير، بخصوص شهيد عزيز، شهيد بهشتى (رضوان اللَّه تعالى عليه) كه پايه گذار قضا و دادگسترى جديد بود، نازل بفرمايد و ان شاءاللَّه قلب مقدس ولى عصر را از همه ى ما راضى و خشنود گرداند و ما را مشمول دعاى خير آن بزرگوار قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه
به همه ى برادران و خواهران عزيز، خانواده هاى محترم شهداى هفتم تير و مسئولان و مديران قوه ى قضائيه خوش آمد عرض ميكنيم. اين مناسبت هم، مناسبت پر معنايى است. روز هفتم تير بسيار روز مهم و تاريخ سازى است. از يك طرف انگيزه ى جنايت آميز و دست مجرم دشمنان انقلاب اسلامى را براى ما مشخص ميكند، كه تا كجا حاضر بودند پيش بروند؛ و از يك طرف استحكام بنيانهاى نظام جمهورى اسلامى را مشخص ميكند، كه تا چه حد در مقابل حوادث عجيب و بحرانها قادر به ايستادگى و مقاومت است.
آن كسانى كه در هفتم تير به شهادت رسيدند، جرمشان نخبگى و كارآمدى بود. سياست دشمنان پليد و خبيث جمهورى اسلامى گرفتن اين افراد نخبه از انقلاب است. چهره هاى معروفى مثل شهيد بزرگوار و كم نظير ما، مرحوم آيةاللَّه بهشتى (رضوان اللَّه عليه) و برخى از چهره هاى معروف ديگر را همه ميشناسند؛ لكن من عرض بكنم ما كه تقريباً يكايكِ آن مردان صالح و خدمتگزار را ميشناختيم، ميتوانيم عرض بكنيم و شهادت بدهيم كه هر كدامشان يك پايه ى استوار براى آينده ى نظام و براى اقامه ى نظام جمهورى اسلامى در كشور بودند؛ شخصيتهاى برجسته، صالح، كارآمد، داراى استعدادهاى قوى. و خواستند اينها را كه هفتاد و دو نفر بودند، از جمهورى اسلامى بگيرند. اگر هفتصد نفر هم بودند، دستِ مجرم آن منافقان خبيث، باز هم اين كار را ميكرد؛ يعنى از كشتار، از نابود كردن، از خون ريختن، هيچ ابايى نداشتند؛ بلكه بتوانند نظام جمهورى اسلامى را به زانو دربياورند.
در طول اين سالها هميشه همين جور بوده است. امروز هم همين جور است. دشمنانِ نظام اسلامى از هيچ حركتى - ضدانسانى، ضدانصاف، ضدعدل، صددرصد جنايت آميز - براى ضربه زدن به نظام جمهورى اسلامى ابا ندارند. اگر كارى انجام نميگيرد، به خاطر اين است كه نميتوانند و آن روى قضيه، استحكام نظام جمهورى اسلامى است. شوخى است؟! در يك ساعت حدود هفتاد نفر شخصيتِ زبده ى يك نظام را از او بگيرند - كه چهره ى برجسته اى مثل شهيد بهشتى در ميان آنهاست؛ در بينشان وزير كارآمد، نمايندگان كارآمد مجلس، فعالان كارآمد سياسى حضور دارند - و نه فقط اين ضربه تأثيرى در هويت و استحكام و ايستادگى نظام نگذارد، بلكه انگيزه و ايمان مردم را بيشتر كند؛ استحكام نظام را بيشتر كند. اينها آن ابعاد بسيار مهمِ هفتم تير است. و قوه ى قضائيه ى ما اين روز را براى قله ى هفته ى نيروى قضائى و يادآورى اهميت نيروى قضائى انتخاب كرده است. اينها با هم مرتبط است.
قوه ى قضائيه يعنى آن دستگاهى كه بخش عظيمى از مقاصد نظام جمهورى اسلامى بستگى به كارآئى آن قوه و كاركرد آن دارد. مسئله ى عدالت، مسئله ى احقاق حق، مسئله ى قانونگرائى، ايستادگى در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفاده چى، دادن احساس امنيت و آرامش و طمأنينه به مردم در زندگى، چيزهايى نيست كه در نظام جمهورى اسلامى به چشمِ كم اهميت بشود به آنها نگاه كرد. اين وظائفى است كه متوجه به قوه ى قضائيه است؛ قوه ى قضائيه متكفل و متعهدِ اين كارهاست.
دادن امنيت به مردم يك پايه ى مهمش روى دوش قوه ى قضائيه است. چه امنيت اجتماعى، چه امنيت اقتصادى، چه امنيت اخلاقى، چه امنيت حيثيتى. درست است كه دستگاههاى گوناگونِ اجرائى هركدام به نحوى در اين كارها با قوه ى قضائيه شريكند - مثلاً در امنيت اجتماعى، دستگاههاى انتظامى با قوه ى قضائيه شريكند و بايد استقرار امنيت كنند - اما نقش قوه ى قضائيه در اينجا چيست؟ اين است كه آن كسى كه متجاوز است، از سوى قوه ى قضائيه آنچنان با او برخورد شود كه مايه ى عبرت شود. يا درست است كه مسئولان استقرار امنيت اقتصادى غالباً در دستگاههاى اجرائى اند - وزارتخانه هاى اقتصادى و دستگاههاى پولى و بانكى - و اينها مسئولند؛ اما نقش قوه ى قضائيه اين است كه اگر در مجموعه ى اين عملكردها و تعامل اين دستگاهها با مردم، مفسد اقتصادى به وجود آمد، قوه ى قضائيه آنچنان با او برخورد كند كه برخوردش موجب عبرت براى كسانى باشد كه دستگاه اقتصادى را به فساد ميكشانند. اين، خود يك عامل مهم در ايجاد امنيت اقتصادى است.
بعضى خيال ميكنند - يا اين جور وانمود ميكنند كه خيال كرده اند - كه برخورد با مفاسد اقتصادى، مخل امنيت اقتصادى است. اين عكس قضيه است؛ اين درست نقطه ى مقابل حقيقت است. برخورد با مفسد اقتصادى موجب امنيت اقتصادى است براى غيرمفسد. غيرمفسد كيست؟ اكثريت مردم. مفسد اقتصادى تعداد معدودى هستند؛ سوءاستفاده چيها. با اينها برخوردِ سخت بشود تا اكثر مردم، اكثر فعالان صحنه ى اجتماع كه در امر اقتصادى كار ميكنند، احساس كنند داراى امنيتند و راه صحيح آن راهى است كه آنها پيش گرفته اند.
امنيت اخلاقى در جامعه، امنيت فرهنگى و امنيت حيثيتى هم همين طور است. در جامعه ى اسلامى، حيثيت افراد نبايد مورد تلاعب دست افرادى قرار بگيرد كه هيچ احساس مسئوليتى نميكنند. دستگاهها بايد برخورد كنند. آبروى افراد را بردن، اتهام به افراد وارد كردن، اشخاص را بدون دليل - از مسئول و غيرمسئول - زير سئوال بردن، درباره ى آنها شايعه ايجاد كردن، چيزى است بر خلاف احكام اسلامى؛ بر خلاف شرع اسلامى است؛ بر خلاف رويه ى اسلامى است. فرض بفرمائيد به يك نفر تهمت سوءاستفاده ى مالى بزنند، كه تا او بيايد ثابت بكند چنين چيزى نبوده، زمان زيادى صرف خواهد شد. اين چيزها؛ امنيت حيثيتى در جامعه ى اسلامى، امنيت آبروئى، مسأله ى مهمى است و بايد به آن توجه بشود. قوه ى قضائيه در اين زمينه و در استقرار اين امنيت نقش دارد.
در همه جا نقش قوه ى قضائيه اين است كه با متخلف، برابر قانون برخورد كند. كسى كه تخلف كرد، بر حسب قانون، متخلف سر جاى خود نشانده شود، كه اينها همه در ساخت نظام اسلامى و در زندگى صحيح و در رسيدن به اهداف جمهورى اسلامى نقشهاى بسيار مهمى دارند.
من بايد از مجموعه ى قوه، فعالان قوه، بخصوص رئيس محترم قوه ى قضائيه - كه بحمداللَّه فقيه، عالم، آشنا و بصير هستند - به خاطر تلاشهائى كه انجام گرفته است، تشكر كنم. همان طور كه در گزارش گفتند - به من هم گزارش داده شده است - در بخشهاى مختلف، فعاليتهاى وسيعى صورت گرفته است. من آن چيزى را كه به عنوان توقع عرض ميكنم - هم به جناب ايشان، هم به مسئولان قوه ى قضائيه - اين است كه نگاه كنيد به خروجى قوه. ممكن است ما كار زيادى هم انجام بدهيم، اما محصول زيادى به دست نيايد. اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه اين كارِ ما، با اينكه به لحاظ كميتِ مطلق زياد است، اما به لحاظ كميت نسبى كم است؛ بيشتر بايد كار كرد. اگر كسى بگويد كه من در هفته صد ساعت كار ميكنم، اين صد ساعت، نسبت به يك نفر خيلى زياد است؛ اما نسبت به بعضى از كارها و بعضى از افراد، صد ساعت، زمان كمى است. بايد كميت نسبى را نگاه كرد. راهش اين است كه به خروجيها نگاه كنيد. ببينيد آنچه انجام گرفته، مطلبى را كه من در سالهاى گذشته يكى دو مرتبه گفته ام، آن را تأمين كرده يا نه. و آن، اين است كه قوه ى قضائيه از نظر مردم به عنوان يك ملجأ و پناه، احساس بشود و ديده بشود؛ دلِ مردم اين جورى گواهى بدهد. به هر كس ظلم شد، هر كس احساس كرد به او ظلم شده، به خودش، در دلش، به ديگران، بگويد ميروم قوه ى قضائيه و مشكلم را حل ميكنم؛ يك چنين نگاه اميدوارانه اى به قوه ى قضائيه بايد در كل جامعه شكل بگيرد. اين اگر شده باشد، شما به مقصودتان رسيده ايد؛ اگر نشده باشد، پس بايد هنوز كار كنيد. به خروجيها نگاه كنيد. بايد كارى كنيد كه قوه ى قضائيه بشود ملجأ و پناه براى همه؛ از عالى و دانى.
شكى نيست كه يك عده اى از قوه ى قضائيه هميشه ناراضى خواهند بود. «و ان يكن لهم الحقّ يأتوا اليه مذعنين». قرآن ميگويد اگر در قضاوتى كه پيش پيغمبر ميكنند، حق به طرف آنها داده بشود، قبول ميكنند؛ اگر حق به طرف مقابل داده بشود، نه؛ اعتراض ميكنند! زير بار نميروند! هميشه همين جور است. لكن در كل جامعه، آن قوه ى قضائيه اى كه قاطع، به قانون و وظائف خود عمل ميكند و ملاحظه ى كسى را نميكند و با متخلف به طور جدى برخورد ميكند - مخصوصاً اگر متخلف در داخل خود قوه باشد، بشدت با آن برخورد ميكند - با يك چنين قوه ى قضائيه اى، مردم دلشان و پشتشان گرم ميشود. اين را بايد حاصل كرد؛ اين را بايد به دست آورد. البته اين احتياج دارد به تدابير گوناگون؛ همين چيزهايى كه در اين گزارش اشاره كردند؛ تقويت همينها و پيشبرد همينها. همين فناورى نوين كه گفته شد، همه جا مستقر بشود؛ همه ى كارها مشخص بشود؛ دسترسى به اطلاعات براى مسئولان بالاى قوه ى قضائيه در هر لحظه اى مهيا باشد. نظارت هم باشد، كه من بر روى نظارت هم در ديدارهاى قبلى تكيه كرده ام؛ نظارت بر كاركرد قوه ى قضائيه. از همه بالاتر، برنامه اى و نظام مند عمل شدن در قوه ى قضائيه است، كه مديريتها نظام مند و برنامه اى باشد.
خوشبختانه از اولِ اين دوره ى پنج ساله، كارهاى خوبى انجام گرفته. من اصرار دارم كه در اين دو سالى كه از اين دوره ى پنج ساله ى كنونى باقى است، اين كارهاى با شدت ادامه پيدا كند. مبادا طورى باشد كه حركت ما در اول دوره، با حركتمان در آخر دوره تفاوت كند. من به دولتها هم هميشه اين سفارش را ميكنم.
قوه ى قضائيه بايد مثل يك موجود زنده به طور دائم به خود بپردازد و پيش برود و حركت بكند. زمانهاى خوبى، فرصتهاى خوبى در اختيار شماست. اين هماهنگى بين قواى سه گانه، نعمت بزرگى است؛ آسان هم به دست نيامد. بعضيها دوست داشتند - شايد حالا هم دوست داشته باشند - كه دائم بين قواى مملكت درگيرى و ستيزه و چالش باشد. امروز بحمداللَّه انسجام هست؛ همراهى هست. البته اين مانع از اين نميشود كه قوا هركدام به وظائف خودشان عمل كنند. قوه ى قضائيه در جنب قوه ى مجريه و قوه ى مقننه به وظائف خودش قاطع عمل بكند. قوه ى مقننه در جنب قوه ى قضائيه و قوه ى مجريه به وظائف خودش قاطع عمل كند. همه به وظائف خودشان عمل كنند؛ اما با هم همدل باشند و همكارى كنند. اين، فرصت بسيار بزرگى است. از اين فرصت مسئولان محترم قوه، مديران باارزش قوه ى قضائيه، حداكثر استفاده را ان شاءاللَّه بكنند، تا ما بتوانيم اين نمونه ى قضاى اسلامى - نه فقط دادگاه اسلامى را، بلكه مجموعه ى دستگاه قضاى اسلامى را كه شامل دادگاهها و دادسراها و سازمانهاى وابسته و حبس و غيره است، بر طبق نظر اسلام كه فعلاً در قانون اساسى ما و قوانين ما متبلور و متجسم است - را ان شاءاللَّه شسته، رفته و ملموس، در زندگى مردم قرار بدهيم.
دعا ميكنيم خداوند متعال زحمات شما را مشكور و مأجور بدارد و بهترين تحيات را به ارواح مطهر شهداى عزيزمان، بخصوص شهداى هفتم تير، بخصوص شهيد عزيز، شهيد بهشتى (رضوان اللَّه تعالى عليه) كه پايه گذار قضا و دادگسترى جديد بود، نازل بفرمايد و ان شاءاللَّه قلب مقدس ولى عصر را از همه ى ما راضى و خشنود گرداند و ما را مشمول دعاى خير آن بزرگوار قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه