بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
امروز، روز بزرگى براى تاريخ اسلام، بلكه تاريخ بشريت است؛ روز ولادت نبى مكرم و رسول اعظم اسلام، حضرت محمّدبن عبداللَّه و همچنين روز ولادت امام به حق ناطق، حضرت جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب (عليهم سلام اللَّه و رحمته). و بركات اين روز به خاطر آن ولادت عظمى و ولادت امام بزرگوار، امام جعفر صادق، براى مسلمانها بسيار عظيم است.
بزرگداشت اين روزها براى تذكر ماست؛ تذكر به عظمت مولود اين روز، كه حقيقتاً فهم و ادراك بشرى كوچكتر از آن است كه بتواند آن حقيقت عظيم و آن روح والا و بزرگ را، با آن نورانيت، بدرستى درك كند. آنچه بر زبان امثال ما جارى مى شود، مربوط به همين جنبه هاى ظواهر قضيه است كه:
فاق النبيّيّن فى خَلق و فى خُلق
و لم يدانوه فى علم و لا كرم
و كلّهم من رسول اللَّه ملتمس
غرفا من البحر او رشفا من الديم
اين چيزهايى است كه عقل بشر و ادراك بشرى مى تواند در وجود نبى اعظم از دور مشاهده كند و در بركات احكام و قوانين و كلمات آن بزرگواران خود را غوطه ور سازد.
ما امروز به عنوان مسلمان و به عنوان انسان، محتاج پيامبريم؛ حتّى به عنوان مردمانى از نوع بشر. چون پيغمبر اكرم رحمةً للعالمين بود؛ نه فقط رحمةً للمسلمين. همه ى بشريت مرهون بركات و رحمت پيامبر اعظم اند. آنچه كه به عنوان رسالت الهى، آن بزرگوار به بشريت عطا كرده است - كه جامع همه ى مهامّ و كليات آن، «قرآن كريم» است - امروز در اختيار ماست و مى توانيم از آن بهره ببريم.
پيغمبر اكرم راه نجات را بر روى بشر باز كرد؛ راه صلاح را به روى بشر گشود؛ بشريت را در جاده اى تشويق به حركت كرد كه حركت در اين جاده مى تواند مشكلات بشر را از بين ببرد؛ دردها را درمان كند. بشريت دردهاى ديرين دارد كه مربوط به يك دوره و يك زمان نيست؛ بشريت محتاج عدالت است، محتاج هدايت است، محتاج اخلاق والاى انسانى است، محتاج دستگيرى و رهنمايى است؛ عقل بشر، محتاج كمك مبعوثان الهى است. اين راه را به روى بشر، پيامبر اعظم با همه ى سعه و ظرفيت هدايت الهى باز كرد. آنچه كه موجب شد و پس از اين هم موجب مى شود كه بشر از بركات اين هدايت و اين اعانت الهى برخوردار نشود، مربوط به خود انسانهاست؛ مربوط به جهل ماست؛ مربوط به كوتاهى و كاهلى و تنبلى ماست؛ مربوط به هوى پرستى و نفس پرستى ماست. بشر اگر چشم را باز كند، عقل را به كار بيندازد، همت بگمارد، حركت بكند، راه باز است براى اينكه همه ى اين مشكلات و دردهاى ديرين و زخمهاى كهنه ى بشرى درمان شود.
در مقابل اين دعوت، دعوت شيطان است كه جنود و ياران و دست پروردگان خود را در مقابل انبياء هميشه بسيج كرده است و بشر بر سر دو راهى است؛ بايد انتخاب كند.
امروز امت اسلامى - در همه ى اقطار اسلامى - نگاه جديدى به شريعت اسلام و آئين اسلام پيدا كرده اند؛ بعد از غفلتهاى طولانى، بعد از دور ماندن از زلال حقايق اسلامى در دورانهاى متوالى و قرون متعدد. امروز بشريت چشم گشوده است؛ دنياى اسلام و امت اسلامى چشم گشوده است به احكام اسلام و معارف اسلام؛ چون فلسفه هاى دست سازِ بشرى ضعف و ناتوانى خود را در صحنه نشان داده اند. دنياى اسلام، امروز مى تواند با تمسك به شريعت اسلامى و معارف اسلامى، پيشتاز بشريت به سوى تعالى و كمال باشد. دنيا، امروز آماده ى تحرك امت اسلامى است. پيشرفتهاى علمى بشر - در عمده ترين بخشِ آن، اخلاق و معنويت و روح دينى به زاويه و به حاشيه رانده شده است - و دانش بشرى و نگاه نوِ انسان به حقايق طبيعى عالم، مى تواند دستمايه اى براى حركت امت اسلامى باشد. معارف اسلامى در اختيار دنياى اسلام است؛ سيره ى پيغمبر، كلام پيغمبر، از همه بالاتر، «قرآن كريم» در اختيار دنياى اسلام است و دنياى اسلام مى تواند حركت كند.
آنچه كه در دوران كنونى با ملاحظه ى حوادث عالم و با رصد كردنِ آنچه كه در دنياى سياست مى گذرد جاى ترديد نيست، دو سه مطلب عمده است:
يكى، بيدارى دنياى اسلام است. حرفى كه در صد سال قبل مصلحان دنياى اسلام در كشورهاى مختلف در غربِ دنياى اسلام، در شرقِ دنياى اسلام، در محيطهاى غريبانه بر زبان مى آوردند، امروز در دست توده هاى مردم به عنوان يك شعار مطرح است: برگشت به اسلام، احياى قرآن، ايجاد امت واحده، عزت و قدرت دنياى اسلام و امت اسلامى؛ چيزهايى كه به عنوان يك آرمانِ دوردست، مصلحان در محيطهاى محدود در بين خواص مطرح مى كردند، امروز در بين توده هاى مسلمان جزو آرمانهاى مطرح و جزو شعارهاى زنده است. به هر كدام از كشورهاى اسلامى كه شما نگاه كنيد - بخصوص در ميان قشرهاى جوان و تحصيلكرده و روشنفكر - اين شعارها زنده است. اين نشان دهنده ى اين حقيقت است كه هويت اسلامى در دلها زنده شده است. البته نقش پيروزى اسلام در ايران اسلامى در اين زمينه نقش بسيار بارزى است. ملت ايران با فداكارى خود، با ايستادگى خود، با به دست گرفتن عَلَم عزت اسلامى، به ملتهاى مسلمان روح دميدند؛ آنها را اميدوار كردند. نتايج اين اميد را شما در گوشه گوشه ى دنياى اسلام و در كشورهاى اسلامى مشاهده مى كنيد. اين يك حقيقت غير قابل انكار است.
حقيقت غير قابل انكارِ ديگر اين است كه امروز دشمنىِ با اسلام از سوى جبهه ى استكبار جهانى، دشمنىِ سازمان يافته تر و جدى تر و همه جانبه ترى است؛ هم به لحاظ فرهنگى، هم به لحاظ تبليغات سياسى، هم به لحاظ تحرك سياسى، هم به لحاظ اقتصادى. بيدارى دنياى اسلام هم يك خطر براى جهان استكبار محسوب مى شود. قدرتهاى استكبارى - يعنى آن كسانى كه اداره ى بخش عظيمى از دنيا در پنجه ى اقتدار زر و زور آنهاست؛ شبكه ى صهيونيسم جهانى، قدرت زورگوى امريكا، دستگاههاى مالى اى كه پشتيبان اين نظام سلطه ى جهانى هستند - از بيدارى دنياى اسلام احساس خطر مى كنند و اين را بر زبان هم مى آورند. و آنچه كه امروز عليه اسلام از جبهه هاى مختلف انجام مى گيرد، يك حركت سازمان يافته و حساب شده است؛ طراحى شده است. اين تصادفى نيست كه همان حرفى را كه رئيس جمهور امريكا - كه در رأس قدرت شيطانى استكبار است - در مقابله ى با اسلام بيان مى كند، آن را به زبان ديگرى يك مقام عالى روحانىِ مسيحى بيان كند! قصد مؤاخذه ى اشخاص را نداريم، مسأله را تحليل مى كنيم. اين نمى تواند تصادفى باشد. اهانت به پيغمبر در مطبوعات، ايراد به اسلام و اتهام به اسلام به عنوان دين خشن؛ تهمت زدن به ملتهاى مسلمان. از آن طرف هم اظهارات سياسيونى كه دم از جنگ صليبى مى زنند؛ دم از دشمنى با ملتهاى مسلمان مى زنند و صريحاً اين را ابراز مى كنند. اينها تصادفى نيست. دشمن به عنوان يك جبهه در مقابل امت اسلامى تصميم بر كارشكنى و اعمال دشمنى دارد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، اين دشمنى جدى تر شده است.
حقيقت سوم كه آن هم بسيار مهم و قابل توجه است، اين است كه در اين روياروئى، برخلاف محاسبات ظاهرى و مادى، طرفِ على الظاهر قدرتمندتر - يعنى مسلح به سلاح پول و سلاح نظامى و سلاح اقتصادى - مغلوبِ امت اسلامى و ملتهاى مسلمان و اين حركت عظيم اسلامى شده است و كارى از پيش نبرده است. بسيار در خور توجه است كه در مسأله ى خاورميانه و خصوصِ مسأله ى فلسطين يا مسائل گوناگونى كه در اين منطقه است - مثل مسأله ى عراق، مسأله ى لبنان - قدرت استكبارى امريكا با همه ى قوا به ميدان بيايد و شكست بخورد. اين، يك حقيقتى است.
در فلسطين هم قدرتهاى استكبارى شكست خوردند. چه كسى مى توانست باور كند كه يك سازمان مبارزى كه شعار او مقابله ى با رژيم صهيونيستى است، در ميان فلسطينى ها قدرت بگيرد؟! چه كسى مى توانست باور كند كه تهاجم نظامى به لبنان به وسيله ى يك گروه مبارزِ مؤمنِ از جان گذشته، به طور فضاحت آميزى شكست بخورد، كه در جنگ سى وسه روزه ى لبنان ديده شد؟! چه كسى باور مى كرد كه امريكا با همه ى تلاشى كه در عراق كرد و با گسيل آن همه نيرو، نتواند مقاصد خود را بر ملت عراق تحميل كند و عراق را مدخلى قرار بدهد براى سيطره ى بر كل منطقه ى عربىِ خاورميانه و بازى كردن با ملتها و دولتهاى اين منطقه؟! ولى اينها اتفاق افتاد. در همه ى اين موارد، طرفى كه شكست خورد، همان طرفى بود كه به حسب ظاهر، از اقتدار نظامى و اقتدار ظاهرى و پول و قدرت اقتصادى و سياسى برخوردار بود. اين هم يك حقيقتى است.
در اين مواجهه و مقابله ى هويت اسلامى و هويت استكبار، طرف غالب، طرف هويت اسلامى بوده است. اين حقايق را بايد در نظر داشت. گاهى مى گويند آقا! با واقعيات كار كنيد؛ واقع بين باشيد. واقع، اينهاست. وقايعى كه بايد در تحليلها ديد و در تصميم گيريها مورد توجه قرار داد. اين حقايق غير قابل انكارى است كه در مقابل چشم ماست و داريم مى بينيم.
دنياى اسلام اگر بخواهد حركت عميقِ امت اسلامى را در جهت پيروزى، بدرستى پيش ببرد، الزاماتى را بايد قبول كند، كه اولينِ اين الزامات، «اتحاد» است؛ اتحاد اسلامى، انسجام اسلامى.
به جان هم انداختن برادران، يكى از نقشه هاى اوّلىِ استكبار است كه از قديم هم شناخته شده است؛ تفرقه بينداز و حكومت كن، يك سياست قديمى است؛ همه هم گفته ايم، همه هم مى دانيم، درعين حال، بعضاً متأسفانه همين سياست را دشمنِ ما مى تواند اعمال كند و ما غافل باشيم؛ به خاطر تبعيت از اهواء نفسانى، به خاطر تحليلهاى غلط، به خاطر كوته بينى ها، به خاطر ترجيح دادن منافع شخصى يا منافع كوتاه مدت بر منافع بلندمدت.
امروز شما نگاه كنيد: سياست استكبار ايجاد جنگ بين فلسطينى و فلسطينى است؛ بين عراقى و عراقى است؛ بين مسلمانِ شيعه و مسلمانِ سنى است؛ بين جامعه ى عربى و غير عربى است. اين، سياستهاى آشناست. اين را اول بايد همه علاج كنند. ما به سهم خود، وحدت را بين امت اسلامى يك ضرورت مى دانيم. امسال را هم سالِ «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» اعلام كرديم. انسجام اسلامى در يك وجه، خود ناظر به همه ى دنياى اسلامى است؛ بايد با هم منسجم باشند؛ بايد به يكديگر كمك كنند؛ هم دولتهاى اسلامى، هم ملتهاى اسلامى. و دولتهاى اسلامى در استفاده ى از ظرفيت ملتهاى اسلامى براى ايجاد اين وحدت بزرگ، مى توانند سهم و نقش داشته باشند.
چيزهايى مانع از اتحاد مى شود. عمده ى آنها بعضاً كج فهمى ها و بى اطلاعى هاست؛ از حال هم خبر نداريم؛ درباره ى هم توهمات مى كنيم؛ درباره ى عقايد هم، درباره ى تفكرات يكديگر دچار اشتباه مى شويم؛ شيعه درباره ى سنى، سنى درباره ى شيعه؛ فلان ملت مسلمان درباره ى آن ملت ديگر، درباره ى همسايه اش؛ سوء تفاهم ها، كه دشمنان هم بشدت بر اين سوءتفاهم ها دامن مى زنند. افرادى هم متأسفانه بر اثر همين سوء فهم، سوء تحليل، نديدن نقشه ى كلى دشمن، بازيچه ى اين بازى دشمن قرار مى گيرند و دشمن از آنها استفاده مى كند. گاهى يك انگيزه ى خيلى كوچك، انسانى را وادار مى كند حرفى بزند، موضعى بگيرد، كارى بكند كه دشمن در نقشه ى كلى خود از آن حرف استفاده مى كند و شكاف را بين برادران زياد مى كند.
علاج اصلى، داروى اصلى براى امروزِ دنياى اسلام، داروى «اتحاد» است؛ بايد با هم متحد بشوند. علما و روشنفكران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامى را تنظيم كنند؛ منشورى تهيه كنند تا فلان آدم كج فهمِ متعصبِ وابسته ى به اين، يا فلان، يا آن فرقه ى اسلامى، نتواند آزادانه جماعت كثيرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام كند؛ تكفير كند. تهيه ى منشور جزو كارهايى است كه تاريخ، امروز از روشنفكران اسلامى و علماى اسلامى مطالبه مى كند. اگر شما اين كار را نكنيد، نسلهاى بعد از شما مؤاخذه خواهند كرد. مى بينيد دشمنىِ دشمنان را ! مى بينيد تلاش آنها را براى نابود كردن هويت اسلامى و ايجاد اختلاف بين امت اسلامى! بنشينيد علاج كنيد؛ اصول را بر فروع ترجيح بدهيد. در فروع ممكن است افراد يك مذهب هم با همديگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعى ندارد. مشتركات بزرگى وجود دارد؛ گرد اين محور - محور مشتركات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئه ى دشمن باشند؛ مواظب بازى دشمن باشند. خواص، بين خودشان بحثهاى مذهبى را بكنند، اما به مردم نكشانند؛ دلها را نسبت به يكديگر چركين نكنند؛ دشمنى ها را زياد نكنند؛ چه بين فرقه هاى اسلامى، چه بين ملتهاى اسلامى، چه بين گروههاى اسلامى در يك ملت.
آنچه كه براى استكبار مهم است، «اسلام» است. مى خواهند اسلام را بزنند؛ اين را همه بايد بفهميم. براى آنها شيعه و سنى فرق نمى كند. هر ملتى، هر جمعيتى، هر شخصيتى كه تمسكش به اسلام بيشتر باشد، آنها از او احساس خطر مى كنند؛ حق هم دارند. واقعاً اسلام براى اهداف و مقاصد سيطره جويانه ى استكبار خطر است؛ براى ملتهاى غير مسلمان، نه؛ هيچ خطرى نيست. آنها عكسِ اين را تبليغ مى كنند. آنها با استفاده ى از هنر، با استفاده ى از تبليغات، با استفاده ى از سياست، با استفاده ى از رسانه ها اين طور تبليغ مى كنند كه اسلام عليه ملتهاى ديگر است! عليه اديان ديگر است! اين طور نيست. اسلام عليه اديان ديگر نيست. اسلام همان دينى است كه وقتى بر مناطق غير مسلمان مسلط شد، اصحاب اديان از رحمت اسلام شكرگزارى كردند و گفتند شما بر ما از حكام قبلى خودمان مهربانتر هستيد. در همين منطقه ى شامات، وقتى فاتحان اسلامى وارد شدند، يهوديان و مسيحى هايى كه در منطقه بودند، به آنها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانيد. آنها با مردم مهربانى كردند. اسلام دين رأفت است، دين رحمت است؛ رحمةً للعالمين است. اسلام به مسيحيت مى گويد: «تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم». مشتركات را با آنها مورد ملاحظه قرار مى دهد. اسلام عليه ملتهاى ديگر نيست، عليه اديان ديگر نيست؛ عليه زور است، عليه ظلم است، عليه استكبار است، عليه سيطره جوئى است. سيطره جويان و ظالمان و مستكبران اين حقيقت را بعكس در دنيا وانمود مى كنند. آنها از همه ى امكانات هم استفاده مى كنند؛ از هاليوود گرفته تا امكانات تبليغاتى، تا اسلحه و نيروهاى نظامى، براى اينكه عكسِ اين را تبليغ كنند و به دنيا نشان بدهند.
اسلام و بيدارى اسلامى خطر است؛ اما براى استكبار. و آنها اين خطر را در هرجا ببينند، آن را هدف قرار مى دهند؛ آماج حملات خودشان قرار مى دهند؛ چه سنى باشد، چه شيعه باشد. استكبار به حماس در فلسطين همان نگاه و رفتارى را مى كند، كه با حزب اللَّه در لبنان. آن سنى است، اين شيعه است. نگاه استكبار به مسلمانهاى متعبد و پابند در هر نقطه ى از دنيا يكسان است؛ چه شيعه و چه سنى. آيا عاقلانه است كه ما بين خودمان نگاهمان را نگاه طائفى بكنيم؟ نگاه قومى بكنيم؟ نگاه مذهبى بكنيم؟ بين خودمان با هم دست به يقه بشويم؟ با هم گلاويز بشويم و فراموش كنيم كه دشمن مشترك، هدفش اين است كه ما را از بين ببرد؛ و نيرويمان را اين جور هدر بدهيم؟
امروز دنياى اسلامى بايد براى عزت خود تلاش كند؛ براى استقلال خود تلاش كند؛ براى پيشرفت علمى و قدرت معنوى خود، يعنى تمسك به دين و توكل به خدا و يقين به كمك خدا تلاش كند. و «عداتك لعبادك منجزّه». اين وعده ى الهى است؛ وعده ى منجزّ الهى است كه «و لينصرنّ اللَّه من ينصره». با اعتماد به اين وعده، وارد ميدان تحرك و عمل بشوند. اين عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نيست؛ اين عمل، عمل فكرى است، عمل عقلانى است، عمل علمى است، عمل اجتماعى است، عمل سياسى است؛ همه براى خدا و همه در راه اتحاد دنياى اسلام. از اين، هم ملتها منتفع مى شوند، هم دولتهاى اسلامى. دولتهاى اسلامى اگر متصل به درياى بيكران امت اسلامى باشند، قويتر خواهند شد، تا متكى باشند به سفير امريكا و فلان سياستمدار امريكايى؛ اين، براى آنها قدرت نمى آورد. اما اگر دولتهاى اسلامى به دنياى اسلام، به امت اسلامى و به اين درياى عظيم و خروشان متصل شوند؛ به هم نزديك شوند، چرا استكبار بتواند يك دولت اسلامى را هدف قرار بدهد و او را از ديگران جدا كند؛ به حساب او برسد، بعد برود سراغ يك دولتِ ديگر؟ همه بايد به اين مسأله توجه كنند. دولتهاى اسلامى، متحد و منسجم باشند و بدانند كه مى توانند.
ما اين تجربه را در مقابل امت اسلامى قرار داديم. ملت ايران، تجربه ى ايستادگى و اعتماد به خداوند و اعتماد به قدرت خود را در اختيار دنياى اسلام قرار داده است. دنياى اسلام مى تواند نگاه كند. از اول انقلاب تا امروز بيست وهشت سال گذشته است. در اين بيست وهشت سال، يك روز نشد كه استكبار عليه ملت ما تلاش نكند؛ كار نكند. و ما هيچ روزى نشد كه از روز قبل جلوتر نرويم و پيشرفت بيشترى نكنيم و قدرت بيشترى پيدا نكنيم.
از خداوند متعال مسألت مى كنيم كه رحمت و عنايت و كمك خود را شامل حال همه ى امت اسلامى بكند. اين عيد شريف را هم به همه ى امت اسلام و به شما حضار گرامى تبريك عرض مى كنيم و درود مى فرستيم بر روح مطهر امام بزرگوارمان كه اين راه را به روى ما باز كرد. و از خداوند متعال طلب علو درجات مى كنيم براى شهدا و ايثارگرانمان كه در اين راه حركت كردند و تلاش كردند. و اميدواريم دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) شامل حال همه ى ملتهاى مسلمان باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
امروز، روز بزرگى براى تاريخ اسلام، بلكه تاريخ بشريت است؛ روز ولادت نبى مكرم و رسول اعظم اسلام، حضرت محمّدبن عبداللَّه و همچنين روز ولادت امام به حق ناطق، حضرت جعفر بن محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب (عليهم سلام اللَّه و رحمته). و بركات اين روز به خاطر آن ولادت عظمى و ولادت امام بزرگوار، امام جعفر صادق، براى مسلمانها بسيار عظيم است.
بزرگداشت اين روزها براى تذكر ماست؛ تذكر به عظمت مولود اين روز، كه حقيقتاً فهم و ادراك بشرى كوچكتر از آن است كه بتواند آن حقيقت عظيم و آن روح والا و بزرگ را، با آن نورانيت، بدرستى درك كند. آنچه بر زبان امثال ما جارى مى شود، مربوط به همين جنبه هاى ظواهر قضيه است كه:
فاق النبيّيّن فى خَلق و فى خُلق
و لم يدانوه فى علم و لا كرم
و كلّهم من رسول اللَّه ملتمس
غرفا من البحر او رشفا من الديم
اين چيزهايى است كه عقل بشر و ادراك بشرى مى تواند در وجود نبى اعظم از دور مشاهده كند و در بركات احكام و قوانين و كلمات آن بزرگواران خود را غوطه ور سازد.
ما امروز به عنوان مسلمان و به عنوان انسان، محتاج پيامبريم؛ حتّى به عنوان مردمانى از نوع بشر. چون پيغمبر اكرم رحمةً للعالمين بود؛ نه فقط رحمةً للمسلمين. همه ى بشريت مرهون بركات و رحمت پيامبر اعظم اند. آنچه كه به عنوان رسالت الهى، آن بزرگوار به بشريت عطا كرده است - كه جامع همه ى مهامّ و كليات آن، «قرآن كريم» است - امروز در اختيار ماست و مى توانيم از آن بهره ببريم.
پيغمبر اكرم راه نجات را بر روى بشر باز كرد؛ راه صلاح را به روى بشر گشود؛ بشريت را در جاده اى تشويق به حركت كرد كه حركت در اين جاده مى تواند مشكلات بشر را از بين ببرد؛ دردها را درمان كند. بشريت دردهاى ديرين دارد كه مربوط به يك دوره و يك زمان نيست؛ بشريت محتاج عدالت است، محتاج هدايت است، محتاج اخلاق والاى انسانى است، محتاج دستگيرى و رهنمايى است؛ عقل بشر، محتاج كمك مبعوثان الهى است. اين راه را به روى بشر، پيامبر اعظم با همه ى سعه و ظرفيت هدايت الهى باز كرد. آنچه كه موجب شد و پس از اين هم موجب مى شود كه بشر از بركات اين هدايت و اين اعانت الهى برخوردار نشود، مربوط به خود انسانهاست؛ مربوط به جهل ماست؛ مربوط به كوتاهى و كاهلى و تنبلى ماست؛ مربوط به هوى پرستى و نفس پرستى ماست. بشر اگر چشم را باز كند، عقل را به كار بيندازد، همت بگمارد، حركت بكند، راه باز است براى اينكه همه ى اين مشكلات و دردهاى ديرين و زخمهاى كهنه ى بشرى درمان شود.
در مقابل اين دعوت، دعوت شيطان است كه جنود و ياران و دست پروردگان خود را در مقابل انبياء هميشه بسيج كرده است و بشر بر سر دو راهى است؛ بايد انتخاب كند.
امروز امت اسلامى - در همه ى اقطار اسلامى - نگاه جديدى به شريعت اسلام و آئين اسلام پيدا كرده اند؛ بعد از غفلتهاى طولانى، بعد از دور ماندن از زلال حقايق اسلامى در دورانهاى متوالى و قرون متعدد. امروز بشريت چشم گشوده است؛ دنياى اسلام و امت اسلامى چشم گشوده است به احكام اسلام و معارف اسلام؛ چون فلسفه هاى دست سازِ بشرى ضعف و ناتوانى خود را در صحنه نشان داده اند. دنياى اسلام، امروز مى تواند با تمسك به شريعت اسلامى و معارف اسلامى، پيشتاز بشريت به سوى تعالى و كمال باشد. دنيا، امروز آماده ى تحرك امت اسلامى است. پيشرفتهاى علمى بشر - در عمده ترين بخشِ آن، اخلاق و معنويت و روح دينى به زاويه و به حاشيه رانده شده است - و دانش بشرى و نگاه نوِ انسان به حقايق طبيعى عالم، مى تواند دستمايه اى براى حركت امت اسلامى باشد. معارف اسلامى در اختيار دنياى اسلام است؛ سيره ى پيغمبر، كلام پيغمبر، از همه بالاتر، «قرآن كريم» در اختيار دنياى اسلام است و دنياى اسلام مى تواند حركت كند.
آنچه كه در دوران كنونى با ملاحظه ى حوادث عالم و با رصد كردنِ آنچه كه در دنياى سياست مى گذرد جاى ترديد نيست، دو سه مطلب عمده است:
يكى، بيدارى دنياى اسلام است. حرفى كه در صد سال قبل مصلحان دنياى اسلام در كشورهاى مختلف در غربِ دنياى اسلام، در شرقِ دنياى اسلام، در محيطهاى غريبانه بر زبان مى آوردند، امروز در دست توده هاى مردم به عنوان يك شعار مطرح است: برگشت به اسلام، احياى قرآن، ايجاد امت واحده، عزت و قدرت دنياى اسلام و امت اسلامى؛ چيزهايى كه به عنوان يك آرمانِ دوردست، مصلحان در محيطهاى محدود در بين خواص مطرح مى كردند، امروز در بين توده هاى مسلمان جزو آرمانهاى مطرح و جزو شعارهاى زنده است. به هر كدام از كشورهاى اسلامى كه شما نگاه كنيد - بخصوص در ميان قشرهاى جوان و تحصيلكرده و روشنفكر - اين شعارها زنده است. اين نشان دهنده ى اين حقيقت است كه هويت اسلامى در دلها زنده شده است. البته نقش پيروزى اسلام در ايران اسلامى در اين زمينه نقش بسيار بارزى است. ملت ايران با فداكارى خود، با ايستادگى خود، با به دست گرفتن عَلَم عزت اسلامى، به ملتهاى مسلمان روح دميدند؛ آنها را اميدوار كردند. نتايج اين اميد را شما در گوشه گوشه ى دنياى اسلام و در كشورهاى اسلامى مشاهده مى كنيد. اين يك حقيقت غير قابل انكار است.
حقيقت غير قابل انكارِ ديگر اين است كه امروز دشمنىِ با اسلام از سوى جبهه ى استكبار جهانى، دشمنىِ سازمان يافته تر و جدى تر و همه جانبه ترى است؛ هم به لحاظ فرهنگى، هم به لحاظ تبليغات سياسى، هم به لحاظ تحرك سياسى، هم به لحاظ اقتصادى. بيدارى دنياى اسلام هم يك خطر براى جهان استكبار محسوب مى شود. قدرتهاى استكبارى - يعنى آن كسانى كه اداره ى بخش عظيمى از دنيا در پنجه ى اقتدار زر و زور آنهاست؛ شبكه ى صهيونيسم جهانى، قدرت زورگوى امريكا، دستگاههاى مالى اى كه پشتيبان اين نظام سلطه ى جهانى هستند - از بيدارى دنياى اسلام احساس خطر مى كنند و اين را بر زبان هم مى آورند. و آنچه كه امروز عليه اسلام از جبهه هاى مختلف انجام مى گيرد، يك حركت سازمان يافته و حساب شده است؛ طراحى شده است. اين تصادفى نيست كه همان حرفى را كه رئيس جمهور امريكا - كه در رأس قدرت شيطانى استكبار است - در مقابله ى با اسلام بيان مى كند، آن را به زبان ديگرى يك مقام عالى روحانىِ مسيحى بيان كند! قصد مؤاخذه ى اشخاص را نداريم، مسأله را تحليل مى كنيم. اين نمى تواند تصادفى باشد. اهانت به پيغمبر در مطبوعات، ايراد به اسلام و اتهام به اسلام به عنوان دين خشن؛ تهمت زدن به ملتهاى مسلمان. از آن طرف هم اظهارات سياسيونى كه دم از جنگ صليبى مى زنند؛ دم از دشمنى با ملتهاى مسلمان مى زنند و صريحاً اين را ابراز مى كنند. اينها تصادفى نيست. دشمن به عنوان يك جبهه در مقابل امت اسلامى تصميم بر كارشكنى و اعمال دشمنى دارد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، اين دشمنى جدى تر شده است.
حقيقت سوم كه آن هم بسيار مهم و قابل توجه است، اين است كه در اين روياروئى، برخلاف محاسبات ظاهرى و مادى، طرفِ على الظاهر قدرتمندتر - يعنى مسلح به سلاح پول و سلاح نظامى و سلاح اقتصادى - مغلوبِ امت اسلامى و ملتهاى مسلمان و اين حركت عظيم اسلامى شده است و كارى از پيش نبرده است. بسيار در خور توجه است كه در مسأله ى خاورميانه و خصوصِ مسأله ى فلسطين يا مسائل گوناگونى كه در اين منطقه است - مثل مسأله ى عراق، مسأله ى لبنان - قدرت استكبارى امريكا با همه ى قوا به ميدان بيايد و شكست بخورد. اين، يك حقيقتى است.
در فلسطين هم قدرتهاى استكبارى شكست خوردند. چه كسى مى توانست باور كند كه يك سازمان مبارزى كه شعار او مقابله ى با رژيم صهيونيستى است، در ميان فلسطينى ها قدرت بگيرد؟! چه كسى مى توانست باور كند كه تهاجم نظامى به لبنان به وسيله ى يك گروه مبارزِ مؤمنِ از جان گذشته، به طور فضاحت آميزى شكست بخورد، كه در جنگ سى وسه روزه ى لبنان ديده شد؟! چه كسى باور مى كرد كه امريكا با همه ى تلاشى كه در عراق كرد و با گسيل آن همه نيرو، نتواند مقاصد خود را بر ملت عراق تحميل كند و عراق را مدخلى قرار بدهد براى سيطره ى بر كل منطقه ى عربىِ خاورميانه و بازى كردن با ملتها و دولتهاى اين منطقه؟! ولى اينها اتفاق افتاد. در همه ى اين موارد، طرفى كه شكست خورد، همان طرفى بود كه به حسب ظاهر، از اقتدار نظامى و اقتدار ظاهرى و پول و قدرت اقتصادى و سياسى برخوردار بود. اين هم يك حقيقتى است.
در اين مواجهه و مقابله ى هويت اسلامى و هويت استكبار، طرف غالب، طرف هويت اسلامى بوده است. اين حقايق را بايد در نظر داشت. گاهى مى گويند آقا! با واقعيات كار كنيد؛ واقع بين باشيد. واقع، اينهاست. وقايعى كه بايد در تحليلها ديد و در تصميم گيريها مورد توجه قرار داد. اين حقايق غير قابل انكارى است كه در مقابل چشم ماست و داريم مى بينيم.
دنياى اسلام اگر بخواهد حركت عميقِ امت اسلامى را در جهت پيروزى، بدرستى پيش ببرد، الزاماتى را بايد قبول كند، كه اولينِ اين الزامات، «اتحاد» است؛ اتحاد اسلامى، انسجام اسلامى.
به جان هم انداختن برادران، يكى از نقشه هاى اوّلىِ استكبار است كه از قديم هم شناخته شده است؛ تفرقه بينداز و حكومت كن، يك سياست قديمى است؛ همه هم گفته ايم، همه هم مى دانيم، درعين حال، بعضاً متأسفانه همين سياست را دشمنِ ما مى تواند اعمال كند و ما غافل باشيم؛ به خاطر تبعيت از اهواء نفسانى، به خاطر تحليلهاى غلط، به خاطر كوته بينى ها، به خاطر ترجيح دادن منافع شخصى يا منافع كوتاه مدت بر منافع بلندمدت.
امروز شما نگاه كنيد: سياست استكبار ايجاد جنگ بين فلسطينى و فلسطينى است؛ بين عراقى و عراقى است؛ بين مسلمانِ شيعه و مسلمانِ سنى است؛ بين جامعه ى عربى و غير عربى است. اين، سياستهاى آشناست. اين را اول بايد همه علاج كنند. ما به سهم خود، وحدت را بين امت اسلامى يك ضرورت مى دانيم. امسال را هم سالِ «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» اعلام كرديم. انسجام اسلامى در يك وجه، خود ناظر به همه ى دنياى اسلامى است؛ بايد با هم منسجم باشند؛ بايد به يكديگر كمك كنند؛ هم دولتهاى اسلامى، هم ملتهاى اسلامى. و دولتهاى اسلامى در استفاده ى از ظرفيت ملتهاى اسلامى براى ايجاد اين وحدت بزرگ، مى توانند سهم و نقش داشته باشند.
چيزهايى مانع از اتحاد مى شود. عمده ى آنها بعضاً كج فهمى ها و بى اطلاعى هاست؛ از حال هم خبر نداريم؛ درباره ى هم توهمات مى كنيم؛ درباره ى عقايد هم، درباره ى تفكرات يكديگر دچار اشتباه مى شويم؛ شيعه درباره ى سنى، سنى درباره ى شيعه؛ فلان ملت مسلمان درباره ى آن ملت ديگر، درباره ى همسايه اش؛ سوء تفاهم ها، كه دشمنان هم بشدت بر اين سوءتفاهم ها دامن مى زنند. افرادى هم متأسفانه بر اثر همين سوء فهم، سوء تحليل، نديدن نقشه ى كلى دشمن، بازيچه ى اين بازى دشمن قرار مى گيرند و دشمن از آنها استفاده مى كند. گاهى يك انگيزه ى خيلى كوچك، انسانى را وادار مى كند حرفى بزند، موضعى بگيرد، كارى بكند كه دشمن در نقشه ى كلى خود از آن حرف استفاده مى كند و شكاف را بين برادران زياد مى كند.
علاج اصلى، داروى اصلى براى امروزِ دنياى اسلام، داروى «اتحاد» است؛ بايد با هم متحد بشوند. علما و روشنفكران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامى را تنظيم كنند؛ منشورى تهيه كنند تا فلان آدم كج فهمِ متعصبِ وابسته ى به اين، يا فلان، يا آن فرقه ى اسلامى، نتواند آزادانه جماعت كثيرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام كند؛ تكفير كند. تهيه ى منشور جزو كارهايى است كه تاريخ، امروز از روشنفكران اسلامى و علماى اسلامى مطالبه مى كند. اگر شما اين كار را نكنيد، نسلهاى بعد از شما مؤاخذه خواهند كرد. مى بينيد دشمنىِ دشمنان را ! مى بينيد تلاش آنها را براى نابود كردن هويت اسلامى و ايجاد اختلاف بين امت اسلامى! بنشينيد علاج كنيد؛ اصول را بر فروع ترجيح بدهيد. در فروع ممكن است افراد يك مذهب هم با همديگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعى ندارد. مشتركات بزرگى وجود دارد؛ گرد اين محور - محور مشتركات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئه ى دشمن باشند؛ مواظب بازى دشمن باشند. خواص، بين خودشان بحثهاى مذهبى را بكنند، اما به مردم نكشانند؛ دلها را نسبت به يكديگر چركين نكنند؛ دشمنى ها را زياد نكنند؛ چه بين فرقه هاى اسلامى، چه بين ملتهاى اسلامى، چه بين گروههاى اسلامى در يك ملت.
آنچه كه براى استكبار مهم است، «اسلام» است. مى خواهند اسلام را بزنند؛ اين را همه بايد بفهميم. براى آنها شيعه و سنى فرق نمى كند. هر ملتى، هر جمعيتى، هر شخصيتى كه تمسكش به اسلام بيشتر باشد، آنها از او احساس خطر مى كنند؛ حق هم دارند. واقعاً اسلام براى اهداف و مقاصد سيطره جويانه ى استكبار خطر است؛ براى ملتهاى غير مسلمان، نه؛ هيچ خطرى نيست. آنها عكسِ اين را تبليغ مى كنند. آنها با استفاده ى از هنر، با استفاده ى از تبليغات، با استفاده ى از سياست، با استفاده ى از رسانه ها اين طور تبليغ مى كنند كه اسلام عليه ملتهاى ديگر است! عليه اديان ديگر است! اين طور نيست. اسلام عليه اديان ديگر نيست. اسلام همان دينى است كه وقتى بر مناطق غير مسلمان مسلط شد، اصحاب اديان از رحمت اسلام شكرگزارى كردند و گفتند شما بر ما از حكام قبلى خودمان مهربانتر هستيد. در همين منطقه ى شامات، وقتى فاتحان اسلامى وارد شدند، يهوديان و مسيحى هايى كه در منطقه بودند، به آنها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانيد. آنها با مردم مهربانى كردند. اسلام دين رأفت است، دين رحمت است؛ رحمةً للعالمين است. اسلام به مسيحيت مى گويد: «تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم». مشتركات را با آنها مورد ملاحظه قرار مى دهد. اسلام عليه ملتهاى ديگر نيست، عليه اديان ديگر نيست؛ عليه زور است، عليه ظلم است، عليه استكبار است، عليه سيطره جوئى است. سيطره جويان و ظالمان و مستكبران اين حقيقت را بعكس در دنيا وانمود مى كنند. آنها از همه ى امكانات هم استفاده مى كنند؛ از هاليوود گرفته تا امكانات تبليغاتى، تا اسلحه و نيروهاى نظامى، براى اينكه عكسِ اين را تبليغ كنند و به دنيا نشان بدهند.
اسلام و بيدارى اسلامى خطر است؛ اما براى استكبار. و آنها اين خطر را در هرجا ببينند، آن را هدف قرار مى دهند؛ آماج حملات خودشان قرار مى دهند؛ چه سنى باشد، چه شيعه باشد. استكبار به حماس در فلسطين همان نگاه و رفتارى را مى كند، كه با حزب اللَّه در لبنان. آن سنى است، اين شيعه است. نگاه استكبار به مسلمانهاى متعبد و پابند در هر نقطه ى از دنيا يكسان است؛ چه شيعه و چه سنى. آيا عاقلانه است كه ما بين خودمان نگاهمان را نگاه طائفى بكنيم؟ نگاه قومى بكنيم؟ نگاه مذهبى بكنيم؟ بين خودمان با هم دست به يقه بشويم؟ با هم گلاويز بشويم و فراموش كنيم كه دشمن مشترك، هدفش اين است كه ما را از بين ببرد؛ و نيرويمان را اين جور هدر بدهيم؟
امروز دنياى اسلامى بايد براى عزت خود تلاش كند؛ براى استقلال خود تلاش كند؛ براى پيشرفت علمى و قدرت معنوى خود، يعنى تمسك به دين و توكل به خدا و يقين به كمك خدا تلاش كند. و «عداتك لعبادك منجزّه». اين وعده ى الهى است؛ وعده ى منجزّ الهى است كه «و لينصرنّ اللَّه من ينصره». با اعتماد به اين وعده، وارد ميدان تحرك و عمل بشوند. اين عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نيست؛ اين عمل، عمل فكرى است، عمل عقلانى است، عمل علمى است، عمل اجتماعى است، عمل سياسى است؛ همه براى خدا و همه در راه اتحاد دنياى اسلام. از اين، هم ملتها منتفع مى شوند، هم دولتهاى اسلامى. دولتهاى اسلامى اگر متصل به درياى بيكران امت اسلامى باشند، قويتر خواهند شد، تا متكى باشند به سفير امريكا و فلان سياستمدار امريكايى؛ اين، براى آنها قدرت نمى آورد. اما اگر دولتهاى اسلامى به دنياى اسلام، به امت اسلامى و به اين درياى عظيم و خروشان متصل شوند؛ به هم نزديك شوند، چرا استكبار بتواند يك دولت اسلامى را هدف قرار بدهد و او را از ديگران جدا كند؛ به حساب او برسد، بعد برود سراغ يك دولتِ ديگر؟ همه بايد به اين مسأله توجه كنند. دولتهاى اسلامى، متحد و منسجم باشند و بدانند كه مى توانند.
ما اين تجربه را در مقابل امت اسلامى قرار داديم. ملت ايران، تجربه ى ايستادگى و اعتماد به خداوند و اعتماد به قدرت خود را در اختيار دنياى اسلام قرار داده است. دنياى اسلام مى تواند نگاه كند. از اول انقلاب تا امروز بيست وهشت سال گذشته است. در اين بيست وهشت سال، يك روز نشد كه استكبار عليه ملت ما تلاش نكند؛ كار نكند. و ما هيچ روزى نشد كه از روز قبل جلوتر نرويم و پيشرفت بيشترى نكنيم و قدرت بيشترى پيدا نكنيم.
از خداوند متعال مسألت مى كنيم كه رحمت و عنايت و كمك خود را شامل حال همه ى امت اسلامى بكند. اين عيد شريف را هم به همه ى امت اسلام و به شما حضار گرامى تبريك عرض مى كنيم و درود مى فرستيم بر روح مطهر امام بزرگوارمان كه اين راه را به روى ما باز كرد. و از خداوند متعال طلب علو درجات مى كنيم براى شهدا و ايثارگرانمان كه در اين راه حركت كردند و تلاش كردند. و اميدواريم دعاى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) شامل حال همه ى ملتهاى مسلمان باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته