بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
خاطره ى نوزده بهمن يك خاطره ى افتخاربرانگيز است. جوانان نيروى هوايى - چه همافران، چه افسران و چه درجه داران - آن روز يك كار عاشورايى كردند(شما جوانهاى عزيزى كه در اين جلسه هستيد، وزن و اهميت آن كار را در آن دورانِ تعيين كننده و عجيب، شايد نتوانيد درست حدس بزنيد.) و اين كار عاشورايى نه فقط آن روز، بلكه در طول دوران بيست وهفت ساله، به يك نقطه ى اثرگذار و شعاع آفرين تبديل شد.
نيروى هوايى در طول اين سال ها در صفوف مقدم همه ى كارهاى افتخارآميزى كه از نيروهاى مسلح انتظار مى رفت، قرار گرفت. در دوران دفاع مقدس، نيروى هوايى در بخش آفند و پدافند كارهاى درخشانى كرد. من نمى دانم آيا شما جوانان عزيز از تاريخچه ى فعاليت هاى نيرو در اين دوران پُرماجرا مطلع هستيد يا نه، اما همين قدر بدانيد كه برترين مجاهدت هايى كه در يك دفاع مقدس ممكن است براى يك نظامى پيش بيايد، در نيروى هوايى پيش آمد و دلاوران نيروى هوايى از عهده ى آن برآمدند. بايد اين مسائل دقيق، امانتدارانه و به دور از مبالغه - احتياج به مبالغه نيست؛ واقعيات آن قدر شگفت انگيز و آن قدر باعظمت است كه هر چشمِ دل و هر بصيرتى را به خود متوجه مى كند - در اختيار نسل جوان گذاشته شود.
در عرصه ى سازندگى هم اولين بخش از ارتش كه جهاد خودكفايى را به معناى حقيقى كلمه در خود ايجاد كرد، نيروى هوايى بود. بنده از نزديك در جريان فعاليت هاى جهاد خودكفايى در نيروى هوايى و در ساير سازمان هاى ارتش بودم، كه كارهاى باارزشى را انجام داده اند. ميل به استقلال، ميل به اين كه ارتشىِ ايرانى و مسلمان بتواند سر خود را بالا بگيرد و به نيروى ذاتى خود افتخار كند، اول در اين نيرو بود كه سر كشيد و به كارهاى بزرگ و باارزشى منتهى شد و گره هايى را باز كرد.
امروز شما كاركنان نيروى هوايى - نظاميانى كه در اين بخش مهم مشغول فعاليتيد - جايگاه خودتان را درست بشناسيد. نيروى هوايى بسيار مهم است؛ به يك معنا تعيين كننده است. امروز بخش پدافند شما جزو مؤثرترين بخش هاى همه ى دستگاه هاى نظامى كشور براى دفاع از عزت، استقلال و سربلندى ملت ايران است، كه جز با همت و اراده و اعتماد به نفس و توكل شما به خدا و كار خستگى ناپذيرتان، اين قله هاى بلند را نمى شود فتح كرد. يك روز نيروى هوايى با آن كار بزرگ خود در بيست ودو بهمن، تحول را در مجموعه ى كشور به وجود آورد. شايد آن جوان هايى كه آن روز آمدند، نمى دانستند كه چه كار مهمى انجام مى دهند - يك ايمان، يك عشق آنها را به ميدان كشانده بود - اما كار آنها بشدت در كل حركت انقلاب تأثيرگذار بود. بنابراين، هر بخشى از بخش هاى نيروهاى مسلح و بيرون از نيروهاى مسلح، مى توانند در مواقع خاصى بشدت اثرگذار باشند. به خود اعتماد كنيد، از نيروى درونى و ذاتى خود استفاده كنيد و بدانيد كه شما مى توانيد بخش خودتان را با اراده و ابتكار و نوآورى و فعاليت خودتان، در سطح بالا، وسيله ى عزت ملت خودتان قرار بدهيد؛ مى شود؛ تا حالا هم امتحان كرده ايم و شده است. كارِ سازماندهى شده، منظم، با اعتماد به خود، و با حفظ آن انضباط دقيق و ظريف نظامى، و با اخلاص، و با توكل به خدا؛ در همه ى قسمت هاى شما يك چنين كارى با اين روح و با اين جوهر و حقيقت، مى تواند تأثيرات بزرگى را بگذارد.
ماجراى عاشورا هم درس است؛ درسِ اقدام و نهراسيدن از خطرات و وارد شدن در ميدان هاى بزرگ. آن تجربه با آن خصوصيات و با آن دشوارى، از عهده ى حسين بن على(عليه السّلام) برمى آمد؛ از عهده ى ديگرى برنمى آمد و برنمى آيد؛ ليكن در دامنه ى آن قله ى بلند و رفيع، كارهاى زياد و نقش هاى گوناگونى هست كه من و شما مى توانيم انجام بدهيم.
ملت ما را در طول سال هاى متمادى به يك ملت وابسته تبديل كرده بوند؛ ملت ما را با تبليغات پيوسته، از فرهنگ خود، از اعتماد به خود تهى كرده بودند؛ ملت ما را به خود بى اعتماد و نااميد كرده بودند. ملتى با اين سابقه ى تاريخى، در اين موقعيت حساس جغرافيايى، با اين همه استعداد انسانى و طبيعىِ نهفته ى در اين سرزمين، تبديل شده بود به وسيله اى براى استفاده و بهره بردارى قدرت هاى بيگانه؛ مدتى انگليس، بعد هم امريكا؛ اما اين انقلاب ما را بيدار كرد؛ ما را به خود آورد؛ اين همان حركت عاشورايى بود. اين اقدامِ بزرگ، سرنوشت و راه ما را عوض كرد. ما امروز در راه عزت، در راه استقلال، در راه استفاده از استعدادهاى طبيعى و انسانى خودمان حركت مى كنيم و پيش رفته ايم و دنيا هم تا حدود زيادى به اين اعتراف كرده و آن را قبول كرده است؛ چاره يى ندارد؛ اما ما بايد اين راه را ادامه بدهيم. هيچ ملتى با تنبلى و تن آسايى نخواهد توانست به عزت برسد. رسيدن به استقلال، رسيدن به عزت ملى، رسيدن به كرامت انسانى، براى يك ملت هزينه دارد، كه بايد اين هزينه را متحمل شد و بايد تلاش كرد؛ بايد به عاقبت كار، اميدوارانه و واقع بينانه نگاه كرد، كه يك نگاه واقع بينانه، اميد به انسان خواهد بخشيد. اين دشمن است كه مى خواهد شما را مأيوس كند. هر بخشى از بخش هاى كشور وظيفه يى دارند؛ نيروهاى مسلح، ارتش جمهورى اسلامى، نيروى هوايى، وظايف ويژه ى خودشان را دارند؛ بايد اين وظايف را با دقت و با پيگيرى و اهتمام انجام دهند.
مسايلى امروز در دنيا مطرح است كه براى ما حايز اهميت است. مى بينيد درباره ى توانايى فنى و علمى ملت ايران، دستگاه سلطه و استكبار چه جنجال و سراسيمگى از خود نشان مى دهد. اين هياهويى كه بر سر مسأله ى هسته يى راه انداخته اند، از روى سراسيمگى است؛ دستپاچه اند. دستگاه سلطه نمى خواهد؛ نمى پسندد كه غير از محدوده ى خودشان، قدرت فناورى و قدرت علمى، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختيار ملت ها قرار بگيرد. حالا كه مى بينند يك ملت بدون تكيه به آنها توانسته است يك فناورى فاخرِ علمى را به دست بياورد، ناراحتند. به دروغ، رئيس جمهور امريكا و ديگران، مرتب از سلاح اتمى اسم مى آورند؛ اين براى توجيه موضع خشمگينانه ى خودشان هست؛ والّا مى دانند كه در اين جا مسأله، مسأله ى سلاح اتمى نيست؛ مسأله ى استقلال يك ملت است. آنها مجامع جهانى را هم زير نفوذ خودشان مى گيرند و مجامع جهانى، يكى پس از ديگرى، آبروى خودشان را بر اثر نفوذ آنها از دست مى دهند. معاهده ى عدم توسعه ى سلاح هاى اتمى را - كه معروف به معاهده ى »ان پى تى« است - خودِ غربى ها نوشتند، خودشان هم روز شنبه آن را مچاله كردند؛ از حيّزِ انتفاع آن را ساقط كردند! چرا ملت ها بايستى تسليم اراده ى كسانى باشند كه جز به اعمال زور و اعمال قدرت و اعمال سلطه، به چيز ديگرى راضى نيستند؟ آنها براى ملت ها، براى علم و براى اخلاق در سطح بشرى، هيچ ارزشى قايل نيستند. اين نداى ملت ايران و پيام انقلاب ما به ملت ها - ملت هاى مسلمان و غيرمسلمان - است: حركتى كه جمهورى اسلامى كرده، يك حركت كاملاً همراه با اتمام حجت است. در طول دو سال و نيم، نظام جمهورى اسلامى همه ى راه هاى بهانه گيرى اينها را بست و هر جا سوءظنى داشتند، وسيله ى رفع سوءظن آنها را فراهم كرد. بنابراين، در پايان كار، ناگزير شدند اعلام كنند كه مسأله، سوءظن به ساخت سلاح هسته يى نيست، بلكه مسأله، فناورى هسته يى است!
آنها مى خواهند ملت ايران اين فناورى را نداشته باشد؛ يعنى وابسته و عقب باشد، تا فاصله ى بين ملت هاى سلطه گر و ديگر ملت ها هرگز كم نشود. معلوم است كه اين حرف، براى ملت ايران قابل شنيدن نيست؛ قابل تحمل نيست. اين ملت را با دورانى كه سفير امريكا و سفير انگليس در تهران با محمدرضا شاه مى نشستند و مى گفتند و او ناگزير بود عمل كند و عمل مى كرد، نمى شود مقايسه كنند؛ آن دوران، گذشت.
امروز اين ملت، وسط ميدان آمده است؛ امروز مسؤولان ملت، مظهر اراده ى مردم و مظهر خواست اين ملتند و بايد مظهر اقتدار اين ملت هم باشند. اگر مسؤولانى بر سر كار باشند كه نتوانند اقتدار ملى و عزت اين ملت را نشان بدهند، نماينده ى اين ملت نيستند. اقدام رئيس جمهور محترم در صدور بيانيه و دستور به سازمان انرژى اتمى، درست همان چيزى بود كه متناسب با عزت و اقتدار اين ملت بود. خوشبختانه آنچه كه مسؤولان در طول اين مدت و امروز تصميم گرفته اند، متكى به كارِ كارشناسى و متكى به عقبه ى دورانديش و خبره و وارد در مسائل سياسىِ بين المللى و مسائل فنى است؛ مى فهمند چه كار مى كنند و درست عمل كرده اند. آن كسانى كه منتظرند ملت ايران از خود ضعف نشان بدهد، بدانند كه ملت ايران در مسير عزت و اقتدار ملى و استقلالِ خود، در مقابل هيچ تهديدى ضعف نشان نخواهد داد. و تجربه ى بيست وهفت ساله ى ما، تجربه ى انقلاب، تجربه ى دوران دفاع مقدس و تجربه هاى بعدى، همه، همين حقيقت را به ما تفهيم مى كند و براى ما تكرار مى كند كه اقتدار ملى اين كشور و اين ملت را نبايد دست كم گرفت.
قدرت هاى سلطه گر، ابزار زياد و گزينه هاى متعددى در اختيار ندارند؛ استكبار با تشر راه خود را باز مى كند. مهمترين ابزار استكبار، تشر و اخم است. اگر دولت هاى اسلامى، دولت هاى جهان سوم و ملت ها قدر قدرت خودشان را بدانند، اين ابزار ناكارآمد خواهد شد. ملت ايران قدر خود را دانسته است.
مسأله ى مهمتر، مسأله ى رسواكننده ى تمدن غربى در زمينه ى آزادى بيان است. اين حركت زشت اهانت به نبى مكرم اسلام (صلّى اللَّه عليه وآله)، از همه مهمتر است. اين قضيه، ليبرال دمكراسى يى كه غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مى كند، رسوا مى كند. آزادى بيان - كه آنها دم از آن مى زنند - به آنها اجازه نمى دهد كه در باب افسانه ى كشتار يهوديان - معروف به هلوكاست - كسى ترديد بكند. در آن قضيه، جاى آزادى بيان نيست! در كشورهاى اروپايى، افراد زيادى - از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غيره - از ترس جرأت نمى كنند ترديدى را كه نسبت به اين قضيه در دل شان هست، ابراز كنند. بعضى ها هم معتقدند قضيه از اصل دروغ است، اما جرأت نمى كنند بگويند؛ چون ديده اند هر كس بگويد، مجازات خواهد شد؛ زندان مى اندازند، تعقيب مى كنند، از حقوق محرومش مى كنند؛ اما اهانت به مقدسات يك ميليارد و نيم مسلمان - آن هم بى دليل، بدون اين كه دعوايى در بين باشد؛ بدون اين كه اين طرف اهانتى به آنها كرده باشد - مجاز است و مشمول آزادى بيان! مسأله بر سر آن مطبوعات يا كاريكاتوريستى نيست كه صهيونيست ها پولى به او داده اند كه كاريكاتورى بكشد - با اهداف پليدى كه صهيونيست ها دارند - و او هم كشيده، بلكه مسأله بر سر زمامداران اروپايى است كه از اين كار دفاع مى كنند و پشت سر اين عملِ پست و سخيف قرار مى گيرند و به عنوان آزادى بيان، آن را مجاز مى شمرند! من حدس مى زنم كه اصل قضيه، توطئه ى عميق صهيونيستى است. مسأله، مسأله ى رو در رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان است؛ چون براى صهيونيست ها اين مسأله، بسيار حايز اهميت و لازم است كه جامعه ى عظيم اسلامى را در سرتاسر عالم در مقابل مسيحى ها و مسيحى ها را در مقابل مسلمان ها قرار بدهند.
آن روزى كه رئيس جمهور امريكا از دهنش پريد - بعد از قضيه ى يازده سپتامبر - و گفت جنگ صليبى شروع شده و بعد كه فهميدند اشتباه كرده اند و نبايد مى گفتند و بنا كردند به رُفو كردن، آن روز كسى به »نكته«ى قضيه توجه نكرد، كه اين «جنگ صليبى» چيست. جنگ صليبى، جنگ ملت هاى مسيحى و ملت هاى مسلمان است. آنها مى خواهند مقدمات آن را فراهم كنند، كه ملت ها را به جان هم بيندازند. هم مسلمانان عالم، هم مسيحيان عالم، بايد خيلى هشيار باشند، تا بازيچه ى دست اين سياستمداران خبيث نشوند.
چند سال قبل، يكى از سران اروپا در ملاقات با من، صحبت از جنگ مسيحى و مسلمان كرد! من حساس شدم؛ با اين كه آن شخص، آدم چندان وزينى نبود و نيست، ليكن چون مرتبط و متصل با امريكا و پيرو آن كشور بود، اين حرف، من را حساس كرد؛ و امروز مى بينم كه دست هاى صهيونيستى در دنياى مسيحى و در اروپا، اين كار را زمينه سازى مى كنند. به چه دليل بايد اهانتى كه در يك ماه و نيم يا دو ماه پيش در روزنامه يى و در يك كشورى درج شده، بعد از گذشت مدتى، باز مجدداً همان اهانت در كشورهاى اروپاى مركزى و اروپاى غربى، پى درپى چاپ شود!؟ انگيزه ى اين كار چيست؟ چه دستى در كار است؟ ملت هاى مسلمان بجا و به موقع عكس العمل نشان دادند و بايد هم نشان بدهند. وجود مقدس خاتم الأنبياء (صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم)، كانون همه ى عشق ها و محبت هاى دنياى اسلام است؛ محور و مركز اتحاد و اتفاق و هماهنگى همه ى مذاهب اسلامى است و جا دارد كه مسلمان ها از خودشان، حميت و غيرت و عكس العمل نشان بدهند؛ اما همه بدانند كه اين تظاهرات، اين خشمِ بجا و مقدسى كه مسلمان ها دارند، عليه مسيحيان دنيا نيست، بلكه عليه دست هاى پنهان و خبيث صهيونيست هاست، كه سياستمداران دنياى سلطه را بازيچه ى خود دارند و مطبوعات و رسانه هاى فراوانى هم در اختيار آنهاست؛ همان هايى كه امروز بر دولت كنونى امريكا به كلى حاكمند و در اروپا هم فعاليت مى كنند. آنها وقتى در فلسطين ضربه خوردند و پيروزى حماس بر آنها سخت ترين شوك را وارد كرد، مى خواهند آن شكست را اين طورى عليه مسلمان ها جبران كنند، تا بلكه بتوانند آبروى ريخته ى در فلسطين را طور ديگرى جبران كنند.
امريكايى ها رسماً اعلان كردند كه هر گروهى در فلسطين مقابل حماس قرار بگيرد، حاضرند به آنها پول بدهند؛ و دادند، و امكان تبليغاتى هم به آنها دادند؛ اما على رغم آنها و به كورى چشم امريكا و صهيونيست هاى غاصبِ فلسطين، مبارزان حماس پيروز شدند. اگر امروز در هر جاى دنياى اسلامى يك انتخابات آزاد برگزار شود، همين قضيه اتفاق خواهد افتاد و گروه مخالف امريكا رأى خواهند آورد؛ چون دل و عواطف مردم و ميل سياسى آنها، امروز اين است.
امروز امريكا يك چهره ى بشدت زشت و منفور است؛ و نفرت از امريكا مخصوص ملت ما نيست. امروز امريكا در دل ها و در عواطف و در اراده ى مردم اين منطقه صددرصد شكست خورده است؛ هر چند حالا هارت و هورتى بكنند، جنجالى راه بيندازند؛ اما وقتى پاى عمل به ميان بيايد و نوبت حضور ملت ها برسد، آن وقت معلوم خواهد شد كه امريكا در اين جا چه كاره است. اينها دچار تناقض هم هستند؛ از طرفى مى گويند دمكراسى، از طرفى هر دمكراسى يى به وجود بيايد، به ضرر آنهاست؛ لذا با دمكراسى ها و با نتايج آن مخالفت مى كنند و هر جا بتوانند، دست مى برند؛ هر جا هم نتوانند، از دور سمپاشى مى كنند.
ملت ايران با قدرت و خونسردى تمام، اين منظره ى شگفت آور را نگاه مى كند. ملت ما ثمرات عظيم انقلاب خودش را در دنياى اسلام، يكى يكى مى بيند؛ به چشم، ميوه دهى اين نهال را مى بيند، كه بعد از اين، بيشتر هم خواهد شد. ملت ايران راه خود را با قدرت پيش رفته است و به فضل الهى، به حول و قوه ى الهى، بعد از اين هم با قدرت پيش خواهد رفت؛ و ما يكى پس از ديگرى، ارتفاعات و قلل عزت و افتخار را فتح خواهيم كرد؛ نه با جنگ و خونريزى، بلكه با صبر و استقامت و اراده ى محكم و تدبير لازم؛ همچنان كه تا امروز پيش رفته ايم و قله هاى زيادى را فتح كرده ايم.
ملت، وحدت خودش را بايد حفظ كند؛ ايمان خودش را بايد حفظ كند؛ عزم راسخ خودش را بايد حفظ كند، كه مى كند. در راهپيمايى بيست ودو بهمن، ملت ايران به توفيق الهى، بار ديگر نشان خواهند داد كه چه مى گويند و چه مى خواهند و عزم راسخ آنها متوجه به چيست. همه ى دنيا، چشمهايشان را باز كنند و بيست ودو بهمنِ امسال را هم مثل سال هاى قبل تماشا كنند.
تفضلات و هدايت الهى و دستگيرى الهى، دستگير ماست و بزرگ ترين كمك ماست؛ ما دل به توفيق الهى بسته ايم؛ تلاش را مى كنيم، حركت را انجام مى دهيم؛ اما اين حركت ما، كالبد است؛ روح اين كالبد، تفضل الهى و هدايت الهى و لطف الهى است. سعى كنيد دل ها را آماده ى پذيرش اين هدايت و لطف كنيد. بخصوص به جوان هاى عزيز، فرزندان خودم در نيروى هوايى و در نقاط ديگر عرض مى كنم كه قدر دل هاى پاك و ضميرهاى روشن و صاف خودتان را بدانيد و ارتباطتان را با خدا قوى كنيد؛ از خدا بخواهيد. و ان شاءاللَّه دل ها را بيش از پيش به نور تفضل الهى روشن كنيد؛ و خداوند ادعيه ى زاكيه ى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) را شامل حال همه ى شما قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
خاطره ى نوزده بهمن يك خاطره ى افتخاربرانگيز است. جوانان نيروى هوايى - چه همافران، چه افسران و چه درجه داران - آن روز يك كار عاشورايى كردند(شما جوانهاى عزيزى كه در اين جلسه هستيد، وزن و اهميت آن كار را در آن دورانِ تعيين كننده و عجيب، شايد نتوانيد درست حدس بزنيد.) و اين كار عاشورايى نه فقط آن روز، بلكه در طول دوران بيست وهفت ساله، به يك نقطه ى اثرگذار و شعاع آفرين تبديل شد.
نيروى هوايى در طول اين سال ها در صفوف مقدم همه ى كارهاى افتخارآميزى كه از نيروهاى مسلح انتظار مى رفت، قرار گرفت. در دوران دفاع مقدس، نيروى هوايى در بخش آفند و پدافند كارهاى درخشانى كرد. من نمى دانم آيا شما جوانان عزيز از تاريخچه ى فعاليت هاى نيرو در اين دوران پُرماجرا مطلع هستيد يا نه، اما همين قدر بدانيد كه برترين مجاهدت هايى كه در يك دفاع مقدس ممكن است براى يك نظامى پيش بيايد، در نيروى هوايى پيش آمد و دلاوران نيروى هوايى از عهده ى آن برآمدند. بايد اين مسائل دقيق، امانتدارانه و به دور از مبالغه - احتياج به مبالغه نيست؛ واقعيات آن قدر شگفت انگيز و آن قدر باعظمت است كه هر چشمِ دل و هر بصيرتى را به خود متوجه مى كند - در اختيار نسل جوان گذاشته شود.
در عرصه ى سازندگى هم اولين بخش از ارتش كه جهاد خودكفايى را به معناى حقيقى كلمه در خود ايجاد كرد، نيروى هوايى بود. بنده از نزديك در جريان فعاليت هاى جهاد خودكفايى در نيروى هوايى و در ساير سازمان هاى ارتش بودم، كه كارهاى باارزشى را انجام داده اند. ميل به استقلال، ميل به اين كه ارتشىِ ايرانى و مسلمان بتواند سر خود را بالا بگيرد و به نيروى ذاتى خود افتخار كند، اول در اين نيرو بود كه سر كشيد و به كارهاى بزرگ و باارزشى منتهى شد و گره هايى را باز كرد.
امروز شما كاركنان نيروى هوايى - نظاميانى كه در اين بخش مهم مشغول فعاليتيد - جايگاه خودتان را درست بشناسيد. نيروى هوايى بسيار مهم است؛ به يك معنا تعيين كننده است. امروز بخش پدافند شما جزو مؤثرترين بخش هاى همه ى دستگاه هاى نظامى كشور براى دفاع از عزت، استقلال و سربلندى ملت ايران است، كه جز با همت و اراده و اعتماد به نفس و توكل شما به خدا و كار خستگى ناپذيرتان، اين قله هاى بلند را نمى شود فتح كرد. يك روز نيروى هوايى با آن كار بزرگ خود در بيست ودو بهمن، تحول را در مجموعه ى كشور به وجود آورد. شايد آن جوان هايى كه آن روز آمدند، نمى دانستند كه چه كار مهمى انجام مى دهند - يك ايمان، يك عشق آنها را به ميدان كشانده بود - اما كار آنها بشدت در كل حركت انقلاب تأثيرگذار بود. بنابراين، هر بخشى از بخش هاى نيروهاى مسلح و بيرون از نيروهاى مسلح، مى توانند در مواقع خاصى بشدت اثرگذار باشند. به خود اعتماد كنيد، از نيروى درونى و ذاتى خود استفاده كنيد و بدانيد كه شما مى توانيد بخش خودتان را با اراده و ابتكار و نوآورى و فعاليت خودتان، در سطح بالا، وسيله ى عزت ملت خودتان قرار بدهيد؛ مى شود؛ تا حالا هم امتحان كرده ايم و شده است. كارِ سازماندهى شده، منظم، با اعتماد به خود، و با حفظ آن انضباط دقيق و ظريف نظامى، و با اخلاص، و با توكل به خدا؛ در همه ى قسمت هاى شما يك چنين كارى با اين روح و با اين جوهر و حقيقت، مى تواند تأثيرات بزرگى را بگذارد.
ماجراى عاشورا هم درس است؛ درسِ اقدام و نهراسيدن از خطرات و وارد شدن در ميدان هاى بزرگ. آن تجربه با آن خصوصيات و با آن دشوارى، از عهده ى حسين بن على(عليه السّلام) برمى آمد؛ از عهده ى ديگرى برنمى آمد و برنمى آيد؛ ليكن در دامنه ى آن قله ى بلند و رفيع، كارهاى زياد و نقش هاى گوناگونى هست كه من و شما مى توانيم انجام بدهيم.
ملت ما را در طول سال هاى متمادى به يك ملت وابسته تبديل كرده بوند؛ ملت ما را با تبليغات پيوسته، از فرهنگ خود، از اعتماد به خود تهى كرده بودند؛ ملت ما را به خود بى اعتماد و نااميد كرده بودند. ملتى با اين سابقه ى تاريخى، در اين موقعيت حساس جغرافيايى، با اين همه استعداد انسانى و طبيعىِ نهفته ى در اين سرزمين، تبديل شده بود به وسيله اى براى استفاده و بهره بردارى قدرت هاى بيگانه؛ مدتى انگليس، بعد هم امريكا؛ اما اين انقلاب ما را بيدار كرد؛ ما را به خود آورد؛ اين همان حركت عاشورايى بود. اين اقدامِ بزرگ، سرنوشت و راه ما را عوض كرد. ما امروز در راه عزت، در راه استقلال، در راه استفاده از استعدادهاى طبيعى و انسانى خودمان حركت مى كنيم و پيش رفته ايم و دنيا هم تا حدود زيادى به اين اعتراف كرده و آن را قبول كرده است؛ چاره يى ندارد؛ اما ما بايد اين راه را ادامه بدهيم. هيچ ملتى با تنبلى و تن آسايى نخواهد توانست به عزت برسد. رسيدن به استقلال، رسيدن به عزت ملى، رسيدن به كرامت انسانى، براى يك ملت هزينه دارد، كه بايد اين هزينه را متحمل شد و بايد تلاش كرد؛ بايد به عاقبت كار، اميدوارانه و واقع بينانه نگاه كرد، كه يك نگاه واقع بينانه، اميد به انسان خواهد بخشيد. اين دشمن است كه مى خواهد شما را مأيوس كند. هر بخشى از بخش هاى كشور وظيفه يى دارند؛ نيروهاى مسلح، ارتش جمهورى اسلامى، نيروى هوايى، وظايف ويژه ى خودشان را دارند؛ بايد اين وظايف را با دقت و با پيگيرى و اهتمام انجام دهند.
مسايلى امروز در دنيا مطرح است كه براى ما حايز اهميت است. مى بينيد درباره ى توانايى فنى و علمى ملت ايران، دستگاه سلطه و استكبار چه جنجال و سراسيمگى از خود نشان مى دهد. اين هياهويى كه بر سر مسأله ى هسته يى راه انداخته اند، از روى سراسيمگى است؛ دستپاچه اند. دستگاه سلطه نمى خواهد؛ نمى پسندد كه غير از محدوده ى خودشان، قدرت فناورى و قدرت علمى، آن هم به صورت مستقل و ناوابسته، در اختيار ملت ها قرار بگيرد. حالا كه مى بينند يك ملت بدون تكيه به آنها توانسته است يك فناورى فاخرِ علمى را به دست بياورد، ناراحتند. به دروغ، رئيس جمهور امريكا و ديگران، مرتب از سلاح اتمى اسم مى آورند؛ اين براى توجيه موضع خشمگينانه ى خودشان هست؛ والّا مى دانند كه در اين جا مسأله، مسأله ى سلاح اتمى نيست؛ مسأله ى استقلال يك ملت است. آنها مجامع جهانى را هم زير نفوذ خودشان مى گيرند و مجامع جهانى، يكى پس از ديگرى، آبروى خودشان را بر اثر نفوذ آنها از دست مى دهند. معاهده ى عدم توسعه ى سلاح هاى اتمى را - كه معروف به معاهده ى »ان پى تى« است - خودِ غربى ها نوشتند، خودشان هم روز شنبه آن را مچاله كردند؛ از حيّزِ انتفاع آن را ساقط كردند! چرا ملت ها بايستى تسليم اراده ى كسانى باشند كه جز به اعمال زور و اعمال قدرت و اعمال سلطه، به چيز ديگرى راضى نيستند؟ آنها براى ملت ها، براى علم و براى اخلاق در سطح بشرى، هيچ ارزشى قايل نيستند. اين نداى ملت ايران و پيام انقلاب ما به ملت ها - ملت هاى مسلمان و غيرمسلمان - است: حركتى كه جمهورى اسلامى كرده، يك حركت كاملاً همراه با اتمام حجت است. در طول دو سال و نيم، نظام جمهورى اسلامى همه ى راه هاى بهانه گيرى اينها را بست و هر جا سوءظنى داشتند، وسيله ى رفع سوءظن آنها را فراهم كرد. بنابراين، در پايان كار، ناگزير شدند اعلام كنند كه مسأله، سوءظن به ساخت سلاح هسته يى نيست، بلكه مسأله، فناورى هسته يى است!
آنها مى خواهند ملت ايران اين فناورى را نداشته باشد؛ يعنى وابسته و عقب باشد، تا فاصله ى بين ملت هاى سلطه گر و ديگر ملت ها هرگز كم نشود. معلوم است كه اين حرف، براى ملت ايران قابل شنيدن نيست؛ قابل تحمل نيست. اين ملت را با دورانى كه سفير امريكا و سفير انگليس در تهران با محمدرضا شاه مى نشستند و مى گفتند و او ناگزير بود عمل كند و عمل مى كرد، نمى شود مقايسه كنند؛ آن دوران، گذشت.
امروز اين ملت، وسط ميدان آمده است؛ امروز مسؤولان ملت، مظهر اراده ى مردم و مظهر خواست اين ملتند و بايد مظهر اقتدار اين ملت هم باشند. اگر مسؤولانى بر سر كار باشند كه نتوانند اقتدار ملى و عزت اين ملت را نشان بدهند، نماينده ى اين ملت نيستند. اقدام رئيس جمهور محترم در صدور بيانيه و دستور به سازمان انرژى اتمى، درست همان چيزى بود كه متناسب با عزت و اقتدار اين ملت بود. خوشبختانه آنچه كه مسؤولان در طول اين مدت و امروز تصميم گرفته اند، متكى به كارِ كارشناسى و متكى به عقبه ى دورانديش و خبره و وارد در مسائل سياسىِ بين المللى و مسائل فنى است؛ مى فهمند چه كار مى كنند و درست عمل كرده اند. آن كسانى كه منتظرند ملت ايران از خود ضعف نشان بدهد، بدانند كه ملت ايران در مسير عزت و اقتدار ملى و استقلالِ خود، در مقابل هيچ تهديدى ضعف نشان نخواهد داد. و تجربه ى بيست وهفت ساله ى ما، تجربه ى انقلاب، تجربه ى دوران دفاع مقدس و تجربه هاى بعدى، همه، همين حقيقت را به ما تفهيم مى كند و براى ما تكرار مى كند كه اقتدار ملى اين كشور و اين ملت را نبايد دست كم گرفت.
قدرت هاى سلطه گر، ابزار زياد و گزينه هاى متعددى در اختيار ندارند؛ استكبار با تشر راه خود را باز مى كند. مهمترين ابزار استكبار، تشر و اخم است. اگر دولت هاى اسلامى، دولت هاى جهان سوم و ملت ها قدر قدرت خودشان را بدانند، اين ابزار ناكارآمد خواهد شد. ملت ايران قدر خود را دانسته است.
مسأله ى مهمتر، مسأله ى رسواكننده ى تمدن غربى در زمينه ى آزادى بيان است. اين حركت زشت اهانت به نبى مكرم اسلام (صلّى اللَّه عليه وآله)، از همه مهمتر است. اين قضيه، ليبرال دمكراسى يى كه غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار مى كند، رسوا مى كند. آزادى بيان - كه آنها دم از آن مى زنند - به آنها اجازه نمى دهد كه در باب افسانه ى كشتار يهوديان - معروف به هلوكاست - كسى ترديد بكند. در آن قضيه، جاى آزادى بيان نيست! در كشورهاى اروپايى، افراد زيادى - از دانشمند و محقق و مورخ و مطبوعاتى و غيره - از ترس جرأت نمى كنند ترديدى را كه نسبت به اين قضيه در دل شان هست، ابراز كنند. بعضى ها هم معتقدند قضيه از اصل دروغ است، اما جرأت نمى كنند بگويند؛ چون ديده اند هر كس بگويد، مجازات خواهد شد؛ زندان مى اندازند، تعقيب مى كنند، از حقوق محرومش مى كنند؛ اما اهانت به مقدسات يك ميليارد و نيم مسلمان - آن هم بى دليل، بدون اين كه دعوايى در بين باشد؛ بدون اين كه اين طرف اهانتى به آنها كرده باشد - مجاز است و مشمول آزادى بيان! مسأله بر سر آن مطبوعات يا كاريكاتوريستى نيست كه صهيونيست ها پولى به او داده اند كه كاريكاتورى بكشد - با اهداف پليدى كه صهيونيست ها دارند - و او هم كشيده، بلكه مسأله بر سر زمامداران اروپايى است كه از اين كار دفاع مى كنند و پشت سر اين عملِ پست و سخيف قرار مى گيرند و به عنوان آزادى بيان، آن را مجاز مى شمرند! من حدس مى زنم كه اصل قضيه، توطئه ى عميق صهيونيستى است. مسأله، مسأله ى رو در رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان است؛ چون براى صهيونيست ها اين مسأله، بسيار حايز اهميت و لازم است كه جامعه ى عظيم اسلامى را در سرتاسر عالم در مقابل مسيحى ها و مسيحى ها را در مقابل مسلمان ها قرار بدهند.
آن روزى كه رئيس جمهور امريكا از دهنش پريد - بعد از قضيه ى يازده سپتامبر - و گفت جنگ صليبى شروع شده و بعد كه فهميدند اشتباه كرده اند و نبايد مى گفتند و بنا كردند به رُفو كردن، آن روز كسى به »نكته«ى قضيه توجه نكرد، كه اين «جنگ صليبى» چيست. جنگ صليبى، جنگ ملت هاى مسيحى و ملت هاى مسلمان است. آنها مى خواهند مقدمات آن را فراهم كنند، كه ملت ها را به جان هم بيندازند. هم مسلمانان عالم، هم مسيحيان عالم، بايد خيلى هشيار باشند، تا بازيچه ى دست اين سياستمداران خبيث نشوند.
چند سال قبل، يكى از سران اروپا در ملاقات با من، صحبت از جنگ مسيحى و مسلمان كرد! من حساس شدم؛ با اين كه آن شخص، آدم چندان وزينى نبود و نيست، ليكن چون مرتبط و متصل با امريكا و پيرو آن كشور بود، اين حرف، من را حساس كرد؛ و امروز مى بينم كه دست هاى صهيونيستى در دنياى مسيحى و در اروپا، اين كار را زمينه سازى مى كنند. به چه دليل بايد اهانتى كه در يك ماه و نيم يا دو ماه پيش در روزنامه يى و در يك كشورى درج شده، بعد از گذشت مدتى، باز مجدداً همان اهانت در كشورهاى اروپاى مركزى و اروپاى غربى، پى درپى چاپ شود!؟ انگيزه ى اين كار چيست؟ چه دستى در كار است؟ ملت هاى مسلمان بجا و به موقع عكس العمل نشان دادند و بايد هم نشان بدهند. وجود مقدس خاتم الأنبياء (صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم)، كانون همه ى عشق ها و محبت هاى دنياى اسلام است؛ محور و مركز اتحاد و اتفاق و هماهنگى همه ى مذاهب اسلامى است و جا دارد كه مسلمان ها از خودشان، حميت و غيرت و عكس العمل نشان بدهند؛ اما همه بدانند كه اين تظاهرات، اين خشمِ بجا و مقدسى كه مسلمان ها دارند، عليه مسيحيان دنيا نيست، بلكه عليه دست هاى پنهان و خبيث صهيونيست هاست، كه سياستمداران دنياى سلطه را بازيچه ى خود دارند و مطبوعات و رسانه هاى فراوانى هم در اختيار آنهاست؛ همان هايى كه امروز بر دولت كنونى امريكا به كلى حاكمند و در اروپا هم فعاليت مى كنند. آنها وقتى در فلسطين ضربه خوردند و پيروزى حماس بر آنها سخت ترين شوك را وارد كرد، مى خواهند آن شكست را اين طورى عليه مسلمان ها جبران كنند، تا بلكه بتوانند آبروى ريخته ى در فلسطين را طور ديگرى جبران كنند.
امريكايى ها رسماً اعلان كردند كه هر گروهى در فلسطين مقابل حماس قرار بگيرد، حاضرند به آنها پول بدهند؛ و دادند، و امكان تبليغاتى هم به آنها دادند؛ اما على رغم آنها و به كورى چشم امريكا و صهيونيست هاى غاصبِ فلسطين، مبارزان حماس پيروز شدند. اگر امروز در هر جاى دنياى اسلامى يك انتخابات آزاد برگزار شود، همين قضيه اتفاق خواهد افتاد و گروه مخالف امريكا رأى خواهند آورد؛ چون دل و عواطف مردم و ميل سياسى آنها، امروز اين است.
امروز امريكا يك چهره ى بشدت زشت و منفور است؛ و نفرت از امريكا مخصوص ملت ما نيست. امروز امريكا در دل ها و در عواطف و در اراده ى مردم اين منطقه صددرصد شكست خورده است؛ هر چند حالا هارت و هورتى بكنند، جنجالى راه بيندازند؛ اما وقتى پاى عمل به ميان بيايد و نوبت حضور ملت ها برسد، آن وقت معلوم خواهد شد كه امريكا در اين جا چه كاره است. اينها دچار تناقض هم هستند؛ از طرفى مى گويند دمكراسى، از طرفى هر دمكراسى يى به وجود بيايد، به ضرر آنهاست؛ لذا با دمكراسى ها و با نتايج آن مخالفت مى كنند و هر جا بتوانند، دست مى برند؛ هر جا هم نتوانند، از دور سمپاشى مى كنند.
ملت ايران با قدرت و خونسردى تمام، اين منظره ى شگفت آور را نگاه مى كند. ملت ما ثمرات عظيم انقلاب خودش را در دنياى اسلام، يكى يكى مى بيند؛ به چشم، ميوه دهى اين نهال را مى بيند، كه بعد از اين، بيشتر هم خواهد شد. ملت ايران راه خود را با قدرت پيش رفته است و به فضل الهى، به حول و قوه ى الهى، بعد از اين هم با قدرت پيش خواهد رفت؛ و ما يكى پس از ديگرى، ارتفاعات و قلل عزت و افتخار را فتح خواهيم كرد؛ نه با جنگ و خونريزى، بلكه با صبر و استقامت و اراده ى محكم و تدبير لازم؛ همچنان كه تا امروز پيش رفته ايم و قله هاى زيادى را فتح كرده ايم.
ملت، وحدت خودش را بايد حفظ كند؛ ايمان خودش را بايد حفظ كند؛ عزم راسخ خودش را بايد حفظ كند، كه مى كند. در راهپيمايى بيست ودو بهمن، ملت ايران به توفيق الهى، بار ديگر نشان خواهند داد كه چه مى گويند و چه مى خواهند و عزم راسخ آنها متوجه به چيست. همه ى دنيا، چشمهايشان را باز كنند و بيست ودو بهمنِ امسال را هم مثل سال هاى قبل تماشا كنند.
تفضلات و هدايت الهى و دستگيرى الهى، دستگير ماست و بزرگ ترين كمك ماست؛ ما دل به توفيق الهى بسته ايم؛ تلاش را مى كنيم، حركت را انجام مى دهيم؛ اما اين حركت ما، كالبد است؛ روح اين كالبد، تفضل الهى و هدايت الهى و لطف الهى است. سعى كنيد دل ها را آماده ى پذيرش اين هدايت و لطف كنيد. بخصوص به جوان هاى عزيز، فرزندان خودم در نيروى هوايى و در نقاط ديگر عرض مى كنم كه قدر دل هاى پاك و ضميرهاى روشن و صاف خودتان را بدانيد و ارتباطتان را با خدا قوى كنيد؛ از خدا بخواهيد. و ان شاءاللَّه دل ها را بيش از پيش به نور تفضل الهى روشن كنيد؛ و خداوند ادعيه ى زاكيه ى حضرت بقيةاللَّه (ارواحنافداه) را شامل حال همه ى شما قرار بدهد.
والسّلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته